واژه هاى اخلاقى از اصول كافى

واژه هاى اخلاقى از اصول كافى0%

واژه هاى اخلاقى از اصول كافى نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: سایر کتابها

واژه هاى اخلاقى از اصول كافى

نویسنده: ابراهيم پيشوايى ملايرى
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 9812
دانلود: 4035

توضیحات:

واژه هاى اخلاقى از اصول كافى
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 28 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 9812 / دانلود: 4035
اندازه اندازه اندازه
واژه هاى اخلاقى از اصول كافى

واژه هاى اخلاقى از اصول كافى

نویسنده:
فارسی

حرف : ب

بخشيده شدن گناه

(۱) امام صادقعليه‌السلام فرمود: همانا مؤمن خواب هولناك ببيند و (به واسطه ترس ناشى از آن) گناهش آمرزيده شود، و (نيز) تنش رنج ببيند و بدين سبب گناهش آمرزيده شود.(۶۴)

(۲) امام صادقعليه‌السلام فرمود: چون گناه بنده بسيار گردد (و خدا بخواهد او را پاك كند) و عمل (نيكى) نداشته باشد كه آن را جبران كند و كفاره آنها شود، او را به اندوه گرفتار سازد تا كفاره گناهانش ‍ گردد.(۶۵)

بدخويى

(۱) حضرت صادقعليه‌السلام فرمود: بدخويى كردار را تباه سازد، چنانچه سركه عسل را تباه كند.(۶۶)

(۲) رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: خدا از صاحب خوى بد توبه نخواسته است. عرض شد: چگونه اين چنين است اى رسول خدا؟ فرمود: به جهت اين كه هر گاه از گناهى توبه كند در گناه بزرگترى افتد.(۶۷)

(۳) حضرت صادقعليه‌السلام فرمود: هر كه خوى او بد است، خود را شكنجه مى دهد.(۶۸)

بد زبانى

(۱) رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: هر گاه مردى را ديديد كه باكى از آنچه مى گويد و آنچه به او گفته مى شود ندارد، پس به درستى كه يا مولود زناست يا بهره و نصيب شيطان.(۶۹)

(۲) رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: خداوند متعال بهشت را بر هر دشنام گوى بى آبرو و كم شرمى - كه باكى از آنچه به او گفته شوند ندارد - حرام كرده است.(۷۰)

(۳) از امام باقرعليه‌السلام روايت شده كه فرمود: خداوند، شخص ‍ دشنام گوى دشنام جو را دشمن مى دارد.(۷۱)

(۴) رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: اگر دشنام به صورتى تجسم يابد، بى ترديد صورت بدى خواهد داشت.(۷۲)

(۵) رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: از زمره بدترين بندگان خدا كسى است كه براى هرزه و دشنام گويى اش از همنشينى و مجالست با او دورى گزينند.(۷۳)

(۶) حضرت صادقعليه‌السلام فرمود: بدزبانى از درشتى و خشونت است و جايگاه درشتى و خشونت آتش است.(۷۴)

(۷) و نيز فرمود: دشنام دادن و بدزبانى و هرزه گويى از (نشانه هاى) نفاق و دورويى است.(۷۵)

برادران ايمانى

(۱) امام صادقعليه‌السلام فرمود: اهل ايمان برادر يكديگر و فرزندان يك پدر و مادرند و هر گاه رگ يكى از ايشان زده شود، ديگران، شب برايش ‍ بيدارى مى كشند.(۷۶)

(۲) امام صادقعليه‌السلام فرمود: مؤمن برادر مؤمن است، چشم و راهنماى اوست، نسبت به او خيانت و ستم روا ندارد و او را نفريبد و وعده اى به او ندهد كه بدان وفا نكند.(۷۷)

(۳) امام باقرعليه‌السلام مى فرمود: مؤمن برادر تنى مؤمن است؛ زيرا خداى عزوجل مؤمنان را از سرشت بهشتى آفريد و از نسيم بهشت در پيكرشان دميد، از اين رو آنان برادران تنى او هستند.(۷۸)

(۴) امام باقرعليه‌السلام فرمود: شما بر اين امر (تشيع) برادر هم نشديد، بلكه تنها به پيوند برادرى خود واقف شديد. (يعنى اين پيوند در فطرت شما نهفته بود و با رابطه برادرى اين پيوند را آشكار كرديد. )(۷۹)

