۴۰ - حق مستشير
و اءَمَّا حقُّ المستَشيرِ فان حَضَرَكَ لهُ وَجهُ رَاءى جَهَدتَ له فى النَّصيحَةِ و اءَشَرتَ اليه بمَا تَعلمُ اءَنَّكَ لو كُنتَ مَكانَه عَمِلتَ به ذلكَ لِيَكُن منكَ فى رحمَة وَلِين فانَّ اللِّينَ يُؤ نِسَ الوَحشَةَ و انَّ الغِلَظَ يوحِشُ مَوضِعَ الاءُنسِ و ان لم يَحضُركَ له رَاءى و عَرَفتَ له مَن تَثِقَ بِرَاءيِهِ و تَرضَى به لِنفسِكَ دَلَلتَهُ عليهِ و اءَرشَدتَهُ اليهِ فَكُنتَ لم تَاءلُهُ خيرا و لم تَدَّخِرهُ نُصحا و لا قوَّةَ الا باللهِ.
«اما حق كسى كه با تو مشورت مى كند اين است كه اگر نظر روشن و پسنديده اى دارى، در نصيحت او بكوشى و او را آگاه سازى و آنچه كه اگر خود به جاى او بودى چنان مى كردى؛ و بايد نصيحت تو همراه با نرمش باشد كه سبب مى شود وحشت و هراس او به انس تبديل شود، همان طور كه خشونت و سخت گيرى، آرامش را به وحشت تبديل مى كند. اگر چيزى نمى دانى، او را به كسى راهنمايى كنى كه محل اعتماد و اطمينان تو است، و براى مشورت در امور خود به او مراجعه مى كنى، و از خيرانديشى و نصيحت كوتاهى نكنى».
مشورت، وصف ممتاز مسلمانان نسبت به ساير اديان است كه داراى پيامدهاى مثبت و قابل توجهى مى باشد.
مشورت؛ از منظر آيات و روايات
خداوند متعال در دو سوره قرآن، از اصل شورا ياد كرده است: يكى در سوره مباركه شورى هنگامى كه مؤمنان را توصيف مى كند و ديگرى در سوره آل عمران.
در سوره شورا وقتى اوصاف مؤمنين را ذكر مى كند، چنين مى فرمايد:
والَّذينَ استَجابوا لِرَبِّهم و اءَقاموا الصَّلاةَ و اءَمرُهم شورَى بينَهم و ممَّا رزَقناهم يُنفُقون# والَّذينَ اذا اءَصابهمُ البَغىُ هم يَنتَصرونَ
.
«كسانى كه دعوت پروردگارشان را اجابت كرده، نماز را برپا مى دارند و كارهايشان را با مشورت انجام مى دهند و از آنچه به آنها روزى داده ايم انفاق مى كنند و كسانى كه هرگاه ستمى به آنها رسد، تسليم ظلم نمى شوند و يارى مى طلبند».
آيه ديگر در سوره مباركه آل عمران است كه مى فرمايد:
فبِما رَحمَة مِّنَ اللهِ لِنتَ لهم و لو كُنتَ فظّا غليظَ القلبِ لانفَضُّوا مِن حولِكَ فاعفُ عنهم واستغفِر لهم و شاوِرهم فى الاءَمرِ فاذا عَزَمتَ فَتَوَكَّل على اللهِ انَّ الله يُحبُّ المَتَوَكِّلينَ
.
«به بركت رحمت الهى، در برابر مردم نرم و مهربان شدى و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراكنده مى شدند. پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب و در كارها، با آنان مشورت كن؛ اما هنگامى كه تصميم گرفتى، قاطع باش و بر خدا توكل كن؛ زيرا خداوند توكل كنندگان را دوست دارد».
اين دو آيه، موضوع شورا و مشورت را مطرح مى كنند كه از ماده «شورا» است. اشاره هم از همين ماده مشتق و به معناى علامت و نشان ياب است كه براى دسترسى به مجهول و يا بهترين گزينه از ميان چند گزينه به كار مى رود.
با توجه به آثار و پيامدهاى مثبت مشاوره، عقلا، مشاوره را امرى پذيرفته و ممدوح مى دانند و شرع هم به راه هاى مختلف به آن توصيه و به بعضى از آثار مفيد آن تصريح كرده است.
