گناه شناسى

گناه شناسى0%

گناه شناسى نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: اخلاق اسلامی

گناه شناسى

نویسنده: حجة الاسلام محسن قرائتي
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 7665
دانلود: 3034

توضیحات:

گناه شناسى
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 13 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7665 / دانلود: 3034
اندازه اندازه اندازه
گناه شناسى

گناه شناسى

نویسنده:
فارسی

برخورد با گنهكار

برخورد اسلام با گنهكار

در ديدگاه اسلام بر همه ى مردم واجب است هم در دل و هم با زبان و هم با قدرت در برابر گنهكار عكس العمل نشان دهند و نهى از منكر نمايند.

اهميت امر به معروف و نهى از منكر به حدى است كه امام صادقعليه‌السلام فرمودند:

ان الامر بالمعروف و النهى عن المنكر سبيل الانبياء و منهاج الصلحاء فريضة عظيمة بها تقام الفرائض و تاءمن المذاهب و تحل المكاسب و تردّ المظالم و تعمر الارض و ينتصف من الاعداء و يستقيم الامر(۳۹۰)

امر به معروف و نهى از منكر روش پيامبران و شيوه ى صالحان و فريضه ى عظيم الهى است كه ساير فرايض بوسيله آن برپا شود و در پرتو آن راه ها امن مى گردد و كسب و كار مردم حلال شود و حقوق افراد تامين گردد و زمين ها آباد و از دشمنان انتقام گرفته شود و همه ى كارها سامان يابد.

تاءديب اجتماعى

از نظر اسلام، گاهى برخورد با گنهكار از طريق تاءديب اجتماعى و بايكوت صورت مى گيرد، به نمونه هاى زير توجه كنيد:

۱ تنبيه زناكار آن است كه از ازدواج با پاكان محروم است.(۳۹۱)

۲ تنبيه كسانى كه نسبت نامشروع به افراد پاك مى دهند، با اينكه شواهد كافى ندارند، آن است كه گواهى آنها بى اعتبار است و بايد شلاق بخورند.(۳۹۲)

۳ مشركان از ورود به مسجدالحرام ممنوع هستند.(۳۹۳)

۴ رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله با سه نفر كه در جبهه جنگ و بسيج عمومى شركت نكرده بودند سخن نگفت و مسلمين حتى همسر و فرزندشان با آنان سخن نگفتند تا حدى كه عرصه ى زمين بر آنان تنگ شد. سرانجام توبه كردند و رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله به فرمان خداوند متعال توبه آنها را پذيرفت و بايكوت آنها شكسته شد.(۳۹۴)

۵ همنشينى با منكران و مسخره كنندگان آيات خدا ممنوع است.(۳۹۵)

روايات و برخورد با گنهكار

در روايات اسلامى در رابطه با چگونگى برخورد با گنهكار، مطالب بسيار آمده كه در اينجا به چند نمونه توجه كنيد:

۱ اميرمؤمنان علىعليه‌السلام مى فرمايد:

اَدنَى الاِنكار اَن تُلقى اهل المَعاصى بوجوه مُكفَهرَة(۳۹۶) پايين ترين درجه ى نهى از منكر آن است كه انسان با گنهكاران با چهره گرفته و خشم آلود برخورد كند.

۲ امام صادقعليه‌السلام به يكى از اصحابش به نام حارث بن مغيره فرمودند:

چه چيز مانع شده كه وقتى به شما خبر مى رسد كه فلان شخص از ميان شما كار بدى كرده كه آن را زشت مى دانيد و موجب ناراحتى ما مى گردد نزد او برويد و او را متنبه و سرزنش كرده و با گفتار رسا او را از گناهش باز داريد؟!

حارث عرض كرد: اگر چنين كنيم آنها از ما نمى پذيرند.

امام صادقعليه‌السلام فرمود:

اهجروهم واجتنبوا مجالسهم(۳۹۷)

از مجالست و همنشينى با آنها دورى و اجتناب كنيد.

۳ امام كاظمعليه‌السلام درباره برخورد با طاغوتيان ستمگر فرمودند:

اگر از بالاى ساختمان بلندى بيفتم و قطعه قطعه شوم برايم بهتر است از اينكه متصدى كارى از كارهاى طاغوتيان گردم يا قدم بر روى فرش يكى از آنها بگذارم.(۳۹۸)

نفرين امام صادقعليه‌السلام

داودبن على فرماندار مدينه و يكى از جنايتكاران دوران سلطنت بنى عباس بود.

