راه سبز (احكام ويژه دختران دوره دبيرستان)

راه سبز (احكام ويژه دختران دوره دبيرستان)0%

راه سبز (احكام ويژه دختران دوره دبيرستان) نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: متون فقهی و رسائل

راه سبز (احكام ويژه دختران دوره دبيرستان)

نویسنده: علی حسن زاده
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 11223
دانلود: 3510

راه سبز (احكام ويژه دختران دوره دبيرستان) راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 29 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 11223 / دانلود: 3510
اندازه اندازه اندازه
راه سبز (احكام ويژه دختران دوره دبيرستان)

راه سبز (احكام ويژه دختران دوره دبيرستان)

نویسنده:
فارسی

اين كتاب مى كوشد جوانان عزيز را با بخشى از احكام دينى شان آشنا كند و به پاره اى از مشكلات آنان پاسخ گويد اما اين كتاب به تنهايى نمى تواند رسالت خود را به انجام رساند و به يارى شما بزرگواران سخت نيازمند است. شما مى توانيد در بخش هاى زير ما را يارى نماييد.
1. بخش تهيه و تنظيم مطالب كتاب: شما كه از نزديك با جوانان ارتباط داريد و به خوبى نيازها و مشكلات آنان را لمس مى كنيد مى توانيد مشكلات و نيازهايى را كه كتاب احكام مى تواند پاسخگوى آنها باشد و در كتاب نيامده است براى ما بازگو نماييد.
2. بخش طرح و برنامه ريزى: آشناسازى نسل جوان با احكام دينى در قالب هاى نوين و طرح هاى جذاب و كار آمد رسالت سنگينى است كه بدون همفكرى ناتمام مى ماند، شما مى توانيد با ارائه طرح هاى همه جانبه و قابل اجرا ما را در راه بالندگى اين طرح يارى رسانيد.
3. بخش اجرا و پياده سازى: تهيه كتاب و در دسترس جوانان قرار دادن قدم هاى اوليه اين كار بزرگ است، قسمت عمده آن به بخش اجرا و پياده كردن اين طرح بستگى دارد كه همت و پشتكار شما بزرگواران را مى طلبد. در اين بخش به دو گونه همكارى شما نيازمنديم:
الف: مطالب اين كتاب به صورت توضيحى و گزينشى و با حفظ محتوا براساس فتاواى حضرت امام خمينى قدس سره تنظيم و در پاره اى از موارد به فتاواى مقام معظم رهبرى (دام ظله) اشاره شده است. و منبع عمده مطالب در پاورقى ها آمده است شما مى توانيد جوانان را در تطبيق مطالب كتاب با فتاواى مرجع تقليدشان يارى رسانيد.
ب: اطلاع از ميزان بازدهى و كارآيى اين طرح و تأثير اين مطالب در جوانان براى ادامه كار، نقش اساسى و كليدى دارد. اطلاع رسانى شما در اين زمينه نيز براى ما كارساز و ارزشمند است.


۲۰. الگوى بانوان

 الحيا حسن ولكن فى النسأ احسن (۱۶۲)

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ فرمود: حيا، پسنديده و نيكوست، ولى در زنان پسنديده تر و نيكوتر است.

گرد ماه وجودش خلقه زده بوديم،

من بودم و ديگر ياران او،

دوست داشتيم او بگويد و ما گوش كنيم ؛ ولى مثل بعضى وقت هاى ديگر از ما پرسيد. هر كسى چيزى گفت، ولى هيچيك از پاسخ ‌ها را نپسنديد.

با خودم گفتم بايد پاسخ را از فاطمه بشنوم. نزد همسرم فاطمه آمدم.

فاطمه جان پدرت، رسول خدا، از ما سوالى پرسيد، كسى نتوانست پاسخ دهد. «چه چيز براى زن بهترين است؟»

على جان!

«بهترين چيز براى زن اين است كه مرد (نامحرمى) را نبيند و مرد (نامحرمى) نيز او را نبيند. »

چون پاسخ فاطمه را به پيامبر گفتم، پيامبر پاسخ او را پذيرفت و از صميم جان فرمود:

«پاسخ فاطمه صحيح است، او پاره تن من است!»(۱۶۳)

منطق فاطمه اين است كه زن، گوهرى گرانبها و فرشته اى آسمانى است كه هر چه پوشيده تر و محجوب تر باشد نزد خدا محبوب تر است، و اين با فطرت او كاملا سازگار است.

