صراط حميد (دستور العمل هاى اخلاقى و عرفانى)

صراط حميد (دستور العمل هاى اخلاقى و عرفانى)0%

صراط حميد (دستور العمل هاى اخلاقى و عرفانى) نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: درس ها

صراط حميد (دستور العمل هاى اخلاقى و عرفانى)

نویسنده: حميد كامران ماورديانى
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 7524
دانلود: 5875

توضیحات:

صراط حميد (دستور العمل هاى اخلاقى و عرفانى)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 23 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7524 / دانلود: 5875
اندازه اندازه اندازه
صراط حميد (دستور العمل هاى اخلاقى و عرفانى)

صراط حميد (دستور العمل هاى اخلاقى و عرفانى)

نویسنده:
فارسی


فصل دوازدهم: دستور العمل هاى اخلاقى از علامه حسن زاده آملى

 اجتناب از هرزه خوارى و هرزه كارى

 آن كه روزى خود را از هرزه خوارى و هرزه كارى، و از گزاف و ياوه سرائى، بلكه زياده گويى خلاصه از مشتهيات و تعشقات حيوانى باز بدارد، مى بيند كه اقتضاى تكوينى نفس اين است كه از رياضت، ضياء و صفا مى يابد و آثار او را نور و بهايى است. پس اگر رياضت مطابق دستور العمل انسان ساز، اعنى منطق وحى «ان هذا القرآن يهدى للتى هى اقوم » بوده باشد، اقتضاى تكوينى نفس به كمال غائى و نهايى خود نائل آيد.(۴۷)


يونسى مشرب، ايوبى مشهد

 انسان يونسى مشرب خداى جل جلاله را ذكر به يونسى بخواند كه:

لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين

و چون ايوبى مشهد شده است حق تعالى را به نداى ايوبى ندا كند كه:

رب انى مسنى الضر و انت ارحم الراحمين و على هذا القياس (۴۸)


قرآن حكيم است

 انسان كامل بايد در قرآن و انسان تعقل كند، قرآن را سفره پرنعمت رحمت رحيميه الهى و وقف خاص انسان يابد، هم آن را بى پايان يابد كه كتاب الله است.

چرا كه قرآن حروف آن اسرار، كلمات آن جوامع كلم، آيات آن خزائن، سوره هاى آن مدائن حكم، مدخل آن باب رحمتبسم الله الرحمن الرحيم وقف خاص مخلوق فى احسن تقويم واقف آن رحمن و موقوف عليه آن انسان است.

قرآن حكيم است و آيات او حكمت و حكمت بهشت است و درجات بهشت به عدد آيات قرآنند و جايى كه حكمت اندوخته است شهر بهشت است و ولايت در اين شهر آرى ولايت بهشت است، ولايت زبان قرآن است، ولايت معيار و مكيال انسان سنج است و ميزان تقويم و تقدير ارزش انسانهاست. پس هر كس صحيفه وجود خود را مطالعه كند كه تا چه پايه قرآن است.

يعنى مدينه حكمت و شهر بهشت است.


مشاهده محبوب

 آن كه در ارتباط بى تكيف و بى قياس خود با پروردگارش درست بينديشد، دريابد كه صلوه سبب مشاهده است و مشاهده محبوب قره عين محب است لذا رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ فرمود: «جعلت قره عينى فى الصلوه»

زيرا كه صلوه مناجات بين حق تعالى و عبد است و چون صلوه مناجات است ذكر حق است و ذاكر همنشين حق است و حق جليس اوست و كسى كه جليس ذاكر خود است او را مى بيند و الا جليس او نيست، لذا وصىعليه‌السلام فرمود: «الم اعبد ربا لم اره » پس صلوه مشاهده و رويت است. مشاهده عيانى و روحانى و شهود روحى در مقام جمعى است. پس اگر مصلى صاحب بصر و عرفان نباشد كه نداء حق تعالى براى هر چيز و از هر چيز متجلى است، حق را نمى بيند.(۴۹)


اسم اعظم

 س: اسم اعظم كدام است؟

ج: سيد عليخان شيرازى مدنى در كتاب «كلم طيب» نقل فرموده است كه اسم اعظم خداى تعالى آن است كه افتتاح او «الله» و اختتام او «هو» است و حروفش نقطه ندارد. «و لا يتغير قرائته اءعرب ام لم يعرب» و اين در قرآن مجيد در پنج آيه مباركه از اين پنج سوره است، بقره و آل عمران و نساء و طه و تغابن و راقم گويد كه آن شش آيه در شش ‍ سوره است كه يكى هم در سوره نحل است.

