جلسه هشتم
بسم الله الرحمن الرحيم
رمضان و بر حذر بودن، از غيبت
و احفظوا السنتكم و غضوا عما لايحل النظر اليه ابصاركم و عما لايحل الاستماع اليه اسماعكم و تحننوا على ايتام الناس يتحنن على ايتامكم
اى مردم! در ماه رمضان، زبانتان را از معصيت (دروغ، غيبت، تهمت، فحش و...) حفظ كنيد. چشمهايتان را از آنچه نظر بر آن حرام است، بپوشانيد. گوشتان را از هر چيزى كه شنيدن آن حلال نيست باز داريد، مردم! با يتيمان مردم مهربان باشيد تا با يتيمان شما مهربانى و ترحم كنند.
در اين فراز، رسول اكرمصلىاللهعليهوآله
به چهار دستور اشاره مى كند - كه توضيحاتى درباره آن ها مى دهم: اول نگاه داشتن، زبان از معصيت، گناهان اين چند مثقال گوشت از همه اعضا آسان تر است و هيچ مقدمه و تشريفاتى ندارد و مى توان در هر زمان و هر مكانى بدون تكلف انجام داد. يكى از گناهان بسيار رايجى كه با زبان انجام مى شود غيبت است. مثلا نگاه نامحرم الان در مسجد ممكن نيست، شنيدن موسيقى همين طور، استغفرالله زنا چه مقدمات و موخراتى لازم دارد، قماربازى نياز به پول و رفيق خر پول دارد، شراب، دود و دم و اهل پياله بايد باشد و هكذا... ولى اين غيبت لعنتى و دروغ مصيبتى در همين مسجد همين روز ماه مبارك رمضان، همين بعد از نماز جماعت مى شود انجام داد. لذا گفتم گناه زبان از همه گناهان آسانتر و بدون هيچ معطلى صورت مى گيرد و بدبختى اين است كه همه و همه به آن مبتلا هستيم ؛ كاسب، تاجر، ادارى، طلبه، اكثرا اهميت به حرمت غيبت نمى دهيم، و شيطان ملعون هم آن را به نظر ما جلوه مى دهد، و اگر مقدس باشيم، مبرر و محلل هم براى خود درست مى كنيم ؛ مثلا غيبت مى كند، بعد هم مى گويد: من به خودش هم ميگويم، به خودش هم مى گويم. يا آن كه با جمله غيبتش نباشه غيبت را شروع مى كند و هر چه دلش خواست مى گويد، يعنى وقتى غيبتش نباشد ديگر غيبتش نيست؟ زن ها ديگر كه از ما مردها در غيبت كردن دست پيش دارند و بى اهميت و خيلى ساده و نقل هر مجلس آنان است.
غيبت چيست؟
فقها در اين باره مى گويند: ذكرك اخاك بما يسوئه اذا يسمع ؛ آن كه برادر دينى خود را به چيزى ياد كنى كه اگر بشنود، ناراحت شود؛ گرچه آن چه گفته اى راست باشد، چون اگر دروغ باشد تهمت است كه از غيبت بدتر است ؛ حتى اگر نقص عضو دارد و راضى نيست، كه گفته شود، غيبت است مثلا فلانى كچل است فلانى كر است، فلانى لوچ است، و امثال اينها يا در صفات باشد، مثلا فلانى بد اخلاق است، يا كم حوصله است، يا فرزندش چنين و چنان است، همه اين ها غيبت است و حرام.
حتى اگر كسى نماز نمى خواند، ولى راضى نيست، كسى بفهمد، شما نبايد به كسى بگوييد، مگر آن كه با اين گفتن بخواهى امر به معروفش كنى و به كسى بگويى كه او را نماز خوان كن.
برويد مراجعه به رساله كنيد در آيات قرآن و روايات از غيبت تعبير به خوردن گوشت برادر مؤمن مرده شده است آن جا كه مى فرمايد:
يا ايها الذين آمنوا اجتنبوا كثيرا من الظن ان بعض الظن اثم و لاتجسسوا و لايغتب بعضكم بعضا ايحب احدكم ان ياءكل لحم اخيه ميتا فكرهتموه و اتقوالله ان الله تواب رحيم
.
اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از بسيارى از گناهان اجتناب كنيد، به راستى كه بعضى از گناهان گناه است و تجسس و پرس و جو نكنيد و نبايد بعضى از شما از بعضى ديگر غيبت كند، آيا يكى از شما دوست دارد كه گوشت برادر مؤمن خود را بخورد در حالى كه او مرده است؟ بايد از خدا بترسد، به درستى كه خداوند متعال توبه پذير و مهربان است.
در بحارالانوار از امالى صدوق نقل مى كند از نوف البكالى:
عن اميرالمؤمنين
عليهالسلام
قال اجتنب اجتنب الغيبة فانها ادام كلاب النار ثم قال يا نوف كذب من زعم انه و لد من حلال وهو ياءكل الناس بالغيبة الحديث
.
حضرت فرمود: اى نوف! از غيبت پرهيز كن، چون آن قاتق سگان جهنم است سپس فرمود: اى نوف! دروغ ميگويد كسى كه خيال مى كند، حلال زاده است و در عين حال گوشت مردم را به سبب غيبت بخورد.
و نيز در بحارالانوار از كافى از سكونى كه از امام صادقعليهالسلام
چنين نقل شده است كه گفت:عن ابى عبدالله
عليهالسلام
قال قال رسول الله
صلىاللهعليهوآله
الغيبة اسرع فى دين الرجل المسلم من الاكلة فى جوفه قال و قال رسول الله
صلىاللهعليهوآله
الجلوس فى المسجد انتظار الصلاة عبادة ما لم يحدث قيل يا رسول الله و ما يحدث قال الاغتياب
.
غيبت در نابود كردن دين مرد مسلمان بدتر است از مرض خوره كه داخلى باشد، و حضرت فرمود كه پيامبر فرمود: نشستن در مسجد و انتظار نماز، عبادت است ؛ مادامى كه گفت و گو نكنند. پرسيدند: يا رسول الله! منظور از گفت و گو چيست؟ فرمود: غيبت كردن.
مرحوم مجلسى در بحارالانوار، حدود بيست و پنج صفحه درباره حرمت غيبت و اقسام، آن و گفتار علما و بزرگان درباره آن و تفسير غيبت و استثناهاى آن و مطالب ديگر، بحثى طولانى فرموده است.
او در آخر كلامش مى فرمايد:
علت اين كه بحث را طولانى و مفصل كردم اين است كه موضوع غيبت زياد مورد احتياج و محل ابتلا است (نويسنده مى گويد: معلوم مى شود اين بلاى دين برانداز هميشه بوده، و همه به آن گرفتار بوده اند؛ حتى بنابر روايت گذشته، اصحاب رسول اكرمصلىاللهعليهوآله
كه در مسجد منتظر نماز مى نشستند هم، غيبت مى كردند)
رمضان و چشم پوشى از نامحرم
و اما دستور بعدى، يعنى چشم پوشى از نامحرم اين هم دردى بى درمان است ؛ به خصوص با وضع حجاب و پوشش زنان در كشورهاى اسلامى. باز جاى شكرش باقى است كه جمهورى اسلامى و انقلاب اسلامى پيروز شد، و گرنه زمان طاغوت، بعد از كشف حجاب در سال (۱۳۱۵هش) به دست رضا شاه خبيث و به خصوص در اواخر حكومت ننگين پهلوى دوم - محمد رضا - وضع حجاب زنان بسيار بد بود و بعضى از زن ها ابتذال و پرده درى با از حد گذرانده بودند و گوى سبقت از زنان غربى هم برده بودند.
به هر حال وظيفه مؤمن در همين زمان ما چيست؟ آيا بايد در خانه بنشيند و هيچ بيرون نيايد نه خيابان نه بازار نه حتى حرم برود؟ يا آيا آن كه بسازد خنجرى نيشش ز فولاد زند بر ديده تا دل گردد آزاد. براى آن كه به قول بابا طاهر:
ز دست ديده و دل هر دو فرياد
|
|
كه هر چه ديده بيند دل كند ياد
|
يا آن كه استغفرالله لاقيد باشد و نگاه كند چشم چران باشد، دنيا دو روز است كى به كيه (كه بعضى افراد لاابالى مى گويند) چه بايد كرد؟ نمى دانم اين شما و اين آيات و روايات.
