راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)

راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)0%

راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان) نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: متون فقهی و رسائل

راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)

نویسنده: علی حسن زاده
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 12464
دانلود: 13015

راه سبز (احكام ويژه دختران دوره دبيرستان) راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 28 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 12464 / دانلود: 13015
اندازه اندازه اندازه
راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)

راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)

نویسنده:
فارسی

كتابى كه پيش رو داريد. بر آن است كه شما جوانان عزيز را با بخشى از احكام دينى تان آشنا سازد.
به خاطر بسپاريد كه احكام اين كتاب بر اساس فتاواى بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران حضرت امام خمينى قدس سره تنظيم شده و در پاره اى از موارد به فتاواى مقام معظم رهبرى (دام ظله) اشاره شده است.
شما مى توانيد رساله مرجع تقليد خود را تهيه و با راهنمايى مربى، دبير دينى و يا امام جماعت حكم مسائلى را كه در اين كتاب آمده است مطالعه كنيد و چنانچه در مساءله اى فتواى مرجع تقليد شما با آنچه كه در كتاب آمده است فرق داشت بر اساس همان فتواى مرجع تقليد خود عمل نماييد.


۱۳- در سوگ هجران

 يا ايها الذين امنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم لعلكم تتقون. (۱۲۷)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه كه بر كسانى كه پيش از شما بودند مقرر شده بود، باشد كه پرهيزگارى كنيد.

مرواريدهاى اشك بر چهره رخشانش پراكنده مى گشت. نشسته بود و دو زانوى غم را در بغل گرفته بود.

انگار جانش بود كه از كالبد بيرون آمده بود و مى رفت و او در فراقش چنين مى گريست.

گاهى بر مى خاست و بى تابانه چند قدمى راه مى رفت. گاهى هم فروتنانه خود را به سجده مى انداخت و زمزمه مى كرد:

«درود بر تو، اى گرامى ترين وقت هايى كه با ما مصاحب و يار بودى و اى بهترين ماه در روزها و ساعتها!

درود بر تو، اى ماهى كه آرزوها در آن بر آورده است و كردار شايسته در آن فراوان!

درود بر تو، اى همنشينى كه احترام و گراميداشت تو هنگام آمدنت بزرگ است و غم هجران تو بس جانكاه!

درود بر تو اى همسايه اى كه دلها با آمدن تو نرم و فروتن گرديد و گناهان در آن كاستى گرفت!

درود بر تو اى يارى دهنده اى كه ما را بر چيره شدن بر شيطان يارى كردى، و اى همنشينى كه راههاى نيكى را آسان نمودى!

درود بر تو چه طولانى بودى بر گناهكاران و چه با هيبت و عظمت بودى در دلهاى اهل ايمان!

بار خدايا ما اهل اين ماه هستيم(۱۲۸) ...!

اين نه يك بار كه كار همه ساله او بود.

او امام سجادعليه‌السلام بود كه در فراق ماه مبارك رمضان چنين مى گريست.

اولياء الهى همه دلبسته ماه مبارك رمضان و دلباخته روزه گرفتن بوده اند، آنها در غير ماه مبارك رمضان هم تا مى توانستند روزه مى گرفتند. مگر روزه، چه حقيقتى دارد كه اولياء الهى دلباخته آن بوده اند؟

قرآن روزه گرفتن را راهى مطمئن و اميد بخش براى رسيدن به قله تقوا و پرهيزگارى معرفى كرده است.

براى رسيدن به قله تقوا، به نيروهايى نيازمنديم كه با روزه گرفتن بخشى از آنها تاءمين مى شود، ما به چند تا از آنها اشاره مى كنيم.


برخى از آثار روزه


۱. اراده نيرومند

 به دست آوردن ارزش هاى اخلاقى و تاءمين سعادت آخرت همراه با تحميل ناگواريهاست.

حضرت علىعليه‌السلام مى فرمايد: المكارم با لمكاره ؛

ارزشهاى والاى انسانى با ناگواريها بدست مى آيد.(۱۲۹)

كسى كه مى خواهد به قله تقوا صعود كند، بايد همتى عالى و اراده اى پولادين داشته باشد كه با روزه گرفتن، تا اندازه زيادى از آن برخوردار مى شود.


۲. عزت نفس

 كسى كه نزد ديگران خوار و ذليل است و چشم طمع به ديگران دوخته است براى رسيدن به آب و نان برده اين و آن مى شود، و يا به حقه بازى و فريب ديگران روى مى آورد، او هرگز نمى تواند به سوى قله تقوا حركت كند. او چون كبوترى است كه در دست اين و آن اسير است.