۵) امام صادقعليه‌السلام به اصحابش مى فرمود: از خدا پروا كنيد و برادرانى خوش رفتار باشيد؛ در راه خدا با هم دوستى كنيد و پيوستگى داشته باشيد و مهر ورزيد.(۸۰)

بوسيدن

(۱) امام صادقعليه‌السلام فرمود: نبايد سر يا دست كسى بوسيده شود؛ مگر (دست) رسول خدا -صلى‌الله‌عليه‌وآله - يا كسى كه مقصود از او رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله باشد (مانند ائمه - عليهم السلام - و سادات و علما بنا به قولى، در عين حال نسبت به بوسيدن سر يا دست ديگران هم، كسى قائل به حرمت نشده است).(۸۱)

(۲) امام موسى كاظمعليه‌السلام فرمود: هر كه به خاطر پيوند خويشاوندى، فاميلش را ببوسد، باكى بر او نيست (زيرا نظر شهوت و غرض باطلى در ميان نيست) و محل بوسيدن برادر (نسبى يا ايمانى) گنه او و محل بوسيدن امام ميان دو چشم اوست (يعنى شايسته است كه گونه برادر و ميان دو چشم امام را بوسيد).(۸۲)

(۳) امام صادقعليه‌السلام فرمود: بوسيدن لب سزاوار نيست، جز نسبت به همسر يا فرزند خردسال.(۸۳)

بهتان

(۱) حضرت صادقعليه‌السلام فرمود: هر كه به مرد مؤمن يا زن مؤمنه عيبى را كه در آنها نيست، بهتان بزند، خداوند او را در «طينت خبال» برانگيزد و نگهدارد تا از آنچه گفته بيرون آيد. ابن ابى يعفور عرض كرد: «طينت خبال» چيست؟ فرمود چركى است كه از فرج زنان بدكاره بيرون آيد.(۸۴)

(۲) حضرت صادقعليه‌السلام مى فرمود: بهتان آن است كه درباره او (برادرت) چيزى بگويى كه در او نيست.(۸۵)

بيم و اميد

(۱) حضرت صادقعليه‌السلام فرمود: وصيت لقمان به پسرش اين بود: از خداى چنان بترس كه اگر نيكى جن و انس را (به درگان او) ببرى (تصور كنى كه تو را) عذاب مى كند و به خدا چنان اميدوار باش كه اگر گناه جن و انس را (به درگاهش) ببرى، (تصور كنى كه) تو را مى بخشايد.(۸۶)

(۲) حضرت صادقعليه‌السلام فرمود: هر كه خدا را شناخت، از او بترسد و هر كه از خدا بترسد، دل از دنيا بر كند.(۸۷)

(۳) حضرت صادقعليه‌السلام فرمود: هر كه به چيزى اميدوار باشد، در راه رسيدن به آن كار كند و هر كه از چيزى بترسد، از آن بگريزد.(۸۸)

(۴) امام صادقعليه‌السلام فرمود: حب جاه و شهرت در دل شخص ‍ ترسان و هراسان نباشد (پس كسى كه از خدا بترسد حب رياست و شهرت ندارد).(۸۹)

(۵) امام باقرعليه‌السلام مى فرمود: هيچ بنده مؤمنى نيست، جز آنكه در دلش دو نور است : نور ترس و نور اميد، اگر اين يكى وزن شود، از آن ديگر افزون نباشد و اگر آن ديگر وزن شود از اين يكى افزون نباشد.(۹۰)

حرف : پ

پشيمانى از گناه

(۱) امام باقرعليه‌السلام فرمود: پشيمان بودن براى توبه كردن كافى است.(۹۱)

(۲) اميرالمؤمنينعليه‌السلام فرمود: همانا پشيمانى از گناه و بدى، انسان را به ترك آن وا مى دارد.(۹۲)

(۳) امام صادقعليه‌السلام فرمود: هيچ بنده اى نيست كه گناهى كند و از آن پشيمان گردد، جز اينكه پيش از آنكه طلب آمرزش كند، خدا گناهش را بيامرزد.(۹۳)

(۴) امام صادقعليه‌السلام فرمود: همانا مرد (گاهى) گناه كند و خدا به وسيله آن، او را به بهشت برد؛ عرض شد: خداوند به سبب گناه او را به بهشت برد؟ فرمود: آرى هر آينه او گناهى مى كند و پيوسته از آن ترسان و بر خود خشمناك است، پس خداوند به او ترحم مى كند و او را به بهشت مى برد.(۹۴)

