اسرار نماز

اسرار نماز0%

اسرار نماز نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: على اكبر مهدوى پور
گروه: سایر کتابها

اسرار نماز

نویسنده: شهيد ثاني رحمه الله عليه
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: على اكبر مهدوى پور
گروه:

مشاهدات: 12155
دانلود: 5019

توضیحات:

اسرار نماز
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 10 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 12155 / دانلود: 5019
اندازه اندازه اندازه
اسرار نماز

اسرار نماز

نویسنده:
فارسی

يادداشتهاى مترجم

سپاس و ستايش بيكران به پيشگاه خداوند منان و درود بى پايان به پيشگاه خاتم پيامبرانصلى‌الله‌عليه‌وآله و خاندان عصمت و طهارت، به خصوص خاتم آنان : جان جانان، حجت يزدان حضرت بقيه الله روحى و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء.

معراج انسان

خداى منان از روى لطف بى پايان بر آدميان منت نهاده، به آنها اجازه معراج به عالم ملك و ملكوت عطا فرموده و نماز را نردبان ترقى و ابزار ارتقاء به عالم بالا قرار داده است.

انسان خاكى كه همواره اسير اميال نفسانى و غرايز حيوانى است، به هنگام نماز پرده هاى ظلمانى جهان ماده را كنار مى زند، جاذبه دست و پاگير كره خاكى را مى شكند، موانع نيرومند عالم سفلى را از جلوى پايش بر مى دارد و به جهان بالا راه مى يابد، با خداى خود بى واسطه سخن مى گويد، راز دل مى كند و خود را از چنگال نفس و شيطان مى رهاند.

نماز اوج معراج انسان، راز و نياز با خداى سبحان، موجب نزول رحمت يزدان سنگر مبارزه با نفس و شيطان، باز دارنده انسان از خطا و عصيان، وسيله تقرب پارسايان و رمز بندگى مخلصان است.

سخن در پيرامون نماز، آداب، حدود و اسرار آن بسيار فراوان است كه شرح آن در اين صفحات نمى گنجد، فقط براى تيمن و تبرك، و نورانيت دلهاى خوانندگان جملاتى كوتاه از سخنان معصومينعليهم‌السلام را زينت بخش اين صفحات قرار مى دهيم :

۱ - رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله : «الصلاة معراج المؤمن»:

«نماز معراج مؤمن است(۱) ».

۲ - اميرالمؤمنانعليه‌السلام : «الصلاة عمودالدين»:

«نماز ستون دين است(۲) ».

۳ - حضرت علىعليه‌السلام : الصلاة حصن من سطوات الشيطان.

«نماز قلعه مستحكمى است كه از حمله هاى شيطان باز مى دارد(۳) ».

۴ - امام صادقعليه‌السلام : الصلاة ميزان، من وفى استوفى.

«نماز ميزان و الگوست، هر كس آن را كامل انجام دهد، پاداش كامل دريافت مى دارد(۴) ».

۵ - امام رضاعليه‌السلام : الصلاة قربان كل تقى.

«نماز وسيله تقرب هر پارساست(۵) ».

۶ - حضرت رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله :

الا ان الصلاة مادبة الله فى الارض، قد هناها لاهل رحمته فى كل خمس ‍ مرات.

«نماز سفره گسترده خداى متعال در روى زمين است، كه آن را روزى پنج بار براى اهل رحمتش گوارا قرار داده است(۶) ».

۷ - اميرالمومنانعليه‌السلام : الصلاة تستنزل الرحمة.

«نماز موجب نزول رحمت پروردگار است(۷) ».

۸ - از محضر رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله پرسيدند: بهترين اعمال كدام است؟

فرمود:

الصلاة لاول وقتها.

«نماز در اول وقت آن(۸) ».

۹ - پيشواى ششم شيعيانعليه‌السلام :

امتحنوا شيعتنا عند مواقيت الصلاة كيف محافظتهم عليها.

«شيعيان ما را در اوقات نماز بيازماييد كه آن را چگونه رعايت مى كنند(۹) ».

۱۰ - امام صادقعليه‌السلام :لا ينال شفاعتنا من استخف بصلاته.

«كسى كه نمازش را سبك بشمارد به شفاعت ما نايل نمى شود(۱۰) ».

سبك شمردن نماز غير از ترك نماز است، كه ترك نماز به تنهايى موجب دورى از رحمت خدا و سقوط در آتش دوزخ است چنان كه قرآن كريم از اهل دوزخ نقل مى كند كه از آنها سئوال مى شود:

«ما سلككم فى سقر »: «چه چيز شما را در آتش جهنم افكند؟»، در پاسخ مى گويند: «لم نك من المصلين »: «از نمازگزاران نبوديم(۱۱) ».

در روايات بسيارى تأکید شده كه نماز مرز بين اسلام و كفر است. كسى كه پاى در زمره مسلمانان مى گذارد بعد از شهادتين نماز را به او تعليم مى كنند و هنگامى كه از زمره مسلمانان بيرون مى رود با كنار گذاشتن نماز از اسلام جدا مى شود. چنان كه رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله مى فرمايد:

بين العبد و بين الكفر ترك الصلاة.

«فاصله ميان انسان و كفر ترك نماز است(۱۲) ».

ميزان اعمال

نماز ميزان اعمال است و نخستين چيزى كه از اعمال انسان در روز قيامت مورد محاسبه و بررسى قرار مى گيرد نماز است، چنان كه رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله مى فرمايد:

اول ما يحاسب به العبد صلاة.

«نخستين چيزى كه انسان از آن باز خواست مى شود نماز اوست(۱۳) ».

امام صادقعليه‌السلام در اين رابطه مى فرمايد:

اول ما يحاسب به العبد الصلاة، فان قبلت قبل سائر عمله، و اذا ردت رد عليه سائر عمله.

«نخستين چيزى كه از اعمال بندگان بررسى مى شود نماز است، اگر پذيرفته شود ديگر اعمال نيز پذيرفته مى شود و اگر رد شود ديگر اعمال نيز رد مى شود(۱۴) ».

اگر نماز مقبول واقع نشود از ديگر اعمال پرس و جو نمى شود كه شرط قبولى ديگر اعمال پذيرفته شدن نماز است.

شرايط قبولى نماز

براى اينكه نماز بندهاى مقبول واقع شود شرايطى است كه هرگز بدون آنها نمازش پذيرفته نمى شود كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم :

۱ - ولايت

از آنجا كه ولايت اولياى خدا روح نماز، و نماز تجسم عينى ولايت است هرگز نماز بنده اى بدون ولايت مولاى متقيان اميرالمومنان على بن ابى طالبعليه‌السلام پذيرفته نمى شود. در اين رابطه روايات بسيارى از معصومينعليهم‌السلام وارد شده كه به يكى از آنها اشاره مى كنيم :

«امام صادقعليه‌السلام به يكى از اصحاب خود به نام «ميسر» فرمود: اى ميسر كدامين نقطه روى زمين از همه نقاط آن شريف تر است؟ عرض داشت : خدا و رسول خدا داناتر است. فرمود: بين ركن و مقام (مسجدالحرام) روضه اى از روضه هاى بهشتى است و ميان قبر پيامبر اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله و منبر آن حضرت (مسجدالنبى) روضه اى از روضه هاى بهشتى است. اگر خداوند به كسى عمر دراز عطا فرمايد و او هزار سال در ميان ركن و مقام و در ميان قبر و منبر رسول خدا، خدا را پرستش كند آنگاه در بسترش مظلومانه كشته شود ولى خدا را بدون ولايت ما ملاقات كند، بر خداوند شايسته است كه او را به روى دماغش در آتش ‍ افكند(۱۵) ».

