داستانهاى شگفت انگيز از زيارت عاشورا

داستانهاى شگفت انگيز از زيارت عاشورا0%

داستانهاى شگفت انگيز از زيارت عاشورا نویسنده:
گروه: امام حسین علیه السلام

داستانهاى شگفت انگيز از زيارت عاشورا

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

نویسنده: حيدر قنبرى
گروه: مشاهدات: 7203
دانلود: 3110

توضیحات:

داستانهاى شگفت انگيز از زيارت عاشورا
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 51 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7203 / دانلود: 3110
اندازه اندازه اندازه
داستانهاى شگفت انگيز از زيارت عاشورا

داستانهاى شگفت انگيز از زيارت عاشورا

نویسنده:
فارسی

این کتاب در موسسه الحسنین علیهما السلام تصحیح و مقابله شده است.

خبر غيبى از ترك زيارت عاشورا

در ماه صفر سال ١٤٠٩ ه‍ به شهر شيراز رفتم و در خانه حاج مسيح اقامت گزيدم ، او مرا مطلع كرد كه : در طى سى سال من هميشه زيارت عاشورا را مى خوانم و دخترى متأ هل در شهر دزفول دارم برايم نوشته كه منزلى در شيراز براى او بخرم ، ولى موفق به اين كار نشدم ، بسيار متأ ثر و غمگين شدم ؛ زيرا نتوانستم خواسته اش را بر آورده كنم در روز تولد امام على بن موسى الرضاعليه‌السلام در يكى از منازلى كه درآن مراسم دعا و توسل بر پا بود بسيار گريستم و حاجت خود را عرضه داشتم پس از چند روز، خواهرم نزد ما آمد و به من گفت : مردى را ديدم زمين هايى را تقسيم مى كند، و به قيمت مناسب مى فروشد، من نيز براى شما قطعه زمينى را خريدم مشغول ساختن آن شدم ، و خواندن زيارت عاشورا را فراموش نمودم در يكى از روزها، صبح زود، دخترم تلفنى با من تماس گرفت و گفت : خواندن زيارت عاشورا را ترك كردى ؟ گفتم : چطور؟گفت : در عالم خواب امام و سرور آزادگانعليه‌السلام را در صحن و يا در حرم ديدم ، در شكوه و عظمتى وصف ناشدنى داشت و اطرافش اشخاص بسيارى با جاه و جلال بودند، پرسيدم : اينان كيستند؟گفتند: اينان دوستدار پيشواى سرور آزادگانعليه‌السلام هستند، به دنبال شما در ميان آنها جستجو كردم ولى شما را نيافتم گفتم : پدرم علاقه شديدى به امام حسينعليه‌السلام دارد و دايم زيارت عاشورا را مى خواند چرا او را در بين شماها نمى بينم ؟ گفتند: از چند روز قبل ارتباطش با ما قطع شده ، ولى دوباره ارتباطش با ما برقرار مى شود.(١٧)

شركت حضرت زهراعليهما‌السلام د ر مجالس زيارت عاشورا

خانم علويّه اى مى گويد: براى زيارت به آرامگاه حضرت زينب ، و حضرت رقيهعليهما‌السلام مشرف شدم ، شيفته زيارت سرور شهيدان شدم ، مشغول خواندن زيارت عاشورا بودم و با حالت روحى خاصى مى گريستم ، يك بار وقتى مشغول خواندن و گريستن بودم ، ديدم گويى دريچه اى برايم گشوده شد و به عالم آخرت پا گذاشتم ، در آن حالت بيدار بودم ، ولى شاهد آن واقعه بودم ، مانند آن كه آن را در عالم خواب ديده باشم : عده اى از زنان را به همراه مادرم ديدم ، و در اين اثنا بانويى بلند قامت با ظاهرى محترم آمد؛ زنان گرد او را فرا گرفتند، هر يك از آنها حاجت و مشكلش را به وى عرضه مى داشت ، من نيز حاجتم را به او عرضه داشتم ، سپس به او گفتم : چرا به مجلس عزادارى ما كه در آن زيارت عاشورا را مى خوانيم نمى آيى ؟ايشان فرمود: من در مجلس شما شركت مى كنم ، نشانه و دليل را به من داد. ايشان فرمود: پسر خاله تو و همسرش در مجلس شما حاضر شدند، و براى برطرف شدن حاجتشان نذر كردند كه در حضور يافتن در مجلس زيارت عاشورا و خواندن آن نزد شما تداوم داشته باشند. به وسيله خواندن زيارت عاشورا حاجتشان بر آورده شد و منزل جديدى ساختند، بعد از آن در جلسه هاى خواندن زيارت عاشورا حاضر نشدند و آن را نمى خوانند. و من مؤ لف صاحب نذر را مى شناسم ، داستان را با همه تفاصيل آن براى او بازگو كردم ، رنگش تغيير نمود و گريست ، به همسرش گفت : گوش كن چه مى گويد و از كجا خبر مى دهد؟! مرد بسيار متأ سف و اندوهگين شد، گفت : اينها كه گفتى درست است ، ما را مشكلات دنيا فرصتى نمى دهد تا نذرمان را ادا كنيم