پنهان داشتن راز

(۱) امام صادقعليه‌السلام فرمود: شما بر آيينى هستيد كه هر كس آن را (از مخالفان و دشمنان) پوشيده دارد خدا عزيزش كند، و هر كه آن را فاش ‍ سازد، خداوند او را خوار و بى مقدار نمايد.(۹۵)

(۲) امام صادقعليه‌السلام فرمود: به دوش كشيدن و عهده دار شدن امر ما تنها به تصديق و پذيرفتن آن نيست، از جمله تحمل امر ما پنهان و پوشيده داشتن آن از نااهلش است، پس به شيعيان ما سلام برسان.(۹۶)

(۳) امام باقرعليه‌السلام فرمود: به خدا سوگند! محبوب ترين اصحابم نزد من كسى است كه پرهيزكارتر و فقيه تر است حديث ما را پوشيده و در پرده ميثاق (الهى) است (همان پيمانى كه خدا و پيغمبر و ائمه - صلوات الله عليهم - از مردم گرفته اند كه راز ما را از نااهل نهان دارند) پس هر كه آن پرده را عليه ما بدرد، خدا خوار و بى مقدارش سازد.(۹۷)

تعجيل در خير

(۱) امام باقرعليه‌السلام فرمود: چون اراده كار خيرى كردى، بشتاب، زيرا نمى دانى چه پيش مى آيد.(۹۸)

(۲) رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: همانا خداوند كارهاى خيرى را كه زود انجام شود، دوست دارد.(۹۹)

(۳) امام صادقعليه‌السلام فرمود: هر گاه يكى از شما آهنگ كار خير يا رساندن نفعى به ديگرى كرد، دو شيطان در جانب راست و چپ او باشند، پس بايد بشتابد كه او را از آن باز ندارند.(۱۰۰)

تعصب

(۱) امام صادقعليه‌السلام فرمود: كسى كه تعصب ورزد يا برايش ‍ تعصب ورزند (در صورتى كه به آن راضى باشد) رشته ايمان را از گردش ‍ خويش باز كرده است.(۱۰۱)

(۲) رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: هر كه در دلش به اندازه دانه خردلى عصبيت باشد، خدا او را روز قيامت با اعراب جاهليت مبعوث كند.(۱۰۲)

(۳) امام صادقعليه‌السلام فرمود: هر كه تعصب كند خداوند دستمالى آتشين به سر او بندد.(۱۰۳)

(۴) امام سجادعليه‌السلام فرمود: عصبيتى كه صاحبش به سبب آن گنهكار است، اين است كه كسى تبهكاران قوم خود را از نيكان قوم ديگر بهتر داند، ولى اگر كسى قوم خود بدان را دوست داشته باشد، اين عصبيت نيست، عصبيت آن است كه قوم خويش را بر ظلم و ستم يارى كند.(۱۰۴)

تفكر كردن

(۱) اميرالمؤمنينعليه‌السلام فرمود: با تفكر دل خود را بيدار ساز و در شب، پهلو از بستر خواب تهى كن، و از خدا و پروردگارت پروا پيشه كن.(۱۰۵)

(۲) امام صادقعليه‌السلام فرمود: بهترين عبادت، همواره انديشيدن درباره خدا و قدرت اوست.(۱۰۶)

شرح : با توجه به اين كه اسلام، افراد را از تفكر در ذات و حقيقت خداوند نهى مى كند، مقصود از انديشيدن درباره خدا، تفكر در افعال بديع و آثار شگفت انگيز صنع او و تاءمل در اسرار نظام آفرينش است؛ چرا كه با انديشيدن در خلقت بشر از مشتى خاك مى توان به عظمت و قدرت حق تعالى پى برد و دريافت كه خلقت اين دستگاه عظيم هستى ياوه و بيهوده نيست و هدف بزرگى را تعقيب مى كند و خداوند متعال همان گونه كه بر آفرينش كائنات از عدم توانايى دارد، بر بعث و حشر آنها در قيامت نيز تواناست.

علت نهى از تفكر در ذات و حقيقت براى تعالى نيز، آن است كه خداوند متعال از گنجايش فكر و فهم بشر خارج است و انسان نمى تواند بر او احاطه علمى بيابد و تفكر در ذات خداوند، به جز سرگردانى و حيرت ثمرى ندارد.