۱-الله لا اله الا هو الحى القيوم : تا آخر آيه الكرسى(۵۰)

۲-الله لا اله الا هو الحى القيوم نزل عليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه و انزل التوريه و الانجيل من قبل، هدى للناس و انزل الفرقان. (۵۱)

۳-الله لا اله الا هو ليجمعنكم الى يوم القيمه لا ريب فيه و من اءصدق من الله حديثا (۵۲)

۴-الله لا اله الا هو له هو الاسماء الحسنى (۵۳)

۵-الله لا اله الا هو رب العرش العظيم (۵۴)

۶-الله لا اله الا هو و على الله فليتوكل المؤ منون (۵۵)

بلكه بايد گفت اين اسم اعظم در هفت آيه قرآن كريم است كه آيه شصت و سه سوره مباركه غافر كه سوره مؤ من است از آن جمله است:

ذلكم الله ربكم خالق كل شى ء لا اله الا هو فانى تؤ فكون (۵۶)


آداب سير و سلوك:

 اول: قرآن

دوم: دائم الوضو بودن

سوم: پرهيز از پرخورى

چهارم: اجتناب از پرحرفى

پنجم: محاسبه

ششم: مراقبه

هفتم: ادب مع الله

هشتم: عزلت

نهم: نماز شب

دهم: تفكر

يازدهم: ياد خدا

دوازدهم: رياضت و تهذيب

سيزدهم: همت

چهاردهم: توبه(۵۷)


انسان قرآنى باش

 روزى درب منزل را زدند، در را باز كردم، ديدم جوانى است، گفت حاج آقا دستور العملى بفرماييد:

گفتم: اولا انسانى قرآنى باش و ثانيا استقامت داشته باش.

گفت: باز هم بفرماييد:

گفتم: تو برو همان اولى را انجام بده!!(۵۸)


استاد خدا باشد

 يكى از اسماء قرآن ذكر است، ذكر همان قرآن است، البته دقت شود چطور براى درس وقف معين مى كنيد براى قرآن هم همينطور باشد، يك درس ‍ قرآن را قرار دهيد. در پيشگاهش به درس بنشينيد استاد هم خدا باشد!(۵۹)


اهميت وضوء

 ديلمى از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ نقل كرده كه خداوند مى فرمايد:

هر كسى وضويش را از دست بدهد و وضوء نگيرد به من جفا كرده است.

و كسى كه وضويش را از دست بدهد و دوباره وضو بگيرد و حداقل دو ركعت نماز نخواند بر من جفا كرده است و هر كس وضويش را از دست داد تجديد وضو كرد دو ركعت نماز خواند و پس از آن دعا نكرد بر من جفا كرده است.

و هر كس وضويش را از دست بدهد و پس از آن وضو بگيرد و نماز بخواند و دعا كند و از حوائج دنيا و آخرتش چيزى بخواهد و من اجابت نكنم من به او جفا كرده ام و من خداى جفاكار نيستم.(۶۰)

آرى بدان اى برادر! بدان كه وضو نور است و تداوم آن باعث ارتقاء به عالم قدس خواهد شد.


عرفان عملى

 آنچه در عرفان علمى مهم است، سه چيز است:

الف: طهارت و دوام آن

ب: همت

ج: استقامت


آثار طهارت

 استاد حسن زاده آملى مى فرمودند:

اساتيد ما مى فرمودند: در طهارت دقت داشته باشيد قدمى عاشقانه برداريد و صادقانه بياييد تا اينها را بچشيد. چند بار كه شكار كنيد به فهم اينها كمك مى كند يك جهش علمى پديد مى آيد و انسان مى شود مصداقان صلاتى و نسكى و محياى و مماتى لله رب العالمين (۶۱)

وقف خالص الهى مى شود و سوز و گداز مى آيد و افاضات و اشراقات نصيبش مى شود.


پرهيز از پرخورى

 اى دوست من بدان! پرخورى بدون شك، قلب را مى ميراند و نفس را سركش و طغيانگر بار مى آورد بدان كه گرسنگى بالاترين خصلت مؤ من است.

