گلشن ابرار جلد ۲

گلشن ابرار0%

گلشن ابرار نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: شخصیت های اسلامی

گلشن ابرار

نویسنده: جمعى از پژوهشگران حوزه علميه قم
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 43085
دانلود: 4655

جلد 1 جلد 2
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 58 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 43085 / دانلود: 4655
اندازه اندازه اندازه
گلشن ابرار

گلشن ابرار جلد 2

نویسنده:
فارسی

مجموعه گلشن ابرار که خلاصه ای از زندگی و شرح حال علمای اسلام است اثری است که در چندین جلد توسط جمعی از پژوهشگرن حوزۀ علمیۀ قم زیرنظر پژوهشکدۀ باقرالعلوم (علیه السّلام) تألیف شده است.
در این بین علمایی هستند که غیر از زندگی علمی خود، زندگی سیاسی پرباری داشته اند و در صحنه های گوناگون سیاسی شرکت داشته اند و برخی دیگر فقط زندگی علمی و زاهدانه ای داشته اند و در سیاست و اوضاع سیاسی دوران خویش هیچ دخالتی نداشته اند که هر کدام در جای خود به آن پرداخته شده است.
برخی از علما شرح کوتاهی دارند و برخی بسیار مفصل است که این امر یا به دلیل محدودیت اطلاعات راجع به عالم موردنظر است یا به جهت اهمیتی که آن عالم در بین مردم دوران خویش داشته، کمیت اطلاعات راجع به آن عالم تغییر کرده است. ساختار نوشتاری کتاب های این مجوعه در تمام مجدات آن به این ترتیب است:
1) تولد، خانواده و حسب و نسب
2) دوران کودکی
3) دوران تحصیل و تهذیب و مقام علمی
4) زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی
5) سفرها
6) شاگردان
7) آثار و تألیفات
8) تاریخ و چگونگی وفات یا شهادت


آية الله العظمى گلپايگانى

متوفاى: ۱۸/۹/۱۳۷۲ ش.

فروغ فقاهت


ولادت

در هشتمين روز ماه ذيقعده ۱۳۱۶ ق. در بخش «گوگد» گلپايگان، كودكى پا به عرصه وجود نهاد كه به مناسب تقارن ولادتش با سالروز ولادت امام هشتم حضرت على بن موسى الرضاعليه‌السلام نامش را «محمد رضا» و كنيه اش را ابوالحسن و لقبش را هبة الله نهادند. پدرش آقا سيد محمد باقر امام، عالمى معروف به زهد و تقوا، و پاى بند به آداب و مستحبات دينى و كوشا در امر به معروف و نهى از منكر بود كه هم اينك مرقدش مورد احترام و زيارت مردم است. محمدرضا در سه سالگى مادر و در نه سالگى پدرش را از دست داد و دوران كودكى را با مشكلات و سختيهاى فراوان و از دست دادن پدر سپرى كرد و تحصيلات ابتدائى را در مكتب خانه گذراند.


تحصيلات

نوجوانى بيش نبود كه شوق تحصيل علوم اسلامى او را مشتاق آية الله محمد تقى گوگدى (م ۱۳۵۳ ق) گردانيد و نزد ايشان ادبيات عرب را فراگرفت. سپس نزد آية الله سيد محمد حسن خوانسارى (م ۱۳۳۷ق) - برادر مهتر آية الله العظمى سيد احمد خوانسارى - زانوى ادب به زمين زد و ادبيات و بخشى از سطوح را نزد وى آموخت.

نوزده ساله بود كه به سوى اراك شتافت و در مدرسه آقا سيد ضياءالدين به تكميل سطوح عاليه پرداخت و در ۱۳۳۷ ق. شايستگى حضور در درس ‍ خارج فقه و اصول حضرت آية الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى (م ۱۳۳۵ ق) را پيدا كرد و تا سال ۱۳۴۰ ق. در آن شهر از آن مرجع بزرگ بهره برد. در بيست و چهار سالگى درپى مهاجرت استادش آية الله حائرى به قم و تاءسيس حوزه علميه در اين شهر مقدس، به قم آمده و در مدرسه فيضيه سكونت گزيد و درسها را با آية الله سيد احمد خوانسارى به مباحثه نشست. استاد با مشاهده استعداد و فهم شاگرد سخت كوش خود بدو بسيار علاقه مند شد او را در شماره اصحاب خاص و هياءت استفتا قرار داد و «تصحيح كتاب الصلاة» خود را به او و آية الله اراكى واگذر نمود. ايشان نيز تا پايان عمر استاد (۱۳۵۵ ق. ) ملازم درس ايشان بود.

ايشان در سال ۱۳۴۱ ق. در قم به مدت هشت ماه از محضر آيات عظام ميرزاى نائينى و آقا سيد ابوالحسن اصفهانى استفاده برد. از ديگر اساتيد او مى توان از آيات عظام حاج شيخ محمد رضا مسجد شاهى اصفهانى، حاج شيخ ابوالقاسم كبير، آية الله بروجردى، آقا ضياء عراقى و شيخ محمد حسين غروى اصفهانى نام برد.

