گلشن ابرار جلد ۲

گلشن ابرار0%

گلشن ابرار نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: شخصیت های اسلامی

گلشن ابرار

نویسنده: جمعى از پژوهشگران حوزه علميه قم
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 43048
دانلود: 4655

جلد 1 جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 58 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 43048 / دانلود: 4655
اندازه اندازه اندازه
گلشن ابرار

گلشن ابرار جلد 2

نویسنده:
فارسی

مجموعه گلشن ابرار که خلاصه ای از زندگی و شرح حال علمای اسلام است اثری است که در چندین جلد توسط جمعی از پژوهشگرن حوزۀ علمیۀ قم زیرنظر پژوهشکدۀ باقرالعلوم (علیه السّلام) تألیف شده است.
در این بین علمایی هستند که غیر از زندگی علمی خود، زندگی سیاسی پرباری داشته اند و در صحنه های گوناگون سیاسی شرکت داشته اند و برخی دیگر فقط زندگی علمی و زاهدانه ای داشته اند و در سیاست و اوضاع سیاسی دوران خویش هیچ دخالتی نداشته اند که هر کدام در جای خود به آن پرداخته شده است.
برخی از علما شرح کوتاهی دارند و برخی بسیار مفصل است که این امر یا به دلیل محدودیت اطلاعات راجع به عالم موردنظر است یا به جهت اهمیتی که آن عالم در بین مردم دوران خویش داشته، کمیت اطلاعات راجع به آن عالم تغییر کرده است. ساختار نوشتاری کتاب های این مجوعه در تمام مجدات آن به این ترتیب است:
1) تولد، خانواده و حسب و نسب
2) دوران کودکی
3) دوران تحصیل و تهذیب و مقام علمی
4) زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی
5) سفرها
6) شاگردان
7) آثار و تألیفات
8) تاریخ و چگونگی وفات یا شهادت


آية الله العظمى مرعشى نجفى

متوفاى: ۷/۶/۱۳۶۹ ش.

شهاب شريعت

محمد رضا سماك امانى


ولادت

او در سال ۱۳۱۵ ق. / ۱۲۷۶ ش. درنجف به دنيا آمد. و شهاب الدين نام گرفت پدرش، آيه الله سيد شمس الدين محمود مرعشى (۱۲۷۹ ق. - ۱۳۳۸ ق. ) از فقها و مدرسان علوم اسلامى نجف بود. آية الله مرعشى نجفى دوران كودكى را در آغوش پر مهر خانواده سپرى نمود و با تربيت اسلامى بزرگ شد. مادرش زنى پاكدامن و با ايمان بود كه هيچگاه بدون وضو به او شير نمى داد.


تحصيل

پس از يادگير خواندن و نوشتن، در نوجوانى به كسوت روحانيت در آمد و به فراگيرى علوم اسلامى پرداخت. ادبيات عرب، فقه، اصول، حديث، درايه، رجال و تراجم و... را نزد استادان برجسته حوزه علميه نجف فراگرفت و سپس در درس خارج فقه و اصول آيه الله آقا ضياء عراقى (متوفاى ۱۳۷۳ ق. )، آيه الله شيخ احمد كاشف الغطاء (متوفاى ۱۳۷۳ ق. ) و شمارى از مراجع تقليد و مدرسان بر جسته حوزه علميه نجف شركت كرد.

آيه الله مرعشى چنان علاقه به يادگيرى داشت كه سر از پا نمى شناخت. سالهاى دراز در درس دهها استاد شهير حوزه علميه نجف شركت كرد و از خرمن دانش آنان بهره جست. مدتى نيز نزد علماى زيديه و علماى اهل سنت به فراگيرى علم حديث پرداخت و از آنان اجازه نقل حديث گرفت.

تلاش شبانه روزى وى سرانجام در ۲۷ سالگى به ثمر نشست و به درجه اجتهاد نايل شد. كوشش خستگى ناپذير او براى تحصيل دانش ستودنى است. خودش در اين باره مى گويد:

هيچگاه در سنين جوانى به دنبال تمايلات نفسانى نرفتم، هميشه در پى تحصيل علم بودم، به صورتى كه شبانه روز، بيش از چند ساعت نمى خوابيدم و هر كجا نشانى از استادى يا عالمى و يا جلسه درسى كه مفيد تشخيص مى دادم، مى يافتم ؛ لحظه اى در رفتن به نزد آن استاد، عالم و جلسه درس درنگ نمى كردم.

