محدّث قمّی عنصر فضیلت و اخلاص
اشاره
زندگی نامه عالم ربّانی، محدّث جلیل، مرحوم ثقة الاسلام حاج شیخ عبّاس قمی
نگارش: محمّد صادق امیدواری خراسانی
پس از ستایش پروردگار متعال و درود بی حدّ بر اشرف موجودات حضرت رسول اکرم
صلىاللهعليهوآلهوسلم
واهل بیت معصومش
عليهمالسلام
مقرّبان درگاه احدیت به ویژه مولای ما حضرت مهدی
عليهالسلام
و لعن و نفرین بر دشمنان آن پاکان
انگیزه نگارش
به دنبال نوشتن مقدمه ای - به زبان عربی - بر کتاب شریف: «بَیتُ الْاَحْزان فی مصائِبِ سَیدَةِ النِّسْوان»
از تألیفات مرحوم «محدّث قمی» و نوشتن مقدمه ای فارسی - همراه با توضیحاتِ لغات مشکل و اصطلاحات - بر کتاب «چهل حدیث»
از آن مرحوم، به این حقیر پیشنهاد شد که بر کتاب پر ارجِ «منازل الآخرة و المطالب الفاخرة» نیز از تألیفات آن بزرگوار مقدمه ای به زبان فارسی - شامل شرح حال آن محدث جلیل - بنگارم.
این ناچیز با کمی وقت و کثرت مشاغل و اعتراف به قلّتِ بضاعتِ علمی، این پیشنهاد را به دیده منّت پذیرفته و با استمداد از خدای متعال و حضرات معصومین
عليهمالسلام
و استفاده از تألیفات و نوشته های فضلاء و دانشمندان، قبول نمودم.
در حقیقت این انگیزه ها در تنظیم این نوشتار و شرح حال بی تأثیر نبوده است:
1 - در برخی احادیث نقل شده است که:
«مَنْ أَرَّخَ مُؤْمِناً فَقَدْ اَحْیاه»؛
«کسی که شرح حال مؤمنی را بازگو نماید، حقیقتاً وی را زنده نموده است».
2 - و نیز در حدیث است که:
«عِنْدَ ذِکْرِ الصَّالِحینَ ینْزِلُ الرَّحْمَة»؛
«هنگام یاد کردن اشخاص شایسته و نیک، رحمت الهی نازل می شود».
3 - یکی از بهترین روش ها برای راهنمایی مردم و به ویژه نسل جوان، آشنا نمودن آنها با زندگی مردان الهی و چهره های بزرگ و برجسته تاریخ و زنده نگه داشتن نام و یاد آنان است، زیرا شناخت رمز و راز موفقیت آنها و عمل به آن، یکی از مهمترین راه های ترقّی و پیشرفت جامعه است.
به جهت عوامل یاد شده، هم اکنون شرح حال عالمی فرزانه و دانشمندی جلیل را آغاز می کنیم که میلیون ها نفر با تألیفات وی کم و بیش آشنا و مورد استفاده شبانه روزی آنها می باشد، یعنی مرحوم روانشاد، علاّمه جلیل و محدث نبیل و متتّبع خبیر، حجة الاسلام «حاج شیخ عباس قمی» و یا «محدّث قمی»قدس سره که به حقّ «عنصر فضیلت و اخلاص» بوده است.
تولد و زادگاه
زادگاهش شهر مقدس «قم»، حرم اهلبیت
عليهمالسلام
و مهد تشیع، و تولدش به سال حدود (1290 ه ق) و اندی
در یک خانواده متدین و مذهبی دیده به جهان گشود.
پدر، مادر، کودکی
پدر بزرگوارش مرحوم «حاج محمد رضا قمی» فرزند مرحوم ابوالقاسم، یک کاسب معمولی ولی متدین و معروف به تقوا و پرهیزکاری.
مادر، بانویی پارسا و با تقوا، متعبّد و شدیداً مذهبی که محدّث قمی رحمه الله بارها فرموده: «بخش مهمی از موفقیت های من، معلول زحماتِ مادرم می باشد، او به نماز اول وقت اهمیت می داد، به نافله شب مقید بود و در دوران شیرخوارگی من می کوشید تا سرحدّ امکان در حال ناپاکی مرا شیر نداده و هنگام شیر دادنِ من با وضو باشد».
به جهت علاقه فراوان والدین به ساحت قُدسِ حضرت ابوالفضل العبّاس
عليهالسلام
، ایشان را «عبّاس» نام نهادند.
کودکی پاکزاده در اینچنین محیطی - که محبت اهل بیت
عليهمالسلام
و عطر روح افزای معنوی آن، سراسر آنجا را گرفته بود - رشد می کرد و درس ایمان و ولایت را با جان و دل پذیرا می شد، و در حقیقت، این منزل، اولین مکتب وی به حساب می آمد.
از همان کودکی با هم سنّ و سال های خود فرق داشت، در آن جسم کوچک، روحی بزرگ وجود داشت و چنان متین و جدّی سخن می گفت که گویا مردی همراه با تجربه زیاد، سخن می گوید، از بازی های کودکانه کناره می گرفت، ولی وقتی هم که از او می خواستند که همبازی آنها شود، با زیرکی خاصّی پذیرفته و با آنها شرط می کرد که برای شان داستان بگوید و آنها هم گوش کنند، آنگاه داستانهایی از قرآن و معصومین
عليهمالسلام
برای شان می گفت تا دل و جان آنها را صفا دهد، و در آخر هم به آنها پیشنهاد می کرد که همگی به زیارت بانوی معظّمه، حضرت فاطمه معصومه
عليهاالسلام
بروند و از نور و معنویت آن بانو بهره مند شوند.
روی گشاده، لب های متبسّم، چهره جذّاب، همراه با وقار و متانت و ادب، به اضافه تواضع و فروتنی، از ویژگی های مرحوم ثقة المحدّثین حاج شیخ عباس قمی بود.
خصوصیات اخلاقی
ایشان از آنجا که علم بی عمل را چیزی جز وبال و شقاوت نمی دید، خود، در عمل به مسائل اخلاقی از دیگران پیشی می گرفت.
از صفات برجسته او خضوع و خشوع در مقابل خداوند و تواضع مثال زدنی وی در برابر مردم بود.
در سال های سکونت وی در مشهد مقدس، مقید بود از طلاّب و روحانیونی که از قم مشرّف می شوند، دیدار نماید و در صورت امکان، آنها را - اگرچه یک بار - در خانه خود مهمان نماید یا با هدیه مبلغی پول، مراتبِ احترام خود را نسبت به زائران حضرت رضا
عليهالسلام
ابراز دارد.
او هرگز سائلی را محروم نمی کرد و چون وضع مالی خوبی نداشت و نمی توانست به همه آنها پولی بپردازد، گاهی مقداری میوه های ارزان می خرید و هر سائلی مراجعه می کرد، مقداری به او می داد تا سائلی را دست خالی ردّ نکرده و به این دستور اسلامی عمل کرده باشد.
برای سادات احترام خاصی بجا می آورد، حتی در مقابل آنها پای خود را دراز نمی کرد و در این کار، کوچک و بزرگ برایش فرق نمی کرد.
لباس ساده، غذائی مختصر، و زندگانی بسیار زاهدانه، از خصوصیات او بود، و به هیچ چیز جز محبوب خود - قرآن و اهل بیت
عليهمالسلام
- تعلّق خاطر نداشت.
شوق وافر به اهل بیت رسالت
عليهمالسلام
و غوطه ور شدن در دریای بیکران آثار و معارف آنان و تحقیق و بررسی و تعمّق در احادیث و روایات آن بزرگواران، از او انسانی ساخته بود که شایستگی داشتنِ عنوانِ: «شیعه حضرت علی
عليهالسلام
و امامان معصوم
عليهمالسلام
» را بدست آورده بود.
شوق وافر به اهل بیت رسالت
عليهمالسلام
ایشان آن قدر به ساحت مقدّسِ معصومین
عليهمالسلام
علاقه می ورزید و احترام قائل بود که قابل توصیف نیست، احترامی که از محبّت و ایمان عمیق او به آن بزرگواران، سرچشمه می گرفت.
هنگام نوشتن روایات و احادیث سعی می کرد با وضو باشد و هنگام مطالعه احادیث نیز دو زانو، رو به قبله می نشست، حتی نام آن بزرگواران را بدون وضو بر زبان جاری نمی کرد.
