روزشمار تاریخ اسلام (ماه محرم) جلد ۱

روزشمار تاریخ اسلام (ماه محرم)0%

روزشمار تاریخ اسلام (ماه محرم) نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: تاریخ اسلام

روزشمار تاریخ اسلام (ماه محرم)

نویسنده: سید تقی واردی
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 12735
دانلود: 2891

توضیحات:

جلد 1
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 59 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 12735 / دانلود: 2891
اندازه اندازه اندازه
روزشمار تاریخ اسلام (ماه محرم)

روزشمار تاریخ اسلام (ماه محرم) جلد 1

نویسنده:
فارسی

روز شمار تاريخ اسلام

ماه محرم

مؤلف: سيد تقى واردى

این کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنینعليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام نگردیده است.

مقدمه ناشر

بى شك با فرا رسيدن ماه محرم تمام شيعيان به ياد يك روز غم بار مى افتند روزى كه يادآور يكى از جانسوزترين ايام سال است، روز دهم ماه محرم سال ۶۱ هجرى و سرزمين كربلا.

در اين ماه پرحادثه ترين وقايع سال نهفته است كه نبايد هيچ مسلمانى اين ايام را فراموش كند و با اينكه حدود سيصد و شصت سال از آن حادثه مى گذرد هنوز گرمى كربلا دلها را براى فرزند زهراعليها‌السلام بى تاب مى كند چرا كه بفرموده امام حسن مجتبىعليه‌السلام : هيچ روزى بالاتر از روزى كه بر اباعبدالله گذشت نيست.

لذا براى ماندگارى اين وقايع در تاريخ بر آن شدم تا اين اثر را به چاپ برسانم كه از برادر بزرگوار جناب آقاى واردى كمال سپاسگزارى را دارم ضمنا ادامه اين اثر هم در دست تاءليف مى باشد و تحت عنوان ماههاى ديگر قمرى به چاپ مى رسد.

در خاتمه اگر چه اين اثر نمى تواند وقايع تاريخ اسلام را كاملا بازگو نمايد ولى براى همه دانش پژوهان و عالمان و مدرسان رشته تاريخ مفيد فايده است. انشاء الله

مدير انتشارات دارالثقلين  

سيد عباس حسينى - مهر ۷۹

پيش سخن

قد خلت من قبلكم سنن فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبه المكذبين * هذا بيان للناس و هدى و موعظه للمتقين. (۱)

همانا پيش از شما سنت هايى گذشت، پس بگرديد در زمين و بنگريد كه فرجام ناباوران چگونه بوده است؟ اين بيانى است براى مردم و راهنما و اندرزى براى پرهيزگاران.

بى ترتيب پيش از ما، ملت ها و سنت هايى در روى زمين آشكار شده و پس ‍ از مدتى به پراكندگى، نابودى و فراموشى سپرده شده اند. گر چه اخبار آنان تا مدت هاى مديد، سينه به سينه و به صورت تحريف شده به نسل هاى بعدى منتقل مى گرديد ولى به خاطر پايين بوده اطلاعات مردم و نبود ابزار اطلاع رسانى، اطلاعات كامل و روشنى از آنها در دست نيست.

در اين ميان، تنها قرآن كريم به عنوان كتاب وحى الهى، ماجراهاى فراوانى از تاريخ گذشتگان را براى ما بيان كرده و افق تازه اى از سرنوشت آنان را به روى همگان باز كرده است. هم اكنون، قرآن كريم به عنوان قديمى ترين و معتبرترين سند تاريخى، مورد استفاده پژوهشگران و تاريخ نگاران قرار مى گيرد.

قرآن مجيد، علاوه بر اين كه انسان ها را از سرگذشت پيشينيان با خبر گردانيده، همگان را تشويق و ترغيب مى كند كه در جاى جاى زمين، سير و سياحت كنند و به طور حسى عاقبت گذشتگان، به ويژه تكذيب كنندگان پيامبران را در مناطق و نواحى مختلف مشاهده كنند. البته، همان طورى كه قرآن مجيد به صراحت بيان كرده است، سير در زمين و گردش در آفاق و يا بيان تاريخ گذشتگان، تنها براى بازگو كردن احوال آنان و سرگرمى و قصه گويى نيست؛ بلكه هدف اصلى، روشن شدن اذهان مردم و پند و عبرت گرفتن آنان از پيشينيان است. شايد از اين راه به تقوا و پرهيزكارى دست يابند و در سبيل قرار گيرند.

