ترجمه انوارالبهیه

ترجمه انوارالبهیه0%

ترجمه انوارالبهیه نویسنده:
گروه: سایر کتابها

ترجمه انوارالبهیه

نویسنده: مرحوم شیخ عباس قمی
گروه:

مشاهدات: 44136
دانلود: 4210

ترجمه انوارالبهیه
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 111 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 44136 / دانلود: 4210
اندازه اندازه اندازه
ترجمه انوارالبهیه

ترجمه انوارالبهیه

نویسنده:
فارسی

خداوند برای نشان دادن راه درست زندگی و رساندن انسان ها به سعادت دنیوی و اخروی، پیامبران را به میان آن ها فرستاد. حضرت محمد (ص) آخرین پیامبر الهی بود و پس از ایشان، وظیفه هدایت مردم به امامان معصوم (ع) محول شد. در مکتب تشیع حضرت محمد (ص) با حضرت فاطمه (س)، حضرت علی (ع) و 11 امام پس از ایشان، 14 معصوم الهی هستند که این وظیفه را بر عهده داشتند. کتاب حاضر زندگی نامه ای تحلیلی از سیر زندگی، رفتار و ویژگی های خاص این 14 بزرگوار از زمان تولد حضرت محمد (ص) تا غیبت امام زمان (عج) است که توسط محدث بزرگ، مرحوم شیخ عباس قمی (ره) به اجمال نگاشته شده است. کتاب، ترجمه ای از "انوار البهیه فی تواریخ الحجج الالهیه" است.

چگونگی شهادت حضرت زهرا عليها‌السلام

اشاره

عليه‌السلام [در اینجا به چند مطلب از حوادث مقارن شهادت حضرت زهرا علیها‌السلام توجّه کنید]:

1- گفتار دردمندانه و پرمحبّت علی [ع به فاطمه س]

عليه‌السلام به فاطمه علیها‌السلام فاطمه علیها‌السلام بعد از رحلت رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله ، در روز سه‌شنبه 3 جمادی الثّانی سال 11 هجری وفات کرد «1» این مطلب را علّامه طبرسی از امام صادق عليه‌السلام نقل می‌کند.

و در کتاب روضة الواعظین [ابن فتّال نیشابوری] و غیر آن، روایت شده، فاطمه علیها‌السلام به طور شدید بیمار شد، و چهل روز همچنان بیمار بود تا اینکه وفات کرد. هنگامی که احساس کرد که وفاتش نزدیک شده است، امّ ایمن [خدمتگزار مخلص و بسیار والامقام] و اسماء دختر عمیس «2» را طلبید، و آنها را به سراغ حضرت علی عليه‌السلام فرستاد تا او را حاضر کنند.

______________________________

(1) بعضی گویند: آن حضرت، 75 روز بعد از رحلت رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله وفات کرد، و بعضی نقل کرده‌اند که چهار ماه بعد از رحلت رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله وفات نمود، و اقوال دیگری که مورد توجّه شیعه نیست (مترجم).

(2) اسماء دختر عمیس خثعمی همان بانوئی است که با شوهر اوّلش جعفر طیّار به حبشه هجرت کرد. بعد از جعفر با أبو بکر ازدواج نمود، و بعد از أبو بکر با علی عليه‌السلام ازدواج نمود. و خدا فرزندی از علی عليه‌السلام به او داد که نامش را یحیی گذاردند. الأنوار البهیة، ص: 66

_________________________________

حضرت علی عليه‌السلام با دریافت پیام فاطمه علیها‌السلام نزد او آمد، فاطمه علیها‌السلام به او گفت: «ای پسر عمو! من احساس می‌کنم که بزودی از دنیا می‌روم، و هر لحظه در انتظار ملحق شدن به پدرم هستم، اموری در قلبم هست، تو را به آن امور وصیّت می‌کنم».

علی عليه‌السلام فرمود: ای دختر رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله آنچه را دوست داری، به من وصیّت کن. آنگاه علی عليه‌السلام بالای سر فاطمه علیها‌السلام نشست، و هر کس را که در خانه بود بیرون کرد.

فاطمه علیها‌السلام گفت: ای پسر عمو! هرگز از من دروغ و خیانتی ندیده‌ای، و از آن روز که با تو معاشرت کرده‌ام، هیچ‌گاه ندیده‌ای که با تو مخالفت کرده باشم.

