راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)

راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)0%

راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان) نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: متون فقهی و رسائل

راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)

نویسنده: علی حسن زاده
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 12468
دانلود: 13015

راه سبز (احكام ويژه دختران دوره دبيرستان) راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 28 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 12468 / دانلود: 13015
اندازه اندازه اندازه
راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)

راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)

نویسنده:
فارسی

كتابى كه پيش رو داريد. بر آن است كه شما جوانان عزيز را با بخشى از احكام دينى تان آشنا سازد.
به خاطر بسپاريد كه احكام اين كتاب بر اساس فتاواى بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران حضرت امام خمينى قدس سره تنظيم شده و در پاره اى از موارد به فتاواى مقام معظم رهبرى (دام ظله) اشاره شده است.
شما مى توانيد رساله مرجع تقليد خود را تهيه و با راهنمايى مربى، دبير دينى و يا امام جماعت حكم مسائلى را كه در اين كتاب آمده است مطالعه كنيد و چنانچه در مساءله اى فتواى مرجع تقليد شما با آنچه كه در كتاب آمده است فرق داشت بر اساس همان فتواى مرجع تقليد خود عمل نماييد.

راه سبز

(احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)

تهيه و تنظيم: ستاد اقامه نماز - وزارت آموزش و پرورش

این کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنینعليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام نگردیده است.


طليعه

 دنياى جوان را هيچ كس جز جوان نمى داند، دنيايى است سبز و پر نشاط، همه چيز در نهايت لطافت و زيبايى در آن يافت مى شود:

شور و حرارت، عشق و اميد، تلاش و پشتكار، تفكر، تحقيق، تصميم، همت، بالندگى، تعاون و همكارى، دوستى، همدلى و همراهى.

جوان در اين دنياى با طراوت، زير شاخه هاى پر از شكوفه هاى اميد مى نشيند و به چشمه سار هستى مى نگرد، چشمه سارى كه تا بى نهايت امتداد يافته و همه جا را سر سبز كرده است.

راستى سرچشمه اين هستى كجاست؟ و به كجا خواهد انجاميد و...

جوان پس از تفكر و تحقيق به سرچشمه هستى، خداوند متعال ايمان مى آورد.

رسالت پيامبران و امامان معصوم را باور مى كند.

روز واپسين را روز جدا شدن حق از باطل، و خوبان از بدان مى شناسد.

و قرآن را آخرين كتاب آسمانى و سروش غيبى مى داند كه بر آخرين پيامبر خدا، حضرت محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ نازل شده است.

جوان در سايه اعتقادات پاك خود به خدا و پاداش هاى اخروى علاقه مند مى شود و به جستجوى اسوه و شخصيت كاملى بر مى آيد كه او را به اين هدف مقدس برساند.

خداوند به اين نياز جوان پاسخ مى گويد:

«قطعا براى شما در اقتدا به رسول خدا سرمشقى نيكوست: براى آن كس ‍ كه به خدا و روز واپسين اميد دارد و خدا را فراوان ياد مى كند.»(۱)

وقتى جوان، پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ را به عنوان اسوه و مقتداى خود برگزيد، خداوند او را موظف مى كند كه برنامه ها و بايدها و نبايدهاى زندگى را از او فراگيرد و بدانها عمل كند:

«آنچه را فرستاده او به شما داد، آن را بگيريد و از آنچه شما را باز داشت باز ايستيد.»(۲)

اين جاست كه جوان سليقه خود و ديگران را آگاهانه كنار مى گذارد و در مى يابد كه دستور پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ را بايد سرلوحه زندگى خود قرار دهد.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ نيز عترت خويش را پس از خود به عنوان اسوه و مقتدا معرفى مى كند و عترت نيز در زمان غيبت امام زمانعليه‌السلام اين رسالت را به دوش فقيهان و مراجع تقليد مى گذارد.

مرجع تقليد، رسالت بيان احكام و بايدها و نبايدهاى زندگى را به عهده مى گيرد، جوان با عشق و شعور به احكامى كه توسط مرجع تقليد خود بيان شده است حرمت مى نهد و بدانها عمل مى كند تا به سعادت ابدى راه يابد.

كتابى كه پيش رو داريد. بر آن است كه شما جوانان عزيز را با بخشى از احكام دينى تان آشنا سازد.