وى از آية الله حائرى اجازه اجتهاد و از مرحوم حاج شيخ عباس محدث قمى و آقا شيخ محمدرضا اصفهانى اجازه نقل روايت اخذ كرده است.


تدريس

از آغاز ورود به قم در سال ۱۳۴۰ ق. به تدريس كتابهاى رسائل، مكاسب و كفايه اشتغال ورزيد و پس از وفات استادش آية الله حائرى تدريس خارج فقه و اصول را شروع نمود ايشان در طول بيش از هفتاد سال تعليم دانش ‍ اهل بيت، صدها تن از ستارگان درخشان آسمان علم را به جامعه اسلامى تحويل داده است.


شاگردان

برخى از زبده ترين شاگردان ايشان عبارتند از: حضرت آيات و حجج اسلام، مرتضى حائرى يزدى، عبدالرحيم ربانى شيرازى، مرتضى مطهرى، محمدعلى قاضى طباطبائى، سيد اسدالله مدنى، محمد مفتح، سد محمد حسينى بهشتى، حسينعلى منتظرى، على مشكينى، ناصر مكارم شيرازى، سيد محمدعلى علوى گرگانى، على احمدى ميانجى، جعفر سبحانى لطف الله صافى گلپايگانى، حسن حسن زاده آملى، محمد مؤمن، رضا استادى، سيد محسن خزارى، على كريمى جهرمى، احمد صابرى همدانى، حسين شب زنده دار، على افتخار گلپايگانى، سيد مهدى يثربى كاشانى، مجدالدين محلاتى، احمد جنتى، مرتضى مقتدائى - على پناه اشتهاردى، محسن حرم پناهى، جلال طاهر شمس گلپايگانى، محمد واعظ زاده خراسانى، سيد محمد باقر ابطحى، احمد آذرى قمى، محمد تقى ستوده، غلامرضا صلواتى، على نيرى همدانى و على ثابتى همدانى.


تقريرات و تاءليفات

درسهاى آن فقيه اهل بيت را عده بسيارى به رشته تحرير درآورده اند آنهائى كه به چاپ رسيده است عبارتند از:

۱. كتاب الحج، سه جلد تاكنون

۲. الهداية الى من له الولاية، درباره ولايت فقيه

۳. نخبة الاشارات فى احكام الخيارات. (هرسه از آقاى احمد صابرى همدانى)

۴. كتاب القضاء در دو جلد

۵. كتاب الشهادات

۶. بلغة الطالب فى التعليق على بيع المكاسب،

هر سه نوشته آقاى سيد على حسينى ميلانى

۷. الدر المنضود فى الحكام الحدود.

۸. نتايج الافكار فى نجاسة الكفار، هر دو از آقاى على كريمى جهرمى

۹. كتاب الطهارة

۱۰. كتاب القضاء. هر دو از آقاى هادى مقدس نجفى.

ايشان در كنار اشتغالات گوناگون از تاءليف و تصنيف نيز فروگذار نكرده است. آثار قلمى آن مرجع وارسته عبارتند از:

۱. حاشيه بر عروة الوثقى

۲. حاشيه بر وسيلة النجاة

۳. رساله صلاة الجمعة

۴. رساله فى المحرمات بالنسب

۵. مسائل الحج

۶. افاضة العوائد، تعليقه بر دررالاصول مرحوم حائرى

۷. رساله در عدم تحريف قرآن

۸. كتاب الطهارة

۹. كتاب الحج

۱۰. كتاب الحدود

۱۱. صلاة الجمعة

۱۲. حواشى بر ملحقات عروة الوثقى


مجموعه فتاوى

آية الله العظمى گلپايگانى در طول سى و دو سال مرجعيت يكى از اركان فقاهت بودند و روزانه استفتائات گوناگون از سراسر جهان به محضر ايشان فرستاده مى شد و از همين رهگذر در تمام ابواب فقه فتوا داده اند و هم اينك مجموعه هاى بسيارى از فتاواى او در دسترس است كه عبارتند از:

۱. منتخب الاحكام (با ترجمه انگليسى)

۲. مختصر الاحكام (با ترجمه عربى و اردو)

۳. توضيح المسائل (اين كتاب بيش از هشتاد بار به چاپ رسيده و به زبانهاى اردو، چينى، تركى آذرى و تركى لاتين ترجمه شده است).

۴. مجمع المسائل، ۳ جلد و در برگيرنده تمام ابواب فقه از طهارت تا ديات است.

۵. مناسك حج (با ترجمه عربى، اردو، روسى و انگليسى)

۶. احكامى از حج.

۷. سؤ ال و جواب درباره مسائل حج.

۸. آداب و احكام حج.

۹. دليل الحاج.

۱۰. احكام عمره.

۱۱. هداية العباد (به عربى و دربرگيرنده حاشيه ايشان بر عروة الوثقى، وسيلة النجاة، توضيح المسائل و برخى از استفتائات در دو جلد.