امیر مؤمنان عليه‌السلام در پاسخ فرمود:

معاذ اللّه انت اعلم باللّه و ابرّ و اتقی و اکرم و اشدّ خوفا من اللّه ان اوبخک بمخالفتی...

: «نه هرگز، پناه به خدا! تو داناتر به خدا هستی، و نیکوکارتر و پاکتر و پرهیزکارتر و بزرگوارتر و ترسناکتر به خدا می‌باشی از اینکه من تو را به مخالفت با من سرزنش نمایم، جدائی و فراق تو بسیار بر من سخت است، ولی مرگ امری است که ناگزیر باید به آن تن داد، سوگند به خدا مصیبت جانسوز رحلت رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله را بر من تازه کردی، وفات و فراق تو برای من بسیار سخت و بزرگ است، انّا للّه و انّا الیه راجعون در مورد مصیبتی که بسیار رنج‌آور و پردرد و جانسوز است، سوگند به خدا این مصیبتی است که دارای تسلیت نیست، و فاجعه‌ای است که قابل جبران نیست».

2- وصیّتهای حضرت زهرا عليها‌السلام

علیها‌السلام آنگاه علی عليه‌السلام و فاطمه علیها‌السلام ساعتی با هم گریستند، و علی عليه‌السلام سر فاطمه علیها‌السلام را به سینه‌اش گرفت، سپس فرمود: اکنون

الأنوار البهیة، ص: 67

وصیّتهای خود را آنچه می‌خواهی برای من بگو، که مطابق آن رفتار خواهم کرد، و دستور تو را بر کارهای خودم، مقدّم می‌دارم.

فاطمه علیها‌السلام فرمود: «ای پسر عموی رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله ! خداوند بهترین پاداش را از جانب من به تو عنایت فرماید»، آنگاه چنین وصیّت کرد:

1- بعد از من با «امامه» دختر خواهرم زینب ازدواج کن «1» .

2- تابوتی (مناسب و پوشاننده بدن) برایم فراهم کن.

3- هیچ‌کس از کسانی که در حقّ من ظلم کردند و حقّ مرا غصب نمودند، در تجهیز جنازه‌ام حاضر نشوند.

4- هیچ‌کدام از آنها که به من ظلم کردند و پیروانشان (! ) در نماز بر جنازه‌ام شرکت ننمایند.

5- جنازه‌ام را شبانه، هنگامی که دیده‌های مردم در خواب فرو رفته، به خاک بسپار.

در کتاب مصباح الأنوار، از امام صادق عليه‌السلام روایت شده، فرمود:

هنگامی که فاطمه علیها‌السلام در ساعات آخر عمر قرار گرفت، به علی عليه‌السلام چنین وصیّت کرد: هنگامی که از دنیا رفتم:

1- غسل بدن مرا خودت به عهده بگیر و (به کفن) تجهیز کن.

______________________________

(1) امامه دختر ابو العاص بن ربیع است. پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله او را که دختر دخترش زینب بود، بسیار دوست می‌داشت. حضرت علی عليه‌السلام مطابق وصیت حضرت زهرا علیها‌السلام با او ازدواج کرد، و از او دارای فرزندی به نام محمّد شد که در کربلا به شهادت رسید. پس از شهادت علی عليه‌السلام ، معاویه از او خواستگاری کرد، او جواب ردّ داد و با مغیرة بن نوفل از اصحاب علی عليه‌السلام ازدواج کرد و سرانجام در سال 50 هجری از دنیا رفت (اقتباس از ریاحین الشّریعه، ج 3، ص 350)- مترجم.

الأنوار البهیة، ص:

____________________________________

2- خودت بر جنازه‌ام نماز بخوان.

3- خودت مرا در میان قبر بگذار، و لحد مرا بچین، و بر قبرم خاک بریز و روی قبر را صاف کرده و مساوی با زمین هموار کن.

4- آنگاه در کنار سرم، مقابل صورتم بنشین و:

فاکثر من تلاوة القرآن و الدّعاء فانّها ساعة یحتاج المیّت الی انس الاحیاء، و انا استودعک اللّه

: «و بسیار قرآن بخوان و دعا کن، چرا که آن ساعت، ساعتی است که میّت به مأنوس گرفتن با زندگان، نیاز دارد، و من تو را به خدا می‌سپارم».

5- تو را در مورد فرزندانم سفارش می‌کنم که به آنها خوبی کن.

