در محضر آیت الله بهجت

در محضر آیت الله بهجت0%

در محضر آیت الله بهجت نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: اخلاق اسلامی

در محضر آیت الله بهجت

نویسنده: محمد حسین رخشاد
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 38657
دانلود: 2758

توضیحات:

در محضر آیت الله بهجت
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 13 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 38657 / دانلود: 2758
اندازه اندازه اندازه
در محضر آیت الله بهجت

در محضر آیت الله بهجت

نویسنده:
فارسی

خدا لعنت کند کسانی را که مسلمانان را تسلیم بهایم و درندگان نمودند! و کار به آن جا منجر شد که مسلمان ها حتی در بلاد خود هم باید از بلاد کفر دستور بگیرند.

192 نوکر و ارباب! و صلیب بر گردن!

نقل کردند: شاه (312) یک ساعت با کارتر تلفنی صحبت کرد آیا سخن نوکر با ارباب غیر از فرمان و فرمانبرداری چیز دیگری است؟! ما را در دست کفار ذلیل کردند. عجیب این که میان ما رقص و شادی می کنند که کار ما بالا گرفته و از رییس جمهور آن ها مدال گرفته ایم، و یا در فلان مجلس کرسی داریم، و از این گونه غلط کاری ها؟! و دیگری در حجاز با انگلیسی ملعون ایستاده در حالی که آن ملعون در گردن این ملعون صلیب آویخته و با هم عکس گرفته اند!

193 گنج داریم و گدایی می کنیم!

کار ما به این جا رسیده که با داشتن قرآن، زیر بار کفار می رویم! خدا لعنت کند به کسانی که با رشوه خواری، کفار را بر بلاد اسلامی مسلط و مسلمانان را تسلیم بهایم و درندگان کردند! چه رشوه ای که ی کی بدهند و هزار بگیرند، آیا این رشوه است؟! غلط است که اسم رشوه بر آن بگذاریم. آیا این کارها از روی اضطرار و ناچاری است تا گفته شود: رفع ما اضطروا الیه (313) (آن چه امت من در انجام آن ناچارند... از آنان برداشته شده است.) آن را اشمل می شود؟! آیا نمی توانیم در خانه ها و بلاد خود بنشینیم؟ آیا ناچاریم که با آن ها هم پیمان شویم؟! آیا بزرگان و مشایخ ما مسلمانان (314) از روی ناچاری چنین کاری کردند؟! ما مسلمانان با این که چنین گنجی (315) داریم، گویا نداریم و از دست داده ایم! و از سوی دیگر دشمنان خود راهم کالعدم حساب کرده ایم. سنی ها قرآن را کالعدم شمردند و ما شیعیان، امام و عترت! را اعتقاد داریم ولی عملا کالعدم حساب کرده ایم و تابع سازمان ملل و فرمان او - که تابع زور است - هستیم.

194 دعا، سلاح مؤمن در برابر دشمنان

آیا ما که در اسلحه سازی و تجهیزات نظامی از کفار عقبیم، باید در دعا هم مؤ خر باشیم؟! در روایات آمده است:

الدعا سلاح المؤمن. (316)

دعا، اسلحه ی مؤمن است.

و در بعضی دعاها داریم:

اللهم، انک اقرب من دعی. (317)

خدایا، تو نزدیکترین کسی هستی که می توان از او چیزی خواست. یعنی خدا قریب و مجیب است. خداوند متعال در قرآن می فرماید:

( و اذا سالک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان ) (318)

هرگاه بندگان من درباره ی من پرسیدند، [ بگو:] من نزدیکم و دعای هر کس را که مرا بخواند، اجابت می کنم.

اما دعا باشد، نه لقلقه ی زبان و صورت دعا، و دعای تائب، یعنی این که دعا کردن بعد از عزم بر ترک گناهانی که می کردیم و بنابر انجام آن چه نمی کردیم، زیرا دعای تائب مقبول است، نه دعا برای رفع گرفتاری های موانع سر راه و توفیق انجام کارهای بد گذشته!

وقت دعا، حالت سرافکندگی و غصه و حسرت است. ملاحظه می فرمایید که خداوند متعالی درباره ی حالت کافر در دم مرگ و در روز جزا می فرماید:

( و انذرهم یوم الحسرة اذا قضی الامر و هم فی غفلة و هم لا یؤ منون، و لوتری اذا المجرمون ناکسوا رءوسهم عند ربهم ) (319)

و آنان را از روز حسرت بیم ده، آن هنگام که فرمان ما اجرا می گردد و آنان در حال غفلت هستند و ایمان نیاورده اند. ای کاش می دیدی آن هنگام که گناه کاران نزد پروردگارشان سر به زیر افکنده اند!