آشنايى و آگاهى از احوال گذشتگان و اطلاع از رويدادهاى مثبت و يا منفى تاريخ، انسان ها را كمك مى كند كه شيوه زندگى بهتر و همزيستى مطمئن ترى انتخاب كنند و براى زندگى كوتاه مدت خود در اين دنيا، از ياد خدا غافل نشده و اقدام به هر كار ناشايستى نكنند.

كتاب حاضر (ماه محرم در تاريخ اسلام) كه با همين قصد و نيت به رشته تحرير درآمده است، درصدد بيان رويدادهايى است كه در تاريخ اسلام، از مقطع عام الفيل (سال تولد پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ) تا انتهاى غيبت صغراى امام زمانعليه‌السلام - سال ۳۲۹ قمرى - به وقوع پيوسته و تاثير بسزايى در نزد مسلمانان داشته اند.

ناگفته پيداست كه شرح تمامى رويدادها در اين مقطع از تاريخ بشريت، بسيار حجيم و گسترده است و بى ترديد از توان و بضاعت يك فرد خارج است. براى چنين منظورى به تلاش و كار گروهى پژوهشگران و تاريخ نگاران نياز است.

ولى اطلاع رسانى از تاريخ اسلام و مسلمانان قرون اوليه، به هر مقدار ممكن، مى تواند مفيد و ثمربخش باشد و نسلهاى حاضر و آينده مسلمانان را با سرگذشت پيشينيان آگاه گرداند.

اين كتاب، كه به سبك تازه و روان جهت استفاده و مطالعه دانش پژوهان به ويژه دانشجويان، مبلغان دينى و مدرسان رشته تاريخ تدوين يافته است، تنها رويدادهاى يك ماه از سال قمرى، يعنى ماه محرم الحرام را كه نخستين ماه سال قمرى است، مورد بررسى قرار داده است و اگر توفيقى در ادامه كار از سوى خداى سبحان به دست آيد، به همين روال ساير ماهها را مورد پژوهش قرار داده و به صورت مجزا در اختيار خوانندگان ارجمند قرار بدهيم.

اما بخشهاى كلى اين كتاب، عبارتند از:

۱ - ماه محرم در آينه آيات و اخبار.

۲ - روزشمار رويدادهاى ماه محرم.

۳ - سال شمار ماه محرم.

۴ - واقعه كربلا.

اميد است اين اثر ناچيز مورد بهره ورى تمامى دانش پژوهان و فرهنگيان جامعه اسلامى قرار گرفته و خرسندى ولى نعمت جهان هستى، حضرت حجة بن الحسن، مهدى موعودعليه‌السلام را در پى داشته باشد.

بهار ۱۳۷۹ سيد تقى واردى

آشنايى با تاريخ قمرى

تاريخ ‌هاى متعددى در ميان مردم جهان در گذشته رواج داشته و مورد استفاده ملتها قرار گرفته كه برخى از آنها به تدريج از ميان رفته و به بوته فراموشى سپرده شده اند ولى برخى از تاريخ ‌هاى گذشته، همچنان در گذر زمان، استمرار يافته و حيات خويش را حفظ كردند و در عصر كنونى نيز به قوت خود باقى بوده و مورد استفاده ملتها قرار دارند.

تاريخ قمرى كه از گردش ماه به دور زمين پديد مى آيد، از جمله تاريخ ‌هايى است كه نسبتا عمرى دراز پيدا كرده است.

اين تاريخ، گرچه پيش از اسلام نيز در ميان برخى از ملتها و امتها، از جمله عربها متداول بود، ولى پس از ظهور دين اسلام، به عنوان تاريخ رسمى اين دين درآمد و بسيارى از احكام عملى و فقهى اسلام بر آن، مبتنى شده اند. همانند روزه گرفتن در ماه مبارك رمضان، به جاى آوردن اعمال حج در ماههاى حرام، ايام اعتكاف و غيره.

اين تاريخ، هم اكنون تاريخ مشترك قريب به يك ميليارد و پانصد ميليون تن از مسلمانان جهان مى باشد.

به تاريخ قمرى، تاريخ هلالى نيز گفته مى شود. زيرا ماه (قمر) هنگامى كه يك دور خود را از هلال آغاز كند تا دورش به پايان برسد و به هلال بعدى وصل گردد، يك ماه پديد مى آيد و با دوازده بار تكرار اين چنينى، يك سال قمرى شكل مى گيرد.

مدت هر ماه قمرى عبارتند از: محرم، صفر، ربيع الاول، ربيع الثانى، جمادى الاولى، جمادى الثانية، رجب، شعبان، رمضان، شوال، ذى قعده و ذى حجه.

