ترجمه انوارالبهیه

ترجمه انوارالبهیه0%

ترجمه انوارالبهیه نویسنده:
گروه: سایر کتابها

ترجمه انوارالبهیه

نویسنده: مرحوم شیخ عباس قمی
گروه:

مشاهدات: 44145
دانلود: 4210

ترجمه انوارالبهیه
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 111 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 44145 / دانلود: 4210
اندازه اندازه اندازه
ترجمه انوارالبهیه

ترجمه انوارالبهیه

نویسنده:
فارسی

خداوند برای نشان دادن راه درست زندگی و رساندن انسان ها به سعادت دنیوی و اخروی، پیامبران را به میان آن ها فرستاد. حضرت محمد (ص) آخرین پیامبر الهی بود و پس از ایشان، وظیفه هدایت مردم به امامان معصوم (ع) محول شد. در مکتب تشیع حضرت محمد (ص) با حضرت فاطمه (س)، حضرت علی (ع) و 11 امام پس از ایشان، 14 معصوم الهی هستند که این وظیفه را بر عهده داشتند. کتاب حاضر زندگی نامه ای تحلیلی از سیر زندگی، رفتار و ویژگی های خاص این 14 بزرگوار از زمان تولد حضرت محمد (ص) تا غیبت امام زمان (عج) است که توسط محدث بزرگ، مرحوم شیخ عباس قمی (ره) به اجمال نگاشته شده است. کتاب، ترجمه ای از "انوار البهیه فی تواریخ الحجج الالهیه" است.

خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله را به اندازه یک وجب و چهار انگشت از زمین بلند کرد، و آب بر آن پاشید و فرمود:

و السّنّة ان ترشّ علی القبر ماء: «پاشیدن آب بر روی قبر، سنّت است».

18- اجتماع کرّوبیان در مراسم خاکسپاری جنازه پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله

صلى‌الله‌عليه‌وآله در کتاب بصائر الدّرجات از امام صادق عليه‌السلام روایت شده که فرمود:

پس از رحلت پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله ، جبرئیل و فرشتگان و روح که در شب قدر بر زمین فرود می‌آید، کنار قبر رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله آمدند، پرده از روی چشم علی عليه‌السلام برداشته شد، دید از آخر آسمانها تا زمین پر از فرشته است و آنها در غسل دادن پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله با علی عليه‌السلام همکاری می‌کنند، و در نماز بر جنازه پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله و حفر قبر شرکت نموده‌اند، سوگند به خدا کسی جز فرشتگان برای پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله قبر نکند، تا آنکه وقتی جنازه پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله در میان قبر گذاشته شد، فرشتگان با آن چند نفر وارد قبر شدند، و در نهادن جنازه در میان قبر، با آنها شرکت نمودند، آنگاه رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله سخن گفت، و پرده از جلو گوش علی عليه‌السلام برداشته شد و شنید که پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله سفارش او (علی علیه السلام) را به فرشتگان می‌کند.

علی عليه‌السلام گریه کرد و شنید که فرشتگان به پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله عرض می‌کنند: «ما تا آخرین حدّ توان خود در خدمت علی عليه‌السلام هستیم، و در خدمتگزاری به او کوتاهی نمی‌کنیم، او بعد از تو صاحب ما است، جز آنکه پس از این بار، ما را با چشمان خود نخواهد دید».

19- پیوند تنگاتنگ امام علی [ع با پیامبر ص]

عليه‌السلام با پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله در فرازی از یکی از خطبه‌های امام علی عليه‌السلام در نهج البلاغه [خطبه 197] درباره چگونگی رحلت پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله و نماز بر جنازه آن حضرت،

الأنوار البهیة، ص: 50

و مسأله دفن، چنین آمده است:

و لقد علم المستحفظون من اصحاب محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله ...

: «اصحاب و یاران محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله که حافظان و نگهبانان اسرار او هستند، به خوبی می‌دانند که من حتّی یک لحظه به معارضه (با فرمانها و احکام) الهی و پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله برنخاسته‌ام، بلکه با جانبازی در صحنه‌های نبردی که قدمهای شجاعان می‌لرزید و فرار را بر قرار اختیار می‌کردند، با پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله مواسات نمودم، و این شجاعتی است که خداوند مرا به آن گرامی داشته است.

رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله در حالی که سرش بر سینه‌ام قرار داشت، قبض روح گردید».

و لقد سالت نفسه فی کفّی و امررتها علی وجهی: «و جانش در دستم جریان یافت، و آن را به چهره‌ام کشیدم».

من عهده‌دار غسل دادن آن حضرت شدم، فرشتگان مرا در این امر یاری نمودند، و گویا در و دیوار خانه‌اش شیون می‌نمودند. گروهی (از فرشتگان) به زمین می‌آمدند، و گروهی به آسمان می‌رفتند. گوشم از صدای آهسته آنان که بر آن حضرت نماز می‌خواندند خالی نمی‌شد، تا آنگاه که او را در ضریح خود، به خاک سپردیم. بنابراین چه کسی به پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله در هنگام زندگی و مرگ از من سزاوارتر است».

مؤلّف گوید: گاهی گفته می‌شود که منظور از جمله «سیلان نفس» که در بالا ذکر شد، وزیدن آخرین نفس در هنگام قطع نفس‌ها است، و بعضی گفته‌اند منظور از «نفس»، خون پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله است، چرا که گفته شده: رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله هنگام وفات، خون اندکی قی کرد، و علی عليه‌السلام آن را گرفت و به چهره‌اش کشید، خداوند به معنی حقیقی این جمله آگاهتر است.

20- ناگواری شدید روز رحلت پیامبر [ص برای فاطمه س] صلى‌الله‌عليه‌وآله برای فاطمه علیها‌السلام

شیخ مفید (ره) [در کتاب ارشاد] نقل می‌کند: بیشتر مردم در خاکسپاری

الأنوار البهیة، ص: 51

جنازه مطهّر پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله حاضر نبودند، و این به خاطر کشمکش و گفتگوئی بود که بین مهاجرین و انصار درباره خلافت و جانشینی پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله پیش آمده بود. از این رو نماز بر جنازه پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله نیز از بیشتر آنان فوت گردید. [و باز باید گفت: افّ بر تو ای روزگار! که به خاطر ریاست دنیا، حتّی افرادی در خاکسپاری جنازه پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله سرباززدند و نمازشان فوت شد، با اینکه ادّعای مسلمانی می‌کردند!! ].

در آن روز، فاطمه علیها‌السلام از شدّت اندوه فریاد می‌زد:

وا سوأة صباحاه!: «وای از بدی این روز، و چه بد بامدادی که در زندگیم رخ داد! »

أبو بکر این سخن را شنید و به فاطمه علیها‌السلام گفت: «براستی که روز تو، بد روزی است».

ابن عبد ربّه (دانشمند معروف اهل تسنّن) در کتاب «العقد الفرید» از انس بن مالک نقل می‌کند که گفت: هنگامی که از خاکسپاری جنازه مطهّر رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله فارغ شدیم، فاطمه علیها‌السلام به سوی من آمد و فرمود: «ای انس! چگونه دل شما قبول کرد که خاک بر چهره پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله بریزید؟ » سپس فاطمه علیها‌السلام صدا به گریه بلند کرد و فریاد زد:

یا أبتاه! اجاب ربّا دعاه‌یا أبتاه! من ربّه ما ادناه: «ای پدر جان! که دعوت حقّ را اجابت کرد، ای پدر جان که پروردگارش او را به نزد خود برد».

[پایان نور اوّل]

الأنوار البهیة، ص: 52

چند سخن سازنده از پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله

صلى‌الله‌عليه‌وآله [تنظیم از: مترجم]- انّ اللّه یحبّ اذا انعم علی عبد ان یری اثر نعمته علیه و یبغض البوس و التّبؤّس: «خداوند دوست دارد که چون نعمتی به بنده‌اش دهد، اثرش (مانند سخاوت، انفاق، وسعت دادن به زندگی خانه) را در او ببیند، ولی خداوند بنده فقیرنمای گدا صفت را دشمن دارد»

[تحف العقول، ص 60]

- من ارضی سلطانا بما یسخط اللّه، خرج من دین اللّه: «هر کس سلطانی را خوشنود کند، که این خوشنودی موجب خشم خدا گردد، او از مرز دین خدا خارج شده است»

