فضائل و سيره چهارده معصوم در آثار استاد علامه حسن زاده آملى

فضائل و سيره چهارده معصوم در آثار استاد علامه حسن زاده آملى0%

فضائل و سيره چهارده معصوم در آثار استاد علامه حسن زاده آملى نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: سایر کتابها

فضائل و سيره چهارده معصوم در آثار استاد علامه حسن زاده آملى

نویسنده: عباس عزيزى
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 21955
دانلود: 4459

توضیحات:

فضائل و سيره چهارده معصوم در آثار استاد علامه حسن زاده آملى
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 30 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 21955 / دانلود: 4459
اندازه اندازه اندازه
فضائل و سيره چهارده معصوم در آثار استاد علامه حسن زاده آملى

فضائل و سيره چهارده معصوم در آثار استاد علامه حسن زاده آملى

نویسنده:
فارسی

فصل دوم: سيماى فاطمه زهرا: عصمت كبراى الهى

بخش اول: فاطمهعليه‌السلام در كلام معصومين 

۲۱۸- فاطمهعليه‌السلام حجت بر امامان

صورت روايت حضرت امام حسنعليه‌السلام است، چنان كه سيد عبد الحسين طيب - طيب الله رمسه - آنرا نقل مرده است كه: قال الامام عسگرىعليه‌السلام نحن حجج الله على خلقه، و جدتنا فاطمه حجه علينا؛ امام حسن عسكرىصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمودند: ما حجت هاى خداوندى بر بندگان هستيم و جده ما حضرت فاطمه زهرا، حجت بر ما است.(۲۲۰)

۲۱۹- لقب ام ابيها

در بيان ام ابيهاگوييم: آمده است كه: روى فى مقابل الطالبين باسناده الى جعفر بن محمد عن ابيه ان فاطمه كانت تكنى ام ابيها. در عرف محاورات عامه پدر، دخترش را مادرمى خواند، و در فارسى به مادر جان و مادر عزيز و مادر گرامى و نظائر آنها صدا مى زند، و لكن در بيان حديث بدين حد عرف عام نبايد اكتفاء كرد؛ چنان كه باز در عرف محاورات عامه، اگر دخترى پدرش را خدمت كرده است و پذيرايى و پرستارى نموده است گويند: اين دختر، درباره پدرش مادرى كرده است، و حضرت صديقه طاهره فاطمهعليه‌السلام بدين معنى نيز به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله خدمت و زحمت مادرى اعمال نموده است.(۲۲۱)

اين كمترين گويد: اين وجوه معانى ام ابيها را انكار نداريم، ولكن سخن ما انيست كه همانگونه در پيش اشارتى شده است عقل كل و نفس كل اءب و اءم اند و همه موجودات باذن الله سبحانه از اين ابوين به وجود آمده اند؛ در غزلى گفته ام (ديوان - ص ۲۰۸)

كيست مانند تو فرزند كريم الابوين

نفس كل مادرى وعقل كل اورا پدرى

و حضرت صديقه طاهره، مظهر اتم نفس كل است و بدين تفسير انفسى اقوم، آن جناب ام ابيها است، تدبر ترشد ان شاء الله تعالى شأنه.(۲۲۲)

۲۲۰- كلمه حسناى خداوندى

حضرت فاطمهعليهما‌السلام همانگونه كه ليله القدر و يوم الله و كون جامع است، اسمى از اسماى حسنى و كلمه اى از كلمات علياى الهى است كه خداى سبحان فرمود: و لله الاسماء الحسنى فادعوه بهاو حضرت امام صادقعليه‌السلام فرمود: قسم به خدا، ما آن اسماء حسناى الهى هستيم كه خداوند از بندگانش عملى از بدون معرفت به ما نمى پذيرد.(۲۲۳)

۲۲۱- ادراك شب قدر

از پيغمبر خداصلى‌الله‌عليه‌وآله روايت شده است كه: هيچ حرفى از حروف قرآن نيست مگر است كه او را هفتاد هزار معنى است. و همچنين فكرت و رؤيت خود را در مفاد حديث ياد شده در فصل دوازدهم به كار ببر كه امام صادقعليه‌السلام فرمود: هر كس فاطمه را آنسان كه حق معرفت اوست شناخت، همانا كه ليله القدر را ادراك كرده است.