در اين رابطه اخبار و احاديث بسيار است و كتابهايى مستقلا در اين زمينه تألیف شده كه يكى از آنها كتاب پرارج الصلاة لا تقبل الا بالولاية از شخصيت بزرگ جهان تشيع «شهيد ثانى» (ره) مى باشد.(۱۶)

بر اساس روايات فراوانى كه از امامان اهلبيتعليه‌السلام رسيده است روح نماز اعتقاد به ولايت حقه مولاى متقيان اميرمؤمنان على بن ابى طالبعليه‌السلام مى باشد. علامه مجلسى قسمتى از اين احاديث را در دايرة المعارف بزرگ خود گرد آورده و فصلى را به نقل اين احاديث اختصاص ‍ داده است. علاقمندان به جلد ۲۴ بحارالانوار صفحات ۲۸۶ تا ۳۰۴ مراجعه فرمايند.

و در ذيل آيه ۴۵ سوره عنكبوت روايتى است كه از آن استفاده مى شود كه منظور از «صلاة» وجود مقدس اميرمؤمنان و منظور از «فحشا و منكر» دو بت بزرگ قريش مى باشد.(۱۷)

۲ - خضوع و خشوع

قرآن كريم شرط رهايى و رستگارى مؤمنان را خشوع در نماز معرفى كرده مى فرمايد:قد افلح المومنون، الذين هم فى صلاتهم خاشعون :

«به راستى مؤمنان رستگار شدند، آنان كه در نمازهايشان خشوع كنندگانند.(۱۸) »

رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله در اين رابطه مى فرمايد:

«نماز بر چهار پايه استوار شده است : يك پايه آن وضوى كامل است، يك پايه اش ركوع، و يك پايه اش سجود و يك پايه اش تواضع در نماز است و آن به اين است كه انسان با تمام دل متوجه خداى متعال باشد. اگر ركوع و سجودش كامل كند و همه اين اركان را به جا آورد، چنين نمازى با نورى درخشان به سوى آسمان بالا مى رود، درهاى آسمان براى آن گشوده مى شود و مى گويد: مرا محافظت كردى خدا تو را محفوظ بدارد. و فرشتگان مى گويند: خداوند بر صاحب اين نماز رحمت كند. ولى اگر اين جهات را رعايت نكند به صورت تيره و تار بالا مى رود و درهاى آسمان بسته مى شود و مى گويد: مرا ضايع كردى، خداوند تو را ضايع كند. چنين نمازى به صورت نمازگزار زده مى شود(۱۹) ».

در اين زمينه سخن بسيار است ولى چون مرحوم شهيد ثانى در همين كتاب به طور مبسوط در اين زمينه بحث كرده است ما دامن سخن را فرا مى چينيم.

۳ - رعايت آداب و اركان

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد: نماز چهار هزار حد دارد(۲۰) كه برخى از آنها واجب و برخى ديگر مستحب است.

«شهيد اول» حدود واجب نماز را يك هزار بيان كرده است و آنها را در كتابى گرد آورده و آن را «الفيه» نام نهاده است و حدود مستحب نماز را در سه هزار حد در كتابى گرده آورده و آن را «نفليه» ناميده است. جاى ترديد نيست كه براى قبولى نماز حداقل بايد آداب و اركان واجب آن رعايت شود وگرنه پذيرفته نخواهد شد.

روزى رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله نمازگزارى را مشاهده كرد كه ركوع و سجود نماز را به طورى كامل انجام نمى داد، رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله خطاب به اصحاب خود فرمود:

نقر كنقر الغراب : لئن مات هذا و هكذا صلاته ليموتن على غير دينى.

«اين مرد همانند كلاغ نوك بر زمين مى زند، اگر اين مرد با اين نماز بميرد بيرون از آيين من مرده است(۲۱) ».

و در مورد كسى كه در حال نماز با ريشش بازى مى كرد فرمود:

لو خشع قلبه لخشعت جوارحه : «اگر قلب اين مرد خشوع كرده بود، اعضا و جوارحش نيز خشوع مى كرد(۲۲) ».

۴ - تفكر و تعقل

شخص نمازگزار بايد موقعيت خود را دقيقا بشناسد و بداند كه در كجا ايستاده؟ چه مى كند؟، با چه كسى سخن مى گويد؟ و....

رسول گرامى اسلام مى فرمايد:

انما يكتب للعبد من صلاته ما عقل منها.

«از نماز يك بنده فقط به مقدارى كه مى فهمد چه مى كند، در نامه اعمالش نوشته مى شود(۲۳) ».

و يكبار ديگر خطاب به «ابوذر غفارى» فرمود:

يا اباذر! ركعتان مقتصدتان فى تفكر، خير من قيام ليلة و القلب ساه :

«اى ابوذر! دو ركعت نماز متوسط كه تواءم با تفكر و تعقل باشد، بهتر از شب زنده دارى يك شب با دل غافل است(۲۴) ».

از اينجاست كه پيشوايان معصومعليهم‌السلام وقتى به نماز مى ايستادند رنگ مباركشان دگرگون مى شد و رنگ چهره شان به زردى مى گراييد و چون از علت آن مى پرسيدند، مى فرمودند: مى خواهيم در برابر پروردگار جهانيان بايستيم(۲۵) .

اگر كسى اركان و آداب نماز را رعايت نكند و بخصوص شرايط اصلى آن را رعايت نكند هرگز نمازش پذيرفته نمى شود و خداى ناكرده مشمول اين حديث مى شود كه رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله مى فرمايد:

يمضى على الرجل ستون سنة او سبعون سنة، ما قبل الله منه صلاة واحدة :

«۶۰ سال يا ۷۰ سال بر انسان مى گذرد و خداوند حتى يك نماز از او قبول نمى كند!!(۲۶) ».

اسرار نماز

اگر چه ما در مسائل تعبدى تابع فلسفه نيستيم، چه فلسفه احكام را بدانيم يا از آن بى اطلاع باشيم، فرمان حق تعالى را اطاعت خواهيم كرد و هرگز از علت و فلسفه آن نخواهيم پرسيد، ولى نماز از آن احكامى است كه در قرآن كريم و احاديث معصومينعليهم‌السلام به برخى از اسرار و حكمتهاى آن اشاره شده است كه به چند نمونه آن اشاره مى كنيم :

۱ - ياد خدا

قرآن كريم يكى از اسرار نماز را ياد خدا معرفى كرده مى فرمايد:

اقم الصلوة لذكرى .

«نماز را براى ياد من بپا داريد(۲۷) ».

بدون ترديد ياد خدا بسيارى از فضايل انسانى را در درون انسان زنده مى كند و انسان را به انجام وظايف فردى و اجتماعى خود وا مى دارد و او را از هر گونه خيانت و كارهاى ناشايست باز مى دارد.

ياد خدا، ياد اولياى خدا، ياد پاداشها و كيفرهاى خدا به انسان آرامش ‍ مى بخشد و او را از هرگونه اضطراب و دلهره رهايى مى دهد.