سپس دخترش امّ کلثوم را به سینه‌اش چسبانید، و به او فرمود: «هنگامی که این دختر به حدّ بلوغ رسید، اثاثیّه خانه، مال او باشد، و خداوند نگهدارش گردد».

هنگامی که حضرت زهرا علیها‌السلام از دنیا رفت، امام علی عليه‌السلام به تمام وصیّتهای حضرت زهرا علیها‌السلام عمل کرد.

3- گریه زهرا [س برای مظلومیّت علی ع]

علیها‌السلام برای مظلومیّت علی عليه‌السلام هنگامی که علی عليه‌السلام به بالین زهرا علیها‌السلام آمد، فاطمه علیها‌السلام گریه کرد، علی عليه‌السلام به او چنین فرمود:

یا سیّدتی ما یبکیک؟

: «ای سرور من، چرا گریه می‌کنی؟ »

فاطمه علیها‌السلام در پاسخ گفت:

ابکی لما تلقی بعدی

: «گریه‌ام به خاطر مصائبی است که بعد از من با آن ملاقات خواهی کرد»

حضرت علی عليه‌السلام به او فرمود:

لا تبکی فو اللّه انّ ذلک لصغیر عندی فی ذات اللّه

: «گریه نکن، سوگند به خدا این مصائب در راه خدا (به خاطر آنکه برای

الأنوار البهیة، ص: 69

خداست) در نزدم کوچک و ناچیز است»

4- لحظه‌های غمبار شهادت زهرا عليها‌السلام

علیها‌السلام امّ سلمی همسر ابو رافع «1» می‌گوید: هنگامی که فاطمه علیها‌السلام در بستر بیماری و وفات قرار گرفت، من از او پرستاری می‌کردم. روزی صبح علی عليه‌السلام بیرون رفته بود و من در آرام نمودن ناراحتی بیماری او می‌کوشیدم، به من فرمود: آب برایم فراهم کن تا غسل کنم. آب آماده نمودم.

برخاست و غسل بسیار نیکو انجام داد، سپس لباسهای نو خود را پوشید، آنگاه به من فرمود: بسترم را در وسط اطاق پهن کن، آنگاه رو به قبله خوابید، و فرمود: «من از دنیا می‌روم، غسل نمودم، و دیگر کسی مرا برهنه نکند»، سپس صورتش را روی دستش نهاد و از دنیا رفت. صلوات خدا بر او باد».

و مطابق روایت دیگر: فاطمه علیها‌السلام به اسماء دختر عمیس فرمود:

«اندکی صبر کن و در انتظار من باش، سپس مرا صدا بزن، اگر جواب تو را ندادم، بدان که به پدرم پیوسته‌ام».

اسماء اندکی صبر کرد، سپس فاطمه علیها‌السلام را صدا زد، ولی جوابی نشنید، صدا زد:

یا بنت محمّد المصطفی، یا بنت اکرم من حملته السّماء، یا بنت خیر من وطأ الحصی، یا بنت من کان من ربّه قاب قوسین او ادنی

: «ای دختر محمّد مصطفی، ای دختر بهترین انسانهائی که آسمان او را (در شب معراج به سوی عالم بالا) حمل کرد، ای دختر برترین کسی که بر روی زمین راه

______________________________

(1) گویا منظور همان ابو رافع است که غلام آزادشده رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله بود، و آن هنگام که او خبر مسلمان شدن عبّاس (عموی پیامبر) را به پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله مژده داد، آن حضرت او را آزاد نمود.

الأنوار البهیة، ص

_____________________________________

رفت، ای دختر کسی که در شب معراج به جایگاه خاصّ قرب الهی رسید».

ولی باز جواب نشنید. اسماء روپوش را از صورت زهرا علیها‌السلام کنار زد، ناگاه دریافت که فاطمه علیها‌السلام به لقاء اللّه شتافته است، از شدّت ناراحتی خود را به روی فاطمه علیها‌السلام انداخت و او را می‌بوسید و عرض می‌کرد: «ای فاطمه! وقتی که به حضور پدرت رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله رفتی، سلام مرا به او برسان»، سپس اسماء گریبانش را پاره کرد و سراسیمه از خانه بیرون دوید.

5- علی و حسن و حسین [ع در کنار جنازه زهرا س]

علیهم‌السلام در کنار جنازه زهرا علیها‌السلام اسماء در بیرون خانه در مسیر راه، حسن و حسین عليه‌السلام را ملاقات کرد. آنها پرسیدند: «مادر ما کجاست؟ ».