۲۲۲- اسماى حسناى الهى

همانگونه كه عقيله رسالت و معدن حكمت، فاطمه فرزند رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله ليله القدر و يوم الله و كون جامع بوده است، همچنين اسمى از اسماى حسنى و كلمه اى از كلمات علياى الهى نيز بوده است، چنان كه امام ابو عبدالله صادقعليه‌السلام در بيان و تفسير قول خداى عز و جل: مر خداى را اسماء حسنى است، پس او را بدان اسماء بخوانيد. فرموده است: به خدا قسم، ما آن اسماء حسناى الهى هستيم كه خداوند عملى را از بندگان جز به معرفت ما قبول نمى كند.(۲۲۴)

۲۲۳- برگ بهشتى درخت نبوى

از ابن عباس روايت شد كه گفت: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: من درختم و فاطمه حمل آن و على لقاح آن و حسن و حسين ميوه آنند و دوستداران اهل بيت حقيقتا برگ بهشتى آنند.(۲۲۵)

۲۲۴- عظمت فاطمهعليها‌السلام

در حديث اشتقاق كه: اين فاطمه است و من فاطر آسمانها و زمينم، دشمنانم را در روز فصل قضا (قيامت) از رحمت خود فطم (قطع) مى كنم و دوستان خويش را از آنچه باعث سرزنش و شين است فطم (قطع) مى كنم، پس اسمى از اسم خويش براى وى مشتق كردم.

و رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: اى فاطمه! الله تعالى از اسماء خود اسمى براى تو مشتق كرده و اسم الله، فاطر است و تو فاطمه هستى. دانسته بودى كه رحم از رحمان اشتقاق يافته، پس بدان كه وديعه مصطفى، فاطمه انسنه حوراء مطلع انوار علوى و مشكات ولوى و مادر امامان و صندوق دانش و وعاء معرفت است.(۲۲۶)

۲۲۵- درك ليله القدر

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: هر كس را آنگونه كه حق فاطمه است بشناسد، شب قدر را ادراك كرده است و علت نامگذارى آن حضرت به فاطمه آن است كه خلايق از كنه معرفت وى بريده شدند، و به كنه معرفت وى نمى رسند.(۲۲۷)

۲۲۶- كنيه ام ابيها

روايت است كه پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله فاطمه را دوست مى داشت و او را به كنيه ام ابيهايعنى مادر پدر، مى خواند.

گويم، چون عقل كل، پدر است و نفس كل، مادر، و موجودات از آن دو ظهور يافتند، و مادر انوار و فضايل، فاطميه، عقيله رسالت و مظهر نفس كليه بر وجه اتم است، پس بنابر اين تفسير انفسى قويم از روايت، آن جناب مادر پدر است كه خاتميت با وى است.(۲۲۸)

۲۲۷- دورى محب فاطمه از آتش

رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: او را فاطمه ناميدم؛ زيرا خداى او را و آن كس را كه دوستش داشته باشد از آنش دور كرده است.(۲۲۹)

۲۲۸- عظمت معناى قرآن

پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله روايت شده كه: هيچ حرفى از حروف قرآن نيست مگر آنكه داراى هفتاد هزار معنا است.

و در روايت قبل انديشه نما كه فرمود: هر كس فاطمه را آنگونه كه سزاوار است بشناسد، ادراك ليله القدر كرده است.(۲۳۰)

۲۲۹- ادراك شب قدر

در اثر صادقى چنين آمده: هر كس فاطمه را آنگونه كه سزا است بشناسد، ليله القدر را ادراك كرده است.(۲۳۱)

۲۳۰- وجه تسميه فاطمه

از ابى عبد اللهعليه‌السلام ما را حديث كرد كه آن حضرت فرمود: انا انزلناه فى ليله القدر، ليله فاطمه است و قدر الله است، پس آن كس كه فاطمه را آنگونه كه سزا است بشناسد، ليله القدر را ادراك كرده است. علت نامگذارى وى به فاطمه آن است كه خلايق از معرفت فاطمه محروم و بريده شدند.(۲۳۲)

۲۳۱- نزول يازده قرآن ناطق در دامان زهراعليها‌السلام

حضرت امام صادقعليه‌السلام جده اش، حضرت صديقه طاهره فاطمه زهرا، را ليله القدر معرفى فرمود. چرا حضرت صديقه عليهما سلم ليله القدر نباشد، و حال آن كه يازده قرآن ناطق در اين ليله نازل شده است؟ حديث ياد شده خيلى بلند و متضمن مباحثى عرشى است.(۲۳۳)

۲۳۲- پرورش يافتگان دامان پاك زهراعليها‌السلام

فاطمهعليهما‌السلام ليله القدر يازده كلام الله ناطق است، كه امام صادقعليه‌السلام فرمود: كسى كه حق معرفت به آن حضرت را پيدا كند، يعنى به درستى او را بشناسد، ليله القدر را ادراك كرده است.