انسان تا از بستر خواب سر بر مى دارد به وسيله نماز صبح به ياد خدا مى افتد و تا مدتى در برابر حملات نفس و شيطان در امان است. تا هجوم افكار مادى و نفسانى بر او غلبه مى كند اوقات نماز ظهر و عصر و مغرب با فاصله هاى كوتاه فرا مى رسد و او را با ياد خدا بيمه مى كند. هنگامى كه تاريكى شب به او فرصت مى دهد كه برخى از مرزها را ناديده بگيرد، وقت نماز عشا و نمازهاى آخر شب مى رسد و او را با ياد خدا جلا مى دهد و هر يادى را جز ياد خدا از دلش مى زدايد.

۲ - مصونيت از گناه

راز ديگر نماز از نظر قرآن عامل باز دارنده بودن آن از هرگونه گناه و عصيان است، چنان كه مى فرمايد:

ان الصلوة تنهى عن الفحشاء و المنكر .

«به راستى نماز از فحشا و منكر باز مى دارد(۲۸) ».

انسانى كه با انواع غرايز حيوانى مجهز و در برابر خواستهاى نفسانى اسير و بيچاره است چون به نماز مى ايستد و از روز رستاخيز ياد مى كند و از عذابهاى دردناكى كه در انتظار ستمگران و گمراهان است ياد مى كند، بدون ترديد به خود مى آيد و از گناهان باز مى گردد و بدين گونه غرايز سركش و طغيانگر او تعديل مى شود.

شرايط خاص نماز ايجاب مى كند كه انسان از مكان غصبى، پول حرام و تجاوز به حقوق فردى و اجتماعى خوددارى كند، هرگز لقمه حرام نخورد، جامه غصبى نپوشد، در مكان غصبى اقامت نكند، پول حرام به ثروت خود وارد نكند. و بدين گونه انسان از بسيارى از گناهان بازداشته مى شود.

كسى كه نماز مى خواند و گناه هم مى كند، نمازش در مقياس واقع نماز محسوب نمى شود، چنان كه امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد:

من احب ان يعلم اقبلت صلاته ام لم تقبل، فلينظر هل منعته صلاته عن الفحشاء و المنكر، فبقدرما منعته قبلت منه :

«هر كس دوست دارد بداند كه آيا نمازش قبول شده است يا نه؟ نگاه كند كه آيا نماز او را از گناه باز مى دارد يا نه؟ هر مقدار كه نماز او را از گناه باز دارد به همان مقدار مقبول واقع مى شود(۲۹) ».

۳ - استقامت در برابر شدايد

راز سوم نماز از نظر قرآن اين است كه نماز پناهگاه مطمئنى در برابر شدايد است، چنان كه مى فرمايد:

و استعينوا بالصبر و الصلوة .

«از صبر و نماز استمداد بجوييد(۳۰) ».

در روايات آمده است كه هنگامى كه امرى بر رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله سخت مى شد به نماز پناه مى برد(۳۱) .

۴ - رمز وحدت

روزى پنج بار در ساعتهاى معين بيش از يك ميليارد مسلمان در چهار گوشه جهان در صفهاى فشرده و منظم به سوى يك نقطه (كعبه) روى مى كنند و به نماز مى ايستند و اين والاترين نشانه وحدت بين امت اسلامى است.

آيين مقدس اسلام به اجتماع و اتحاد عنايت خاصى نشان داده نماز را به عنوان يكى از مظاهر وحدت در ميان امت اسلامى تشريع كرده، با تعبيراتى نظير

واركعوا مع الراكعين (۳۲) .

به بعد اجتماعى نماز و نقش شگرف آن در پيدايش وحدت اشاره فرموده است.

برخى از دشمنان قسم خورده اسلام به اين نكته توجه كرده، مقامات توطئه گر انگليس را هشدار داده مى گويد:

«تا مسلمانان به سوى يك قبله نماز مى خوانند و به دور يك خانه طواف مى كنند شما نمى توانيد بر آنها غلبه كنيد».

از آن روز همه استعمار گران تلاش كردند كه از هر فرصتى براى ايجاد اختلاف در ميان مسلمانان استفاده كنند.

۵ - ايجاد نظم

دقت عجيب و شگفت انگيزى كه در مورد اوقات نماز در آيين مقدس اسلام به كار رفته، هر انسان صاحب رشدى را به اهميت نظم در زندگى متوجه مى كند و انسان را منظم بار مى آورد و به رعايت نظم در تمام شؤون زندگى وا مى دارد.

در روزگارى كه واژه «نظم» در قاموس زندگى راه نيافته بود پيشواى نخستين شيعيان مولاى متقيان، امير مؤمنان، على بن ابى طالبعليه‌السلام در واپسين لحظات زندگى، عليرغم نامساعد بودن حال مباركشان، اهل و اولاد و شيعيان خود را به رعايت نظم توصيه مى كند و مى فرمايد:

«اوصيكما و جميع ولدى و اهلى و من بلغه كتابى، بتقوى الله و نظم امركم...»:

«به شما و همه فرزندان و اهل و عيالم و همه كسانى كه وصيتم به آنها برسد، سفارش مى كنم تقوى و نظم امور را... ».

اميرالمؤمنان در اين وصيت گرانبها كه لحظاتى چند از شهادتشان خطاب به امام حسن و امام حسينعليه‌السلام فرموده است.(۳۳) پس از تقوى، نظم را سفارش مى كند ولى با كمال تأسف شيعيان آن حضرت اين چنين از نظم و برنامه گريزان هستند.

اوقات نماز طورى تنظيم شده كه نماز خوان عملا به نظم عادت مى كند و در تمام شؤون زندگى منظم تربيت مى شود.

اسرار و رموز اجتماعى، اخلاقى، سياسى و بهداشتى نماز بيش از آن است كه در اين مختصر بگنجد، ما به عنوان نمونه به چند نكته اشاره كرديم وگرنه دهها كتاب مستقل توسط بزرگان در شرح ابعاد فردى و اجتماعى و اخلاقى و بهداشتى نماز نوشته اند كه به برخى از آنها در زير اشاره خواهيم نمود.

كتابنامه اسرار نماز

در پيرامون اسرار و رموز نماز دهها كتاب ارزنده از علماى بزرگ و فقهاى عاليقدر در طول چهارده قرن به رشته تحرير در آمده كه اسامى قسمتى از آنها را در زير مى آوريم :

۱ - اسرار الصلاة

از حسين بن عبدالله بن سينا متوفاى ۴۲۷ ه‍.

ابن سينا اين كتاب را در سه بخش تحت عنوانهاى : ماهيت نماز، احكام ظاهرى و اسرار باطنى نماز، ظاهر و باطن نماز بر چه كسانى واجب است، تألیف نموده است.

اين كتاب در ضمن «كلمات المحققين» به سال ۱۳۱۵ ه‍. در تهران چاپ و در سال ۱۴۰۲ ه‍. در قم افست شده است.

ترجمه فارسى آن به قلم «ضياء الدين درى» به سال ۱۳۲۶ شمسى در تهران به چاپ رسيده است.(۳۴)

۲ - اسرار الصلاة

از سيد ابن طاووس، متوفاى ۶۶۴ ه‍. اسم كامل آن «اسرار الصلاة و انوار الدعوات» است.

