م
اول: حق مالكيت خصوصى
حضرت زهراعليهاالسلام
نسبت به حق مالكيت خصوصى و احترام به اموال ديگران فرمود:
حديث ۱۶۷:
قالت: الرجل احق بصدر دابته و صدر فراشه والصلاه فى منزله الا امام يجتمع الناس عليه
(هر فردى سزاوارتر است به سوارى از اسب خويش، و اداره خانه و خانواده خويش و نماز خواندن در منزل خويش. مگر فردى كه مردم درخواست نماز جماعت از او داشته باشند
)
و در كلام ارزشمند ديگرى فرمود:
حديث ۱۶۸:
قالت: صاحب الدابه احق بصدرها
(صاحب مركب سزاوارتر است به سوارى از مركب خويش
)
دوم: انواع مبارزات سياسى
۱- يادآورى و هشدار
در برابر گروهى كه مى خواستند، عذر تقصير بياورند و گذشته ها را بگونه اى فراموش نمايند، فرمود:
حديث ۱۶۹:
قالت: تعلمون ان عمر جاءنى و حلف لى بالله ان عدتم ليحرقن عليكم البيت؟
(شما مى دانيد كه عمر پشت درب خانه ما آمد و سوگند ياد كرد كه اگر از بيعت سرپيچى كنم، خانه را بر سر ما آتش خواهد زد
)
۲- افشاگرى و محكوميت
ابوبكر و عمر، پس از تقويت حكومت خويش و سركوبى مخالفان، براى جلب افكار عمومى به فكر دلجوئى از حضرت زهراعليهاالسلام
و جبران اشتباهات گذشته افتادند، و با تلاش فراوان همراه با امام علىعليهالسلام
به خدمت آن يگانه دخت پيامبر رسيدند
سلام كردند. عذرخواهى نمودند كه:
(گذشته ها گذشت و اشتباهاتى تحقق يافت، به هر حال شما دختر پيامبر رحمت، بايد گذشته ها را ناديده انگاريد و ما را عفو فرمائيد.)
حضرت زهراعليهاالسلام
براى آن كه واقعيت ها را به همه انسانها در طول تاريخ بشناسند، و به آنها نيز بفهماند كه هر گذشته اى را نمى توان ناديده انگاشت و در برابر انحراف ملت و سير ارتجاعى حكومت نمى شود بى تفاوت ماند، آنها را به سخنان رسول گرامى اسلامصلىاللهعليهوآله
توجه داد و فرمود:
حديث ۷۰: ۱
قالت: نشدتكما الله الم تسمعا رسول اللهصلىاللهعليهوآله
يقول:
فاطمه بضعه منى من آذاها فقد آذانى؟
رضا فاطمه من رضاى و سخط فاطمه من سخطى؟
فمن احب فاطمه ابنتى فقد احبنى، و من ارضى فاطمه فقد ارضانى؟ ! !
قالا نعم
قالت: فانى اشهد الله و ملائكته انكما اسخطتمانى و ما ارضيتمانى و لئن لقيت النبى لا شكونكما اليه.
(شما را بخدا سوگند مى دهم آيا شنيده ايد كه رسول خداصلىاللهعليهوآله
فرمود:
فاطمه پاره تن من است و من از اويم، هر كه او را بيازارد مرا آزرده خشنودى فاطمه موجب خشنودى من است و خشم و غضب فاطمه خشم و غضب من، هر كس فاطمه را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر كس فاطمه را خشنود سازد مرا خشنود ساخته است؟)
ابوبكر و عمر پاسخ دادند آرى (اين كلمات را از پيامبر شنيديم.)
حضرت زهراعليهاالسلام
پس از اعتراف آن دو نفر فرمود:
(خدا و ملائكه را بشهادت مى طلبم كه شما دو نفر مرا به خشم آورديد و آزرديد و موجبات خشنودى مرا فراهم نكرديد. اگر با پدرم رسول خدا ملاقات كنم، شكايت شما را نزد پدرم خواهم برد.
)
۳- افشاگرى و سرزنش مردم
پس از آنكه براى ابوبكر بيعت گرفتند، و مردم سكوت و انزوا را برگزيدند، حضرت زهراعليهاالسلام
فرمود:
حديث ۱۷۱:
قالت: ما رايت كاليوم قط حضروا اسوء محضرا، تركوا نبيهمصلىاللهعليهوآله
جنازه بين اظهرنا واستبدوا بالاءمر دوننا.
