گناه و اقسام آن
معناى گناه
گناه به معنى خلاف است و دراسلام هر كارى كه برخلاف فرمان خداوند باشد، گناه محسوب مى شود.
گناه هر چند كوچك باشد چون نافرمانى خداست، بزرگ است.
رسول اكرمصلىاللهعليهوآله
در سخنى به ابوذر فرمودند:
لاتنظر الى صغر الخطيئة و لكن انظر الى من عصيته
كوچكى گناه را ننگر، بلكه بنگر چه كسى را نافرمانى مى كنى!.
واژه هاى گناه در قرآن
در زبان قرآن و پيامبرصلىاللهعليهوآله
و امامانعليهمالسلام
با واژه هاى مختلف، از گناه ياد شده است، كه هر كدام گويى از بخشى از آثار شوم گناه پرده بر مى دارد و بيانگر گوناگون بودن گناه است.
واژه هايى كه در قرآن در مورد گناه آمده، عبارتند از:
۱ ذنب ۲ معصيت ۳ اثم ۴ سيئه ۵ جرم ۶ حرام ۷ خطيئه
۸ فسق ۹ فساد ۱۰ فجور ۱۱ منكر ۱۲ فاحشه ۱۳ خبث ۱۴ شر
۱۵ لمم ۱۶ وزر و ثقل ۱۷ حنث
۱. ذنب، به معنى دنباله است، چون هر عمل خلافى يك نوع پى آمد و دنباله به عنوان مجازات اخروى يا دنيوى دارد؛ اين واژه، در قرآن ۳۵ بار آمده است.
۲. معصيت، به معنى سرپيچى و خروج از فرمان خدا و بيانگر آن است كه انسان از مرز بندگى خدا بيرون رفته است؛ اين واژه در قرآن ۳۳ بار آمده است.
۳. اثم، به معناى سستى و كندى و واماندن و محروم شدن از پاداش ها است زيرا در حقيقت گنهكار يك فرد وامانده است و مبادا خود را زرنگ پندارد؛ اين واژه در قرآن ۴۸ بار آمده است.
۴. سيئه، به معنى كار قبيح و زشت است كه موجب اندوه و نكبت گردد، در برابر «حسنه» كه به معنى سعادت و خوشبختى است؛ اين واژه ۱۶۵ بار در قرآن آمده است.
كلمه «سوء» از همين واژه گرفته شده كه ۴۴ بار در قرآن آمده است.
۵. جُرم، در اصل به معنى جدا شدن ميوه از درخت و يا به معنى پست است، جريمه و جرايم از همين ماده مى باشد، جرم عملى است كه انسان را از حقيقت، سعادت، تكامل و هدف جدا مى سازد؛ اين واژه ۶۱ بار در قرآن آمده است.
۶. حرام، به معنى ممنوع است، چنانكه لباس احرام لباسى است كه انسان در حج و عمره مى پوشد و از يكسرى كارها ممنوع مى شود. و ماه حرام ماهى است كه جنگ در آن ممنوع مى باشد و مسجد الحرام يعنى مسجدى كه داراى حرمت و احترام خاصى بوده، و ورود مشركين به آن ممنوع است؛ اين واژه حدود ۷۵ بار در قرآن آمده است.
۷. خطيئه، غالباً به معنى گناه غير عمدى است. و گاهى در معنى گناه بزرگ نيز استعمال شده است، چنانكه آيه ۸۱ سوره بقره و ۳۷ سوره الحاقه بر اين مطلب گواه مى باشد.
اين واژه در اصل حالتى است كه براى انسان بر اثر گناه پديدمى آيد و او را از طريق نجات، قطع مى كند، و راه نفوذ انوار هدايت به قلب انسان را مى بندد.
اين واژه ۲۲ بار در قرآن آمده است.
۸. فسق، در اصل به معنى خروج هسته خرما از پوست خود مى باشد، و بيانگر خروج گنهكار از مدار اطاعت و بندگى خدا است كه او با گناه خود حريم و حصار فرمان الهى را شكسته و در نتيجه بدون قلعه و حفاظ مانده است؛ اين واژه ۵۳ بار در قرآن آمده است.
۹. فساد، به معنى خروج از حدّ اعتدال است كه نتيجه اش تباهى و به هدر رفتن استعدادها است؛ اين واژه ۵۰ بار در قرآن آمده است.
۱۰. فجور، به معنى دريدگى و پاره شدن پرده ى حيا و آبرو و دين است كه باعث رسوايى مى گردد؛ و ۶ بار در قرآن آمده است.
۱۱. منكر، در اصل از انكار به معنى نا آشنا است، چرا كه گناه با فطرت و عقل سالم، هماهنگ و مانوس نيست، و عقل و فطرت سالم، آن را زشت و بيگانه مى شمرد؛ اين كلمه ۱۶ بار در قرآن آمده و بيشتر در عنوان نهى از منكر، طرح شده است.
۱۲. فاحشه، به سخن و كارى كه در زشتى آن ترديدى نيست، فاحشه گويند. در مواردى به معنى كار بسيار زشت و ننگين و نفرت آور به كار مى رود؛ اين واژه ۲۴ بار در قرآن آمده است.
۱۳. خبث، به هر امر زشت و ناپسند، خبيث گويند در مقابل «طيّب» به معناى پاك و دل پسند. اين واژه در ۱۶ مورد از قرآن بكار رفته است.
۱۴. شرّ، به معنى هر زشتى است كه نوع مردم از آن نفرت دارند، و بر عكس، واژه ى «خير» به معنى كارى است كه نوع مردم آن را دوست دارند، اين واژه غالبا درمورد بلاها و گرفتارى ها استعمال مى شود، ولى گاهى نيز در مورد گناه به كار مى رود، چنانكه در آيه ۸ سوره زلزال به معنى گناه به كار رفته است.
۱۵. لمم، (بر وزن قلم) به معنى نزديك شدن به گناه وبه معنى اشياى اندك است و در گناهان صغيره بكار مى رود. و در قرآن يكبار آمده است.
