اين دو مشكل در ميدان فرهنگ و سياست و جامعه مى توانست براى مدتى طولانى انديشه و معارف شيعى را مورد غفلت قرار دهد تا آن را به بن بست رسيده، معرفى كند!
هنر رهبرى در هدايت و تبليغ جامعه، اقتضا مى كرد تا رهبرى على رغم همه دشواريها، ارتباطش را با امت حفظ كند پيامش را به آنان برساند و اصول را در ذهن ايشان زنده نگاه دارد.
صحيفه سجاديه و نيايشهاى سراسر رمز و راز آن با محتواى عقيدتى، اخلاقى و سياسى خود، نمودى روشن از اين گونه رهبرى و هنر هدايتگرى است.
اكنون به بيان گوشه اى از معارف نهفته در صحيفه سجاديه مى پردازيم تا ابعاد علمى، اخلاقى و سياسى و اجتماعى آن را به گونه اى ملموس ترسيم كنيم.
باورهاى اصولى، در صحيفه سجاديه
صحيفه سجاديه در لابلاى مطالب فراوان خود، اصول عقايد و باورهاى بنيادين شيعه را كه برگرفته شده از اسلام ناب محمدىصلىاللهعليهوآلهوسلم
منبع زلال قرآنى است، مطرح ساخته است.
ما بدون اين كه درصدد كاوشى همه جانبه باشيم به بخشى از آن حقايق اشاره خواهيم داشت:
توحيد و شناخت خداوند
با توجه به ارتباط جدايى ناپذير دعا نيايش با شناخت معبود، فرازهاى صحيفه سجاديه از غنى ترين منابع معرفت خداوند و صفات جمال و جلال او به شمار مى آيد.
فراوانى مطالب در اين زمينه به قدرى است كه حتى يادآورى فهرست گونه آنها در مجال اين نوشته نمى گنجد. از اين رو بدون اينكه ادعاى استقصا داشته باشيم به بخشى از آن معارف گسترده اشاره مى كنيم.
خداوند، خود معرف خويش
و الحمدلله على ما عرّفنا من نفسه، و الهمنا من شكره، و فتح لنا من ابواب العلم بربوبيته و دلنا عليه من الاخلاص له فى توحيده.
«سپاس ويژه خداوند، بدان خاطر كه «به وسيله وحى و برانگيختن رسولان» خويش را به ما معرفى كرد و شكرگزارى در برابر نعمتهايش را به ما الهام نمود و درهايى از علم به مقام پرودگاريش را بر روى ماگشود و ما را به اخلاص در توحيد راهمايى كرد. »
خداوند، يگانه و بى همتا
اللهم انى اشهدك وكفى بك شهيدا، و اشهد سماءك و ارضك و من اسكنتهما من ملائكتك و سائر خلقك فى يومى هذا و ساعتى هذه و ليلتى هذه، انى اشهد انك انت الله الذى لا اله الا انت.
«خداوندا! تو را گواه مى گيرم و گواهى تو خود كافى است. و آسمان و زمين و ساكنان آن دو - فرشتگان و ساير مخلوقات - را نيز در اين روز و ساعت و در اين شامگاه به گواهى مى طلبم كه من به يگانگى تو شهادت مى دهم و تو آن خدايى هستى كه جز تو معبودى نيست. »
خداوند، بى ضد و بى شريك
اللهم... انى لااجعل لك ضدا و لا ادعوا معك ندا
«خداوندا!... من براى تو ضد «وجود و نيرويى كه بتواند مستقل از تو و در قبال تو عرض اندام نمايد» قرار نمى دهم و هيچ چيز و هيچ كسى را در پرستش، شريك تو نمى خوانم».
ويژگى اين دعاها و نيايشها اين است كه «بايدها» را به صورت اخبار درآورده و با زبان خير و شيوه اقرار، انسان را به تفكر وامى دارد و نهاد او را به پايبندى و تعهد در قبال آنچه اقرار مى كند، فرا مى خواند و اين همان رسالاتى است كه از شيوه كار آمد نيايش بر مى آيد.
انت الذى لم يعنك على خلقك شريك و لم يوازرك فى امرك وزير ولم يكن لك مشاهد و لانظير.
«خداوندا! تو آنى كه كار آفرينش و رسيدگى به خلق، شريكى ندارى كه تو را يارى دهد و در انجام و تدبير امور، وزيرى ندارى كه تو را كمك نمايد و براى تو ناظر و نظيرى نيست. »
انت الذى لاضد معك فيعاندك، و لاعدل لك فيكاثرك، و لاند لك فيعارضك.
«خداوندا! تو آنى كه نيروى معارضى در كنارت نيست تا به عناد و ستيز با تو برخيزد و كسى همگون و همانندت نيست تا بر تو فزونى جويد و شريك ندارى تا به مقابله و معارضه تو اقدام كند».
اهميت اعتقاد به توحيد
اللهم... و انى و ان لم اقدم ما قدموه من الصالحات فقد قدمت توحيدك و نفى الاضداد و الاشباه عنك.
«خداوندا!... هر چند من مانند تلاشگران در ميدان طاعت و عبادت، اعمال نيك و صالحى را براى جهان آخرت پيش فرستاده ام «هر چند تهيدست و فرومايه ام اما يك اندوخته گرانبها دارم و آن اين است كه» اعتقاد به توحيد دارم و اين باور مقدس را توشه خويش ساخته ام و هرگونه ضد و شريك و شبيه را از تو نفى كرده ام».
امام سجادعليهالسلام
با اين بيان به انسان تعلم مى دهد كه اعتقاد به توحيد از چنان اهميتى برخوردار است كه انسان مى تواند همه كاستيها و نارساييهاى خود را در پرتو اهميت و كمال آن جبران كند و انتظار داشته باشد كه خداوند به خاطر اين اندوخته، او را بپذيرد.
صفات خداوند
از آنجا كه ذات يكتاى خداوند فراتر از آن است كه در محدوده ذهن آدميان بگنجد و برتر از آن است كه در قلمرو حس درآيد، شناخت صفات آن حقيقت نامحسوس، و بر شمردن آن صفات، راهى است هموار، براى نزديك شدن به حريم معرفت او و مناجات و راز و نياز با حضرت يگانه اش.
صحيفه سجاديه به دليل اين كه بنيانش بر نيايش وگفتگوى با خدا نهاده شده است، به گونه طبيعى ياد و نام و صفات خدا، بيش از هر ياد و سخن ديگرى در آن نمايان است. ولى امتياز آشكارى كه صحيفه سجاديه و ساير ادعيه ائمهعليهمالسلام
با دعاها و نيايشهاى ديگران دارد اين است كه - علاوه بر محتواى پيامدها - در بعد اسما و صفات الهى از غنا و فراگيرى ويژه اى برخوردار است.
مناجاتيان، معمولا با بينش و گرايش ويژه فكرى، علمى، سياسى و اجتماعى خود تنها خدا را با صفاتى مى خوانند كه خويش را بدانها محتاجتر مى بينند.
آنان كه اشتياق به بهشت و نعمتهاى اخروى در وجودشان شعله ورتر است به رحمت و فضل و وسعت و امتنان الهى بيشتر تمسك مى جويند و آنان كه از لهيب سوزان جحيم و رنجاى قبر و قيامت بيشتر بيمناكند، خدا را با اوصاف غفور و تواب و وهاب و... مى خوانند. ولى دعاهاى صحيفه و ساير ادعيه رسيده از معصومينعليهالسلام
همان گونه كه در محتواى علمى و معرفتى غنى و فراگير است در توجه به ابعاد صفات و جلوهاى حق نيز ممتاز مى باشد.
بديهى است كه امامعليهالسلام
با ياد كردن هر صفت از صفات الهى، هدف خاصى را دنبال كرده و پيام ويژه اى را به شاگردان و پيروانش ابلاغ نموده است ولى اين نوشته، گنجايش آن بررسى تفصيلى را ندارد. از اين رو به بيان اجمالى و فهرست گونه بخشى از آن صفات مى پردازيم.
بخشى از صفات الهى كه امام سجادعليهالسلام
خداوند را بدانها ياد كرده، از اين قرار است:
«الاول، الاخر، الحميد، الجواد، الكريم، العزيز، القدير، العظيم، القديم، القريب، المجيب، السميع، العليم، الغفور، الرئوف، المنان، المعيد، التواب، الواحد، الاحد، الصمد، الوهاب، الشاكر، المحسن، المجل، المالك، العفو، المحب، الضامن، الخالق، المصور، المقدر، الواسع، الحافظ، الحليم، الشديد، المحمود، الناصر، الولى، الرزاق، الوارث، الفرد، الكبير، العلى، الرحمن، الرحيم، البصير، الخبير، الدائم، الناظر الحنان، المجيد، الكافى».
در كنار اين صفات، صفتهاى تركيبى بسيار گسترده اى در مضامين صحيفه، وجود دارد كه احصاى همه آنها به طور مى انجامد، از آن جمله:
«القائم بالقسط، العدل فى الحكم، ذوالفضل العظيم، ذوالعرش العظيم، مالك الملك، المنان بالجسيم، الغافر للعظيم، المتفضل بالاحسان، المتطول بالامتنان، الوهاب الكريم، ذوالجلال و الاكرام، اءرحم من كل رحيم، ذو رحمة واسعة، خير المنعمين، ذوالبهاء و المجد، خير الغافرين، فارج الهم، كاشف الغم، اءعدل العادلين، اكرم المسئولين، خير الرازقين، خير المجيرين و... ».