بچه دار شدن زن عقيم با زيارت عاشورا

در سفر به شهر يزد براى به دست آوردن نسخه اى شرح دار براى زيارت عاشورا در كتابخانه مرحوم وزيرى با جناب شيخ على اكبر سعيدى پيش نماز مسجد طهماسب كه شيخى است صالح ، باقار، و از همنشينان شيخ غلامرضا يزدى ، كسى كه براى امرار معاش از دسترنج خويش كسب روزى مى نمايدملاقات كردم به من گفت : مرحوم حاج ابوالقاسم با دخترى زرتشتى پس از مسلمان شدن ازدواج كرد ولى فرزندى به دنيا نمى آورد، بعد از بيست سال به او خواندن زيارت عاشورا را آموختند. آن را چهل روز همراه با صد بار لعن و صد بار سلام و دعاى علقمه خواند. پس از آن خداوند بر او منت نهاد و او را فرزندى پسر عنايت فرمود.(١٨)

فرمايش عارف سالك و مرجع تقليد بزرگ آيت اللّه العظمى بهجت درباره زيارت عاشورا

در روز جمعه مصادف با ٢٦ ذى قعده سال ١٤١٢ نزد آيت اللّه بهجت رفتم و از ايشان خواستم براى من از زيارت عاشورا بگويد البته قبلاً مى دانستم او هميشه زيارت عاشورا را مى خواند براى ايشان توضيح دادم كه من مى خواهم مجموعه اى از داستانهاى كسانى كه زيارت عاشورا را خواندند و به صورتى شگفت به حاجت خود دست يافتند را جمع آورى كرده و چاپ نمايم

ايشان فرمود: مضمون زيارت عاشورا گواه و روشن كننده عظمت آن است ، مخصوصاً وقتى آنچه در سند زيارت از صفوان از امام صادقعليه‌السلام روايت شده را ملاحظه مى كنيم كه گفته شده : زيارت عاشورا را بخوان و در خواندن آن استمرار داشته باش ، من به خواننده آن چند چيز را تضمين مى كنم :

١ زيارت وى پذيرفته مى شود.

٢ تلاش ايشان مورد سپاس قرار مى گيرد.

٣ سلام او بدون مانعى به امامعليه‌السلام مى رسد، و حاجت وى از جانب خداوند متعال بر آورده مى شود و با دست خالى باز نخواهد گشت اى صفوان ! اين را با ضمانتى از پدرم ، و پدرم از اميرالمؤ منينعليه‌السلام و اميرالمؤ منين از حضرت رسولصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و رسول خدا از جبرئيل و جبرئيل از خداوند عز و جل دريافت نموده ، هر يك از آنها اين زيارت را با اين ضمانت تضمين نمودند، و به قداست خداوند سوگند، هر كس امام حسينعليه‌السلام را با اين زيارت از نزديك و يا از دور زيارت كند، حاجتش هر چه باشد بر آورده مى شود. در سندها آمده زيارت عاشورا از حديث هاى قدسى است ، براى همين با وجود فراوانى كارهاى علمى موجود نزد علما و اساتيدمان آنها هميشه مراقب خواندن زيارت عاشورا بودند، از جمله آنها: ١ آيت اللّه العظمى شيخ محمد حسين اصفهانى صاحب تأ ليفات متعدد از خداوند متعال مى خواست كلمات پايانى عمرش خواندن زيارت عاشورا باشد، و پس از آن به سوى بارى تعالى بشتابد. و خداوند دعاى وى را اجابت نمود، و پس از اتمام خواندن زيارت عاشورا روحش به ملكوت اعلى شتافت و روحش قرين رحمت و محشور با اولياى خدا شد. ٢ آيت اللّه شيخ صدراى بادكوبه اى با دانش فراوانى كه داشت مقيد به خواندن زيارت عاشورا بود. ٣ يكى از بزرگان گويد: يكى از روزها به وادى السلام و به مقام امام مهدىعليه‌السلام رفتم ، آنجا مرد پيرى را با چهره اى نورانى ديدم ، مشغول خواندن زيارت عاشورا بود و چنين به نظر مى رسيد كه زائر است ، وقتى نزديك او رفتم ، تصويرى در برابرم نمايان شد گويى پرده حجاب را براى من كنار زدند حرم امام حسينعليه‌السلام را ديدم كه زائرين مشغول به عبادت و زيارت بودند. از آنچه ديدم تعجب كردم ، اندكى به عقب رفتم ، و به حالت طبيعى باز گشتم ، بار ديگر نزديك او شدم ، همان حالت اول براى من نمايان شد. اين حالت چندين بار برايم تكرار شد. صبح روز بعد، به مكانى كه زائران براى زيارت در آن سكنى مى كنند رفتم تا از محضرش استفاده كنم و از حال و محل او سؤ ال كردم گفتند: آن شخص براى زيارت آمده بود و امروز اثاثيه و وسايلش را جمع كرد و از اينجا رفت از زيارت او نااميد نشدم ، به وادى السلام رفتم تا شايد او را بيابم ، آنجا با شخصى ملاقات كردم كه امور غيبى عجيبى را برايم متذكر مى شد و بعضى از مسايل را روشن مى نمود بدون آنكه سؤ ال كنم ؛ به من گفت : زائرى را كه در پى او هستى رفته است