(من هرگز روزى همانند امروز نديدم كه امت اسلامى زشت ترين صحنه ها را پديد آوردند، جنازه رسول خدا را در برابر ما واگذاشتند و خودسرانه و مستبدانه ديگران را به جاى ما نشاندند
)
۴- سرزنش و توبيخ پيمان شكنان
پس از خيانت دنياپرستان، و سكوت و بى تفاوت خودپرستان ترسو، و ايجاد انحراف و سير ارتجاعى در امت اسلامى، حضرت زهراعليهاالسلام
به سرزنش خيانتكاران پرداخته و وجدانهاى خفته آنان را با شلاق ملامت بيدار كرد، و خطاب به مردم فرمود:
حديث ۱۷۲:
قالت: ويلكم ما اسرع ما خنتم الله و رسوله فينا اهل البيت! و قد اوصاكم رسول اللهصلىاللهعليهوآله
باتباعنا و مودتنا والتمسك بنا
(واى بر شما! چه زود به خدا و پيامبرش درباره ما اهل بيت، خيانت كرديد! در صورتى كه رسول گرامى اسلام به شما سفارش نمود تا از ما پيروى كنيد، ما را دوست داشته باشيد و دست از ما نكشيد.
۵- افشاى عوامل مصيبتها
دختر طلحه در يكى از روزهاى غمبار پس از وفات رسول خداصلىاللهعليهوآله
خدمت فاطمهعليهاالسلام
رسيد، از گريه ها و ناله هاى جانكاه آن حضرت سخت نگران شد و با شگفتى پرسيد:
فاطمه جان چه چيزى شما را اين گونه به گريه و زارى واداشته است؟
پاسخ فرمود:
حديث ۱۷۳:
فقالت: تساليبنى عن هنه حلق بهاالطائر، و حفى بها السائر، رفعت الى السماء اثرا، و رزئت فى الارض خيرا
ان قحيف تيم، واحيول عدى، جاريا اباالحسن فى السباق حتى اذا تفريا بالجناق، اسرا له الشنان و طوياه الاعلان
فلما خبا نورالدين و قبض النبى الامين نطقا بفورهما، و نفثا بسورهما وادالا فدك
فيالهاكم من ملك ملك انها عطيه رب الاعلى للنجى الاوفى و لقد نحلنيها للصبيه السواعب عن نجله و نسلى، وآنهالبعلم الله و شهاده امينه فان انتزعا منى البلغه و منعانى اللمظه
فاحتسبها يوم الحشر زلفه، و ليجدنها آكلوها ساغره حميم فى لظى جحيم
(اى دختر طلحه، آيا از مصيبت و رويداد تلخى مى پرسى كه در همه جا انتشار يافته است؟ گويا بر پر مرغان نوشته و در جهان پراكنده شده، گويا پيكهاى چابك سوار بسرعت آن را به همه جهانيان ابلاغ كرده اند كه گرد و غبار آن تا آسمان بالا رفت و تاريكى مصيبت آن زمين را فرا گرفت، (مى دانى مصيبتها چگونه شكل گرفته اند؟)
از پست ترين قبائل عرب، قبيله «تيم» ابوبكر بن ابى قحافه، و از حيله بازترين قبائل عرب قبيله «عدى» عمر بن الخطاب بر علىعليهالسلام
ستم روا داشتند، پرچم مسابقه برافراشتند تا بر علىعليهالسلام
پيشى بگيرند. چون موفق نشدند، بغض و كينه علىعليهالسلام
را در دل گرفتند اما پنهان داشتند.
آن گاه كه نور دين بخاموشى گرائيد و پيامبرصلىاللهعليهوآله
رحلت كرد، آن بغضها و كينه ها را به زبان آوردند و بر مركب آرزو سوار گشتند و ستمها روا داشتند، «فدك» را غصب كردند
با شگفتى به «فدك» بنگريد، چه بسيار پادشاهانى كه مالك سرزمين «فدك» شدند. و هم اكنون اثرى از آنها وجود ندارد!
فدك هديه الهى بود كه به پيامبرش بخشيد و رسول گرامى اسلام آن را براى تامين زندگى فرزندانم بمن سپرد
واگذارى فدك «بمن و فرزندانم» با حكم و علم خداوند بزرگ و شهادت و گواهى جبرئيل امين صورت گرفت.
پس اگر (ابابكر و عمر) آن را با ستم غصب كردند و وسيله زندگى فرزندانم را قطع نمودند با ياد روز قيامت بر اين مصيبت صبر مى نمايم، و زود است كه خورندگان اموال فدك، عذاب الهى را در دوزخ نظاره گر و در آن غوطه ور باشند
)
۶- يارى طلبيدن از مهاجرين و انصار
حضرت فاطمهعليهاالسلام
در تداوم مبارزات سياسى به آگاهى اجتماعى توجه كامل داشت، و وجدانهاى خفته را بيدار مى كرد.
