زيتون (ترجمه خصائص الحسينية)

زيتون (ترجمه خصائص الحسينية)0%

زيتون (ترجمه خصائص الحسينية) نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: امام حسین علیه السلام

زيتون (ترجمه خصائص الحسينية)

نویسنده: آيت اللّه حاج شيخ جعفر شوشترى
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 10611
دانلود: 18101

توضیحات:

زيتون (ترجمه خصائص الحسينية)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 18 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 10611 / دانلود: 18101
اندازه اندازه اندازه
زيتون (ترجمه خصائص الحسينية)

زيتون (ترجمه خصائص الحسينية)

نویسنده:
فارسی


عنوان اول: امام حسينعليه‌السلام
در عوالم وجود و جايگاه ايشان ازاول خلقت آن حضرت قبل از آفرينش و بعد از آفرينش تا روز قيامت


حسين مخلوق نخست

بيشتر حكما، علما و متكلمان در تعيين اولين مخلوق با هم اختلاف نظر دارند، اما بر اساس روايات صحيح فراوان، اولين مخلوق، نور پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله و سلم مى باشد، كه عقل سليم نيز بر آن دلالت دارد؛ چرا كه اشرفيت و كثرت اعتنا و محبوبيت در پيشگاه خداوند تعالى، موجب تقدم در آفرينش است. در بعضى روايات (ديگر) آمده است كه نور پيامبر اسلام (ص) و ائمهعليهم‌السلام اولين مخلوق است.

پس چون اين حقيقت به اثبات رسيده است كه اولين مخلوق نور نبى (ص) و يا نور آن حضرت و ائمهعليهم‌السلام است، مى توان گفت كه اولين مخلوق همان نور حسينعليه‌السلام است ؛ زيرا پيامبر (ص) فرمودند: «حسين منى و انا من حسين » حسين از من است و من از حسين. و در روايت ديگرى آمده است ؛ «انا من حسين و حسين منى » من از حسينم و حسين از من.

بنابراين حسين اولين مخلوق و اولين چيزى است كه از روز اول ايجاد شده است و هر مخلوقى تابع خلقت آن حضرت است.


همه موجودات بر حسين گريانند

اگر همه موجودات بر حسينعليه‌السلام گريانند، جاى شگفتى نيست و اگر مى گوييم هر مخلوقى بر او اشك مى ريزد، مبالغه يا گزافه گويى نكرده ايم، چنانچه از باب تمثيل و استعاره هم نمى باشد؛ حتى زبان حال و يا فرض ديگرى هم در كار نيست، بلكه همه موجودات از جمله پيامبر، فرشته، ملك، جن و انس، شيطان، بهشت و جهنم، درخت و گياه و حيوان، خورشيد و ماه، همه حقيقتا بر او گريانند. و نه تنها در اين عالم، بلكه خورشيدهاى همه جهان ها، ماه ها و آسمان ها، زمين ها و ساكنان آنها هم، همه براى او گريه مى كنند، و گريه هر موجودى بر حسب آن مورد، گريه حقيقى است و منظور از گريه، گريه هر چيزى بعد از شهادت آن حضرت نمى باشد، بلكه مقصود گريه موجودات قبل از قتل امامعليه‌السلام نيز است. همان طور كه در زيارت منقول از حضرت حجت (عج) در ماه شعبان آمده است كه آسمان و هر كه در آن است و زمين و هر چه در روى آن است، به حال آن حضرت گريانند.