استاد مى فرمايد: پر خورى، پرگوى است و آشفته گوى.(۶۲)


اجتناب از پرحرفى

كم گوى و گزيده گوى چون در

از اندك تو جهان شود پر

حضرت استاد حسن زاده آملى به حق عامل به اين دستور العملى هستند. سنجيده و كم ولى عميق سخن مى گفتند، گزيده گوى بودند و نغز پرداز.

استاد مى فرمايند: دهان باب الله است! صادرات و وارداتش را كنترل كنيد. دهان گوش جان است، سعى كنيد چانه تان را عقل بچرخاند.(۶۳)


ذكر سكوت

 استاد فرمود: يكى از دوستان مى گفت در مراقبتى كه داشتم، مكاشفه اى روى داد به حضور رسول الله الاعظمصلى‌الله‌عليه‌وآله شرفياب شدم از آن حضرت ذكر خواستم فرمودند: من به شما ذكر سكوت مى دهم.(۶۴)


از محاسبه تا فتوح

 عزيزان! خودتان را حساب كنيد تا مصداق «يدخلون الجنه يرزقون فيها بغير حساب»(۶۵) باشيد. از بدى ها استغفار كنيد و از خوبى ها حمد كنيد، كه محاسبه، مراقبه مى آورد و مراقبه، حضور و حضور، فتوح به دنبال دارد!.

در امر سلوك الى الله از نامحرم اجتناب كنيد چه زن و چه مرد!!

نخست موعظه پير مى فروش اين است

كه ازمصاحبت ناجنس احترازكنيد(۶۶)


بذر سعادت

 مراقبت بذر سعادت است. فناء حاصل نمى شود جز با توجه و مراقبت نام و آنچه شرط است دوام مراقبه است كهالذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكه ان لا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنه التى كنتم توعدون (۶۷)

خوپذير است نفس انسانى، انسان به هر چه رو كند آن مى شود. چطور يك قطعه زغال در اثر مجاورت با آتش برافروخته مى شود، انسان هم بر اثر مراقبه و همنشينى با ملكوت، الهى مى شود و مى فرمودند:

استاد مرحوم علامه طباطبايى (ره) در خلوتى به من فرمودند: آقا! هر وقت (روز) كه مراقبتم قوى است تمثلاتم صاف تر است.(۶۸)


نماز شب و انس با ملكوت

 يكى از مستحبات كه براى سالكين الى الله در حد وجوب است (البته نه واجب تكليفى) نماز شب است، نماز شب آب حيات است و دل شب، ظلمات و استاد سلوك، خضر اين راه كه اگر كسى از آب حيات نوشيد به سعادت جاويد و حيات ابدى مى رسد.

مرا دراين ظلمات آن كه راهنمايى كرد

نماز نيمه شب بود و گريه سحرى

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايند: «ليس من شيعتنا من لم يصل صلاه الليل »

كسى كه نماز شب نمى خواند از شيعيان واقعى نيست.(۶۹)

«عزيزان وقت نيست... دير است!! به انتظار ننشينيد، انسان با ۴۰، ۵۰ سال عمر مى خواهد خودش را براى ابد بسازد، كم كم مزاج جواب مى كند، البته با مزاج مخالفت هم نكنيد، ثلث آخر شب بسيار خوب است.

غذا هضم شده، هوا لطيف گشته، خلوت با شب داشته باشيد كه انس با عالم غيب و ملكوت ببار مى آيد».


اهميت ذكر لا اله الا الله

 مرحوم صدوق (قدس سره) در توحيد از پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ نقل مى كند آن حضرت فرمودند: «نه من و غير من، هيچ كس كلمه مثل: لا اله الا الله نگفته ايم»(۷۰)

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ فرمودند: «خير العباده قول لا اله الا الله » (بهترين عبادت طيبه لا اله الا الله)(۷۱)

امام صادقعليه‌السلام فرمودند: «قول لا اله الا الله ثمن الجنه » (گفتن لا اله الا الله بهاى بهشت است)(۷۲)

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «خداوند مى فرمايد: لا اله الا الله دژ و قلعه محكم من است و هر كس وارد آن شود از عذاب در امان است. »(۷۳)

پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ فرمودند: «هر كس با اخلاص لا اله الا الله بگويد وارد بهشت مى شود و نشانه اخلاصش اين است كه كلمه طيبه او را از آنچه خداوند حرام گردانيده حفظ كند. »(۷۴)

ذكر به معنى فراموشى غير از خداست و كلمه طيبه لا اله الا الله ذكر معجونى است، مركب از نفى و اثبات كه با نفى (لا اله) همه چيزهايى كه سبب پيدايش و توليد مفاسد مى شود زايل شده مثل امراض قلب و وابستگى هاى روحانى و با اثبات (الا الله) صحت و سلامت قلب، از رذايل اخلاقى حاصل مى شود.(۷۵)


ذكر عجيبى است!!

 يكى از ذكرهايى كه حضرت استاد (دام عزه) مكرر در جلسات درسى سفارش مى فرمودند: ذكر شريف لا اله الا الله است در يكى از روزها فرمودند: آقاى بس بسى(۷۶) نباشيد، از ذكرهايى استفاده كنيد كه لب تكان نمى خورد؛ ذكر شريف لا اله الا الله معجون نفى اثبات است و عجيب است!!


عنايت استاد

 روزى يكى از ياران درس، مصرانه و عاجزانه از حضرت استاد حسن زاده آملى تقاضا كردند كه: حضرت آقا عنايتى بفرماييد ذكرى، دعايى، چيزى بفرماييد، بلكه از اين گرفتارى روحى نجات پيدا كنم، خيلى گرفته و در قبض هستم.

حضرت استاد (دام عزه) كه تا آخر لحظه سر به زير انداخته بودند و در سكوتى پر معنى و مراقبه اى ملكوتى به سر مى بردند سر را بلند كرده و فرمودند: آقا جان! من هم گرفتارم، من هم از شما بدترم!!!

چند لحظه اى درنگ فرمودند و ادامه دادند: دو مطلب به شما عرض ‍ مى كنم، يقينا اثر دارد به شرط اينكه اقلا يك اربعين (۴۰ روز) بر آن مداومت داشته باشيد.

۱- ذكر شريفيا حى يا قيوم يا من لا اله الا انت  كه گفته اند، اكثار در آن سبب حيات و زيادت عقل مى شود و مجرب هم است.(۷۷)

۲- سوره غنى (واقعه) را بخوانيد تا غنى در علم و بعدا هم چيزهاى ديگرى شويد چون روايت شده كه:

ابن مسعود از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ نقل كرده كه، از پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ شنيدم كه فرمود: هر كس سوره واقعه را هر شب بخواند هيچ گاه محتاج نمى شود.(۷۸)


بعد چى؟؟!

 روزى حضرت استاد حسن زاده آملى (دام عزه) در محفل درس ‍ فرمودند:

عزيزان! بايد راه بيفتيد و زحمت بكشيد.(۷۹)

به هوس راست نبايد به تمنى نشود

كان درين راه بسى خون جگر بايد خورد

به اصطلاحات اكتفاء نكنيد، خوب حالا فصوص تمام شد. ثم ماذا؟ (بعد چى) بلكه اگر اصطلاحات را بدانيد براى معركه گيرى خوب است چه اينكه حرف هاى خوبى است جفت و جور كردن آنها زيباست، اما بعد چى؟؟!(۸۰)


همت بلند

 يكى از نكات بسيار مهم در امر سلوك الى الله همت بلند و استقامت است.

همت بلند دار كه مردان روزگار از همت بلند به جايى رسيده اند.

حضرت استاد در محفل درس مى فرمودند:

آقا! مهم همت و استقامت در اين راه است كه:

ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم و الملائكه.

(فصلت (۳۰))(۸۱)

آنان كه گفتند خداى ما الله است و استقامت به خرج دادند، ملائكه بر آنها نازل مى شوند، استقامت... بگو خدايا آمدم، و از سر صدق بگو.


تاثير قرائت آيه الكرسى

 دست بر بينندگان مى گذارى آيه الكرسى را براى حفظ نور چشم مى خوانى در اين حال نفس ناطقه گوهر آن سويى از توجه به ملكوت نيرو مى گيرد، و به تصور تحمل و انشاء خود در قوى و محال آنها و در اعضاء و جوارح خود اثر مى گذارد كه توجهات و تصورات نفسانى را در بدن و قوى و احوال آن تاثير به سزا است فافهم.(۸۲)


تاثير قرائت آيه نور

الله نور السموات و الارض - الى قوله سبحانه - و الله بكل شى ء عليم (۸۳)

اكثار و دوام آيه نور موجب انكشاف حقايق است. چنانچه خودش نور است و عين نور است و با آداب آن نور على نور است.