۱۲. رساله امر به معروف و نهى از منكر و مسائل اجتماعى اسلام.

۱۳. مسائل نماز خوف و مطارده و احكام جبهه.


مبارزه سياسى

آية الله العظمى گلپايگانى از بدو حركت شجاعانه روحانيت به رهبرى امام راحل، به مبارزات پيگير و بى امان خويش با ديو استبداد پرداخت و نخستين اعلاميه اعتراض به لايحه ننگين «انجمنهاى ايالتى و ولايتى» در مهرماه ۱۳۴۱ ش. از سوى ايشان صادر شد و به دنبال آن بود كه پيامها و بيانيه هاى ايشان تا سقوط رژيم پهلوى ادامه يافت (بسيارى از آنها در جلد اول كتاب «اسناد انقلاب اسلامى» گرد آمده است. )

برخى از اقدامات آن جناب در برابر رژيم منحوس شاه عبارتند از: سرباز زدن از ملاقات با شاه و نخست وزيران و فرستادگان دربار، تحريم برنامه اوقات و اعلاميه عليه معاملات و همكارى با سازمان اوقاف، قطع شهريه كسانى كه با اوقاف همكارى مى نمودند و تحريم امامت جماعت و گوش ‍ دادن به سخنرانى آنان، حرام شمردن خريد و فروش و مصرف و توزيع گوشتهاى وارداتى از خارج و قبول نكردن و جوهات فروشندگان آنان (هر چند مى شد تحت عنوان مال مخلوط به حرام خمس آن را پذيرفت)، اعتراض شديد و پيام كوبنده عليه تغيير تاريخ هجرى به تاريخ منحوس ‍ شاهنشاهى، مخالفت صريح با حزب رستاخيز و تحريم شركت مسلمانان در آن، مخالفت صريح با طرح امتحان دولت از طلاب و انكار صلاحيت آنان براى اين امر كه باعث عقب نشينى ولت وقت و مصون ماندن حوزه از اين طرح ننگين شد. اعتراض شديد عليه گسترش بى بند و بارى و فساد و فحشا و رواج منكرات و فرستادن نامه سر گشاده به شاه و تذكر عواقب وخيم آن، اعتراض و مخالفت بسيار شديد عليه سينما در شهر قم و تعطيل نمودن درس و نماز جماعت خويش به مدت يك هفته، مخالفت و اعتراض ‍ عليه تاجگذارى شاه و انتخاب وليعهد، پيام در جهت تجليل از مقام شهيد سعيدى و اعلام مجلس ختم براى ايشان در مسجد امام، تجليل از مقام مرحوم حاج آقا مصطفى خمينى و تشكيل دو مجلس ختم در مسجد اعظم و شكستن سد رعب و ممنوعيت بر پايى مجالس بزرگداشت و مطرح شدن نام حضرت امام در آن مراسم، پى جويى حال تبعيد شدگان و سركشى به خانواده هاى آنان، حمايت از مقام و موقعيت حضرت امام خمينى و بويژه در برابر اهانت روزنامه اطلاعات به امام راحل و تاءكيد بر مقاومت روحانيت و پيگيرى اعتراضها و راهپيماييها و صدور اعلاميه هاى روشنگرانه و كوبنده در لحظات حساس (به گونه اى كه امام بديشان فرموده بودند: اعلاميه هايى كه حضرت عالى به تنهايى صادر مى كنيد، نقش بسزايى در پيشبرد مبارزات ملت مسلمان دارد) و دلجويى و تاءييد علماى مبارزه شهرستانها.

اين اقدامات باعث شد كه مزدوران رژيم براى لطمه زدن به ساحت ايشان از هيچ كارى فرو گذار نكنند و دوبار (سوم فروردين ۱۳۴۲ در مدرسه فيضيه و ۱۹ ارديبهشت ۱۳۵۷ ش) به سوى ايشان حمله كرده، قصد ضرب و جرح آن مرجع بزرگوار داشتند كه لطف خدا و جانفشانيهاى اطرافيان باعث حفظ ايشان شد.


تقويت نظام جمهورى اسلامى

پس از پيروزى انقلاب نيز هماره در جهت تاءييد كامل مواضع حضرت امام و تقويت موقعيت ايشان به عنوان رهبر نظام و فرا خواندن مردم آيه پيروى كامل از حضرت اما، توصيه به افراد صالح براى شركت در مناصب دولتى، طرح مباحث مورد نياز حكومت اسلامى در درس خارج فقه (قضا، حدود و شهادات)، شركت در مراسم انتخابات و صدور پيامهاى گوناگون مبنى بر شركت مردم در انتخابات، تقويت دولت اسلامى و حرام شمردن مخالفت با دستورها و مقررات دولت و نهى از فروش اجناس قاچاق، حمايت مادى و معنوى از رزمندگان اسلام در طول جنگ تحميلى و ارسال هياءتهاى مختلف به جبهه هاى نبرد و اجازه مصرف ثلث در مصرف جبهه و بر عهده گرفتن ساختمان مراكز درمانى و بهداشتى استانهاى زلزله زده در زلزله خرداد ۱۳۶۹ و دهها اقدام ديگر فعال بودند.