مسلمانان صدر اسلام بنابر پيشنهاد اميرالمؤمنان حضرت على بن ابى طالبعليه‌السلام و تصويب خليفه وقت، هجرت سرنوشت ساز پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از مكه معظمه به مدينه منوره را مبدا سال قمرى قرار داده اند. بدين جهت، تاريخ قمرى را تاريخ هجرى قمرى ناميده اند.

نزديك ترين تاريخ به تاريخ قمرى، همان تاريخ هجرى شمسى است كه بر اساس گردش زمين به دور خورشيد، به مدت ۳۶۵ روز و ۶ ساعت طول مى كشد.

مبدا تاريخ هجرى شمسى، نيز هجرت پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از مكه معظمه به مدينه منوره است. اين تاريخ، هم اكنون تاريخ رسمى جمهورى اسلامى ايران و برخى از ملت هاى اسلامى مجاور مى باشد.

تحقيقى درباره پيدايش تاريخ قمرى

قرآن كريم به روشنى بيان كرده است: از روزى كه خدا آسمان ها و زمين را پديد آورد (زمان تحقق يافت) خداوند متعال در كتاب خود (لوح محفوظ) تعداد ماه ها را، دوازده عدد قرار داده است و از ميان آنها، چهار ماه را حرام كرده است.(۲)

از ميان اين كه ماه هاى حرام، تنها در سال قمرى وجود دارند، دانسته مى شود كه تاريخ قمرى از آغاز آفرينش هستى شكل گرفت و در نزد پروردگار متعال، ملاك و معيار تاريخ بشر قرار گرفت.

اما از اين كه اين تاريخ، از زمانى در ميان مردم و در عصر كدام يك از پيامبران الهى مرسوم و معمول شده است، اطلاع دقيقى در دست نيست.

برخى از تاريخ نگاران، استقرار كشتى حضرت نوحعليه‌السلام در كوه جدى را مبدا تاريخ قمرى دانسته اند.

در تاريخ يعقوبى آمده است: استقرار كشتى نوحعليه‌السلام در كوه جدى در ماه محرم واقع گرديد. به همين جهت محرم، اول سال شناخته شد.(۳)

هم چنين در تاريخ طبرى گفته شد: استقرار كشتى نوح، در دهم محرم (عاشورا) واقع گرديد.(۴)

علاوه بر مورخان اهل سنت، برخى از مورخان شيعه نيز استقرار كشتى نوحعليه‌السلام را در دهم محرم (عاشورا) دانسته و حوادث مهم ديگرى نيز براى اين روز بيان كرده اند.

برخى از آن حوادث عبارتند از: پذيرش توبه حضرت آدمعليه‌السلام و همسرش حضرت حوا از سوى پروردگار متعال،(۵) ميلاد حضرت عيسى بن مريمعليه‌السلام (۶) و نجات بنى اسرائيل و حضرت موسىعليه‌السلام از ستم هاى فرعونيان و...

به همين جهت روايات فراوانى از طريق شيعه و اهل سنت درباره عبادت اين ماه، به ويژه روزه گرفتن وارد شده است.

ولى با تتبع و برسى بيشتر در منابع تاريخى و روايى، صحت گفتار مزبور، از جمله اين كه استقرار كشتى نوحعليه‌السلام و يا حوادث ديگر مربوط به پيامبران الهىعليه‌السلام ، در شب عاشورا و يا ماه محرم واقع شده باشند، مورد ترديد قرار مى گيرد و اين شبهه در اذهان پژوهشگران به وجود مى آيد كه بنى اميه و بنى عباس در سال هاى سيطره خود بر مسلمانان، براى تحت الشعاع قرار دادن شهادت امام حسينعليه‌السلام و به فراموشى سپردن قيام خونين كربلا، به نقل اين گونه حوادث و ترويج آن ها اقدام كرده و با رشوه و تطميع و يا تهديد راويان و مورخان، اين گونه مطالب را در منابع اسلامى وارد كردند.

گواه بر اين مطلب روايات چندى است كه در اين باب وارد شده اند كه به عنوان نمونه، برخى از آن ها را در اين جا بيان مى كنيم:

۱ - معلى بن خنيس (خدمتكار و كارپرداز امام جعفر صادقعليه‌السلام ) از امام صادقعليه‌السلام روايت كرده است كه كشتى نوح در «نوروز» (نخستين روز بهار) بر كوه جدى استقرار يافت.(۷)

۲ - حديث ديگرى از معلى بن خنيس، از امام صادقعليه‌السلام روايت شده است و گفتار فوق را تاييد مى كند و درباره (نوروز) به تفصيل سخن گفته است.(۸)

۳ - ابن عباس روايت كرده است كه دو برادر يهودى به نزد حضرت علىعليه‌السلام رسيده و از آن حضرت درباره عددهايى كه در تورات و انجيل آمده است و قرآن كريم نيز به آن ها اشاره نموده است، پرسش ‍ نمودند.