هیچگاه دیده نشد که بدون وضو و طهارت، حدیثی یادداشت کند، یا دست بی وضو به صفحه کتاب حدیث یا جلد آن بگذارد.
وقتی نام رسول اکرم
صلىاللهعليهوآلهوسلم
را می نوشت، جمله «صلّی اللَّه علیه و آله» را، و وقتی نام یکی از معصومین
عليهمالسلام
را می نوشت، جمله «
عليهالسلام
» را کامل می نگاشت و با نوشتن رمزِ «ص» و «ع» مخالف بود و آنرا کافی نمی دانست
.
اگر اشتباهاً نام خداوند متعال یا یکی از معصومین
عليهمالسلام
را می نوشت، هرگز آن را خط نمی زد بلکه با گذاشتن تعدادی نقطه در اطراف آن - و به اصطلاح، نقطه چین کردن - اشتباه خود را مشخّص می ساخت.
از آقای محدث زاده رحمه الله - فرزند بزرگش - نقل شد که فرمودند:
فراموش نمی کنم زمانی که در نجف اشرف بودیم یک روز صبح در حدود سال
هجری قمری - یعنی دو سال قبل از وفات شان - از خواب برخواستند و اظهار داشتند، امروز چشمم به شدّت درد می کند. و قادر به مطالعه و نوشتن نیستم و بسیار ناراحت به نظر رسید.
تقریباً زبان حال شان این بود که شاید خاندان پیغمبر
عليهمالسلام
مرا از در خانه شان طرد کرده باشند. آن مرحوم عادت داشتند که گاهی این مطلب را با تأثُّر می گفت و می گریست!!
آقای محدث زاده می افزایند: در آن اوقات، مشغول تحصیل بودم، رفتم به درس و ظهر که به خانه برگشتم دیدم ایشان مشغول نوشتن هستند، عرض کردم: درد چشم تان بهتر شد؟ فرمود: درد بکلّی مرتفع گردید، سؤال کردم به چه چیز معالجه فرمودید؟ گفتند: «وضو ساختم و مقابل قبله نشستم و کتاب «کافی»
را به چشم کشیدم، درد چشمم برطرف شد» و تا پایان عمر، دیگر به درد چشم مبتلا نگردید!
آن کتابِ «کافی» که آنرا به چشم کشیده بودند، نسخه خطّی و به خطّ فقیه مشهور «ملا عبداللَّه تونی» صاحب کتاب «وافیه» بود و محدث قمی خیلی به آن علاقه داشتند.
همچنین ایشان نقل فرمود: در دوران کودکی به بیماری سختی مبتلا شدم، مادرم جوشانده ای از داروهای گیاهی آماده کرد و نزد من گذاشت و خود برای آوردن قاشقی که آن را مخلوط کند، از اطاق بیرون رفت، پدرم، ظرفِ جوشانده را برداشت و گفت:
«من با این انگشتانم احادیث زیادی - یا هزاران حدیث - از معصومین
عليهمالسلام
نوشته ام، با انگشتم آنرا مخلوط می کنم» و همین کار را کرد.
من پس از نوشیدن آن دارو به صورتی غیر منتظره و معجزه آسا بهبود یافتم و بیماریم کاملاً برطرف شد.
رمز موفقیت مردان بزرگ
از میان انگیزه ها و علل پیروزی مردان بزرگ، می توان دو علّت اساسی را یادآور شد:
نخست، اخلاص و پاکی دل آنها، و سپس استقامت و پایمردی، تلاش و کوشش در راه رسیدن به هدف و ابلاغ پیام الهی.
اینان، مُحرّک و انگیزه ای جز رضای حقّ و خدمت به خلق و همنوع در وجودشان نبوده و روی همین جهت برای رسیدن به هدف اصلی، سر از پا نمی شناختند و همه راحتی ها و کامیابی های خود را وقف بر این هدف می نمودند.
دست از طلب ندارم تا کام دل بر آید
یا جان رسد به جانان یا جان ز تن درآید
زندگی پر بار و پر برکت «محدّث قمی» و کارهای او بهترین الگو و سرمشق برای همگان است ولی دو نکته درخشانِ آن، همان دو عامل فوق بود که به آن اشاره شد:
- رعایت اخلاص و اجتناب از خود پرستی
- تلاش و استقامت در راه رساندن پیام الهی
او از افراد معدودی بود که هر بیننده ای را به یاد خدا می انداخت و نمونه یک انسان متعالی و یک مسلمان واقعی بود.
ایمان، نه تنها در قلبش که در سراسر وجود و تمام سلول های بدنش استقرار یافته بود.
پر کار و خستگی ناپذیر بود، کم می خوابید و زیاد کار می کرد، لحظه ای بیکار نمی نشست، می نوشت و می نوشت و می نوشت.
سخن او که از دل برمی خواست بر دل می نشست و هر شنونده ای را تحت تأثیر قرار می داد.
اخلاص مرحوم محدّث قمی، از اموری است که باید سرمشق همه قرار گیرد، شواهد فراوانی درباره اخلاص او در دست است که برای نمونه بعضی از آنها را بیان می نماییم:
1 - شیخ عبدالرزاق و کتاب «منازل الآخرة»
آن مرحوم روزی برای فرزند بزرگش نقل کرد که وقتی کتاب «منازل الآخرة» را تألیف و چاپ کردم، این کتاب به دست شیخ عبد الرزاق مسأله گو - که همیشه قبل از ظهر در صحن مطهر حضرت معصومه
عليهاالسلام
مسأله می گفت - افتاد، مرحوم پدرم کربلایی محمد رضا، از علاقمندان شیخ عبد الرزاق بود، و هر روز در مجلس او حاضر می شد، شیخ عبد الرزاق روزها کتاب «منازل الآخرة» را گشوده و برای افرادی که در مجلس او حاضر می شدند، می خواند. یک روز پدرم به خانه آمد و گفت:
«شیخ عباس! کاش مثل این مسأله گو می شدی و می توانستی منبر بروی و این کتاب را که امروز برای ما خواند، بخوانی! ».
چند بار خواستم بگویم آن کتاب از آثار و تألیفات من است، اما هر بار خودداری کردم، و چیزی نگفتم، فقط عرض کردم:
«دعا بفرمایید خداوند توفیقی مرحمت فرماید»!
2 - اخلاص در تألیف
آقای آخوندی ناشر کتابفروشی مکتبة الاسلامیه - تهران نقل نموده:
مطلبی که لازم بود یادآوری شود که کاملاً وارستگی و پارسایی این عالم بزرگوار را می رساند آن بود که در سال 1356 ه ق بواسطه کارهای شخصی و تجاری [از عراق به ایران بازگشتم و مقداری کتب تهیه و به عراق فرستادم، از آن جمله خرید یک هزار جلد کتاب مفاتیح الجنان - چاپ اول، گراوُری، از تألیفات آن جناب در تهران - بود که شرکت تضامنی محمد حسن علمی و شرکاء با بهترین کاغذ و چاپ و جلد چرمی چاپ کرده و در شُرُف انتشار بود، کتب مزبور را از آقای حاج محمد علی علمی که در آن زمان مدیر فروشگاه شرکت بود به ارزش هر جلد 23 ریال خریداری و به عراق فرستادم.
به واسطه سوابقی که با مؤلف عالی مقام کتاب مذکور داشتم، آقای علمی از من درخواست نمود به ایشان نامه ای بنویسم که در برابر یک هزار تومان - در آنروز - مؤلف محترم حق چاپ کتاب را به مؤسّسه علمی واگذار نمایند.
پس از چندی جواب نامه از طرف مؤلف عالی مقدار رسید که:
«به آقای علمی بگو من کتاب را ننوشته ام که از آن استفاده مادی نمایم، طبع کتاب مذکور آزاد است هر کس می خواهد چاپ نماید».
در عین حال آقای علمی تعداد سی مجلّد از آن کتاب را به وسیله اینجانب برای مؤلف عالیقدر فرستاد.
پروردگارا! به ما هم همّت اخلاص در نیات و اعمالمان عنایت بفرما.
وَ اَخلِص نِیاتِنا فی مُعامَلَتِک!