چنانچه عددش نور است و با اين عدد كه در نزد خواص با شرايطى منظور است سبب شرف حضور با هر النور مولود عالم نور است.

از رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ است كه:الله م اجعل لى فى قلبى نورا و فى سمعى نورا و فى بصرى نورا خداوندا در هر يك از دل و گوش و ديده ام نورى قرار ده (كه به مدد نور تميز دهم و به مدد نور بشنوم و به مدد نور ببينم)(۸۴)


دنيادار شكار است

 بدانيد دنيادار شكار است و شكارچى ها خيلى ناقلا هستند. بسيار هستند كه مى خواهند شما جوان ها را شكار كنند. مواظب خودتان باشيد.

پاك باشيد، درس و بحث را از دست ندهيد. از مرحوم صدوق (ره) سوال شد كه بهترين كار در شب قدر چيست؟ فرمود برگزارى جلسه علم (العلم امام العمل)(۸۵)


قرآن حفظ كنيد

 دو تا طلبه آمدند پيش من، يكى گفت آقا من دارم ديوان شعر شما را حفظ مى كنم و يك مقدار هم حفظ كرده ام. به او گفتم برو قرآن حفظ كن، حفظ كردن ديوان چه فايده اى دارد؟ گفت چشم.(۸۶)


تاثير آيه الكرسى

 هر كس در وقت خواب سو بار - يعنى ۶۶ بار - آيه كريمه ۲۵۶ را تلاوت كند منشاء حصول سير در عالم رويا مى شود.و قد ادعى غير واحد انه مجرب (۸۷)


تاثير اذكار در مشكلات

 در شگفتم براى كسى كه ترس بر او غلبه كرد، چگونه به ذكر «حسبنا الله و نعم الوكيل » پناه نمى برد.

در شگفتم براى كسى كه مورد مكر و حيله واقع شده چگونه به ذكر افوض امرى الى الله ان الله بصير بالعباد پناه نمى برد.

در شگفتم براى كسى كه طالب دنيا و زيبايى هاى دنياست، چگونه به ذكر «ما شاء الله لا قوه الا بالله» پناه نمى برد.(۸۸)


مراحل تزكيه نفس

 سوال: نخستين مراحل تهذيب و تزكيه نفس چيست؟

استاد: براى طهارت باطن، نخست بايد دوام طهارت ظاهرى را حفظ كرد و طهارت بدن را مراعات نمود، اعضاء و جوارح ظاهرى بايد كنترل شود. زبان آفت بدنى است، انسان بايد سعى كند چانه اش را با عقل بگرداند! همانطور كه دهان گاه مجراى غذاى آلوده به معده است همين دهان و زبان، مجراى غذاى آلوده به جان نيز هست. بايد اين نهال وجود را كه رو به رشد و كمال است، مواظبت كرد، از همنشين بد پرهيز نمود. اين دقت هاى ظاهرى كم كم باطن را هم طاهر مى كند. انسان اگر كمى در اين نظام دقت كند، مى بيند كه در اين دار هستى، هيچ چيز غلط نمى كند.

حتى حيوانات هم در كار و وظيفه خود خيانت نمى كنند.

اينها درس است براى ما! از آن طرف هم داريم كه «من جاهد فينا لنهدينهم سبلنا» بايد در اين امور دقت كرد تا كم كم طهارت باطن هم پيدا شود...

چى عرض كنم آقا... چه بگويم به شما!!(۸۹)


مداومت بر قرائت قرآن و طهارت

 قرائت قرآن مجيد در شب و روز ترك نشود هر چند به قدر پنجاه آيه باشد طهارت را حفظ كنيد با طهارت بخوانيد.(۹۰)


اذكار براى در امان بودن از آفات و بليات

 بزرگان فرموده اند: هر كه بعد از نماز صبح و مغرب هفت بار «بسم الله الرحمن الرحيم» و لا حول و لا قوه الا بالله العلى العظيم.  و ۳۰ مرتبه سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر بگويد از جميع آفات و بليات در امان خداى تعالى است.(۹۱)


كتوم باش و سِر پوش

 اگر در حالات مراقبت تام، تمثلاتى پيش آيد خوش آمد مكتوم بدار كه سالك «كتوم» است. از عارف سَر مى رود و سِر نمى رود...