خداوند متعال در قرآن كريم در اين باره مى فرمايد:
قل للمؤمنين يغضوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم ذلك ارنى لهم ان الله خبير بما يصنعونو قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهن و يحفظن فروجهن ولايبدين زينتهن الا ما ظهر منها و ليضربن بخمرهن على جيوهن
.
اى رسول ما! به مردان مؤمن بگو: چشمهاى خود را از نگاه به زنان نامحرم بپوشانند و فروج خود را حفظ كنند؛ اين براى آنان پاكيزه تر است. قطعا خدا از آن چه انجام مى دهند با خبرست و به زنان مؤمنه بگو: چشمهاى خود را از نگاه به مرد نامحرم بپوشانند و فروج خود را حفظ كنند و زينت خود را جز آن مقدار كه ظاهر است (منظور صورت و دو كف دست طبق تفاسير) آشكار نكنند و بايد روسرى هاى خود را بر سينه خود افكنند تا گردن و سينه پوشيده و مستور شود.
در بحارالانوار از جامع الاخبار چنين نقل شده است:
قال رسول الله
صلىاللهعليهوآله
من ملا عينيه حراما يحشوها الله يوم القيامة مسامير من نار ثم حشاها نار الى ان يقوم الناس ثم يؤ مر به الى النار
.
كسى كه، چشم خود را از نگاه به نامحرم پركند، خداوند روز قيامت آن را از ميخ هاى آهنى آتشين پرخواهد كرد؛ سپس پر از آتش مى كند تا مردم از حساب فارغ شوند، سپس به آتش جهنم فرستاده مى شود.
همچنين در بحارالانوار، از مكارم الاخلاق چنين نقل شده:
عن الصادق
عليهالسلام
قال: من نظر الى امرئة، فرفع بصره الى السماء او غمض بصره لم يرتد اليه بصره، حتى يزوجه الله عزوجل من الحور العين، و قال
عليهالسلام
: اول النظرة لك و الثانية عليك و لالك، والثالثة فيها الهلاك
.
هر كس كه به زن نامحرم نگاه كند، پس چشم خود را از او بردارد، و به طرف آسمان نگاه كند يا چشم خود را به هم بگذارد، چشم خود را باز نمى كند تا آن كه خداوند؛ حوريه اى بهشتى را به تزويج او در مى آورد. حضرت فرمود: نگاه اول، اتفاقى براى تو است (يعنى اگر خوشت آمد كيفرى ندارد) ولى نگاه دوم، به ضرر تو است و به نفع تو نيست و كيفرش بيشتر از لذت آن خواهد بود و نگاه سوم، هلاكت است و عذاب.
در بحارالانوار از خصال از امام صادقعليهالسلام
به نقل از پدرش چنين آمده است:
قال رسول الله
صلىاللهعليهوآله
: كل عين باكية يوم القيمة، الا ثلاثة اعين، عين بكت من خشية الله، و عين غضبت عن محارم الله، و عين باتت ساهرة فى سبيل الله
.
يعنى روز قيامت همه چشم ها گريان است، مگر سه چشم: ۱ - چشمى كه از خوف خدا گريه كند ۲ - چشمى كه از نگاه به نامحرم، بسته شود؛ ۳ - چشمى كه شب زنده دار باشد، در راه خدا و بى خوابى كشد و نماز شب بخواند.
در روايت ديگرى از خصال آمده است:
قال اميرالمؤمنين
عليهالسلام
: ليس فى البدن شى اقل شكرا من العين، فلاتعطوها، سؤ لها فتشغلكم عن ذكرالله عزوجل
.
هيچ عضوى از اعضاى بدن مثل چشم انسان ناسپاس نيست (چشم را هرچه هم آب بدهى و چشم چرانى كنى قانع نيست و تشكر نمى كند) بنابراين، به مقتضاى خواهش چشم، رفتار نكنيد كه شما را از ياد خدا غافل مى كند و منحرف مى سازد.
اگر خدا ناكرده انسان چشم چران شد و بى اهميت به حرمت آن باشد عادت مى كند و به يك يا دو تا و ده قانع نمى شود بلكه آن چنان خو مى گيرد كه نستجير بالله هر زنى را ببيند بايد به او نگاه كند، و برانداز نمايد، بلكه به نگاه به صورت و دست و پا قانع نمى شود هر چه بيشتر بهتر، آن وقت است كه از خدا غافل و كم كم آلوده به هر گناهى مى شود.