آری! رسول خدا
صلىاللهعليهوآلهوسلم
به ابی ذر رحمه الله فرمودند:
«یا اَباذَر لِیکُنْ لَکَ فی کُلِّ شَی ءٍ نِیةً صالِحَةً حَتّی فِی النَّوْمِ وَ الْاَکْلِ»؛
«ای اباذر! باید در هر چیز نیت شایسته ای داشته باشی حتَّی در خوابیدن و خوردن».
3 - تهذیبِ نفس تا کجا...؟!
آقای «شهابی» در مقدمه کتاب «فوائد الرضویه»
از آثار مرحوم محدّث قمی رحمه الله - پس از تعریف بلیغی از ایشان - چنین نوشته اند:
... در یکی از ماه های رمضان با چند تن از رفقا، از ایشان خواهش کردیم که در مسجد گوهرشاد [مشهد] اقامه جماعت را بر معتقدان و علاقه مندان منّت نهند با اصرار و ابرام، این خواهش پذیرفته شد و چند روز نماز ظهر و عصر در یکی از شبستان های آنجا اقامه شد و بر جمعیت این جماعت روز به روز می افزود، هنوز به ده روز نرسیده بود که اشخاص زیادی اطلاع یافتند و جمعیت، فوق العاده شد، یک روز پس از اتمام نماز ظهر به من که نزدیک ایشان بودم گفتند: «من امروز نمی توانم نماز عصر بخوانم»، رفتند و دیگر آن سال را برای نماز جماعت نیامدند، در موقع ملاقات و استفسار
از علّت ترک نماز جماعت، گفتند:
«حقیقت این است که در رکوع رکعت چهارم، متوجه شدم که صدای اقتدا کنندگان که پشت سر من می گویند: «یا اللَّه، یا اللَّه، اِنّ اللَّهَ مَعَ الصّابِرین» از محلّی بسیار دور به گوش می رسید، این توجه که مرا به زیادتی جمعیت متوجه کرد، در من شادی و فَرَحی ایجاد نمود و خلاصه خوشم آمد که جمعیت، این اندازه زیاد است، بنابر این من برای امامت اهلیت ندارم!! ».
مرحوم حاج شیخ عباس قمی - بی اِغراق و مبالغه - خود چنان بود که برای دیگران می خواست و چنان عمل می کرد که به دیگران تعلیم می داد، سخنان و مواعظ او چون از دل خارج می شد و با عمل توأم می بود ناگزیر بر دل می نشست و شنونده را به عمل وامی داشت.
تحصیلات
همانگونه که در بخش «دوران کودکی» یادآور شدیم، مرحوم «محدّث قمی رحمه الله» از ابتدا دوستدار علم و علما بوده و مقدّمات و سطوح فقه و اصول را در قم در محضر عده ای از علما و فضلا پایان برد، از جمله مرحوم آیت اللَّه آمیرزا محمد ارباب - اشراقی - و غیر ایشان.
سال (1316 ه ق) به نجف اشرف هجرت فرموده
و در مجالس درسی علما شرکت فرمودند، ولی لازم به تذکّر است که ایشان پیوسته ملازم و همراه مرحوم عالم جلیل، محدّث خبیر، میرزا حسین نوری رحمه الله بوده و اکثر اوقات خویش را در استنساخ تألیفاتِ ایشان و مقابله نوشته های وی سپری می نمودند
تا نزد استاد ارج و قربی فراوان یافته و نتیجه این همراهی پی گیر با مرحوم محدث نوری رحمه الله استنساخ تعدادی از کتب ایشان از جمله «خاتمه مستدرک الوسائل» بود.
وقتی اجازه یافت از کتابخانه شخصی استادش - محدث نوری رحمه الله - استفاده کند، گویی تمام دنیا را یکجا به او داده اند و با وَلَع زیاد به مطالعه کتاب های ارزنده او پرداخت.
از بهترین نعمت های خدا برای خود، وجود چنین معلّمِ دلسوزی را می دانست که مانند پدر، او را مورد مهر و محبّت خود قرار می داد.
ناگفته نماند که سبب آشنایی محدث قمی رحمه الله با مرحوم محدث نوری رحمه الله، مرحوم علامه شیخ علی [زاهد] قمی رحمه الله بوده است زیرا ایشان جزو اصحاب گذشته مرحوم نوری بوده اند
.
در سال (1318 ه ق) مشرّف به حج و زیارت قبر رسول خدا
صلىاللهعليهوآلهوسلم
شدند و از همان راه به ایران بازگشت نموده و از وطن خویش - قم - دیدار نموده و تجدید عهدی با والدین و بستگان نموده، سپس به نجف اشرف بازگشته و همچنان ملازم محدّث نوری رحمه الله گشته، تا از ایشان «اجازه روایتی» دریافت نمودند.
با این دلخوشی روزها و ماه ها را بدون احساس خستگی و ناراحتی در خدمت استاد و استفاده از کتابخانه وی گذرانید تا سال (1320 ه ق) که استاد گرانقدرش به رحمت ایزدی رفته و وفات نمود و داغی جانکاه را بر سینه محدّثِ قمی رحمه الله نهاد، بعد از ایشان دو سال در نجف ماند، اما درنگ بیشتر را جایز ندید و در سال (1322 ه ق) به زادگاهش بازگشت تا به رسالت تبلیغی خویش عمل نماید. حدود ده سال در قم توقف فرمود و چندین جلد کتاب تألیف فرموده و در همان سال ها ازدواج نموده و برای دومین بار به حج مشرف شد که پس از بازگشت باز به تألیف و منبر پرداخت.
در سال (1332 ه ق) که مرحوم آیت اللَّه آقای حاج آقا حسین قمی رحمه الله از عَتَبات به مشهد مشرّف شدند و در آن شهر مقدس ساکن گردیدند در همان سال مرحوم محدث قمی رحمه الله به عللی وطن مألوف خود - قم - را ترک گفته و ساکن مشهد شدند و برای سومین بار موفق به حج بیت اللَّه گردیدند که این سفر با کشتی و شش ماه به طول انجامید.
عمده شهرت مرحوم محدث قمی پس از بازگشت از این سفر حاصل شد.
محدث قمی رحمه الله جمعاً حدود دوازده سال در مشهد مقدس اقامت داشت. در سالی که واقعه مشهد و مسجد گوهرشاد اتفاق افتاد و مرحوم آیة اللَّه قمی رهسپار اعتاب مقدسه - نجف و کربلا - شدند، مرحوم حاج شیخ عباس قمی در همدان بود. از همدان به قم آمد و مدتی مانده سپس عازم عراق شد و تا پایان عمر در نجف اشرف سکونت جُست.
در مدتی که در مشهد بود، همه ساله ایام زمستان به نجف اشرف می رفت، به طوری که سالی شش ماه در نجف وشش ماه درایران بوده است.
برخی از تألیفات آن مرحوم در سنوات اخیر عمرش در نجف اشرف به اتمام رسید که از جمله «الکُنی و الاَلقاب» از آثار مشهور او است.
بسیار در تألیف و تصنیف و مطالعه رغبت زیاد نشان می داد، به طوری که اندکی از وقت خود را به هدر نمی داد.
او مصداقِ این روایت مبارک - در وصف مؤمن - بود:
«قلیلُ المَؤُونَة وَ کَثیرُ المَعونة»؛
«کم خرج و پُر کار! ».
همانگونه که خواهیم گفت، محدث قمی رحمه الله مبتلا به ناراحتی رِیوی بود بطوری که گاهی نشست و برخاست برایش مشکل می شد و نمی توانست کتاب را از زمین بردارد!
با این وصف او شبانه روز کار می کرد. خواب و استراحت نداشت. استراحت او بسیار کم بود یا مطالعه می کرد یا چیز می نوشت و یا مشغول عبادت بود. اکثر شبها را به بیداری می گذرانید. کمتر شبی در بستر می خوابید، معمولاً بالشی زیر دست می نهاد و سر روی آن می گذاشت و به خواب می رفت.
در واقع خواب وی - بواسطه تنگی نَفَس - در دوره سال همین بود، و جز این آسایش نداشت!
می توان گفت او شبانه روز هیجده ساعت مشغول مطالعه یا نوشتن بود، و استراحت و خوابش از چند ساعت تجاوز نمی کرد.
بی گمان او شیفته کتاب و مطالعه و مخصوصاً نوشتن بود، خوب و سریع و به خط پخته و نستعلیقِ خوش می نوشت، و در این راه تقریباً خستگی نمی شناخت.