٤ بزرگ فقها و مجتهدين آيت اللّه شيخ مرتضى انصارى هميشه زيارت عاشورا و صد بار لعن و صد بار سلام آن را حرم مولى الموحدين اميرالمؤ منينعليه‌السلام مى خواند و با تداوم در خواندن آن زبانش در خواندن بسيار سريع بود زيارت را همراه با لعن و سلام تقريباً نيم ساعت و يا چند دقيقه بيشتر به پايان مى رسانيد، و اگر كسى تداوم او را در خواندن زيارت عاشورا مى ديد مى گفت : او مشغول مسايل اصولى و فقهى نمى باشد، و با ملاحظه تحقيقاتش در مسايل علمى و نظريات ظريفش در فقه و اصول مى گفت : او اهل خواندن زيارت عاشورا و... نيست(١٩) برطرف شدن اندوه و شيرين شدن دوباره زندگى توسط زيارت عاشورايكى از بانوان محترم از رانده شدگان عراقى مى نويسد: من با مشكل بزرگى مواجه شدم كه زندگى مرا تهديد مى كردو براى آن مشكل راه حلى نيافتم و حقيقتاً اميدم از هر چيزى قطع شده بود و به همه دعاهايى كه در كتابهاى( مفاتيح الجنان) و( التحفة الرضوية) و( المخازن) و... يافت مى شد متوسل شدم اين دعاها را در نيمه شب و زير آسمان مى خواندم و بالا خره به كمك زيارت عاشورا و به شكل شگفت انگيزى به حاجت خود رسيدم ، مشروح اين داستان بدين قرار است :

