قصه های قرآن به قلم روان

قصه های قرآن به قلم روان0%

قصه های قرآن به قلم روان نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: مفاهیم قرآنی

قصه های قرآن به قلم روان

نویسنده: محمد محمدی اشتهاردی
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 35166
دانلود: 6483

قصه های قرآن به قلم روان
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 27 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 35166 / دانلود: 6483
اندازه اندازه اندازه
قصه های قرآن به قلم روان

قصه های قرآن به قلم روان

نویسنده:
فارسی

این کتاب از آثار مرحوم محمد محمدی اشتهاردی میباشد. ایشان شرح و داستان زندگی پیامبر اکرم را به همراه داستان زندگی بیست و شش تن از پیامبران دیگر که نامشان به طور صریح در قرآن آمده را در کنار داستانهای دیگری که در قرآن آمده با قلمی روان به رشته تحریر در آورده اند.

پی نوشت ها:

۱ - بصائر الدرجات، ص ۱۹۲.

۲ - نهج البلاغه، خطبه ۱۸.

۳ - نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶.

۴ - البته ناگفته نماند كه ما در این كتاب از روایات به وفور استفاده كرده ایم، به این ترتیب كه قرآن را متن و محور قرار داده ایم، و براى توضیح بیشتر از روایات بهره جسته ایم.

۵ - نهج البلاغه، خطبه ۱۱۰.

۶ - خصال شیخ صدوق، ج ۲، ص ۱۷۲ - بحار، ج ۱۱، ص ۳۰.

۷ - نام اشموئیلعليه‌السلام ، در قرآن نیامده، ولى در آیات ۲۴۷ و ۲۴۸ بقره، به عنوان نبى (پیامبر) یاد شده است.

۸ - نام خضرعليه‌السلام در قرآن نیامده، ولى در سوره كهف در آیات ۶۰ تا ۸۲، سخن از او به میان آمده است.

۹ - اَلَّذِى خَلَقَ السَّموات و الارض فى ستة ایامٍ (اعراف، ۵۷ - یونس، ۳ - هود، ۷ - فرقان - سجده، ۴ - ق، ۳۸ - حدید، ۴).

۱۰ - اقتباس از تاریخ انبیاء، تالیف عمادزاده، ص ۵۳.

۱۱ - مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۴۰۶.

۱۲ - مشارق الانوار بُرسى، طبق نقل بحار، ج ۵۷، ص ۳۳۶.

۱۳ - توحید صدوق، ص ۲۰۰، خصال صدوق، ص ۱۸۰، تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۶ و ۵۹، بحار، ج ۷۵، ص ۳۳۶.

۱۴ - از آیه ۳۰ سوره بقره كه حاكى از سؤال اعتراض گونه فرشتگان در مورد خلقت آدمعليه‌السلام است، بعضى چنین استفاده كرده اند كه: قبلا نسل هایى از انسان ها وجود داشته اند و همواره به فساد و خونریزى سرگرم بوده اند و منقرض شده اند، و در پاسخ خداوند به فرشتگان كه در آیه ۳۱ بقره آمده، اشاره اى به تكامل یافتن آخرین آدم و نسل او وجود دارد.

۱۵ - و هشت بار دیگر با عنوان یا بَنِى آدَم.

۱۶ - بقره، ۲۹.

۱۷ - بقره، ۳۰.

۱۸ - بقره، ۳۲.

۱۹ - حج ۵.

۲۰ - انعام، ۲.

۲۱ - انعام، ۲.

۲۲ - صافات، ۱۱.

۲۳ - الرحمن، ۱۴.

۲۴ - كتاب ادریس در ۱۸۹۵ میلادى در لندن به زبان سریانى چاپ شده است و روایت فوق در صفحه ۵۱۴ و ۵۱۵ آن آمده است.

۲۵ - علىّ و الحاكمون، تالیف استاد دكتر محمد صادقى، ص ۵۳.

۲۶ - ص، ۷۱.

۲۷ - تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۵۸.

۲۸ - تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۵۸.

۲۹ - به گفته قرآن، ابلیس از نژاد جن بود، كه در جمع فرشتگان عبادت مى كرد. (كهف - ۵۰).

۳۰ - نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲.

۳۱ - بقره، ۳۴.

۳۲ - سوره صاد، آیه ۷۱ تا ۸۳، نام ابلیس حارث بود، پس از آن كه از درگاه خداوند رانده شد، به ابلیس لقب گرفت، زیرا ابلیس یعنى مایوس گشته از رحمت خدا.

۳۳ - هماى سعادت، ص ۲۰۶.

۳۴ - در روایت امام صادقعليه‌السلام آمده: منظور از بهشت، بهشت دنیا بود. (نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۲).

۳۵ - چنان كه این مطلب به طور سربسته، از آیه اول سوره نساء و آیه ششم سوره روم استفاده مى شود. آن چه در بعضى روایات آمده كه حوا از آخرین دنده چپ آدمعليه‌السلام گرفته شده، از اسرائیلیات است و از فصل دوم سفر تكوین تورات تحریف یافته، وارد روایات اسلامى شده است، زیرا تعدد دنده هاى زن و مرد، تفاوتى ندارد، و كمتر بودن یك دنده در مردان در جانب چپ از افسانه ها است. [سِفر تكوین، قسمت اول اسفار موسىعليه‌السلام و یكى از كتب پنجگانه تورات است].

۳۶ - تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۴۳۰.

۳۷ - همان مدرك.

۳۸ - تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۱۸۴ و ۱۸۵.

۳۹ - بقره، ۳۵ - اعراف، ۱۹. در قرآن در شش مورد از درخت ممنوعه سخن به میان آمده، ولى از چگونگى و نام آن ذكرى نشده است، و در روایات از حضرت رضاعليه‌السلام نقل شده كه آن درخت، درخت گندم بوده و علاوه بر گندم، محصول انگور نیز مى داده است. و آدمعليه‌السلام وقتى كه مسجود فرشتگان واقع شد، در ذهن خود به خود گفت: آیا خداوند انسانى برتر از مرا آفریده است؟ خداوند به او فرمود: سرت را به سوى آسمان بلند كن، او چنین كرد، دید در ساق عرش نوشته شده: معبودى جز خداى یكتا و بى همتا نیست، محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم رسول خدا، و علىعليه‌السلام امیرمؤمنان است، و همسرش فاطمهعليها‌السلام بانوى برجسته جهانیان است، و حسن و حسینعليهما‌السلام دو جوانان اهل بهشتند. آدم عرض كرد: پروردگارا! این ها كیانند؟ خداوند فرمود: اینها از ذریه تو و بهتر از تو و همه خلایق مى باشند، اگر آنها نبودند تو و بهشت و دوزخ و آسمان و زمین را نمى آفریدم، از این كه با چشم حسادت به آن ها نگاه كنى بپرهیز، و آرزوى وصول به مقام آن ها را نكن... (تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۰، به نقل از عیون اخبار الرضا) بنابراین آن درخت ممنوعه هم جنبه مادى داشته كه همان درخت گندم باشد و هم جنبه معنوى داشت كه درخت حسد باشد. روى این اساس آدمعليه‌السلام و حواعليها‌السلام از دو درخت (یا از یك درخت داراى دو میوه) خوردند و از دو حد مادى و معنوى تجاوز نمودند، از این رو از بهشت رانده شدند.

۴۰ - بقره، ۳۶.

۴۱ - توضیح این كه: گناه بر دو گونه است: ۱ - مطلق ۲ - نسبى، گناه نسبى آن است كه عمل غیر حرامى از شخص بزرگى سر زند كه با توجه به شخصیت او، شایسته او نباشد. اگر او آن را انجام داد گناه نسبى محسوب مى شود، مانند این كه فرد ثروتمندى در یك امر خیرى كه سزاوار است صد هزار تومان پول بدهد، ده تومان بدهد، یا هیچ ندهد، یا این كه این كار از دیگران مباح و یا مستحب است و هیچگونه گناهى ندارد، براى او گناه نسبى محسوب مى شود. گناه آدم نیز این گونه بود كه از آن به ترك اولى تعبیر مى شود. در روایتى آمده: حضرت رضاعليه‌السلام فرمود: ماجراى لغزش آدمعليه‌السلام قبل از نبوت او بود، و از گناهان كوچكى بود كه قابل عفو است. (نور الثقلین، ج ۱، ص ۵۰) به عبارت روشن تر: نهى خدا، ارشادى بود و جنبه توصیه و راهنمایى داشت، نه تكلیفى كه انجامش حرام باشد. مانند سفارش پزشك كه فلان غذا را نخور كه اگر بخورى بیمار مى گردى.

۴۲ - اعراف، ۲۲.

۴۳ - تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۶۱.

۴۴ - اعراف، ۲۳ - ۲۵، بقره، ۲۴ و ۲۵.

۴۵ - بقره، ۳۷.

۴۶ - مجمع البیان، ج ۱، ص ۸۹، (ذیل آیه ۳۷ بقره).

۴۷ - الدر المنثور، ج ۱، ص ۶۰ و ۶۱ - مناقب ابن مغازلى شافعى، چاپ اسلامیة، ص ۶۳.

۴۸ - مجمع البیان، ج ۱، ص ۸۹، - نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۷ و ۶۸ - منافاتى ندارد كه خداوند در عباراتى كه به آدم و حوا آموخت تا توبه كنند، هم كلمات توحید، و هم نام پنج تن آل عباعليهم‌السلام را واسطه توبه آنان قرار داده باشد.

۴۹ - از ظاهر بعضى از آیات قرآن مانند آیه یك سوره نساء... وَ بَثَّ منهُما رِجالاً كثِیراً وِ نِساءً استفاده مى شود كه در ازدواج فرزندان آدم، شخص ثالثى در كار نبوده است، و ضرورت اجتماعى چنین اقتضا داشت، ولى روایات و گفتار مفسران در این باره گوناگون است، و در بعضى از روایات، از دواج خواهر و برادر فرزندان آدمعليه‌السلام تكذیب شده است (چنان كه در تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۱۰، و بحار، ج ۱۱، ص ۲۲۶، ذكر شده) به نظر مى رسد بهترین قول این است كه: قابیل و هابیل با دو دختر كه از بازماندگان نسل هاى در حال انقراض قبل بودند، ازدواج نموده اند، زیرا طبق بعضى از روایات (كه قبلا تحت عنوان سرآغاز ذكر شد) آدمعليه‌السلام اولین انسان روى زمین نیست.

۵۰ - مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۸۳.

۵۱ - مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۸۳.

۵۲ - اقتباس از بحار، ج ۱۱، ص ۲۴۰.

۵۳ - مائده، ۲۷ تا ۳۰.

۵۴ - تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۱۲.

۵۵ - مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۸۳.

۵۶ - طبق بعضى از روایات هابیل در خواب بود، قابیل با كمال ناجوانمردى به او حمله كرد و او را كشت. (تفسیر قرطبى، ج ۳، ص ۲۱۲۳.)

۵۷ - بحار، ج ۱۱، ص ۲۳۰؛ مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۸۴.

۵۸ - مائده، ۳۱.

۵۹ - مجمع البیان، ج ۳، ص ۱۸۵ - زاغ داراى پرهاى سیاه است و به كلاغ شباهت دارد.

۶۰ - این زمین، در ناحیه جنوب مسجد جامع بصره قرار گرفته است. (بحار، ج ۱۱، ص ۲۲۸).

۶۱ - تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۶۱۲.

۶۲ - بحار، ج ۱۱، ص ۲۳۰ و ۲۳۱ - به نقل دیگر، هنگامى كه هابیل كشته شد، همسرش حامله بود، پس از مدتى پسرى از او متولد شد، آدم نام او را هابیل گذاشت و پس از مدتى، خداوند به خود آدم پسرى داد، نام او را شیث گذاشت و گفت: این پسرم هبة الله (از عطایاى خدا) است. (همان مدرك، ص ۲۲۸).

۶۳ - عیون اخبار الرضاعليه‌السلام ، ج ۱، ص ۲۴۳، (به نقل از حضرت علىعليه‌السلام ).

۶۴ - المواعظ العددیة، ص ۱۸۹.

۶۵ - بحار، ج ۴۴، ص ۲۴۵.

۶۶ - بحار، ج ۱۱، ص ۲۲۸.

۶۷ - عیون اخبار الرضا، ج ۱، ۲۴۲.

۶۸ - اقتباس از روضه الكافى، ص ۱۱۴ و ۱۱۵.

۶۹ - اقتباس از تاریخ انبیاء، ص ۱۲۴ و ۱۲۵.

۷۰ - - بحار، ج ۱۱، ص ۲۲۸ و ۲۲۹.

۷۱ - تاریخ انبیاء، ص ۱۲۵.

۷۲ - انبیاء، ۸۵، مریم، ۵۶.

۷۳ - بحار، ج ۱۱، ص ۲۷۰ - ۲۸۰، كامل ابن اثیر، ج ۱، ص ۲۲.

۷۴ - سعد السعود سید بن طاووس، ص ۳۸.

۷۵ - اقتباس از بحار، ج ۱۱، ص ۲۸۲ - ۲۸۴.

۷۶ - همان مدرك، ص ۲۷۱.

۷۷ - اقتباس از كمال الدین شیخ صدوق، ص ۷۶ و ۷۷.

۷۸ - ارشاد القلوب دیلمى، ج ۲، ص ۳۲۶.

۷۹ - تفسیر نور الثقلین، ج ۳، ص ۳۵۰ و ۳۴۹.

۸۰ - همان مدرك، ص ۳۵۰.

۸۱ - تفسیر نور الثقلین، ج ۳، ص ۳۵۰ و ۳۴۹.

۸۲ - به مدت نبوت او كه ۹۵۰ سال بوده، در آیه ۱۴ سوره عنكبوت تصریح شده است.

۸۳ - بحار، ج ۱۱، ص ۲۸۵؛ امالى شیخ صدوق، ص ۳۰۶.

۸۴ - تاریخ انبیاء (عمادزاده)، ص ۲۰۱.

۸۵ - بحار، ج ۱۱، ص ۲۸۷.

۸۶ - مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۳۶۱.

۸۷ - نوح، ۸.

۸۸ - مضمون آیات ۲۵ تا ۲۹، سوره هود.

۸۹ - كامل ابن اثیر، ج ۱، ص ۶۹.

۹۰ - نوح، ۵.

۹۱ - اقتباس از آیات ۸ و۹ و ۲۲ و ۳۲ سوره نوح.

۹۲ - كامل ابن اثیر، ج ۱، ص ۶۸.

۹۳ - هود، ۳۳ و ۳۶.

۹۴ - هود، ۳۷.

۹۵ - اعلام قرآن دكتر خزائلى، ص ۶۴۴.

۹۶ - بحار، ج ۱۱، ص ۳۱۹ و ۳۳۵.

۹۷ - هود، ۳۸ و ۳۹؛ بحار، ج ۱۱، ص ۳۲۳.

۹۸ - حیاة الحیوان، ج ۲، ص ۲۱۹؛ بحار، ج ۶۵، ص ۵۲.

۹۹ - بچریكها: مسخره ها.

۱۰۰ - دیوان مثنوى، به خطر میرخانى، ص ۲۷۲ (دفتر سوم).

۱۰۱ - لئالى الاخبار، ج ۵، ص ۴۵۴.

۱۰۲ - هود، ۴۰.

۱۰۳ - هود، ۳۶.

۱۰۴ - هود، ۲۶ و ۲۷.

۱۰۵ - هود، ۴۲.

۱۰۶ - مضمون آیات ۴۲ تا ۴۷ سوره هود.

۱۰۷ - اسراء، ۳.

۱۰۸ - عیون الاخبار، ص ۲۹، بحار، ج ۱۱، ص ۲۹۱.

۱۰۹ - دیوان مثنوى به خط میرخانى، ص ۲۳۵ (دفتر سوم).

۱۱۰ - بحار، ج ۱۱، ص ۳۰۳.

۱۱۱ - - در مورد محل كوه جودى، مكان هاى دیگرى نیز گفته شده است. (مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۶۵).

۱۱۲ - اصول كافى، ج ۲، ص ۱۲۴.

۱۱۳ - هود، ۴۴ و ۴۸.

۱۱۴ - بحار، ج ۱۱، ص ۳۱۳.

۱۱۵ - اعلام قرآن خزائلى، ص ۲۸۱.

۱۱۶ - تاریخ حبیب السیر، ج ۱، ص ۳۱.

۱۱۷ - به نقلى پانصد سال.

۱۱۸ - بحار، ج ۱۱، ص ۲۸۸ - ۲۸۹.

۱۱۹ - كامل ابناثیر، ج ۱، ص ۷۳.

۱۲۰ - امالى صدوق، ص ۳۰۶، بحار، ج ۱۱، ص ۲۸۶.

۱۲۱ - بحار، ج ۱۱، ص ۳۶۳.

۱۲۲ - همان مدرك، ص ۳۵۷.

۱۲۳ - المیزان، ج ۱۰، ص ۲۰۷، و ۲۰۸.

۱۲۴ - قبل از آن ها نیز قومى به نام قوم عاد اول وجود داشته اند كه در آیه ۵۰ سوره نجم، به عنوان عاداً الاولى نام برده شده اند.

۱۲۵ - چنان كه این مطلب از آیه ۸ سوره فجر استفاده مى شود.

۱۲۶ - چنان كه این مطلب از آیه ۵۹ هود استفاده مى شود.

۱۲۷ - سوره هود، آیات ۵۰ تا ۵۶.

۱۲۸ - شعراء، آیات ۱۲۳ و ۱۳۵.

۱۲۹ - شعراء، آیات ۱۳۶ تا ۱۳۹.

۱۳۰ - احقاف، آیه ۲۲.

۱۳۱ - اقتباس از آیه ۵۴ هود، و آیه ۶۶ اعراف.

۱۳۲ - اعراف، آیات ۶۵ تا ۷۱.

۱۳۳ - ماننده سوره ذاریات آیه ۴۱ به بعد، و سوره حاقه، آیه ۶ به بعد، و سوره قمر، آیه ۱۸ به بعد.

۱۳۴ - تفسیر نورالثقلین، ج ۵، ص ۱۸.

۱۳۵ - تفسیر فخر رازى، ج ۲۸، ص ۲۸.

۱۳۶ - ذاریات، ۴۲.

۱۳۷ - دیوان مثنوى، به خطر میرخانى، دفتر یك، ص ۲۴.

۱۳۸ - مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۸۶ و ۴۸۷.

۱۳۹ - اوصاف این بهشت بسیار پرزرق و برق در شهر ارم، در كتاب مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۴۸۶ و ۴۸۷ آمده است.

۱۴۰ - آل عمران، آیه ۱۷۸؛ جوامع الحكایات محمد عوفى، با تصحیح دكتر جعفر شعار، ص ۳۶۵.

۱۴۱ - روایت شده: حضرت علىعليه‌السلام در بستر شهادت، به امام حسنعليه‌السلام چنین وصیت كرد: وقتى كه از دنیا رفتم، پیكرم را در پشت این شهر (نجف كه پشت شهر كوفه به حساب مى آمد) در كنار قبر دو برادرم هود و صالحعليهما‌السلام به خاك بسپارید. (بحار، ج ۱۱، ص ۳۷۹).

۱۴۲ - اقتباس از تاریخ انبیاء، تالیف عماد زاده، ص ۲۵۲ - ۲۵۸.

۱۴۳ - تفسیر المیزان، ج ۱۰، ص ۳۱۸.

۱۴۴ - تاریخ انبیاء، از: عمادزاده، ص ۲۶۳ - تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص ۴۷.

۱۴۵ - حجر، ۸۲.

۱۴۶ - نمل، ۴۹.

۱۴۷ - قصص الانبیاء، عبدالوهاب نجار، ص ۱۱۰.

۱۴۸ - اقتباس از سوره شعراء، آیات ۱۴۳ تا ۱۵۲.

۱۴۹ - هود، آیا ۶۱ تا ۶۳.

۱۵۰ - اتقباس از سوره شعراء، آیات ۱۴۳ تا ۱۵۲، و اقتباس از سوره نمل، آیه ۴۶.

۱۵۱ - نمل، ۴۵.

۱۵۲ - روضه الكافى، ص ۱۸۶ - موضوع ایمان آوردن گروهى به صالحعليه‌السلام در آیات ۷۵ و ۷۶ سوره اعراف، و ۴۵ سوره نمل، و ۶۶ سوره هود آمده است، و در آیه ۷۵ و ۷۶ سوره اعراف، مخالفان حضرت صالح به عنوان ملأ و مستكبران، و مؤمنان به او به عنوان مستضعفان ذكر شده اند، و آیه ۶۶ هود، حاكى است عذاب سختى كه بر قوم ثمود وارد شد، همه - جز صالح و مومنان به او - را به هلاكت رسانید.

۱۵۳ - تفسیر مجمع البیان، ج ۷، ص ۳۲۷.

۱۵۴ - قمر، آیه ۲۴ و ۲۵.

۱۵۵ - اقتباس از سوره نمل، آیات ۴۵ تا ۴۷.

۱۵۶ - نمل، ۴۹ و ۵۰.

۱۵۷ - نمل، آیه ۵۰؛ تفسیر نمونه، ج ۱۵، ص ۴۹۷.

۱۵۸ - روضه الكافى، ص ۱۸۵ و ۱۸۶.

۱۵۹ - شعراء، ۱۵۳ و ۱۵۴

۱۶۰ - تاریخ انبیاء، ص ۲۶۳.

۱۶۱ - اقتباس از روضه الكافى، ص ۱۸۶، و تفسیر نور الثقلین، ج ۲، ص ۴۸ و ۴۹.

۱۶۲ - قمر، ۲۷ و ۲۸.

۱۶۳ - اعراف، ۷۳، شعراء، ۱۵۵ و ۱۵۶.

۱۶۴ - تفسیر نور الثقلین، ج ۴، ص ۶۳، به نقل از امیرمؤمنان علىعليه‌السلام .

۱۶۵ - همان مدرك، ج ۵، ص ۱۸۳.

۱۶۶ - شعراء، ۱۵۵ - ۱۵۷.

۱۶۷ - مائده آیه ۷۷ اعراف، و ۵۹ اسراء و ۱۴ شمس.

۱۶۸ - اعراف، ۷۷.

۱۶۹ - تفسیر نورالثقلین، ج ۵، ص ۱۸۳.

۱۷۰ - بحار، ج ۱۱، ص ۳۹۲.

۱۷۱ - اقتباس از روضه الكافى، ص ۱۸۸ و ۱۸۹.

۱۷۲ - فَلَمّا جَاءَ اَمرُنا نَجَّینا صَالِحاً وَ الَّذِینَ آمَنُوا معهُ بِرحمَتِهِ مِنّا (هود، ۶۶)

۱۷۳ - اعلام القرآن، خزائلى، ص ۲۹۲.

۱۷۴ - نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱.

۱۷۵ - نورالثقلین، ج ۵، ص ۵۸۷، بحار، ج ۱۱، ص ۳۹۳ - شواهد التنزیل، ج ۲، ص ۳۳۵ و ۳۴۳.

۱۷۶ - بحار، ج ۴۳، ص ۴۷.

۱۷۷ - بحار، ج ۴۳، ص ۴۷.

۱۷۸ - قصص القرآن، از: عبدالوهاب نجار، ص ۷۰.

۱۷۹ - بحار، ج ۱۲، ص ۴۵.

۱۸۰ - اءنّ ابراهیمَ كانَ اُمَّةٌ (نحل - ۱۲)

۱۸۱ - بحار، ج ۱۲، ص ۳۶.

۱۸۲ - اقتباس از مجمع البیان، ج ۴، ص ۳۲۵، بحار: ج ۱۲، ص ۴۱.

۱۸۳ - همان مدرك.

۱۸۴ - ناسخ التواریخ پیامبران، ج ۱، ص ۱۶۰.

۱۸۵ - تاریخ طبرى، ج ۱، ص ۱۶۴ - ۲۱۷.

۱۸۶ - اقتباس از مجمع البیان، ج ۴، ص ۳۲۵ - تفسیر جامع، ج ۲، ص ۳۱۹.

۱۸۷ - بحار، ج ۱۲، ص ۴۲ و ۳۰.

۱۸۸ - اقتباس از آیات ۷۵ تا ۷۹ سوره انعام - عیون اخبار الرضاعليه‌السلام ، ج ۱، ص ۱۹۷ - بحار، ج ۱۲، ص ۳۰.

۱۸۹ - آیه ۲۶۰ سوره بقره؛ مجمع البیان، ج ۲، ص ۲۷۳.

۱۹۰ - تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۲۷۶- بحار، ج ۱۲، ص ۶۱.

۱۹۱ - علل الشرایع، ص ۱۹۵ - بحار، ج ۱۲، ص ۶۱.

۱۹۲ - بط: مرغابى و یا اردك، زاغ: یكنوع كلاغ سیاه.

۱۹۳ - انیت: آرزوى دراز (دیوان مثنوى، به خط میرخانى، ص ۴۲۳، آغاز دفتر پنجم)

۱۹۴ - بحار، ج ۱۲، ص ۳۱.

۱۹۵ - مضمون آیات ۴۱ تا ۴۹ سوره مریم.

۱۹۶ - انعام، ۷۴.

۱۹۷ - مضمون آیات ۵۴ تا ۵۶ سوره انبیاء.

۱۹۸ - بحار، ج ۱۲، ص ۳۱.

۱۹۹ - بحار، ج ۱۲، ص ۳۱ - تفسیر جامع، ج ۲، ص ۲۲۴.

۲۰۰ - مضمون آیه ۲۵۷ سوره بقره.

۲۰۱ - قصص قرآن صدر بلاغى، ص ۵۸؛ بعضى این واقعه را بعد از حادثه آتش آورده اند. ج ۱۲، ص ۳۴).

۲۰۲ - انبیاء، آیه ۵۷.

۲۰۳ - امام صادقعليه‌السلام فرمود: روزى كه ابراهیمعليه‌السلام بتها را شكست، عید نوروز بود. (بحار، ج ۱۲، ص ۴۳).

۲۰۴ - صافات، ۸۷.

۲۰۵ - انبیاء، ۵۸ تا ۶۷.

۲۰۶ - بحار، ج ۱۲، ص ۳۲.

۲۰۷ - و مطابق بعضى از روایات امام صادقعليه‌السلام فرمود: ابراهیمعليه‌السلام در مناجات خود انوار پنج تن آل عباعليهم‌السلام را واسطه قرار داد و گفت: اَلّلهُمَّ اءِنِّى اَسئَلُكَ بحقِّ محمد و على و فاطمة و الحسن و الحُسَینِ...؛ خدایا از درگاه مسئلت مى نمایم به حق محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السالم مرا حفظ كن. (نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۸).

۲۰۸ - قال: یا ابراهیمُ اَلَكَ حاجَةٌ؟ فقالَ اَمّا اءِلیكَ فَلا. (علل الشرایع، ص ۲۳ و ۲۴)

۲۰۹ - مجمع البیان، ج ۷، ص ۵۴ و ۵۵، بحار، ج ۱۲، ص ۳۲ و ۳۳.

۲۱۰ - اعیان الشیعة، ط ارشاد، ج ۱، ص ۶۳۵، انوار البهیة، ص ۱۶۶.

۲۱۱ - در آیه ۷۶ سوره نحل به این مطلب اشاره شده، ابن عباس گوید: خداوند با نزول این آیه به تقویت روحیه مسلمانان مى پردازد كه نمایش هاى پوشالى طاغوت ها را متزلزل نسازد، به امدادهاى غیبى تكیه كنید و با تكیه به آن به آرمان خود ادامه دهید.

۲۱۲ - اقتباس از بحار، ج ۱۲، ص ۴۳ و ۴۴.

۲۱۳ - اقتباس از روضه الصفا؛ ج ۱؛ حیوة القلوب، ج ۱، ص ۱۷۵.

۲۱۴ - انبیاء، ۷۰.

۲۱۵ - بحار، ج ۱۲، ص ۳۷.

۲۱۶ - همان، ص ۱۸.

۲۱۷ - جوامع الحكایات، ص ۲۰.

۲۱۸ - در ماجراى زندگى اسحاق، عوامل جمع آورى این اموال، خاطرنشان شده است.

۲۱۹ - مطابق بعضى از روایات، ماجرا را به نمرود اطلاع دادند، نمرود گفت: ابراهیم اگر چه همراه اموالش باشد، بیرون كنید تا از این سرزمین برود، زیرا او اگر در این جا بماند، دین شما (بت پرستان) را فاسد مى كند. (اقتباس از تفسیر المیزان، ج ۷، ص ۲۴۱.)

۲۲۰ - صافات، ۹۹.

۲۲۱ - اقتباس از المیزان، ج ۷، ص ۲۴۱ و ۲۴۲.

۲۲۲ - مضمون آیه ۱۰۰ صافات.

۲۲۳ - مضمون آیات ۶۹ تا ۷۲ سوره هود - مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۷۵ - امام صادقعليه‌السلام فرمود: ابراهیم در این هنگام ۱۲۰ سال و ساره ۹۰ سال داشت. (بحار، ج ۱۲، ص ۱۱۰ و ۱۱۱)

۲۲۴ - بحار، ج ۱۲، ص ۸.

۲۲۵ - آن ها مأمور رساندن عذاب به قوم لوط بودند، كه در مسیر راه نزد ابراهیمعليه‌السلام آمده بودند.

۲۲۶ - هود، ۶۹، فما لَبِثَ أَن جاءَ بِعِجلٍ حنِیذٍ.

۲۲۷ - بحار، ج ۱۲، ص ۵.

۲۲۸ - بحار، ج ۱۲، ص ۱۱.

۲۲۹ - بحار، ج ۱۲، ص ۱۳.

۲۳۰ - جوامع الحكایات محمد عوفى، ص ۲۱۰ - نظیر این مطلب با اندكى تفاوت، در المحجة البیضاء، ج ۷، ص ۲۶۶، آمده است.

۲۳۱ - بحار، ج ۱۲، ص ۹و ۱۰.

۲۳۲ - بحار، ج ۱۲، ص ۷۶ و ۸۱.

۲۳۳ - اقتباس از معراج السعادة، ص ۴۹۱.

۲۳۴ - ناگفته نماند: گرچه ظاهر آیه فوق، با توجه به آیات قبل از آن، مربوط به پیروى از ابراهیم از حضرت نوح در موضوع توحید و مبارزه با بت پرستى است، ولى هیچ مانعى ندارد كه طبق حدیث فوق، تأویل آیه، در مورد پیروى ابراهیم از علىعليه‌السلام باشد، و ابراهیم به عنوان یك مصداق روشن شیعه و پیرو راستین علىعليه‌السلام به شمار آید.

۲۳۵ - مجمع البحرین، (واژه شیع).

۲۳۶ - ابراهیم، آیات ۳۵ تا ۳۸.

۲۳۷ - بحار، ج ۱۲، ص ۷۹.

۲۳۸ - امالى صدوق، ص ۲۷۰ - بحار، ج ۱۲، ص ۷۸.

۲۳۹ - مجمع البیان، ج ۶، ص ۳۱۹.

۲۴۰ - تاریخ طبرى، ج ۳، ص ۲۱۸.

۲۴۱ - مضمون، آیه ۱۰۰ صافات.

۲۴۲ - مجمع البیان، ج ۶، ص ۳۱۹.

۲۴۳ - هود، ۶۹ - ۷۴.

۲۴۴ - ابراهیم، ۳۸.

۲۴۵ - بحار، ج ۱۲، ص ۱۱۱.

۲۴۶ - بحار، ج ۱۲، ص ۹۷.

۲۴۷ - ابراهیم، ۳۵ تا ۴۱.

۲۴۸ - اقتباس از بحار، ج ۱۲، ص ۱۱۴.

۲۴۹ - بنابر قول دیگر (چنان كه خواهیم گفت) هاجر پس از پایان ساختمان كعبه از دنیا رفت.

۲۵۰ - ناگفته نماند كه: ابراهیم با تجربه ذب كه در مورد همسر نیز تجربه كافى داشت، در این ملاقات با همسر اول اسماعیل، فهمید كه او شایسته نیست و قابل تربیت نمى باشد. لذا آن دستور را داد، وگرنه در بسیارى از موارد، زن ها قابل اصلاح هستند و نباید با مختصر پیش آمدى، به فكر طلاق افتاد.

۲۵۱ - بحار، ج ۱۲، ص ۸۴ و ۸۵.

۲۵۲ - بحار، ج ۱۲، ص ۱۰۴.

۲۵۳ - آل عمران، ۹۶.

۲۵۴ - چنان كه از آیه ۳۷ سوره ابراهیم چنین استفاده مى شود.

۲۵۵ - بقره، ۱۲۷.

۲۵۶ - وَ اَذِّن فِى النَّاسِ بالحَجِّ یأتُوكَ... لِیشهَدُوا مَنافِع لَهُم (حج، آیات ۲۸ - ۲۹).

۲۵۷ - مجمع البیان، ج ۷، ص ۸۰.

۲۵۸ - توضیح این كه: ابراهیم مى خواست قلبش مالامال از اطمینان شود، و احتیاط مى كرد كه مبادا وسوسه اى در كار باشد، با توجه به این كه پاى كشتن و قربانى كردن در میان بود.

۲۵۹ - گر چه قبلا گفتیم هاجر از دنیا رفت، ولى قول دیگر این است كه هاجر در این وقت، زنده بود، و این مطلب بر همین اساس است - ضمنا بعضى معتقدند كه ذبیح، اسحاق بوده نه اسماعیل، بنابراین قول، ساره زنده بوده و در جریان ذبح بوده است، ولى اكثر علماى اسلام معتقدند كه ذبیح، همان اسماعیل بوده است و این موضوع از امام صادقعليه‌السلام سؤال شد، فرمود: اسماعیل بود (نور الثقلین، ج ۴، ص ۴۲۴) و سخن معروف پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اَنَا ابنُ الذَّبیحَینِ (من پسر دو قربانى هستم) با توجه به این كه تردیدى نیست آن حضرت از نوادگان اسماعیل است. نیز این مطلب را تایید مى كند، (منظور از قربانى دوم، عبدالله پدر پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است) اما در تورات، اسحاق به عنوان ذبیح معرفى شده، گویى مطلب تورات وارد روایات اسلامى شده است.

۲۶۰ - هم اكنون در مراسم حج در منى، سه ستون (به نامهاى جمره اُولى، و وُسطى، و اُخرى) به یاد این خاطره سنگ باران مى شوند.

۲۶۱ - یا اَبَت افعَل ما تُؤمَرُ سَتَجِدُنى اءن شاء اللهُ مِن الصابِرینَ (صافات - ۱۰۲).

۲۶۲ - مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۵۲ - تفسیر ابوالفتوح، ج ۹، ص ۳۲۰ - معراج السعادة، ص ۴۹۱.

۲۶۳ - معراج السعادة، ص ۴۹۱؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۴۵۳.

۲۶۴ - صافات، ۱۰۹ - ۱۱۱.

۲۶۵ - تفسیر ابوالفتوح رازى، ج ۹، ص ۳۲۰ - ۳۲۴؛ اگر چه قبلا وصیت اسماعیل را ذكر كردیم و با ترسیم فوق كمى تفاوت داشت، ولى ترسیم فوق نیز نقل شده، ما هر دو را نقل كردیم تا در این جهت، مطلب تكمیل گردد.

۲۶۶ - اقتباس از تاریخ انبیاء، عمادزاده، ص ۳۱۵ و ۳۱۶، پیامبر اسلام از نسل اسماعیل است كه (با ۳۰ واسطه) به ابراهیمعليه‌السلام مى رسد.

۲۶۷ - یوسف، ۳۸.

۲۶۸ - اقتباس از تاریخ انبیاء، عمادزاده، ص ۳۱۷ و ۳۱۸.

۲۶۹ - سفینة البحار، ج ۲، ص ۵۱۶.

۲۷۰ - بحار، ج ۱۲، ص ۱۴۷ و ۱۴۸.

۲۷۱ - بحار، ج ۱۲، ص ۱۶۳ و ۱۵۵.

۲۷۲ - بحار، ج ۱۲، ص ۱۶۳ و ۱۵۵.

۲۷۳ - بحار، ج ۱۲، ص ۱۵۵.

۲۷۴ - بحار، ج ۱۲، ص ۱۵۱ - خصال، ج ۱، ص ۱۶۰.

۲۷۵ - سفینة البحار، ج ۱، ص ۵۹۷.

۲۷۶ - تفسیر قمى، ص ۴۹۶.

۲۷۷ - عنكبوت، ۲۹.

۲۷۸ - عنكبوت، ۳۰.

۲۷۹ - تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۲۵۴.

۲۸۰ - تهذیب الاحكام شیخ طوسى (ره)، ط جدید، ج ۳، ص ۲۶۲.

۲۸۱ - سفینة البحار، ج ۲، ص ۵۱۶.

۲۸۲ - بحار، ج ۱۲، ص ۱۱۵.

۲۸۳ - سفینة البحار، ج ۲، ص ۵۱۷ - در این جا این مطلب شایان ذكر است كه در اسلام عمل لواط از گناهان كبیره است، و حد آن براى هر دو در صورتى كه از روى اختیار بوده یا اعدام با شمشیر (و اسلحه دیگر) است و یا دست و پاى او را بستن و از كوه به طرف زمین پرتاب كردن و یا در آتش، سوزاندن است، و ضمنا مادر و خواهر و دختر كسى كه لواط داده بر لواط كننده حرام ابدى مى شود. در حالى كه اسلام این چنین با این عمل زشت برخورد شدید كرده، دنیاى غرب از جمله انگلستان آن چنان در شهوت پرستى، مسخ شده است كه همجنس بازى و حتى جواز ازدواج پسر با پسر را در مجلس شوراى خود به تصویب رسانده اند با توجه به این مطلب در قرن بیستم، دیگر جاى تعجب نیست، كه در زمان لوط آن چنان غوطه ور و در آلودگى بودند!

۲۸۴ - تفسیر برهان، ج ۲، ص ۲۲۶ - عنكبوت، ۳۲.

۲۸۵ - بحار، ج ۱۲، ص ۱۵۶.

۲۸۶ - سوره هود، آیه ۷۷.

۲۸۷ - المیزان، ج ۱۰، ص ۳۶۲.

۲۸۸ - سوره هود، آیه ۷۸.

۲۸۹ - سوره هود، آیه ۷۸ - ۷۹.

۲۹۰ - سوره هود، آیه ۸۰ (بحار ج ۱۲، ص ۱۵۷ و ۱۵۸)

۲۹۱ - قصص قرآن بلاغى، ص ۷۶.

۲۹۲ - بحار، ج ۱۲، ص ۱۵۸ - تفسیر برهان، ج ۲، ص ۲۲۸.

۲۹۳ - سوره هود، آیه ۸۱.

۲۹۴ - تفسیر آیه ۳۷، سوره قمر.

۲۹۵ - سوره هود، آیه ۸۱.

۲۹۶ - سوره هود، آیه ۸۱ تا ۸۳؛ بحار، ج ۱۱، ص ۱۶۸.

۲۹۷ - مجمع البیان، ج ۵، ص ۴۹.

۲۹۸ - همان، ص ۱۸۵.

۲۹۹ - مروج الذهب، ج ۱، ص ۲۱.

۳۰۰ - بحار، ج ۱۲، ص ۱۵۲.

۳۰۱ - بحار، ج ۱۲، ص ۱۵۸؛ تاریخ انبیاء عمادزاده، ص ۳۵۹.

۳۰۲ - هود، ۷۱.

۳۰۳ - انعام/ ۸۴.

۳۰۴ - اقتباس از كتاب المعارف ابن قتیبه.

۳۰۵ - طبق بعضى از تواریخ به جاى حاران حرّان یا فرّان آرام نوشته شده كه از شهرهاى بابِل در سرزمین عراق كنونى قرار داشت.

۳۰۶ - اقتباس از تاریخ انبیاء عمادزاده، ص ۳۶۹ - ۳۷۰.

۳۰۷ - قصه هاى قرآن، ترجمه مصطفى زمانى، ص ۱۲۵.

۳۰۸ - قصص الانبیاء: عبدالوهاب نجار، ص ۱۵۵.

۳۰۹ - تفسیر برهان، ج ۲، ص ۲۶۲. با توضیحاتى از نگارنده. تفسیر جامع، ج ۳، ص ۳۱۶، علل الشرایع، ج ۱، ص ۴۳، باب ۴۱، این كه در اینجا و در موارد دیگر این كتاب به مطالبى برخورد مى كنید كه نسبت گناه و لغزش به پیامبرى داده شده است، منظور ترك اولى و گناه نسبى است چه آن كه طبق ادله قوى، ما معتقدیم پیامبران، معصوم از گناه مطلق هستند و یا این كه منظور از گناه، به معنى ترك اوامر ارشادى و انجام نواهى ارشادى است نه اوامر و نواهى مولوى، و ما پیامبران را از ترك و انجام اوامر و نواهى مولوى معصوم مى دانیم نه ارشادى. در این باره به تفسیر المیزان، ج ۱۴، ص ۲۴۰ و كتاب تنزیه الانبیاء تالیف عالم بزرگ سید مرتضى (ره) مراجعه شود.

۳۱۰ - قصص قرآن، صدر بلاغى، ص ۸۱ - ۸۵، ۴۱۸ - ۴۱۹.

۳۱۱ - نور الثقلین، ج ۲، ص ۴۱۰

۳۱۲ - یوسف/ ۵ و ۶.

۳۱۳ - چنان كه این مطلب در آیه ۱۰۰ سوره یوسف آمده است.

۳۱۴ - نورالثقلین، ج ۲، ص ۴۱۰.

۳۱۵ - یوسف/ ۸ و ۹.

۳۱۶ - مجمع البیان، تفسیر صافى، جامع الجوامع و نور الثقلین، ذیل آیه ۹ و ۱۰ سوره یوسف.

۳۱۷ - تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص ۴۱۳، تفسیر جمع، ج ۳، ص ۳۲۰.

۳۱۸ - همان مدرك.

۳۱۹ - تفسیر جامع الجوامع، ص ۲۱۴.

۳۲۰ - تفسیر جامع، ص ۳۲۱، حیوة القلوب، ج ۱، ص ۲۴۸.

۳۲۱ - سوره یوسف: آیه ۱۴.

۳۲۲ - تمیمه عبارت از لوله اى نقره اى بود كه عرب ها را به گردن فرزندان خود مى انداختند تا فرزندانشان از چشم بد محفوظ بمانند (المنجد - واژه تمیم).

۳۲۳ - تفسیر جامع الجوامع، ص ۲۱۴.

۳۲۴ - تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص ۴۱۵ و ۴۱۶.

۳۲۵ - یوسف/ ۱۷.

۳۲۶ - تفسیر مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۱۸، ذیل آیه ۱۸ سوره یوسف.

۳۲۷ - مجموعه ورام، ج ۱، ص ۳۳.

۳۲۸ - اقتباس از تفسیر سوره یوسف، تالیف اشراقى، ص ۴۰ - ۴۵.

۳۲۹ - اقتباس از تفسیر جامع، ج ۳، ص ۳۲۶.

۳۳۰ - سوره یوسف، آیه ۲۱.

۳۳۱ - سوره یوسف، آیه ۲۱.

۳۳۲ - تفسیر صافى، ذیل آیه ۲۳، سوره یوسف. این روایت از امام صادقعليه‌السلام هم نقل شده است، با این اضافه كه یوسف گفت: چرا جامه بر روى آن بت انداختى؟ زلیخا گفت: براى این كه بت در این حال ما را نبیند! یوسف فرمود: تو از بت حیا مى كنى من از خدا حیا نكنم (عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۴۵)

۳۳۳ - یوسف: ۲۴.

۳۳۴ - نهج البلاغه، حكمت ۴۷۴.

۳۳۵ - بعضى گفته اند: مردى بود كه پسر عموى زلیخا بود و با شوهر زلیخا وقت خروج یوسف و زلیخا را از كاخ، جلو در كاخ نشسته بودند. ولى مشهور این است كه این داور، پسربچه اى بود كه خواهرزاده زلیخا بود. خداوند در بحران محاكمه، به یوسف الهام كرد كه به عزیز بگو این طفل شاهد من است. از این رو یوسف از طفل استمداد كرد (بحار، ج ۱۲، ص ۲۲۶)

۳۳۶ - حیوة القلوب، ج ۱، ص ۲۵۰ (سوره یوسف، آیات ۲۴ تا ۲۹)

۳۳۷ - بعضى نوشته اند: این بانوان، پنج نفر بودند كه عبارتند از: ۱ - همسر ساقى شاه. ۲ - همسر رئیس ناتوان ها. ۳ - همسر رئیس نگهبانان چهارپایان. ۴ - همسر رئیس زندان. ۵ - همسر وزیر دربار. (بحار، ج ۱۲، ص ۲۲۶)

۳۳۸ - سوره یوسف، آیه ۳۱.

۳۳۹ - سوره یوسف، آیه ۳۱.

۳۴۰ - مجمع البیان، ذیل آیات ۳۰ تا ۳۳ سوره یوسف.

۳۴۱ - یوسف، ۳۳ و ۳۴.

۳۴۲ - یوسف، ۳۸ - ۴۰.

۳۴۳ - یوسف، آیات ۳۷ تا ۴۱؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۳۲ - ۲۳۴.

۳۴۴ - سوره یوسف، آیه ۴۲.

۳۴۵ - مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۳۵.

۳۴۶ - اكثر مفسرین كلمه «بِضع» در آیه ۴۲ یوسف را به معناى هفت گرفته اند.

۳۴۷ - مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۳۵.

۳۴۸ - یوسف، ۴۴.

۳۴۹ - نكته خورد نكردن خوشه ها و سنبل ها از این نظر است كه خوراك سوسكها و حشرات نشوند یا سبز نگردند.

۳۵۰ - یوسف علاوه بر این كه خواب را تعبیر كرد، در این باره تدبیر و چاره جویى هم كرد، همین تدبیر عاقلانه را كه شاید از سنبل هاى سبز و خشك استفاده كرد، اظهار نمود، شاه و دانشمندان، از این تدبیر، دریافتند كه یوسفعليه‌السلام داراى مقام بسیار ارجمند علمى است.

۳۵۱ - یوسف، ۵۴، تفسیر مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۳۷ و ۲۴۰.

۳۵۲ - ناگفته نماند كه مقام عزیزى غیر از مقام پادشاهى است؛ اینك بعضى عنوان عزیز را با مَلِك یكى گرفته اند؛ چنان كه به خود آیات سوره یوسف دقت كنند خواهند دانست كه چنین نیست و عنوان عزیز حكم وزیر با نخست وزیر را داشت، و سپس به مقام پادشاهى رسید، چنان كه ذكر مى شود.

۳۵۳ - سوره یوسف، آیه ۵۷.

۳۵۴ - سوره یوسف، آیه ۵۶.

۳۵۵ - اقتباس از مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۴۳ و ۲۴۴.

۳۵۶ - تفسیر مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۴۵ و ۲۴۶.

۳۵۷ - اقتباس و تلخیص از مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۵۱ و ۲۵۲.

۳۵۸ - سوره یوسف، آیه ۶۷.

۳۵۹ - اءِنَّكُم لَسارِقُونَ (سوره یوسف، آیه ۷۰) در روایت است كه بنیامین از این توطئه خبر داشت، و این نسبت دزدى به فرزندان یعقوب، در ظاهر بود و چون مصلحت اهمّى در پیش بود اشكال نداشت (مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۵۲) ولى طبق روایت دیگر از امام صادقعليه‌السلام پرسیدند: با این كه برادران یوسف دزدى نكرده بودند، چرا یوسفعليه‌السلام دروغ گفت؟ حضرت فرمود: مراد یوسف، دزدى ظرف نبود، بلكه (توریه كرد) مرادش دزدیدن یوسف از پدرش بود. (تفسیر جامع، ج ۲، ص ۳۶۲)

۳۶۰ - سوره یوسف، آیه ۷۳.

۳۶۱ - سوره یوسف، آیه ۷۵.

۳۶۲ - بعضى گویند: برادران یوسف به این خاطر نسبت دزدى به یوسفعليه‌السلام دادند كه سابقاً دیده بودند یوسفعليه‌السلام بتى از جد مادریش را دزدیده و او را شكسته بود و در راهى انداخته بود.

۳۶۳ - سوره یوسف، آیه ۷۹.

۳۶۴ - مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۵۳ - ۲۵۷.

۳۶۵ - اگر سؤال شود با این كه یوسف به مصر آمد و از كنعان تا مصر خیلى راه نیست، چگونه یعقوبعليه‌السلام و فرزندش یوسف را نجستند؟ جواب این است كه: یوسف وقتى وارد مصر شد، مدتى غلام مخصوص عزیز بود، و مدتى در زندان، در این چند سال با مردم تماس نداشت. بعد هم بر اثر رشد سنى و تغییر قیافه، شناخته نشد. وانگهى بین كنعان و مصر، با وسائل آن زمان، یازده یا نُه روز راه بود.

۳۶۶ - سوره یوسف، آیه ۸۷.

۳۶۷ - بنابر قول به این كه ذبیح، اسحاق بوده نه اسماعیل.

۳۶۸ - مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۶۱.

۳۶۹ - كشكول شیخ بهایى، ج ۱، ص ۳۱۰؛ سوره یوسف، آیه ۹۱.

۳۷۰ - بحارالانوار، ج ۱۲، ص ۳۱۴.

۳۷۱ - مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۵۸.

۳۷۲ - سوره یوسف، آیه ۹۱.

۳۷۳ - سفینة البحار، ج ۲، ص ۴۲۲ (واژه قلب).

۳۷۴ - سوره یوسف، آیه ۹۳.

۳۷۵ - ظاهر قرآن دلالت دارد كه در این موقع مادر یوسف زنده بوده است؛ ولى اكثر مفسرین گویند: كه او زنده بود خانه یوسف بوده است. و در میان عرب معمول بود كه گاهى به خاله، مادر مى گفتند.

۳۷۶ - سوره یوسف، آیه ۱۰۰، یعقوبعليه‌السلام به یوسف گفت: اخبار خود را راجع به برادرانت براى من بگوى. یوسف عرض كرد: از من مپرس كه برادرانم با من چه كردند، از من بپرس كه خداوند به من چه (لطفها) كرد.

(سفینة البحار، ج ۱، ص ۴۱۲)، ناگفته پیداست كه این پاسخ نیز حكایت از بزرگى، روح یوسفعليه‌السلام و كرم و نظر بلندى او مى كند.

۳۷۷ - سوره یوسف، آیات ۱۰۰ و ۱۰۱.

۳۷۸ - سوره یوسف، آیه ۱۰۲.

۳۷۹ - یوسف، آیه ۱۰۲.

۳۸۰ - سوره یوسف، ۱۱۱.

۳۸۱ - مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۶۲ - ۲۶۶.

۳۸۲ - علل الشرایع، ص ۱۰۷؛ بحار، ج ۱۳، ص ۱۲۷.

۳۸۳ - در بعضى از روایات نقل شده كه پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در سفرى در بیابان به چادرنشینى برخورد، چادرنشین حضرت را شناخت، بسیار پذیرایى كرد. هنگام خداحافظى، رسول اكرمصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به او فرمود: هرگاه از ما چیزى بخواهى از خدا مى خواهیم كه به تو عنایت كند؛ او در جواب گفت: از خدا بخواه شترى به من بدهد كه موقع حركت، اثاثیه خود را بر آن بگذارم و چند گوسفند به من عطا كند كه در این صحرا آن ها را بچرانم، و از شیرشان استفاده كنم. حضرت آن ها را از خدا تقاضا نمود. خداوند هم تقاضاى حضرت را بر آورد. در این هنگام رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به اصحاب خود رو كرد و فرمود: اى كاش این مرد؛ نظر و همتش بلند بود و مثل عجوزه بنى اسرائیل، خیر دنیا و آخرت را از ما مى خواست تا آن را از خدا مى خواستم، و خدا به او مى داد، اصحاب تقاضاى بیان قصه عجوزه بنى اسرائیل را نمودند. حضرت داستان عجوزه را به طور مشروح براى اصحاب شرح دادند. در این روایت است كه آن عجوزه سه حاجت خواست و بر آورده شد: ۱ - جوان شود ۲ - همسر موسى گردد ۳ - در بهشت هم همسر موسى باشد (به نقل از حیاة الحیوان دمیرى).

۳۸۴ - مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۶۴؛ اصول كافى، ج ۲، ص ۳۱۱ و ۳۱۲.

۳۸۵ - قالَ قائِل مِنهُم لا تَقتُلوا یوسُفَ (سوره یوسف، آیه ۱۰)

۳۸۶ - تفسیر صافى، ص ۲۵۳، ذیل آیه ۹۹ یوسف فَلمَّا دَخَل عَلى یوسُفَ؛ مخفى نماند طبق این حدیث؛ این شخصى كه برادران را از قتل یوسف منع كرده، یهودا یا شمعون یا روبین نبوده است كه در سابق گفته شد و طبق روایاتى یكى از آن ها بوده اند.

۳۸۷ - بحار، ج ۱۸، ص ۳۲۵.

۳۸۸ - ریاحین الشریعه، ج ۵، ص ۱۷۴ و ۱۷۵.

۳۸۹ - بحار، ج ۱۶، ص ۱۹۳.

۳۹۰ - نساء، ۱۶۳؛ انعام، ۸۴؛ انبیاء، ۸۳؛ صاد، ۴۱.

۳۹۱ - بحار، ج ۱۲، ص ۲۸۴.

۳۹۲ - مجمع البیان، ج ۴، ص ۳۳۰.

۳۹۳ - در مورد سلسله نسب حضرت موسىعليه‌السلام چنین به دست مى آید كه آن حضرت با شش واسطه به ابراهیم مى رسد، از این رو ظاهراً ایوبعليه‌السلام جلوتر از موسىعليه‌السلام مى زیست، و به همین خاطر ما در این كتاب، شرح زندگى ایوبعليه‌السلام را بر شرح زندگى موسىعليه‌السلام مقدم داشتیم. و در تاریخ نیز آمده: ایوبعليه‌السلام قبل از موسىعليه‌السلام ظهور كرد (تاریخ انبیاء عمادزاده، ص ۴۵۳).

۳۹۴ - به نقل بعضى: رُحْمه دختر ابراهیم بن یوسفعليه‌السلام بود، و به نقل دیگر دختر یعقوبعليه‌السلام بود. بحار، ج ۱۲، ص ۳۵۲ و ۳۵۳ و در بعضى از عبارات به جاى رحمه، رحیمه آمده است. (ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۳۳۶).

۳۹۵ - اقتباس از تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۴۴۵ و ۴۴۶؛ تاریخ انبیاء عمادزاده، ص ۴۵۳ و ۴۵۴.

۳۹۶ - اقتباس از حدیث امام صادقعليه‌السلام ، تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۴۴۷ و ۴۴۸.

۳۹۷ - اقتباس از تاریخ انبیاء عمادزاده، ص ۴۵۵، ۴۶۰.

۳۹۸ - بحار، ج ۱۲، ص ۳۵۴.

۳۹۹ - مضمون آیه ۸۳، سوره انبیاء؛ بحار، ج ۱۲، ص ۳۶۸ و ۳۶۹.

۴۰۰ - سوره انبیاء، آیه ۸۳.

۴۰۱ - ارشاد القلوب دیلمى، ج ۱، ص ۴۳۰.

۴۰۲ - همان، ص ۳۳۶.

۴۰۳ - بحار، ج ۱۲، ص ۳۴۰.

۴۰۴ - تاریخ انبیاء عمادزاده، ص ۴۵۶ و ۴۵۹.

۴۰۵ - صاد، ۴۴.

۴۰۶ - صاد، ۴۱.

۴۰۷ - بحار، ج ۱۲، ص ۳۵۱.

۴۰۸ - بحار، ج ۱۲، ص ۳۶۹ - ۳۷۰.

۴۰۹ - اقتباس از قصص قرآن بلاغى، ص ۲۰۷ - ۲۰۹.

۴۱۰ - سعد السعود سید بن طاووس، ص ۲۴۱، بحار، ج ۱۲، ص ۳۷۴؛ به همین دلى ما شرح حال او را بعد از شرح حال ایوبعليه‌السلام ذكر نمودیم.

۴۱۱ - حبیب السیر، ج ۱، ص ۱۱۱.

۴۱۲ - بحار، ج ۱۳، ص ۴۰۵.

۴۱۳ - در این باره به مجمع البیان، ج ۷، ص ۵۹ و ۶۰ مراجعه شود.

۴۱۴ - اقتباس از بحار، ج ۱۳، ص ۴۰۵ و ۴۰۴.

۴۱۵ - بحار، ج ۱۳، ص ۴۰۶ و ۴۰۷.

۴۱۶ - بحار، ج ۱۳، ص ۴۰۴ و ۴۰۵.

۴۱۷ - به این ترتیب شعیب بن صفوان بن عیفا بن ثابت بن مدین بن ابراهیم بنابراین او از نواده هاى حضرت ابراهیمعليه‌السلام از ناحیه ثابت بود نه از ناحیه اسماعیل و اسحاق. (بحار، ج ۱۲، ص ۳۷۵).

۴۱۸ - وَ اِلى مَدینَ اَخاهُم شُعَیباً... (هود، ۸۴، عنكبوت: ۳۶)

۴۱۹ - بحار، ج ۱۲، ص ۳۸۴.

۴۲۰ - همان، ص ۳۸۷ و ۳۸۳.

۴۲۱ - تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص ۳۹۴.

۴۲۲ - هود، ۸۳ تا ۸۶.

۴۲۳ - هود، آیات ۸۸ تا ۹۳.

۴۲۴ - تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص ۳۹۲.

۴۲۵ - یعنى تو یك آدم ضعیف الجثه و ناتوان هستى، به چه دیل ما كه مرفه و سرمایه دار هستیم، از تو پیروى كنیم. مطابق بعضى از روایات، شاه آن ها به كارگزاران خود دستورداد، كالاها را احتكار كنند و قیمت ها را بالا ببرند، و وزن و وسائل سنجش را كم نمایند (تا كم فروشى نمایند) و به این ترتیب سركشى خود را به فرمان خدا آشكار نمایند، شعیبعليه‌السلام او و مردم را از این تباهى ها نهى كرد، شاه شعیبعليه‌السلام را از شهر اخراج كرد، آن گاه عذاب الهى به آن شاه و پیروانش وارد گردید. (بحار، ج ۱۲، ص ۳۸۶)

۴۲۶ - هود، ۸۷ و ۹۱.

۴۲۷ - شعراء، ۱۷۷ تا ۱۹۰.

۴۲۸ - بحار، ج ۱۲، ص ۳۸۳.

۴۲۹ - كنزالفوائد كراجكى، ص ۱۷۹.

۴۳۰ - همان، ص ۱۸۰.

۴۳۱ - دیوان مثنوى معنوى مولانا، دفتر دوم.

۴۳۲ - علل الشرایع، ص ۳۰ و ۳۱؛ ج ۱۲، ص ۳۱۸؛ چنان كه در شرح زندگى حضرت موسىعليه‌السلام ذكر خواهد شد، حضرت موسىعليه‌السلام بیش از ده سال چوپان حضرت شعیبعليه‌السلام گردید.

۴۳۳ - مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۸۸.

۴۳۴ - فروع كافى، ج ۵، ص ۵۶.

۴۳۵ - بحار، ج ۱۲، ص ۳۸۳.

۴۳۶ - عنكبوت: ۳۷، هود: ۹۴ و ۹۵.

۴۳۷ - شعراء، ۱۸۹؛ تفسیر نور الثقلین، ج ۴، ص ۶۴. ناگفته نماند كه به گفته بعضى از محققین عذاب قوم شعیب یك بار بود. كه بر مردم مدین و ایكه وارد شد كه آمیخته با زلزله و ابر صاعقه خیز و صیحه بود.

۴۳۸ - شعراء، ۱۹۰

۴۳۹ - هود، ۹۵.

۴۴۰ - مجمع البیان، ج ۴، ص ۳۳۰.

۴۴۱ - بحار، ج ۱۳، ص ۶.

۴۴۲ - اقتباس از بحار، ج ۱۳، ص ۵۱؛ تاریخ انبیاء، ص ۴۹۳.

۴۴۳ - باید توجه داشت كه كارهاى سخت، مانند نگهبانى شب و... به بنى اسرائیل واگذار شده بود.

۴۴۴ - تاریخ انبیاء (عمادزاده)، ص ۴۹۵.

۴۴۵ - اقتباس از بحار، ج ۱۳، ص ۵۰ تا ۵۳؛ در آیه ۴۹ سوره بقره به شكنجه شدن بنى اسرائیل و كشته شدن پسران آن ها به دست فرعونیان اشاره شده است.

۴۴۶ - در مورد نام خواهر موسىعليه‌السلام ، دو قول است، بعضى گفته اند: نام او مریم بود، و به گفته بعضى نام او كلثمه بود (مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۴۲، بحار، ج ۱۳، ص ۵۵)

۴۴۷ - مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۴۱؛ بحار، ج ۱۳، ص ۵۴.

۴۴۸ - قصص، آیه ۷.

۴۴۹ - همان مدرك.

۴۵۰ - بحار، ج ۱۳، ص ۵۴؛ مطابق بعضى از روایات، این نجار همان حزقیل (یا حزبیل) بود كه همین حادثه موجب شد به موسىعليه‌السلام ایمان آورد، و بعدها به عنوان مومن آل فرعون شناخته گردید كه ایمان خود را پنهان مى كرد. (بحار، ج ۱۳، ص ۱۶۲)

۴۵۱ - قصص، ۷.

۴۵۲ - آسیه اصلا از نژاد بنى اسرائیل، و از نوه هاى پیامبران بود كه فرعون با او ازدواج كرد.

۴۵۳ - اقتباس از بحار، ج ۱۳، ص ۵۴ و ۵۵؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۴۱.

۴۵۴ - چنان كه این مطلب در آیه ۱۳ قصص آمده است.

۴۵۵ - بحار، ج ۱۳، ص ۵۶.

۴۵۶ - تفسیر نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۱۷.

۴۵۷ - مضمون آیات ۱۴ تا ۱۷ سوره قصص.

۴۵۸ - مضمون آیه ۱۸ تا ۲۱ سوره قصص، و اقتباس از مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۴۵ و ۲۴۶.

۴۵۹ - داستان هاى زندگى شعیبعليه‌السلام قبلا خاطرنشان گردید.

۴۶۰ - بحار، ج ۱۳، ص ۲۱ و ۵۸.

۴۶۱ - قصص، ۲۶.

۴۶۲ - بحار، ج ۱۳، ص ۵۸ و ۵۹.

۴۶۳ - قصص، ۲۷ و ۲۸؛ گرچه در ظاهر به نظر مى رسد كه شعیبعليه‌السلام برادر موسى مهریه سنگینى قرار داد (با این كه مهریه سنگین مكروه است) ولى با توجه به این كه همه مخارج زندگى موسىعليه‌السلام بر عهده شعیب بود، و شعیب مى خواست با این كار، مهمان عزیز خود را نزد خود نگهدارد، و براى موسىعليه‌السلام مصلحت مادى و معنوى بود كه در خدمت شعیب پیر تجربه، كلاس ببیند و تجربه ها بیاموزد، پاسخ به سؤال فوق (مهریه سنگین) روشن مى شود.

۴۶۴ - جابر بن عبدالله انصارى مى گوید: ما به رسول خداصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم عرض كردیم: گویا چوپانى گوسفندان كرده اى؟ فرمود: آرى مگر پیامبرى هست كه چوپانى نكرده باشد؟ (صحیح مسلم، ج ۶، ص ۱۲۵)

۴۶۵ - دیوان مثنوى، به خطر میرخانى، ص ۶۱۰ و ۶۱۱؛ تفسیر و نقد مثنوى (استاد محمدتقى جعفرى) ج ۱۴، ص ۲۹۳ تا ۲۹۶.

روایت شده: آن روز هوا تابستانى و بسیار گرم بود، و آن گوسفند فرارى بز بود، موسىعليه‌السلام در بالاى كوه او را گرفت و صورتش را بوسید و دست نوازش بر سر و پشتش كشید و با زبان عذرخواهى به او گفت: اى حیوان امروز تو را به زحمت افكندم، ولى منظورم حفظ تو از حمله گرگ بود. سپس آن را به دوش گرفت و به گله رسانید.

روزى موسىعليه‌السلام عرض كرد: خدایا! براى چه مرا شایسته مقام پیامبرى دانستى و هم كلام خود نمودى؟! خداوند فرمود: به خاطر مهربانیت در فلان روز به آن بز. (لئالى الاخبار، ج ۲، ص ۱۵۳.

۴۶۶ - این عصا در عصر نوحعليه‌السلام در دست نوحعليه‌السلام بود، و در عصر ابراهیمعليه‌السلام به دست ابراهیم افتاد، از این رو به هر دو منسوب است.

۴۶۷ - بحار، ج ۱۳، ص ۲۹ و ۳۰.

۴۶۸ - در حقیقت آن شعله، آتش نبود، بلكه یك پارچه نور بود كه نمایى مانند آتش داشت.

۴۶۹ - مضمون آیات ۲۹ تا ۳۲، سوره قصص؛ بحار، ج ۱۳، ص ۶۱.

۴۷۰ - دو معجزه عصا و بید بیضاء، در آیه ۲۰ تا ۲۲ سوره طه نیز ذكر شده است.

۴۷۱ - سوره طه، آیه ۴۲ تا ۴۶.

۴۷۲ - سوره طه، آیه ۵۶ تا ۶۴.

۴۷۳ - قصص، ۳۸.

۴۷۴ - اقتباس از تفسیر ابوالفتوح رازى، ج ۸، ص ۴۶۴؛ تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۸۵ تا ۸۸.

۴۷۵ - بحار، ج ۱۳، ص ۱۵۱.

۴۷۶ - این استدلال، در آیه ۲۳ تا ۲۸ سوره شعراء آمده است.

۴۷۷ - شعرا/ ۲۹ تا ۲۸.

۴۷۸ - مضمون آیه ۳۰ تا ۳۸ سوره شعرا، و آیه ۱۰۹ تا ۱۱۱ سوره اعراف.

۴۷۹ - در تعداد و چند نفر بودن ساحران اختلاف مى باشد.

۴۸۰ - بحار، ج ۱۳، ص ۱۴۸.

۴۸۱ - چنان كه در آیه ۱۱۶ سوره اعراف آمده: وَ جاؤُوا بِسِحرٍ عَظیمٍ.

۴۸۲ - شعراء/ ۴۴.

۴۸۳ - بحار، ج ۱۳، ص ۱۴۹.

۴۸۴ - طه/ ۶۷، امیرمؤمنانعليه‌السلام فرمود: موسىعليه‌السلام به خاطر خودش احساس ترس نكرد، بلكه از آن مى ترسید كه جاهلان غلبه كنند و طاغوت هاى گمراه پیروز شوند. (نهج البلاغه، خطبه ۶).

۴۸۵ - طه / ۶۹.

۴۸۶ - طه: ۷۰ تا ۷۴؛ سرانجام فرعون آن ساحران مؤمن را در همان روز به دار آویخت و همه را به شهادت رسانید. (بحار، ج ۱۳، ص ۱۵۰؛ تفسیر مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۶۴)

۴۸۷ - در چندین روایت آمده به دستور فرعون، حزقیل را نیز به شهادت رساندند، و بدنش را قطعه قطعه كردند. (تفسیر نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۲۱)

۴۸۸ - بحار، ج ۱۳، ص ۱۶۳.

۴۸۹ - از این رو در قرآن، فرعون به عنوان ذوالاوتاد (صاحب میخها) یاد شده است. (فجر/ ۸۹).

۴۹۰ - بحار، ج ۱۳، ص ۱۶۴؛ مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۳۱۹.

۴۹۱ - اقتباس از تفسیر نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۲۲، (به نقل از امام صادقعليه‌السلام )

۴۹۲ - مضمون آیات ۱۲۷ تا ۱۲۹ سوره اعراف.

۴۹۳ - این معجزات نُه گانه، در آیات ۱۰۶. ۱۰۷ و ۱۳۰ و ۱۳۳ سوره اعراف ذكر شده است.

۴۹۴ - اعراف، ۱۳۲.

۴۹۵ - دیوان مثنوى، به خط میرخانى، ص ۴۱۱ (دفتر چهارم)

۴۹۶ - مضمون آیه ۱۳۴ تا ۱۳۶ سوره اعراف.

۴۹۷ - فَاَوحَینا اِلى مُوسى اَنِ اضْرِب بِعَصاكَ البَحرَ... (شعراء، ۶۳)

۴۹۸ - طه، ۷۷.

۴۹۹ - اقتباس از قصص قرآن بلاغى، ص ۱۴۶.

۵۰۰ - یونس، ۹۰.

۵۰۱ - مضمون آیه ۹۰ تا ۹۲ سوره یونس.

۵۰۲ - تاریخ انبیاء، ص ۵۳۱.

۵۰۳ - مضمون آیات ۱۳۸ تا ۱۴۱ سوره اعراف.

۵۰۴ - نهج البلاغه، حكمت ۳۱۷.

۵۰۵ - اعراف، ۱۴۳.

۵۰۶ - اعراف، ۱۵۵.

۵۰۷ - اعراف، ۱۵۵ و ۱۵۶.

۵۰۸ - اعراف، ۱۴۴، ۱۴۵.

۵۰۹ - مضمون آیات ۹۳ تا ۹۰ سوره طه.

۵۱۰ - آیه ۹۲ تا ۹۶ سوره طه.

۵۱۱ - تاریخ انبیاء، ۵۵۱.

۵۱۲ - بحار، ج ۱۳، ص ۲۴۶.

۵۱۳ - مجمع البیان، ج ۱، ص ۱۲۸؛ در آیه ۶۳ بقره و ۱۷۱ اعراف به این مطلب اشاره شده است.

۵۱۴ - بحار، ج ۱۳، ص ۲۵۲.

۵۱۵ - قصص، ۷۰.

۵۱۶ - امّا لَو استَغاثُوا بِى لَاجَبتُهُم وَ لَاَغثتُهُم (اقتباس از تاریخ طبرى، ط بیرون، ج ۱، ص ۲۶۲ - ۲۶۵)

۵۱۷ - بحار، ج ۱۳، ص ۲۵۱.

۵۱۸ - درباره این كه قارون آن همه ثروت را از كجا آورده بود، مطالب گوناگونى گفته شده است، از بعضى از آیات قرآن استفاده مى شود كه او همكار مخفى فرعونیان بود، و مطابق بعضى از تواریخ، او نماینده فرعون در میان بنى اسرائیل بود و از سوى دیگر خزانه درا گنجهاى فرعون، فرعون توسط این منافق سرشناس، ثروت بنى اسرائیل را به غارت مى برد و پس از هلاكت فرعونیان، مقدار عظیمى از آن گنجها به دست قارون افتاد، و موسىعليه‌السلام تا آن زمان مجال آن را نیافته بود تا آن ثروت باد آورده را، مصادره كرده و به نفع مستضعفان به كار گیرد.

۵۱۹ - مضمون آیه ۷۹. ۸۰ سوره قصص.

۵۲۰ - قصص، ۸۲.

۵۲۱ - سرگردانى چهل سال آن ها در بیابان، بر اثر كوتاهى و گناه خودشان بود كه ذلت را بر جهاد ترجیح دادند، اگر آن ها وارد شهر فلسطین مى شدند، و با عمالقه مى جنگیدند و آن ستمگران را از آن جا بیرون مى كردند، این گونه گرفتار بیابان نمى شدند، گویى لازم بود چهل سال بگذرد تا نسل انقلابى جدید روى كار آیند و به جنگ عمالقه بروند، و خود و مردم را از حاكمان زورمند و یاغى نجات دهند.

۵۲۲ - بقره، ۶۰.

۵۲۳ - اقتباس از آیه ۶۱ بقره.

۵۲۴ - مائده، ۲۲ و ۲۱.

۵۲۵ - - مائده، ۲۲ و ۲۱.

۵۲۶ - مائده، ۲۴ و ۲۳.

۵۲۷ - اقتباس از بحار، ج ۱۳، ص ۳۷۴ - ۳۷۵.

۵۲۸ - بحار، ج ۱۳، ص ۳۷۳ و ۳۷۴.

۵۲۹ - سوره اعراف، ۱۷۵.

۵۳۰ - بحار، ج ۱۳، ص ۳۷۵.

۵۳۱ - جوامع الحكایت، محمد عوفى به قلم روان از نگارنده، ص ۳۲۲. در كتاب سیاستنامه، ص ۲۲۲، از این شوهر و زن به نام هاى یوسف و كژسف یاد شده است. ناگفته نماند كه در روایات ما، آیه مذكور (۱۷۵ اعراف) درباره بلعم باعورا دانشمند معروف بنى اسرائیل نازل شده كه به خاطر داشتن مقام اسم اعظم، دعایش مستجاب مى شد و بر اثر سازش با مخالفان موسىعليه‌السلام این مقام از او سلب گردید و دیگر دعایش به استجابت نمى رسید. (چنان كه خاطرنشان شد.)

۵۳۲ - مضمون آیات ۶۷ و ۷۱ سوره بقره.

۵۳۳ - اقتباس از بحار، ج ۱۳، ص ۲۵۹ به بعد؛ عیون اخبار الرضاعليه‌السلام ، ج ۲، ص ۱۳، مجمع البیان و تفسیر قمى، ذیل آیات مورد بحث.

۵۳۴ - بحار، ج ۱۳، ص ۱۴۶.

۵۳۵ - اصول كافى، ج ۲، ص ۱۲۳.

۵۳۶ - بحارالانوار، ج ۶۴، ص ۱۱۷ و ۱۱۸.

۵۳۷ - اعلام الدین دیلمى، بحار، ج ۱۳، ص ۳۴۹ و ۳۵۰.

۵۳۸ - بحار، ج ۱۴، ص ۴۸۹.

۵۳۹ - روضه الكافى، ص ۳۸۴ و ۳۸۵.

۵۴۰ - دیوان مثنوى، به خط میرخانى، ص ۳۷۹، (دفتر چهارم)

۵۴۱ - بحار، ج ۱۷، ص ۱۸۰.

۵۴۲ - به گفته اكثر مفسران، منظور از این تنگه دو دریا، محل اتصال خلیج عقبه با خلیج سوئز است.

۵۴۳ - بحار، ج ۱۳، ص ۲۷۸.

۵۴۴ - در حدیثى از پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نقل شده فرمود: هنگامى كه موسىعليه‌السلام با خضرع در كنار دریا ملاقات كرد، پرنده اى در برابر آن دو ظاهر شد، قطره اى آب دریا با منقارش برداشت، خضر به موسىعليه‌السلام گفت: «آیا مى دانى این پرنده چه مى گوید؟ » موسى گفت: چه مى گوید؟ خضر گفت: مى گوید: وَ رَبّ السَّمواتِ وَ الأَرضِ وَ رَبِّ البَحرِ ما عِلمُكُما مِن عِلمِ اللهِ الّا قَدرِ ما اَخَذتُ بِمِنقارِى مِن هذا البَحرِ؛

«و سوگند به پروردگار آسمان ها و زمین و پروردگار دریا، دانش شما دو نفر (موسى و خضر) در مقایسه با علم خدا نیست مگر به اندازه آن چه از آب در منقارم گرفته ام نسبت به این دریا» (بحار، ج ۱۳، ص ۳۰۲)

و در روایت یدگر آمده: «این پرنده كوچك تر از گنجشك بود و از نوع پرستو بود و گفت: «علم شما در مقابل علم محمد و آل محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به اندازه مقدار آبى است كه به منقار گرفته ام نسبت به دریا. » (همان مدرك؛ پاورقى.)

۵۴۵ - مضمون آیات ۶۰ تا ۷۰ سوره كهف.

۵۴۶ - كهف، ۷۱ و ۷۸؛ بحار، ج ۱۳، ص ۲۸۰؛ روایت شده: پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: خدا برادرم موسىعليه‌السلام را رحمت كند، اگر تحمل مى كرد، عجیب ترین شگفتى ها را (از دست خضر) مى دید و نیز فرمود: و اگر صبر مى كرد، هزار شگفتى مى دید. (نور الثقلین، ج ۳، ص ۲۸۲). و از امام باقرعليه‌السلام یا امام صادقعليه‌السلام نقل شده فرمود: لَو صَبَرَ مُوسى لَاَراهُ العالِمُ سَبعِینَ اُعجُوبَةٍ؛ اگر موسىعليه‌السلام صبر و تحمل مى كرد، آن عالِم (خضر) هفتاد حادثه عجیب به موسىعليه‌السلام نشان مى داد. (بحار، ج ۱۳، ص ۲۸۴ و ۳۱۰)

نیز روایت شده: از موسىعليه‌السلام پرسیدند: سخت ترین حادثه زندگى تو چه بود؟

موسىعليه‌السلام در پاسخ گفت: هیچ یك از آن همه مشكلات (عصر فرعون و عصر حكومت بنى اسرائیل با آن همه رنجها) همانند گفتار خضرعليه‌السلام برایم رنج آور نبود كه خبر از فراق و جدایى خود از من داد و مرا از علوم خود محروم ساخت. (تفسیر ابوالفتوح رازى، ذیل آیه ۷۸ كهف)

۵۴۷ - كارهاى خضرعليه‌السلام به خصوص كشتن نوجوان اگر چه ظاهرى بسیار زننده داشت، ولى باید توجه داشت كه فرق است بین نظام تشریع و تكوین، خداوند حاكم هر دو نظام است، در این صورت هیچ مانعى ندارد كه خداوند گروهى مانند موسىعليه‌السلام را مأمور اجراى نظام تشریع كند، و گروهى یا شخصى (مانند خضر) را مأمور اجراى نظام تكوین، از نظر نظام تكوین، هیچ مانعى ندارد كه خداوند حتى كودك نابالغى را دچار حادثه اى كند كه جان بسپارد، چرا كه وجودش ممكن است در آینده موجب خطرهاى عظیم گردد، مانند این كه پزشك دست یا پاى كسى را قطع مى كند تا میكروب سرطان از آن به سایر اعضاء سرایت ننماید. كارهاى حضرت خضرعليه‌السلام در ماجراى فوق در محدوده نظام تكوین بوده، ولى حضرت موسىعليه‌السلام مأمور كارها در محدوده تشریع بود، از این رو مقام موسىعليه‌السلام در این راستا از حضرت خضرعليه‌السلام بالاتر بود، اگر چه در محدوده نظام تكوین، مقام خضرعليه‌السلام بالاتر بود.

از سوى دیگر این كار خضرعليه‌السلام از نشانه هاى رحمت الهى و پاداش او به پدر و مادر با ایمان بود، خضر به دستور خدا آن كودك كافر را - كه اگر مى ماند موجب كفر و انحراف پدر و مادر مى شد - كشت، ولى به جاى آن كودك، خداوند دخترى به آن پدر و مادر مرحمت فرمود، كه كانون ایمان و تقوا بود و به فرموده امام صادقعليه‌السلام از نسل او هفتاد پیامبر، به وجود آمد. (تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۲۸۶).

۵۴۸ - كهف، ۷۹ تا ۸۳.

۵۴۹ - بحار، ج ۱۳، ص ۲۹۴.

۵۵۰ - همان، ص ۲۸۹.

۵۵۱ - اصول كافى، ج ۲، ص ۶۲۴.

۵۵۲ - تفسیر روح البیان، ج ۴، ص ۹۶ و ۹۷.

۵۵۳ - ثمرات الحیاة، ج ۳.

۵۵۴ - گلستان سعدى، باب سوم.

۵۵۵ - اقتباس مجمع البیان، ج ۲، ص ۳۵۳.

۵۵۶ - بحار، ج ۱۳، ص ۳۶۵ و ۳۶۶.

۵۵۷ - همان، ص ۲۵۳.

۵۵۸ - صافات، ۱۲۰

۵۵۹ - قصص، ۳۳.

۵۶۰ - فرقان، ۳۵، طه، ۳۰.

۵۶۱ - این حدیث در كتب شیعه و سنى به طور متواتر نقل شده است.

۵۶۲ - لهوف سید بن طاووس، ص ۱۸۶.

۵۶۳ - اقتباس از آیه ۲۴۷، بقره.

۵۶۴ - در قسمت آخر داستان هاى زندگى موسىعليه‌السلام در مورد صندوق عهد، شرح داده شد.

۵۶۵ - بقره، ۲۴۹.

۵۶۶ - بقره، ۲۵۰.

۵۶۷ - اقتباس از مجمع البیان، ج ۲، ص ۳۵۷، طبق بعضى از روایات، سنگ داودعليه‌السلام سینه جالوت را شكست و از پشت بیرون آمده و او را از مركب بر زمین افكند. (تفسیر نمونه، ج ۱۹، ص ۲۳۷)

۵۶۸ - كامل ابن اثیر، ج ۱، ص ۷۶ و ۷۸، بحار، ج ۱۴، ص ۱۴ و ۱۵.

۵۶۹ - بحار، ج ۱۴، ص ۱۴ و ۱۵.

۵۷۰ - تفسیر فخر رازى، ج ۲۶، ص ۱۸۳ (با استفاده از آیات ۱۷ تا ۱۹ صاد)

۵۷۱ - سوره ص، آیه ۳۰ و ۲۶.

۵۷۲ - سبأ، ۲۶.

۵۷۳ - نمل، ۱۵

۵۷۴ - اسراء، ۵۵، نساء، ۱۶۳، این كتاب در شب ۲۸ رمضان به آن حضرت نازل شد (بحار، ج ۴، ص ۳۳)

۵۷۵ - سوره ص، آیه ۲۱ تا ۲۴؛ تفسیر نورالثقلین، ج ۴، ص ۲۴۵.

۵۷۶ - اقتباس از عیون اخبار الرضاعليه‌السلام ، طبق مدرك قبل، ص ۴۴۶.

۵۷۷ - اقتباس از عیون اخبار الرضاعليه‌السلام ، طبق نقل نور الثقلین، ج ۴، ص ۲۴۶.

۵۷۸ - تفسیر المیزان، ج ۱۶، ص ۳۹۰.

۵۷۹ - بحار، ج ۱۴، ص ۱۵.

۵۸۰ - نهج البلاغه، خطبه ۱۶۰.

۵۸۱ - تفسیر مجمع البیان، ج ۸، ص ۳۸۱.

۵۸۲ - مجمع البیان، ج ۸، ص ۳۸۲.

۵۸۳ - دیوان مثنوى، دفتر دوم.

۵۸۴ - گلستان سعدى، باب ۸.

۵۸۵ - مجمع البیان، ج ۷، ص ۵۷ ذیل آیه ۷۸ سوره انبیاء، به نقل از امام صادقعليه‌السلام و امام باقرعليه‌السلام - ناگفته نماند كه ظاهر امر نشان مى دهد كه در قضاوت داوود و سلیمان دو گونگى وجود دارد، ولى طبق بعضى از روایات، امام باقرعليه‌السلام فرمود: این دوگونگى در مرحله مناظره و مشورت بود، نه در مرحله قضاوت نهایى (تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۴۴۳).

۵۸۶ - سوره ص، ۲۶.

۵۸۷ - سوره ص، ۱۹.

۵۸۸ - نمل، ۱۶.

۵۸۹ - بحار، ج ۱۴، ص ۳۸.

۵۹۰ - بحار، ج ۱۴، ص ۳۹.

۵۹۱ - اقتباس از كتاب ثمرات الحیوة.

۵۹۲ - من لا یحضره الفقیه، ص ۴۷۱.

۵۹۳ - بحار، ج ۱۴، ص ۴۲.

۵۹۴ - شیطان آن ها را آن چنان به نیرنگ انداخت، كه بعضى از آن ها روز شنبه ماهى مى گرفت و نخى به دُم سوراخ شده ماهى مى بست، و طرف دیگر نخ را در بیرون آب به میخى بند مى كرد. ماهى در میان آب به طور محبوس مى ماند، فرداى آن روز، او مى آمد و آن ماهى را مى گرفت و مى برد. (بحار، ج ۱۴، ص ۶۲)

۵۹۵ - اعراف، ۱۶۴.

۵۹۶ - اعراف، ۱۶۶، مجمع البیان، ج ۴، ص ۴۹۳، بحار، ج ۱۴، ص ۵۶ و ۵۷.

۵۹۷ - بحار، ج ۱۴، ص ۵۸.

۵۹۸ - ارشاد القلوب دیلمى، ج ۱، ص ۳۱۲.

۵۹۹ - امالى صدوق، ص ۱۱۸.

۶۰۰ - همان، ص ۴۵۰.

۶۰۱ - بحار، ج ۱۴، ص ۱۶، به نقل از فروع كافى، ج ۱، ص ۲۲۴.

۶۰۲ - كامل ابن اثیر، ج ۱، ص ۷۶ - ۷۸.

۶۰۳ - سفینة البحار، ج ۱، ص ۶۰ (واژه بخت).

۶۰۴ - سفینة البحار، ج ۱، ص ۶۰ (واژه بخت).

۶۰۵ - سوره سبأ، ۱۲ و ۱۳.

۶۰۶ - محاسن البرقى، ص ۱۹۳؛ بحار، ج ۱۴، ص ۷۳. مطابق بعضى از روایات، حضرت سلیمان ۷۱۲ سال عمر كرد (اكمال الدین صدوق، ص ۲۸۹؛ بحار، ج ۱۴، ص ۱۴۰).

۶۰۷ - روضة الكفاى، ص ۲۴۶.

۶۰۸ - سلیمان در توجه به مستضعفان به گونه اى بود كه وقتى صبح مى شد از اشراف و رجال ثروتمند روى بر مى گرداند و نزد مستمندان و تهیدستان مى آمد و با آن ها مى نشست و مى فرمود: مِسكینٌ مَعَ المَساكِینَ: مستمندى همراه مستمندان است. (بحار، ج ۱۴، ص ۸۳.)

۶۰۹ - دیوان مثنوى، دفتر ۱، ص ۲۸ (به خط میرخانى).

۶۱۰ - اقتباس از بحار، ج ۱۴، ص ۷۹.

۶۱۱ - اصول كافى، ج ۱، ص ۲۷۸.

۶۱۲ - وسائل الشیعه، ج ۱۹، ص ۲۰۹.

۶۱۳ - با توجه به این كه سلیمانعليه‌السلام در این هنگام نوجوانى گوسفند چران بود (نور الثقلین، ج ۴، ص ۷۵).

۶۱۴ - اصول كافى، ج ۱، ص ۳۸۳؛ بحار، ج ۱۴، ص ۶۸.

۶۱۵ - بحار ج ۱۴، ص ۱۷.

۶۱۶ - همان، ص ۷۲؛ «ثواب تسبیحه واحده فی الله اعظم مما رایتم». (تفسیر نورالثقلین ج ۴، ۴۵۹)

۶۱۷ - المحجه البیضاء ج ۵، ص ۳۵۵

۶۱۸ - پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به اصحابش فرمود: شنیده اید که خداوند از ملک و حکومت چه اندازه به سلیمانعليه‌السلام داد؟ با این همه مواهب جز بر خشوع او نیفزود به گونه ای که حتی از شدت خضوع و ادب چشم به آسمان نمی انداخت. (تفسیر روح البیان ج ۸، ص ۳۹)

۶۱۹ - اقتباس از آیات ۳۰ تا ۳۳ سوره ص.

۶۲۰ - اقتباس از آیات ۳۴ و ۴۰ سوره ص، با استفاده از تفاسیر از جمله تفسیر مجمع البیان، ج ۸، ص ۴۷۵.

۶۲۱ - سوره نمل، آیه ۱۸؛ یعنى عدالت لشكر سلیمانعليه‌السلام را قبول دارم، ولى ممكن است از روى جهل و نا آگاهى، ما را پایمال كنند.

۶۲۲ - نمل، ۱۹.

۶۲۳ - عیون اخبار الرضاعليه‌السلام ، طبق نقل تفسیر نورالثقلین، ج ۴، ص ۸۲ و ۸۳.

۶۲۴ - نمل، ۲۰ تا ۲۶؛ تفسیر القمى. این مطلب حاكى است كه پرندگان داراى هوش و دریافت هستند.

۶۲۵ - نمل، ۳۰ تا ۳۱.

۶۲۶ - نمل، ۲۹ تا ۳۵.

۶۲۷ - بحار، ج ۱۴، ص ۱۱۱.

۶۲۸ - نمل، ۳۶ و ۳۷.

۶۲۹ - نمل، ۴۰.

۶۳۰ - بحار، ج ۱۴، ص ۱۱۲.

۶۳۱ - نمل، ۴۱.

۶۳۲ - نمل، ۴۴ (باید توجه داشت كه ۳۰ آیه سوره نمل از آیه ۱۴ تا ۴۴ مربوط به داستان هاى زندگى سلیمانعليه‌السلام است)

۶۳۳ - دیوان مثنوى مولوى، دفتر چهارم.

۶۳۴ - محاسن برقى، ج ۱، ص ۲ - ۳.

۶۳۵ - چكاوك، تاج به سر.

۶۳۶ - فروع كافى، ج ۲، ص ۱۴۶، بحار، ج ۱۴، ص ۸۲.

۶۳۷ - بحار، ج ۱۴، ص ۹۵.

۶۳۸ - بحار، ج ۱۴، ص ۹۵.

۶۳۹ - دعوات الراوندى، طبق نقل بحار، ج ۱۴، ص ۹۷ و ۹۸.

۶۴۰ - زهر الربیع، ص ۱۱.

۶۴۱ - اقتباس از جوامع الحكایات، محمد عوفى، با تحقیق دكتر جعفر شعار، ص ۹۵.

۶۴۲ - بحار، ج ۱۴، ص ۱۴۱ و ۱۴۲.

۶۴۳ - اقتباس از دیوان مثنوى، به خط میرخانى، ص ۳۳۴.

۶۴۴ - عیون اخبار الرضاعليه‌السلام ، ج ۱، ص ۲۶۵؛ در قرآن، سوره سبأ، آیه ۱۴، به مرگ سلیمان اشاره شده است.

۶۴۵ - نهج البلاغه، خطبه ۱۸۱.

۶۴۶ - تفسیر آلوسى، ج ۷، ص ۱۸۴؛ دائرة المعارف فرید وجدى، ج ۱۰، ص ۱۰۵۵.

۶۴۷ - تاریخ انبیاء، عمادزاده، ص ۶۸۶.

۶۴۸ - بحار، ج ۱۴، ص ۳۹۳ - ۳۹۵.

۶۴۹ - در مورد این ماهى بزرگ مطالبى گفته شده مانند این كه نهنگ یا بالِن بوده است، در فرهنگ عمید آمده: بالِن ماهى بزرگى است كه درازى بدنش تا سى متر، و وزنش تا سى تُن مى رسد، معده اش بسیار بزرگ است كه چند خروار غذا در آن جاى مى گیرد، براى تنفس همیشه روى آب حركت مى كند، و بیش از یك ساعت نمى تواند در زیر آب بماند. در روایتى آمده: خداوند به آن ماهى وحى كرد كه هیچ استخوانى را از یونس مشكن، و هیچ پیوندى را از او قطع نكن. (تفسیر فخر رازى، ج ۲۶، ص ۱۶۵) ناگفته نماند كه زنده ماندن یونس در شكم ماهى به اعجاز الهى است و نمى توان آن را از نظر طبیعى حل كرد.

۶۵۰ - صافات، ۱۳۹ - ۱۴۱؛ بحار، ج ۱۴، ص ۴۰۰.

۶۵۱ - بحار، ج ۱۴، ص ۳۹۸.

۶۵۲ - تفسیر برهان، ج ۴، ص ۳۵ - ۳۷.

۶۵۳ - تلخیص از بحار، ج ۱۴، ص ۳۷۹ به بعد؛ تفسیر برهان، ج ۴، ص ۳۵ - ۳۷.

۶۵۴ - تفسیر برهان، ج ۲، ص ۲۰۰ - ۲۰۲؛ بحار، ج ۱۴، ص ۳۸۴.

۶۵۵ - ] تفسیر قمى، ص ۶۹۴، بحار، ج ۱۴، ص ۳۹۱ و ۴۰۰.

۶۵۶ - انبیاء، ۸۷ و ۸۸.

۶۵۷ - بحار، ج ۱۴، ص ۳۸۴.

۶۵۸ - اصول كافى، ج ۲، ص ۵۸۱.

۶۵۹ - اجتبا: برگزیدگى.

۶۶۰ - این آیه بیانگر آن است كه منظور آل یاسین نیست، بلكه الیاسین است.

۶۶۱ - به این ترتیب: الیاس بن یاسین بن فنحاص بن عیزار بن هارون، (مجمع البیان، ج ۸، ص ۴۵۷)

۶۶۲ - اصول كافى، ج ۱، ص ۲۲۷.

۶۶۳ - صافات، ۱۲۴ - ۱۲۷؛ بحار، ج ۱۳، ص ۳۹۲.

۶۶۴ - صافات، ۱۲۸.

۶۶۵ - اصول كافى، ج ۱، ص ۲۲۷.

۶۶۶ - طبق بعضى از روایات؛ چهار پیامبر، زنده هستند كه دو نفرشند در آسمانند كه عبارتند از: عیسى و ادریسعليهما‌السلام ، و دو نفرشان در زمینند كه عبارتند از: خضر و الیاسعليهما‌السلام . (بحار، ج ۱۳، ص ۴۰۲)

۶۶۷ - اصول كافى، ج ۱، ص ۲۴۳ - ۲۴۵.

۶۶۸ - بحار، ج ۱۳، ص ۳۹۳ - ۳۹۶.

۶۶۹ - المحجة البیضاء، ج ۳.

۶۷۰ - المخازن، علامه سید عباسى كاشانى، ج ۱، ص ۲۸۶.

۶۷۱ - انعام، ۶؛ صاد، ۳۸.

۶۷۲ - اعلام قرآن خزائلى، ص ۲۲۵.

۶۷۳ - قصص الانبیاء عماد زاده، ص ۶۸۱.

۶۷۴ - اقتباس از حبیب السیر، ج ۱، ص ۱۰۹.

۶۷۵ - بعضى این داستان را مربوط به خضرعليه‌السلام و بعضى مربوط به ارمیا مى دانند. در روایاتى نیز نام ارمیا آمده است (بحار، ج ۱۴، ص ۳۶۲) ولى مشهور و معروف این است كه او عزیر بوده و روایات متعددى آن را تایید مى كنند (مجمع البیان، ج ۱ و ۲، ص ۳۷۰).

۶۷۶ - اقتباس از یك روایت مفصل به نقل از امام باقرعليه‌السلام ؛ روضة الكافى، ص ۱۲۳؛ دلائل الامامه طبرى، ص ۱۰۷ و ۱۰۸.

۶۷۷ - بقره، ۲۵۹.

۶۷۸ - اقتباس از مجمع البیان، ج ۱ و ۲، ص ۳۷۰.

۶۷۹ - توبه، ۳۰.

۶۸۰ - بحار، ج ۱۴، ص ۳۷۴.

۶۸۱ - همان، ص ۳۷۸.

۶۸۲ - بحار، ج ۱۳، ص ۲۹۹.

۶۸۳ - همان، ص ۲۸۶.

۶۸۴ - بِوَجهِ الله لَما تَصَدقتَ عَلَى.

۶۸۵ - اعلام الدین دیلمى، طبق نقل بحار، ج ۱۳، ص ۳۲۱.

۶۸۶ - بحار، ج ۱۳، ص ۳۰۲.

۶۸۷ - ] ریاض الجنان، طبق نقل بحار، ج ۱۳، ص ۳۱۲.

۶۸۸ - اصول كافى، ج ۱، ص ۴۴۵.

۶۸۹ - ] كحل البصر، ط بیروت، ص ۱۹۵.

۶۹۰ - منظور مرحله اى از روح است، نه روح كامل.

۶۹۱ - احتجاج طبرسى، ج ۱، ص ۳۹۶ - ۳۹۸.

۶۹۲ - از این عبارت فهمیده مى شود، كه حضرت خضرعليه‌السلام در تاسیس مسجد جمكران، همراه حرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف) بوده، و كتابى در دست داشت و براى امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف) مى خوانده است.

۶۹۳ - مونس الحزین شیخ صدوق، طبق نقل تاریخ قدیم قم، بحار، ج ۵۳، ص ۲۳۰ و ۲۳۳.

۶۹۴ - بحار، ج ۴۲، ص ۹.

۶۹۵ - دیوان مثنوى، به خط میرخانى، دفتر سوم، ص ۲۰۷.

۶۹۶ - سفینة البحار، ج ۱، ص ۳۰۹، بحار، ج ۳۹، ص ۱۳۳.

۶۹۷ - همان، ص ۳۹۱، مناقب آل ابى طالبعليهم‌السلام ، ج ۱، ص ۴۰۹.

۶۹۸ - بحار، ج ۳۹، ص ۱۳۲، و نظیر آن در ص ۱۳۳.

۶۹۹ - اءِنِّى جاعُل فِى الاَرضِ خَلیفَةٌ. (بقره، ۳۰)

۷۰۰ - یا داوود انَّا جَعَلناكَ خلیفَة فِى الارضِ فَاحكُم بَینَ النَّاسِ بِالحقِّ. (صاد، ۲۶).

۷۰۱ - و قالَ مُوسى لِاخیهِ هارونَ اخلُفنِى فِى قَومِى وَ اَصلِح... (اعراف،: ۱۴۲)

۷۰۲ - وَ اذان مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ الَى النَّاسِ یومَ الحجّ الاكبَرِ اَنَّ اللهَ برى عَنِ المشركینَ وَ رَسُولُهُ. (توبه: ۳).

۷۰۳ - عیون اخبار الرضاعليه‌السلام ، ج ۲، ص ۱۱.

۷۰۴ - در بعضى از روایات او با نام حنانه خوانده شده كه مادر حضرت یحیىعليه‌السلام بود. (بحار، ج ۱۴، ص ۲۰۲)

۷۰۵ - منظور از این عمران غیر از عمران پدر موسىعليه‌السلام است، و میان آن ها ۱۸۰ سال فاصله وجود داشت. (بحار، ج ۱۴، ص ۱۹۴)

۷۰۶ - آل عمران، ۳۵ و ۳۶.

۷۰۷ - مجمع البیان، ج ۱ و ۲، ص ۴۳۶ (ذیل آیه ۳۷ آل عمران)

۷۰۸ - همان مدرك.

۷۰۹ - آل عمران، ۳۷.

۷۱۰ - مجمع البیان، ج ۱ و ۲، ص ۴۳۹.

۷۱۱ - آل عمران، ۳۸.

۷۱۲ - آل عمران، ۳۹.

۷۱۳ - آل عمران، ۴۱، دعاى زكریاعليه‌السلام و استجابت آن بشارت به فرزندى به نام یحیىعليه‌السلام ، به طور مشروح در سوره مریم، آیه یك تا یازده آمده است.

۷۱۴ - مریم، ۱۱.

۷۱۵ - بحار، ج ۱۲، ص ۱۷۸.

۷۱۶ - انبیاء، ۸۹ و ۹۰.

۷۱۷ - و از بعضى از تواریخ استفاده مى شود كه طاغوت عصر زكریا، حضرت یحیىعليه‌السلام پسر زكریاعليه‌السلام ، را به خاطر نهى از منكرى كه نموده بود، كشت (چنان كه شرح آن خواهد آمد) زكریا از قتل یحیى با خبر شد، خود احساس خطر كرد، چرا كه طاغوت مى خواست او را نیز بكشد، زكریا گریخت و به بوستانى كه در نزدیك مسجد بیت المقدس بود وارد شد و در آن جا تنه درختى باز شد و به زكریا پناه داد، و سرانجام با راهنمایى ابلیس، مأموران طاغوت آمدند و آن درخت را قطعه قطعه نموده و در نتیجه حضرت زكریا، با وضع دلخراشى به شهادت رسید. (بحار، ج ۱۴، ص ۱۸۹ به نقل از تاریخ كامل ابن اثیر) بنابراین علت قتل زكریا، تهمت مذكور نبوده است.

۷۱۸ - تاریخ كامل ابن اثیر، ج ۱، ص ۱۷۰ - ۱۷۵؛ بحار، ج ۱۴، ص ۱۷۹ و ۱۸۹.

۷۱۹ - مجمع البیان، ج ۱ و ۲، ص ۴۳۹.

۷۲۰ - مریم، ۷؛ آل عمران، ۳۹.

۷۲۱ - مریم، ۱۵.

۷۲۲ - آل عمران، ۳۹.

۷۲۳ - بحار، ج ۱۴، ص ۱۸۹.

۷۲۴ - فروع كافى، ج ۱، ص ۷۲؛ بحار، ج ۱۴، ص ۱۸۷.

۷۲۵ - بحار، ج ۱۸، ص ۳۲۵.

۷۲۶ - نورالثقلین، ج ۳، ص ۳۲۵، این قول بنابر آن است كه زكریاعليه‌السلام در این هنگام از دنیا رفته است.

۷۲۷ - مریم، ۳۰.

۷۲۸ - مریم، ۱۲.

۷۲۹ - اصول كافى، ج ۱، ص ۴۹۴.

۷۳۰ - الكنى و الالقاب، ج ۱، ص ۴۹۴.

۷۳۱ - تاریخ علوم پى یر روسو، ص ۴۳۲.

۷۳۲ - نمل، ۳۶؛ این پاسخ در قرآن، در مورد پاسخ حضرت سلیمانعليه‌السلام به مأموران بلقیس است آن هنگام كه از طرف بلقیس براى سلیمانعليه‌السلام هدیه آورده بودند.

۷۳۳ - اعراف، ۲۶.

۷۳۴ - یوسف، ۸۰.

۷۳۵ - مائده، ۲۴.

۷۳۶ - بلد، ۳.

۷۳۷ - قصص، ۷۷.

۷۳۸ - زخرف، ۳۸.

۷۳۹ - تغابن، ۷.

۷۴۰ - شورى، ۳۷.

۷۴۱ - بقره، ۲۶۹.

۷۴۲ - این كودك كه اكنون هشت سال دارد، دردانشگاه حجاز در انگلستان به مدرك دكتراى افتخارى نائل شد، اساتید دانشگاه مذكور این مدرك را به خاطر تسلط آقاى محمدحسین طباطبایى قمى (هشت ساله) به پنج موضوع قرآنى (از جمله حفظ تمام قرآن) در تاریخ ۳۰ / ۱۱ / ۱۳۷۶ شمسى مطابق با ۲۲ شوال ۱۳۱۸ ه. ق، ۱۹ فوریه ۱۹۹۸ میلادى، اعطا كردند، امتحان او سه ساعت و نیم طول كشید، در این مدت به ۱۳۰ سؤال پاسخ داد، و از صد امتیاز، داراى ۹۳ امتیاز شده، و به درجه دكتراى افتخارى دانشگاه حجاز، دست یافت

۷۴۳ - كمال الدین صدوق، ص ۹۱ و ۹۵؛ بحار، ج ۱۴، ص ۱۷۹.

۷۴۴ - تفسیر نور الثقلین، ج ۳، ص ۳۲۵.

۷۴۵ - بحار، ج ۱۴، ص ۱۶۵ و ۱۶۶.

۷۴۶ - اقتباس از بحار، ج ۱۴، ص ۱۶۶ و ۱۶۷، به نقل از امالى شیخ صدوق، ص ۱۸ - ۲۰.

۷۴۷ - بحار، ج ۱۴، ص ۱۸۹.

۷۴۸ - بحار، ج ۱۴، ص ۱۷۲ و ۱۷۳ (با تلخیص) به نقل از امالى ابن الطوسى.

۷۴۹ - من لا یحضر الفقیه، طبق نقل بحار، ج ۱۴، ص ۱۸۸.

۷۵۰ - اصول كافى، ج ۲، ص ۵۳۵.

۷۵۱ - و طبق پاره اى از روایات، مادر هیرودیا (كه همسر شاه بود) را وادار كرد، كه شاه را مجبور به قتل یحیىعليه‌السلام كند، به این ترتیب كه به ذشوهرش شراب داد، و دخترش را آرایش كرده با لباس هاى پرزرق و برق نزد شاه فرستاد و به او گفت: اگر شاه به طرف تو آمد تمكین نكن. مگر سر بریده یحیىعليه‌السلام را در آن جا حاضر كند... (بحار، ج ۱۴، ص ۱۸۰ و ۱۸۱).

۷۵۲ - زیرا فتوا داده بود كه ازدواج با دختر برادر و دختر زن حرام است، از این رو شاه او را زندانى كرده بود.

۷۵۳ - اقتباس زا تاریخ انبیاء عمادزاده، ص ۷۱۶ و ۷۱۷.

۷۵۴ - تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۳۲۴.

۷۵۵ - بحار، ج ۱۴، ص ۱۶۸ و ۳۵۸.

۷۵۶ - همان، ج ۴۵، ص ۳۱۴.

۷۵۷ - بحار، ج ۱۴، ص ۱۸۱.

۷۵۸ - روایت شده: اخبار و علما و عابدان بنى اسرائیل نزد اَرمیا (یكى از پیامبران) رفتند و گفتند: از خدا بخواه و بپرس كه گناه فقراء و زنها و ناتوانان چیست كه این گونه كشته مى شوند؟! اَرمیا هفت روز، روزه گرفت، و به او وحى نشد، هفت روز دیگر روزه گرفت باز وحى نشد، هفت روز سوم را روزه گرفت، سرانجام به او چنین وحى شد:

قُل لَهُم رَأَیتُمُ المُنكَرَ فَلَم تَنكُرُوهُ؛

به آن ها بگو شما منكرات را دیدید و نهى از منكر نكردید. (بحار، ج ۱۴، ص ۳۵۶)

۷۵۹ - اقتباس از بحار، ج ۱۴، ص ۱۸۲ و ۳۵۶ و ۳۵۸.

۷۶۰ - بحار، ج ۱۴، ص ۳۵۸ و ۳۵۹، معالم الزلفى

۷۶۱ - بحار، ج ۱۴، ص ۲۱۴ (پاورقى)

۷۶۲ - بحار، ج ۱۴، ص ۲۵۰ - ۳۲۶.

۷۶۳ - مانند آیه ۴۲ آل عمران.

۷۶۴ - سوره آل عمران، ۴۳ - ۴۷.

۷۶۵ - بحار، ج ۱۴، ص ۲۲۳.

۷۶۶ - سوره مریم، آیه ۱۶ تا ۲۱.

۷۶۷ - این مطلب در قرآن با تعبیر فَنَفخنا فِیها مِن روحِنا آمده است. (انبیائ، ۹۱؛ تحریم، ۱۲)

۷۶۸ - بحار، ج ۱۴، ص ۲۲۵.

۷۶۹ - مریم، ۲۳.

۷۷۰ - مضمون آیات ۱۳ تا ۲۶ سوره مریم.

۷۷۱ - مریم، ۲۳.

۷۷۲ - الغدیر، ج ۶، ص ۲۳، به نقل از شانزده كتاب اهل تسنن.

۷۷۳ - مریم - ۲۷ تا ۳۰. بحار، ج ۱۴، ص ۲۲۸.

۷۷۴ - بحار، ج ۱۴، ص ۲۱۵.

۷۷۵ - سوره مریم، آیه ۳۰ تا ۳۳.

۷۷۶ - بحار، ج ۱۴، ص ۲۲۹.

۷۷۷ - همان مدرك، ص ۲۱۸.

۷۷۸ - آل عمران، ۴۸.

۷۷۹ - توجه به این كه در عصر عیسىعليه‌السلام علوم طب و درمان پیشرفت فوق العاده كرده بود، معجزات عیسىعليه‌السلام در این راستا بود كه بر درمان همه اطبا، برترى داشت.

۷۸۰ - آل عمران، آیه ۴۸ و ۵۱.

۷۸۱ - تاریخ انبیاء، ص ۷۳۱.

۷۸۲ - دیوان مثنوى به خط میرخانى، ص ۳۲۷.

۷۸۳ - مضمون آیات ۱۱۲ تا ۱۱۵، سوره مائده.

۷۸۴ - بحار، ج ۱۴، ص ۴۹۲، و صفحه ۲۶۰ تا ۲۶۵.

۷۸۵ - اصول كافى، ج ۱، ص ۳۷.

۷۸۶ - اصول كافى، ج ۲، ص ۳۰۶.

۷۸۷ - همان مدرك، ص ۳۱۸.

۷۸۸ - اصول كافى، ج ۲، ص ۴۰۰.

۷۸۹ - بحار، ج ۱۴، ص ۲۷۰.

۷۹۰ - دیوان مثنوى، به خط میرخانى، ص ۱۱۷ (دفتر دوم)

۷۹۱ - بحار، ج ۱۴، ص ۲۷۰.

۷۹۲ - لازم به ذكر است كه حكومت اگر وسیله اجرا و انجام احكام و دستورهاى الهى باشد، نه هدف براى هوس هاى هوسبازان، چنین حكومتى، شایسته و لازم است. ولى اگر عاملى براى قدرت طلبى و انحراف و فساد گردد، از آن باید دورى جست كه حكومت طاغوتى است. ماجرایى كه در داستان فوق آمده، بر اساس اجتناب از حكومت طاغوتى است. نقل شده: حضرت امام خمینى (ره) به یكى از دخترانش فرمود: هیچ كس در دنیا مانند حضرت سلیمانعليه‌السلام داراى حكومت جهانى و مقتدر و با تمام امكانات نشد، ولى مورچه اى به او گفت: دنیا ارزش ندارد.

این سخن امام، نیز بر همین اساس است كه حكومت مادى، بى ارزش است باید از آن دورى نمود. ولى حكومت الهى و معنوى، صحیح و لازم است و باید آن را تشكیل داد و از آن پیروى كرد.

۷۹۳ - در بعضى از متون نام این دو نفر، شمعون و یوحنا ذكر شده است. (اعلام قرآن خزائلى، ص ۷۱۶).

۷۹۴ - مطابق بعضى از روایات، نام او پولس بود. (همان مدرك)

۷۹۵ - اقتباس از تفسیر مجمع البیان، ج ۸، ص ۴۱۹ و ۴۲۰. ذیل آیه ۱۴ تا ۲۱ یس، و به گفته بعضى به فرمان شاه، ه رسه نفر از رسولان عیسىعليه‌السلام را كشتند و نام رسول سوم حبیب صاحب یاسین بود. (همان مدرك).

۷۹۶ - مجمع البیان، ج ۱ و ۲، ص ۴۴۸.

۷۹۷ - مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۲۴.

۷۹۸ - بحار، ج ۴۴، ص ۲۵۵. نظیر این ماجرا در مورد لعن كردن یزید، براى سلیمانعليه‌السلام هنگامى كه با فضاپیماى بساط از زمین كربلا عبور مى كرد، و براى موسى و شمعون كه از این سرزمین عبور مى كردند و براى ابراهیمعليه‌السلام كه سوار بر اسب از آن جا مى گذشت و نوحعليه‌السلام كه با كشتى از این سرزمین عبور مى كرد و آدمعليه‌السلام هنگام عبور در این سرزمین اتفاق افتاد. (بحار، ج ۴۴، ص ۲۴۴ تا ۲۴۵)

۷۹۹ - روضه الكافى، ص ۳۳۷.

۸۰۰ - سفینة البحار، ج ۱، ص ۵۶۰.

۸۰۱ - فروع كافى، ج ۲، ص ۷۰؛ بحار، ج ۱۴، ص ۳۳۱.

۸۰۲ - بحار، ج ۱۴، ص ۳۳۷.

۸۰۳ - علل الشرایع، ص ۱۶۹.

۸۰۴ - الدرّ المنثور، ج ۲، ص ۲۳۷.

۸۰۵ - بحار، ج ۱۴، ص ۳۲۴.

۸۰۶ - مجموعه ورام، ج ۱، ص ۸۳.

۸۰۷ - مجموعه ورام، ج ۲، ص ۱۳۲.

۸۰۸ - همان، ص ۲۷۲.

۸۰۹ - تاریخ انبیاء، ص ۷۳۴.

۸۱۰ - مصابیح القلوب.

۸۱۱ - بشارت عیسىعليه‌السلام به آمدن پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به نام احمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در آیه ۶ سوره صف آمده است و در كتاب انجیل این بشارت به نام فارقلیط است كه از نظر فرهنگ یونانى به معنى شخص مورد ستایش معادل احمد و محمدصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است.

۸۱۲ - تاریخ انبیاء، ص ۷۳۰؛ در روایات اسلامى، آمده كه هنگام ظهور حضرت مهدىعليه‌السلام ، حضرت عیسىعليه‌السلام از آسمان به زمین فرود مى آید و در بیت المقدس پشت سر آن حضرت نماز مى خواند و از یاران آن حضرت شده و پیروانش را به پذیرش رهبرى او دعوت مى نماید و موجب تقویت و گسترش امر آن حضرت مى گردد و بر فراز گردنه افیق بیت المقدس، حربه اى در دست دارد و در قتل دجال شركت مى كند و در صف نماز، امام مهدىعليه‌السلام به او مى گوید: به پیش رو تا به تو اقتدا كنیم. عیسىعليه‌السلام مى گوید: شما خاندانى هستید كه براى هیچكس تقدم بر شما روا نیست. (منتخب الاثر، باب ۴۸، ص ۳۱۶ و ۳۱۷)

۸۱۳ - اعلام قرآن خزائلى، ص ۲۶۸ و ۲۷۰.

۸۱۴ - نساء، ۱۵۷؛ قصص قرآن بلاغى، ص ۲۵۲ و ۲۵۳.

۸۱۵ - نساء، ۱۵۷؛ بَل رَفَعَهُ اللهُ اِلَیهِ - در عالم ملكوت و كروبیان، حادثه عروج عیسىعليه‌السلام به آسمان، حادثه بسیار مهمى بود كه ابلیس هنگام تولد پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به شیطان ها گفت: از زمان عروج عیسىعليه‌السلام به آسمان تا كنون (یعنى ۵۳۷ سال) چنین حادثه اى رخ نداده است. این سخن ابلیس بیانگر عظمت حادثه عروج عیسىعليه‌السلام و تولد پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است. (بحار، ج ۱۵، ص ۲۵۸)

۸۱۶ - اقتباس از بحار، ج ۱۸، ص ۳۲۰.

۸۱۷ - همان، ص ۳۲۵.

۸۱۸ - احزاب، ۲۱.

۸۱۹ - مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۲۴۱.

۸۲۰ - بحار، ج ۱۸، ص ۱۸۰.

۸۲۱ - مناقب آل ابى طالب، ج ۱، ص ۴۹ - ۵۰.

۸۲۲ - آزارهاى ابولهب باعث شد كه سوره تبت (صد و یازدهمین سوره قرآن) در سرزنش او نازل گردید، و به داستان برخورد شدید ابولهب و همسرش با پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اشاره نمود.

۸۲۳ - بحار، ج ۱۸، ص ۲۰۳.

۸۲۴ - سوره شعراء، آیه ۲۱۴.

۸۲۵ - مقدار غذایى كه معمولا یك یا دو نفر را بیشتر سیر نمى كرد آماده شد ولى تمام دعوت شدگان از آن خوردند و سیر شدند اما باز هم زیاد آمد، به این ترتیب دعوت پیامبر صلى الله علیه وآله و سلم همراه با معجزه بود.

۸۲۶ - تاریخ طبرى، ج ۲، ص ۲۱۷؛ كامل ابن اثیر، ج ۲، ص ۲۴؛ بحار، ج ۱۸، ص ۱۹۱.

۸۲۷ - بحار، ج ۱۸، ص ۳۷۹ - ۳۸۱.

۸۲۸ - نفس المهموم، ص ۲۶۱.

۸۲۹ - بحار، ج ۶۸، ص ۷۷.

۸۳۰ - بحار، ج ۱۸، ص ۳۷۹؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۳۹۵.

۸۳۱ - اقتباس از بحار، ج ۱۸، ص ۳۷۸؛ سخن پیرامون معراج، بسیار است، شرح آن را در كتاب معراج پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نوشته نگارنده بخوانید.

۸۳۲ - اقتباس از سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۱۲۶ به بعد؛ ناسخ التواریخ، ج ۱، ص ۱۴.

۸۳۳ - تاریخ یعقوبى، ج ۲، ص ۲۳ و ۲۹. (بقره ۲۰۷).

۸۳۴ - سوره انفال، آیات ۵ تا ۵۱ - سوره بقره، آیه ۲۱۷ تا ۲۱۸.

۸۳۵ - اقتباس از كحل البصر، اعلام الورى، ناسخ التواریخ هجرت، ج ۱؛ تاریخ طبرى، ج ۲، ص ۲۷۰ به بعد؛ ارشاد مفید، ص ۳۲ و....

۸۳۶ - مجمع البیان، ج ۱ و ۲. ص ۵۱۳.

۸۳۷ - مجمع البیان، ج ۲، ص ۵۳۹.

۸۳۸ - مجمع البیان، ج ۲، ص ۵۳۹؛ تفسیر نمونه، ج ۳، ص ۱۷۵.

۸۳۹ - مجمع البیان، ج ۲، ص ۵۴۰؛ بحار، ج ۲، ص ۹۹.

۸۴۰ - منتهى الامال، ص ۴۷؛ و در بعضى نقل ها این اسیر گرفتن به پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نسبت داده شده است. (كحل البصر، ص ۹۶)

۸۴۱ - بحار، ج ۲۰، ص ۹۹ و ۱۱۱.

۸۴۲ - احتمال دارد منظور از این لشگر نامرئى، فرشتگان باشند كه در جنگ بدر نیز به كمك مسلمانان شتافتند. یا منظور تقویت روحیه مؤمنان از طرف خدا است.

۸۴۳ - بحار، ج ۲۰، ص ۲۱۵.

۸۴۴ - ترجمه ارشاد مفید، ج ۱، ص ۸۹ و ۹۰؛ تاریخ الخمیس، ج ۱، ص ۴۸۶.

۸۴۵ - ترجمه ارشاد مفید، ج ۱، ص ۹۳.

۸۴۶ - مستدرك حاكم، ج ۳، ص ۳۲؛ احقاق الحق، ج ۶، ص ۵۴ و ۵۵.

۸۴۷ - بحار، ج ۲۰، ص ۲۱۶.

۸۴۸ - مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۵۲.

۸۴۹ - تاریخ كامل ابن اثیر، ج ۲، ص ۱۲۰؛ بحار، ج ۲۰، ص ۲۰۸.

۸۵۰ - در آیه ۹ سوره احزاب، ماجراى طوفان و باد، یاد شده است.

۸۵۱ - در قرآن نیز به این مطلب اشاره شده است، چنان كه در آیات متعددى از جمله آیه ۵۶ سوره انفال مى خوانیم: الَّذِینَ عاهَدتَ مِنهُم ثُمَّ ینقُضُونَ عَهدَهُم فِى كلِّ مرَّةٍ وَ هُم لا یتَّقُونَ

(مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۵۲)

۸۵۲ - این شدت عمل پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از این رو بود كه در برابر كارشكنى ها و نقض پیمان و خیانت یهود، راهى مؤثرتر از این راه براى جلوگیرى از خطر آن ها نبود.

۸۵۳ - این داستان در سوره حشر آمده است؛ از حیله و كارشكنى هاى بنى نظیر این بود كه احزابى از قریش و بنى غطفان و قبایل دیگر را بر ضد پیامبر و اسلام تحریك مى كردند، آیا با این وضع سزاوار مجازات هاى شدید از ناحیه حكومت اسلامى نبودند؟

۸۵۴ - ولى خندق مانع ورود آن ها به داخل مدینه شده بود.

۸۵۵ - داستان ابولبابه، بعداً ذكر خواهد شد.

۸۵۶ - ترجمه و اقتباس از تفسیر المیزان، ج ۹، ص ۱۲۶ تا ۱۲۹؛ داستان باستان، ص ۲۰۶ تا ۲۱۴.

۸۵۷ - مهاجران: مسلمانان اهل مكه.

۸۵۸ - انصار: مسلمانان اهل مدینه.

۸۵۹ - یقُولُونَ لَئِن رَّجَعْنَا إِلَى الْمَدِینَةِ لَیخْرِجَنَّ الاَْعَزُّ مِنْهَا الاَْذَلَّ وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لَكِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یعْلَمُونَ؛ مى گویند: هنگامى كه به مدینه برگشتیم، البته آن كه عزیز است ذلیل را بیرون كند، و حال آنكه عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است ولى منافقان نمى دانند.

(منافقون، ۸)

۸۶۰ - ترجمه و اقتباس از تفسیر مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۲۹۳، این واقعه در سال ششم هجرت رخ داد.

۸۶۱ - این عبارت كه ظِهار نامیده مى شود، طلاق مردم جاهلیت بود، اسلام آن را به عنوان این كه موجب حرمت زن مى شود امضاء كرد، و رجوع آن را به وسیله كفار قرار داد، ولى طلاق با این روش را حرام نمود، و آیات اول تا چهارم سوره مجادله در این مورد نازل شده است.

۸۶۲ - اقتباس از تفسیر مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۲۶.

۸۶۳ - زینب دختر جحش، مادرش امیمه دختر عبدالمطلب بود، بنابراین، دختر عمه پیامبر بود.

۸۶۴ - مجمع البیان، ج ۸، ص ۳۵۹.

۸۶۵ - در آیه ۱۳۷ سوره احزاب مى خوانیم: فَلَمَّا قَضَى زَیدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاكَهَا لِكَی لَا یكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِى أَزْوَاجِ أَدْعِیائِهِمْ؛ هنگامى كه زید نیازش را از همسرش به سر آورد (و از او جدا شد) ما همسر مطلقه او را به همسرى تو در آوردیم، تا مشكلى براى مو منان در ازدواج با همسران پسرخوانده هایشان - پس از طلاق - نباشد.

۸۶۶ - توضیح این مطلب، در تفسیر نمونه، ج ۱۷، از صفحه ۳۱۶ تا ۳۲۹ آمده است.

۸۶۷ - مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۳۰؛ تفسیر نمونه، ج ۱۴، ص ۳۸۹ - ۳۹۰.

۸۶۸ - كه در سال ششم هجرت رخ داد، و ذكر خواهد شد.

۸۶۹ - شرح این نامه ها در كتاب مكاتیب الرسول، نوشته آیت الله على احمدى، در دو جلد و كتاب محمد و زمامداران نوشته آیت الله صابرى همدانى آمده است.

۸۷۰ - اقتباس از مكاتیب الرسول، ص ۹۰ تا ۱۰۰.

۸۷۱ - و مطابق نقل دیگر قبیله بنى بكر پیمان شكنى كرده، و با كمك قریش به طایفه خزاعه شبیخون زدند و بیست نفر از آن ها را كشتند. (منتهى الآمال، ج ۱، ص ۱۶۰)

۸۷۲ - اول یا دوم رمضان سال هشتم هجرت حركت كردند دهم رمضان به مكه رسیدند و روز هفدهم رمضان مكه به دست مسلمین فتح گشت.

۸۷۳ - شرح بیشتر در تاریخ طبرى، ج ۳، ص ۲۰؛ كامل ابن اثیر، ج ۲، ص ۲۳۹ تا ۳۷۲؛ اعلام الورى، ص ۱۱۲ تا ۱۱۸؛ تاریخ یعقوبى، ج ۲، ص ۴۳؛ بحار، ج ۲۱ و... آمده است.

۸۷۴ - نورالثقلین، ج ۵، ص ۱۵۰.

۸۷۵ - مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۲۶.

۸۷۶ - مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۲۶.

۸۷۷ - اقتباس از مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۰۹؛ تفسیر الفرقان، ج ۲۶، پاورقى ص ۱۴۵ و تفسیر قمى آغاز سوره فتح.

۸۷۸ - تفسیر مراغى، ج ۲۶، ص ۸۵، و تفسیر ابوالفتوح رازى، ج ۱۰، ص ۲۶.

۸۷۹ - الدر المنثور، ج ۶، ص ۱۰۹.

۸۸۰ - جوامع الجامع؛ نورالثقلین، ج ۵، ص ۴۸ (مطابق نقل تفسیر نمونه، ج ۲۲، ص ۱۶)

۸۸۱ - اقتباس از كتاب گیورگیو، ص ۳۱۸ - ۳۱۹.

۸۸۲ - با توجه به این كه ابوسفیان از خاندان عثمان بود، جان عثمان، طبعا بیمه مى شد.

۸۸۳ - كحل البصر محدث قمى، ص ۱۱۲ و ۱۱۳.

۸۸۴ - مشروح این ماجرا در تاریخ طبرى، ج ۲، ص ۲۸۱، سیره ابن هشام، ج ۲ و بحار، ج ۲۰ و ۲۱؛ نورالثقلین، ج ۵، ص ۵۳ به بعد آمده است.

۸۸۵ - تلخیص و اقتباس از تاریخ طبرى، ج ۲، ص ۲۸۱.

۸۸۶ - اعلام الورى، ص ۱۹۱.

۸۸۷ - مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۲۳.

۸۸۸ - المیزان، ج ۱۸، ص ۲۸۷؛ موسوعة التاریخ الاسلامى، شماره ۲۹، ص ۶.

۸۸۹ - مشروح این مطلب در سیره ابن هشام، ج ۴، ص ۱۲، و بحار، ج ۲۰ و ۲۱ آمده است.

۸۹۰ - كحل البصر، ص ۱۱۹، مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۲۷.

۸۹۱ - مجمع البیان، ج ۲، ص ۲۸۴، ذیل آیه مذكور.

۸۹۲ - اعلام الورى، ص ۱۱۲، بحار، ج ۲۱، ص ۱۲۵.

۸۹۳ - سیره حلبى، ج ۳، ص ۲۸۱.

۸۹۴ - طبق بعضى روایات، ساره كنیز آزاد شده ابولهب بود (بحار، ج ۲۰، ص ۱۲۵)

۸۹۵ - اقتباس از قاموس الرجال، ج ۳، ص ۴۲؛ مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۶۹؛ سیره ابن هاشم، ج ۴، ص ۴۱، و كشف الغمه، ج ۱، ص ۲۸۱.

۸۹۶ - ارشاد مفید، ص ۲۵ و ۲۶، كشف الغمه، ج ۱، ص ۲۸۹.

۸۹۷ - مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۶۹.

۸۹۸ - منتهى الآمال، ج ۱، ص ۶۳.

۸۹۹ - مجمع البیان، ج ۳، ذیل آیه ۵۸ سوره نساء.

۹۰۰ - بحار، ج ۲۱، ص ۱۱۷.

۹۰۱ - مجمع البیان، ج ۹، (ذیل آیه ۱۲ سوره ممتحنه)، ص ۲۷۶ و تفسیر القمى، ص ۳۶۴.

۹۰۲ - منظور این است كه از سنت پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پیروى كنند، محرمات او را حرام بدانند و انجام ندهند؛ و مكروهات او را ناپسند بشمرند؛ و واجبات را انجام دهند؛ و در مورد مستحبات، بهتر آن است كه انجام داده شود، و هنگام بروز مصائب، مواد ششگانه فوق را كه بعضى حرام و بعضى مكروه است انجام ندهند؛ و ماده ۵ و ۷ از مكروهات است، بخصوص در مورد زنها كه غالباً احساساتى هستند، اگر در بعضى از این امور افراط شود موجب گناه خواهد شد.

۹۰۳ - تفسیر القمى، ص ۳۶۴؛ بحار، ج ۴۱، ص ۱۱۳.

۹۰۴ - كامل ابن اثیر، ج ۲۰، ص ۱۰۴؛ سیره حلبیه، ج ۲، ص ۲۵۷؛ بحار ط قدیم، ج ۶، ص ۴۹۶.

۹۰۵ - سفینة البحار، ج ۲، ص ۶۳۸؛ كامل ابن اثیر، ص ۲۵۰، ص ۳۸۹.

۹۰۶ - این همان امدادهاى غیبى است كه در آیه ۲۶، سوره توبه به آن اشاره شده است.

۹۰۷ - بیابان حنین، در یك سرازیرى طولانى بود كه منتهى به سرزمین حنین مى شد، و سپاه اسلام شبانه از مكه حركت كرده و صبح زود پس از نماز وارد حنین گردید.

۹۰۸ - این ۹ نفر عبارت بودند از: ۱ - علىعليه‌السلام ۲ - عباس ۳ - ابوسفیان بن حارث (پسرعموى پیامبر) ۴ - نوفل بن حارث ۵ - ربیعة بن حارث ۶ و ۷ - عتبه و معیب (دو فرزندان ابولهب) ۸ - فضل بن عباس ۹ - عبدالله بن زبیر و بعضى ایمن پسر ام ایمن را را نیز افزوده اند.

۹۰۹ - تفسیر المنار، ج ۱۰، ص ۲۶۲ تا ۲۶۵؛ بحار، ج ۲۱، ص ۱۵۰.

۹۱۰ - اعلام الورى، ص ۱۱۹ تا ۱۲۳؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۷ - ۱۹؛ كامل ابن اثیر، ج ۲، ص ۲۳۹ - بحار: ج ۲۱، ص ۱۴۶.

۹۱۱ - طائف در فاصله ۱۲ فرسخى جنوب شرقى مكه قرار دارد و از شهرهاى ییلاقى حجاز به شمار مى آید.

۹۱۲ - اعلام الورى، ص ۱۲۳.

۹۱۳ - همان مدرك، ص ۱۲۴؛ مورخین مى نویسند: كشته شدگان به دست حضرت علىعليه‌السلام به چهل نفر رسید (تفسیر صافى، ص ۲۳۹).

۹۱۴ - تفسیر صافى، ص ۲۲۹، ذیل آیه ۲۵ توبه اعلام الورى، ص ۱۲۳؛ طبقات ابن سعد، ج ۲، ص ۱۵۲.

۹۱۵ - اقتباس از بحار، ج ۲۱، ص ۷۸ و ۷۹.

۹۱۶ - ترجمه ارشاد مفید، ج ۱، ص ۱۰۳ و ۱۰۴؛ بحار، ج ۲۱، ص ۹۰.

۹۱۷ - بحار، ج ۲۱، ص ۹۰؛ تفسیر فرات، ص ۲۲۲ و ۲۲۶.

۹۱۸ - مجمع البیان، ج ۵، ص ۷۲ و ۷۳؛ و سایر تفاسیر، ذیل آیات ۱۰۷ تا ۱۱۰ توبه.

۹۱۹ - مطرحه: زباله دانى.

۹۲۰ - دیوان مثنوى خط میرخانى، ج ۲، ص ۱۷۵ و ۱۷۶.

۹۲۱ - توبه، ۱۱۸.

۹۲۲ - اقتباس و ترجمه از سیره ابن هشام، ج ۴، ص ۱۵۹ - ۱۸۱، كشف الغمه، ج ۱، ص ۳۰۴ و ۳۰۶.

۹۲۳ - تفسیر المنار و تفسیر الدر المنثور، ذیل آیات فوق - المیزان، ج ۳، ص ۴۰۲.

۹۲۴ - مجمع البیان، ج ۱ و ۲، ص ۴۸۲.

۹۲۵ - اَلْحَمْدُلِلَّه الَّذِى لَم یمُتنِى حتّى اَمَرَنِى اَن اَصبِرَ نَفسى مَعَ رِجالٍ مِن اُمَّتِى، مَعَكُم المَحیا، وَ مَعَكُمُ المَماتُ. (مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۶۵)

۹۲۶ - مجمع البیان، ج ۶، ص ۲۳.

۹۲۷ - همان، ج ۸، ص ۴۳۴.

۹۲۸ - آل عمران، ۹۲.

۹۲۹ - اقتباس از مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۷۴ و صحیح مسلم.

۹۳۰ - اسد الغابه، ج ۲ (شرح حال ابوطلحه).

۹۳۱ - تاریخ طبرى، ج ۲، ۲۲ ۱۴۵؛ كحل البصر، ص ۸۱، ۸۴.

۹۳۲ - مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۵۲، و تفاسیر دیگر.

۹۳۳ - نحل، ۴۱؛ مجمع البیان، ج ۶، ص ۳۶۱.

۹۳۴ - خصائص نسایى، ص ۲۸؛ مغازى واقدى، ج ۳، ص ۱۰۷۷؛ ارشاد مفید، ص ۳۳. حَسَكانى (متوفى بعد از سال ۴۹۰ هجرى) در شواهد التنزیل (ج ۱، ص ۲۳۲) حدود ۱۲ روایت در این مورد نقل نموده است.

۹۳۵ - مسند احمد، ج ۱، ص ۱۵۱.

۹۳۶ - طبق بعضى از روایات، بزرگ این هیئت، دو نفر به نام عاقب و سید، معرفى شده اند. (مجمع البیان، ج ۱ و ۲، ص ۴۵۲).

۹۳۷ - وقت مباهله، روز ۲۴ ماه ذیحجه سال ۱۰ هجرت، بین الطلوعین بوده است.

۹۳۸ - تاریخ یعقوبى، ج ۲، ص ۱۲۲؛ سیره حلبى، ج ۳، ص ۲۳۹؛ مجمع البیان، ج ۱ و ۲، ص ۴۵۲؛ در قرارداد صلح بنا بر این شد كه هیئت نمایندگى نجران، در هر سال دو هزار حُلّه (لباس روپوش مخصوص) كه قیمت هر كدام معادل چهل درهم باشد، به حكومت اسلامى بپردازند، و سى زره و سى نیزه و سى اسب به عنوان عاریه در اختیار حكومت اسلامى قرار دهند. (مجمع البیان، ج ۱ و ۲، ص ۴۵۲)

۹۳۹ - احقاق الحق، ج ۳، ص ۴۶، به نقل از مدارك متعدد اهل تسنن؛ الدر المنثور، ج ۲، ص ۳۹.

۹۴۰ - بحار، ج ۲۱، ص ۳۳۸.

۹۴۱ - مجمع البیان، ج ۱ و ۲، ص ۴۵۲.

۹۴۲ - این خطبه در بحار، ج ۲۱، ص ۴۰۵ آمده است، در این خطبه پیامبرصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ۱۵ دستور مهم اسلامى را مطرح كرده است.

۹۴۳ - داستان مشروح غدیر، با مدارك بیشمار از كتب اهل تسنن در كتاب الغدیر جلد اول آمده است.

۹۴۴ - مسند احمد، ج ۳، ص ۱۷؛ صحیح مسلم، جلد ۲، ص ۳۸؛ صواعق، ص ۹۱؛ تفسیر فخر رازى، ج ۳، ص ۲۴.

۹۴۵ - الغدیر، ج ۱، ص ۱۱ و ۴۷.

۹۴۶ - در بعضى از عبارات، نام این شخص، نضر بن حارث بن كلده ذكر شده است (مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۳۵۲)

۹۴۷ - باید توجه داشت كه این عبارت در آیه ۳۲ انفال آمده است كه از سخنان كفار است، و نعمان بن حارث در كلام خود، همان حرف كافران را به زبان آورده است.

۹۴۸ - مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۳۲۵؛ الغدیر، ج ۱، ص ۲۳۹ تا ۲۴۶ به نقل از سى نفر از علماى معروف اهل تسنن.

۹۴۹ - سوره لقمان، آیه ۱۲ و ۱۳.

۹۵۰ - سوره لقمان، آیه ۱۳ و ۱۶ و ۱۷ و ۱۸ و ۱۹.

۹۵۱ - بحار، ج ۱۳، ص ۴۲۴؛ مجمع البحرین، ج ۸، ص ۳۱۵.

۹۵۲ - نَوبه منطقه اى در آفریقا است كه داراى دو قسمت است: ۱ - نوبه سفلى واقع در مصر ۲ - نوبه علیا واقع در سودان.

(المنجد فِى الاعلام، واژه نوبه).

۹۵۳ - سفینة البحار، ج ۲، ص ۵۱۵، مجمع البحرین، واژه لقم. اقتباس از تاریخ انبیاء، تالیف عمادزاده، ص ۶۱ - ۶۵۵ و ۶۷۲.

۹۵۴ - مروج الذهب، طبق نقل بحار، ج ۱۳، ص ۴۲۵.

۹۵۵ - المواعظ الحدیث، ص ۱۴۲.

۹۵۶ - بعضى نام این پسر را باران نوشته اند. (اعلام قرآن خزائلى، ص ۷۱۶)

۹۵۷ - بخش دیگرى از این نصایح در كتاب بحار، ج ۱۳، ص ۴۰۸، تا صفحه ۴۳۴ آمده است.

۹۵۸ - درباره فضایل لقمانعليه‌السلام به كتاب مجمع البیان، ج ۸، ص ۳۱۷ مراجعه شود.

۹۵۹ - احتجاج طبرسى، ص ۱۳۹؛ بحار، ج ۲۲، ص ۳۳۰.

۹۶۰ - تفسیر مجمع البیان، ج ۸، ص ۳۱۵.

۹۶۱ - بحار، ج ۷۰، ص ۲۴۲؛ كنز العمال، حدیث ۵۲۷۱.

۹۶۲ - مجمع البیان، ج ۸، ص ۳۱۷ و ۳۱۸.

۹۶۳ - لقمان، آیه ۱۳، ۱۶، ۱۷، ۱۸ و ۱۹.

۹۶۴ - مجمع البیان، ج ۸، ص ۳۱۵ و ۳۱۶؛ در مورد صبر و سكوت پر معناى لقمان، هنگام دیدار زره بافى داوودعليه‌السلام قبلا (در ذكر داستان هاى جالب زندگى داوودعليه‌السلام ) داستان جالبى ذكر شد، به آن جا رجوع كنید.

۹۶۵ - اقتباس از بحار، ج ۱۳، ص ۴۳۳؛ تاریخ انبیاء عمادزاده، ص ۶۶۳ و ۶۶۴.

۹۶۶ - تاریخ انبیاء، عمادزاده، ص ۶۶۴.

۹۶۷ - مجموعه ورام، ج ۱، ص ۲۵۰ و ۲۵۱.

۹۶۸ - تفسیر بیضاوى و ثعلبى، ذیل آیه ۱۲ لقمان؛ سفینة البحار، ج ۲، ص ۵۱۵.

۹۶۹ - مجمع البیان، ج ۸، ص ۳۱۷.

۹۷۰ - حمیم: داغ.

۹۷۱ - یعنى: روز قیامت كه همه رازها فاش گردد (چنان كه این مطلب در آیه ۹ طارق آمده است) آن شخص نیز كه در میان شما شكم به حرام پر نكرده، از دیگران مشخص مى گردد.

۹۷۲ - یعنى: همان گونه كه زرگر طلاى سالم را از معیوب به وسیله آتش مشخص مى كند، كافران نیز كه معیوب هستند، به وسیله آتش دوزخ سوخته مى شوند (دیوان مثنوى، به خطر میرخانى، ج ۱، ص ۹۴).

۹۷۳ - كرچ: یك قطعه بریده شده از خربزه.

۹۷۴ - بطیخ: خربزه.

۹۷۵ - مل: مى

۹۷۶ - سقم: بیمارى.

۹۷۷ - دیوان مثنوى به خطر میرخانى، جلد ۲، ص ۱۴۳.

۹۷۸ - بحار، ج ۱۳، ص ۴۲۴؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۳۱۷.

۹۷۹ - فتح الابواب سید بن طاووس، به نقل از بحار، ج ۱۳، ص ۴۳۳.

۹۸۰ - مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۱۷

۹۸۱ - بحار، ج ۱۳، ص ۴۳۳.

۹۸۲ - اقتباس از روضه الكافى، ص ۳۴۸ و ۳۴۹.

۹۸۳ - اقتباس از بحار، ج: ۱۳، ص ۴۲۸.

۹۸۴ - همان، ص ۴۲۵.

۹۸۵ -

گفت مردى به اشترى زچرا                     اى بلندقد چرا چنان زشتى

داد اشتر جواب او كه بدان                       عیب نقاش مى كنى زنهار

۹۸۶ - المخازن، ص ۲۷۸؛ بحار، ج ۱۳، ص ۴۱۷.

۹۸۷ - بحار، ج ۱۳، ۴۳۱.

۹۸۸ - اصول كافى ج ۳، ص ۱۳۴

۹۸۹ - این سفارش از این رو است كه در آن عصر، معمولاً چنان مأمورینى از افراد گستاخ و فاقد انضباط اخلاقى انتخاب مى شدند.

۹۹۰ - اقتباس از جوامع الحكایات، محمد عوفى، ص ۱۳۷.

۹۹۱ - مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۳۵.

۹۹۲ - این شش نفر با یك نفر چوپان، همان اصحاب كهف هستند كه در باطن ایمان به خدا داشتند، ولى در ظاهر تقیه مى كردند، چنان كه خواهیم گفت.

۹۹۳ - اصحاب كهف وقتى كه وارد غار شدند، چنین دعا كردند: رَبَّنا آتِنا مِن لَدُنكَ رَحمَةً وَ هَیى ء لَنا مِن اَمرِنا رَشَداً؛ پروردگارا! ما را از سوى خودت رحمتى عطا كن، و وسیله رشد و نجاتى فراهم ساز. (كهف، ۱۰).

۹۹۴ - اقتباس از بحار، ج ۱۴، ص ۴۱۴ و ۴۱۵؛ نورالثقلین، ج ۳، ص ۲۴۸ و مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۶۰.

۹۹۵ - بحار، ج ۱۴، ص ۴۳۱.

۹۹۶ - بحار، ج ۱۴، ص ۴۱۶ و ۴۱۷.

۹۹۷ - جالب این كه در قرآن (در آیه ۲۵ سوره كهف) آمده: آنها در غار سیصد سال درنگ كردند و نُه سال نیز بر آن افزودند. در این جا این سؤال مى شود كه چرا از ۳۰۹ سال این گونه تعبیر شده، و گفته شده اصحاب كهف ۳۰۹ سال در غار درنگ نمودند، پاسخ آن كه قرآن با این تعبیر خواسته هم سال شمسى را بیان كند كه ۳۰۰ سال بود، و هم سال قمرى را كه ۳۰۹ سال بود، و در روایات آمده یك نفر یهودى از حضرت علىعليه‌السلام پرسید: اصحاب كهف چند سال در غار خوابیدند؟

آن حضرت همان را كه در قرآن آمده فرمود، یهودى گفت: در كتاب ما ۳۰۰ سال ذكر شده، علىعليه‌السلام فرمود: دركتار شما به سال شمسى، ذكر شده كه ۳۰۰ سال است، ولى در قرآن ما به سال قمرى (۳۰۹) سال آمده است. (نورالثقلین، ج ۳، ص ۲۵۶)

۹۹۸ - اقتباس از العرائس ثعلبى، ص ۲۳۲ - ۲۳۶؛ بحار، ج ۱۴، ص ۴۱۸ و ۴۱۹.

۹۹۹ - رَبِّ السجنُ اَحبُّ اِلىَّ مِمّا یدعُونَنِى اِلَیهِ (یوسف، ۳۳)

۱۰۰۰ - با این كه طبق روایات، آن ها جوان نبودند.

۱۰۰۱ - اقتباس از نورالثقلین، ج ۳، ص ۴۲۰، تفسیر جامع، ج ۴، ص ۱۸۱.

۱۰۰۲ - بحار، ج ۵۳، ص ۹۰ و ۹۱.

۱۰۰۳ - مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۵۲.

۱۰۰۴ - تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۲۴۹ و ۲۵۰.

۱۰۰۵ - كامل ابن اثیر، ج ۱، ص ۲۷۸.

۱۰۰۶ - المیزان، ج ۱۳، ص ۴۱۴.

۱۰۰۷ - كامل در این باره به نام ذوالقرنین با كورش كبیر منتشر شده است.

۱۰۰۸ - دانشمند محقق ابوالكلام آزاد كه روزى وزیر فرهنگ كشور هند بود، با تحقیقات كافى، همین نظریه را انتخاب نموده است، علامه طباطبایى پس از نقل و بررسى گفتار ابوالكلام آزاد، مى گوید: گر چه این نظریه از بعضى از جهات خالى از اشكال نیست، ولى از همه نظریه ها به قرآن منطبق تر است (المیزان، ج ۱۳، ص ۴۲۶).

۱۰۰۹ - كورش كبیر كه به زبان فرانسه سیروس نامیده مى شود، در سال ۵۲۹ سال قبل از میلاد به روایتى در جنگ هاى مشرق كشته شد، و به روایتى در پاسارگاد فارس در ۱۳۴ كیلومترى شیراز، ۷۷ كیلومترى تخت جمشید فوت كرد، قبرش اكنون در همانجا معروف و مشهود است، و همین قبر بیانگر آن است كه روایت دوم نزدیك تر به واقع است (دائرة المعارف یا فرهنگ دانش و هنر، ص ۷۶۱) كورش كبیر سر سلسله پادشاهان هخامنشى، نخستین پایتخت خود را در چمنزارهاى پهناور پاسارگاد بنابراین نهاد.

۱۰۱۰ - اقتباس و تلخیص از تفسیر نمونه، ج ۱۲، ص ۵۲۴؛ ۵۵۲، مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۹۰.

۱۰۱۱ - سفینة البحار، ج ۱، ص ۶۰ (واژه بخت).

۱۰۱۲ - و طبق پاره اى از روایات در دومة الجندل، منطقه مرزى شام و عراق.

۱۰۱۳ - اقتباس از مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۵۹؛ قصص قرآن بلاغى، ص ۲۷۰ - ۲۷۲.

۱۰۱۴ - كهف، ۹۸.

۱۰۱۵ - همان.

۱۰۱۶ - تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۳۰۵ و ص ۲۹۹.

۱۰۱۷ - یعنى بلندپروازى مى كند و مى خواهد بر همه كس و همه چیز چیره گردد و حریص و گرسنه افزون خواهى است.

۱۰۱۸ - به گفته سعدى در گلستان:

آن شنیدستى كه در اقصاى غور                بار سالارى بیفتاد از ستور

گفت چشم تنگ دنیا دوست را                  یا قناعت پر كند یا خاك گور

یعنى: آن را خبر دارى كه در دورترین نقطه سرزمین غور (بین هرات و غزنه) بازرگان قافله سالارى از پشت مركب بر زمین افتاد، یكى گفت چشم حریص دنیاپرست را یكى از دو چیز پر مى كند: یا قناعت یا خاك گور.

۱۰۱۹ - اقتباس از تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۳۰۱ - ۳۰۴.

۱۰۲۰ - بعضى احتمال داده اند كه منظور همان رودخانه ارس واقع در شمال آذرباییجان است.

۱۰۲۱ - بحار، ج ۱۴، ص ۱۲.

۱۰۲۲ - اقتباس از اعیون اخبار الرضاعليه‌السلام ، ج ۱، ص ۲۰۷ و ۲۰۸.

۱۰۲۳ - همان مدرك.

۱۰۲۴ - اقتباس از مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۳۳۶.

۱۰۲۵ - دیوان مثنوى به خطر میرخانى، ص ۴۶۰.

۱۰۲۶ - قلم، ۱۷ و ۱۸.

۱۰۲۷ - فَاَصبَحَت كَالصَّرِیم؛ آن باغ همچون باغ سیاه ظلمانى شد. (قلم، ۲۰)

۱۰۲۸ - قلم، ۲۲ تا ۳۱.

۱۰۲۹ - دیوان مثنوى به خط میرخانى، ص ۲۱۳ (دفتر سوم).

۱۰۳۰ - قلم، ۳۲.

۱۰۳۱ - مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۳۳۷.

۱۰۳۲ - اصول كافى، ج ۲، ص ۲۷۴.

۱۰۳۳ - مأرِب، یكى از آبادى هاى مهم آن ها بود، كه سد آن ها نیز چون در آن جا قرار داشت، به این نام معروف گردید، سد مأرِب در بین دو كوه فاصله حدود ۱۵۰ متر، و طول سد حدود هشتصد متر بود، عرض سد ۱۵۰ قدم بود، و ارتفاع آن حدود بین ۱۳ تا ۱۹ متر بود، و در دو طرف سد بناهاى عظیم و محكمى از سنگ وجود داشت، این سد دریچه هایى داشت كه به تناسب از آن براى خروج آب براى كشاورزى استفاده مى كردند. (فرهنگ قرآن بلاغى، ص ۳۸).

۱۰۳۴ - سبأ، ۱۸.

۱۰۳۵ - سبأ، ۱۹.

۱۰۳۶ - آرى، خداوند گاهى به وسیله موریانه كه به داخل عصاى سلیمان شد و درون آن را خورد، و مرگ سلیمانعليه‌السلام آشكار مى كند و گاهى به وسیله موش ها، دیوار سد عظیمى را مى شكند، تا جهانیان مغرور نگردند و در برابر عظمت خدا، تواضع و شكر نمایند.

۱۰۳۷ - سبأ، ۱۵ و ۱۶.

۱۰۳۸ - سبأ، ۱۷.

۱۰۳۹ - تفسیر مجمع البیان، ج ۸، ص ۳۸۶.

۱۰۴۰ - محاسن البرقى، ص ۵۸۶، بحار، ج ۱۴، ص ۱۴۴، و ج ۸۰، ص ۲۰۳.

۱۰۴۱ - در این باره به بحار، ج ۸، ص ۲۰۲ تا ۲۰۴، و نورالثقلین، ج ۳، ص ۹۱ و ۹۲ مراجعه شود.

۱۰۴۲ - تفسیر نورالثقلین، ج ۳، ص ۹۱ تا ۹۲، به نقل از تفسیر عیاشى.

۱۰۴۳ - اعلام قرآن خزائلى، ص ۷۱۴.

۱۰۴۴ - اقتباس از تفسیر مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۶۸.

۱۰۴۵ - همان، (به طور اقتباس).

۱۰۴۶ - مضمون آیات ۳۴ تا ۳۶ كهف.

۱۰۴۷ - سوره كهف، ۳۷ تا ۴۱.

۱۰۴۸ - اقتباس از مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۷۲.

۱۰۴۹ - كهف، ۴۲ - ۴۴.

۱۰۵۰ - تفسیر مجمع البیان، ج ۹ص ۲۶۵؛ بحار، ج ۱۴، ص ۴۸۷.

۱۰۵۱ - مجمع البیان، ج ۱ و ۲، ص ۴۲۳.

۱۰۵۲ - اقتباس از قصص قرآن بلاغى، فرهنگ قصص، ص ۳۲۵ و ۳۲۶.

۱۰۵۳ - سحر و ساحرى و آموختن آن، حرام است، ولى یاد گرفتن آن براى خنثى سازى سحر ساحران اشكال ندارد بلكه گاهى واجب است، گویند: در زمان هاى قبل، یكى از علماى برجسته، در محلى براى ادرار كردن نشست، ولى طول كشید و دید ادرارش بند نمى آید، به اطراف نگریست، شخصى را دید كه سر از سوراخ یا پنجره خانه اى بیرون آورده است، دریافت كه سحر او باعث شده است، این عالِم براى خنثى سازى سحر ساحران، سحر را آموخته بود، آن را به كار گرفت، سر آن شخص ساحر در بیرون ماند، او هر كار كرد كه داخل اطاق شود نتوانست، دریافت كه آن عالِم این كار را كرده است، سرانجام صدا زد مرا رها كن، عالِم گفت: تو مرا رها كن تا من نیز تو را رها كنم، به این ترتیب هر دو همدیگر را رها كردند و از شومى سحر نجات یافتند.

۱۰۵۴ - چنان كه این مطلب در آیه ۱۰۲ بقره آمده است.

۱۰۵۵ - تفسیر روح المعانى، ج ۲۵، ص ۱۱۸.

۱۰۵۶ - مجمع البیان، ج ۹، ص ۶۶.

۱۰۵۷ - سفینة البحار، ج ۱، ص ۱۹ (واژه تبع) و طبق بعضى از روایات، نخستین كسى كه پرده براى دو درگاه كعبه دوخت و آویزان كرد، حضرت اسماعیلعليه‌السلام بود، چنان كه قبلا در شرح حال اسماعیل ذكر شد.

۱۰۵۸ - اعلام قرآن خزائلى، ص ۲۵۹.

۱۰۵۹ - اقتباس از قصص قرآن صدر بلاغى، ص ۲۸۹ - ۲۸۳، سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۳۵ - ۳۷.

۱۰۶۰ - تفسیر نورالثقلین، ج ۵، ص ۵۴۴، سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۳۷.

۱۰۶۱ - بروج، ۴ تا ۸؛ درباره ماجراى اخدود، مطالب دیگرى در روایات آمده ولى معروف و مناسب تر همان بود كه در بالا ذكر گردید.

۱۰۶۲ - سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۳۶ و ۳۷.

۱۰۶۳ - اقتباس از سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۳۸ و ۳۹.

۱۰۶۴ - چنان كه خواهیم گفت: این پسر، عبدالله پدر پیامبر اسلامصلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بود.

۱۰۶۵ - از ظاهر عبارت استفاده مى شود كه تنها یك فیل بود كه ابرهه بر آن سوار مى شد، و بقیه لشگرش بر اسب ها و شترها سوار بودند، ولى بعضى تعداد آن ها را هشت و بعضى دوازده نقل كرده اند. بنابر این بود كه لشگر ابرهه شبانه بر كعبه حمله كرنند، ولى حركت نكردن فیل، آن ها را معطل كرد، به طورى كه وقت گذشت و صبح فرا رسید.

۱۰۶۶ - بحار، ج ۱۵، صص ۱۳۳.

۱۰۶۷ - كه به گفته بعضى آن جا ((وادى مُخَسَّر)) (بین منى و مشعر) بود.

۱۰۶۸ - مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۵۴۲ و ۵۴۳.

۱۰۶۹ - همان، ص ۶۷۴.

۱۰۷۰ - همان، ص ۶۶۹ و ۶۷۰ و ۶۷۱.

۱۰۷۱ - از مولانا جلال الدین رومى در دیوان مثنوى