انسان با روزه گرفتن، تا اندازه اى قلبش صاف و زلال مى شود و به عظمت خود پى مى برد و به خوبى در مى يابد كه نبايد بنده شكم بود. بايد عزت و شكوه خود را نگه داشت و از تنگناهاى مالى با تحمل گرسنگى و سختى ها پيروز و سر بلند بيرون آمد.


۳. فروتنى

 براى رسيدن به قله تقوا، بايد از پرتگاه هاى خود بزرگ بينى و غرور و تكبر دور شد. انسان مغرور، هميشه تنهاست، هيچ كس دوست ندارد با او رفت و آمد كند؛ چرا كه كسى حاضر نيست فخر فروشى او را تحمل كند و خود را در نزد او كوچك نمايد.

انسان مغرور، چون كسى است كه از جمع قله پيمايان كناره گرفته و به عقب بر مى گردد و حرف هيچكس را گوش نمى دهد. او هرگز قله را فتح نخواهد كرد. روزه او را از غرور دور و به سوى كمال و قله پرهيزگارى رهنمون مى سازد.


۴. دورى از گناهان

 در مسير قله تقوا، راهزنانى كمين كرده اند تا قله پيمايان را با وعده هاى شيرين و كاذب خود از مسير برگردانند. راهزنان قله تقوا؛ شيطان، هواى نفس و دوستان ناباب هستند كه راهيان قله تقوا را به گناه دعوت مى كنند.

كسى كه مى خواهد به قله تقوا برسد بايد از شيرينى ها و لذتهاى زودگذر گناهان به راحتى صرف نظر كند و روح پاك خود را به آنها نيالايد.

كسى كه از هوس ها و لذتها و گناهان دورى مى گزيند، كم كم قلب او نورانى و با صفا مى گردد و با چشيدن لذتهاى معنوى كه نصيب او مى گردد، راحت تر و آسان تر و با عشق و علاقه بيشتر به سوى قله تقوا حركت مى كند. روزه گرفتن ما را در اين راه، يارى مى دهد.

فوائد روزه گرفتن بيش از اينهاست كه ذكر شد:

برخوردار شدن از صحت جسمى، همدردى با محرومان، يادآورى گرسنگى و تشنگى روز قيامت و ده ها فايده ديگر.

براى روزه گرفتن نيت مى كنيم يعنى تصميم مى گيريم براى اطاعت فرمان خدا از اذان صبح تا اذان مغرب از كارهايى كه روزه را باطل مى كند پرهيز كنيم عمده آنها عبارتند از:

۱. خوردن و آشاميدن

۲. رساندن غبار غليظ به حلق

۳. فرو بردن تمام سر در آب

۴. قى كردن

۵. استمناء

۶. باقى ماندن بر جنابت تا اذان صبح

۷. نسبت دادن دروغ به خدا و پيامبر و جانشينان او.(۱۳۰)


انواع روزه ها

 روزه گرفتن گاهى واجب است و گاهى حرام، مستحب و يا مكروه.

َروزه هاى واجب مانند: روزه ماه مبارك رمضان، روزه قضا، روزه كفاره، و روزه اى كه به سبب نذر، عهد و يا سوگند بر انسان واجب مى شود.(۱۳۱)

َروزه هاى حرام مانند: روزه عيد فطر، و عيد قربان، روزه مستحبى فرزند كه سبب اذيت و آزار پدر و مادر شود، و بنابر احتياط واجب روزه مستحبى زن كه شوهر از آن نهى كرده باشد.(۱۳۲)

َروزه هاى مستحبى مانند: روزه پنجشنبه اول و آخر ماه و هر جمعه، روز مبعث، عيد غدير و عيد نوروز.

َروزه هاى مكروه مانند: روزه عاشورا، روزه مستحبى مهمان بدون اجازه ميزبان، و روزه مستحبى فرزند بدون اجازه پدر.(۱۳۳)


جبران ترك روزه

 كسى كه در ماه مبارك رمضان روزه نگرفته است براساس انگيزه و شرايط خاصى كه داشته بايد آن را جبران كند گاهى بايد آن را قضا كند، گاهى علاوه بر قضا، كفاره نيز بر او واجب مى شود، گاهى هم بايد كفاره جمع بدهد و در برخى موارد مقدارى طعام نيز بايد به فقير بپردازد.


قضاى روزه

 در برخى موارد انسان بايد روزه اى را كه نگرفته است قضا كند مانند:

۱. بدون اين كه تحقيق كند صبح شده يا نه، كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده است.