مرحوم مجلسى روايتى را از امام صادقعليهالسلام
نقل كرده است كه فرمودند:
لا مُظاهَرَةَ اءَوثَقُ منَ المُشاوَرَةِ
.
«هيچ تكيه گاهى مطمئن تر و موثق تر از مشاوره نيست».
در روايات متعددى، مى بينيم كه سيره رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
و ائمه اطهارعليهمالسلام
حتى در امور جارى و عادى زندگى مشاجره بوده است. كه در حد ممكن به برخى از آنها، اشاره مى كنيم:
يكى از راويان جليل القدر و از اصحاب خاص امام هشتم، حضرت ابوالحسن الرضاعليهالسلام
، معمربن خلاد است؛ وى مى گويد:
هَلَكَ مَولى لاءبى الحسَنِالرضاعليهالسلام
يُقالُ له سَعد فقالَ اءَشِر علىَّ بِرَجُل له فَضل و اءَمانَة فَقُلتُ اءَنا اءَشيرُ عليكَ فقالَ شِبهَ المُغضِبِ انَّ رسولَ اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
كانَ يَستَشيرُ اءَصحابَهُ ثمَّ يَعزِمُ على ما يُريدُ
.
«امامعليهالسلام
خادمى داشتند كه نامش سعد بود و از دنيا رفت. بعد از وفات او امامعليهالسلام
فرمودند: كسى را به من معرفى كن كه هم آدم شايسته اى باشد و هم امانتدار. معمربن خلاد مى گويد با تعجب پرسيدم: ايا من لياقت مشاوره شما را ندارم؟ حضرت رضاعليهالسلام
مانند انسانى كه غضب كرده باشد، فرمودند: اين چه سخنى است كه تو مى گويى؟ چرا تو تعجب مى كنى؟ رسول خداصلىاللهعليهوآلهوسلم
با اصحابشان مشورت مى فرمودند؛ منتها بعد از مشورت آنچه كه مرضى خدا بود، تصميم گرفته و عمل مى كردند».
مرحوم برقى روايتى را از ابن ابى عمير نقل مى كند كه:
استَشارَنِى اءَبوعبداللهعليهالسلام
مَرَّة فى اءَمر فَقُلتُ اءَصلَحَكَ الله مِثلى يُشيرُ على مثلِكَ قال نعَم اذا استَشَرتُكَ
.
«يكى از اصحاب امام صادقعليهالسلام
مى گويد: امامعليهالسلام
در موضوعى مرا مورد مشورت قرار دادند. به حضرت گفتم: آيا شايسته است كسى مانند من به شما مشورت بدهم؟ حضرت فرمودند: هنگامى كه از تو مشورت بخواهم؛ آرى».
اين كار نزد ائمهعليهمالسلام
متعارف بوده است؛ مورد ديگر، حسن بن الجهم يكى از روات و از اصحاب امام هشتمعليهالسلام
است، مى گويد:
كُنَّا عندَ اءَبى الحسنِ الرضاعليهالسلام
فَذَكَرَ اءَبَاهُعليهالسلام
فقالَ كانَ عقلُهُ لا تُوازَنُ به العُقولُ و رُبَّما شَاوَرَ الاءَسوَدَ مِن سُودَانِهِ فقيلَ له تُشاورُ مثلَ هذا فقالَ انَّ الله تبارَكَ و تعالى رُبَّما فَتَحَ على لسانِهِ قال فكانوا رُبَّما اءَشاروا عليه بالشَّى ء فَيَعملُ به مِنَ الضَّيعَةِ و البُستانِ
.
«نزد امام هشتمعليهالسلام
نشسته بوديم و يادى از پدر بزرگوار ايشان، موسى بن جعفرعليهالسلام
شد. حضرت فرمودند: عقل پدر من با هيچ عقلى قابل مقايسه نبود. در عين حال چه بسا حضرت با غلامان سياه خود هم مشورت مى كردند. بعضى به حضرت مى گفتند: آيا با فردى مثل او مشورت مى نماييد؟ حضرت مى فرمودند: اگر خدا بخواهد چه بسا راه را با زبان او مى گشايد. امام هشتمعليهالسلام
اضافه فرمودند كه همين غلام ها و خادم ها در مورد باغ و مزارعى كه حضرت داشتند، به حضرت مشاوره مى دادند و موسى بن جعفرعليهالسلام
مطابق نظر آنها عمل مى كردند».