به خاطر بسپاريد كه احكام اين كتاب بر اساس فتاواى بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران حضرت امام خمينى قدس سره تنظيم شده و در پاره اى از موارد به فتاواى مقام معظم رهبرى (دام ظله) اشاره شده است.

شما مى توانيد رساله مرجع تقليد خود را تهيه و با راهنمايى مربى، دبير دينى و يا امام جماعت حكم مسائلى را كه در اين كتاب آمده است مطالعه كنيد و چنانچه در مساءله اى فتواى مرجع تقليد شما با آنچه كه در كتاب آمده است فرق داشت بر اساس همان فتواى مرجع تقليد خود عمل نماييد.

اين مطلب را نيز فراموش نكنيد كه ما از پيشنهادهاى شما عزيزان استقبال مى كنيم.


سخنى با مربيان، دبيران دينى و ائمه جماعات مدارس

اين كتاب مى كوشد جوانان عزيز را با بخشى از احكام دينى شان آشنا كند و به پاره اى از مشكلات آنان پاسخ گويد اما اين كتاب به تنهايى نمى تواند رسالت خود را به انجام رساند و به يارى شما بزرگواران سخت نيازمند است. شما مى توانيد در بخش هاى زير ما را يارى نماييد:

۱- بخش تهيه و تنظيم مطالب كتاب:

شما كه از نزديك با جوانان ارتباط داريد و به خوبى نيازها و مشكلات آنان را لمس مى كنيد مى توانيد مشكلات و نيازهايى را كه كتاب احكام مى تواند پاسخگوى آنها باشد و در كتاب نيامده است براى ما بازگو نماييد.

۲- بخش طرح و برنامه ريزى:

آشنا سازى نسل جوان با احكام دينى در قالب هاى نوين و طرح هاى جذاب و كار آمد رسالت سنگينى است كه بدون همفكرى ناتمام مى ماند، شما مى توانيد با ارائه طرحهاى همه جانبه و قابل اجرا ما را در راه بالندگى اين طرح يارى رسانيد.

۳- بخش اجرا و پياده سازى:

تهيه كتاب و در دسترس جوانان قرار دادن قدمهاى اوليه اين كار بزرگ است، قسمت عمده آن به بخش اجرا و پياده كردن اين طرح بستگى دارد كه همت و پشتكار شما بزرگواران را مى طلبد. در اين بخش به دو گونه همكارى شما نيازمنديم:

الف: مطالب اين كتاب به صورت گزينشى و توضيحى و با حفظ محتوا بر اساس فتاواى حضرت امام خمينى قدس سره تنظيم و در پاره اى از موارد به فتاواى مقام معظم رهبرى «دام ظله» اشاره شده است. و منابع عمده مطالب در پاورقى ها آمده است شما مى توانيد جوانان را در تطبيق مطالب كتاب با فتاواى مرجع تقليدشان يارى رسانيد.

ب: اطلاع از ميزان بازدهى و كارآيى اين طرح و تاءثير اين مطالب در جوانان براى ادامه كار، نقش اساسى و كليدى دارد.

اطلاع رسانى شما در اين زمينه نيز براى ما كارساز و ارزشمند است. همكارى و همفكرى شما را صميمانه سپاس مى گوييم.

ستاد اقامه نماز

وزارت آموزش و پرورش


تصويرى از راه سبز(۳)

راه سبز، راهى امن و نشاط آور است كه در اطرافش پرندگان خوشبختى آواى محبت سر داده اند و قطعا به سرزمين سر سبزى - هزار بار زيباتر از خودش - منتهى مى شود.

مهدى اشرف - سوم متوسطه - استان سمنان

راه سبز، راهى است كه با «حضور سبز» مى توان به خدا نزديك و نزديك تر شد.

سيد جعفر خاضع - استان كهگيلويه و بويراحمد

راه سبز، راهى است كه انسان را به آرامش و كمال مى رساند.

جواد خزايى - شهرستانهاى تهران

راه سبز، زيباترين، مطمئن ترين و پر طراوت ترين راه رسيدن به بهشت سر سبز پروردگار است.

محمد بيات - پيش دانشگاهى - استان همدان

راه سبز، همان راه پاك و معصوم و دور از آلودگيهاست كه سبزى اين راه، همان احكام و مسائل دينى هستند كه انسانها با توجه به آنها مى توانند اين راه را بگذارند.