۲. مضمضه كند و آب بى اختيار فرو رود مگر آنكه براى وضو باشد.

۳. غسل جنابت را فراموش كرده و با حال جنابت يك يا چند روز روزه بگيرد.

۴. در شب ماه مبارك رمضان جنب باشد و (بنا به تفصيلى كه در مساءله است) تا اذان صبح از خواب سوم بيدار نشود.(۱۳۴)


قضا و كفاره

 بعضى مواقع انسان بايد روزه اى را كه نگرفته است قضا كند و كفاره نيز بپردازد مانند:

۱. با توجه و آگاهى، روزه نگرفته است.

۲. اوائل بلوغ، احتمال مى داده كه بالغ شده است ولى در تحقيق سهل انگارى كرده و روزه هم نگرفته است.

۳. شب ماه مبارك رمضان جنب بوده و مى دانسته كه اگر بخوابد تا صبح بيدار نمى شود تا قبل از اذان غسل كند و خوابيده و بيدار نشده است.

۴. با توجه و آگاهى، روزه خود را باطل كرده است.

َبراى انجام كفاره مى توان يكى از اين دو راه را انتخاب كرد:

۱. دو ماه روزه گرفت به گونه اى كه سى و يك روز آن پى در پى باشد.

۲. شصت فقير را سير كرد و يا به هر يك از آنها ۷۵۰ گرم گندم يا برنج و مانند آن داد.

البته كسى كه هيچيك از اين دو برايش مقدور نيست هر اندازه كه مى تواند بايد به فقير طعام بدهد. و اگر اصلا نمى تواند، بايد استغفار كند.(۱۳۵)


كفاره جمع

 اگر روزه دار با كار حرامى روزه خود را باطل كند بنابر احتياط واجب بايد كفاره جمع بدهد. يعنى دو ماه روزه بگيرد و به شصت فقير طعام بدهد و چنانچه برايش مقدور نبود هر كدام از كفاره ها كه برايش ميسور است انجام دهد.(۱۳۶)


قضا و اطعام

 در برخى موارد بايد بر قضاى روزه در برابر هر روز ۷۵۰ گرم طعام به فقير بدهد مانند:

۱. در ماه مبارك رمضان به خاطر عذر مثلا مسافرت يا بيمارى روزه نگرفته است و پس از ماه مبارك رمضان با آنكه عذرش بر طرف شده است عمدا تا ماه رمضان سال آينده قضاى روزه هايى را كه خورده نمى گيرد.

۲. در قضاى روزه كوتاهى كند تا آنكه وقت تنگ شود آنگاه در تنگى وقت عذر ديگرى برايش پيش آيد مثلا مريض شود.(۱۳۷)


اطعام

 اسلام دينى با گذشت و آسان گير است، تمامى دستورات و فرامين آن با فطرت انسانها هماهنگ است.

از اين رو كسانى را كه توان روزه گرفتن ندارند از انجام اين فريضه واجب، معاف دانسته است كه عبارتند از:


۱. سالخوردگان و پيران

 ۱. سالخوردگانى كه اصلا توان روزه گرفتن ندارند.

۲. سالخوردگانى كه روزه گرفتن براى آنان مشقت و سختى دارد.

هر دو گروه در صورتى كه پس از ماه مبارك نيز نتوانند روزه بگيرند، از روزه گرفتن معاف هستند البته گروه دوم بايد در برابر هر روز ۷۵۰ گرم طعام به فقير بدهند.(۱۳۸)


۲. بيماران

 بيمارانى كه روزه گرفتن براى آنها ضرر دارد اگر بيمارى آنها تا ماه مبارك سال آينده طول بكشد، قضاى روزه هايى كه نگرفته اند بر آنان واجب نيست ولى بايد در برابر هر روز ۷۵۰ گرم طعام به فقير بدهند.(۱۳۹)


۳. بيماران مبتلا به تشنگى

 بيمارانى كه اگر روزه بگيرند زياد تشنه مى شوند اينها دو گروه هستند:

۱. بيمارانى كه اصلا توان تحمل تشنگى را ندارند.

۲. بيمارانى كه تحمل تشنگى براى آنان مشقت و سختى فراوان دارد.

هر دو گروه در صورتى كه پس از ماه مبارك نيز نتوانند روزه بگيرند از روزه گرفتن معاف هستند، ولى بنابر احتياط واجب در حال روزه نبايد بيشتر از مقدارى كه ناچار هستند آب بنوشند.

