حلیة المتقین

حلیة المتقین0%

حلیة المتقین نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: اخلاق اسلامی

حلیة المتقین

نویسنده: علامه محمد باقر مجلسی
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 41786
دانلود: 2745

توضیحات:

حلیة المتقین
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 19 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 41786 / دانلود: 2745
اندازه اندازه اندازه
حلیة المتقین

حلیة المتقین

نویسنده:
فارسی

باب سوم: آداب خوردن و اشامیدن

فصل اوّل: ظرف هایی که از آن ها در خوردن و آشامیدن و سایر استعمالات...

ظرف هایی که از آن ها در خوردن و آشامیدن و سایر استعمالات می توان استعمال نمود و آنچه نهی از آن وارد شده است

جایز نیست خوردن و آشامیدن در ظرف طلا و نقره. و در استعمال غیر اَکل و شرب خلاف است و احوط اجتناب است. و همچنین در نگاه داشتن برای زینت، احوط اجتناب است. و بعضی گفته اند: طعامی را که در ظرف طلا و نقره کنند حرام می شود اگر چه طعام را در جای دیگر کنند، و اگرچه دلیلی ندارد اما احتیاط اجتناب است. و جمعی باطل می دانند وضویی را که از ظرف طلا و نقره بسازند. و در مانند سرمه دان و عنبرچه و سر قلیان و قندیل ها که هر دو طرفش گشوده باشد که در مشاهد مشرفه می آویزند، و ظرف مصحف و دعا و آئینه را به طلا و نقره گرفتن، بلکه چوب و نی را به نقره گرفتن خلاف است و احوط در همه اجتناب است، اگرچه حرمت این ها بر فقیر (مؤلف) ثابت نیست. و در نعلبکی قلیان که از نقره و طلا باشد احتیاط بیشتر باید کرد. و مکروه است از ظرف نقره کوب و طلاکوب چیزی خوردن و آشامیدن، و اگر بخورد بهتر است که دهان را به موضع طلا و نقره نرساند.

و اشهر میان علما آن است: جایز نیست استعمال پوست، مگر پوست حیوانی که در حال حیات پاک باشد و آن را به عنوان مشروع کشته باشند یا از دست مسلمانی گرفته باشند. و حرام است استعمال پوست حیوان مرده و همچنین پوستی که یافته باشند، اگرچه گمان باشد که از دست مسلمان افتاده است، مثل کفش در مسجد مسلمانان. و بعضی گفته اند: جایز است استعمال میته در عملی که مشروط به طهارت نباشد مثل آب به زراعت و حیوانات دادن و امثال این ها، و این قول قوی است و احوط اجتناب است.

و همچنین بعضی ها جایز دانسته اند استعمال پوستی را که ظن به هم رسد که آن را کشته اند یا از دست مسلمانی افتاده است. و خالی از قوت نیست و احوط اجتناب است. و پوست حیوان طاهری که گوشت آن را نخورند و قابل تزکیه باشد، استعمال می توان کرد، اما پیش از دباغی کردن مکروه است استعمال آن. و ظرفی که در آن شراب کرده باشند هرچند نجاست در آن نفوذ نکرده باشد مثل شیشه و مس، به شستن پاک می شود. و همچنین هرچه کاشی داشته باشد و منفذی نداشته باشد که شراب در جرم آنجا کند، و در مثل سبو و کدو و خُم بی کاشی و امثال این ها خلاف است و اشهر آن است که به آب کشیدن پاک می شود، خصوصاً در وقتی که آن قدر در آب بگذارند که آب در آن نفوذ کند و اثر شراب در آن نماند و احوط اجتناب است.

از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: هرکه در دنیا از ظرف طلا و نقره آب خورد، در آخرت از ظرف طلا و نقره بهشت محروم باشد.

به سند معتبر منقول است: محمّد بن اسماعیل بن بزیع از امام رضا عليه‌السلام سؤال کرد از ظروف طلا و نقره، حضرت اظهار کراهت فرمودند. گفت به ما روایت رسیده است که امام موسی کاظم عليه‌السلام آینه داشتند که به نقره گرفته بودند. آن جناب فرمود: نه، الحمدللَّه همین حلقه ای داشت از نقره و آن آینه الحال نزد من است، و فرمود: برادرم عباس را چون ختنه می کردند برای او چوبی ساخته بودند و آن را به نقره گرفته بودند که قبضه نقره اش نزدیک به ده درهم بود که ششصد و سی دینار عجمی باشد امام موسی کاظم عليه‌السلام فرمود که آن را شکستند.

در حدیث معتبر از حضرت موسی بن جعفر عليه‌السلام منقول است: ظرف طلا و نقره، متاع جماعتی است که یقین به آخرت ندارند.

در حدیث دیگر از عمرو بن ابی المقدام منقول است: ظرفی آوردند به نزد امام جعفر صادق عليه‌السلام که آب بخورند، پاره ای از نقره بر آن چسبانیده بودند، دیدم آن جناب به دندان خود آن را از آن ظرف می کندند.

در حدیث موثّق از آن جناب منقول است: مکروه است آب خوردن از ظرفی که نقره کوب باشد یا بعضی از آن نقره باشد و روغن مالیدن از روغن دان چنین و شانه کردن از شانه چنین، مکروه است.

در حدیث معتبر از آن جناب منقول است: کراهت دارد خوردن چیزی که در سفالی که از مصر می آورند، پخته شود.

در روایت موثّق از جناب امام رضا عليه‌السلام منقول است: طعام مخورید در ظرف های سفالی که از مصر می آورند.

و از بزیع بن عمر منقول است: به خدمت امام محمّد تقی عليه‌السلام آمدم، دیدم که حضرت طعام تناول می فرمودند در میان کاسه سیاهی که در میان آن به رنگ زرد، سوره «قل هو اللَّه احد» نقش کرده بودند.

فصل دوم: در تجویز خوردن طعام های لذیذ و مذمّت حرص و افراط در آن

بدان که از احادیث اهل بیت عليهم‌السلام ظاهر می شود که طعام های لذیذ خوردن و به مردم خورانیدن و تکلف در خوبی و پاکیزگی، این ها خوب است و طعام های لذیذ را بر خود حرام کردن، خوب نیست، اما باید از حلال باشد و آن قدر نخورد که او را از عبادت الهی باز دارد. و مانند حیوانات، پیوسته همتش مصروف به خوردن و آشامیدن نباشد، بلکه باید منظور و مقصود او از خوردن و آشامیدن، تحصیل قوّت عبادت باشد و باید آن قدر صرف کند که نسبت به حال او اسراف نباشد، که خدا مسرفان را دوست نمی دارد.

به سند معتبر منقول است: امام جعفر صادق عليه‌السلام بسیار بود که نان ها و فرنی نفیس و حلواهای لذیذ به مردم می خورانیدند و می فرمود: هرگاه خدا بر ما توسعه می دهد ما نیز توسعه می دهیم و هرگاه خدا بر ما تنگ می گیرد ما نیز تنگ می گیریم.

در حدیث معتبر دیگر از آن جناب منقول است: سه چیز است که حق تعالی مؤمن را در قیامت بر این ها حساب نمی کند: طعامی که بخورد و جامه ای که بپوشد و زن صالحه ای که یاور او باشد و فرج او را از حرام نگاه دارد.

ابوخالد کابلی می گوید که به خدمت امام محمّد باقر عليه‌السلام رفتم، حضرت چاشت طلبیدند، و من خوردم با آن جناب، طعامی که هرگز از آن نیکوتر و پاکیزه تر طعامی نخورده بودم.

پس فرمود: چگونه دیدی طعام ما را؟ گفتم: فدای تو شوم، هرگز به این خوبی طعام نخورده بودم، لیکن به یادم آمد این آیه که در کتاب خدا است: ( ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ ) [تکاثر / آیه 8]؛ البته سؤال کرده خواهید شد در روز قیامت از نعمت الهی. حضرت فرمود: مراد از نعیم در این آیه مذهب تشیع و ولایت اهل بیت عليهم‌السلام است که در روز قیامت از شما سؤال خواهد شد.

به سند صحیح از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: حق تعالی از آن کریم تر است که سؤال کند از مؤمن از خوردنی و آشامیدنی که در دنیا بر او حلال کرده باشد. به سند حسن از آن جناب منقول است: طعام به عمل بیاور و یاران خود را بطلب و با ایشان بخور.

از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: با سیری چیزی خوردن، مورث پیسی است.

از امام صادق عليه‌السلام منقول است: سه چیز است که خدا دشمن دارد صاحب آن ها را: خواب کردن بدون بیداری شب و خنده کردن در غیر محل تعجب و خوردن طعام در هنگام سیری.

از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: مؤمن در یک شکم چیزی می خورد و کافر در هفت شکم چیزی می خورد یعنی بسیار می خورد.

در حدیث دیگر منقول است: ابوجحیفه به خدمت آن جناب آمد و آروغ می زد از سیری، حضرت فرمود: آروغ خود را منع کن [دفع کن به کم خوردن که هرکه در دنیا سیرتر است در قیامت گرسنه تر است. پس ابوجحیفه بعد از آن، طعام سیر نخورد تا از دنیا رفت.

در حدیث دیگر فرمود: هیچ چیز را خدا دشمن نمی دارد مانند شکم پر از طعام.

از جناب امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: حضرت عیسی عليه‌السلام به شهری رسید که مرد و زنی فریاد می کردند و با یکدیگر نزاعی داشتند، از سبب آن پرسید. مرد گفت: این زن من است و صالحه است و عیبی ندارد، اما من او را دوست نمی دارم و می خواهم از او جدایی اختیار کنم. فرمود: به همه حال سبب این کراهت را بگو چیست؟ و گفت: رویش کهنه و بی طراوت شده است، بی آن که پیر شده باشد حضرت عیسی عليه‌السلام به آن زن فرمود: می خواهی که آب رویت برگردد و تازه شود؟ گفت: بلی. فرمود: طعام که می خوری سیر مخور، زیرا که طعام زیاد که در معده به جوش آمد آبرو را می بَرَد. آن زن چنین کرد. پس به حال طراوت برگشت و محبوب شوهر شد.

از امام موسی کاظم عليه‌السلام منقول است: اگر مردم میانه رو باشند در طعام خوردن، همیشه بدن ایشان صحیح باشد.

از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: پنج خصلت است که مورث برص و پیسی است: نوره کشیدن در روز جمعه و چهارشنبه، و وضو و غسل کردن به آبی که در آفتاب گرم شده باشد، و در حالت جنابت چیزی خوردن، و در حال حیض با زن جماع کردن، و در وقت سیری چیزی خوردن.

از امام جعفر صادق عليه‌السلام منقول است: آدمی را ناچار است از طعامی که به آن قوت بیابد و هرگاه طعامی خورد باید که یک حصه شکم را برای طعام قرار دهد و یک حصه را برای آب و یک حصه را برای نفس و سعی مکنید در فربه کردن خود، چنانچه حیوانات را برای کشتن فربه می کنند.

و فرمود: هرگاه شکم سیر شد باعث طغیان و فساد می شود.

و فرمود: هر درد و بیماری از بسیار خوردن به هم می رسد به غیر از تب که آن به ناگاه می رسد.

در حدیث دیگر منقول است که حضرت عیسی عليه‌السلام فرمود: ای بنی اسرائیل! تا گرسنه نشوید چیزی مخورید و هرگاه گرسنه شوید بخورید و سیر مخورید، زیرا که چون سیر شدید گردن های شما گُنده می شود و پهلوهای شما فربه می شود و پروردگار خود را فراموش می کنید.

از امام جعفر صادق عليه‌السلام منقول است: کفران نعمت الهی است این که کسی گوید: فلان طعام را خوردم مرا آزار کرد.

از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: روزی شیر و عسل نزد آن جناب آوردند، اندکی تناول نمودند و بر زمین گذاشتند. گفتند: یا رسول اللَّه! حرام می کنی خوردن این را؟ فرمود: نه، اما تواضع و شکستگی می کنم برای خدا.

و پالوده بسیار طیب و خوشبویی به نزد امیر المؤمنین عليه‌السلام آوردند، انگشتی به آن فرو بردند و به دهان گذاشتند و فرمودند: حرام نیست اما نمی خواهم خود را عادت دهم به چیزی که عادت نکرده ام.

در حدیث دیگر است که فرمود: چیزی که حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نخورده است، نمی خواهم بخورم.

در حدیث دیگر از آن حضرت منقول است: همیشه این امت با خیر و نعمت باشند، مادام که جامه عجمان را نپوشند و طعام های عجمان را نخورند، پس چون چنین کنند خدا ایشان را خوار و ذلیل کند.

از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: نیکو نان خورشی است سرکه، و همین بس است در اسراف که نعمتی را به نزد او بیاورند، دشمن دارد و نخواهد.

فصل سوم: بعضی از آداب و اوقات طعام خوردن

سنّت است که چاشت را بامداد بخورد و در میان روز دیگر چیزی نخورد و بعد از نماز خفتن بار دیگر طعام خورد و لقمه را کوچک بردارد و نیکو بجاید و به روی مردم نظر نکند، و طعام بسیار گرم نخورد و در طعام گرم ندمد، بلکه بگذارد تا سرد شود و بعد از آن بخورد، و نان را به کارد نَبُرد و استخوان را پاک نکند و به کمتر از سه انگشت چیزی نخورد و دست پیش دیگران دراز نکند و کاسه و انگشتان را بلیسد. و در حالت جنابت مکروه است طعام و آب خوردن. و اگر وضو بسازد یا دست بشوید و مضمضه و استنشاق بکند یا دست و رو را بشوید و مضمضه بکند کراهتش ضعیف می شود.

در حدیث دیگر وارد است: اگر چیزی بخورد در حال جنابت بی آن که این ها را به عمل آورد، بیم آن است که پیس شود.

در حدیث معتبر دیگر منقول است: پسر برادر شهاب به امام جعفر صادق عليه‌السلام شکایت کرد از دردها و امتلاء و فساد معده. حضرت فرمود: چاشت و شام بخور و در میان، دیگر چیزی مخور، زیرا خداوند عالمیان در وصف طعام اهل بهشت می فرماید: ( لَهُمْ رِزْقُهُمْ فِیها بُکْرَةً وَعَشِیاً ) [مریم / آیه 62]؛ مهیا است برای اهل بهشت روزی ایشان در بهشت در بامداد و پسین یا خفتن.

در حدیث معتبر از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: طعام خوردن آخر روز پیغمبران، بعد از نماز خفتن است، پس آن را ترک مکنید که ترکش موجب خرابی بدن است.

در حدیث دیگر منقول است: ترک طعام خوردن طرف شب، آدمی را پیر می کند، و فرمود: چون آدمی پیر شد باید که در شب پیش از خواب البته چیزی بخورد که بهتر خواب می رود و دهانش خوشبو می شود یا خلقش نیکو می شود.

