مربی نمونه (تفسیر سوره لقمان)

مربی نمونه (تفسیر سوره لقمان)0%

مربی نمونه (تفسیر سوره لقمان) نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: شرح و تفسیر قرآن

مربی نمونه (تفسیر سوره لقمان)

نویسنده: آیة الله جعفر سبحانی
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 13239
دانلود: 4051

مربی نمونه (تفسیر سوره لقمان)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 28 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 13239 / دانلود: 4051
اندازه اندازه اندازه
مربی نمونه (تفسیر سوره لقمان)

مربی نمونه (تفسیر سوره لقمان)

نویسنده:
فارسی

 

دانشمندان به خوبى دریافته‏ اند که زیربناى زندگى در دوران کودکى پى‏ ریزى مى‏یشود و سعادت و شقاوت ادوار مختلف‏ زندگى، در گرو طرز تربیت دوران کودکى است.
یکى از مربّیان نمونه، حضرت لقمان (على نبیّنا وآله وعلیه السلام) است. اندرزهایى که لقمان به فرزند خود داده و قرآن‏ مجید آنها را به عنوان برنامه تربیتى در این سوره آورده است، همگى براساس ایجاد شخصیت در فرزند، استوار است. کتاب حاضر، در 23 فصل، تفسیرى بر سوره لقمان است. در این کتاب، مباحثى مانند «نشانه‏ هاى نیکوکاران» و «انحراف‏ در دستگاه رهبرى» و «یک اعجاز علمى قرآن» مورد بحث قرار گرفته است.

آيا اين علوم مخصوص خداست؟

۳۳.( ياايها الناس اتقوا ربكم واخشوا يوما لايجزى والد عن ولده و لا مولود هو جاز عن والده شيئاً ان وعد الله حق فلاتغرنكم الحيوه الدنيا ولا يغرنكم بالله الغرور ) ؛

اى مردم! از (مخالفت) پروردگار بپرهيزيد و بترسيد از روى كه پدر براى فرزند و فرزند براى پدر سودى نخواهد داشت. آرى، وعده الهى (درباره قيامت) حق و قطعى است. زنها تا زندگى دنيا شما را فريب ندهد و زنهار تا شيطان شما را مغرور نسازد.

۳۴.( ان الله عنده علم الساعه و ينزل الغيث ويعلم ما فى الارحام وماتدرى نفس ماذا تكسب غداً و ماتدرى نفس باى ارض تموت ان الله عليم خبير ) ؛

پيش خداست وقت روز رستاخيز (وهم) اوست كه باران نازل مى گرداند و از آنچه در رحم هاست آگاه است. هيچ كس نمى داند فردا چه به دست مى آورد و كسى نمى داند در چه سرزمينى خواهد مرد. خداوند دانا و خبير است.

ترسيمى از اوضاع رستاخيز

در نخستين آيه مورد بحث، قيافه هولناك روز رستاخيز، چنين ترسيم شده است:

روز رستاخيز، روزى است كه هر گونه روابط خويشاوندى و علايق دوستى ميان افراد از هم گسسته مى شود و هركس به نجات خود مى انديشد، پدر به فكر فرزند و فرزند به فكر پدر نيست.

وحشت آن روز به حدى است كه مادران شيرده از كودكان شير خوار غفلت مى ورزند و زنان باردار از اوضاع هول انگيز آن روز، سقط مى كنند و همه مردم را بهت و وحشت فرا مى گيرد جن (۷۲) آيه ۲.

قيافه سهمگين آن روز، آن چنان بشر را مرعوب مى سازد كه وى از پدر و مادر، از همسر و فرزند، از برادر و خواهر مى گريزد و به فكر نجات خود مى باشد عبس (۸۰) آيه ۲۶.

در آن روز حساب، گنهكاران آرزو مى كنند كه تمام عزيزان خود را از فرزند و همسر و برادر و عشيره و آنچه در روى زمين است فداى خود كنند، ولى پذيرفته نمى شود معارج (۷۰) آيه ۱۱ - ۱۴.

خداوند بارديگر در سوره لقمان (آيه ۳۳) وقوع اين اوضاع هولناك را يادآور مى شود و تاكيد مى ورزد كه:( فلا تغرنكم الحيوه الدنيا ) ؛

زندگى دنيا شما را فريب ندهد و مى فرمايد:( ولايغرنكم بالله الغرور ) ؛ يعنى عوامل فريب دهنده از شيطان و هوا و هوس، قدرت و سلطنت، مال و ثروت، باعث فراموشى چنين روزى نشود.