آن حضرت در پاسخ آنها فرمود: اما يك، همانا خداى سبحان است كه يكى است و شريكى براى وى متصور نيست. اما دو، همانا آدم و حوا هستند كه نخستين دوتايى عالم بشريت اند. آن حضرت، به همين نحو اعداد را تفسير كرد تا رسيد به عدد بيست، در اين باره فرمود: اما بيست همانا بيستم ماه رمضان است كه خداوند متعال، زبور را بر داوودعليه‌السلام نازل كرد؛ اما بيست و يك، همانا خداوند متعال در اين روز، آهن را براى داوودعليه‌السلام نرم و لين قرار داد؛ اما بيست و دو، همانا در بيست و دوم اين ماه كشتى نوح بر كره جدى بر زمين نشست.(۹)

اين حديث، طولانى است و ما تنها به محل شاهد موضوع مورد بحث، اشاره كرديم و از آن استفاده مى شود كه استقرار كشتى نوحعليه‌السلام بر روى زمين، در روز ۲۲ رمضان بوده است، نه ماه محرم.

۴ - ميثم تمار كه از خواص ياران اميرمؤمنانعليه‌السلام و از حواريان آن حضرت محسوب مى گردد و از آن حضرت به اندازه استعداد خود، دانش و معرفت فرا گرفت و بر رازهاى نهان و اخبار غيبى، اطلاع داشت،(۱۰) در اين باره سخن تازه اى دارد.

وى، در حالى كه چند هفته پيش از شهادت امام حسينعليه‌السلام در كربلا، به دست دژخيمان عبيدالله بن زياد در كوفه، اعدام شده بود، شهادت امام حسينعليه‌السلام را در روز عاشورا پيش بينى و پيش گويى كرد، وى در اين باره گفت:

به زودى، اين امت، فرزند پيامبرشان را در دهم محرم (روز عاشورا) به شهادت مى رسانند و دشمنان خدا اين روز را روز بركت و مبارك مى نامند. اين خبر همان چيزى است كه در علم الهى است و مولايم اميرمؤمنانعليه‌السلام مرا به آن آگاه فرموده است.

آن حضرت به من خبر داد كه هر موجودى براى مظلوميت و شهادت امام حسينعليه‌السلام مى گريد. حتى حيوانات وحشى بيابان ها و جنگل ها، ماهى هاى درياها و پرندگان آسمان ها؛ هم چنين خورشيد، ماه، ستارگان، آسمان و زمين و مؤمنان انس و جن و تمام فرشتگان خدا در آسمان ها و زمين ها، و رضوان و مالك و حاملان عرش الهى بر او مى گريند و از آسمان، خون و خاكستر مى بارد.

آن گاه فرمود: لعنت خدا بر قاتلان حسينعليه‌السلام واجب خواهد شد،

همانطورى كه بر مشركان، مسيحيان، يهوديان و گبريان واجب گرديده است.

سپس راوى از ميثم تمار پرسيد: اى ميثم! در حالى كه حسين بن علىعليه‌السلام در چنين روزى به شهادت مى رسد. پس چگونه مردم، اين روز (عاشورا) را روز مبارك و بركت مى نامند؟

در اين هنگام، ميثم گريه كرد و اشك چشمانش از گونه هايش، سرازير شد و گفت: آنان به خاطر حديثى كه جعلى و بى پايه است، پنداشته اند كه در اين روز، خداى سبحان، توبه آدمعليه‌السلام را پذيرفت، در حالى كه توبه آدمعليه‌السلام در ماه ذى حجه پذيرفته شد؛ آنان گمان كرده اند كه در اين روز، خداوند سبحان، توبه داوودعليه‌السلام را پذيرفت در حالى كه پذيرش توبه داوود در ماه ذى حجه بوده است؛ هم چنين آنان خيال كرده اند كه در اين روز خداوند متعال، يونسعليه‌السلام را از شكم ماهى بيرون انداخت، در حالى كه وى در ذى حجه، از شكم ماهى بيرون انداخته شد؛ آنان پنداشته اند كه كشتى نوحعليه‌السلام در اين روز، بر كوه جدى استقرار يافت، در حالى كه اين كشتى در هيجدهم ذى حجه بر زمين نشست؛ آنان مى گويند كه در چنين روزى، خداوند متعال دريا را براى قوم بنى اسرائيل شكافت و آنان را به همراه موسىعليه‌السلام از دريا عبور داد و از دست فرعونيان رهايى بخشيد، در حالى كه اين حادثه در ماه ربيع الاول، واقع گرديده است.