[تحف العقول، ص 61]

- لو کان الدّین معلّقا بالثّریّا لتناوله رجال من ابناء الفارس: «اگر دین به ستاره ثریّا بسته باشد، و در آسمانها قرار گیرد، مردانی از فارس (ایرانیان) آن را در اختیار خود خواهند گرفت»

[مجمع البیان، ج 3، ص 208]

الأنوار البهیة، ص: 53

معصوم دوّم [: حضرت فاطمه زهرا علیها‌السلام ]

اشاره

نگاهی بر زندگی: حضرت زهرا علیها‌السلام

الأنوار البهیة، ص: 54

نور دوّم:

حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها سرور زنان دو جهان، و پاره تن خاتم پیامبران، و مادر امامان معصوم، حضرت فاطمه زهرا علیها‌السلام است، که شاعر در شأن او می‌گوید:

مشکاة نور اللّه جلّ جلاله‌زیتونة عمّ الوری برکاتها: «فاطمه علیها‌السلام چراغدان چراغ نور خداوند متعال است، و زیتون آن چراغ نور می‌باشد که برکات آن همه ما سوی اللّه را فرا گرفته است».

«درودهای خدا بر او و بر پدر و شوهر و فرزندان او باد».

فاطمه علیها‌السلام در روز بیستم جمادی الاولی در چهل و پنجمین سال ولادت پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله [سال پنجم بعثت] دیده به جهان گشود، چنانکه این مطلب از امام باقر عليه‌السلام و امام صادق عليه‌السلام نقل شده است.

در اینجا برای آشنائی با این بانوی ارجمند و گرامی، به مطالب زیر توجّه کنید:

[میلاد و حیات]

1 - سر آغاز تکوین حضرت زهرا عليها‌السلام

علیها‌السلام علّامه مجلسی (ره) در بحار الأنوار نقل می‌کند: روزی پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله در سرزمین ابطح [روی ریگهای مسیر سیل، در بین مکّه و منی] نشسته بودند.

چند نفر از مسلمین مانند عمّار یاسر، منذر بن ضحضاح، أبو بکر، عمر، علی بن

الأنوار البهیة، ص: 55

أبی طالب عليه‌السلام ، عبّاس بن عبد المطّلب و حمزه در محضر آن حضرت بودند.

ناگاه جبرئیل به صورت اصلی خود که بسیار بزرگ بود و بالهایش بر افق مشرق و مغرب گسترده شده بود «1» به حضور پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله آمد و صدا زد:

«ای محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله ! خداوند بزرگ بر تو سلام می‌رساند، و به تو فرمان می‌دهد که چهل روز از خدیجه علیها‌السلام کناره‌گیری کنی! » «2» .

انجام این دستور برای پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله بسیار دشوار بود، چرا که پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله خدیجه علیها‌السلام را دوست داشت، و بسیار به او علاقه‌مند بود.

ناگزیر پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله به این فرمان عمل کرد، چهل روز روزه گرفت، و شبهای آن را با عبادت به سر آورد، تا آنکه روزهای آخر فرا رسید. توسّط عمّار یاسر برای خدیجه علیها‌السلام چنین پیام فرستاد:

«ای خدیجه! مبادا گمان کنی که کناره‌گیری من از تو، از روی بی‌مهری و بی‌اعتنائی است، بلکه پروردگارم مرا به آن فرمان داده است، تا امر خود را اجرا

______________________________

(1) از روایات فهمیده می‌شود که جبرئیل در تمام دوران نبوّت پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله بیش از سه بار با قیافه حقیقی‌اش ظاهر نشد: 1- شب بعثت 2- شب معراج 3- مورد فوق (مترجم).

