راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)

راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)0%

راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان) نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: متون فقهی و رسائل

راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)

نویسنده: علی حسن زاده
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 12465
دانلود: 13015

راه سبز (احكام ويژه دختران دوره دبيرستان) راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 28 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 12465 / دانلود: 13015
اندازه اندازه اندازه
راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)

راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)

نویسنده:
فارسی

كتابى كه پيش رو داريد. بر آن است كه شما جوانان عزيز را با بخشى از احكام دينى تان آشنا سازد.
به خاطر بسپاريد كه احكام اين كتاب بر اساس فتاواى بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران حضرت امام خمينى قدس سره تنظيم شده و در پاره اى از موارد به فتاواى مقام معظم رهبرى (دام ظله) اشاره شده است.
شما مى توانيد رساله مرجع تقليد خود را تهيه و با راهنمايى مربى، دبير دينى و يا امام جماعت حكم مسائلى را كه در اين كتاب آمده است مطالعه كنيد و چنانچه در مساءله اى فتواى مرجع تقليد شما با آنچه كه در كتاب آمده است فرق داشت بر اساس همان فتواى مرجع تقليد خود عمل نماييد.


۴- دوران سبز بلوغ

 يا ايها الناس قد جاء كم برهان من ربكم و انزلنا اليكم نورا مبينا (۱۹)

اى مردم، در حقيقت براى شما از جانب پروردگارتان برهانى آمده است و ما به سوى شما نورى تابناك فرو فرستاده ايم.

عجب دورانى بود، دوران لهو و لعب، بازى و سرگرمى!

آن روزها عقل و انديشه را در خانه مى گذاشتيم و با وهم و خيال مى زيستيم ؛ ولى آن دوران به سرعت گذشت. انقلاب شد، انقلاب سبز، دوران بلوغ آمد و همه چيز عوض شد.

عقل و انديشه به ميدان آمد و با وهم و خيال درگير شد. اكنون دوران آرايه هاست. انديشه مى آرايد يا وهم و خيال؟

وهم و خيال با سلاح «خشم» و «شهوت» و با پشتيبانى «شيطان» به ميدان آمده است.

عقل و انديشه، فرمانده ندارد، پشتيبان ندارد!

دست نياز به بارگاه بى نياز بلند مى كند، از اوج آسمان فرمانده و پشتيبان مى آيد.

فرمانده، «دين» و پشتيبان، «فرشتگان».

من و تو كه در دوران سبز بلوغيم مى كوشيم در جبهه حق قرار گيريم و دين را سر لوحه خود قرار دهيم.


نشانه هاى بلوغ

 شناسنامه اش را نگاه مى كند، ۱۵ سال از عمرش را سپرى كرده، فكر مى كند تازه بالغ شده است، به او مى گوييم مگر نمى دانى كه سن بلوغ بر اساس ‍ سال قمرى است و هر سال قمرى ۱۰ روز و ۱۸ ساعت كمتر از سال شمسى است.(۲۰) بنابراين وقتى ۱۴ سال و ۶ ماه و ۱۸ روز از عمر شريف شما سپرى شده تقريبا به سن بلوغ قدم گذاشته اى.

از اين هم كه بگذريم شايد زودتر از اين بالغ شده باشى!

بلوغ فقط به سن و سال نيست، دو نشانه ديگر هم دارد كه هر كدام در تو پيدا شده باشد، از همان لحظه بالغ شده اى، آن دو نشانه كدامند؟ رساله مرجع تقليد خود را بردار و بخوان.(۲۱)

اگر بالغ شده اى خرسند باش كه ديگر «مكلف» هستى و بايد بر اساس ‍ احكام الهى عمل كنى.


پنجره هاى اعمال

 پنجره ها را باز كنيم يا ببندم!

اولى را اگر باز نكنى جانت به خطر مى افتد.

دومى را اگر باز كنى جانت در خطر است.

سومى را اگر باز كنى بهتر است، هوا را لطيف و معطر مى كند.

چهارمى را اگر ببندى بهتر است، و گرنه از لطافت هوا مى كاهد.

پنجمى را باز كنى يا ببندى، فرقى ندارد.

باز كردن پنجره اعمال، انجام دادن آن و بستن پنجره، ترك كردن آن است.