ويژگيهاى اخلاقى

مرجع بزرگ شيعه در بردارنده فضايل اخلاقى و كمالات نفسانى بود. ويژگيهاى بارز ايشان عبارتند از: زهد و بى اعتنايى به جلوه هاى دنيا، تواضع، بهره ورى از فرصتها، تجليل از مقام فقها و مراجع معاصر، تشويق عاملان و نويسندگان، اهتمام بسيار به حفظ و قرائت قرآن (به طورى كه در هر شبانه روز با تمام گرفتاريها دو نوبت قرآن تلاوت مى فرمود)، عشق به ساحت مقدس ائمه اطهار (به گونه اى كه سالها - حتى پس از مرجعيت (به منبر تشريف برده، اخبار آل محمد صلى الله عليه و آله را به گوش مردمان مى رساندند و روزهاى عاشورا را روضه مى خواندند و در عزاى امامان بشدت مى گريستند و به زيارت مرقد آنان مكرر مشرف مى شدند. تقيد بسيار به مستحبات و ترك مكروهات آن جناب زنده كننده مراسم اعتكاف در سراسر ايران و ترويج كننده عزادارى فاطميه دوم ياد مى شود. احترام بسيار به استاد (كه هميشه پيش از درس فاتحه اى براى استادش قرائت مى فرمود و به استادزاده خويش مرحوم آية الله حاج آقا مرتضى حائرى - با اينكه شاگردش بود - بسيار احترام مى نهاد).


مؤ سسات

مرجع بزرگ شيعه علاوه بر تدريس و تربيت عالمان دين، تاءليف، فتوا، رهبرى و روشنگرى جامعه شيعه به بنيان نهادن دهها مؤ سسه فرهنگى و دينى در گوشه و كنار جهان و آبادانى صدها مسجد و مدرسه در سراسر كشور دست يازيد كه برخى از آنها عبارتند از:

۱. دارالقرآن الكريم: اولين موسسه قرآنى كشور است كه در سال ۱۳۵۲ پاگرفت و به كار چاپ و نشر قرآن مجيد، ترجمه دقيق قرآن، بررسى اغلاط ترجمه هاى موجود و تصحيح آنها، تشكيل موزه قرآن، تشكيل كتابخانه تخصصى قرآن، چاپ و توزيع كتابهاى قرآن، نشر مجله «رسالة القرآن و پيام قرآن» و تشكيل «كنفرانس علوم و مفاهيم قرآن» و چاپ مجموعه مقالات و سخنرانيهاى آن پرداخته است.

۲. بيمارستان: كه با بخشهاى قلب، جراحى، زايمان، اورژانس، داخلى، اطفال، اعصاب و راديولوژى يكى از بزرگترين بيمارستانهاى كشور به شمار مى رود و تاكنون منشاء خدمات بسيار به روحانيون و مردم و رزمندگان اسلام در طول جنگ تحميلى بوده است.

۳. كتابخانه: كه با داشتن حدود يكصد هزار جلد كتاب چاپى و دوازده هزار جلد كتاب خطى يكى از غنى ترين كتابخانه هاى كشور به شمار مى رود.

۴. مجمع جهانى اسلامى در لندن

۵. مركز معجم المسائل الفقهية

۶. مسجد عظيم و با شكوه - در قم

بيمارستان زنان و زايشگاه حضرت ولى عصر (عج) - در قم

۸. مدرسه علميه در گلپايگان

۹. مدرسه امام مهدىعليه‌السلام در قم

۱۰. مدرسه علميه كه اينك در كنار مسجد اعظم و مدرسه فيضيه، سه قطب عمده تدريس در حوزه علميه قم به حساب مى آيد و روزانه صدها طلبه در آنجا به تحصيل فقه و اصول مى پردازند.

۱۱. دارالايتام

۱۲. مؤ سسه خيريه حضرت ولى عصر (عج)


در گذشت

سرانجام آن عبدصالح خدا پس از عمرى سرشار از توفيق و پربار از خدمات دينى و علمى و پس از طى بيمارى كوتاه مدت، در ۹۶ سالگى در شامگاه روز پنجشنبه ۱۸ آذر ۱۳۷۲ (۲۴ جمادى الثانى ۱۴۱۴ ق) نداى حق را لبيك گفت و فقدانش قلب تمام مسلمين جهان را در هم فشرد.