(2) گویا کناره‌گیری پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله به مدّت چهل روز از خدیجه علیها‌السلام برای آن بود که آن حضرت برای دریافت هدیه الهی که همان وجود مقدّس فاطمه علیها‌السلام باشد، آماده گردد، چنانکه در زیارتنامه فاطمه زهرا علیها‌السلام آمده:

و صلّ علی البتول الطاهرة... فاطمة بنت رسولک و بضعة لحمه و صمیم قلبه و فلذة کبده و النّخبة منک له و التّحفة خصصت بها وصیّة

: «خدایا درود بفرست بر بتول پاک... فاطمه دختر رسول خودت، و پاره تن و آرامبخش قلب او و جگرگوشه او و برگزیده‌ای از تو برای او، و تحفه‌ای که آن را به وصیّ خود اختصاص دادی»

این گونه کناره‌گیری بیانگر مقام بس ارجمند حضرت زهرا علیها‌السلام است که قلم از تحریر و تبیین آن عاجز است (مؤلّف).

الأنوار البهیة، ص: 56

__________________________________

کند، بنابراین مبادا جز خیر و سعادت گمان دیگری کنی، همانا خداوند هر روز چندین بار به وجود تو بر فرشتگان بزرگش مباهات می‌کند. بنابراین [وقتی که شب شد] در خانه را ببند و در بستر خود استراحت کن، و من در خانه فاطمه بنت اسد (مادر علی علیه السلام) هستم.

خدیجه علیها‌السلام روزی چند بار از فراق پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله غمگین می‌شد، تا آنکه آن چهل روز به پایان رسید. در این هنگام جبرئیل نزد پیامبر اسلام صلى‌الله‌عليه‌وآله آمد و گفت:

«ای محمّد! خداوند متعال سلام می‌رساند و به تو فرمان می‌دهد که برای دریافت تحیّت و هدیه‌اش [وجود مقدّس فاطمه علیها‌السلام ] آماده باش.

پیامبر: ای جبرئیل! آن هدیه الهی چیست؟

جبرئیل: من هم به آن آگاهی ندارم.

پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله در این حال بود که میکائیل [فرشته مقرّب دیگر الهی] از آسمان فرود آمد، طبقی که روی آن را با پارچه سندس یا استبرق بهشتی پوشانده بود همراه داشت، آن طبق را پیش پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله نهاد. در این هنگام جبرئیل بر پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله وارد گردید و گفت:

«ای محمّد! خداوند، پروردگارت امر فرموده که امشب با این غذا، افطار کنی».

حضرت علی عليه‌السلام می‌فرماید: پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله هر شب هنگام افطار به من امر می‌فرمود: در خانه را باز بگذارم، تا هر کس مایل است وارد خانه شود [از غذای پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله بهره‌مند گردد، با توجه به اینکه آن حضرت در آن وقت در خانه ابو طالب، یعنی در خانه علی عليه‌السلام بود].

من در کنار در خانه نشستم، رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله تنها وارد خانه شد، هنگامی که سرپوش را از روی طبق برداشت، یک خوشه خرما و یک خوشه

الأنوار البهیة، ص: 57

انگور «1» در آن دید، از آنها میل فرمود تا سیر شد، و آب هم آشامید، سپس دست خود را برای شستشو دراز کرد، جبرئیل آب بر دست مبارکش ریخت، و میکائیل شستشو داد، و اسرافیل با دستمالی دست آن حضرت را خشک کرد، سپس باقیمانده غذا با ظرف آن به سوی آسمان بالا رفت، آنگاه پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله برای ادای نماز [نافله] برخاست.

جبرئیل نزد رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله آمد و گفت: اکنون نماز بر تو حرام است «2» تا به خانه نزد خدیجه علیها‌السلام بروی و با او همبستر شوی، زیرا خداوند با خود عهد کرده که در این شب، از صلب تو فرزندانی پاک بیافریند. در این هنگام پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله پس از چهل روز کناره‌گیری برخاست و به سوی خانه خدیجه علیها‌السلام روانه گردید.

2- خاطره جالب آن شب، از زبان خدیجه عليها‌السلام

علیها‌السلام خدیجه علیها‌السلام می‌گوید: من در این مدّت، به تنهائی انس گرفته بودم، وقتی شب می‌شد، سرم را می‌پوشاندم و پرده را می‌آویختم، و در خانه را می‌بستم و نماز خود را می‌خواندم، و چراغ را خاموش نموده و به بستر برای استراحت می‌رفتم، ولی در آن شب نه خواب بودم و نه بیدار که ناگهان پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله آمد، و حلقه در را زد و صدا زدم: «کوبنده در کیست، که جز محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله کسی آن را نمی‌کوبد؟ ».

رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله با بیان شیرین و کلام دلنشین فرمود: «ای خدیجه! در را باز کن، من محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله هستم».

______________________________

(1) شاید اختصاص به «خرما و انگور» به خاطر منافع بسیاری است که در این دو وجود دارد. و شاید انتخاب این دو میوه، اشاره به کثرت نسل فاطمه علیها‌السلام و کثرت برکات این نسل است، به علاوه درختهای این دو میوه، از زیادی گل آدم عليه‌السلام آفریده شده‌اند (مترجم).

(2) ظاهر این است که منظور، نماز نافله است، زیرا آن حضرت، نماز واجب خود را قبل از افطار، انجام می‌داد (مؤلّف).

الأنوار البهیة، ص: 58

با شادی و خشنودی برخاستم و در را گشودم و آن حضرت وارد خانه شد، آن حضرت هرگاه وارد خانه می‌شد، ظرف آب می‌طلبید و وضو می‌گرفت و به طور اختصار دو رکعت نماز می‌خواند، و سپس به بستر خود می‌رفت، ولی آن شب آب نخواست و آماده نماز نشد، بازوی مرا گرفت و به بستر خود برد، وقتی که از مضاجعت برخاست، سوگند به خدا آن حضرت از من دور نشده بود که نور فاطمه علیها‌السلام را در رحم خود و سنگینی حمل را احساس کردم «1» .

3- ایّام بارداری خدیجه عليها‌السلام

علیها‌السلام شیخ صدوق (ره) در کتاب امالی به سند خود از مفضّل بن عمر نقل می‌کند که گفت: «از امام صادق عليه‌السلام پرسیدم: ولادت فاطمه زهرا علیها‌السلام چگونه بود؟ ».

در پاسخ فرمود: «هنگامی که خدیجه علیها‌السلام با رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله ازدواج کرد، زنان قریش [از روی عناد و دشمنی که با پیامبر صلّی اللّه علیه

______________________________

(1) ما از این فراز تاریخی، موضوع بسیار مهم و ژرفی را کشف می‌کنیم و آن این است که برنامه سرآغاز ولادت حضرت زهرا علیها‌السلام با سایر فرزندان پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله فرق داشت، و آن این بود که پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله با برنامه چهل روزه خود (که شبها عبادت می‌کرد و روزها روزه می‌گرفت) جنبه‌های معنوی خود را بالا برد، و جنبه جسمانی او تضعیف گردید، وانگهی با غذای بهشتی خرما و انگور، مرحله دیگری از معنویّت بر این برنامه معنوی و عرفانی افزوده شد، و در نتیجه بر اساس قانون مسلّم وراثت، که خصلتهای پدر و مادر به فرزند منتقل می‌شود، اصل مایه و سلّول اولیّه حیاتی پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله ، از انرژیهای ما وراء موادّ خاکی (خرما و انگور بهشتی) ترکیب شده بود، و اتصال او به مبدأ و ارتباط او با ذات پاک خدا در آن چهل روز، در موقعیت بسیار بالا و وصف‌ناپذیر قرار داشت، و این چنین موقعیتی، طبق قانون وراثت، به حضرت زهرا علیها‌السلام منتقل شد، و لذا امتیازی که حضرت زهرا علیها‌السلام در میان فرزندان دیگر پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله داشت این است که وجود فاطمه علیها‌السلام آمیزه‌ای از خاصیّت وحی و نبوّت شده بود، بنابراین پدران و مادران در سطح توان خود، باید به طهارت اولین خشت زندگی فرزندان آینده، توجّه عمیق کنند (مترجم).

الأنوار البهیة، ص: 59

________________________________

و آله داشتند] از خدیجه علیها‌السلام دوری کردند و او را تنها گذاشتند، نزد او نمی‌رفتند و بر او سلام نمی‌کردند، حتّی نمی‌گذاشتند زنی با او تماس بگیرد.

خدیجه علیها‌السلام وحشت زده شد، به طوری که به شدّت غمگین و پریشان گردید، از این رو که مبادا آنها بر اثر کینه شدید به رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله آسیب برسانند، هنگامی که خدیجه علیها‌السلام به فاطمه علیها‌السلام حامله شد، فاطمه علیها‌السلام در رحم او با او سخن می‌گفت و او را دلداری می‌داد، و به صبر و استقامت دعوت می‌کرد.