از امام موسی کاظم عليه‌السلام منقول است: چیز خوردن شب را ترک مکنید اگر چه به پاره ای نان خشکی باشد که باعث قوّت بدن و قوّت جماع است.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: هرکه ترک کند طعام خوردن را در شب شنبه و شب یکشنبه پی هم، قوت از او برطرف شود که چهل روز به او برنگردد، و فرمود: طعام شب نافع تر از طعام روز است.

از امام رضا عليه‌السلام منقول است: در بدن رگی هست که «عِشا» نام دارد، هرکه در طرف شب چیزی نمی خورد، آن رگ او را نفرین می کند تا صبح، می گوید: خدا تو را گرسنه بدارد چنانچه مرا گرسنه داشتی، خدا تو را تشنه بدارد چنانچه مرا تشنه داشتی. پس البته ترک مکنید عشا را اگرچه به لقمه ای نان باشد و اگرچه به دمی آب باشد.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: سزاوار نیست که مؤمن از خانه بیرون رود تا آن که چاشت نخورد که باعث زیادتی عزت او است.

در حدیث دیگر فرمود: هرگاه خواهی که پی حاجتی بروی، پاره ای نان یا نمک بخور که بیشتر باعث عزت تو است و حاجتت زودتر برمی آید.

از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: طعام را بگذارید تا سرد شود. به درستی که طعامی به نزدیک رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آوردند، فرمود: بگذارید تا سرد شود که خدا آتش را طعام ما نگردانیده و برکت در طعام سرد است.

از امام رضا عليه‌السلام منقول است: طعام گرم برکت ندارد و شیطان در آن بهره دارد،

و در حدیث موثّق از سلیمان بن خالد منقول است که گفت: حاضر شدم شب بر سفره امام جعفر صادق عليه‌السلام در تابستان، خوانی آوردند که نانی در آن بود و کاسه ای آوردند که ترید و گوشت در آن بود، پس دست بر آن گذاشتند و برداشتند و فرمودند: امان می طلبیم از خدا از آتش جهنّم، پناه می بریم به خدا از آتش جهنّم، تاب این گرمی را نداریم و صبر بر آن نمی توانیم کرد، چگونه تاب آوریم و صبر کنیم بر آتش جهنّم؟ این را مکرر فرمودند تا طعام چنان شد که می توانست خورد، پس تناول فرمود، ما نیز تناول کردیم.

از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: نهی فرمود از دمیدن در خوردنی و آشامیدنی.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: مکروه است سه دمیدن، در گره ها و افسانه ها، و در طعام، و در موضع سجده.

در حدیث دیگر از آن حضرت منقول است: اگر از برای سرد کردن بدَمَد، قصور ندارد و حمل بر ضرورت و حالت استعجال می توان کرد.

از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: مخورید از بالای ترید، و از پهلوهایش بخورید که برکت در بالای طعام است.

در حدیث معتبر از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: هرگاه یکی از شما طعام خورد باید که از پیش خود بخورد.

در حدیث دیگر منقول است: آن حضرت کاسه طعام را می لیسیدند و می فرمودند که هرکه کاسه طعام را بلیسد چنان است که مثل آن طعام را تصدق کرده باشد.

منقول است: امیر المؤمنین عليه‌السلام به تمام انگشتان تناول می فرمود و می گفت: که هرکه کاسه طعام را بلیسد ملائکه بر او صلوات فرستند و دعا کنند برای او به فراخی روزی، و حسنات مضاعف برای او بنویسند.

از امام صادق عليه‌السلام منقول است: در وقت طعام خوردن دو زانو به روش بندگان می نشستند و دست بر زمین می گذاشتند و به سه انگشت تناول می کردند.

و می فرمود: رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چنین طعام تناول می فرمود، نه به روش متکبران و جباران که به دو انگشت چیز می خورد.

به سند معتبر منقول است که حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: هرگاه کسی طعام خورد و انگشتان خود را بلیسد و بمکد خداوند عالمیان فرماید: خدا برکت دهد تو را.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: آن حضرت کراهت داشتند از این که دست را به دستمال پاک کنند در وقتی که چیزی از طعام در آن باشد، تا آن که خود می مکیدند یا به طفلی که در پهلوی آن حضرت بود می دادند که می مکید برای حرمت طعام.

از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: کسی که خواهد طعام او را ضرر نرساند، تا گرسنه نشود و معده پاک نشود چیزی نخورد و چون خواهد بخورد: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» بگوید و نیکو بجاید و دست از طعام وقتی بکشد که هنوز خواهش طعام داشته باشد.

به سند معتبر منقول است که حضرت علی بن الحسین عليهما‌السلام فرمود: استخوان را پاک مکنید که جنّیان را در آن بهره است و اگر پاک کنید، ایشان از خانه شما می برند چیزی را که بهتر از این باشد.

به سند معتبر از امام حسن عليه‌السلام منقول است: در خوان دوازده خصلت است که بر هر مسلمان واجب است که بداند؛ چهار از آن فرض است و چهار دیگر سنّت است و چهار دیگر تأدیب است. اما فرض: آن است که منعم خود را بشناسد و بداند که نعمت از جانب پروردگار است و راضی باشد به آنچه خدا به او عطا کرده است و بسم اللَّه بگوید و خدا را شکر کند. و اما سنّت: پس دست شستن پیش از طعام و بر جانب چپ نشستن و به سه انگشت چیز خوردن و انگشتان را لیسیدن. و اما تأدیب: از پیش خود چیز خوردن و لقمه را کوچک برداشتن و بسیار جویدن و در روی مردم نگاه نکردن.

در حدیث معتبر منقول است: امیر المؤمنین عليه‌السلام به امام حسن عليه‌السلام فرمود: می خواهی تو را تعلیم کنم به چهار خصلت که اگر به جا آوری از طبابت طبیبان مستغنی شوی؟ گفت: بلی یا امیر المؤمنین. فرمود: منشین بر طعامی مگر وقتی که گرسنه باشی و برمخیز از طعام، مگر وقتی که خواهش داشته باشی و نرم بجا و هرگاه خواهی که به خواب روی بیت الخلاء برو.

از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: وقتی که طعام می خوردند «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» می گفتند و از پیش دیگری چیزی بر نمی داشتند و پیش از مهمانان شروع به طعام می کردند و به انگشت مهین و انگشت بعد [انگشت شصت و دو انگشت کنار آن از آن و انگشت میانین طعام می خوردند و گاهی انگشت چهارم را هم ضمّ می کردند و گاهی به تمام انگشتان می خوردند و هرگز به دو انگشت چیزی نمی خوردند و می فرمود: این خوردن شیطان است.

فصل چهارم: سایر آداب طعام خوردن

سنّت است که به دست راست چیزی بخورد و دو زانو بنشیند و خوابیده چیزی نخورد. اما اگر به دست چپ تکیه کند باکی نیست و چهار زانو نشستن مکروه است و اگر پا را بر روی زانو گذارد بدتر است و تنها چیزی خوردن مکروه است. و با خدمتکاران و غلامان، چیز خوردن و بر روی زمین چیزی خوردن سنّت است. و مشهور این است که در وقت راه رفتن چیزی خوردن مکروه است و پیش از طعام و بعد از طعام دست شستن سنّت است.

و در دست شستن پیش از طعام سنّت است که دست را به دستمال خشک نکنند و اوّل صاحب خانه دست بشوید و بعد از آن، هرکه در جانب راست اوست و به ترتیب بشویند تا آخر مجلس و در شستن بعد از طعام از جانب چپ صاحب خانه ابتدا کنند و خود آخر از همه بشوید. و سنّت است که همه در یک تشت بشویند و آب را نریزند. و بر سر خوانی که شراب در آن خوردند چیزی خوردن حرام است و بعضی گفته اند: هر حرامی که خورند یا کنند در آن مجلس چیزی خوردن حرام است، حتی بر سر سفره جماعتی که غیبت مسلمانان کنند حرام است. و سنّت است که در اوّل و آخر طعام، نمک بخورند.

در حدیث معتبر از امام کاظم عليه‌السلام منقول است: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم لعنت فرمود سه کس را: کسی که توشه خود را تنها بخورد و کسی که سفر تنها برود و کسی که در خانه تنها بخوابد.

در حدیث دیگر از آن حضرت منقول است: چون در طعام چهار چیز جمع شود آن طعام، کامل و تمام است: هرگاه که از حلال باشد و دست بسیار بر آن دراز شود و نام خدا در اولش گفته شود و در آخرش حمد الهی بکنند.

در حدیث صحیح منقول است: چون خوان طعام نزد امام رضا عليه‌السلام حاضر می شد کاسه ای می طلبیدند و از طعام هایی که لذیذتر بود از هر طعامی قدری بر می گرفتند و در آن کاسه می گذاشتند و می فرمودند که به مساکین و درویشان بدهند.

در احادیث معتبره از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: حضرت یعقوب عليه‌السلام از برای آن به مفارقت فرزند مبتلا شد که روزی گوسفند فربه ای کشت و بریان کرد و مرد صالح روزه داری در نزدیک خانه او بود و بوی آن را شنید و غافل شد که به او بخوراند. پس جبرئیل در همان شب آمد و گفت: مهیای بلا باش از جانب خدا، و در همان شب حضرت یوسف عليه‌السلام آن خواب را دید. بعد از آن، حضرت یعقوب عليه‌السلام می فرمود در وقت چاشت که ندا می کردند تا یک فرسخ راه، هرکه چاشت می خواهد به طعام یعقوب حاضر شود و در شب نیز چنین ندا می کردند.

در حدیث دیگر منقول است: چون طعام حاضر شود هر سائلی که بیاید رد مکنید.

به سند صحیح از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: ملعون است کسی که بنشیند بر سر خوانی که در آن شراب خورند.

در حدیث معتبر دیگر از آن حضرت منقول است: هرکه ایمان به خدا و روز قیامت دارد پس نخورد چیزی بر سر سفره ای که در آن شراب خورند.

و در فقه الرضا عليه‌السلام مذکور است که مخور طعام در خوانی که بعد از رفتن تو بر سر آن شراب خورند.

و در چندین حدیث وارد شده است که چیز خوردن در حالت جنابت، سبب فقر و بی چیزی می شود.

در احادیث بسیار وارد شده است که حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نهی فرمود از خوردن و آشامیدن به دست چپ مگر مضطر باشد و در دست راستش علتی باشد.

به سندهای معتبر منقول است از حضرت صادق عليه‌السلام که حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هرگز تکیه کرده بر پهلوی راست و پهلوی چپ چیزی تناول نفرمود تا از دنیا رفت، و به روش بندگان می نشست و به روش بندگان چیزی می خورد، از جهت تواضع و فروتنی نزد پروردگار خود.

در حدیث دیگر منقول است از آن حضرت: نباید تکیه کرده و به رو خوابیده چیزی بخورند.

در حدیث حسن منقول است: روزی عباد بصری که از مشایخ صوفیه و علماء عامه است در خدمت حضرت صادق عليه‌السلام نشسته بود و حضرت طعام تناول می فرمودند و دست چپ خود را بر زمین گذاشته بودند. عباد گفت مگر نمی دانید که حضرت پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نهی کرده است از تکیه کردن در وقت طعام خوردن؟ حضرت لحظه ای دست را برداشتند و باز بر زمین گذاشتند دست را، باز عباد اعاده آن سخن کرد تا سه مرتبه، پس حضرت فرمود: واللَّه که حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هرگز این نهی نفرموده.

به سند معتبر از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: هرگاه به خوردن طعام بنشینید، به روش بندگان دو زانو بنشینید و یک پای را به روی پای دیگر مگذارید و چهار زانو منشینید که این نشستن را و صاحبش را خدا دشمن می دارد. و ظاهر این حدیث آن است که چهار زانو که نهی واقع شده است آن است که به روش جباران یک پا را بر ران گذارد.

در حدیث منقول است: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چون بر سر خوان می نشست، از پیش خود طعام می خورد و به روشی که در تشهّد نماز می نشست به همان روش می نشست و زانوی راست را بر بالای زانوی چپ و پای راست را بر شکم پای چپ می گذاشت و می فرمود: من بنده ام، به روش بندگان می خورم و به روش بندگان می نشینم.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: مکروه است آدمی را که از دست چپ چیزی بخورد یا بیاشامد یا چیزی به آن بردارد و حال آن که می تواند از دست راست برداشتن.

در حدیث معتبر از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: باکی نیست که در حال راه رفتن چیزی بخورند.

در حدیث دیگر فرمود: روزی حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم پیش از نماز صبح بیرون آمدند و پاره نانی در دست داشتند که در میان شیر فرو برده بودند و می خوردند و به نماز می آمدند، بلال اقامه نماز می گفت پس با مردم نماز کردند.

در حدیث معتبر از امام جعفر صادق عليه‌السلام منقول است: مخور چیزی در حالت راه رفتن مگر آن که مضطر باشی.

در احادیث معتبره بسیار از امیر المؤمنین و ائمه طاهرین عليهم‌السلام منقول است: هرکه خواهد خیر خانه اش بسیار شود دست را پیش از طعام خوردن بشوید، و فرمودند: دست شستن پیش از طعام و بعد از طعام، فقر را زایل می کند و روزی را زیاد می کند و چرک را از جامه دور می کند و چشم را جلا می دهد و دردها را از بدن دور می کند.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: دست ها را همه در یک ظرف بشویید تا اخلاق شما نیکو شود.

در حدیث معتبر از آن حضرت منقول است: در دست شستن پیش از طعام، اوّل صاحب خانه می شُوید که دیگران را دشوار نباشد دست شستن، و چون از طعام فارغ شود ابتدا از کسی می کند که در جانب راست درگاه نشسته باشد.

در روایت دیگر این است که در شستن بعد از طعام ابتدا به دست چپ صاحب خانه می کنند و خود آخر از همه می شُوید، زیرا او اولی است به این که صبر کند بر آلودگی دست.

در حدیث حسن از مرازم منقول است: دیدم امام موسی کاظم عليه‌السلام که چون پیش از طعام دست می شستند، دست را به دستمال پاک نمی کردند و بعد از طعام که می شستند دست را به دستمال پاک می کردند.

در حدیث معتبر از امام جعفر صادق عليه‌السلام منقول است: دست را برای طعام خوردن که بشویی به دستمال پاک مکن زیرا که تا تری در دست هست برکت در طعام هست، و فرمودند: بعد از شستن دست بر رو مالیدن کلف را از رو برطرف می کند و روزی را زیاد می کند.

و از مفضّل بن عمر منقول است: شکایت کرد به آن حضرت از آزار چشم. حضرت فرمود: چون بعد از طعام دست بشویی دست ها را بر ابروها بمال و سه نوبت بگو: «اَلحَمْدُ للَّهِ  المُحْسِنِ المُجْمِلِ المُنْعِمِ المُفْضِلِ»، مفضل گوید: چنین کردم و هرگز آزار چشم ندیدم.