مردم در سوگ آن مرجع بزرگ از صميم قلب به سوگوارى پرداختند و از سوى دولت هفت روز عزاى عمومى و يك روز تعطيل اعلام گرديد و مجالس بزرگداشت مقام علمى ايشان در گوشه و كنار جهان و جاى جاى كشور اسلامى مان تا مدتها ادامه يافت. پيكر پاك آن مرجع بزرگ روز جمعه نخست در تهران با حضور صدها هزار نفر و با شركت رهبر معظم انقلاب تشييع شد و پس از پنج ساعت راهپيمايى به قم انتقال يافت و سپس در روز شنبه ۲۰ آذر با حضور خيل عظيم و پر شكوه مردم قم تشييع و نماز به امامت حضرت آية الله آقاى حاج شيخ لطف الله صافى گلپايگانى - داماد آن مرحوم - بر ايشان خوانده شد و آنگاه در مسجد بالا سر مرقد مطهر حضرت معصومهعليه‌السلام ، در جوار تربت استادش به خاك سپرده شد.

رهبر معظم انقلاب اسلامى حضرت آية الله خامنه اى در بخشى از پيام خويش چنين فرمودند:

اين شخصيت والاى كهنسال، در ميان مراجع عظام تقليد، يكى از موفق ترين و سعادتمندترين ها بودند.

۳۲ سال مرجع تقليد، حدود ۷۰ سال مدرس حوزه علميه قم و حدود ۸۵ سال سرگرم فراگرفتن و آموختن فقه آل محمدعليه‌السلام بودند.

«اولين مدرسه علوم دينى به سبك جديد را ايشان در قم تاءسيس نمودند. اولين مؤ سسه بزرگ قرآنى را ايشان در قم بنيان نهادند. اولين فهرست بزرگ فقهى و حديثى با استفاده از دانش و اختراعات جديد بشرى را ايشان پديد آوردند. صدها مدرسه و مسجد و مؤ سسه تبليغ دين در سراسر كشور و در كشورهاى ديگر بنياد كردند هزاران شاگرد را از فقه پخته و عميق خود بهره مند ساختند بسيارى آراء و نظرات فقهى كه حاكى از روشن بينى و ذهن نوگراى ايشان بود ارائه كردند و بالاتر از همه با منش و رفتار پرهيزكارانه و با طهارت و تقوايى كه مى توانست براى علما و فقها، الگويى زنده و ملموس ‍ باشد، عمرى پربركت را به نزاهت كامل گذرانيدند.

آن بزرگوار يكى از اسطوانه هاى انقلاب و نظام جمهورى اسلامى ايران به شمار مى آيد. در دوران اختناق و در مقابله با حوادث سهمگين سالهاى تبعيد امام خمينى - قدس سره - مواردى پيش آمد كه صداى اين مرد بزرگ تنها صداى تهديد كننده اى بود كه از حوزه علميه قم بر خاست و به نهضت شور و توان بخشيد. پس از پيروزى انقلاب همواره در قضاياى عمومى كشور حضورى بارز و پشتيبانى صريح از نظام جمهورى اسلامى و از مقام منيع رهبرى و شخص شخيص امام راحل (قدس الله نفسه الزكيه) داشت و مورد تكريم و احترام بليغ آن حضرت بود. فقدان اين بقية السلف اعاظم و اين ملجاء و مرجع مؤمنان ثلمه اى بزرگ و ضايعه اى جبران ناپذير است».


آيه الله العظمى اراكى

متوفاى: ۲۳/۷/۱۳۷۳ ش.

يك قرن وارستگى

على صدرايى خويى


تولد

او در ۲۴ جمادى الثانى ۱۳۱۲ ق. در اراك ديده به جهان گشود. پدرش، حجة الاسلام حاج احمد آقا، مشهور به ميرزا آقا فراهانى از علماى مشهور آن سامان بود. مادرش نيز از نوادگان امامزاده سيد حسن واقف(۹۷۹) است.(۹۸۰)


تحصيل

وى پس از يادگيرى خواندن و نوشتن، در نوجوانى وارد حوزه علميه اراك شد و در درس استاد سيد جعفر شيثى حضور يافت و مقدمات علوم اسلامى را از او فراگرفت. دروس سطح حوزه را نزد آية الله العظمى سيد محمد تقى خوانسارى به خوبى پشت سرگذارند. آية الله اراكى همزمان با تحصيل دوره سطح، در درس شرح منظومه آية الله شيخ محمد باقر اراكى معروف به سلطان آبادى شركت كرد و از دانش آن حكيم فرزانه خوشه ها چيد.(۹۸۱)

ايشان سالها در درس آية الله العظمى آقا نورالدين اراكى و آية الله العظمى شيخ عبدالكريم حائرى يزدى شركت كرد و از دانش و تقواى آن دو مراجع بزرگ تقليد شيعيان، بهره ها برد. آية الله حائرى علاقه زيادى به او داشت. نبوغ فكرى آية الله اراكى مورد توجه استاد قرار گرفت. آية لله اراكى به سفارش استاد معمم شد. با يكى از بستگان ازدواج نمود.(۹۸۲)


آشنايى با امام

آية الله اراكى پس از سالها تحصيل در حوزه علميه اراك، به دنبال هجرت آية الله العظمى حائرى يزدى به قم، وارد حوزه علميه قم شد و در درس ‍ ايشان شركت كرد.(۹۸۳) آية الله اراكى در اين سالها با امام خمينى آشنا شد. وى علاقه خاصى به امام خمينى داشت وهماره از فعاليتهاى سياسى ايشان عليه رژيم پهلوى پشتيبانى مى نمود.

