۲۲. بنيانى مقدس
ما بنى بنأ فى الاسلام احب الى الله عزوجل من التزويج.
پيامبر خداصلىاللهعليهوآله
فرمود: هيچ بنا و بنيانى نزد خداوند بلند مرتبه دوست داشتنى تر از ازدواج نيست.
وقتى پيامبر مرا ديد تبسم كرد و گفت:
اى اباالحسن به چه كارى به دنيا آمده اى؟
از قرابت و نزديكى خود با او، از پيشى گرفتن خود در اسلام، از ياد آورى كردن او، و از جهاد سخن به ميان آوردم.
فرمود: «على جان تو از آنچه گفتى بالاتر و برترى. »
سپس از حيا سرم را به پايين انداختم و نگاهم را به زمين دوختم.
«من امروز به خواستگارى دخترت فاطمه آمده ام. »
فرمود: على جان پيش از تو كسانى به خواستگارى فاطمه آمده اند چون از آنان نزد او سخن گفتم چهره اش گرفته شد، دانستم به اين كار راضى نيست. على جان بنشين تا برايت خبر آورم.
پيامبر بر فاطمه وارد شد، فاطمه مثل هميشه تمام قد در برابر پدر بلند شد و از وى دلجويى كرد.
فرمود: فاطمه جانم!
«فضائل و خوبى هاى على بن ابى طالب را مى دانى، من از خدا خواسته ام تو را به ازدواج برترين و محبوبترين خلقش در آورد، على از تو سخن به ميان آورده، نظر تو چيست؟»
فاطمه ساكت ماند چهره اش را برنگرداند و نشانه كراهت در جهره اش ديده نشد.
پيامبر برخواست و مى گفت: «الله اكبر، سكوت او نشانه رضايت اوست.
»
فاطمه بر چه مبنايى على را پذيرفت؟
آنچه روشن است على از مال و منال دنيوى بهره چندانى نداشت، شمشيرى داشت كه با آن در راه خدا جهاد مى كرد، شترى كه با آن نخلستان را آبيارى مى كرد و يك زره كه آن را كابين فاطمه قرار داد.
ملاك و محور انتخاب، دين و اخلاق و پاكى بود. پيامبر خطاب به اوليا و دختران آنان مى فرمايد: «هنگامى كه كسى نزد شما آمد كه از اخلاق و دين او راضى هستيد او را بپذيريد وگرنه فتنه و فساد بزرگى در زمين رخ خواهد داد.
»
در احاديث و روايات ما به نكته هاى مهم اخلاقى يك جوان ايده آل اشاره شده است:
«او با تقوا، پاكدامن و بخشنده است. چشمش پاك است. به پدر و مادر نيكى مى كند و بار زندگى خود را به دوش ديگران نمى اندازد.
»
بنابراين اگر جوانى، اهل پاكى و تقوا نيست و چشم چران و بى بند و بار است و از ساير فضايل اخلاقى بى بهره است، نبايد گول مقام و ثروت او را خورد و زمام زندگى خود را به دست او داد.
خواستگارى
رسم خواستگارى يك تدبير ظريف و عاقلانه براى حفظ حيثيت و احترام زن است، خلاف حيثيت و احترام زن است كه به دنبال مرد برود.
زن كه مى خواهد محبوب و معشوق و مورد ستايش باشد و بر سراسر وجود مرد حكومت كند قابل تحمل و موافق غريزه نيست كه مردى را به همسرى خود دعوت كند و احيانا جواب رد بشنود و سراغ مرد ديگرى برود.
از طرف ديگر آراستن خود و جلوه گرى در كوچه و بازار براى جلب جوانان هم گناه است و هم از ارزش دختر نزد جوانان مى كاهد.
دختر بايد سنگين، با حيا و وقار زندگى كند و عفت خود را نگه دارد. بانوانى كه او را مى شناسند از حالات و خوصوصيات او در خانه خود سخن به ميان خواهند آورد و جوانان پاك، شيفته او خواهند شد و به خواستگارى او خواهند آمد. اين بهترين روش براى حفظ حيثيت، احترام و عظمت يك دختر است.