او بقدری می نوشت که دو طرف انگشتانش که قلم بدست می گرفت، برآمدگی داشت
! کمتر اتفاق می افتاد که در شبانه روز قلم در دست نداشته باشد.
درست مانند نابغه بزرگِ شیعه مرحوم میر حامد حسین نیشابوری هندی رحمه الله درگذشته به سال 1306 هجری، و مؤلف کتاب با عظمت «عَبَقاتُ الانوار فی اثبات امامة الائمة الاطهار»
و کتب پر اُرج دیگر، که خود محدث قمی رحمه الله می گفته است:
سینه اش از کثرت مطالعه و نوشتن - که به روی میز کوچک تحریرش خم می شد، یا کتاب برای مطالعه به سینه می گرفت - گوشت زیادی آورده بود!!!
مرحوم حاج آقا باقر طباطبایی یزدی که سالها در نجف اشرف تولیت «مدرسه سید» یعنی مدرسه مشهور جدّش مرحوم آیة اللَّه آقا سید کاظم یزدی صاحب «عروة الوثقی» را داشت در امر مدرسه و انضباط و امور طلاب بسیار دقّتِ نظر داشته و سخت گیر بود.
یکی از آقایان فضلای نجف اشرف که در تهران ساکن شده اند، نقل می کنند که مرحوم حاج آقا باقر بارها طلاّب را نصیحت می کرد که «چرا آن همه اصرار به داشتن اتاق خوب و نورگیر مدرسه دارند، و به هر اتاقی که به آنها می دهند راضی نیستند؟ » آنگاه می افزود که «حاج شیخ عباس قمی» در اتاق بسیار کوچک و تاریک راهرو پله طبقه بالا - قسمتِ قبل از ورودی به داخل صحن مدرسه - سکونت داشت و در همان جای تنگ و تاریک مشغول ترجمه «عروة الوُثقی بود که بعدها به نام «غایة القُصوی چاپ و منتشر شد.
و توضیح می داد که هر بار از آن مرحوم می خواستیم اتاقش را عوض کند و اتاق بهتر و بزرگتری انتخاب نماید و منتقل به آنجا شود، می گفت:
«نه، همین جا کفافِ کار مرا می کند، به راحتی می توانم کارم را انجام دهم، چرا اتاق دیگری را که سایر طلاب احتیاج به آن دارند اشغال کنم؟ ».
سرانجام با همه خواهش و اصرار ما برای تعویض اتاق، نپذیرفت و در همان جای تنگ و تاریک دو جلد «غایةُ القُصْوی را نوشت.
عشق شدیدی به مطالعه و کتاب داشت، او مردی به تمام معنی موفّق بود، به طوری که احساس خستگی نمی کرد.
هرگاه با علمای اعلام به باغی در اطراف مشهد می رفتند همین که کار صرف غذا به انجام می رسید، قلم و کاغذ و کتاب برمی داشت و گوشه خلوتی می یافت و مشغول کار می شد.
برخی از تألیفاتش یادگار همین اوقات و لحظات و سفرهای کوتاه و طولانی بوده است که لحظه ای از آن به هدر نمی رفت و در حقیقت حداکثر استفاده را از وقت و فرصت می نموده است.
یکی از علما از دوستان وی نقل کرده است که تا صرف غذا به پایان می رسید و ما سرگرم صحبت و گفتگو می شدیم، حاج شیخ عباس، قلم و کاغذ و کتاب آماده می ساخت و مشغول کار می شد، ما می گفتیم: حاج شیخ! صبر کن قدری صحبت کنیم! می گفت:
«شما می روید ولی اینها می ماند!! ».
کار عمده و اساسی محدث قمی رحمه الله، تألیف کتاب گرانقدر «سفینة البحار» در دو جلد بزرگ است.
این کتاب پر مایه، کلیدِ رمز و فهرست رؤوسِ مطالب و موضوعات «بحارالانوار» علامه مجلسی رحمه الله است.
«بحارالانوار» علامه مجلسی قدس سره بزرگترین و مشهورترین متون حدیثی شیعه است که از مجموع منابع و مآخذ حدیث و روایات و کلام شیعه گرد آمده است.
این کتاب را علامه مجلسی رحمه الله در 25 جلد بزرگ به قطع رحلی تألیف فرموده که بعدها تا حدود 110 جلد به قطع وزیری چاپ و منتشر شد.
محدث قمی تألیف این کتاب را اساس کار خود قرار داده بود. به طوری که سایر تألیفاتش تقریباً در خلال آن انجام گرفته و در درجه دوم اهمیت قرار داشته است.
تألیف این کتاب نفیس از آغاز تا انجام به گفته خود آن مرحوم جمعاً 35 سال طول کشیده است!
خود آن مرحوم می گفته:
برای تألیف «سفینة البحار» دو بار «بحار» را از اول تا آخر مطالعه کرده است.
یک بار به مدت هفت سال شب و روز غرق مطالعه دقیق آن بوده است. بار دوم فهرست مطالب و مضامینِ احادیث را با حروف تهجّی - الفبا - در فیش - کاغذهای کوچک - یادداشت نموده و هر موضوعی را در حرف خود جای داده و همان فیش ها و اوراق را در سفرها همه جا با خود می برده و آن را مرتب و منظّم می کرده، بدین طریق «سفینة البحار» را به وجود آورده است.
محصول کار پر ارزش او بدین گونه است که مثلاً امروز ما می توانیم احادیث مربوط به «علم» را در تمام جلدهای بحارالانوار در هر باب پیدا کنیم.
محدث قمی متوجه شده بود که بسیاری از مطالب در بحارالانوار، در موردِ خود، و باب مناسب نیامده است.
به همین علت او در سفینة البحار همه را در جای مناسب خود ذکر کرده است و عموم اهل علم و اربابِ رجوع را، از سرگردانی نجات داده است.
گذشته از اینها محدث قمی رحمه الله در هر مادّه و تحت هر عنوانی به مناسبت، مطالبی را گلچین نموده و آورده است که از هر جهت بر اهمیت کتاب افزوده است
.
بخشی از خاطرات زندگی این بزرگ مرد را مرحوم جناب مستطاب حاج شیخ آقا بزرگ تهرانی رحمه الله - که بنا به گفته خودش بسیار با مرحوم محدث قمی معاشرت داشته و در یک حجره از مدرسه در نجف با هم سکونت داشته و هم خرج بوده اند - در طبقات اعلام الشیعه، صفحه 999 بیان داشته است.
و از محدث قمی به عنوان یک انسان کامل و مصداق «مرد علم و فضیلت» یاد کرده است.
تلاش وی در تبلیغ
مرحوم محدّث قمی رحمه الله دارای روحیه ای با نشاط و خستگی ناپذیر در تبلیغ شریعت و ترویج مذهب، بوده است.
در ارشاد مردم و امر به معروف و نهی از منکر - همانگونه که از نوشته ها و تألیفاتش آشکار است - بسیار کوشا بوده است.
هنوز خاطره ارشادها و منبرهای گرم و مؤثر ایشان - در نجف اشرف و مشهد مقدس و قم - در دلهاست.
پروانه وار اینجا و آنجا مهاجرت یا مسافرت می نمود، نجف، قم، مشهد و... دیگر شهرها و کشورها به انگیزه تحصیل رضای پروردگار حرکت می کرد.
در بازسازی یا تأسیس حوزه علمیه قم بدست توانای مرحوم آیت اللَّه حاج شیخ عبدالکریم حائری رحمه الله و همکاری با ایشان سهم بسزائی داشته است.
در حدود سال - 1341 ه ق - عده ای از فضلای مشهد
از ایشان خواهش کردند شب های پنجشنبه و جمعه در مدرسه «میرزا جعفر» واقع در ضلع صحنِ مطهّر حضرت امام رضا
عليهالسلام
به عنوان درس اخلاق، برای طلاّب علوم دینی، منبر بروند.
قریب هزار نفر از طلاب و علمای شهر در آن مجلس شرکت می کردند، محدث قمی پذیرفت، منبرشان حدود دو ساعت و نیم تا سه ساعت طول می کشید، و در قسمت های مختلف اخلاقی بحث می کرد.