البته گروه دوم بايد در برابر هر روز ۷۵۰ گرم طعام به فقير بدهند.(۱۴۰)


۱۴- صادقانه با خدا

 و اعلمو انما غنمتم من شى ء فان لله خمسه و للرسول ولذى القربى و اليتامى و المساكين و ابن السبيل ان كنتم امنتم بالله. (۱۴۱)

و بدانيد كه هر چيزى را به غنيمت گرفتيد (و يا از راههاى ديگر بدست آورديد) يك پنجم آن براى خدا و پيامبر و از آن خويشاوندان او و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان است اگر به خدا ايمان آورده ايد.

وقتى به هوش آمد احساس خستگى شديدى كرد. به اين فكر فرو رفت كه اينجا كجاست و براى چه كارى به اينجا آمده است. از امامزاده بيرون آمد. بار علوفه و گندم را برداشت و بر طرف روستاى ساروق فراهان اراك به راه افتاد.

بين راه ناخودآگاه چيزهايى مى خواند، كم كم فهميد كه حافظ كل قرآن شده است. ناگاه ياد آن دو جوانى افتاد كه در باغ امامزاده نزد او آمده بودند.

روى سكو كنار در باغ امامزاده نشسته بود و بار علوفه و گندمش را كنارش ‍ گذاشته بود كه آن دو جوان خوش سيما نزد او آمدند و به او گفتند: نمى آيى برويم امامزاده، فاتحه اى بخوانيم.

محمد كاظم گفت: چرا، مى خواهم بروم.

آن دو زودتر به امامزاده رفتند و مشغول خواندن چيزهايى شدند كه محمد كاظم نمى فهميد.

يكى از آن دو به محمد كاظم گفت: چرا چيزى نمى خوانى؟

محمد كاظم گفت: سواد ندارم.

او دست خود را روى سينه محمد كاظم گذاشت و فشار داد و گفت: حالا بخوان!

و محمد كاظم همراه آن دو جوان آيه اى از قرآن را خواند.

ناگاه محمد كاظم خود را تنها ديد و بيهوش بر زمين افتاد. محمد كاظم كم كم به روستا نزديك مى شد قلبش به شدت مى تپيد، هنوز به خوبى نمى دانست چه واقعه اى برايش رخ داده است.

وقتى به روستا رسيد بى درنگ نزد امام جماعت روستا رفت. او پس از امتحانات فراوانى كه از محمد كاظم كرد، به جمعيت كثيرى كه بر گرد محمد كاظم حلقه زده بودند، رو كرد و گفت:

«كارش درست شده، يك مساءله مهمى برايش اتفاق افتاده... »

محمد كاظم ديگر حرفى نداشت كه بگويد، تنها سخنش اين بود:

«مردم! يادتان هست چند سال پيش وقتى روحانى مبلغ به روستايمان آمد و از خمس و زكات سخن به ميان آورد. من با اربابم در ميان گذاشتم و چون او نپذيرفت از اين روستا هجرت كردم تا در جاى ديگر با پول حلال زندگى كنم و سپس با درخواست شما به روستا برگشتم. از آن سال، همه ساله خمس و زكات مالم را مى پردازم و تا مى توانم به فقيران كمك مى كنم، خدا نيز بر من تفضل كرد و اين نعمت بزرگ را به من داد.

مردم! اين راه به روى همگان باز است. شما هم تصميم بگيريد و... »(۱۴۲)


چه زيبا و تحسين برانگيز

 برخى جوانان از همان دوران كودكى با خمس و زكات آشنا مى شوند و همان گونه كه نماز مى خوانند چنانچه اموال و درآمدى دارند، خمس و زكات آن را مى پردازند.

آنان هنگامى كه بالغ مى شوند كاملا با مسائل خمس و زكات آشنا هستند و در كنار نماز و روزه به آن عمل مى كنند.

ما هم مى كوشيم احكام خمس و زكات را فرا گرفته و به آن عمل كنيم. ابتدا با خمس و احكام آن آشنا مى شويم.

در قدم اول بايد بدانيم كه اگر كسى از خودش در آمدى نداشته باشد و مخارج او را پدرش يا كس ديگرى تاءمين مى كند خمس بر او واجب نيست ولى جوانى كه كار مى كند و مزد مى گيرد يا اموال ديگرى دارد كه در آمدى از آن به دست مى آيد، بايد خمس آن را بپردازد.