اولى، «واجب» است مانند نماز، خمس، و اطاعت از پدر و مادر.

دومى «حرام» است مانند نگاه آلوده، و آزردن پدر و مادر.

سومى، «مستحب» است مانند سلام كردن، و پوشيدن تميزترين لباس در نماز.

چهارمى «مكروه» است مانند پوشيدن لباسى كه نقش صورت دارد در نماز.

پنجمى، «مباح» است مانند ورزش، استراحت كردن، و پياده روى.(۲۲)


آشنايى با زبان احكام

 هر علم و فنى زبان مخصوصى دارد. زبان فلسفه با زبان شعر و هنر فرق دارد. زبان رياضى با زبان عرفان متفاوت است. احكام نيز زبان مخصوص به خود را داراست. رساله را بر مى داريم به واژه هايى بر مى خوريم كه معانى آنها را نمى دانيم. با چند واژه آشنا مى شويم.


۱. فتوا

 حكم مساله ذكر شده است مثلا گفته شده است:

واجب است، حرام است، جايز است، واژه هاى زير نيز به معناى فتواست:

اظهر اين است - اقرب اين است - اقوى اين است - بعيد نيست اين واژه ها به معناى فتواست يعنى بايد بر اساس آن عمل شود.


۲. احتياط واجب

 حكم مساله ذكر نشده فقط گفته است (احتياط اين است كه) و يا گفته است (احتياط واجب اين است كه) مقلد موظف است يكى از اين دو كار را انجام دهد:

الف: بر اساس همين احتياط عمل كند.

ب: اگر مجتهد ديگرى كه از نظر علمى نسبت به همسطح ايشان يا ايشان پايين تر و از ديگران بالاتر است در اين مساله فتوا داده است، به فتواى او عمل كند.

مثال: اگر از روى معصيت يا به واسطه عذرى، نماز مغرب يا عشا را تا نصف شب نخواند، بنابر احتياط واجب، بايد تا قبل از اذان صبح، بدون اين كه نيت اداء يا قضا كند نماز را بجا آورد.(۲۳)


۳. احتياط مستحب

 حكم مساله ذكر شده ولى در كنار آن گفته شده:

(احتياط آن است كه) و يا گفته شده (احتياط مستحب آن است كه:)

در اين جا بهتر است به احتياط عمل كنيم و به ثواب بيشترى دست يابيم.

مثال: اگر مكلف نداند بدن يا لباسش نجس است و بعد از نماز بفهمد نجس ‍ بوده، نماز او صحيح است ولى احتياط آن است كه اگر وقت دارد نماز را دوباره بخواند.(۲۴)

به طور خلاصه اگر:

الف: هم حكم بود و هم احتياط، اين احتياط مستحب است.

ب: اگر از اول با لفظ احتياط يا احتياط واجب بيان شد و حكم، ذكر نشد اين احتياط واجب است.(۲۵)


دستيابى به احكام

 مرجع تقليد خود را شناخته و برگزيده ايم. از اين به بعد بايد بر اساس ‍ فتاواى ايشان عمل كنيم. براى اطلاع از فتاواى ايشان چند راه وجود دارد:

۱. از خود ايشان مى شنويم.

۲. رساله معتبرى را كه با مهر و اجازه ايشان چاپ شده، تهيه و از آن استفاده مى كنيم.

۳. از يك يا دو تن عادل كه فتواى ايشان را مى دانند مى پرسيم.

۴. از شخص راستگو و مورد اعتمادمان مى پرسيم.(۲۶)


نگاهى به گذشته ها

 بچه كه بوديم مى شنيدم: «بچه، تكليف ندارد، گناه ندارد» ولى حالا نمى توانيم باور كنيم كه بچه ها آزاد و رها باشند؛ يعنى اگر به اموال مردم هم دست درازى كنند و يا خسارتى وارد كنند باز هم اشكالى نداشته باشد؟

حق با شماست. خداوند از حقوق مردم نمى گذرد، حتى اگر كسى شهيد هم بشود در برابر حقوق مردم باز خواست مى شود. همان كه بارها شنيده ايم: «خدا از حق الناس نمى گذرد».

