زندگی موفق رازهای خوب زیستن

زندگی موفق رازهای خوب زیستن0%

زندگی موفق رازهای خوب زیستن نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: تعلیم و تربیت

زندگی موفق رازهای خوب زیستن

نویسنده: عباس رحيمى
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 6608
دانلود: 3503

زندگی موفق رازهای خوب زیستن
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 8 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 6608 / دانلود: 3503
اندازه اندازه اندازه
زندگی موفق رازهای خوب زیستن

زندگی موفق رازهای خوب زیستن

نویسنده:
فارسی

مى توان گفت كه علم زندگى، علم برخوردهاى اجتماعى، علم اقتصاد، علم سياست و اداره امور، علم جذب و دفع، شناخت دوست و دشمن، شناخت زمان و مكان، شناخت انسان ها و افراد انسانى، شيوه هدايت، شيوه تدريس و تعليم چگونگى برخورد با خويشاوندان، جوانان، بزرگسالان، علم يا جاهل، با فرهنگ و بى فرهنگ و...همه از عقل زندگى سرچشمه مى گيرد.
بهره مندى از عقل زندگى به پيشرفت و موفقيت انسان كمك مى كند و در بن بست ها به يارى آدمى مى شتابد و او را از بن بست بيرون مى آورد.
ما در اين كتاب مى كوشيم راهى پيش روى جوانان برگشاييم كه در آغاز زندگى اند و نيازمند به عقل زندگى. بايدها و نبايدها را باز مى نماييم كه از موارد عقل زندگى است و از بهترين مديران و خردمندان عالم يعنى راهنمايى امامان و اهل بيت عليهم السلام  بهره مى جوييم و مصاديق و موارد را بيان مى كنيم تا شايد جويندگان حقيقت به درستى آن را دريابند و در زندگى به كار گيرند، به اميد آن كه همه ما از عقل زندگى برخوردار شويم.

 

از ما نيست كسى كه اهل فال بد زدن باشد.

يا در حديث ديگر فرمود:

كسى كه به فال و خرافات عقيده دارد، شرك به خدا آورده است بنابر اين، انواع خرافات چه تاريخى، چه عقيدتى و چه فرهنگى از نظر اسلام مردود است.

۱۰۸- دورى از تعصب

پيامبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ مى فرمايد:

ليس منا من دعا الى عصبيه(۴۹۲) .

از ما نيست كسى كه ديگران را به تعصب فرا بخواند.

تعصب خشك و حساسيت غير منطقى روى فرد يا گروهى يا موضوعى و جريان خاصى كر خردمندانه اى نيست، جز اين كه موجب تنش و اختلافات، جدايى، كشمكش، از دست دادن ايمان و شقاوت ابدى مى شود.

پس مواظب باش هيچ گاه روى چيزى و موضوعى يا فردى تعصب نابجا و جاهلانه نداشته باشى، حتى تعصب روى وطن، شهر، قبيله، طايفه و غيره. فقط حق براى تو مهم باشد و روى آن محكم باشد؛ زيرا تعصب در احكام الهى و حفظ و حراست از دين از كمال ايمان است كه از آن به غيرت دينى تعبير مى شود، ولى حساسيت هاى نابجا محكوم است، چون منجر به دفاع ناحق از آن ها مى شود و لغزيدن در بى عدالتى.

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ فرمود:

من كان فى قلبه حبه من خردل من عصبيه بعثه الله يوم القيامه مع اعراب الجاهليه(۴۹۳)

هركه به اندازه دانه خردلى در دلش تعصب باشد، خداوند در قيامت او را با اعراب جاهلى محشور مى نمايد.

من تعصب او تعصب له فقد خلع الايمان من عنقه(۴۹۴) .

هركه تعصب ورزد يا برايش تعصب ورزند، بند ايمان از گردنش برداشته است.

در حديث ديگر امام صادقعليه‌السلام فرموده است :

من تعصب عصبه الله بعصابه من نار(۴۹۵) .

هركه تعصب دارد، خداوند دستمالى از آتش به پيشانى او خواهد بست.