نقل شده است كه پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
در بعضى از جنگ ها به نظرهاى مشورتى اصحاب، ترتيب اثر مى دادند. از آن ميان مى توان به جنگ خندق و ماجراى عمل به نظر مشورتى سلمان اشاره كرد.
آثار و فوايد مشاوره
امام صادقعليهالسلام
روايتى را از جدشان رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
نقل كرده اند كه:
لا مُظاهَرَةَ اءَوثَقَ مِنَ المشاوَرَةِ
.
«هيچ پشتوانه اى استوارتر و مستحكم تر از مشاوره نيست».
بنابراين روايت، فايده اولى كه بر مشورت مترتب است، پشت گرمى و قوت در اقدام به كارها است. ممكن است كسى در اقدام به كارى ترديد داشته باشد، ولى نظر ديگران را كه به دست آورد و تشخيص داد كه نظر مطلوبى است، قدرت پيدا مى كند و از حالت ترديد و تحير خارج مى شود.
فايده دومى كه از روايات استفاده مى شود و عقل هم بدان اذعان دارد، پيدا كردن راه صحيح ارشاد و هدايت است كه اين تعبير در روايات ما خيلى زياد آمده است. مكررا حضرت اميرالمؤمنينعليهالسلام
مى فرمايند:
الاستِشارَةُ عَينُ الهِدايَةِ
.
«مشورت كردن، انسان را راهنمايى و هدايت مى كند».
فايده سومى كه براى مشاوره مترتب است اين كه انسان، به وسيله مشاوره، از انديشه و فكر ديگران بهره مند مى شود. از حضرت اميرالمؤمنينعليهالسلام
نقل شده است كه فرمودند:
مَن شاوَرَ الرِّجالَ شارَكَها فى عُقُولِها
.
«اگر كسى با ديگران مشورت كند، در عقل و انديشه آنها شريك شده است».
طبيعى است كه شريك از سهم الشراكة بهره مند مى شود. و در مشورت، عقل و فكر سهم الشراكة است.
فايده چهارمى كه از روايات استفاده مى شود اين است كه اگر كسى با ديگران مشورت كند، به اشكالات و عيوب خود اطلاع پيدا مى كند. حضرت اميرالمؤمنينعليهالسلام
مى فرمايند:
مَنِ استَقبَلَ وُجوهَ الآراءِ عرَفَ مواقِعَ الخطَاءِ
.
«اگر كسى از آرا و نظرات ديگران استقبال كند، مى توان محل خطا و اشتباه را كاملا بشناسد».
فايده پنجم مشورت كه از روايات استفاده مى شود اين است كه انسان را از مخاطرات و احيانا هلاكت نجات مى دهد. در روايتى ديگر از حضرت اميرالمؤمنينعليهالسلام
نقل شده است كه مى فرمايند:
خَاطَرَ بِنَفسه مَنِ استَغنَى برَاءيِهِ
.
«كسى كه خويش را بى نياز از راى و نظر ديگران بداند، خود را در معرض مخاطره قرار داده است».
طبعا كسى كه از نظر ديگران استفاده كند، از مخاطره و هلاكت نجات پيدا مى كند. حضرت اميرالمؤمنينعليهالسلام
مى فرمايند:
ما ضَلَّ مَن استَشارَ
.
«كسى كه مشاوره كند، هلاك نمى شود».
مَن شاوَر ذَوى الالبابِ دَلَّ على الرِّشادِ
.
«اگر كسى با انسان هاى خردمند مشورت كند، راه را پيدا مى كند».
منصور بن حازم از امام صادقعليهالسلام
نقل مى كند كه حضرت فرموده اند:
مُشاوَرَةُ العَاقِلِ النَّاصِحِ رُشد و يُمن و تَوفيق مِنَ اللهِ
.
«مشورت با افراد عاقل و دلسوز، راهنمايى و مباركى در پى داردو براى انسان، توفيق الهى فراهم مى كند».
خداوند توفيق خود را به كسانى عنايت مى كند كه از انديشه ديگران استمداد و استفاده مى كنند، يعنى خداوند در استفاده از انديشه ديگران، بركت و توفيق قرار مى دهد و اين تأکید و تعبيرى است كه امام سجادعليهالسلام
در حق مشورت و مشير ذكر فرموده اند.