۳ - اسرار الصلاة

از شيخ جمال الدين، احمد بن شمس الدين محمد بن فهد اسدى حلى، متوفاى ۸۴۱ ه‍. مدفون در بقعه معروفش در كربلا.

۴ - اسرار الصلاة

از مولى محمد سعيد شريف، بن محمد مفيد قمى متوفاى بعد از ۱۱۲۶ ه‍. اين كتاب به سال ۱۳۱۳ ه‍. در حاشيه كتاب شرح الهدايه چاپ شده است. در اين رابطه دو كتاب ديگر به نامهاى :

«روح الصلاة» و «حقيقة الصلاة» به قاضى سعيد قمى نسبت داده شده، كه احتمالا همان «اسرار الصلاة» مى باشد.(۳۵)

برخى از بزرگان معتقدند كه اين كتاب بهترين كتابى است كه در اين رابطه نوشته شده است.(۳۶)

۵ - اسرار الصلاة

از مولى على اكبر كرمانى، از علماى معاصر ناصرالدين شاه. اين كتاب به فارسى نگارش يافته و در سال ۱۲۷۱ ه‍. به طبع رسيده است.

۶ - اسرار الصلاة

از صائن الدين على بن محمد بن افضل الدين تركه، متوفاى چهارم ذيحجة الحرام ۸۳۰ ه‍.(۳۷)

نسخه اى از اين كتاب در ۶۰ صفحه به تاريخ ۱۰۸۴ ه‍. در كتابخانه آيت الله مرعشى در قم موجود است.(۳۸)

۷ - اسرار الصلاة

از مصطفى بن محمد خوئى، كه نسخه اى از آن به خط مؤلف در ۱۶۶ صفحه در كتابخانه وزيرى يزد موجود است.(۳۹)

۸ - اسرار الصلاة

از على نقى بن محمد رضا همدانى، كه نسخه اى از آن در كتابخانه مرحوم آخوند در همدان(۴۰) و نسخه ناقصى در كتابخانه آيت الله گلپايگانى در قم موجود است.(۴۱)

۹ - اسرار الصلاة

از حاج محمد بن نادعلى بروجردى، كه نسخه اى از آن در ۱۵۶ صفحه در كتابخانه آيت الله مرعشى قم موجود است.(۴۲)

۱۰ - اسرار الصلاة

از شيخ محمد حسين خراسانى، كه در تاريخ ۱۳۸۹ ه‍ در ۱۷۳ صفحه رقعى در تهران چاپ و منتشر شده است.

۱۱ - اسرار الصلاة

از سيد كاظم رشتى، متوفاى ۱۲۵۹ ه‍ كه نسخه خطى آن در ۳۰ صفحه در كتابخانه آيت الله مرعشى در قم موجود است.(۴۳)

۱۲ - اسرار الصلاة

از سيد امير محمد صالح بن امير عبدالواسع خاتون آبادى، متوفاى ۱۱۱۶ ه‍.

۱۳ - اسرار الصلاة

از سيد جعفر سبزوارى، خواهرزاده سيد محمد سبزوارى متوفاى ۱۱۹۸ ه‍.

۱۴ - اسرار الصلاة

از سيد مرتضى بن سيد محمد كشميرى، از شاگردان سيد دلدار على، متوفاى ۱۲۳۵ ه‍.

۱۵ - اسرار الصلاة

از سيد موسى بن سيد محمد مستوفى همدانى، متوفاى حدود ۱۳۰۰ ه‍.

۱۶ - اسرار الصلاة

از حاج ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى، متوفاى ۱۳۴۳ ه‍. از تربيت يافتگان مكتب مولى حسين قلى همدانى، كه در سال ۱۳۲۰ ه‍. از نجف اشرف به ايران بازگشت و در قم رحل اقامت افكند. برخى از مراجع بزرگ عصر در خدمت ايشان تلمذ نموده اند. معظم له روز عيد سعيد اضحى ۱۳۴۳ ه‍. وفات نموده، در كنار بقعه ميرزاى قمى در شيخان قم مدفون شدند.(۴۴)

مرحوم ملكى كتاب پر ارج «اسرار الصلاة» را در قم تألیف كردند و به سال ۱۳۳۸ ه‍. با چاپ سنگى منتشر نمودند و چاپ سوم آن به سال ۱۳۹۱ ه‍. در ۳۲۰ صفحه در تهران منتشر شد. اين كتاب اخيرا به فارسى نيز ترجمه و منتشر شده است.

۱۷ - اسرار الصلاة

از حاج شيخ عباس حائرى تهرانى، متوفاى ۱۳۶۰ ه‍ صاحب كتاب :

الجواب الصائب عن شبهة ايمان ابى طالب و ديگر آثار ارزشمند.(۴۵)

۱۸ - اسرار الصلاة

از مولى عباس بن اسماعيل بن على بن معصوم قزوينى، كه در سال ۱۲۹۴ و ۱۳۰۴ ه‍. در ايران به چاپ رسيده است. اسم كامل آن :

«اسرار الصلاة و آدابها و ادعيتها» مى باشد.(۴۶)

۱۹ - اسرار الصلاة

از شيخ محمد بن على اكبر فريد نهاوندى، متوفاى ۱۳۳۰ شمسى. اين كتاب تحت عنوان «اسرار الصلاة يا رموز نماز» در ۴۴۸ صفحه به چاپ رسيده است.(۴۷)

۲۰ - اسرار العبادات

از مولى محمد تقى خرقانى، كه آن را به فارسى تألیف كرده و تا «سر الاسلام» نوشته است و پسرش شيخ محسن «اسرار تشريع الصلاة» را به آن افزوده است. تاريخ كتابت آن ۱۳۲۱ ه‍. است.(۴۸)

۲۱ - ترجمة الصلاة

از مولى محسن فيض كاشانى، متوفاى ۱۰۹۱ ه‍ كه در ۱۶۸ صفحه به قطع رحلى به چاپ رسيده است.

تاكنون بيش از ۱۰ كتاب تحت عنوان «ترجمة الصلاة» از بزرگان شيعه به زبانهاى عربى، فارسى و اردو به رشته تحرير درآمده است.(۴۹)

۲۲ - التنبيهات العلية

از شهيد ثانى، معروف به «اسرار الصلاة» كه اسم كامل آن «التنبيهات العلية على وظائف الصلاة القلبية» مى باشد. در پايان مقدمه راجع به اين كتاب و مولف بزرگوار آن مشروحا سخن خواهيم گفت.

۲۳ - جامع الخيرات

از مولى محمد على بن محمد حسن ارانى كاشانى، متوفاى ۱۲۵۹ ه‍. اين كتاب شرح كتاب اسرار الصلاة شهيد ثانى است.(۵۰)

۲۴ - الدرة البيضاء

از شيخ على بن غلامعلى قزوينى، معاصر ناصرالدين شاه، كه نسخه اى از آن در ۶۰۰ صفحه در كتابخانه مسجد اعظم در قم موجود است.(۵۱)

۲۵ - غرة الجبين

از مولى محمد مهدى استرآبادى، متوفاى ۱۲۵۹ ه‍. در لكهنو، كه آن را در اسرار نماز به رشته تحرير درآورده است.(۵۲)

۲۶ - مرآت الصلاة

از خطيب تواناى معاصر، مرحوم حاج ميرزا حسن ناصرزاده تبريزى، متوفاى ۱۴۰۰ ه‍. كه عمرى در سنگر وعظ و خطابه از حريم اهلبيت عصمت و طهارت دفاع كرد. اين كتاب در ۲۴۰ صفحه به سال ۱۳۹۲ ه‍. در تبريز به چاپ رسيده است.