عدل الهى
يكى از ويژگيها و امتيازات شيعه بر بعضى از گروهها و ديگر مذاهب اسلامى، اعتقاد عميق به عدل الهى است. امام سجادعليهالسلام
اين عقيده را از زواياى مختلف و در كاربردهاى گوناگونش مورد توجه قرار داده است. از آن جمله:
انى اشهد انك انت الله الذى لا اله الا انت، قائم بالقسط، عدل فى الحكم، رؤ ف بالعباد.
«خداوندا! من گواهى مى دهم كه جز تو خداوندگار و معبودى نيست، تويى به پا دارنده قسط و حكم كننده به عدل و داراى راءفت و رحمت بر بندگان. »
از آن جا كه بيان برخى مجازاتها براى گناهان، ممكن است اين سئوال را در ذهن شنونده پديد آورد كه آيا براستى ميان گناه و مجازات آن، رعايت عدل و انصاف شده است، امام سجادعليهالسلام
بارها و بارها در دعاها به اين پرسش، پاسخ داده و فرمود است:
«... ان سنتك الافضال، و عادتك الاحسان، و سبيلك العفو، فكل البرية معترفة بانك غير ظالم لمن عاقبت، و شاهدة بانك متفضل على من عافيت، و كل مقر على نفسه بالتقصير عما استوجبت.
«خداوندا! سنت و روش هميشگى تو، بذل و بخشش است و برنامه مداوم تو احسان و شيوه ات عفو و گذشت مى باشد، بر اين اساس همه آفريدگان، به راه نداشتن ظلم در عقوبتها و نظام كيفريت اعتراف دارند و گواهى مى دهند كه هر كس از بند درد و رنج و عقوبت رهد از لطف و عنايت تو بهره جسته است، و همگان به كوتاهى و تفصير خويش در پيشگاهت اقرار دارند. »
لطف و رحمت الهى
روح دعا و نيايش، التجا به لطف و رحمت خداست. از اين رو در صحيفه سجاديه، ياد رحمت گسترده خدا، بيشترين درس و زمزمه اى است كه روح را مى نوازد و جان را اميد مى بخشد.
امام سجادعليهالسلام
در فرازى از نيايش خود به خداوند عرضه مى دارد:
يا من لاتفنى خزائن رحمته، صل على محمد و آله و اجعل لنا نصيبا من رحمتك.
«اى خداوندى كه گنجينه ها و خزانه رحمت خويش فنا نمى پذيرد، بر محمد و خاندان او درود فرست و از بيكران رحمت خويش مرا بهره مند ساز!».
در دعايى ديگر امام چنين بيان داشته است:
انت الذى تسعى رحمته امام غضبه.
«خداوندا! تو آنى كه لطف و رحمتت در پيشاپيش غضبت حركت مى كند.
انت الذى اتسع الخلائق كلهم فى وسعه.
«تو آنى كه تمامى آفريده ها، در گسترده لطف و قدرتش جاى دارند و قرار گرفته اند. »
علم و قدرت الهى
يا الله الذى لايخفى عليه شى ء فى الارض و لا فى السماء، و كيف يخفى عليك يا الهى ما انت خلقته، و كيف لا تحصى ما انت صنعته؟ او كيف يغيب عنك ما انت تدبره...
«خداوندا! اى آن كه چيزى در زمين و آسمان بر او مخفى نيست، خداوندا! چگونه ممكن است چيزى بر تو مخفى باشد با اين كه تو خود آن را آفريده اى! چگونه ممكن است تحت نظارت و كنترل و شمارش نداشته باشى موجودى را كه خود آن را ساخته اى! چگونه ممكن است از تو نهان باشد آنچه خود برايش برنامه ريزى كرده اى و تحت تدبير قرار داده اى».
در اين فرازها، امام سجادعليهالسلام
علاوه بر مطرح ساختن گستره علم خدا، دلايل عقلى سيطره علم خدا بر زواياى مسايل خلق را به گونه اى غير مستقيم بيان داشته است.
امام سجاديهعليهالسلام
در بيان قدرت الهى مى فرمايد:
... قدرته التى لاتعجز عن شيى ء و ان عظم، و لا يفوتها شى ء و ان لطف.
«... قدرتى كه با وجود آن، از هيج كارى - هر چند بزرگ و گران باشد - عاجز نيست و هيچ چيزى - هر چند ريز و ناپيدا باشد - از او مخفى نمانده و از دايره قدرت و احاطه اش فوت نخواهد شد. »
امام سجادعليهالسلام
در عبارتى ديگر يادآور شده است كه اگر طبيعت و مظاهر آن، تحت فرمان بشر قرار دارد و ما مى توانيم به گونه اى دلخواه از عناصر زمين و طبيعت در جهت منافع خود بهره گيرى كنيم، اين خود به اراده و قدرت خداست و اين اوست كه نظام جهان را به گونه اى پى ريزى كرده كه در خدمت انسان و مقهور او باشد.
... كل خليقته منقادة لنا بقدرته...
«تمامى آفريده هاى خدا، به قدرت او، رام و فرمانبرار مايند. »
عزت و بى نيازى خداوند
اللهم يا ذالملك المتاءبد بالخلود، و السلطان الممتنع بغير جنود و لا عوان، العز الباقى على مر الدهور و خواكى الاعوام و مواضى الازمان و الايام.
«بارالها! اى فرمانرواى جاودان كه فرمانرواييت ابدى است، اى دارنده سلطه بر هستى كه بدون لشكر و پشتيبان، نيرومند و توانايى، اى عزتمندى كه عزتت در طول روزگاران و گذشت ايام، همچنان باقى است. »
امام سجادعليهالسلام
درباره بى نيازى و غناى خداوند از خلق، بيانى اين چنين دارد:
تمدحت بالغناء عن خلقك و انت اهل الغنى عنهم و نسبتهم الى الفقروهم اهل الفقر اليك.
«خداوندا! تو خويش را به بى نيازى از آفريده هايت ستوده اى و براستى تو شايسته بى نيازى هستى، و از سوى ديگر آفريده هايت را به فقر و نياز نسبت داده اى و براستى آنها به تو نيازمند و وابسته اند. »
ناتوانى انسان از وصيف كامل خداوند
هر چند نيايشهاى صحيفه، آميخته با ياد و وصف خداست ولى امام سجادعليهالسلام
در موارد متعددى به اين حقيقت تصريح كرده است كه نيروى تخيل و فهم آدميان هرگز قادر نيست كه صفات الهى را آن گونه كه شايسته ذات اوست، توصيف تصوير نمايد.
امام سجادعليهالسلام
در اين باره فرموده است:
انت الذى قصرت الاوهام عن ذاتيّتك، و عجزت الافهام عن كيفيّتك، و لم تدرك الابصار موضع اينيتك، انت الذى لاتحد فتكون محدودا، و لم تمثل فتكون موجودا...
«خداوندا! تو آنى كه وهمها و انديشه ها از راهيابى به كنه ذذاتت درمانده اند و فهمها از شناخت كيفيت و چگونگى تو ناتوانند. ديدگان حسى بشر قادر به مشاهده جايگاهت نيستند (چه اين كه جسم نيستى و نياز به مكان ندارى).
خداوندا! تو آنى كه ذات نامحدودت در تعبيرها و مفاهيم محدود بشرى نمى گنجد و در قالب جسم در نمى آيى تا وجود حسى پيدا كنى و محسوس شوى.»
اما در ادامه اين نيايش، تعبيرى بسيار موجز و اديبانه دارد و مى فرمايد:
سبحانك، لا تحس و لا تحس و لا تمس.
«خداوندا! تو از هر عيب و كاستى منزهى. نه در محدوده حس مى گنجى و نه در مظاهر نظام ماده و با ابزار مادى مى توان تو را جست و لمس كرد. »
به بيان امام سجادعليهالسلام
خداوند نه تنها با حس و ابزار حسى قابللل دستيابى نيست، بلكه با ابزار عقلى و ادراكى نيز نمى توان به توصيف كامل و ترسيم همه جانبه جمال و كمال او پرداخت.
اللهم يا من لايصفه نعت الواصفين.
«بار خدايا، اى آن كه توصيفها و تمجيدهاى توصيفگران، قادر نيست تا ويژگيهاى تو را آن گونه كه بايد و شايد، ترسيم كند. »
الذى قصرت عن رؤ يته ابصار الناظرين، و عجزت عن نعته اوهام الواصفين.
«خداوندى كه چشم نظاره گران از ديدنش ناتوان است و نيروى خيال توصيفگران از بيان اوصاف بايسته او عاجز مى باشد. »
ضلت فيك الصفات و تفسخت دونك النعوت، و حارت فى كبريائك لطائف الاوهام.