۱۰۹- پرهيز از زخم زبان زدن

امام علىعليه‌السلام مى فرمايد:

ضرب اللسان اشد من ضرب السنان(۴۹۶) .

زخم زبان از زخم نيزه بدتر است.

ضرب المثل معروفى است كه مى گويد: زخم شمشير خوب مى شود، ولى زخم زبان خوب نمى شود. البته اين ضرب المثل يك واقعيت است و احاديث اخلاقى اسلامى نيز آن را تاكيد مى كند و به شدت زخم زبان زدن و شماتت را نكوهيده است.

زخم زبان گونه اى مردم آزارى است؛ يعنى سخنى بر زبان آوريم كه شخص مقابل را برنجاند.

علىعليه‌السلام فرمود:

طعن اللسان امض من طعن السنان(۴۹۷) .

زخم زبان از زخم نيزه عميق تر است.

بنابر اين، مبادا به خود اجازه دهى كه كسى را شماتت كنى و يا قلب او را با نيش زبان خود به درد آورى.

اين كه فردى اشك عروس خود را با نيش زبان درآورد يا عروس، اشك مادر شوهر خود را درآورد و با نيش زبان هريك ديگرى را برنجاند، هنر نيست، هنر مرهم بر زخم گذاشتن است؛ هنر، تحمل يكديگر و سكوت است. اين گونه كرها عقوبتش در همين دنيا دامن آدمى را مى گيرد و كسى بر آدم مسلط خواهد شد كه همين بلا را بر سرش درآورد؛ زيرا دنيا دار مكافات است و از مكافات عمل غافل مشو.

۱۱۰- پرهيز از سرزنش ديگران

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد:

من انب مومنا انبه الله فى الدنيا و الاخره(۴۹۸) .

كسى كه مومنى را سرزنش كند، به سرزنش خدا در دنيا و آخرت گرفتار مى شود.

از مسائل اخلاقى كه مقتضاى عقل و خرد است، اين است كه نبايد كسى را به دليل كار بدى كه انجام داده ملامت و سرزنش نمود؛ زيرا ملامت كردن به خصوص اگر بيش تر از حد متعارف باشد، خود زمينه تجرى به گناه را بيش تر فراهم مى كند.

امام باقرعليه‌السلام فرمود:

لا تعيرن بخطيعه و ابك على خطيعتك(۴۹۹) .

احدى را به دليل خطايى كه كرده است، سرزنش نكن و بر خطاهاى خود گريه كن.

از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ نقل شده است كه فرمود:

من عير مومنا بذنب لم يمت حتى يركبه(۵۰۰) .

كسى كه مومنى را براى چيزى سرزنش كند، نميرد مگر خود همان كار را مرتكب شود.

و در حديث ديگر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ فرمود:

اگر كنيز شما مرتكب فحشايى شد، او را حد بزنيد، ولى ملامتش نكنيد(۵۰۱) .

در حديث ديگر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ فرمود:

لا تظهر الشماتته لاخيك فيرحمه الله و يبتليك(۵۰۲) .

بر برادر دينى خود كه گرفتار شده شماتت مكن كه خدا به او ترحم خواهد كرد و تو را گرفتار.

پس عزيزم! هيچ گاه در زندگى از گرفتارى كسى شادمان مشو و او را براى اشتباهش ملامت و سرزنش مكن به خصوص ‍ در مورد فرزندان كه اگر مرتكب اشتباه شدند، اين اصل اخلاقى بايد بيشتر رعايت شود.

۱۱۱- پرهيز از افراط و تفريط

امام موسى بن جعفرعليه‌السلام مى فرمايد:

خير الامور اوسطها.

بهترين كارها، ميانه آن ها است.

ميانه روى در هر كارى حتى در عبادت مطلوب حتى در عبادت مطلوب و خردمندانه است و زياده روى و كوتاهى نيز در هر كارى زيان آور و اين همان افراط و تفريط است.