خدیجه علیها‌السلام این موضوع را از پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله پنهان می‌داشت، روزی آن حضرت وارد خانه شد، شنید که خدیجه علیها‌السلام با فاطمه علیها‌السلام گفتگو می‌کند، به خدیجه علیها‌السلام فرمود: «با چه کسی سخن می‌گوئی؟! ».

خدیجه علیها‌السلام عرض کرد: «فرزندی که در رحم دارم، با من سخن می‌گوید و مونس تنهائی من است».

پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله فرمود: «ای خدیجه! این جبرئیل است به من خبر می‌دهد که آن فرزند، دختر است، و او است نسل پاک و پرمیمنت، و خداوند بزودی نسل مرا از او قرار خواهد داد، و امامان از نسل او به وجود می‌آیند که خداوند پس از انقضاء وحی، آنها را خلفاء و جانشینان رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله قرار می‌دهد».

حضرت خدیجه علیها‌السلام به همین ترتیب [که همواره با فرزندش در رحم گفتگو می‌کرد و... ] ایّام بارداری را می‌گذراند تا آنکه ولادت فاطمه علیها‌السلام نزدیک شد.

4- ماجرای ولادت ملکوتی حضرت زهرا عليها‌السلام

علیها‌السلام امام صادق عليه‌السلام در ادامه سخن فرمود: هنگامی که وضع حمل

الأنوار البهیة، ص: 60

خدیجه علیها‌السلام نزدیک شد، برای زنان قریش و بنی هاشم پیام فرستاد که آماده شوید و مرا در وضع حمل یاری کنید، چنانکه عادت زنان است، در چنین وقتی از همدیگر کمک می‌طلبند، ولی زنان قریش و بنی هاشم به جای جواب مثبت، برای خدیجه علیها‌السلام پیام دادند: «تو سخن ما را نشنیدی و با محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله یتیم ابو طالب که فقیر بود ازدواج کردی، از این رو نزد تو نمی‌آئیم و هرگز تو را یاری نخواهیم کرد» «1» .

خدیجه علیها‌السلام از این پیام، غمگین شد [ولی خداوند او را غریب و تنها نگذاشت] ناگهان دید چهار بانوی گندمگون و بلند قد که شباهت به زنان بنی هاشم داشتند، نزد خدیجه علیها‌السلام آمدند.

خدیجه علیها‌السلام از دیدن ناگهانی آنها هراسان شد، یکی از آنها به خدیجه علیها‌السلام عرض کرد: «غمگین مباش، ما از سوی خدا به سوی تو آمده‌ایم، ما خواهران تو هستیم، من ساره (همسر ابراهیم- ع) هستم، و این آسیه دختر مزاحم که در بهشت همنشین تو است، آن دیگری مریم دختر عمران است، و آن یکی کلثم خواهر موسی عليه‌السلام است، خداوند ما را نزد تو فرستاد تا در هنگام وضع حمل که زنان نیاز به کمک دارند، تو را کمک کنیم.

در این وقت، یکی از آنها در جانب راست خدیجه علیها‌السلام ، و دیگری در طرف چپ او، و سوّمی در روبروی او، و چهارمی در پشت سر او قرار گرفتند، و فاطمه علیها‌السلام در این هنگام پاک و پاکیزه به دنیا آمد.

5- نخستین سخن فاطمه عليها‌السلام

علیها‌السلام با ولادت فاطمه علیها‌السلام نور تابناکی از او برخاست و بر همه خانه‌های

______________________________

(1) این فراز، بیانگر آن است که دشمنی قریش و بنی هاشم در سالهای اول بعثت آنچنان شدید بود که حتّی زنان آنها، در چنین حالتی که زنان همدیگر را حمایت می‌کنند، اظهار دشمنی کردند و آن حضرت را غریب گذاشتند (مترجم)

الأنوار البهیة،

_____________________________________

مکّه تابید، و شرق و غرب زمین را روشن کرد.