«واژه ها در توصيف تو نايابند و به هنگام ترسيم ارزشهايت، از ناتوانى به گمراهى مى روند و تار و پود الفاظ در زير بار ستايش تو از هم مى گسلد. و انديشه هاى نيرومند كه از پيچيده ترين و باريكترين گذرگاههاى معرفت مى گذرند در وادى كبريايى تو سرگردان مى مانند. »
تداوم خط رسالت در طول تاريخ
فى كل دهر و زمان ارسلت فيه رسولا، و اقمت لاهله دليلا من لدن آدم الى محمدصلىاللهعليهوآلهوسلم
من ائمة الهدى و قادة اهل التقى على جميعهم السلام.
«خداوندا! در هر عصر و زمانى رسولى را فرستادى و براى هر نسل دليلى را بر پا داشتى، از روزگار آدم تا عصر پيامبر خاتم محمدصلىاللهعليهوآلهوسلم
كه درود تو بر او و خاندانش؛ خاندانى كه پيشوايان هدايت و پيشروان اهل تقوايند، بر تمامى آنها درود. »
پيامبر اسلام، خاتم پيامبران
اللهم صل على محمد خاتم النبيين و سيد المرسلين.
«خداوندا! بر محمد كه پايان بخش سلسله پيامبران و سرآمد نسل رسولان است، درود فرست!»
اصحاب راستين پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
اللهم و اصحاب محمد خاصة الذين احسنوا الصحابة، و الذين ابلوا البلاء الحسن فى نصره و كانفوه...
«خداوندا! (پاداش نيك عطا كن به) اصحاب محمدصلىاللهعليهوآلهوسلم
بويژه آنان كه همراهى با پيامبر را هماره نيكو داشتند و آنان كه در يارى آن حضرت آزمونى شايسته دادند، كمك رساندند، به جمع يارانش شتافتند و با سرعت، دعوتش را لبيك گفته، دلايل رسالتش را پذيرا شدند. در اظهار دين اعتلاى اسلام، از زن و فرزند گسستند و در راه تثبيت رسالت پيامبر با پدران و فرزندان رودررو شدند و جنگيدند و در پرتو وجود آن حضرت به پيروزى رسيدند».
قرآن، دليل حقانيت پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
اللهم و كما نصبت به محمدا علما للدلالة عليك... فصل على محمد و آله، و اجعل القرآن وسيلة لنا الى اءشرف منازل الكرامة.
«خداوندا! همان گونه كه به وسيله قرآن و جلوه هاى اعجازى آن، محمدصلىاللهعليهوآلهوسلم
را براى رهنمايى و هدايت خلق به سوى خودت، منصوب داشتى... بر او و خاندانش درود فرست و قرآن را وسيله راهيابى ما به شرافتمندترين مراتب كرامت قرار ده!»
قرآن، فراتر از همه كتابهاى آسمانى
اللهم انك... جعلته مهمنا على كل كتاب انزلته، و فضلته على كل حديث قصصته.
«خداوندا! اين تواى كه قرآن را در بردارنده همه حقايق اصولى كتابهاى آسمانى پيشين و گواه و امانتدار آنها قرار دادى و بر ساير سخنانى كه براى آدميان گفته ايد، برترى بخشيدى. »
قرآن، روشنگر ظلمتها
و جعلته نورا نهتدى من ظلم الظلالة و الجهالة باتباعه.
«خداوندا! قرآن را نورى قرار دادى كه ما در پرتو پيروى از آن، از ظلم گمراهى و جهالت برهيم و ره به هدايت بريم. »
قرآن شفابخش حقجويان
و جعلته... شفاء لمن انصت بفهم التصديق الى استماعه.
«خداوندا! قرآن را مايه شفا قرار دادى براى كسى كه براى پذيرش حق بدان گوش فرا دهد. »
قرآن، ملاك تشخيص حق
و جعلته.. ميزان قسط لايحيف عن الحق لسانه.
«خداوندا! قرآن را ترازوى قسط و ملاك سنجش عدل و درستى قرار دادى، ترازويى كه شاهينش از حق و درستى درنمى گذرد. »
حقايق قرآن، نيازمند مفسرى الهى
اللهم انك انزلته على نبيك محمد -صلىاللهعليهوآلهوسلم
- مجملا، و الهمته علم عجائبه مكملا.
«خداوندا! قرآن را بر پيامبرت - محمدصلىاللهعليهوآلهوسلم
- به گونه مجمل فرو فرستادى و آگاهى به شگفتيهاى نهفته در قرآن را به صورت كامل، به پيامبرت الهام كردى. »
امامانعليهالسلام
، وارثان علم پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
و ورثتنا علمه مفسرا، و فضلتنا على من جهل علمه...
«خداوندا! ما (خاندان پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
) را وارثان علم قرآن همراه با تفسير آن قرار دادى و در پرتو اين دانش ما را بر كسانى كه از چنين دانشى محرومند، برترى بخشيدى. »
امامان، گنيجه داران معارف قرآن
اللهم فكما جعلت قلوبنا له حملة، و عرفتنا برحمتك شرفه و فضله، فصل على محمد الخطيب به، و على آله الخُزان له.
«بارالها! آن گونه كه قبلهاى ما را حامل علوم قرآن قرار دادى و فضل و شرافت قرآن را به لطف خويش به ما لطف خويش به ما شناساندى، بر محمدصلىاللهعليهوآلهوسلم
كه هماره زبانش به قرآن گويا بود، درود فرست، و همچنين بر خاندان محمدصلىاللهعليهوآلهوسلم
كه گنجينه داران قرآن علوم قرآنند. »
خاندان پيامبرانصلىاللهعليهوآلهوسلم
، رهبران خلق به سوى خدا
اللهم... و انهجت باله سبل الرضا اليك.
«خداوند! به وسيله خاندان پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
راههاى رضا و خشنودى را كه به سوى تو منتهى مى شود، آشكار ساختى «و بندگانت با پيروى از خط آنان مى توانند رضا و خشنودى تو را به دست آورند».
خاندان پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
، برگزيدگان خدا
رب - صل على اءطائب اهل بيته الذين اخترتهم لامرك و جعلتهم خزنة علمك، و حفظة دينك، و خلفاءك فى ارضك.
((پروردگارا! بر پاكيزه گان از خاندان پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
(ائمه معصومينعليهالسلام
) درود فرست؛ آنان كه براى امر دين انتخابشان كرده اى و ايشان را خزانه داران علمت و حافظان دينت و جانشينان خويش در زمين قرار داده اى. »
خاندان پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
، پاكيزگان از گناه
و طهرتهم من الرجس و الدنس تطهيرا بارادتك.
«پروردگارا! تو خاندان پيامبرت را به اراده خويش از هر پليدى و ناپاكى، منزه ساختى. »
فلسفه تداوم امامت
اللهم انك ايدت دينك فى كل اوان بامام اقمته علما لعبادك، و منارا فى بلادك.
«خداوندا! تو اى كه براستى در هر فصلى از روزگاران، دين خويش را به وسيله امام و پيشوايى كه خود او را براى مردمان نصب كرده اى، يارى كرده و آن امام را در جغرافياى زمين مايه روشنى و روشنگرى قرار داده اى. »
از اين فراز دعاى امام سجادعليهالسلام
فلسفه ضرورت تداوم امامت و رهبرى دينى استفاده مى شود، زيرا به فرموده آن امام هر روزگارى نيازمند پيشوا و امامتى الهى است. و آن رهبران بايد منتسب به خداوند و تأئید شده از سوى او باشند تا بتوانند با نور هدايت خويش خلق را به سوى ارزشهاى دينى دعوت كنند و به آنان تجمع بخشند.
فلسفه لزوم اطاعت از امامعليهالسلام
بعد ان وصلت حبله بحبلك و الذريعة الى رضوانك و افترضت طاعته، و حذرت معصيته...
«خداوندا! (امامان معصومينعليهالسلام
را براى هدايت مردم گماردى) پس از اين كه ريسمان آنان را به ريسمان خويش پيوند زدى (و رابطه الهى ميان ايشان و خودت برقرار كردى تا آنان از حد انسانهاى معمولى فراتر آيند و شايستگى رهبرى و هدايتگرى را پيدا كنند) و اين چنين، امامانعليهالسلام
را وسيله راهيابى به خوشنودى خود و بهشتى قرار دادى و اطاعت از ايشان را واجب ساختى و خلق را از مخالفت با ايشان بر حذر داشتى. »
عارفان به مقام ائمه معصومينعليهالسلام
اللهم صل على اءوليائهم المعترفين بمقامهم، المتبعين منهجهم، المقتفين آثارهم، المستمسكين بعروتهم، المتمسكين بولايتهم...
«خداوندا! بر دوستان خاندان پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
درود فرست؛ آنان كه به جايگاه و منزلت امامانعليهالسلام
اعتراف دارند، راه ايشان را پيروى مى كنند، آثار و نشانه هاى معصومين را پى مى گيرند، به ريسمان (محبت و معارف) آنان چنگ مى زنند، به ولايتشان تمسك مى جويند، به پيشوايى و امامتشان اقتدا مى كنند، در برابر فرمان ايشان تسليمند، در راه طاعتشان تلاشگرند، و در انتظار روز پيروزى و حاكميت آنان «ظهور صاحب الزمان (عليه السلام») به سر مى برند، چشم به سوى ايشان دوخته اند.