به دنبال اعلاميه كوبنده امام خمينى در سال ۱۳۱۴، عليه لايحه كاپيتولاسيون و قوانين غير اسلامى مصوب مجلس شوراى ملى، آية الله اراكى نيز به پشتيبانى ايشان اعلاميه اى صادر كرد و خواستار لغو مصوبات مخالف اسلام شدند.

پس از دستگيرى و تبعيد امام خمينى، در سال ۱۳۴۲، آية الله اراكى هماره از ايشان حمايت مى كرد. عكاسى هما، عكسى از امام در خيابان ارم زده بود. حضرت آقا (آية الله اراكى) كه از فيضيه بر مى گشتند، وقتى نگاهشان به آن عكس افتاد بود فرموده بودند: قسم مى خورم كه صاحب اين عكس اگر در كربلا مى بود، در ركاب امام حسينعليه‌السلام به شهادت مى رسيد.

وقتى به منزل مى آمدند و ما اطلاعيه ها را برايشان مى خوانديم، بسيار گريه مى كردند و اشك شوق و نشاط از شنيدن اين اطلاعيه ها، مى ريختند...

آية الله اراكى در پى دستگيرى و تبعيد امام به نجف، همان سال به عراق و نجف رفت و در مدت اقامت تماما ميهمان حضرت امام بود اين در حالى بود كه آقا از سوى رژيم تحت فشار قرار گرفته بود و از سوى ديگر جواب ميهمانى افراد ديگر را رد كرده بود ايشان با افتخار ميهمانى امام را پذيرفت و بدون ترس و اضطراب چند روزى را در آنجا اقامت كرد.

اولين ملاقات امام با ايشان در كربلا بود، در ابتدا كه وارد حرم حضرت ابوالفضلعليه‌السلام شد حضرت امام در حال خروج از حرم بود حدود پانزده سال بود كه همديگر را نديده بودند. آن دو يكديگر را آغوش گرفتند و آقاى اراكى شروع به گريه كرد و سپس اين جمله را فرمود: با آل على هر كه در افتاد ورافتاد. بعد دوباره شروع به گريه كرد... حجة الاسلام شهاب الدين اشراقى، داماد امام مى گويد: امام به من گفتند: بغض گلويم را گرفته بود و نتوانستم پيش آقاى اراكى بايستم...

آية الله اراكى درباره آشنايى خود با امام خمينى مى فرمايد:

«حضرت آقاى خمينى يك مدتى را در اراك بوده اند و در حوزه آنجا تحصيل مى كردند و حتى منبر مى رفته اند، من در آن مدت با ايشان آشنايى نداشتم، اما آن وقتى كه در قم بوديم خوب آشنا شديم و يكى از هم صحبتهاى بنده بودند. گاهى اتفاق مى افتاد از منزل تا ميدان كهنه قم نزديك شاهزاده حمزه اين راه را به همراه هم طى مى كرديم و ضمن صحبتها و مباحثه ها برمى گشتيم و اين مساءله بسيار اتفاق افتاد، با هم خيلى ماءنوس ‍ بوديم.

آن اوايل كه وارد قم شدم ايشان به من اظهار كرد شما يك درس تفسير صافى براى من بگوييد تفسير صافى با اصول و فقه و اصطلاحات آن مناسبتى ندارد و لذا چون من با آن اصطلاحات ماءنوس نبودم چند شب تدريس كردم اما ديگر نرفتم، ايشان هم اصرارى نكردند...

ايشان مرد بسيار جليلى است و شناختم او را به جلالت ؛ بسيار مرد پاكى است، پاك، پاكى نفس دارد، پاكى ذاتى و درونى دارد و اين بر همه خلق معلوم شده است.

ما در مدت پنجاه سال كه با اين شخص بزرگ آشنايى پيدا كرده ايم، خبر تقوا و ديانت و سخاوت و شجاعت و شهامت و بزرگى نفس و بزرگى قلب و كثرت ديانت و جديت در علوم نقلى و عقلى و مقامات عالى و... در او نيافتيم. اين مرد قد مردانگى علم كرد و در مقابل كفر ايستادگى كرد و دست غيبى هم با او همراهى كرد، به طورى كه محيرالعقول بود و هيچ خانه اى و هيچ زاويه اى از زواياى اين مملكت باقى نماند مگر كه گفته شد. مرگ بر شاه او جان در كف دست گذاشته است و در مقابل تبليغ قرآن و دين حنيف اسلام جانبازى مى كند. جان در كف گذاشته و حاضر براى شهادت شده است. خداوند يك قوه غريبى در اين مرد خلق فرموده كه به هيچ احدى نداده. همچنين جراتى، چنين شجاعتى و ديدى به او داده است كه به احدى نداده، او مانند جدش على بن ابى طالب است. يك چنين كسى كمياب است. كم نظير است و نظير ندارد. »(۹۸۴)


تدريس و تاءليف

آية الله اراكى در طول بيش از ۳۵ سال تدريس در حوزه علميه قم، پيچيده ترين مباحث علمى را با گفتارى شيوا و بيانى رسا مطرح مى كرد. از ويژگيهاى درس ايشان پرهيز از تكرار و زياده گويى بود. كلام را گزيده و پرمعنى اداء مى كرد. اعتمادشان بر اين بود كه طالب علم بايد قبل از حضور در درس، مطالعه نمايد.

