راه سبز (احكام ويژه دختران دوره دبيرستان)

راه سبز (احكام ويژه دختران دوره دبيرستان)0%

راه سبز (احكام ويژه دختران دوره دبيرستان) نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: متون فقهی و رسائل

راه سبز (احكام ويژه دختران دوره دبيرستان)

نویسنده: علی حسن زاده
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 11224
دانلود: 3510

راه سبز (احكام ويژه دختران دوره دبيرستان) راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 29 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 11224 / دانلود: 3510
اندازه اندازه اندازه
راه سبز (احكام ويژه دختران دوره دبيرستان)

راه سبز (احكام ويژه دختران دوره دبيرستان)

نویسنده:
فارسی

اين كتاب مى كوشد جوانان عزيز را با بخشى از احكام دينى شان آشنا كند و به پاره اى از مشكلات آنان پاسخ گويد اما اين كتاب به تنهايى نمى تواند رسالت خود را به انجام رساند و به يارى شما بزرگواران سخت نيازمند است. شما مى توانيد در بخش هاى زير ما را يارى نماييد.
1. بخش تهيه و تنظيم مطالب كتاب: شما كه از نزديك با جوانان ارتباط داريد و به خوبى نيازها و مشكلات آنان را لمس مى كنيد مى توانيد مشكلات و نيازهايى را كه كتاب احكام مى تواند پاسخگوى آنها باشد و در كتاب نيامده است براى ما بازگو نماييد.
2. بخش طرح و برنامه ريزى: آشناسازى نسل جوان با احكام دينى در قالب هاى نوين و طرح هاى جذاب و كار آمد رسالت سنگينى است كه بدون همفكرى ناتمام مى ماند، شما مى توانيد با ارائه طرح هاى همه جانبه و قابل اجرا ما را در راه بالندگى اين طرح يارى رسانيد.
3. بخش اجرا و پياده سازى: تهيه كتاب و در دسترس جوانان قرار دادن قدم هاى اوليه اين كار بزرگ است، قسمت عمده آن به بخش اجرا و پياده كردن اين طرح بستگى دارد كه همت و پشتكار شما بزرگواران را مى طلبد. در اين بخش به دو گونه همكارى شما نيازمنديم:
الف: مطالب اين كتاب به صورت توضيحى و گزينشى و با حفظ محتوا براساس فتاواى حضرت امام خمينى قدس سره تنظيم و در پاره اى از موارد به فتاواى مقام معظم رهبرى (دام ظله) اشاره شده است. و منبع عمده مطالب در پاورقى ها آمده است شما مى توانيد جوانان را در تطبيق مطالب كتاب با فتاواى مرجع تقليدشان يارى رسانيد.
ب: اطلاع از ميزان بازدهى و كارآيى اين طرح و تأثير اين مطالب در جوانان براى ادامه كار، نقش اساسى و كليدى دارد. اطلاع رسانى شما در اين زمينه نيز براى ما كارساز و ارزشمند است.


۱۶. در سوگ هجران

 يا ايها الذين آمنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم لعلكم تتقون.(۱۳۴)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! روزه بر شما مقدر شده است، همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما بودند مقرر شده بود، باشد كه پرهيزكارى كنيد.

مرواريدهاى اشك بر چهره رخشانش پراكنده مى گشت. نشسته بود و دو زانوى غم را در بغل گرفته بود.

انگار جانش بود كه از كالبد بيرون آمده بود و مى رفت و او در فراقش چنين مى گريست.

گاهى برمى خواست و بى تابانه چند قدمى راه مى رفت، و گاهى هم فروتنانه خود را به سجده مى انداخت و زمزمه مى كرد:

«درود بر تو، اى گرامى ترين وقت ها كه با ما مصاحب و يار بودى و اى بهترين ماه در روزها و ساعتها!

درود بر تو، اى ماهى كه آرزوها در آن برآورده است و كردار شايسته در آن فراوان!

درود بر تو، اى همنشينى كه احترام و گراميداشت تو هنگام آمدنت بزرگ است و غم هجران تو بس جانكاه!

درود بر تو اى همسايه اى كه دلها با آمدن تو نرم و فروتن گرديد و گناهان در آن كاستى گرفت!

درود بر تو اى يارى دهنده اى كه ما را بر چيره شدن بر شيطان يارى كردى، و اى همنشينى كه راه هاى نيكى را آسان نمودى!

درود بر تو چه طولانى بودى بر گناهكاران و چه با هيبت و با عظمت بودى در دلهاى اهل ايمان!

بار خدايا ما اهل اين ماه هستيم.!(۱۳۵)

اين نه يك بار كه كار همه ساله او بود.

او امام سجادعليه‌السلام بود كه در فراق ماه مبارك رمضان چنين مى گريست.


برخى از آثار روزه


۱. اراده نيرومند

 به دست آوردن ارزش هاى اخلاقى و تامين سعادت آخرت همراه با تحمل ناگواريهاست.