بر اينان درود فرست؛ درودهايى پايدار، پاكيزه و بالنده در هر بامداد و شبانگاه. »
در اين عبارتهاى نيايشى، امام سجادعليهالسلام
مغز ولايت و مفهوم شيعه بودن و آرمان مقدس حاكميت معصومان را به نسلها با زبان نيايش تعليم داده و تلقين كرده است و ميان محبت و عمل و آرمان پيوندى ژرف پديد آورده است.
ارجمندى شيعه، در نگاه امامعليهالسلام
و سلم عليهم و على ارواحهم، و اجمع على التقوى امرهم، و اصلح لهم شوونهم، و تب عليهم، انك التواب الرحيم، و خير الغافرين، و اجعلنامعهم فى دارالسلام برحمتك يا ارحم الراحمين.
«خداوند! بر دوستان اهل بيتعليهالسلام
و بر روح آنان سلام فرست، كارهايشان را بر محور تقوا و پرهيزكارى سامان بخش و شؤ ون مختلف زندگى آنان را اصلاح كن و بر آنان «لغزشهايشان ره» ببخشاى، زيرا تو بسيار توبه پذير و رحمت آفرينى و بهترين بخشاينده اى.
خداوندا! ما را در دارالسلام همراه با دوستان اهل بيت قرار ده! اى مهربانترين مهرابانان!»
آرمانهاى متعالى، در مكتب انتظار
اللهم فاوزع لوليك شكر ما انعمت به عليه... و آته من لدنك سلطانا نصيرا، و افتح له فتحا يسيرا، و اعنه بركنك الاعز، واشدد ازره...
«خداوندا! به ولى خويش «آن امامى كه در هر زمان حضور دارد و زمان خالى از وجود او نيست» روح شكر در برابر نعمتهايت را الهام كن... و از جانب خويش به او نيرو و توانى چشمگير عنايت كن. درهاى مشكلات را به آسانى برايش بگشا و با اركان شكست ناپذير خويش او را يارى ده و توانش را فزونى بخش.. »
و اقم به كتابك و حدودك و شرائعك و سنن رسولك.
«خداوندا! به وسيله ولى خويش «امام عصر (عليه السلام») احكام و قوانين و معاوفت قرآنت را برپا دار و شريعتها و سنتهاى رسولت را پايدارى بخش. »
و احى به ما اماته الظالمون من معالم دينك.
«خداوندا! آن ارزشهاى دينى و نشانه هاى بارزى را كه ظالمان ميرانده اند، به وسيله ولى خويش «امام عصر (عليه السلام») زنده گردان!».
واجل به صداء الجور عن طريقتك.
«خداوندا! زنگار ستم را، آن زنگار نشسته بر سيماى تابناك شريعت الهى را به وسيله امام عصرعليهالسلام
از چهره شريعت بزداى!»
و ابن به الضراء من سبيلك.
«سختيها و دشواريهاى راه خويش را به وسيله او بر طرف گردان!»
و ازل به الناكبين عن صراطك
«عدول كنندگان از طريق ايمان و دين و شريعت را به وسيله امام عصرعليهالسلام
از ميان بردار!»
و امحق به بغاة قصدك عوجا.
«آنان را كه بدخواه دينند و براى راه راست، كجى و ناهموارى آرزو مى كنند، به وسيله امام عصرعليهالسلام
نابودگردان!»
اگر توجه شود كه امام سجادعليهالسلام
در چه شرايطى اين دعاها و درسهاى زمزمه گونه را به گوش پيروان خود مى رسانده است، بروشنى اين نتيجه آشكار خواهد شد كه امام سجادعليهالسلام
با وجود اين كه به طور علنى به تجهيز قواى رزمى عليه حاكميتهاى جائر زمانش نپرداخته است ولى در تعاليم خود بنيان انديشه ظلم ستيزى و اعتقاد به حاكميت دين و ضرورت رهبرى پيشواى الهى و اهداف و برنامه هاى حكومت اسلامى را پى ريخته و از سوى ديگر ماهيت دين ستيز و فسادگر و ستم پيشه حاكمان زمان خويش را اعلام داشته است. و اينها چيزهايى نبود كه شيعيان و هوادارانش از نيايشهاى آن حضرت استشمام نكنند و درس نگيرند.
هواداران امامعليهالسلام
شرايط آن حضرت را درك مى كردند و راز و رمز سخنان او را بآسانى درمى يافتند.
امام سجادعليهالسلام
با اين جملات، آرمان انتظار را در جهت دين خواهى و ديندارى و ظلم ستيزى و عدل گسترى، هدايت مى كرد به باورهاى شيعه جهتى بايسته مى بخشيد. چنان كه امروز ما نيازمند آنيم كه روح ولايت و انتظار را از فرو افتادن در وادى رخوت و تكليف گريزى و بى تفاوتى دور ساخته و به وادى واقعيتهاى زنده زندگى دينى و اجتماعى سوق دهيم.
مناسبات امام و امت
در سخنان پيشوايان دين بويژه اميرالمؤمنين مناسبات امام و امت تحت عنوان حقوق متقابل امام و امت، يا وظايف امام در برابر امت و مسؤ ليت رعيت در قبال امام مطرح شده است.
دعاهاى صحيفه نيز از اين حقيقت با بيان مخصوص خود - كه همان شيوه ابراز حقايق در قالب نيايش است - ياد كرده و امام سجادعليهالسلام
در اين باره چنين فرموده است:
... والن جانبه لاوليائك، وابسط يده على اعدائك، وهب لنا راءفته و رحمته و تعطفه و تحننه، و اجعلنا له سامعين مطيعين، و فى رضاه ساعين و الى نصرته و المدافعة عنه مكنفين و اليك رسولك صلواتك اللهم عليه و آله بذلك متقربين.
«خداوندا! به امام عصر و پيشوايى كه براى امت در هر روزگار قرار داده اى، صبر و بردبارى و نرمخويى در برابر دوستانت عنايت كن، دستانش را عليه دشمنانت بگشاى، راءفت و رحمت و عطوفت و شفقتش را به ما روزى گردان و ما را نيز شنوا و فرمانبردار او قرار ده، تا در جلب رضاى او تلاش كنيم و در يارى وى و دفاع از او همت گماريم، و از اين رهگذر به رسول تو - پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
- تقرب جوييم. »
در اين بخش از دعاى صحيفه به گونه ضمنى ارزشهاى رهبرى در مديريت نيروى انسانى و جامعه اسلامى يادآورى شده و نرمخويى و دشمنى ستيزى و راءفت به رعيت مورد تصريح قرار گرفته است.
از سوى ديگر وظايف رعيت در برابر امام عدل و مصلح خيرخواه نيز برشمرده شده است: ۱ - لزوم حرف شنوى و اطاعت از او - در برنامه هاى اجتماعى و حكومتى همانند برنامه هاى دينى، ۲ - لزوم جلب رضايت و خشنودى امام، ۳ - لزوم يارى امام و دفاع از حريم وى، ۴ - اطاعت و حمايت از امام، خود داراى پاداش و ارزش دينى و مايه تقرب به خداست.
نبايد از نظر دور داشت كه منظور امام سجادعليهالسلام
از امام، پيشواى عدل الهى است و نه هر كسى كه به جبر و ستم و بدون داشتن صلاحيت علمى و ايمانى بر مردم سرورى كند و حكم راند! زيرا قبل و به اين دعا مشخصات امام عدل و رهبرى الهى را بيان داشته و مجال هر گونه شبهه را از بين برده است. چنان كه در برخى از دعاهاى ديگر با صراحت هر چه تمامتر از هر گونه ظلم و سيهكارى ستم پيشگان بيزارى جسته و فرموده است:
و لا تجعلنى للظالمين ظهيرا، و لالهم على محو كتابك يدا و نصيرا.
«خداوندا! مرا يار و پشتيبان ستمكاران قرار مده و وسيله قدرت و پيروزى ظالمان در مسير از ميان بردن قرآن، مگردان!»
امام سجادعليهالسلام
در اين عبارت، يارى ظالمان را زمينه از ميان رفتن قرآن معرفى كرده و روح ديندارى و قرآن پذيرى را مباين با مددرسانى به ظالمانى شناسانده است.
پيامبران و امامانعليهالسلام
، حجت خدا بر خلق
«رب صل على اطائب اهل بيته الذين اخترتهم لامرك و جعلتهم... حفظة دينك و خلفاءك فى ارضك و حججك على عبادك.
«پروردگارا! بر پاكيزگان از خاندان پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
- معصومينعليهالسلام
- درود فرست؛ آن شخصيتهاى منزهى كه ايشان را براى امر رهبرى دينى و هدايت امت و تعليم شريعت برگزيدى و آنان را پاسداران دين و جانشينان خود در زمين و حجت بر بندگانت قرار دادى. »
اتمام حجت خدا بر انسانها، زمينه مسئوليت آنان
بعثت رسولان و رهبرى امامان، اتمام حجت الهى بر بندگان است تا پس از اين اتمام حجت، انسانها كمترين بهانه اى در مسير انجام وظايف خود نداشته باشند و مسئوليتهاى انسانى و الهى خود را بروشنى بشناسند و بدانها وفادار باشند.