آيه الله مرعشى در نجف، كربلا كاظمين، سامرا، تهران و قم نزد بيش از صد استاد زانوى ادب به زمين زد و از دانش و تقواى آنان استفاده كرد. وى از ابتداى تحصيل به پشتكار عالى، همت بلند، تقوا، نبوغ و ديگر فضايل اخلاقى شهره بود.

ايشان از بسيارى از مراجع تقليد شيعه اجازه اجتهاد گرفتند. برخى از آنها عبارتند از:

۱. آية الله العظمى آقا ضياء عراقى (متوفاى ۱۳۶۱ ق. )

۲. آية الله العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى (متوفاى ۱۳۶۵ ق. )

۳. آيه العظمى شيخ عبدالكريم حائرى يزدى (متوفاى ۱۳۵۵ ق. )

آية الله مرعشى پس از رحلت پدر در سال ۱۳۳۸ ق. براى ادامه تحصيل به كاظمين، سامرا و كربلا رفت و سالها در حوزه هاى علميه آن ديار، از محضر استادانى برجسته استفاده نمود و سرانجام در سال ۱۳۴۲ ق. براى زيارت مرقد مطهر امام رضاعليه‌السلام به ايران آمد.

پس از زيارت مرقد امام رضاعليه‌السلام به تهران رفت و در حوزه عليمه تهران، نزد آية الله شيخ عبدالنبى نورى (متوفاى ۱۳۴۴ ق. ) آية الله آقا حسين نجم آبادى (متوفاى ۱۳۴۷ ق. ) آية الله ميرزا طاهر تنكابنى (متوفاى ۱۳۶۰ ق. ) آية الله ميرزا مهدى آشتيانى (متوفاى ۱۳۷۲ ق. ) و... به فراگيرى فقه، اصول، فلسفه و كلام پرداخت.

سال بعد، براى زيارت مرقد حضرت معصومهعليه‌السلام به قم رفت. به دستور آية الله العظمى شيخ عبدالكريم حائرى يزدى در اين شهر ماندگار شد. ايشان مدتى در درس آية الله حائرى و شمارى از استادان حوزه علميه قم شركت جست و از دانش آنان بهره برد.


بر مسند تدريس

آية الله مرعشى به دستور آية الله حائرى به تدريس پرداخت. ايشان علوم ادبيات عرب، منطق، اصول و فقه را براى طلاب جوان تدريس مى نمود. آية الله مرعشى پس از رحلت آية الله حائرى (۱۳۵۵ ق. ) به تدريس خارج فقه و اصول پرداخت.

در طول بيش از هفتاد سال تدريس ايشان در حوزه علميه قم، دانشمندان بسيارى تربيت شدند كه شمارى از آنان از ايشان اجازه اجتهاد دريافت كردند اينك نام برخى از شاگردان وى را مى آوريم ؛ حضرات آيات:

شهيد حسين غفارى، شهيد حاج آقا مصطفى خمينى، شهيد مرتضى مطهرى، شهيد دكتر محمد مفتح، شهيد دكتر سيد محمد بهشتى، شهيد محمد صدوقى، سيد محمد على قاضى طباطبايى، سيد محمود طالقانى، شيخ شهاب الدين اشراقى، شيخ مرتضى حائرى، حاج ميرزا جواد آقا تهرانى، شيخ حسن نورى همدانى، آقا موسى صدر، قدرت الله وجدانى فخر، سيد مرتضى عسگرى، مصطفى اعتمادى، محمد امامى كاشانى، ميرزا جواد تبريزى، شيخ حسين نورى، سيد عبدالكريم موسوى اردبيلى، شيخ على پناه اشتهاردى، محمد تقى ستوده، شيخ محمد رضا مهدوى كنى


در سايه كريمه اهل بيت

مرجع نستوه شيعه در طول ساليان دراز كه مرجعيت تقليد شيعيان را بر عهده داشت، خدمات شايانى به جهان اسلام نمود. نماز جماعت با شكوه ايشان در صحن حضرت معصومهعليه‌السلام را همه زايران به ياد دارند. خوشرويى و اخلاق نيك ايشان را همگان به خاطر سپرده اند. ايشان بسيار شوخ طبع بودند. به مستضعفان عنايت ويژه اى داشت. به مشكلات آنان رسيدگى مى كرد.

