ترجمه انوارالبهیه

ترجمه انوارالبهیه0%

ترجمه انوارالبهیه نویسنده:
گروه: سایر کتابها

ترجمه انوارالبهیه

نویسنده: مرحوم شیخ عباس قمی
گروه:

مشاهدات: 44263
دانلود: 4212

ترجمه انوارالبهیه
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 111 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 44263 / دانلود: 4212
اندازه اندازه اندازه
ترجمه انوارالبهیه

ترجمه انوارالبهیه

نویسنده:
فارسی

خداوند برای نشان دادن راه درست زندگی و رساندن انسان ها به سعادت دنیوی و اخروی، پیامبران را به میان آن ها فرستاد. حضرت محمد (ص) آخرین پیامبر الهی بود و پس از ایشان، وظیفه هدایت مردم به امامان معصوم (ع) محول شد. در مکتب تشیع حضرت محمد (ص) با حضرت فاطمه (س)، حضرت علی (ع) و 11 امام پس از ایشان، 14 معصوم الهی هستند که این وظیفه را بر عهده داشتند. کتاب حاضر زندگی نامه ای تحلیلی از سیر زندگی، رفتار و ویژگی های خاص این 14 بزرگوار از زمان تولد حضرت محمد (ص) تا غیبت امام زمان (عج) است که توسط محدث بزرگ، مرحوم شیخ عباس قمی (ره) به اجمال نگاشته شده است. کتاب، ترجمه ای از "انوار البهیه فی تواریخ الحجج الالهیه" است.

چند روایت از تصریح پیامبر اسلام صلى‌الله‌عليه‌وآله به نام حضرت مهدی عجّل اللّه فرجه الشّریف‌

اشاره

[در اینجا به چند روایت، از رسول گرامی اسلام صلى‌الله‌عليه‌وآله ، که به نام امام عصر (عج) تصریح فرموده، و به آمدن او خبر و مژده داده، گوش جان فرا می‌دهیم]:

1- چند ویژگی امام زمان (عج) از زبان پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله

شیخ صدوق (ره) به اسناد خود از جابر جعفی نقل می‌کند که گفت: از جابر بن عبد اللّه انصاری شنیدم می‌فرمود: هنگامی که این آیه (59 سوره نساء) نازل شد:

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ:

  «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اطاعت کنید از خدا، و اطاعت کنید از رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله و صاحبان امر از خودتان».

از پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله پرسیدم: ای رسول خدا! خدا و رسولش را شناخته‌ایم، اما «صاحبان امر» که خداوند اطاعت از آنها را قرین اطاعت از خود و اطاعت از رسولش قرار داده، کیانند؟ ».

پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «ای جابر! آنها جانشینان من هستند که بعد از من رهبر مسلمانان می‌باشند، نخستین آنها؛ علی بن أبی طالب، و سپس فرزندش حسن، و بعد از او فرزند دیگرش حسین، و سپس علی بن الحسین، و بعد فرزندش محمّد، که در تورات «باقر» خوانده شده، تو او را درک می‌کنی، وقتی که با او

الأنوار البهیة، ص: 532

ملاقات نمودی، سلام مرا به او برسان! پس از او فرزندش صادق، جعفر بن محمّد، و بعد از او فرزندش موسی است، سپس فرزند او، علی، و سپس فرزند او محمّد، و پس از او فرزندش علی، و بعد از او فرزندش حسن علیهم‌السلام جمیعا، و بعد از او همنام و هم کنیه من، حجّت خدا در روی زمین، و خلیفه او در میان بندگان، فرزند حسن عسکری عليه‌السلام می‌باشد که خداوند شرق و غرب زمین را در اختیار او قرار می‌دهد، او غیبتی می‌کند که تنها آنان که خداوند قلبشان را با ایمان آزموده است، به امامت او اعتقاد دارند و بر آن باقی می‌مانند».

جابر عرض کرد: «ای رسول خدا! آیا در غیبت او، بهره‌ای از ناحیه او، به دوستان می‌رسد؟ ».

پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «آری، سوگند به خداوندی که مرا به پیامبری برگزید، آنان از نور وجود او، و از ولایت و دوستیش آن گونه بهره‌مند می‌گردند، که مردم از نور خورشید، که در پشت ابر است، بهره‌مند می‌گردند، سپس ادامه دادند که: این موضوع از رازهای الهی و از علوم اندوخته او است، آن را تنها برای افرادی که صلاحیّت و شایستگی دارند، اظهار کن».

2- چهره درخشان امام عصر (عج) در میان امامان علیهم‌السلام

نیز شیخ صدوق (ره) به اسناد خود، از امام صادق عليه‌السلام ، و او از پدرانش، تا امام علی عليه‌السلام و او از پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله نقل کردند که فرمود:

«هنگامی که مرا [در شب معراج] به آسمان بردند، پروردگارم به من چنین وحی کرد: ای محمّد! من به جانب زمین توجّهی نمودم، تو را از آن میان برگزیدم، و تو را پیغمبر نمودم، و نام تو را از نام خودم گرفتم، من «محمود» هستم و تو «محمّد» می‌باشی. بار دیگر توجّهی به زمین کردم و علی عليه‌السلام را برگزیدم، و او را وصیّ و جانشین تو، و شوهر دختر تو، و پدر فرزندان تو قرار دادم، و نام او را از یکی از نامهای خودم گرفتم، من «علیّ اعلی» هستم، و او «علی» است، و فاطمه علیها‌السلام

الأنوار البهیة، ص: 533

و حسن و حسین علیهما السّلام را از نور شما دو نفر قرار دادم، آنگاه ولایت (امامت) آنان را بر فرشتگان عرضه نمودم، هر کس آن را پذیرفت، در پیشگاه من، از مقرّبان شد.

ای محمّد! اگر بنده‌ای آن چنان مرا بپرستد و عبادت کند که نیرویش تمام گردد و همچون مشک کوچک پوسیده شود، ولی ولایت آنان را انکار کند، و سپس نزد من آید، او را در بهشت و در سایه عرشم جای ندهم.

ای محمّد! آیا می‌خواهی آنان را بنگری؟

عرض کردم: «آری ای پروردگار من»، فرمود: سرت را بلند کن، سرم را بلند کردم، ناگاه نورهای درخشنده علیّ، فاطمه، حسن، حسین، علیّ بن الحسین، محمّد بن علیّ، جعفر بن محمّد، موسی بن جعفر، علیّ بن موسی، محمّد بن علیّ، علیّ بن محمّد و حسن بن علیّ علیهم‌السلام جمیعا را دیدم، [آنگاه] حجّة بن الحسن (عج) را دیدم که مانند ستاره درخشنده، در وسط آنها ایستاده است.

عرض کردم: «خدایا! این افراد کیستند؟ ».

خداوند فرمود: «اینها امامان علیهم‌السلام هستند:

و هذا القائم الّذی یحلّ حلالی، و یحرّم حرامی، و به انتقم من اعدائی، و هو راحة لأولیائی، و هو الّذی یشفی قلوب شیعتک من الظّالمین و الجاهدین و الکافرین فیخرج اللّات و العزّی طریّین فیحرقهما، فلفتنة النّاس بهما یومئذ اشدّ من فتنة العجل و السّامریّ

: «این فرد [ایستاده همانند ستاره خورشید در میان امامان] همان قائم (عج) است که: حلال می‌کند حلال مرا، و حرام می‌کند حرام مرا، و به وسیله او از دشمنانم انتقام می‌گیرم، او موجب آسایش دوستان من است، او کسی است که بر اثر انتقام گرفتن از ستمگران و منکران حقّ و کافران، دلهای شیعیان تو را شفا می‌بخشد، او کسی است که لات و عزّی (اشاره به دو منافق عصر پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله ) را که بدنشان تر و تازه است، (از قبر) خارج ساخته و آنان را می‌سوزاند، همانا فتنه و امتحان شدن مردم، در رابطه با این دو، سخت‌تر از فتنه

الأنوار البهیة، ص: 534

گوساله سامری است» «1» .