(۳) امام رضاعليه‌السلام فرمود: عبادت به نماز و روزه بسيار نيست، همانا عبادت انديشيدن در امر خداست.(۱۰۷)

(۴) اميرالمؤمنينعليه‌السلام فرمود: انديشيدن انسان را به نيكى و انجام دادن آن فرا مى خواند.(۱۰۸)

تقوا

(۱) امام باقرعليه‌السلام فرمود: مذاهب مختلف شما را از راه به در نبرد، به خدا سوگند كه شيعه ما نيست، جز آنكه خدا را اطاعت كند.(۱۰۹)

شرح : در زمان امام باقرعليه‌السلام ، بدعت گزاران و دين سازان گمراه، عقايد و افكار باطلى در ميان مسلمين انتشار مى دادند، كه نمونه اى از آنها در روزگار ما هم در ميان عوام ديده مى شود، مانند عقيده به اينكه تنها قبول تشيع يا محبت اميرالمؤمنين -عليه‌السلام يا اميدوارى به خدا يا گريه براى امام حسين -عليه‌السلام بدون هيچ طاعت و عبادت ديگر موجب سعادت و نجات است، امام باقر -عليه‌السلام با يك جمله كوتاه، تمام رشته هاى اين قبيل اوهام و خرافات را بر باد داده، شيعيان خود را بيدار و هوشيار مى كند و شاهراه حقيقت را پيش پاى آنها مى گذارد و مى فرمايد: افكار و عقايد باطل شما را منحرف نسازد، بدانيد يگانه راه سعادت و نجات اطاعت خداست و بس. ديگر احاديث اين بخش نيز شاهد بر اين مدعاست.

(۲) امام باقرعليه‌السلام فرمود: خدا با هيچ كس خويشى ندارد، محبوب ترين بندگان خدا و گرامى ترينشان نزد او با تقواترين و مطيع ترين آنهاست.(۱۱۰)

و فرمود: هر كه مطيع خدا باشد، دوست ما و هر كه نافرمانى خدا كند، دشمن ماست، ولايت ما جز با عمل كردن و پارسايى ورزيدن به دست نيايد.

(۳) اميرالمؤمنينعليه‌السلام مى فرمود: عملى كه با تقوا همراه باشد، كم نيست، چگونه عمل پذيرفته شده (در درگاه الهى) كم باشد؟ (با آنكه خداى تعالى فرمايد: انما يتقبل الله من المتقين، خدا فقط عمل مردم با تقوا را مى پذيرد).(۱۱۱)

تقيه

(۱) امام باقرعليه‌السلام فرمود: تقيه از دين من و دين پدرانم مى باشد، و كسى كه تقيه ندارد ايمان ندارد.(۱۱۲)

(۲) امام باقرعليه‌السلام فرمود: تقيه مربوط به موارد ضرورت است و تقيه كننده خود داناتر است كه چه زمانى ضرورت پيش ‍ مى آيد.(۱۱۳)

(۳) امام باقرعليه‌السلام مى فرمود: چه چيز بهتر از تقيه چشم مرا روشن مى كند؟ تقيه سپر مؤمن است.(۱۱۴)

(۴) امام باقرعليه‌السلام فرمود: تقيه تنها براى جلوگيرى از خونريزى وضع شده، پس هر گاه كار به خونريزى كشد، تقيه نباشد.(۱۱۵)

(۵) امام صادقعليه‌السلام فرمود: هر چه اين امر (ظهور امام قائمعليه‌السلام نزديك تر شود تقيه شديدتر شود. (زيرا بدعت و ستم توسعه يابد و اظهار حق دشوارتر شود).(۱۱۶)

(۶) امام صادقعليه‌السلام فرمود: تقيه سپرى است خدايى ميان او و مخلوقش.(۱۱۷)

(۷) امام باقرعليه‌السلام فرمود: هر گاه (شيوه) كه فرمانروايى و حكومت، كودكانه (و از روى هوا و هوس) باشد با مردم در ظاهر معاشرت كنيد و در باطن مخالف آنها باشيد.(۱۱۸)

تكبر و برترى جويى

(۱) از امام صادقعليه‌السلام سؤ ال شد: كمترين درجه الحاد چيست؟

فرمود: كمترين درجه آن كبر است.(۱۱۹)

(۲) امام باقرعليه‌السلام فرمود: عزت روپوش خدا و بزرگ منشى زيرپوش خداست، پس هر كس به يكى از آنها دست درازى كند، خداوند در دوزخ سرنگونش كند.(۱۲۰)

شرح : روپوش و زيرپوش استعماره است براى اختصاص عزت و بزرگ منشى به خداى تعالى، چنان كه روپوش و زيرپوش هر كسى مختص ‍ به خود اوست.