از امام رضا عليه‌السلام منقول است: چون حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم بعد از طعام دست می شستند، آب در دهان می کردند و مضمضه می فرمودند.

و حضرت صادق عليه‌السلام فرمود: در اشنان که دست به آن می شویید، سعد داخل کنید که دهان را خوشبو می کند و بر قوّت جماع می افزاید.

و منقول است: چون جناب امام رضا عليه‌السلام به اشنان دست می شستند اشنان را در دهان می کردند و می جویدند و می انداختند.

و منقول است: امام محمّد تقی عليه‌السلام بعد از آن که چاشت تناول فرمودند و دست شستند دست ها را بر سر و رو مالیدند پیش از آن که به دستمال پاک کنند، و فرمودند: «اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِمَّنْ لا یرْهِقْ وَجْهَهَ قَتَرٌ وَذَلَةٌ».

در روایت دیگر از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: چون دست را بعد از طعام بشویی بر روی دیده ها بمال، پیش از آن که به دستمال پاک کنی و بگو: «اَللَّهُمَّ اِنّی اَسْأَلُکَ الزِّینَةَ وَالْمَحَبَّةَ وَاَعُوذُ بِکَ مِنَ المَقْتِ وَالبَّغْضَةِ».

از جناب امام رضا عليه‌السلام منقول است: هرکه دستش پاکیزه باشد باکی نیست که طعام خورد بدون آن که دست بشوید.

از فضل بن یونس منقول است: حضرت موسی کاظم عليه‌السلام به منزل من آمد و چون طعام حاضر شد دستمال آوردم که در دامن ایشان بیندازم، قبول نکرد و فرمود: این طریقه عجمان است.

و از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: چون بعد از طعام دست بشویی، به آن تری که در دست هست دیده های خود را مسح کن که این امان است از درد چشم.

در روایت دیگر منقول است: چون رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم از دست شستن بعد از طعام فارغ می شدند، دست را بر رو می کشیدند و این دعا می خواندند: «اَلْحَمْدُ للَّهِ  الَّذِی هَدانا وَاَطْعَمَنا وَسَقانا وَکُلّ بَلاءٍ صالِحٍ اَوْلانا».

در حدیث موثّق منقول است: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به امیر المؤمنین عليه‌السلام فرمود: یا علی! در اوّل طعام و آخر طعام نمک بخور که هرکه در طعام افتتاح و اختتام به نمک کند، خدای تعالی دفع کند از او هفتاد نوع از انواع بلا را که آسان ترین آن ها خوره باشد.

در روایت حسن دیگر، عافیت یابد از هفتاد و دو نوع از انواع بلا که از جمله آن ها دیوانگی و خوره و پیسی است.

و در روایت دیگر از درد گلو و از درد دندان و درد شکم؛

و در حدیث معتبر از امام محمّد باقر عليه‌السلام منقول است: در نمک شفای هفتاد نوع از انواع درد هست و اگر مردم بدانند که چه منفعت ها در نمک هست مداوا نکنند مگر به آن.

فرمود: حق تعالی وحی نمود به موسی عليه‌السلام که امر کن قوم خود را که افتتاح و اختتام به نمک کنند و اگر نکنند و به بلایی مبتلا شوند ملامت نکنند مگر خود را.

در روایت دیگر منقول است: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را در اثنای نماز عقربی گزید، حضرت نعلین بر او زد و او را کشت و چون فارغ شد فرمود: لعنت خدا بر تو باد، نه نیکوکار را می گذاری نه بدکار را، مگر آن که او را آزار می رسانی. پس نمک ساییده طلبید و بر موضع گزیده عقرب مالید و فرمود: اگر مردم منفعت های نمک را بدانند محتاج به تریاق فاروق و غیر آن نشوند.

و در بعضی روایات معتبره وارد شده است که ابتدا به سرکه نیز خوب است و عقل را زیاد می کند.

در روایت دیگر از امام صادق عليه‌السلام منقول است: ما ابتدا به نمک و ختم به سرکه می کنیم.

در روایت دیگر از آن جناب منقول است: هرکه نمک بپاشد بر اوّل لقمه ای که می خورد رو به توانگری آورد.

در حدیث دیگر منقول است که آن جناب فرمود: من روزی به مجلس سفاح که یکی از خلفای بنی عباس بود رفتم در وقتی که سفره اش گسترده بود، پس دست مرا گرفت و به نزد خود کشید، پای من بر کنار سفره واقع شد پس آن قدر غمگین شدم که خدا داند زیرا این کفران نعمت است.

در روایت دیگر از آن جناب منقول است: طول بدهد نشستن بر سر سفره را، چون این ساعتی است که از عمر شما حساب نمی شود.

در حدیث معتبر منقول است: از یاسر خادم امام رضا عليه‌السلام که چون آن حضرت بر سر سفره می نشستند، هیچ کوچک و بزرگی نمی گذاشتند مگر آن که بر سر سفره می طلبیدند حتی مهتر و حجّام.

و از ابراهیم بن العباس مروی است که آن جناب چون خلوت می شد و سفره ای می آوردند، غلامان خود همه را بر سر خوان می طلبیدند حتی دربانان و خدمت کاران را.

از جناب رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: چون طعام خورید، نعلین و کفش را از پا بیرون کنید که سنّت نیکو است و بیشتر راحت می یابد پاهای شما.

و در اخبار معتبره وارد شده است که یک امتیاز انسان از حیوانات دیگر، آن است که به دست چیزی می تواند خورد پس باید به دست چیزی بخورد.

و به اسانید معتبره منقول است: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چون با جماعتی طعام می خوردند یعنی با میهمانان، پیش از همه دست دراز می کردند و بعد از همه دست می کشیدند برای آن که ایشان بیشتر چیزی بخورند.

و منقول است: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هرگز بر خوان چیزی نمی خوردند بلکه بر روی سفره می خوردند و از فحوای اخبار چنین معلوم می شود که در آن زمان خوان ها را پایه دار و بلند می ساختند از روی تکبر که برای طعام خوردن خم نباید شد، واللَّه یعلم.

در حدیث موثّق منقول است از سماعة بن مهران که از حضرت صادق عليه‌السلام پرسید که وقت نماز می شود و طعام رسیده، به کدام یک ابتدا کنیم؟ فرمود: اگر ابتدای وقت نماز باشد، اوّل طعام بخورید و اگر وقت پاره ای گذشته باشد و بیم آن باشد که تا طعام خوردن، وقت فضیلت به در رود، ابتدا به نماز کنند.

فصل پنجم: دعای وقت طعام خوردن

از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: چون خوان را می گذارند، چهار هزار ملک بر دور آن احاطه می کنند. اگر بنده بسم اللَّه گفت، ملائکه می گویند: «خدا برکت فرستد بر شما و بر طعام شما». پس به شیطان می گویند: بیرون رو ای فاسق که تو را بر ایشان سلطنتی نیست؛ و بعد از فارغ شدن اگر گفتند: «اَلْحَمْدُ للَّهِ » ملائکه می گویند: ایشان جماعتی اند که نعمت داد خدا به ایشان، پس ادا کردند شکر پروردگار خود را؛ و اگر «بِسْمِ اللَّهِ» در اوّل نگفتند،

ملائکه به شیطان می گویند: بیا ای فاسق و با ایشان طعام بخور. و اگر خوان را برداشتند و ایشان حمد الهی نکردند، ملائکه می گویند: ایشان گروهی اند که خدا به ایشان نعمت داد و ایشان پروردگار خود را فراموش کردند.

در حدیث معتبر از حضرت ابی عبد اللَّه عليه‌السلام منقول است: چون خوان را بگذارند بگو: «بِسْمِ اللَّهِ» و چون شروع کنی به خوردن، بگو: «بِسْمِ اللَّهِ عَلی اَوَّلِهِ وَآخِرِهِ» و چون خوان را بردارند، بگو: «اَلْحَمدُللَّهِ ».

از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: هرکه نام خدا بر اوّل طعام ببرد و حمد خدا را در آخر بکند، هرگز از آن طعام از او سؤال نکنند.

به سند حسن از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: هرگاه مسلمانی خواهد که طعام بخورد و چون لقمه را بردارد و بگوید: «بِسْمِ اللَّهِ وَالْحَمْدُ للَّهِ  رَبِّ الْعالَمِینَ» پیش از آن که لقمه به دهانش رسد، خدای تعالی گناهانش را بیامرزد.

در حدیث دیگر منقول است: چون سفره نزد حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می گستردند، این دعا می خواندند: «سُبْحانَکَ اللَّهُمَّ ما اَحْسَنَ ما تَبْتَلِینا، سُبْحانَکَ ما اَکْثَرَ ما تُعْطِینا، سُبْحانَکَ ما اَکْثَرَ ما تُعافِینا، اَللَّهُمَّ اَوْسِعْ عَلَینا وَعَلی فُقَرآءِ الْمُؤْمِنِینَ وَالمُؤْمِناتِ وَالْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِماتِ».

در روایت معتبر دیگر منقول است: چون طعام نزد امام زین العابدین عليه‌السلام می گذاشتند، این دعا می خواندند: «اَللَّهُمَّ هذا مِنْکَ وَمِنْ فَضْلِکَ وَعَطآئِکَ فَبارِکْ لَنا فِیهِ وَسَوِّغْناهُ وَارْزُقْنا خَلَفاً اِذا اَکَلْناهُ وَرُبَّ مُحْتاجٍ اِلَیهِ رَزَقْتَ فَأَحْسَنْتَ، اَللَّهُمَّ اجْعَلْنا مِنَ الشّاکِرِینَ» و چون خوان را برمی داشتند این دعا می خواندند: «اَلحَمْدُ للَّهِ  الِّذِی حَمَلَنا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقَنا مِنَ الطَّیباتِ وَفَضَّلَنا عَلی کَثِیرٍ مِنْ خَلْقِهِ مِمَّنْ خَلَقَ تَفْضیلاً».

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: نام خدا بر طعام ببرید، چون فارغ شوید بگویید: «اَلْحَمْدُ للَّهِ  الَّذِی یطْعِمُ وَلا یطْعَمُ».

در حدیث دیگر منقول است: چون خوان را برمی داشتند حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم این دعا می خواندند: «اَللَّهُمَّ اَکْثَرْتَ وَاَطَبْتَ وَبارَکْتَ ما شَبَعْتُ وَاَرْوَیتُ، اَلْحَمْدُللَّهِ  الَّذِی یطْعِمُ وَلا یطْعَمُ».

در حدیث حسن از امام جعفر صادق عليه‌السلام منقول است که فرمود: پدرم بعد از طعام این دعا می خواندند: «اَلْحَمْدُ للَّهِ  الَّذِی اَشْبَعَنا فِی جائِعِینَ وَاَرْوانا فِی ظامِئِینَ وَآوانا فِی ضاحِینَ وَحَمَلَنا فِی راجِلِینَ وَآمَنَنا فِی خائِفِینَ وَاَخْدَمَنا فِی عانِینَ».

در حدیث کالصحیح از زرارة منقول است: با حضرت صادق عليه‌السلام طعام خوردم؛ بسیار می گفت: «اَلْحَمْدُ للَّهِ  الَّذی جَعَلَنی اَشْتَهیهِ».

در حدیث معتبر دیگر از آن حضرت منقول است: روزی امیرالمؤمنین عليه‌السلام فرمود: من ضامنم از برای کسی که «بِسْمِ اللَّهِ» بر طعام بگوید که آزارش نکند. ابن کوا گفت: یا امیرالمؤمنین! دیشب طعام خوردم و «بِسْمِ اللَّهِ» گفتم و آزار کشیدم. حضرت فرمود: شاید چند رنگ طعام خورده باشی؛ بر بعضی «بِسْمِ اللَّهِ» گفته باشی و بر بعضی نگفته باشی ای احمق.

در حدیث صحیح منقول است: شخصی به خدمت حضرت صادق عليه‌السلام عرض کرد که از طعام آزار می کشم. فرمود: مگر «بِسْمِ اللَّهِ» نمی گویی؟ گفت: می گویم و باز آزار می کشم. فرمود: هرگاه سخن می گویی باز هم «بِسْمِ اللَّهِ» می گویی؟ گفت: نه. فرمود: به این سبب آزار می کشی. هرگاه از سخن فارغ شوی و عود به خوردن کنی «بِسْمِ اللَّهِ» بگو.

در روایت صحیح دیگر منقول است از آن جناب: هرگاه چند ظرف باشد، بر هر ظرفی یک «بِسْمِ اللَّهِ» بگو. راوی گفت: اگر فراموش کنم چه کنم؟ فرمود: بگو «بِسْمِ اللَّهِ عَلی اَوَّلِهِ وَآخِرِهِ».

در روایت معتبر دیگر منقول است: آن جناب بعد از طعام این دعا را خواندند: «اَللَّهُمَّ هذا مِنْکَ وَبِمُحَمَّدٍ رَسُولِکَ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ، اَللَّهُمَّ لَکَ الحَمْدُ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ».

از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: خدا را یاد کنید در هنگام طعام خوردن و حرف بسیار مگویید که آن طعام، نعمت و روزی خدا است. بر شما واجب است که در وقت صرف کردن آن، شکر خدا و یاد او و حمد او بکنید.

در حدیث معتبر از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: چون ملائکه به نزد حضرت ابراهیم عليه‌السلام آمدند، و گوساله ای بریان برای ایشان آورد و گفت: بخورید. گفتند: نمی خوریم تا بگویی قیمت این نعمت چیست؟ حضرت ابراهیم عليه‌السلام گفت: چون شروع به خوردن کنید بگویید: «بِسْمِ اللَّهِ» و چون فارغ شوید بگویید «اَلْحَمْدُ للَّهِ » حضرت جبرئیل رو کرد به سوی سه ملک دیگر و گفت: لازم است یا سزاوار است که حق تعالی چنین بنده ای را خلیل خود گرداند.

به سند معتبر از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: طعام خورنده شکر کننده، بهتر از روزه دارِ خاموش است.

در حدیث دیگر منقول است: حضرت صادق عليه‌السلام به سماعه گفت: ای سماعه! بخور و حمد خدا کن و مخور که خاموش باشی.

و منقول است به سند صحیح که حضرت علی بن الحسین عليهما‌السلام بعد از طعام، این دعا خواندند: «اَلْحَمْدُ للَّهِ  الَّذِی اَطْعَمَنا وَسَقانا وَکَفانا وَاَیدَنا وَآوانا وَاَنْعَمَ عَلَینا وَاَفْضَلَ، اَلْحَمْدُ للَّهِ  الَّذِی یطْعِمُ وَلا یطْعَمُ».

