فصل اول: اشك خورشيد
ناله كودكانه سينه فضا را مى شكافت، ضجه زنان به هوا برمى خاست و فرياد در گلو شكسته شهيدان به خون غلطيده، در زمين و زمان موج مى انداخت.
باد سوزان، با گرد و غبار ميدان جنگ درهم مى آميخت، و با سرعت از چهره ماهورهاى تفتيده مى گذشت. خورشيد با حرارت زياد به زمين مى تابيد و موج آتشين در فضا مى پراكند و خود هم اشك مى ريخت. ماه هم از فرط خشم و شرم به سوى افق مى گريخت، تا ديگر شاهد دهشت ستمگران و وحشت مظلومان نباشد!
آن روز عاشورا بود، و آن ماه «محرم» و آن سرزمين «كربلا» و آنهايى كه به دست شقاوتمندترين افراد روى زمين، با خشن ترين و مظلومانه ترين شكل به خاك و خون در غلتيدند و شربت شهادت نوشيدند، فرزندان و نوادگان و عزيزان و ياران پيامبر اسلامصلىاللهعليهوآلهوسلم
بودند، و بدين خاطر «خورشيد هم اشك مى ريخت و سوگوار بود».
حرمت محرم
ماه محرم، حتى قبل از اسلام و روزگارى كه ارزشهاى اخلاقى و معنوى اين آئين مقدس بر جامعه پرتوافشانى كند، ماه محترم و مقدس بود، عربهاى جاهلى احترام آن را پاس مى داشتند و از جنگ و خونريزى در آن خوددارى مى نمودند.
قرآن كريم هم به پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
و مسلمانان دستور مى دهد: هرگاه ماههاى حرام به پايان رسيد؛ با مشركان و بت پرستان به جنگ بپردازيد.
ماههاى حرام هم طبق بيان امام صادقعليهالسلام
: ذيحجه، محرم، صفر، و ماه ربيع الاول است.
اضافه بر اين، پس از پايان اين ماهها هم، وقتى رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
مى خواست سپاهى را به جنگ اعزام دارد، آنان را روبروى خود قرار مى داد و مى فرمود: انگيزه و حركت و جنگ شما به نام خدا و در راه خداوند باشد، در جنگ هرگز خيانت نكنيد و گوش و بينى كشته اى را نبريد، پيرمردان فرتوت و كودكان و زنان را نكشيد، و تا ناچار نشويد حتى درختى را هم قطع ننماييد....
اما «بنى اميه» كه به خاطر به دست آوردن مال و منال و پست و مقام، در عاشوراى محرم سال ۶۱ هجرى كمر به قتل حسينعليهالسلام
و ساير فرزندان پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
و فاطمهعليهاالسلام
بسته بودند، غير از پايمال كردن موازين اسلامى، آداب و رسوم روزگار جاهليت را نيز زير پا گذاشتند و حرمت محرم را شكستند!
امام رضاعليهالسلام
نيز از رفتار ضد انسانى «بنى اميه» ابراز تنفر شديد مى كند و مى فرمايد: محرم ماهى است كه مردم زمان جاهليت احترام آن را نگه مى داشتند و در آن از قتل و خونريزى خوددارى مى نمودند، اما دشمنان اسلام در اين ماه، ريختن خون ما را مجاز دانستند، حرمت ما را شكستند، زنان و كودكان خاندان ما را به اسارت گرفتند، خيمه ها و چادرهاى آنان را به آتش كشيدند، اموال و دارايى آنها را به غارت بردند، و احترام پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
را درباره ما، به هيچ شكل رعايت ننمودند.
آرى، روز عاشوراى حسينعليهالسلام
پلك چشمهاى ما مجروح شد و اشكهاى ما سرازير است، زيرا در كربلا عزيزان ما را ذليل كردند، و براى هميشه ما، غم و اندوه دردناكى به يادگار گذاشتند.
عاشوراى جاويدان
از آن تاريخى كه حضرت حسين بن علىعليهالسلام
در سرزمين كربلا، به خاطر احياى اصول و ارزشهاى حياتبخش اسلام با هفتاد و دو تن از عزيزان و ياران باوفاى خويش، تن به شهادت سپرد، امامان معصومعليهالسلام
، اين روز و حادثه اى را كه در آن واقع شده، به صورت هاى مختلف زنده و گرامى مى داشتند، دست از كسب و كار مى كشيدند، مجلس سوگوارى تشكيل مى دادند، نوحه سرايى به راه مى انداختند، اشك و آه عميقى سر مى دادند، و حتى ديگران را نيز به اين شيوه ها و شعائر احياگر و شكوه آفرين دعوت مى نمودند، و سفارش مى كردند مسلمانان، درباره عاشورا اين جهات را مورد توجه دقيق قرار دهند:
۱- تعطيلى كسب و كار
حضرت سيدالشهداءعليهالسلام
در راه احياى دين قيام كرد، خود و يارانش نهايت فداكارى را نمودند و با كمال ايمان و اخلاص و عظمت قربانى اسلام و انسانيت شدند، بدين جهت به گردن همه انسانهاى حق طلب و آزادى خواه حق بزرگى دارند، بدين خاطر يكى از وظايف انسانى اين است كه، در روز عاشورا به احترام آن حضرت دست از كسب و كار بكشند و اين روز عزاى بزرگ را تعطيل نمايند.