یکی از واعظان مشهور که از طلاب درس خوان آن روز و از حاضران آن مجلس بوده، بارها گفته است: «اثر یک منبر ایشان در آن دو شب، تا یک هفته در ما باقی بود. در طول یک هفته مضامین سخنان آن مرحوم در اعماق دل ما ریشه دوانیده و ما را به خود مشغول داشته بود! به طوری که تا هفته بعد کاملاً تحت تأثیر آن بودیم!
سخنان نافذ آن مرحوم چنان بود که تا یک هفته انسان را از تمامی گناهان و پندارهای ناروا باز می داشت و به خدا و عبادت متوجه می کرد».
مرحوم آقا بزرگ حکیم، روحانی مشهور خراسان در میان علما به دو نفر زیاد ابراز علاقه می کرد: یکی مرحوم آیة اللَّه حاج آقا حسین قمی و دیگری حاج شیخ عباس قمی رحمه الله و می فرمود:
هر کس می خواهد از کلام اهلبیت
عليهمالسلام
نورانیت پیدا کند از منبر حاج شیخ عباس قمی استفاده نماید!
دیگری از علمای محترم نقل می کنند که:
مرحوم آسید علی بلور فروش قمی - آقای بازار قم - هر سال ایام فاطمیه اول در منزل خود - همان خانه که بعدها مدت 16 سال خانه آیة اللَّه بروجردی رحمه الله بود - روضه بسیار مفصلّی می گرفت، و مقید بود که حاج شیخ عباس قمی را دعوت کند، بطوری که محدث قمی را در هر جا بود به قم می آورد.
مجلس او از لحاظ جمعیت، اول مجلس قم بود. طلاب و فضلای قم انتظار می کشیدند چه وقت ایام فاطمیه فرا می رسد تا از منبر حاج شیخ عباس قمی استفاده نمایند.
در فاطمیه دوم که روضه آیة اللَّه حاج شیخ عبدالکریم حائری - مؤسس و رییس حوزه علمیه و مرجع تقلید - در مدرسه فیضیه تشکیل می شد، مرحوم حاج شیخ عباس دعوت بودند.
تمام علما و بزرگانِ حوزه با حضور خودِ مرحوم آیت اللَّه حائری و طلاب و محصلین و طبقات مختلف، در پای منبر آن محدث عالیقدر اجتماع می نمودند.
در این مجلس نخست مرحوم حاج میرزا علی هسته ای اصفهانی - واعظ مجتهد مشهور - منبر می رفت، و پس از وی محدث قمی به منبر صعود می کرد، نه تنها جمعیت پراکنده و خسته نمی شد بلکه مجلس همچنان گرم بود، و علما و فضلا و طبقات مختلف با اشتیاق فراوان، گوش به مواعظ نافذ مرحوم حاج شیخ عباس داشتند.
در مشهد در منزل مرحوم آیت اللَّه قمی، دهه اول محرم منبر می رفت، خود وی این منبرها را درک فیض بیشتر و انجام وظیفه دینی می دانست، نه اینکه چون بعضی، آن را بدون صلاحیت، حرفه و شغلی پندارد.
در پای منبر او جمعیتی عظیم و ازدحامی عجیب می شد که بی سابقه بود. چون وقت منبر ایشان بعد از ظهر بود، پس از ادای فریضه ظهر و عصر، مردم دسته دسته برای استماع مواعظ آن محدث عالیقدر به منزل مرحوم آیت اللَّه قمی سرازیر می شدند و منبر او تا دو و نیم بعد از ظهر ادامه داشت.
نظر به اینکه یکی از اقسام تبلیغ دینی، تألیف و نشر نوشتارهای مفید و سازنده است، بهتر است هم اکنون به تألیفات آن مرحوم بپردازیم.
تألیفات
تاریخ، نویسندگان و مؤلّفان بسیاری را به ما نشان می دهد که آثار فراوانی به زبانهای مختلف در زمینه های متعدّد و با کیفیت های گوناگون به وجود آورده اند، ولی مؤلفانی که یادشان همواره بجای مانده و در میان جوامع اسلامی حضور داشته باشند انگشت شمارند.
بسیاری از آثار گذشتگان فقط در موزه ها و کتابخانه های باستانی، زندانی است که یادی و نامی از آنها در میان جامعه نیست.
محدث قمی رحمه الله و عالمانی همانند او - قَدَّس اللَّهُ اَسرارَهُم - به خاطر تلاش مخلصانه در راه ابلاغ پیام الهی، همواره نام و یادشان زنده مانده و از زبانها و قلبها محو نخواهد شد، درود و رحمت خداوند بر همه آنان باد.
آثار قلمی و تألیفات محدّث قمی بیش از آنست که ما بتوانیم در این فرصت کوتاه درباره یکایک آنها به تفصیل توضیح دهیم.
این مرد فضیلت پیشه - همانگونه که خود در «فوائد الرضویه» صفحه 221 بیان داشته است، در سنّ حدود چهل سالگی دارای هفتاد تألیف در هفتاد و چهار جلد بوده است که حتماً می دانید که این حجم تألیفات، آن هم در این وقت از سنّ و با آن کسالت و تنقّل و سفرهای زیاد، واقعاً انسان را به اعجاب وا می دارد!
«یختَصُّ بِرَحْمَتِه مَنْ یشاء»
هم اکنون طبق حروف الفبا به تألیفات آن مرحوم می پردازیم با توجه به آنکه بعضی از آنها چاپ شده و برخی ناتمام و بعضی مفقود شده است
.
الف:
1 - الأنوار البهیة.
2 - الآیات البینات فی اخبار امیرالمؤمنین
عليهالسلام
عن الملاحم و الغائبات.
ب:
3 - بیت الأحزان فی مصائب سیدة النسوان
عليهاالسلام
.
4 - باقیات الصالحات - در حاشیه مفاتیح الجنان -.
ت:
5 - تحفه طوسیه، یا مشهد نامه.
6 - تتمة المنتهی فی وقایع ایام الخلفاء.
7 - تحفة الأحباب فی نوادر الأصحاب.
8 - ترجمه «مِصْباح المُتَهَجِّد»، شیخ طوسی رحمه الله به فارسی.
9 - ترجمه «جمال الاُسبوع» سید بن طاووس رحمه الله به فارسی.
10 - ترجمه «مسلکِ دوم» از کتاب «لهوف»، سید بن طاووس رحمه الله به فارسی.
11 - ترجمه «زاد المعاد» علامه مجلسی رحمه الله، به عربی.
12 - ترجمه «تحفة الزائر» علامه مجلسی رحمه الله، به عربی.
13 - تتمیم «تحیة الزائر» محدّث نوری رحمه الله.
14 - تتمیم «بدایة الهدایة» شیخ حرّ عاملی رحمه الله مشهور به فصل و وصل.
چ:
15 - چهل حدیث، فارسی.
ح:
16 - حکمةٌ بالغةٌ و مأةُ کلمةٍ جامعة.
د:
17 - الدرّة الیتیمة فی تتمّات الدّرّة الثمینة.
18 - دستور العمل.
19 - الدّرّ النّظیم فی لغات القرآن العظیم.
20 - دوازده ادعیه مأثوره.
ذ:
21 - ذخیرة العُقبی فی مثالب أعداء الزهراء
عليهاالسلام
.
22 - ذخیرة الأبرار فی منتخب «أنیس التجار».
س:
23 - سبیل الرّشاد فی اصول الدین.
24 - سفینة «بحارالانوار» و مدینة الحکم و الآثار، مهمترین کتاب آن مرحوم که 35 سال تألیف آن به طول انجامید و به جهت آن دو بار بحارالانوار را مطالعه نمود.
ش:
25 - شرح «وجیزه» شیخ بهایی در علم درایه.
26 - شرح «کلمات قصار» امیرالمؤمنین
عليهالسلام
، بخش سوم نهج البلاغه.
27 - شرح «صحیفه سجادیه».
28 - شرح «اربعین حدیثاً».
ص:
29 - صحائف النّور فی عمل الایام و السّنة و الشهور.
ض:
30 - ضیافة الإخوان.
ط:
31 - طبقات الرّجال، که شاید همان کتاب «طبقات الخلفاء و اصحاب الائمة
عليهمالسلام
و العلماء و الشعراء» - که در آخر «تتمة المنتهی» به فارسی چاپ شده - باشد.
ع:
32 - علم الیقین، مختصر «حقّ الیقین» علاّمه مجلسی رحمه الله به فارسی.
غ:
33 - غایة القُصوی ترجمه «عروة الوُثقی مرحوم طباطبایی یزدی رحمه الله
.