پس خمس تنها بر آدمهاى پولدار واجب نيست بلكه شامل همه مردم مى شود يعنى:

«خمس بر تمام پسران و دختران بالغى كه به گونه اى در آمدى دارند واجب است. »(۱۴۳)


آغاز سال خمسى

 بعضى از جوانان مى دانند كه بايد خمس بدهند ولى مى گويند شنيده ايم كه تنها در صورتى كه پول ما يك سال نزدمان بماند و آن را خرج نكنيم بايد يك پنجم (۲۰ ) آن را به عنوان خمس بپردازيم ؛ اين يك برداشت سطحى و ناقص از خمس است.

با اندكى توجه مى توان مساءله خمس را به آسانى فرا گرفت و ديگران را نيز آگاه كرد.

۱. دسته اى، درآمدشان در تاريخ معينى به دستشان مى رسد؛ مانند حقوق بران و مزد بگيران جامعه.

۲. دسته اى ديگر، درآمدشان به صورت تدريجى به دستشان مى رسد؛ مانند تاجران و صنعتگران.

دسته اول، وقتى اولين درآمدشان به دستشان رسيد، و دسته دوم از اولين روزى كه شروع به فعاليت كردند و اولين سود را به دست آوردند سال خمسى شان آغاز مى شود.(۱۴۴)


سال خمسى

 از آغاز سال خمسى تا گذشت يك سال كامل را «سال خمسى» مى گويند. در اين مدت هر گونه در آمدى كه به دست بيايد و صرف هزينه هاى زندگى شود از قانون پرداخت خمس معاف است ؛ البته اين در صورتى است كه هزينه ها از شاءن اجتماعى ما بالاتر نباشند و در آنها زياده روى و اسراف نكرده باشيم.(۱۴۵)


قانون كلى خمس

 وقتى كه يك سال كامل از آغاز سال خمسى گذشت به اصطلاح مى گويند: «سر سال خمسى» است. در اين زمان موظفيم بر اساس قانون خمس به اموال و دارايى خود رسيدگى كنيم و اگر خمس به آنها تعلق گرفته است آن را بپردازيم.

ما به صورت كوتاه و كلى به وظيفه «دسته اول» اشاره مى كنيم. عمده چيزهايى كه خمس به آنها تعلق مى گيرند عبارتند از:

۱. پول: هر مقدار كه در آن زمان داريم، ولى آنچه را كه پدر يا مادر يا شخص ‍ ديگرى به ما مى دهد، هر چند اضافه آيد خمس ندارد.

۲. مواد مصرفى: هر اندازه كه در آن زمان داريم. مواد مصرفى شامل خوراكيها، نوشيدنى ها و مواد سوختى مى شود.(۱۴۶)

اين مطلب را به خاطر مى سپاريم كه اگر در آمدى، هر چند اندك و ناچيز داريم و آن را خرج زندگى مان مى كنيم و يا براى زندگى آينده مان چيزى تهيه مى كنيم حتما بايد سال خمسى داشته باشيم.

بايد توجه داشت كه مساءله خمس، ريزه كاريهايى دارد كه در اين مختصر نمى گنجد.

شايسته است جوانان عزيز و پاك طينت هر ساله به دفتر مرجع تقليد خود و يا به نماينده هاى آنان در استانها و شهرستانها مراجعه كنند و با محاسبه خمس و پرداخت آن هم به اين فريضه بزرگ الهى جامه عمل بپوشانند و هم با ارتباط نزديك خود با مراجع تقليد و نمايندگان آنها، از بركات و معنويات آنها بهره گيرند و پيوند خود را با مناديان دين و مشعل داران عزت و سربلندى مستحكم سازند.


زكات

 و اقيموا الصلوة و اتوا الزكوة و ما تقدموا لانفسكم من خير تجدوه عند الله. (۱۴۷)

و نماز را به پا داريد و زكات را بدهيد، و هر گونه نيكى كه براى خويش از پيش فرستيد، آن را نزد خدا باز خواهيد يافت.

جوان به نماز ايستاده بود. آن گونه زيبا راز و نياز مى كرد كه حضرت موسىعليه‌السلام از رفتن باز ايستاد و غرق تماشاى او شد. با خود گفت: تا كنون نمازى به اين زيبايى نديده ام!

از جانب خداوند وحى آمد: «اين نماز را از او نمى پذيرم تا آن را با اداى زكات بيارايد. چرا كه اين دو با همند. »(۱۴۸)

از اداى اين واجب الهى غافل نمانيم چرا كه همانند خمس، بر ما واجب است.

زكات دو قسم است: زكات مال و زكات فطره.


زكات مال

 زكات مال شامل افرادى مى شود كه يكى از اموال زير را دارا باشند:

َاز محصولات: گندم، جو، خرما و كشمش.

َاز دام ها: گاو، گوسفند و شتر.