۱۶. وزر، به معنى سنگينى است، و بيشتر در مورد حمل گناه ديگران به كار مى رود، «وزير» كسى است كه كار سنگينى از حكومت را به دوش خواهد كشيد، اين واژه در قرآن ۲۶ بار آمده است.
گاهى در قرآن واژه «ثقل» نيز كه به معنى سنگينى است در مورد گناه به كار رفته است، چنانچه آيه ۱۳ سوره عنكبوت به اين مطلب دلالت دارد.
۱۷. حنث، (بر وزن جنس) در اصل به معنى تمايل به باطل و بازخواست آمده است و بيشتر در مورد گناه پيمان شكنى و تخلف، بعد از تعهد، آمده است. اين واژه دوبار در قرآن آمده است.
اين واژه هاى هفده گانه هر كدام بيانگر بخشى از آثار شوم گناه و حاكى از گوناگونى گناه مى باشند، و هر يك با پيام مخصوص و هشدار ويژه اى، انسان ها را از ارتكاب گناه برحذر مى دارند.
واژه هاى گناه در روايات
در روايات اسلامى، واژه هاى ديگرى نيز در مورد گناهان مختلف به كار رفته مانند: جريره، جنايت، زَلّت، عثرت، عيب، و... كه هركدام بيانگر نوعى از گناه است كه ممكن است به سراغ انسان بيايد.
راه ديگر براى شناخت گناه
در قرآن هيجده گروه بخاطر گناهان مختلف، مورد لعن قرار گرفته اند؛
«لعن» در اصل به معنى طرد و دور ساختن از رحمت، آميخته با خشم و غضب است، با اينكه رحمت خداوند شامل همه چيز مى شود؛
وَ رَحمَتى وَسعَت كُلّ شَيى
و رحمت من بر هر چيزى گسترده است.
ولى انسان بخاطر سوء انتخاب خود به جايى مى رسد كه همچون توپ دربسته در اقيانوس رحمت الهى قرار دارد اما ذره اى آب رحمت را به درون نمى پذيرد.
لعنت شدگان در قرآن
كافران و مشركان، يهوديان لجوج، مرتدان، قانون شكنان حيله گر، پيمان شكنان، كتمان كنندگان حق، سردمداران كفر بخاطر فساد در زمين، منافقان چند چهره، آزار دهندگان به رسول خداصلىاللهعليهوآله
، ظالمان، قاتلان، ابليس، تهمت زنندگان به بانوان پاك دامن، مخالفان رهبران راستين، شايعه سازان دروغ پرداز، ناپاك دلان و دروغ گويان.
لعنت شدگان در روايات
كسى كه بر كتاب آسمانى دست برده و مطلبى اضافه كند.
كسى كه مقدرات الهى را نپذيرد.
كسى كه به خاندان پيامبرصلىاللهعليهوآله
بى احترامى كند.
كسى كه سهم رزمندگان را به خود اختصاص دهد.
كسى كه مردم را به كار خير دعوت مى كند ولى خودش تارك آن است، يا ديگران را از گناه و عذاب باز مى دارد، ولى خود مرتكب آن مى شود.
لشكر عقل و جهل
براى شناخت بيشتر گناهان، حديث معروفى كه در آن، لشكر عقل و جهل شمرده شده راهنماى بسيار خوبى است كه مارا در اين راستا كمك خواهد كرد.
در آغاز حديث، سماعة بن مهران مى گويد: جمعى در محضر امام صادقعليهالسلام
بودند، سخن از عقل و جهل به ميان آمد. امام صادقعليهالسلام
فرمود: عقل و لشكرش و همچنين جهل و لشكرش را بشناسيد تا هدايت گرديد.
سماعه مى گويد: امام صادقعليهالسلام
نخست عقل و جهل را تعريف كرد سپس ۷۵ خصلت را به عنوان لشكر عقل شمرد و ۷۵ خصلت ديگر را به عنوان لشگر جهل برشمرد. (كه براى رعايت اختصار از ذكر آنها خوددارى شد) و در پايان فرمود: پيامبران و اوصياى او و هر مؤمن حقيقى مجهز به لشكر عقل هستند.
اقسام گناه
علماى اسلام از قديم گناهان را بر دو گونه تقسيم نموده اند:
۱. گناهان كبيره (بزرگ).
۲. گناهان صغيره (كوچك).
اين تقسيم بندى از قرآن و روايات سرچشمه گرفته است؛
در قرآن چنين مى خوانيم :
ان تجتنبوا كبائر ماتنهون عنه نكفر عنكم سيئاتكم و ندخلكم مدخلا كريماً
اگر از گناهان كبيره اى كه از آن نهى شده ايد، اجتناب كنيد، گناهان كوچك شما را مى پوشانيم وشما را در جايگاه خوبى وارد مى سازيم.
و در جاى ديگر آمده است :
و وضعَ الكِتاب فَترىَ الُمجرمينَ مُشفِقينَ ممّا فيهِ و يقُولونَ يا ويلتنا ما لِهذا الكِتاب لايُغادِر صغيرة وَلا كَبيرةً الا اَحصاها
و كتاب (نامه اعمال) در آنجا گذارده شود، گنهكاران را مى بينى كه از آنچه در آن است، ترسان و هراسناكند، و مى گويند: اى واى بر ما، اين چه كتابى است كه هيچ عمل كوچك و بزرگى نيست، مگر اينكه آن را شماره كرده است؟
و در آيه اى ديگر مى خوانيم :
الّذين يَجتَنبون كبائِرَ الاِثم و الفَواحش الاّ اللَمَم انّ ربّك واسعُ المَغفرة
...
(نيكوكاران) كسانى هستند كه از گناهان بزرگ و زشتى ها، جز گناهان كوچك پرهيز مى كنند، بى گمان آمرزش پروردگارت وسيع است.