دعا، تصمیم بر ترک مخالفت و عزم بر ترک گناه است، که:

مالی کلما قلت ??صلحت سریرتی و قرب من مجالس التوابین مجلسی، عرضت لی بلیة ازالت قدمی و حالت بینی و بین خدمتک؟! (320)

چه شده است مرا که هرگاه با خود می گویم باطنم اصلاح شده و با توبه کنندگان همنشین شده ام، بلایی بر من پیش می آید و میان من و بندگی تو فاصله ایجاد می کند؟!

حال توجه و دعا، راحتی و روح است است؛ که:

و فی مناجاتک انسی و راحتی. (321)

و مناجات با تو مایه ی انس و راحتی من است.

195 سید جمال الدین اسد آبادی هم برای همین کشته شد

در جنگ جهانی اول به مصطفی کمال - که صدر اعظم دولت عثمانی بود - رشوه و وعده ی ریاست دادند تا قدرت سلطان عثمانی را تجزیه کند و از بین ببرد، و دولت عثمانی منحصر به ترکیه گردد. بدین ترتیب دولت عثمانی مغلوب انگلیس شد، و ترکیه به دست مصطفی کمال افتاد چنان که عراق و حجاز نیز به دست انگلیس افتاد. آیا مصطفی کمال مسلمان بود؟ کسی که قرآن را مسخره می کرد و روز یکشنبه را تطعیل رسمی اعلام نمود!

دولت عثمانی آن قدر در جنگ دوم جهانی قدرت داشت که اعلام بی طرفی نمود، یعنی نا با متفقین بود و نه با روسیه، خدا می داند این چه قدر بر له اسلام بود.

سید جمال الدین اسدآبادی هم برای همین کشته شد که می خواست برای قوت و قدرت دولت اسلامی ایران را به دولت عثمانی ملحق کند، ولی نمی دانست که ایران دست روس است و با ایران معاهده دارد و آن ها نمی گذارند چنین کاری عملی شود. بله، بساط مخالفت با انبیا عليهم‌السلام جنگ و خونریزی است.

اما حالا چه باید بکنیم؟ اگر وظیفه خود را بدانیم که چه باید کنیم و چه نکنیم، راحتیم، و به وظیفه ی خود عمل می کنیم، هر چند اگر وظیفه ی ما این باشد که با ناراحتی ها بسازیم.

196 ابتلائات، مقدمهه تضرع و بندگی است

باید از آن چه می باید بگوییم، که نگفتیم، یا از آن چه باید نگوییم، گفتیم، و یا از این که در فلان مکان یا زمان می باید فلان کار را بکنیم و نکردیم، یا نکنیم و کردیم، استغفار کنیم؛ زیرا تلف مال نسبت به تلف نفوس اهون، (322) و تلف نفوس نسبت به تلف دین اهون است. یک میلیارد، هزینه ی سه روز جنگ آن هم از کیسه ی خود ملت شوخی نیست. از هزار سال پیش ائمه ی ما از این گونه ابتلائات خبر داده اند و راه خلاص و نجات از آن ها را هم برای ما بیان فرموده و نشان داده اند. و فرموده اند فلان دعا، از جمله دعای فرج را بخوانید، و آن را از نشانه های مؤمن شمرده اند، و نیز فرموده اند که به طور کلی در همه ابتلائات و اختلافات، راه علی عليه‌السلام راه نجات است.

چه کرده ایم که این گونه ابتلائات بر ما وارد می شود؟! ابتلائات، مقدمه ی ضراعات و بندگی است. خداوند می فرماید:

( فلولآ اذ جا هم باسنا تضرعوا ) (323)

ای کاش آن هنگام که گرفتاریی از سوی ما به آنان رو می آورد، به تضرع و زاری می پرداختند!

197 تقلید از اهل بیت عليهم‌السلام لازمه یعمل به حدیث ثقلین

به طور قطع حدیث ثقلین ثابت است، و مرجع ما مسلمانان بعد از رحلت حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ثقلین (قرآن و عترت) هستند، و همه باید در احکام عملیه از عترت فتوی بگیریم، و همه باید از این خانواده تقلید کنیم. و مسایل مورد ابتلا (وضو و نحوه ی آن و چگونگی نماز و حج و روزه و...) را باید از عترت بپرسیم؛ و گرنه به حدیث ثقلین عمل نکرده ایم؛ و کار نداریم که صحابه چه گونه بودند و یا این که به شیوخ آن ها بد بگوییم. هر کدام در برابر عمل خود نزد خدا و صاحب کار (324) مورد بازخواست قرار خواهند گرفت، و به دیگران مربوط نیست. اجمالا باید با دوستان رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و اهل بیت او عليهم‌السلام دوست، و با دشمنان آنان دشمن باشیم.