رضا وفادار - استان كرمان

راه سبز، راهى است كه اگر به آن راه يابيم صداى پاى پيامبران و امامان را مى شنويم.

ايوب آقايى - دوم متوسطه - استان ايلام

راه سبز، راه نشاط معنوى و رسيدن به «شجره طيبه» است.

اميد كامروا - دوم متوسطه - استان سمنان

احساس آرامشى كه از راه سبز به من دست مى دهد از دنيا برايم ارزشمندتر است.

حسين زاهدى نياز - استان فارس

راه سبز، «ظلمت نفسى» را به ما آموخت و «الهى و ربى من لى غيرك» را براى ما ترسيم نمود. راه سبز، جايگاه گامهاى بلند معنويت است.

سجاد صالحى - استان چهار محال و بختيارى

راه سبز، همانند جاده اى است هموار و روشن و وسيع كه جوان را كه در مرحله آغازين خود شناسى و خداشناسى است به بالاترين درجات معنوى رهنمون مى سازد.

حمزه عسگرى - استان همدان

احساس من نسبت به راه سبز احساسى است كه به نظر خودم نمى توانم آن را بيان كنم. من از همان موقع كه كتاب احكام را گرفتم و روى جلد آن را نظاره كردم احساس عجيبى به من دست داد.

من احساس كردم كه اين راه سبز همان راهى است كه بايد پيمود تا به پيشگاه خداوند متعال رسيد. راهى كه نردبان عروج به ملكوت است. بيش ‍ از اين زبانم از گفتن احساسم قاصر است.

احمد بهرامى - سوم متوسطه - استان آذربايجان غربى


۱- ريشه هاى احكام

جز خدا را بندگى حيف است حيف

بى غم او زندگى حيف است حيف(۴)

هر جا مى رويم در سايه سار آن درختيم، شاخ و برگهاى در هم تنيده، ميوه هاى انبوه، شاداب و در دسترس، تنه تناور، و ريشه هاى مستحكم.

اين درخت «دين»، ريشه هاى مستحكمش «عقايد»، تنه تناورش ‍ «اخلاق» و شاخ و برگهايش «احكام» است.

ريشه احكام، «عقايد پاك» است. و اگر بگوييم همه چيز از ريشه هاست گزاف نگفته ايم.


دستيابى به دين

درخت دين از آسمان روييده، از چشمه سار وحى سيراب گشته، فرشتگان هماره بر گرد آن در رفت و آمدند همه اش قداست و پاكى است و معصومان پاك آن را به ما نشان داده اند. اگر در عصر آن پاكان مى زيستيم دين را از آنها فرا مى گرفتيم ولى صد حيف كه: «دست ما كوتاه و خرما بر نخيل»؛ امام عصرعليه‌السلام در پس پرده غيبت هستند، چه كنيم؟


راه چاره

 آسمان را ديده ايد، اگر ستاره و يا كهكشانى از ديد ما فراتر باشد چه مى كنيم؟

سراغ دوربين نجومى مى رويم.

اگر امروز بر زمين مانده ايم و معصومان حضور ندارند كه ما را تا آسمان بالا برند و درخت دين را به ما بشناسانند، هم آنان به ما گفته اند دوربين را برداريد و ببينيد!

كدام را مى گوييد؟

اين را، همين كه دو چشم قوى دارد، اگر از يك چشم آن استفاده كنيد دين را به شما نشان نمى دهد، هر دو چشم.


دو چشم دين شناسى

 اگر ديگران خواستند دوربين قلابى به شما ارائه كنند از آنها نپذيريد، نشانه هايش اينهاست:

دو چشم دارد: يكى «عقل»؛ ديگرى «نقل».

عقل ؛ همان عقل پاك و پيراسته از اوهام و خرافات است، همان «عقل فطرى» كه در نهان و نهاد همه است.

و نقل ؛ آنچه از سوى خداوند بر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ وحى شده و در قرآن آمده است و آنچه از سوى انسانهاى پاك و دور از خطا و اشتباه يعنى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ و امامانعليهم‌السلام به عنوان دستور زندگى به ما رسيده است.