آية الله اراكى پس از وفات آية الله سيد محمد تقى خوانسارى (متوفاى ۱۳۷۱) به درخواست شمارى از شاگردان او، به تدريس خارج فقه و اصول پرداخت. بسيار از استادان برجسته حوزه علميه قم و مسؤ ولان نظام جمهورى اسلامى سالها از محضر ايشان كسب فيض نمودند.

مرجع بزرگ تقليد شيعيان در طول عمر پربركت خويش، كتابهايى نيز در علم فقه و اصول نوشت. آثارش عبارتند از:

۱. تقريرات درس آية الله شيخ محمد سلطان العلما

۲. تقريرات درس فقه آية الله شيخ عبدالكريم حائرى يزدى

۳. تقريرات درس اصول فقه آية الله شيخ عبدالكريم حائرى يزدى

۴. حاشيه بر «دررالاصول» نوشته آية الله شيخ عبدالكريم حائرى يزدى

۵. تقريرات درس فقه آية الله سيد محمد تقى خوانسارى

۶. حاشيه بر «عروة الوثقى»

۷. شرح «عروة الوثقى»

۸. توضيح المسائل

۹. مناسك حج

۱۰. رساله استفتائات

۱۱. مقدمه بر كتاب «القرآن و العقل» نوشته آية الله سيد نور الدين اراكى

۱۲. النكاح و الطلاق


بر پايى نماز جمعه

آية الله اراكى پيش از انقلاب، نماز جمعه را در قم اقامه مى كرد. «ايشان همانند يك جلسه درست براى نماز جمعه و خطبه هاى آن مطالعه مى كردند... رفته رفته نماز جمعه رونق بيشترى گرفت و با جمعيت بيشترى برگزار گرديد و امامت ايشان بر نماز جمعه تا بعد از انقلاب كه حضرت امام به قم آمدند، ادامه داشت. حضرت امام در مدتى كه در قم بود روزى به منزل ايشان آمد. آية الله اراكى به امام خمينى فرمود شما الان دستتان باز است و مقتدر هستيد، چون در زمان حكومت اسلامى قرار داريد شما بايد اقامه نماز جمعه كنيد. ولى امام به ايشان فرمود شما نماز جمعه را بايد اقامه كنيد. لذا مدتى نماز را با شكوه تمام اقامه كردند. »(۹۸۵)


تجليل از پيشگامان نهضت

آية الله اراكى به عالمان مجاهد عشق مى ورزيد و احترام فوق العاده براى آنان قائل بود و تجليلشان از حضرت آية الله سيد نورالدين اراكى و آية الله سيد محمد تقى خوانسارى بر همين اساس بود. ايشان بارها به همراهى آية الله خوانسارى، پيشنهاد قيام و مبارزه عليه طاغوت را با آية الله العظمى بروجردى در ميان گذاشته بودند و نيز در ماجراى فدائيان اسلام به رهبرى شهيد نواب صفوى، چون مرحوم آية الله خوانسارى از آنان حمايت مى كرد، ايشان هم نظر مساعد داشت.

آية الله اراكى از آغاز نهضت امام خمينى در سال ۱۳۴۱، هماره به پشتيبانى از ايشان برآمدند، براينكه بيش از ده سال از امام خمينى بزرگتر بودند. پس ‍ از پيروزى انقلاب اسلامى، از دولت و نظام جمهورى اسلامى حمايت كردند و ايشان در تاءييد انقلاب اسلامى فرمودند:

جماعت دنيا كه رئيس آنها آمريكا و شوروى است و سايرين كه دست بسته آنان هستند، همگى در يك طرف هستند و آقاى خمينى تنها... آقاى خمينى شخص نيك نفسى است. جاى شك ندارد و هيچ غرضى در او جز ترويج دين نيست.. اين دو نفر، پدر و پسر (رضا شاه و محمد رضا شاه) چه كارها كه كردند، مى خواستند اصل دين اسلام را به كلى از ريشه بكنند، مثل يزيد كه مى خواست به كلى ريشه دين را از بين ببرد. اگر نهضت حضرت سيد الشهداءعليه‌السلام نبود، الان من و شما كافر بوديم. اشهد ان لااله الله بين ما بنود... »(۹۸۶)

آية الله اراكى در طول هشت سال دفاع مقدس، از رزمندگان اسلام پشتيبانى نمود. ايشان درباره جنگ تحميلى فرمودند:

نظريه من هم مثل آقاى خمينى است. آقاى خمينى و همه علما نظرشان اين است كه هرگاه اسلام در خطر باشد، بايد تمام مسلمانان در مقام دفاع، برآيند، هر كس كه مى تواند... جنگ همان دفاع است و پاسداران هم همان جنگ جويان هستند كه از حقيقت اسلام حمايت مى كنند و...