روزى خطاب به مهاجرين و انصار فرمود:
حديث ۱۷۴:
قالت: يا معشر المهاجرين والانصار انصرو الله فانى ابنه نبيكم و قد بايعتم رسول اللهصلىاللهعليهوآله
يوم بايعتموه ان تمنعوه و ذريته مما تمنعون منه انفسكم و ذراريكم
ففو لرسول اللهصلىاللهعليهوآله
ببيعتكم
(اى جماعت مهاجرين و انصار! خدا را يارى كنيد. بدرستى كه من دختر پيامبر شما هستم، در صورتى كه شما با رسول خدا بيعت كرديد كه از پيامبر و فرزندانش دفاع كنيد، همان گونه كه از خود و فرزندان خودتان دفاع مى كنيد. پس بر بيعت خود با رسول خدا استوار بمانيد
۷- سخنرانيهاى افشاگرانه
- خ - خطبه ها. خطبه اول
۸- اعلان بيزارى و نفرين
مبارزه منفى ۱ «اعتصاب سخن با ابوبكر
سوم: انواع مبارزه منفى
۱- اعتصاب در سخن با ابوبكر
پس از ماجراى زشت تهاجم به خانه امام علىعليهالسلام
، و جسارتهاى فراوان درون مسجد، و غصب فدك، و بى اثر ماندن گواهى شاهدان، و مباحث استدلالى حضرت زهراعليهاالسلام
و تداوم سياستهاى كودتايى سران سقيفه، در مبارزه منفى با آنان خطاب به ابوبكر فرمود:
حديث ۱۷۵:
قالت: والله لا اكلمك ابدا، والله لادعون الله عليك فى كل صلوه
(سوگند بخدا از اين پس هرگز با تو سخن نخواهم گفت، سوگند به خدا شكايت تو را به خداوند خواهم نمود و در هر نماز تو را نفرين خواهم كرد.
)
۲- اعتصاب در سخن گفتن با ابوبكر و عمر
پس از آن كه آبها از آسياب افتاد، و هر چه خواستند روا داشتند، در روزهاى واپسين حيات دختر پيامبرصلىاللهعليهوآله
، براى جلب افكار عمومى، ابوبكر و عمر به فكر عيادت و دلجويى از حضرت زهراعليهاالسلام
افتادند و زبان به عذر خواهى گشودند، و فكر مى كردند كه حضرت زهراعليهاالسلام
با آنان دشمنى خصوصى دارد، ولى پاسخ قاطع را دريافت نمودند كه فرمود:
حديث ۱۷۶:
قالت: والله لا اكلمكما من راسى كلمه حتى القى ربى فاشكونكما اليه بما صنعتما به و بى ارتكبتما منى
(سوگند بخدا بعد از اين با شما دو نفر حتى يك كلمه نيز سخن نمى گويم، تا به ملاقات خدا بشتابم و شكايت شما دو نفر را به خدا مى برم، و توضيح خواهم داد كه شما با خدا (و دين او) و با من چه كرديد و چه اعمالى را مرتكب شديد
)
۳- اعتصاب در حرف زدن با عمر
پس از تهاجم به منزل علىعليهالسلام
، و دفاع شايسته حضرت زهراعليهاالسلام
و جرات و جسارت عمر در آتش زدن درب منزل، حضرت فاطمهعليهاالسلام
فرمود:
حديث ۱۷۷:
قالت: يا ابابكر ما اسرع ما اغرتم على اهل بيت رسول اللهصلىاللهعليهوآله
؟ و الله لا اكلم عمر حتى القى الله
(اى ابوبكر! چه زود پنهانى خود را عليه اهل بيت رسول خداصلىاللهعليهوآله
ظاهر كرديد؟ سوگند به خدا تا زنده ام با عمر سخن نخواهم گفت.
)
۴- فلسفه وصيتنامه سياسى حضرت زهراعليهاالسلام
همه مى پرسند: چرا قبر فاطمهعليهاالسلام
مخفى است؟
چرا مراسم كفن و دفن آن يگانه دخت پيامبرصلىاللهعليهوآله
، بگونه اى مخفى و پنهان برگزار شده است؟
چرا مراسم تشييع جنازه و نماز بر پيكر كوثر قرآن، بدون اطلاع مردم مدينه، غريبانه برگزار گرديد؟
و پاسخ مى شنود كه: حضرت زهراعليهاالسلام
خود وصيت كرده بود.
مى پرسيم چرا؟
فلسفه وصيتنامه آن بزرگوار چيست؟
براى روشن شدن حقايق تاريخى، و علل و عوامل وصيتنامه سياسى، در تداوم خط مبارزه منفى حضرت زهراعليهاالسلام
بايد متن وصيتنامه را بدقت ارزيابى كرد.