و درباره ى بهشتيان مى خوانيم :
و الَّذينَ يَجتَنِبُون كبائِر الاِثمِ و الْفَواحِش
(مواهب آخرت، جاودانه است براى) آنانكه از گناهان بزرگ و كارهاى زشت پرهيز مى كنند.
و درباره ى مغفرت الهى مى خوانيم :
انّ اللهّ لايَغفر اَن يُشركَ به و يَغفِر ما دونَ ذلك لِمن يشاَّء و من يُشرك بِاللّه فَقد اِفتَرى اِثما عَظيما
خداوند (هرگز) شرك را نمى بخشد و پايين تر از آن را براى هركس بخواهد (و شايستگى داشته باشد) مى بخشد و آن كس كه براى خدا شريكى قايل گردد، گناه بزرگى انجام داده است.
از اين آيات به روشنى استفاده مى شود، كه گناهان، دو گونه اند: كبيره و صغيره و همچنين استفاده مى شود بعضى از گناهان، بدون توبه حقيقى بخشودنى نيست، ولى بعضى از آنها بخشودنى است.
تقسيم بندى گناهان در روايات
روايات متعددى از ائمّهعليهمالسلام
به ما رسيده كه بيانگر تقسيم گناهان به كبيره و صغيره است، ودر كتاب اصول كافى يك باب تحت عنوان «باب الكبائر» به اين موضوع اختصاص يافته كه داراى ۲۴ حديث است.
در روايت اوّل و دوّم اين باب، تصريح شده كه گناهان كبيره، گناهانى را گويند كه خداوند، دوزخ و آتش جهنم را بر آنها مقرر نموده است.
در بعضى از اين روايات (روايت سوم و هشتم)، هفت گناه به عنوان گناه كبيره، و در برخى از روايات (روايت ۲۴) نوزده گناه به عنوان گناهان كبيره، شمرده شده است.
گرچه هر گناه، چون مخالفت فرمان خداى بزرگ است، سنگين و بزرگ مى باشد، ولى اين موضوع منافات ندارد كه بعضى از گناهان نسبت به خود و آثارى كه دارد، بزرگتر از برخى ديگر باشد، و به گناهان بزرگ و كوچك تقسيم گردد.
گناهان كبيره در كلام امام صادقعليهالسلام
«عمروبن عبيد» يكى از علماى اسلام، به حضور امام صادقعليهالسلام
آمد، سلام كرد و سپس اين آيه را خواند:
الذينّ يجتنبون كبائر الاثم و الفواحش
نيكوكاران كسانى هستند كه از گناهان بزرگ، و زشتى پرهيز مى كنند.
سپس سكوت كرد و دنبال آيه را نخواند؛
امام صادقعليهالسلام
به او فرمودند: «چرا سكوت كردى؟!»
او گفت : «دوست دارم، گناهان كبيره را از كتاب خداوند بدانم. »
آنگاه امام صادقعليهالسلام
گناهان كبيره اى را كه در قرآن آمده بيان نمودند:
۱. بزرگترين گناهان كبيره، شرك به خداست؛ قرآن مى فرمايد:
وَ من يُشرك بِاللّه فَقد حَرّم اللّه عَلَيهِ الجنّة
كسيكه براى خدا، شريك قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام مى كند.
۲. نااميدى از رحمت خدا؛
انّه لايَياءس مِن روحِ اللّه الاّ القَوم الكافِرون
هيچكس جز كافران از رحمت خدا، نوميد نگردد.
۳. ايمنى از مكر (عذاب و مهلت) خدا؛
فلا يامن من مكر اللهّ الاّ القوم الخاسرون
از مكر خداايمن نشود، مگر مردم زيانكار.
۴. عقوق (و آزار) والدين؛ چنانكه قرآن از زبان عيسىعليهالسلام
مى فرمايد:
و برّاً بِوالدَتى و لَم يَجعَلنى جَبّاراً شقيّاً
خدا دستور داده كه به مادرم نيكى كنم و مرا زورگوى تيره بخت قرار نداده است.
۵. كشتن انسانِ بى گناه؛
و مَن يَقتُل مؤمنا مُتعَمّدا فَجزاؤ ه جهَنّم خالِدا فيها و غَضبَ اللّه عَليه وَ لَعنَه وَ اعدّ لَه عَذابا عَظيما
و هر كس فرد با ايمانى را از روى عمد، به قتل برساند مجازات او، دوزخ است كه جاودانه در آن مى ماند، و خداوند بر او غضب مى كند و از رحمتش دور مى سازد و عذاب عظيمى براى او آماده ساخته است.
۶. نسبت نارواى زنا به زن پاكدامن؛
انّ الّذينَ يَرمُونَ الُمحصِناتِ الغافِلات المؤمنات لُعِنُوا فى الدّنيا و الاخرة وَ لَهم عَذاب عَظيم
كسانى كه زنان پاكدامن و بى خبر (از هر گونه آلودگى) و با ايمان را متهم مى سازند، در دنيا و آخرت، از رحمت الهى بدورند، و عذاب بزرگى در انتظارشان است.
۷. خوردن مال يتيم؛
انّ الّذينَ يَاءكلون اَموال اليَتامى انماّ ياكلون فى بطونهم نارا وسيصلون سعيرا
همانا كسانى كه اموال يتيمان را مى خورند، آنها در شكم هاى خود، آتش فرو مى برند و بزودى در آتش سوزان مى سوزند.
۸. فرار از جبهه جهاد؛
وَ مَن يُولّهم يَومئذٍ دُبُره الاّ مُتِحرّفا لِقتال او مُتحيّزا الى فِئَة باَّء بِغَضب مِن اللّه وَ مَاءواه جَهنّم و بئس المصير
و هر كس در آن هنگام (جنگ) به آنها پشت كند مگر در صورتى كه هدفش، كناره گيرى از ميدان براى حمله مجدد و يا به قصد پيوستن به گروهى (از مجاهدان) بوده باشد (چنين كسى) گرفتار خشم پروردگار خواهد شد، و جايگاه او جهنم، و چه بد عاقبتى است.