او مُعلّى بن خنيس يكى از دوستان و شاگردان مخلص امام صادقعليه‌السلام را كشت و اموالش را مصاده كرد.

امام صادقعليه‌السلام در حالى كه بر اثر ناراحتى عبايش به زمين كشيده مى شد نزد او رفت و به او فرمود:

اما و اللّه لادعون اللّه عليك

آگاه باش سوگند به خدا تو را نفرين مى كنم.

داود سخن امام را به مسخره گرفت و گفت : آيا ما را به دعاى خود تهديد مى كنى؟

امام صادقعليه‌السلام به خانه برگشت و تمام شب را در حال نماز به سرآورد. هنگام سحر در مناجات خود مى گفت : اى خدايى كه صاحب قدرت و نيروى سخت هستى! و اى صاحب عزتى كه همه ى بندگان در برابر آن زبون و خوار هستند! اين ستمكار را از من بازگير، و انتقام مرا از او بستان.

ساعتى از اين جريان نگذشت كه صداى شيون برخاست و گفتند: داود بن على مرد.(۳۹۹)

برخورد امام كاظمعليه‌السلام

گاهى برخورد با گنهكار، بايد با ملايمت و خوشرفتارى باشد چرا كه چنين برخوردى نسبت به بعضى موجب هدايت آنها مى گردد. در اين راستا به داستان عجيب و جالب زير توجه كنيد:

يكى از منسوبين خلفا هر وقت امام كاظمعليه‌السلام را مى ديد اسائه ادب كرده و به آن حضرت ناسزا مى گفت و به ساحت مقدس اميرمؤمنان علىعليه‌السلام جسارت مى كرد. روزى جمعى از دوستان امام كاظمعليه‌السلام به آن حضرت عرض كردند: اجازه بده ما او را به قتل رسانيم!.

امام كاظمعليه‌السلام آنان را شديداً از اقدام به چنين حركتى بازداشت و از حال آن مرد ناسزاگو جويا شد. گفتند در فلان مزرعه مشغول كشاروزى است.

امام سوار بر الاغ خود شده و به سوى آن مزرعه رفت و وارد كشت و زرع او شد. او فرياد زد: كشت مرا پامال نكن! حضرت همچنان سواره به سوى او رفت. وقتى به او رسيد، پياده شد و با كمال خوشرويى با او برخورد كرد و با كلمات نرم و شيرين با او شروع به سخن نمود. به او فرمود: چه مبلغ خرج اين كشت كرده اى؟ او جواب داد: صد دينار.

امام به او فرمود: چه مبلغ اميد دارى كه از اين مزرعه محصول بدست آورى؟ او گفت : من علم غيب نمى دانم.

امام فرمود: گفتم چقدر اميد دارى؟ گفت : دويست دينار.

امام كاظمعليه‌السلام كيسه اى كه سيصد دينار در آن بود بيرون آورد و به او داد و فرمود: اين را بگير و كشت و زرع تو نيز براى خودت باشد و آنچه از خدا اميددارى به تو برسد.

آن مرد تحت تاثير عظمت اخلاق امامعليه‌السلام قرار گرفت، برخاست و سر حضرت را بوسيد و عرض كرد: مرا ببخش و از گستاخى هاى من بگذر!

امام كاظمعليه‌السلام از نزد او بازگشت و سپس به سوى مسجد رفت، اتفاقاً آن فرد ناسزاگو در مسجد بود تا چشمش به امام افتاد گفت :

الله اعلم حيث يجعل رسالته

خدا آگاهتر است كه مقام رسالت خود را در چه خاندانى قرار دهد.

دوستان او نزدش آمدند و جريان دگرگونى او را پرسيدند. او سرگذشت خود را با امام كاظمعليه‌السلام در مزرعه براى آنها بازگو كرد...

امام كاظمعليه‌السلام هنگام بازگشت به خانه، به آنان كه اجازه كشتن آن مرد ناسزاگو را از وى خواسته بودند فرمود: كدام يك از اين دو راه بهتر بود آنچه شما مى خواستيد يا آنچه من انجام دادم و از شر او آسوده شدم؟!(۴۰۰)

برخورد فقهى با گنهكار

در فقه اسلامى، دستورالعمل هاى خاصى در برخورد با گناه و گنهكار ديده مى شود از جمله : احكام حدود و ديات و قصاص و تعزيرات كه اگر براستى بطور كامل اجرا گردند، اهرم بسيار نيرومند و قوى براى براندازى گناه خواهند شد.