اساس سعادت و پايه اصلاحات

اعتقاد به روز رستاخيز، يكى از اهداف اديان آسمانى است.

حوادث حهان و تجربيات متفكران و پايه گذاران مكاتب اخلاقى و اجتماعى و هواداران اصلاحات همه جانبه بشرى، اين مطلب را به ثبوت رسانيده اند كه تامين سعادت عمومى و برقرارى صلح جهانى و خاموش گرديدن نايره هاى جنگ و برچيده شدن بساط ظلم و ستم و گسترش عدالت عمومى، جز در پرتو تحكيم عقيده و ايمان به روز حساب، امكان پذير نيست.

همه برنامه هاى اصلاحى و اخلاقى و مكاتب سياسى و اجتماعى كه هدفى جز برقرارى صلح و ترك تعدى و عدالت اجتماعى و فردى ندارند، تا ايمان به روز حساب نداشته باشند، سرابى بيش نيستند و توانايى درمان دردى را ندارند.

امروز جهان بشرى با وجود داشتن صدها برنامه جهانى و مكتبهاى اصلاحى و اجتماعى به لب پرتگاه كشيده شده و ثبات و آرامش، امنيت و عدالت از جامعه انسانى رخت برجسته است و دليل آن، اين است كه عقايد دينى كه ركن مهم آن، اعتقاد به روز حساب است، در بيشتر افراد تحليل رفته است.

علم بى كران خداوند

در آخرين آيه اين سوره، گوشه اى از علم خداوند بيان شده است:

۱. وقت رستاخيز را او مى داند، چنان كه فرمود:( ان الله عنده علم الساعه ) و در آيه ديگرى مى فرمايد:

( قل انما علمها عند ربى لايجليها لوقتها الاهو ) ؛

يعنى بگو علم رستاخيز تنها پيش اوست و كسى جز او از وقت آن آگاه نيست.

۲. وقت نزول باران را دقيقاً مى داند، اوست كه مى داند در چه لحظه اى باران مى بارد و درچه لحظه اى پايان مى يابد و در اين دشت و دمن، چه نقطه اى از باران بى بهره خواهد بود؛ خلاصه علم به نزول باران با تمام خصوصيات كيفى و كمى از علوم انحصارى اوست.

امروز بر اثر پيشرفت علم هواشناسى و علوم ديگر، ابر و باران مصنوعى ايجاد مى شود و پيشامدهاى جوى را تا مدتى تعيين مى كنند، ولى با اين همه، پيش بينيهاى آنان تقريبى است و قطعيت ندارد.

امروز اگر چه با اختراع وسايلى، مانند گرما سنج و فشار سنج و استقرار ايستگاههاى هواسنجى و مراكز هواشناسى در نواحى خشكى و دريايى قسمتى از پيش بينيهاى آنان به طور اجمال جامه عمل به خود مى پوشد، ولى هيچ گاه به گزارشهاى خود قاطع و جازم نبوده و حدسى بيش نمى دانند، حتى پيش از پيدايش علم هواشناسى، بشر سابق روى امارات و نشانه هاى جوى، گاهى نزول برف و باران را پيش بينى مى كرد، ولى پا از دايره احتمال و گمان بيرون نمى گذاشت؛ خلاصه علم به نزول باران با تمام خصوصيات كمى و كيفى، به ويژه پيش از پيدايش امارات و علايم جوى از علوم انحصارى اوست.

سيد قطب در تفسير ظلال مى گويد: هرگز آيه دلالت ندارد كه علم به نزول باران از علوم انحصارى خداست، زيرا آيه به گواه جمله( وينزل الغيث ) مى گويد اوست كه باران مى فرستد و اين جمله دلالت بر مطلب ياد شده ندارد و الا لازم بود بگويد:( ويعلم نزول المطر ) يعنى نزول باران را مى داند.