ف:
34 - الفوائد الرجبیة فیما یتعلّق بالشهور العربیة، اولین تألیف ایشان.
35 - الفصول العلیة فی المناقب المُرتَضَویة.
36 - فوائد الرضویة فی احوال علماء المذهب الجعفریة.
37 - فیض العَلاّم فیما یتعلّق بالشّهور و الأیام.
38 - فیض القدیر فیما یتعلّق بحدیث الغدیر. تلخیص دو جلد بزرگ از «عبقات الانوار» مرحوم میر حامد حسین نیشابوری هندی.
39 - فوائد الطوسیة (کشکول).
ق:
40 - قُرّةُ الباصرة فی تاریخ الحُجَج الطاهرة
عليهمالسلام
.
ک:
41 - الکُنی و الألقاب - سه جلد عربی.
42 - الکُنی و الألقاب - مختصر و کوچک.
43 - کلمات لطیفه.
44 - کُحل البصر فی سیرة سید البشر.
گ:
45 - گناهان کبیره و صغیره.
ل:
46 - اللّئالی المنثورة فی الأحراز و الأذکار المأثورة.
م:
47 - مختصر الأبواب فی السنن و الآداب - تلخیص «حلیة المتقین» از مرحوم علامه مجلسی.
48 - مفاتیح الجنان، در دعا و زیارات؛ این کتاب یکی از مشهورترین و پُر تیراژترین کتاب های آن مرحوم است که به زبان های عربی و اردو هم چاپ شده و در کنار قرآن مجید، در حرم ها و مساجد و تکیه ها و منازل مورد استفاده می باشد. درود خدا بر مؤلف با اخلاص آن باد.
49 - منازل الآخرة و المطالب الفاخرة در احوال برزخ و قیامت. - کتاب حاضر که در پیش رو دارید -.
50 - مقامات علیه، مختصرِ «معراج السعادة» مرحوم ملاّ احمد نراقی.
51 - منتهی الآمال فی ذکر مصائب النبی و الآل
عليهمالسلام
، در دو جلد، به زبان فارسی، این کتاب هم یکی از مشهورترین کتب ایشان پس از مفاتیح الجنان است که خواص و عوام از آن بهره مند می شوند که به عربی هم ترجمه شده است.
52 - مقالید الفلاح فی عمل الیوم و اللیلة.
53 - مقلاد النّجاح مختصر کتاب قبلی.
54 - مختصر جلد یازدهم «بحارالانوار»، علامه مجلسی رحمه الله.
55 - مختصر کتاب «الشمائل» از ترمذی.
56 - مُسلّی المصاب بفقد الاخوة و الأحباب.
57 - مختصر «دارالسلام» مرحوم حاجی نوری رحمه الله بنام: غایة المرام فی تلخیص «دارالسلام».
ن:
58 - نَفَس المهموم. در مقتل و شهادت حضرت سیدالشهداء
عليهالسلام
.
59 - نَفثَةُ المصدور؛ در مقتل.
60 - نزهة النواظر فی ترجمة «معدن الجواهر».
61 - نقد الوسائل فی الباب الوسائل.
ه:
62 - هدیة الزائرین و بهجة الناظرین.
63 - هدیة الأحباب فی المعروفین بالکُنی و الألقاب.
64 - هدایة الأنام الی وقایع الایام، مختصر کتاب «فیض العلاّم»، از تألیفات خودشان.
و سرانجام...
محدّث جلیل، حاج شیخ عباس قمی رحمه الله در سالهای آخر عمر، مقیم «نجف اشرف» بود، ولی تابستان ها - به جهت کسالت مزاجی و تنگی نفس و جهت تجدید قُوا - به شهر خوش آب و هوای «بَعْلَبَک» از شهرهای کشور لبنان، سفر کرده و سالی سه ماه آنجا بسر برده و با علمای بزرگ آنجا نظیر مرحوم سید شرف الدین و مرحوم سید محسن امین و... ملاقات داشت. ولی در سال 1359 هجری قمری که به جهت تیرگی روابط عراق و سوریه، طبق معمول، نتوانست تابستان به سوریه و لبنان برود، ناگزیر در هوای گرم نجف بسر بُرد و بسیار به ایشان سخت گذشت.
بعد از تابستان آن سال، بیماری شدیدی به نام «اِستِسقاء»
پیدا کرد، و رفته رفته حالش رو به وخامت گذارد، بطوری که سه ماه بستری بود.
از مغرب شب آخر عمرش حالش غیر عادی بود و پی در پی، اسامی ائمه اطهار
عليهمالسلام
را تکرار می کرد، مخصوصاً وقتی به اسم حضرت امیرالمؤمنین
عليهالسلام
می رسید، بیشتر عرض ادب و اظهار ارادت می کرد، و مکرر می گفت: «روحی له الفداء».
آن شب بیشتر نمازها را نشسته خواند چون قادر نبود بایستد و تعادل خود را حفظ کند، زیرا او کسالتی طولانی را پشت سر گذاشته بود
.
مرحوم محدث قمی آن شب - شب سه شنبه 22 ذی الحجة
سال 1359 ه ق (حدود 1316 شمسی) در سنّ 65 سالگی در نجف اشرف شب را به همانگونه که گفتیم گذراند تا در نیمه های شب - پس از عمری پر برکت و تلاش و کوشش خستگی ناپذیر در خدمت مذهب و تبلیغ دین و بر جای گذاشتن ثمرات و تألیفات گرانسنگ
، روح پر فتوحش از قفس تن آزاد گردید و به عالم ملکوت شتافت.
مرحوم آیة اللَّه حاج سید ابوالحسن اصفهانی قدس سره مرجع بزرگ عالم تشیع بر جنازه ایشان نماز خواند و پیکر شریفش پس از تشییع، در صحن مطهر حضرت امیرالمؤمنین
عليهالسلام
- ایوان کتابخانه - در جوار استادش مرحوم محدث نوری رحمه الله به خاک سپرده شد.
تشییع جنازه مرحوم محدث قمی رحمه الله بسیار مفصّل و با شکوه بود و حوزه علمیه نجف اشرف، همه در مراسم تشییع شرکت کرده بودند.
عموم بزرگان و مراجع و محصلین و طلاب و عامه مردم از عرب و عجم دنبال جنازه او به راه افتاده و کسانی مانند مرحوم «آقا شیخ علی قمی» زاهد و پارسای مشهور، سینه می زدند و اشک می ریختند.
پروردگارا! روح مقدس این عالم ربانی را در ملکوت، هم نشین ارواح انبیاء و اوصیاء
عليهمالسلام
بفرما و گردی از اخلاص و فضیلت این بزرگمرد بر اعمال و کردار ما نصیب فرما.
پیرامون کتاب حاضر
مرگ، پدیده ای است عجیب و سؤال برانگیز، که از دیر زمان، فکر و اندیشه بشر را در ابعاد و جهات مختلف به خود مشغول کرده است، و درباره آن گفتنی های بسیار بیان شده و نوشتنی های فراوان به تحریر آمده است.
دین مقدس اسلام نیز از آنجا که فرجام همه موجودات زنده و مخصوصاً انسان را «مرگ»
و رجوع به سوی خالق
و قادر مطلق جهان می داند، بر این مسأله تأکید بسیار داشته و آیات و روایات متعددی را به موضوعات مختلف و زیر مجموعه های متنوّع آن اختصاص داده است.
برخی عناوین و موضوعاتی که درس آموز است و عبرت انگیز، و زنگ بیدار باش را برای انسانِ غوطه ور در دنیا و مادیات، به صدا درمی آورد، عبارتند از:
فرجام همگانی، شناخت مرگ، کیفیت مرگِ مؤمن و کافر و فاسق، فرشته قابض ارواح، یاد کرد مرگ و آثار آن، آمادگی و استعداد روانی برای مرگ، توشه گیری برای سفر طولانی آخرت، آرزومندان مرگ، سکرات مرگ، و آنچه مربوط به آن است، علل و عوامل ترس و کراهت و گریز عمومی از مرگ، آنچه مُحْتَضَر می بیند، وقایع و جریانات بعد از مرگ، مسائل غسل و کفن و تشییع جنازه و دفن؛ قبر و سؤال نکیر و منکر، برزخ، حسابرسی، میزان و صراط، نامه های اعمال و پرونده ها، دادگاه عدل الهی و بالاخره بهشت و دوزخ و اعراف، با موضوعات و زیر مجموعه های فراوان آنها.