حتى وسايلى كه به واسطه آنها حضرت به شهادت رسيد نيز از جمله گريه كنندگان بر امام حسينعليه‌السلام هستند، چنانچه حكيم در قصيده خود گفته است ؛

السيف يفرى بنحره باكيا

والرمح ينعى قائما و ينثنى

فالنبل يصيبه و يبكى

والرمح شائل للراس يبكى(۵)

قاتلان آن حضرت هم خارج از گريه كنندگان بر ايشان نيستند؛ زيرا آنها نيز به وجود عام و ماهيت شان دچار انكسار مى شوند و به حقايق و فطرتشان بر حسينعليه‌السلام گريانند، ولى به مقتضاى صفات افعالى اختيارى، در آتش جاودانند. و گريه نمى كنند مگر وقتى كه از اعمال خود غافل باشند كه در اين حال گريه ظاهرى و اختيارى دارند، مانند كسى كه خدا را از روى ستم و طغيان انكار مى كنند، اما جان و روح شان به خدا يقين دارد.(۶)


مقصد دوم ؛ در محل نور امام بعد از خلق آن

سخن در اين مقصد در بيان نور امام پس از خلق و انتقال نور تا هنگام ولادت است. بدان و آگاه باش كه خداى جل جلاله همواره يگانه بوده در حالى كه نه مخلوقى بود و نه زمان و مكانى. و چون خلقت را آغاز كرد نخست افضل مخلوقات را آفريد و از نور آن، نور على، فاطمه، حسن و حسينعليهم‌السلام را مشتق ساخت و براى آنان جايگاه ها و عوالم متعدد و مختلف به وجود آورد. چنانچه اين معنا از مجموع روايات معتبر ظاهر مى شود.

آنگاه نور آن حضرت را يك بار در پشت آدم و يك بار در انگشتان او و بار ديگر در پيشانى آدم و سپس در پيشانى تمام پدران ايشان از آدم تا پدر بزرگوار پيامبر، عبدالله بن مطلب و در پيشانى تمام مادران ايشان - به هنگام حامله شدن از كسانى كه آن حضرت در صلب او بود - از حوا تا مادر نبى اسلام، آمنه بنت وهب، قرار داد.

ما معتقديم كه مصدر همه انوار اين جهان ها، نور نبىصلى‌الله‌عليه‌وآله است و امتياز نور حسينعليه‌السلام اين است كه از نور نبى است ؛ چرا كه حسين از اوست و او از حسين. و هنگامى كه اين دو از هم جدا شدند، نور حسين خصوصيت (خاص) خود را يافت، چرا كه رؤ يت آن موجب حزن و اندوه گرديد. اين امر براى آدم - هنگامى كه آن انوار در انگشتانش ظاهر شد - اتفاق افتاد و نور حسينعليه‌السلام در انگشت ابهام بود. اين اثر تا به حال نيز باقى است. مثلا اگر كسى كه خنده بر او غلبه پيدا كرده است، به پشت انگشت ابهام خود بنگرد، اندوه بر او غالب مى شود. اين حالت براى ابراهيمعليه‌السلام نيز اتفاق افتاد.

همچنين بر زبان آوردن نام آن حضرت و شنيدن آن نيز موجب حزن مى شود؛ اين مسأله درباره آنچه منتسب به نور آن حضرت است نيز صادق مى باشد. كما اينكه در حديث ميخ ‌هاى پنج گانه كه جبرئيل امين آنها را براى حضرت نوحعليه‌السلام آورد تا با آنها اطراف كشتى را ميخ ‌كوب كند، آمده است: هر ميخى به نام يكى از انوار پنج گانه بود، وقتى نوح ميخ منتسب به نور امام حسينعليه‌السلام را گرفت، آن ميخ درخشيد و از آن رطوبتى به رنگ خون احساس كرد. در اين باره سئوال كرد، به او گفته شد: آن ميخ منتسب به حسين است و سبب ظهور خون از آن، شهادت ايشان است كه به نحو خاصى صورت خواهد گرفت.