حضرت فرمودند: اگر كسى از شما نظرخواهى و مشورت كرد، او را به چيزى راهنمايى كنيد كه خود مى پسنديد و بعد هم به او بگوييد كه اگر من جاى تو بودم چنين مى كردم؛ چون انسان هنگام انجام دادن كارهاى مهم، وحشت و هراس دارد و براى اين كه كار او متوقف نماند و از هراس و وحشت رهايى يابد، به طور طبيعى، نيازمند نظر و راى ديگران است.
امامعليهالسلام
به مشاور راهنمايى مى كنند و مى فرمايند حقى كه مستشير بر تو دارد، اين است كه او را دلگرم كنى؛ وقتى كه به او گفته مى شود كه اگر من جاى تو بودم چنين مى كردم، گذشته از اين كه نوعى مهربانى و عطوفت است، وحشت او را تقليل مى دهد.
امامعليهالسلام
مى فرمايند: در اعلام نظر و مشاوره سخت گيرى مكن؛ چرا كه آرامش و آمادگى شخص در انجام كار از بين مى رود. بهتر است وقتى انسان مورد مشاوره قرار مى گيرد، اين وظايف را به خوبى انجام دهد و حق آن شخص را ادا كند.
حق ديگر انى است كه اگر فرد راى و نظرى ندارد و كسى را مى شناسد كه مى تواند مشاور خوبى باشد، به صراحت بگويد من نظرى ندارم و او را به سوى وى راهنمايى كند. تأکید مى كنيم وى را به كسى راهنمايى كند كه مورد اطمينان او است و واقعا اگر خود نيز چنين مشكلى داشت، با آن شخص مشورت مى كرد.
فايده ششم مشاوره اين است كه هم مى توان دشمن را شناخت و هم ميزان عداوت و دشمنى او را. حضرت اميرالمؤمنينعليهالسلام
مى فرمايند:
استَشِر اءعداءَكَ تَعرِف من راءيِهم مقدارَ عداوتِهم و مواضِع مقاصدِهم
.
«با دشمنانت مشورت كن؛ چرا كه مى توانى از نظرشان ميزان دشمنى آنها را بسنجى و بر مقاصد، انديشه ها و افكارى كه آنها عليه تو دارند آگاهى پيدا كنى».
انسان وقتى با دشمن خود مشاوره كرد، لازم نيست به نظر او ترتيب اثر عملى بدهد؛ بلكه مى تواند براى اطلاع از تصميمات و فكر او با وى مشاوره كند.
فايده هفتمى كه براى مشورت مى توان بيان كرد شيوه استنباط راه حلهاى دقيق و تضارب آرا در امور زندگى است. حضرت اميرالمؤمنينعليهالسلام
مى فرمايند:
اضرِبوا بَعضَ الرَّاءى ببعض يَتَوَلَّد منهُ الصَّوابُ
.
«آراى مختلف را كنار هم قرار دهيد، تا از اين مجموعه آنها، انديشه صواب و صحيح را به دست آوريد».
مشاوره علاوه بر اين كه در امور روزمره زندگى كاربرد دارد، در امور عملى نيز به انسان كمك مى كند تا راه رسيدن به نظرات صحيح و پخته علمى را پيدا كند.
فايده هشتم اين كه با مشورت مى توان نظرات خالص و آلوده نشده به خواهش هاى نفسانى را به دست آورد؛ چون معمولا خواهش هاى نفسانى و اميال انسانى در تصميمات اثر گذاشته، فرد را به سمت و سويى هدايت مى كند كه واقعا مصلحت او نيست. گاه ممكن است شدت علاقه انسان به انجام كارى، آثار و پيامدهاى منفى آن را از نظر او پنهان كند. حضرت اميرالمؤمنينعليهالسلام
مى فرمايند:
انَّما خُضَّ على المشاورَةِ لاءنَّ رَاءىَ المُشيرِ صِرف و رَاءى المستشيرِ مشُوب بالهَوى
.
«انسان به مشاوره تشويق شده است؛ چون انسانى كه مورد مشاوره قرار مى گيرد، نظرش خالص است؛ اما نظر مستشير با هواهاى نفسانى آميخته شده است».
