راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)

راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)0%

راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان) نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: متون فقهی و رسائل

راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)

نویسنده: علی حسن زاده
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 12491
دانلود: 13018

راه سبز (احكام ويژه دختران دوره دبيرستان) راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 28 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 12491 / دانلود: 13018
اندازه اندازه اندازه
راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)

راه سبز (احكام ويژه پسران دوره دبيرستان)

نویسنده:
فارسی

كتابى كه پيش رو داريد. بر آن است كه شما جوانان عزيز را با بخشى از احكام دينى تان آشنا سازد.
به خاطر بسپاريد كه احكام اين كتاب بر اساس فتاواى بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران حضرت امام خمينى قدس سره تنظيم شده و در پاره اى از موارد به فتاواى مقام معظم رهبرى (دام ظله) اشاره شده است.
شما مى توانيد رساله مرجع تقليد خود را تهيه و با راهنمايى مربى، دبير دينى و يا امام جماعت حكم مسائلى را كه در اين كتاب آمده است مطالعه كنيد و چنانچه در مساءله اى فتواى مرجع تقليد شما با آنچه كه در كتاب آمده است فرق داشت بر اساس همان فتواى مرجع تقليد خود عمل نماييد.


۲۰- دردى جانكاه

روز جوانى آن كه به مستى تباه كرد

پيرانه سر شناخت كه بخت جوان نداشت

آگه چگونه گشت زسود وزيان خويش

سوداگرى كه فكرت سودوزيان نداشت(۲۰۴)

بچه ها روز به روز بيشتر به من حساس مى شدند؛ چون ديگر منوچهر هميشگى نبودم، ديگر هيچ كس از درس و انضباط من تعريف و تمجيد نمى كرد. بيشتر اوقات موهايم ژوليده بود و لباسهايم كثيف و نامرتب. كم كم دوستان خوب و صميمى ام دور و برم را خالى مى كردند. خودم هم علاقه اى به صحبت با آنان نداشتم حتى سعى مى كردم از خواهران و برادران و اقوام نزديك هم فاصله بگيرم.

اغلب اوقات پدر و مادرم به رفت و آمدهاى نامرتب من مشكوك مى شدند. بعضى وقتها مادرم كه مى خواست لباسهايم را بشويد آنها را بو مى كرد و سرى تكان مى داد. از آن پس لباسهايم را از آنها مخفى مى كردم.

تا مى توانستم سعى مى كردم حالت خواب آلودگى و چرت هاى بى موقعى را كه به سراغم مى آمد از ديگران پنهان كنم. ترجيح مى دادم هنگام استراحت درب اتاقم را قفل كنم تا كسى بى خبر بر من وارد نشود.

كمتر كسى لبخند به چهره ام مى ديد. بعضى وقتها گوشه اى ساكت مى نشستم، بعضى مواقع هم حرف هاى بى جا و بى ربط مى زدم. دروغگويى مشخصه من شده بود. ديگر به عهد و پيمانهايم پاى بند نبودم.

اشتهايم به غذا كم و كمتر مى شد، اندامم لاغر و رنگم زرد و لبهايم سياه مى شد. از كارهاى سنگين و جسمانى تا مى توانستم فرار مى كردم.

هميشه وقتى آن شب را به خاطر مى آورم تا مى توانم سيامك را لعن و نفرين مى كنم. آن شب تازه از كتابخانه محله مان به خانه بر مى گشتم كه با موتور جلو آمد و با آغوش باز مرا در بغل گرفت.

پيش از اين هم بارها به من اظهار محبت كرده بود ولى چون به او مشكوك بودم به او اعتنايى نمى كردم. اهل درس و پاكدامنى نبود.

نمى دانم چرا اين بار وقتى به من گفت: اين همه درس كه تو مى خوانى اگر در كنارش تفريح و استراحت نباشد مغزت از كار مى افتد، بيا برويم چند دقيقه اى منزل ما و با دوستان ديگر در كنار هم شاد باشيم ؛ ناخودآگاه پذيرفتم و رفتم.

در بين راه از رفتار نامناسبى كه از او ديدم بارها مى خواستم بگويم: سيامك دستت درد نكند من امشب كار دارم مرا به خانه خودمان ببر. ولى باز هم چيزى نگفتم.