حسينعليه‌السلام
نور غالب

نورى كه بر پيشانى مادران به هنگام باردار شدن به يكى از اجداد پيامبر (ص) ظاهر مى شد و همچنين بر جبين آمنه به وقت باردار شدن به پيامبر اسلام ظاهر شد، نشانه آن است كه آن مادران از اين انوار نيستند؛ بنابراين وقتى به آن نور حامله مى شدند، اثر نور در پيشانى آنان ظاهر مى شد، اما آنجا كه مادر خود از انوار باشد، وجهى براى ظهور نور نيست و بويژه نور بر چهره ظاهر نمى شود. به همين خاطر وقتى حضرت زهرا سلام الله عليها به امام حسن مجتبىعليه‌السلام حامله شد، نور ديگرى بر چهره زهرا ظاهر نشد؛ لكن ويژگى امام حسينعليه‌السلام طورى است كه وقتى مادر به حسينعليه‌السلام حامله شد، پيامبر اسلام (ص) به فاطمه فرمودند: «من در چهره تو نورى مى بينم و به زودى حجتى براى خلق خدا از تو متولد مى شود. » و زهرا (س) فرمود: «چون به اين فرزند حامله شدم، در شب نيازى به چراغ نداشتم. »

بنابراين خصوصيت نور حسين اين است كه بر نور ظاهر مى شود و بر آن غالب مى گردد؛ لذا شخصى كه در هنگام شهادت آن حضرت، در وسط روز پيكر مباركش را بر زمين افتاده ديد، گفته است: «به خدا سوگند نور سيماى او مرا به خود مشغول كرد، بدان گونه كه از نظر و تأمل در كيفيت قتل آن بزرگوار غافل شدم. »

و از ديگر ويژگى هاى آن حضرت اين كه ؛ هيچ مانع و حاجبى نور ايشان را نمى پوشاند، همان شخص راوى مى گويد: «نديدم كشته آغشته به خاك و خونى را كه نورانى تر از چهره حسين باشد. » خاك و خون، مانع از نور حسين كه بر هر نورى غالب است، نشده بود.


مقصد سوم: جايگاه حسينعليه‌السلام
بعد از ولادت

دستان مبارك پيامبر اسلام (ص) نخستين محلى بود كه امام حسينعليه‌السلام پس از ولادت در آن جاى گرفت. پيامبر رحمت در آستانه خانه ايستاده و منتظر ولادت فرزندش حسينعليه‌السلام بود. امام در لحظه ورود به اين جهان در حال سجده بود، پيامبر (ص) به اسمأ فرمود: فرزندم را بياور. اسمأ او را در پارچه اى از پشم پوشيده نزد آن حضرت آورد. پيامبر با دستان مباركش حسينعليه‌السلام را گرفت و به او نگاه كرد و گريه سر داد و فرمود: «اى ابا عبدالله! مصيبت تو براى من سنگين است. »

كتف شريف جبرئيل و پيامبر نيز جايگاه ديگر حسين بود. گاهى هم بر پشت و سينه مبارك پيامبر مى نشست. حضرت رسول گاهى امام حسين را روى دست بلند مى كرد و دهان او را مى بوسيد و گاهى او را به قدرى بلند مى كرد تا همه مردم ايشان را ببينند. زمانى روى دست حضرت علىعليه‌السلام قرار مى گرفت و حضرت امير او را بلند مى كرد و پيامبر او را مى بوسيد. آنگاه كه پيامبر نيز در حال احتضار بود حسينعليه‌السلام را بر سينه خود نشاند و بوسيد و فرمود: «يزيد را با فرزند من حسين چه كار است. خدا به يزيد بركت ندهد. »


مقصد چهارم: حسين و محل شهادت، بعد از شهادت وقبل از دفن

امام حسينعليه‌السلام قبل از دفن نسبت به هر پيامبر و امامى كه كشته شده است، ويژگى هايى دارد؛ زيرا اگر برخى از آنان كشته و يا مسموم شدند، در خانه يا محراب و يا در طشت بوده و اين موضوع براى هيچ كدام از آنها اتفاق نيفتاده كه پيكر بر خاك افتاده باشد. چه مصيبت بزرگى!!