امام سجادعليهالسلام
پس از ياد كرد نعمتهاى الهى و اعطاى معرفت به انسان از سوى خدا و پس از بيان اين كه انسانها در پرتو همين معرفتها و شناختها به مقام انسانى راه يافته و شايستگى امر و نهى و مسئوليت پذيرى را يافته اند، مى فرمايد:
لم يدع لاحد منا حجة و لا عذرا.
«خداوند براى هيچ يك از ما انسانها حجت و دليلى را فروگذار نكرده و عذرى را باقى نگذاشته است. »
فقد ظاهرت الحجج، و ابليت الاعذار، و قد تقدمت بالوعيد، و تلطفت فى الترغيب، و ضربت و الامثال، و اطلت الامهال.
«خداوندا! حجتها و دلايل خود را پياپى آشكار ساخته اى و با بيان دلايل آشكار و جدا ساختن درستيها از نادرستيها، هر گونه اى عذر را به سستى كشانده اى، چه اين كه داده اى و با شيوه اى آميخته با لطف و لطافت، آدميان را در مسير ارزشها تشويق نموده اى و براى تفهيم به بندگانت مثالها و نمونه ها آورده اى و از پس آن همه روشنگرى به آنان مهلت داده اى. »
قيامت، روز پاسخگويى به مسؤ وليتها
و اذا انقضت ايام حياتنا، و تصرمت مدد اعمارنا، و استحضرتنا دعوتك التى لابد منا و من اجابتها، فصل على محمد و آله، و اجعل ختام ماتحصى علينا كتبة اعمالنا توبة مقبولة... و لاتكشف عنا سترا سترته على رؤ وس الاشهاد، يوم تبلو اءخبار عبادك.
«آن گاه كه روزگار زندگيمان به پايان رسيد و عمرمان سپرى شد و دعوت تو «خداندا!» ما را فرا خواند، آن دعوتى كه به ناگزير بايد بدان پاسخ گفت، - پس عملمان ثبت مى كنند، توبه اى راستين قرار ده! و آن روز كه گزارش كار بندگانت را در ميزان محاسبه، مورد بررسى قرار مى دهى، پرده از اعمال ناشايست ما برندار و رسوايمان مساز. »
بر پايى قيامت، لازمه عدل الهى
ثم ضرب له فى الحيوة اجلا موقوتا... حتى اذا بلغ اقصى اثره و استوعب حساب عمره، قبضه الى ماندبه اليه من موفرو ثوابه، او محذور عقابه، ليجزى الذين اساؤ ابما عملوا و يجزى الذين احسنوا بالحسنى، عدلامنه...
«خداوند در زندگى دنيا، براى فرزند آدم مدت معينى را قرار داد... تا آن هنگام كه به پايان زندگيش رسيد و روزهاى عمرش سپرى شد، جانش را دريافت كند او را به پاداشهاى سرشار و يا كيفرهاى هول انگيز كه قبلا يادآورى كرده است، فرا خواند.
اين كيفر و پاداش براى اين است كه بدكاران جزاى عمل خوش را بچشند و نيكان پاداش نيكيهاى خود را دريافت دارند. و اينها همه ناشى از عدل الهى است. »
نظام كيفر و پاداش الهى، بدون ظلم
فكل البرية معترفة بانك غير ظالم لمن عاقبت، و شاهدة بانك متفظل على من عافيت و كل مقر على نفسه بالتقصير عما استوحبت.
«خداوندا! تمامى آفريده هايت اعتراف دارند كه تو در كيفر خطاكاران، كمترين ستم روا نمى دارى، و همگان شاهدند كه لطف و عنايت تو به بندگان از روى تفضل و بخشش است، و همگى در پيشگاهت اقرار مى كنند كه نتوانسته اند حقت را ادا كنند و آن گونه كه سزاوارى انجام نمايند. »
امام سجادعليهالسلام
اين سخنان را بى مقدمه و بدون برهان نياورده است، بلكه قبل از اين فرازها، مطالبى دارد كه الطاف بى حساب الهى را در حق بندگان و سنت خدا بر عفو خطاكاران را يادآور شده، به گونه اى كه انسان مؤمن انديشمند خود به اعتراف در پيشگاه حق مى نشيند و ساحت خداوند را از ظلم و ستم منزه مى داند. »
فلسفه عدل الهى در نظام جزابخشى
امام سجادعليهالسلام
در بيانى ديگر از نيايشهاى صحيفه، نخست حاكميت بى چون و چراى خدا بر پهنه حيات و اراده بى معارض او را در مورد خلق يادآور شده، سپس به خداوند عرضه مى دارد:
و قد علمت انه ليس فى حكمك ظلم، و لا فى نعمتك عجلة، و انما يعجل من يخاف الفوت، و انما يحتاج الى الظلم الضعيف و قد تعاليت - يا الهى - عن ذلك علوا كبيرا.
« (خداوندا! هر چند اراده تو، يگانه اراده نافذ در هستى است و هيچ قدرتى، ياراى معارضه و رويارويى با قدرت تو را ندارد، اما اين اراده و قدرت بدون معارض تو، هرگز به استبداد و جباريت نزديك نمى شود) من بيقين مى دانم كه در حكم و داورى و تقدير تو، ستم راه ندارد، چنان كه در مجازات بدكاران، شتاب نمى كنى، زيرا كسى بايد شتاب كند كه بيم از دست رفتن فرصت و قدرت خود را داشته باشد و كسى به ظلم كشيده مى شود و به ستم رو مى آورد كه ضعيف و ناتوان باشد «نتواند عدل را به كار گيرد و يا منافع خود را در رعايت عدل نبيند» در حالى كه تو - اى خداوند - از ضعف و ناتوانى و نگرانى و ستم مبرا هستى و جايگاهت فراتر از اين نسبتهاست. »
امام سجادعليهالسلام
علاوه بر اين كه با زبان ويژه نيايش، فلسفه مبرا بودن خدا از ظلم و ستم را بيان داشته، به نكته اى فراتر نيز اشاره كرده است و آن اين كه مهلت خداوند به خط كاران و تعجيل نورزيدن خدا در انتقام از بدكاران خودگواه عدل الهى بلكه فضل الهى است. چه اين كه اگر خداوند خطاكاران را بسرعت مجازات مى كرد، مناقاتى با عدل او نداشت ولى لطف او سبب شده است تا به گناهكاران مهلتى دهد تا شايد به توبه روآورند و از عقاب برهند.
مهلت الهى به مسؤ وليت گريزان
رزقك مبسوط لمن عصاك، و حلمك معترض لمن ناواك، عادتك الاحسان الى المسيئين، و سنتك الابقاء على المعتدين حتى لقد غرتهم اناتك عن الرجوع، و صدهم امهالك عن النزوع.
« (خداوندا!) روزيها و نعمتهاى دنيوى تو حتى در اختيار معصيت كاران گسترده است و حلم و بردبارى تو حتى دشمنانت رانيز در بر گرفته است. روش تو احسان «به همگان حتى» خطاكاران است و سنت تو باقى گذاشتن نعمتها در دسترس كسانى است كه از لطف احكام و قوانين تو تجاوز كرده اند! «اما افسوس كه آنان به جاى قدردانى از لطف تو و اظهار ندامت از خطاهاى خويش به ناسپاسى روى آورده» تا آنجا كه گرفتار غرور شده و تمايلى به توبه نشان نمى دهند! و مهلتهايى كه به ايشان داده اى مايه عبرت و بازنگرى آنان در وضع خويش نمى شود!
فلسفه مهلت خداوند به اهل عصيان
و انما تانيت بهم ليفيئوا الى امرك، و امهلتهم ثقة بدوام ملكك...
«خداوندا، اگر به اهل عصيان مهلت داده اى و آنان را بسرعت مجازات نكرده اى به سبب اين است كه آنان به فرمان تو بازگردند و سر در خط اطاعت تو نهند. و البته مهلتى كه به ايشان مى دهى از آن جهت است كه مى دانى اقتدار و فرمانروايى تو هميشگى است (و فرصت مجازات گنهكاران را از دست نخواهى داد). »
كارآيى شفاعت، در قيامت
از جمله مسائل عقيدتى كه در ضمن معارف گسترده صحيفه مورد توجه قرار گرفته، مسئله شفاعت و كارآيى آن در صحنه قيامت است.
اصل شفاعت به دو گونه قابل تصوير است:
۱ - شفاعت به معناى برخوردار شدن انسان از حمايت غير خدا براى پيشگيرى از تحقق اراده خدا و دور ساختن عقاب الهى از خود! شفاعت به اين معنا، هم در قرآن مورد انكار قرار گرفته است و هم در روايات و بيان امام سجادعليهالسلام
.
يومئذ لا تنفع الشفاعة الامن اذن له الرحمن
يعنى: در آن روز «روز قيامت» هيچ شفاعت و وساطتى سود نمى بخشد مگر شفاعت كسى كه خداوند رحمان به او اجازه داده باشد تا ميان خلق و خدا واسطه شود.
امام سجادعليهالسلام
نيز در اين باره چنين بيان داشته است:
و بيدك، يا الهى، جميع ذلك السبب، و اليك المفر و المهرب... اللهم انك ان صرفت عنى وجهك الكريم اومنعتنى فضلك الجسيم... لم اجد السبيل الى شى ء من املى غيرك... لاامر لى مع امرك، ماض فى حكمك...