من همسر محترمى داشتم ، او داراى شخصيت متمايز، منحصر به فرد و داراى كمالات معنوى ، خلق و خويى بلند مرتبه بود. وى در احترام به زن و فرزندان و نزديكانش مرد نمونه اى بود، روزى با برادران و نزديكانم مشاجره كرد به طورى كه به من گفت : حتماً بايد روابط خود را با نزديكانت قطع كنى ، همسر من در گفتارش جدى و مصمم بود به طورى كه امكان مخالفت با گفته هايش نبود. من متحير و سرگردان ماندم ، چگونه رابطه ام را با نزديكان و خويشاوندانم قطع كنم ؟! در حالى كه همسرم مى گفت : تا انتقامم را از آنها نگيرم ساكت نمى مانم مرا به قم منتقل نمود، و از قم به و هميشه مى گفت : انتقام مى گيرم ، من نمى دانستم هدفش چيست ، و چه مى خواهد بكند، بعد از آن بدون آنكه به كسى خبر دهد ما را ترك كرد و به خارج مسافرت كرد، بعداً مطلع شديم مى خواهد درخواست پناهندگى از آلمان و يا فرانسه كند، سپس پيغام داد كه ديگر باز نخواهد گشت و سوگند ياد كرد زندگى مشترك ما منتفى شده ، هر كس از دوستان و نزديكانش آنجا درباره بازگشتش با او سخن گفت پاسخش منفى بود. مى گفت : همسرم هر كارى مى خواهد بكند!! اما من همه دعاها و توسلهايى كه دوستان و نزديكانم به من مى گفتند مى خواندم ، مانده بودم با فرزندانم چه كنم ؟وقتى خبر فوت آيت اللّه حاج سيّد مرتضى موحد ابطحى پدر مؤ لف در تاريخ جمعه هشتم جمادى آخر سال ١٤١٣ منتشر شد در مراسم تشييع او شركت كردم و در نزديكى قبر آن مرحوم(٢٠) آيت اللّه سيّد محمد باقر موحد ابطحى فرزند ارشد ايشان گفت : در دهان متوفى قدرى خاص از تربت امام حسينعليه‌السلام را كه از فاصله يك مترى آرامگاه شريف سرور آزادگان حسين بن علىعليه‌السلام در سال برداشته شده قرار داديم ، و در روز دهم محرم الحرام اين تربت چون خون سرخ رنگ به نظر مى رسد.(٢١) بنا بر اين هر كس حاجتى مهم دارد نذر كند زيارت عاشورا را ختم كند، انشااللّه حاجتش بر آورده مى شود. بدون آنكه بدانم اشكهايم جارى بود، و در طى اين مدت هميشه در خواب مى ديدم مشغول خواندن زيارت عاشورا هستم ، و هنگام سجده از خواب بر مى خواستم از شدت ناراحتى و تأ ثر بعضى از روزها زيارت عاشورا را دوبار مى خواندم ، در يكى از شبها در عالم خواب ديدم گويى مجلس عزاى امام حسينعليه‌السلام بر پا شده و من در آن شركت جسته ام ، از ميهمانان با حلوا پذيرايى مى كردند، يكى از آنها را برداشتم و آن را گشودم ، نامه اى يافتم كه در آن شعرى بود و اكنون آن را به خاطر نمى آوردم دستمالى سرخ رنگ و قدحى به شكل تقويم در آن بود كه بر آن نوشته شده بود: جمادى اوّل ، جمادى دوّم از خواب برخاستم و خوابم را تلفنى براى يكى از مفسران خواب گفتم ، خواب را چنين برايم تفسير كرد: شما براى حاجت مهمى مشغول به توسل شده ايد، و آنچه را كه مى خواهيد در ماه جمادى اول يا جمادى دوم به دست مى آيد. سپس خواندن زيارت عاشورا را ادامه دادم در يكى از شبها در عالم خواب ديدم گويى از حمام خارج شده ام ليكن قسمتى كوچك از كمرم تميز نشده مانده بود، من مجدداً به حمّام بازگشتم و آن را خوب شستم تا تميز شد. خوابم را براى مفسر خواب گفتم او گفت : همه اعمال تو پذيرفته شد، و معنى غسل دوم كه آن را ذكر كردى اين است : از مشكلى كه گرفتار شده اى خلاصى مى يابى ، دعاها وتوسّلهاى انجام شده توسط شما به صورت آشكارى اثر نموده با خود گفتم : توسل خود را با زيارت عاشورا به پايان رساندم ، و به حاجتم مى رسم ، در روز بيستم ، بعد از خواندن دوباره زيارت عاشورا و دعاى علقمه ، نماز خواندم و آرامگاه مرحوم آيت اللّه سيّد مرتضى موحد ابطحى را زيارت كردم مبلغى نيز به خادم او دادم و از او خواستم روضه اى بخواند و ثواب آن را نثار روح مرحوم كند، پس از آن به منزل بازگشتم ، در آن شب در خواب ديدم گويى در خيابان اسير گشته ام ، و من به شكل زيبا و به شخصيتى عجيب بودم و حجابى كامل داشتم و به دستم تسبيحى بلند و سبزرنگ بود، در برابرم سيّد محترمى بود، رو به من كرد و با لبخندى به من فرمود: خداوند تو را به آنچه مى خواهى مى رساند. سپس همراه او سوار ماشين شدم اين خواب را براى كسى تعريف نكردم در روز جمعه شب ساعت هشت و نيم زنگ تلفن به صدا در آمد، وقتى گوشى را برداشتم صدايى را شنيدم كه آشنا بود، ولى نمى توانستم آن را تشخيص دهم او گفت : من فلانم( شوهرت هستم) من گفتم : چه مى گويى ؟!! تو كجايى ؟ گفت : من اكنون در شهر اصفهان هستم گفتم : چرا به خانه نمى آيى ؟ گفت : مى آيم اما ابتدا خواستم خبر دهم تا غافلگير نشويد. گفتم : خوش آمدى در اين لحظه كه اين سطرها را مى نويسم به ياد لحظه اى مى افتم كه زنگ تلفن به صدا در آمد و بدنم را لرزش فرا گرفت و حالتى غير طبيعى به من دست داد، آن شدت خوشحالى را قادر به توصيف نيستم وقتى همسرم به منزل آمد، ابتدا به منزل فرزندان آن مرحوم كه در نزديكى منزل ماست رفتم و داستان را براى وى بازگو كردم سپس خواستم به زيارت قبر سيّد بروم از او تشكر كنم ليكن تا كنون موفق نشده ام ، و خدا را شكر كه با يكديگر زندگى مى كنيم و چيزى صفا و صميميت زندگى ما را تيره و تار ننموده شايان ذكر است ، من به همسرم گفتم : آنچه از تو مى دانم اين است كه مردى قاطع و در حرف و عمل جدى مى باشى بارها گفتى به اصفهان باز نمى گردم چه چيز تو را واداشت نظرت را تغيير دهى و نزد ما باز گردى ؟او گفت : در ابتدا بسيار تحت تأ ثير قرار گرفته بودم به طورى كه يك بار هم فكر بازگشت به اصفهان به ذهنم خطور نكرد، ولى از تاريخ( نزديك همان روزهايى كه شروع به خواندن زيارت عاشورا كردم) تحت فشار قرار گرفتم و اعصابم به هم ريخته شده بود، هر چه براى خروج از اين بن بستى كه در آن به سر مى بردم فكر مى كردم به راه حلى نمى رسيدم ، به نظرم رسيد به فرانسه مسافرت كنم ولى بيشتر احساس ناراحتى مى كردم ، سپس به فكر مسافرت به تركيه افتادم ولى از اين فكر نيز احساس راحتى به من دست نمى داد، ليكن وقتى فكر بازگشت به اصفهان را مى كردم احساس راحتى و آسودگى خيال به من دست مى داد، براى همين بازگشتم و نكته بسيار مهم : بازگشت همسرم مصادف با روزهاى جمادى اول و جمادى دوم بود، همان روزهايى كه در عالم خواب ذكر شده بودند، به همين دليل به طور مستمر زيارت عاشورا را مى خوانم من همه مردان و زنان مؤ من را سفارش مى كنم كه اگر در زندگى با مشكلى رو به رو شدند از رحمت خداوند و عنايت اهل بيت نا اميد نشوند و با دعا و توسل به اين گوهر ناياب و گرانمايه و اين اكسير بسيار بزرگ قادر خواهند بود لطف و عنايت بارى تعالى را كسب كنند.(٢٢)