آية الله العظمى مرعشى نجفى علاقه خاصى به اهل بيت و حضرت معصومهعليه‌السلام داشت. ايشان پيش از انقلاب، هر روز پيش از اذان صبح به حرم مشرف مى شد. هماره مدتى پيش از باز شدن درهاى حرم، پشت در مى ماند و سپس داخل حرم مى شد و پس از زيارت، نماز جماعت را اقامه مى كرد.

در يكى از يادداشتهايش آمده است:

هنگامى كه در قم سكونت كردم، صبحها در حرم حضرت معصومهعليه‌السلام اقامه نماز جماعت نمى شد و من تنها كسى بودم كه اين سنت را آنجا رواج دادم و از ۶۰ سال پيش به اين طرف، صبح زود و پيش از بازشدن درهاى حرم مطهر و زودتر از ديگران مى رفتم و منتظر مى ايستادم. اين انتظار گاهى يك ساعت قبل از طلوع فجر بود تا خدام درها را باز كنند، زمستان و تابستان نداشت. در زمستانها هنگامى كه برف همه جا را مى پوشاند، بيلچه اى كوچك به دست مى گرفتم و راه خود را به طرف صحن باز مى كردم تا خود را به حرم مطهر برسانم. در آغاز خود به تنهايى نماز مى خواندم، تا پس از مدتى يك نفر به من اقتدا كرد و پس از آن كم كم افراد ديگر اقتدا كردند و به اين ترتيب نماز جماعت را در حرم مطهر آغاز كردم تا امروز كه ۶۰ سال از آن تاريخ مى گذرد ادامه دارد. آهسته آهسته ظهرها و شبها نيز اضافه شد و از آن پس روزى سه بار در مسجد بالا سر حضرت معصومهعليه‌السلام و صحن شريف نماز مى خواندم.


گنجينه ماندگار

آية الله مرعشى نجفى در طول ساليان دراز، خدمتهاى شايانى به جهان اسلام نمود. تاءسيس مدارس علميه يكى از فعاليتهاى درخشان وى مى باشد. مدرسه مهديه در سال ۱۳۷۶ ق. در قم، توسط مرحوم حاج مهدى ايرانى ساخته شد و اداره آن بر عهده آية الله مرعشى گذاشته شد. فقيه نستوه در جهت تكميل مدرسه سعى فراوان نمود و كتابخانه مدرسه را كه در برگيرنده دو هزار جلد كتاب است، بنا نهاد. مدرسه مؤمنيه در سال ۱۳۸۹ ق. در دو طبقه و كتابخانه مدرسه با حدود ۳۵۰۰ جلد كتاب نيز به وسيله ايشان تاءسيس شد. مدرسه شهابيه در سال ۱۴۰۰ ق. در سه طبقه و مدرسه مرعشيه نيز از مدارس علميه اى است كه در سه طبقه، در سال ۱۳۸۳ ق. به همت ايشان تاءسيس شد و اداره آن بر عهده ايشان واگذار شد.

كتابخانه آية الله العظمى مرعشى نجفى از بزرگترين كتابخانه هاى كشور و در رديف كتابخانه مجلس شوراى اسلامى و كتابخانه آستانه قدس رضوى است. اين كتابخانه بسيارى از كتب خطى اسلامى جهان را دارا است. بسيارى از اين كتب جزو و نفيس ترين و با ارزش ترين متون تاريخى است كه قرنها از عمر آنها مى گذرد.

آية الله مرعشى در دوران جوانى كه در حوزه علميه نجف مشغول تحصيل بود به گردآورى كتب خطى پرداخت. وى كه شاهد به غارت رفتن منابع اسلامى و نسخ خطى بود، تاب نياورد وبا شهريه ناچيز طلبگى به خريد كتب خطى پرداخت تا اين ميراث فرهنگى را از دستبرد بيگانگان حفظ نمايد. گاه شبها در يك كارگاه برنج كوبى كار مى كرد، روزها روزه استيجارى مى گرفت و نماز استيجارى مى خواند، تا هزينه خريد كتب را تهيه نمايد. ايشان در خاطره اى مى فرمايد:

يك روز از مدرسه، به قصد بازار - كه جنب صحن علوى بود - حركت كردم. در ابتداى بازار ناگهان چشمم به زنى تخم مرغ فروش افتاد كه در كنار ديوار نسشته بود و از زير چادر وى گوشه كتاب پيدا بود. حس كنجكاوى من تحريك شد، به طورى كه مدتى خيره به كتاب نگاه كردم. طاقت نياوردم، پرسيدم اين چيست؟ گفت: كتاب، و فروشى است. كتاب را گرفتم و با حيرت متوجه شدم كه نسخه اى ناياب از كتاب «رياض العلماء» علامه عبدالله افندى است كه احدى آن را در اختيار ندارد. مثل يعقوبى كه يوسف خود را پيدا كرده باشد، با شور و شعفى وصف ناشدنى به زن گفتم: اين را چند مى فروشى؟ گفت: پنج روپيه. من كه از شوق سر از پا نمى شناختم، گفتم: دارايى من صد روپيه است و حاضرم همه آن را بدهم و كتاب را از شما بگيرم. آن زن با خوشحالى پذيرفت. در اين هنگام سر كله كاظم دجيلى، كه دلال خريد كتاب براى انگليسيها بود، پيدا شد. او نسخه هاى كمياب، نادر و كتابهاى قديمى را به هر طريقى به چنگ مى آورد و توسط حاكم انگليسى نجف اشرف كه گويا اسمش و يا عنوانش «ميجر» (سرگرد) بود، به كتابخانه لندن مى فرستاد. كاظم دلال كتاب را به زور از دست من گرفت و به آن زن گفت: من آن را بيشتر مى خرم و مبلغى بالاتر از آنچه من به آن زن گفته بودم، پيشنهاد كرد. در آن هنگام من اندوهگين رو به سمت حرم شريف اميرالمؤمنينعليه‌السلام كردم و آهسته گفتم: آقا جان من مى خواهم با خريد اين كتاب به شمار خدمت كنم، پس راضى نباشيد اين كتاب از دست من خارج شود. هنوز كلامم تمام نشده بود كه زن تخم مرغ فروش رو كرد به دلال و گفت: اين كتاب را به ايشان فروخته ام و به شما نمى فروشم. كاظم دجيلى شكست خورد و عصبانى از آنجا دور شد... بيشتر از بيست روپيه نداشتم. از اين رو تمام لباسهاى كهنه و قديمى را با ساعتى كه داشتم به فروش رساندم تا پول كتاب فراهم شد... طولى نكشيد كه كاظم دلال همراه چند شرطه (پليس) به مدرسه حمله كردند. مرا دستگير نموده و پيش حاكم انگليسى (ميجر) بردند. او نخست مرا به سرقت كتاب متهم كرد و بسيار عربده كشيد... دستور داد مرا زندانى كردند. آن شب در زندان مدام با خدا راز و نياز مى كردم كه كتاب در مخفى گاهش ‍ محفوظ بماند. روز بعد مرجع بزرگ آن وقت، آية الله ميرزا فتح الله نمازى اصفهانى معروف به شيخ الشريعه ؛ فرزند مرحوم آخوند خراسانى را به نام ميرزا مهدى، با جماعتى براى آزادى من به نزد حاكم شهر فرستاد. بالاخره نتيجه اين شد كه من از زندان آزاد شوم با اين شرط كه مدت يك ماه كتاب را به حاكم انگليسى تسليم كنم.

پس از آزادى به سرعت به مدرسه رفتم و همه دوستان طلبه ام را جمع كردم و گفتم: بايد كار مهمى انجام بدهيم كه خدمت به اسلام و شريعت است! طلاب گفتند: چه كارى؟ و من گفتم: نسخه بردارى و استنساخ از روى اين كتاب فورا دست به كار شديم و قبل از مهلت مقرر چند نسخه از روى آن استنساخ گرديد... »

آية الله مرعشى نجفى پس از مهاجرت به قم، كتب خطى را همراه خود به ايران آورد. در قم نيز به خريد نسخ خطى و كتب ارزنده اقدام كرد. پس از مدتى به دليل كمبود جا، كتابها را از منزل به كتابخانه مدرسه مرعشيه انتقال داد. پس از چندى طبقه سوم اين مدرسه به عنوان كتابخانه ساخته شد كه در نيمه شعبان ۱۳۸۶ ق. / ۲۸/۸/۱۳۴۵، با بيش از ده هزار جلد كتاب چاپى و دو هزار جلد كتاب خطى افتتاح گرديد.