و آن مريمعليهما‌السلام كه مادر عيسى روح الله است، خداوند سبحان فرمود: واذكر فى الكتاب مريم اذانتبذت من اهلها مكانا شرقيا فاتخذت من دونهم حجابا فارسلنا اليها روحنا فتمثل لها بشرا سويا(۲۳۴)

۲۳۳- درك ليله القدر

نظاير آنها تدبر بفرما، اقرا وارق.

اين فاطمهعليهما‌السلام است كه ليله القدر يازده كلام الله ناطق است، كه امام صادقعليه‌السلام فرمود: كسى كه حق معرفت به آن حضرت پيدا كند، يعنى به درستى او را بشناسد، ليله القدر را ادراك كرده است.(۲۳۵)

۲۳۴- نوشيدن شير ايمان

جناب جابر - رضوان الله تعالى عليه - در روز اربعين، از شهادت كعبه عاشقين حضرت سيد الشهداءعليه‌السلام ، محروم شد و به زيارت تربتش ‍ تشرف حاصل كرد، در زيارت نامه اش به امامعليه‌السلام عرض كرده است كه از پستان ايمان شير خوردى.(۲۳۶)

۲۳۵- فاطمهعليها‌السلام ليله قدر است

امام صادقعليه‌السلام فرمود: حضرت فاطمهعليهما‌السلام ليله القدر است. حديث در تفسير فرات كوفى در ضمن سوره قدر روايت شده است. انسان نخستين بار از اين حديث قرآن منتقل مى شود كه قرآن در شب قدر نازل شده است، و انسان كامل قرآن ناطق است، و حضرت فاطمهعليهما‌السلام مادر يازده قرآن ناطق است، بايد بدين مناسبت آن حضرت ليله القدر باشد.(۲۳۷)

بخش دوم: اصحاب كساءعليه‌السلام

۲۳۶- پنج تن آل عبا

نظر عمده ما در طرح اين فصل بسيار بسيار مهم كه از ضروريات دين مبين اسلام است، اين است كه طايفه اماميه اثنى عشريه - انار الله برهانهم - حضرت خاتم انبياء محمد مصطفى، و سيد الاوصياء على مرتضى و عصمه الله الكبرى فاطمه زهرا، و امام حسن مجتبى، و امام حسين سيد الشهداء - صلوات الله عليهم - را به آل عباء و اصحاب كساء تعليم مى كنند، و پنج تن آل عباءمى گويند.(۲۳۸)

۲۳۷- خامس آل عبا

پس پرورده شد بيت نبوت، و ميوه شاخه هاى (شجره طوباى) نبوت، مادر امامان (معصوم) ، فاطمه معصومه، خامس اصحاب كساء و خامس آل عباء است.(۲۳۹)

۲۳۸- تعداد اصحاب كساء

اصحاب كساءعليه‌السلام در مباهله فقط فاطمه و پدر و او و شوهر او و دو فرزند او حسن و حسينعليه‌السلام بودند و احدى با آنها همراه نبود، هيچ كس مدعى نشد كه جز پيامبر و حضرت وصى، امام امير المؤمنين على و كفو وى فاطمه و و فرزند ايشان حسن و حسين شخص ديگرى در مباهله داخل بوده است، بدون شك مدعى شخص ديگر بر خدا و رسولش دروغ بسته است. الحمد لله الذى جعلنا من المتمسكين بولايتهم؛ ستايش خداى را كه ما را از متمسكان به ولايت ايشان قرار داده است.(۲۴۰)

۲۳۹- برترى زهراعليها‌السلام بر همه زنان

نبوت مقامى به مردان اختصاص ندارد، بلكه مردان و زنان در آن مساوى اند: خداى تعالى فرمود: هنگامى كه ملائكه گفتند: اى مريم! خداى تو را برگزيد و پاك گردانيد و تو را بر زنان عالميان برترى داد. (اگر مقام مريم چنين است) پس درباره مقام خامس اصحاب كساء كه ليله قدر بوده و از كسانى است كه خداى تعالى پليدى را از آنها پاك نموده، يعنى حضرت فاطمهعليهما‌السلام چه مى انديشى؟(۲۴۱)

بخش سوم: عصمت حضرت زهراعليها‌السلام

۲۴۰- حضرت زهرا صاحت مقام عصمت

ندانم كجا ديده ام در كتاب كه، فخر رازى بر هر مسئله اى از مبداء تا معاد تشكيك نموده است اعتراض كرده است كه او را امام المشككين خوانده اند، ولى در معصوم بودن سيد نساء عالمين، فاطمه بنت رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله كه داراى مقام عصمت بوده است، تسليم محض است كه آن جنابعليه‌السلام بلا مدافع معصوم بوده است و در عصمت و طهارتش جاى شك و ترديد نيست.(۲۴۲)

۲۴۱- شنيدن كى بود مانند ديدن؟!