198 بیان فضایل اهل بیت عليهم‌السلام در مجالس عیدالزهرا - علیها السلام

در مجالسی که به مناسبت حضرت فاطمه عليها‌السلام برقرار می شود، (325) شایسته است فضایل و مناقب اهل بیت، به خصوص حضرت زهرا عليهم‌السلام بیان گردد؛ و برگزاری مجالس خنده بدون ذکر فضایل آن ها خوب نیست؛ زیرا چه بسا با یک کلمه ی مهمل اشخاصی به تردید بیفتند، به خصوص در زمان ما که اهل تسنن در میان ما هستند و چه بسا وسایل ضبط و استراق سمع داشته و از گفتار و کردار و افراد، و از صحنه ها عکسبرداری کنند، و ممکن است این کارها موجب اذیت آزار و یا قتل شیعیانی که در بلاد و کشورهای دیگر در اقلیت هستند، گردد. در این صورت اگر یک قطره ی خون از آن ها ریخته شود، ما مسبب آن و یا شریک جرم خواهیم بود.

از راه هایی که مرحوم آقای بروجردی رحمه‌الله نیز همین راه را می رفتند، همان بیان مشترکات میان ما و عامه و ترک مطاعن و یا لعن و سب آشکار آن هاست. که از جمله بیان حدیث معروف و مشهور بین فریقین یعنی حدیث ثقلین است.

199 مدارای امیرالمؤمنین و سید الشهدا عليهما‌السلام با دشمنان

در صفین وقتی لشکر معاویه بر آب مسلط شدند، آب را بر آن حضرت و اصحابش بستند، اما وقتی که حضرت مسلط شد، به آن ها آب داد و مانع نشد. (326) آیا تا به حال دیده ی ا شنیده شده که کسی در وقت جنگ، به دشمن خود آب بدهد؟!

در زمان پادشاهی روسیه، در جنگ جهانی اول هر چه لشکر برای جنگ با آلمان می رفتند بر نمی گشتند، یک بار وقتی قطار پر از جوان می خواست برای جنگ حرکت کند، مادران آن ها جلوی قطار خوابیدند تا مانع حرکت او شوند، از مسکو کسب تکلیف کردند، دستور رسید که با قطار از روی مادرها عبور کنید.

معمول بود که در وقت جنگ و حمله چند نفر نگهبان می گذاشتند تا کسی فرار نکند؛ اما امام حسین عليه‌السلام در شب عاشورا فرمود:

انتم فی حل من بیعتی. (327)

بیعت خود را از شما برداشتم.

این قوم با من کار دارند، هر که می خواهد برود. تعداد لشکر امام حسین عليه‌السلام در شب عاشورا قریب هزار نفر بود، شب عاشورا ده نفر، ده نفر بعضی با خداحافظی، و بعضی حتی بدون خداحافظی از رکاب آن حضرت دور شدند و رفتند! (328)

هم چنین سید الشهدا عليه‌السلام به حضرت مسلم رحمه‌الله فرموده بود که با مهربانی رفتار کند، و شاید سبب کشته شدن و شهادت حضرت مسلم، همین بوده که اذن جنگ نداشته و گرنه در دارالاماره و مقر ابن زیاد بیشتر از بیست نفر نبود و حضرت مسلم می توانست آن ها را محاصره کند.

200 امت مقدس تر از پیامبر

هیچ تا به حال دیده و یا شنیده شده که امتی از پیغمبر خود مقدس تر باشد! ولی بزرگان عامه به نظرشان رسید که پیغمبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در وقت وفات می خواهد تمام شیرهایی را که دوشیده (329) با نصب علی عليه‌السلام به خلافت، از بین ببرد، لذا جلوی دهانش را گرفتند و گفتند:

ان الرجل لیهجر (330)

این مرد هذیان می گوید!