ولى سيد قطب از يك نكته كه در اصطلاح به آن وحدت سياق مى گويند، غفلت ورزيده است، زيرا موضوع نزول باران در ميان چهار موضوع ديگر گفته شده كه علم به آنها از علوم انحصارى خداوند است و اگر منظور از جمله( وينزل الغيثث ) همان علم به نزول باران نباشد، گفتن اين جمله در ميان آن چهار موضوع بى تناسب خواهد بود، زيرا اگر نزول باران، فعل خداست، همه حوادث جهانى نيز از او سرچشمه مى گيرد، چرا از ميان آنها فقط اختصاص فرستادن باران را به خود متذكر شده است، در صورتى كه او مبدأ همه افعال جهان آفرينش است.

۳. اوست كه مى داند در رحمها چيست، او از سعادت و شقاوت و سرنوشت جنين و از پسر و دختر بودن آن آگاهى دارد، حتى آن روزى كه جنين به صورت تك سلولى است، مى داند كه پسر است يا دختر، سعادتمند است يا بدبخت.

بشر با همه پيشرفتهايى كه در زمينه جنين شناسى پيدا كرده، هنوز شناسايى جنين از نظر پسر و دختر بودن از رازهاى نهفته است كه علم بر آنها دست نيافته است و اگر گاه و بى گاه روى امارات و علايمى پيش بينى هايى مى شود، تمام، جنبه خيالى و گمانى داشته و جنبه قطعى ندارد. علاوه بر اين، جمله ويعلم ما فى الارحام نه تنها علم به پسر و دختر بودن را از علوم انحصارى شمرده، بلكه علم به كليه شوون جنين را از خصايص الهى نام برده است.

۴. كسى از آينده خود اطلاعى ندارد.

۵. هيچ كس نمى داند در چه سرزمينى خواهد مرد.

نظريه ما در خصوص آيه

مفسران اسلامى به پيروى از برخى روايات، علم به اين موضوعات پنجگانه را از علوم انحصارى خدا دانسته و مى گويند: جز خدا كسى بر اين پنج موضع آگاهى پيدا نمى كند.

ما تا آن جا كه امكان داشت، اين نظريه را با مويدهاى آن بيان كرديم و نظر ما نيز هنگام(۱۳۹) نگارش اين قسمت از تفسير همين بود، ولى بعدها موقع تنظيم كتاب مفاهيم القرآن كه بخشى از آن، مربوط به علم غيب است، تغيير نظر داده و نظر ديگرى را انتخاب نموده و مشروح نظر خود را در آن كتاب نوشته ايم؛ حال اين نظر را به گونه اى مختصر بيان مى كنيم:

از نخستين جمله اى آيه استفاده مى شود كه آگاهى از وقت رستاخيز، مخصوص خداست و جز او كسى از آن آگاه نيست و نشانه اختصاص چنين علم به ذات خويش، همان مقدم داشتن لفظ عنده بر لفظ علم الساعه است كه از نظر قواعد ادبى نشانه انحصار مى باشد.

علاوه بر اين آيه، آيات ديگرى نيز به طور روشن بر اين مطلب گواهى مى دهند، از جمله آيات زير:

( اليه يرد علم الساعه ) ؛(۱۴۰)

دانستن هنگام رستاخيز فقط منحصر به اوست.

( يسئلك الناس عن الساعه قل انما علمها عندالله ) ؛(۱۴۱)

مردم از تو درباره رستاخيز مى پرستند بگو: علم آن فقط نزد خداست.

بر اين اساس، مى توان گفت: اين آيه به كمك آيات ديگر، گواه بر اين است كه علم به وقت رستاخيز جهان، از اختصاصات خداست و شايد تا نخستين لحظه وقوع آن، كسى را از آن آگاه نسازد.

آيه مورد بحث در دومين قسمت، روش سخن را دگرگون كرده و هرگز به شيوه حصر و انحصار سخن نمى گويد، بلكه مى رساند خداوند از وقت نزول باران و آنچه در ارحام مادران است آگاه است و اين نحوه سخن گفتن، غير آن است كه بگويد كه علم به آنها از مختصات خداست و احدى جز او از آن آگاه نمى گردد، خواه به علم ذاتى باشد و خواه به علم كسبى.