حضرت علىعليه‌السلام مى فرمايد: المكارم بالمكاره ؛ ارزش هاى والاى انسانى با ناگواريها به دست مى آيد.(۱۳۶)

كسى كه مى خواهد به قله تقوا سعود كند، بايد همتى عالى و اراده اى پولادين داشته باشد كه با روزه گرفتن تا اندازه زيادى از آن برخوردار مى شود.


۲. عزت نفس

 كسى كه نزد ديگران خوار و ذليل است و چشم طمع به ديگران دوخته است براى رسيدن با نان برده اين و آن مى شود، يا به حقه بازى و فريب ديگران روى مى آورد، او هرگز نمى تواند به سوى قله تقوا حركت كند. او چون كبوترى است كه در دست اين و آن اسير است.

انسان با روزه گرفتن تا اندازه اى قلبش صاف و زلال مى شود و به عظمت خود پى مى برد و به خوبى در مى يابد كه نبايد بنده شكم باشد. بايد عزت و شكوه خود را نگه داشت و از تنگناهاى مالى با تحمل گرسنگى و سختى ها پيروز و سر بلند بيرون آمد.


۳. فروتنى

 براى رسيدن به قله تقوا، بايد از پرتگاه خود بزرگ بينى و غرور و تكبر دور شد. انسان مغرور، هميشه تنهاست، هيچ كس دوست ندارد با او رفت و آمد كند؛ چرا كه كسى حاضر نيست فخر فروشى او را تحمل كند و خود را نزد او كوچك نمايد.

انسان مغرور، چون كسى است كه از جمع قله پيمايان كنار گرفته و به عقب بر مى گردد و حرف هيچ كس را گوش نمى دهد. او هرگز قله را فتح نخواهد كرد. روزه او را از غرور دور و به سوى كمال قله پرهيز كارى رهنمون مى سازد.


۴. دورى از گناهان

در مسير قله تقوا، راهزنانى كمين كرده اند تا قله پيمايان را با وعده هاى شيرين و كاذب خود از مسير برگردانند. راهزنان قله تقوا؛ شيطان، هواى نفس و دوستان ناباب هستند كه راهيان قله تقوا را به گناه دعوت مى كنند.

كسى كه مى خواهد به قله تقوا برسد بايد از لذت ها و شيرينى هاى زودگذر گناهان به راحتى صرف نظر كند و روح پاك خود را به آنها نيالايد.

كسى كه از هوس ها و لذت ها و گناهان دورى مى گزيند، كم كم قلب او نورانى و با صفا مى گردد و با چشيدن لذت هايى كه نصيب او مى گردد، راحت تر و آسان تر و با عشق و علاقه بيشترى به سوى قله تقوا حركت مى كند. روزه گرفتن ما را در اين راه، يارى مى دهد.

فوائد روزه گرفتن بيشتر از اينهاست كه ذكر شد: برخوردار شدن از صحت جسمى، همدردى با محرومان، يادآورى گرسنگى و تشنگى روز قيامت و ده ها فوائد ديگر.

براى روزه گرفتن نيت مى كنيم يعنى تصميم مى گيريم براى اطاعت از فرمان خدا از اذان صبح تا اذان مغرب از كارهايى كه روزه را باطل مى كند پرهيز كنيم. عمده آنها عبارتند از:

۱. خوردن و آشاميدن

۲. رساندن غبار غليظ به حلق

۳. فرو بردن تمام سر در آب

۴. قى كردن

۵. باقى ماندن در جنابت تا اذان صبح

۶. نسبت دادن دروغ به خدا و پيغمبر و جانشينان او(۱۳۷)


اقسام روزه

 روزه گرفتن گاهى واجب است و گاهى حرام، مستحب و يا مكروه.

روزه هاى واجب مانند، روزه هاى ماه مبارك رمضان، روزه قضا روزه كفاره، روزه اى كه به سبب نذر يا سوگند براى انسان واحب مى شود.(۱۳۸)

روزه هاى حرام مانند، روزه عيد فطر و عيد قربان روزه مستحبى فرزند كه سبب اذيت و آزار پدر و مادر شود، و بنابر احتياط واجب روزه مستحبى زن كه شوهر از آن نهى كرده باشد.(۱۳۹)

روزه هاى مستحبى مانند: روزه پنجشنبه اول و آخر ماه و هر جمعه، روز مبعث و عيد غدير و عيد نوروز.


جبران گذشته

 كسى كه در ماه مبارك رمضان روزه نگرفته است بر اساس انگيزه و شرايطى خاصى كه داشته باشد بايد آن را جبران كند گاهى بايد آن را قضا كند، گاهى علاوه بر قضا، كفاره نيز بر او واجب مى شود، گاهى هم بايد كفاره جمع بدهد و در برخى موارد مقدارى طعام نيز بايد به فقير بپردازد.