۲۷ - مصباح النجاة فى اسرار الصلاة

از شيخ عبدالحسين تهرانى، همنام و معاصر شيخ عبدالحسين تهرانى مشهور به «شيخ العراقين» متوفاى ۱۲۸۶ ه‍.

مؤلف به سال ۱۲۸۳ ه‍ كتاب اسرار الصلاة شهيد را نوشته، حواشى و شروحى بر آن افزود.(۵۳)

اين كتاب به سال ۱۳۹۱ ه‍. در ۲۹۷ صفحه رقعى در تهران چاپ و منتشر شد.

۲۸ - معيار الصلاة

از عبد الوحيد بن نعمة الله بن يحيى استرآبادى، از علماى قرن يازدهم و از شاگردان شيخ بهائى (ره).(۵۴)

۲۹ - منهاج الولاة فى اسرار الصلاة

از آقاى محمد حسين بن آقا محمد باقر، كه در سال ۱۲۶۸ ه‍. در بروجرد آن را به رشته تحرير در آورده است.(۵۵)

۳۰ - هشت بهشت

از ميرزا محمد طبيب زاده احمد آبادى، صاحب شمس طالعه در شرح زيارت جامعه.

اين كتاب به سال ۱۳۷۱ ه‍. در ۱۷۸ صفحه در اصفهان به چاپ رسيده است.(۵۶)

كتاب حاضر

كتابى كه در پيش رو داريد ترجمه كتاب پرارج «اسرار الصلاة» از فقيه بزرگ جهان تشيع، زين الدين بن على بن احمد شامى عاملى، معروف به «شهيد ثانى» است، كه به سال ۹۶۶ ه‍. به جرم دفاع از حريم ولايت به پايتخت پادشاه عثمانى «استانبول» برده شده، در آن جا به شهادت رسيد.

اسرار الصلاة شهيد ثانى كه التنبيهات العلية على وظائف الصلاة القلبية نام دارد، همانند ديگر كتب مؤلف مورد توجه فضلا و دانشمندان قرار گرفته، نسخه هاى فراوانى از آن استنساخ شده در اقطار و اكناف جهان منتشر شده است و پس از پيدايش و گسترش صنعت چاپ، مكرر به چاپ رسيده و منتشر شده است.

بر كتاب اسرار الصلاة شهيد ثانى شرحهايى نوشته شده كه به يكى از آنها تحت عنوان «جامع الخيرات» اشاره كرديم، و شرح ديگرى توسط سيد مرتضى حسين، از علماى برجسته لاهور، تحت عنوان «شرح اسرار الصلاة» نگارش يافته است.(۵۷)

اين كتاب به زبانهاى مختلف ترجمه شده و دو بار به فارسى ترجمه و منتشر شده است. يكبار توسط «محمد صالح بن محمد صادق واعظ» كه به اهتمام «سيد جلال الدين محدث» به سال ۱۳۶۸ ه‍. در ۱۶۰ صفحه به چاپ رسيده است و يكبار ديگر توسط «محمد حسين بختيارى كوه سرخى» استاد دانشكده الهيات مشهد ترجمه شده و به صورت سلسله مقالاتى در «نامه آستان قدس رضوى» در ۵ شماره منتشر شده است.(۵۸)

مترجم اول مطالب بسيارى را بر متن كتاب افزوده، بدون اين كه موارد تغيير يافته را مشخص كند و مترجم دوم مطالب بسيارى را از كتاب انداخته، بدون اين كه به مطالب حذف شده اشاره كند، يكبار ديگر اين كتاب به دستور شاه سلطان حسين صفوى و توسط مولى محمد زمان تنكابنى به فارسى ترجمه شده، كه نسخه اى از آن به تاريخ كتابت ۱۱۱۸ ه‍. در كتابخانه مرحوم سيد حسن صدر موجود است(۵۹) كه ما دسترسى به آن نداريم، از اين رهگذر به ترجمه سومى نياز بود كه با حفظ امانت در ترجمه مطالب كتاب در حد امكان با تعبيراتى ساده و روان در اختيار خوانندگان فارسى زبان قرار گيرد.

اين ترجمه از روى متن عربى «اسرار الصلاة» چاپ ۱۳۱۳ هجرى در ضمن «رسائل شهيد» به فارسى برگردان شده است.(۶۰)

بيوگرافى اجمالى مؤلف

مؤلف بزرگوار سرآمد فقهاى شيعه، نابغه عصر، نادره زمان استوارترين استوانه فقه شيعه، درخشانترين چهره فقاهت، «زين الدين، پسر احمد، پسر محمد جمال الدين، پسر تقى الدين، پسر صالح عاملى جبعى، معروف به شهيد ثانى» مى باشد.(۶۱)

نياهاى ششگانه اش همگى از بزرگان دانش و تقوى و از اجله علماى شيعه بودند و نياى ششم ايشان «شيخ صالح» شاگرد علامه حلى بود.(۶۲)

مدتى بس دراز دانش و فضيلت در اين خاندان دور مى زد و به همين مناسبت اين خاندان به «سلسلة الذهب» شهرت يافتند.(۶۳)

اگر بخواهيم ستايشهاى بزرگان را در پيرامون شخصيت بى نظير «شهيد ثانى» نقل كنيم مثنوى هفتاد من كاغذ مى شود، براى تبرك به چند نمونه كوتاه بسنده مى كنيم.

۱ - شيخ حر عاملى در پيرامون شخصيت آن اسطوره فقاهت مى نويسد:

«موقعيت او در دانش و تقوى و فضيلت و زهد و عبادت و تحقيق و جلالت قدر و عظمت شأن و جامع فضايل و كمالات بودن، مشهورتر از آن است كه نيازى به بيان داشته باشد و صفحات برجسته او بيشتر از آن است كه به شمار آيد و آثار گرانقدرش بسيار فراوان و در دسترس همگان است.(۶۴) »

۲ - استاد اساتيد ما حضرت آية الله خوئى (ره) نيز عين فراز بالا را در رجال خود آورده است.(۶۵)

۳ - شاگردش شيخ محمد عودى جزينى در سيرت او مى نويسد:

«با همه صفات برجسته آراسته بود، همه فضيلتها را به خود اختصاص ‍ داده بود، كمالات روحى و فضايل معنوى او در حدى بود كه همگان را به خضوع وا مى داشت. شيخ امت و پيشواى مطلق بود كه همه فضيلتها از او و به سوى او بود. حتى يك لحظه از عمر پربارش را در غير كسب فضيلت صرف نكرد. همه ساعات شبانه روزى اش را به كارهاى ارزنده تقسيم كرد بود(۶۶) ».

۴ - صاحب «روضات» مى نويسد: «تا به امروز كه تاريخ ۱۲۶۳ هجرى است، احدى از دانشمندان بزرگ را از نظر جلالت قدر، سعه صدر، عظمت شأن، بلندى موقعيت، دقت نظر، متانت در تصميم، حسن سليقه، استحكام راءى، نظم در تحصيل، كثرت اساتيد، لطافت طبع، ظرافت روش، معنويت در گفتار و تماميت تألیفات، سراغ ندارم كه همانند او باشد، او در تخلق به اخلاق الهى نزديك است كه تالى تلو مقام معصومينعليهم‌السلام باشد او همانند نقطه پرگار است كه گردش همه علوم و فنون و فضايل به دور اوست(۶۷) ».