وقتى در جمع دوستان او وارد شديم چنان با سلام و احترام مرا تحويل گرفتند كه همه چيز را به فراموشى سپردم آن شب گاهى نوار ترانه اى مى گذاشتند بارها اخمهايم را در هم كشيدم و خواستم از آنجا بروم ولى باز منصرف شدم.

آن شب پذيرايى مفصلى از من كردند، سيامك يك مجله اى كه تصاوير رنگى از بانوان بى حجاب و بد حجاب در آن بود به من داد و با تبسم گفت:

«هر وقت از مطالعه خسته شدى اين را باز كن و با خواندن و تماشاى آن خستگى را از تنت بيرون كن»

آن شب بارها بوهاى مشكوكى به مشامم رسيد. بعدها كه با همه چيز از ترياك و حشيش و مرفين آشنا شدم فهميدم آن شب آنجا چه خبر بوده است.

كم كم با احسان هايى كه به من مى كردند، پايم به مجالس شب نشينى باز شد. روز به روز زشتى خيلى چيزها از چشمانم افتاد.

حالا كه چشم باز كرده ام مى بينم با منوچهر هميشگى فرسنگ ها راه دارم. زندگيم چون درخت سرسبزى است كه كم كم خشك مى شود، آتش ‍ مى گيرد و دود مى شود، و من به تماشاى آن سوختن نشسته ام...!


علاج واقعه، قبل از وقوع

 اسلام تمام راههايى را كه به گونه اى آبرو و حيثيت آدمى را به مخاطره مى اندازد، بسته است و به ما تاءكيد كرده است كه:

و لا تلقوا بايديكم الى التهلكة. (۲۰۵)

و خود را به دست خود به هلاكت ميفكنيد.

اسلام به حساسيت دوران جوانى و عطش دوست يابى كاملا واقف است و كوشيده است روح شرافت و بزرگوارى جوانان را شكوفا كرده و آنها را به شخصيت والاى انسانى الهى برساند.

از آنجا كه روح آدمى به ويژه جوان، لطيف و رنگ پذير است، اسلام از هر گونه ارتباط با آدم هاى نا اهل ما را پرهيز داده است.

حضرت علىعليه‌السلام مى فرمايد:

«از دوستى و همنشينى كسى كه راءى و نظرى سست و نادرست دارد و كردارش مورد اعتراض و انكار است بپرهيز؛ زيرا شخصيت و اعتبار هر كسى با همنشين او رقم مى خورد. »(۲۰۶)

مكن با بدآموز هرگز درنگ

كه انگور گيرد ز انگور رنگ(۲۰۷)

اسلام مى كوشد جوان را به گونه اى نيرومند و با شخصيت تربيت كند كه در مقابل تمام كسانى كه او را به مخالفت خدا و بزهكارى دعوت مى كنند پاسخ منفى بدهد.

رد كردن تعارف دوستان ناباب و قطع رابطه با آنان هرگز نشانه خشونت و دور بودن از اجتماع نيست عاقل از آتش دور مى شود، از گزنده مى گريزد ولى در كنار سبزه و گل مى آرمد. اصلا پرهيز و كناره گيرى از دوستان ناباب، بزرگترين شاخصه يك جوان معتدل و اجتماعى است.

تحقيقات مى گويد ۶۲ درصد از معتادان اعتراف كرده اند كه دوستان ناباب آنها را به اعتياد كشانده اند.(۲۰۸)

انس بيشتر جوانان با دين، قرآن و شركت در مجالس مذهبى، آنان را در برابر اين خطرها بيمه خواهد كرد.


اعتياد از نگاه بزرگان دين

 در حرمت اعتياد به مواد مخدر هيچ شكى نيست. استاد شهيد مرتضى مطهرى مى فرمايد:

«ما به حكم اين كه مى دانيم چيزى كه براى بشر زيان آور است، از نظر شرع حرام است، حكم مى كنيم كه اعتياد به ترياك حرام است. »(۲۰۹ )

حضرت آية الله العظمى بروجردى مى نويسند:

«هميشه نوشته ام لازم است مسلمين و همه عاقلان خود را از دست اين سم هاى كشنده نجات دهند. »(۲۱۰)

بزرگترين مدافع اسلام و حامى نسل جوان حضرت امام خمينى قدس سره مى فرمايد:

«ترياك آوردن و پخش كردن بين مردم، هروئين آوردن و پخش كردن بين جوانهاى ما، ملت ما را از بين خواهد برد، اينها خودشان قبل از اينكه آن عذاب الهى برايشان بيايد، قبل از آنكه شلاق الهى به آنها بخورد، خودشان ملاحظه بكنند و نكنند. ترك كنند اين را. اين جنايت است، اين كشيدن جوانهاى برومند ماست به از بين رفتن، اين فساد نسل است... »(۲۱۱)

و اين كلام حكيمانه و واقع بينانه از مقام معظم رهبرى (دام ظله) است كه مى فرمايد:

«غرق كردن نسل جوان در فسادهاى گوناگون و اعتياد به مواد مخدر و سكر آور يك سياست پياده شده استعمار و استكبار است. »(۲۱۲)


تدابير حكيمانه دولت

 دولت جمهورى اسلامى به منظور جلوگيرى از تباهى جامعه و به ويژه نسل جوان بر اساس قوانين جارى، اعمال ذيل را جرم محسوب كرده و مرتكبين به آن را مورد پيگرد قانونى قرار مى دهد:

۱. كشت خشخاش مطلقا.

۲. توليد، توزيع، حمل، نگهدارى، صادر كردن و خريد و فروش مواد مخدر.

۳. داير نمودن يا همكارى در اداره كردن اماكن استعمار مواد مخدر.

۴. استعمال مواد مخدر به هر شكل و طريق ممكن.

۵. توليد ابزار و ادوات مربوط به توليد، قاچاق يا استعمال مواد مخدر.

۶. فرارى دادن يا پناه دادن متهمان و مجرمان مواد مخدر كه تحت تعقيب هستند و يا دستگير شده اند.

۷. محو و يا اختفاء ادله جرم مجرمين.(۲۱۳)


۲۱- افق سبز زندگى

اى دل غمديده حالت به شود دل بد مكن

وين سرشوريده باز آيد به سامان غم مخور(۲۱۴)

نسيمى ملايم، شاخه هاى بلند بالاى نخل ها را به رقص در مى آورد، سايه هايى فراگستر بر راه جوانى قد مى كشيد كه ابرهاى تيره، آسمان قلبش ‍ را فرو گرفته بود.

جوان مثل هميشه لباسهاى كهنه اش را پوشيد. چهره اش را در ظرف آبى كه در طاقچه خانه شان بود، نگاه كرد و اين بار، نه مثل هميشه كه با اميد درب چوبى را باز كرد و آرام آرام به راه افتاد.

ياران و اصحاب برگرد پيامبر حلقه زده و گرم سخن بودند كه ناگاه قامت رعناى جوانى را ديدند كه آرام آرام به آنان نزديك مى شد.

- آرى، او را شناختم، از انصار است، پسر...!

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ با شور و اشتياق جوان را به حضور پذيرفت.

عرق شرم از چهره جوان مى باريد، سرش را پايين انداخت و زير لب، بريده بريده، حرفش را زد، «جوانم!... و نيازمند...، ثروتى هم ندارم...!

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ بر خلاف انتظارش به او فرمود:

برو ازدواج كن!

جوان همانجا ميخكوب شد، چگونه؟ از فقر مى نالم مرا به ازدواج فرمان مى دهد! ولى نيك مى دانست كه سخنان پيامبر از سر حكمت است!

چيزى نداشت كه بگويد، آرام آرام به سوى خانه برگشت.

ديگر فكرش عوض شده بود، افقى سبز در جلو خود مى ديد اما به قدرى دور كه امكان رسيدن به آن، ناممكن مى نمود.

ناگاه مردى را ديد كه با فراست به چهره اش مى نگرد و دردهاى پنهانش را مى خواند. مرد از انصار بود، دختر خود را به ازدواج آن جوان در آورد.

و همه چيز دگرگون شد، جوان از تنگدستى بيرون آمد و با سرور و تبسم نزد پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ آمد و جريان را باز گفت:

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ خرسندانه فرمود:

«اى گروه جوانان، بر شما باد به ازدواج»(۲۱۵)

ازدواج، پاك ترين راه ادامه زندگى، بهترين پاسخ به نيازهاى غريزى، و جاده اى صاف به سوى خوشبختى هاست.