َاز سكه ها: طلا و نقره.

البته هنگامى زكات واجب مى شود كه: مال به حد نصاب معين برسد و شرايط ديگر را دارا باشد.(۱۴۹)


زكات فطره

 غروب شب عيد فطر فرا رسيده، همه از اينكه توانسته اند يك ماه روزه بگيرند خوشحالند. پدر در فكر جدا كردن زكات فطره است.

زكات فطره بر هر فرد بالغ و عاقل و هشيارى كه فقير نباشد واجب مى شود يعنى بايد براى خود و تمام كسانى كه نان خور او هستند، براى هر نفر سه كيلو از گندم يا جو يا خرما يا كشمش يا برنج يا ذرت و امثال اينها و يا پول يكى از اينها را جدا كند و فردا به مستحق بپردازد.

بنابراين زكات فطره ما بر عهده كسى است كه مخارج ما را تاءمين مى كند.

توجه داشته باشيم كه پرداخت زكات فطره را نمى توان از ظهر روز عيد فطر تاءخير انداخت. ولى در هر صورت زكات فطره از عهده آدمى برداشته نمى شود.(۱۵۰)

زكات فطره تنها بر روزه داران واجب نيست بلكه بر همه افرادى كه فقير نباشند و مخارجشان بر عهده ديگران (مثلا پدر) نباشد اگر نتوانسته اند روزه بگيرند يا روزه نگرفته اند واجب است.


۱۵- نظارت و دفاع همگانى

 كنتم خير امة اخرجت للناس تاءمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تؤ منون بالله. (۱۵۱)

شما بهترين امتى هستيد كه براى مردم پديدار شده ايد، به كار پسنديده فرمان مى دهيد و از كار ناپسند باز مى داريد و به خدا ايمان داريد.

نه، نمى مانم!

مدينه ديگر جاى ماندن نيست!

دنيا دگرگون شده و ناشناسى نموده، خيرش رفته، پا در كفش مى گذارد، از آن نمانده جز ريزش كاسه اى و زندگى ناچيزى چون چراگاه مرگبار!

نمى بيند حق را كه بدان عمل نمى شود و باطل را كه از آن جلوگيرى نمى گردد! يادش به خير!

آن شب براى دومين بار نزد قبر جدم رفتم و تا به صبح گريستم و با خدايم پيمان بستم:

«بار خدايا! اين قبر پيغمبر توست و من هم پسر دختر پيغمبرت هستم. مى دانى به چه بلايى دچار شده ام!

بار خدايا به راستى من دوست «معروف» و دشمن «منكر» هستم...!»

و آماده سفر شدم،

برادرم محمد بن حنيفه مى گريست.

گفتم: من بايد بروم، قلم و دوات بياور چند جمله اى براى آيندگان به يادگار بنويسم. بدانند چرا مرگ را پسنديدم و هدفم چه بود.

«... من براى شر و خودنمايى و به قصد فساد و ستم خروج نكردم، تنها براى اصلاح امت جدم قيام كردم مى خواهم امر به معروف و نهى از منكر كنم و پيرو سنت و روش جد و پدرم باشم... »(۱۵۲)

حسين رفت و تمام هستى خود را فدا كرد تا امر به معروف و نهى از منكر زنده بماند، دين پايدار بماند. من و تو نيز بر مى خيزيم و راه او را ادامه مى دهيم. اگر بنشينيم منكر در ما نيز نفوذ خواهد كرد از كجا؟ از ره پنهان.

مقام معظم رهبرى حضرت آية الله خامنه اى «دام ظله» در همين راستا به شما جوانان عزيز مى فرمايند:

«بر جوانان عزيز لازم است كه مساءله امر به معروف و نهى از منكر را با جديت پيگيرى نموده، شرايط و احكام شرعى آن را با دقت فرا گيرند و بر آنان است كه اين حركت را گسترش داده و از روشهاى اخلاقى و كارساز براى تشويق بر انجام معروف و جلوگيرى از وقوع منكرات استفاده نمايند. »(۱۵۳)


معروف و منكر

 در فرهنگ دينى به تمامى واجبات و مستحبات «معروف» و به تمامى محرمات و مكروهات «منكر» گفته مى شود. بنابراين واداشتن افراد جامعه به كارهاى واجب و مستحب «امر به معروف» و باز داشتن آنان از كارهاى حرام و مكروه «نهى از منكر» ناميده مى شود.

البته تنها درباره واجبات و محرمات ما موظفيم امر به معروف و نهى از منكر كنيم معروف ها مانند:

نماز - روزه - رعايت حجاب - اجراى عدالت - و احترام به والدين.