حضرت زهراعليهاالسلام
در كاغذى نوشت كه:
حديث ۱۷۸:
لا تصلى على امه نقضت عهد الله و عهد ابى رسول اللهصلىاللهعليهوآله
فى اميرالمؤمنين علىعليهالسلام
و ظلموا لى حقى واخذوا ارثى و حرقوا صحيفتى التى كتبهالى ابى بملك فدك
و كذبوا شهودى، و هم والله جبرئيل و ميكائيل و اميرالمؤمنين و ام ايمن وطنت عليهم فى بيوتهم و اميرالمؤمنين يحملنى و معى الحسن و الحسين ليلا و نهارا الى منازلهم، و اذكرهم بالله و رسوله الا تظلمونا و لا تغصبونا حفنا الذى جعله الله لنا،
فيجيبونا ليلا و يقعدون عن نصرتنا نهارا
فجمعوا الحطب الجزل على بابنا و اتوا بالنار ليحرقوه و يحرقونا... فهذه امه تصلى على؟ ! !
(امتى كه عهد و پيمان خدا و پيامبرش را در ولايت و رهبرى علىعليهالسلام
شكستند و ناديده گرفتند، حق ندارند بر پيكر من نماز بگزارند، آنها كه نسبت به حق ما ظالم روا داشتند، وارث مرا آتش كشيدند، آنها كه گواهان و شاهدان مرا تكذيب نمودند، «سوگند بخدا كه گواهان من حضرت جبرئيل و ميكائيل و اميرالمؤمنين علىعليهالسلام
و ام ايمن بودند»
آنها كه در روز يارى و حمايت از ما در خانه هاى خود خزيدند و دست از يارى ما كشيدند امام علىعليهالسلام
مرا همراه با حسن و حسين شب و روز براى بيدارى امت غفلت زده به خانه هاى مهاجر و انصار مى برد و من آنها را نسبت به خدا و پيامبرصلىاللهعليهوآله
و حقوق الهى هشدار مى دادم و مى گفتم:
به ما اهل بيت ظلم روا مداريد، و حق مسلمى را كه خدا به ما بخشيده است، غصب نكنيد. در تاريكى شب جواب مساعد مى دادند كه شما را يارى مى كنيم، اما در روز روشن دست از يارى ما برمى داشتند!
تا آن كه به خانه ما هجوم آوردند، و با جمع آورى هيزم فراوان و آتش زدن آن خواستند، خانه را و ما را كه در آن بوديم در آتش بسوزانند.
آيا چنين امتى سزاوار است كه بر من نماز بگزارد؟ !
)
۵- نفرين كردن به دشمن
- اعلان بيزارى و نفرين به ابوبكر، حديث ۷۱
۶- شكوه از ظالمان
- ش - شكوه ها
چهارم: مشكلات زندگى
س - ساده زيستى
م معجزات - نزول غذاى بهشتى
۱- فاطمهعليهاالسلام
و تحمل گرسنگيها:
الف - شكوه از گرسنگى
پيامبر گرامى اسلام روزى وارد منزل فاطمهعليهاالسلام
شد و فرمود:
دخترم در چه حالى و چگونه زندگى مى كنى؟
پاسخ شنيد كه:
حديث ۱۷۹:
قالت: انى لوجعه و انه ليزيدنى انى مالى طعام آكله.
(درد گرسنگى بى تابم كرده و هر لحظه رو به فزونى است و غذايى ندارم تا رفع گرسنگى كنم.
)
رسول گرامى اسلام فرمود:
يا بنيه الا ترضين ان تكونى سيده نساء العالمين؟
(دخترم آيا راضى نيستى كه بزرگ زنان جهانيان باشى؟)
قالت: يا ابة فاين مريم بنت عمران؟
فاطمهعليهاالسلام
پرسيد:
(پس حضرت مريم چه مقامى دارد؟)
قال: تلك سيده عالمها و انك سيده نساء العالمين والله زوجتك سيدا فى الدنيا والاخره
فرمود: حضرت مريم بزرگ زن جهان خود بود، و تو بزرگ زنان جهانيان هستى، سوگند به خدا، تو را همسر كسى قرار داده ام كه در دنيا و آخرت از بزرگ مردان جهان است.