بر همين اساس، فقهاى اسلام، بر طبق آيات و روايات مى فرمايند: كه حجاب بر زن واجب است، فقط وجه و كفين لازم نيست، كه پوشيده شود و بر مرد نيز نگاه كردن، به زن نامحرم حرام است. بعضى مى فرمايند كه نگاه به صورت و دست ها، بدون لذت و ريبه جايز است ؛ گرچه خلاف احتياط است بعضى نيز آن را حرام مى دانند. برادران مراجعه به رساله هاى علميه بفرماييد، و تفصيل حديث را مى توانيد در تفسير پر ارج نمونه، جلد ۱۴ صفحه ۴۳۵ مطالعه فرماييد.
پرسش: آيا نگاه زن به مرد نامحرم هم مثل نگاه مرد به زن نامحرم حرام است؟
پاسخ: بله نگاه زن به مرد اجنبى حرام است و فقط به صورت و دستها مانعى ندارد و از احاديث هم همين استفاده مى شود.
در حديثى بحارالانوار از مكارم الاخلاق از ابى عبداللهعليهالسلام
چنين نقل ميكند:
قال رسول الله
صلىاللهعليهوآله
: فى الحديث الذى قالت فاطمه، خير للنساء الايرين الرجال و لايراهن الرجال فقال رسول الله
صلىاللهعليهوآله
انها منى
.
يعنى رسول اكرمصلىاللهعليهوآله
از فاطمه زهرا پرسيد: چه كارى از همه چيزها براى زن پسنديده تر است؟ پاسخ داد: بهتر از هر چيز براى زن است كه نه مرد اجنبى را ببيند و نه مرد اجنبى او را ببيند. رسول خداصلىاللهعليهوآله
فرمود: فاطمه پاره تن من است.
و از ام سلمه نقل شده كه گفت:كنت عند النبى وعنده ميمونة، فاقبل ابن مكتون و ذلك عبد ان امر بالحجاب، فقال
صلىاللهعليهوآله
احتجابا! فقلنا: يا رسول الله! اليس آعمى لايبصرنا؟ قال: افعيما و ان انتما الستما تبصرانه
.
ام سلمه مى گويد: بعد از آن كه دستور حجاب نازل شد، من و ميمونه (زن ديگر حضرت) در نزد آن حضرت بوديم كه ابن مكتوم وارد شد، فرمود: محجوب و مخفى شويد! (داخل اطاق برويد) گفتيم: يا رسول الله! مگر او نابينا نيست؟! او كه ما را نمى بيند، فرمود: مگر شما هم كوريد؟ مگر نه اين است كه شما او را مى بينيد؟!
رمضان، و باز داشتن گوش از شنيدن محرمات
و اما دستور بعدى، باز داشتن، از شنيدن محرمات است.
پرسش: موسيقى حرام كدام است؟ (اين يك بحث مفصل و جنجالى است)
پاسخ: آوازى كه نشاط برانگيز و چه دار باشد، و مخصوص مجالس لهو و خوشگذرانى باشد، غنا و حرام است.
يك حديث در اين زمينه به عرض برسانم: ولى برخلاف هميشه اكتفا مى كنم به ترجمه آن.
بحارالانوار، از تفسير عياشى نقل ميكند از ابوبصير كه گفت:
مردى خدمت امام صادقعليهالسلام
بود و خطاب به ايشان عرض كرد؛ پدر و مادرم فداى شما باد؛ من گاهى كه براى تخلى مى روم، همسايه اى دارم كه كنيزهاى خواننده و نوازنده دارد، چه بسا عمدا نشستن، در آن جا را طول مى دهم و به آواز آنها گوش مى دهم. حضرت فرمود: چنين كارى نكن! مرد گفت: به خدا كارى نيست كه پاى خودم انجام داده باشم، فقط با گوشم مى شنوم. فرمود: مگر نشنيده اى كه خدا در قرآن مى فرمايد: به درستى كه گوش و چشم و دل - همه اين ها - روز قيامت مورد سؤال قرار مى گيرند؟ گفت: چرا به خدا سوگند شنيده ام، ولى گويا آن آيه را تا كنون از كسى نشنيده ام كه قرآن خوانده باشد، نه از عجمى و نه از عربى آرى بعد از اين به خواست خدا چنين كارى نمى كنم، و به درگاه خدا توبه كنم. حضرت فرمود: بلند شو! غسل كن، و چند ركعت نماز به جا بياور؛ چون كار بدى انجام مى دادى ؛ و چه روز بدى در انتطار تو بود اگر به اين حال مى مردى. اكنون شكر خدا را به جا بياور! و از هرچه كه مورد رضاى خدا نباشد توبه كن. خداى متعال جز از كار قبيح ناراضى نيست. آرى، كار زشت را براى اهلش بگذار چون هر چيزى اهل دارد
.