بنابراين، فقط كسى مى تواند اظهارنظر بى شايبه كند كه در اين ماجرا ضرر و منفعتى ندارد. مثلا اگر كسى مى خواهد خانه اى بخرد يا پيوند ازدواجى ببندد، ممكن است به خاطر شدت تعلقى كه به آن خانه دارد يا علاقه زيادى كه به اين ازدواج دارد، اشكالات و عيوب را خوب نبيند؛ اما كسى كه مورد مشاوره قرار مى گيرد، نسبت به اين خانه علقه اى ندارد و نكاح و ازدواج نيز، براى او منفعت و ضررى ندارد، بنابراين، مى تواند نظرى عارى از اميال و هواهاى نفسانى ارائه كند.
فايده نهم اين كه مشاوره به منزله فكر و انديشه قبل از عمل است و همان طور كه كار با تامل و انديشه، موزون است، مشاوره نيز باعث توازن در عمل مى شود. حضرت اميرالمؤمنينعليهالسلام
مى فرمايند:
شاوِر قبلَ اءَن تَعزِمَ، و فَكِّر قبلَ اءَن تُقدِمَ
.
«قبل از تصميم، مشورت كن و قبل از عمل، فكر و انديشه».
فايده دهم مشاوره اين است كه انسان را از پشيمانى و ملامت ديگران مصون نگه مى دارد. رسول اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
مى فرمايند:
المشاورةُ حِرز مِن النَّدامةِ و اءمن من الملامةِ.
«مشاوره، حصار حفظ انسان از پشيمانى و عامل مصون ماندن او از ملامت است».
علاوه بر آنچه بيان شد، همان آثارى كه در آموختن علم و پند گرفتن از تجارب ديگران نهفته است، بر مشاوره هم مترتب است. به نص صريح قرآن كه مى فرمايد عالِم با جاهل، قابل مقايسه نيست:
هل يَستوى الَّذينَ يَعلمونَ والَّذينَ لا يعلمونَ
.
«آيا كسانى كه مى دانند با كسانى كه نمى دانند، يكسانند».
كسى كه از تجربه انسان هاى مجرب، استفاده مى كند، يقينا با كسى كه بدون هيچ آگاهى و تجربه وارد كارى مى شود، تفاوت دارد. همين طور انسانى كه امور زندگى اش را با مشاوره انجام مى دهد، با كسى كه بدون مشورت به كارى اقدام مى كنند، قابل مقايسه نيست. حضرت اميرالمؤمنينعليهالسلام
مى فرمايند:
حقّ على العاقلِ اءن يُضِيفَ الى راءيهِ راءىَ العُقلاءِ و يَضُمَّ الى عِلمِه عُلومَ الحُكَماءِ
.
«عاقل كسى است كه نظر و راى عقلا را به فكر و انديشه خود؛ و دانش و علوم علما را به علم و دانش خود اضافه كند».
ما مامور و موظف هستيم تا به تاريخ نيز توجه داشته باشيم. بخش عمده اى از آيات كريمه قرآن اختصاص به تاريخ گذشتگان دارد؛ چرا كه قرآن مى فرمايد:
لَقَد كانَ فى قَصَصِهم عبرَة لاُلِى الالبابِ
.
«هر آينه داستان گذشتگان براى صاحبان خرد و انديشه، عبرت و پند است».
همچنين مى فرمايد:
فاقصُص القَصَصَ لَعَلَّهم يَتَفَكَّرونَ
.
«قصه ها را براى مردم باز گوى، شايد ايشان انديشه كنند».
تاريخ، معلم انسان ها است و تجارب تاريخى، انسان را در كوران حوادث مختلف زندگى راهنمايى مى كند.
العاقلُ مَن وَعَظَتهُ التَّجاربُ
.
«عاقل كسى است كه از حوادث گذشتگان پند بگيرد».
حضرت اميرالمؤمنينعليهالسلام
در توصيه هاى خود به فرزندش امام حسن مجتبىعليهالسلام
مى فرمايند:
اءَى بُنىَّ! انِّى و ان لَم اءَكُن عُمِّرتُ عُمُرَ مَن قَبلِى فَقد نَظَرتُ فى اءَعمالِهم و فَكَّرتُ فى اءَخبارِهم و سِرتُ فى آثارِهم حتَّى عُدتُ كَاءَحدِهم بل كَاءَنِّى بما انتَهَى الىَّ مِن اءُمورِهم قد عُمِّرتُ معَ اءَوَّلهم الى آخرهم
.