آن گاه ميثم به راوى گفت: بدان كه در روز قيامت، حسين بن علىعليه‌السلام ، سرور شهيدان است و براى ياران او درجه اى بالاتر از ساير شهيدان است. و اما تو، هر گاه خورشيد را سرخ فام ديدى كه گويا خون آلود است، بدان در آن روز، حسين بن علىعليه‌السلام را به شهادت رسانيده اند!

راوى گفت: پس از مدتى، يك روز خورشيد را بر هاله اى پوشيده از سرخى ديدم، دانستم كه در اين روز، مولايم حسين بن علىعليه‌السلام به شهادت رسيد و پيش گويى ميثم تمار، محقق شد، در آن هنگام بى اختيار فريادى كشيده و به شدت گريستم.(۱۱)

بدين گونه، ميثم تمار شهادت امام حسينعليه‌السلام را پيش بينى و پيش ‍ گويى كرده بود و گفتارش به موقع تحقق يافت. از صدق و راستى اين خبر، به راحتى مى توان راستى خبر ميثم درباره پيامبران الهىعليه‌السلام را به دست آورد و اخبار مربوط به رويدادهايى را كه ادعا شده اند در روز عاشورا به وقوع پيوسته اند، مورد ترديد و يا از اساس مردود دانست.

به هر حال اين احتمال قوى تر و منطقى تر به نظر مى آيد كه گفته شود، آغاز تاريخ قمرى در شبه جزيره عربستان، از زمان حضرت ابراهيمعليه‌السلام و فرزندش حضرت اسماعيلعليه‌السلام رايج گرديده است.

زيرا پس از آن كه حضرت ابراهيمعليه‌السلام ، همسرش هاجر و كودك نوزادش اسماعيلعليه‌السلام را به سرزمين خشك و غير معمور مكه منتقل كرد و چشمه زمزم با معجزه اسماعيلعليه‌السلام به وجود آمد، به تدريج مكه رو به آبادانى گذاشت و پس از چند سال، تبديل به شهرى در جزيرة العرب گرديد.

حضرت ابراهيمعليه‌السلام چند بار از فلسطين، به ديدن فرزندش ‍ اسماعيلعليه‌السلام به مكه آمد و در يكى از اين مسافرت ها، ماءموريت يافت كه به اتفاق فرزندش اسماعيل، خانه خدا را كه با طوفان نوح، از بين رفته بود، تجديد بنا نمايد.

آن دو با تلاش هاى خود، بار ديگر خانه خدا را برپا كرده و آن را محل زيارت و عبادت موحدان و مؤمنان قرار دادند.

از آن زمان، زيارت خانه خدا و انجام سالانه مراسم حج در ميان مردم، به ويژه نسل حضرت اسماعيل قرار دادند.

از آن زمان، زيارت خانه خدا و انجام سالانه مراسم حج در ميان مردم، به ويژه نسل حضرت اسماعيلعليه‌السلام متداول گرديد.

بدين جهت، تاريخ قمرى و ماه هاى قمرى، به خصوص ماه هاى ويژه حج، شكل گرفت و در ميان مردم، رايج گرديد.

ماه محرم در قرآن

ماه محرم، اگر با اين عنوان در قرآن مجيد نيامده است. و ليكن در قرآن، آيات چندى است كه درباره ماه هاى حرام و لزوم حرمت آن ها نازل شده است. ماه محرم نيز از جمله ماه هاى حرام است كه در آيات قرآن كريم به آن ها پرداخته شده است.

در اين جا آيه هايى را كه درباره ماه هاى حرام وارد شده اند، اشاره كرده و به ترجمه و شرح اجمالى آن ها مى پردازيم:

۱ - جعل الله الكعبة البيت الحرام قياما للناس و الشهرالحرام و الهدى و... (۱۲)

خداوند متعال، كعبه را كه خانه حرام است و هم چنين ماه حرام و قربانى را براى برپايى مردم (و معيشت آنان) قرار داده است.

در اين آيه، خداوند متعال فلسفه حرمت حج و ماه حرام را بيان نموده است و آن، عبارت است از معيشت و امنيت مردم در پناه آن ها و تاثير آن ها

بر اصلاح جامعه.

اگر مردم، حرمت خانه خدا و ماه هاى حرام را نگه نداند و دائم در جنگ، تجاوز و حرمت شكنى باشند، همانند اقوام و ملل پيشين به نابودى و هلاكت خواهند رسيد و با دست خود، يك ديگر را به فنا و فراموشى مى سپارند.