(۳) امام باقرعليه‌السلام فرمود: بزرگ منشى روپوش خداست و متكبر با خدا منازعه مى كند.(۱۲۱)

(۴) امام صادقعليه‌السلام فرمود: هر كه به سنگينى ذره اى تكبر در دل خود داشته باشد، داخل بهشت نشود.(۱۲۲)

(۵) امام باقر و امام صادقعليه‌السلام فرمودند: متكبران (در روز قيامت) به صورت مور درآيند، و مردم آنها را پايمال كنند تا آن گاه كه خدا از حساب آنها فارغ شود.(۱۲۳)

(۶) امام صادقعليه‌السلام فرمود: هيچ كس لاف بزرگى نزند، جز به سبب ذلتى كه در خود مى بيند.(۱۲۴)

تواضع و فروتنى

(۱) امام صادقعليه‌السلام مى فرمود: همانا دو فرشته در آسمان بر بندگان گماشته شده اند، كه هر كس براى خدا تواضع كند، او را بالا برند و هر كه تكبر كند خوار و بى مقدارش كنند.(۱۲۵)

(۲) امام صادقعليه‌السلام فرمود: از تواضع اين است كه از نشستن در پايين مجلس راضى باشى و به هر كه برخورى سلام كنى و مجادله را ترك كنى، اگر چه حق با تو باشد، و دوست نداشته باشى كه تو را به تقوا بستايند.(۱۲۶)

(۳) امام صادقعليه‌السلام فرمود: در آنچه خداى عزوجل به داوودعليه‌السلام وحى فرمود، اين بود: «اى داوود چنان كه نزديكترين مردم به خدا متواضعانند، دورترين مردم از خدا هم متكبرانند. »(۱۲۷)

(۴) امام رضاعليه‌السلام فرمود: تواضع آن است كه به مردم عطا كنى آنچه را كه دوست دارى به تو عطا كنند.(۱۲۸)

توبه

(۱) حضرت باقرعليه‌السلام فرمود: توبه كننده از گناه همانند كسى است كه گناه ندارد.(۱۲۹)

(۲) حضرت صادقعليه‌السلام فرمود: همانا خداوند از توبه بنده مؤمنش شاد شود، چنانچه يكى از شما به گمشده خود كه آن را پيدا كرده شاد گردد.(۱۳۰)

(۳) حضرت صادقعليه‌السلام فرمود: همانا خداوند دوست دارد بنده اى كه در فتنه (گناه) افتد و بسيار توبه كند و هر كه اين گونه نباشد (البته) بهتر است. (يعنى آن كس كه خود را به گناه آلوده نكرده بهتر است از آنكه گناه كند و پس از آن توبه نمايد).(۱۳۱)

(۴) ابوالصباح كنانى گويد: از حضرت صادقعليه‌السلام درباره گفتار خداى «اى آنان كه ايمان آورده ايد، توبه كنيد به سوى خدا توبه نصوح» پرسيدم، فرمود: يعنى بنده از گناه توبه كند و ديگر به آن باز نگردد.(۱۳۲)

(۵) امام باقرعليه‌السلام يا امام صادقعليه‌السلام درباره گفتار خداى متعال : «و آن كس كه به او اندرزى از جانب پروردگارش بيايد»، فرمود: (مقصود از) اندرز و موعظه در اين آيه توبه است.(۱۳۳)

(۶) حضرت باقرعليه‌السلام فرمود: همين كه جان به اينجا رسيد - و به گلوى خود اشاره فرمود - براى عالم و دانا توبه نباشد و براى نادان وقت توبه (باقى) است.(۱۳۴)

توحيد

(۱) زرارة گويد: از امام صادقعليه‌السلام درباره فرموده خداى عزّو جل : «فطرت الهى كه مردم را بر آن آفريده است» پرسيدم، فرمود: (خداوند) همه را بر يگانه پرستى آفريده.(۱۳۵)

(۲) رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمايد: هر نوزادى بر همين فطرت متولد مى شود؛ يعنى، خداى عزوجل را خالق خود مى داند. همچنين است قول خداى تعالى : «اگر از آنها بپرسى آسمانها و زمين را كه آفريده؟ خواهند گفت : خدا».(۱۳۶)

توكل

(۱) امام صادقعليه‌السلام فرمود: بى نيازى و عزت (به اين سو و آن سو) در گردشند، پس چون به محل توكل برسند وطن گيرند.(۱۳۷)

(۲) امام صادقعليه‌السلام فرمود: و هر كه به خدا پناهنده گردد، خداوند او را پناه دهد.(۱۳۸)

و فرمود: به هر كه توكل دادند، بى نيازى و بندگى دادند.