در حدیث معتبر از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است که فرمود: هرگز از امتلای طعام آزار نکشیدم، زیرا هیچ لقمه ای را به نزدیک دهان نبرده ام مگر آن که نام خدا بر آن گفته ام.

در حدیث معتبر دیگر منقول است که آن حضرت فرمود: من ضامنم هرکه این کلمات را بگوید هیچ طعامی او را آزار نکند؛ «اَللَّهُمَّ اِنِّی اَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ خَیرِ الاَسْمآءِ مِلْاءَ الاَرْضِ وَالسَّمآءِ، الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الَّذِی لا یضُرُّ مَعَهُ دآءٌ».

در روایت دیگر منقول است: شخصی از ضعف معده به آن حضرت شکایت کرد. حضرت فرمود: چون از طعام خوردن فارغ شوی دست بر شکم بمال و بگو: «اَللَّهُمَّ هَنِّئْنِیهِ، اَللَّهُمَّ سَوِّغْنِیهِ، اَللَّهُمَّ أمْرَأْنِیهِ».

در حدیث صحیح از آن حضرت منقول است: چون خوان حاضر شود، اگر یکی از حاضران «بِسْمِ اللَّهِ» بگوید، از دیگران مجزی است.

فصل ششم: آداب بعد از طعام

در حدیث معتبر از امام رضا عليه‌السلام منقول است: هرگاه چیزی خوردی بر پشت بخواب و پای راست را بر روی پای چپ گذار.

در حدیث معتبر از امیر المؤمنین عليه‌السلام مروی است: بخورید آنچه از خوان بر زمین افتد، خوردن آن شفای هر دردی است به امر الهی برای کسی که به آن طلب شفا نماید.

در حدیث دیگر منقول است: شخصی به حضرت صادق عليه‌السلام شکایت کرد از درد تهیگاه. فرمود: بر تو باد آنچه از خوان بر زمین می افتد بخور. پس چند کسی که صاحب این درد بودند، کردند و زایل شد از ایشان.

در حدیث دیگر معاویة بن وهب گوید: در خدمت آن حضرت طعام خوردیم، چون خوان را برداشتند، برمی چیدند آنچه از خوان افتاده بود، تناول می فرمودند. بعد از آن فرمود: خوردن این ها فقر و درویشی را برطرف می کند و فرزندان را زیاد می کند.

از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: هرکه پاره نانی بیابد، بردارد و بخورد، یک حسنه از برای او باشد. و هرکه پاره نانی در میان جای کثیفی یا نجسی بیابد؛ پس بشوید آن را و بردارد، برای او هفتاد حسنه بوده باشد.

در حدیث معتبر دیگر منقول است: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم روزی به خانه عایشه آمد. پاره نانی دید بر زمین افتاده است، برداشتند و تناول فرمودند و گفتند: ای عایشه! گرامی دار نعمت های خدا را بر خود، که نعمت خدا از جماعتی که گریخت دیگر به سوی ایشان بر نمی گردد.

در حدیث صحیح از امام رضا عليه‌السلام منقول است: هرکه در خانه طعامی بخورد و از آن طعام چیزی بیفتد آن را بردارد و اگر در صحرا باشد، برای مرغان و حیوانات بگذارد.

و از امام محمّد تقی عليه‌السلام منقول است: اگر در صحرا باشد، برمدار اگر چه یک ران گوسفند باشد.

و از عبد اللَّه ارجایی منقول است که گفت: در خدمت حضرت صادق عليه‌السلام بودم. دیدم که بعد از طعام می گردد و آنچه بر زمین افتاده برمی دارد. حتّی کنجد و امثال آن را. گفتم: فدای تو شوم، این ها را هم برمی چینید؟ فرمود: این ها روزی توست. مگذار از برای دیگری، که شفایند از همه دردی.

در حدیث دیگر منقول است: خوردن آن، فقر را برطرف می کند از خورنده آن و فرزندان و فرزندان فرزندان او تا فرزند هفتم.

در روایت دیگر منقول است: هرکه بخورد خدا نگاه دارد او را از دیوانگی و خوره و پیسی و زرداب و حماقت.

در حدیث منقول است: هرکه خرمایی یا پاره نانی ببیند که بر زمین افتاده است پس بردارد و پاک کند و بخورد، در شکمش قرار نگیرد، مگر آن که بهشت او را واجب شود.

به سند معتبر از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: آنچه از سفره می ریزد مهر حورالعین است.

و به سند معتبر دیگر منقول است: روزی امام حسین عليه‌السلام داخل بیت الخلاء شدند لقمه نانی دیدند که افتاده است، برداشتند و به غلامی از غلامان خود دادند و فرمودند: هرگاه بیرون آیم این را به من ده. پس چون بیرون آمدند، پرسیدند: چه شد لقمه نان؟ گفت: خوردم. فرمود: تو را آزاد کردم از برای خدا. شخصی پرسید: سبب آزاد کردن غلام چه بود؟ حضرت فرمود: از جدّم رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنیدم هرکه لقمه ای بیابد و آن را پاک کند یا بشوید، پس بخورد آن را، در شکمش قرار نگیرد مگر آن که خدا او را از آتش جهنّم آزاد گرداند. و من نمی خواهم در بندگی بدارم، کسی را که خدا، از آتش جهنّم آزاد گردانیده.

در حدیث صحیح از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: نیم خورده مؤمن شفای هفتاد درد است.

در حدیث دیگر منقول است که آن حضرت فرمود: من انگشتان خود را بعد از طعام آن قدر می لیسم که خادم من گمان می کند که این از حرص است و همچنین نیست. به درستی که حق تعالی، نعمت فراوان عطا فرمود به اهل نهر ثرثار، به حدی که از مغز گندم، نان سفید می پختند و به آن استنجا می کردند و بر مقعد اطفال خود می مالیدند. تا آن که کوه عظیمی از آن نان ها جمع شد. روزی مرد صالحی گذشت؛ دید زنی از زنان، نجاست طفل خود را پاک می کند.

گفت: از خدا بترسید و نعمت خدا را از خود برمگردانید. آن زن گفت: ما را از گرسنگی می ترسانی؟ تا این نهر ما جاری است ما از گرسنگی نمی ترسیم. پس حق تعالی بر ایشان غضب فرمود و باران آسمان و گیاه زمین را از ایشان باز داشت. تا آن که محتاج شدند به آن نان ها که استنجا کرده بودند و به ترازو در میان خود قسمت می کردند.

به سند معتبر از یاسر و نادر، خادمان امام رضا عليه‌السلام منقول است که آن حضرت به خادمان خود فرمود: اگر من بالای سر شما بایستم در وقت طعام خوردن، برنخیزید تا فارغ شوید از طعام خوردن. و بسیار بود که یکی از ماها را می طلبیدند، می گفتند: چیزی می خورد. می فرمود: بگذارید تا فارغ شود. و در وقت طعام خوردن ما را خدمت نمی فرمود.

فصل هفتم: فضیلت نان و سویق و گوشت و روغن و سایر آنچه از حیوان...

قسمت اول

فضیلت نان و سویق و گوشت و روغن و سایر آنچه از حیوان حاصل می شود و سرکه و شیرینی ها

به روایت معتبر از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: گرامی دارید نان را، که کار کرده اند در آن ملائکه از ما بین عرش تا زمین و بسیاری از اهل زمین، تا آن که برای شما به عمل آمده است. بعد از آن فرمود: روزی حضرت دانیال به نزد کشتیبانی آمده و گرده نانی به او داد، که مرا از آب بگذران. کشتیبان نان را انداخت و گفت: این نان را چه می کنم؟! در پیش ما این نان در زیر پای مردم افتاده است و پا بر آن می مالند. پس دانیال، دست به سوی آسمان بلند کرد و گفت: پروردگارا! نان را گرامی دار، به تحقیق که دیدی این بنده چه کرد با نان و چه گفت؟ پس خداوند عالمیان وحی نمود به آسمان که باران مبار بر ایشان، و وحی فرمود به زمین که گیاه مرویان برای ایشان. تا آن که کار ایشان به جایی رسید که از گرسنگی یکدیگر را می خوردند. پس دو زن که هر یک فرزندی داشتند، روزی یکی به دیگری گفت: بیا من و تو امروز فرزند مرا بخوریم و فردا فرزند تو را بخوریم. پس چون نوبت به فرزند دیگری رسید، ابا کرد از خوردن فرزند، و نزاع کردند و مخاصمه به نزد حضرت دانیال آوردند. حضرت فرمود: کار شما به اینجا رسیده است؟ گفتند: بلی و بدتر. پس دست به آسمان برداشت و گفت: پروردگارا! عود کن بر ما به فضل و رحمت خود و عقاب مکن اطفال و بی گناهان را به گناه کشتیبان. پس حضرت باری تعالی فرمود به آسمان که باران ببار، و به زمین که گیاه برویان برای خلقم آنچه در این مدّت از ایشان فوت شده است. به درستی که من رحم کردم بر ایشان و طفل صغیر ایشان.

به سند صحیح و غیر صحیح از امام جعفر صادق عليه‌السلام منقول است: نان را زیر کاسه مگذارید.

در حدیث دیگر فرمود: نان را گرامی دارید. گفتند: گرامی داشتن نان کدام است؟ فرمود: چون نان حاضر شود، بخورید و انتظار چیز دیگری مبرید.

از حضرت رسول عليه‌السلام مروی است: نان را بو مکنید به روش درندگان، که نان مبارک است، و به آن نماز می کنید و روزه می دارید و حج خانه پروردگار خود می کنید.

در روایت دیگر فرمود: خداوندا! برکت بده از برای ما در نان، و میان ما و آن جدایی میفکن، که اگر نان نباشد ما نماز نمی کنیم و روزه نمی گیریم و فرائض خدا را ادا نمی توانیم کرد.

در حدیث دیگر فرمود: چون نان و گوشت حاضر شود، ابتدا به نان کنید و رخنه گرسنگی را به نان ببندید، پس گوشت بخورید.

به سند صحیح از امام رضا عليه‌السلام منقول است که حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: گرده های نان را کوچک کنید، که با هر گرده ای برکتی است.

در چند حدیث معتبر منقول است: نان را به روش عجمان با کارد مبُرید، و لیکن به دست بشکنید. در بعضی روایات وارد شده است: اگر نان خورش نباشد، نان را به کارد می توان برید.

در حدیث از امام رضا عليه‌السلام منقول است: فضیلت نان جو بر نان گندم، مانند فضیلت ما اهل بیت عليهم‌السلام است، بر سایر مردم. و هیچ پیغمبری نیست، مگر آن که دعا کرده است برای خورنده نان یا آش جو. و برکت فرستاده است بر او، و داخل هیچ شکمی نمی شود، مگر آن که هر دردی که در آن هست بیرون می کند. و نان و طعام جو، قوت پیغمبران است و طعام نیکان است. و حق تعالی نگردانیده است قوت پیغمبران را مگر نان جو، و فرمود: داخل شکم صاحب مرض سل نمی شود چیزی که نافع تر از نان برنج باشد.

در روایت دیگر از امام جعفر صادق عليه‌السلام منقول است: برای صاحب اسهال، برنج نیکوست و همچنین برای صاحب سل، و دردها را از بدن می کشد.

در حدیث دیگر از آن حضرت منقول است: پیوسته، خوراک حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نان جو بود، تا از دنیا مفارقت کردند.

در حدیث صحیح از امام رضا عليه‌السلام منقول است: نیکو خوراکی است سویق یعنی؛ آرد بو داده، گرسنه را سیر می کند و طعام را هضم می کند.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: سویق، به وحی الهی ساخته شده است و گوشت را می رویاند و استخوان را محکم می کند و خوراک پیغمبران است. و قاووت خشک، پیسی را زایل می گرداند و با زیت خوردن گوشت می رویاند و استخوان را سخت می کند و بَشَره را نازک می کند و قوّت جماع را زیاد می کند. و اگر سه کف سویق خشک، ناشتا خورده شود، بلغم و صفرا را برطرف می کند.

در حدیث دیگر فرمود: سویق هفتاد نوع بلا را دفع می کند و هرکه چهل صباح بخورد، کتفین او پر می شود از قوت.

در حدیث دیگر فرمود: سویق، عدس تشنگی را زایل می کند و معده را قوت می دهد و صفرا را فرو می نشاند و معده را پاک می کند و هفتاد درد را دواست و هیجان خون و حرارت را برطرف می کند.

در حدیث صحیح از امام محمّد تقی عليه‌السلام منقول است: زنی که خون حیضش بند نشود، سویق به او باید خورانید تا بند شود.

در حدیث صحیح از امام جعفر صادق عليه‌السلام منقول است: بهترین نان خورش ها در دنیا و آخرت، گوشت است. مگر نشنیده ای که حق تعالی در وصف بهشت می فرماید: ( وَلَحْمِ طَیرٍ مِمّا یشْتَهُونَ ) [واقعه / آیه 21]؛ گوشت مرغ از آنچه خواهش داشته باشند آن را.

در حدیث معتبر دیگر منقول است: «عَبْدُ الأعْلی وَمُسْمَع» به آن حضرت عرض نمودند که نزد ما روایت می کنند از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که خدا دشمن می دارد خانه پر گوشت را. حضرت فرمود: راست می گویند، اما این معنی ندارد که ایشان فهمیده اند؛ بلکه معنی اش آن است که خدا دشمن می دارد خانه ای را که گوشت مردم را به غیبت در آن خانه بخورند.

در حدیث دیگر از آن حضرت منقول است: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گوشت بسیار می خورد و دوست می داشت و فرمود: پدرم گوشت را بسیار دوست می داشت، و روزی که فوت شد سی درهم برای گوشت جدا کرده بود.

و حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: ما گروه قریش، گوشت را دوست می داریم.

در حدیث حسن از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: گوشت خوردن، در بدن گوشت می رویاند، و کسی که چهل روز گوشت نخورد، کج خُلق می شود و هرکه کج خُلق شود اذان در گوشش بگویید.

و فرمود: هرکه چهل روز بگذرد و گوشت نخورد توکل بر خدا کند و قرض کند و بخورد که قرضش ادا می شود.

در حدیث صحیح منقول است: شخصی به خدمت امام رضا عليه‌السلام عرض کرد: اهل بیت ما گوشت گوسفند نمی خوردند و می گویند که سودا را به حرکت می آورد و از آن دردسر و دردهای دیگر به هم می رسد. حضرت فرمود: اگر خدای عزّوجلّ گوشتی بهتر از گوشت گوسفند می دانست، فدای اسماعیل را گوسفند قرار نمی داد.

از امام محمّد باقر عليه‌السلام منقول است: بنی اسرائیل به حضرت موسی عليه‌السلام شکایت کردند از پیسی که در میان ایشان بسیار شده بود، حق تعالی وحی نمود به حضرت موسی که امر کن ایشان را که گوشت گاو را با چغندر بخورند.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: مرق گوشت گاو پیسی را زایل می کند، و فرمود: شیر گاو دواست و روغن گاو شفا است و گوشت گاو درد است.