اسماء، سخنی نگفت.

آنها وارد خانه شدند، ناگهان دیدند مادرشان رو به قبله دراز کشیده است.

حسین عليه‌السلام مادرش را حرکت داد، ناگهان دریافت که مادرش از دنیا رفته است، به برادرش حسن عليه‌السلام رو کرد و گفت:

«ای برادرم! خدا در مورد مادرم به تو اجر بدهد» (آجرک اللّه فی الوالدة).

حسن عليه‌السلام خود را روی مادر افکند، گاهی او را می‌بوسید، و گاهی می‌گفت: «ای مادرم! با من سخن بگو، قبل از آنکه روح از بدنم بیرون رود».

حسین عليه‌السلام پیش آمد و پاهای مادرش را می‌بوسید و می‌گفت:

«مادرم! من پسرت حسین هستم، قبل از آنکه قلبم شکافته شود و بمیرم، با من سخن بگو!

اسماء به حسن و حسین عليه‌السلام عرض کرد: «ای پسران رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله ! نزد پدرتان بروید و آن حضرت را از وفات مادرتان، با خبر سازید».

حسن و حسین علیهما السّلام از خانه بیرون رفتند در حالی که فریاد می‌زدند:

الأنوار البهیة، ص: 71

یا محمّداه! یا احمداه! الیوم جدّد لنا موتک اذ ماتت امّنا

: «آه! ای محمّد! ای احمد! صلى‌الله‌عليه‌وآله امروز مصیبت فقدان تو برای ما تجدید شد، چرا که مادرمان از دنیا رفت».

سپس نزد پدرشان علی عليه‌السلام که در مسجد بود آمدند، و وفات مادر را به او خبر دادند.

امام علی عليه‌السلام آنچنان از این خبر تکان‌دهنده، ناراحت شد که بی‌حال به زمین افتاد، آب به صورتش پاشیدند تا اینکه حالش خوب شد، در حالی که می‌گفت:

بمن العزاء یا بنت محمّد، کنت بک اتعزّی، ففیم العزاء من بعدک

: «ای دختر محمّد، به چه کسی خود را تسلیت بدهم، تا زنده بودی، مصیبتم را به تو، تسلیت می‌دادم، اکنون بعد از تو چگونه آرام گیرم».

روایت‌کننده می‌گوید: علی عليه‌السلام حسن و حسین عليه‌السلام را با خود برداشت و با هم وارد خانه فاطمه علیها‌السلام شدند، دیدند اسماء در بالین زهرا علیها‌السلام گریه می‌کند و می‌گوید: «ای یتیمان محمّد! صلى‌الله‌عليه‌وآله ما بعد از پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله ، مصیبت خود را به فاطمه علیها‌السلام تسلیت می‌دادیم» اکنون چه کنیم؟! ».

[بودی چراغ خانه‌ام یا زهراتاریک شد کاشانه‌ام یا زهرا

ای نوگل پژمرده‌ام یا زهراسیلی ز دشمن خورده‌ام یا زهرا

گوید حسین کو مادرم یا زهراکو مادر غم‌پرورم یا زهرا]

6- نامه‌ای در بالای سر فاطمه عليها‌السلام

علیها‌السلام حضرت علی عليه‌السلام روپوش را از روی صورت زهرا علیها‌السلام کنار زد، ناگاه نامه‌ای را در بالای سر فاطمه علیها‌السلام مشاهده نمود و دید در آن نوشته:

بنام خداوند بخشنده مهربان- این چیزی است که فاطمه دختر رسول خدا

الأنوار البهیة، ص: 72

صلى‌الله‌عليه‌وآله به آن وصیت کرده است که:

1- فاطمه [ علیها‌السلام ] گواهی می‌دهد که معبودی جز خدای یکتا نیست.

2- محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله بنده و پیامبر خدا است.

3- بهشت و دوزخ حقّ است، و تردیدی در برپا شدن قیامت نیست و خداوند مردگان را از قبر برمی‌انگیزاند.

4- ای علی! من فاطمه دختر رسول خدا هستم، خداوند مرا همسر تو گردانید، تا در دنیا و آخرت، از آن تو باشم، تو از همه به من برتر و نزدیکتر هستی.

