علم اخلاق اسلامى جلد ۱

علم اخلاق اسلامى0%

علم اخلاق اسلامى نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: دكتر سيد جلال الدين مجتبوى
گروه: اخلاق اسلامی

علم اخلاق اسلامى

نویسنده: علامه مولى مهدى نراقى
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: دكتر سيد جلال الدين مجتبوى
گروه:

مشاهدات: 9717
دانلود: 3687

جلد 1 جلد 2 جلد 3
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 10 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 9717 / دانلود: 3687
اندازه اندازه اندازه
علم اخلاق اسلامى

علم اخلاق اسلامى جلد 1

نویسنده:
فارسی

كتاب حاضر، ترجمه و تلخيصي دقيق و روان از كتاب جامع السعادات عالم رباني علامه مولي نراقي (متوفي به سال 1029 هجري قمري) كه از بزرگان علماي اسلام و جامعه علوم عقلي و شرعي بوده است مي باشد كه يكي از بهترین آثار منتشره براي علاقمندان و بخصوص دانشجويان دانشگاهها در زمينه اخلاق اسلامي و اخلاق در تفكر اسلامي بوده و آنان را كه فرصت خواندن سه جلد ترجمه كامل كتاب را ندارند، بي نياز مي سازد. اين كتاب علاوه بر پرداختن به جنبه عقلي و فلسفي علم اخلاق به جنبه ديني آن نيز با سبك و اسلوب ويژه اي توجه داشته است.

مولف در ابتدا درباره نفس انسان و قوا و غرايز او سخن مي گويد هر يك از فضايل اخلاقي را به يكي از قواي نفس نسبت مي دهد و هر يك از رذايل اخلاقي را به غريزه اي مربوط مي سازد آنگاه به شناساندن هر يك از فضايل و رذايل قوا مي پردازد و مطالب خود را به آيات و روايات وارده مورد تاييد قرار مي دهد و در پايان راه معالجه و درمان را به شيوه حكيمانه بيان مي كند.

مقدمه مؤلف

 بسم اللّه الرحمن الرحيم

سپاس و ستايش خداى را كه انسان را بيافريد، و وى را در زمره كائنات در مرتبه برين قرار داد، و او را رونوشتى ساخت از عوالم امكان كه پديد آورده است.

شگفتيهاى قدرت فراگير و بى پايان و عجايب عظمت آشكار و نمايان خود را در او ظاهر ساخت، در وجود او ناسوت(۱۳) را به لاهوت(۱۴) پيوند داد، و در هستى او حقايق عوالم ملك(۱۵) و ملكوت(۱۶) را به وديعت نهاد. طينت وى را از نور و ظلمت بسرشت، و در ذاتش انگيزه هاى خيرات و شرور به هم آميخت، خميره هستى اش را از مواد ناهمگون عجين كرد، و نيروها و صفتهاى متضاد را در او گرد آورد، آنگاه وى را به تربيت و تهذيب اين قوا و صفات به نحو قوام و تعادل فرا خواند و بعد از آنكه راه تهذيب آنها را برايش هموار ساخت وى را به نيكو داشت آنها برانگيخت.

و درود بر پيامبر ما باد كه او را حكمتهاى جامع دادند، و براى تمام و كامل ساختن اخلاق و خويهاى نيكو و ستوده مبعوث شد، و درود بر خاندان و دودمان او باد كه چراغهاى روشنى بخش تاريكيها و كليد درهاى سعادت و كرامت اند.

پس از ستايش و درود، جوياى سعادت حقيقى، مهدى فرزند ابى ذر نراقى كه خداوند او را بر نقصها و عيبهايش بينا گرداند، و هر روزش را بهتر از ديروز سازد، چنين مى گويد: بى شك غايت و عرض از وضع قوانين و تشريع اديان و بعثت برگزيدگان بزرگان نوع انسان بيرون آوردن مردم از چراگاههاى حيوانى و شيطانى و رساندن آنان به بهشتهاى برين، و بازداشتن آنان از شركت و همگامى با اسيران عالم ذلت و خوارى ناسوت و مصاحبت والاى ملكوت و همنشينى با اهل عالم قدس جبروت است.(۱۷) و اين همه ميسر نخواهد شد مگر با تخليه و پاكسازى از رذايل اخلاقى و خويهاى زشت و نكوهيده، و آراستن خود به فضائل اخلاقى و صفات شريف و ستوده. بنابراين بر هر خردمندى واجب است كه زاد و توشه سفر بر گيرد و پر و بال همت بگشايد و قلب خوبش را از كثافتها و پليديهاى جسمانى، پيش از آنكه در بيابان دشمنى و مخالفت با حق سرگردان شود و در دره هاى گمراهى و هلاكت درافتد، شست و شو دهد. و تمام جد و جهد خود را در رهائى جان خويش از راهزنان نفس اماره، پيش از آنكه زمام اختيار از دستش بيرون رود، به كار ببرد زيرا كه پشيمانى و فسوس در آينده سودى نخواهد داشت.