در چند حدیث منقول است: هرکه یک لقمه چربی گوشت بخورد به قدر آن، درد از بدنش بیرون رود.

از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: اردک، گاومیش مرغان است، چون لجن می خورد، و مرغ خانگی خوک مرغان است، زیرا فضله آدمی می خورد، و دراج حبشی مرغان است. چرا نمی خوری دو کبوتر بچه را که تازه بیرون آمده باشند و زنی به زیادتی قوت پاکیزه خود ایشان را تربیت کرده باشد.

در احادیث معتبره وارد شده است: هرکه خواهد خشم او کم شود و اندوهش زایل شود، گوشت دراج بخورد.

از جناب امام موسی کاظم عليه‌السلام منقول است: گوشت کبک، ساق پا را قوی می گرداند و تب را دور می کند.

در حدیث صحیح از امام محمّد تقی عليه‌السلام منقول است: گوشت اسفرود مبارک است و پدرم آن را دوست می داشت و می فرمود: برای صاحب یرقان بریان کنید و یا بخورانید.

از امام موسی کاظم عليه‌السلام منقول است: گوشت هبره را خوردن باکی نیست و از برای دفع بواسیر و درد پشت، نافع است و اعانت می کند بر بسیاری جماع.

از امام رضا عليه‌السلام سؤال کردند از گوشت گورخر. فرمود: چون وحشی است خوردن آن جایز است، اما نخوردنش نزد من بهتر است.

از امام کاظم عليه‌السلام منقول است: باکی نیست در خوردن گوشت و شیر و روغن گاو میش.

در حدیث حسن منقول است: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نهی فرمود از خوردن گوشت خام، و فرمود: این خوردن حیوانات درنده است، بلکه نباید خورد تا آتش یا آفتاب آن را تغییر دهد.

در حدیث صحیح منقول است: از حضرت صادق عليه‌السلام پرسیدند از خوردن گوشت خام، فرمود: طعام درندگان است.

در احادیث بسیار منع وارد شده است از گوشت قدید که در سایه خشک کرده باشند، و وارد شده است که دردها را به حرکت می آورد و معده را سست می کند.

و در بعضی احادیث، تجویز خوردنش هم وارد شده است.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: سه چیز است که بدن را خراب می کند و بسیار باشد که آدمی را بکشد: خوردن گوشت قدید بدبو، و با امتلای معده به حمام رفتن، و جماع با زنان پیر کردن.

در حدیث دیگر از آن حضرت منقول است: سه چیز است که خوردنی نیستند و بدن را فربه می کنند و سه چیز است که خوردنی اند و بدن را لاغر می کنند و دو چیز است که به همه چیز نفع می رسانند و به هیچ چیز ضرر نمی رسانند و دو چیز است که به همه چیز ضرر می رسانند و به هیچ جهت نفع نمی رسانند. اما آن هایی که خوردنی نیستند و فربه می کنند: پیراهن کتان پوشیدن و بوی خوش کردن و نوره مالیدن. و اما آن ها که خوردنی اند و لاغر می کنند: گوشت خشک و پنیر و شکوفه خرما. و اما آن دو چیز که به همه جهت نفع می رسانند: آب نیم گرم و انار. و اما آن دو چیز که به همه جهت ضرر می رسانند: گوشت خشک کرده و پنیر.

در احادیث بسیار وارد شده است: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گوشت دست و کتف گوسفند را دوست می داشت و از گوشت ران گوسفند کراهت داشت برای آن که به محل بول نزدیک است.

قسمت دوم

به چندین سند منقول است: حضرت آدم عليه‌السلام گوسفندی قربانی کرد برای پیغمبران از فرزندان خود، برای هر پیغمبری عضوی نام برد و از آن جمله برای پیغمبر آخر الزمان صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دست گوسفند را نام برد، به این سبب آن جناب آن را دوست می داشت و بر همه اعضای گوسفند تفضیل می داد.

در حدیث حسن از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: گوشت با شیر پخته باشند مرق پیغمبران است.

از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: هرگاه ضعف بر مسلمانی مستولی شود گوشت را با شیر بپزد و بخورد.

در حدیث دیگر منقول است: یکی از پیغمبران به حق تعالی شکایت نمود از ضعف و سستی بدن، وحی رسید به او که گوشت را با شیر طبخ کن و بخور که بدن را قوّت می دهد.

در روایت معتبر منقول است: محبوب ترین طعام ها نزد حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آش انار بود.

به سند صحیح منقول است: حضرت صادق عليه‌السلام ذبیبه را دوست داشتند و آن آش یا قلیه [نوعی غذای گوشتی مخلوط با نخود و لپه و باقلا] بوده است که مویز در آن می کرده اند.

در احادیث بسیار، مدح مرق گوشت که نان را در آن ترید کرده اند، وارد شده است. و احادیث معتبره در مدح کباب منقول است که ضعف را زایل می کند و رنگ را سرخ می کند و تب را زایل می کند.

در حدیث معتبر منقول است: اصبغ بن نباته گفت: روزی به خدمت امیر المؤمنین عليه‌السلام رفتم، در پیش آن حضرت گوشت بریانی نهاده بود فرمود: نزدیک بیا و بخور. گفتم: یا امیر المؤمنین مرا ضرر می کند. فرمود: نزدیک بیا که تو را دعایی تعلیم می کنم که چون آن دعا را بخوانی هیچ چیز تو را ضرر نرساند: «بِسْمِ اللَّهِ خَیرِ الاَسْمآءِ مِلْاءَ الاَرْضِ وَالسَّمآءِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الَّذِی لا یضُرُّ مَعَ اِسْمِهِ شَی ءٌ وَلا دآءٌ».

مدح کلّه نیز در حدیث وارد شده است که محل تزکیه است و به چراگاه از همه اعضا نزدیک تر است و از کثافات دورتر است.

از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: بر شما باد به خوردن هریسه که تا چهل روز قوت عبادت می دهد و از جمله مائده ای است که خداوند عالمیان بر حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نازل گردانید.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: پیغمبری از پیغمبران به حق تعالی شکایت نمود از ضعف و کمی قوت جماع. حق تعالی او را امر فرمود: به خوردن هریسه.

در حدیث دیگر از آن حضرت منقول است: خداوند عالم هدیه فرستاد برای پیغمبرش صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هریسه ای از هریسه های بهشت که دانه اش در باغ های بهشت روییده بود و حوران بهشت به دست خود به عمل آورده بودند پس چون حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آن را تناول فرمودند، قوت چهل مرد بر قوت آن حضرت افزود و آن چیزی بود که خدا می خواست که پیغمبرش را به این خوشحال گرداند.

و مدح مثلثه وارد شده است و آن طعامی بوده است که یک قفیز برنج و یک قفیز نخود و یک قفیز باقلی را می کوفته اند و می پخته اند و گاهی به عوض باقلا دانه دیگر می کرده اند. مدح تلبین نیز وارد شده است و آن حلوای رومی بوده است که از آرد و شیر و عسل به عمل می آوردند.

از هارون بن موفق منقول است: امام موسی کاظم عليه‌السلام روزی مرا طلبید و در خدمت آن حضرت طعامی خوردم و حلوای بسیار آورده بودند. گفتم: چه بسیار است حلوا؟ فرمود: ما و شیعیان ما از شیرینی خلق شده ایم، پس دوست می داریم حلوا را.

از عبد الاعلی منقول است: روزی در خدمت حضرت صادق عليه‌السلام طعام خوردم، مرغی آوردند که میانش را از خرما و روغن پر کرده بودند.

در حدیث موثّق منقول است از یونس بن یعقوب که او گفت: ما در مدینه بودیم، حضرت صادق عليه‌السلام به نزد ما فرستادند که برای ما پالوده بسازید و کم بفرستید، ما کاسه کوچکی به خدمت آن حضرت فرستادیم.

در حدیث دیگر از آن حضرت منقول است: هرکه هر شب ماهی بخورد و بعد از آن، خرما یا عسل نخورد، تا صبح رگ فالج در بدن او متحرک می باشد. و فرمود: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چون ماهی تناول می کردند، می فرمودند: «اَللَّهُمَّ بارِکْ لَنا فِیهِ وَاَبْدِلْنا بِهِ خَیراً مِنْهُ؛ خداوندا! برکت ده برای ما در این ماهی و به عوض این، بهتر از این به ما عطا کن».

به سند معتبر از حضرت موسی بن جعفر عليهما‌السلام منقول است: بر شما باد به خوردن ماهی که اگر بی نان بخورید کافی است و اگر با نان بخورید گوارا است.

از امیرالمؤمنین عليه‌السلام منقول است: مداومت منمایید بر خوردن ماهی که بدن را می کاهاند.

در روایت دیگر منقول است: ماهی تازه پیه جسم را می گدازد.

در حدیث صحیح وارد است: شخصی به خدمت امام حسن عسکری عليه‌السلام نوشت که هرگاه حجامت می کنم، صفرا به هیجان می آید و اگر نمی کنم خون آزار می کند، حضرت در جواب نوشتند: حجامت بکن و بعد از آن، ماهی تازه که با آب و نمک کباب کرده باشند بخور. پس آن مرد چنین کرد همیشه در عافیت بود.

در حدیث معتبر دیگر از آن حضرت منقول است: تخم (مرغ) سبک است و خواهش گوشت را برطرف می کند و مفسده گوشت را ندارد.

شخصی به خدمت امام رضا عليه‌السلام شکایت کرد از کمی فرزند، فرمود: استغفار بکن و تخم مرغ را با پیاز بخور.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: پیغمبری به خدا شکایت کرد از کمی فرزند و نسل، وحی به او رسید که تخم با گوشت بخورد.

در حدیث دیگر فرمود: زرده تخم سبک است و سفیده اش سنگین است.

از امام موسی کاظم عليه‌السلام منقول است: بسیار خوردن تخم، زیاد می کند فرزند را.

احادیث در مدح سرکه با زیت وارد شده است که خوراک پیغمبران عليهم‌السلام است و ائمه عليهم‌السلام تناول می فرمودند، و در مدح سرکه احادیث معتبره بسیار وارد شده است و منقول است: بهترین نان خورش ها نزد حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم سرکه بود و می فرمود: خانه ای که سرکه در آن باشد، خالی از نان خورش نیست.

امیر المؤمنین عليه‌السلام فرمود: نیکو نان خورشی است سرکه، که صفرا را فرو می نشاند و دل را زنده می کند.

از حضرت صادق عليه‌السلام به طرق متعدده منقول است: سرکه ای که از شراب به هم رسیده باشد کِرْم معده را می کشد و بن دندان را محکم می کند و عقل را قوی می کند و شهوت را قطع می کند. فرمود: بنی اسرائیل در اوّل و آخر طعام سرکه می خوردند و ما در اوّل طعام، نمک می خوریم و در آخر طعام، سرکه می خوریم.

در احادیث بسیار، مدح خوردن روغن زیت و بر خود مالیدن آن وارد شده است، و منقول است: نان خورش پیغمبران و برگزیدگان است.

و مدح میوه زیتون نیز بسیار وارد شده است،

و منقول است: دفع بادها می کند.

به چندین سند از ائمّه طاهرین عليهم‌السلام منقول است: مردم طلب شفا ننموده اند به چیزی مانند عسل و آن شفای هر دردی است و خوردن عسل و تلاوت قرآن و خاییدن کندر بلغم را می گدازند.

در مدح شِکَر احادیث بسیار وارد شده است و مراد از آن یا نبات است یا قند یا از قبیل نُقل، چیزی از شکر می ساختند.

و منقول است: امام موسی کاظم عليه‌السلام در وقت خواب تناول می فرمود.

و منقول است: برای تمام جهت نافع است و دفع بلغم می کند.

و در روایتی وارد شده است که اگر کسی هزار درهم داشته باشد و به غیر آن چیزی نداشته باشد و همه را شکر بخرد مُسرف نخواهد بود.

در مدح روغن خصوصاً روغن گاو احادیث بسیار وارد شده است، و از برای پیران که پنجاه سال و زیاده داشته باشند منع از خوردن روغن وارد شده است.

و منقول است: روغن گاو شفاست.

در حدیث معتبر منقول است: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هرچه می خوردند و می آشامیدند می گفتند: «اَللَّهُمَّ بارِکْ لَنا فِیهِ وَاَبْدِلْنا خَیراً مِنْهُ؛ خداوندا! برکت ده برای ما در این که خوردیم و بهتر از آن به ما عطا فرما». و چون شیر تناول می فرمودند، می گفتند: «اَللَّهُمَّ بارِکْ لَنا فِیهِ وَزِدْنا مِنْهُ؛ خداوندا! برکت ده برای ما در این که آشامیدیم و از این بیشتر به ما عطا فرما».

از امام محمّد باقر عليه‌السلام منقول است: شیر یک گوسفند سیاه بهتر است از شیر ده گوسفند سرخ، و شیر یک گاو سرخ بهتر است از شیر ده گاو سیاه.

منقول است: شیر، خوراک پیغمبران است، شخصی به خدمت حضرت صادق عليه‌السلام عرض کرد که شیر خوردم و آزار کشیدم. حضرت فرمود: شیر آزار نمی کند و لیکن با شیر چیز دیگر خورده ای و آزار کشیده ای از آن. شخصی به آن حضرت شکایت کرد، از ضعف بدن. فرمود: شیر بخور که گوشت را می رویاند و استخوان را سخت می کند.

امام موسی کاظم عليه‌السلام فرمود: هرکه آب پشتش متغیر شود، یعنی فرزند از او حاصل نشود، شیر با عسل بخورد.

به سند موثّق کالصحیح از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: بر شما باد به شیر گاوی که از همه درختان می خورد و خاصیت همه گیاهان در شیرش هست.

امیر المؤمنین عليه‌السلام فرمود: شیر گاو دواست.

و در حدیث دیگر منقول است: برای فساد معده نافع است.

امام موسی کاظم عليه‌السلام فرمود: بول شتر نافع تر است از شیر او، و حق تعالی در شیرش شفا قرار داده است.

در روایت دیگر منقول است: شیر شتر شفای همه دردها است.

در روایتی چند، مدح شیر الاغ و خاصیت آن وارد شده است.

در حدیث معتبر از حضرت موسی بن جعفر عليهما‌السلام منقول است: هرکه خواهد ماست او را ضرر نرساند، با زنیان بخورد.

امام محمّد باقر عليه‌السلام فرمود: دوست می دارم پنیر را.

و در روایتی وارد شده است که در طرف چاشت مضر است و در طرف شب نافع است و موجب تولد فرزند می شود.