3- تجلّی حقّ، پس از دوران طولانی غیبت‌

در کتاب کفایة الاثر، از عبد اللّه بن عبّاس نقل شده که رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «خداوند متعال، توجّهی به زمین کرد، مرا از میان آن برگزید، و مرا پیامبر قرار داد، سپس توجّهی دیگر کرد، علی عليه‌السلام را برگزید و او را امام نمود، سپس به من فرمان داد تا علی عليه‌السلام را به عنوان برادر، وصیّ، خلیفه و وزیر خود کنم، علی عليه‌السلام از من است و من از علی عليه‌السلام هستم، او شوهر دخترم، و پدر دو نبیره‌ام حسن و حسین علیهما السّلام است. آگاه باشید! خداوند من و آنان را حجّت‌های خود بر بندگانش قرار داد، و از نسل حسین عليه‌السلام ، امامان علیهم‌السلام را مقرّر فرمود، آنان به امر من قیام می‌کنند، و وصیّت مرا حفظ می‌نمایند؛

التّاسع منهم قائم اهل بیتی، و مهدیّ امّتی، اشبه النّاس بی فی شمائله و اقواله و افعاله، لیظهر بعد غیبة طویلة، و حیرة مضلّة، فیعلی امر اللّه و یظهر دین اللّه، و یؤیّد بنصر اللّه، و ینصر بملائکة اللّه فیملأ الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا

: «نهمی آنها، قائم خاندان من، و مهدی امّت من، که از همه مردم، در سیما و گفتار

(1) ماجرای فتنه سامری و گوساله، در قرآن در سوره طه از آیه 83 تا 98 آمده است. کوتاه سخن آنکه: موسی عليه‌السلام برای گرفتن احکام تورات، به کوه طور رفت، شوق مناجات باعث شد که موسی عليه‌السلام ده روز دیرتر از موعد مقرّر بازگشت، در این میان یکی از گمراهان، که به «سامری» معروف شد، از فرصت سوء استفاده کرد و گوساله‌ای با ویژگیهائی ساخت و مردم را به گوساله‌پرستی، دعوت نمود، و جمعیّت بسیاری را از خط توحید منحرف کرده، و فتنه‌ای گسترده پدید آورد، بعدا موسی عليه‌السلام آمد و با حرکتهای انقلابی، نقشه‌های او را تار و مار نمود؛ گوساله سامری را درهم شکست و سوزانید و خاکسترش را به دریا ریخت، و خود سامری را در جامعه، آنچنان طرد نمود، که مردم او را پلید می‌دانستند و تماس خود را با او قطع کردند (مترجم)

الأنوار البهیة، ص: 535

_______________________________

و اعمال، به من شبیه‌تر است، همانا پس از غیبت طولانی و حیرت لغزاننده ظهور می‌کند، پس امر خدا را بر همه چیز، برتری می‌دهد، و دین خدا را آشکار می‌سازد، و به نصر خدا، تأیید می‌گردد، و با فرشتگان خدا یاری می‌شود، پس سراسر زمین را همان گونه که پر از ظلم و جور شده، پر از عدل و داد می‌کند».

4- افتخار پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله به وجود حضرت مهدی (عج)

نیز در کتاب کفایة الاثر، به سند خود، از جابر بن عبد اللّه انصاری نقل می‌کند: هنگامی که پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله در بستر رحلت قرار گرفت، حضرت زهرا علیها‌السلام کنار سر رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله آمد و گریه کرد، تا آنکه صدایش به گریه بلند شد، پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله به سوی او رو کرد و فرمود:

«محبوب دلم فاطمه! چرا گریه می‌کنی؟ ».

فاطمه علیها‌السلام عرض کرد: «از حوادث خطیر و پررنج، بعد از تو، بیم دارم.

پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «ای محبوب دلم، گریه نکن، ما خاندانی هستیم که خداوند، هفت خصلت و امتیاز را به ما عطا کرد، که به احدی قبل از ما و بعد از ما عطا ننمود و نمی‌نماید:

1- خاتم پیامبران، و محبوبترین مخلوقات در پیشگاه خدا، از ما است، و او من، پدر تو هستم.