خواب ديدن درباره توسل به زيارت عاشورا براى حل مشكلات

يكى از علما مى نويسد با مشكل دشوارى مواجه شدم كه راه حلى نداشت ، اين باعث آزردگى و ناراحتى روحى من شد تا اينكه به كتاب(( زيارت عاشورا)) دست يافتم وقتى كتاب را خواندم و از محتوى آن آگاه شدم تصميم گرفتم از اول ماه صفر سال ١٤١٢ به مدت چهل روز زيارت عاشورا را با صد بار لعن و صد بار سلام با ساير آداب آن و دعاى علقمه براى حل مشكلاتم بخوانم ضمناً مشكل ازدواج برادرم نيز بود، مشغول به خواندن شدم تا روز سى و چهارم رسيد و مصادف با روزهاى عيد زهراعليهما‌السلام شد، مشغول به تهيه وسايل و لوازم لازم براى عيد شدم ، و خواندن زيارت را فراموش كردم ، بعد از چند روز در خواب ديدم در منزل پدرم مجلسى براى ختم سوره انعام برگزار شده ، همگى جمع شده بودند و منتظر آمدن قارى بودند، ولى او تأ خير كرد، و از من خواستند دعا و ختم سوره انعام را بخوانم موضوع خوابم را به صورت تلفنى به يكى از مفسران خواب در اصفهان بازگو كردم ، به من گفت : در كار شما سه مطلب وجود دارد... و سومين آن : شما زيارت عاشورا را مى خواندى و آن را ترك كردى ، مى توانى اين عمل را با تداوم در خواندن زيارت اصلاح كنى خواندن زيارت را مجدداً ادامه دادم ، و در عصر روز چهلم همه مشكلات حل شدند، و موقعيت مناسب براى گرفتن يك منزل مهيا شد. اما پس از لحاظ خريد منزل با مشكلى رو به رو شدم ، نذر كردم به مدت چهل روز ديگر زيارت عاشورا را بخوانم و الحمدللّه قادر شدم منزلى خريدارى كنم و بعد از آن مشكل ازدواج برادرم نيز حل شد.(٢٣)

نجات يافتن از مرگ به واسطه توسل به زيارت عاشورا

يكى از علما گويد: زنم بيمار بود و دچار غده هاى كيسه اى شده بود، ولى ما از بيمارى او آگاهى نداشتيم ، در يكى از شبها در عالم خواب ديدم گويى در يك سالنى هستم كه راهى به بيرون ندارد، و سقف سالن سه دريچه جهت تنفس داشت ، پس از مدتى شترى آمد و بر روى اين دريچه ها نشست و راه تنفس را بست ، من براى رهايى از اين مهلكه مشغول به دعا شدم ، در اين حالت از خواب بيدار شدم پس از چند روز، بيمارى همسرم شدت يافت ، نزد پزشك رفتيم او بيمارى همسرم را غده هاى كيسه اى تشخيص داد و به دليل وخامت تأ كيد كرد كه بايد در انجام عمل جراحى شتاب كرد و گر نه با جمعى از پزشكان مشورت كردم ، گفتند: پزشكان ايرانى قادر به انجام اين عمل نيستند، سرانجام دكترى را ديديم ، او گفت : من اين عمل را انجام مى دهم ولى اجرت آن سيصد هزار تومان مى شود. مضطرب و حيران شدم ، براى رهايى از اين مشكل نذر كردم و شروع به خواندن زيارت عاشورا كردم پس از چند روز عمل انجام شد و براى تسويه حساب رفتم ، دكتر گفت : مبلغى دريافت نمى كنم ؛ زيرا تعداد غده ها سه عدد بود و عمل نيز دشوار بود. من اميدى به موفقيت عمل نداشتم ، براى همين نذر كردم عمل را رايگان انجام دهم ، و عمل به موفقيت پايان يافت و بيمار از مرگ رهايى يافت پروردگار را سپاس مى گويم كه موفقيت را نصيب ما فرمود. سپس به دكتر گفتم : وقتى همه راهها به روى من بسته شد نذر كردم زيارت عاشورا را بخوانم ، و خداوند ما را يارى نمود، و با مشكلى رو به رو نشديم(٢٤)

قضاوت اشتباه و عجولانه در ثمر ندادن زيارت عاشورا

يكى از علما مى نويسد: در سال ١٣٧٠ دولت كسانى را كه قبلاً اجازه سفر نداشتند از مسافرت به خانه خدا منع كرده بود. من شوق بسيارى براى سفر داشتم ولى اجازه سفر نداشتم نذر كردم زيارت عاشورا را بخوانم ، نذرم را ادا كردم و توسل زيادى نمودم ، اما نتيجه اى نگرفتم در آن شب برادرم به من گفت : آيا براى اين موضوع تلاش بسيار نموده اى ؟ بار ديگر نزد مسؤ ول مربوطه برو و با او تماس بگير ممكن است نتيجه اى حاصل شود. روز بعد به تهران سفر كردم ، و از صبح تا ساعت يك بعد از ظهر هر چه در توانم بود تلاش كردم ليكن نتيجه اى نگرفتم ، تصميم به بازگشت به قم گرفتم پس از آن برادرم با حالتى نااميدانه و شكوه آميز گفت : يك بار ديگر با مسؤ ول مربوطه تماس بگير، و ما در دفترش ، منتظر او شديم ولى نتيجه اى حاصل نشد، پس از آن به برادرم گفتم : چيزى به دست نياورديم و اگر موفق شويم توفيقمان به لطف و عنايت و به بركت زيارت عاشورا خواهد بود، در اين لحظه به ما گفتند: براى ملاقات برويد به داخل ما نيز داخل اتاق او شديم و درباره اين موضوع با او گفتگو كرديم ، گفت : راهى براى اين كار نيست ، در اين اثنا تلفن زنگ زد، و از او خواستند پانزده عدد جواز خروج به نامهاى صادر كند ما نيز گفتيم :