پس اگر قبل از بلوغ، اموال مردم را از بين برده و يا به آنها خسارتى وارد كرده ايم حالا كه بالغ شده ايم نزد صاحبان آنها مى رويم و آنها را راضى مى كنيم و اگر صاحبان آنها زنده نيستند نزد وارثان و بازماندگان آنها مى رويم.

و اگر صاحبان آنها را نمى شناسيم خسارت و غرامت آن را به عنوان «رد مظالم» از طرف صاحبان آنها به مجتهد مى دهيم و يا خودمان با اجازه او به فقير مى دهيم.(۲۷)

البته حق الناس فقط همين ها نيست «خمس» و زكات نيز حق الناس ‍ است.

بنابراين اگر پيش از بلوغ سرمايه اى داشته ايم و از آن منافعى بدست آورده ايم اكنون كه بالغ شده ايم بنابر احتياط واجب بايد خمس آن را بپردازيم.(۲۸)


۵- هميشه پاك

 الحمدلله الذى جعل الماء طهورا و لم يجعله نجسا (۲۹)

حضرت علىعليه‌السلام مى فرمايد: ستايش خداى را كه آب را پاك و پاك كننده آفريد، نه نجس (و آلوده كننده).

غير از اين هر گونه كه بود زيبا نبود؛

اگر همه زشت بودند و يا همه زيبا،

اگر همه استعدادها يكسان بودند،

اگر همه مردم خوب بودند و يا همه بد؛

و اگر جهان آميزه اى از گوناگون ها نبود، هيچ چيز معنا نداشت.

پاكى و ناپاكى نيز در كنار هم معنا مى دهند.

زندگى زيباست چون بعضى چيزها ناپاك و نجس اند و بيشتر چيزها پاك.

پاك ها اگر با نجس ها ارتباط برقرار كنند آلوده مى شوند، آلوده ها قابل تطهير و پاك سازى هستند. از اينها كه بگذريم اخلاق پاك داريم و اخلاق ناپاك و آلوده، و همچنين عقايد پاك و عقايد ناپاك و آلوده، و از همه بالاتر جان هاى پاك و جان هاى ناپاك و آلوده.

كمال انسان در آن است كه بكوشد آلوده نشود و اگر مبتلا به آلودگى شد، خود را پاك كند.


پاك ها و نجس ها

 پاك و نجس غير از تميز و كثيف است. ممكن است چيزى از نگاه ما تميز باشد ولى در واقع نجس باشد و يا چيزى از نگاه ما كثيف باشد ولى در واقع پاك باشد.


نجس ها

 نجس ها عبارتند از:

۱. ادرار و مدفوع انسان و حيوان حرام گوشتى كه خون جهنده دارند يعنى اگر رگ آنها را ببريم خون بيرون مى جهد مانند: گربه، موش و روباه.

۲. منى، مردار و خون انسان و حيوان هايى كه خون جهنده دارند مانند گوسفند و گربه.

۳. سگ و خوكى كه در خشكى زندگى مى كنند.

۴. شراب و هر مايع مست كننده ديگر.

۵. آبجو غير طبى.

۶. عرق شتر نجاست خوار.

۷. كافر.(۳۰)

برخى نجاست هاى ديگر نيز هست كه براى اطلاع بيشتر مى توانيد به رساله توضيح المسائل رجوع كنيد.


نجاست مسرى

 نجس ها گرچه اندكند ولى مى توانند چيزهاى پاك را نجس كنند. از طريق زير نجاست به چيز پاك سرايت مى كند و آن را نجس مى كند.

 پاك با نجس تماس برقرار كند.

 يكى از آنها يا هر دو، مرطوب باشد.

 رطوبت يكى به ديگرى سرايت كند.(۳۱)

بنابراين اگر نجاست، خشك باشد و چيزى كه با آن تماس برقرار مى كند آن هم خشك باشد، نجاست سرايت نمى كند.