قضاى روزه

 در برخى از موارد انسان بايد روزه هايى كه نگرفته است قضا كند مانند:

۱. در اوايل بلوغ بنابر توصيه پدر و مادر مبنى بر اينكه قدرت روزه گرفتن را ندارى، روزه نگرفته است و گمان مى كرده كه اطاعت از اين دستور، واجب است.

۲. اوايل بلوغ، احتمال مى داده كه بالغ شده است، تحقيق و برسى هم كرده و به اين نتيجه رسيده است كه بالغ نشده است، بر همين اساس روزه نگرفته است و بعدها به اشتباه خود پى برده است.

۳. اوايل بلوغ روزه نگرفته است چون مريض بوده و روزه گرفتن را مضر مى دانسته است.

۴. غسل جنابت را فراموش كرده و با حال جنايت يك يا چند روز روزه نگرفته است.

۵. در ايام قاعدگى يا نفاس بوده است و نمى توانسته روزه بگيرد.(۱۴۰)

موارد ديگر هم هست كه در رساله ذكر شده است و توصيه مى كنيم كه حتما به رساله رجوع كنيد.


قضا و كفاره

 بعضى مواقع انسان بايد روزه اى را كه نگرفته است قضا كند و كفاره نيز بپردازد:

۱. با توجه و آگاهى، روزه نگرفته است.

۲. اوايل بلوغ احتمال مى داده كه بالغ نشده است ولى در تحقيق سهل انگارى كرده است و روزه هم نگرفته است.

۳. شب ماه مبارك رمضان جنب بوده و مى دانسته كه اگر بخوابد تا صبح بيدار نمى شود تا قبل از اذان، غسل كند و خوابيده و بيدار نشده است.

۴. با توجه و آگاهى روزه خود را باطل كرده است.

براى انجام كفاره مى توان يكى از اين دو راه را انتخاب كرد:

۱. دو ماه روزه گرفت به گونه اى كه سى يك روز آن پى در پى باشد.

۲. شصت فقير را سير كند و يا به هر كدام از آنها ۷۵۰ گندم يا برنج. مانند آن داد.

البته كسى كه هيچ يك از اين دو برايش مقدور نيست هر اندازه كه مى تواند بايد به فقير طعام بدهد. و اگر اصلا نمى تواند بايد استغفار كند.(۱۴۱)


قضا و اطعام

 در برخى از موارد بايد علاوه بر قضاى روزه در برابر هر روز ۷۵۰ گرم طعام به فقير بدهد مانند:

۱. در ماه مبارك رمضان به خاطر عذر مثلا مسافرت يا بيمارى روزه نگرفته است و پس از ماه مبارك رمضان با آنكه عذرش برطرف شده است عمدا تا ماه رمضان سال آينده قضاى روزه هايى را كه خورده نمى گيرد.

۲. زنى كه زائيدن او نزديك است و روزه براى حملش ضرر دارد و نمى تواند روزه بگيرد.

۳. زنى كه زائيدن او نزديك است و روزه براى خودش ضرر دارد و نمى تواند روزه بگيرد (در اين صورت قضاى روزه بر او واجب است ولى اطعام به فقير بنابر احتياط واجب است)

۴. زنى كه بچه شير مى دهد ولى شير او كم است و روزه براى بچه اى كه شير مى دهد ضرر دارد.

۵. زنى كه بچه شير مى دهد و شير او كم است و روزه براى خودش ضرر دارد (در اين صورت قضاى روزه واجب است ولى اطعام به فقير بنابر احتياط واجب است. )(۱۴۲)


اطعام

 اسلام، دينى با گذشت و آسان گير است و تمامى دستورات و فرامين آن با فطرت انسان ها هماهنگ است.

از اين رو كسانى كه توان روزه گرفتن ندارند از انجام اين فريضه واجب، معاف دانسته كه عبارتند از:

۱. سالخوردگان و پيران

سالخوردگان دو گروه هستند:

۱. سالخوردگانى كه اصلا توان روزه گرفتن را ندارند.

۲. سالخوردگانى كه روزه گرفتن براى آنها مشقت و سختى دارد.

هر دو گروه در صورتى كه پس از ماه مبارك نيز نتوانند روزه بگيرند، از روزه گرفتن معاف هستند البته گروه دوم بايد در برابر هر روز ۷۵۰ گرم طعام به فقير بدهند.(۱۴۳)

۲. بيماران

بيمارانى كه روزه گرفتن براى آنان ضرر دارد اگر بيمارى آنان تا ماه مبارك سال آينده طول بكشد، قضاى روزه هايى را كه نگرفته اند بر آنان واجب نيست ولى در برابر هر روز ۷۵۰ گرم طعام به فقير بدهند.(۱۴۴)

۳. بيماران مبتلا به تشنگى

بيمارانى كه اگر روزه بگيرند زياد تشنه مى شوند اينها دو گروه هستند:

۱. بيمارانى كه اصلا توان حمل تشنگى را ندارند.