دين شناس

 راه دين شناسى براى همه كس باز است، ولى استعداد قوى مى خواهد و علاقه اى وافر و سپس تصميم و تلاش چرا كه استفاده كردن از دوربين عقل و نقل علم مى خواهد، تخصص مى خواهد، هنر تشخيص مى خواهد. بايد بداند:

۱. حكم اين مطالب را از كجا بدست مى آوريم؟

۲. آيات قرآنى در اين باره چه مى گويند؟

۳. احاديث معصومينعليه‌السلام در اين زمينه چه مى گويند؟

۴. رفتار، گفتار و امضاء معصومعليه‌السلام در مورد اين مطلب چيست؟

۵. عقل فطرى اينجا چه حكمى دارد؟

آن گاه از مجموعه «عقل» و «نقل» حكم خدا را بدست آورد. متخصص و كارشناس مسائل دينى را «دين شناس» و «اسلام شناس» مى گويند و به آن كس كه در زمينه احكام، تخصص دارد به گونه اى كه ديگران موظفند از او «تقليد» و پيروى كنند، «مرجع تقليد» مى گويند.


گستره احكام

 هر چيز كه به رشد و تكامل معنوى انسان مرتبط باشد در قلمرو دين است و هرگز دين درباره آنها ساكت ننشسته است، و هر جا سخن از تكليف و وظيفه است در قلمرو احكام است، مانند: عبادات، معاملات، مسائل فردى، خانوادگى، اجتماعى، سياسى، حقوقى، فرهنگى و مسائل حكومتى و كشور دارى.


بزرگداشت احكام الهى

 مواظب باشيم احكام الهى را از اوج خود پائين نياوريم. احكام الهى تاءمين كننده دنيا و آخرت و مقرب انسان به خداى بزرگ اند. استخفاف احكام به يكى از اين راههاست:

۱. احكام را منحصر در احكام فردى بدانيم.

۲. احكام را فقط در محدوده اجتماع لازم بدانيم.

۳. احكام را تنها تاءمين كننده مسائل دنيوى بدانيم.

۴. احكام را از سياست و حكومت جدا بدانيم.

۵. احكام را تنها تاءمين كننده آخرت بدانيم.


۲- پايه هاى فهم احكام

 فلو لا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين. (۵)

پس چرا از هر فرقه اى از آنان، دسته اى كوچ نمى كنند تا در دين آگاهى پيدا كنند؟

فقيه براى بدست آوردن احكام به دانشهاى بسيارى نياز دارد كه مى توانيم آنها را پايه هاى فهم احكام بناميم و برخى از آنها عبارتند از:

۱. ادبيات عرب (شامل: صرف، نحو، معانى، بيان، بديع و لغت).

۲. منطق.

۳. انس و آشنايى با قرآن و احاديث معصومينعليهم‌السلام .

۴. آشنايى با علم رجال براى تشخيص راويان حديث.

۵. اصول فقه (شناخت راه استخراج احكام دين از قرآن و سنت).

فقه براى دستيابى به حكم الهى همه توان خود را به كار مى گيرد. او با توان و استعدادى كه در راه استنباط احكام دارد، از مجموعه بررسى هاى خود از قرآن، سنت و عقل حكم الهى را كشف و در قالب «فتوا» به اطلاع ما مى رساند.


تقليد و مرجع تقليد

 كسانى كه توان استنباط احكام را ندارند و يا در راه تحصيل اين رشته از علوم اسلامى هستند ولى هنوز به حد اجتهاد نرسيده اند موظفند از فقيه جامع الشرائط كه به «مرجع تقليد» مى گويند تقليد كنند.

در اسلام «تخصص» منهاى «تعهد» جايگاهى ندارد؛ ولى از آنجا كه امر دين از همه امور مهمتر است در اين عرصه، حد اعلاى تخصص و تعهد نياز است ؛ فهم دقيق تر و تقواى شديدتر.


ويژگى هاى مرجع تقليد

 ۱. دانا و دانشمند باشد.

۲. به مرحله «اجتهاد» رسيده باشد.

۳. بنابر احتياط واجب از همه متخصصين، داناتر و ورزيده تر باشد (اعلم باشد).

۴. به اوضاع زمان، آن اندازه كه در تشخيص موضوعات احكام و اظهار نظر جديد فقهى دخالت دارد، آشنا باشد.

۵- عادل باشد؛ آن چنان كه «گناه كبيره»(۶) انجام ندهد و از تكرار «گناه صغيره» بپرهيزد.


ويژگى هاى ديگر

 اگر فقيهى شاخص هاى تخصص و تعهد در او جمع بود، با چهار شرط مى توانيم از او تقليد كنيم:

۱. زنده باشد.