آنچه مهم است اینکه انسان در عین اشتغال به زندگانی دنیوی که مقدمه و مزرعه و تجارتخانه آخرت است. از یاد مردن و آنچه در پی آن است غافل نباشد، چرا که یاد مرگ از بسیاری انحرافات عقیدتی و اخلاقی جلوگیری می کند و قدرتی عجیب در بازدارندگی نفسِ سرکش و لذت جوی انسان از طی مسیر شقاوت و بی دینی و دنیا گرایی و آخرت گریزی دارد.
و توصیه روایات دینی بر یاد کرد مداوم از مرگ
، رفتن به قبرستان و تفکّر در احوال مردگان، تشییع جنازه مؤمنان
، و... همه با همین انگیزه بوده است.
از همین جهت است که انسان باید پیوسته بر یاد مرگ مداومت داشته باشد تا از لجام گسیختگی و سرکشی نفسِ حیوانی جلوگیری نماید و راه پر مخاطره آخرت را بر خود هموار سازد؛ مضافاً بر آنکه بایستی نسبت به منزلگاه ها و توقف گاه های پس از مرگ آگاهی کامل داشته باشد تا به اقتضای آن توشه برگیرد و مهیا شود.
مطالعه کتبی که درباره مرگ و آخرت تألیف شده است، مثل کتاب حاضر از راهکارهای مؤثّر این امر مهم و حیاتی است.
این کتاب که نام اصلی آن «منازل الآخرة و المطالب الفاخرة» است، به گفته برخی از نویسندگان، برگرفته شده از جلسات احکام و اخلاق این محدّث بزرگوار، در شبهای پنجشنبه و جمعه در مشهد مقدس در مدرسه علمیه میرزا جعفر - که در آن زمان از شلوغ ترین درس اخلاق ها بوده است - می باشد.
این کتاب شریف که اثری است نفیس و مختصر، در رابطه با مرگ و امور مربوط به آن، به طوری نزد همگان شهرت یافته که نیازی به توضیح زیاد و معرفی نیست.
مرحوم حاج شیخ آقا بزرگ تهرانی درباره این کتاب چنین می نویسد:
«منازل الآخرة و المطالب الفاخرة» اثر حاج شیخ عباس قمی - که از علمای معاصر است - می باشد و موضوع آن، عواملِ حُسنِ عاقبت انسان و آنچه موجب نجات از نگرانی ها و توقف گاه های پس از مرگ تا قیامت می شود، است. در این کتاب به توضیح و معرّفی و شرح منزلگاه های این مسیر که عبارتند از مرگ، قبر، برزخ، قیامت، حسابرسی، میزان، صراط و... پرداخته شده است.
مؤلف محترم، این کتاب را در سال 1347 ه ق تألیف کرده که در همان سال نیز به چاپ رسیده است»
.
محدث قمی رحمه الله که هدفش نشر تعالیم عالیه اسلام و معارف قرآن کریم بوده است، در ضمن تألیفات خود، اقدام به تالیف کتاب های کوچک و مختصری نمود که بتواند در تقویت اعتقادات عامه مردم فارسی زبان، و آشنا نمودن آنان با احادیث و روایات اسلامی گام مؤثری را بردارد، از آن جمله کتاب: «منازل الآخره» است.
چند تذکر
1 - پاورقی هایی که با امضای: «مِنْهُ» - به معنای: «از او» یعنی از مؤلّف - است، از خودِ مرحوم محدّث قمی رحمه الله اضافه شده است ولی پاورقی هایی که بدون امضاء است یا در چاپ اول کتاب بوده و یا توسط اینجانب - نویسنده مقدمّه - و یا توسط ناشر آورده شده است.
2 - کلماتی که - جهت توضیح یا تکمیل عبارت - در متن کتاب آوردنش ضروری به نظر رسیده، داخل قُلاّب:] [آورده شده است تا از متن کتاب جدا شده و رعایت امانت در نقل شده باشد.
3 - در اعراب گذاری متون عربی و کلمات مشکل و نامأنوس تلاش زیاد شده است تا برای خوانندگان عزیز روانتر و بهتر قابل استفاده باشد.
4 - عبارت های عربی و کلمات دشوار که در متن کتاب آمده، در پاورقی به فارسی سلیس و روان ترجمه شده است.
5 - ملاک ما در مقابله و تصحیح متن، اولین چاپ آن به چاپ سنگی در سال - 1347 ه ق - درست همان سال تألیف کتاب، می باشد که توسط شخص خیرخواهی به نام حاج محمد ابراهیم توتونی - تاجر - و به خط آقای محمد حسین نجف آبادی اصفهانی، در قطع جیبی در 320 صفحه به چاپ رسیده است، مگر بعضی از پاورقی هایی که بعداً مؤلّف با رمز «مِنهُ» اضافه فرموده اند که در چاپ های بعد دیده شده است، اگر چه بعضی هم در چاپ اول به چشم خورده است.
6 - ناشر برخی از کلمات را برای رعایت دستور زبان فارسی، عقب و جلو نموده است، که این کار بیشتر در مبتدا و خبر انجام شده است و یا بعضی کلمات تکراری را حذف نموده، مثل کلمه «یعنی» هنگام ترجمه متون عربی و یا مثل کلمه «که» هر گاه تکرار شده باشد. که بدیهی است مسئولیت این کار با خود ناشر است.
چاپ های مختلف «منازل الاخرة»
این کتاب شریف، ابتدا در همان سال تألیف - 1347 ه ق - یعنی حدود 12 سال قبل از فوت مؤلّف، توسّط شخص خیرخواهی به نام آقای حاج محمد ابراهیم توتونی - تاجر
- و به خطّ آقای محمد حسین نجف آبادی اصفهانی به چاپ رسید، مشخصات آن به قطع جیبی و چاپ سنگی، به خط نسخ قرآنی در 320 صفحه، که در کتابخانه حرم مطهر حضرت معصومه
عليهاالسلام
در قم به شماره 2157 «بخش کتاب های سنگی» ثبت شده است که مقابله و تصحیح ما از روی همین نسخه است که نزدیک تر به زمان مرحوم مؤلّف می باشد و با نوع نسخه های موجود در بسیاری جای ها تفاوت هایی دارد.
چاپ های بعدی که ما به آن برخورده ایم این چنین است:
چاپ دوّم: چاپ سنگی، جیبی، در اصفهان به سال 1375 ه ق به خط نسخ، نام کاتب علی مُسَمّی پرست، کتابخانه حرم مطهر حضرت معصومه
عليهاالسلام
به شماره 1984.
چاپ سوّم: چاپ علمیه اسلامیه تهران، چاپ گراوری، جیبی، به سال - 1367 ه ق - به خط محمد صانعی، به طریق نستعلیق. کتابخانه حرم مطهر حضرت معصومه
عليهاالسلام
در قم، به شماره 12092.
چاپ چهارم: چاپ کتابفروشی اسلامیه تهران به قطع جیبی، و خط نستعلیق.
چاپ پنجم: چاپ آقای محمد حسن علمی - تهران.
چاپ ششم: توسط انتشارات شهاب - علمی سابق - آقای حاج هادی صحفی، قم در قطع جیبی با مقدّمه آقای سید محمد صحفی.
چاپ هفتم: توسط انتشارات در راه حق، قم.
چاپ هشتم: توسط انتشارات دارالفکر، قم، با مقدمه آقای سید مهدی شمس الدین.
چاپ نهم: ترجمه کتاب، به زبان عربی، توسط دکتر عبد المهدی یادگاری، انتشارات رضی - قم.
چاپ دهم: ترجمه عربی، توسط آقای حسین کورانی، انتشارات دار الکتاب الاسلامی - قم.
چاپ یازدهم: توسط انتشارات طلا، با مقدمه آقای ولی فاطمی.
ولی همانگونه که یادآور شدیم، چاپ های یاد شده در موارد متعدّد، با چاپ اول تفاوت هایی دارد که در برخی آنها تغییر دهنده معنا است.
منابع و مصادر کتاب «منازل الآخرة»
1 - الإرشاد فی معرفة حجج اللَّه علی العباد: شیخ مفیدرحمه الله، مؤسسه آل البیت
عليهمالسلام
قم، 2 جلد.