منطق فاطمه اين است كه خودآرايى و خود نمايى زن نبايد در برابر چشم نامحرمان باشد، خداوند اين هنر را به زن داده است تا قلب شوهرش را فتح كند و چنان قلب او را پر كند كه به زنهاى ديگر هيچ اعتنايى نكند و طمع وصال آنان را در سر نپروراند.

اما كسانى كه افسار شهوت و هوس را رها كرده اند و تن به لذات حيوانى داده و غرق در دنيا گشته اند فرهنگ زندگى آنان چيز ديگرى است:

«خود آرايى، خود نمايى و چشم چرانى ؛ و در يك كلمه آزادى حيوانى» آنان شخصيت زن را در اينها مى دانند.

از نگاه آنان زنى كه با مدرن ترين آرايشها و زيباترين لباس ها خود را مى آرايد و با دلرباترين شيوه ها در جامعه جلوه گرى مى كند و چشمانش به دنبال خواسته هاى نفسانى اش مى چرخد، زنى با فرهنگ، امروزى مترقى و خوشبخت است ؛ ولى واقعيت چيز ديگرى است:

مهار حرص و هوس رااگر رها كردى

مدام در هوسى و دوام در دردى


پوشش اسلامى

 زن مرواريدى گرانبهاست كه بايد در صدف حجاب و پوشش، خود را به كاملترين شكل حفظ كند. بنابراين واجب است موها و تمام اندام خود را از نامحرم بپوشاند. خواه نامحرم به قصد لذت و هوسرانى به او نگاه كند و يا بدون قصد و لذت، البته پوشاندن صورت و دستها تا مچ واجب نيست اگر چه بهتر است و به تقوا نزديك تر است بنابراين:

۱. بيرون گذاشتن مقدارى از موها به هر انگيزه اى كه باشد حرام است و ناپسند.

۲. نمايان گذاشتن روى پا، كف پا، و پاشنه پا، ناپسند و حرام است.

۳. جورابهاى نازك و پانما كافى نيست و بايد پاها را كاملا بپوشانيم.(۱۶۴)


چهره و دستها

 چهره دختران يكى از دلرباترين اعضاى آنهاست. بكوشيم در حد توان آن را از نامحرمان بپوشانيم. در محيطهايى كه اكثر جوانان عادت دارند كه با چشمهاى آلوده و تند به ما نگاه كنند و در مسير هرزگى و سبكسرى و آزار و متلك گفتن گام بر مى دارند، روا نيست كه با چهره اى باز متبسم و خندان رفت و آمد كرد.

درباره چهره و دستها به نكته هاى زير توجه كنيم:

۱. مقنعه يا روسرى بايد اطراف چهره، گلو و زر چانه را بپوشاند.

۲. قدرى پايين تر از مچ دست ها را بايد بپوشاند.

۳. دست و چهره بايد خالى از هرگونه آرايش، زيور و زينتى باشد وگرنه پوشاندن آنها نيز واجب است.

۴. كسى با قصد لذت به دست ها و چهره ما نگاه نكند وگرنه پوشاندن آنها واجب مى شود.

۵. كسى كه چهره طبيعى او به گونه اى است كه باعث مفسده مى شود بايد چهره خود را بپوشاند.(۱۶۵)


پوشش كامل

 برخى گمان مى كنند كه پوشش اسلامى، همان پوشش بدن است و در اسلام چيزى فراتر از اين وجود ندارد، اين برداشتى ناقص از دين است. اسلام علاوه بر پوشش بدن زيور و زينت را واجب مى داند. در سوره نور به اين مطلب تصريح شده است.(۱۶۶)

بنابراين هر چه در نظر مردم زينت به حساب مى آيد بايد از نامحرم پوشانده شود؛ مانند النگو، لاك ناخن، سرمه چشم و از همه مهمتر آراستگى چهره.(۱۶۷)


معيارهاى انتخاب لباس

 لباسى كه مى خواهيم آن را در برابر نامحرمان بپوشيم بايد داراى ويژگى هاى زير باشد:

۱. نازك و بدن نما نباشد.

۲. بنابر احتياط واجب لباسى كه باعث شهوت و انگشت نما شدن ما در ميان نامحرمان مى شود نباشد.