از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: خوردن مغز گردکان در تابستان، حرارت اندرون را به حرکت می آورد و دمل ها را در بدن احداث می کند و در زمستان گرده ها را گرم می کند و سرما را دفع می کند.

در چند روایت وارد شده است که پنیر و مغز گردکان را چون با هم بخوری دواست، و هر یک را که تنها بخوری درد است.

فصل هشتم: فواید سبزی ها و میوه ها و سایر مأکولات

قسمت اول

از امام صادق عليه‌السلام منقول است: نیکو طعامی است برنج، روده ها را گشاد می کند و بواسیر را قطع می کند

و در چند روایت وارد شده است که ما، بیماران خود را به برنج دوا می کنیم.

در حدیث موثّق منقول است: شخصی به خدمت حضرت صادق عليه‌السلام از درد شکم شکایت نمود. حضرت فرمود: برنج را بشُوی و در سایه خشک کن و اندکی بریان کن و نرم بکوب و هر صبح یک کف بخور.

در روایت دیگر منقول است: آن حضرت را درد شکم بود، فرمود: برنج را با سماق بپزید و چون تناول نمود برطرف شد.

در حدیث معتبر منقول است: امام رضا عليه‌السلام نخود بریان کرده پیش از طعام و بعد از طعام تناول می فرمودند.

در روایت معتبره بسیار وارد شده است: خوردن عدس، دل را نرم می کند و آبِ دیده را جاری می کند.

در روایت معتبره منقول است: خوردن باقلا ساق را پرمغز و دماغ را زیاد می کند و تولید خون تازه می کند.

در روایت دیگر مروی است: باقلا را با پوست بخورید که معده را دباغی می کند.

و منقول است: خوردن لوبیا بادهای اندرونی را دفع می کند.

و منقول است: شخصی به امام موسی کاظم عليه‌السلام شکایت کرد از بهق فرمود: ماش در طعام خود داخل کن.

در حدیث معتبر منقول است: اگر چند طعام به نزد حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم می آوردند که در میان آن ها خرما بود ابتدا به خوردن خرما می نمود.

حضرت علی بن الحسین عليهما‌السلام خرما را دوست می داشتند.

از سلیمان بن جعفری منقول است: رفتم به خدمت امام رضا عليه‌السلام نزد آن حضرت خرمای برنی گذاشته بود و آن حضرت به اهتمام، از روی خواهش تناول می نمود، و فرمود: ای سلیمان! نزدیک بیا و بخور. پس گفتم: فدای تو شوم بسیار به جِدّ تناول می فرمایید. فرمود: بلی دوست دارم، چون حضرت رسول و امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین و امام زین العابدین و امام محمّد باقر و امام جعفر صادق و پدرم - عليهم‌السلام - همگی خرما را دوست می داشتند و من دوست می دارم و شیعیان ما دوست می دارند، زیرا از طینت ما خلق شده اند و دشمنان ما شراب را دوست می دارند، زیرا از آتش خلق شده اند.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: هرکه هر روز، هفت دانه خرمای عجوه که از خرماهای اطراف مدینه است تناول نماید ناشتا، هیچ زهری و سحری و شیطانی به او ضرر نرساند.

در حدیث دیگر فرمود: هرکه هفت دانه خرمای عجوه در هنگام خواب بخورد، کِرم های شکمش را می کشد.

در احادیث معتبره منقول است: پنج میوه است که از بهشت آمده است: انار ملس و سیب شامی و بِه و انگور رازقی و رطب مشان.

در حدیث معتبر از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: کراهت دارد پوست میوه را کندن.

و در حدیث دیگر فرمود: بر روی هر میوه زهری هست پس چون بیاورند برای شما به آب فرو برید و بخورید.

در حدیث صحیح منقول است: از حضرت موسی بن جعفر عليهما‌السلام پرسیدند از انجیر و خرما و سایر میوه ها، دو دانه با هم خوردن چگونه است؟ حضرت فرمود: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نهی فرمود از این. پس اگر تنها باشی، به هر روشی که خواهی بخور و اگر با جمعی از مسلمانان خوری چنین مکن و یک دانه یک دانه بخور.

در حدیث دیگر فرمود: اگر خواهی دوتا دوتا بخوری، رفیق خود را اعلام کن و از او رخصت بگیر و بخور.

در روایت معتبر منقول است: روزی امام رضا عليه‌السلام دیدند غلامان میوه را نیم خورده انداخته اند. فرمود: «سُبْحانَ اللَّهِ»! اگر شما مستغنی شده اید، دیگران مستغنی نیستند، به کسی که محتاج باشد بخورانید.

در حدیث موثّق از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: دو چیز است که به دو دست می باید خورد؛ انگور و انار. امام موسی کاظم عليه‌السلام فرمود: سه چیز است که ضرر نمی رساند، انگور رازقی و نیشکر و سیب.

در احادیث معتبره از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: چون حضرت نوح عليه‌السلام از کشتی فرود آمد، از دیدن استخوان مرده ها غم عظیم او را عارض شد، پس حق تعالی به او وحی فرمود: انگور سیاه بخور تا غمت زایل شود.

در حدیث دیگر فرمود: پیغمبری از پیغمبران به خدا شکایت نمود از اندوه و غم، وحی رسید: انگور بخورد.

در حدیث حسن منقول است: حضرت علی بن الحسین انگور را بسیار دوست داشت، روزی روزه بود، چون وقت افطار شد اُمّ ولد آن حضرت خوشه انگوری به نزد آن حضرت گذاشت و اولِ انگور بود، پس سائلی رسید حضرت آن انگور را به سائل دادند. پس اُمّ ولد به تنهایی رفت و آن انگور را از سائل خرید و به نزد آن جناب گذاشت. پس سائل دیگر رسید، باز حضرت آن را به سائل دادند و باز کنیزک رفت و خرید و آورد تا چهار مرتبه، پس در مرتبه چهارم تناول فرمود.

منقول است: ابوعکاشه به خدمت امام محمّد باقر عليه‌السلام آمد، انگوری به نزد او گذاشتند، حضرت فرمود: مرد پیر و طفل خُرد، یک دانه یک دانه می خورند، و کسی که می ترسد که سیر نشود سه دانه و چهار دانه می خورد، و تو دو دانه دو دانه بخور که مستحب است.

به دو سند از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: بیست و یک دانه مویز سرخ ناشتا خوردن جمیع مرض ها را دفع می کند مگر مرض مرگ را.

به دو سند از امام جعفر صادق عليه‌السلام منقول است: مویز طائف عصب های بدن را محکم می کند و کلال و ماندگی را می برد و نفس را خوشحال می کند.

در حدیث معتبر از آن جناب منقول است: میوه صد و بیست قسم است و بهتر از همه انار است، و فرمود: بر شما باد به خوردن انار که گرسنه را سیر می کند و سیر را هضم طعام می کند. و فرمود: هیچ میوه نزد حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم محبوب تر از انار نبود و نمی خواست که با او در خوردن کسی شریک شود.

در احادیث معتبره بسیار وارد شده است: در هر اناری دانه ای از بهشت هست و چون کافر می خورد ملکی می آید و آن دانه را برمی دارد که او نخورد و به این سبب، مستحب است که انار را تنها بخورند.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: هر مؤمنی که یک انار را تمام بخورد، خدا شیطان را از روشنی دل او چهل روز دور کند، و هر مؤمنی که دو انار تمام بخورد خدای تعالی شیطان را از روشنی دل او صد روز دور کند، و هر مؤمن که سه انار تمام بخورد خدای تعالی شیطان را از روشنی دل او یک سال دور گرداند، و هرکه یک سال شیطان از او دور گردد، گناه نمی کند و هرکه گناه نکند داخل بهشت می شود.

در حدیث صحیح از آن حضرت منقول است: بر شما باد به خوردن انار شیرین که هیچ حبّه ای از آن در معده مؤمن نمی افتد مگر آن که دردی را برطرف می کند و وسوسه شیطان را از او دور می کند.

در حدیث حسن منقول است: هرکه یک انار نا شتا بخورد دلش تا چهل روز روشن باشد.

و در حدیث دیگر فرمود: انار را با پیه اش بخورید که دباغی معده می کند و شعور را می افزاید. و فرمود: انار ترش و شیرین شایسته تر است در شکم.

از امام موسی کاظم عليه‌السلام منقول است: هرکه در روز جمعه یک انار ناشتا بخورد، تا چهل روز دلش را روشن کند و اگر دو تا بخورد تا هشتاد روز و اگر سه تا بخورد تا صد و بیست روز وسوسه شیطان را از او دور گرداند و هرکه وسوسه شیطان از او دور شود، معصیت خدا نکند و هرکه معصیت خدا نکند، داخل بهشت شود.

در حدیث دیگر فرمود: دود چوب درخت خرما، حشرات و گزندگان زمین را بر می اندازد.

به سند معتبر از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: سیب، معده را جلا می دهد.

امام موسی کاظم عليه‌السلام فرمود: خوردن سیب نافع است برای زهر و سِحر و استیلای اجنه و غلبه بلغم، و هیچ چیز منفعتش از آن تندتر نیست.

در روایات معتبره وارد شده است: خوردن سیب، دفع تب و رعاف و طاعون می کند.

در روایت معتبره دیگر منقول است: سویق سیب خشک، قطع رعاف می کند. و فرمود: هیچ دوایی در دفع زهرها بهتر از سویق سیب نیست. و فرمود: اگر مردم بدانند که چه منفعت ها در سیب هست هرآینه بیماران خود را دوا نکنند مگر به سیب.

از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: سیب بخورید که دباغی می کند معده را.

و نیز از آن حضرت منقول است: خوردن بِهْ، دل ضعیف را قوی می کند و معده را پاکیزه می کند و دل را زیرک و مرد ترسان را شجاع می کند.

و از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: بِهْ، رنگ چهره را صاف می کند و فرزند را نیکو می کند.

در حدیث دیگر فرمود: هرکه بِهْ، ناشتا بخورد، آب منی او پاکیزه و فرزندش وجیه می شود.

در حدیث معتبر دیگر فرمود: هرکه یک بِهْ بخورد، حق تعالی حکمت را بر زبان او گویا گرداند چهل صباح. و فرمود: خدای تعالی هیچ پیغمبر را نفرستاده است مگر آن که بوی بِهْ با او بوده، و فرمود: بِهْ، غم اندوهگین را می برد چنانچه دست، عرق جبین را می ریزد.

در حدیث حسن از امام رضا عليه‌السلام منقول است: انجیر، گند دهان را زایل می کند و استخوان را سخت می کند و مو را می رویاند و با آن، به دوای دیگر حاجت نیست و شبیه ترین میوه هاست به میوه های بهشت.

به سند معتبر از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: بخورید امرود، را که جلا می دهد دل را و دردهای اندرونی را ساکت می کند به امر الهی.

در حدیث معتبر دیگر از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: امرود دباغی معده می کند و قوت می دهد معده را و با سیری خوردن، نافع تر است از ناشتا خوردن.

در حدیث دیگر فرمود: برای دفع قولنج نافع است.

از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: خوردن انجیر، سده ها را نرم می کند و برای بادهای قولنج نافع است. در روز بخورید و بسیار بخورید، و در شب بخورید و بسیار مخورید.

و منقول است: دفع می کند بواسیر و نقرس را و قوت مجامعت را می افزاید.

قسمت دوم

از زیاد قندی منقول است: رفتم به خدمت امام موسی کاظم عليه‌السلام دیدم که نزد آن حضرت ظرف آبی گذاشته و در میان آن آلوی سیاه ریخته اند. پس فرمود: حرارتی بر من غالب شده بود و آلوی تازه، حرارت را فرو می نشاند و صفرا را ساکن می گرداند و آلوی خشک، خون را ساکن می کند و دردهای کهنه را از بدن می کشد.

در حدیث معتبر منقول است: حضرت صادق عليه‌السلام از شخصی سؤال نمود که اطبای شما چه می گویند در باب ترنج؟ گفت که می گویند: پیش از طعام باید خورد. فرمود: من می گویم بعد از طعام بخورید.

در حدیث دیگر فرمود: بخورید ترنج که آل محمد عليهم‌السلام می خوردند آن را، و فرمود: نان خشک هضم می کند ترنج را.

از امام رضا عليه‌السلام منقول است: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را خوش می آمد نگاه کردن به سوی ترنج سبز و سیب سرخ. بدان که عرب لیمو و نارنج را همه ترنج می گویند و در بعضی احادیث مدح مویز وارد شده است.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: سنجد مغزش، گوشت را می رویاند و پوستش، پوست را می رویاند و استخوانش، استخوان را و خوردن سنجد، گرده ها را گرم می کند و معده را دباغی می کند و امان می دهد از بواسیر و از تقطیر بول و ساق پا را قوت می دهد و رگ خوره را قطع می کند.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: بخورید خربزه که در آن ده خصلت هست: درد و فسادی در آن نیست و خوردنی است و آشامیدنی است و میوه است و گل است و اشنان است که دهان را پاک می کند و نان خورش است و قوت جماع را زیاد می کند و مثانه را می شوید و ادرار بول می کند و ریگ مثانه را دفع می کند.

از حضرت رضا عليه‌السلام منقول است: خربزه خوردن ناشتا، مورث فالج است و حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خربزه را با رطب میل می فرمود و دوست می داشت و گاهی شکر و قند با خربزه می خورد.

به سند معتبر از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: چون حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم میوه تازه می دید، می بوسید و بر هر دو دیده می گذاشت و می گفت: «اَللَّهُمَّ کَما اَرَیتَنا اَوَّلَها فِی عافیةٍ فَأَرِنا آخِرَها فِی عافِیةٍ؛ خداوندا چنان که نمودی به ما اولش را در عافیت، پس بنما به ما آخرش را در عافیت».

در حدیث دیگر از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: هرکه میوه بخورد و اوّل «بِسْمِ اللَّهِ» بگوید، به او ضرر نرساند.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: هرگز خوانی نزد امیر المؤمنین عليه‌السلام نمی آوردند مگر آن که سبزی در آن بود، و فرمود: دل های مؤمنان سبز است و به سبزی مایل است، و فرمود: هرکه شب بخوابد و هفت برگ کاسنی در معده او باشد، در آن شب از قولنج ایمن گردد، و فرمود: هرکه خواهد مال و فرزندش زیاد شود بسیار بخورد برگ کاسنی را.

در حدیث دیگر فرمود: نیکو سبزی است کاسنی، هیچ برگی نیست از آن مگر آن که قطره ای از آب بهشت بر روی آن هست، پس در وقت خوردن حرکت مدهید که قطراتش بریزد. و فرمود: کاسنی بهترین سبزی ها است و فرزندان را بسیار نیکو می کند و پسر می آورد. و فرمود: فضیلت آن بر سبزی ها مانند فضیلت ماست بر جمیع خلایق.