از دستورات مؤ كد اسلامى است كه به شراب خواران زن ندهيد، به گنهكار زكات ندهيد، سفر گناه موجب قصر نماز نخواهد شد، زنى كه شوهر دارد و يا شوهرى كه زن دارد و در عين حال زنا كند، حكمش اعدام مى باشد.

دست دزد بايد قطع گردد، و به او ترحم نشود. نشستن كنار سفره اى كه در آن شراب است، ممنوع مى باشد و حتى نان خوردن در چنين سفره اى حرام است.

اين دستورات بيانگر انواع برخوردهاى اسلام با گنهكار است، كه هر كدام به نحوى نقش باز دارندگى و كنترل گناه را در فرد و جامعه دارند.

پى آمدهاى گناه

آثار و پى آمدهاى گناه

از مسلمات دين و علم و تجربه است كه كردار انسان خواه نيك و خواه بد داراى پى آمد و نتيجه، در دنيا و آخرت است و همچون بذرى است كه در مزرعه ى جهان كاشته مى شود، اگر بذر گل بود، نتيجه اش گل است و اگر خار بود، نتيجه اش خار است.

به قول مولوى :

اين جهان كوه است و فعل ما ندا

سوى ما آيد نداها را صدا

و به قول سعدى :

دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر

اى نور چشم من بجز از كِشته ندروى

به عبارت ديگر، هر عملى داراى عكس العمل و هر كنشى داراى واكنش است و بايد توجه داشت كه مكافات عمل هم در دنيا وجود دارد و هم در آخرت، با اين فرق كه مكافات در دنيا نسبت به آخرت بسيار كم رنگتر مى باشد.

و نيز بايد توجه داشت كه كيفر يا پاداش عمل به صورت هاى گوناگون به سراغ انسان مى آيد.

گرفتارى هاى گوناگونى كه در دنيا دامنگير انسان مى گردد، گاهى مكافات عمل است و گاهى براى امتحان است و براى بعضى مايه و پايه ى ترقّى و تكامل و پاداش افزون و مضاعف است؛

چنانكه در قرآن به اين مطلب اشاره شده است؛

وَ لَنَبلُوَنّكم بِشَى ء مِنَ الخَوف و الجُوع ...(۴۰۱)

و روايات متعدد نيز دلالت بر آن دارد. از جمله؛

امام صادقعليه‌السلام فرمودند:

إ نّ اءشدّ النّاس بلاء الا نبياء ثمّ الّذين يَلونهم ثمّ الا مثل فَالا مثل(۴۰۲)

سخت ترين مردم از نظر بلا پيامبرانند سپس كسانى كه در پى آنانند، سپس ‍ كسى كه از ديگرى بهتر است به ترتيب.

كيفرهاى دنيوى گناه

در قرآن، ده ها آيه پيرامون آثار و كيفر گناه آمده و در اينجا به ذكر چند نمونه مى پردازيم :

فَاَنزلنا عَلى الّذينَ ظلموا رِجزاً مِنَ السّماءِ بِما كانوا يَفسقُون (۴۰۳)

بر ستمگران بخاطر نافرمانى عذابى از آسمان فرستاديم.

يريد اللّه اَن يُصيبَهم بِبَعض ذُنُوبهم (۴۰۴)

خدا مى خواهد آنان را به پاره اى از گناهانشان مجازات كند.

...فَاهلَكناهُم بِذُنوبِهم (۴۰۵)

آنها را به خاطر گناهانشان نابود ساختيم.

فاَخذناهُم بِما كانُوا يَكسِبون (۴۰۶)

آنها را به كيفر اعمالشان مجازات كرديم.

فَتِلكَ بُيوتَهم خاوِيةً بِما ظَلموا (۴۰۷)

اين خانه هاى آنهاست كه بخاطر ظلم و ستمشان خالى مانده است.

ممّا خطيئاتِهم اُغرِقُوا (۴۰۸)

آنها به خاطر گناهانشان غرق شدند.