۳. بنابر احتياط واجب از لباسهاى ويژه مردان نباشد.

۴. از لباسهايى كه مهيج است و توجه نامحرم را جلب مى كند نباشد.

۵. از لباسهايى كه از حيث دوخت و يا شكل يا از نظر رنگ، ترويج و تقليد از فرهنگ مهاجم غير مسلمين است نباشد.(۱۶۸)


جلب نامحرم

 تنها پوشش بدن و زيور و زينت كافى نيست، بلكه بايد پوشش ما به گونه اى باشد كه نامحرم را جلب نكند؛ به چند نكته در اين زمينه توجه كنيد:

۱. پوشيدن لباسى كه برجستگيهاى بدن را به گونه اى نمايان ظاهر مى سازد كه باعث سوق دادن زن به گناه و جلب نظر نامحرم است، جايز نيست.(۱۶۹)

۲. استفاده از كفش هايى كه هنگام راه رفتن به گونه اى صدا مى دهند كه نامحرم را متوجه مى سازند و باعث گناه مى شوند، جايز نيست.(۱۷۰)

۳. برخى در عين اين كه چادر مى پوشند ولى با گرفتن و رها كردن آن و ژست هاى رنگارنگى كه با آن مى گيرند، نشان مى دهند كه اهل پرهيز از معاشرت با مردان بيگانه نيستند از اينكه مورد بهره بردارى چشمها قرار بگيرند ناراحت نمى شوند.

آنها بايد بدانند كه صرف استفاده از چادر، ارزش نيست بلكه بايد به گونه اى از چادر استفاده كنند كه بانوان عفيف از آن استفاده مى كنند آنان كه آهنگ چادرشان به نامحرمان «دور باش» مى گويد و ناپاكدلان را مأيوس ‍ مى كند.(۱۷۱)

۴. بعضى ها موهاى جلو و عقب سر خود را به گونه اى برجسته مى كنند كه از روى چادر به خوبى نمايان است.

آنان به گمان خود مى خواهند شيك باشند ولى بايد بدانند هر كارى كه باعث جلب توجه نامحرم و گناه شود نارواست و از آن بايد پرهيز كرد.


۲۱. در حريم عفاف

 افضل العباده العفاف .(۱۷۲)

حضرت علىعليه‌السلام همواره مى فرمود: بالاترين عبادت عفت است.

در خانه را مى كوبيد،

«ابن ام مكتوم» آن مرد نابينا بود، مى خواست به خانه من وارد شود،

به عايشه و حفضه گفتم برخيزيد و به خانه ديگرى برويد.

گفتند: او نابيناست و ما را نمى بيند!

گفتم: اگر او شما را نمى بيند شما او را مى بينيد!

همانجا به ياد فاطمه ام افتادم:

وقتى نابينايى مى خواست بر من وارد شود، بى آنكه چيزى به او بگويم، در پس پرده رفت به او گفتم: اين مرد، نابيناست و تو را نمى بيند!

گفت: گرچه او من را نمى بيند ولى من او را مى بينم و او بوى من را استشمام مى كند. اينجا بود كه از سر حقيقت، احساساتم اوج گرفت و گفتم:

«گواهى مى دهم كه تو پاره تن من هستى!»(۱۷۳)

ما نيز بايد از رفتار رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ و فاطمه زهراعليه‌السلام درس بگيريم و منزل ما و رفت و آمدهاى خانوادگى و فاميلى ما به گونه اى باشد كه حريم مرد و زن در آن رعايت گردد.

نامحرم، نامحرم است اگر چه از فاميلان و نزديكان ما باشد، ما نبايد با او همانند يك محرم رفتار كنيم.

فرهنگى كه از طريق بيشتر فيلم ها و برخى برنامه هاى سينما به آنها بها داده مى شود با فرهنگ ناب اسلامى فاصله دارد.

نشستن در كنارهم بدون مراعات كامل پوشش اسلامى و گفتن و خنديدن و شوخى كردن بدون مراعات محرم و نامحرمى كارى ناروا و ناشايسته است.


اختلاط دختر و پسر

 پيامبر خود از اختلاط زن و مرد جلوگيرى مى كرد، به دستور ايشان در ورودى زنان به مسجد از در ورودى مردان مجزا شد.