به اين اسامى نام دو نفر ديگر را اضافه كن ، در اين اثنا تلفن بار ديگر زنگ زد و او گوشى را برداشت به او گفتند فوراً در بيمارستان حاضر شود؛ زيرا مادر شما در لحظه هاى آخر زندگى است ، و سرانجام او با دادن اجازه سفر موافقت كرد. در روز اول ماه ذى الحجه براى اتمام مراحل قانونى اقدام كردم ، و در روز دوم اجازه سفر صادر شد، و در روز سوم با آخرين هواپيما به جده سفر كردم و در آن سال به حج خانه خدا مشرف شدم شايان ذكر است كه كسانى از مسؤ ولين توسلات عجيبى براى دادن حج داشتند و بعضى از آنها اجازه سفر را اخذ كردند اما موفق به حج خانه خدا نشدند، از يكى از آنها كه دوست من بود پرسيدم : آيا زيارت عاشورا را همراه با ساير دعاهايى كه به آنها متوسل شدى خواندى گفت : خير، همه دعاها را خواندم فقط زيارت عاشورا را نخواندم

سرانجام دانستم انجام كارم و مشرف شدنم به زيارت خانه خدا به بركت زيارت عاشورا بوده و اول بار كه گفتم زيارت عاشورا نمى تواند مثمر ثمر باشد شتاب كردم و اين خطا بود.(٢٥)

عظمت زيارت عاشورا از نظر آيت اللّه شيخ عبدالنبى اراكى

مرحوم آيت اللّه شيخ عبدالنبى اراكى مى گويد: يكى از جنبه هاى حديث شريف( ما أ وذى نبى مثل ما أ و ذيت هيچ پيامبرى آنچنان كه من اذيت شدم اذيت نشده) آزار رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به وسيله حوادثى بعد از اوست يعنى آزار اهل بيت و شيعیان آنان است پيامبر از حوادث بعد از خود آگاه بود. پيامبر بسيار اندوهگين و غمگين بود براى همين خداوند متعال زيارت عاشورا را قرار داد، و فوايد آن را در دنيا و آخرت شناساند. سپس خواندن آن را تضمين نمود و بعد جبرئيل را فرستاد تا آن را براى سعادت رسول خدا و اهل بيتش و سعادت شيعيانش به آنها برساند:

اول : از فوايد اخروى بهره گيرند.

دوم : براى فوايد دنيوى به آن متوسل شوند.

براى همين امام جعفر بن محمد، به واسطه محمد بن على ، به واسطه على بن الحسين ، به واسطه حسين بن على ، به واسطه حسن بن على ، به واسطه على بن ابى طالبعليه‌السلام ، به واسطه پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، به واسطه جبرئيل ، به واسطه قلم ، به واسطه لوح ، بواسطه خداوند متعال تضمين نموده كه هر كس نزد پروردگار حاجتى داشته باشد و اين زيارت را بخواند، خداوند متعال با قدرت مطلق و به فضل خويش بر محمد و خاندان محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و شيعيانش و دوستدارانش حاجتهاى آنها را بر آورده مى كند.

اين بنده ضعيف براى بر آورده شدن حاجت مشكلم شروع به خواندن زيارت عاشورا كردم ، و خداوند متعال به حُرمت آن بزرگان دعاى مرا پذيرفت ، و من تا كنون نمى دانم حاجتم چگونه بر آورده شد، لذا تصميم گرفتم به طور خلاصه و فهرست وار نحوه توسل را بنويسم تا اينكه هر كس حاجتى داشت به وسيله آن و به طور حتمى و بدون ترديد حاجتش بر آورده شود انشاء اللّه(٢٦)

مداومت بر قرائت زيارت عاشورا

بكوش تا خير دنيا و آخرت را در خواندن مستمر زيارت عاشورا به دست آورى كه اول صبح هر روز فضيلت خواندن آن مى باشد. در حالات شهيد محراب آيت اللّه اشرفى اصفهانى نقل شده است كه ٦٠ سال مستمر هر صبح پس از نماز به قرائت آن مى پرداخته است اگر هر روز نمى توانى برنامه اى تنظيم كن كه هفته اى سه بار آن را بخوانى و بعد كه بدان عادت كردى كم كم آن را در روزهاى ديگر هم بخوان باشد تا ان شا اللّه با امام حسينعليه‌السلام محشور گردى در فضيلت زيارت عاشورا همين بس كه از سنخ ساير زيارات نيست كه به ظاهر از انشاء و املاى معصومى باشد( هر چند كه از قلوب مطهر ايشان چيزى جز آنچه از عالم بالا به آنجا برسد بيرون نيايد) بلكه از سنخ احاديث قدسيه است كه به همين ترتيب از زيارت و لعن و سلام و دعا از حضرت احديت به جبرئيل امين و از او به خاتم النبيين رسيده و به حسب تجربه ، مداومت آن در چهل روز يا كمتر، در بر آورده شدن حاجات و نيل به مقاصد و دفع دشمنان بى نظير است.(٢٧)