اعتدال در خوردن، آشاميدن، لباس پوشيدن، خرج كردن، خواب رفتن، عبادت كردن، انقلابى بودن، تفريح كردن، بازى كردن، درس خواندن، تلوزيون تماشا كردن، كتاب خواندن، در اجتماع بودن، محبت كردن، و هر آنچه آدمى با آن در شبانه روز سر و كار دارد، عاقلانه و موجب پيشرفت و موفقيت است، ولى هر چيزى كه از حد اعتدال خارج شد، به نتيجه مطلوب نمى رسد.

خوب است انسان بكوشد كه در زندگى معتدل باشد و در همه تصميم گيرى ها و كارها از حد ميانه خارج نشود، اسلام دستورهاى اكيدى در اين باره دارد تا جايى كه روايتى مى فرمايد:

خير الامور اوسطها.

بهترين كارها، ميانه آن ها است.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ به فردى كه زندگى خانوادگى را رها كرده و به عبادت پرداخته بود، فرمود: خداوند نياز به اين عبادت تو و لباس پشيمن ندارد، من كه پيغمبر تو هستم هم مى خورم و هم مى آشامم و هم ره زن و فرزند مى رسم و هم به عبادت و بندگى خداوند.

قرآن درباره انفاق مى فرمايد: نه بخيل و نظرتنگ باش، نه آن قدر سخاوتمند كه هرچه دارى انفاق كنى و خود محتاج گردى، بلكه ميان اين دو را انتخاب كن.

و لا تعجل يدك مغلوله الى عنقك و لا تبسطها كل البسط فتقعد ملوما محذورا(۵۰۳)

در مقام خرج و انفاق، اسراف كارى، ولخرجى و يا خساست و نظر تنگى كه مصداق افراط و تفريط است نكوهش ‍ شده، ولى حد ميانه مورد توجه قرار گرفته است.

۱۱۲- سخت نگرفتن زندگى

امام علىعليه‌السلام مى فرمايد:

المومن خفيف المومنه(۵۰۴) .

مومن سبكبار و كم هزينه است.

برخى مردم در اثر نوعى وسواس، زندگى خود را دچار مشكلات مى كنند و يا مشكلات را در نظر خود بزرگ جلوه مى دهند و براى يك مساله بسيار كوچك و بى اهميت وقت و نيرو و فرصت هاى خود را صرف مى كنند و هنوز از دست آن خلاص نشده، دچار مشكل ديگر مى شوند، حساسيت زياد بر چيزى نشان مى دهند و يك كلمه را مدت ها در مغز و ذهن خود نگه مى دارند و روى آن فكر مى كنند و اعصاب خود و اطرافيان را ناراحت مى كنند يا ممكن است كار اشتباهى كه رخ داده مدت ها فكر و ذهن و وقت آن ها را به خود مشغول سازد. اين گونه افراد از كارهاى اساسى باز مى مانند. كسى كه مى خواهد سالم زندگى كند، بايد نسبت به برخى از امور بى اهميت و بى توجه باشد و نسبت به بسيارى از از مشكلات كوچك بى اعتنا باشد و در يك كلمه زندگى را سخت نگيرد، عبادت كردن راسخت نگيرد، در مسافرت رفتن، مهمانى رفتن، زن گرفتن، شوهر كردن و...سخت گير نباشد.

ممكن است يك خانم براى مهمان دارى سخت گير و بهانه گير باشد، چنين كسى ممكن است براى يك يا دو نفر مهمان كه بنا است به خانه آن ها بيايند، خود را به سختى اندازند؛ مثلا سفره بايد چنين باشد، سالاد چنانى باشد و آن قدر سخت بگيرد كه همسر و فرزندان خود را خسته كند كه از مهمان بيزار شوند، ولى ممكن است، زن خانه، آن قدر موضوع را ساده و آسان بگيرى كه هم خود و هم ميهمان و اهم اطرافيان لذت ببرند و در عين احترام به ميهمان خود و ديگران را به زحمت نيندازد. غذاى متعارف، سفره متعارف و همه چيز بدون سخت گيرى و وسواس و دلهره پيش ‍ برود.