پيامبر براى اينكه برخورد و استكاكى پيش نيايد دستور مى داد مردان از وسط و زنان از كنار كوچه ها بروند؛ زيرا فتنه از اختلاطها بر مى خيزد.(۱۷۴)

پيامبر خطاب به جامعه اسلامى مى فرمايند:

«نگذاريد بين مردان و زنان اختلاط برقرار شود، چه آنكه اگر بين آنان اختلاط و آميختگى باشد دردى بى درمان شما را فرا خواهد گرفت. »(۱۷۵)

جامعه اسلامى به ويژه دانشگاها بايد به اين سمت سوق داده شوند كه از اختلاط زن و مرد بكاهند. اختلاط اگر مفاسد دينى و اخلاقى به همراه داشته باشد زيانبار است.

حضرت امام خمينى رحمه الله عليه درباره ادامه تحصيل دختران مى فرمايند:

«ادامه تحصيل در رشته هاى حلال اشكالى ندارد وليكن تستر(۱۷۶) از جانب و خوددارى از اختلاط با آنها لازم است و اگر ادامه تحصيل مستلزم اختلاط با اجانب باشد و مفاسد دينى و اخلاقى در بر داشته باشد ترك كند. »(۱۷۷)


خلوت با نامحرم

 جاذبه جنسى بين زن و مرد، و دختر و پسر آنقدر نيرومند است كه غلبه بر آن در هنگام خلوت با نامحرم، تقوايى در حد معصومينعليه‌السلام مى خواهد.

«اگر دختر و پسر و يا زن و مرد در محل خلوتى باشند كه كسى در آنجا نباشد و ديگرى هم نمى تواند به آنجا وارد شود چنانچه بترسد كه به حرام بيفتد بايد از آنجا بيرون برود. »(۱۷۸)


مكالمه با نامحرم

 قرآن به بانوان و دختران هشدار مى دهد كه با صداى نازك و ناز و كرشمه با نامحرم سخن نگويند مبادا بيمار دلى به آنان طمع ورزد.(۱۷۹)

بنابرابن مستحب است در مواقعى كه ضرورتى ندارد، با نامحرم سخن نگوييم بايد با متانت و سنگينى و در فضاى سالم دور از هوس سخن بگوييم و از شوخى و خنده بپرهيزيم و در عين حال به نامحرم خيره نشويم و پوشش كامل را در برابر او حفظ كنيم.


مراجعه به نامحرم

 اميد است كه جامعه اسلامى هر چه سريعتر به جايى برسد كه دختران و بانوان به راحتى بتوانند كارهاى خود را بدون مراجعه به نامحرم انجام دهند. بنابراين تا جايى كه امكان دارد به پزشك مرد با عكاس مرد و... مراجعه كنيم.

در مواقع اضطرار بايد پوشش خود را در حد امكان حفظ كنيم و تمامى مسائل مربوط به نامحرم را مراعات كنيم.

در اين زمينه مسائل لازم فراوانى وجود دارد كه شما را به رساله توضيح المسائل مراجع عظام تقليد ارجاع مى دهيم.


نگاه به نامحرم

 چشم از مناظرى كه مى بيند، فيلم و عكس تهيه، و در مخزن خيال بايگانى مى كند. گاهى هم در سالن خيال مى نشيند و به تماشاى آنها مى پردازد.

مراقب باشيم كه چشمان ما از مناظر شهوت آلود فيلم و عكس تهيه نكند و اگر به اين خطا و گناه دچار شديم فورى آن منظره را با اشك و آه و توبه از صفحه خيال خود پاك كنيم.

نگاه آلوده به هيچ چيز و هيچ كس جايز نيست.

در فرهنگ اسلام اين تنها مردان نيستند كه موظفند نگاهاى خود را مهار كنند بلكه قرآن زنان را به رعايت اين نكته فرمان مى دهد.(۱۸۰)


محرم و نامحرم

 شايد بعضى ها خيال كنند نامحرم يعنى غريبه و ناآشنا، و محرم يعنى قوم و خويش و آشنا، ولى در فرهنگ اسلام فرقى بين غريبه و آشنا نيست.

كسانى كه به دخترها و زنان محرمند عبارتد از:

پدر و پدر بزرگ، پسر، نوه، برادر، خواهر زاده (پسر خواهر)، برادر زاده (پسر برادر)، عمو (عموى خود و عموى پدر و عموى مادر)، دايى (دايى پدر و دايى خود و دايى مادر).