ويژگى ديگر اينكه وقتى به شهادت رسيد جسد مباركش را به آسمان ها بردند؛ سپس به سرزمين كربلا برگرداندند و سه روز بر زمين افتاده بود. و ديگر اينكه سر مبارك حسينعليه‌السلام را در مكان هاى مختلف گرداندند؛ روى دست ها گرفتند، بر روى سرنيزه ها نصب نمودند، به درخت آويزان كردند، بر در خانه يزيد و بر دروازه دمشق نصب كردند. در طبق نزد ابن زياد گذاشتند و با طشت پيش يزيد بردند و آن را در سرزمين هاى بسيار از كربلا تا شام - و مى گويند از شام تا مصر و از مصر به مدينه - و از شام به كربلا يا از شام به آسمان بردند.


مقصد پنجم: حسين و برزخ

جايگاه حسين در برزخش نيز خصوصيت ديگرى دارد؛ در حديث آمده است كه حسين در يمين عرش قرار دارد و به قتلگاه، لشگرگاه و زائران خود مى نگرد. آن حضرت بهتر از هر كسى، آنها را مى شناسد و به مقام و منزلت زائران خود در نزد خداوند آگاه است. حسين گريه كنندگان بر خود را مى بيند و براى آنان طلب آمرزش مى كند و مى فرمايد: اى گريه كننده بر من، اگر بدانى كه خداوند چه چيزى را براى تو فراهم كرده، خوشحالى ات بيش از غم و غصه ات مى شود.


مقصد ششم: جايگاه حسينعليه‌السلام
در روز حشر

در روايات آمده است كه امام حسينعليه‌السلام در روز حشر مجلسى دارد كه از خصوصيت ويژه اى برخوردار است. اهل آن مجلس كه گريه كنندگان و زائران آن حضرت از آن جمله اند، با آرامش و اطمينان خاطر چنان شيفته سخنان امام حسينعليه‌السلام مى شوند كه از همه لذت ها چشم مى پوشند و هر چند همسران بهشتى آنان اظهار مى دارند كه ما در بهشت مشتاق شما هستيم آنها سخن امام حسينعليه‌السلام را بر آن همسران و بهشت ترجيح مى دهند. همچنين امام حسينعليه‌السلام در محشر جايگاه خاصى دارد كه به موجب آن اهل محشر مضطرب مى شوند و آن زمانى است كه حسينعليه‌السلام بى سر و در حالى كه از رگ هاى گردنش خون مى ريزد، ايستاده محشور مى شود و حضرت فاطمه زهرأ سلام الله عليها وقتى به آن صحنه مى نگرد، فرياد مى زند.


مقصد هفتم: حسين در بهشت

هر يك امامان در روز جزا و هنگام ورود به بهشت مقام مخصوصى دارند، اما حسينعليه‌السلام در آن روز درجات خاصى دارد كه پيامبر اسلام (ص) از آن خبر داده و فرمودند: «اى حسين! تو در بهشت درجاتى دارى كه تنها با شهادت به آن نايل مى شوى. » با اين همه حسينعليه‌السلام براى سرتاسر بهشت زينت است و گويى آن حضرت در سرتاسر بهشت حضور دارند و همه بهشت براى آن حضرت است.


عنوان دوم: صفات، اخلاق و عبادات عام و مطلق امام حسينعليه‌السلام

منظور از صفات، اخلاق و عبادات ؛ صفات مربوط به امامت نمى باشد، كه عقل را به كنه آنها راهى نيست ؛ بلكه منظور بيان دو نوع از خصوصيات آن حضرت است:

الف: صفات و عبادات مطلق امام در طول عمر شريفشان

ب: ويژگى آن صفات و عبادات در روز عاشورا.