اجازه پدر
زن اسير محبت است. آن چيزى كه او ر ا از پاى در مى آورد و اسير مى كند اين است كه نغمه صفا و محبت و عشق را از دهان مردى بشنود، خوش باورى او در اينجاست.
مردها نيز كاملا به اين نكته واقفند و براى صيد دختران به خوبى از آن استفاده مى كنند. بنابراين زن تا مادامى كه دوشيزه است به سهولت زمزمه محبت مردان را باور مى كند. اينجاست كه لازم است دختر نا آزموده با پدرش كه با احساسات مردان بهتر آگاه است مشورت كند و لزوما موافقت او را جلب كند.
اين نكته را نيز به خاطر بسپاريم كه اجازه مادر و برادر لازم نيست.
اگر چه جلب رضايت آنان امرى است پسنديده و صفابخش زندگى آينده و موافق احتياط.
مهريه
قانون مهريه هماهنگى با طبيعت است. از اين رو كه نشانه و زمينه آن است كه از ناحيه مرد آغاز شده و زن پاسخگوى عشق اوست و مرد به احترام او هديه نثار او مى كند.
سخن از معامله و خريد و فروش نيست، سخن از رقابت و چشم و هم چشمى نيست.
شايد برخى تا توان دارند مهريه را بالا ببرند تا همسرشان را پايبند به زندگى كنند هرگز چنين نخواهد بود، او مى تواند با كاهش محبت و توجه خود به زندگى، زن را در تنگنا قرار دهد كه مهريه خود را ببخشد و بگويد: «مهرم حلال، جانم آزاد. »
بنابراين ميزان پايبندى شوهر به زندگى به ميزان تقوا، و اخلاق دين او بستگى دارد وگرنه سنگينى مهريه نه تنها ضامن بقأ زندگى نيست بلكه مايه كينه و كدورت شوهر است چون او هميشه فكر مى كند همسرش خود را به او فروخته است.
از اين رو اسلام، هم به انتخاب شوهر خوش اخلاق و متدين و باتقوا سفارش نموده است و هم پايين بودن مهريه را شفارش كرده است.
پيامبرصلىاللهعليهوآله
فرمود: «بهترين زنان امت من كسانى هستند كه مهريه شان كمتر است.
»
و باز از پيامبرصلىاللهعليهوآله
نقل شده است كه فرمود:
«مهريه زنان را بالا نبريد كه موجب دشمنى مى گردد.
»
دوران نامزدى
دو كبوتر بى سروسامان در آستانه سروسامان گرفتن اند. دو دلداده پس از سالها انتظار، يكديگر را يافته اند.
آنان مى خواهند به زودى شالوده يك زندگى ايده آل را پى ريزى كنند. مى خواهند يك عمر با هم در كنار هم و با تفاهم و همدلى زندگى كنند.
دوران نامزدى شيرين ترين ايام زندگى است. نگاه ها، كلام ها، برخوردها و رفت و آمدها همه شيرين و به ياد ماندنى است.
دورانى است كه دختر و پسر بيشتر با هم انس مى گيرند و از افكار و سليقه هاى يكديگر مطلع مى شوند.
نكته اساسى كه بايد مورد توجه ما قرار گيرد اين است كه تا زمانى كه صيغه عقد دائم يا موقت خوانده نشده است، دختر و پسر با هم نامحرم هستند و تمامى احكام مربوط به نامحرم را بايد رعايت كنند پس بهتر است تا امكان دارد بين دوران نامزدى و عقد فاصله نيندازيم.
مواظب باشيم تا قبل از عقد با داماد عكس برنداريم و از عكس هاى خود كه در آنها حجاب شرعى رعايت نشده است به او ندهيم. پس از آن نيز از هر رفتارى كه خلاف عفت عمومى جامعه و حفظ حرمت و غيرت يك خانواده مسلمان است بپرهيزيم مانند فشردن دست يكديگر و راه رفتن در خيابان، يا دست در گردن يكديگر انداختن در اماكن عمومى و تاكسى و... كه اين گونه اعمال گاهى موجب تحريك جوانان مى شود و گناه است.
مراسم ازدواج
سعى كنيم مراسم ازدواج را آسان بگيريم، خريد بازار، و خريد لباس و طلا، همه در حد معمولى و متعارف باشد.