اين گروه به سبب خويشاوندى نسبى، محرم هستند؛ گروه ديگرى نيز به سبب ازدواج بر دخترها و زنها محرم مى شوند كه عبارتند از:

شوهر و پدر و پدر بزرگ شوهر، پسر شوهر (هر چند فرزند خود انسان نباشد) و نوه او، شوهر مادر،(۱۸۱) و شوهر دختر (داماد)

كسان ديگر هرچند خويشاوند و آشنا باشند نامحرم به حساب مى آيند و بايد همه احكام مربوط به نامحرم را نسبت به آنها رعايت نمود.

بنابراين پسر عمو و پسر دايى و پسر خاله، پسر عمه، شوهر خاله، شوهر عمه، شوهر خواهر و برادر شوهر همه نامحرم هستند.(۱۸۲) و بايد در روابط خانوادگى و فاميلى آنان را نامحرم دانست. ممكن است اين نكته براى آنان ناخوشايند باشد ولى رضايت و خشنودى خدا را بايد بر رضايت و خشنودى آنان مقدم داشت و آخرت خود را به بهاى اندك دنيا نفروخت. ولى مى توان با نرمى و ملايمت مساله را براى آنان روشن ساخت.


روابط دختر و پسر

 اسلام كوشيده است تا روابط دختر و پسر را به گونه اى تنظيم كند كه احتمال بروز هرگونه آلودگى و تباهى از ميان برداشته شود.

روح حاكم بر روابط پسران و دختران بايد روح پاكى و عفاف باشد. جوامعى كه روابط دختران و پسران را تا اندازه اى آزاد گذاشته اند تجربه تلخى را متحمل گشته اند و به اشتباه خود اعتراف دارند.

دين مترقى اسلام مى گويد: قلب با نگاه هاى آلوده، برخورد ناسالم و غير عفيفانه كم كم تاريك مى گردد، ياد خدا از قلبى بيرون مى رود، جاذبه نيرومند تمايلات جنسى بر انسان غالب مى شود، و چه بسا جوان دچار دچار بلاى خانمانسوز عشق و محبت نابجا گردد.

مفضل مى گويد: از امام صادقعليه‌السلام درباره عشق نابجا پرسيدم فرمود:

«قلب هايى هستند كه از ياد خدا خالى مى شوند، خدا نيز (عشق) و محبت غير خود را به آنان مى چشاند»(۱۸۳)

و اگر كسى به اين بلاى خانمانسور دچار شود بايد با عفت و پرهيز و خود نگه دارى خود را نجات دهد.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ فرمود:

«برگزيدگان امت من كسانى هستند كه چون به بلايى دچار مى شوند عفت مى ورزند پرسيدند: آن كدامين بلاست؟

فرمود: عشق (نابجا). »(۱۸۴)

دستورات و احكام اسلامى در زمينه روابط دختران و پسران همه، حكيمانه و عادلانه است، اسلام نمى خواهد بى جهت براى كسى محدوديتى قائل شود و او را در تنگناى اجتماعى قرار دهد.

همه اين احكام كه به ظاهر محدود كننده هستند جهت حفظ آبرو و احترام انسان هستند.

البته اسلام در كنار اين احكام، با جديت فراوان، دختران و پسران را به ازدواج تشويق و ترغيب كرده است. اسلام مى خواهد دختران و پسران در بحبوحه جوانى و نشاط، اساس زندگى آينده خود را پى ريزى كنند و با گرمى و طراوت به زندگى ادامه دهند.

متاسفانه بهانه گيرى ها و سخت گيرى ها، چشم و هم چشمى ها و تجملات، جوانان ما را تهديد مى كند.

با بالا رفتن سن ازدواج و با پديد آمدن بحران جوانى، جامعه نيز دچار مشكلات فراوانى مى گردد كه گاه غير قابل تحمل و تصور است.

چاره كار در دست ما و خانواده هاى ماست. بياييم تصميم جدى بگيريم كه هرگاه جوانى متدين، خوش اخلاق و با ايمان به خواستگارى ما آمد و مورد قبول پسند و قلبى ما بود او را بپذيريم و به بهانه ادامه تحصيل و يا چيز ديگر خود را به بحران آزار دهنده جوانى سوق ندهيم.