امام رضا عليه‌السلام فرمود: خوردن کاسنی شفای همه دردها است، هیچ دردی در اندرون فرزند آدم نیست مگر آن که کاسنی آن را از بیخ می کند. و شخصی را تب عارض می شد و صداع داشت. حضرت فرمود: کاسنی را بکوبند و بر روی کاغذ پهن کنند و روغن بنفشه بر آن بریزند و بر پیشانی اش بیندازند که تب و صداع را برطرف می کند.

حضرت صادق عليه‌السلام فرمود: کاسنی، سبزی حضرت رسول است و بادروج، سبزی امیر المؤمنین است و برگ خرفه، سبزی حضرت فاطمه - عليهم‌السلام - است.

احادیث بسیار در تعریف بادروج مروی است و آن که باید در اوّل طعام خورده شود که فتح سده می کند و اشتهای طعام را زیاد می کند و سل را می برد و آروغ را خوشبو می کند و امان است از خوره و چون در شکم ساکن شود همه دردها را زایل می کند.

در روایت معتبر از حضرت موسی بن جعفر عليهما‌السلام منقول است: شخصی را علت سپرز عارض شده بود فرمود: سه روز به او تره بخورانید. چنان کردند، به صحّت مبدل شد.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: بخور تره را که در آن چهار خصلت هست: گند دهان را برطرف می کند و بادها را دفع می کند و بواسیر را قطع می کند و هرکه مداومت کند بر آن از خوره ایمن است.

منقول است: امیر المؤمنین عليه‌السلام تره را با نمک ساییده تناول می کردند.

در حدیث معتبر از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است که حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: بر شما باد به خوردن کرفس که خوراک حضرت الیاس و یسع و یوشع بن نون است.

از امام موسی کاظم عليه‌السلام مروی است: خوردن سیب ترش و گشنیز مورث فراموشی است.

از امام جعفر صادق عليه‌السلام منقول است: بر روی زمین سبزی ای شریف تر و نافع تر از برگ خرفه نیست و آن سبزی حضرت فاطمه عليها‌السلام است.

در حدیث دیگر فرمود: بر شما باد به خوردن کاهو که خون را صاف می کند.

در حدیث معتبر از امام جعفر عليه‌السلام منقول است: هرکه تره تیزک را بعد از نماز خفتن سیر بخورد تا صبح نفس او را کشد به سوی خوره.

و در حدیث دیگر فرمود: کاسنی و بادروج از ما است و ترتیزک از بنی امیه است.

در روایت دیگر از خادم امام موسی کاظم عليه‌السلام منقول است: هرگاه آن حضرت ما را امر می کرد به خریدن سبزی، می فرمود: تره تیزک بسیار بخریم و می فرمود: چه بسیار احمق اند بعضی از مردم که می گویند: تره تیزک در کنار رودخانه جهنّم می روید و حال آن که حق تعالی می فرماید که آتش افروز جهنّم مردمند و سنگ های بتان یا سنگ کبریت، پس چگونه تواند بود که سبزی در جهنّم بروید.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: حق تعالی از یهودان دفع کرد خوره را به خوردن چغندر و بیرون آوردن رگ های گوشت.

امام موسی کاظم عليه‌السلام فرمود: نیکو سبزی ای است چغندر.

امام رضا عليه‌السلام فرمود: بخورانید به بیماران خود برگ چغندر که آن شفاست و در آن درد نیست و مضرت ندارد و بیمار را به خواب راحت می اندازد و اصلش سودا را به حرکت می آورد. و در حدیث دیگر فرمود: داخل شکم صاحب ذات الجنب نشده است چیزی مثل برگ چغندر.

در حدیث معتبر منقول است از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که دمبلان (نوعی از قارچ) داخل منّ است که بر بنی اسرائیل نازل شد و منّ از بهشت آمده و آبش شفای چشم است.

در چندین حدیث معتبر منقول است: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دوست می داشتند کدو را در میان دیگ و از میان صحن برمی چیدند کدو را و امر می فرمودند زنان خود را که کدو در طعام بسیار بکنند و وصیت نمود به امیر المؤمنین عليه‌السلام : یا علی! بر تو باد به خوردن کدو که دماغ و عقل را زیاد می کند.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: در ترب سه خصلت هست؛ تخمش طعام را هضم می کند و ریشه اش قطع بلغم می کند و در روایت دیگر فرمود: رگش مورث ادرار و بول است و در روایت دیگر تخمش ادرار بول می کند.

در حدیث معتبر از امام جعفر صادق و امام موسی کاظم عليهما‌السلام منقول است: خوردن گزر، قوت جماع را زیاد می کند و امان می دهد از قولنج و دفع بواسیر می کند.

در چهار حدیث معتبر وارد شده است: بخورید شلغم و مداومت بر خوردنش بکنید که هیچ کس نیست مگر آن که در او رگ خوره هست و شلغم آن رگ را می گذارد.

در حدیث معتبر منقول است: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم خیار را با نمک می خوردند.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: خیار را از تهش ابتدا به خوردن کنید که باعث زیادتی برکت آن می گردد.

و در حدیث معتبر از آن جناب منقول است: بخورید بادنجان که درد را می برد و با آن درد نیست و احادیث بسیار در مدح و منافعش وارد شده است.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است به چندین سند که پیاز، گند دهن را می برد و بلغم را زایل می گرداند و سستی و واماندگی را برطرف می کند و پیه های بدن را محکم می کند و بن دندان را سخت می کند و قوت مجامعت را می افزاید و نسل را زیاد می کند و تب را می برد و بدن را نازک می کند.

از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: چون داخل شهری بشوید پیاز آن شهر را بخورید که طاعون آن شهر را از شما دور می کند.

در حدیث حسن از امام محمّد باقر عليه‌السلام منقول است که حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: هرکه سیر بخورد، به جهت بوی بدش داخل مسجد ما نشود، اما اگر کسی به مسجد نرود باکی نیست که آن را بخورد.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: پیاز و تره را خام و پخته خوردن باکی نیست اما کسی که بخورد داخل مسجد نشود زیرا که کراهت دارد به سبب آزار کسی که در پهلوی او می نشیند.

احادیث در مدح ابشم وارد شده است که تقویت معده می کند و اگر در صبح ناشتا سفوف کند و بخورد رطوبت معده را دفع می کند.

در حدیث معتبر از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: حق تعالی آدم را از خاک آفرید، پس خوردن خاک را بر فرزندان او حرام گردانید.

از حضرت رسول منقول است: هرکه گِل بخورد و بمیرد، در خون خود شریک شده است.

از امام محمّد باقر عليه‌السلام منقول است: بزرگ ترین دام های شیطان، خوردن خاک و گل است و دردها در بدن حادث می کند و خارش بدن و بواسیر از آن به هم می رسد و دردهای سوداوی از آن متولد می شود و قوت را از ساق و قدم می برد و هرچه از قوتش به سبب آن کم شده است و از اعمال خیر کاسته است در قیامت او را بر آن حساب و عذاب می کنند.

امام موسی عليه‌السلام فرمود: چهار چیز است که از وساوس شیطان است: خوردن گِل و گل را به دست خُرد کردن و ناخن را به دندان گرفتن و ریش را خاییدن.

در احادیث معتبره وارد شده است که خوردن هر گِلی حرام است مانند مردار و خون و گوشت خوک، مگر گِل قبر امام حسین عليه‌السلام که خوردن آن به قدر یک نخود شفاست از هر دردی، و امان است از هر خوفی.

فصل نهم: فضیلت ضیافت مؤمنان و آداب آن

از امام جعفر صادق عليه‌السلام منقول است: چون برادر مؤمن به خانه تو بیاید او را تعارف خوردنی بکن اگر قبول نکند تکلیف آشامیدنی بکن، اگر قبول نکند تکلیف دست و رو شستن به آب یا به عرقِ خوشبو بکن.

از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: از جمله گرامی داشتن آدمی برادر مؤمنش را، آن است که تحفه او را قبول کند و آنچه حاضر داشته باشد برای او به تحفه بیاورد و چیزی که نداشته باشد برای او تکلیف نکند.

امام جعفر صادق عليه‌السلام فرمود: هلاک شد کسی که حقیر شمارد آنچه را حاضر دارد از برای آوردن نزد برادر مؤمن خود، و هلاک شد هرکه حقیر شمارد آنچه را برادر مؤمن او می آورد. و به سند حسن از آن حضرت منقول است: هرگاه برادر مؤمن تو نطلبیده به نزد تو آید، آنچه حاضر داری برای او بیاور، و اگر طلبیده باشی او را، برای او تکلف کن.

در حدیث حسن از هشام منقول است: با ابن ابی یعفور به خدمت حضرت صادق عليه‌السلام رفتم، آن حضرت چاشت طلبید. هشام گفت که من کمتر چیزی می خورم. حضرت فرمود: مگر نمی دانی که محبت مؤمن نسبت به برادر مؤمن او به قدر آن است که از طعام او می خورد، یعنی هرچند او را بیشتر دوست دارد طعامش را بیشتر می خورد. و بر این مضمون احادیث بسیار وارد شده است.

امام رضا عليه‌السلام فرمود: سخّی و صاحب همت از طعام مردم می خورد تا مردم از طعام او بخورند و بخیل طعام مردم را نمی خورد تا از طعام او نخورند.

حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: ولیمه و مهمانی سنّت در پنج چیز می باشد: در عروسی و عقیقه و ختنه کردن پسر و خانه نو خریدن یا بنا کردن و در وقتی که از سفر به خانه خود برگردد. در حدیث دیگر وقتی که از سفر حج برگردد.

و منقول است: آن حضرت نهی فرمود از ولیمه ای که مخصوص توانگران باشد و فقرا را در آنجا نطلبند.

در احادیث معتبره وارد شده است: هرکه داخل شهری شود مهمان برادر مؤمن و اهل دین خود است تا از آن شهر بیرون رود و سزاوار نیست که مهمان روزه بدارد مگر به رخصت صاحبان خانه که مبادا طعامی برای او به عمل آورند ضایع شود، و سزاوار نیست اهل خانه را روزه داشتن مگر به رخصت مهمان که مبادا به سبب روزه ایشان شرم کند و طعام نخورد.

به سند معتبر منقول است از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم : حدّ ضیافت سه روز است و بعد از سه روز تصدق و تبرعی است که نسبت به او می کنی، و فرمود: آن قدر نمانید نزد برادر مؤمن خود که او را درهم شکنید که دیگر چیزی نداشته باشد که خرج شما کند.

ابن ابی یعفور روایت کرده است: در خانه امام جعفر صادق عليه‌السلام مهمانی دیدم که برخاست پی کاری، حضرت او را منع کردند و خود برخاستند و آن کار را به جا آوردند، و فرمودند: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نهی فرموده است از خدمت فرمودن مهمان.

در حدیث دیگر منقول است: مهمانی در خدمت امام رضا عليه‌السلام بود، دست دراز کرد که چراغ را اصلاح کند، حضرت او را منع کردند و خود اصلاح چراغ کردند، و فرمود: ما اهل بیت، خدمت نمی فرماییم مهمان خود را.

از امام محمّد باقر عليه‌السلام منقول است: از جمله ضعف و سستی آن است که به تو احسانی کند و تو به عوض، مکافات او نکنی؛ و از خلاف آداب است خدمت فرمودن مهمان. پس چون مهمان بیاید او را اعانت و یاری کنید در نشستن، و وقتی که خواهد بار کند و برود او را مدد نکنید بر رفتن، که این دلیل برخسّت نفس است. و در رفتن، توشه همراهش بکنید و توشه نیکو و خوشبو به عمل آورید که این دلیل جوانمردی است.

به سند معتبر از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: از جمله حق مهمان آن است که همراه او بروید تا درِ خانه، و از امام محمّد باقر عليه‌السلام منقول است: چون شخصی به خانه کسی برود هر جا که صاحب خانه امر می کند بنشیند که صاحب خانه امور مخفی خانه خود را بهتر می داند.

از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: هشت کس اند که اگر به ایشان مذلّتی و خواری برسد، ملامت نکنند مگر خود را: کسی که بر سفره ای حاضر شود که او را نطلبیده باشند. و کسی که بر صاحب خانه تحکم کند. و کسی که طلب خیر از دشمنان خود بکند. و کسی که طلب فضل و احسان از لئیمان و بخیلان بکند. و کسی که خود را داخل کند در رازی که میان دو کس باشد بی رخصت ایشان. و کسی که استخفاف کند به پادشاهان و صاحبان حکم. و کسی که در مجلسی بنشیند که سزاوار آن مجلس نباشد. و کسی که با شخصی سخن گوید گوش به او ندهد.

در حدیث دیگر فرمود: به طعام خود ضیافت کن کسی را که از برای خدا او را دوست داری.

امام محمّد باقر عليه‌السلام فرمود: یک برادر مؤمن را که از برای خدا با او برادری کنم سیر کنم، بهتر است نزد من، از آن که ده مسکین را سیر کنم. و فرمود: چون حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم با مهمانان طعام تناول می فرمودند پیش از همه شروع می کردند و بعد از همه دست می کشیدند.

حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: کسی که به جماعتی آب دهد، باید خودش بعد از همه آب بخورد.

از حضرت صادق عليه‌السلام به سند صحیح منقول است: چون برادر مؤمن تو به خانه تو بیاید مپرس که امروز چیزی خورده ای و لیکن هرچه حاضر داری به نزد او بیاور، که جواد و جوانمرد آن است که هرچه دارد حاضر سازد.

در حدیث دیگر فرمود: اگر کسی هزار درهم صرف طعامی کند و مؤمنی از آن بخورد اسراف نکرده است.

در احادیث معتبره بسیار وارد شده است: هرکه ایمان به خدا و روز قیامت دارد باید که مهمان خود را گرامی دارد.

حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: از جمله حق مهمان آن است که او را گرامی دارند و خلال برای او حاضر کنند.

در احادیث بسیار وارد شده است: هرگاه مهمان می آید با روزی خود می آید و چون طعام بخورد خدا صاحبخانه را می آمرزد.

و در روایت دیگر: چون بیرون می رود گناه تو و عیال تو را بیرون می برد.

در حدیث صحیح از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: یک لقمه که برادر مؤمن نزد من بخورد دوست تر می دارم از بنده آزاد کردن.

و از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: هر مؤمنی که صدای مهمانی را بشنود و به آن شاد شود، گناهانش آمرزیده شود اگر چه میان زمین و آسمان را پر کرده باشد.

از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: هر خانه ای که مهمان به آن خانه نمی رود ملائکه داخل آن خانه نمی شوند.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: از حقوق واجبه مؤمن بر مؤمن آن است که او را اگر به ضیافت بطلبد قبول کند.

حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: وصیت می کنم حاضران و غائبان امت خود را که دعوت مسلمانان را قبول کنند به ضیافت، اگر چه پنج میل راه باشد که این از اموری است که در دین لازم است. و هر میل یک ثلث فرسخ است.