۲. بيمارانى كه تحمل تشنگى براى آنان مشقت و سختى فراوان دارد.

هر دو گروه در صورتى پس از ماه مبارك نيز نتوانند روزه بگيرند از روزه گرفتن معاف هستند، ولى بنابر احتياط واجب در حال روزه نبايد بيشتر از مقدارى كه ناچار هستند آب بنوشند.

البته گروه دوم بايد در برابر هر روز ۷۵۰ گرم طعام به فقير بدهند.(۱۴۵)


۱۷. از سر اخلاص

 و اعلموا انما غنمتم من شى ء فان لله خمسه و للرسول ولذى القربى و اليتامى و المساكين و ابن السبيل ان كنتم امنتم بالله. (۱۴۶)

و بدانيد هر چيزى را كه به غنيمت گرفتيد (و يا از راههاى ديگر به دست آورديد) يك پنجم آن براى خدا و پيامبر و از آن خويشاوندان او و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان است اگر به خدا ايمان آورده ايد.

حيران و سر گردان ايستاده بودم و به كوچه هاى مدينه نگاه مى كردم. از نيشابور، اين همه راه را با پاى شوق آمده بودم ؛ شوق ديدار امام.

ايستاده بودم و به شيعيان نيشابور فكر مى كردم، به لحظه هاى به ياد ماندنى خداحافظى و بدرقه آنان. يادم آمد كه چگونه از سر شوق (يك پنجم) اموالشان را به من مى دادند و در حالى كه چهره هايشان از عشق به امام مى درخشيد مى گفتند اين ناقابل را تقديم امام كن و سلام ما را به ايشان برسان.

پاكت هاى نامه هايشان كه پرسش هاشان را در آن نوشته و آن را مهر كرده بودند به من مى دادند تا من پاسخ آنها را از امام بگيرم و براى آنان بياورم.

اين كار همه ساله آنان بود. ولى اين بار خدا به من توفيق داده بود كه به نمايندگى از آنان به محضر امام شرفياب شوم.

ايستاده بودم و از فكر «شطيطه» بيرون نمى رفتم. يك پارچه آورده بود كه به دست خودش رشته بود با يك درهم.

گفتم: اى بانوى بزرگوار! من خجالت مى كشم كه اين ناچيز را خدمت امام ببرم. اشك در چشمانش حلقه زد و گفت:

«آنچه بر عهده من هست همين مقدار است و نبايد در عمل به احكام خدا حيا كرد. »

از صداقت و ايمان او شگفت زده شدم و آن ناچيز را از او تحويل گرفتم.

هنوز ايستاده بودم كه نگاهم به پسر بچه اى افتاد كه به من مى گويد: بيا خانه امام را به تو نشان بدهم. وقتى بر امام كاظمعليه‌السلام وارد شدم فرمود: پاسخ نامه ها را در كنار پرسش ها نوشته ام. آنگاه قبل از آنكه از شيعيان نيشابور سخنى به ميان آورد، نشانى هاى درهم و پارچه شطيطه را داد و آنها را از من مطالبه كرد. وقتى درهم و پارچه را برداشت، همان جمله اى را كه شطيطه همراه با اشك ديدگانش گفته بود تكرار كرد.

آنگاه فرمود: «سلام من را به شطيطه برسان سپس چهل درهم با پارچه اى به من داد و فرمود اين پارچه، پنبه اش از «قريه صيدا» قريه فاطمه زهراعليه‌السلام است و خواهرم حليمه آن را رشته، اينها را از جانب من به شطيطه هديه كن.(۱۴۷) »


اداى تكليف

 خمس نه فقط بر مردان و پسران كه بر بانوان و دختران نيز واجب است. از آن زمان كه آدمى پا به سن بلوغ مى گذارد و نماز و روزه بر او واجب مى شود بايد اهل حساب و كتاب باشد و براى اموال و در آمد خود «سال خمسى» معين كند و سالى يك بار بر اساس قانون خمس، يك پنجم سود اموالش را حساب كند و به دفتر مرجع تقليد خود و يا نماينده او تحويل دهد، و از كم بودن مبلغ آن نبايد خجالت بكشد.

البته دختران. بانوانى كه كار شغل و در آمدى از خود ندارند و پدر و مادر خرج آنان را مى پردازند، خمس بر آنها واجب نيست.


تهيه جهيزيه

 جهيزيه بايد بر اساس ضوابط سال خمسى تهيه شود و اگر پدر و مادر و ديگران نيز در تهيه آن سهيم هستند آنها نيز بايد سال خمسى داشته باشند و بر اساس سال ضوابط سال خمسى آن را تهيه كنند.

همچنين مصارف شخصى، هديه ها، چشم روشنى ها و كادوها همه بر اساس ضوابط سال خمسى باشند.