منكرها مانند: حرام خورى - ظلم و ستم - جلوه گرى در برابر نامحرم - چشم چرانى - قمار بازى - اذيت و آزار والدين - دزدى - ارتكاب قتل و ريختن آبروى مؤ من.


جلوگيرى از گناه در جامعه

 پيشگيرى از بروز گناهان علنى در جامعه، از راه قوانين و مجازاتها به تنهايى كارساز نيست. حضور ماءمور در گوشه و كنار جامعه و نظارت هميشگى ناممكن است، بهترين راه براى پيشگيرى و مقابله، ايجاد انگيزه عمومى بر اين كار است. ابتكار اسلام در زمينه پيشگيرى و مقابله با گناهان اجتماعى، از طريق نظارت مردمى «امر به معروف و نهى از منكر» نام دارد.

اهميت امر به معروف و نهى از منكر تا آنجاست كه پيامبر خدا افراد يك جامعه را به سرنشينان يك كشتى تشبيه فرموده اند كه اگر يكى از آنان گوشه اى از كشتى را سوراخ كند، نه تنها به خود، كه به ديگران نيز آسيب مى رساند و همگان بايد از كار او جلوگيرى كنند.


واكنش هاى نخستين

 اگر گناهى در جامعه رخ داد بايد قبل از برخورد با گناهكار از آلوده شدن خود جلوگيرى كنيم در اين باره به چند دستور ايمنى اشاره مى كنيم:

۱. به مجلس گناه نرويم.

۲. در مورد انجام گناه از هيچ كس (حتى از پدر و مادر) اطاعت نكنيم.

۳. رضايت قلبى از عمل بدكاران، نداشته باشيم.

۴. دوستى قلبى خود را از آنان قطع كنيم.

پس از مراقبت از خود، با سعه صدر و صبر و حوصله و با انگيزه اعتلاى دين به امر به معروف و نهى از منكر مبادرت ورزيم.


راه و رسم امر به معروف و نهى از منكر

 امر به معروف و نهى از منكر راه و رسمى دارد. هنر مى خواهد ذوق و سليقه مى خواهد. لطافت روحى مى طلبد.

با خشونت نمى توان كسى را به كارى واداشت و يا از كارى بازداشت. در امر به معروف و نهى از منكر به نكته هاى اساسى زير توجه كنيم:

۱. به جاى تحقير و توهين، ترغيب و تحسين كنيم.

۲. براى جلوگيرى از منكر، خود دچار منكر نشويم.

۳. به جاى پرخاش و عيب جويى، مهر و راءفت به خرج دهيم.

۴. مصلحت طرف را ناديده نگيريم.

۵. از خود خواهى و خود ستايى بپرهيزيم.

۶. تنها خشنودى خدا را در نظر داشته باشيم.

۷. خود را منزه از گناه و برتر از گنهكار نبينيم.

۸. اين را بدانيم كه چه بسا گنهكار داراى صفات و اعمال نيك بسيارى نيز باشد.

۹. در صورت نياز، امر به معروف و نهى از منكر را تكرار كنيم.(۱۵۴) و بدانيم كه:

به يكبارى نيايد كارها راست

به بايد كرد ره را بارها راست

به يك ضربت نخيزد گوهر از سنگ

به يك دفعت نريزد شكر از تنگ(۱۵۵)


شرايط امر به معروف و نهى از منكر

 امر به معروف و نهى از منكر وقتى واجب مى شود كه شرايط زير موجود باشد:

۱. ابتدا، واجب و حرام، و معروف و منكر را بشناسيم.

۲. اقدام ما بى فايده نباشد، لااقل احتمال تاءثير بدهيم.

۳. گنهكار، در صدد ادامه و تكرار آن كار باشد.

۴. اقدام ما، ضرر جانى، آبرويى يا مالى قابل توجه براى خودمان يا نزديكان يا ياران و همراهانمان و يا ساير مؤ منان نداشته باشد؛ مگر آن كه مساءله، خطير و حساس باشد.(۱۵۶)


مراتب امر به معروف و نهى از منكر

 امر به معروف و نهى از منكر را بايد پله پله، آهسته، و با نرمى و لطافت و خويشتندارى علمى نمود. تنبيه گنهكار نبايد به انتقام و ظلم او بيانجامد. پس با احتياط و آرامى اين مراحل را طى مى كنيم:

۱. در مرحله اول با گنهكار به گونه اى برخورد مى كنيم كه بفهمد اين طرز برخورد ما تنها به خاطر گناه اوست. مثلا از او چهره بر مى گردانيم يا با چهره گرفته و برافروخته با او مواجه مى شويم و يا رفت و آمد خود را با او قطع مى كنيم.