در همه كارها و به ويژه در امر مقدس ازدواج به خدا توكل كنيم و از توهم هاى بيجا بپرهيزيم.


۲۲. بنيانى مقدس

 ما بنى بنأ فى الاسلام احب الى الله عزوجل من التزويج. (۱۸۵)

پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ فرمود: هيچ بنا و بنيانى نزد خداوند بلند مرتبه دوست داشتنى تر از ازدواج نيست.

وقتى پيامبر مرا ديد تبسم كرد و گفت:

اى اباالحسن به چه كارى به دنيا آمده اى؟

از قرابت و نزديكى خود با او، از پيشى گرفتن خود در اسلام، از ياد آورى كردن او، و از جهاد سخن به ميان آوردم.

فرمود: «على جان تو از آنچه گفتى بالاتر و برترى. »

سپس از حيا سرم را به پايين انداختم و نگاهم را به زمين دوختم.

«من امروز به خواستگارى دخترت فاطمه آمده ام. »

فرمود: على جان پيش از تو كسانى به خواستگارى فاطمه آمده اند چون از آنان نزد او سخن گفتم چهره اش گرفته شد، دانستم به اين كار راضى نيست. على جان بنشين تا برايت خبر آورم.

پيامبر بر فاطمه وارد شد، فاطمه مثل هميشه تمام قد در برابر پدر بلند شد و از وى دلجويى كرد.

فرمود: فاطمه جانم!

«فضائل و خوبى هاى على بن ابى طالب را مى دانى، من از خدا خواسته ام تو را به ازدواج برترين و محبوبترين خلقش در آورد، على از تو سخن به ميان آورده، نظر تو چيست؟»

فاطمه ساكت ماند چهره اش را برنگرداند و نشانه كراهت در جهره اش ديده نشد.

پيامبر برخواست و مى گفت: «الله اكبر، سكوت او نشانه رضايت اوست.(۱۸۶) »

فاطمه بر چه مبنايى على را پذيرفت؟

آنچه روشن است على از مال و منال دنيوى بهره چندانى نداشت، شمشيرى داشت كه با آن در راه خدا جهاد مى كرد، شترى كه با آن نخلستان را آبيارى مى كرد و يك زره كه آن را كابين فاطمه قرار داد.

ملاك و محور انتخاب، دين و اخلاق و پاكى بود. پيامبر خطاب به اوليا و دختران آنان مى فرمايد: «هنگامى كه كسى نزد شما آمد كه از اخلاق و دين او راضى هستيد او را بپذيريد وگرنه فتنه و فساد بزرگى در زمين رخ خواهد داد.(۱۸۷) »

در احاديث و روايات ما به نكته هاى مهم اخلاقى يك جوان ايده آل اشاره شده است:

«او با تقوا، پاكدامن و بخشنده است. چشمش پاك است. به پدر و مادر نيكى مى كند و بار زندگى خود را به دوش ديگران نمى اندازد.(۱۸۸) »

بنابراين اگر جوانى، اهل پاكى و تقوا نيست و چشم چران و بى بند و بار است و از ساير فضايل اخلاقى بى بهره است، نبايد گول مقام و ثروت او را خورد و زمام زندگى خود را به دست او داد.


خواستگارى

 رسم خواستگارى يك تدبير ظريف و عاقلانه براى حفظ حيثيت و احترام زن است، خلاف حيثيت و احترام زن است كه به دنبال مرد برود.

زن كه مى خواهد محبوب و معشوق و مورد ستايش باشد و بر سراسر وجود مرد حكومت كند قابل تحمل و موافق غريزه نيست كه مردى را به همسرى خود دعوت كند و احيانا جواب رد بشنود و سراغ مرد ديگرى برود.(۱۸۹)

از طرف ديگر آراستن خود و جلوه گرى در كوچه و بازار براى جلب جوانان هم گناه است و هم از ارزش دختر نزد جوانان مى كاهد.

دختر بايد سنگين، با حيا و وقار زندگى كند و عفت خود را نگه دارد. بانوانى كه او را مى شناسند از حالات و خوصوصيات او در خانه خود سخن به ميان خواهند آورد و جوانان پاك، شيفته او خواهند شد و به خواستگارى او خواهند آمد. اين بهترين روش براى حفظ حيثيت، احترام و عظمت يك دختر است.