فَدَمدَم عَليهِم رَبّهم بِذَنبِهم فَسوّاها (۴۰۹)

آنها (قوم ثمود) را به خاطر گناهانشان درهم كوبيد و سرزمينشان را صاف و مسطح كرد.

اِنّ اللّه لايُغَيّرُ ما بقَوم حتّى يُغَيّروا ما بِاَنفُسهم (۴۱۰)

خداوند سرنوشت هيچ قوم و ملتى را تغيير نمى دهد، مگر آنكه آنها خود را تغيير دهند.

كلاّ بَلْ رانَ على قُلوبِهم ما كانوا يَكسِبون (۴۱۱)

چنين نيست كه آنها مى پندارند، بلكه اعمالشان همانند زنگارى بر دل هايشان نشسته است.

و ما اَصابَكم مِن مُصيبَة فَبِما كَسبتْ اَيديكُم و يَعفُوا عن كثير (۴۱۲)

و هر گرفتارى كه به شما رسد به خاطر اعمالى است كه انجام داده ايد و بسيارى را نيز عفو مى كند.

جالب اينكه حضرت علىعليه‌السلام به نقل از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله مى فرمايد:

خير آية فى كتاب الله هذه الاية

بهترين آيه خدا در قرآن همين آيه است.

سپس فرمود:

يا على! ما من خدش عود و لانكبة قدم الا بذنب(۴۱۳)

اى على! هر خراشى كه از چوبى به انسان مى رسد و هر لغزش قدمى بر اثر گناهى است كه از او سرزده است.

كيفرهاى اُخروى گناه

و مَن جاءَ بِالسَّيّئة فَكُبّت وُجوههُم فى النّارِ هَل تُجزَون الاّ ما كُنتُم تَعمَلون (۴۱۴)

آنانكه اعمال بدى انجام دهند، به رو در آتش افكنده مى شوند، آيا جزايى جز آنچه عمل مى كرديد خواهيد داشت.

و مَن يَعصِ اللّه و رَسُوله فَاِنّ لَه نار جَهنّم خالِدينَ فِيها اَبداً (۴۱۵)

و هر كس نافرنانى خدا و رسولش كند، آتش دوزخ از آن او است، جاودانه در آن مى مانند.

يَودُّ الُمجرم لو يَفتَدى من عَذابِ يومئِذ بِبَنيه و صاحِبَته و اَخيه و فَصيلَتِه الَّتى تؤْويه و مَن فى الاَرضِ جَميعاً ثُمّ يُنجيه كلاّ انّها لَظّى نَزّاعَة لِلشَّوى (۴۱۶)

گنهكار دوست مى دارد كه فرزندان خود را در برابر عذاب آن روز فدا كند و (نيز) همسر و برادرش را و قبيله اش را كه هميشه از او حمايت مى كردند و تمام مردم روى زمين را تا مايه ى نجاتش شود. اما هرگز چنين نيست، شعله هاى سوزان آتش است كه دست و پا و پوست سر را مى كند و مى برد.

تَلفَحُ وُجوهَهم النّار و هم فيها كالِحُون (۴۱۷)

شعله هاى سوزان آتش همچون شمشير به صورت آنها نواخته مى شود و آنها در دوزخ چهره اى درهم كشيده دارند.

احباط و پوچ شدن اعمال نيك

يكى از پى آمدهاى گناه اين است كه موجب پوچى و بى خاصيت شدن كارهاى نيك مى شود، يعنى گنهكار اگر كار خيرى انجام دهد، بى نتيجه و بى پاداش مى گردد.

در قرآن ۱۶ بار سخن از «حبط عمل» به ميان آمده است كه از مجموع آنها چنين نتيجه مى گيريم گناهان بزرگى همچون : كفر، شرك، تكذيب آيات الهى و انكار معاد، ارتداد، مخالفت با پيامبران موجب حبط است.

در دنيا نيز اگر كسى سنگى را از وسط جاده اى كنار ببرد تا رهگذرى از آن، آسيب نبيند، اين كار او را نيك مى شمرند، ولى اگر همين شخص در چند قدمى آن سنگ، جاده اى را خراب كرده و مانع عبور و مرور شود، در اين صورت ارتكاب گناه بزرگ و خراب كردن جاده انجام كار نيك سنگ برداشتن از جاده را خنثى مى نمايد.