امنيت و آسايش مردم در ماه هاى حرام و ايام حج، موجب تقويت روابط اجتماعى و انسانى شده و مردم را به هم دلى و هم سويى سوق مى دهد و آنان را از پراكندگى و خوارى، به عزت و سربلندى مى رساند.

۲ - يا ايها الذين آمنوا لا تحلوا شعائر الله و لا الشهرالحرام... (۱۳)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد، شعائر الهى و ماه حرام را بر خود حلال و مباح نسازيد.

اين آيه، بنا به نقل برخى از مفسران(۱۴) در روز فتح مكه، خطاب به مسلمانان فاتح نازل شد و به آنان فرمان داد كه پس از پيروزى بر مشركان، شعائر الهى و ماه هاى حرام را ناديده نگيرند و بسان گذشته، نسبت به آن ها پاى بند و متعهد باشند.

بنابراين، اگر آنان به مشركانى برسند كه آداب جاهليت را در زيارت خانه خدا انجام مى دهند، نسبت به آنان عصبانى نشده و آنان را به قتل نرسانند. زيرا در خانه امن الهى و در ماه حرام قرار دارند.

۳ - فسيحوا فى الارض اربعة اشهر و اعلموا انكم غير معجزى الله و ان الله مخزى الكافرين. (۱۵)

چهار ماه (به دور از جنگ و خون ريزى) در زمين سير و سياحت كنيد (و مراسم حج خود را به راحتى به جاى آوريد) و بدانيد كه شماها نمى توانيد بازدارنده از خواست خدا باشيد و به درستى كه خداوند متعال، كافران را خوار مى كند.

در اين آيه، خداوند سبحان مردم را در استفاده بهينه از ماه هاى حرام، از جمله سير و سياحت، زيارت و انجام مراسم حج فرا خواند و آنان را به اين امر تشويق كرده است و يادآورى نمود كه اگر بدخواهان و كافران بخواهند اين آزادى را از مردم بگيرند، از سوى خداوند متعال به خوارى و نابودى مبتلا مى گردند.

۴ - يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه، قل قتال فيه كبير و صد عن سبيل الله و كفر و به و المسجد الحرام و اخراج اهله منه اكبر عند الله، و الفتنه اكبر من القتل... (۱۶)

(اى محمد) از تو درباره جنگ در ماه حرام پرسش مى كنند، در پاسخ آنان بگو: جنگ و درگيرى در اين ماه، (گناهى) بزرگ و بازدارنده از راه خدا و موجب كفر به (نعمت هاى) خدا و مسجدالحرام است. (ولى) اخراج اهالى (مسلمان) اين شهر، در نزد خدا گناهش بزرگتر است و دسيسه كردن (مشركان از جهت گناه بزرگتر از قتل است.

اين آيه، به صراحت تمام حرمت ماه حرام را بيان كرده است و واجب الاحترام بودن آن را به همه انسان ها گوش فرموده است.

از سياق آيه دانسته مى شود كه كافران و مشركان قريش نيز براى ماه هاى حرام، احترام ويژه اى قائل بوده و جنگ و درگيرى را در آن ها ناروا مى شمردند.

شأن نزول اين آيه درباره دسته اى از مسلمانان به فرماندهى عبدالله بن جحش اسدى است كه براى رديابى و تعقيب كاروانى از قريش، مرتكب كشتن يكى از مشركان در ماه حرام شدند.

ماجرا از اين قرار بود كه دو ماه پيش از جنگ بدر، يك دسته هفت نفرى از مسلمانان براى تعقيب كاروانى از مشركان كه از شام عازم مكه بود، از سوى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ماءموريت يافتند.

آنان، كاروان را يافته و پنداشته بودند كه در روزهاى آخر جمادى الآخر بسر مى برند و هنوز ماه رجب كه يكى از ماه هاى حرام است، فرا نرسيده است.

به همين جهت با مشركان درگير شده و در اين ميان، يك تن از مشركان به نام عمرو بن حضرمى كشته و دو نفر ديگر به نام هاى حكم بن كيسان و عبد الله بن مغيره، اسير شدند و يكى از آنان به نام مغيرة بن عثمان، از چنگ مسلمانان گريخت و اين خبر ناگوار را به مشركان مكه رسانيد.

جنگجويان مسلمان، اسيران و غنايم را به مدينه منتقل كرده و ماجرا را به عرض پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسانيدند. پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از كردار آنان ناراحت شد و آنان را نكوهش كرد و فرمود: به خدا سوگند من شما را امر به جنگ با آنان نكرده بودم.

جنگجويان چون ناخرسندى پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را ديدند، از كرده خود پشيمان شدند.

مشركان، اين حادثه را دست آويزى قرار داده و پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و مسلمانان را متهم به حرمت شكنى ماه حرام نمودند.