حنّطنی و غسّلنی، و کفّنّی باللّیل و صلّ علیّ، و ادفنّی باللّیل، و لا تعلم احدا، و استودعک اللّه، و اقرأ علی ولدی السّلام الی یوم القیامة

: «مرا شبانه حنوط کن و غسل بده، و شبانه مرا کفن کن و نماز بر من بخوان، و مرا شبانه به خاک بسپار و به هیچ‌کس خبر نده، ترا به خدا می‌سپارم، و به فرزندانم تا روز قیامت سلام برسان».

7- گریه و شیون مردم در سوگ زهرا عليها‌السلام

علیها‌السلام روایت‌کننده می‌گوید: مردم مدینه یک صدا شیون کردند، زنان بنی هاشم در خانه فاطمه علیها‌السلام اجتماع نمودند، و یکجا صدای گریه بلند کردند، به گونه‌ای که نزدیک بود از صدای شیون آنها سراسر مدینه به لرزه در آید، و آنها ناله‌کنان می‌گفتند:

یا سیّدتاه! یا بنت رسول اللّه!

: «ای بانوی بزرگوار ما، ای دختر رسول خدا! ».

مردم همانند یال اسب، ازدحام کرده و به حضور علی عليه‌السلام می‌آمدند. آن حضرت نشسته بود، و حسن و حسین عليه‌السلام در پیش رویش گریه می‌کردند، و مردم از گریه آنها به گریه افتادند.

امّ کلثوم (یکی از دختران زهرا علیها‌السلام ) در حالی که نقاب بر چهره و روپوش بلند بر تن داشت و گریه گلوی او را گرفته بود بی‌تابانه از خانه بیرون آمد و

الأنوار البهیة، ص: 73

فریاد می‌زد:

یا أبتاه! یا رسول اللّه! الآن حقّا فقدناک فقدا لا لقاء بعده ابدا

: «ای بابا، ای رسول خدا! اکنون حقّا تو را از دست دادیم، به طوری که بعد از آن هرگز تو را ملاقات نمی‌کنیم».

مردم از هر سو آمدند و به گرد هم نشستند و منتظر شدند که جنازه مطهّر حضرت زهرا علیها‌السلام از خانه بیرون آید، و با هم بر آن جنازه نماز بخوانند.

ابو ذر (ره) از خانه بیرون آمد، و به مردم گفت: «پراکنده شوید، زیرا حرکت دادن جنازه حضرت زهرا علیها‌السلام تا شب به تأخیر افتاد»، مردم برخاستند و پراکنده شدند.

8- ماجرای غم‌انگیز غسل و کفن فاطمه علیها‌السلام ، و نماز بر او

چون آخرهای شب شد، علی عليه‌السلام جنازه زهرا علیها‌السلام را غسل داد، هنگام غسل، هیچ کس حاضر نبود، جز حسن، حسین، زینب، ام کلثوم ( علیهم‌السلام ) و فضّه کنیز آنها، و اسماء دختر عمیس (ره).

و در روایت ورقه آمده، امام علی عليه‌السلام فرمود: «سوگند به خدا، غسل و کفن کردن زهرا علیها‌السلام را به عهده گرفتم، او را در میان پیراهنش بدون آنکه پیراهنش را از تنش بیرون آورم، غسل دادم، به خدا سوگند او را مبارک و پاک و پاکیزه یافتم، سپس از باقیمانده حنوط پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله ، او را حنوط کردم، و کفن نمودم، هنگامی که تصمیم گرفتم بند کفن را ببندم، صدا زدم: «ای امّ کلثوم! ای زینب! ای سکینه! ای فضّه! ای حسن و ای حسین؛

هلمّوا تزوّدوا من امّکم فهذا الفراق و اللّقاء فی الجنّة

: «بیائید و از مادرتان توشه بردارید، که هنگام فراق است، و ملاقات در بهشت است» حسن و حسین علیهما السّلام به پیش آمدند، و با آه و ناله فریاد می‌زدند:

«آه! چه شعله پرحسرت و اندوهی که هرگز خاموش شدنی نیست، در مورد فراق جدّمان محمّد مصطفی صلى‌الله‌عليه‌وآله و مادرمان فاطمه زهرا علیها‌السلام

الأنوار البهیة، ص: 74

ای مادر حسن، ای مادر حسین! هنگامی که با جدّمان محمّد مصطفی صلى‌الله‌عليه‌وآله ملاقات کردی، سلام ما را به او برسان، و به او بگو ما در دنیا بعد از تو یتیم ماندیم».