امام رضا عليه السلام فرموده است: هر كس در روز عاشورا كار و شغل خود را تعطيل كند، خداوند مهربان نيازمنديهاى دنيا و آخرت او را تامين مى نمايد، و هر كس روز عاشورا را براى خود روز عزادارى و سوگوارى و اندوه و گريه قرار دهد، خداوند روز قيامت را روز خوشحالى و خرسندى او مى گرداند و همراه ما، در بهشت شادمان و سرفراز خواهد بود، و هر كس روز عاشورا روز بركت و ذخيره كردن منافع مادى قرار دهد، از اين كسب و درآمد، خيرى نخواهد برد....
اين سان كه تو جان دادى درراه رضاى حق
|
|
آدم به تو مى نازد، اى اشرف انسان ها
|
قربانى اسلامى، با همت مردانه
|
|
اى مفتخر از عزمت، همواره مسلمانها
|
۲- مجلس سوگوارى
تشكيل مجالس سوگوارى آگاهى بخش و سازنده، يكى ديگر از درخواستهاى اولياى بزرگوار اسلام و از تكاليف اجتناب ناپذير دوستداران حسينعليهالسلام
و خاندان پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
مى باشد.
در اين باره امام صادقعليهالسلام
به «فضيل» كه يكى از شيعيان بود، فرموده: آيا مجلس تشكيل مى دهيد و در آن به بحث و گفتگو مى پردازيد؟
فضيل پاسخ داد: آرى، پدر و مادرم به قربانت.
امام صادقعليهالسلام
فرمود: به راستى اين گونه مجالس را ما بسيار دوست داريم، شما حتما مجلس برقرار سازيد و با بحث و گفتگوهاى آگاهى بخش، نام و راه ما را زنده بداريد، خداوند افرادى را كه مجلس تشكيل مى دهند و راه و حقانيت ما را زنده و پاينده مى دارند، مورد رحمت و عنايت خويش قرار مى دهد.
شد مكرر عزاى او، كه شود
|
|
هر كسى واقف از مرام حسين
|
همه سعى «يزيد» بر اين بود
|
|
كه كسى نشنود، كلام حسين
|
بلكه بايد، كه خلق دريابند
|
|
علت اصلى قيام حسين
|
مسلمين را سزد، كه بگذارند
|
|
گام خود را به جاى گام حسين.
|
۳- اشك و ناله
قطره هاى اشك، دانه هاى مرواريدى هستند، كه از كانون جان به بازار وجود عرضه مى شوند. عالى ترين مظهر عشق و صفا را، در آيينه شفاف اشكها مى توان به نمايش گذاشت. اشك بر سوگ دلخراش فرزند فاطمهعليهالسلام
جان را جلا مى بخشد و چون جويبارى راه روشن زندگى را شستشو مى دهد.
گريه بر عزاى حسينعليهالسلام
كه از سويداى دل برمى خيزد، و فشرده آن به صورت قطره هاى اشك بر شيارهاى گونه فرو مى لغزد، محكم ترين پيوند عاطفى انسان را با حسينعليهالسلام
و نام و راه و هدف او برقرار مى سازد، و اين اشكها و ارتباطها، انسان را به سوى حسينعليهالسلام
مى كشاند.
بدين جهت پيامبر اسلامصلىاللهعليهوآلهوسلم
و اهل بيت او، خود بر سوگ حسينعليهالسلام
و ساير شهيدان راه حق گريه مى كردند، و به وسيله نوحه سرايى و سرودن اشعار غمبار و سازنده، پيروان و دوستداران خود را به گريه و سوگوارى فرا مى خواندند.
در جنگ «موته» وقتى جعفر بن ابيطالبعليهالسلام
شهيد شد، همسر او «اسماء دختر عميس» بسيار ناراحت شد و عزادارى به راه انداخت، فاطمه زهراعليهاالسلام
به تسليت گويى او رفت و پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
هم در خانه «اسماء» حضور يافت و به او تسليت گفت و سفارش كرد:
«على مثل جعفر فلتبك البواكى.»
آرى، گريه و سوگوارى داشته باشيد، راستى براى شخصيت بزرگى مانند «جعفر بن ابيطالبعليهالسلام
حتما بايد افراد گريه و ناله سر دهند.