اكثار ذكر «يا حى يا قيوم» موجب احياء عقل مى شود

 آقاى من در نزد اولياء الله مجرب است كه اكثار ذكر شريفيا حى يا قيوم يا من لا اله الا انت  موجب حيات عقل مى شود، وقتى را با خدايت خلوت كن كه بدن استراحت كرده باشد و از خستگى بدر آمده باشد و در حال امتلاء و اشتهاء(۹۲) نباشد.


كلمه لا اله الا الله بهترين اذكار

 كلمه طيبه «لا اله الا الله» بهترين اذكار است و فضيلت آن بى شمار و روايات اهل عصمتعليهم‌السلام - در اين باره بسيار، اهل الله در شرح آن - رساله ها نوشته اند، و اين بنده در بيان آن به نقل اين كريمه تبرك مى جويد.

الم تر كيف ضرب الله مثلا كلمه طيبه كشجره طيبه اصلها ثابت و فرعها فى السماء تؤ فى اكلها كل حين باذن ربها (۹۳)


حتى به مزاح هم سخن ناهنجار و خلاف مگوييد

 از سخنان ناهنجار گر چه مزاح باشد بر حذر باش، خلاف مگو اگر چه مطايبت (شوخى) باشد از قسم خوردن اگر چه راست است احتراز كن، تا مى توانى.


نماز اول وقت

 نماز را در اول وقت بجا آور، تجارتت را مغتنم بشمار كه انسان بى كار از دنيا و آخرت هر دو مى ماند داد و ستد مانع بندگى نيست.

رجال لا تلهيم تجاره و لا بيع عن ذكر الله و اقام الصلوه و ايتام الذكوه (نور / ۳۱)


اندرز اويس قرنى

 مردى به آفتاب يمنى اويس قرنى گفت: مرا اندرزى كن - آنجناب گفت: «فر الى الله» بگريز به سوى خداوند. اين كلام را از كتاب الله اقتباس ‍ كرد كه نوح نبى -عليه‌السلام - به مردم فرموده: «فقروا الى الله» - سوره ذاريات، آيه ۵۰ - از شهوت و از شهرت بپرهيز و از معاشرت ناجنس به خصوص از نفس بگريز كه:

نخست موعظه پير مى فروش اين است

كه از مصاحبت ناجنس احتراز كنيد


دائما طاهر باش و به حال خود ناظر و عيوب ديگران را ساتر

 دائما طاهر باش و به حال خويش ناظر باش و عيوب ديگران را ساتر باش. با همه مهربان باش و از همه گريزان باش. يعنى با همه باش و بى همه باش. خداشناس باش در هر لباس باشد. تو كه سليمان زاده اى حشمتت دار، تو كه صديق حسن زاده اى وحشت دار.(۹۴)


توبه، قدم اول در سلوك

 برادرم قدم اول در سلوك توبه و پاكى از گناه و دورى از گفتار ناپاك، و كردار و انديشه هاى ناشايسته و خوى هاى نكوهيده است، در كلام خداى غفور و رحيم نيكو تدبر كن كه فرمود «ان الله يحب التوابين و يحب المتطهرين » - سعى كن تا محبوب كردگار شوى(۹۵) و به قول شيخ عارف شبسترى:

موانع تا نگردانى ز خود دور

درون خانه دل نايدت نور

موانع چون در اين عالم چهار است

طهارت كردن از وى هم چهار است

نخستين پاكى از احداث و انجاس

دوم از معصيت و ز شر وسواس

سيم پاكى ز اخلاق زميمه است

كه با وى آدمى همچون بهيمه است

چهارم پاكى سر است از غير

كه اينجا منتهى مى گرددش سير


اثر ذكر لا اله الا الله

 در شب جمعه يازدهم رجب ۱۳۸۸ ه‍ ق مطابق ۱۲/۷/۱۳۴۷ ه‍ ش بر اثر مراقبت و حضور التهاب و اضطراب شديدى داشتم ؛ تا قريب يك ساعت به اذان صبح كه به ذكر كلمه طيبه «لا اله الا الله» اشتغال داشتم، ديدم سر تا سر حقيقت و همه ذرات مملكت وجودم با من در اين ذكر شريف همراهند و سرگرم به گفتن «لا اله الا الله» اند؛ ناگهان به فضل الهى جذبه اى دست داد بسيار ابتهاج به من روى آورد، مثل اين كه تندبادى سخت وزيدن گيرد، آنچنان صدايى پى در پى بدون هيچ مكث و تراخى بر من احاطه كرد و سيرى سريع پيش آمد كه هزار بار از سرعت سير جت سريع السير در فضا فزون تر بود، و رنگ عالم را بدان گونه كه ديده ام از تعبير آن ناتوان هستم، عجب اين كه در آن اثناء گفتم، چه خوش است كه به دنيا بر نگردم وقتى اين معنى در دلم خطور كرده به ياد عائله افتادم كه آنها سرپرستى مى خواهند باز گفتم: آنها خودشان صاحب دارند، به من چه، تا چيزى نگذشت كه از آن حال شيرين باز آمدم و خود را در آنجا نشسته بودم، ديدم.(۹۶)


دعاى شكر در هر صبح و شام

 خداى متعال نوح پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ را در قرآن ستوده است كه: «انه كان عبدا شكورا »

جناب ابن بابويه - رحمه الله عليه - در «من لا يحضر» از كشاف حقايق امام مجتبى ناطق جعفر بن محمد صادق - عليهما السلام - روايت كرده است كه حفض بن بخترى از آن حضرت نقل كرده است كه نوح نبى - عليه السلام - در هر صبح و مساء ده بار اين دعا را مى خواند از اين رو عبد شكور ناميده شده است:

اللهم انى اشهدك انه ما اصبح و امسى بى من نعمه و عافيه فى دين اءو دنيا فمنك وحدك لا شريك لك، لك الحمد و لك الشكر بها على حتى ترضى و بعد الرضا

سعى كن اول دل بگويد آنگاه زبان - اى من فداى آنكه دلش با زبان يكى است.(۹۷)


دستور العمل هاى آيات آخر سوره فرقان

 «اى عباد الرحمن»، آخر سوره فرقان از «عباد الرحمن الذين يمشون على الارض» تا آخر سوره هر يك دستور العمل كامليست.(۹۸)


خروس در سحر به ذكر مشغول است كم از خروس مباش

 از امل (آرزو) - (مقصود آرزوهاى بى پايان دنيوى است) چشم پوش و در عمل كوش مرد جستجو باش نه گفتگوى. از دريا بخواه نه از جوى. از فضول كلام چون فضول طعام دست بدار. سبكبار باش نه سبكسر و سبكسار، خروس در سحر به ذكر قدوس و سبوح در خروش است كم از خروس مباش! چون به خروش آمدى بدان كه بهترين عطاى دوست لقاى اوست، مترصد باش كه:

گدايى گردد از يك جذبه شاهى

به يك لحظه دهد كوهى به كاهى(۹۹)


سحر وقت مسافرت رهروان

 گفته اند كه سحر وقت مسافرت رهروان است و نسيم آن چون دم عيسوى علاج بيماران.

وقت ثمر رسيده يعنى سحر رسيده

بيدار باش بيدار قم ايها المزمل


سحر از دست مده

 نكته: از انسان سر برود سحر نرود(۱۰۰)


آب حيات

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند

چه مبارك سحرى بود وچه فرخنده شبى

آن شب قدر كه اين تازه براتم دادند

من اگه كامروا بودم و خوشدل چه عجب

مستحق بودم و اينها به زكاتم دادند

 (حافظ)


تاثير خاص شب و ويژگى هاى ثلث آخر شب

 قدر شب را بدان كه بزرگ ترين نزول و شريفترين عروج در شب بوده است، اما نزول - انا انزلناه فى ليله القدر (سوره قدر - آيه (۱)). ما قرآن را در شب قدر فرو فرستاديم و اما عروج ؛سبحانه الذى اسرى بعبده ليلا من المسجد الحرام الى المسجد الاقصى الذى باركنا حوله (سوره اسرى - آيه ۱) پيراسته باد خدايى كه در شب بنده اش را از مسجد الحرام به مسجد الاقصى كه اطراف آن را مبارك كرديم سير داد.