جوان، با ازدواج بخشى از دينش را حفظ مى كند؛ و نگاهش را و دامنش را، پاك نگه مى دارد.

امام صادقعليه‌السلام فرمود:

«كسى كه از ترس تهيدستى ازدواج نكند به خدا بد گمان است. »(۲۱۶)


در آستانه ازدواج

 عجله در اصل ازدواج پسنديده است ولى در انتخاب همسر، ناپسند! اگر همسر ما، ناشايست از كار در آمد و با روحيه ما متناسب نبود چه خواهيم كرد؟

پس، با چشمانى باز و هشيارانه اقدام مى كنيم.

اساس ملاك و معيار گزينش همسر را بايد «دين» و «اخلاق» قرار داد.

«زيبايى» هم، خوب است ولى نبايد تنها ملاك انتخاب ما باشد.


همسر شايسته

 انتخاب همسر، كارى حساس و خطير است. بكوشيم همسرى را بر گزينيم كه دارى ويژگى هاى زير باشد:

۱. او را به خوش اخلاقى بشناسند؛ حسود، سخن چين، كم حوصله و تنگ نظر نباشد.

۲. مهربان و با محبت باشد.

۳. پاكدامن باشد.

۴. با حيا باشد، برخورد و حجاب او پسند دين باشد.

او اگر از نامحرم حريم مى گيرد، اهل شوخى و بگو و بخند با نامحرم نيست، زيبايى هاى خود را از نامحرمان مى پوشاند، رفتار او با نامحرمان از نزديكان و خويشاوندان با بيگانگان فرقى ندارد، مى توان به او اميدوار بود.

اينگونه همسر را مى توان گفت:

۱. نسبت به شوهرش متواضع خواهد بود.

۲. تنها براى شوهرش زينت و آرايش خواهد كرد.

۳. از شوهرش، اطاعت خواهد كرد.(۲۱۷)


عقد و عروسى

 سبزترين دوران زندگى جوان، هنگامى است كه براى تشكيل زندگى آينده به تكاپو مى افتد، مشورت مى كند، امكانات ازدواج را فراهم مى كند و مراحل عقد و عروسى را پى ريزى مى كند.

در اين ايام سبز بايد به نكته هاى حساس دينى اجتماعى زير توجه كنيم:

۱. گرچه غالبا مرسوم است كه دختر قسمت زيادى از وسائل زندگى را با خود به عنوان «جهيزيه» به خانه مى آورد ولى اين، يك تكليف دينى نيست و آوردن جهيزيه واجب نمى باشد در اين زمينه سخت گيرى نكنيم.

۲. مهريه و صداق، حق مسلم دختر است، اگر داراى قدرت مالى هستيم باز هم مهريه را بالا نبريم تا به روى جوانان ديگر سدى نكشيم.

۳. تا آن گاه كه صيغه عقد جارى نشده، پسر و دختر مثل گذشته، با هم نامحرم اند. دوران نامزدى را با گناه آلوده نكنيم.(۲۱۸)

۴. مجلس عقد و عروسى را ساده و آسان برگزار كنيم، از تجملات، اسراف ها و چشم و هم چشمى ها بپرهيزيم.

۵. برنامه را به گونه اى از پيش تنظيم كنيم كه زمينه هاى گناه در آن كم گردد.


مراسم عقد و عروسى

 بكوشيم در شادترين ايام زندگى، پاك و سربلند بيرون آييم و بدانيم شاديها و غمها همه به سرعت ابر و بلكه تندتر خواهند گذشت. مبادا عيش و شادى خود را با گناه بيالاييم.

سعى كنيم از اجراء هر برنامه اى كه باعث تحريك و تهييج شهوات مى شود خوددارى كنيم فرمول يك مراسم پاك و شاد اينهاست.