ناگفته نماند كه سيد محسن عالمى شهيد اول را از جهت دقت نظر بر او ترجيح داده است.(۶۸)

۵ - صاحب «ريحانة الادب» سيرت او را چنين مى نويسد: «مخفى نماند كه شهيد بيشتر اوقات ناگزير به اختفاء بود و هرگز از شر متعصبين اهل سنت ايمن نبود، و در عين حال همه نيازمنديهاى خود و خانواده اش را شخصا انجام مى داد، شبها براى اهل و عيالش هيمه مى آورد... با همه اين گرفتاريها وقتى در مجلس درس مى نشست مانند دريا موج مى زد و جواهرات گرانبهايى به ساحل مى انداخت. نكات و دقايقى اظهار مى نمود كه بيرون از افكار معمولى فحول بود و تألیفات طريفه و منيفه اش اكابر هر عصرى را رهين قلم خود فرموده است. پر واضح است كه اين همه آثار ارزشمند جز با تاءييدات خداى متعال امكان پذير نيست(۶۹) ».

تألیفات گرانبهاى شهيد

شهيد ثانى همواره با توفيقات الهى مؤ فق بود وگرنه چگونه ممكن است يك دانشمند بزرگ با آن همه مراجعات و گرفتاريها اين همه آثار گرانبها به يادگار بگذارد. مدت زمانى كه مرحوم شهيد براى تألیف اين آثار گرانبها صرف كرده براى استنساخ آنها كافى نيست.(۷۰)

كتاب پرارج و معروف شهيد «شرح لمعه» كه كتاب درسى حوزه هاى علميه است و فضلا و دانشمندان آن را در طول چند سال مى خوانند مرحوم شهيد آن را در شش ماه و شش روز تألیف كرده است.(۷۱)

كتاب «مسالك» را كه به نظر مراجع بزرگ دقيق ترين كتاب شهيد است، در مدت ۹ ماه تألیف نموده است.(۷۲)

شهيد ثانى در ادبيات، فقه، حديث تفسير، هيئت، هندسه، كلام و غير آنها به حد اعلاى كمال رسيده بود و در همه اين رشته ها آثار سودمندى از خود به يادگار گذاشته است. وى نخستين كسى است كه از علماى شيعه در «دراية الحديث » كتاب نوشته است.(۷۳)

اولين اثر او شرح ارشاد علامه در فقه است كه آن را «روض الجنان فى شرح ارشاد الاذهان» نام نهاده است.(۷۴)

و آخرين اثر او كتاب پرارج «شرح لمعه» است، كه هم اكنون كتاب درسى حوزه هاى علميه مى باشد.(۷۵)

آية الله خوئى و شيخ حر عاملى از هفتاد كتاب پرارج شهيد ثانى نام برده اند(۷۶) و سيد محسن عاملى و مدرس خيابانى از هشتاد اثر ارزنده وى نام برده اند.(۷۷)

يكى از آثار گرانبهاى شهيد ثانى كتاب پرارج «اسرار الصلاة» است كه ترجمه آن را در دست داريد. كه مشروحا در اين باره سخن گفتيم، تكرار نمى كنيم فقط اين نكته را مى افزاييم كه اين كتاب «اسرار نماز» به معناى اصطلاحى آن نيست بلكه شرح وظايف قلبى نمازگزار، از اقبال دل و حضور قلب و توجه درون و اخلاص در عمل مى باشد و لذا مؤلف بزرگوار آن را «التنبيهات العليه على وظائف الصلاة القلبيه» ناميده است كه بعدها به نام «اسرار الصلاة» شهرت يافته است و ما ناگزير ترجمه خود را «اسرار نماز» نام نهاديم.

شهيد ثانى آثار گرانبهاى ديگرى در پيرامون نماز دارد كه از آن جمله است :

۱ - المقاصد العلية

اين كتاب شرح الفيه شهيد اول است و بيانگر هزار واجب از واجبات نماز است.(۷۸)

۲ - الفوائد الملية

اين كتاب نيز شرح نفليه شهيد اول است و بيانگر سه هزار مستحب از احكام استحبابى نماز مى باشد.(۷۹)

۳ - الصلاة لا تقبل الا بالولاية

اين كتاب بيانگر اين حقيقت است كه اعتقاد به ولايت اميرمؤمنانعليه‌السلام و فرزندان معصومش روح نماز است و هرگز نماز بنده اى بدون ولايت قبول نمى شود.(۸۰)

اساتيد و شاگردان

اساتيد و شهيد ثانى از علماى شيعه بسيار است كه از آن جمله است :

۱ - پدر بزرگوارش على بن احمد، معروف به ابن الحاجه نحاريرى.

۲ - شيخ على بن عبدالعالى ميسى.

۳ - سيد حسن بن سيد جعفر كركى.

۴ - شمس الدين محمد بن مكى دمشقى.

۵ - شيخ احمد بن جابر.

۶ - شيخ جمال الدين احمد بن شمس الدين عاملى.

و اساتيد وى از اهل سنت بسيار فراوان است كه اسامى ۱۹ تن از آنها از مصر و دمشق و غزه و بيت المقدس، در كتابها مسطور است.(۸۱)

شاگردان بسيارى تربيت كرده كه از آن جمله است :

۱ - شيخ حسين بن عبدالصمد، پدر شيخ بهائى، كه در مسافرت مصر و استانبول، در محضر شهيد ثانى بود و كرامتى از او نقل مى كند كه بعدا اشاره خواهيم كرد. شهيد ثانى اجازه مبسوطى به او داده، كه در آن طرق روايتى خود به همه مؤلفات علماى شيعه را بيان فرموده است. متن اجازه در بحارالانوار موجود است.(۸۲)

۲ - پدر صاحب مدارك، كه او را همان پسرش تربيت كرد و دخترش را نيز به او تزويج كرد.(۸۳)

۳ - محمد بن حسين حر عاملى، نياى بزرگ صاحب وسائل، كه دخترش را به عقد شهيد در آورد.(۸۴)

۴ - على بن عبد الصمد، عموى شيخ بهائى و دهها نفر ديگر كه در كتب مبسوطه از آنها بحث شده است.(۸۵)

در سيرت شهيد نوشته اند كه با شاگردان همانند يكى از آنان رفتار مى كرد، هرگز براى خود امتيازى قايل نبود، همه نيازهاى زندگى اش را شخصا تهيه مى كرد و از كسى استمداد نمى جست. نماز عشا را در مسجد با جماعت مى خواند و آنگاه براى حفاظت و حراست تاكهايش به باغ مى رفت و صبح و نماز را در مسجد اقامه مى كرد و بعد از تعقيبات نماز به درس و بحث مى پرداخت.(۸۶)

مسافرتهاى پربار شهيد

مسافرتهاى شهيد از سال ۹۲۵ شروع مى شود، به سال ۹۲۵ كه شهيد ۱۴ ساله بود پدر بزرگوارش را از دست داد.