آنان، پيكى به نزد رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در مدينه اعزام كرده و به صورت اعتراض و انتقاد به آن حضرت گفتند: آيا در ماه حرام، جنگ و نبرد جايز است؟

در پاسخ آنان، نازل شد و جواب آنان را به روشنى بيان كرد.

خداوند متعال به آنان پاسخ داد كه جنگ در اين ماه حرام است ولى شما نيز حرمت شكنى كرده و اهالى مكه را به جرم مسلمانى از خانه و شهرشان كه براى همه بايد محل امن و آسايش باشد، اخراج نموديد. گناه دسيسه هاى شما بزرگتر و بيشتر است از كشته شدن يك نفر مشرك به طور اشتباهى در نبرد با مسلمانان.(۱۷)

۵ - الشهر الحرام بالشهر الحرام و الحرامات قصاص فمن اعتدى عليكم فاعتدوا بمثل ما اعتدى عليكم... (۱۸)

ماه حرام در برابر ماه حرام است و حرمت (شكنى) ها را قصاص مى باشد. پس كسى كه بر شما تجاوز و دست درازى كرد، شما نيز به اندازه تجاوزش، بر او دست درازى كنيد.

مراد از شهر حرام در اين آيه، ماه ذى قعده است كه در اين ماه، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و مسلمانان مدينه در سال هجرى جهت انجام عمره، عازم مكه گرديدند ولى مشركان مكه، مانع ورود آنان شده و خود را براى نبرد با آنان آماده كرده بودند. سرانجام، كارشان به صلح انجاميد كه معروف به «صلح حديبيه» شده است.(۱۹)

مشركان مى دانستند كه رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و مسلمانان پيرو آن حضرت، حرمت ماه هاى حرام را نگه مى دارند و در اين ماه ها به كارزار و جنگ با دشمنان خود نمى پردازند.

به همين جهت در صدد برآمده تا از تعهد دينى و شرعى مسلمانان سوء استفاده كرده و آنان را غافل گير و در اين ايام بر آن ها هجوم آورده و كارشان را يكسره سازند.

خداوند متعال، توطئه هاى شيطانى مشركان را نقش بر آب كرد و به پيامبرشان وحى نمود كه ماه حرام را در برابر ماه حرام است. اگر مشركان حرمت آن را شكستند و اقدام به تجاوز و جنگ كردند، بر مسلمانان واجب است با آنان مقابله به مثل نمايند. با نزول اين آيه، حربه مشركان از دست شان گرفته شد و بار ديگر در برابر پيامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به ضعف و انفال رسيده و به ناچار با آن مصالحه كردند.

۶ - فاذا انسلخ الاشهر الحرم فاقتلوا المشركين حيث وجدتموهم... (۲۰)

آن گاه كه ماه هاى حرام به پايان رسد، هر كجا مشركان را يافتيد با آنان مبارزه كنيد.

مشركان و كافران شبه عربستان، صحنه را بر مسلمانان تنگ كرده و از هر سو با آنان دشمنى مى نمودند و گاهى اقدام به هجوم و آزار مسلمانان مى كردند. مسلمانان به ستوه آمده و از رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درخواست كردند كه به آنان اجازه نبرد با مشركان را بدهد. خداوند متعال آنان را امر به صبر نمود و فرمود كه حرمت ماه هاى حرام را نگهداريد و پس ‍ از پايان اين ماه ها، پاسخ آنان را بدهيد و هر كجا آنان را يافتيد، با آنان مبارزه و نبرد كنيد.

۷ - ان عدة الشهور عند الله اثنا عشر شهرا فى كتاب الله يوم خلق السماوات و الارض منها اربعة حرم، ذلك الدين القيم فلا تظلموا فيهن انفسكم. (۲۱)

به راستى تعداد ماه ها در نزد خدا، دوازده ماه است. (و اين) در كتاب خدا است از روزى كه آسمان ها و زمين را آفريد. چهار ماه از آن ها (ذى قعده، ذى حجه، محرم و رجب) حرام مى باشند. اين است آيين استوار. پس در آن ماه ها بر خود ستم روا مداريد.

از اين آيه، استفاده مى گردد از هنگامى كه خداى سبحان، زمين و آسمان ها را آفريد و كرات آسمانى؛ از جمله ماه را در گردش به دور زمين به حركت در آورد، زمان را به سال و سال را به دوازده ماه، به تعداد منازل ماه، محدود و مشخص كرد و پيامبران الهى نيز بر اساس آن عمل كرده و اعمال و عبادات خويش (مانند روزه و حج) را تعيين مى نمودند.