مراقب باشيم كه در اين رفتارها، حد اعتدال را مراعات كنيم و از زياده روى جدا بپرهيزيم، چه بسا ملامت ها و برخوردهاى ما گنهكار را بر ادامه كار جراءت دهد.

۲. اگر رفتارهاى ما كافى نبود به گفتار رو مى آوريم و با زبان او را امر و نهى مى كنيم. باز هم مراقب باشيم زبان ما خالى از نيش باشد. با نرمى و رعايت ادب و احترام اما با قاطعيت و صلابت وظيفه خود را انجام دهيم.

۳. اگر رفتارها و گفتارهاى ما راه به جايى نبرد متوسل به زور و اجبار مى شويم. همانطور كه اگر بيمار با توصيه و نسخه بهبود نيافت پزشك متخصص و دلسوز به جراحى مى زند.(۱۵۷)

جراحى روحى بسيار خطيرتر از جراحى بدنى است لذا اين مرتبه، مراقبت ويژه مى طلبد. به همين منظور و براى جلوگيرى از هرج و مرج و ناامنى هاى اجتماعى رهبر معظم انقلاب اين مرتبه را بر عهده نيروهاى انتظامى و قضايى مى دانند.(۱۵۸)


دفاع

 و لو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذكر فيها اسم الله كثيرا و لينصرن الله من ينصره ان الله لقوى عزيز. (۱۵۹)

اگر خدا بعضى از مردم را به وسيله بعض ديگر دفع نمى كرد، صومعه ها و كليساها و كنيسه ها و مساجدى كه نام خدا در آنها بسيار برده مى شود، سخت ويران مى شد، و قطعا خدا به كسى كه (دين) او را يارى مى كند، يارى مى دهد، چرا كه خدا سخت نيرومند شكست ناپذير است.

اسلام، دين صلح و صفاست و همواره مى كوشد تا همه مردم و ملتها در كنار هم برادرانه زندگى كنند ولى از آنجا كه در هر زمان، ممكن است فردى يا گروهى به اسلام و مسلمانان حمله ور شده و در فكر از بين بردن آنان باشند، دفاع را بر همگان واجب كرده است.

دستور دفاع گرچه در برخى موارد همراه با كشتار و از بين بردن اموال مهاجمان است، ولى با روحيه انسان دوستى اسلام ناسازگار نيست همانطور كه پزشك دانا و مهربان، پس از بى نتيجه ماندن دارو و درمان، عضو فاسد بدن را قطع مى كند تا اعضاى ديگر از خطر نابودى در امان بمانند.


انواع دفاع(۱۶۰)

۱. دفاع از اسلام و كشورهاى اسلامى

۲. دفاع از جان و حقوق شخصى


دفاع از اسلام و كشورهاى اسلامى

  اگر دشمن بر كشورهاى اسلامى هجوم آورد،

 يا نقشه دستيابى بر منافع اقتصادى يا نظامى مسلمانان را كشيده باشد،

 و يا نقشه سلطه سياسى بر كشورهاى اسلامى را داشته باشد، بر تمام مسلمانان واجب است با هر وسيله ممكن، در برابر هجوم دشمنان ايستاده و با نقشه ها و توطئه هاى آنان مخالفت ورزند.


دفاع از جان و حقوق شخصى

 ۱. جان مسلمانان محترم است و چنانچه كسى به انسان حمله آورد يا به افرادى كه وابسته به وى هستند؛ مانند پسر، دختر، پدر، مادر و برادر هجوم آورد، دفاع و جلوگيرى از او واجب است، اگر چه به قتل مهاجم بيانجامد.

۲. اگر دزدى براى دزديدن اموال انسان هجوم آورد، دفاع و جلوگيرى از او واجب است.(۱۶۱)


آموزش فنون نظامى

 در اين زمان كه دانش نظامى پيشرفت بسزايى كرده و دشمنان اسلام به انواع سلاحهاى پيشرفته مجهز شده اند، دفاع از اسلام و كشورهاى اسلامى، بدون فراگيرى فنون نظامى و آمادگى رزمى و تسليحاتى ممكن نيست و از آنجا كه دفاع، بدون آموزش نظامى امرى است ناممكن، بر تمام افرادى كه توانايى و قدرت يادگيرى آن را دارند و احتمال مى رود به شركت آنان در جبهه دفاع از اسلام و كشور اسلامى نياز پيدا شود، آموزش نظامى واجب است.