«فرزندم! اگر چه عمرى كه خدا به ما عنايت كرده به اندازه عمر همه گذشتگان نيست، اما اگر كسى در اعمال، احوال و آثار برجاى مانده از گذشتگان بينديشد، يكى از آنها مى شود. گويا از آغاز تاريخ بشر تا آن روزى كه دارد زندگى مى كند، همه را ديده و با آنها همراه بوده است».
در حق مستشير ذكر كرديم كه سنت و سيره رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
و ائمه اطهارعليهمالسلام
مشاوره بوده است. آيه اى را هم از سوره مباركه آل عمران نقل كرديم كه پيغمبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
مامور به مشورت با اصحاب مى شود:
و شاورهم فى الاءَمرِ
.
«در كارها، با آنان مشورت كن».
ممكن است در اين باره سئوال ى پيش آيد كه با توجه به اين كه رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
متصل و مرتبط به منبع وحى الهى است و ائمه اطهار عليهم اسلام كامل ترين انسان ها هستند و نقصانى در وجودشان نيست تا با رايزنى و مشورت از بين برود و طبعا با احاطه اى كه آنها به حقايق خلقت دارند، مجهولى براى آنها متصور نيست تا بگوييم نياز به مشاوره دارند، پس چگونه است كه اولا، مامور به مشورت شده اند؛ ثانيا، در امور مختلف خود مشورت مى كردند.
تفاسير مختلف از امر مشورت
به نظر مى رسد امر به مشورت درباره حضرت رسول اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
توجيهات مختلف و گوناگونى دارد كه پاره اى از اين توجيهات را صاحجب تفسير مجمع البيان مرحوم طبرسى رحمة الله ذكر فرموده اند:
احتمال اول اين كه معنى و شاورهم فى الاءَمرِ
. استخبار از راى مردم است. پيغمبر مامور شده اند كه از آراى آنها سئوال كنند اين مشاوره هم به خود مردم برمى گردد كه در حقيقت همان بها دادن به انسان ها و راى و نظر آنها است.
پيغمبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
مامور شده است كه به اصحاب و پيروان خويش به عنوان انسان هاى مسلمان شخصيت داده و مسووليت پذيرى و استقلال انديشه و فكر را در آنها باور كنند و به آنها بياموزند كه در زندگى خود بايد مستقل بينديشند و وابسته به ديگران و مقلد نباشند. حضرت رسول اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
در مورد كودكان مى فرمايند:
الوَلَدُ سَيِّد سَبعَ سِنينَ و عبد سَبعَ سنينَ و وَزير سَبعَ سنينَ
.
طفل در هفت سال اول آقايى مى كند؛ هرچه فرمان مى دهد، ديگران بايد بپذيرند. در هفت سال دوم، در واقع مستخدم خانه مى شود؛ يعنى اهل خانه امور خود را به او محول مى كنند. وقتى كودك به هفت سال سوم قدم گذاشت؛ يعنى به مرحله بلوغ رسيد، پدر مامور است به او منصب و مقام وزارت بدهد؛ يعنى او را ياور و مشاور خود در زندگى قرار دهد.
مشاوره با نوجوان بدان معنا نيست كه پدر در همه احوال به كمك و مشاوره او نيازمند است، بلكه بايد به اين وسيله به او شخصيت بدهد و مسووليت پذيرى را به وى بياموزد، تا بر اين اساس تربيت شود.
وقتى پيغمبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
در مورد كودك، چنين توصيه اى دارند، نسبت به ساير انسان ها به طريق اولى چنين انديشه اى خواهند داشت؛ نه اين كه پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
و ساير ائمهعليهمالسلام
انسان ها و اطفال را پيرو و مقلد و فاقد قدرت بدانند كه هميشه موجودات وابسته اى هستند كه منتظرند بزرگ ترى براى آنها تصميم بگيرد؛ چرا كه اين كار در افراد احساس حقارت و خودكم بينى ايجاد مى كند و يقينا قدرت خلاقيت را كه خداوند متعال در وجود آنها به وديعه نهاده است، از رشد و پويايى بازمى دارد.
