دوره كامل قصه هاى قرآن از آغاز خلقت تا رحلت خاتم انبياء

دوره كامل قصه هاى قرآن از آغاز خلقت تا رحلت خاتم انبياء0%

دوره كامل قصه هاى قرآن از آغاز خلقت تا رحلت خاتم انبياء نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: سایر کتابها

دوره كامل قصه هاى قرآن از آغاز خلقت تا رحلت خاتم انبياء

نویسنده: سيد محمد صوفى
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 26037
دانلود: 5545

توضیحات:

دوره كامل قصه هاى قرآن از آغاز خلقت تا رحلت خاتم انبياء
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 54 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 26037 / دانلود: 5545
اندازه اندازه اندازه
دوره كامل قصه هاى قرآن از آغاز خلقت تا رحلت خاتم انبياء

دوره كامل قصه هاى قرآن از آغاز خلقت تا رحلت خاتم انبياء

نویسنده:
فارسی

يك حادثه

 بسم الله الرحمن الرحيم

 سئل سائل بعذاب واقع. للكافرين ليس له دافع.

(سوره معارج: ۱)

انتخابات على به خلافت رسول اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله حوادثى به دنبال داشت. روز پرشكوه و تاريخى غدير، همان اندازه كه براى مؤ منين موجب مسرت و شادى بود، براى منافقين ناگوار و تحمل ناپذير بود.

كسانى كه با خلافت علىعليه‌السلام مخالف بودند، كسانى بودند كه در جنگ هاى بدر، احد و غير آن، خويشان و بستگانشان بدست على كشته شده و كينه او را در دل داشتند.

داستانى كه اينك شرح آن را مى خوانيد در تفاسير شيعه و سنى نقل شده و ما آن را مطابق نقل مفسرين اهل سنت ذكر مى كنيم: روز غدير گذشت. آن اجتماع عظيم در شهرها و دهكده ها پراكنده شد. خبر جانشينى علىعليه‌السلام بوسيله آنها در اطراف بلاد منتشر گرديد. مردى بنام جابربن نضر كه پدرش ‍ در جريان جنگ بدر، بدست على كشته شده بود، از شنيدن اين خبر، سخت خشمگين شد. بار سفر بست و آهنگ مدينه كرد.

چون به حضور رسول اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله رسيد، در حاليكه از چهره اش ناراحتى و خشم مى باريد، گفت: يا محمد! از جانب خداوند با ما دستور دادى كه از شركت و بت پرستى دست برداريم و به خداى يگانه ايمان آوريم و به رسالت و پيامبرى تو اعتراف كنيم ما پذيرفتيم و اقرار كرديم.

دستور دادى: نماز بخوانيم، پذيرفتيم.

فرمودى: روزه بداريد، عمل كرديم.

گفتى: حج بيت الله الحرام را انجام دهيد، اطاعت نموديم.

درباره زكات اموال فرمان دادى، پرداختيم.

ولى به اين دستورات اكتفا نكردى. اينك عموزاده ات را بر سر دست بالا بردى و او را بر ما برترى دادى و گفتى:

 من كنت مولاه فعلى مولاه.

آيا اين اقدام، اين انتخاب، اين برترى دادن على بر ما، از طرف خدا صورت گرفته و بفرمان او واقع شده يا خودت اين كار را كرده اى؟!

رسول اكرم صلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: قسم بخدائى كه جز او خدائى نيست، اين امر از طرف خدا بوده و بر طرق دستور حضرت حق عمل كرده ام.

جابر ديگر سخنى نگفت و از حضور پيغمبر بيرون آمد. ولى از شد خشم و ناراحتى چنان منقلب بود كه از خدا درخواست عذاب كرد.

در حاليكه صورت به جانب آسمان نموده بود، گفت: خداوندا! اگر آنچه محمد مى گويد حق است و تو به او دستور داده اى كه على را جانشين خود سازد و بر ما مقدم دارد، بارانى از سنگ بر من ببار يا مرا به عذاب اليم مبتلا كن!

چه زود دعاى او مستجاب شد و به درخواست خود نائل آمد. هنوز بر شتر خويش ننشسته بود و از مدينه فاصله نگرفته بود كه سنگريزه اى بر سرش ‍ فرود آمد و جان داد.

در مورد تقاضا و مرگ جابربن نضر، آيات معارج به ين مضمون نازل گرديد: سئل سائل بعذاب واقع. لكافرين ليس له دافع. من الله ذى المعارج...