2- وصیّ ما بهترین اوصیاء و محبوبترین آنها است، و او شوهر تو است.

3- شهید ما بهترین و محبوبترین شهیدان است و او عموی تو (حضرت حمزه) است.

4- و از ما است آن کسی که با دو بال در بهشت با فرشتگان پرواز می‌کند، و او پسر عموی تو (حضرت جعفر طیّار) است.

5- و از ما است دو سبط این امّت، و آنها دو پسر تو، حسن و حسین علیهما السّلام هستند.

6- و بزودی خداوند از نسل حسین عليه‌السلام نه نفر از امامان علیهم‌السلام

الأنوار البهیة، ص: 536

را خارج سازد که آنها امانت‌داران امّت، و دارای مقام عصمت هستند.

7- و از ما است مهدی این امّت، هرگاه دنیا، هرج و مرج شد، و فتنه‌ها بروز کرد، و راهها بریده شد، و مردم به جان هم افتادند، نه بزرگ به کوچک رحم کرد، و نه کوچک احترام بزرگ را نگهداشت، در این هنگام خداوند، مهدی ما را مبعوث می‌کند که نهمین امام، از نسل حسین عليه‌السلام است.

یفتّح حصون الضّلالة، و قلوبا غفلا، یقوم بالدّین فی آخر الزّمان، کما قمت به فی اوّل الزّمان، و یملأ الارض عدلا کما ملئت جورا

: «دژهای گمراهی و دلهای غفلت زده و مهر شده را می‌گشاید، در آخر الزّمان، دین را برپا دارد، همان گونه که من در آغاز زمان، دین را برپا داشتم، و سراسر زمین را پر از عدالت کند، همان گونه که پر از جور شده است» «1» .

5- امامان علیهم‌السلام ، یگانه محور و عامل اتّحاد و همبستگی‌

و نیز به سند خود، از محمود بن لبید، روایت می‌کند، هنگامی که پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله رحلت کرد، فاطمه زهرا علیها‌السلام کنار قبر شهدای احد و کنار قبر حضرت حمزه می‌آمد و مرقد آنها را زیارت می‌کرد، و در آنجا می‌گریست، سکوت کردم تا آرام شد، به حضورش رفتم و سلام کردم و عرض نمودم: «ای سرور زنان، سوگند به خدا از گریه تو رگهای قلبم بریده شد».

فرمود: «ای ابا عمرو! سزاوار است که گریه کنم، چرا که بهترین پدران، - یعنی رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله - از دست رفته است، آه! چقدر اشتیاق به دیدار آن حضرت را دارم، سپس این شعر را خواند:

اذا مات یوما میّت قلّ ذکره‌و ذکر ابی مذ مات و اللّه اکثر: «هرگاه روزی، شخصی از دنیا برود، یاد او کم می‌شود، ولی سوگند به خدا، از آن هنگام که پدرم رحلت کرده، یاد او زیادتر شده است».

عرض کردم: ای سرور من، می‌خواستم مسأله‌ای را که مدّتی است در دل

(1) کفایة الاثر، ص 9- بحار الانوار، ج 36، ص 307 و 308

الأنوار البهیة، ص: 537

__________________________________

دارم، از تو بپرسم».

فرمود: بپرس.

گفتم: «آیا رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله قبل از رحلتش به امامت علی عليه‌السلام تصریح نمود؟ ».

فرمود:

وا عجبا أ نسیتم یوم غدیر خمّ

: «شگفتا! آیا روز غدیر خم را فراموش کردید؟ ».

عرض کردم: «آری، آن روز غدیر، درست است، ولی به سؤال من پاسخ فرمائید، آنچه را که در این باره به شما اشاره شده است؟ ».

فرمود: «خداوند متعال را گواه می‌گیرم که از رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله شنیدم می‌فرمود:

علیّ خیر من اخلفه فیکم، و هو الامام و الخلیفة بعدی...