استقبال روزافزون طلاب و علما براى مطالعه، كمبود فضاى مناسب براى كتابخانه و خريد كتابهاى جديد موجب شد تا ايشان كتابخانه بسيار بزرگى (كتابخانه فعلى) را تاءسيس نمايد كه در نيمه شعبان ۱۳۹۴ ق. ۱۲/۶/۱۳۵۳ با حدود شانزده هزار جلد كتاب چاپى و خطى افتتاح گرديد.

كتابخانه آية الله مرعشى نجفى اكنون با دارا بودن بيش از ۲۵۰۰۰۰ جلد كتاب چاپى و ۲۵۰۰۰ جلد كتب خطى(۹۷۷) به مسؤ وليت حجة الاسلام دكترمحمود مرعشى نجفى - فرزند ايشان - در خدمت طلاب، فضلا، دانشجويان، دانش آموزان، محققان و نويسندگان مى باشد.

كتابخانه آية الله العظمى مرعشى به خاطر نسخه هاى خطى نفيس و ارزشمند و گاه منحصر به فرد و كتب قديمى مهم و كمياب مورد توجه وافر نويسندگان، دانشمندان، مراكز علمى و تحقيقاتى سراسر جهان است. اكنون اين كتابخانه شهرت جهانى دارد و با چهار صد مؤ سسه، مركز علمى و كتابخانه در سراسر جهان ارتباط دارد.


آثار سبز

نخستين رساله هاى عمليه ايشان به نام «نخبة الاحكام» و «سبيل النجاة» بين سالهاى ۱۳۶۶ ق. تا ۱۳۷۳ ق. چاپ شد و از همان سالها مرجعيت تقليد ايشان آغاز شد. آية الله مرعشى پس از رحلت آية الله العظمى بروجردى (۱۳۴۰ ش. ) به عنوان يكى از مراجع تقليد طراز اول شيعيان جهان به شمار مى آمد.

آية الله مرعشى در طول ساليان دراز عمر بابركت خويش كتابها و مقاله هاى زيادى درباره علوم قرآنى، ادبيات عرب، حديث، دعا، فقه، اصول، منطق، لغت، تاريخ، رجال و تراجم، انسان و... نوشت كه متاءسفانه بيشتر آنها هنوز چاپ نشده است. شمار آثار ايشان به ۱۴۸ كتاب، رساله و مقاله مى رسد. اينك نام برخى از آثار چاپ شده اش را مى آوريم:

سند القراء و الحفاظ، مقدمه تفسير الدر المنثور، نوشته جلال الدين سيوطى، مجموعه اى در ادعيه و زيارات، با مقدمه اى در شجره نامه خاندان مرعشى، مقدمه مفاتيح الجنان، شمس الامكنة و البقاع فى خيرة ذات الرقاع، فوائد چند در خصوص صحيفه كامله سجاديه، راهنماى سفر مكه و مدينه، الغاية القصوى لمن رام التمسك بالعروة الوثقى، التبصرة فى ترجمه مؤ لف التكمله، تكميل كتاب «تذكرة القبور» نوشته آخوندگزى اصفهانى، الحديقة الورديه حول روضة البهيه، رياض الاقاحى (شرح حال زين الدين بياضى نباطى عاملى)، زهرالرياض فى ترجمه صاحب الرياض ‍ (شرح حال مولى عبدالله افندى اصفهانى)، سجع البلابل فى ترجمة صاحب الوسائل (شرح حال شيخ حر عاملى)، شرح حال ادوارد فنديك، شرح حال سيد ابوالقاسم طباطبايى تبريزى نجفى، شرح حال سيد اعجاز حسين نيشابورى كنتورى، شرح حال بهلول بهجت افندى، شرح حال حضرت سلطان على فرزند امام باقرعليه‌السلام ، شرح حال مولى عبدالواسع كاشانى، شرح حال شيخ عزالدين ابن اثير موصلى جزرى، شرح حال آية الله شيخ محمد محلاتى نجفى، الضوء البدرى فى حياة صاحب الفخرى، العزيه (شرح حال امامزاده يحيى)، غاية الامال فى ترجمه صاحب بهجة الامال (شرح حال ملا على عليارى تبريزى)، رساله طريفه (شرح حال شيخ محمد جعفر يا شيخ علينقى كمره اى)، الظرائف فى ترجمه صاحب الطرائف (شرح حال جاپلقى بروجردى)، الفتحيه (شرح حال ميرزا ابوالفتح حسينى شريفى عربشاهى)، رساله اى در حالات نصر بن مزاحم منقرى (نويسنده كتاب «وقعة الصفين»)، كاشفة الحال فى ترجمه مؤ لف خزانه الخيال، كشف الاستار عن حياة مؤ لف كشف الاستار، كش فالاتياب فى ترجمه صاحب لباب الانساب نوشته بيهقى، كشف الظنون عن صاحب كشف الظنون، اللئالى المنتظمه و الدررالثمينه (شرح حال علامه حلى، قاضى نورالله شوشترى و فضل بن روزبهان)، لمعة انور والضياء فى ترجمة السيد ابى الرضا فضل الله راوندى كاشانى، لولوة الصدف فى حيوة السيد محمد الاشرف، المجدى فى حياة صاحب المجدى، مطلع البدرين (شرح حال فخرالدين طريحى)، مفرج الكروب (شرح حال ديلمى، نويسنده ارشاد القلوب)، مقدمه ايضاح الفوائد فى شرح اشكالات القواعد، مقدمه تتميم امل الامل، مقدمه روضة المتقين فى شرح كتاب من لايحضره الفقيه، مقدمه كتاب كاوشهاى علمى، مقدمه كتاب معجم الثقات و ترتيب الطبقات، مقدمه كتاب مجموعه نفيسه، مقدمه كتاب موتمر علماء بغداد، مقدمه كتاب وقايع السنين والاعوام، المنن و المواهب العدديه (شرح حال عبيدلى سبزوارى)، منية العاملين (شرح حال ابن فتال نيشابورى)، منية الرجل فى شرح نخبة المقال، المواهب العلية فى ترجمه شارح الرساله الذهبيه (شرح حال محمد بن حسن مشهدى)، منهج الرشاد فى ترجمه الفاضل الجواد الكاظمى، الميزان القاسط فى ترجمه مورخ واسط، بنراس ‍ النوار و الضياء فى ترجمه مؤ لف نجوم السماء، وسيلة المعاد فى مناقب شيخنا الاستاذ (شرح حال بلاغى)، هدية ذوى الفضل النهى بترجمه المولى علم الهدى، مقدمه «اثبات صحت نسب خلفاء فاطميين مصر، الافطسيه (نسب سادات روستاى طغرود قم)، حاشيه بر «بحرالانساب» رساله در خصوص سادات مدينه منوره، شجره نامه سادات حسينى كاشانى، رساله در شرح اعقاب و ذرارى حضرت ابوالفضل العباسعليه‌السلام و مقدمه كتاب چهره درخشان امام زمان (عج).

دو اثر نفيس ايشان كه ثمره نيم قرن تلاش وى مى باشد، ولى هنوز به زيور طبع آراسته نشده، عبارت است از:

۱. مشجرات آل رسول الله الاكرام يا مشجرات الهاشميين: درباره انساب علويان و سادات جهان.

۲. ملحقات الاحقاق: احقاق الحق نوشته قاضى نورالله شوشترى (متوفاى ۱۰۱۹ ق. ) است. آية الله مرعشى نجفى به تكميل اين كتاب پرداخت و مدارك و منابع اين اثر نفيس را پيدا نمود. ايشان براى به سرانجام رساندن اين تحقيق بزرگ گروه تحقيقى متشكل از شمارى از علماى قم را ترتيب دادند، كه اينك با تلاش اين گروه، زير نظر فرزندشان حجة الاسلام دكتر سيد محمود مرعشى، ۲۷ جلد از اين كتاب چاپ شده است و بقيه در حال آماده شدن است.


احياء و ترويج فرهنگ

بازسازى مرقد علامه مجلسى در اصفهان، به امر آية الله العظمى مرعشى نجفى صورت پذيرفت. اهداء كتابهاى فقهاى شيعه براى دانشمندان شيعه سنى، مسيحى و دانشگاههاى جهان نيز از فعاليتهاى فرهنگى ايشان است.