ب - گرسنگى طاقت فرسا
پيامبر اسلام، يك روز صبح وارد منزل دخترش فاطمه شد، سلام كرد و فرمود: دخترم چگونه صبح كردى؟
پاسخ شنيد:
حديث ۱۸۰:
فقالت: والله اصبحت وجعه وقد اضربى الجاوع
(سوگند به خدا صبح كردم در حالت گرسنگى شديد، بگونه اى كه گرسنگى به من زيان رسانده (و توان جسمى مرا كاسته است
)
ج - شكوه از فقر و ندارى با پدر
فاطمهعليهاالسلام
مشكلات زندگى و فشار گرسنگى ها را تحمل مى كرد، و هرگز با همسايگان و دوستان راز زندگى خويش را مطرح نمى فرمود، اما هر گاه كاسه صبرش لبريز مى شد، و درد و ضعف گرسنگى تاب و توان او را مى ربود، خدمت پيامبر مى رفت و سفره دل مى گشود. روزى بر پدر وارد شد و عرض كرد:
حديث ۱۸۱:
قالت: السلام عليك يا رسول الله
و الله ما اصبح يا نبى الله فى بيت على طعام و لا دخل بين شفتى طعام منذ خمس و لا لنا ثاغيه و لا راغية و لا اصبح فى بيته سفة
(سلام بر تو اى رسول خدا! سوگند به خدا در خانه علىعليهالسلام
۵ روز است كه بدون غذا صبح كرده ام، و هرگز غذايى را در دهان نگذاشته ام، نه گوسفندى داريم و نه شترى و نه غذايى و نه آبى
)
۲- تحمل فقر و ندارى
روزى امام علىعليهالسلام
فرمود:
فاطمه جان آيا غذايى موجود است كه بياورى؟ پاسخ شنيد:
حديث ۱۸۲:
قالت: والذى عظم حقك ما كان عندنا منذ ثلاث الا شى ء اثرتك به
(سوگند به خداوندى كه حق و قدر تو را بزرگ شمرد، سه روز است كه غذايى كافى در منزل نداريم و همان مقدار ناچيز خوراكى را به شما بخشيدم و خود گرسنگى را تحمل نمودم.
)
امام علىعليهالسلام
فرمود: چرا اطلاع ندادى؟
پاسخ داد:
حديث ۱۸۳:
قالت: كان رسول اللهصلىاللهعليهوآله
نهانى ان اسالك شيئا فقالصلىاللهعليهوآله
لا تسالى ابن عمك شيئا ان جاءك بشى ء عفوا و الا فلا تساليه.
رسول خداصلىاللهعليهوآله
مرا نهى فرمود كه چيزى از تو درخواست نمايم و به من سفارش فرمود: چيزى از پسر عمويت درخواست مكن، اگر چيزى براى تو آورد بپذير والا تو درخواست چيزى نداشته باش
)
پس از شنيدن سخنان و مشاهده ايثارگرى فاطمهعليهاالسلام
امام از منزل خارج شد، و با وام گرفتن از دوستان، مشكلات خانواده را برطرف نمود.
۳- تحمل كمبودهاى رفاهى
حضرت زهراعليهاالسلام
روزى در خدمت پدر از مشكلات زندگى، و كمبودهاى رفاهى، سخن به ميان آورد و فرمود:
حديث ۱۸۴:
قالت: انى و ابن عمى مالنا فراش الا جلد كبش ننام عليه بالليل و نعلف عليه ناضحنا بالنهار
(من و پسر عمويم چيزى از وسائل رفاهى نداريم، مگر پوست گوسفندى كه شب ها بر روى آن مى خوابيم و روزها بر روى آن شتر خود را علف مى دهيم.)
رسول گرامى اسلامصلىاللهعليهوآله
فرمود:
يا بنيه اصبرى فان موسى بن عمران اقام مع امراته عشر سنين مالهما فراش الا عباءة قطوانيه
(دخترم عزيزم! صبر و تحمل داشته باش، زيرا موسى بن عمران ده سال با همسرش زندگى كرد و فرشى جز يك قطعه عبادى قطوانى نداشتند.
)
۴- تحمل فشارهاى سخت زندگى
الف - وسائل ساده زندگى
رسول گرامى اسلامصلىاللهعليهوآله
روزى بر دخترش فاطمهعليهاالسلام
وارد شد و از نزديك فشارهاى سخت زندگى را بر خانواده عزيزانش مشاهده كرد
در حالى كه دخترش را نگران مى ديد، پرسيد:
فاطمه جان در چه حالى بسر مى برى و چرا نگرانى؟
پاسخ شنيد:
حديث ۱۸۵:
قالت: حالنا كماترى فى كساء نصفه تحتنا و نصفه فوقنا
(حال و وضع ما همين است كه مى نگريد. با عبائى زندگى مى كنيم كه نصف آن فرش زير ماست و بر روى آن مى نشينيم و (هم روانداز ما است) نصف آن را بر روى خود مى كشيم)
ب - شكوه از گرسنگى
و در روايت سليمان بن بريده، نقل شده است كه رسول خداصلىاللهعليهوآله
پرسيد: دخترم چرا نگران و ناراحتى؟
در جواب پدر گفت
حديث ۱۸۶:
قالت: قله الطعم و كثره الهم و شده السقم
(فشار گرسنگى و كمى طعام و غذا، و فراوانى اندوه و شدت بيمارى و گرفتارى مرا نگران كرده است
۵- مشكلات اقتصادى و بچه دارى
الف - همدردى با شوهر
علىعليهاالسلام
در يكى از روزهاى گرم شهر مدينه وارد منزل شد و از فاطمهعليهاالسلام
پرسيد: غذائى در منزل موجود است تا رفع گرسنگى نمايم؟
حضرت زهراعليهاالسلام
پاسخ داد:
حديث ۱۸۷:
قالت: ما عندنا شى ء واننى منذ يومين اعلل الحسن و الحسينصلىاللهعليهوآله
(در خانه چيزى نداريم و من دو روز است كه با بهانه هاى مختلف فرزندانم حسن و حسينعليهماالسلام
را بگونه اى سرگرم مى كنم، تا بيتابى زياد نكنند
)
ب - درد دل با پدر
روزى ديگر فرزندان فاطمهعليهاالسلام
جد بزرگوارشان را جلوى درب منزل مشاهده كردند.