 ان تنصروالله ينصر كم و يثبت اقدامكم  و پاسدارها جزو همين آيه هستند.(۹۸۷)

آية الله اراكى پس از رحلت امام خمينى و انتخاب حضرت آية الله خامنه اى به رهبرى انقلاب با ارسال پيامى، از انتخاب ايشان به رهبرى انقلاب اظهار خوشحالى نمودند. پس از رحلت امام خمينى استكبار جهانى به اميد مخالفت و يا بى اعتنايى مراجع تقليد شيعه نسبت به انتخاب آية الله خامنه اى به رهبر انقلاب، به وسيله راديو، تلويزيون و مطبوعات به تضعيف رهبرى نظام برخاستند. اما حمايت مراجع تقليد شيعه، بويژه آية الله العظمى اراكى كه حدود چهل سال از آية الله خامنه اى بزرگتر بودند، اميد دشمنان انقلاب اسلامى را به ياءس مبدل ساخت. ايشان در بخشى از پيام خود چنين مرقوم داشت.

«انتخاب شايسته جنابعالى به مقام رهبرى جمهورى اسلامى ايران مايه دلگرمى و اميدوارى ملت قهرمان ايران است، شكى نيست كه در موقعيت حساس كنونى حفظ نظام جمهورى اسلامى كه از اهم واجبات شرعى است، متوقف به اين امر مهم مى باشد. اينك اينجانب با ابتهال و تضرع به درگاه ربوبى و با استغاثه به ناحيه مقدسه حضرت ولى عصر - عجل الله تعالى فرجه الشريف - دوام تاءييدات و توفيقات آن جناب را در انجام اين مسؤ وليت بسيار سنگين خواستارم. »


سياست الهى

آية الله اراكى به عبادت خيلى اهميت مى داد. قبل از اذان صبح بيدار مى شد، هر روز يك جزء قرآن مى خواند در ماه رمضان روزانه سه جزء قرآن مى خواند. در نافله هاى شبهاى جمعه، در قنوت ؛ دعاى كميل مى خواند.

وقتى به ايشان پيشنهاد كردند كه نماز جماعت را به خاطر افراد كهنسال و مريض، زياد طول ندهيد. فرمودند: از من پيرتر و ضعيف تر، در نماز كسى هست؟!

استاد محمود شاهرخى، از شاعران شهير انقلاب درباره ديدارش با آية الله اراكى مى گويد:

«در خلال شبهاى شعر فيضيه به محضر حضرت آية الله العظمى اراكى دامت بركاته، مشرف شديم چه ديدارى! سخت بهجت خيز و عبرت انگيز! ديدار مردم بزرگ كه آثار گذشت زمان بر سيماى مباركش پديدار بود و انوار معرفت از پيشانى روشنش ساطع. او مظهر و جلاى روحانيت سخت كوش ‍ شيعه مى باشد. در اتاقى محقر و ساده تر از ساده، آن بزرگ را ديدار كرديم كه با ضعف مفرط مزاج، لباس رسمى پوشيده و بر روى چهار پايه اى استقرار يافته بود.

پس از به جاى آوردن معارفه، آن بزرگ سخنانى مبسوط و ممتع و مواعظى رسا و بليغ ايراد كرد كه همگان را سخت متاءثر ساخت، كه از غايت شور و تاءثير بيانات ايشان اكثر حاضران اشك از ديدگان جارى ساختند. مكرر به ابياتى از عارفان صاحبدل، از جمله شيخ شيراز و شيخ شبسترى و شيخ بهايى استشهاد و استناد مى فرمود و خود مى گريست... »(۹۸۸)


رحلت

سرانجام روح ملكوتى آية الله العظمى اراكى در ۲۳/۷/۱۳۷۳ به ملكوت پيوست. مرجع تقليد شيعيان پس از يك قرن (تولد ۱۲۷۳ فوت ۱۳۷۳) تلاش براى هدايت مردم، دارفانى را وداع گفت و به جمع مراجع تقليد در بهشت پيوست. دولت جمهورى اسلامى يك روز تعطيل و يك هفته را عزاى عمومى اعلام نمود. پيكر پاك آن مرجع والامقام در تهران، از بيمارستان شهيد رجايى تا ميدان راه آهن بر دوش انبوه مردم تشييع شد. آية الله خامنه اى، رهبر معظم انقلاب و مسؤ ولان نظام در اين تشييع باشكوه حضور داشتند. سرانجام پيكرش با تشييع با شكوه مردم قم در حرم حضرت معصومهعليه‌السلام به خاك سپرده شد. رضوان و رحمت خدا بر او باد.