: «علی بهترین کسی است که او را در میان شما به جای می‌گذارم، او امام و خلیفه بعد از من است، و دو سبط من، و نه نفر از نسل حسین عليه‌السلام امامان نیکوکار هستند، اگر از آنها پیروی کنید، آنها را هدایتگر و هدایت شده می‌یابید، و اگر مخالفت نمودید، اختلاف در بین شما تا روز قیامت ادامه یابد».

عرض کردم: «ای سرور من، چرا علی عليه‌السلام برای حقّ خود (امامت) قیام نکرد، و آن را رها نمود؟

فرمود: «ای ابو عمرو! رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: امام همانند کعبه است، که مردم باید به سوی او بروند، و او دنبال مردم نمی‌رود- یا اینکه فرمود:

علی عليه‌السلام همانند کعبه است- «1» .

سپس فرمود: آگاه باش، سوگند به خدا اگر مردم حقّ را برای اهلش وامی‌گذاشتند، و از عترت پیامبرشان پیروی می‌نمودند، در میان مردم، حتّی بین

(1) تردید از روایت‌کننده است، که پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله فرموده: امام مانند کعبه است، یا فرموده: علی عليه‌السلام مانند کعبه است (مؤلّف).

الأنوار البهیة، ص: 538

_________________________________

دو نفر اختلاف نمی‌شد، و حق را (امامان بعد) یکی پس از دیگری، به ارث می‌بردند، حتّی یقوم قائمنا التّاسع من ولد الحسین

: «تا قائم ما، نهمین فرزند حسین عليه‌السلام قیام کند».

ولی آنها آن را که خداوند به عقب انداخته، به جلو بردند، و آن را که خداوند جلو قرار داده، به عقب انداختند، تا آنکه جسد پیامبر مبعوث صلى‌الله‌عليه‌وآله را به خاک سپردند، بر اساس خواسته‌های نفسانی خود رفتار کردند، و به هوس‌های خود عمل نمودند، هلاکت باد بر آنها، آیا سخن خدا را (در قرآن آیه 68 سوره قصص) نشنیده‌اند که فرمود:

وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ

: «و پروردگار تو هر چه را بخواهد می‌آفریند، و هر چه بخواهد برمی‌گزیند، آنها در برابر او اختیاری ندارند» [یعنی وقتی که خدا شخصی را به عنوان امام برگزید، مردم در برابر او، اختیاری ندارند، باید از او پیروی کنند].

بلکه این سخن خدا را شنیدند، ولی آنها به راهی رفتند که خداوند (در آیه 46 سوره حجّ) می‌فرماید:

فَإِنَّها لا تَعْمَی الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ

: «چرا که چشمهای ظاهر نابینا نمی‌شوند، بلکه دلهائی که در سینه‌ها جای دارد، بینائی را از دست می‌دهد».

هیهات!! آنها دامن آرزوهای خود را در دنیا گستردند، و مرگ خود را فراموش نمودند، هلاکت و ننگ بر آنها باد، و اعمالشان در تباهی و گمراهی است، پناه می‌برم به تو ای پروردگار، از خرابی و تباهی امور، بعد از آبادی و اصلاح آن».

6- ویژگی‌های پیامبران، در وجود حضرت مهدی عليه‌السلام

و هم او به اسناد خود از ابو هریره نقل می‌کند که گفت: من در حضور پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله بودم، ابو بکر، عمر، فضل بن عبّاس، زید بن حارثه و عبد اللّه بن مسعود نیز حاضر بودند، در این هنگام، حسین عليه‌السلام که کودک بود وارد شد،

الأنوار البهیة، ص: 539

پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله او را گرفت و بوسید و فرمود:

حزقّة حزقّة ترقّ عین بقّة «1» .

آنگاه دهانش را به دهان حسین عليه‌السلام گذاشت و گفت: «خدایا! من این کودک را دوست دارم، پس او را دوست بدار، و کسانی را که او را دوست دارند (نیز) دوست بدار» آنگاه رو به حسین عليه‌السلام کرد و فرمود: «ای حسین! تو امام پسر امام و پدر نه امام هستی که امامان نیکو از نسل تو می‌باشند».