۲. مرد باشد.

۳. بالغ باشد.

۴. شيعه دوازده امامى باشد.(۷)


به خاطر بسپاريم كه:

 ۱. از مرجع تقليدى كه پدر و مادر و معلم ما برگزيده اند نمى توانيم تقليد كنيم، چه بسا آن مرجع از دنيا رفته باشد. ما بايد از كسى كه زنده است تقليد كنيم.(۸)

۲. بانوان نيز مى توانند به مرحله اعلاى تعهد و تخصص در فهم احكام دين راه يابند نظير بانوى اصفهانى.(۹)


راههاى شناخت مرجع تقليد

 مرجع تقليد را از سه راه مى شناسيم:

۱. خودمان يقين پيدا مى كنيم مثلا عالم دينى هستيم و قدرت شناسايى مرجع تقليد را داريم.

۲. دو تن از عالمان عادل كه توان تشخيص دارند او را به ما معرفى مى كنند؛ اين در صورتى است كه دو يا چند تن ديگر از عالمان عادل بر خلاف آن دو نگويند.

۳. گروهى از عالمان دينى كه از عهده تشخيص مرجع تقليد بر مى آيند او را به ما معرفى مى كنند و به ما به گفته آنان اطمينان پيدا مى كنيم.(۱۰)


زنگ خطر

 برخى اهل هوى و هوس اند مى پرسند كدام مرجع، فتاوايش آسانتر است. ملاك گزينش در نزد آنان عقل و شرع نيست. از آنها مى پرسيدم: اگر مرگ، شما و يا فرزند شما را تهديد كند سراغ كدام پزشك را مى گيريد، پزشك متخصص تر و متعهدتر، داناتر و دلسوزتر يا پزشكى كه كمتر پول مى گيرد و نسخه هاى آسان تر و ارزان تر مى نويسد.

پس عقل حكم مى كند براى دستيابى به احكام الهى كسى را انتخاب كنيم كه از همه، متخصص تر و متعهدتر باشد در اين صورت درصد دستيابى ما به احكام واقعى بيشتر مى شود.


بيدار باش

 جوانى است اهل نماز، روزه و احكام دينى ؛ ولى اطلاعات او تنها از مدرسه و منزل و مجالس دينى مذهبى است. هنوز مرجع تقليدى انتخاب نكرده است. اكنون كه متوجه شده است چه كند؟

در اولين فرصت از راههايى كه گفته شد، مرجع تقليد خود را انتخاب مى كند. آنگاه از طريق رساله يا استفتاءات تكليف خود را نسبت به كارهايى كه در گذشته انجام داده، جويا مى شود.


فراگيرى مسائل دينى

 مسائلى را كه انسان بيشتر اوقات به آنها نياز دارد واجب است فرا بگيرد.(۱۱)

امام صادقعليه‌السلام از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ نقل مى كند كه فرمود:

اف لكل مسلم لا يجعل فى كل جمعة يوما يتفقه فيه امردينه و يساءل عن دينه.

تاءسف مى خورم بر مسلمانى كه در هفته (لااقل) يك روز را براى فهم مسائل دينى و پرسش از آنها قرار نمى دهد.(۱۲)


قداست فتوا

 وحى الهى مقدس است چون از سوى خداست و در آن خطا و اشتباه راه ندارد و مرجع تقليد نيز كه به فهم احكام دينى از وحى الهى موفق مى شود و بر اساس آن فتوا مى دهد فتواى او مقدس است چرا كه تلاش كرده تا وحى الهى را بازگو كند.

گرچه مرجع تقليد، معصوم نيست و ممكن است در مواردى به فهم صحيح وحى نائل نيامده باشد ولى چون تنها راه مطمئن ما به وحى الهى، فتواى اوست و او نيز در كمال امانت و صداقت آنچه را فهميده است بازگو مى كند فتواى او محترم و مقدس است و به حكم عقل بايد از آن پيروى كنيم.

پيروى از مرجع تقليد كه به آن «تقليد» گفته مى شود، پيروى از كارشناس ‍ و متخصص دينى است و كارى است عاقلانه و سنجيده و منطقى.

ما به مرجع تقليد عشق مى ورزيم و به او احترام ويژه مى گذاريم و احكام دينى خود را از او فرا مى گيريم.