علت محروميت و بريده شدن خلايق از كنه معرفت حضرت فاطمهعليه‌السلام آن است اشخاصى كه واجد عصمت نيستند، از نظر مفهومى عصمت را مى فهمند، ولى از نظر ذوقى آن را نمى فهمند، مانند عوام كه حقيقت و و كنه ملكه اجتهاد را به ذوق نمى چشند و شأن كسى را كه واجد ملكه اجتهاد است به ذوق نمى فهمند و اصل در معرفت، معرفت ذوقى است و مراد به ذوق در اصطلاح عارف بالله آن چيزى است كه عالم، به طريق وجدان و كشف مى يابد، نه به برهان و كسب و نه به روش اخذ مطالب از راه ايمان تقليد؛ زيرا كه گر چه هر دو روش به اندازه مرتبه اش ‍ معتبر است، ليكن به مرتبه علوم كشفى نمى رسند؛ زيرا شنيدن كى بود مانند ديدن..(۲۴۳)

۲۴۲- نزول يازده قرآن ناطق از ليله القدر

بدان كه از منازل سير حبى در قوس نزولى به ليل و ليالى تعبير مى شود و در قوس صعودى به يوم و ايام تعبير مى گردد. پس عصمه الله الكبرى حضرت فاطمه همانگونه كه ليله القدر است همچنين يوم الله نيز مى باشد. و انسان كامل در عصر محمدى، وعاء حقايق قرآن است. اگر خواهى چنين بگو: انسان كامل قرآن ناطق است. پس يازده قرآن ناطق از اين شب مباركه اى كه شب قدر است و مادر امامان است، نازل شده است.(۲۴۴)

۲۴۳- ترويج نور با نور

در كافى از ابو الحسن امام موسى بن جعفرعليه‌السلام روايت شده كه فرموده: در حالى كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله نشسته بود فرشته اى بت بيست و چهار صورت داخل شد، عرضه داشت: اى محمد! خداى عز و جل مرا فرستاد تا بود را با نور ترويج كنم.

فرمود: چه كسى را با چه كسى؟

عرضه داشت: فاطمه را با على...

ازدواج بايد با كفو انجام شود، غير معصوم نمى تواند بر زن معصوم استيلاء داشته باشد. پس بفهم.(۲۴۵)

۲۴۴- صاحبان مقام عصمت

حقيقت عصمت، عبارت از قوه اى نورى ملكوتى است كه صاحب عصمت از همه پليدى هاى گناهان و ادناس و سهو و نسيان و امثال اين گونه رذائل نفسانى كه شخص را آلوده مى سازد محفوظ است و هر كس حائز مقام عصمت باشد از بدايت امر تا انتها از لغزش ها در تلقى وحى و ديگر القائات سبوحى در همه شئون عبادى و خلقى و روحانى مصون مى ماند، چنان كه حق سبحان فرمود: ما در صباوت به وى حكمت بخشيديم.

۲۴۵- واجد عصمت

بدون هيچ گونه دغدغه و وسوسه اى فاطمه دختر رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله واجد عصمت بوده است.(۲۴۶)

۲۴۶- شهادت بر عصمت كبراى الهى

اكنون كه فهميدى بقيه نبوت و عقيله رسالت و وديعه مصطفى و زوجه ولى الله و كلمه تامه الهى، فاطمهعليه‌السلام حائز مقام عصمت است، پس ‍ مانعى ندارد كه در فصول اذان و اقامه به عصمت آن حضرت شهادت دهيد و مثلا چنين بگوييد: اشهد ان فاطمه بنت رسول الله عصمه الله الكبرى؛ شهادت مى دهم كه فاطمه دختر رسول خدا، عصمت كبرى خدا است.