هم چنين در اين آيه، به حرمت چهار ماه از سال و لزوم نگهدارى احترام آن ها به صراحت بيان شده است و اين كه شكستن حرمت آن ها و اقدام نمودند به جنگ و خون ريزى در اين مدت، ستم بر بشريت است.

مراد از «كتاب الله» در اين آيه، لوح محفوظ است و هم چنين در كتاب هايى كه بر پيامبران پيشين نازل شده اند، مطالب مزبور بيان شده اند.(۲۲)

۸ - انما النسيى زيادة فى الكفر به الذين كفروا يحلونه عاما و يحرمونه عاما ليوا طئول عدة ما حرم الله فيحوا ما حرم الله زين لهم سوء اعمالهم. (۲۳)

همانا فراموشى در كفر (عصر جاهليت) ، بسيار بود كه به واسطه آن گمراهى مى شدند آنانى كه كفر ورزيده بودند، به طورى كه سالى را حلال و سالى را حرام مى شمردند تا پاى مال كنند شمار آن چه را كه خدا حرام كرده است. پس آنان، حلال مى شمردند آن چه (ماه هايى) را كه خدا حرام كرده بود. (بدين ترتيب) كردار زشت شان بر آنان آراسته مى گرديد.

با توجه به اينكه حرمت ماه هاى حرام از يادگارهاى پيامبران بزرگ الهى از جمله حضرت ابراهيمعليه‌السلام و فرزندش اسماعيلعليه‌السلام بود و عرب ها خود از پاى بند سنت آبا و اجدادى خويش مى دانستند، بدين جهت نمى توانستند به راحتى از اين سنت الهى، يعنى پاس داشت ماه هاى حرام سرپيچى كنند. زيرا در آن صورت، حج ناامن مى شد و رغبت ساير عرب ها به شركت در مراسم حج از بين مى رفت.

در نتيجه عرب هاى مكه علاوه بر اين كه اعتبار و سيادت خود را از دست مى دادند، از درآمدهايى كه از بابت حاجيان و زائران نصيب آنان مى گرديد، محروم مى شدند.

به اين جهت، تلاش همگى آنان بر نگهدارى حرمت ماه هاى حرام و ايام حج بود.

ولى در برخى از سال ها كه ميان قبايل و و طوايف حجاز، نبرد و درگيرى هايى روى مى داد، شكيبايى آنان و پذيرفتن آتش بس و متاركه جنگ در سه ماه پشت سر هم (ذى قعده، ذى حجه و محرم) ، بر ايشان دشوار بود و در صدد گريز از آن بر مى آمدند.(۲۴)

آنان براى گريز از اين مشكل، دست به حيله هايى زدند كه مورد مذمت و سرزنش قرآن و مسلمانان قرار گرفتند.

يكى از حيله هاى آنان، اين بود كه گفتند: ماه هاى ذى قعده و ذى حجه، حرام و ماه محرم حلال گردد و پس از آن، ماه صفر حرام شود، تا ميان ذى حجه و صفر، يك ماه فرصت تجاوز و خون ريزى يكديگر را داشته باشند.

ترفند ديگر آنان، اين بود كه در هر سال، در يك ماه مراسم حج را به جا مى آورند. مثلا دو سال پشت سر هم، در ماه ذى قعده، دو سال پشت سر هم در ماه ذى حجه و دو سال پشت سر هم در ماه محرم، مراسم حج را انجام مى دادند و بقيه ماه هاى را براى خود حلال مى شمردند. پ

بدين طريق، ماه هاى حرام و ايام حج را دستخوش هوا و هوس خويش قرار داده بودند. عرب هاى مكه، يك سال پيش از حجة الوداع، مراسم حج را در ذى قعده انجام دادند و در سالى كه پيامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم براى آخرين بار به زيارت خانه خدا مشرف شد و سفرش به حجة الوداع معروف گرديد، مراسم حج در ذى حجه قرار گرفت.

در همين سال، رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ضمن خطبه اى فرمود: همانا زمان، به مانند هياتى كه خدا در آفرينش آسمانها و زمين، به وجود آورد بر مى گردد. به اين صورت كه هر سال، دوازده ماه دارد و چهار ماه از آنها حرام است كه سه ماه پشت سر هم (ذى قعده، ذى حجه و محرم) و چهارمين ماه (رجب) ميان جمادى و شعبان قرار گرفته است.(۲۵)

از آن هنگام، مراسم حج همه ساله در ذى حجه برگزار مى گردد. ولى سه ماه ديگر نيز از ماه هاى عبادت، زيارت و حج خانه خدا (به صورت عمره و مفرده) بوده و نگهدارى حرمت آنان، بر همگان لازم و واجب است.