خلاصه، دقت در مضمون آيه مى رساند كه روش سخن گفتن آن درباره قيامت به گونه اى است و در مضوعات چهارگانه به گونه ديگر. در قسمت نخست به صورت انحصار، سخن مى گويد و مى فرمايد:( عنده علم الساعه ) يعنى پيش اوست علم به وقت رستاخيز، نه پيش كس ديگر. ولى در چهار قسمت ديگر، شيوه سخن، اين نيست كه تنها او مى داند و بس، بلكه شيوه سخن، اين است كه( ينزل الغيث ) او باران نازل مى كند (و از وقت آن آگاه است)( ويعلم مافى الارحام ) او مى داند كه در ارحام چيست؟

علم خدا به اين دو موضوع، مانع از آن نيست كه بنده اى از بندگان خدا از طريقى، مانند وحى الهى و يا الهام قلبى از وقت نزول باران و آنچه در رحم است آگاه گردد، با اين تفاوت كه علم خدا ذاتى و ضرورى است و علم پيامبران و اولياى خدا كسبى و امكانى است.

در قسمت هاى چهارم و پنجم، شيوه سخن بيشتر تغيير مى كند و هرگز محور بحث در آنها علم و آگاهى خدا از سرنوشت بشر و يا لفظ مرگ او نيست، بلكه فشار سخن، اطلاع نداشتن هر فردى از سرنوشت و محل مرگ خويش است، چنان كه مى فرمايد:

( وما تدرى نفس ماذا تكسب غدا ) ؛

و كسى نمى داند در چه سرزمينى خواهد مرد.

ولى آگاه نبودن بشر از كارهاى فرداى خويش و يا از محل مرگ خود، مطابق ناموس خلقت است كه هيچ فردى ذاتاً از غيب و از پشت پرده آگاه نيست، ولى اين امر، مانع از آن نمى شود كه خداوند برخى از اولياى خود را از كارهاى فراديش و يا نقطه اى كه در آن جا مى ميرد آگاه سازد.

خلاصه سخن: از نخستين قسمت آيه، آن هم به كمك ديگر آيات قرآن استفاده مى شود كه آگاهى از وقت قيام قيامت از مختصات خداست و جز او كسى از وقت آن آگاه نبوده و نخواهد بود، ولى در چهار فراز ديگر آيه، لحن سخن و شيوه گفتار در آنها اين است كه خدا از وقت نزول باران و از آنچه در ارحام است آگاه است؛ آگاهى او از اين دو چيز، غير آن است كه اين آگاهى حتى از طريق وحى و الهام به ديگران تعدى نكند.

همچنين دو قسمت آخر آيه، اين است كه هيچ بشرى از كارهاى فرداى خود آگاهى از مختصات باشد و بر ديگران حتى با تعليم الهى، تجاوز نمى كند و يا اراده حكيمانه خداوند بر اين تعلق گرفته است كه كسى از اين دو موضوع مطلع نشود، هرگز چنين چيزى از اين جمله ها استفاده نمى شود.

موقعى اين حقيقت را بيشتر تصديق مى كنيد كه روايات مربوط به علم غيب را در نظر بگيريد. در اين روايات از آگاهى پيشوايان معصوم از سرنوشت انسهانها و محل مرگ و شهادت خود سخن به ميان آمده است. اين روايات از نظر تعداد آن چنان فزونى دارد كه هرگز نمى تواند آنها را به بهانه اين كه غالباً سند ندارند رد كرد يا تاويل نمود.

گذشته از اين كه علم هواشناسى، علم نوپا و نوبنياد است و هنوز پنجاه سال بيشتر از عمل آن نگذشته است، ممكن است بشر بر اثر تكامل دستگاههاى مربوط به هواشناسى، از وقت نزول برف و باران به درستى آگاهى پيدا كند، هر چند تا كنون در اين قسمت، پيشرفت زيادى نكرده و چه بسا گزارشهاى اداره هواشناسى نادرست از آب در آمده است.

درباره چنين شناسى، بشر در آستانه تكميل وسايلى است كه او را از وضع رحم آگاه سازد؛ بدنيست به گزارش زير توجه فرماييد:

با دستگاه الكترونيكى جنس پسر يا دختر قبل از تولد معلوم مى شود. با دستگاه مذكور ناهنجاريهاى نوزاد نيز مشخص مى شود.

دستگاهى كه جنسيت جنين را در رحم مادر تعيين مى كند، در يكى از بيمارستانهاى تهران به كار افتاد. به وسيله اين ماشين جديد الكترونيكى مى توان تصوير جنين و طرز قرار گرفتن آن را در رحم بر روى تلويزيون مدار بسته مشاهده كرد.