صفوان مى گويد امام صادقعليه‌السلام به من فرمود: مواظب باش بر اين زيارت( عاشورا) پس به درستى كه من ضامن قبولى زيارت كسى هستم كه از دور و نزديك اين زيارت را بخواند و سعى او مشكور باشد و سلام او به آن حضرت برسد و محجوب نماند و حاجت او از طرف خدا بر آورده و به هر چه كه خواهد برسد و خدا او را نوميد بر نگرداند. اى صفوان ! اين زيارت را به اين ضمان يافتم از پدرم و او از پدرش و او از اميرالمؤ منين و او از رسول خدا و او از جبرئيل و او از خداى تعالى نقل نمودند كه خداوند عزوجل به ذات مقدس خود قسم فرموده كه هر كس حسينعليه‌السلام را به اين زيارت از دور و نزديك زيارت كند، زيارت او را قبول مى كنم و خواهش او را مى پذيرم ، به هر قدر كه باشد و خواسته او را بر مى آورم پس ، از حضور من نوميد بر نمى گردد و او را با چشم روشن و حاجت بر آورده شده و فوز جنت و آزادى از دوزخ بر مى گردانم و شفاعت او را در حق هر كس كه شفاعت كند مى پذيرم( جز در مورد دشمن ما اهل بيت) .(٢٨)

( در كتاب شريف مفاتيح الجنان در اين رابطه داستان هاى آموزنده و جالبى ذكر شده است كه طالبين مى توانند بدان رجوع نمايند) .

ترك نشدن زيارت عاشورا از امام خمينى

حجة الاسلام والمسلمين غيورى نقل مى كند كه :

زيارت عاشوراى امام خمينى ترك نمى شد. اخيراً هم يك صحبتى كه خود من با ايشان داشتم كه من و ايشان بوديم البته ايشان تصريح نفرمودند ولى من متوجه شدم زيارت عاشوراى ايشان ترك نمى شود. زيارت عاشورا با آن صد لعن و صد سلامش را ترك نمى كنند.(٢٩)

روز اول محرم در نوفل لوشاتو مصادف بود با اولين شبى كه مردم ايران در پشت بامها تكبير مى گفتند. همان شب شخصى از تهران تلفن زد و گفت گوشى را مى گذارم كنار پنجره تا صداى تكبير مردم را كه با گلوله مخلوط شده بود ضبط كرده به خدمت امام بردم امام در داخل اتاق ، تسبيح به دست در حال ايستاده مشغول ذكر بودند و زيارت عاشورا مى خواندند. در حالى كه ما متوجه مسائل ماه محرم نبوديم ايشان در سرزمينى زيارت عاشورا را مى خواندند كه شايد براى اولين بار در آنجا خوانده مى شد.(٣٠)

اهميّت زيارت عاشورا

فقيه زاهد عادل مرحوم شيخ جواد بن شيخ مشكور عرب كه از اجله علما و فقهاى نجف اشرف و مرجع تقليد جمعى از شيعيان عراق بوده و نيز از ائمه جماعت صحن مطهر بوده است در سال ١٣٣٧ در حدود نود سالگى وفات نموده و در جوار پدرش و در يكى از حجره هاى صحن مطهر مدفون گرديد.

آن مرحوم در شب ٢٦ ماه صفر ١٣٣٦ در نجف اشرف در خواب حضرت عزرائيل ملك الموت را مى بيند، پس از سلام از او مى پرسد از كجا مى آيى ؟ مى فرمايد از شيراز و روح ميرزا ابراهيم محلاتى را قبض كردم شيخ مى پرسد: روح او در برزخ در چه حالى است ؟مى فرمايد: در بهترين حالات و در بهترين باغهاى عالم برزخ و خداوند هزار ملك موكل او كرده است كه فرمان او را مى برند. گفتم براى چه عملى از اعمال به چنين مقامى رسيده است ؟ آيا براى مقام علمى و تدريس و تربيت شاگرد؟فرمود: نه گفتم : براى نماز جماعت و رساندن احكام به مردم ؟فرمود: نه گفتم : پس براى چه ؟فرمود: براى خواندن زيارت عاشورا( مرحوم ميرزاى محلاتى سى سال آخر عمرش زيارت عاشورا را ترك نكرد و هر روز كه به سبب بيمارى يا امر ديگر نمى توانست بخواند نايب مى گرفته است) . و چون شيخ مرحوم از خواب بيدار مى شود فردا به منزل آيت اللّه ميرزا محمد تقى شيرازى مى رود و خواب خود را براى ايشان نقل مى كند. مرحوم ميرزا محمد تقى گريه مى كند، از ايشان سبب گريه را مى پرسند مى فرمايد: ميرزاى محلاتى از دنيا رفت و استوانه فقه بود. به ايشان گفتند: شيخ خوابى ديده و واقعيت آن معلوم نيست ميرزا مى فرمايد: بلى خواب است اما خواب شيخ مشكور است نه افراد عادى فرداى آن روز تلگراف فوت ميرزاى محلاتى از شيراز به نجف اشرف مى رسد و صدق رؤ ياى شيخ مشكور آشكار مى گردد. اين داستان را جمعى از فضلاى نجف اشرف كه از مرحوم آيت اللّه سيد عبدالهادى شيرازى شنيده بودند كه ايشان در منزل مرحوم ميرزا محمد تقى هنگام ورود شيخ مرحوم و نقل رؤ ياى خود حاضر بودند نقل كردند و نيز دانشمند گرامى جناب حاج صدر الدين محلاتى فرزند زاده آن مرحوم از شيخ مرحوم ، اين داستان را شنيده اند.(٣١)