البته بايد به فراتر از اينها هم انديشيد: آيا اگر يك جوان پاك با جوان آلوده اى به گونه اى گرم و صميمى ارتباط برقرار كرد آلوده نمى شود؟


احكام نجس ها

 ۱- خوردن و آشاميدن چيز نجس حرام است.(۳۲)

۲- با بدن يا لباس نماز نخوانيم كه اگر عمدى باشد باطل است.(۳۳)

۳- بر نجس تيمم نكنيم كه باطل است.(۳۴)

۴- بر نجس سجده نكنيم كه باطل است.(۳۵)


پاك كننده ها

 اگر بعضى چيزها نجس اند و اگر پاك ها در معرض آلودگى هستند و نجس ‍ مى شوند، خداوند نيز راههايى قرار داده است كه نجس ها نيز پاك شوند.

آب در راءس همه پاك كننده هاست و بيشتر چيزهاى نجس را پاك مى كند.

آب گاهى از آسمان فرود مى بارد (آب باران)، گاهى از زمين مى جوشد ولى جريان ندارد (آب چاه)، گاهى از زمين مى جوشد و در جوى و جويبار روان است (آب جارى)، گاهى هم مثلا در بركه و يا حوضچه اى راكد و آرام نشسته است (آب راكد) و آب راكد هم گاهى كمتر از اندازه مخصوص است (آب قليل) و گاهى به اندازه مخصوص و يا بيشتر از آن است (آب كر).(۳۶)


آب كر

 اگر حوضچه اى داشتيم باشيم كه ۳۸۵ ليتر آب در دماى معمولى را در خود جاى داده باشد، مطمئن هستيم كه اين مقدار آب، كر است ؛(۳۷) البته حضرت امام خمينى قدس سره كمتر از اين مقدار را نيز كر مى دانند يعنى ۴۱۹/۳۷۷ ليتر آب.

آبى كه از مقدار كر كمتر باشد «آب قليل» ناميده مى شود.(۳۸)


آب لوله ها

 آب لوله ها كه به منبع بزرگ متصل است و آب هر لوله اى كه به آب كر متصل باشد، حكم آب كر را دارد البته تا آن لحظه كه آب از لوله مى آيد و منبع آن، كمتر از كر نشده است. ولى آب لوله هاى حمام كه از شيرها و دوشها مى ريزد اگر متصل به كر باشد در حكم آب جارى است.(۳۹)


آب مطلق و مضاف

 آب اگر خالص باشد و با چيزى مخلوط نشده باشد مطلق است و پاك كننده ولى آبى كه با چيزى مخلوط شده مثل شربت، يا آبى كه با گل مخلوط شده به مقدارى كه به آن آب گفته نمى شود، و همچنين آبى كه از چيزى بگيرند مثل آب ميوه، مضاف است و پاك كننده نمى باشد.

احكام آب مطلق

 به جز آب قليل، همه انواع آبهاى مطلق تا زمانى كه بو يا رنگ يا مزه نجاست به خود نگرفته باشند، پاك اند.(۴۰)

البته آب قليل، به محض تماس با نجاست، نجس مى شود و ديگر نمى تواند پاك كننده باشد.(۴۱)


تطهير و پاكسازى

 تطهير و پاكسازى نجس آداب خاصى دارد كه مى توان به آسانى آن را فرا گرفت.

قبل از تطهير، عين نجاست را از چيز نجس بر طرف مى كنيم آن گاه آن را با آب به روشى كه خواهيم گرفت تطهير مى كنيم.


تطهير ظروف

 َبا آب كر، جارى و چاه: يك بار در آب فرو مى بريم و بيرون مى آوريم.

َبا آب لوله: (وصل به كر يا جارى): آن را زير شير آب مى گيريم تا آب به همه جاى آن برسد و از ظرف جدا شود.

َبا آب قليل: آن را سه مرتبه پر از آب كرده خالى مى كنيم و يا سه مرتبه مقدارى آب داخل آن مى گردانيم كه به جاهاى نجس برسد و بيرون مى ريزيم.

البته ظرفى را كه سگ آن را ليسيده و يا از آن مايعى نوشيده است بايد قبل از تطهير با خاك پاك، خاكمالى كرد آنگاه بنابر احتياط واجب دو مرتبه آب كشيد.(۴۲)


تطهير غير ظروف

 غير ظروف مانند لباس و فرش را به روش زير تطهير مى كنيم:

َبا آب كر، جارى و چاه: يك مرتبه در آب فرو مى بريم و بيرون مى آوريم و اگر آب را به خود مى گيرد و قابل فشردن است بنابر احتياط آب را داخل آن مى رسانيم و آن را خارج مى كنيم.