«ابن خارجه» مى گويد: در كنار امام صادقعليهالسلام
حضور داشتم، كه سخن از داستان شهادت حسين بن علىعليهالسلام
به ميان آمد، با شنيدن اين داستان، امام صادقعليهالسلام
به طورى منقلب شد و گريه سر داد و اشك او جارى گرديد، كه من و ساير افرادى كه در مجلس حضور داشتيم، به گريه و ناله افتاديم.
امام باقرعليهالسلام
فرموده است: هر كس به خاطر ريخته شدن خون ما، به يغما رفتن حق ما، اهانت به خاندان ما، و بالاخره مصيبت و ظلمى كه بر اجداد و حتى شيعيان ما روا رفته گريه كند، خداوند مهربان جايگاه او را در بهشت قرار مى دهد.
بارى، اصل گريه كردن و اشك ريختن بر مصايب حضرت حسينعليهالسلام
مورد توصيه پيشوايان عاليقدر دين قرار گرفته و پاداش و پى آمد فراوانى خواهد داشت. اضافه بر اين، همانطور كه در بالا هم اشاره شد، اشك و گريه، وسيله و مقدمه براى رسيدن به مراتب عالى عملى و انسانى مى باشد، بدين جهت بايد بگوييم:
شعله فروزان
حسينعليهالسلام
خود را «كشته اشكها دانسته»
، و مكتبش پيوسته با اشكها و سوگوارى ها و عزادارى ها اوج و عروج مى گيرد. امام باقرعليهالسلام
هم روايت كرده: پيامبر گرامى اسلامصلىاللهعليهوآلهوسلم
يك روز حسينعليهالسلام
را در حالى كه كودك بود، در آغوش گرفت و خطاب به افرادى كه حضور داشتند فرمود:
ان لقتل الحسين حرارة فى القلوب المومنين، لاتبرد ابدا...
از شهادت حسينعليهالسلام
در دلهاى اهل ايمان، حرارت آتشينى باقى مى ماند، كه هرگز سردى و خاموشى ندارد.
يعنى، شعله اى را كه حسينعليهالسلام
قرنها پيش در كربلا برافروخت، روز به روز فروزان تر مى گردد، و پروانه هاى ايمان و فضيلت و آزادگى را گرد خود به پرواز درمى آورد، چنانكه اين جهت به تجربه هم ثابت گرديده است.
اما راز جاويدانى حسينعليهالسلام
و كربلا و عاشورا چيست؟ و چرا مشعلى را كه حسينعليهالسلام
يك هزار سيصد و پنجاه و چهار سال پيش از اين برافروخت، پيوسته پرفروغ تر و فروزان تر مى گردد؟
«خداوند نور آسمانها و زمين است»،
حسينعليهالسلام
حجت خدا، ولى خدا، و امام دين خداست و با ايمان و اخلاص و جهاد و مقام بلند شهادت خود، خصلت خدايى يافته، و به معدن عظمت و قدرت الهى
پيوسته است، و به اين لحاظ رنگ ابديت يافته است.
از سويى ديگر، طبق بيان امام باقرعليهالسلام
امامعليهالسلام
به خورشيد مانند گرديده، و نور او پيوسته بر دلهاى اهل ايمان پرتوافشانى مى كند
و جلوه ابديت دارد، چنانكه فراموش نكرده ايم، كه خورشيد هم در سوگ حسينعليهالسلام
سوگوار بود، و لازمه سنخيت خورشيد، با «خورشيد امامت» اين است كه بگوييم:
خورشيد در سوگ خورشيد اشك مى ريزد و سوگوار است.
البته از اشك و سوگوارى خورشيد، بر عزاى حسينعليهالسلام
نبايد تعجب داشت، زيرا فقيه بزرگ قرن چهارم هجرى، ابوالقاسم جعفر بن محمد بن قولويه قمى، كه به سال ۳۶۷ هجرى وفات يافته، در كتاب گرانقدر خويش كامل الزيارات درباره عظمت حضرت سيدالشهداءعليهالسلام
و تاثير شهادت و سوگ آن بزرگوار بر عناصر عالم هستى، روايات معتبر و تكان دهنده اى آورده است.
ابن قولويه، در كتاب خود بابهايى گشوده، كه بر اساس روايات معتبر فراوان آسمان و زمين بر حسينعليهالسلام
گريه كرده، جن و ملك بر آن حضرت نوحه سرايى داشته، پرندگان و ماهيان دريا متاثر و متالم گرديده، و همه موجودات جهان هستى سوگوار شده اند.
و چه مناسب است، اين مضامين حديثى را كه «كمال الدين بن ميراحمد» متخلص به «محتشم كاشانى» و متوفاى ۹۹۶ هجرى، در قالب شعر قرار داده، و با كمال ظرافت «خود خدا» را هم در عزاى حسينعليهالسلام
سوگوار دانسته، با هم زمزمه كنيم: