داستانهاى شگفت انگيز از زيارت عاشورا

داستانهاى شگفت انگيز از زيارت عاشورا0%

داستانهاى شگفت انگيز از زيارت عاشورا نویسنده:
گروه: امام حسین علیه السلام

داستانهاى شگفت انگيز از زيارت عاشورا

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: حيدر قنبرى
گروه: مشاهدات: 7476
دانلود: 3386

توضیحات:

داستانهاى شگفت انگيز از زيارت عاشورا
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 51 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7476 / دانلود: 3386
اندازه اندازه اندازه
داستانهاى شگفت انگيز از زيارت عاشورا

داستانهاى شگفت انگيز از زيارت عاشورا

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

داستانهاى شگفت انگيز از زيارت عاشورا

نویسنده: حيدر قنبرى

مقدمه

سند و فضيلت زيارت عاشورا

زيارت عاشورا اگرچه به حسب ظاهر از امام باقر و امام صادقعليهما‌السلام نقل شده ؛ زيرا صفوان كه از ياران امام باقر و امام صادقعليهما‌السلام است مى گويد:( من در روز عاشورا در خدمت امام باقرعليه‌السلام بودم كه اين زيارت را قرائت فرمودند) .

همچنين مى گويد: ( امام صادقعليه‌السلام پس از زيارت اميرالمؤ منينعليه‌السلام به طرف كربلا اشاره كردند و اين زيارت را قرائت كردند) .

اما در واقع اين زيارت از ناحيه خود خداوند متعال نازل شده و از احاديث قدسى است ؛ چون شيخ عباس قمى در مفاتيح الجنان از امام صادقعليه‌السلام نقل مى كند كه :( آن حضرت از پدر بزرگوارش و ايشان از اجداد طاهرينش و آنان از پيامبر اكرم و آن حضرت از جبرئيل و جبرئيل از خداوند متعال نقل مى كنند كه حضرت احديّت به ذات مقدس خود قسم خورده كه هر كس امام حسينعليه‌السلام را با اين زيارت ، از دور يا نزديك زيارت كند، زيارت او را مى پذيرم و خواهش و حاجت او را برآورده مى كنم و فوز به بهشت و آزادى از جهنم را به او عطا مى كنم و شفاعت او را در حق هر كس كه بخواهد قبول مى نمايم)) .

سپس امام صادقعليه‌السلام به صفوان مى گويد:( هر گاه حاجتى پيدا كردى اين زيارت را بخوان كه بر آورده خواهد شد).

همچنين در بحارالانوار از علقمة بن محمد حضرمى از امام باقرعليه‌السلام حديثى را نقل كرده كه مضمونش چنين است كه حضرت فرمود:( هر كس امام حسينعليه‌السلام را با اين زيارت( زيارت عاشورا) زيارت كند خداوند متعال صد هزار هزار درجه به او بدهد و مثل كسى باشد كه با امام حسينعليه‌السلام شهيد شده باشد و از آن روزى كه امام حسينعليه‌السلام شهيد شده و هر پيغمبر و رسولى و هر كس كه آن حضرت را زيارت كرده خداوند ثواب همه آنها را در نامه اعمال او بنويسد) .(١)

همانگونه كه در بحث خداشناسى ، اول بايد انسان ظرف وجودى اش را از همه آلودگى ها پاك كند و با گفتن( لا اله) نفى الوهيت از همه خدايان دروغين و طواقيت بنمايد آنگاه با گفتن( الا اللّه) تسليم در مقابل حضرت احديت شود. در زيارت عاشورا نيز همين مسأ له حاكم است و به قول عرفا و حكما، اول بايد تخليه صورت گيرد سپس تحليه انجام شود؛ يعنى براى اينكه انسان ملبّس به لباس مقدس تولاّ و تبرّا شود و شيعه و پيرو بودن خود را به اثبات برساند اول بايد از دشمنان حضرات معصومين تبرّى بجويد و ظرف وجودى اش را پاك سازد تا خودش را آماده كند براى تقديم سلام به حضور مقدس امام حسين و اولاد و اصحاب آن حضرت روى اين حساب است كه در زيارت عاشورا دستور داده شده كه اول بايد دشمنان و ظالمان و ستمگران به خاندان عصمت و طهارت را لعن و نفرين كرد بعد خدمت امام حسينعليه‌السلام سلام داد. اما براى اينكه انسان كاملاً دشمنى خود را نسبت به دشمنان اهل بيت و امام حسينعليه‌السلام و دوستى خود را نسبت به خاندان پيامبر اكرم مخصوصاً حضرت اباعبداللّه الحسين برساند بايد اول صد مرتبه لعن و نفرين كند بعد صد مرتبه سلام و درود و تحيت كه منقول است خيلى از بزرگان و مراجع و عرفا، زيارت عاشورا را با صد بار لعن و سلام مى خواندند از جمله نقل شده كه امام خمينى رحمه الله عليه چنين زيارت مى كردند. همچنين حضرت آية اللّه العظمى بهجت مى گويد:( شيخ انصارى زيارت عاشورا با صد لعن و سلام مى خواندند) . بنابراين ، زيارت عاشورا محكى است كه شيعيان و دوستان اهل بيت را به منصّه ظهور و بروز مى رساند و به همين جهت است كه دشمنان خاندان نبوت و رسالت ، مخصوصاً وهّابيها، در كربلا و نجف و عتبات عاليات و مكه و مدينه از به همراه بردن و خواندن مفاتيح مخالفت مى كنند كه عمده مخالفتشان به خاطر زيارت عاشورا است چند تذكر در مورد زيارت عاشورا

١ اگر قرائت صد بار لعن و سلام در هنگام زيارت عاشورا باعث عسر و حرج و يا سبب نخواندن زيارت عاشورا شود اگر چنانچه بعد از هر بخش از لعن ها و سلام ها بگويد:( تسعاً و تسعين مرّه) ان شاء اللّه ثواب زيارت كامل را خواهد داشت ٢ در مفاتيح الجنان چند جمله در حاشيه زيارت عاشورا آمده يعنى :( و بالبرائة ممّن قاتلك و نصب لك الحرب و بالبرائة ممن اسّس اساس الظلم و الجور عليكم و ابرء الى اللّه و الى رسوله) .

چون در خيلى از كتب ادعيه معتبره اين جملات جزء زيارت عاشورا آمده لذا خواندن اين جملات الزامى است

٣ يكى از ويژگى هاى زيارت عاشورا علاوه بر ثواب عظيم اخروى كه ذكر گرديد باعث بر آورده شدن حاجتهاى لاعلاج است ، شاهدش هم داستانهايى است كه در كتاب آمده ؛ بدين سبب سفارش ‍ مى شود هر كس براى هر حاجتى كه متوسل به اين زيارت شريف مى شود ٤٠ روز مرتب آن را قرائت نمايد و افضل اوقات آن نيز بعد از نماز صبح و قبل از طلوع آفتاب است ٤ بعد از خواندن زيارت عاشورا حتماً دو ركعت نماز زيارت امام حسينعليه‌السلام را بخواند كه همانند نماز صبح مى باشد.

٥ بعد از زيارت عاشورا و دو ركعت نماز، دعاى علقمه حضرمى را نيز بخواند كه در مفاتيح الجنان با نام( دعاى بعد از زيارت عاشورا) آمده است

٦ اگر كسى بتواند زيارت عاشورا را روزى دو بار بخواند خيلى خوب است ؛ يعنى يكبار اول شب و يا آخر روز و يك بار هم اول صبح و قبل از طلوع آفتاب ؛ زيرا از عارف بزرگ و جمال العارفين حضرت آية اللّه سيد على آقا قاضى تبريزى منقول است كه بعد از ارتحالشان كسى ايشان را در عالم رؤ يا ديد و سؤ ال كرد: چه عملى در آنجا از همه مهمتر است ؟ مى فرمايد:( زيارت عاشورا. بعد مى گويد: من پشيمانم كه چرا روزى يكبار زيارت عاشورا را قرائت كردم و دوبار نخواندم) .

فضيلت تربت سيّدالشّهداءعليه‌السلام

و امّا فضيلت تربت سيّدالشّهداءعليه‌السلام

در فضيلت تربت سيدالشهداء همين بس كه در روايت آمده كه :( خاك كربلا از چهار فرسخ تا چهار فرسخ از خاك بهشت است و در روز قيامت ضميمه بهشت خواهد شد) .

شاهد اين روايت هم قضيه اى است كه بين يكى از منجمين غربى و يك عالم شيعى اتفاق افتاده كه منجم مزبور ادعا مى كرده كه هر كس هر چه سؤ ال كند او جواب مى دهد؛ عالم شيعى ، قطعه اى از تربت سيدالشهدا را در داخل دست خود مى گيرد و مى گويد: اين چيست ؟ منجم مزبور پس از لحظاتى تأ مل رنگ چهره اش متغير مى شود و مى گويد: من مى دانم داخل دستت چيست آن قسمتى از خاك بهشت است اما متحيّرم از اينكه چگونه در دست تو قرار گرفته ! و بعد از اينكه مى فهمد تربت فرزند پيامبر اسلام است مسلمان مى شود. قضيه ديگرى كه من خود از نزديك شاهد آن بودم اين است كه : حدود ٢٠ سال پيش در روستاى ما به نام( روستاى دستجرد قاقزان) از توابع استان قزوين كه رودخانه نسبتاً بزرگى از دروازه روستا مى گذرد و در ايام بارندگى از آنجا سيل جارى مى شود، روزى سيل مهيب و زيادى آمد، جورى كه مردم همه به وحشت افتادند و هر لحظه هم مقدار و شدّت سيل بيشتر و وحتشتناك تر مى شد و عنقريب بود كه سيل وارد كوچه ها و خانه ها گردد و تلفات و خسارات سنگينى را به بار آورد. در اين هنگام به ذهن فرد يا افرادى خطور كرد كه اگر مقدارى تربت سيدالشهدا بريزند سيل فروكش مى كند، همين كار را كردند به فاصله خيلى كم سيل مقدارى فروكش كرد و هر لحظه كمتر و كمتر شد تا جايى كه ديگر خطر رفع شد و مردم از اضطراب و وحشت و نگرانى بيرون آمدند. از اين قبيل قضايا در عظمت تربت سيدالشهدا الى ماشاءاللّه است كه ما بخشى از اين داستانها را در كتاب حاضر آورده ايم

بنابراين ، كسانى كه تربت به همراه دارند حالا چه براى تبرّك و چه براى نماز - بايد احترام آن را نگه دارند. حتى كسانى كه به زيارت كربلا و عتبات عاليات مشرّف مى شوند( ان شاء اللّه خداوند به همه آرزومندان قسمت كند) بايد احترام آنجا را نگه دارند و بدانند كه در زمين بهشت دارند قدم بر مى دارند. از مقدس اردبيلى نقل شده كه وقتى به كربلا مشرّف مى شد به دستشوييهاى آنجا نمى رفت بلكه به نوعى از انواع در بيرون چهارفرسخى تخلّى مى كرد. با اينكه خوردن خاك حرام است اما خوردن مقدار كمى از تربت امام حسينعليه‌السلام نه تنها حرام نيست بلكه سفارش به خوردنش شده و دواى هر دردى است ، چنانچه امام صادقعليه‌السلام فرموده :

( ما مريضهايمان را با تربت شفا مى دهيم) . البته اگر ما از تربت استفاده كرديم و دردمان دوا نشد به تربت بى اعتقاد نشويم ؛ چون امام صادقعليه‌السلام فرموده :( وقتى تربت را از كربلا مى برند جن خودشان را به تربت مى مالند و اثر آن را مى برند لذا فرموده وقتى تربت را مى بريد زياد نام خدا را بر آن بخوانيد تا سالم بماند) و تربت سالم محال است اثر نكند.

سؤ ال :

در اينجا سؤ ال مشتركى مطرح مى شود و آن اينكه : چرا خداوند در زيارت و تربت امام حسينعليه‌السلام اين همه ثواب و فضيلت قرار داده كه در دنيا اين همه فوايد دارند و دواى هر دردى هستند و در آخرت هم داراى آن همه ثواب مى باشند كه زيارت عاشورا از همه زيارتها بالاتر است و تربت امام حسين هم از همه تربت ها حتى خاك كعبه و حرم پيغمبر بالاتر است ؟!

جواب :

در اينجا يك جواب نقضى مى دهيم و يك جواب حلّى : اما جواب نقضى : همانطور كه خداوند در بعضى از گياهان ، اثر شفا بخشى قرار داده و در بعضى قرار نداده چه اشكال دارد كه در زيارت و خاك و تربت هم همين كار را كرده باشد، يعنى در تربت و زيارت سيدالشهدا اين اثر را قرار داده باشد اما در غير آنها نه حتى در خاك خانه خودش اما جواب حلى : و علت اينكه چرا فقط در زيارت و تربت سيّدالشّهدا چنين اثرى را قرار داده و لا غير بخاطر اين است كه مصيبت امام حسين از همه مصيبتها اعظم بوده حتى علىعليه‌السلام كه اول مظلوم عالم است و حضرت صديقه طاهره كه اول مظلومه عالم است مصيبتشان در مقابل مصيبت امام حسين كوچك است ؛ زيرا وقتى حضرت امام حسن مجتبى مسموم گرديده بود و امام حسينعليه‌السلام بالاى سر آن حضرت گريان بود امام حسن خطاب به امام حسينعليه‌السلام فرمود:( حسين جان ! چرا گريان هستى هيچ مصيبتى به مصيبت تو نمى رسد) و جمله معروف( لا يوم كيومك يا اباعبداللّه) را امام حسنعليه‌السلام در همين جريان فرمودند.

عظمت حادثه كربلا

و در تاريخ است كه : وقتى حضرت آدمعليه‌السلام بخاطر ترك اولى از بهشت رانده شد و در زمين قرار گرفت بعد از حدود ٢٠٠ سال گريه و ناله و اشك و آه ، خداوند متعال خواست به آدم ترحّم كند، تابلويى را در جلو چشمش قرار داد و فرمود: خداوند را با اين اسامى مقدس بخوان و آن ، اسامى پنج تن آل عبا بود حضرت آدم خداوند را كه به آن اسامى مقدس مى خواند به اسم امام حسينعليه‌السلام كه رسيد حالش منقلب شد و اشك از ديدگانش جارى شد، به خداوند عرض كرد: خدايا! چه سرّى است اسم پنجمى را كه بر زبان راندم اشكم جارى شد؟خداوند فرمود: اى آدم ! به آسمان نگاه كن نگاه كرد ديد آسمان همه اش دود و بخار است عرضه داشت : پروردگارا! اين چيست من مى بينم ؟خداوند فرمود: اين عطش و تشنگى حسين است و مصيبت تشنگى از همه مصيبتها بالاتر است او فرزند آخرين پيامبر يعنى محمّد مصطفى است كه امت جدّش آب را به روى او و اطفالش مى بندند و او را تشنه شهيد مى كنند. و در تاريخ كربلا هست كه در روز عاشورا زبان مبارك امام حسينعليه‌السلام مانند چوب خشك شده بود و به لبهاى مباركش كه مى خورد زخم مى كرد. آرى دشمنان امام حسين حتى به طفل شيرخواره هم رحم نكردند، على اصغر مانند ماهى از آب بيرون افتاده لبان كوچكش را از تشنگى باز و بسته مى كرد اما دشمن قسىّ القلب به جاى آب ، تير سه شعبه داد. و پيكر پاك اباعبداللّه الحسينعليه‌السلام را پس از شهادت در زير پاى سمّ اسبان لگدكوب كردند و خيمه ها را آتش زدند و سرهاى مطهر شهدا را روى نيزه ها زدند و با اسرا آنگونه رفتار كردند. لعنة اللّه على القوم الظالمين

بنابراين ، هيچ استبعادى ندارد كه خداوند بخاطر اين مصيبت عظمى كه امام حسين و اهلبيت و فرزندان و ياران و اصحاب آن حضرت ديدند چنين اثرى را در زيارت عاشورا و تربت سيّدالشهدا قرار دهد كه حتى از مرگ قطعى هم شفا دهند و چيزهاى محيّرالعقول را به وجود بياورند. اللهم ارزقنا زيارة الحسينعليه‌السلام و اولاده و اصحابه فى الدنيا و شفاعتهم فى الا خرة و اجعلنا من شيعتهم اللهم ارنى الطلعة الرشيدة و العزّة الحميدة و اكحل ناظرى بنظرة منى اليه و عجل فرجه و سهل مخرجه اللهمّ اجعلنا من اعوانه و انصاره و شيعته و محبيه و الذابين عنه والمسارعين اليه فى قضاء حواجه و الممتثلين لاوامره و المستشهدين بين يديه تقديم به ساحت مقدس قطب عالم امكان ، عصاره خلقت ، سلاله احمد، كهف الحصين و غياث المضطر المستكين ، ولى اللّه الاعظم ، خاتم الاوليا، بقية اللّه فى الارضين حضرت حجة بن الحسن العسكرى روحى و ارواح المشفقين لتراب مقدمه الفداء. در پايان از برادر عزيز و ارجمندم جناب حجة الاسلام و المسلمين آقاى( سيّد عبداللّه حسينى) مدير محترم انتشارات مهدى يار كه قبول زحمت كردند و نشر و پخش اين كتاب را به عهده گرفتند صميمانه تقدير و تشّكر مى كنم همچنين از همسرم خانم ملاّيى كه از ساليان گذشته در ثبت و ضبط و كارهاى مقدماتى اين كتاب و بقيه آثارى كه اميد است ان شاء اللّه به زيور طبع آراسته گردند مرا يارى كردند تشكّر مى كنم

والسّلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته

حيدر قنبرى

٢/١٠/١٣٧٩

مطابق با ٢٥ ماه مبارك رمضان

بخش اوّل : داستانهايى از زيارت عاشورا

سفارش مؤ كّد امام زمان( عج) به خواندن زيارت عاشورا

سيّد احمد رشتى مى گويد:

تاريخ ١٢٨٠ هجرى قمرى به عزم زيارت بيت اللّه از رشت به تبريز رفتم و از آنجا مركبى كرايه كرده و روانه شدم ، در منزل اوّل سه نفر ديگر با من رفيق شدند. در يكى از منازل بين راه خبر دادند كه قدرى زودتر روانه شويم كه منزل آينده خطرناك و مخوف است كوشش كنيد كه از كاروان عقب نمانيد. از اين جهت دو سه ساعت به صبح مانده راه افتاديم هنوز يك فرسخ نرفته بوديم كه هوا منقلب شد و برف باريدن گرفت به طورى كه رفقا هر كدام سرهاى خود را به پارچه پيچيدند و تند رفتند من هم هر چه كردم كه بتوانم با آنها بروم ممكن نبود سرانجام از آنها عقب ماندم و ناچار از اسب پياده شده و در كنار راه نشسته و متحير بودم مخصوصاً به خاطر ششصد تومان پولى كه براى هزينه سفر همراه داشتم نگرانى بيشترى داشتم با خود گفتم : همين جا تا صبح مى مانم و به منزل قبلى بر مى گردم و از آنجا چند نفر مستحفظ به همراه داشته خود را به قافله مى رسانم در اين انديشه بودم كه در برابر خود باغى ديدم كه باغبانى با بيلش برف درختان را مى ريخت تا مرا ديد جلو آمد و گفت : كيستى ؟گفتم : رفقايم رفتند و من مانده ام و راه را نمى دانم

به زبان فارسى فرمود: نافله(٢) بخوان تا راه را پيدا كنى من مشغول نافله شدم نماز شب تمام شد باز آمد و فرمود: نرفتى ؟گفتم : واللّه راه را نمى دانم

فرمود: جامعه بخوان(٣) من زيارت جامعه را از حفظ نداشتم و اكنون هم از حفظ ندارم از جا بلند شدم و زيارت جامعه را تماماً از حفظ خواندم باز آمد و فرمود: نرفتى و هنوز اينجايى ؟بى اختيار گريه ام گرفت ، گفتم : آرى راه را نمى دانم فرمود: عاشورا(٤) بخوان زيارت عاشورا را نيز از حفظ نداشتم و اكنون هم از حفظ ندارم از جا بلند شدم و مشغول زيارت عاشورا شدم و همه اش را حتى لعن و سلام و دعاى علقمه را از حفظ خواندم بار سوم آمد و فرمود: نرفتى و هستى ؟گفتم : آرى نرفتم هستم تا صبح فرمود: من هم اكنون تو را به قافله مى رسانم سپس رفت و بر الاغى سوار شد و بيل خود را به دوش گرفت و آمد. فرمود: رديف من بر الاغ سوار شو. من هم پشت سر او سوار شدم و افسار اسبم را كشيدم ، اسب اطاعت نكرد. فرمود: جلو اسب را به من بده عنان اسب را به دست راست گرفت و راه افتاد. اسب در نهايت تمكين پيروى كرد. سپس دست مباركش را بر زانوى من گذاشت و فرمود: شما چرا نافله نمى خوانيد؟نافله ، نافله ، نافله ، سه بار تكرار كرد. آنگاه فرمود: شما چرا عاشورا نمى خوانيد؟عاشورا، عاشورا، عاشورا. سپس فرمود: شما چرا جامعه نمى خوانيد؟جامعه ، جامعه ، جامعه دقت كردم ديدم در وقت پيمودن راه به نحو دايره راه طى مى كرد يك مرتبه برگشت و فرمود: اينها رفقاى شمايند كه كنار نهر آبى فرود آمده و براى نماز صبح وضو مى گيرند. پس من از الاغ پياده شدم و خواستم سوار اسبم شوم نتوانستم آن آقا پياده شد و بيل را در برف فرو كرد و به من كمك كرد تا سوار شدم و سر اسب را به طرف رفقايم بر گردانيد من در اين هنگام با خود گفتم اين شخص كى بود كه به زبان فارسى حرف مى زد و حال آنكه زبانى جز تركى و مذهبى جز عيسوى در آن نواحى نبود و چگونه با اين سرعت مرا به قافله رساند؟برگشتم پشت سر خود را نگاه كردم ديدم كسى نيست(٥) تأ ثّر از اينكه هر روز زيارت عاشورا را نخواندم

عالم جليل آقاى شيخ عبدالهادى حائرى مازندرانى از والد خود مرحوم حاجى ملاّ ابوالحسن نقل كرده كه من حاجى ميرزا على نقى طباطبايى را بعد از رحلتش به خواب ديدم و به او گفتم : آرزويى دارى ؟ گفت : يكى و آن اين است كه چرا در دنيا هر روز زيارت عاشورا نخواندم و رسم سيد اين بود كه در دهه محرم زيارت عاشورا مى خواند نه در تمام سال و لذا افسوس مى خورد كه چرا تمام سال نمى خواندم(٦)

مزد دادن امام زمانعليه‌السلام براى خواندن زيارت عاشورا

حاج سيد احمد(رحمه‌الله) براى من نوشت كه روز جمعه در مسجد سهله در حجره نشسته بودم ناگاه سيد موقّر معمّمى بر من داخل شد كه قباى فاخرى و عباى قرمزى پوشيده بود، نظرى كرد به آنچه در زاويه حجره بود كمى از كتب و ظروف و فرشى بود فرمود: براى حاجت دنيا كفايت مى كند تو را و تو هر روز صبح به نيابت صاحب الزمانعليه‌السلام زيارت عاشورا مى خوانى و خرجى هر ماهت را از من بگير كه محتاج احدى نباشى و قدرى پول به من داد و گفت : اين كفايت يك ماه تو را مى نمايد. و رفت رو به در مسجد و من به زمين چسبيده بودم و زبان من بند آمده بود و هر چه خواستم تكلّم بنمايم نتوانستم و حتى نتوانستم برخيزم تا سيد خارج شد و همين كه بيرون رفت گويا قيودى از آن بر من بود و باز شد و شرح صدرى پيدا كردم پس برخاستم و از مسجد خارج شدم آنچه تفحص كردم اثرى از آن آقا نديدم(٧)

توسعه رزق و روزى با زيارت عاشورا

چون اول باب سه حديث درباره زياد شدن رزق و روزى با زيارت امام حسينعليه‌السلام است لذا اين حكايت را هم مى نويسم و دليل ديگرش روضه خوانى تاجر نصرانى : عالم جليل و زاهد مسلم آقاى شيخ عبدالجواد حائرى مازندرانى فرمود كه : روزى كسى آمد خدمت خلد مكان شيخ زين العابدين مازندرانى( قدس اللّه سرّه العالى) و از تنگى معاش خود شكايت كرد؛ شيخ به او فرمود: برو حرم حضرت اباعبداللّهعليه‌السلام زيارت عاشورا بخوان رزق و روزى به تو خواهد رسيد اگر نرسيد بيا نزد من ، من خواهم داد رفت بعد از زمانى ملاقات شد گفت : در حرم مشغول خواندن زيارت عاشورا بودم كه كسى آمد وجهى به من داد و در توسعه قرار گرفتم(٨)

برآورده شدن حاجتهاى آيت اللّه سيّد نجفى قوچانى توسط زيارت عاشورا

آيت اللّه سيّد نجفى قوچانى رحمه الله فرمود:

بعد از آنكه دوبار زيارت عاشورا را در اصفهان و هر بار به مدت چهل روز براى بر آورده شدن حاجتها و مطالب شرعى خود خواندم ، بحمداللّه به مراد خويش دست يافتم ، و به اين زيارت اعتقاد پيدا نمودم ، براى همين پس از رسيدن به شهر نجف اشرف در اولين روز جمعه شروع به خواندن زيارت عاشورا نمودم و اين بار غرضم ظهور حكومت امام زمان( عج) بود البته اگر خداوند آن را از من بپذيرد تا به شهادت و يا سرورى نايل شوم و همه آنها نور على نور است من از كسانى نيستم كه شيفته سرگرميهاى دنيا و كثافات آن باشم ، من شيفته مولاى خويش صاحب الامر( عجل) هستم و از قيد و بندهاى جهان آزادم اين زيارت را هر جمعه در نجف اشرف و يا در كربلا، حتى در مسير راه مى خواندم ، و در يك سال آن را چهل جمعه مى خواندم خداوند را بر سرّ درونم گواه مى گيرم من امام عصر را بسيار دوست مى دارم و از خداوند خواهان توفيق خدمتگزارى ايشان و حصول سرفرازى هستم(٩)

زيارت عاشورا و بر طرف شدن دشواريها

يكى از علماى معروف شهر اصفهان در يادداشتهاى خود مى گويد: يكى از شبها در خواب به من الهام شد تا به فرد محترمى از اهالى شهر اصفهان كه نام او را نياورده مبلغ ٤٥٠٠٠ تومان بدهم ، و در صبح روز دوم در انجام آنچه در خواب به من دستور داده شده بود متحير شدم كه آيا آنچه را كه در خواب درك نموده بودم صحيح بوده يا خير، از مقدار اندوخته خود نيز بى خبر بودم وقتى آنها را شمردم ٤٥٠٠٠ تومان بود به دكان آن مرد محترم رفتم( من او را مى شناختم وى صاحب دكان كوچكى بود) آنجا دو نفر را در مقابل دكانش ديدم در اولين فرصتى كه يافتم به صاحب دكان گفتم : با تو كارى دارم ، تقاضا دارم با من به مكانى بيايى و سريع باز گرديم ، او را به مسجد النبى واقع در خيابان( جى) بردم كارگران و بنايان در مسجد مشغول تعمير بودند، در يكى از گوشه هاى مسجد رو به قبله نشستيم ، به او گفتم : به من امر شده غم و غصه و مشكلى را كه هم اكنون در آن به سر مى برى از تو برطرف كنم ، از تو مى خواهم مشكلت را برايم بازگو كنى ، به او بسيار اصرار كردم ، ليكن از گفتن سرباز زد، سرانجام مبلغ را به وى دادم ، ولى مقدار آن را به او نگفتم ، مرد گريان شد و گفت : من مبلغ ٤٥٠٠٠ تومان مقروضم ، نذر كردم هر روز صبح به مدت چهل روز بعد از نماز صبح زيارت عاشورا بخوانم ، و امروز آخرين آن را خواندم(١٠)

توصيه شيخ كبير به خواندن زيارت عاشورا

شيخ محمد حسن انصارى اخوى زاده و داماد سرآمد فقها، شيخ مرتضى انصارى داراى چند فرزند بود، سومين فرزند ايشان( شيخ مرتضى) معروف به شيخ كبير از اهل علم و فضل بود و در نجف به سر مى برد، وى در سال ١٢٨٩ ه‍ به دنيا آمد، و در سال ١٣٢٢ ه‍ در دزفول در سن ٣٣ سالگى فوت نمود، اين شيخ جليل القدر حرص و ولع ويژه اى نسبت به خواندن زيارت عاشورا در صبح و شب داشت ، پس از مرگش بعضى از يارانش او را در عالم خواب ديدند، از او پرسيدند: بهترين و نافع ترين اعمال آنجا كدام است ؟ در پاسخ سه بار فرمود: زيارت عاشورا.(١١)

حل مشكلات به واسطه زيارت عاشورا

عالم جليل القدر و متقى مرحوم آيت اللّه نجفى قوچانى رحمه الله از طلاب برجسته خراسانى بود و در ضمن ياد داشتهاى خاطراتش در اصفهان كه به مدت چهار سال از سال ١٣١٤ ه‍ ق الى ١٣١٨ تداوم داشت مى نويسد: وقتى به شهر اصفهان آمدم ، شبى در خواب چهره مرگ را به صورت يك حيوان در ابعاد يك( گوسفند) ديدم عمرش بالغ بر يك سال بوده و به دنبال او سه و يا چهار عدد از بچه هاى كوچكش در هوا در حال سير و حركت بودند، در اثناى حركتشان از روى منزل ما در قوچان گذشتند و يكى از گوسفندان بر روى منزل ما از حركت باز ايستاد. براى پدرم نوشتم : نامه اى برايم ارسال كند و احوال خود را در آن شرح دهد؛ زيرا نگران او بودم پس از ارسال نامه ، از پدر نامه اى دريافتم در آن گفته بود همسرش فوت نموده و نيز مى نويسد: قبل از ده سال مبلغ دوازده تومان براى اداى مخارج زيارت به عتبات مقدس قرض كرده بود(١٢) ولى به دليل( ربا) بدهى او به هشتاد تومان رسيده بود، و همه دارايى پدرم به اين مقدار نمى رسيد، من تصميم گرفتم زيارت عاشورا را به مدت چهل روز بر بام مسجد سلطان صفوى بخوانم و سه حاجت را طلب كردم : اول : اداى بدهى پدرم

دوم : طلب آمرزش

سوم : افزون شدن علم و اجتهاد

قبل از ظهر شروع به خواندن مى نمودم و قبل از زوال ظهر آن را تمام مى نمودم ، خواندن آن دو ساعت به طول مى انجاميد پس از اتمام چهل روز و تقريباً بعد از يك ماه پدرم به من نوشت : امام موسى بن جعفرعليه‌السلام قرض مرا ادا كرد، به او نوشتم : خير، امام حسينعليه‌السلام آن را ادا كرد، و همگى آنها يك نور واحدند. وقتى سرعت تأ ثير زيارت را در بر آورده شدن حاجتها در مسايل دشوار ديدم و قلباً از تأ ثير گذارى آن در برآورده شدن حاجتها اطمينان يافتم ، عزم خود را جزم كردم تا آن را در روزهاى ماه محرم الحرام و ماه صفر براى حاجت مهمترى به مدت چهل روز بخوانم ، لذا با تلاش و كوشش بسيار و با احتياط كامل بر بام مسجد سلطان مى رفتم ؛ و رو به قبله و زير آسمان بودن را مراعات مى كردم ، بعد از سپرى شدن روزها، و ختم چهل روز، در خواب بشارت دهنده اى را ديدم كه مى گفت : به مراد خود رسيدى و در صبحگاه در قلبم شور خاصى پديدار گشت ، و اين چند بيت را سرودم :(١٣)

زمان قبض گذشت ، انبساط جلوه گر آمد

درخت صبر قوى گشت ، باز بر ثمر آمد

چو كوه شو، سر تسليم بيش و راضى شو

به لطمه شب و روز فلك كه ماه بر آمد

حل مشكلات دشوار با خواندن زيارت عاشورا

آقاى مى نويسد دوبار با مشكلات دشوارى مواجه شدم كه با خواندن زيارت عاشورا همه مشكلاتم حل شد.

اولين توسل : با سه مشكل مهم رو به رو شدم ، و به شدت از آنها متأ ثر شدم ١ براى خريد منزل دويست هزار تومان مقروض بودم و در طى نه سال قادر به اداى قرض نبودم ٢ با مشكل سخت ديگرى مواجه شدم كه قادر به گفتن آن نيستم ٣ از لحاظ رزق و روزى در مضيقه بودم اين مشكلات به من بسيار فشار مى آوردند و براى حل آنها از همه چيز نا اميد شدم ، به حضرت فاطمه معصومهعليها‌السلام متوسّل شدم و به ذهنم خطور كرد كه زيارت عاشورا به مدت چهل روز بخوانم ، و ثوابش را به حضرت نرجس خاتون اهدا كنم ، و با شفاعت اين خاتون نزد فرزندش امام زمان همه اين مشكلات حل شود. توسل را به اين ترتيب آغاز كردم : هر روز بعد از نماز صبح زيارت امين اللّه را به قصد زيارت حضرت اميرالمؤ منينعليه‌السلام مى خواندم و سپس زيارت عاشورا را با صد بار لعن و صد بار سلام مى خواندم و سجده زيارت را به جاى مى آوردم ، و دو ركعت نماز زيارت را مى خواندم پس از آن دعاى معروف به دعاى علقمه را مى خواندم ، در روز بيست و هشتم و به طريقه اى شگفت مشكل دوم من حل شد. در روز سى و هشتم يكى از دوستانم كه به قرض منزلم آگاه بود آمد و حالم را پرسيد، سپس مبلغ دويست هزار تومان به من داد و گفت : اين مبلغ براى قرض منزل توست بعد از چهل روز وضع اقتصادى من نيز بهتر شد، و پس از آن با مشكل اقتصادى مواجه نشدم

دومين توسّل :

پس از گذشت يك سال از اولين توسّل ، با مشكل ديگرى مواجه شدم : يكى از تجار تهران نزد من آمد و گفت : ما كالاهاى بسيارى براى شما مى فرستيم تا بفروشى و مبالغ آن را ارسال كنى با بعضى از دوستان و تجار در اين باره مشورت كردم گفتند: مبلغ هفتصد هزار تومان به عنوان پيش پرداخت براى او بفرست تا رضايت او را جلب كنى ، من نيز مبلغ يكصد هزار تومان از قرض الحسنه تهيه كردم و يكى از دوستان پانصد هزار تومان به من داد، به هر حال براى او مبالغ را جور كردم و فرستادم و به مدت سه روز منتظر ماندم تا اجناس برسد، اما متأ سفانه برايمان آشكار شد كه تاجر از حقه بازان بوده ، و پس از گرفتن پولها از بانك متوارى شده و بدهى بسيارى دارد كه بالغ بر هفتاد ميليون تومان مى شود... مدّت سه ماه دنبال او جستجو كرديم ولى اثرى از او نيافتيم تا ما را به او برساند. با استفاده از اولين تجربه ام كه آن را از خواندن زيارت عاشورا به دست آورده بودم ، اين بار نيز با همان نيّت و با همان سبك متوسل شدم ، پس از بيست روز اين تاجر با من تلفنى تماس گرفت و مبلغ را پس داد، بعد از چند روز او را بازداشت كردند و به تهمت حقه بازى و مال مردم خورى به زندان انداختند، و هيچ طلبى به ديگران مسترد نشد.

مايلم متذكر شوم كه در هر دو بار با قلبى اندوهگين و با قطع اميد از همه به وسيله اين زيارت به سرور شهيدان متوسل شدم(١٤)

توسل به زيارت عاشورا و تأ ثير آن در استرداد سهم هاى به سرقت رفته

آقاى حاج سيّد حسن فرزند مرحوم سيّد رضا غرضى ساكن در شهر اصفهان ، و يكى از تجار آنجا مى گويد: از پدر مرحوم من مقدارى از سهم هاى شركت هاى توليدى را در سال ١٣٢٥ به سرقت بردند و بعد از مدتى قادر به شناسايى سارق شدند و او را به پليس تحويل دادند و پس از مدتى به دادگاه بردند و به شش ماه حبس محكوم كردند، ولى سارق به سهم هاى به سرقت رفته اعتراف نكرد. پدرم به زيارت عاشورا متوسل شد و هر روز پس از نماز صبح زيارت را با صد بار لعن و صد بار سلام و بعد از آن دعاى علقمه را مى خواند. او به مدت چهل روز پى در پى اين كار را كرد ولى هيچ خبرى از سهم ها به ما ندادند، پدرم نيز خواندن زيارت را قطع ننمود، تقريباً روز پنجشنبه خواهرم كه بالغ بر يازده سال بود در خواب ديد: چهار مرد و يك زن علويّه كه در ميان آنها بود از مقابل يك دكان نانوايى گذشتند، و به خواهرم سلام كردند و گفتند: به پدرت بگو سهم ها به او مسترد مى شوند اما بايد به عهدش وفا كند. از اين خواب مدتى گذشت ، سارق خواسته بود مقدارى از سهم ها را در بازار بفروشد و همانطور كه مى دانيد هر سهمى شماره اى دارد و چون روزنامه ها از قبل شماره هاى به سرقت رفته سهم ها را منتشر كرده بودند مشترى سهم ها به وسيله اين شماره ها فهميده بود كه مالك اصلى اين سهم ها سيّد رضا غرضى است و فروشنده همان شخصى است كه به مدت شش ماه محكوم به حبس شده ، بعد از آن او را مجبور كردند تا بقيه سهم ها را نيز تحويل دهد.(١٥)

توسّل به زيارت عاشورا و آسان شدن مسأ له ازدواج

يكى از خطبا و وعّاظ مى نويسد: قبل از چند سال يك دوست جوان و مؤ من نزد من آمد و حاجت حل نشده اى را مطرح كرد، او گفت : چندى قبل قصد ازدواج كردم ، ليكن هر بار با مشكلات و سختيهايى مواجه شدم به او گفتم : چون شما نزد كسانى رفته اى كه در شأ ن و مقامت نيستند. گفت : چنين نيست ، و اگر باور نمى كنيد شما برايم پا پيش گذار و از يك خانواده در شأ ن و مقام من برايم خواستگارى كن نزد دوستم رفتم كه مطمئن بودم به من پاسخ مثبت مى دهد، از او دخترش را براى اين جوان مؤ من خواستم ، در ابتدا موافقت كرد، و بعد از مدتى گفت : مى خواهم استخاره كنم ، و متأ سفانه پاسخ منفى داد. اين ماجرا مرا بسيار اندوهگين كرد، و دوستم به من گفت : ديدى حق با من بود؟ به او گفتم : خودت را ناراحت نكن ، براى برطرف شدن مشكلات بعد از اداى نماز صبح و تعقيبات آن زيارت عاشورا را با صد بار لعن و صد بار سلام بخوان شروع به خواندن زيارت كرد، در روز بيست و هفتم خوشحال نزد من آمد و گفت : نزد يكى از خانواده ها رفتم ، و موافقت كردند. آنها و من در نهايت رضايت به سر مى بريم و امروز عصر مراسم خواستگارى برگزار مى شود، مى خواهم شما يكى از شاهدان آن باشيد. به او گفتم : پس سيزده روز باقى مانده را فراموش نكن ، شما زندگى مشترك خود را به بركت زيارت عاشورا آغاز كردى ، و در هر زمانى كه با مشكلى در زندگى مواجه شدى براى برطرف شدن آن به زيارت عاشورا متوسل شو، انشاءاللّه حاجت تو بر آورده شود.(١٦)