سال خمسى

 سال خمسى بر اساس ضوابط خاصى شكل مى گيرد و تاريخ شروع آن اختيارى نيست و براى فراگيرى آغاز سال خمسى بايد به نكته هاى زير توجه كرد: كسانى كه در آمدى دارند دو دسته اند:

۱. دسته اى در آمدشان در تاريخ خاصى به دستشان مى رسد؛ مانند حقوق بران و مزد بگيران جامعه.

۲. دسته اى ديگر، در آمدشان به صورت تدريجى به دستشان مى رسد؛ مانند تاجران و صنعتگران.

دسته اول وقتى اولين در آمدشان به دستشان رسيد، و دسته دوم از اولين روزى كه شروع به فعاليت كردند و اولين سود را كه به دست آوردند و سال خمسيشان آغاز مى شود.(۱۴۸)

از آغاز اولين درآمد و سود تا گذشت يك سال كامل را «سال خمسى» مى گويند.


قانون كلى خمس

 در بين سال هر گونه در آمدى كه از راه حلال به دست آيد و صرف هزينه زندگى گردد از قانون پرداخت خمس معاف است، البته در صورتى كه هزينه ها از شأن اجتماعى ما بالاتر نباشد و در آنها اسراف و زياده روى هم نكرده باشيم.(۱۴۹)

غير از هزينه ها، هر چه هنگام فرا رسيدن سال خمسى موجود است بايد محاسبه و برسى گردد ما در اينجا به صورت كوتاه و كلى به وظيفه دسته اول (حقوق بگيران و مزد بگيران) اشاره مى كنيم:

اين دسته از مردم بايد آنچه پول و مواد مصرفى (خوراكى ها و نوشيدنى ها و مواد سوختى) در اين تاريخ دارند همه را محاسبه كنند و يك پنجم (۲۰/) آن را به عنوان خمس جدا كنند و به مرجع تقليد خود يا يكى از نمايندگان او در استانها و شهرستانها تحويل دهند.(۱۵۰)

مساله خمس، ريزه كاريهايى دارد كه در اين مختصر نمى گنجد.

شايسته است هر ساله نزد شخصى كه از مسائل خمس آگاهى كامل دارد، رفته و به خمس اموال خود رسيدگى كنيم.


فرهنگ اقتصاد

 مال را از چه راهى به دست مى آوريم و در چه راهى مصرف مى كنيم. اسلام مى گويد بايد در هر دو قسمت، مبتلا به حرام نشويم.

بعضى ها در به دست آوردن مال، حلال الهى را رعايت نمى كنند و خيال مى كنند كه با مصرف آن در امور خيريه و كمك به مستمندان، مستحق ثواب و پاداش هم مى شوند، اين يك اشتباه در برداشت از احكام الهى است.

مصرف مال در راههاى حلال وقتى ثواب دارد كه از راه حلال به دست آمده باشد.

مثلا اگر كسى پولش را به تاجرى بدهد و بگويد ماهى فلان سود به من بده، اين «ربا» و حرام است و با مصرف اين پول نمى توان به پاداش الهى رسيد.


رشوه

 هدف ما از تحصيل بايد خدمت به دين باشد. خدمت به جامعه هم وقتى مقدس و ارزشمند است كه براساس موازين اسلام و همراه با اخلاص باشد. از همين اينك بايد با مطاله قرآن و كتابهاى مذهبى، ايمان خود را تقويت كنيم تا فردا كه در جامعه مشغول به خدمت شويم از كم كارى ناشايست باز داريم.

حضرت علىعليه‌السلام به مسئولان و تمامى خدمتگزاران جامعه مى فرمايد:

«هر مسئولى كه از رسيدگى به كارهاى مردم حوددارى ورزد، خداوند در روز قيامت او را ناكام از خود دور خواهد ساخت، و اگر در برابر انجام وظيفه هديه اى بگيرد، گريبانگير او خواهد شد و اگر رشوه بگيرد، به خدا شرك ورزيده است»(۱۵۱)

رشوه اگر چه به عنوان «هديه»، «پيشكش»، «شيرينى» و «حق حساب» و مانند آن باشد، حرام است.

بر رشوه گير واجب است چيزى را كه گرفته به صاحبش ‍ برگرداند.(۱۵۲)


۱۸. فريادگر حق

 فرض الله... الامر بالمعروف مصلحة للعامة (۱۵۳)

حضرت فاطمهعليه‌السلام فرمود: خداوند امر به معروف را براى مصلحت جامعه و عامه مردم واجب كرده است.

آرام اما با متانت و وقار از خانه در آمد، زنان بنى هاشم گرد وجودش را گرفتند و به سوى مسجد روان شدند.

مسجد غلغله بود. مهاجرين و انصار از هم پيشى مى گرفتند، انگار جمعيت مى خواست ديوارهاى مسجد را هم بشكند. تنها پاره تن رسول خدا در ميان زنان بنى هاشم به مسجد رسيد و در پس پرده اى كه به دستور او آويخه بودند قرار گرفت.