دكتر حسين پارسا رئيس بيمارستان و رئيس آموزشگاه عالى مامائى ضمن اعلام اين خبر، توضيح داد با به كار افتادن ماشين الكترونيكى تصوير جنين از دو ماهگى به وسيله امواج الكترونيك بر روى صفحه تلويزيون ظاهر مى شود، به طورى كه به روشنى مى توان محل جفت و قطر سر جنين ولگن را جهت تشخيص نحوه زايمان (طبيعى يا غير طبيعى) بر روى صفحه تلويزيون ديد. امواجى كه جهت دريافت تصوير جنين به كار مى رود، هيچ گونه خطرى براى جنين ندارد.

پسر يا دختر بودن

دكتر پارسا همچنين گفت: براى اولين بار در ايران، دستگاه جديدى نصب شده كه به وسيله اين دستگاه با كشيدن مقدارى از مايعى كه جنين در آن شناور است، مى توان جنسيت جنين را از نظر دختر يا پسر بودن تعيين كرد. وى يادآور شد كه از اين دستگاه، فقط به منظور تشخيص ناهنجريهاى مادرزادى كه در جنين دختر يا پسر تظاهر مى كند استفاده مى شود. پزشكان بيمارستان با استفاده از اين دستگاه تا كنون تواسنته اند، بيش از ۹۷ درصد ناهنجاريهاى مادر زادى جنين را تشخيص دهند.

وى در مورد دستگاه الكترونيكى اضافه كرد كه با ترسيم تصوير جنين بر روى صفحه تلويزيون، سر جنين اندازه گيرى مى شود و محل جفت مشخص مى گردد و اين خود باعث خواهد شد كه از بسيارى سزارين هاى بى مورد جلوگيرى به عمل آيد.(۱۴۲)

ولى بنا به نظرى كه ابراز گرديد، آگاهى بشر به گونه اى از اين موضوعات، مانع از آن نيست كه ذاتاً و منهاى اطلاعات علمى، از اين موضوعات آگاه نباشد، هر چند با تبادل معلومات جوى و يا كار دستگاههاى الكترونيكى از اوضاع رحم و جنين آگاه گردد. رواياتى كه در تفسير آيه وارد شده و آگاهى از اين موضوعات را از مختصات خدا دانسته است از نظر سند، ضعيف و ناتمام مى باشند.(۱۴۳)

تنها چيزى كه در اين مورد در خور اعتماد است، خطبه نهج البلاغه است كه آيه را بسان نظريه مشهور تفسير مى كند و چون سخن امام در مورد خاصى وارد شده است، يكى از مستمعان كم ظرفيت نتوانست، علم امام را به حوادث آينده، تحمل كند و به امام گفت: مدعى علم غيب هستى؟ امام براى ساكت كردن او موضوع انحصارى بودن امور پنجگانه را مطرح كرده است؛ از اين جهت بايد كلام امام را به نحوى تاويل نمود و مرحوم مجلسى در بحارالانوار براى كلام امام محتملاتى را بيان كرده است، علاقه مندان مى توانند به آن جا مراجعه كنند.

جعفر سبحانى

قم - حوزه عليمه

ذوالحجه ۱۳۹۷ / دى ماه ۱۳۵۴

پی نوشت ها :

۱ - (ليستادوهم ميثاق فطرته، ويذكروهم منسى نعمته، ويحتجوا عليهم بالتبليغ، ويشيروالهم دفائن العقول).

۲ - ناصرالدين صاحب الزمانى، ديباچه اى بر رهبرى، ص ۳۳۱ و ۳۳۲.

۳ - بنابراين، اساس تربيت را عوامل چهارگانه تشكيل مى دهند و با دقت در جمله هاى متن هر چهار عامل روشن مى شود.

۴ - ماذا خسرالاسلام بانحطاط المسلمين، ص ۸۰.

۵ - تفسير برهان، ج ۱، ص ۳۴.

۶ - (ان الله تبارك و تعالى انزل هذا القرآن بهذه الحروف التى يتداولها جميع العرب ثم قال: لئن اجتمعت الانس والجن على أن ياتوا بمثل هذا القرآن لاياتون بمثله ولوكان بعضهم لبعض ظهيراً). (توحيد صدوق، ص ۱۶۲.

۷ - اعراف (۷) آيه ۱۵۸.

۸ - احزاب (۳۳) آيه ۴۰.

۹ - بقره (۲) آيه ۱۸۵.

۱۰ - اسراء (۱۷) آيه ۸۲.