بنابراين، روش انبيا و ائمه اطهارعليهمالسلام
در مشاوره با ديگران، همان سنت آفرينش است. خداوند متعال مى توانست انسان را در خلقت مجبور قرار دهد، اما خدا به او نيروى عقل و انديشه عطا كرد و حجج ظاهرى و انبيا را قرار داد تا راه هدايت را پيش پاى او بگشايد. بعد به او اختيار داد تا با فكر و انديشه خود راه را تشخيص دهد قد تَبَيَّنَ الرُّشدُ مِن الغَىِّ
. با به كارگيرى نيروهاى خلاق وجودى و راهنمايى انبيا، بتوانند خير را از شر تشخيص دهند. اين نكته بسيار مهمى است. مخصوصا كه در قرآن كريم در كنار مشاوره دستور به عفو و استغفار داده شده است.
فَبِما رَحمَة مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُم و لو كَنتَ فَظّا غليظَ القلبِ لانفَضُّوا مِن حَولِكَ فاعفُ عنهم واستَغفِر لهم و شاوِرهم فى الاءَمرِ فاذا عَزَمتَ فَتَوَكَّل على اللهِ انَّ اللهَ يحبُّ المُتَوَكِّلينَ
.
«به بركت رحمت الهى، در برابر آنان نرم و مهربان شدى. و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراكنده مى شدند. پس با آنها مشورت كن. اما هنگامى كه تصميم گرفتى، قاطع باش و بر خدا توكل كن؛ زيرا خداوند توكل كنندگان را دوست دارد».
مشاوره كردن با ديگران نشانه حسن خلق است و بى اعتنايى به نظر ديگران نشانه استبداد راى و استبداد راى، نشانه سوءخلق است؛ اين يك احتمال است.
احتمال دوم اين كه پيغمبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
و ائمهعليهمالسلام
مامور به انجام مشاوره شدند تا نوعى آموزش عملى به امت باشد. آنها هم بايد با زيردستان خود چنين كنند تا اين كار در جامعه مسلمانان به صورت يك سنت درآيد. نبايد اصحاب قدرت و حاكميت، هرچه به ذهن و فكرشان مى آيد انجام دهند.
احتمال سوم اين كه با عنايت به احاطه اى كه رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
و ائمه اطهارعليهمالسلام
به حقايق عالم دارند، مشاوره نوعى تمايز بين دوست و غيردوست است. نظر و راى مشاور نشان مى دهد كه او دوست است يا دشمن.
احمتال چهارم اين كه اساسا با مشاوره، افراد خوش فكر، از افراد عليل و ناتوان متمايز مى شوند. اگر مشاور داراى نظر صائب و دقيقى باشد، ديگران هم او را به عنوان انسان خوش فكر و نيرومند در انديشه خواهند شناخت. در صورت مشاوره زمينه ظهور و بروز چنين شناختى پيدا مى شود، ولى در جوامعى كه استبداد حاكم است، صاحبان انديشه، زمينه بروز و رشد پيدا نمى كنند؛ و در صورت وجود چنين افرادى، شناسايى آنها ممكن نخواهد
احتمال پنجم اين كه مى توانيم بگوييم دستور به مشاوره، مربوط به امورى است كه از جانب خدا فرمانى درباره آنها صادر نشده است. اگر در امرى وحى شده باشد و يا رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
براساس احاطه و سلامت فكر و انديشه اش كه از هواهاى نفسانى پاك است به چيزى عزم پيدا كرد، ديگران حق اظهارنظر ندارند
.
«اگر پيغمبر از ناحيه خدا و يا خود نسبت به امرى حكم صادر كرد، ديگر هيچ مومنى در مقابل آن حق اظهارنظر ندارد و اگر كسى نافرمانى كند، گمراه است».
معنى عبارت آن است كه مشاوره در جايى معنا پيدا مى كند كه غرض دستيابى به امر مجهولى باشد.
بر اين اساس، گفته بعضى كه در تفسير آيه و شاوِرهم فى الامرِ
. راه افراط پيموده اند و گفته اند كه پيغمبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
بعد از مشاوره بايد ترتيب اثر عملى بدهد، نظر دقيقى نيست؛ چرا كه در مقابل حكم خدا و رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
كسى نبايد نظر ديگرى داشته باشد. اشكال ديگر اين كه اصلا اين تفسير از آيه باعث مى شود شخصيت رسول اللهصلىاللهعليهوآلهوسلم
و ائمهعليهمالسلام
از يك فرد عادى هم پايين تر فرض شود. خداوند در قرآن مى فرمايد:
فاذا عَزَمتَ فَتوَكَّل على اللهِ
.
«وقتى تصميم گرفتى، بر خدا توكل كن و كار را انجام بده».