و فرمود: اگر مؤمنی مرا برای دست گوسفندی بطلبد می روم، و فرمود: بدترین عجزها آن است که شخصی برادرش او را به طعامی بخواند و او قبول نکند.

فصل دهم: فضیلت خلال و آداب آن

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: جبرئیل برای حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مسواک و خلال و حجامت را آورد، و فرمود: خلال، بن دندان را به اصلاح می آورد و روزی را زیاد می کند.

امام موسی کاظم عليه‌السلام فرمود: خلال مکنید به چوب گُل و به چوب درخت انار که هر دو رگ خوره را به حرکت می آورند.

حضرت صادق عليه‌السلام فرمود: هرکه به نی خلال کند تا شش روز حاجتش برآورده نشود. و فرمود: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به هرچه می یافتند خلال می کردند غیر از برگ درخت خرما و نی.

و در حدیث دیگر فرمود: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نهی فرمود از خلال کردن به چوب درخت انار و درخت مورد و نی. و فرمود: به حرکت می آورند عرق خوره را.

از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: خلال کردن به چوب گز مورث فقر و بی چیزی است.

در حدیث دیگر فرمود: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم امر می کرد ما را که چون خلال کنیم آب نخوریم و تا سه نوبت مضمضه کنیم دهان را به آب.

از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منقول است: از جمله حقّ مهمان آن است که خلال از برای او مهیا کنی.

و فرمود: خلال کنید که ملائکه هیچ چیز را دشمن نمی دارند مانند آن که ببینند در دندان بنده، طعامی.

در حدیث صحیح از امام جعفر صادق عليه‌السلام منقول است: هرچه از طعام در بن دندان مانده باشد بخورد و آنچه در میان دندان مانده باشد دور بیندازد.

از امام موسی کاظم عليه‌السلام مروی است: هرچه را به زبان از میان دندان ها به درمی آوری بخور و آنچه را به خلال به درمی آوری، می خواهی بخور و می خواهی بینداز.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: آنچه به خلال بیرون می آورد فرو نبرد که جراحت های اندرونی به هم می رسد.

در احادیث وارد شده است: هرچه را به خلال بیرون می آوری بینداز.

و در احادیث معتبر وارد شده است که اندرون و بیرون دهان را بعد از طعام به سعد و اشنان بشویید.

فصل یازدهم: فضیلت آب و انواع آن

در احادیث معتبره وارد شده است: بهترین آشامیدنی های دنیا و آخرت آب است.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: هرکه محظوظ و ملتذ باشد از آب دنیا، خدا او را در آخرت ملتذ گرداند از آشامیدنی های بهشت. و شخصی از آن حضرت پرسید که آب چه مزه دارد؟ فرمود: مزه زندگانی، حق تعالی می فرماید که از آب آفریده ایم هر چیز صاحب حیوتی را، آیا ایمان نمی آورند به خدا، کافران.

از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: در تفسیر آیه کریمه ( ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ ) [تکاثر / آیه 8]؛ پس سؤال کرده خواهید شد در روز قیامت از نعمت های دنیا. فرمود: مراد از آن نعمت ها، رطب و آب سرد است.

در حدیث دیگر از آن حضرت منقول است: آب زمزم بهترین آب ها است بر روی زمین، و بدترین آب ها بر روی زمین آبی است که در برهوت است در بلاد یمن که ارواح کافران در آنجا وارد می شوند در شب و معذب می باشند.

در حدیث دیگر فرمود: آب زمزم دوا است از برای هر دردی که از برای آن بخورند.

حضرت صادق عليه‌السلام فرمود: آب زمزم شفا است از هر دردی.

و در روایت دیگر آمده: از برای هر مطلبی که بخورند آن مطلب حاصل شود. امیر المؤمنین عليه‌السلام فرمود: بخورید آب باران به درستی که بدن را پاک می کند و بیماری ها و دردها را از بدن دفع می کند.

از حضرت صادق عليه‌السلام نهی وارد شده است از خوردن تگرگ.

و در روایت دیگر وارد شده است: خوردن تگرگ برای دندان نافع است. مصادف روایت کرده است: شخصی از یاران ما در مکه بیمار شد تا آن که به حال مرگ افتاد. به خدمت حضرت صادق عليه‌السلام عرض کردم حال او را، فرمود: اگر من به جای شما بودم از آب ناودان کعبه به او می خورانیدم. پس ما طلب کردیم، نزد هیچ کسی نیافتیم ناگاه ابری بلند شد و رعد و برق ظاهر شد و باران آمد، قدحی گرفتم و از آب ناودان پر کردم و آوردم به نزد بیمار و از آن آب آشامید و در ساعت شفا یافت.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: گمان ندارم طفلی را که کامش را از آب فرات بردارند مگر آن که دوست ما اهل بیت باشد. و فرمود: پیوسته دو ناودان از آب بهشت در آن می ریزد. فرمود: اگر میان من و آب فرات راه بسیار باشد، برای شفا به نزد آن می روم.

در حدیث دیگر فرمود: اگر نزدیک فرات می بودم دوست می داشتم که هر صبح و شام به نزد آن بروم.

از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: اگر اهل کوفه کام فرزندان خود را از آب فرات بردارند هر آینه همه شیعه ما باشند.

از امام زین العابدین عليه‌السلام منقول است: مَلکی در هر شب می آید و سه مثقال از مُشک بهشت در آب فرات می ریزد و هیچ نهری در مشرق و مغرب عالم برکتش زیاده از نهر فرات نیست. در احادیث بسیار وارد شده که حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نهی کرد از شفا طلبیدن از آب های گرم که در کوه ها می باشد و بوی گوگرد می دهد، و فرمود: گرمی آن ها از گرمی جهنّم است.

امام حسن و امام حسین عليهما‌السلام فرمودند: ولایت و دوستی ما را بر همه آب ها عرضه کردند، هر آب که قبول کرد شیرین و نیکو شد و هر آب که قبول نکرد تلخ و شور شد.

امام محمّد باقر عليه‌السلام کراهت داشتند از آن که کسی طلب شفا کند از آب تلخ و آبی که بوی گوگرد از آن شنیده می شود. و فرمود: حضرت نوح عليه‌السلام در وقت طوفان آب ها را طلبید همه اجابت او کردند به غیر از آب تلخ و آب گوگرد، پس نفرین کرد و لعنت کرد هر دو را.

امیر المؤمنین عليه‌السلام فرمود: آب نیل مصر، دل ها را می میراند.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: آب سرد، حرارت را فرو می نشاند و صفرا را ساکن می کند و طعام را در معده می گدازد و تب را زایل می کند. و فرمود: آب جوشانیده برای همه دردی نافع است و به هیچ جهت ضرر ندارد.

امام موسی کاظم عليه‌السلام فرمود: خوردن آب سرد لذتش بیشتر است.

امام رضا عليه‌السلام فرمود: آب جوشانیده که هفت مرتبه بجوشد و از ظرف به ظرف دیگر برگردانند، تب را زایل می کند و قوت می دهد ساق پا و قدم را.

از ابن ابی طیفور منقول است: به خدمت امام موسی کاظم عليه‌السلام رفت، آن حضرت را نهی کرد از خوردن آب. حضرت فرمود: خوردن آب بد نیست، طعام را در معده می گرداند و غضب را فرو می نشاند و عقل را زیاد می کند و صفرا را کم می کند.

شخصی دیگر به خدمت حضرت صادق عليه‌السلام رفت، حضرت خرما تناول فرمود و آب بعد از آن خورد، گفت اگر آب بعد از خرما نخورید بهتر است، حضرت فرمود: خرما از برای این می خورم که لذت آب را بیابم.

فصل دوازدهم: آداب آب خوردن

از امام جعفر صادق عليه‌السلام منقول است: هر بنده ای که آب بخورد و امام حسین عليه‌السلام و اهل بیت او را یاد کند و لعنت کند کشندگان آن حضرت را، حق تعالی صد هزار حسنه برای او بنویسد و صد هزار گناه از او بیندازد و صد هزار درجه برای او بلند کند و چنان باشد که صد هزار بنده آزاد کرده باشد و حق تعالی در قیامت او را خوشحال و مطمئن خاطر، محشور گرداند و اگر به این نحو بگوید خوب است: «صَلَواتُ اللَّهِ عَلَی الْحُسَینِ وَاَهْلِ بَیتِهِ وَاَصْحابِهِ وَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی قَتَلةِ الْحُسَینِ وَاَعْدائِهِ».

در حدیث صحیح از آن حضرت منقول است: گاه باشد که شخصی یک شربت آب بخورد و خدا او را به همان آب خوردن به بهشت برد، به این که آب بخورد و هنوز خواهش داشته باشد که از لب بردارد و حمد خدا بگوید، پس بخورد و هنوز سیر نشده از لب باز گیرد و حمد خدا بگوید، پس باز بخورد، پس حق تعالی به سبب این، بهشت را بر او واجب گرداند.

در حدیث معتبر دیگر از آن حضرت منقول است: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم چون آب می خوردند این دعا می خواندند: «اَلحَمْدُ للَّهِ  الَّذِی سَقانا عَذْباً زُلالاً وَلَمْ یسْقِنا مِلْحاً اَجاجاً وَلَمْ یؤاخِذْنا بِذُنُوبِنا».

در روایت دیگر از آن حضرت منقول است: هرگاه کسی پیش از آب خوردن «بِسْمِ اللَّهِ» بگوید و دمی بخورد و «اَلحَمْدُ للَّهِ » بگوید، پس باز «بِسْمِ اللَّهِ» بگوید و دمی بخورد «اَلحَمْدُ للَّهِ » بگوید، پس باز «بِسْمِ اللَّهِ» بگوید و بخورد پس بعد از خوردن «اَلحَمْدُ للَّهِ » بگوید، مادام که آن آب در شکم او باشد، تسبیح خدا گوید و ثوابش از برای او باشد.

در حدیث دیگر فرمود: هرگاه خواهی در شب آب بخوری، ظرف را بردار و حرکت بده و بگو: «یا مآءُ، مآءُ زَمْزَمَ وَمآءُ فُراتٍ یقْرَءانِکَ السَّلامَ».

در روایت دیگر فرمود: هرکه در شب آب بخورد و سه مرتبه بگوید: «عَلَیکَ السَّلامُ مِنْ مآءِ زَمْزَم وَمآءِ الفُراتِ» آب خوردن شب به او ضرر نرساند.

در روایت دیگر منقول است: در وقت آب خوردن این دعا بخواند: «اَلحَمْدُ للَّهِ  الَّذِی سَقانِی فَاَرْوانِی وَاَعْطانِی فَاَرْصانِی وَعافانِی وَکَفانِی، اَللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِمَّنْ تَسْقِیهِ فِی المَعادِ مِنْ حَوْضِ مُحَمَّدٍ وَتُسْعِدُهُ بِمُرافَقَتِهِ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمِینَ».

حضرت صادق عليه‌السلام فرمود: آب بسیار مخور که هر دردی را به سوی تو می کشد و تا تاب درد داری، دوا مخور.

و امام رضا عليه‌السلام فرمود: بر بالای طعام آب بسیار خوردن ضرر ندارد اما در غیر آن حال آب بسیار مخور. و فرمود: اگر کسی به قدر دو کف طعام بخورد و آب بعد از آن نخورد و عجب دارم که چرا معده اش شق نمی شود. و مشهور میان علما آن است که آب ایستاده خوردن مکروه است، و سنّت است که به سه نَفَس خورده شود.

احادیث بسیار وارد شده است: آب ایستاده خوردن خوب است و آب به یک نفس خوردن خوب است و بهتر آن است که به سه نفس خورده شود و در روز ایستاده بخورد و در شب نشسته، چنانچه از امام جعفر صادق عليه‌السلام منقول است: آب ایستاده خوردن در شب باعث غلبه زرداب و صفرا می شود. و در حدیث دیگر فرمود: آب ایستاده خوردن در روز، بیشتر باعث قوت و صحت بدن می شود.

از امیر المؤمنین عليه‌السلام منقول است: آب ایستاده مخورید که باعث دردی می شود که دوا نداشته باشد مگر آن که خدا عافیت دهد.

در حدیث صحیح از امام جعفر صادق عليه‌السلام منقول است: ایستاده آب مخور، و بر دور هیچ قبر مگرد، و در آب ایستاده، بول مکن، پس هرکه چنین کند و بلایی به او رسد ملامت نکند مگر خود را.

ابن بابویه رحمه الله گفته است: مراد از این احادیث آب خوردن شب است.

به دو سند حسن از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: آب را به سه نفس خوردن بهتر است از خوردن به یک نفس.

در حدیث دیگر منقول است: شخصی به خدمت آن حضرت عرض کرد که اگر کسی دم از آب بر ندارد سیراب شود چون است؟ حضرت فرمود: مگر لذت هست در غیر این؟ گفت: مردم می گویند که این شرب هیم است یعنی شتر تشنه. حضرت فرمود: شرب هیم آن است که در وقت آشامیدن نام خدا نبرد.

در روایت دیگر منقول است: اگر آن کسی که آب به تو می دهد بنده تو باشد به سه نفس آب بخور و اگر آزاد باشد به یک نفس آب بخور.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دوست می داشتند آب خوردن در قدح شامی را، و می فرمود: پاکیزه ترین ظرف های شما است، و برای آن حضرت قدح ها را از شام به هدیه می آوردند.

در حدیث دیگر منقول است: امام محمّد باقر عليه‌السلام از کوزه سفالی آب می خوردند.

در روایت معتبر منقول است: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گذشت بر جماعتی که دهان به آب گذاشته بودند و می خوردند، حضرت فرمود: به دست بخورید که بهترین ظرف های شما است.

در احادیث معتبره از امام محمّد باقر عليه‌السلام منقول است: آداب آب خوردن آن است که در ابتدا «بِسْمِ اللَّهِ» بگو و چون فارغ شوی «اَلحَمْدُ للَّهِ » بگو، و از پیش دسته کوزه و از جایی که شکسته یا رخنه داشته باشد نخوری که این دو موضع جای شیطان است.

حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم نهی فرمود از دمیدن به دهان در آب.

از حضرت صادق عليه‌السلام منقول است: دمیدن در آب وقتی مکروه است که دیگری حاضر باشد که خواهد از آن آب بخورد که مبادا او را خوش نباشد.

و در حدیث دیگر از آن حضرت نهی وارد شده است از آب خوردن به دست چپ. و فرمود: آب را بمکید و کم کم بخورید و دهان را پر مکنید که باعث درد جگر می شود.

منقول است: حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گاهی در قدح های آبگینه که از شام می آورند آب تناول می کردند، و گاهی در قدح چوب و گاهی در پوست و گاهی در خزف و اگر ظرف حاضر نبود آب در کف می کردند و می آشامیدند.