۹. ربا خوارى؛
اَلّذينَ يَاكُلونَ الرِّبا لايَقُومُون اِلاّ كَما يَقوم الّذى يَتخبَّطهُ الشّيطان مِن المسّ
كسانى كه ربا مى خورند، بر نمى خيزند مگر مانند كسى كه شيطان باتماس خود، او را همچون ديوانه، آشفته حال كرده است.
۱۰. سحر و جادو؛
وَ لَقَد عَلمُوا لِمَن اشتَراهُ مالَه فِى الاخِرة مِن خلاق
قطعا دانستند كه هر كس خريدار جادو شود، در آخرت، بى بهره خواهد بود.
۱۱. زنا؛
وَ مَن يَفعَل ذلكَ يَلقَ اَثاما يُضاعف لَه العَذاب يَومَ القيامَة وَ يَخلُد فيهِ مُهانا
هر كس كه زنا كند، مجازاتش را خواهد ديد، عذاب چنين كسى در قيامت، مضاعف گردد و با خوارى، هميشه در آن خواهد ماند.
۱۲. سوگند دروغ براى گناه؛
اَلّذينَ يَشتَرونَ بِعَهدِ اللّه و ايمانِهم ثَمَنا قَليلا اُولئِك لا خلاقَ لَهم فِى الاخِرة
كسانى كه پيمان خود با خدا و سوگندهاى خود را به بهاى اندك مى فروشند، در آخرت، بى بهره اند.
۱۳. خيانت در غنايم جنگى؛
وَ مَن يَغلُل يَاتِ بِما غَلّ يَوم القِيامَة
و هر كه در غنيمت جنگى، خيانت كند، روز قيامت با آنچه خيانت كرده بيايد.
۱۴. نپرداختن زكات واجب؛
يَومَ يُحمى عَلَيها فى نارِ جَهنَّم فَتُكوى بِها جِباهُهُم و جُنوبهم و ظُهورهم
در آن روز (طلاها و نقره ها را)در آتش دوزخ داغ و سوزان كرده و با آن صورت ها و پهلوها و پشت هايشان را داغ مى گذارند.
۱۵. گواهى به دروغ، كتمان؛
وَ مَن يَكتُمها فَاِنّه آثِم قَلبَه
و هر كس گواهى دادن را پنهان كند، قلبش گنهكار است.
۱۶. شرابخوارى،
يا ايّها الَّذين آمَنوا اِنّما الخَمر و المَيسر و الاَنصابُ و الاَزلام رِجسٌ من عَمل الشَّيطان فَاجتَنبوه لعّلكم تُفلِحون
اى كسانى كه ايمان آورده ايد، شراب و قمار و بت ها و تيرهاى قرعه پليدند و از عمل شيطانند. پس از آنها دورى كنيد باشد كه رستگار شويد.
۱۷. ترك نماز يا واجبات ديگر بطور عمد، زيرا پيامبرصلىاللهعليهوآله
فرمود:
من ترك الصّلاة متعمّدا فقد بَرى من ذمّة اللّه و ذمّة رسول اللّه
هر كس عمدا نماز را ترك كند از پيمان خدا و رسول خدا بيزارى جسته است.
۱۸و۱۹. پيمان شكنى و قطع رحم، چنانكه خداوند مى فرمايد:
اُولئِك لَهمُ اللَعنَة وَ لَهم سُوء الدّار
براى آنانكه (پيمان را مى شكنند و قطع رحم مى كنند) لعنت و خانه بد در آخرت، است.
امام صادقعليهالسلام
به اينجا كه رسيد، عمروبن عبيد در حالى كه از شدت ناراحتى، شيون مى كشيد از محضر آن حضرت خارج شد و مى گفت :
هلك من قال براءيه و نازعكم فى الفضل و العلم
به هلاكت رسيد آنكس كه به راءى، فتوا داد، و در فضل و علم با شما، ستيزكرد.
ميزان و معيار شناخت گناهان كبيره از صغيره
در اينكه معيار در شناخت گناهان كبيره از صغيره چيست، بين علما، گفتگو و اختلاف فراوان شده، كه در مجموع ۵ معيار را بيان كرده اند:
۱ هر گناهى كه خداوند در قرآن، براى آن وعده عذاب داده باشد.
۲ هر گناهى كه شارع مقدس، براى آن حد تعيين كرده، مانند شرابخوارى يا زنا و دزدى و مانند آن كه تازيانه و كشتن و سنگسار از حدود آنها است و در قرآن به آن هشدار داده است.
۳ هر گناهى كه بيانگر بى اعتنايى به دين است.
۴ هر گناهى كه حرمت و بزرگ بودنش با دليل قاطع ثابت شده است.
۵ هر گناهى كه در قرآن و سنّت، انجام دهنده آن، شديدا تهديد شده است.
در مورد شماره گناهان كبيره، برخى آن را ۷ عدد و برخى ۱۰ و برخى ۲۰ و بعضى ۳۴ و بعضى ۴۰ عدد و بيشتر، ذكر نموده اند. بايد توجه داشت كه اين تفاوت از آيات و روايات مختلف، اقتباس و جمع آورى شده و بخاطر آن است كه همه گناهان كبيره نيز يكسان نيستند.
گناهان كبيره از ديدگاه امام خمينىقدسسره
در كتاب تحرير الوسيله امام خمينىقدسسره
در مورد معيار گناهان كبيره، چنين آمده است :
۱ گناهانى كه در مورد آنها در قرآن يا روايات اسلامى وعده ى آتش دوزخ، داده شده باشد.
۲ از طرف شرع، به شدت، از آن نهى شده است.
۳ دليل، دلالت دارد كه آن گناه، بزرگتر از بعضى از گناهان كبيره است.
۴ عقل، حكم كند كه فلان گناه، گناه كبيره است.
۵ در ذهن مسلمينِ پاى بند به دستورات الهى، چنين تثبيت شده كه فلان گناه، از گناهان بزرگ است.