بدون ترديد تزكيه نفس بستگى به شناخت صفات اخلاقى نجات بخش و صفات و خويهاى هلاك كننده و همچنين علم و آگاهى به موجبات و عوامل و راه علاج آنها دارد، و اين همان حكمت حقيقى و دانش راستين است كه خداوند صاحبان آن را ستوده است، و روانيست كه كسى از اين علم بى خبر و ناآگاه باشد، زيرا كه تنها با اين معرفت زندگانى حقيقى و سعادت و نيكبختى جاودانى به دست تواند آمد، و كسى كه چنين معرفتى را رها كند بر لبه پرتگاه هلاكت و شقاوت قرار گرفته است، و بسا آتش ‍ شهوتها او را بسوزاند.

و حكماى پيشين در جمع و تدوين و نشر و تبيين اين علم، تا آنجا كه نيروى فكر و راءيشان يارى مى كرد و استعداد و قريحه شان به ادراك آن نائل مى شد، سعى بليغ نمودند. و چون شريعت اسلام طلوع كرد - كه بر آشكار كننده آن هزار درود و تحيت باد - آدميان را به نيكو داشت اخلاق و تهذيب و پرورش آن ترغيب و امر فرموده، و نكته هاى دقيق اخلاقى را به تفصيل روشن ساخت چنانكه آنچه حكما و عرفاى بزرگ پيشين و غير ايشان از اهل آئينها و دينها بيان كرده بودند در مقام مقايسه با آن ناچيز مى نمود. جز اينكه آن تعاليم و معارف اخلاقى به صورت اخبار و روايات در موارد گوناگون و جاهاى مختلف پراكنده و متفرق بود و دست يافتن و فراگرفتن همه آنها براى همگان ميسر نبود ناچار مى بايست به صورت منظم در يكجا فراهم آيد تا دستيابى به همه آنها آسان باشد. از اين رو من در اين كتاب خلاصه اى از آنچه در شريعت حقه [اسلام] وارد شده گرد آوردم، و زبده اى از آنچه اهل عرفان و حكمت در اين باره پرداخته اند به آن افزودم به سبكى كه ديده پژوهشگران را روشن سازد و دلهاى طالبان را به سرور و نشاط آورد.

نخست پاره اى مقدمات را كه براى مطلب و مقصد ما سودمند است ذكر مى كنيم، آنگاه به اقسام اخلاق و اصول و مبادى آنها در قواى نفسانى اشاره مى كنيم، و اجناس و انواع و نتايج و ثمرات آنها را فراهم مى آوريم، و سپس ‍ به ارائه راه معالجه كلى و عمومى براى اخلاق نكوهيده و معالجه جزئى و خصوصى براى هر خوى ناپسندى كه نام مشهورى دارد و و همچنين كارهاى زشتى كه از آنها ناشى مى شود مى پردازيم. و در دنبال آن ضد آن خوى بد و مذموم را كه خوى نيك و ستوده است و دلائل عقلى و نقلى بر خوبى و فضيلت آن را بيان مى كنيم، زيرا شناخت فضيلت هر خوى نيك و پسنديده و پايدارى و محافظت بر آثار و نتايج آن بهترين و قوى ترين راه معالجه براى از ميان بردن ضد آن است. و از روش كسانى كه رذايل را يكسره پيش از فضائل مورد بحث قرار داده اند پيروى نمى كنيم، بلكه نخست فضائلى را كه متعلق به قوه عاقله است ياد مى كنيم، و بعد آنچه را كه مربوط به قوه خسم و سپس آنچه را كه وابسته به نيروى شهوت است بحث خواهيم كرد، آنگاه آنچه را كه متعلق به دو يا سه قوه از آنهاست شرح خواهيم داد. زيرا اين روش براى حفظ و تدوين اخلاق و شناخت اضداد و مبادى و اجناس آنها مناسبتر است، و اين مطلب از مهمترين امور براى خواستار و پژوهنده علم اخلاق است.

و از آنجا كه هدف و غرض ما در اين كتاب تنها بهبود و اصلاح نفس و پرورش و تهذيب اخلاق است متعرض بحث درباره تدبير منزل و سياست مدن [ديگر بخشهاى حكمت عملى] نشدم. و اين كتاب را جامع السعادت نام نهادم و آن را در سه بخش ترتيب دادم.