«خداوندا! تمامى عوامل و اسباب كار آمد و مؤ ثر به دست توست (و به اراده تو مى تواند تاثير كند». تنها پناهگاه و ايمنى بخش تويى!
خداوند! اگر تو لطف و كرامت خويش را از من دريغ كنى و فضل خود را از من بازدارى ديگر راهى به سوى آرزوهايم نخواهم يافت، جز راه تو...! با وجود فرمان و حكم تو، در جهت منافع من فرمانى نيست، حكم تو درباره من گذرا و نافذ است. »
۲ - شفاعت به معناى برخوردار شدن انسان از حمايت اولياى الهى به اذن و اجازه خداوند نه در قبال خواست و اراده او.
شفاعت به اين معنا هم در قرآن مورد انكار قرار نگرفته در روايات و تعاليم معصومين امرى تحقق پذير معرفى شده است. امام سجادعليهالسلام
نيز در موارد متعددى به مسئله شفاعت پيامبرعليهالسلام
و شفاعت ائمهعليهالسلام
و شفاعت اهل نجات و سعادت براى از پادرافتادگان وادى طاعت، اشاعه كرده است.
شفاعت پيامبران براى امتها
اللهم اجعل نبينا صلواتك عليه و على آله يوم القيامة.. امكنهم (امكن النبيين) منك شفاعة.
«خداوندا! پيامبر ما را - كه درود تو بر او و خاندانش باد - در روز قيامت، بيش از ساير پيامبران، حق شفاعت عنايت كن. »
امام سجادعليهالسلام
با اين بيان، اصل وجود شفاعت را براى انبيا مسلم شمرده و از اين رو براى پيامبر اكرمصلىاللهعليهوآلهوسلم
كه برترين انبياست، امكان شفاعت بيشترى را آرزو كرده است.
شفاعت اهل بيتعليهالسلام
براى پيروان
اللهم... فانى لم آتك ثقة منى... لا شفاعة مخلوق رجوته الا بشفاعة محمد و اءهل بيته عليه و عليهم سلامك.
«خداوندا! من من اميد شفاعت جستن از مخلوق، رو به درگاهت نياورده ام مگر به اميد شفاعت محمد و اهل بيت او - درود تو بر پيامبر و خاندانش -. »
شفاعت صالحان، براى وابستگان خويش
اللهم و ان سبقت مغفرتك لهما فشفعهمافى، و ان سبقت مغفرتك لى فشفعنى فيهما حتى نجتمع براءفتك فى دار كرامتك.
«خداوندا! اگر بخشايش و غفران تو - قبل از من - شامل پدر و مادرم شد، پس آنها را شفيع من قرار ده! و اگر من قبل از ايشان مورد غفران تو قرار گرفتم مرا درباره آنها شفيع گران، تا در پرتو لطف تو و در خانه كرمت - بهشت جاويدان - گرد هم و در كنار هم باشيم. »
از اين نيايش استفاده مى شود كه هرگاه فردى مورد غفران الهى قرار گيرد و به بهشت راه يابد، مى تواند به اذن الهى براى وابستگان خود شفاعت كند.
شفاعت اعمال مؤمنان، براى آنان
اللهم صل على محمد و آله... صلاة تشفع لنا يوم القيامة...
«خداوندا! بر محمد و خاندان او دورد فرست؛ درودى كه بتواند در روز قيامت شفيع ما گردد... »
درود بر پيامبرصلىاللهعليهوآلهوسلم
و خاندان او، يكى از اعمال شايسته مؤمنان است و امام سجادعليهالسلام
در اين عبارتها به اصحاب و پيروان خود آموخته است كه اين عمل نيك خود مى تواند شفيع انسان در روز قيامت قرار گيرد.
سيماى انسان و فضايل انسانى در صحيفه سجاديه
مراحل پيدايش و تكامل انسان
نيايشهاى صحيفه سجاديه، هر چند در نگاه نخست راز و نياز خلق با خالق را مى نماياند، اما اين مجموعه معرفتى همچنان كه پيامدار معارف اصولى و بيانگر عقايد ناب اسلامى است، از پرداختن به انسان و ارزشهاى انسانى دور نمانده، بلكه درنمودن فضايل اخلاقى، گنجينه اى است گرانبها و پرگوهر.
امام سجادعليهالسلام
مراحل پيدايش و تكامل انسان را چنين بيان داشته است:
اللهم و انت حدرتنى ماء مهينا من صلب متضائق العظام... حتى اذا احتجت الى رزقك و لم استغن عن غياث فضلك، جعلت لى قوتا... ولو تكلنى يا رب فى تلك الحالات الى حولى، او تضطرنى الى قوتى لكن الحول عنى معتزلا...
«خداوندا! من قطره اى ناچيز بودم كه تو مرا از تنگناى استخوانهاى صلب، به صورت مايه اى بى مقدار، در فضاى كوچك رحم مادر فرو افكندى؛ فضايى پوشيده شده در حجابها و پوششها متعدد. از آن پس دگرگونيهاى پياپى در من پديد آوردى تا آن جا كه شكلى كامل و انسانى به خود گرفتم و اندامى بايسته و مناسب يافتم. چنان كه اين مراحل را در قرآن خويش بيان داشته اى: نخست نطفه، سپس علقه «خون بسته»، پس از آن به صورت پاره گوشت و در مرحله بعد تبديل شدن به استخوان و نيز پوشيده شدن استخوانها به وسيله گوشت و پس آن گاه راه يافتن به مرحله جديد زندگى و برخوردار شدن از جان انسانى.
در اين هنگام تن من نيازمند تغذيه و روزى تو گشت و تو در آن فضاى نهان از آنچه مادرم مى نوشيد و تغذيه مى كرد، مرا بهره مند ساختى «و از آنچه او مى خورد، غذايى پديد آوردى كه متناسب با نيازهاى من باشد».
در آن ظلمتكده ناپيدا و در آن تنگناى بى آشنا، اگر مرا به خويش وانهاده بودى، كارى از من بر نمى آمد و چاره و توانى در اختيار نداشتم! اما فضل و لطف تو مرا تنها نگذاشت و از غذايى شايسته و متناسب مرا بهره مند ساختى. »
نيروى انسانى متكى به خدا
اللهم و انك من الضعف خلقتنا، و على الوهن بنيتنا، و من ماء مهين ابتداءتنا فلا حول لنا الا بقوتك، و لا قوة لنا الا بعونك.
«خداوندا! بناى نخستين وجود ما را، مايه اى ضعيف و ماده اى سست و ناتوان قرار دادى، و آبى بى مقدار را آغاز پيدايش ما ساختى «و اين شگفتى كار آفرينش تو است كه از كمترينان، موجودى با كرامت و نيرومند مى آفرينى». بنابراين، ما با چنين بنيادى نمى توانستيم از خويش توانى داشته باشيم و اين است كه نيرويى نداريم جز به قوت تو وقوتى نداريم مگر در پرتو يارى و حمايتهاى تو. »
فلسفه آفرينش انسان
از جمله پرسشهاى مهم انسان درباره پيدايش خوش اين است كه هدف خداوند از آفرينش انسان چه بوده است؟
پاسخهايى كه به اين سئوال داده شده، هر كدام جهتى را بيان مى دارد و چه بسا هر كدام مسئله را از زاويه اى مطرح كرده باشند و نه از همه ابعاد و زواياى آن.
امام سجادعليهالسلام
نيز به فلسفه آفرينش از اين جهت اشاره كرده است كه هدف خداوند از آفرينش انسان، نفعى نيست كه به خدا بازگردد، زيرا ذات بى نياز او، نمى تواند محتاج به مخلوقات باشد كه خود آفريده است.
استوهبك - يا الهى - نفسى التى لم تخلقها لتمتنع بها من سوء، اءولتطرق بها الى نفع، و لكن انشاتها اثباتا لقدرتك على مثلها، و احتجاجا به على شكلها.
«بار خدايا! از تو تمنا مى كنم كه نفسم را به من ارزانى دارى؛ آن نفسى كه نيافريديش تا زيانى را از تو دور گرداند، يا سودى را به تو برساند! بلكه آن را پديد آوردى تا گواهى باشد بر قدرت آفرينشگرى تو و نمودى باشد از آفرينش چيزهايى كه توان آفريدن آن ها را دارا هستى. »
انسان، هماره در معرض آزمون الهى
امام سجادعليهالسلام
پس از بر شمردن نعمتهاى گوناگون خداوند در آفرينش شب و روز آسايشها و منافعى كه در آنها براى آدميان قرار داده است مى فرمايد:
بكل ذلك يصلح شاءنهم و يبلوا اءخبارهم، و ينظر كيف هم فى اوقات طاعته، و منازل فروضه، و مواقع احكامه، ليجزى الذين اساوا بماعملوا، و يجزى الذين احسنوا الحسنى.