در این هنگام ناگاه ده بانو از حوریان بهشتی که در دست هر کدام طشت بهشتی و آفتابه‌ای پر از آب کوثر بود، وارد شدند. آن بانوئی که در پیش روی فاطمه علیها‌السلام بود، آب کوثر را گرفت و فاطمه علیها‌السلام را با آن شستشو داد، و دو جامه سفید که از شیر سفیدتر و از مشک عنبر خوشبوتر بود، بیرون آورد، بدن فاطمه علیها‌السلام را با یکی از آنها پوشانید، و دیگری را مقنعه و روسری او قرار داد، و آنگاه فاطمه علیها‌السلام را به سخن گفتن دعوت کرد، فاطمه علیها‌السلام به یکتائی خدا و رسالت پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله گواهی داد و چنین گفت:

اشهد ان لا اله الّا اللّه و انّ أبی رسول اللّه سیّد الأنبیاء، و انّ بعلی سیّد الأوصیاء و ولدیّ سیّدا الاسباط

: «گواهی می‌دهم که معبودی جز خدای یکتا و بی‌همتا نیست، و اینکه پدرم رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله سرور پیامبران، و شوهرم سرور اوصیاء، و دو فرزندم (حسن و حسین علیهما السّلام) دو آقای سبطها هستند».

سپس فاطمه علیها‌السلام به هر یک از آن چهار زن سلام کرد و آنها را به نامشان خواند، و آنها با روی شاد و خندان، به فاطمه علیها‌السلام توجّه کردند، و حوریان و اهل آسمان، مژده ولادت فاطمه علیها‌السلام را به همدیگر می‌دادند، و در آسمان نوری درخشان آشکار شد که فرشتگان چنین نور پرفروغی را قبلا ندیده بودند.

آنگاه بانوان، به خدیجه علیها‌السلام گفتند: «فرزند خود را که پاک و پاکیزه و پرمیمنت و مبارک است، و از او نسل پربرکت پدید می‌آید بگیر».

خدیجه علیها‌السلام دخترش فاطمه علیها‌السلام را با شادی و سرور، در آغوش گرفت، و پستان در دهان او گذاشت، شیر جاری شد، فاطمه علیها‌السلام از آن پس به طور سریع و چشمگیر رشد و نمو نمود. الأنوار البهیة 62 6 - گوشه‌ای از فضائل فاطمه س..... ص: 62

الأنوار البهیة، ص: 62

6- گوشه‌ای از فضائل فاطمه عليها‌السلام

علیها‌السلام فاطمه علیها‌السلام یکی از افراد کساء «1» و مباهله «2» بود، و کسی بود که در سختترین زمان در راه خدا (از مکّه به مدینه) هجرت کرد، و از افرادی است که آیه تطهیر (32 احزاب) در شأن آنها نازل گردید، که جبرئیل افتخار می‌کرد که از جمله آنها است، و خداوند به صداقت و پاکی آنها گواهی داد.

فاطمه علیها‌السلام مادر امامان معصوم عليه‌السلام و یادگار رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله است که نسل پاک پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله تا روز قیامت از او باقی می‌ماند. او سرور زنان دو جهان از پیشینیان و آیندگان است. او یکی از چهار نفری است که در قیامت سواره وارد محشر می‌شوند، و کتاب «مصحف» از آن اوست که در نزد امامان عليه‌السلام می‌باشد.

فاطمه علیها‌السلام در گفتار و سخن، شبیه‌ترین افراد نسبت به پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله بود و شیوه زندگی او همانند شیوه زندگی رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله بود، و راه رفتنش همچون راه رفتن پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله بود. هنگامی که به حضور رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله می‌آمد، آن حضرت از او با احترام وافر استقبال می‌کرد، دستهای زهرا علیها‌السلام را می‌بوسید، و او را در جای خود می‌نشاند، و هرگاه رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله بر فاطمه علیها‌السلام وارد می‌شد، فاطمه علیها‌السلام برمی‌خاست و از پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله استقبال گرم می‌کرد، و دستش را می‌بوسید. پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله بسیار فاطمه علیها‌السلام را می‌بوسید، و هرگاه مشتاق بوی بهشت می‌شد، او را می‌بوئید و می‌فرمود:

فاطمة بضعة منّی من سرّها فقد سرّنی، و من ساءها فقد ساءنی، فاطمة اعزّ

______________________________

(1) اهل کساء؛ همان اجتماع پیامبر و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم‌السلام است که در زیر یک عبا اجتماع کردند، و جبرئیل آیه تطهیر (32 احزاب) را در شأن آنها نازل کرد.