۱۱ - همان، آيه ۴۱.

۱۲ - طه (۲۰) آيه ۱۲۶.

۱۳ - بقره (۲) آيه ۲۶.

۱۴ - از قديم الايام، حكيم را چنين تعريف كرده اند: (من يضع الاشياء مواضعها).

۱۵ - بقره (۲) آيه ۵.

۱۶ - تكاثر (۱۰۲) آيه ۱.

۱۷ - خواننده گرامى توجه داشته باشد كه اين كتاب در زمان طاغوت تاليف شده است، اگر چه امروزه نيز مستكبران از طريق ماهواره و ويدئو قصد دارند جوانان را به فساد بكشند. (ويراستار).

۱۸ - (كيف بكم اذا فسدت نساوكم، وفسق شبابكم، و لم تامروا بالمعروف، ولم تنهوا عن المنكر؟ فقيل له: ويكون ذلك يا رسول الله؟ فقال: نعم، و شر من ذلك. كيف بكم اذا امرتم بالمنكر و نهيم عن المعروف؟ فقيل له: يا رسول الله، و يكون ذلك؟ قال: نعم، و شر من ذلك. كيف بكم اذا رايتم المعروف منكرا و المنكر معروفاً). (وسائل الشيعه، ج ۴، ص ۳۹۴.

۱۹ - كهف (۱۸) آيه ۱۰۳ و ۱۰۴.

۲۰ - نسل سرگردان، ص ۴۱ - ۴۳.

۲۱ - رعد (۱۳) آيه ۲؛ لقمان (۳۱) آيه ۱۰.

۲۲ - تبيان، ج ۶، ص ۲۱۳.

۲۳ - برهان، ج ۲، ص ۲۷۸.

۲۴ - سفينه البحار، ج ۲، ص ۵۷۴؛ وقريب به همين در مجمع البحرين، ماده كوكب وارد شده است و به جاى جمله عمودين من نور، و ممكن است منظور از عمودين (دو ستون) همان دو قانون نيروى جاذبه و گريز از مركز باشد. مجمع البحرين، ص ۱۳۲.

۲۵ - فاطر (۳۵) آيه ۴۱.

۲۶ - نهج البلاغه، خ ۱۸۶.

۲۷ - نحل (۱۶) آيه ۱۵.

۲۸ - نبا (۸۷) آيه ۷.

۲۹ - نهج البلاغه، خ ۹۱.

۳۰ - قرآن و آخرين پيامبر، ص ۱۸۵.

۳۱ - نبا (۷۸) آيه ۷.

۳۲ - نهج البلاغه، خ ۱.

۳۳ - همان، خ ۹۱.

۳۴ - درباره آگاهى اجمالى از شرايط تحقق حيات در روى زمين ر. ك: سرچشمه هستى، ص ۱۰۳ - ۱۱۱.

۳۵ - حج (۲۲) آيه ۷۳.

۳۶ - (لم يكن نبياً ولكن كان عبداً كشير التفكر، حسن اليقين، احب الله فاحبه و من عليه بالحكمه). (مجمع البيان، ج ۴، ص ۱۵).

۳۷ - همان، ص ۳۱۷.

۳۸ - همان، ص ۳۱۵.

۳۹ - عنكبوت (۲۹) آيه ۶۹.

۴۰ - بحارالانوار، چاپ ايران، ج ۷۰، ص ۲۴۹.

۴۱ - همان، ص ۷۱۰.

۴۲ - در روايت ديگرى مى فرمايد: (من انعم الله عليه نعمه فعرفها بقلبه و علم ان المنعم عليه، الله تعالى فقد ادى شكرها. ) (سفينه البحار، ج ۱، ص ۷۱۱؛ تحف العقول، ص ۳۶۹).

۴۳ - گاهى اين مراتب سه گانه به گونه اى براى ايمان كه يك نوع سپاسگزارى است از پيامبر نقل شده است كه وى فرمود: (الايمان عقد لالقلب، ونطق باللسان، و عمل بالاركان). (سفينه البحار، ج ۱، ص ۷۱۰).

۴۴ - سفينه البحار، ج ۱، ص ۷۰۹.

۴۵ - كيهان، ۲۳ / ۸ / ۴۶.

۴۶ - احقاف (۴۶) آيه ۲۵. قسمت اخير، از مجله مكتب اسلام، شماره ۲، از سال نهم نقل شده است.