َبا آب لوله (وصل به كر يا جارى): يك مرتبه زير شير آب مى گيريم و يا شلنگ آب را روى آن مى گيريم و اگر آب را به خود مى گيرد و قابل فشردن است بنابر احتياط واجب آب را داخل آن مى رسانيم و خارج مى كنيم.

َبا آب قليل: اگر با بول نجس شده آن را دو مرتبه و اگر با چيز ديگر نجس ‍ شده آن را يك مرتبه مى شوئيم. و در هر صورت اگر آب را به خود مى گيرد و قابل فشردن است بايد بعد از هر بار شستن آن را بفشاريم تا آبهاى داخلش ‍ بيرون بيايد و يا به گونه اى ديگر آب را بگيريم.(۴۳)


لباسشويى ها

 ابتدا عين نجاست را از لباسها بر طرف مى كنيم، آنگاه لباسها را داخل لباسشويى مى ريزيم. اگر لباسشويى پس از جمع شدن مقدارى آب در مخزن، آبش قطع مى شود و شروع به شستن مى كند بايد دوبار آن را بشويد و هر دفعه آب آن خارج گردد و اگر آب لباسشويى قطع نمى شود يك بار شستن كافى است.(۴۴)

درباره لباسشويى هاى عمومى به اين دو نكته توجه كنيم:

 ۱. اگر لباس را پاك تحويل داده ايم ولى شك داريم كه نجس شده است يا نه، پاك است.

۲. اگر لباسمان نجس بوده و متصدى شستن كه مسلمان است بگويد آن را تطهير كرده ام، حكم لباس پاك را دارد.


خشك شويى ها

 لباسى را كه نجس است نبايد داخل خشك شويى انداخت. بايد ابتدا خودمان يا متصدى خشك شويى آن را تطهير كند و داخل دستگاه بيندازد. چون خشك شويى با مواد شيميايى مانند: بنزين و ساير مواد پاك كننده، لباسها را تميز مى كند و با آب و شستن سر و كار ندارد، بنابراين:

۱. اگر لباس پاك خود را تحويل خشك شويى داديم و شك كرديم كه آيا در دستگاه نجس شده است يا نه، آن لباس پاك است.

۲. اگر يقين پيدا كنيم كه لباس ما با لباسهاى نجس مخلوط شده، لباس ما نجس است.

۳. اگر لباس ما نجس بوده و فراموش كرده ايم كه به متصدى خشك شويى تذكر دهيم بايد از او بپرسيم چنانچه آن را تطهير نكرده باشد، نجس ‍ است.(۴۵)


تطهير جامدات

 اگر گندم، برنج، گوشت، صابون و چيزهاى جامد ديگر نجس شوند:

۱. اگر فقط ظاهر آنها نجس شده باشد، تطهير آنها همانند ظروف نجس ‍ انجام مى پذيرد.

۲. اگر نجاست به درون آنها هم رسيده باشد، قابل تطهير نيستند.

۳. اگر شك داريم نجاست به باطن آنها رسيده است يا نه، تطهير ظاهر آنها كافى است.(۴۶)


تطهير زمين نجس

 َبا آب كر، جارى و لوله: ابتدا عين نجاست را بر طرف مى كنيم آنگاه آب را روى آن مى گيريم تا تمام جاهاى نجس را فرا گيرد.

َبا آب قليل: اگر زمين سخت و محكم نيست و آب را فرو مى گيرد قابل تطهير نيست ولى اگر آب بر آن جارى مى شود، آب قليل را روى محل نجس ‍ مى ريزيم تا آب، جارى شود، آن گاه آب را به داخل چاه و فاضلاب هدايت مى كنيم.

زمينى كه روى آن شن يا ريگ است با آب قليل پاك مى شود ولى زير شن ها و ريگ ها نجس مى ماند.(۴۷)


۶- طهارت ويژه

 علة غسل الجنابة النظافة.

امام رضاعليه‌السلام فرمود: حكمت غسل جنابت، نظافت و پاكيزگى است.(۴۸)

آدمى تا در اين جهان است در معرض آلودگى است و بايد پيوسته به تطهير روح و روان خود بپردازد.