(۳) امام صادقعليه‌السلام فرمود: خدا مى فرمايد:هر يك از بندگانم كه بدون توجه به هيچ يك از مخلوقاتم به من پناهنده شود و من آن را از نيت او دريابم، حتى اگر آسمانها و زمين و هر چه در آنهاست آهنگ فريب و نيرنگ او را بكنند، من از ميان آنها راه چاره اى برايش فراهم مى آورم.(۱۳۹)

تهمت زدن و گمان بد بردن به برادر دينى

(۱) حضرت صادقعليه‌السلام فرمود: همين كه مؤمن به برادر (دينى) خود تهمت زند، ايمان از دلش زدوده شود، چون نمك در آب.(۱۴۰)

(۲) حضرت صادقعليه‌السلام مى فرمود: هر كس به برادر دينى خود تهمت زند، احترامى ميان آن دو به جا نماند.(۱۴۱)

(۳) امير المؤمنينعليه‌السلام فرمود: كار برادر دينى خود را به بهترين وجه آن حمل كن، تا آن گاه كه كارى كند و راه توجيه را بر تو ببندد، و هيچ گاه به سخنى كه از دهان برادرت بيرون آيد، گمان بد مبر، در صورتى كه براى آن سخن محمل خوبى مى يابى.(۱۴۲)

شرح : مقصود اين است كه هر گاه گفتارى يا كردارى از برادر دينى سرزند كه داراى دو وجه است : يكى نيك و يكى بد، بايد تا آنجا كه مقدور انسان است، آن را بر وجه نيك حمل كند، گر چه احتمال طرف ديگر را هم بدهد و تجسس و وارسى كردن هم جايز نيست و خداوند از آن نهى فرموده، مگر آن كه راهى بر توجيه نيكوى آن به دست نياورى.

حرف : ح

حسد

(۱) امام صادقعليه‌السلام فرمود: حسد ايمان را مى خورد، چنانچه آتش هيزم را مى خورد.(۱۴۳)

(۲) رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: نزديك است كه حسد، بر (قضا و) قدر غلبه كند.(۱۴۴)

(۳) امام صادقعليه‌السلام آفت دين حسد است.(۱۴۵)

(۴) امام صادقعليه‌السلام فرمود: مؤمن غبطه برد و حسد نبرد، ولى منافق حسد برد و غبطه نبرد.(۱۴۶)

شرح : حسد آن است كه نعمتى را كه خدا به برادر دينى تو داده، براى او نخواهى و از آن رنج برى و آرزوى زوال آن را داشته باشى، چه مشابه آن نعمت به تو برسد و چه نرسد؛ ولى غبطه آن است كه با نعمت او كارى نداشته باشى، و آرزو كنى كه خودت هم نظير آن نعمت را داشته باشى؛ حسد از نظر عقل و شرع مذموم و ناپسند است؛ زيرا حسد بيمارى دل است و بدخواهى برادر مسلمان و ناراحتى از لطف و نعمت يزدان و اعتراض بر عدالت خداى تعالى و نظام احسن او و اين ناراحتى چه بسا كه موجب رنجورى و اختلال حواس و بيمارى روحى حسود مى شود، پس ‍ حسود دشمن جان خويشتن است؛ ولى غبطه و رقابت، ممدوح و مستحسن است و در آيات شريفه و اخبار و احاديث، گاهى از آن به مسابقه و گاهى به تنافس تعبير شده است مانند آيه : «و فى ذلك فليتنافس ‍ المتنافسون».