۶ از طرف پيامبرصلىاللهعليهوآله
يا امامانعليهمالسلام
در خصوص گناهى تصريح شده كه از گناهان كبيره است.
سپس مى گويند: گناهان كبيره، بسيار است، بعضى از آنها عبارتند از:
۱ نا اميدى از رحمت خدا.
۲ ايمن شدن از مكر خدا.
۳ دروغ بستن به خدا يا رسول خداصلىاللهعليهوآله
و يا اوصياى پيامبرعليهمالسلام
۴ كشتن نا بجا.
۵ عقوق پدر ومادر.
۶ خوردن مال يتيم از روى ظلم.
۷ نسبت زنا به زن با عفت.
۸ فرار از جبهه جنگ با دشمن.
۹ قطع رحم.
۱۰ سحر و جادو.
۱۱ زنا.
۱۲ لواط.
۱۳ دزدى.
۱۴ سوگند دروغ.
۱۵ كتمان گواهى. (در آنجا كه گواهى دادن واجب است)
۱۶ گواهى به دروغ.
۱۷ پيمان شكنى.
۱۸ رفتار بر خلاف وصيّت.
۱۹ شرابخوارى.
۲۰ رباخوارى.
۲۱ خوردن مال حرام.
۲۲ قمار بازى.
۲۳ خوردن مردار و خون.
۲۴ خوردن گوشت خوك.
۲۵ خوردن گوشت حيوانى كه مطابق شرع ذبح نشده است.
۲۶ كم فروشى.
۲۷ تعرّب بعد از هجرت. يعنى انسان به جايى مهاجرت كند كه دينش را از دست مى دهد.
۲۸ كمك به ستمگر.
۲۹ تكيه بر ظالم.
۳۰ نگهدارى حقوق ديگران بدون عذر.
۳۱ دروغگويى.
۳۲ تكبر.
۳۳ اسراف و تبذير.
۳۴ خيانت.
۳۵ غيبت.
۳۶ سخن چينى.
۳۷ سر گرمى به امور لهو.
۳۸ سبك شمردن فريضه حج.
۳۹ ترك نماز.
۴۰ ندادن زكات.
۴۱ اصرار بر گناهان صغيره.
اما شرك به خدا و انكار آنچه را كه خداوند دستور داده، و دشمنى با اولياى خدا، از بزرگترين گناهان كبيره مى باشد.
همانگونه كه بيان شد طبق فتواى امام خمينىقدسسره
گناهان كبيره، بسيار است و آنچه در بالا ذكر شد قسمتى از آنها است، مثلا توهين به كعبه و قرآن و پيامبرصلىاللهعليهوآله
و امامانعليهمالسلام
يا ناسزا گفتن به آنها و بدعت گذارى و.... از گناهان كبيره است.
يك تقسيم بندى ديگر در مورد گناهان
امام علىعليهالسلام
در گفتارى فرمود:
ان الذنوب ثلاثة... فذنب مغفور و ذنب غير مغفور و ذنب نرجو لصاحبه و نخاف عليه...
گناهان بر سه گونه اند: گناه بخشودنى و گناه نابخشودنى و گناهى كه براى صاحبش، هم اميد (بخشش) داريم و هم ترس از كيفر.
سپس فرمود: «اما گناهى كه بخشيده است، گناه بنده اى است كه خداوند او را در دنيا كيفر مى كند و در آخرت كيفر ندارد. در اين صورت خداوند حكيم تر و بزرگوارتر از آنست كه بنده اش را دو بار كيفر كند.
اما گناهى كه نابخشودنى است، حق الناس است يعنى ظلم بندگان نسبت به همديگر كه بدون رضايت مظلوم بخشيده نمى شود.
و اما نوع سوم، گناهى است كه خداوند آن را بر بنده اش پوشانده و توبه را نصيب او نموده است، و در نتيجه آن بنده هم از گناهش هراسان است و هم اميد به آمرزش پروردگارش دارد، ما نيز درباره ى چنين بنده اى، هم اميدواريم و هم ترسان.
موارد تبديل گناه صغيره به كبيره
از آيات و روايات استفاده مى شود كه در چند مورد، گناه صغيره، تبديل به كبيره مى شود و حكم گناهان كبيره را پيدا مى كند از جمله :
۱. اصرار بر صغيره
تكرار گناه صغيره، آن را تبديل به گناه كبيره مى كند، و اگر انسان حتى يك گناه كند، ولى استغفار نكند، و در فكر توبه هم نباشد، اصرار به حساب مى آيد.
صغيره همچون نخ نازك و باريكى است كه اگر تكرار شود، طناب و ريسمان ضخيم و كلفتى مى گردد كه پاره كردنش مشكل است.
قرآن درباره ى پرهيزكاران مى فرمايد:
ولم يصروا على ما فعلوا و هم يعلمون
آنان آگاهانه بر گناهانشان، اصرار نورزند.
امام باقرعليهالسلام
در شرح اين آيه فرمود:
«اصرار، عبارت از اين است كه كسى گناهى كند و از خدا آمرزش نخواهد و در فكر توبه نباشد.
اميرمؤمنان علىعليهالسلام
فرمود:
اياك و الاصرار فانه من اكبر الكبائر و اعظم الجرائم
از اصرار بر گناه بپرهيز، چرا كه از بزرگترين جرايم است.
۰ از گناهان كوچك غافل نشويم
امام صادقعليهالسلام
فرمود: رسول خداصلىاللهعليهوآله
همراه ياران (در سفرى) در سرزمين بى آب و علفى فرود آمد، به يارانش فرمود: ائتوابحطب، «هيزم بياوريد» كه از آن آتش روشن كنيم تا غذا بپزيم.
ياران عرض كردند: اينجا سرزمين خشكى است و هيچگونه هيزم در آن نيست!.