اشك چشم و آب توبه و پشيمانى از گناه، آلودگى ناشى از گناهان را به خوبى مى شويد و پاك مى كند.

علاوه بر اين، چنانچه گفتيم، يك مسلمان بايد از نجس هاى ظاهرى نيز خود را پاك سازد.

بدن انسان گاهى با نجاست هايى نظير خون، ادرار و مدفوع، نجس مى شود كه با شستن همان موضعى كه نجس شده، بدن، پاك مى شود، ولى گاهى نجاستى هست كه با شستن يك قسمت از بدن، پاك نمى شود.

بلكه اگر تمام بدن را هم بشويد ولى نيت خاص آن را نكند باز هم پاك نمى شود يعنى بايد حتما غسل كند. نجاستى كه بايد براى آن غسل كنيم، منى است كه از انسان بالغ، خارج مى شود.


احتلام و جنابت

 منى ممكن است در خواب از انسان خارج شود كه به آن «احتلام» مى گويند و نيز ممكن است در بيدارى از انسان خارج شود.

به انسانى كه در خواب يا بيدارى منى از او بيرون آمده است «جنب» مى گويند؛

جنابت عوامل ديگر هم دارد كه براى آگاهى بيشتر مى توانيد به رساله توضيح المسائل رجوع كنيد.

شخص جنب، واجب است براى انجام عباداتى نظير نماز روزه غسل كند.


استمناء

 كسى كه هنوز ازدواج نكرده است نمى تواند در بيدارى جنب شود. بنابراين اگر در اثر نگاه به نامحرم و مناظر شهوت انگيز، نگاه به عكس ها و فيلم هاى مبتذل، خواندن رمان ها و مطالب جنسى، گوش دادن به نوارهاى موسيقى مبتذل و راههاى ديگر، شهوت بر او غالب شود و منى از او بيرون آيد مرتكب يكى از گناهان بزرگ شده است كه به آن «استمناء» گويند.

اين عمل زشت، آتش جهنم و ذلت و خوارى را در پى دارد، علاوه بر اينها اختلالات جسمى و روانى در دنيا گريبانگير آن شخص خواهد شد و اگر ادامه پيدا كند ازدواج او را با مشكل رو به رو خواهد كرد.

حضرت علىعليه‌السلام شخصى را كه مبتلا به اين گناه بود آنقدر كتك زد تا سرخ شد سپس او را از بيت المال همسر داد.(۴۹)

امام صادقعليه‌السلام درباره مبتلايان به اين گناه مى فرمايد: «سه گروهند كه خداوند روز قيامت با آنان سخن نمى گويد و نگاه رحمت به آنان نمى اندازد، آنان را پاك نمى كند، و عذاب دردناك براى آنان است. »

آنگاه امام صادقعليه‌السلام سه گروه را نام مى برد و يكى از آنها را كسى مى داند كه مبتلا به اين گناه است.(۵۰)

شايسته است يك جوان مسلمان خود را پاك نگه دارد و قبل از ازدواج با عبادت و ورزش و كار، وقت خود را كامل كرده و هر چه زودتر ازدواج كند تا به راههاى انحرافى و گناه مبتلا نشود.


راههاى تشخيص

 گاهى انسان از آنچه در كتابهاى پزشكى خوانده است و يا از راههاى ديگر يقين به خارج شدن منى از خود مى كند، در غير اين صورت اگر سه نشانه زير را دارا باشد، حكم به منى بودن آن مى شود.

۱. با شهوت خارج شود.

۲. با فشار و جستن خارج شود.

۳. پس از آن، بدن سست شود.

البته درباره شخص مريض، نشانه اول كفايت مى كند و نيازى به دو نشانه ديگر نيست.(۵۱)

شخصى كه جنب شده، مستحب است قبل از غسل كردن، ادرار كند. اين عمل باعث مى شود مجرا از منى پاك گردد. همچنين مستحب است انسان هميشه بعد از ادرار كردن «استبرا»(۵۲) كند تا مجرا از ادرار پاك گردد.(۵۳)


تشخيص كامل

 ممكن است غير از ادرار و منى، آبهاى ديگرى از مجرا خارج شوند كه همه آنها پاك هستند.