حسن ظن

(۱) رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله سوگند به خدايى كه جز او شايسته پرستش نيست، هرگز به هيچ مؤمنى خير دنيا و آخرت داده نشد، جز به سبب خوش بينى اش به خدا و اميدوارى اش به او، و فرمود به خدايى كه جز او شايان پرستش نيست، گمان هيچ بنده اى نسبت به خدا نيكو نشود، جز اين كه خدا همراه گمان بنده مؤمن خود باشد (هر گونه به او گمان برد، خدا با او رفتار كند) زيرا خدا كريم است و همه خيرات به دست اوست، او حيا مى كند از اينكه بنده مؤمنش بدو گمان نيك برد و او خلاف گمان و اميد بنده رفتار كند، پس به خدا خوش بين باشيد و به سويش رغبت كنيد.(۱۴۷)

(۲) امام صادقعليه‌السلام فرمود: حسن ظن به خدا اين است كه به غير خدا اميدوار نباشى و جز از گناهانت نترسى.(۱۴۸)

حق مؤمن بر برادرش و اداى آن

(۱) امام صادقعليه‌السلام فرمود: خدا به چيزى بهتر از اداء حق مؤمن عبادت نشود.(۱۴۹)

(۲) امام باقرعليه‌السلام فرمود: از حق مؤمن بر برادر مؤمنش اين است كه گرسنگى او را سير كند و عورتش را بپوشاند و از گرفتارى اش نجات بخشد و بدهى اش را بپردازد و چون بميرد در ميان خانواده و فرزندانش او را جانشينى كند.(۱۵۰)

(۳) امام صادقعليه‌السلام فرمود: از حق مؤمن بر مؤمن دوستى قلبى اوست و مواسات مالى و اين كه به جاى او از خانواده اش سرپرستى كند و در برابر كسى كه به او ستم كند يارى اش كند.(۱۵۱)

حق همسايگى

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: همسايه مانند خود انسان است كه نه زيان به او رسد و نه گناهكار شود و احترام همسايه مانند احترام مادر است.(۱۵۲)

(۲) امام صادقعليه‌السلام فرمود: خوش رفتارى با همسايه روزى را زياد مى كند(۱۵۳)

۳) امام صادقعليه‌السلام فرمود خوش رفتارى با همسايه در عمرها بيفزايد و خانه ها را آباد كند.(۱۵۴)

(۴) امام موسى بن جعفرعليه‌السلام فرمود: خوش رفتارى با همسايه تنها اين نيست كه از آزار همسايه خوددارى كنى، بلكه شكيبايى بر آزار اوست.(۱۵۵)

(۵) امام صادقعليه‌السلام فرمود: بدانيد كسى كه با همسايه اش خوش ‍ رفتارى نكند از ما نيست.(۱۵۶)

(۶) امام صادقعليه‌السلام مى فرمود: مؤمن كسى است كه همسايه اش از ستم و آزار و آسوده باشد.(۱۵۷)

(۷) رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرموده : هر چهل خانه همسايه باشند، از برابر، و از پشت سر، و از راست و چپ (يعنى از چهار طرف تا چهل خانه همسايه هستند).(۱۵۸)

حلم و خويشتن دارى

(۱) امام سجادعليه‌السلام فرمود: من مردى را دوست دارم كه هنگام غضب، بردبارى اش او را دريابد.(۱۵۹)

(۲) امام صادقعليه‌السلام فرمود: بردبارى براى يارى (مرد بردبار) كافى است و فرمود: اگر بردبار نيستى، خود را به بردبارى وادار.(۱۶۰)

(۳) امام باقرعليه‌السلام فرمود: خداوند شخص با حياى خويشتن دار و پاكدامن و پاكى جو را دوست دارد.(۱۶۱)

حيا

(۱) امام صادقعليه‌السلام فرمود: حيا از ايمان است و جايگاه ايمان بهشت است.(۱۶۲)

(۲) امام باقر يا امام صادق -عليهما‌السلام - فرمود: حيا و ايمان همراه و همدوش هم هستند و چون يكى از آن دو رفت، ديگرى هم در پى آن برود.(۱۶۳)

(۳) امام صادقعليه‌السلام فرمود: كسى كه شرم و حيا ندارد، ايمان ندارد.(۱۶۴)

(۴) رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: حيا دو گونه است : حياى عقل و حياى حماقت، حياى عقل، علم است، و حياى حماقت، نادانى.(۱۶۵)

(۵) امام صادقعليه‌السلام فرمود: هر كس كم رو باشد، كم دانش است (زيرا از پرسيدن شرم مى كند و مشكلات علمى اش حل نمى شود).(۱۶۶)