«شادى، شعور، شرافت»

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ به زنهايى كه فاطمه (عليها السلام) را به خانه علىعليه‌السلام مى برند فرمود:

«شادى كنيد، شعر بخوانيد، تكبير بگوييد، حمد كنيد ولى چيزى كه خدا راضى نيست نگوييد. »(۲۱۹)


استفتاء از مقام معظم رهبرى

 ۱. زدن دايره و تنبك در مراسم عروسى و خريد و فروش آن، آيا جايز است؟

- اگر از آلات لهو محسوب باشد خريد و فروش و نگهدارى و استعمال آن جايز نيست.(۲۲۰)

۲. زدن دست در مراسم عروسى، رقص مرد براى مردان در مراسم عروسى، رقص زن براى زن در مراسم عروسى چه حكمى دارد؟

- كف زدن به نحو متعارف معمول مجالس جشن و سرور مانع ندارد و رقص ‍ اگر موجب تحريك و تهييج شهوت و يا مستلزم ارتكاب حرام باشد جايز نيست.(۲۲۱)

۳. فيلمبردارى و عكاسى از برخى مجالس عروسى كه به علت لاابالى گرى، مسائل محرم و نامحرم احيانا رعايت نمى شود توسط عكاس زن كه شغلش ‍ اين كار است، چه حكمى دارد؟

- مراعات كامل حجاب اسلامى در برابر نامحرم در هر حال لازم است و فيلمبردارى از مجالس زنانه يا از مجالس مختلط اگر مستلزم نظر حرام و موجب اشاعه فساد و ترتب مفاسد باشد جايز نيست.(۲۲۲)


۲۲- بهترين يار و ياور

رو بجو يار خدايى را تو زود

چون چنان كردى خدا يار تو بود(۲۲۳)

آفتاب يثرب بر خانه گلى و كوچكى مى تابيد كه دو گوهر پاك و ناياب را در بر گرفته بود.

خانه اى كه يك قطعه حصير و يك پوست گوشه اى از آن را مفروش كرده بود و اكثر ظرف هايش گلى بود.

خانه اى كه در آن از مظاهر فريبنده دنيا خبرى نبود، خود خانه را هم «حارثة بن نعمان» به آنان بخشيده بود.

با اين همه سادگى و كوچكى، دريايى ژرف از مهر و محبت و عاطفه را در خود جاى داده بود.

اينك اولين لحظه هاى نخستين زندگى آن دو آغاز مى شد كه كسى از پشت در سلام مى كرد و اجازه ورود مى طلبيد.

«اسماء» آمد و در را گشود.

پيامبر بود كه با شوق وافرى به سوى داماد و عروس آمده بود.

- على جان همسرت را چگونه يافتى؟

و على با آهنگى سپاس آميز پاسخ گفت:

«او بهترين يار و ياور من در مسير بندگى خداست. »

فاطمه جانم! تو همسر خود را چگونه ديدى؟

و فاطمه با لحنى لبريز از حيا و محبت پاسخ داد:

«او بهترين همسر است. »(۲۲۴)

و زندگى مشترك آغاز شد، پيامبر كارها را تقسيم كرد.

كارهاى خارج از منزل را به على و كارهاى داخل منزل را به فاطمه سپرد.

از آن روز اين آواى اسلام طنين انداخت و اين فرهنگ ناب اسلامى به جهان ابلاغ شد كه: بهترين شغل براى زن، خانه دارى، شوهر دارى و تربيت فرزند است.

و از آن روز به همه جوانان گفته شد:

«خوشبختى را نبايد در يك زندگى مرفه و تجملاتى جستجو كرد بلكه با زندگى ساده و بى آلايش و بندگى خداست كه مى توان مرتفع ترين قله هاى خوشبختى را فتح كرد. »(۲۲۵)


همسردارى

 خداوند با توانايى هايى كه در مرد قرار داده است او را مدير و مسئول اداره زندگى مى داند.

برخى از مردان فكر مى كنند زن و فرزند چون اسيرانى هستند كه مى توان با آنان هر گونه رفتار كرد ولى اسلام زن را موجودى عاطفى مى داند كه كانون محبت است. حيات و زندگى زن به عشق و علاقه بستگى دارد.

بنابراين بزرگترين رمز همسردارى اظهار محبت و علاقه است. البته اگر زن خواست از هوى و هوسها پيروى و از فرامين الهى سرپيچى كند، مرد موظف است با احترام و محبت او را از آن كارها باز دارد.

اين را هم بدانيد كه كمك كردن در كارهاى منزل، عبادت است و از شاءن ما نمى كاهد.