ايشان براى نوشتن كتابها به بسيارى از كشورهاى اسلامى مسافرت نمود و با دانشمندان شيعه، سنى و مسيحى به گفتگو نشست. وى با علامه سيد محمود شكرى آلوسى بغدادى، شيخ طنطاوى جوهرى مصرى، انستانس ‍ كرملى بغدادى، شيخ عبدالسلام شافعى كردستانى، سيد ناصر حسين هندى فرزند علامه مير حامد حسين هندى، تاگور (نويسنده و فيلسوف شهير هند)، ميرزا احمد تبريزى (پيشواى فرقه ذهبيه)، ميرزا عنايت الله اخبارى، پروفسور هانرى كربن، دكتر فواد سرگين آلمانى، سيد ابراهيم راعى راوى بغدادى، رشيد بيضوى لبنان، سيد محمد رشيد رضا (نويسنده تفسير المنار) و بسيارى از انديشمندان ديگر ديدار نمود.

وى براى تاءليف زندگينامه هاى علماء سادات و امامزاده ها گاه به قبرستانهاى كهن مى رفت و با خواندن نبشته هاى قبرهاى علماء ادباء شعراء، سادات و امامزاده ها مى پرداخت. ايشان در سالهاى ۱۳۵۰ - ۱۳۵۱ ق. به اصفهان رفت و يك هفته در گورستان تخت فولاد به ثبت تاريخ ولادت و فوت علماى به خاك سپرده شده در آن قبرستان پرداخت. بسيارى از گورستانهاى ديگر اصفهان را نيز مورد تحقيق قرار داد و اطلاعات سودمندى بدست آورد.


همگام با نهضت امام

نهضت امام خمينى در سال ۱۳۴۱ با پشتيبانى مراجع تقليد همراه بود. آية الله مرعشى نجفى هماره از نهضت امام خمينى حمايت كرد. بارها اعلاميه داد و به افشاگرى پرداخت. ايشان درپى دستگيرى امام خمينى در سال ۱۳۴۲، با ارسال اعلاميه شديداللحنى به رژيم پهلوى، خواستار آزادى امام خمينى شدند.

ايشان همراه مراجع تقليد و علماى طراز اول كشور براى آزادى امام خمينى به تهران سفر نمود و در اين راه زحمت فراوانى متحمل شد. ايشان در سال ۱۳۴۲، در پاسخ نامه جمعى از طلاب مى فرمايد:

چنانچه كرارا اينجانب عقيده خود را اظهار كرده ام، باز هم به موجب اين سؤ ال عرض مى كنم كه حضرت آية الله خمينى دامت بركاته يكى از مراجع تقليد عالم تشيع هستند و از اساطين روحانيت اسلام و از مفاخر عالم تشيع.

آية الله العظمى مرعشى نامه ها و تلگرافهاى فراوانى در جهت حمايت از امام خمينى براى مراجع تقليد شيعه مقيم ايران و عراق مى فرستاد.

ايشان پس از تبعيد امام خمينى به تركيه، در سخنرانيها و اعلاميه ها اين عمل رژيم پهلوى را محكوم مى نمود و براى شهداى ۱۵ خرداد، مجلس ‍ يادبود برپا مى سازد. آية الله مرعشى هماره از انقلاب اسلامى پشتيبانى مى نمايد و جنايتهاى رژيم پهلوى را افشا مى نمايد. ايشان پس از شهادت آية الله حاج آقا مصطفى خمينى در سال ۱۳۵۶، براى وى مجلس ترحيمى در حسينيه خويش بر پا مى كند، كه پايان اين مجلس به سردادن شعارهاى كوبنده عليه رژيم پهلوى و دستگيرى شمارى از مردم پيوند مى خورد.

آية الله مرعشى در طول سالهاى تبعيد امام خمينى، با ايشان در ارتباط بودند و با اوج گيرى انقلاب اسلامى در سال ۱۳۵۶ همراه مرجع تقليد شيعه با فرستادن اعلاميه ها به هدايت نهضت مى پردازد.

پس از پيروزى انقلاب اسلامى نيز ايشان هماره از نظام جمهورى اسلامى حمايت كرد و در مناسبتهاى مختلف با ارسال پيامها به تقويت نظام پرداختند.


وفات

سرانجام مرجع بزرگ تقليد شيعه، در روز چهارشنبه ۷/۶/۱۳۶۹، در ۹۶ سالگى دار فانى را وداع گفت و به اجداد پاكش پيوست و پيكر پاكش با حضور انبوه مردم عزادار در جوار كتابخانه بزرگش به خاك سپرده شد(۹۷۸) درود و رحمت خدا بر او باد. والسلام