تقيد زياد به چيزى و بزرگ كردن آن و سخت گرفتن كارها، عامل خستگى، فرسودگى و نااميدى و از كار افتادگى خواهد شد. انسان بايد در عين مسئوليت پذيرى و توجه به امور زندگى، آن را ساده بگيرد. اگر همين اصل در مسئله ازدواج، خواستگارى، مهريه و رسوم ديگر رعايت مى شد، اين همه مشكلات و سختى ها سر راه جوانان نبود و ازدواج و زندگى بسيار آسان مى شد، ولى افسوس كه همين سخت گيرى ها مانع بزرگى بر سر راه جوانان شد و از سر و سامان گرفتن آنان جلوگيرى مى كند و به دنبال آن گرفتارى ها ناگفتنى بسيار كه بر كسى پوشيده نيست.

۱۱۳- سختگيرى بر خانواده

امام رضاعليه‌السلام مى فرمايد:

ينبغى للرجل ان يوسع على عياله(۵۰۵) .

سزاوار است انسان بر خانواده اش فراخى و توسعه دهد تا مرگ او را آرزو نكنند.

خانواده هر كس، چشم اميدشان به او است؛ پدر در عين اين كه پدر و مدير. همسر است، بايد دوست و دلسوز براى خانواده باشد و اگر ثروتى دارد، از آن ها است و اگر زحمتى مى كشد، براى راحتى آنان است. پس بايد در خانواده به گونه اى عمل كند كه زندگى در آسايش و خانواده در رفاه و آرامش باشند.

هر گونه خشونت و تند خويى و يا بى توجهى به خواست خانواده يا سخت گيرى و حكومت مطلقه داشتن، ممكن است زندگى را تلخ و محبت او را از دل خانواده بيرون ببرد.

سخت گيرى هاى بى مورد و بهانه گيرى هاى نابجا و در تنگنا قرار دادن خانواده به صلاح نيست. سختگيرى در هزينه زندگى و پول ندادن و در فشار اقتصادى قرار دادن خانواده به صلاح نيست يا سختگيرى در رفت و آمد ممكن است پيامدهاى تلخى در پى داشته باشد.

مرد و پدر خانواده بايد در عين نظارت و نصيحت به و مراقبت و جديت در تربيت، از سختگيرى هاى بى مورد دورى جويد.

امام علىعليه‌السلام در سفارش به امام حسنعليه‌السلام مى فرمايد: از غيرت بى مورد و حساسيت نابجا به زن پرهيز كه ممكن است فرد بى گناه را به خطا بكشاند(۵۰۶) . همچنين در روايات ديگر آمده كه خداوند خرجى را به اندازه هزينه زندگى مى فرستد. پس اگر سخت گرفتى خداوند هم سخت خواهد گرفت و نيز در احاديث ديگر آمده كه مومن بايد در زندگى تابع خداوند باشد، هرگاه روزى او وسعت داشت، او نيز بر خانواده نيز توسعه دهد و آن ها را در تنگناى خرج زندگى قرار ندهد(۵۰۷) .

نكته اى كه نبايد از برد رسيدگى به امور فرزندان است، كودكان و نوجوانان و جوانان به تناسب سن نياز به پول دارد كه در مدرسه و در ميان همكلاسى هاى خود سر به زير و نيازمند جلوه نكنند و شخصيت آنان خرد نشود. توجه به اين مسئله مى تواند از بسيارى ناهنجارى ها جلوگيرى كند و كودك را از گرفتار شدن به عادت بد دزدى حفظ نمايد. و از آن سوء استفاده شيادان جلوگيرى كند، هرچند در اين كار نيز بايد از افراط و تفريط پرهيز كرد و به گونه اى نباشد كه در اثر زياده روى دچار انحراف شود.

۱۱۴- قدر شناسى

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ مى فرمايد:

المعروف بقدر المعرفه(۵۰۸) .

خوبى كردن بسته به اندازه معرفت است.

قدر شناسى خود يك فضيلت است. افراد قدر شناس از محبوبيت برخوردارند و موجب تقويت روح خير خواهى و تعاون و انجام امور خير مى شوند.