2 - ارشاد القلوب: مرحوم دیلمی، دار الاسوه ایران، 2 جلد.
3 - اقبال الاعمال: سید بن طاووس قدس سره، دفتر تبلیغات قم، 3 جلد.
4 - امالی الصّدوق: مرحوم شیخ صدوق رحمه الله، مؤسسه بعثت.
5 - بحارالانوار: علامه مجلسی رحمه الله، مکتبة الاسلامیه تهران، جهت تحقیق به 21 جلد از این کتاب ارزشمند مراجعه شده است.
6 - تفسیر ابو الفتوح رازی: شیخ ابو الفتوح رازی رحمه الله کتابفروشی اسلامیه.
7 - ثواب الاعمال و عقاب الاعمال: شیخ صدوق رحمه الله، مکتبة الصدوق تهران، با تحقیق علی اکبر غفاری.
8 - جامع الأخبار: شیخ محمّد بن محمّد سبزواری رحمه الله، مؤسسه آل البیت
عليهمالسلام
، قم.
9 - حق الیقین: علاّمه مجلسی رحمه الله، انتشارات علمیه اسلامیه تهران.
10 - دارالسلام: محدّث نوری رحمه الله، علمیه قم، 4 جلد.
11 - روضة المتقین
: مجلسی اول، مولی محمّد تقی رحمه الله، علمیه قم، نشر بنیاد فرهنگ اسلامی کوشانپور.
12 - زاد المعاد: علامه مجلسی رحمه الله.
13 - سفینة البحار: محدّث قمی رحمه الله، چاپ دار الاسوه، 8 جلد.
14 - عین الحیاة: علامه مجلسی رحمه الله، چاپ کتابفروشی اسلامیه.
15 - غرر الحِکَم و دُرَرُ الْکَلِم: مرحوم آمُدی، چاپ دانشگاه تهران، 7 جلد.
16 - فوائد الرّضویه: محدث قمی رحمه الله، کتابخانه مرکزی، سال 1327 ش.
17 - کافی: شیخ کلینی رحمه الله، دار الکتب الاسلامیه تهران، تحقیق علی اکبر غفاری.
18 - کشکول: شیخ بهایی رحمه الله، چاپ فراهانی، 3 جلد.
19 - کنز العمّال: چاپ مؤسسه ألرّساله، بیروت.
20 - مجمع البیان: شیخ طبرسی رحمه الله، 10 جلد.
21 - مستدرک الوسائل: مرحوم محدّث نوری رحمه الله، مؤسسه آل البیت
عليهمالسلام
قم.
22 - مصباح المتهجّد: شیخ طوسی رحمه الله، چاپ افست از نسخه مخطوط، ناشر آقای انصاری زنجانی، قم
23 - معانی الأخبار: شیخ صدوق رحمه الله، چاپ دار المعرفه، بیروت، تحقیق آقای علی اکبر غفاری.
24 - معجم البلدان: حُمَوی (عامّه).
25 - مفاتیح الجنان: محدّث قمی رحمه الله، خط طاهر خوشنویس، کتابفروشی اسلامیه تهران.
26 - ألمُقنعه: شیخ مفیدرحمه الله، چاپ دفتر نشر اسلامی، قم
27 - مَنْ لا یحْضُرُهُ الفقیه: شیخ صدوق رحمه الله.
27 - نهج البلاغه: سید رضی رحمه الله، ترجمه و چاپ فیض الاسلام رحمه الله.
28 - وسائل الشیعة: شیخ حرّ عاملی رحمه الله، مؤسسه آل البیت
عليهمالسلام
قم، 30 جلد.
و برخی کتاب های دیگر.
منابع زندگی نامه
کتاب هایی که در شرح حال مرحوم محدث قمی از آنها استفاده نموده ایم:
1 - طبقات اعلام الشیعة، که نام دیگرش «نُقَباء البشر فی القرن الرابع عشر»، عالم جلیل مرحوم حاج شیخ آقا بزرگ تهرانی.
2 - الذریعة الی تصانیف الشیعة، از همان مؤلف.
3 - فوائد الرضویة، از مرحوم محدث قمی، مؤلف همین کتاب.
4 - حاج شیخ عباس قمی مرد تقوا و فضیلت، آقای علی دوانی.
5 - پاورقی های فرزند ارشد مؤلف، مرحوم حاج میرزا علی محدث زاده بر کتاب «فوائد الرضویة» چاپ اول.
6 - مقدمه آقای محمود شهابی بر چاپ اول کتاب «فوائد الرضویه».
7 - مقدمه های آقای سید محمد صحفی و آقای سید مهدی شمس الدین و آقای ولی فاطمی بر کتاب «منازل الآخرة» که به ترتیب انتشارات شهاب و دارالفکر و طلا - در قم - به چاپ رسانده اند.
8 - مقدمه آقای محسن جندقی - جنتی - بر «هدایة الانام الی وقایع الایام» تألیف محدث قمی، که نشر ظفر، قم، آن را به نام «تقویم تاریخ» انتشار داده است.
کتب شرح حال مؤلف
نام برخی از کتاب ها و نوشته هایی که شرح حال مرحوم محدث قمی را آورده اند و ما به علت اختصار، چیزی از آنها نقل نکرده ایم:
1 - کتاب «علماء معاصرین»، ص 183، تألیف مرحوم ملا علی واعظ خیابانی.
2 - مقدمه چاپ دوم «مفاتیح الجنان»، نوشته مرحوم حاج میرزا علی اکبر نوقانی.
3 - «ریحانة الادب» ج 3، ص 318، تألیف مرحوم میرزا محمد علی مدرس تبریزی.
4 - «مختار البلاد» یا «تاریخ قم»، صفحه 274، تألیف مرحوم شیخ محمد حسین ناصر الشریعة قمی.
5 - «وَفَیات معاصرین» در شماره 8، سال 5، مجله «یادگار»، صفحه 66، اثر مرحوم محمد قزوینی.
6 - «مُصَفّی المقال فی علم الرجال» صفحه 215، تألیف مرحوم حاج شیخ آقا بزرگ تهرانی رحمه الله.
7 - «مقدمه مفاتیح الجنان» ص 15، چاپ فراهانی، نوشته مرحوم آیة اللَّه نجفی مرعشی.
شهر مقدّس قم
4 / شهریور / 1377
3 / جمادی الاولی / 1419
محمد صادق امیدواری خراسانی
نمونه ای از خط زیبای مرحوم محدث قمی رحمه الله
[از کتاب تتمیم «بدایة الهدایة» یا «فصل و وصل»]
در سال 1347 ه ق
موجود در کتابخانه آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه
عليهاالسلام
به شماره 2175
صفحه آخر از چاپ اول «منازل الآخرة»
در سال 1347 ه ق
قال رسول اللَّه
صلىاللهعليهوآلهوسلم
:
... وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ
عَنْ قَلیلٍ راحِلُونَ وَ اِلَی اللَّهِ
صائِرُونَ وَ لا یغْنی عَنْکُمْ هُنا لِکَ
اِلاَّ صالِحُ عَمَلٍ قَدَّمْتُمُوهُ، وَ حُسْنُ
ثَوابٍ أحْرَزْتُمُوهُ، اِنَّکُمْ اِنَّما تُقْدِمُونَ
عَلی ما قَدَّمْتُمْ وَ تُجازَوْنَ عَلی ما
أَسْلَفْتُمْ فَلا تَخْدَعَنَّکُمْ زَخارِفُ
دُنْیا دَنِیةٍ عَنْ مَراتِبِ
جَنَّاتٍ عَلِیة...
به نام خداوند بخشنده مهربان
رسول خدا - که درود حقّ بر او و آلش باد - فرمود:
... و بدانید که شما به زودی کوچ خواهید نمود و به سوی خدا خواهید رفت، و در آنجا چیزی دست شما را نخواهد گرفت جز عمل شایسته ای که جلو فرستاده باشید، یا ثوابِ نیکی که به دنبال گذاشته باشید، شما جز این نیست که بر آنچه پیش فرستاده اید روی خواهید نمود، و بر آنچه انجام داده اید جزا داده خواهید شد، پس زینت های دنیای پست شما را گول نزند و از مراتب بهشت های برین باز ندارد!
قیامت که بازار مینو نهند
منازل به اعمال نیکو دهند
بضاعت به چندانکه آری، بری
وگر مُفلسی، شرمساری بری