۲۴۷- عصمت كبراى خدايى

آن حضرت - صلوات الله عليها - گوهرى قدسى در كسوت تعين انسانى است، پس انسيه حوراء است و خداى را عصمت كبرى است.(۲۴۷)

۲۴۸- معصوميت فاطمه

بدان كه عترت كه فاطمه از زمره ايشان است معصومند، چنان كه حضرت وصى امام علىعليه‌السلام در نهج البلاغه بدان تصريح كرده است: چگونه سرگردانيد در حالى كه عترت پيامبرتان در بين شما است، ايشان زمام هاى حقيقت و نشانه هاى دين و زبانهاى صدقند، پس ايشان را به نيكوترين منازل قرآن فرود آوريد و به اين آبشخور، همانند شتران تشنه وارد شويد.(۲۴۸)

۲۴۹- بانگ شهادت ديوار

اما كلمه اين كه: يكى از عزيزانم كه آزاد مردى است و در عرفان عملى داراى حظى وافر است و به القائات سبوحى نايل است و به گفتن اين فصل اشهد ان فاطمه بنت رسول الله عصمه الله الكبرى در فصول اءذان و اقامه نماز عامل، در اثناى فصول اءقامه نماز مغرب شب يك شنبه دهم ربيع الاول شنبه ۱۴۱۹ هجرى قمرى، برابر با ۱۴/۴/۱۳۷۷ هجرى شمسى، خواست كه فصل مذكور را اداء كند از نهاد ديوار مقابلش مى شنود كه كسى مى گويد: اشهد ان فاطمه الزهراء حجه الله على الحجج.(۲۴۹)

۲۵۰- نكاح بر كفائت است

چون صديقه طاهره فاطمه زهراعليه‌السلام صاحب عصمت است، كفو او نيز بايد صاحب عصمت باشد؛ زيرا كه نكاح بر كفائت است و مرد غير معصوم را بر زن صاحت عصمت راهى نيست.

و زوجته الزهراء خير كريمه

لخير كريم فضلها ليس يجحد(۲۵۰)

۲۵۱- پيامبر عقيم بود اگر...

يگانه مردى كه هم خودش صاحب عصمت است و هم زن او، فقط حضرت سيد الاوصياء امام امير المؤمنينعليه‌السلام است. و به بيان رسا و شيواى ميرزا جعفر صافى اصفهانى.

اگر نامدى شير حق در وجود

بگيتى كسى كفو زهرا نبود

و جناب ناصر خسرو علوى، خوش سروده است:

كفوى نداشت حضرت صديقه

گر مى نبود حيدر كرارش

بلكه حقيقت امر اين است كه يازده تن حجج الهيه كه آخرين آنان حضرت بقيه الله قائم آل محمد - صلوات الله عليهم - است، و همه اعقاب و احفاد آنان از وجود ذى جود مسعود و معصوم آدم اولياء الله حضرت وصى امام اميرالمؤمنين علىعليه‌السلام است.

و هر گاه كسى تفوه كند كه اگر علىعليه‌السلام نمى بود، عترتى نبود و رسول خاتم عقيم بود گزاف نگفته است.

۲۵۲- عصمت كبراى حق

بدون هيچ دغدغه و وسوسه، حضرت فاطمه، دختر پيغمبرصلى‌الله‌عليه‌وآله داراى عصمت بوده است، علماى بزرگى مثل شيخ مفيد و علم الهدى سيد مرتضى به آيات و روايات نص بر عصمت آن جنات فرمودند و حق با آنان است، و شخص مكابر سخت محكوم و مغلوب است.

آن جناب صلوات عليها، گوهرى قدسى در تعين و صورت انسى بوده است، پس آن حضرت انسيه حوراء و عصمت كبراى الهى است.(۲۵۱)

۲۵۳- دعاى صاحب عصمت حضرت زهراعليها‌السلام

سيد بن طاووس در فلاح السائل در تعقيبات نماز ظهر دعايى را از حضرت سيده نساء عالمين فاطمه زهراعليها‌السلام روايت مى كند كه در حدود دو صفحه به قطع وزيرى است، آغاز آن اين است:

سبحان ذى العز الشامه المنيف، سبحان ذى الجلال الباذخ العظيم، سيحان ذى الملك الفاخر القديم، سبحان من لبس البهجه والجمال، سبحان من تردى بالنور و الوقار، سبحان من يرى اثر النمل فى الصفا، سبحان من يرى وقع الطير فى الهواء، سبحان من هو هكذا و لا هكذا غيره؛ پاك و منزه است دارنده عزت والاى پيروز، پاك و منزه است دارنده برترين شكوه و جلال بزرگ، پاك و منزه است دارنده حكومت ارزنده جاويد، پاك و منزه است آن كس كه لباس و جامع زيبايى و طراوت پوشيده، پاك و منزه است كسى كه جامه نو و وقار بر تن كرده، پاك و منزه است كسى كه رد پاى مورچه را بر سنگ صاف مى بيند، پاك و منزه است كسى كه جايگاه پرنده را در فضا مى بيند، پاك و منزه است كسى كه اين چنين است و غير از او كسى چنين نيست.