نفسها در سينه ها حبس شده بود و يادگار رسول خدا نيز ساكت و خاموش ‍ ايستاده بود، سكوتى كه يك دنيا حرف در آن بود.

فاطمهعليه‌السلام به اجتماع مردم مى آمد و از حقايق سياسى و اجتماعى مردم دفاع مى كرد و همه اين آمدنها در باشكوه ترين جلوه حيا، عفاف، وقار و متانت انجام مى گرفت. رفتار و گفتار او و همه معصومان گواه اين واقعيت دينى است كه امر به معروف و نهى از منكر بر بانوان نيز واجب است.

البته امر به معروف و نهى از منكر «واجب كفايى» است. يعنى اگر گروهى به قدر كافى به اين كار همت گمارند از عهده ديگران برداشته مى شود.

بنابراين بهتر است بانوان در مواردى كه مردان به تنهايى از عهده اين واجب الهى برنمى آيند و يا مواردى كه در مورد بانوان است، اقدام كنند و بكوشند كه در انجام اين واجب الهى خود مرتكب گناهان ديگر نشوند.


معروف و منكر

 در فرهنگ دينى به تمامى واجبات و مستحبات «معروف» و به تمامى مكرهات و محرمات «منكر» گفته مى شود. بنابراين امر كردن افراد جامعه به كارهاى واجب و مستحب «امر به معروف» و بازداشتن آنها از كارهاى حرام و مكروه «نهى از منكر» ناميده مى شود.

البته تنها درباره واجبات و محرمات ما موظفيم امر به معروف و نهى از منكر كنيم. معروف ها مانند:

نماز - روزه - رعايت حجاب - اجراى عدالت - و احترام به والدين.

منكرها مانند: حرام خورى - ظلم و ستم - جلوگيرى در برابر نامحرم - چشم چرانى - قمار بازى - اذيت و آزار والدين - دزدى - ارتكاب قتل و ريختن آبروى مومن.


جلوگيرى از گناه در جامعه

 پيشگيرى از بروز گناهان علنى در جامعه، از راه قوانين و مجازاتها به تنهايى كارساز نيست. حضور مامور در گوشه و كنار جامعه و نظارت هميشگى ناممكن است، بهترين راه مقابله و پيشگيرى، ايجاد انگيزه عمومى بر اين كار است. ابتكار اسلام در زمينه پيشگيرى و مقابله با گناهان اجتماعى، از طريق نظارت مردمى «امر به معروف و نهى از منكر» نام دارد. اهميت امر به معروف و نهى از منكر تا آنجاست كه پيامبر خدا افراد يك جامعه را به سرنشينان يك كشتى تشبيه نموده است كه اگر يكى از آنها گوشه اى از كشتى را سوراخ كند، نه تنها به خود بلكه به ديگران نيز آسيب مى رساند و همگان بايد از كار او جلوگيرى كنند.


واكنش هاى نخستين

 اگر گناهى در جامعه رخ دهد بايد قبل از برخورد با گناهكار از آلوده شدن خود جلوگيرى كنيم در اين بار به چند دستور ايمنى اشاره مى كنيم:

۱. به مجلس گناه نرويم.

۲. در مورد انجام گناه از هيچ كس (حتى از پدر و مادر) اطاعت نكنيم.

۳. رضايت قلبى از عمل بدكاران، نداشته باشيم.

۴. دوستى قلبى خود را از آنان قطع كنيم.

پس از مراقبت از خود، با سغه صدر و صبر و حوصله با انگيزه اعتلاى دين به امر به معروف و نهى از منكر مبادرت ورزيم.


شرايط امر به معروف و نهى از منكر

 امر به معروف و نهى از منكر در مورد مستحبات و مكروهات، واجب نيست بلكه در مورد بلكه در مورد واجبات و محرمات واجب است و آن، در صورتى است كه شرايط زير محقق باشد:

۱. ابتدا معروف (واجب) و منكر (حرام) را بشناسيم.

۲. اقدام ما بى نتيجه نباشد، لااقل احتمال تاثير بدهيم.

۳. گنهكار در صدد ادامه و تكرار آن كار باشد.

۴. اقدام ما ضرر جانى، آبرويى يا مالى قابل توجه براى خودمان يا نزديكان يا ياران و همراهانمان و يا ساير مومنان نداشته باشد؛ مگر آنكه مساله، خطير و حساس باشد.(۱۵۴)


فرهنگ امر و نهى

 وا داشتن ديگرى به كارى يا باز داشتن او از كارى، ذوق، سليقه، هنر و ابتكار مى طلبد.