سوى پيامبرصلىاللهعليهوآله
، شتافتند و كمى بعد بر روى دوش رسول خدا جاى گرفتند و زبان به شكوه گشودند كه:
يا رسول الله! گرسنه ايم
به مادرمان بگو قرص نانى به ما دهد، تا رفع گرسنگى نمائيم.
پيامبرصلىاللهعليهوآله
در همان حالت، به فاطمهعليهاالسلام
فرمود: دخترم! به دو فرزندم طعام بده.
پاسخ شنيد:
حديث ۱۸۸:
قالت: ما فى بيتى شى ء الا بركه رسول اللهصلىاللهعليهوآله
(در خانه ما چيزى به جز بركت وجود رسول خداصلىاللهعليهوآله
وجود ندارد.
)
ج - سپاس در تنگدستى
اسماء بنت عميس مى گويد: رسول خدا درب خانه فاطمه را كوبيد و فرمود: كجا هستند حسن و حسين من؟
فاطمه زهراعليهاالسلام
فرمود:
حديث ۱۸۹:
قالت: اصبحنا و ليس فى بيتنا شى ء يذوقه ذائقتى و انا لنحمد الله تعالى
(صبح كرديم در حالى كه چيزى در خانه ما نيست تا رفع گرسنگى نماييم و ما در هر حال خداى بزرگ را سپاسگزاريم.
د- درخواست از شوهر:
گاهى تهيدستى و گرسنگى آنچنان به فاطمهعليهاالسلام
فشار مى آورد كه براى بچه دارى و تربيت فرزند ناچار به اميرالمؤمنين مى فرمود:
حديث ۹۰: ۱
قالت: يا على اذهب الى ابى فاتنا منه شيئا
(على جان! به خانه رسول خدا برو و چيزى جهت رفع گرسنگى از پدرم بطلب
)
ه - شكوه ها با پدر:
حضرت زهراعليهاالسلام
مشكلات اقتصادى و سختيهاى بچه دارى را با صبر و بردبارى تحمل مى فرمود، و نزد كسى افشا نمى كرد، گاهى كه رسول خداصلىاللهعليهوآله
مصرانه مى پرسيد:
چرا رنگ تو پريده است؟ چرا رنگ فرزندانم حسن و حسين دگرگون شده است؟
ناچار مى شد وضعيت زندگى را با پدر در ميان بگذارد و مى فرمود:
حديث ۱۹۱:
قالت: يا ابه ان لنا ثلاثا ما طعمنا و ان الحسن و الحسين اضطربا على من شده الجوع ثم رقدا كانهما فرخان منتوفان
(پدر جان! سه روز است كه غذا نخورده ايم و فرزندانم حسن و حسين از شدت گرسنگى بى تاب شده اند، هم اكنون مانند جوجه هاى پركنده از گرسنگى به خواب رفته اند
پنجم: معجزات فاطمهعليهاالسلام
۱- سخن گفتن در هنگام ولادت
حضرت زهراعليهاالسلام
هنگام ولادت، چون بر روى زمين قرار گرفت، لب به سخن باز كرد و به يگانگى خداى بزرگ و نبوت پدر و امامت شوهر و فرزندانش گواهى داد.
حديث ۱۹۲:
قالت: واشهد ان لا اله الا الله و ان ابى رسول الله سيد الانبياء و ان بعلى سيد الاوصياء و ولدى ساده الاسباط
(شهادت مى دهم كه خدايى جز خداوند جهانيان نيست و همانا پدرم رسول خدا بزرگ پيامبران آسمانى است و شوهرم بزرگ امامان است و فرزندانم سادات و بزرگان امت اسلامى اند.