چاره بلا با زيارت عاشورا

علاّمه بزرگوار حضرت آقاى شيخ حسن فريد گلپايگانى كه از علماى طراز اول تهران هستند از استاد خود مرحوم آيت اللّه حاج شيخ عبدالكريم يزدى حائرى اعلى اللّه مقامه نقل نمود كه فرمود: اوقاتى كه در سامرا مشغول تحصيل علوم دينى بودم ، وقتى اهالى سامرا به بيمارى وبا و طاعون مبتلا شدند و همه روز عده اى مى مردند. روزى در منزل استادم مرحوم سيد محمد فشاركى اعلى اللّه مقامه جمعى از اهل علم بودند ناگاه مرحوم آقاى ميرزاى محمد تقى شيرازى رحمة اللّه عليه - كه در مقام علمى مانند مرحوم فشاركى بود تشريف آوردند و صحبت از بيمارى وبا شد كه همه در معرض خطر مرگ هستند. مرحوم ميرزا فرمود: اگر من حكمى بكنم آيا لازم است انجام شود يا نه ؟ همه اهل مجلس تصديق نمودند كه بلى سپس فرمود: من حكم مى كنم كه شيعيان ساكن سامرا از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زيارت عاشورا شوند و ثواب آن را هديه روح شريف نرجس خاتون والده ماجده حضرت حجة بن الحسنعليه‌السلام نمايند تا اين بلا از آنان دور شود. اهل مجلس اين حكم را به تمام شيعيان رساندند و همه مشغول زيارت عاشورا شدند. از فردا تلف شدن شيعه موقوف شد ولى همه روزه عده اى از سنى ها مى مردند به طورى كه بر همه آشكار گرديد. برخى از سنى ها از آشنايانشان از شيعه پرسيدند سبب اينكه ديگر از شما كسى تلف نمى شود چيست ؟ به آنها گفته بودند زيارت عاشورا. آنها هم مشغول شدند و بلا از آنها هم برطرف گرديد. جناب آقاى فريد سلمه اللّه تعالى فرمودند: وقتى گرفتارى سختى برايم پيش آمد فرمايش آن مرحوم به يادم آمد از روز اول محرم سرگرم زيارت عاشورا شدم روز هشتم به طور خارق العاده برايم فرج شد. شكى نيست كه مقام ميرزاى شيرازى از اين بالاتر است كه پيش خود چيزى بگويد و چون اين توسل يعنى خواندن زيارت عاشورا تا ده روز در روايتى از معصوم نرسيده است شايد آن بزرگوار به وسيله رؤ ياى صادقه يا مكاشفه يا مشاهده امامعليه‌السلام چنين دستورى داده بود و مؤ ثر هم واقع شده است مرحوم حاج شيخ محمد باقر شيخ الاسلام نقل نمود كه : در كربلا ايام عاشورا در خانه مرحوم ميرزاى شيرازى روضه خوانى بود و روز عاشورا به اتفاق طلاب و علما به حرم حضرت سيدالشهداعليه‌السلام و حضرت ابالفضل العباسعليه‌السلام مى رفتند و عزادارى مى نمودند و عادت ميرزا اين بود كه هر روز در غرفه خود زيارت عاشورا مى خواند، سپس پايين مى آمد و در مجلس عزا شركت مى نمود؛ روزى خودم حاضر بودم كه پيش از موسم آمدن ميرزا ناگاه با حالت غير عادى پريشان و نالان از پله هاى غرفه به زير آمد و داخل مسجد شد و مى فرمود: امروز بايد از مصيبت عطش حضرت سيدالشهداعليه‌السلام بگوييد و عزادارى كنيد. تمام اهل مجلس منقلب شدند و بعضى حالت بى خودى عارضشان شد، سپس با همان حالت به اتفاق ميرزا به صحن شريف و حرم مقدس مشرف شديم گويا ميرزا مأ مور به تذكر شده بود. بالجمله هر كس زيارت عاشورا را يك روز يا ده روز يا چهل روز به قصد توسل به حضرت سيدالشهداعليه‌السلام ( نه به قصد ورود از معصوم) بخواند البته صحيح و مؤ ثر خواهد بود و اشخاص بى شمارى بدين وسيله به مقاصد مهم خود رسيده اند.

مرحوم ميرزا محمد تقى شيرازى در سنه ١٣٣٨ در كربلا وفات و در جنوب شرقى صحن شريف مدفون گرديد.(٣٢)