امیر مؤمنان علی عليه‌السلام می‌فرماید:

انّی اشهد اللّه انّها قد حنّت و انّت و مدّت یدیها و ضمّتهما الی صدرها ملیّا و اذا بها تف من السّماء ینادی یا ابا الحسن ارفعهما عنها فلقد ابکیا و اللّه ملائکة السّماوات...

: «من خدا را گواه می‌گیرم که فاطمه علیها‌السلام ناله جانکاه کشید، و دستهای خود را دراز کرد، و فرزندانش را مدّتی به سینه‌اش چسبانید، ناگاه شنیدم هاتفی از آسمان صدا زد ای علی! عليه‌السلام حسن و حسین علیهما السّلام را از سینه مادرشان بلند کن، که سوگند به خدا، این حالت، فرشتگان آسمان را به گریه انداخت، که همانا دوست مشتاق دوست است».

آنگاه حسن و حسین علیهما السّلام را از سینه مادرشان بلند کردم.

روایت شده: کثیر بن عبّاس در اطراف کفن حضرت زهرا علیها‌السلام چنین نوشت:

تشهد ان لا إله الّا اللّه و انّ محمّدا رسول اللّه

: «فاطمه به یکتائی خدا و اینکه محمّد صلى‌الله‌عليه‌وآله رسول خدا است، گواهی می‌دهد» «1»» .

9- تشییع کنندگان حضرت زهرا علیها‌السلام و خاکسپاری او

هنگامی که چشم‌ها در خواب فرو رفت و پاسی از شب گذشت، علی عليه‌السلام ،

______________________________

(1) بنابراین که نوشته‌اند: کثیر بن عبّاس در سال دهم هجرت، چند سال قبل از رحلت پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله متولّد شد (کحل البصر، ص 108) مطلب فوق بعید به نظر می‌رسد، زیرا کثیر هنگام شهادت زهرا علیها‌السلام کمتر از دو سال داشته است (مترجم).

الأنوار البهیة، ص: 75

____________________________________

حسن عليه‌السلام ، حسین عليه‌السلام ، عمّار یاسر، مقداد، عقیل، زبیر، ابو ذر، سلمان، بریده و چند نفر از خواصّ بنی هاشم، جنازه حضرت زهرا علیها‌السلام را از خانه بیرون آورده، و بر آن نماز خواندند و در دل شب، جنازه او را به خاک سپردند.

حضرت علی عليه‌السلام در اطراف قبر حضرت زهرا علیها‌السلام صورت هفت قبر دیگر ساخت، تا قبر او شناخته نشود [و به نقلی، صورت چهل قبر را در قبرستان بقیع ساخت].

روایت شده: هنگامی که امام علی عليه‌السلام جنازه حضرت زهرا علیها‌السلام را به خاک سپرد، زمین قبر را مساوی با زمین مجاور هموار نمود، دست خود را از خاک و غبار پاک نمود؛

هاج به الحزن فارسل دموعه علی خدّیه

: «احساسات پراندوهش به جوش آمد، اشکهایش بر گونه‌هایش جاری شد» [گویا بی‌تاب شد و نتوانست خود را نگهدارد، متوجّه قبر رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله شد و پس از سلام، با او درد دل کرد که هم اکنون خاطر نشان می‌شود].

10- سلام دردمندانه علی [ع به رسول خدا ص]

عليه‌السلام به رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله حضرت علی عليه‌السلام پس از دفن زهرا علیها‌السلام در حالی که اشک می‌ریخت به جانب قبر شریف رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله توجّه کرده و چنین گفت:

السّلام علیک یا رسول اللّه عنّی و عن ابنتک النّازلة فی جوارک، و السّریعة اللّحاق بک، قلّ یا رسول اللّه تجلّدی، الّا انّ فی التّأسّی لی بعظیم فرقتک و فادج مصیبتک موضع تعزّ...

: «سلام بر تو ای رسول خدا، از جانب خودم و دخترت، که هم اکنون در جوارت فرود آمد، و به سرعت به تو پیوست، ای رسول خدا صبرم از فراق

الأنوار البهیة، ص: 76

دختر برگزیده‌ات کم شده و طاقتم از دست رفته است، ولی پس از روبرو شدن با فاجعه عظیم رحلت تو، هر گونه مصیبتی به من برسد کوچک است، یادم نمی‌رود که با دست خود پیکرت را در قبر نهادم، و هنگام رحلت، سرت بر سینه‌ام بود که روح تو پرواز کرد».