فرزندى كه قدر شناس زحمات والدين باشد، عروسى كه قدر شناس زحمات مادر شوهر باشد و مادرى كه قدر شناس ‍ خوبى هاى عروس و فرزند خود باشد، راحت تر مى تواند زندگى كند.

انسان هرگز نبايد زحمات و تلاش ها و محبت هاى ديگران را به خود ناديده بگيرد؛ زيرا همين كار موجب سلب محبت آن ها مى شود و خود را از بركات ديگران محروم مى سازد.

بديهى است كه پدر يا مادر وقتى ديدند فرزند آن ها حق شناس است و قدر زحمات شبانه روزى آن ها را مى داند، حاضرند جان خود را فداى او كنند، بر خلاف فرزندى كه هميشه طلبكارانه با والدين خود برخورد كند يا دانش آموز قدر شناس بيشتر مى تواند از محبت ها و مساعدت هاى آموزگار خود بهره بگيرد تا دانش آموزى كه هيچ توجهى ندارد.

در احاديث اسلامى نيز به آيين اصل توجه شده و موارد بسيارى يافت مى شود كه ائمهعليهم‌السلام بر فرهنگ تشكر و قدر شناسى توجه نموده اند كه يك نمونه آن داستان امام حسينعليه‌السلام و فردى است كه از حضرت كمك خواست.

عقل و خرد حكم مى كند كه انسان براى جلب حمايت ها و محبت هاى ديگران، مانند پدر، مادر، استاد، و بلكه خداوند متعال بايد قدر شناس بود، از خوبى ها و زحمات و عنايت آنان تقدير نمايد.

آيه شريفه (و اما بنعمه ربك فهدث(۵۰۹) ) نيز ممكن است اشاره به همين اصل عقلانى باشد كه بايد نعمت هاى خداوند را به زبان آورد و تقدير نمود.

۱۱۵- ثابت قدم بودن

امام علىعليه‌السلام مى فرمايد:

اعملوا ان الله تبارك و تعالى يبغض من عباده المتلون(۵۱۰) .

بدانيد كه خداوند متعال از ميان بندگانش مبغوض مى دارد كشانى را كه هر روز به رنگى درمى آيند.

ثبات فكرى و ثبات قدم و عقيده از مزاياى انسان خردمند است، افراد مذبذب و حالى به حالى كه هر روز عقيده اى و هر لحظه تفكر خاصى دارند، ره به جايى نمى برند.

وقتى به حق رسيدى و آن را يافتى، بر آن ثابت قدم باش و حق را به هيچ قيمتى از دست مده. آدم هاى به اصطلاح نان به نرخ روز خور و متلون كه به دنبال منافع خويشند و باد منافع از هر سو وزيد به همان سو مى روند، نه در پيشگاه خدا ارزشى دارد و نه در پيشگاه ملت.

بسيار بوده اند كسانى كه صدر اسلام تا كنون رنگ عوض كرده و ضربه ها به اسلام و مسلمين زده اند. در انقلاب اسلامى ما شاهد رنگ عوض كردن بسيارى كسان بوده ايم كه تا ديدند در سياست چرخشى رخ خواهد داد، زود خود را چرخاندند و با چرخش دوران چرخيدند و با سياست روز همگام شدند كه مبادا مقام و منافع خويش را از دست بدهند.

عزيزم! دنيا و مقام هاى آن ارزش اين را ندارد كه آدمى اخلاق، ارزش ها و حق را فداى آن كند و دنبال هر صدا باشد. شرف و مردانگى، ثبات قدم و ثبات فكر و قلم مى طلبد.

بكوش در زندگى همچون عمار ياسر و مالك اشتر باشى نه همچون طلحه و زبير.

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ به عمار فرمود:

يا عمار! سلك الناس كلهم و اديا و سلك على واديا فسالك وادى على على بن ابيطالب و خل الناس(۵۱۱)

عمار! على همه مردم به يك سو رفتند و علىعليه‌السلام به سوى ديگر، تو همراه على برو و همه را رها كن.