حمد خدا را كه مرا انكار كننده مر چيزى از كتابش و سرگردان در چيزى از كار آن نگردانيده است.

اين حرف دهان كسى است كه بايد با دانش و بينش خود به فهم مقامات معنوى آيات قرآنى نايل آمده باشد، آن كه در هيچ امر قرآنى متحير نيست، بايد صاحب عصمت باشد.(۲۵۲)

۲۵۴- ذلك فضل الله...

تخصيص فص به حكمه عصمتيه از القائات سبوحى آن سوئى است كه در مقدمه بدان اشارتى شده است؛ و اين اشارت ملكوتى خود بشارتى مر اهل ولايت را است كه عصمت حضرت فاطمه بنت رسول الله لى الله عليه وآله مانند عصمت ديگر اولياى صاحب عصمت موهبتى الهى است كه ذلك فضل الله يؤ تيه من يشاء.(۲۵۳)

بخش چهارم: هم شأن بودن حضرت زهرا با امام علىعليه‌السلام

۲۵۵- مظهر عقل كل، مطهر نفس كل

هر عقلى قلم است و هر نفسى لوح. و همچنين هر مافوقى نسبت به مادونش كه آن واهب است و اين متهب، آن قلم و اين لوح است. معلم و متعلم آن قلم است و اين لوح. و هر فاعلى قلم و هر منفعلى لوح است. آدم قلم و حوا لوح است.

آسمان مرد و زمين زن در خرد

هر چه آن انداخت اين مى پرورد

پس، آسمان قلم و زمين لوح است. امير المومنينعليه‌السلام مظهر عقل كل، و سيده نساء عالمين، فاطمه صديقه، مظهر نفس كل است و نفس قلم و لوح اند.(۲۵۴)

۲۵۶- عصمت فاطمى و علوى

هيچ مرد واجد عصمت را نمى يابيد كه زنش نيز حائز مقام عصمت باشد، مگر حضرت وصى امام امير المؤمنين علىعليه‌السلام و زن او دختر رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله را.(۲۵۵)

۲۵۷- فضيلت علىعليه‌السلام

اگر حضرت وصى، علىعليه‌السلام نبود، احدى كفو فاطمه نبود، پس ‍ حضرت على وصى صلوات الله عليه به خصيصه اى اختصاص يافت كه احدى با وى در آن شريك نبود و نخواهد بود. و در روايت نبوىصلى‌الله‌عليه‌وآله چنين آمده: يا على! اگر تو نبودى بر روى زمين احدى كفو فاطمه نبود.(۲۵۶)

۲۵۸- نفس كل و اتم

انسان كامل اگر مرد باشد مظهر و صورت عقل كل است و اگر زن باشد مظهر و صورت نفس كل است، بنابر اين، سيد اوصياء و سر پيامبران و رسولان حضرت على عالى اعلى صورت و مظهر عقل كلى به تمام ترين وجه ممكن است و حقيقت ام الكتاب، سيده نساء عالمين، فاطمه زهراى بطول صورت و مظهر نفس كل بر وجه اتم است.(۲۵۷)

۲۵۹- خصوصيات آل نبى

جناب فاطمهعليه‌السلام از زمره آل پيامبر و اهل بيت او و ذوى القربى است و به تحقيق حضرت وصى امام علىعليه‌السلام در وصف و تعريف آل نبى فرموده است: ايشان موضع سر الهى، و صندوق دانش او، و مرجع حكم او، و مخزنهاى كتاب هاى او، و كوه هاى دين اويند، خداوند به وجود ايشان پشت خم شده دست خود را (يا نبى خود را) راست گردانيده است و لرزش پشت او را برده او را برده است... احدى از اين امت با آل محمد - صلوات الله عليهم - قياس نمى شود، و به ايشان برابر كرده نمى شود، كسى كه نعمتهاى ايشان بر او جارى است (يعنى همگى از نعمت هاى آل محمد متنعم اند، پس چگونه با آنها برابرى مى كنند) ايشان اساس دين و ستون يقين اند، غلو كننده به ايشان باز مى گردد، و واپس افتاده به ايشان مى پيوندند ( يعنى ايشان ترازى عدل الهى اند كه همگى بايد بدان سنجيده شوند) ، خصيصه هاى حق ولايت مر ايشان رااست، و وصيت و وراثت در ايشان است (ايشان اولياى دين، و اوصياى پيغمبر و ورثه اويند)(۲۵۸)