۴۷ - نهج البلاغه، ك ۳۱.

۴۸ - مستدرك الوسائل، ج ۲، ص ۶۲۵.

۴۹ - صحيفه سجاديه.

۵۰ - (المراه الحسناء فى المنبت السوء) (كنزالعمال، ج ۱۶، ص ۳۰۰، ح ۴۴۵۸۷).

۵۱ - جن (۷۲) آيه ۱۸.

۵۲ - همان، آيه ۲۰.

۵۳ - مومن (۴۰) آيه ۶۰.

۵۴ - مائده (۵) آيه ۳۵. قريب به همين مضمون، اسراء (۱۷) آيه ۵۷ م

۵۵ - يوسف (۱۲) آيه ۹۷.

۵۶ - همان، آيه ۹۸.

۵۷ - نساء (۴) آيه ۶۴.

۵۸ - منافقون (۶۳) آيه ۵.

۵۹ - توبه (۹) آيه ۱۰۳.

۶۰ - هر چند بيمارى شرك و بت پرستى در كشورهاى هند و ژاپن و قسمتى از خاور دور و آسياى جنوبى به قوت خود باقى است و چه بدبختى هايى از اين راه دامنگير آنها شده است.

۶۱ - فرقان (۲۵) آيه ۴۳.

۶۲ - حجج (۲۲) آيه ۳۱.

۶۳ - بقره (۲) آيه ۲۶۱ - ۲۶۵.

۶۴ - بقره (۲) آيه ۲۶۴.

۶۵ - اسراء (۱۷) آيه ۲۳.

۶۶ - بقره (۲) آيه ۱۸۰.

۶۷ - همان، آيه ۲۱۵.

۶۸ - اسراء (۱۷) آيه ۲۳.

۶۹ - مريم (۱۹) آيه ۱۴.

۷۰ - براهيم (۱۴) آيه ۴۱.

۷۱ - ارتباط اين آيه با آيه هاى زير روشن است، زيرا يكى از نصايح حكيمانه لقمان در آيه سيزدهم به فرزند خود، نهى از شرك بود و اين آيه نيز در همان موضوع بحث مى كند.

۷۲ - اسراء (۱۷) آيه ۳۶.

۷۳ - زخرف (۴۳) آيه ۲۲ - ۲۴.

۷۴ - بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۱۸.

۷۵ - همان، ص ۲۱.

۷۶ - لقمان (۳۱) آيه ۱۵.

۷۷ - زمر (۳۹) آيه ۱۸.

۷۸ - يونس (۱۰) آيه ۳۵.

۷۹ - لقمان (۳۱) آيه ۱۵.

۸۰ - در تفسير آيه شانزدهم از همين سوره درباره آگاهى خداوند از تمام خصوصيات اعمال ما و در تفسير آيه سى و سوم درباره معاد به گونه اى بحث خواهيم كرد.

۸۱ - مومن (۴۰) آيه ۵۷.

۸۲ - سبا (۳۴) آيه ۳.

۸۳ - انعام (۶) آيه ۵۹.

۸۴ - آل عمران (۳) آيه ۵.

۸۵ - تورات، كتاب پيدايش، فصل دوم.

۸۶ - اعراف (۷) آيه ۱۵۴.

۸۷ - توبه (۹) آيه ۳۵.

۸۸ - آل عمران (۳) آيه ۳۰.

۸۹ - كهف (۱۸) آيه ۴۹.

۹۰ - زلزله (۹۹) آيه ۷.

۹۱ - نحل (۱۶) آيه ۹۷.

۹۲ - طبقات ابن سعد، ج ۲، ص ۱۵۳ - ۱۵۴؛ سيره ابن هشام، ج ۲، ص ۴۹۰.

۹۳ - ابراهيم (۱۴) آيه ۳۷.

۹۴ - مريم (۱۹) آيه ۳۱.

۹۵ - همان، آيه ۵۵.

۹۶ - طه (۲۰) آيه ۱۴.

۹۷ - عنكبوت (۲۹) آيه ۴۵.

۹۸ - الميزان، ج ۱۶، ص ۱۴۱.

۹۹ - بحارالانوار، ج ۱۱، ص ۱۰۵.

۱۰۰ - آل عمران (۳) آيه ۱۱۰.

۱۰۱ - نهج البلاغه، خ ۸۷.

۱۰۲ - نهج البلاغه، خ ۳۷۴.

۱۰۳ - وسائل الشيعه، ج ۱۱، ص ۳۹۵.

۱۰۴ - انفال (۸) آيه ۲۵.

۱۰۵ - نهج البلاغه، خ ۸۲.

۱۰۶ - انفال (۸) آيه ۶۵.

۱۰۷ - رعد (۱۳) آيه ۲۴.

۱۰۸ - آل عمران (۳) آيه ۲۰۰.

۱۰۹ - (قاتل ابن سميه فى النار).

۱۱۰ - حجرات (۴۹) آيه ۹.

۱۱۱ - نهج البلاغه، خ ۳۴۷.

۱۱۲ - كافى، ج ۲، ص ۳۱۲.

۱۱۳ - سفينه البحار، ج ۲، ص ۴۵۹.

۱۱۴ - معانى الاخبار، ص ۴۲۶.

۱۱۵ - فرقان (۲۵) آيه ۶۳.

۱۱۶ - آل عمران (۳) آيه ۱۹۱.

۱۱۷ - ابراهيم (۱۴) آيه ۳۲

۱۱۸ - جائيه (۴۵) آيه ۱۲.

۱۱۹ - نحل (۱۶) آيه ۱۲.

۱۲۰ - سبا (۳۴) آيه ۱۲.

۱۲۱ - انبياء (۲۱) آيه ۸۱.

۱۲۲ - نساء (۴) آيات ۱۵۷ - ۱۵۸.

۱۲۳ - ر. ك: اسراء (۱۷) آيه ۱ و نجم (۵۳) آيات ۱۳ - ۱۸.

۱۲۴ - جاثيه (۴۵) آيه ۱۳.

۱۲۵ - لقمان (۳۱) آيه ۲۰.

۱۲۶ - ابراهيم (۱۴) آيه ۳۳.

۱۲۷ - در اين جا تعبير نفوذ بسيار جالب است، هم از تعبير تسخير فضا واقع بينانه تر است و هم حكايت از وجود موانع مختلف برسر اين راه مى كند، زيرا تعبير به نفوذ معمولا آن جا مطرح است كه موانعى در كار باشد و اين موانع به گونه اى باشد كه تنها با قدرت وقوت از راه برداشته شود.

۱۲۸ - نگارنده در كتاب راه خداشناسى در خصوص نهادى بودن حس خداشناسى به طور مبسوط سخن گفته است.

۱۲۹ - اعراف (۷) آيه ۱۹۴ و ۱۹۷.

۱۳۰ - مى نامند، اين سحابى تنها داراى چندين ميليون خورشيد است.

۱۳۱ - نجوم براى همه.

۱۳۲ - عدد هفت در عرب كنايه از تكثير است و اين اصطلاح در هفتاد نيز وارد شده است.

۱۳۳ - نهج البلاغه، خ ۱۸۶.

۱۳۴ - نهج البلاغه، خ ۱۸۵.

۱۳۵ - اين واحد درجه حرارت از نام فارنهايت فيزيكدان آلمانى مبتكر اين درجه بندى گرفته شده است. در ميزان الحراره فارنهايت، نقطه بستن آب، ۳۲ و نقطه به جوش آمدن آن، ۲۱۲ است.

۱۳۶ - روم (۳۰) آيه ۸.

۱۳۷ - ر. ك: نگارنده، راه خداشناسى

۱۳۸ - قرآن گوشه اى از خشم و غضب باد را كه در حقيقت مظهر خشم الهى است درباره قوم عاد چنين بيان مى كند: (انا ارسلنا عليهم ريحا صرصرا فى يوم نحس مستمر، تنزع الناس؟ نهم اعجاز نخل منقعر)؛ يعنى ما در روز شومى، باد شديد به سوى قوم عاد فرستاديم كه مردم را مانند ريشه نخلهاى كنده از جاى مى كند (قمر (۵۴) آيه ۱۹).

۱۳۹ - اردى بهشت ۱۳۴۵ برابر محرم ۱۳۶۸.

۱۴۰ - فصلت (۴۱) آيه ۴۷.

۱۴۱ - احزاب (۳۳) آيه ۶۳.

۱۴۲ - اطلاعات، ش ۱۴۷۷.

۱۴۳ - بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۱۰۳ و ۱۰۴؛ نيز رك: مفاهيم القرآن، ص ۳۲۸.