(2) منظور، دعا و نفرین با علمای مسیحی است بر این اساس که خداوند هر که را باطل است عذاب کند، چنانکه در آیه مباهله (61 آل عمران) این مطلب بیان شده است.

الأنوار البهیة، ص: 63

____________________________________

النّاس الیّ

: «فاطمه علیها‌السلام پاره تن من است، کسی که او را شاد کند، مرا شاد کرده است، و کسی که او را ناراحت کند مرا ناراحت نموده است. فاطمه علیها‌السلام عزیزترین انسانها در نزد من است».

و سخنان دیگری که بیانگر علاقه بسیار پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله به فاطمه علیها‌السلام است «1» .

مرحوم شیخ کلینی (ره) از محمد بن سنان روایت کرده که گفت: من در محضر امام جواد عليه‌السلام بودم، و موضوع اختلافاتی را که در بین شیعیان پدیدار شده بود، به آن حضرت عرض کردم، به من فرمود:

«ای محمّد! خداوند همواره در یکتائی و بی‌همتائی خود، یکتا و بی‌همتا است، سپس خداوند محمّد و علی و فاطمه علیهم‌السلام را آفرید و آن سه (در عالم نور) هزاران سال ماندند، پس از آن خداوند همه موجودات را آفرید، و محمّد و علی و فاطمه ( علیهم‌السلام ) را بر آفرینش موجودات گواه گرفت، و اطاعت ایشان را بر تمام موجودات جاری نمود، و امور موجودات را به ایشان (محمّد و علی و فاطمه علیهم‌السلام ) واگذار کرد، پس آنان حلال می‌کنند آنچه را که بخواهند، و حرام می‌کنند آنچه را که بخواهند، و آنان نمی‌خواهند مگر آنچه را که خدا بخواهد. سپس امام جواد عليه‌السلام فرمود:

یا محمّد هذه الدّیانة من تقدّمها مرق، و من تخلّف عنها محق و من لزمها لحق خذها الیک یا محمّد

: «ای محمّد بن سنان! این عین دیانت است، هر کس (بر اثر تندروی) از آن جلو بیفتد، از دین خارج شده است، و هر کس که بر اثر کندی از آن عقب بیفتد،

______________________________

(1) مانند اینکه: به فاطمه علیها‌السلام خطاب کرده می‌فرمود: یا حبیبة أبیها: «ای محبوب و دوست پدرش». ما در شرح حال فاطمه علیها‌السلام کتابی بنام «بیت الأحزان... » نوشته‌ایم (مؤلّف). خوشبختانه این کتاب با بهترین شکل، توسّط مترجم این کتاب، ترجمه و منتشر شده است (مترجم)

الأنوار البهیة، ص: 64

____________________________________

هلاک شده است، و هر کس ملازم آن باشد، به حق می‌رسد. ای محمّد! این سخن را یاد بگیر و نگه دار» «1» .

______________________________

(1) بعضی از این گونه روایات فهمیده‌اند که خداوند، جعل احکام را به امامان علیهم‌السلام واگذار کرده است، به این معنی که آنها بر اساس مصالح و مفاسدی که می‌بینند، می‌توانند احکام پنج‌گانه (حرام، واجب، مباح، مستحب و مکروه) را خودشان قرار داده و قانون‌گذاری کنند.

ولی مرحوم آیت اللّه العظمی محقّق بهبهانی (ره) در حاشیه خود بر رجال، چنین عقیده‌ای را به «غلات شیعه» نسبت داده است. بنابراین باید روایت فوق را این گونه معنی کرد که: محمّد و علی و فاطمه علیهم السلام، مخزن خواست خدا هستند، هر چه را خدا حرام کند آنها حرام می‌کنند و هر چه را او حلال کند، آنها حلال می‌کنند، از این رو در آخر روایت فوق آمده: و لن یشاءوا إلّا ان یشاء اللّه: «آنها چیزی جز خواست خدا را نمی‌خواهند»

الأنوار البهیة، ص: 65