بنابراين گناهان بزرگ موجب بى اثر شدن اعمال نيك و پوچ شدن آنها مى شوند، چنانكه تكبر و سركشى ابليس از فرمان خدا در مورد سجده كردن آدم موجب پوچى شش هزار سال عبادت او گرديد.(۴۱۸)

روى اين اساس بايد توجه داشت كه آدم گنهكار نمى تواند به كارهاى نيكش دل ببندد زيرا چه بسا گناهان او ثواب كارهاى نيك او را از بين ببرند.

آثار گناه در روح و روان

تكرار گناه و مداومت آن موجب تيرگى و واژگونى قلب و مسخ انسان از حالت انسانيت به حالت درنده خويى و حيوان صفتى مى گردد، و نيز باعث گناهان بزرگتر مى شود.

به عنوان مثال : گنهكارى كه براى اولين بار لب به شراب مى زند، چون مسلمان است، آشاميدن چند قطره از شراب براى او بسيار سخت است، ولى بار دوم كمى آسان مى شود و وقتى زياد تكرار شد، آشاميدن چند ليوان از آن براى او از آب خوردن آسانتر مى گردد.

آرى! تداوم گناه حتى گناهان بزرگ را براى انسان آسان مى گرداند.

در قرآن آيات متعددى در اين رابطه وجود دارد، از جمله :

ثمَّ كانَ عاقِبةُ الَّذينَ اَساؤ ا السُواءى اَنْ كَذَّبوا بِآياتِ اللّه و كانوا بها يَستَهزِءُون (۴۱۹)

سپس سرانجام كسانى كه اعمال بد مرتكب شدند به جايى رسيد كه آيات خدا را تكذيب كردند و آن را به سخريه گرفتند.

در تاريخ بسيار ديده شده كه افرادى بر اثر تداوم گناه و طغيان كارشان به كفر و انكار حق و به مسخره گرفتن آن رسيده است، اين ها از آثار شوم گناه است كه دامنگير گنهكار مى گردد، چنانكه مداومت بر كارهاى نيك و عبادات، موجب صفاى دل و نورانيت بيشتر روح و جان مى شود. در اين باره به روايات زير توجه كنيد:

امام صادقعليه‌السلام فرمودند، پدرم مى فرمود:

ما من شى ء اَفسَد لِلقَلب من خَطيئَةٍ اِنّ القَلب لَيُواقِع الخَطيئَةَ فما تَزالُ به حتّى تَغلبَ عليه فَيصيرُ اَعلاهُ اَسفَله(۴۲۰)

چيزى بيشتر از گناه، قلب را فاسد نمى كند، قلب گناه مى كند و بر آن اصرار مى ورزد و در نتيجه سرنگون و وارونه مى گردد. و موعظه در آن اثر نمى نمايد.

امام كاظمعليه‌السلام مى فرمايد:

اذا اَذنَب الرّجُل خَرجَ فى قَلبه نُكتَةٌ سَوداء فاِن تابَ اِنمَحتْ و ان زاد زادتْ حتّى تَغلِب على قَلبه فَلا يُفلِح بَعدها ابداً(۴۲۱)

وقتى كه انسان گناه مى كند، در قلب او نقطه ى سياهى پديد مى آيد، اگر توبه كرد، آن نقطه پاك مى شود و اگر بر گناه خود افزود آن نقطه گسترده مى گردد به طورى كه همه قلب او را فرامى گيرد و بعد از آن هرگز رستگار نمى شود.

به طور كلى هرگونه نكبت و بلا، خواه روحى و خواه جسمى از گناه سرچشمه مى گيرد كه امام باقرعليه‌السلام فرمود:

و ما مِن نِكبَةٍ تُصيبُ العَبد الاّ بِذَنب(۴۲۲)

هيچ نكبتى به بنده نرسد مگر به خاطر گناه.

آثار گوناگون گناه

با بررسى روايات بدست مى آيد كه گناهان مختلف، داراى آثار گوناگون است، كه ما در اينجا به ذكر چند اثر شوم گناه مى پردازيم :

۱ قساوت قلب

اميرمؤمنان علىعليه‌السلام فرمود:

ما جَفَّت الدّموعُ الاّ لِقَسوة القُلوب و ما قَست القُلوب الاّ لِكَثرة الذّنوب(۴۲۳)

اشك چشم ها نخشكد مگر به خاطر قساوت و سختى دل ها و دل ها سخت نشود مگر بخاطر گناهان بسيار.