در روز مشغله و آمد و شد و اسباب انصراف انسان بسيار است به خلاف شب كه هنگام آرامش قوله سبحانه:انا سنقلى عليك قولا ثقيلا ان ناشئه اليل هى اشد وطئا و اقوم قيلا ان لك فى النهار سبحا طويلا.  (مزمل، آيه ۷۳) لذا اذكار و اوراد و خلوت را در شب تاثيرى خاص است كه در روز نيست. به خصوص در ثلث آخر ليل كه هوا تصفيه شده و با روح بخارى مزاج انسان مسانخ است و بدن هم از خستگى بدر آمده است و انفعالات و تمثلات و مكاشفات زودتر و بهتر و قوى تر روى مى آورندو من الليل فتهجد بى نافله عسى ان يبعثك ربك مقاما محمودا


تهجد (شب بيدارى)

 اگر دستور العمل مى خواهى مگر اين آيه را تلاوت نكرده اى؟

و من الليل فتهجد بى نافله عسى ان يبعثك ربك مقاما محمودا (اسراء / ۸۲)

و مگر نشنيده اى؟

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند

وندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند

 (حافظ)

و مگر برايت نخوانده ام؟

در خلوت شبهاى تارت مى توانى             آرى به كف سرچشمه آب بقاء را

(ديوان نگارنده)

خلاصه مرد سحر باش كه:

صمت و جوع وسهر وخلوت و ذكر بهدوام

ناتمامان جهان را كند اين پنج تمام(۱۰۱)


قم ايها المزمل

شد گاه وصل دلدار، قم ايها المزمل

آمد زمان ديدار، قم ايها المزمل

وقت سفر رسيده، يعنى سحر رسيده

بيدار باش بيدار، قم ايها المزمل

مستانه گريه سركن غم ازدلت بدر كن

هشيار باش هشيار قم ايها المزمل

بزم طرب بپا كن، ناى و چلپ بپا كن

مى خوان سرودديدار قم ايها المزمل

در خلوت شبانه، با دلبر يگانه

نجوى بود سزاوار قم ايها المزمل

دست دعا بر آور، شور و نوا بر آور

با سوز و آه بسيار، قم ايها المزمل

بر ماه و بر ستاره، بارى نما نظاره

اندر دل شب تار قم ايها المزمل

اينك نه وقت خواب است كاين خواب توحجاب است

از نيل فيض دادار قم ايها المزمل

اى بيخبر ز هستى! گر از خوديت رستى

يابى به كوى دل بار قم ايها المزمل

بيرون ز ما و من باش، آزاد چون حسن باش

در راه وصل دلدار قم ايها المزمل

 (استاد علامه حسن زاده آملى)


غزل بيدل

بيدلى اندر دل شب ديده بيدار داشت

آرزوى ديدن رخساره دلدار داشت

گاه از پندار فصلش مى خراشيدى رخش

گاه در اميد وصلش ‍ گونه گلنار داشت

گاه از برق تجلى مى خروشيدى چو رعد

گاه از شوق تدلى شورش بسيار داشت

گاه ورقاى فؤ داش گرم در تغريد عشق

زمزمه موسيچه سان و نغمه موسيقار داشت

گاه در تكبير و در تهليل حى لا يموت

گاه در تسبيح سبحان سبحه اذكار داشت

گاه آه آتشين از كوره دل مى كشيد

گاه بر سندان سينه مشت چكش وار داشت

گردباد جذبه اش پيچيده همچون برگ كاه

گر چه در اطوار خود طومارها اسرار داشت

تا به خود آمد كه دلدارست آن سلطان حسن

با جمالش در ميان آينه بازار داشت

يار با او عشق مى ورزيد و او دنبال يار

يار اندر ديده اش او انتظار يار داشت

بيدل بيچاره بودى بيخبر از ماجرا

كوست عشق وعاشق ومعشوق را يك بار داشت

واقف آمد بر وقوف اهل دل در اين مقام

آنكه فرق و نقض و ترك و رقص را دركار داشت

نجم اندر احتراق جذبه اى بى چند و چون

پرتوى از جلوه جانانه را اظهار داشت

 (استاد حسن زاده آملى)