اجازه پدر

 زن اسير محبت است. آن چيزى كه او ر ا از پاى در مى آورد و اسير مى كند اين است كه نغمه صفا و محبت و عشق را از دهان مردى بشنود، خوش باورى او در اينجاست.

مردها نيز كاملا به اين نكته واقفند و براى صيد دختران به خوبى از آن استفاده مى كنند. بنابراين زن تا مادامى كه دوشيزه است به سهولت زمزمه محبت مردان را باور مى كند. اينجاست كه لازم است دختر نا آزموده با پدرش كه با احساسات مردان بهتر آگاه است مشورت كند و لزوما موافقت او را جلب كند.

اين نكته را نيز به خاطر بسپاريم كه اجازه مادر و برادر لازم نيست.(۱۹۰) اگر چه جلب رضايت آنان امرى است پسنديده و صفابخش زندگى آينده و موافق احتياط.


مهريه

 قانون مهريه هماهنگى با طبيعت است. از اين رو كه نشانه و زمينه آن است كه از ناحيه مرد آغاز شده و زن پاسخگوى عشق اوست و مرد به احترام او هديه نثار او مى كند.(۱۹۱)

سخن از معامله و خريد و فروش نيست، سخن از رقابت و چشم و هم چشمى نيست.

شايد برخى تا توان دارند مهريه را بالا ببرند تا همسرشان را پايبند به زندگى كنند هرگز چنين نخواهد بود، او مى تواند با كاهش محبت و توجه خود به زندگى، زن را در تنگنا قرار دهد كه مهريه خود را ببخشد و بگويد: «مهرم حلال، جانم آزاد. »

بنابراين ميزان پايبندى شوهر به زندگى به ميزان تقوا، و اخلاق دين او بستگى دارد وگرنه سنگينى مهريه نه تنها ضامن بقأ زندگى نيست بلكه مايه كينه و كدورت شوهر است چون او هميشه فكر مى كند همسرش خود را به او فروخته است.

از اين رو اسلام، هم به انتخاب شوهر خوش اخلاق و متدين و باتقوا سفارش نموده است و هم پايين بودن مهريه را شفارش كرده است.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ فرمود: «بهترين زنان امت من كسانى هستند كه مهريه شان كمتر است.(۱۹۲) »

و باز از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ نقل شده است كه فرمود:

«مهريه زنان را بالا نبريد كه موجب دشمنى مى گردد.(۱۹۳) »


دوران نامزدى

 دو كبوتر بى سروسامان در آستانه سروسامان گرفتن اند. دو دلداده پس از سالها انتظار، يكديگر را يافته اند.

آنان مى خواهند به زودى شالوده يك زندگى ايده آل را پى ريزى كنند. مى خواهند يك عمر با هم در كنار هم و با تفاهم و همدلى زندگى كنند.

دوران نامزدى شيرين ترين ايام زندگى است. نگاه ها، كلام ها، برخوردها و رفت و آمدها همه شيرين و به ياد ماندنى است.

دورانى است كه دختر و پسر بيشتر با هم انس مى گيرند و از افكار و سليقه هاى يكديگر مطلع مى شوند.

نكته اساسى كه بايد مورد توجه ما قرار گيرد اين است كه تا زمانى كه صيغه عقد دائم يا موقت خوانده نشده است، دختر و پسر با هم نامحرم هستند و تمامى احكام مربوط به نامحرم را بايد رعايت كنند پس بهتر است تا امكان دارد بين دوران نامزدى و عقد فاصله نيندازيم.

مواظب باشيم تا قبل از عقد با داماد عكس برنداريم و از عكس هاى خود كه در آنها حجاب شرعى رعايت نشده است به او ندهيم. پس از آن نيز از هر رفتارى كه خلاف عفت عمومى جامعه و حفظ حرمت و غيرت يك خانواده مسلمان است بپرهيزيم مانند فشردن دست يكديگر و راه رفتن در خيابان، يا دست در گردن يكديگر انداختن در اماكن عمومى و تاكسى و... كه اين گونه اعمال گاهى موجب تحريك جوانان مى شود و گناه است.


مراسم ازدواج

 سعى كنيم مراسم ازدواج را آسان بگيريم، خريد بازار، و خريد لباس و طلا، همه در حد معمولى و متعارف باشد.