اين لطافت روحى، ملايمت و نرمى و در عين حال صلابت و كوتاه نيامدن ماست كه مى تواند ما را به هدف مقدس مان نزديك كند بنابراين توجه به نكته هاى زير كارساز است:

۱. به جاى تحقير و توهين، ترغيب و تحسين كنيم.

۲. براى جلوگيرى از منكر، خود دچار منكر نشويم.

۳. به جاى پرخاش و عيب جويى، مهر و رافت به خرج دهيم.

۴. مصلحت طرف را ناديده نگيريم.

۵. از خود خواهى و خود ستايى بپرهيزيم.

۶. تنها خشنودى خدا را در نظر داشته باشيم.

۷. خود را منزه از گناه و برتر از گناهكار نبينيم.

۸. اين را بدانيم كه چه بسا گناهكار داراى صفات و اعمال نيك بسيارى نيز باشد.

۹. در صورت نياز، امر به معروف و نهى از منكر را تكرار كنيم.(۱۵۵)


مراحل امر به معروف و نهى از منكر

 حجابش خدا پسند نيست، در برابر نامحرم جلوه گرى و خود نمايى مى كند، زينت و آرايش خود را از نامحرم، نمى پوشد و يا نسبت به نماز كاهلى مى كند، حلال و حرام را رعايت نمى كند، و يا مبتلا به گناهان ديگرى است.

گناهكار را بايد امر به معروف و نهى از منكر كرد اما از آن مهمتر اين است كه كار ما منظم و منطقى باشد و مراحل زير را يكى پس از ديگرى اجرا كنيم:

۱. در مرحله نخست با گناهكار به گونه اى برخورد مى كنيم كه بفهمد اين طرز برخورد ما تنها به خاطر گناه اوست. مثلا از او چهره برگردانيم و يا با چهره گرفته و بر افروخته با او مواجه شويم و يا رفت و آمد خود را با او قطع كنيم.

۲. اگر از رفتارهاى ما متاثر نشد به گفتار رو مى آوريم و با زبان او را امر و نهى مى كنيم و البته با نرمى و رعايت ادب و احترام اما با قاطعيت و صلابت.

۳. مرحله بعد را به عهده ماموران قضايى و انتظامى مى گذاريم تا در جامعه هرج و مرج نشود.(۱۵۶)


دفاع همگانى

 و لو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذكر فيها اسم الله كثيرا لينصرن الله من ينصره ان الله لقوى عزيز. (۱۵۷)

اگر خدا بعضى از مردم را به وسيله بعضى ديگر دفع نمى كرد، صومعه ها و كليساها و كنيسه ها و مساجدى كه نام خدا در آنها بسيار برده مى شود، سخت ويران مى شد، و قطعا خدا به كسى كه (دين) او را يارى مى كند، يارى مى دهد، چرا كه خداوند سخت نيرومند و شكست ناپذير است.

دشمنان اسلام شب و روز نقشه مى كشند كه نور اسلام را خاموش كنند ولى خداوند نور اسلام را عالم گير خواهد كرد و اين با دفاع و مبارزه مسلمانان واقعى محقق خواهد شد.

بنابراين اگر دشمن به كشور اسلامى ما هجوم آورد بر همه افراد مملكت، چه مرد و چه زن، چه بزرگ و چه كوچك واجب است دفاع كنند.

اگر ديروز دشمن به خاك اسلامى كشور اسلامى ما حمله كرده بود ما شجاعانه او را عقب رانديم، امروز به شكل پيچيده ترى به مرزهاى ايمان و عقيده ما حمله كرده است.

ترويج فساد و ابتذال و صوق دادن پسران و دختران به بى بندوبارى اخلاقى از بارزترين نشانه هاى حمله دشمن است.

ردپاى دشمن را فيلم هاى مستحجن، عكسها، و برنامه هاى مبتذل بيابيم ؛ دشمنى كه مى كوشد با برداشتن مرزهاى حيا و عفاف، دختران و بانوان را به زشت ترين شكل، به صحنه اجتماع بكشاند و تمام حيثيت و شرافت يك زن و دختر ايرانى را به غارت ببرد. پس براى دفاع آماده باشيم و فريب خودباختگى فرهنگ غرب را نخوريم.


۱۹. گل پاك

 ان المراه ريحانه .(۱۵۸)

حضرت علىعليه‌السلام فرمود: زن (مانند) گل است.

يكى بامدادان به فصل بهار

جوانى به باغى فتادش ‍ گذار

به شاخى، گلى ديد خوش رنگ و بو

كه از جان و دل گشت مشتاق او

گلويش بيفشرد و كردش جدا

ز گلهاى ديگر به جور و جفا

چو آن گل جداشد ز شاخ آن درخت

بيفتاد به دست آن تيره بخت

بكرد از طريق تحسر نگاه

به ياران و از دل برآورد آه

بگفتا كه اى خواهران عزيز

براى شما هست اين روز نيز

گذاريد آرايش خود كنار

بگيريد در زير برگى قرار

نماييد خود را از اين دم نهان

كه مانيد ايمن ز غارتگران

اگر گل در پس برگها مخفى نشود،

اگر گل مراقبت باغبان را نپذيرد، و اگر گل بر بيگانگان جلوه گرى نمايد، به غارت خواهد رفت.