تفصيل هر يك از خصوصيات به اين شرح است:


امام هرگز تن به ذلت نمى دهند

امام حسينعليه‌السلام در اين باره ويژگى خاصى دارند. وقتى از آن حضرت خواستند كه حكم يزيد و پسر زياد را بپذيرد، فرمود: «نه، هرگز، به خدا قسم، ذليلانه بيعت نمى كنم و مانند بردگان اقرار نمى نمايم. »

تا جايى كه گفته اند: اين حسينعليه‌السلام بود كه نپذيرفتن ظلم را سنت نهاد و همه كسانى كه تن به ذلت نمى دهند به آن حضرت اقتدأ مى كنند.


امام حسين و شجاعت

در اين باره امام ويژگى خاصى دارند؛ از اين رو گفته اند: «شجاعت حسينى». در روز عاشورا آن چنان شجاعتى از امام حسينعليه‌السلام بروز كرد، كه از هيچ كس سر نزده است ؛ حتى از پدر بزرگوارش كه به كرار معروف است و ديگرانى كه به شجاعت شهرت دارند، چنين حالتى رخ نداد.


امام حسين و عبادت

عبادت امام نيز حالت خاصى دارد كه از زمانى كه در شكم مادر بودند و مادر از ايشان ذكر و تسبيح مى شنيد، تا زمانى كه سر مباركشان بر نيزه ها رفت، ادامه داشت. و اين ويژگى علاوه بر آن چيزى است كه امام سجادعليه‌السلام - وقتى به او گفته شد چقدر فرزندان پدرت اندك است - فرمودند: «در شگفتم چگونه كسى كه در هر شب هزار ركعت نماز مى خواند، فرزندى داشته باشد. »


امام و احترام به سائل

امام حسينعليه‌السلام ، هنگام بخشش به سائل دچار شرم و حيا مى شدند و بر او رقت مى كردند. حكايت يك عرب باديه نشين كه از امام ضمن خواندن ابياتى درخواستى كرد، از آن جمله است. حضرت وارد خانه شدند و چهار هزار درهم در عبايشان پيچيدند و آن را به خاطر شرم و حيا از سائل از شكاف در خانه به او دادند و گفتند: بگير، من از تو معذرت مى خواهم كه اگر در آينده مال و ثروتى به دست آورديم، ابر رحمت ما بر تو خواهد باريد؛ اما چه كنم كه زمانه متحول است و ما از مال و دنيا اندكى داريم.

نمونه ديگر اين كه امام به سائلى هزار (درهم) دادند. سائل آن را گرفت و شروع به شمارش آن كرد. خازن آن حضرت به او گفت: مگر چيزى فروخته اى كه بهاى آن را با دقت مى شمارى؟ گفت: بله، آبروى خود را داده ام. امام فرمود: سه هزار به او بدهيد. هزار براى اينكه سائل است. هزار درهم براى آبرويش و هزار هم براى اينكه نزد ما آمده.

نمونه سوم ؛ شخصى نامه اى به امام داد. امام حسينعليه‌السلام قبل از خواندن آن فرمودند: خواسته ات برآمده است. كسى از امام پرسيد: آيا ملاحظه فرموديد در نامه چه نوشته است؟ امام فرمود: خداوند از انتظار او در نزد من به مقدارى كه نامه را بخوانم، سؤ ال خواهد كرد.

اين صفت خاص در امام به حدى بود كه حتى وقتى مى خواست به جاهلى هم مطلبى را بياموزد، از او شرم مى كرد. در روايت است كه امام پيرمردى را ديد كه وضو را بخوبى بلد نيست، امام خواست به او ياد بدهد، اما از اينكه او تحقير شود، حيا مى كرد. به او فرمود: من و برادرم نزد تو وضو مى گيريم، آنگاه تو بگو وضوى كداميك بهتر است. امام حسن و امام حسين عليهما السلام وضو گرفتند و آن مرد صحرانشين گفت: هر دوى شما خوب وضو مى گيريد، اما اين من هستم كه وضو گرفتن را بلد نبودم.