)
۲- درخواست نزول غذاى بهشتى
در يكى از روزهاى سخت زندگى كه گرسنگى بر خاندان پيامبرصلىاللهعليهوآله
فشار آورد، حضرت فاطمهعليهاالسلام
وضو گرفت و پس از خواندن دو ركعت نماز دست به دعا برداشت و عرض كرد:
قالت: يا الهى و سيدى هذا محمد نبيك و هذا على ابن عم نبيك الهى انزل علينا مائده من السماء كما انزلتها على بنى اسرائيل اكلوا منها و كفرو بها اللهم انزلها علينا فانا بها مومنون.
(خدايا! سرورا! اين پيغمبر تو محمدصلىاللهعليهوآله
است و اين علىعليهالسلام
پسر عموى پيغمبر توست. اى خداى من! مائده اى از آسمان برايشان بفرست، چنانكه بر بنى اسرائيل فرستادى و آنان از آن غذا خوردند و ناسپاسى كردند، اى پروردگار من! آن مائده را بر ما فرو فرست كه ما در قبال آن مومنانيم.)
ناگهان ظرفى از غذا و طعام بهشتى نازل شد كه بوى عطر آن منزل علىعليهالسلام
را معطر ساخت، امام علىعليهالسلام
پرسيد:
انى لك هذا؟
اين غذاى عطر آگين از كجاست؟
قالت: هو من عندالله.
فقال النبىصلىاللهعليهوآله
: الحمدلله الذى ارانى مثلها كمثل مريم كلما دخل عليها زكريا المحراب وجد عندها رزقا قال يا مريم انى لك هذا؟ قالت هو من عند الله.
فاطمهعليهاالسلام
پاسخ داد: (از جانب پروردگار است)
رسول خداصلىاللهعليهوآله
فرمود: حمد و ستايش خداوندى را كه دخترى بمن عطا فرمود، مانند حضرت مريم كه
«هرگاه زكرياى پيغمبر در محراب عبادت او حاضر مى شد، پيش او خوردنى مى يافت. مى گفت: اين ها از كجاست؟ مريم جواب مى داد: از جانب پروردگار
»
در روزگار قحطى و گرسنگى، اكثر مردم مدينه با مشكلات فراوانى زندگى مى كردند، و رسول گرامى اسلام سخت گرسنه بود، و شب و روز براى مساكين و فقرا تلاش مى كرد، و گاهى سنگ بر شكم مبارك مى بست، تا درد گرسنگى قابل تحمل باشد.
در آن روزهاى سخت، روزى درب خانه فاطمه را كوبيد و فرمود:
دخترم آيا چيزى در منزل دارى كه رفع گرسنگى نمايم؟
حضرت زهراعليهاالسلام
پاسخ داد، نه پدرم:
رسول خدا بازگشت، اما زهراى مطهر نتوانست تحمل كند و دست به دعا برداشت، غذايى معطر و پاكيزه از بهشت نازل شد
تا چشمان فاطمهعليهاالسلام
به غذاى بهشتى و الطاف كريمانه الهى افتاد فرمود:
حديث ۱۹۴:
قالت: والله لاءوثرن بها رسول الله على نفسى و غيرى:
(سوگند به خدا ايثار كرده و پيامبر را بر خود و بر ديگران مقدم مى دارم.)