رسول خداصلىاللهعليهوآله
فرمود: «برويد هر كدام هر مقدار مى توانيد جمع كنيد» آنها رفتند و هر يك مختصرى هيزم يا چوب خشكيده اى با خود آورد و همه را در پيش روى پيامبرصلىاللهعليهوآله
روى هم ريختند، پيامبرصلىاللهعليهوآله
فرمود:
هكذا تجتمع الذنوب «اين گونه گناهان، روى هم انباشته مى شوند»، سپس فرمود:
ايّاكم و الُمحقّرات من الذّنوب...
از گناهان كوچك بپرهيزيد كه همه آنها جمع و ثبت مى گردد.
امام صادقعليهالسلام
فرمود:
لا صَغيرة مع الاِصرار
در صورت اصرار، گناه صغيره اى نباشد.
۲ كوچك شمردن گناه
كوچك شمردن گناه، آن را به گناه بزرگ تبديل مى كند، براى روشن شدن موضوع، به اين مثال توجه كنيد:
اگر كسى سنگى به سوى ما پرتاب كند، ولى بعداً پشيمان شده و عذرخواهى كند، ممكن است او را ببخشيم، ولى اگر سنگ ريزه اى به ما بزند، و در مقابلِ اعتراض بگويد: اين كه چيزى نيست، بى خيالش. او را نمى بخشيم، زيرا اين كار، از روح استكبارى او پرده برمى دارد و بيانگر آن است كه او گناهش را كوچك مى شمرد. به اين روايات توجه كنيد:
۱ امام حسن عسكرىعليهالسلام
فرمود:
من الذّنوب التّى لا يغفر ليتنى لا اءُؤ اخَذُ الاّ بهذا
از گناهان نابخشودنى اين است كه انسان بگويد: كاش مرا به غير از اين گناه مجازات نكنند.
يعنى آن گناهِ مورد اشاره را كوچك بشمرد.
۲ اميرمؤمنان علىعليهالسلام
مى فرمايد:
اءشدّ الذّنوب ما استَهان به صاحبه
بدترين گناهان، آن است كه صاحبش آن را كوچك بشمرد.
۳ امام صادقعليهالسلام
فرمود:
از گناه حقير و ريز، بپرهيز (سبك مشمار) كه آمرزيده نشود.
عرض كردم : گناهان حقير چيست!؟ فرمود آن است كه :
الرّجل يَذنب فيَقول طُوبى لى لو لم يَكن لى غير ذلك
كسى گناه كند و بگويد خوشا به حال من اگر غير از اين گناه نداشتم.
۴ حضرت سجادعليهالسلام
در ضمن دعا، به خدا عرض مى كند:
الّلهم اَعُوذُ بِكَ مِن... الاِصرارِ عَلى المَاءثَم و استِصغار المَعصيَة
پروردگارا! به تو پناه مى برم از اصرار بر گناهان، و كوچك شمردن گناه.
۳ اظهار خوشحالى هنگام گناه
لذت بردن از گناه و شادمانى هنگام انجام گناه، از امورى است كه گناه را بزرگ مى كند و موجب كيفر بيشتر مى شود. در اينجا به چند روايت توجه كنيد:
اميرمؤمنان علىعليهالسلام
فرمود:
شر الاشرار من تبهّج بالشر
بدترين بدها كسى است كه به انجام بدى خوشحال گردد.
و نيز فرمود:
مَن تَلذّذ بمعاصِى الله ذُلّ
كسى كه از انجام گناه، لذت ببرد خداوند ذلّت را به جاى آن لذّت به او مى رساند.
امام سجادعليهالسلام
فرمود:
إ يّاك و ابتهاج الذّنب فانّه اءعظم من ركوبه
از شاد شدن هنگام گناه بپرهيز، كه اين شادى بزرگتر از انجام خود گناه است.
و نيز فرمود:
حلاوة المعصية يفسدها اليم العقوبة
عذاب دردناك گناه شيرينى آن را تباه مى سازد.
و از سخنان امام سجادعليهالسلام
است :
لا خير فى لذّة من بعدها النّار
در لذتى كه بعد از آن آتش دوزخ است خيرى نيست.
رسول اكرمصلىاللهعليهوآله
فرمود:
من اذنب ذنبا و هو ضاحك دخل النار و هو باك
كسى كه گناه كند و در آن حال خندان باشد وارد آتش دوزخ مى شود در حالى كه گريان است.
۴ گناه از روى طغيان
يكى ديگر از امورى كه موجب تبديل گناه كوچك به گناه بزرگ مى شود، طغيان و سركشى در انجام گناه است؛
امّا مَن طَغى وَ اثَر الحَياة الدّنيا فَاِنّ الجَحِيمَ هِىَ المَاءوى
و اما آنها كه طغيان كردند و زندگى دنيا را مقدم شمردند، بى گمان جايگاهشان دوزخ است.
۵ مغرور شدن به مهلت الهى
ديگر از امورى كه گناه كوچك را به گناه بزرگ تبديل مى كند، آن است كه گنهكار مهلت خدا و مجازات نكردن سريع او را دليل رضايت خدا بداند و يا خود را محبوب خدا بداند؛
و يقولون فى انفسهم لولا يعذّبنا اللّه بما نقول حسبهم جهنّم يصلونها فَبِئسَ المَصير
گناهكاران در دل مى گويند: چرا خدواند مارا به خاطر گناهانمان عذاب نمى كند؟ جهنم براى آنها كافى است، وارد آن مى شوند و بد جايگاهى است.
وعده عذاب جهنم براى چنين افرادى، دليل آن است كه گناه افرادى كه مغرور به عدم مجازات سريع خداوند هستند، گناه كبيره است.
۶ تجاهر به گناه
آشكار نمودن گناه نيز، گناه صغيره را تبديل به گناه كبيره مى كند، شايد از اين نظر كه آشكار نمودن گناه حاكى از تجرّى و بى باكى بيشتر گنهكار است، و موجب آلوده كردن جامعه، و عادى نمودن گناه مى گردد.
اميرمؤمنان علىعليهالسلام
فرمود:
ايّاك و المجاهرة بالفُجور فانّه من اشدّ المآثم
از آشكار نمودن گناهان بپرهيز، كه آن از سخت ترين گناهان است.
و حضرت رضاعليهالسلام
فرمود:
المستتر بالحسنة يعدل سبعين حسنة و المذيع بالسيّئة مخذول
پاداش پنهان كننده كردار نيك، معادل هفتار كار نيك است، و آشكار كننده گناه، خوار مى باشد.
۷ گناه شخصيت ها
گناه آنان كه در جامعه، داراى موقعيت خاص هستند، با گناه ديگران يكسان نيست، و چه بسا گناه صغيره آنها، حكم گناه كبيره را داشته باشد، زيرا گناه آنها داراى دو بعد است : بعد فردى و بعد اجتماعى.
گناه شخصيت ها و بزرگان از نظر بعد اجتماعى مى تواند زمينه ى اغوا و انحراف جامعه و موجب سستى دين مردم شود.
بر همين اساس، حساب خداوند با بزرگان و شخصيت ها، غير از حساب او با ديگران است.
گناه بزرگان از ديدگاه قرآن
در آيه ۴۴ تا ۴۸ سوره حاقهّ مى خوانيم :
و لو تَقَوّلَ علينا بعض الاَقاويل. لاَخَذنا منِه بِالَيمين. ثمّ لَقطعنا مِنه الوَتين. فَما مِنكم مِن اَحد حاجِزين
.
و اگر او (پيامبر) سخن دروغ بر ما مى بست، ما او را با قدرت مى گرفتيم، سپس رگ قلبش (يعنى شاهرگش) را قطع مى كرديم، و احدى از شما نمى توانست مانع شود و از او حمايت كند.
در قرآن افراد بدعت گذار و تحريف گر بسيارى مطرح شده اند اما خدا درباره ى هيچكدام از آنها اين گونه سخن نگفت كه : «رگ گردنت را مى زنيم» ولى به پيامبرصلىاللهعليهوآله
به خاطر عصمت و مقام علم و آگاهيش چنين مى فرمايد، زيرا او شخص بزرگى است كه گناهش نيز بسيار بزرگ است.
بنابراين آنان كه داراى شخصيت علمى و دينى هستند و انتسابشان به دستگاه دين بيشتر است، مسئوليت بيشترى دارند.
مَثَل دانشمند غير متعهّد در قرآن
در قرآن دانشمندان بى عمل به الاغ و سگ، تشبيه شده اند.
در مورد بلعم باعورا دانشمند گنهكار مى خوانيم :
فَمَثله كَمَثل الكَلبِ اِن تَحمِل عَلَيه يَلهَث اَو تَترُكه يَلهَث
مثال او همانند سگ (هار) است كه اگر به او حمله كنى دهانش را باز و زبانش را از دهانش بيرون مى آورد، و اگر او را به حال خود واگذارى، باز همين كار را مى كند. (آنچنان تشنه ى دنيا است كه هميشه دهانش باز است).
و در آيه ى ۵ سوره ى جمعه مى خوانيم :
مَثَل الَّذينَ حُمِّلُوا التّوراةِ ثمّ لم يَحمِلوها كَمَثل الحِمارِ يَحمل اَسفاراً
مثال كسانى كه به دستورات تورات، تكليف شدند، ولى حق آن را ادا ننمودند، همانند مثال الاغى است كه كتاب هايى با خود حمل كند (و از كتاب ها بهره اى نبرد جز سنگينى بار آن!).
در آيه ى ۳۰ سوره ى احزاب مى خوانيم :
يا نِساءَ النّبى مَن يَاتِ مِنكُنّ بِفاحِشَة مُبيِّنَة يُضاعَف لَها العَذاب ضِعفَين
اى همسران پيامبر هر كدام از شما گناه آشكارى مرتكب شود، عذاب او دو برابر است.
همسران پيامبر به خاطر اينكه در جامعه داراى موقعيت خاصى بودند گناه آنها كيفر مضاعف داشت.
مراد از «گناه آشكار» آنها، شايد اشاره به اثر اجتماعى آن گناه باشد، كه به همين خاطر كيفرِ چند برابر دارند.
بر همين اساس روايت شده شخصى به امام سجادعليهالسلام
عرض كرد: انكم اهلبيت مغفور له
«شما از خاندانى هستيد كه مشمول آمرزش خداوند مى باشيد. »
آن حضرت با شنيدن اين سخن خشمگين شد و در پاسخ فرمود:
آنگونه كه تو مى گويى نيست، ما در مورد نيكوكاران خود، دو پاداش و در مورد گنهكاران خود، دو كيفر قايل هستيم.
سپس آيه ۳۰ و ۳۱ احزاب را تلاوت فرمودند.
گناه بزرگان از ديدگاه روايات
۱ امام صادقعليهالسلام
در ضمن گفتارى فرمود:
يغفر للجاهل سبعون ذنباً قبل ان يغفر للعالم ذنب واحد
هفتاد گناه از جاهل، بخشيده مى شود قبل از آنكه يك گناه از عالم، بخشيده گردد.
۲ رسول اكرمصلىاللهعليهوآله
در ضمن گفتارى فرمود:
اگر عالمان دين و زمامداران، فاسد شدند، مردم نيز فاسد مى شوند.
و در سخن ديگر فرمود:
عوام امت من اصلاح نمى شوند مگر با اصلاح خواص امت من!
شخصى پرسيد: خواص امت چه كسانى هستند؟. فرمود:
خواص امتى اربعة : الملوك و العلماء و العباد و التجار
خواص امت من چهار دسته اند: ۱ زمامداران. ۲ دانشمندان. ۳عابدان. ۴ تاجران.
شخصى ديگر پرسيد: چگونه؟ پيامبرصلىاللهعليهوآله
فرمود:
زمامداران چوپانان مردمند، وقتى چوپان گرگ شود، گوسفندان چگونه بچرند؟ و علما طبيبان مردمند، وقتى طبيب بيمار باشد، بيماران را چه كسى درمان كند، بندگانِ عابد خداوند راهنماى مردمند، اگر راهنما گمراه شد، چه كسى راه رونده را هدايت مى كند؟ و تاجران امين مردمند، وقتى كه امين خيانت كرد، به چه كسى بايد اطمينان نمود؟
۳ نيز رسول اكرمصلىاللهعليهوآله
فرمود:
در روز قيامت، خداوند با سه كس سخن نگويد، و به آنها توجه نكند و آنها را پاك نسازد و براى آنها عذاب دردناك است :
شيخ زان و ملك جبّار و مُقِلّ مُختال
پير زناكار، و سلطان جبار و فقير متكبر.
۴ امام صادقعليهالسلام
به يكى از اصحاب به نام شقرانى فرمود:
ان الحسن من كل احد حسنٌ و انّه منك احسن لمكانك منّا، و انّ القبيح من كل احد قبيح و انّه منك اقبح
اى شقرانى! نيكى از هر شخص نيكو است، ولى از تو كه به ما نسبت دارى نيكوتر است، و زشتى از هر كسى زشت است ولى از تو زشت تر.
۵ اميرمؤمنان علىعليهالسلام
فرمود:
زَلّةُ العالم تُفسد العَوالِم
لغزش عالم، همه ى عالم ها را تباه مى سازد.
و نيز فرمود:
زلّة العالم كانكِسار السّفينَة تُغَرق و تُغرقُ معَها غَيرها
لغزش عالم همانند شكسته شدن كشتى در دريا است هم خود غرق مى شود و هم موجب غرق شدن سرنشينانش مى گردد.
بنابراين گناه مسئولين، چهره ها، علما، نهادها، نويسندگان، بزرگان و سادات بيشتر به حساب مى آيد.
گناهان كليدى
همان گونه كه پيرى و ضعف، زمينه هجوم كسالت و بيمارى هاى گوناگون مى گردد، گاهى عيب و يا گناهى زمينه و كليد انواع گناهان مى شود. مثلاً:
۱ حسادت، انسان را به انواع گناهان مانند كارشكنى، تهمت، دروغ و سوء قصدها و... وادار مى كند. امام صادقعليهالسلام
فرمود:
ان الحَسَد يَاكُل الاِيمانَ كَما تَاكُلُ النّار الحَطَب
همانگونه كه آتش، هيزم را مى بلعد، حسادت ايمان را مى بلعد.
انسان حسود به هر تلاشى كه رقيب خود را بشكند، دست مى زند.
۲ بخل و حرص، بخل سبب ندادن زكات و خمس و ترك انفاق و مى شود، به علاوه مردم از بخيل ناراحتند و همين موجب بدگويى ها و سوء ظن ها مى گردد؛
اميرمؤمنان علىعليهالسلام
فرمود:
البُخلُ جامِع لِمساوِى العُيُوب وَ هُو زمام يقادُ بِه اِلى كلّسوء
بخل، جامع و گرد آورنده همه ى بدى ها است، و افسارى است كه همه ى بدى ها را بسوى خود مى كشاند.
حرص نيز سبب گناهانى مانند: كم فروشى، احتكار، گران فروشى، رشوه خوارى، تملق و انواع بى تقوايى ها مى شود.
۳ دروغ، انسان با دروغ گناهان خود را توجيه مى كند و زير پوشش توجيه هاى دروغين، صدها گناه ديگر بروز مى كند، امام حسن عسكرىعليهالسلام
فرمود:
جُعِلَت الخَبائِثُ كُلّها فى بَيتٍ و جُعِلَ مِفتاحُها الكذب
تمام زشتى ها در اتاقى قرار داده شده، و كليد آن، دروغ است
۴ خشم و بداخلاقى، عيبى است كه سبب فحش، غيبت، دشمن تراشى و انواع زشتى ها مى شود، امام حسن عسكرىعليهالسلام
فرمود:
الغضب مفتاح كل شر
خشمِ (بى كنترل) كليد هر بدى است.
عيوب و گناهان ديگرى نيز وجود دارند كه زمينه ساز گناهان ديگر مى شوند، مانند: بدگمانى، حرام خوارى، شراب خورى، ستيزه جويى، ترس، تكبر و.... كه براى رعايت اختصار از شرح بيشتر خوددارى شد.
۰ آژير خطر
از تعبيرات مختلف آيات و روايات، به شدت و ضعف خطرهاى گناه پى مى بريم. در قرآن نسبت به بعضى از گناهان تعبير شده كه آن را انجام ندهيد مانند:
و لا تاكلوها اسرافاً
از اموال آنها از روى اسراف نخوريد
در بعضى از موارد تعبير شده كه از آن دورى كنيد؛
و اجتنبوا الطاغوت
و از طاغوت دورى كنيد
و در بعضى موارد گفته شده نزديك آن نشويد؛
وَ لاتَقرَبوا الفَواحِشَ ما ظَهَر مِنها وَ ما بَطن
به كارهاى زشت خواه آشكار و خواه پنهان نزديك نشويد.
انجام ندادن با نزديك نشدن نشانه ى دو نوع خطر است مثلاً درباره نفت مى گوييم : كبريت به آن نزنيد!. ولى درباره ى بنزين مى گوييم : كبريت را نزديك آن نبريد كه فاجعه مى آفريند!.
گناه زنا و خوردن مال يتيم و ورود كفار به سنگر مسلمين (مسجدالحرام) شبيه بنزين است كه در قرآن با جمله و لاتقربوا
«نزديك نشويد» و جمله فلايقربوا المسجد الحرام
«نبايد مشركان نزديك مسجدالحرام شوند» تعبير شده است.
اين تعبير همچون آژير خطر، حاكى از آن است كه بعضى گناهان چنان وسوسه انگيز است كه نزديك شدن به حريم آن ممكن است انسان را در پرتگاه خطرناك قرار دهد و نبايد به عوامل زمينه ساز و سوق دهنده به سوى گناه نزديك نشد مثلاً از محيط فاسد و آلوده كه لغزندگى شديدى براى سقوط در دره ى گناه دارد بايد دورى نمود.