«خداوند به وسيله همه اينها (امكانات و مزاياى زندگى دنيا، رفاهى، لذتها و تلاشها) از يك سو به زندگى انسانها سامان بخشيده و نيازهايشان را بر آورده ساخته و از سوى ديگر ايشان را مورد آزمون قرار داده است تا عملكرد آنان را به هنگام طاعت و عبادت محك زند و موضعگيرى آنها را در قبال احكام شريعت آشكار سازد و در نتيجه اين آزمون، بدكاران را كيفر دهد و نيك روشان را پاداشى نيك عطا كند. »
قابليتهاى دوگانه انسان
چهره اى كه امام سجادعليهالسلام
از انسان مى نماياند، گاه چهره اى الهى و ملكوتى است كه در شمار اولياى الهى قرار دارد و گاه چهره اى شيطانى است كه در جبهه دشمنان خدا جاى دارد. و اين چهره دوگانه، حكايت از قابليتها و گرايشهاى دوگانه انسان دارد.
امام سجادعليهالسلام
در نمودن چهره متعالى و قابليت متكامل انسان مى فرمايد:
الحمدالله... حمدا نسعد بها فى السعداء من اوليائه.
«حمد خداى را، حمدى كه به وسيله آن در زمره نيكبختان و دوستان خدا قرار گيريم. »
اللهم صل على محمد و آله، و اجعلنا... من خاصتك الخاصين لديك.
«خداوندا! بر محمد و خاندانش درود فرست و ما را از خاصترين خاصان درگاهت قرار ده. »
انسان در اين فرازها، موجودى است قابل تعالى تا حد قرار گرفتن در مجموعه خاصان خدا. ولى همين انسان مى تواند با انتخاب نادرست خود، در شمار دشمنان خدا قرار گيرد.
و اشغله «اى شيطان» عنا ببعض اعدائك.
«خداوندا! شيطان را از ما بازدار و به سوى دشمنانت روانه كن و وى را با دشمنانت مشغول و سرگرم ساز!»
و البس قلبى الوحشة من شرار خلقك.
«خداوندا! قلبم را با بندگان شرورت بيگانه ساز و مرا از ايشان گريزان گردان (تا مبادا به آنان نزديك شده، در شمار آنان قرار گيرم!».
انسان، بى حمايت خدا، متمايل به باطل
امام سجادعليهالسلام
نخست يادآور مى شود كه آدمى در صحنه زندگى هميشه با دوراهيهايى مواجه مى شود كه يك راه در بردارنده خشنودى خداوند و ديگرى موجب ناخشنودى اوست.
امام به ما تعليم داده است كه در چنين مواردى از خدا بخواهيد كه شما را در انتخاب راه صحيح يارى دهد، زيرا اگر در چنين ميدانهايى، خداوند شما را تنها گذارد، نفس اماره و خواهشهاى نفسانى، شما را به سوى باطل خواهند كشيد.
امام سجادعليهالسلام
به ما آموخته است كه به پروردگار خويش عرض كنيم:
و لا تخل فى ذلك بين نفوسنا و اختيارها، فانها مختارة للباطل الا ما وفقت، امارة بالسودء الا ما رحمت.
«خداوندا! ما را با خواهشهاى درونى مان تنها مگذار و رها مكن! زيرا نفس ما راه باطل را بر مى گزيند، مگر آن نفسى كه «به وسيله تو در راه مبارزه با گرايشهاى منفى نفس» موفق شده باشد! نفس ما با سرعت به سوى بديها پيش مى تازد، مگر آن نفسى كه در پرتو رحمت و عنايت تو به صلاح گراييده باشد.»
سرشت انسان، متمايل به صلاح
از آنچه در سطرهاى پيشين ياد شد، ممكن است كه اين گمان پديد آيد كه فطرت و سرشت انسان متمايل به بدى و پستى است! ولى از فرازهاى ديگر صحيفه سجاديه استفاده مى شود كه نهاد آدمى، سرشته شده بر صلاح و متمايل به ارزشهاست و تمايل به باطل امرى است عارضى كه در نتيجه وساوس شيطانى و عوامل بيرونى بر نفس تحميل مى شود و منحرف مى گردد.
امام سجادعليهالسلام
در اين باره چنين مى فرمايد:
لو لا انه (اى شيطان) صورلهم الباطل فى مثال الحق ما ضل عن طريقك ضال.
«اگر شيطان (عوامل بيرونى انحراف و عناصر مرموز تزويرگر) نبود و باطل را در قالب حق جلوه نمى داد، هيچ انسانى از راه خدا و راه شريعت و راه حق گمراه نمى شد»
معرفت، عاليترين موهبت الهى به انسان
در ميان نعمتهايى كه خداوند به فرزندان آدم، عطا كرده است، امام سجادعليهالسلام
از نعمت «معرفت» و «حقشناسى» به عنوان مهمترين نعمت ياد كرده است؛ معرفتى كه خداوند در وجود انسان به صورت سرشت قرار داده تا در برابر منعم و صاحب نعمت خويش شاكر و سپاسگزار باشد و معرفتى كه به وسيله فرستادن انبياء و تعاليم وحى از بيرون به انسان عطا كرده تا صاحب نعمت خود - خداى جهان - را بشناسد و حق بندگى را در برابر وى انجام دهد.
امام سجادعليهالسلام
در اين زمينه مى فرمايد:
و الحمدلله الذى لوحبس عن عباده معرفة حمده على ما ابلاهم من مننه المتتابعة... لتصرفوا فى مننه فلم يحمدوه، و توسعوا فى رزقه فلم يشكروه.
«سپاس خداى را كه اگر «شناخت» را از انسان دريغ مى داشت (و فطرت حقشناسى را در نهاد آدميان قرار نمى داد و پيامبران را براى تذكر و هدايت و تعليم آنان نمى فرستادند) آنها على رغم بهره ورى از گستره نعمتها و روزيهاى خداوند، به شكر سپاس او روى نمى آوردند!»
حقشناسى، ملاك انسانيت
امام سجادعليهالسلام
عنصر معرفت را در نهاد آدميان، تا بدان اصيل و مهم شمرده است كه آن را مرز جدايى انسانها از حيوانات معرفى كرده است.
معرفتى كه امام سجادعليهالسلام
آن را ملاك واقعى انسانى شمرده، شناختهاى تجربى و علوم طبيعى نيست، چه اين شناختها در برخى حيوانات نيز گاه به گونه اى دقيقتر و به صورت غريزى وجود دارد.
معرفتى كه امامعليهالسلام
آن را ملاك ارزش انسانى دانسته، معرفت خالق و پروردگار و نعمت آفرين است؛ كه به سپاسگزارى انسان در برابر مبداء فيض منتهى گردد.
ولو كانوا كذلك لخرجوا من حدود الانسانية الى حد البهيمية فاكانوا كما وصف فى محكم كتابه: ان هم الا كالانعام بل هم اضل سبيلا.
«اگر آدميان اين چنين مى بودند (از نعمتهاى خدا بهره مى برند و حق بندگى به جا نمى آورند) از مرز انسانيت خارج شده و قدم در قلمرو زندگى چارپايان مى نهادند و مصداق اين آيه از قرآن مى شدند كه خداوند فرموده است: آنان نيستند مگر مانند چارپايان، بلكه موجوداتى گمراه تر از چارپايان!»
صفات ارزشى انسان
صحيفه سجاديه و معارف آن، گنجينه عظيمى از اخلاق و فضايل انسانى است، علاوه بر دعاى «مكارم الاخلاق» در ساير دعاهاى آن نيز ارزشهاى اخلاقى در پوشش دعا و نيايش مطرح گشته است.
برخى از صفاتى كه در دعاى «مكارم الاخلاق» به آنها اشاره شده است، چنين است: ايمان، ارزش خواهى، عزت بدون تكبر، عبادت بدون عجب، سخاوت به دوران از منت، بزرگى بدون فخرفروشى و همراه با تواضع، صفات نيك اجتماعى، ظلم ستيزى، بسط عدالت، صفات متقين، همگامى با جامعه ايماى، دوستى دوستان خدا دشمنى دشمنان خدا، اقتصاد و ميانه روى، آبرو خواهى، حسن عمل در هر حال و...
اين در حالى است كه كمتر مى توان ديگر دعاهاى صحيفه را از ياد و نام صفات ارزنده اخلاقى، تهى يافت.
به عنوان نمونه به مواردى اشاره خواهيم داشت:
خودسازى و صلاح جويى
انديشه خودسازى و روحيه صلاح جويى، نخستين شرط حركت انسان به سوى كرامتهاى اخلاقى و خصايل انسانى است و امام سجادعليهالسلام
اين انديشه و روحيه را در دعاهاى خويش به مؤمنان منتقل ساخته است، از آن جمله:
اللهم صل على محمد و آله، و حلنى بحيلة الصالحين، و البسنى زينة المتقين، فى بسط العدل، و كظم الغيظ، و اطفاء النائرة، و ضم اهل الفرقة و اصلاح ذات البين، و افشاء العارفة، و ستر العائبة...
«خداوندا! بر محمدصلىاللهعليهوآلهوسلم
و خاندانش درود فرست و مرا به زيور صالحان بياراى و با زينت تقواپيشگان مزين ساز! زيور و زينتى كه در جهت گسترش عدل، فرو خوردن خشم، خاموش ساختن آتش دشمنى و بدخواهى، ايجاد پيوند و محبت ميان تفرقه گرايان، اصلاح ميان مردم، آشكار ساختن و تجسم بخشيدن به ارزشها، پيشگيرى از ظهور عيبها و علنى شدن زشتيها و.. مى باشد.»
و اجعلنى من اهل السداد و من ادلة الرشاد، و من صالحى العباد.
«خداوندا! مرا از درستكاران و راهنمايان راه رشد و كمال و از بندگان صالح قرار ده. »
و ادم بالقرآن صلاح ظاهرنا... و جنبنابه الضرائب المذمومة و همدانى الاخلاق..
«خداوندا! به وسيله قرآن (و درسها و پيامهاى سازنده آن) ظاهر ما را به صلاح و پاكى و درستى هماره آراسته بدار و به وسيله قرآن (و پيامهاى هدايتگر و هشدار دهنده آن) ما را از اخلاق نكوهيده و پست دور گردان».
نيت و انديشه نيك
... و انته بنيتى الى احسن النيات... اللهم وفر بلطفك نيتى...
«خداوندا! نيت و انديشه هاى درونى مرا به نيك ترين نيتها و آرمانها منتهى گردان. خداوندا! انديشه ها و اهداف درونى مرا به لطف خويش پر بار گردان».
و اعنى على صالح النية
«پروردگارا! مرا در راه دستيابى به نيت صالح و نهاد نيك، يارى ده».
عزت و شرافت
و صن وجهى باليسار، و لا تبتذل جاهى بالاقتار.
«بارالها! عزت و آبرويم را با توانگرى حفظ نما و ارج و منزلت اجتماعى مرا با تنگدستى فرو مريز. »
امام سجادعليهالسلام
كه در اين دعا، از خداوند مى خواهد تا با بى نيازى از امكانات ديگران و تنگدست نبودن در اداره زندگى، آبرو و عزتش در جامعه محفوظ بماند، از سوى ديگر در دعايى ديگر يادآور شده است كه نبايد ملاك شرافت و عزت را درباره ديگران، ثروت و توانگرى دانست و نبايد تنگدستان را به سبب تنگدستى و فقرشان خوار شمرد.
... و اعصمنى من ان اظن بذى عدم خساسة، اواظن بصاحب ثروة فضلا، فان الشريف من شرفته طاعتك، و العزيز و من اعزته عبادتك، فصل على محمد و آله... و ايدنا بعز لايفقد...
«خداوندا! مرا نگاه دار تا اين كه انسانهاى فقير و تهيدست را به سبب فقرشان پست و بى ارزش نشمارم و نيز ثروتمندان را به خاطر ثروتشان با فضيلت و ارجمند به حساب نياورم، زيرا شريف واقعى كسى است كه در پرتو طاعت تو به شرافت رسيده باشد و عزيز واقعى اوست كه در نتيجه عبادت و بندگى تو به عزت دست يافته باشد، پس بر محمدصلىاللهعليهوآلهوسلم
و خاندانش درود فرست و به من عزتى عطا كن جاودان و هميشگى... »
تواضع در اوج عزت
و اعزنى و لا تبتلنى بالكبر.. ولا ترفعنى فى الناس درجة الا حططتنى عندنفسى مثلها، و لاتحدث لى عزا ظاهرا الا احدثت لى ذلة باطنة عند نفسى بقدرها...
«بارالها! به من عزت و بزرگى عطا كن ولى مرا به كبر و خودبينى مبتلا مساز... در ميان جامعه، به من برتر و رفعتى مده مگر اين كه به همان مقدار مرا نزد خودم پايين بياورى! عزت و شوكت ظاهرى به من عنايت نكن مگر اين كه در درون من، به همان اندازه مرا خوار و كوچك بنمايى!»
محبت و مودت اجتماعى
و انزع الغل من صدرى للمؤمنين...
«پروردگارا! كينه و بدخواهى نسبت به مؤمنان را از سينه ام ريشه كن ساز. »
و اجعل لنا فى صدور المؤمنين ودا، و لا تجعل الحيوة علينا نكدا.
«خداوندا! در سينه مومنان، محبت و مودت ما را قرار ده و زندگى ما را تلخ و آشفته مگردان. »
امام سجادعليهالسلام
در اوج تمجيد از مودت اجتماعى و ترغيب مؤمنان به دوستى و گذشت، مرزهاى دوستى را نيز مشخص ساخته و بيان داشته است:
ووفقنا... لان.. نراجع من هاجرنا، و ان ننصف من ظلمنا، و ان نسالم من عادانا، حاشى من عودى فيك و لك، فانه العدو الذى لا نواليه، و الحزب الذى لانصافيه.
«معبودا! ما را توفيق ده تا با آنان كه از ما بريده اند، دوباره پيوند مودت برقرار كنيم و با آنان كه به ما ستمى روا داشته اند از راه انصاف وارد شويم و با ستيزه جويانى كه عزم دشمنى ما دارند از در مسالمت و صلح در آييم، جز دشمنانى هستند كه به خاطر تو و در راه تو مورد ستيز قرار گرفته اند، زيرا اينان، دشمننانى هستند كه هرگز مورد محبت و دوستى ما قرار نمى گيرند و حزبى هستند كه كدورتهايمان با ايشان پايان نمى پذيرد. »
رعايت حقوق اجتماعى و التزام به آنها
اللهم اعوذبك... ان نروم ما ليس لنا بحق... و نعوذبك ان ننطوى على غش احد.
«خداوندا! به تو پناه مى برم... از اين كه به آنچه حق ما نيست روآورديم و آنچه را حق ما نيست بطلبيم... و پناه مى بريم به تو از اين كه به انگيزه خيانت و بى مروتى با كسى غش زنيم و تزوير نماييم. »
حمايت و دستگيرى از محرومان
ووفقنا فى يومنا هذا و ليلتنا هذه، و فى جميع ايامنا... لمعاونة الضعيف و ادراك اللهيف.
«پروردگارا! ما را در لحظه لحظه زندگيمان، توفيق عطا كن تا يار ضعيفان و فريادرس ستمديدگان باشيم. »
پرهيز از آزار ديگران
و امنعنى عن اذى كل مؤمن مؤمنة و مسلم و مسلمة.
«بارالها! مرا از آزار هر زن و مرد مومن و هر زن و مرد مسلمانى بازدار. »
پرهيز از آفات زبان و گفتار
اللهم اجعل.. ما اجرى (الشيطان) على لسانى من لفظة فحش او هجر او شتم عرض او شهادة باطل او اغتياب مؤمن غائب او سب حاضر و ما اشبه ذلك، نطقا بالحمدلك...
«خداوندا! آنچه شيطان بر زبانم جارى مى سازم، كه عبارت است از ناسزاگويى و دشنام، سخنان بيهوده، بدزبانيهايى كه آبروى ديگران را مى ريزد، گواهى به باطل، غيبت مؤمن در پسشت سر وى و بدزبانى در پيش روى او و... خداوندا! تو اين زشتيها و آفات گفتار را از من دور ساز و زبانم را در مسير حمد و ستايش خود گويا كن. »
پرهيز از نفاق و دورويى
اللهم! واعصمنابه (بالقرآن) من... دواعى النفاق...
«خداوندا! ما را به وسيله قرآن از انگيزه هاى منافقانه و گرايش به نفاق، مصون بدار. »
امام سجادعليهالسلام
در عبارتى ديگر نفاق را چنين معنا و ترسيم كرده است: كم من باغ بغانى بمكائده، و نصب لى شرك مصائده... انتظارا لانتهاز الفرصة لفريسته، و هو يظهرلى بشاشة الملق، و ينظرنى على شدة الحنق.
«چه بسيار كسانى كه با مكر و خدعه به من ستم كردند و دامهاى شكارشان را در پيش پايم گستردند و در انتظار فرصت مناسب نشستند. در حالى كه به ظاهر با من خوشرويى مى كردند، در اعماق دل مرا به خشم مى نگريستند... »
جهاد اكبر و پرهيز از شهوات
اللهم انى اعوذبك من... متابعة الهوى، و مخالفة الهدى...
«خداوندا! به تو پناه مى برم از پيروى هواى نفس و مخالفت با راه هدايت. »
و اعذنى و ذريتى من الشيطان الرجيم.. ان هممنا بفاحشة شجعنا عليها، و ان هممنا بعمل صالح ثبطناعنه، يتعرض لنا بالشهوات، و ينصب لنا بالشبهات.
«پروردگارا! من و نسلم را از تزويرها و دسيسه هاى شيطان، پناه بده، چه اين كه هرگاه ما به كار زشتى رو آورديم، شيطان ما را تشجيع و دليرى مى دهد تا بى باكانه آن را مرتكب شويم و هر گاه رو به كارهاى نيك آورديم ما را از آن باز مى دارد، شيطان در حقانيت دين و بشارتها و تهديدهاى انبيا به شك مى اندازد. »
امام سجادعليهالسلام
در ادامه اين سخنان، يكى از عوامل مقابله با شيطان و دسيسه هاى شيطانى را نيايش و التجا به درگاه خدا مى داند و بيان مى دارد:
اللهم فاقهر سلطانه عنا بسلطانك حتى تحبسه عنا بكثرة الدعاء لك فنصبح من كيده فى المعصومين بك.