گل، ظرافت ها، لطافت ها و جلوه گريهاى خود را بايد براى يك قهرمان نگه دارد.

او امانتدار لطافت ها و ظرافت هاست و آنگاه است كه مى تواند با اين خود نگه داريها يك قهرمان را به آستان خود بكشاند و در دست يك قهرمان قرار گيرد نه در زير پاى غارت گران!

زن، گل است و يك گل دانا و پاك هرگز نمى پسندد چهره و نگاه و موى و اندام خود را در اختيار نگاههاى هوس آلود قرار دهد؛ در پس برگهاى حجاب و حيا مى ماند و حيثيت و شخصيت خود را پاسبانى مى كند. غنچه تا در پرده است از دست گلچين ايمن است گر صيانت از جفا خواهى حيا مى بايدت


مصونيت نه محدوديت

 حجاب مصونيت است نه محدوديت!

زن با خود نگه دارى و خوددارى هاى خود نه تنها شخصيت خود را حفظ مى كند كه به مرد نيز شخصيت مى دهد.

متفكر و انديشمند فرزانه استاد شهيد مطهرى در اين زمينه مى نويسد:

«مرد، بسيارى از هنر نمايى ها و شجاعت ها و دلاوريها و نبوغ ها و شخصيت هاى خود را مديون زن و خودداريهاى ظريفانه زن، مديون حيا و عفاف زن مى داند.

زن هميشه مرد را ساخته و مرد اجتماع را، آنگاه حيا و عفاف و خوددارى زن از ميان برود و زن بخواهد در نقش مرد ظاهر شود اول به زن مهر باطله مى خورد و بعد مرد مردانگى خويش را فراموش مى كند و سپس اجتماع منهدم مى گردد. »(۱۵۹)

حضرت امام رحمة الله عليه اين انسان شناس و اسلام شناس بزرگ قرن مى فرمايد:

«زن مربى جامعه است... زن با تربيت صحيح خودش انسان درست مى كند و با تربيت صحيح خودش كشور را آباد مى كند. »(۱۶۰)


اعتراف دانشمندان

 دانشمندان و جامعه شناسان منصف و باريك بين همه به اين حقيقت اعتراف دارند كه اين عظمت و شكوه زن در حيا، حجاب و خود نگه دارى هاى اوست.

ويل دورانت مى گويد:

«... زنان دريافتند كه دست و دل بازى مايه طعن و تحقير است و اين امر را به دختران خود ياد دادند.

مرد جوان به دنبال چشمان پر از حيا است و بى آنكه بداند حس مى كند كه اين خود دارى ظريفانه از يك لطف و رقت عالى خبر مى دهد. »

برتراند راسل مى گويد:

«از لحاظ هنر مايه تاسف است كه به آسانى به زنان بتوان دست يافت. »

از همه شگفت آورتر سخنى است كه يكى از مجلات زنانه از آلفرد هيچكاك - كه به قول آن مجله به حسب فن و شغل و فيلم سازى خود درباره زنان تجارب فراوان دارد - نقل مى كند او مى گويد:

«زنان شرقى تا چند سال پيش به خاطر حجاب و نقاب و روبندى كه به كار مى بردند خود به خود جذاب مى نمود و همين مساله جاذبه نيرومندى به آنها مى داد، اما به تدريج تلاشى كه زنان اين كشورها براى برابرى با زنان غربى از خود نشان مى دهند حجاب و پوششى كه ديروز بر زن شرقى كشيده شده بود از ميان مى رود و همراه آن از جاذبه جنسى او هم كاسته مى شود. »


خلأ عشق

 امروزه يكى از خلأهايى كه در دنياى اروپا و آمريكا وجود دارد خلأ عشق است.

در كلمات دانشمندان اروپايى و آمريكايى اين نكته زياد به چشم مى خورد كه اولين قربانى آزادى و بى بند و بارى زنان و مردان امروز، عشق و شور احساسات بسيار شديد و عالى است. در جهان امروز هرگز عشق هايى از نوع عشق هاى شرقى از قبيل عشق هاى مجنون و ليلى و خسرو و شيرين رشد و نمو نمى كند.

از داستان هاى ليلى و مجنون، خسرو و شيرين و مانند آن مى توان فهميد كه زن بر اثر دور نگه داشتن خود از دسترسى مرد تا كجا پايه خود را بالا برده است و تا چه حد سر نياز مرد را به آستان خود فرود آورده است.

قطعا درك زن، اين حقيقت را در تمايل او به پوشش بدن خود و حفظ كردن خود به صورت راز، تاثير فراوان داشته است.(۱۶۱)