عبد اللّه بن مسعود (ره) به رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله عرض کرد: «این امامانی را که فرمودی در نسل حسین عليه‌السلام هستند، کیانند؟ ».

پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله مدّتی سرش را پائین انداخت و سپس بلند کرد و فرمود:

«ای عبد اللّه، سؤال بزرگ کردی، ولی به تو خبر می‌دهم که این پسرم- در این هنگام پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله دستش را روی شانه حسین عليه‌السلام نهاد- خارج می‌شود از صلبش فرزند مبارکی که همنام جدّش علی عليه‌السلام و «عابد» و نور پارسایان نامیده می‌شود (اشاره به امام سجّاد عليه‌السلام )، و خداوند از صلب علی عليه‌السلام پسری خارج سازد که همنام من، و شبیه‌ترین مردم به من است، علم را می‌شکافد، و به حقّ سخن می‌گوید، و به راستی و درستی امر می‌کند (اشاره به امام باقر عليه‌السلام )، و خداوند از صلب او کلمه حقّ و زبان راستی را خارج می‌سازد.

ابن مسعود پرسید: «ای رسول خدا، نامش چیست؟ ».

رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «به او «جعفر» گویند که در گفتار و کردار، صادق است، هر کس که بر او طعن زند (آسیب رساند) بر من طعن زده، و هر کس که او را ردّ کند مرا ردّ کرده است».

(1) معنی این جمله، تقریبا چنین می‌شود: ای کوچولوی من، ای کوچولوی من، که چشم کوچک نافذ داری، بالا بیا... گوئی رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله ، حسین عليه‌السلام را بالا آورد تا دهانش را به دهان او گذارد... (مترجم)

الأنوار البهیة، ص: 540

___________________________________

در این هنگام «حسّان بن ثابت» وارد شد و شعری را در شأن رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله خواند، گفتار ما با رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله قطع شد، صبح روز بعد با رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله نماز خواندیم، سپس آن حضرت به خانه عایشه رفت و ما را همراه علی بن أبی طالب عليه‌السلام و عبد اللّه به عبّاس به خانه وارد کرد، و عادت آن حضرت این بود که هرگاه کسی سؤال می‌کرد، جواب می‌داد، و اگر کسی سؤال نمی‌کرد، خود آغاز سخن می‌نمود، عرض کردم: «پدر و مادرم به فدایت، ای رسول خدا! آیا به من، در مورد بقیّه خلفاء، از فرزندان حسین عليه‌السلام خبر نمی‌دهی؟ ».

فرمود: «آری این ابو هریره! و خداوند از صلب جعفر عليه‌السلام ، مولود پاک و پاکیزه و گندمگون، میانه، همنام موسی بن عمران خارج می‌سازد».

ابن عبّاس از رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله پرسید: پس از موسی عليه‌السلام کیست؟ ».

فرمود: از صلب موسی عليه‌السلام پسرش علی خارج می‌شود که او را «رضا» گویند، که جایگاه علم و معدن حلم است، آنگاه فرمود: پدرم فدای مقتول در دیار غربت، از صلب او پسرش محمّد که پسندیده است و پاکترین مردم از نظر شکل، و نیکوترین آنها از نظر اخلاق می‌باشد، خارج می‌گردد، که حسبی پاک دارد و راست گفتار است، و از صلب او، پسرش حسن عليه‌السلام خارج می‌گردد که شخصی مبارک و پاک و پاکیزه، و ناطق به حقّ است، و پدر حجّت خدا (حضرت مهدی عجّل اللّه فرجه) می‌باشد.

و یخرج من صلب الحسن قائمنا اهل البیت، یملأها قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما، له هیبة موسی و حکم داود، و بهاء عیسی

: «و از صلب حسن (ع) قائم ما اهل بیت، خارج می‌شود، زمین را همانگونه که پر از جور و ظلم شده، پر از عدل و داد می‌کند، او دارای شکوه موسی (ع) و حکم و قضاوت داود (ع) و چهره درخشان عیسی (ع) است».