۲ سلب نعمت

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد: پدرم همواره مى فرمود:

اِنّ اللّه قَضى قَضاء حَتماً الاّ يُنعِمُ على العبد بِنِعمةٍ فَيَسلُبها ايّاه حتّى يُحدِث العبد ذَنباً يَستَحقّ بذلك النّقمة(۴۲۴)

خداوند حكم قطعى فرموده كه نعمتى را كه به بنده اش داده، از او نگيرد، مگر زمانى كه بنده گناهى انجام دهد كه بخاطر آن سزاوار كيفر گردد.

۳ عدم استجابت دعا

امام باقرعليه‌السلام فرمودند:

همانا بنده از خدا حاجتى مى خواهد، اقتضا دارد كه زود يا دير برآورده شود، سپس آن بنده گناهى انجام مى دهد خداوند به فرشته مى فرمايد: حاجت او را روا مكن و او را محروم ساز زيرا در معرض خشم من درآمد و سزاوار محروميت شد.(۴۲۵)

۴ الحاد و انكار

رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله در ضمن گفتارى فرمودند:

فاِنّ المَعاصى تَستَولى الضَّلال على صاحِبها حتّى تُوقِعُه رَدّ ولايَة وصىِّ رسول اللّه و دفع نبوة نبى اللّه و لا تزال بذلك حتّى توقعه فى ردّ توحيد اللّه و الالحاد فى دين اللّه(۴۲۶)

همانا گناهان گمراهى را بر گنهكار مسلط مى نمايد تا آنجا كه او را به رد ولايت و امامت وصى رسول خدا و انكار نبوت پيامبر و به همين منوال انكار يكتايى خدا و الحاد و كفر در دين خدا، آلوده مى گرداند.

۵ قطع روزى

امام باقرعليه‌السلام مى فرمايد:

إ نّ الرّجُل لَيَذنب الذَّنْب فَيَدرء عنه الرّزق(۴۲۷)

مردى گناهى انجام مى دهد و در نتيجه روزى از او دور مى شود.

۶ محروميت از نماز شب

امام صادقعليه‌السلام مى فرمايد:

إ نّ الرّجل يَذنب الذَّنْب فَيحرم صَلاة الليل(۴۲۸)

انسان بر اثر ارتكاب گناه از نماز شب محروم مى گردد.

۷ عدم امن از حوادث

اميرمؤمنان علىعليه‌السلام فرمودند:

گنهكار نبايد خود را از بلاهاى شبانه و حوادث ناگهانى ايمن بداند.(۴۲۹)

و عواقب شوم ديگر كه آنها را فهرست وار ذكر مى كنيم؛

۸ قطع باران. ۹ ويرانى خانه.

۱۰ حبس صدساله قيامت. ۱۱ خشم و لعن الهى.

۱۲ بلاهاى بى سابقه. ۱۳ پشيمانى.

۱۴ پرده درى و رسوايى. ۱۵ كوتاهى عمر.

۱۶ زلزله. ۱۷ فقر عمومى.

۱۸ اندوه. ۱۹ بيمارى.

۲۰ تسلط اشرار

روايات در اين زمينه، بسيار است.(۴۳۰) براى رعايت اختصار اين فصل را با پنج روايت ذيل به پايان مى بريم :

الف) پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله مى فرمايد:

هركس در امر نماز سستى كند و آن را سبك شمرد خداوند او را به پانزده بلا گرفتار مى كند:

۱ كوتاهى عمر. ۲ كمى روزى. ۳ زدودن سيماى صالحان از چهره اش. ۴ عدم پاداش براى اعمالش. ۵ عدم استجابت دعا.

۶ عدم بهره مندى او از دعاى صالحان. ۷ مرگ ذليلانه. ۸ مرگ در حال گرسنگى و تشنگى. ۹ ماموريت فرشته اى از طرف خدا كه او را در قبرش شكنجه دهد. ۱۰ قبر را بر او تنگ نمايد. ۱۱ قبرش تاريك است. ۱۲ ماموريت فرشته اى براى كشاندن او بر زمين از ناحيه صورت در منظر مردم. ۱۳ حسابرسى شديد قيامت. ۱۴ سلب نظر و توجه خدا به او. ۱۵ ابتلا به عذاب سخت.(۴۳۱)

ب) پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود:

زنا كردن داراى شش اثر است كه سه اثرش در دنيا است و سه اثرش در آخرت مى باشد،

اثر دنيوى آن عبارتست از: رسوايى، كوتاهى عمر و قطع روزى.