شهيد كه صرف و نحو و فقه در نزد پدر آموخته بود پس از رحلت پدر براى ادامه تحصيل به «ميس» (يكى از قراء جبل عامل) رفت و در آن جا در نزد شوهر خاله اش «على بن عبدالعالى» به تحصيل پرداخت.(۸۷)

در اواخر ۹۳۳ ه‍. از «ميس» به «كرك نوح» مهاجرت كرد و در آن جا قسمتى از فنون علمى را از «سيد حسن بن سيد جعفر» صاحب «المحجة البيضاء» آموخت.(۸۸)

يك سال بعد به زادگاه خود «جبع» بازگشت و سپس براى تكميل دروس خود به دمشق رفت و از محضر دانشمندانى چون «شمس الدين محمد بن مكى» و «شيخ احمد بن جابر» كسب فيض ‍ نمود.(۸۹)

در سال ۹۳۸ به زادگاه خود بازگشته، چهار سال در آن جا اقامت نموده به سال ۹۴۲ ه‍. به دمشق رفت و صحيحين را در نزد «ابن طولون» قرائت كرده، اجازه روايتى دريافت نمود.(۹۰)

در اواخر همان سال براى تكميل معلومات خود به مصر رفت و در آنجا در نزد ۱۶ تن از رجال برجسته اهل سنت، حديث و فقه و ديگر رشته هاى علوم را فرا گرفت.(۹۱) كه اسامى آنها در كتب مبسوطه چون «خاتمه مستدرك» مندرج است.(۹۲)

شهيد پس از ۱۸ ماه توقف در مصر، در ۱۷ شؤ ال ۹۴۳ ه‍. مصر را به قصد خانه خدا ترك نمود و پس از اداى مناسك حج به زادگاه خود باز گشت.(۹۳)

ورود شهيد به «جبع» موجب تشكيل حوزه علميه در آن سامان و اجتماع علاقمندان و ازدحام آنان در حوزه درسى او شد.

در آن هنگام شهيد ۳۳ سال داشت و به عالى ترين مرحله اجتهاد رسيده بود ولى به شدت در كتمان آن مى كوشيد. تاءسيس حوزه علميه و تدريس فقه استدلالى موجب شد كه اجتهادش بر سر زبانها بيفتد و ديگر كتمان فايده نداشته باشد.(۹۴)

شهيد در سال ۹۴۶ ه‍. براى زيارت عتبات عاليات به عراق رفت و پس از چهار ماه توقف در عتبات عاليات روز نيمه شعبان به زادگاه خود بازگشت و پس از دو سال اقامت رهسپار بيت المقدس شد.(۹۵)

سه سال بعد رهسپار تركيه شده، مدت سه ماه و نيم در قسطنطنيه (استانبول) اقامت نمود.(۹۶)

به هنگام ورود شهيد به استانبول از او گواهينامه قاضى صيدا را خواستند كه در آن زمان هيچ دانشمندى را بدون چنين گواهينامه اى نمى پذيرفتند. وى مدت ۱۸ روز در منزل نشست و كتابى پيرامون ۱۰ مساءله از مشكلات علوم تألیف كرد و به قاضى استانبول فرستاد و گفت : اين گواهينامه من است. قاضى استانبول گواهينامه ارزشمندى به او داد و مدرسه نورى بعلبك را به او سپرد.

آنگاه مدت ۲۱ روز در اسكدار (بخش آسيايى استانبول) توقف نموده، روز دوم شعبان ۹۵۲ ه‍. از طريق سيواس - مالاتيا به عتبات عاليات رفته، پس از درك روز عرفه در كربلا روز غدير در نجف اشرف و روز مباهله در كاظمين، به بعلبك رفته مدت ۵ سال در آن جا به تدريس فقه بر مذاهب پنجگانه پرداخت.(۹۷)

سبب شهادت

در مدت تدريس شهيد در بعلبك آوازه او در سراسر منطقه پخش مى شود و مورد رشك علماى اهل سنت قرار مى گيرد. و شكايتهاى مختلفى به قاضى صيدا و دربار عثمانى ارسال مى شود تا در سال ۹۶۵ ه‍. دو نفر نزد شهيد ترافع مى كنند و شهيد در ميان آنها داورى مى كند، كسى كه بر عليه او حكم شده بود خشمگين مى شود و شكايت به قاضى صيدا مى برد قاضى صيدا كه «معروف» نام داشت به سلطان سليمان قانونى مى نويسد كه در شامات مردى پيدا شده كه مذهب تازه اى آورده و از چهار مذهب رسمى پيروى نمى كند. پادشاه دستور مى دهد كه او را به استانبول بفرستند تا با علماى پايتخت بحث كند و حقيقت مذهبش معلوم گردد.(۹۸)

در همين مقطع به رستم پاشا وزير دربار عثمانى اطلاع مى دهند كه شهيد ادعاى اجتهاد مى كند و جمعى از علماى شيعه به نزد او رفت و آمد دارند و مى خواهند مذهب شيعه را ترويج كنند.(۹۹) او نيز دستور جلب شهيد را صادر مى كند.(۱۰۰)

وقتى مأمور جلب وارد «جبع» مى شود، وى در باغ انگورش مشغول نوشتن «شرح لمعه» بود. چون مأمور به جستجوى او مى پردازد مردم مى گويند: او به مسافرت رفته است. هنگامى كه اين خبر به گوش ‍ شهيد مى رسد، او نيز تصميم به مسافرت مى گيرد و به سوى مكه حركت مى كند.

مأمور در راه مكه به او مى رسد و حكم را به او ابلاغ مى كند. شهيد پيشنهاد مى كند كه با هم به مكه رفته پس از اداى فريضه حج به استانبول بروند، مأمور موافقت مى كند.

پس از اداى مناسك حج او را در يكى از خانه هاى شهر مكه به مدت چهل روز زندانى مى كنند و سپس به سوى استانبول مى برند.(۱۰۱)

در استانبول يكى از دشمنان اهلبيت توطئه مى كند و به مأمور مى گويد: اين كيست؟ او مى گويد: اين مرد يكى از بزرگان علماى شيعه است كه به نزد پادشاه مى برم. آن مرد فاسق مى گويد: آيا نمى ترسى كه او به پادشاه بگويد كه اين مأمور در حق من كوتاهى كرده است. و پادشاه تو را ادب كند؟! اين جا شيعيان زيادى هستند كه ممكن است پادشاه را بشورانند و موجبات هلاكت تو را فراهم كنند!!

مأمور تحت تاءثير سخنان او شهيد را به كنار دريا مى برد و در كنار دريا سر مقدسش را از تنش جدا مى كند و سرش را به نزد پادشاه مى برد.(۱۰۲)

اين جنايت هولناك در عهد سلطان سليمان قانونى، دهمين پادشاه عثمانى انجام شده، كه در سال ۹۰۰ متولد شده، از سال ۹۲۶ تا ۹۷۴ بر تخت سلطنت تكيه داشت.(۱۰۳)

پادشاه عثمانى سخت برآشفته مى گويد: مگر من دستور نداده بودم كه او را زنده به نزد من بياورى؟! آنگاه به پيشنهاد «سيد عبدالرحيم عباسى » دستور مى دهد مأمور را گردن بزنند.(۱۰۴)

سيد عبدالرحيم عباسى صاحب «معاهد التنصيص» است كه در سفر اول شهيد به استانبول در سال ۹۵۲ ه‍. به خدمت شهيد رسيده بود و با عظمت علمى و قدرت فقهى او آشنا بود.(۱۰۵)

محل شهادت

از بررسى مجموع كتب تراجم به دست مى آيد كه محل شهادت شهيد بزرگوار در محله بايزيد استانبول، در كنار درياى مرمره و در بيرون حصار شهر بوده است. و تعبير «قريه بايزيد(۱۰۶) » اشتباه است كه قريه بايزيد در استان «آغرى» و در مرز ايران قرار دارد و در مسير مرحوم شهيد قرار نداشت، بخصوص كه در برخى منابع تصريح شده كه شهيد به شهر استانبول رسيده بود. لذا منظور از بايزيد بى گمان محله بايزيد است.