بعضى خيال مى كنند خوش بودن و كيف مجلس نشينى موسيقى و دود و دم و از اين جور چيزهاست. در حالى كه مى شود با شوخى هاى سرگرم كننده مشروع و مذاكرات علمى، مشاعره، جك گفتن و معما از يكديگر پرسيدن، آن چنان مجلس را گرم كرد كه از موسيقى و نوار و.... بهتر باشد و بايد به اين نكته توجه كرد.
گوش تواند كه همه عمر وى
نشنود آواز دف و چنگ و نى
ديده شكيبد ز تماشاى باغ
بى گل و نسرين به سر آرد دماغ
گر نبود، بالش آكنده پر
خواب توان كرد حجر زير سر
ور نبود دلبر هم خوابه پيش
دست توان كرد در آغوش خويش
وين شكم بى هنر پيچ پيچ
صبر ندارد كه بسازد به هيچ
ذكر توسل به حضرت زينبعليهاالسلام
السلام عليك يا اباعبدالله و على الارواح التى حلت بفنائك عليك منى سلام الله ابدا ما بقيت و بقى الليل و النهار ولاجعله الله آخر العهد منى لزيارتكم السلام على الحسين وعلى على بن الحسن و على اولاد الحسين و على اصحاب الحسين
مرحوم محتشم كاشانى نقل مى كند: بعد از آن كه اشعار او مورد پسند حضرت رسول اكرمصلىاللهعليهوآله
قرار گرفت، به وسيله خوابى كه مقبل در شب عاشورا ديده بود و حضرت از شنيدن اشعار محتشم گريه كرده بود
؛ مرحوم به محتشم تبريك مى گفتند و شعرا به او غبطه مى خوردند، ولى او مى گفت: گرچه من از اين موضوع خوشحالم و مباهات مى كنم ؛ ولى در ضمن اشعارم درباره ورود اهل بيتعليهمالسلام
و حضرت زينب عليها السلام به قتلگاه شعرى گفته ام كه مى ترسم روز قيامت مورد عتاب حضرت زهرا عليها السلام قرار گيريم و شعر اين است.
ناگاه چشم دختر زهرا در آن ميان
بر پيكر شريف امام زمان فتاد
مى ترسم حضرت زهرا بفرمايد: محتشم كاشانى تو چه جراءت داشتى اسم چشم دختر زهرا را بياورى، نمى دانم چه پاسخ بدهم!
روزى كه شد به نيزه سر آن بزرگوار
خورشيد سر برهنه برآمد ز كوهسار
موجى به جنبش آمد و برخاست كوه كوه
ابرى به بارش آمد و بگريست زار زار
جمعى كه پاس محملشان داشت جبرئيل
گشتند بى عمارى و محمل شتر سوار
شد وحشتى كه شور قيامت زياد رفت
چون چشم اهل بيت بر آن كشتگان فتاد
ناگاه چشم دختر زهرا در آن ميان
بر پيكر شريف امام زمان فتاد
بى اختيار، ناله هذا حسين از و
سر زد كه آتش آن در جهان فتاد
پس با زبان پر گله آن بضعه بتول
رو كرد در مدينه كه يا ايها الرسول!
اين كشته فتاده به هامون حسين توست
وين صيد دست و پازده در خون حسين توست
اين ماهى فتاده به درياى خون كه هست
زخم از ستاره بر تنش افزون، حسين توست
لاحول ولاقوة الا بالله العلى العظيم.