امام حسين و رفع هم و غم

امام نسبت به گرفتاران و اهل غم، رقت خاصى داشتند. روزى بر «اسامه» كه در حال احتضار بود، وارد شدند. چون حضرت را ديد آهى كشيد و اظهار غم و اندوه كرد. امام علت را جويا شد. اسامه گفت: شصت هزار درهم بدهى دارم. امام فرمود: دين تو را ادا مى كنم. گفت: دوست دارم مديون نميرم. امام دستور داد مال را حاضر كردند و قبل از آنكه اسامه جان سپارد، آن را به طلبكارانش پرداخت كرد.


امام و اعطاى صدقات

امام حسينعليه‌السلام در اين باره ويژگى خاصى داشت كه نمونه آن در ديگران وجود ندارد. از جمله اينكه در روز عاشورا در پشت آن حضرت چين و چروك هايى ديده شد. در اين باره از امام سجادعليه‌السلام سؤ ال كردند، فرمود: اين زخم ها در اثر بند زنبيلى بود كه با آن شبانه براى يتيمان و بيوه زنان غذا مى برد. بيننده اى گفت: «پشتى كه مخفيانه و شبانه براى يتيمان غذا مى برد، درهم شكسته است. »


امام و اهتمام ويژه به نجات دادن از عذاب

امام حسينعليه‌السلام عزمى خاص در نجات دادن بندگان از عذاب الهى داشت، و به همين خاطر سخت ترين تكاليف را برگزيد تا به درجه خاصى نايل شود كه شفاعتشان درباره كسانى كه مستوجب كيفر شده اند، مؤثر واقع شود و اين منظور حتى دشمنان را هم در بر مى گيرد. امام براى رفع عذاب از آنها هم سعى مى فرمود. حتى امام بر روى كسى كه براى جدا كردن سر مباركش آمده بود، لبخند زد و او را نصيحت فرمود!

امام حسينعليه‌السلام آنگاه كه ملاحظه فرمود نجات دادن كلى آنها از عذاب امكان ندارد، سعى كرد، عذاب آنها را كاهش دهد. كما اينكه اين قضيه درباره «هرثمة بن ابى مسلم » واقع شد. وقتى موعظه امام او را نجات نداد، امام حسينعليه‌السلام فرمود: از اينجا دور شو كه ما را نبينى و صداى ما را نشنوى. امام به «عبيد الله جعفى» نيز همين نصيحت را فرمود.


امام حسين و شدت خوف از خدا

شدت خوف امام از خدا به حدى بود كه هر گاه وضو مى گرفت رنگ چهره اش دگرگون مى شد و بدن مباركشان به لرزه مى افتاد و مى فرمود: شايسته است كه مؤمن وقتى در پيشگاه خداوند قهار قرار مى گيرد رنگ چهره اش زرد مى شود و بدنش به لرزه افتد. كسانى كه اين حالت را در امام مشاهده مى كردند، از اين حالت ايشان در شگفت مى شدند و مى گفتند: چقدر از خدايت خوف دارى؟! امام در جواب مى فرمود: «در روز قيامت تنها كسانى در امان هستند كه در دنيا از خدا خوف دارند. » واى بر ما! حسين سيدالشهدأ، آنگاه براى عبادت خدا وضو مى گيرند از شدت خوف بدنشان مى لرزد و رنگ چهره شان زرد مى شود، اما ما به ارتكاب گناهان بزرگ مشغوليم و هيچ نگران نيستيم ؛ پس چگونه ادعا مى كنيم كه حسينعليه‌السلام اسوه و الگوى ماست؟!