سپس این آیه (33 سوره آل عمران) را خواند:

ذُرِّیَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

الأنوار البهیة، ص: 541

: «آنها دودمانی هستند که (از نظر پاکی و کمال) بعضی از بعض دیگر گرفته شده‌اند، و خداوند شنوا و دانا است».

حضرت علی عليه‌السلام عرض کرد: «پدر و مادرم به فدایت، ای رسول خدا! اینها را که نام بردی، چه کسانی هستند؟ ».

پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «ای علی! این نامها، نامهای اوصیاء بعد از تو هستند، و عترت پاک، و نسل مبارک می‌باشند- سپس فرمود- سوگند به آن کسی که جان محمّد- صلى‌الله‌عليه‌وآله - در دست او است، اگر شخصی هزار سال، باز هزار سال بین رکن و مقام (در کنار کعبه) خدا را عبادت کند، سپس در حالی که منکر ولایت (امامت) آنها است نزد من آید، خداوند او را به رو در آتش دوزخ واژگون سازد، هر کس بوده باشد».

ابو علی محمّد بن همام می‌گوید: «براستی عجیب است و بسیار عجیب است، از ابو هریره «1» که مانند این اخبار را روایت می‌کند، سپس فضائل خاندان رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله را منکر می‌شود!! ».

آئین حضرت عبد العظیم عليه‌السلام که مورد قبول امام هادی عليه‌السلام شد

و هم او به اسناد خود از حضرت عبد العظیم حسنی (ره) نقل کرده که گفت:

به حضور آقایم امام هادی عليه‌السلام رفتم، وقتی که نگاهش به من افتاد فرمود:

«مرحبا به تو ای ابو القاسم، تو به حقّ دوست ما هستی».

عرض کردم: «ای پسر رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله ، می‌خواهم دین خودم را بر شما عرضه کنم، که اگر مورد پسند شما است، تا آخر عمر، بر آن استوار بمانم».

فرمود: «عرضه کن ای ابو القاسم»

(1) ابو هریره، یکی از اصحاب رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله است، که به جعل و دروغپردازی- به خاطر تقرّب‌جوئی به دستگاه خلفای وقت- مشهور می‌باشد، کسی که می‌خواهد به ویژگیهای زندگی او آگاه شود، به «کتاب ابو هریره» تألیف علّامه شرف الدّین عاملی (ره) مراجعه کند (محشّی).

الأنوار البهیة، ص541

_______________________________

عرض کردم: من معتقدم که خداوند متعال یکتا است و همتا ندارد، خارج از حدّ ابطال و تشبیه است [یعنی نه در حدّی که برای او صفتی ثابت نکنیم تا به صورت هیچ و باطل شود، و نه در حدّی که برای او وجهی ثابت کنیم که متضمّن تشبیه به مخلوق باشد]، او جسم و صورت و عرض و جوهر، نیست، بلکه جسم بخش جسمها، و صورت‌بخش صورتها، و آفریننده عرض‌ها و جوهرها، و پروردگار هر چیز، و مالک و قرار دهنده و پدیدار کننده همه چیز می‌باشد.

و همانا محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله بنده و رسول او، خاتم پیامبران است، و پیامبری بعد از او، تا روز قیامت نیست، و شریعت او آخرین شرایع است و پس از او شریعتی تا روز قیامت نیست.

و معتقدم که امام و خلیفه و ولیّ امر، بعد از پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله ، امیر مؤمنان علی بن أبی طالب عليه‌السلام است، و سپس امام حسن و امام حسین، و بعد علی بن الحسین، و بعد محمّد بن علی، و جعفر بن محمّد، سپس موسی بن جعفر، و بعد از او علیّ بن موسی، سپس محمّد بن علیّ علیهم‌السلام و بعد از او تو هستی ای مولای من.

امام هادی عليه‌السلام فرمود: «و بعد از من، پسرم حسن عليه‌السلام است، و چگونه است حال مردم به جانشین بعد از او! ».

عرض کردم: چگونه است ای مولای من.