محله بايزيد مرتفع ترين نقطه استانبول، مركز شهر، منطقه توريستى و مشرف بر درياى مرمره است.

اين منطقه به نام سلطان بايزيد دوم، هشتمين پادشاه عثمانى و پسر سلطان محمد فاتح، و نخستين پادشاهى است كه در استانبول بر تخت نشست و پايتخت عثمانى را به استانبول انتقال داد. مسجد بايزيد نيز به دستور او در همين نقطه ساخته شده است.(۱۰۷)

محلدفن

جماعتى از تركمانها پس از مشاهده كرامتى از جنازه شهيد، جسد مطهر او را در كنار دريا دفن كردند و بر فراز قبر او قبه اى ساختند. «سيد نعمت الله جزايرى» در كتاب «مقامات» نقل مى كند كه مقبره شهيد هم اكنون به نام «مزار زين الدين ولى» در همان منطقه معروف است.(۱۰۸)

كرامتهايى از شهيد ثانى

از مرحوم شهيد ثانى كرامتهايى نقل شده كه به دو نمونه آن در زير اشاره مى كنيم :

۱ - در شب شهيد بعد از شهادت شهيد ثانى، جماعتى از تركمانها مشاهده كردند كه انوار درخشانى از آسمان بر كرانه دريا فرود مى آيد، چون به آن نقطه نزديك شدند جسد مطهر او را مشاهده كردند و ديدند كه انوار به اين جسد مربوط است، پس آن را در ساحل درياى مرمره دفن كردند و قبه اى بر فراز قبر او بنيان نهادند.(۱۰۹)

۲ - در سفر اول شهيد به استانبول پدر شيخ بهائى او را همراهى مى كرد. پدر شيخ بهائى مى گويد در استانبول به نقطه اى رسيديم، رنگ استاد دگرگون شد و به من فرمود: در اين نقطه خون مرد با فضيلتى ريخته مى شود، پس از شهادت مرحوم شهيد چون تحقيق شد معلوم گرديد كه درست در همان نقطه به شهادت رسيده است. روى اين بيان مرحوم شهيد چهارده سال پيش از شهادتش از محل شهادت خود خبر داده است. بعدها اين مطلب از پدر شيخ بهائى سوال شد او نيز تاءييد كرد و مشروح آن را به خط خود نوشت(۱۱۰) نوه شهيد ثانى نيز اين داستان را در كتاب «در منثور» نقل كرده(۱۱۱) و متن دست نويس پدر شيخ بهائى در پاورقى «در منثور» آمده است.(۱۱۲)

تاريخ شهادت

ولادت شهيد ثانى روز سه شنبه(۱۱۳) ۱۳ شوال ۹۱۱ هجرى(۱۱۴) برابر ۱۵۰۵ ميلادى اتفاق افتاد.(۱۱۵) در مورد تاريخ تولد او هيچ اختلافى نيست اما شهادت او روز جمعه(۱۱۶) در ماه رجب(۱۱۷) به سال ۹۶۶ هجرى(۱۱۸) برابر ۱۵۵۹ ميلادى(۱۱۹) در حال تلاوت قرآن(۱۲۰) اتفاق افتاده است.

عاش سعيدا و مات سعيدا

از پسرش شيخ حسن (صاحب معالم) نقل شده كه شهادتش به سال ۹۶۵ بوده(۱۲۱) ولى ۹۶۶ صحيح تر است، و ماده تاريخى كه از شيخ بهائى نقل شده، آن هم با ۹۶۶ تطبيق مى كند، آن جا كه مى فرمايد:

تاريخ وفاة ذلك الاواه

الجنة مستقره والله

مراثى

در سوك شهيد سوگنامه هاى بسيارى سروده شده، كه يكى از آنها اثر طبع «شيخ محمد بن على بن حسن عودى جزينى» شاگرد شهيد و مولف كتاب پرارج «بغية المريد من الكشف عن احوال الشيخ زين الدين الشهيد» در شرح زندگى شهيد ثانى است. اشعار او را شيخ حر عاملى و ديگران نقل كرده اند.(۱۲۲)

دو سوكنامه ديگر توسط سيد رحمت الله نجفى و سيد عبيد نجفى سروده شده كه متن آنها را سيد محسن عاملى نقل كرده است.(۱۲۳)

شهيد ثانى نيز گاهى شعر مى سرود كه نمونه آن قصيده اى است كه در سال ۹۴۳ به هنگام تشرف به مدينه منوره در روضه مطهره سروده است. متن اين قصيده در دست است.(۱۲۴)

از شهيد ثانى كتابى نيز به نظم به يادگار مانده كه در آن قواعد نحو را به نظم در آورده و آن را «منظومة فى النحو» ناميده است.(۱۲۵ )

يادى از شهيد اول

در پايان اين نوشتار لازم است كه يادى از شهيد اول نيز بكنيم كه شهيد ثانى در مقابل او به شهيد ثانى شهرت يافته است.

در ميان صدها دانشمند ارزشمندى كه به درجه رفيعه شهادت رسيده اند، لقب شهيد اول و دوم به او فقيه بزرگوار مصطلح شده است.

شهيد اول : شمس الدين محمد بن مكى، سرآمد فقهاى شيعه در قرن هشتم بود، كه به جرم تشيع يكسال در شرايط بسيار سختى زندانى شده، سپس به فتواى قاضى مالكى به روز نهم جمادى الاولى به سال ۷۸۶ هجرى در حضيرة المقدس شام به شهادت رسيد. در شهادت آن فقيه بزرگ از هيچ جنايتى دريغ نكردند: نخست او را گردن زدند، سپس سنگسارش كردند و بعدا جسد شريفش را آتش زدند!!! و تنها جرمش دفاع از حريم ولايت و پيروى از خاندان عصمت و طهارت بود.

جالب توجه اين كه قاضى پليد مالكى «برهان الدين» وضو گرفت، دو ركعت نماز خواند و سپس به قصد قربت حكم اعدام آن فقيه بزرگ را امضا كرد!!!(۱۲۶)

تاريخ مرجعيت شيعه در تمام قرون و اعصار در برابر قاضى هاى فاقد تقوى و فضيلت سرنوشت مشابهى داشت ولى مراجع بزرگ تقليد در طول غيبت كبرى با پذيرش زندان، تبعيد، اعدام و شكنجه، مكتب اهلبيت عصمت و طهارت را همچنان نفوذ ناپذير حفظ كرده اند، تا روزى كه منتقم خون هاى به ناحق ريخته شده در راستاى تاريخ ظهور كند و انتقام خون هاى مظلومان تاريخ را از ستمگران خون آشام بگيرد. ان شاءالله

حوزه علميه قم

على اكبر مهدى پور