انّا للّه و انّا الیه راجعون...

: «ای پیامبر خدا! امانتی را که به من سپرده بودی، به تو برگردانده شد، امّا اندوه من همیشگی است، و شبهایم را با بیداری به سر می‌برم، تا اینکه به تو بپیوندم، بزودی دخترت تو را آگاه خواهد کرد که امّت تو به ستم کردن، هم رأی شدند، چگونگی حال را بی‌پرده از او بپرس، وضع چنین است در حالی که هنوز چندان فاصله‌ای با زمان حیات تو نیفتاده و یادت فراموش نشده است.

و السّلام علیکما سلام مودّع، لا قال و لا سئم فان انصرف فلا عن ملالة، و ان اقم فلا عن سوء ظنّ بما وعد اللّه الصّابرین...

: «سلام من بر هر دو شما، سلام وداع‌کننده، نه سلام کسی که ناخشنود یا خسته دل باشد، اگر از خدمت تو بازمی‌گردم، از روی ملالت و خستگی نیست، و اگر در کنار قبرت اقامت گزینم، نه به خاطر سوء ظنّی است که از وعده نیک خدا در مورد صابران دارم» «1» .

11- پاداش سلام بر پیامبر [ص و فاطمه س]

صلى‌الله‌عليه‌وآله و فاطمه علیها‌السلام شیخ طوسی (ره) از یزید بن عبد الملک، و او توسّط پدرش از جدّش نقل می‌کند که گفت: به حضور فاطمه علیها‌السلام رفتم، او آغاز به سلام نمود، سپس فرمود: «برای چه اوّل صبح به اینجا آمده‌ای؟ ».

عرض کردم: آمده‌ام برکت را از در خانه شما به دست آورم.

فرمود: «پدرم خبر داد که هر کس بر او و بر من، سه روز سلام کند، خداوند بهشت را بر او واجب گرداند».

______________________________

(1) این سخن در نهج البلاغه خطبه 203 آمده است (مترجم).

الأنوار البهیة، ص: 77

عرض کردم: آیا سلام در هنگامی که پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله و شما در حال حیات هستید این پاداش را دارد؟ یا شامل بعد از حیات نیز می‌شود؟

فرمود: هم در حال حیات و هم بعد از آن، این پاداش را خواهد.

و در کتاب بحار الأنوار، از کتاب مصباح الأنوار، روایت شده که امام علی عليه‌السلام فرمود: فاطمه علیها‌السلام نقل کرد که رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله به من فرمود:

من صلّی علیک غفر اللّه له و الحقه بی‌حیث کنت من الجنّة

: «کسی که درود بر تو فرستد، خداوند او را بیامرزد، و او را به من در آن مقامی که در بهشت هستم، ملحق می‌سازد».

[پایان نور دوّم]

الأنوار البهیة، ص: 78

چند سخن سازنده از حضرت زهرا عليها‌السلام

( علیها‌السلام ) [تنظیم از: مترجم] جعل اللّه طاعتنا نظاما للملّة، و امامتنا امانا من الفرقة

: «خداوند، «اطاعت» (خاندان رسالت) را برای حفظ نظام اجتماع، قرار داد و «امامت» و رهبری ما را باعث ایمنی از اختلاف و پراکندگی، مقرّر فرمود»

[اعیان الشّیعه، ط جدید، ج 1، ص 316]

- پیامبر اکرم (ص) از حضرت زهرا (س) پرسید: «چه چیز برای زن بهتر است؟ » حضرت زهرا (ع) در پاسخ فرمود:

ان لا تری رجلا و لا یراها رجل

: «نه او مرد بیگانه را ببیند، و نه مرد بیگانه او را بنگرد»

[بیت الاحزان، ص 22]

- فرازی از دعای حضرت زهرا (س) چنین بود:

اللّهمّ ذلّل نفسی فی نفسی، و عظّم شأنک فی نفسی، و الهمنی طاعتک و العمل بما یرضیک و التّجنّب لما یسخطک یا ارحم الرّاحمین

: «خدایا! خودم را در پیش خودم کوچک کن، و مقام خودت را در نزد من بزرگ فرما، و اطاعت و عمل به چیزی را که موجب خشنودی تو و دوری از چیزی که موجب خشم تو است، را بر من الهام کن»

[اعیان الشّیعه، ط جدید، ج 1، ص 323]

الأنوار البهیة، ص: 79