فرمود: «زیرا شخص او (حضرت مهدی عجّل اللّه فرجه) دیده نمی‌شود، و بردن نامش جایز نیست تا خارج شود، و سراسر زمین را همانگونه که پر از جور و ظلم شده، پر از عدل و داد کند».

عرض کردم: اقرار کردم، و معتقدم که: دوست آنها دوست خدا است، و دشمن آنها دشمن خدا است، اطاعت از آنها اطاعت از خدا است، و نافرمانی از آنها نافرمانی از خدا است.

و معتقدم که: معراج پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله حقّ است، و سؤال قبر حقّ

الأنوار البهیة، ص: 543

است، و همانا بهشت حقّ است، آتش دوزخ حقّ است، صراط و میزان حقّ است، و همانا روز قیامت خواهد آمد و شکّی در آن نیست، و خداوند مردگان را از قبرها زنده برمی‌انگیزاند.

و معتقدم: «برنامه‌های واجب، بعد از ولایت، عبارت است از: نماز، زکات، روزه، حجّ، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر».

امام هادی عليه‌السلام فرمود: ای ابو القاسم!

هذا و اللّه دین اللّه الّذی ارتضاه لعباده، فاثبت علیه، ثبّتک اللّه بالقول الثّابت فی الحیوة الدّنیا و فی الآخرة

: «سوگند به خدا، این همان دین خدا است که خداوند آن را برای بندگانش پسندیده است، بر آن استوار باش، خداوند تو را بر قول استوار، در دنیا و آخرت، پابرجا بدارد».

سخن امام جواد عليه‌السلام در شأن حضرت قائم عجّل اللّه فرجه‌

صقر بن ابی دلف می‌گوید: از امام جواد عليه‌السلام شنیدم، فرمود: «امام بعد از من، پسرم علی عليه‌السلام است، امر او امر من است، و سخن او سخن من، و اطاعت از او اطاعت از من می‌باشد، و امام بعد از او پسرش حسن عليه‌السلام است، امر او امر پدرش، و سخن او سخن پدرش، و اطاعت از او، اطاعت از پدرش می‌باشد»، سپس سکوت کرد.

عرض کردم: «ای پسر رسول خدا! امام بعد از حسن عسکری عليه‌السلام کیست؟ »، آن حضرت گریه شدید کرد، سپس فرمود: «همانا بعد از حسن عليه‌السلام ، پسرش قائم به حقّ و منتظر می‌باشد».

عرض کردم: «ای فرزند رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله ، چرا او «قائم» نامیده شده است؟ ».

فرمود: «زیرا پس از آنکه نامش از یادها می‌رود، و بیشتر کسانی که به امامتش معتقد بودند، مرتد می‌شوند، قیام می‌کند».

الأنوار البهیة، ص: 544

عرض کردم: «ای پسر رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله ، چرا او را «منتظر» نامند؟ ».

فرمود: او دارای غیبتی است که ایّام و مدّتش، به درازا می‌کشد، و افراد با اخلاص، انتظار او را می‌کشند، و افراد بی‌عقیده و اهل شکّ، او را انکار می‌کنند، و منکران وجود او را به مسخره می‌گیرند، و آنان که برای ظهورش، وقتی را تعیین می‌کنند، دروغ می‌گویند، و افراد شتابزده هلاک می‌شوند، و آنان که مطیع هستند، نجات می‌یابند».

نام حضرت قائم عجّل اللّه فرجه در لوح فاطمه علیها‌السلام ‌

شیخ مفید (ره) از امام باقر عليه‌السلام نقل می‌کند که جابر بن عبد اللّه انصاری گفت: «به حضور فاطمه علیها‌السلام دختر رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله رفتم، لوحی در خدمتش بود که نامهای اوصیاء و امامان از نسلش، در آن نوشته شده بود، نام دوازده نفر را شمردم، که آخری آنها قائم عجّل اللّه فرجه از فرزندان فاطمه علیها‌السلام بود، سه نفر از آنها به نام «محمّد» و چهار نفر از آنها به نام «علی» ( علیهم‌السلام جمیعا) بودند.

الأنوار البهیة، ص: 545