بخش پنجم: نزول آيه مباهله در شأن حضرت زهرا 

۲۶۰- افضل از همه

آيه مباهله؛ يعنى اين سخن حق تعالى؛ به انصارى بگو بياييد ما و شما فرزندان و زنان و نفوس خود را بخوانيم تا با هم مباهله كنيم. اين آيه از دلالت مى كند كه فاطمه معصومه ام ابيها و ام الائمه عليهم السلام بر همه زنان برترى دارد، چنانكه بر نهايت برترى و علو درجه حضرت وصى امام علىعليه‌السلام دلالت مى كند؛ زيرا خداى تعالى او را نفس پيامبرش خاتم و آقاى انبياء قرار داد و نمى توان گفت هر دو يك شخص اند، پس جز اين نيست كه مراد از آن مساوى بودن حضرت علىعليه‌السلام با آن حضرت است جز در شأن نبوت و چون رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله افضل مردم است، پس على كه مساوى با افضل مردم است، افضل از همه است.(۲۵۹)

۲۶۱- آيه مباهله

در قول خداوندگار - از آيه مباهله - دليلى قوى بر فضل اصحاب كساء عليهم السلام است كه هيچ دليلى به قوت آن نيست.

و اجماع امت اسلام است كه اصحاب كساء در روز مباهله، فقط فاطمه و پدر او و شوهر او و دو فرزند او حسن و حسين بوده اند و احدى با آنان نبوده است.

و كسى ادعا نكرده است كه غير از پيغمبر و وصى او امام امير المؤمنين على و حضرت فاطمه كفو امام على و دو فرزندش حسن و حسين، ديگرى در روز مباهله داخل در اصحاب كساء بوده است و با آنان شركت داشته است؛ و اگر كسى ادعاء كند، بدون هيچ شك و پيكار، بر خدا و رسولش دروغ بسته است و افتراء زده است، حمد خداى را كه ما را از متمسكين به ولايت اصحاب كساء قرار داده است.

مفسران قرآن در تفسير آيه مباهله، از عايشه روايت كرده اند كه گفت: رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله در روز مباهله براى مباهله از خانه خارج شده است، و عباى مشكين نشانه دار از موى سياه بر دوش گرفته بود، پس حسن آمد و او را داخل در عبا فرمود، و پس از آن حسين آمد و او را داخل در عباء فرمود، و پس از آن فاطمه و سپس على، آنگاه گفت: انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا...

پس بدان كه مراد اماميه - خداوند برهانشان را نورانى بفرمايد - از اصحاب كساء آل عباء اين پنج تن معصوم منصوص از آيه مباهله قرآن است.

در آيه مباهله ابناء و نساء بر انفس مقدم آورده شده اند نا تنبيهى بر لطف مكانت و قرب منزلتشان بوده باشد؛ و نيز ايذان و اشعارى بدين معنى داشته باشد كه ابناء مقدم بر انفس و مفدى انفس اند.(۲۶۰)

۲۶۲- علىعليه‌السلام مساوى زهراعليها‌السلام است

آيه مباهله: فقل تعالوا ندع ابناءنا... دلالت بر تفضيل فاطمه معصومه ام ابيها و ام الائمه، بر همه زنان عالم دارد؛ چنان كه بر غايت و نهايت برترى حضرت وصى امام علىعليه‌السلام و علو درجت و رتبت آن حضرت نيز دارد؛ زيرا كه خداوند او را نفس پيامبرش خاتم انبياء و بزرگ آنان قرار داده است. و نمى شود گفت كه پيغمبر و على فر دو يك شخص اند، پس مراد اين است كه امام علىعليه‌السلام مساوى او است، و رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله برترين مردم بود، پس مساوى او نيز برترين مردم است.(۲۶۱)

۲۶۳- يكى از نفرين كنندگاه

سخن استاد شعرانى در شرح تجريد خواجه به فارسى: و لقوله تعالى انفسنا، آيه مباهله است فقل تعالوا ندع ابناءنا... به اتفاق مفسران مراد از ابناء امام حسن و امام حسينعليه‌السلام است، و از زنان فاطمه زهراء سلام الله عليها، و از انفس على بن ابى طالب، و چون علىعليه‌السلام خود پيغمبر نبود، به منزلتى بود كه او را نفس پيغمبر خواند پس افضل است.(۲۶۲)