۳- قلب جامعه

 موضوع ولايت فقيه چيز تازه اى نيست كه ما آورده باشيم بلكه اين مساءله از اول مورد بحث بوده است.(۱۳)

جوان! بگو ببينم چه كردى؟

روز جمعه وارد بصره شدم و به مسجد آنجا رفتم، جماعت بسيارى را ديدم كه بر گرد او حلقه زده اند و از او سؤ ال مى كردند. از آنها راه خواستم، در آخر مجلس دو زانو نشستم.

- اى مرد دانشمند! مردى غريبم، اجازه دارم مساءله اى بپرسم؟

- آرى. شما چشم داريد؟

پسر جانم! اين چه سؤ الى است، چيزى را كه مى بينى چگونه از من مى پرسى!

سؤ الهاى من اين گونه است.

پسر جانم بپرس اگر چه پرسشهايت نابخردانه است!

شما چشم داريد؟

آرى.

با آن چه مى كنيد؟

با آن رنگها و اشخاص را مى بينم.

بينى داريد؟

آرى.

با آن چه مى كنيد؟

با آن مى بويم.

دهان داريد؟

آرى.

با آن چه مى كنيد؟

با آن مزه ها را مى چشم.

گوش داريد؟

آرى.

با آن چه مى كنيد؟

با آن صداها را مى شنوم.

قلب(۱۴) داريد؟

آرى.

با آن چه مى كنيد؟

با آن هر چه را بر اعضا و حواسم در آيد تشخيص مى دهم.

مگر با وجود اين اعضا از قلب بى نياز نيستيم؟

خير.

چگونه؟ مگر اعضا، صحيح و سالم نيستند، پس چه نيازى به قلب داريد؟

پسر جانم! هرگاه اعضاى بدن در چيزى كه ببويند يا ببينند يا بچشند يا بشنوند ترديد كنند آن را به قلب ارجاع دهند تا ترديدشان برطرف گردد و يقين حاصل كنند.

پس خدا قلب را براى رفع ترديد اعضا قرار داده است؟

آرى.

قلب لازم است وگرنه براى اعضا يقينى حاصل نخواهد شد؟

آرى.

وقتى اين اعتراف ها را از او شنيدم گفتم:

اى عمرو بن عبيد!

خداوند اعضاى تو را بدون امامى كه صحيح را تشخيص دهد و ترديد را به يقين تبديل كند وا نگذاشته، چگونه اين همه مخلوقات را در سرگردانى و ترديد و اختلاف وا گذاشته است. و براى ايشان امامى كه در ترديد و سر گردانى خود به او رجوع كنند قرار نداده است؟

ساكت شد و جوابى نداد.

رو به من گفت:

تو هشام بن حكمى!!

آنگاه مرا در آغوش گرفت، به جاى خود نشانيد و تا من بودم سخن نگفت.

امام صادقعليه‌السلام از شنيدن اين گزارش بسيار خوشحال شد و به من فرمود:

اينها را از كجا آموختى؟

گفتم: آنچه را از شما فرا گرفته بودم منظم كردم و به او گفتم.

فرمود: به خدا سوگند اين سخنان در صحف موسى و ابراهيم هست.(۱۵)


ولايت فقيه

 نقش امام را در جامعه شناختيم. سخن اين جاست كه آيا در عصر غيبت، اعضا و حواس جامعه بدون قلب رها شده اند؟

همه چيز داريم: قوه مقننه، قوه قضائيه، قوه مجريه، قانون، مردم، علما، دانشمندان، سياستمداران، ارگانها، نهادها و... يعنى چشم داريم، ذائقه داريم، شامه داريم اما قلب جامعه اسلامى كيست؟

در عصر غيبت كه امام حضور ندارد بايد به چه كسى رجوع كرد؟

نامه اى به محضر مبارك امام زمانعليه‌السلام نوشت و مساءله را از ايشان پرسيد. جواب به خط مبارك آن حضرت به دستش رسيد:

و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فيها الى رواة احاديثنا فانهم حجتى عليكم و انا حجة الله.