و فراموش نكنيم كه گرچه اكثر زنها با عشق و علاقه كارهاى خانه را انجام مى دهند و فرزندان را مى پرورند ولى اين وظيفه قانونى آنها نيست بنابراين:

«مرد حق ندارد زن خود را به خدمت خانه مجبور كند. »(۲۲۶)


امور مالى منزل

 شوهر كه مدير و مسئول اداره زندگى است، تاءمين مخارج زن را بر عهده دارد. بنابراين بايد خوراك، پوشاك، مسكن و لوازم زندگى او را در حد متعارف و معمولى فراهم كند.

زن همچون گل و مرد چون باغبان است. باغبان زحمت هاى فراوانى متحمل مى شود تا آب را از چشمه ها و قنات ها به سوى گلها هدايت كند، روز و شب از گلها مراقبت مى كند و در رشد و تقويت آنها مى كوشد. اين كارها هرگز از منزلت گل نمى كاهد، و باغبان را نيز خسته و پشيمان نمى كند.

البته باغبان تا وقتى اين سختى ها را متحمل مى شود كه گل براى باغبان باقى بماند.

بنابراين تا وقتى مخارج زن بر عهده مرد است كه:

۱. در امور زناشويى از شوهر سرپيچى نكند.

۲. بدون اجازه شوهر از منزل خارج نشود.(۲۲۷)


اخلاق همسردارى

 پيش از ازدواج، خود را براى همسر دارى آماده كنيم. اخلاق و رفتار شايسته اى را كه مناسب با روح لطيف و آسيب پذير زن است كسب كنيم و چون ازدواج كرديم اينگونه رفتار كنيم:

۱. خوش رفتار باشيم.

۲. خوش گفتار باشيم.

۳. اظهار محبت و دوستى كنيم.

۴. به همسرمان احترام بگذاريم.

۵. نظيف و تميز باشيم.(۲۲۸)


هشدارهاى اخلاقى

 برخى از مردان فكر مى كنند كه خوش اخلاقى به اين است كه به زن اجازه دهيم با لباسهاى فريبنده و زيور و آلات و آرايش از منزل خارج شود، بدون هيچ محدوديتى با مردان بيگانه و نامحرم سخن بگويد و در رفت و آمدها كاملا آزاد باشد.

اين همان «فرهنگ ضد اسلامى» است كه برخى آگاهانه و گروه زيادى ناآگاهانه به آن تن مى دهند.

در اين زمينه گرچه سخن فراوان است ولى به چند روايت معصومينعليهم‌السلام بسنده مى كنيم.

حضرت علىعليه‌السلام اينگونه توصيه مى فرمايند:

«بانوان را از تماس غير صحيح با نامحرم حفظ كن ؛ زيرا هر چه آنان محجوبتر باشند عفتشان بهتر محفوظ مى ماند. »

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ درباره عطر و آرايش بانوان مى فرمايد:

«هر زنى كه آرايش كرده و عطر زده و از خانه خود خارج شود و شوهرش ‍ هم به آن راضى باشد خدا در مقابل هر قدمى كه بر مى دارد، خانه اى در آتش دوزخ براى شوهرش بنا خواهد كرد. »(۲۲۹)

از حضرت علىعليه‌السلام درباره لباس نازك بانوان چنين رسيده است:

«هر كس در چهار چيز از زن خود اطاعت كند خدا او را به صورت در آتش ‍ دوزخ مى افكند؛ يكى از آن چهار چيز، پوشاندن لباس نازك بر تن زن است. »(۲۳۰)

و باز از حضرت علىعليه‌السلام درباره بازار رفتن بانوان آمده است:

«شرم آور است كه زنان شما به بازار روند و با مردان بى بند و بار برخورد داشته باشند و شما از خود غيرت نشان ندهيد. »(۲۳۱)

بنابراين مرد موظف است زن را به گونه اى اداره كند كه تمام زيبايى ها، و آرايش هاى خود را براى شوهرش حفظ كند و از مردان بيگانه به شدت پرهيز كند.

اميد كه شما جوانان عزيز با انتخاب همسر شايسته و به كار گيرى ظرافت ها و تدابير همسردارى، و تربيت صحيح فرزندان خود، از زندگى شيرين و لذتبخش برخوردار شويد و هميشه بكوشيد كه از راه احكام نورانى اسلام فاصله نگيرد تا به يارى خدا به بهشت سر سبز الهى و رضايت و خشنودى خداوند نائل آييد.

آرزوى ما سعادت و كاميابى شماست.

پيروز و سربلند باشيد.