پيمانى كه اساس آن بر محبت و يگانگى است نه بر اساس رقابت نبايد با بهانه گيرى ها و تحميل ها ضربه ببيند. محبت، شيشه اى است شفاف و نازك، شيشه ها را غبار آلود نكنيم و آنها را نشكنيم.
بدانيم كه به مصلحت زندگى ما نيست كه با احساسات مردى بازى كنيم كه از او انتظار داريم ما را از صميم قلب دوست داشته باشد و نسبت به ما فداكارى كند و سعادت ما را سعادت خود بداند. از چشم و هم چشمى ها جدا بپرهيزيم.
عروسى
كوچه هاى مدينه نور باران مى شد، پيامبر از جلو، جبرئيل از راست، ميكائيل از چپ و هفتاد هزار فرشته از پى او، همه تسبيح گوى و تكبيرگوى، و دختر عبدالمطلب و زنان انصار و مهاجر همراه او، شعر مى خواندند، شادى مى كردند، تكبيرگويان و حمدكنان.
آنان عروسى را به خانه علىعليهالسلام
مى بردند.
پيامبرصلىاللهعليهوآله
به آنان فرموده بود كه در مراسم بردن عروس به خانه همسر:
«شادى كنيد، شعر بخوانيد، تكبير بگوييد، حمد كنيد ولى چيزى كه خدا راضى نيست نگوييد.
»
يعنى فرمول مراسم عروسى اينهاست:
«شادى، شعور، شرافت»
با كمال تاسف حتى بعضى از مومنان و مذهبى ها در مراسم عروسى دين و آخرت خود را فراموش مى كنند و از هر برنامه شاد و محركى استقبال مى كنند. آنان مى گويند كه يك شب كه هزار شب نيست، بعد از عمرى انتظار مى خواهيم شاد باشيم و... ولى فراموش كرده اند كه: يك شب گناه مى تواند هزار روز انسان را تيره كند بلكه آخرت انسان را.
بنابراين سعى كنيم كه مراسم عروسى ما آلوده به گناه نشود و در مراسم عروسى ديگران نيز اگر همراه با گناه است شريك نكنيم حتى اگر از ما كينه به دل بگيرند.
استفتأ از مقام معظم رهبرى:
شركت نكردن در مراسم عروسى كه نوعا همراه با لهو لعب است، باعث خصومت و دشمنى بين اقوام و فاميل مى شود و وظيفه چيست؟
شركت كردن در مجالس حرام در هر صورت جايز نيست و امر به معروف و نهى از منكر بر همه واجب است.
برنامه عروسى
همه دوست دارند كه برنامه عروسى شاد، و دلنشين باشد. اسلام نيز اين مطلب را تاييد مى كند ولى به ما هشدار مى دهد كه اين برنامه شاد نبايد آلوده به گناه و معصيت باشند.
بنابراين تلاش كنيم از اختلاط زن و مرد و دختران و پسران جلوگيرى كنيم، و در مراسم عروسى از اجراى برنامه هايى كه خداوند راضى نيست، بپرهيزيم. در اين زمينه به چند استفتأ از مقام معظم رهبرى (دام ظله) بسنده مى كنيم:
۱. زدن دست در مراسم عروسى، رقص مرد براى مردان در مراسم عروسى رقص زن براى زن در مراسم عروسى چه حكمى دارد؟
- «كف زدن به نحو متعارف معمول جشن و سرور مانع ندارد و رقص اگر موجب تحريك و تهييج شهوت و يا مستلزم ارتكاب حرام باشد جايز نيست.
»
۲. زن دايره و تنبك در مراسم عروسى و خريد و فروش آن، آيا جايز است؟
- «اگر از آلات لهو محسوب باشد خريد و فروش و نگهدارى و استعمال آن جايز نيست.
»
۳. فيلمبردارى از برخى از مجالس عروسى كه به علت لاابالى گرى مسائل محرم و نامحرم احيانا رعايت نمى شود توسط عكس زن كه شغلش اين كار است چه حكمى دارد؟
- «مراعات كامل حجاب اسلامى در برابر نامحرم در هر حال لازم است و فيلمبردارى از مجالس زنانه يا از مجالس مختلط اگر مستلزم نظر حرام موجب اشاعه فساد و تربيت مفاسد باشد جايز نيست.
»