مثل آبى كه گاهى پس از بيرون آمدن منى، از مجرا خارج مى شوند كه به آن «وذى» مى گويند و يا آبى كه گاهى پس از ادرار از مجرا خارج مى شود كه به آن «ودى» مى گويند.

البته «ودى» در صورتى پاك است كه ادرار به آن نرسيده باشد. و يا آبى كه گاهى بعد از بازى يا پيش از خروج منى از مجرا بيرون مى آيد كه با شهوت و لذت همراه است ولى خصوصيات منى را ندارد و به آن «مذى» مى گويند، چنانچه گفتيم همه اين آبها پاك هستند.(۵۴)


احكام جنابت

 ۱. اگر منى از جاى خود حركت كند ولى بيرون نيايد، انسان، جنب نمى شود.(۵۵)

۲. اگر قبل از غسل، ادرار نكرده باشد و پس از غسل رطوبتى از او خارج شود كه نمى داند منى است يا رطوبت ديگر، حكم منى را دارد.(۵۶)

۳. اگر در لباس خود منى ببيند و مطمئن باشد كه از خود اوست و براى آن غسل نكرده است بايد غسل كند. البته نمازهايى را كه نمى داند قبل از بيرون آمدن آن منى خوانده يا پس از آن لازم نيست قضا كند.(۵۷)

۴. كسى كه مرتكب «استمناء» شده است بايد غسل كند و اگر روزه خود را باطل كرده است، بايد آن را قضا كند و بنابر احتياط واجب «كفاره جمع»(۵۸) بدهد.(۵۹)

۵. بيرون آمدن منى از انسان، نشانه بلوغ اوست اگر چه به سن بلوغ نرسيده باشد.(۶۰)


اقسام غسل ها

 غسل گاهى مستحب و گاهى واجب است. غسلهاى مستحبى مانند غسل جمعه، غسل شبهاى قدر، و غسل براى رفتن به مسجدالحرام.

غسلهاى واجب دو گونه است:

۱. مشترك بين مردان و زنان كه عبارتند از: غسل جنابت، غسل مس ميت، غسلى كه به واسطه نذر و قسم و مانند اينها واجب مى شود.

۲. مخصوص بانوان، كه عبارتند از: غسل حيض، غسل استحاضه و غسل نفاس.(۶۱)


آداب ويژه غسل

 به دو روش مى توان غسل كرد:

۱. ترتيبى:

به نيت غسل ابتدا سر و گردن را مى شوييم، سپس نيمه راست بدن، و بعد از آن نيمه چپ بدن را.

۲. ارتماسى:

به يكى از سه روش زير غسل مى كنيم:

 به نيت غسل يكباره زير آب مى رويم، به طورى كه تمام بدن در آب قرار گيرد.

 يا به نيت غسل به تدريج زير آب مى رويم تا تمام بدن در آب قرار گيرد.

 و يا زير آب رفته و در آب به نيت غسل، بدن را تكان مى دهيم.(۶۲)


احكام غسل

 با كيفيت غسل كردن آشنا شديد، در اين جا به برخى نكته هاى مهم اشاره مى كنيم:

۱. چيزى را كه مانع رسيدن آب به بدن است بايد برطرف كنيم و اگر پيش از اين كار غسل كنيم، غسل باطل است.(۶۳)

۲. در غسل، بايد آب بر بدن جارى شود و به تمام آن برسد ولى دست كشيدن لازم نيست.(۶۴)

۳. شستن قسمت داخلى لاله گوش و نيز بين انگشتان پا واجب است ولى شستن جاهايى كه ديده نمى شود مانند: داخل گوش و بينى واجب نيست.

۴. هنگام غسل پاى خود را از زمين برداريم تا به كف پا هم آب برسد و شسته شود.(۶۵)

۵. اگر در بين غسل كردن كارى كه وضو را باطل مى كند از انسان سر زند، غسل او باطل نمى شود. ولى براى نماز بايد وضو بگيرد.(۶۶)

۶. اگر كسى شك دارد كه غسل كرده است يا نه، واجب است غسل كند.

۷. كسى كه غسل كرده و پس از غسل شك مى كند كه غسل او صحيح بوده يا نه، لازم نيست دوباره غسل كند.(۶۷)