۱۱۶- فراموش نكردن مرگ

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌ مى فرمايد:

اكثروا ذكر هادم اللذات(۵۱۲) .

نابود كننده لذت ها (مرگ) را بسيار ياد كنيد.

مشكلات زندگى ممكن است آدمى را از پاى درآورد و يا گاه ممكن است غفلت و غرق شدن در امور دنيوى و شهوانى، انسان را به سقوط بكشاند.

انسان اگر توجه داشته باشد كه روزى خواهد مرد و همه چيز را پشت سر خواهد گذاشت و از همه چيز جدا خواهد شد، شايد به خود آيد و مشكلات دنيا برايش آسان شود و از دست زدن به بسيارى از كارهاى ناشايسته و غرق شدن در لجنزار دنيا دست بردارد و براى گفتار و كردار خود حساب و كتابى قائل شود.

در احاديث اسلامى، بسيار تاكيد شده كه به ياد مرگ باشيد و از مردن و حساب قيامت غافل مشويد.

خوب است انسان هميشه هم خود را پند دهد و هم از پند ديگران بهره مند شود. حضور در مساجد، و قبرستان ها و زيارت اهل قبور و حتى گاه فكر و تامل مى تواند انسان را از خواب بيدار كند. سفارش اسلام به تشييع جنازه و حضور در مجالس اموات شايد يكى از فوايدش همين تذكر و بيدار شدن از خواب غفلت باشد.

علىعليه‌السلام فرمود:

من ذكر الموت رضى من الدنيا باليسير(۵۱۳) .

كسى كه به ياد مرگ باشد، به اندكى از دنيا راضى مى شود.

امام صادقعليه‌السلام فرمود:

ذكر الموت يميت الشهوات(۵۱۴) .

ياد مرگ شهوات را مى ميراند.

۱۱۷- هوشيارى در برابر شيطنت واسطه ها

قرآن مى فرمايد:

(يا ايها الذين آمنوا ان جائكم فاسق بنباء فتبينوا(۵۱۵) ).

اى اهل ايمان! اگر آدم فاسقى خبرى براى شما آورد، درباره آن تحقيق و بررسى كنيد.

بسيارى از گرفتارى ها، حوادث، كدورت ها، نزاع ها و غيبت ها و تهمت ها در اثر فتنه گرى افرادى است كه واسطه بين اين و آن مى شوند و سخنى را از كسى به كسى مى رسانند و يا موضوع درونى را از جايى و از فردى به ديگرى منتقل مى كنند.

عاقل بايد با اين گونه افراد مبارزه كند و ميدان عمل به آنان ندهد و به حرف و خبر آنان اعتنا نكند و از همان گام نخست راه را بر آن ها سد كند.

قرآن كريم هشدار مى دهد كه سخن واسطه هاى فاسد و بى بند و بار، بدون تحقيق و بررسى مورد پذيرش قرار نگيرد.

چونان موضوع واسطه مهم است و بايد در آن دقت شود كه علىعليه‌السلام سخنان واسطه را باطل مى داند و مى فرمايد: اما انه ليس بين الحق و الباطل الا اربع اصابع(۵۱۶) يعنى ميان حق و باطل چهر انگشت فاصله است و آن گاه تفسير مى فرمايد كه حق آن چيزى است كه مى بينى و باطل آن چيزى است كه بشنوى و ميان چشم و گوش چهار انگشت فاصله است و مقصود از شنيدنى هايى كه باطل است و نبايد به آن ها ترتيب اثر داد، گفتارى است كه افراد درباره مردم مى زنند. بنابر اين اگر فردى به عنوان واسطه چيزى به شما گفت كه : فلانى چنين كرد يا چنان گفت، باور مكن كه مگر خود شخصا تحقيق كنى و به نتيجه و يقين برسى.

مراقب دين خود باش كه برخى مردم ارزان دين خود را مى فروشند و به رايگان خود را جهنمى مى كنند!

عصمنا الله من مزله الاقدام.