حسين و ستايش خدا از او

خداوند امام حسين را در كتابش قرآن مجيد بارها مورد مدح و ستايش قرار داده است و آن حضرت را به «نفس مطمئنه، كفل رحمت، والا مقام ترين پدرى كه نيكى كردن به ايشان را امر فرموده (اما امت چقدر در حق اين پدر عظيم الشأن نيكى كردند) ، كسى كه مظلومانه به شهادت رسيد، ذبح عظيم و كهيعص» ستوده است و همچنين از حسين به فجر، زيتون و مرجان نام برده و در يمين عرش نوشته است: «حسين چراغ هدايت و كشتى نجات است. »(۷) كما اينكه خداوند در احاديث قدسى حسين را ستوده است ؛ خداوند در حديثى فرموده: «مبارك باد مولودى كه صلوات و رحمت و بركات من بر اوست. »(۸)

خداوند همچنين حسين را به «نور اوليأ، حجت خدا بر خلق و ذخيره براى گناهكاران» توصيف فرموده است.


ستايش رسول خدا از حسينعليه‌السلام

پيامبر اكرم (ص) از امام حسينعليه‌السلام عجيب مدح كرده اند از جمله: روزى به آن حضرت فرمودند: آفرين بر تو اى زينت آسمان ها و زمين! ابى ابن كعب گفت: اى رسول خدا آيا غير از تو كس ديگرى مى تواند زينت آسمان و زمين باشد؟ پيامبر فرمود: «اى ابى! قسم به كسى كه مرا به پيامبرى مبعوث كرد، مقام حسين بن على در آسمان ها برتر از زمين است. خداوند در يمين عرش نوشته است: حسين چراغ هدايت و كشتى نجات است. » سپس پيامبر حسين را گرفت و گفت: «اى مردم! اين حسين بن على است، او را بشناسيد و بر خود و ديگران ترجيح دهيد، همان طور كه خداوند او را برترى داده است. » همچنين تمام پيامبران، ملائكه و بندگان شايسته خداوند، حسينعليه‌السلام را ستايش كرده اند.


حسين مورد ستايش دوست و دشمن

حسينعليه‌السلام خصوصيت ويژه اى دارد كه مورد ستايش دوست و دشمن قرار گرفته: معاويه در وصيت به خود يزيد امام را مدح كرده، پسر سعد در ابياتى امام را ستوده، قاتلان امام وقتى در مقابل حضرت ايستادند، او را مدح و ثنا گفتند. شمر نيز از امام تعريف و تمجيد كرد، آنگاه كه گفت: تو را مى كشم و علم و يقين دارم كه پدرت بهترين كسان بود.

كسى كه سر مبارك حسينعليه‌السلام را بر نيزه كرد و پيش پسر زياد آورد، نيز از امام حسينعليه‌السلام تعريف و ستايش كرد، او گفت: «ركاب مرا پر از طلا و نقره كن كه من سيد بزرگى را كشته ام. من كسى را كشته ام كه پدر و مادرش بهترين است. »

يزيد نيز در مجلس خودش، آنگاه كه همسرش هند با سر برهنه و حالتى غمگين بر او وارد شد، حسين را ستود و خطاب به هند گفت: «برو و بر حسين گريه و زارى كن كه حسين فريادرس قريش است، پسر زياد در كشتن او شتاب كرد. »

وقتى يزيد مى گويد: «براى حسين گريه و زارى كنيد، چرا ساكت هستيد. » پس حال كسانى كه در عزاى سرور جوانان اهل بهشت شيون و زارى نمى كنند، چگونه است؟!


حسين موجب حزن و شادى

همان طور كه حسينعليه‌السلام موجب حزن و اندوه همه انسان هاى مؤمن به خداوند از اول آفرينش تا روز قيامت است، خداوند او را موجب شادى و سرور همه مؤمنان نيز قرار داده است ؛ چرا كه خداوند بهشت و حوران بهشتى را از نور حسين آفريد. پيامبر اكرم در حديثى پيرامون آغاز خلقت پنج تن آل عبا فرمود: «خداوند بهشت و حوريان بهشتى را از نور فرزندم حسين آفريد، نور حسين از نور خداست و او از بهشت و حوريان برتر است. »