۲۶۴- شركت زهراعليها‌السلام در مباهله

اجماع امت اسلام بر اين است كه اصحاب كساء در روز مباهله حضرت رسول الله و امام امير المؤمنين على و عصمه الله فاطمه زهراء و دو فرزندش امام حسن و امام حسينعليه‌السلام بوده اند، و احدى با آنها در اين امر خطير شركت نداشته اند؛ و اگر در خبرى واقعه اصحاب كساء و آل عباء در خانه فاطمه زهراعليها‌السلام يا خانه ديگران به طور عادى و متعارف پيش آمده است، ربطى به واقعه اصحاب كساء در مباهله با نصاراى نجران ندارد.

بخش ششم: فضايل حضرت زهراعليها‌السلام در قرآن 

۲۶۵- عرفان زهراعليها‌السلام به قرآن

زجاجه وحى و ميوه نبوت، فاطمه داناى حقايق اشياء چنين فرمود: ستايش خداى را كه به نعمت وى به شرف علم و عمل بدين پايه رسيدم و به وى رغبت كردم و طاعت امر او نمودم. ستايش خداى را كه مرا منكر امرى از كتابش قرار نداده و در هيچ حقيقتى از امر كتاب مرا سرگردان ننموده است و ستايش خداى را كه مرا به دينش هدايت كرد و مرا كسى قرار نداد كه غير او را عبادت كنم.(۲۶۳)

۲۶۶- اعطاى كوثر

بفهم آنگاه در سخن حق سبحان تدبر نما كه به پيغمبر اكرم فرمود: ما به تو كوثر بخشيديم.(۲۶۴)

۲۶۷- علم زهرا به قرآن

عباراتى از جناب ام الائمه المعصومين عصمع الله الكبرى سيده نساء العالمين فاطمه بنت رسول الله - صلوات الله و سلام الله عليها - نقل كرده ايم كه آن حضرت حمد مى كند خداى سبحان را كه او را در هيچ مرحله معارف قرآن بيكران كه رسول الله فرمود هر حرفى از حروف آن را هفتاد هزار معنى است، دو دل و سرگردان نگردانيده است، بلكه به آن مقام شامخ ليله القدر كه دارد صدر مشروح آن جناب عليها السلام وعاى حقايق بيكران قرآنى است.(۲۶۵)

۲۶۸- كوثر نبى

انا اعطيناك الكوثرفعل ماضى اعطينا دال بر تحقق وقوع كوثر است او كوثر بر وزن فوعل صيغه مبالغه است. و آن جويى است در بهشت كه جميع خاص رسول اللهصلى‌الله‌عليه‌وآله است. فاطمه معصومهعليها‌السلام از كثرى است كه همه انهار علوم و معارف از آن كوثر جارى است. از واقعه جانگداز كربلا فقط آدم اهل البيت حضرت امام زين العابدينعليه‌السلام باقى مانده است، و فرزندش امام محمد باقر العلومعليه‌السلام در واقعه كربلا حضور داشت و در آن وقت چهار سال از سن مباركش گذشته بود و عالم را اين شجره طيبه طوبى ولايت فرا گرفته است.(۲۶۶)

۲۶۹- ذوى القربى رسول

حضرت صديقه طاهره فاطمه زهراعليها‌السلام از زمره آل پيغمبر اكرم و اهل بيت و ذوى القربى است كه خداى سبحان در قرآن كريم فرمود: قل لا اسئلكم عليه اجرا الا الموده فى القربى(۲۶۷)

۲۷۰- تفسير سوره قدر

و ما ادراك ما ليله القدر، ليله القدر خير من الف شهر؛ چه مى فهمى كه ليله القدر چيست؟ ليله القدر بهتر از هزار ماه است.

يعنى شب قدر بهتر از هزار مؤمن است؛ زيرا فاطمه مادر مؤمنان است - تنزل الملائكه و الروح فيها - ملائكه و روح را در اين شب فرود مى آورد و ملائكه مؤ منانى اند كه علم آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله را واجدند و مراد از روح القدس فاطمه است. باذن ربهم من كل امر سلام هى حتى مطلع الفجر؛ از هر امرى به اذن پروردگار شان در حالى كه سلام مى گويند تا فجر طلوع كند، يعنى تا حضرت قائم خروج كند.(۲۶۸)