و اما اثر اخروى آن عبارتست از: سختى حساب، خشم خدا و جاودانگى در آتش ‍ دوزخ و همچنين اعمال نيك او بدون پاداش است و دعايش به استجابت نمى رسد و بهره اى از دعاى صالحان نمى برد.(۴۳۲)

ج) معاذبن جبل مى گويد: در منزل ابوايّوب انصارى و در محضر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله بودم كه از آن حضرت پرسيدم، منظور اين آيه چيست؟

يوم يُنْفخ فى الصّور فَتَاءتون اءفْواجاً(۴۳۳)

روز قيامت در صور دميده مى شود، پس مردم گروه گروه مى آيند.

آن حضرتصلى‌الله‌عليه‌وآله در پاسخ فرمود:

ده گروه از امت من در قيامت كه به چهره هاى مخصوصى از سايرين متمايز هستند وارد صحنه مى شوند؛

۱ ميمون. ۲ خوك. ۳ واژگونه. ۴ كور. ۵ گنگ و كر. ۶ زبانشان را مى جوند و از دهانشان چرك كه همه را ناراحت مى كند بيرون مى آيد.

۷ بدبوتر از مردار گنديده. ۸ پوشيده به لباس هاى آتشين و مس گداخته و چسبان. ۹ با دست و پاى بريده. ۱۰ آويخته شده بر دارهاى آتشين.

گروه اول؛ سخن چينان، گروه دوم؛ حرام خوران، گروه سوم؛ رباخوران، گروه چهارم؛ ستمگران در قضاوت، گروه پنجم؛ از خود راضى و خود بينان، گروه ششم؛ علما و قاضيان بى عمل، گروه هفتم؛ آزار دهندگان به همسايه، گروه هشتم؛ جاسوسان نزد ظالم، گره نهم؛ شهوترانان و مانع اداى حق خدا از اموال خود و گروه دهم؛ متكبران مى باشند.(۴۳۴)

د) رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمودند:

مَن وَلِىَ عَشرةً فلم يَعدِل فيهم جاءَ يومَ القِيامة وَ يَداه و رِجلاه و راسُه فى ثقْب فاءس(۴۳۵) (۴۳۶)

هر كس سرپرست ده نفر شود ولى رفتارش با آنها عادلانه نباشد روز قيامت در حالى بيايد كه دست و پا و سر او در سوراخ تبرى باشد.

ه‍) امام صادقعليه‌السلام فرمود:

مَن سوّد إ سمه فى ديوان ولد فُلان حَشَره اللّه يَوم القِيامة خِنزيراً(۴۳۷)

كسى كه نام خود را در دفتر ادارى فرزندان فلان (يعنى حكومت طاغوتى بنى عباس و هر طاغوت ديگر) ثبت كند، خداوند او را در روز قيامت به صورت خوك محشور مى كند.

و) رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمودند:

هنگامى كه عمل زنا آشكار شود، مرگ ناگهانى زياد مى گردد... و هنگامى كه در ترازو كم فروشى شود، خداوند قحطى و كمبود را بر مردم فرود مى آورد و هنگامى كه مردم زكات اموال خود را ندهند زمين بركت هاى خود، از زراعت و ميوه و معادن را بروز نمى دهد، و هنگامى كه قطع صله ى رحم رواج يافت ثروت ها در دست اشرار قرار مى گيرد و هنگامى كه امر به معروف و نهى از منكر ترك گرديد خداوند اشرار را بر مردم مسلط مى كند، كه هر چه نيكان آنها دعا كنند به استجابت نمى رسد.(۴۳۸)

فردوسى مى گويد:

به رستم چنين گفت دستان(۴۳۹) كه كم

كن اى پور بر زيردستان ستم

اگر چه ترا زيردستان بسى است

فلك را در اين زير دستان بسى است

مكن تا توانى دل خلق ريش

وگر ميكنى ميكنى بيخ خويش

مكن تا توانى ستم بر كسى

ستمگر به گيتى نماند بسى