و در پيشامدها - و مسائل دينى - به راويان حديث (فقيهان جامع الشرايط) مراجعه كنيد كه آنان بر شما حجت و راهنمايند و من حجت خدايم.(۱۶)

اگر جامعه، قلب نداشته باشد، دين به اسارت مى رود، اما قلب جامعه كيست؟ امام زمانعليه‌السلام معرفى كرد ولى مگر مى شود يك بدن چندين قلب داشته باشد؟ اعضاء كار آمد بدن متعدد است ولى قلب هميشه يكى است، ممكن است چندين عضو، بدن را در حركت و پيمودن مسير و ادامه زندگى كمك كنند ولى يك عضو است كه فرمان مى دهد، پس ‍ پيكره جامعه را يك نفر راهبرى مى كند و آن مجتهدى است كه به عنوان رهبر انتخاب شده است كه همان ولى فقيه است.

آرى قلب تپنده جامعه اسلامى «ولى فقيه» است.

نگاهبان دين از تحريف ها «ولى فقيه»است.

مهار كننده هوى و هوسهاى جامعه «ولى فقيه» است.

نجات دهنده دين از چنگال دشمنان «ولى فقيه» است.

و مرجع نهايى حل و فصل اختلاف ها «ولى فقيه» است.

دشمنان كه امروز بيش از هميشه قلب جامعه اسلامى را نشانه گرفته اند با اساس دين و اسلام مخالفند، مى خواهند دين را به اسارت ببرند. حضرت علىعليه‌السلام درباره زمان پيش از حكومت الهى خود مى فرمايد:

« (پيش از اين) اين دين، در دست نااهلان اسير بود، درباره آن به هوى و هوس عمل مى كردند و با آن دنيا را مى طلبيدند»(۱۷)


شرايط و صفات ولى فقيه (رهبر)

 ۱. صلاحيت علمى لازم براى استنباط احكام در ابواب مختلف فقه (اجتهاد).

۲. عدالت و تقواى لازم براى رهبرى امت اسلامى.

۳. بينش صحيح سياسى و اجتماعى، تدبير، شجاعت، مديريت و قدرت كافى براى رهبرى.

در صورت تعدد واجدين شرايط فوق، شخصى كه داراى بينش فقهى و سياسى قوى تر باشد مقدم است.(۱۸)


وظايف و اختيارات ولى فقيه (رهبر)

 ۱. تعيين سياستهاى كلى نظام جمهورى اسلامى ايران پس از مشورت با مجمع تشخيص مصلحت نظام.

۲. نظارت بر حسن اجراى سياستهاى كلى نظام.

۳. فرمان همه پرسى.

۴. فرماندهى كل نيروهاى مسلح.

۵. اعلان جنگ و صلح و بسيج نيروها.

۶. نصب و عزل و قبول استعفاء:

الف: فقهاى شوراى نگهبان.

ب: عاليترين مقام قوه قضائيه.

ج: رئيس سازمان صدا و سيماى جمهورى اسلامى ايران.

د: رئيس ستاد مشترك.

ه: فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى.

و: فرماندهان عالى نيروهاى نظامى و انتظامى.

۷. حل اختلاف و تنظيم روابط قواى سه گانه.

۸. حل معضلات نظام كه از طريق عادى قابل حل نيست، از طريق مجمع تشخيص مصلحت نظام.

۹. امضاء حكم رياست جمهورى پس از انتخاب مردم، صلاحيت داوطلبان رياست جمهورى از جهت دارا بودن شرايطى كه در اين قانون مى آيد بايد قبل از انتخابات به تاءييد شوراى نگهبان و در دوره اول به تاءييد رهبرى برسد.

۱۰. عزل رئيس جمهور با در نظر گرفتن مصالح كشور پس از حكم ديوان عالى كشور به تخلف وى از وظايف قانونى، يا راءى مجلس شوراى اسلامى به عدم كفايت وى بر اساس اصل هشتاد و نهم.

۱۱. عفو يا تخفيف مجازات محكومين در حدود موازين اسلامى پس از پيشنهاد رئيس قوه قضائيه.


اطاعت از رهبرى

 اگر حمايت مردم نباشد رهبر اسلامى قدرت اجتماعى براى حاكم ساختن قانون اسلام را ندارد.

حمايت از رهبرى ويژه مردان نيست، در طول تاريخ بانوانى قهرمان از ولايت و رهبرى ائمهعليهم‌السلام دفاع كردند و در دوران انقلاب حضور بانوان و حمايت آنان از مقام عظماى ولايت فقيه چشمگير بوده و هست.

امروز كه روز حكومت قانون اسلام است بايد بدانيم كه حكومت قانون تنها با ولايت و نظارت ولى فقيه ميسور است.