پيمانى كه اساس آن بر محبت و يگانگى است نه بر اساس رقابت نبايد با بهانه گيرى ها و تحميل ها ضربه ببيند. محبت، شيشه اى است شفاف و نازك، شيشه ها را غبار آلود نكنيم و آنها را نشكنيم.

بدانيم كه به مصلحت زندگى ما نيست كه با احساسات مردى بازى كنيم كه از او انتظار داريم ما را از صميم قلب دوست داشته باشد و نسبت به ما فداكارى كند و سعادت ما را سعادت خود بداند. از چشم و هم چشمى ها جدا بپرهيزيم.


عروسى

 كوچه هاى مدينه نور باران مى شد، پيامبر از جلو، جبرئيل از راست، ميكائيل از چپ و هفتاد هزار فرشته از پى او، همه تسبيح گوى و تكبيرگوى، و دختر عبدالمطلب و زنان انصار و مهاجر همراه او، شعر مى خواندند، شادى مى كردند، تكبيرگويان و حمدكنان.

آنان عروسى را به خانه علىعليه‌السلام مى بردند.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ به آنان فرموده بود كه در مراسم بردن عروس به خانه همسر:

«شادى كنيد، شعر بخوانيد، تكبير بگوييد، حمد كنيد ولى چيزى كه خدا راضى نيست نگوييد.(۱۹۴) »

يعنى فرمول مراسم عروسى اينهاست:

«شادى، شعور، شرافت»

با كمال تاسف حتى بعضى از مومنان و مذهبى ها در مراسم عروسى دين و آخرت خود را فراموش مى كنند و از هر برنامه شاد و محركى استقبال مى كنند. آنان مى گويند كه يك شب كه هزار شب نيست، بعد از عمرى انتظار مى خواهيم شاد باشيم و... ولى فراموش كرده اند كه: يك شب گناه مى تواند هزار روز انسان را تيره كند بلكه آخرت انسان را.

بنابراين سعى كنيم كه مراسم عروسى ما آلوده به گناه نشود و در مراسم عروسى ديگران نيز اگر همراه با گناه است شريك نكنيم حتى اگر از ما كينه به دل بگيرند.

استفتأ از مقام معظم رهبرى:

شركت نكردن در مراسم عروسى كه نوعا همراه با لهو لعب است، باعث خصومت و دشمنى بين اقوام و فاميل مى شود و وظيفه چيست؟

شركت كردن در مجالس حرام در هر صورت جايز نيست و امر به معروف و نهى از منكر بر همه واجب است.(۱۹۵)


برنامه عروسى

 همه دوست دارند كه برنامه عروسى شاد، و دلنشين باشد. اسلام نيز اين مطلب را تاييد مى كند ولى به ما هشدار مى دهد كه اين برنامه شاد نبايد آلوده به گناه و معصيت باشند.

بنابراين تلاش كنيم از اختلاط زن و مرد و دختران و پسران جلوگيرى كنيم، و در مراسم عروسى از اجراى برنامه هايى كه خداوند راضى نيست، بپرهيزيم. در اين زمينه به چند استفتأ از مقام معظم رهبرى (دام ظله) بسنده مى كنيم:

۱. زدن دست در مراسم عروسى، رقص مرد براى مردان در مراسم عروسى رقص زن براى زن در مراسم عروسى چه حكمى دارد؟

- «كف زدن به نحو متعارف معمول جشن و سرور مانع ندارد و رقص اگر موجب تحريك و تهييج شهوت و يا مستلزم ارتكاب حرام باشد جايز نيست.(۱۹۶) »

۲. زن دايره و تنبك در مراسم عروسى و خريد و فروش آن، آيا جايز است؟

- «اگر از آلات لهو محسوب باشد خريد و فروش و نگهدارى و استعمال آن جايز نيست.(۱۹۷) »

۳. فيلمبردارى از برخى از مجالس عروسى كه به علت لاابالى گرى مسائل محرم و نامحرم احيانا رعايت نمى شود توسط عكس زن كه شغلش اين كار است چه حكمى دارد؟

- «مراعات كامل حجاب اسلامى در برابر نامحرم در هر حال لازم است و فيلمبردارى از مجالس زنانه يا از مجالس مختلط اگر مستلزم نظر حرام موجب اشاعه فساد و تربيت مفاسد باشد جايز نيست.(۱۹۸) »