آن گاه ظرف پر از غذا و گوشت بريان شده را براى رسول خدا فرستاد پيامبرصلىاللهعليهوآله
پرسيد:
من اين لك هذا؟
اين غذا از كجا براى تو آمده است؟
پاسخ داد:
حديث ۱۹۵
قالت هو من فضل الله ان الله يرزق من يشاء بغير حساب
(اين غذا از فضل و رحمت الهى است. بدرستى كه خداوند هر كس را بخواهد، بدون حساب روزى مى دهد
۳- مشاهدات غيبى حضرت فاطمهعليهاالسلام
امام صادقعليهالسلام
مشاهدات غيبى و كرامات حضرت زهراعليهاالسلام
را در واپسين لحظه هاى حيات چنين نقل فرمود:
آن هنگام كه فاطمهعليهاالسلام
(بين مغرب و عشا) در حال احتضار بود نگاه تندى كرد و فرمود:
حديث ۱۹۶:
قالت: السلام على جبرئيل، السلام على رسول الله، اللهم مع رسولك، اللهم فى رضوانك و جوارك و دارك دارالسلام
ثم قالت: اءترون ما اءرى؟
فقيل لها ماترين؟
قالت: هذه مواكب اهل السموات و هذا جبرئيل و هذا رسول اللهصلىاللهعليهوآله
و يقول يا بنيه اقدمى فما امامك خير لك
(سلام بر جبرئيل، سلام بر رسول خداصلىاللهعليهوآله
، خدايا با رسول خداصلىاللهعليهوآله
هستم، خدايا در رضوان و جوار رحمت تو در خانه تو، دارالسلام، هستم)
بعد به حاضران فرمود: آيا آنچه مى بينم شما هم مى بينيد؟
بعضى از حاضران گفتند: اى دختر رسول خدا! چه مى بينى؟
فرمود: اينجا سواران آسمانى قرار دارند. آن جبرئيل و اين رسول خداصلىاللهعليهوآله
) است كه مى فرمايد: اى دخترم! نزد ما بيا كه آن چه (از نعمتها و رضوان الهى) در پيش دارى، براى تو بهتر است
)
۴- مشاهده جبرئيل و عزرائيل
حضرت علىعليهالسلام
نقل فرمود:
در لحظه هاى شهادت، حضرت زهراعليهاالسلام
نگاه به اطراف خود كرد و فرمود:
قالت: السلام عليكم:
يابن عم قد اتانى جبرئيل مسلما و قال لى
السلام يقرا عليك السلام يا حبيبة حبيب الله و ثمرة فواده اليوم تلحقين بالرفيع الاعلى و جنة الماءوى
ثم انصرف عنى تقول «عليكم السلام»
فقالت: يابن عم هذا و الله ميكائيل و قال لى كقول صاحبه
ثم تقول و «عليكم السلام»
قالت: يابن عم هذا و الله الحق و هذا عزرائيل قد نشر جناحه بالمشرق والمغرب و قد وصفه لى ابى و هذه صفته، السلام عليك يا قابض الارواح عجل بى و لا تعذبنى
ثم سمعناها تقول:
اليك ربى لا الى النار
(سلام بر شما. «اى فرشتگان و جبرئيل امين»
اى پسر عمو!
جبرئيل در حالى كه بر من سلام مى كرد، نزد من آمد و فرمود:
خداوند بر تو سلام مى كند، اى محبوبه حبيب خدا!
و ميوه قلب رسول الله!
امروز تو در ملكوت الهى و بهشت موعود ملحق خواهى شد)
بعد روى از ما گرداند و باز به گروهى ديگر از ملائكه سلام داد و فرمود:
(اى پسر عمو! سوگند به خدا كه اين حضرت ميكائيل است و همانند جبرئيل بر من سلام كرد و بشارت هاى او را داد.)
بار ديگر به گروه ديگر سلام كرد و گفت:
(اى پسر عمو، سوگند به خدا كه اين حق است. اين حضرت عزرائيل است كه بال و پرش مشرق و مغرب عالم را فراگرفته. پدرم چنين اوصافى درباره او را به من اطلاع داده بود و حال اين همان ويژگى است. سلام بر تو اى گيرنده روح آدمى! در قبض روح من عجله مكن و مرا آزار نده)
در پايان ما مى شنيديم كه مى فرمود:
(خدايا بسوى تو مى آيم، نه بسوى آتش
)
۵- نزول ملائكه و سلام فاطمهعليهاالسلام
ابو بصير از امام باقرعليهالسلام
نقل مى كند كه:
در يكى از شبهاى جمعه هنگامه سحر، حضرت جبرئيل و اسرافيل و ميكائيل بر حضرت زهراعليهاالسلام
نازل شدند و ديدند كه دختر پيامبرصلىاللهعليهوآله
مشغول نماز است، همه ايستادند، تا نماز تمام شد. آنگاه دسته جمعى به حضرت فاطمهعليهاالسلام
سلام كردند و گفتند:
خداوند بزرگ به شما سلام مى رساند
سپس كتاب صحيفه را در حجره آن بزرگ زنان بهشتى گذاشتند. حضرت زهراعليهاالسلام
پاسخ داد:
حديث ۱۹۸:
قالت: لله السلام و منه السلام و اليه السلام و عليكم يا رسل الله السلام
(سلام از آن خداست و از اوست سلام، و بسوى اوست سلام، و بر شما اى فرستادگان خدا! سلام و درود باد.
)
ششم: مقام مادر
به كودكان و فرزندان سفارش ارزنده اى نسبت به مقام والاى مادر دارد، و يادآور حديث معروف رسول خداصلىاللهعليهوآله
است كه فرمود:
«بهشت زير پاى مادران است»
حضرت زهراعليهاالسلام
به يكى از فرزندان سفارش فرمود كه:
حديث ۱۹۹:
قالت: الزم رجلها فان الجنه تحت اقدامها
(در خدمت مادر باش، زيرا بهشت زير پاى مادران است.
)
هفتم: مهمان نوازى
خ - از خود گذشتگى و ايثار
م - مشكلات اقتصادى