201 مناظره ی آلوسی و مرحوم مظفر

در بغداد مجلس مناظره ای بین علمای فرقه های اسلامی تشکیل دادند، از علمای عامه آلوسی، عالم بزرگ سنی ها، و از علمای شیعه مرحوم مظفر (331) در مجلسی حضور داشتند. و المجلس غاص باهله.؛ (مجلس از شیعه و سنی پر بود.) آلوسی به نمایندگی از عامه رو کرد به شیخ مظفر رحمه‌الله و گفت:

شیخنا، مسالة.؛ اجازه می دهید سئوال کنم؟

مرحوم مظفر فرمود: سئوال کن. آلوسی پرسید:

ما تقولون فی امر النبی صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ابابکر بالصلاة بالقوم؟

درباره ی دستور پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به ابوبکر که [ به جای خود] برای مردم نماز جماعت بخواند، چیست؟

اگر مرحوم مظفر در جواب می گفت: سند این سخن ضعیف است، یا دلالت بر خلافت ندارد، از هر جهت آلوسی او را می پیچاند و بالاخره جواب روشن نمی شد، و به نظر می رسید که حق با آن ها است؛ ولی مرحوم مظفر بدون تامل (332) فرمود:

ان الرجل لیهجر. (333) ؛ قطعا این مرد هذیان می گوید!

واقعا این جواب در این جا معجزه است، آلوسی نتوانست نفس بکشد و حرفی بزند، لذا خاموش شد:

فکانما القم حجرا! گویی سنگ در دهان او انداختند!

و با همین سئوال و جواب، ختم جلسه اعلام شد!

آلوسی با این که اهل فضل است و در کتاب تفسیر خود مطالب معقولی ذکر می کند، ولی وقتی به مساله ی امامت می رسد گویی همان شخص فاضل نیست و حرف های رکیک و عامیانه می زند!

202 آیا ما حق کشی نمی کنیم؟!

اگر ما جای خلفای بنی امیه و بنی عباس - که خلافت را از اهلش غصب نمودند - بودیم و توانایی داشتیم رادع و مانعی از نابودی دشمنان خود نداشتیم و شرایط و قدرت و امکاناتی که برای آن ها فراهم بود، برای ما هم فراهم می شد؛ آیا مانند آن ها عمل نمی کردیم؟! الان چه می کنیم؟ آیا حق کشی نمی کنیم؟!

از خدا می خواهیم که مورد چنین امتحانی قرار نگیریم، البته اگر مورد امتحان قرار گرفتیم نیز از خدا می خواهیم که ما را حفظ نماید. انسان در مقام امتحان یا مانند سلمان رحمه‌الله و در اعلی علیین قرار می گیرد و یا مانند یزید و معاویه از هالکین و در اسفل سافلین.

203 تواضع در برابر حق

یکی از بزرگان که به خاطر جلالت قدرش احتمال می رفت بعد از محمد بن عثمان بن سعید جای حسین بن روح به نیابت خاص تعیین شود، با کمال ادب و احترام دو زانو در مقابل حسین بن روح رحمه‌الله قرار گرفت؛ (334)

آیا ما نیز در وقت امتحان چنین هستیم و در مقابل حق خاضعیم؟!

204 تواضع علی بن جعفر در برابر امام جواد عليهما‌السلام

جناب علی بن جعفر با این که در سن و سال، جد حضرت امام جواد عليه‌السلام به شمار می آمد و از طرفی عموی آن حضرت بود، در برابر آن حضرت تواضع و اظهار کوچکی می نمود، و نسبت به آن حضرت مراعات ادب و احترام می کرد، و شاید نعلین حضرت را پیش پای آن حضرت جفت می نمود. وقتی مورد اعتراض قرار گرفت، فرمود: خداوند، با این سن و سال، لیاقت چنین مقام (335) را به من نداده است. (336)

205 محل دفن و مزار علی بن جعفر عليه‌السلام

سئوال: آیا علی بن جعفر (337) در قم (آخر خیابان چهارمردان) (338) دفن شده اند؟

جواب: شاید آن علی بن جعفر که ذکر کردیم از آبا و اجداد علی بن جعفری باشد که در قم مدفون است، زیرا آن علی بن جعفر که عموی حضرت امام رضا عليه‌السلام و ثقه جلیل القدر است، ده ساله بود که امام صادق عليه‌السلام وفات نمود، و امامان دیگر عليهم‌السلام تا امام جواد عليه‌السلام را درک کرد و ساکن عریض - که محلی در نزدیکی مدینه است - بود و در آن جا دفن شده است. (339)

206 لزوم احتیاط در فتنه های آخر الزمان

سئوال: از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم درباره ی آخر الزمان و فتنه های آن نقل شده که فرموده اند: تشخیص تکلیف در آن زمان مشکل است. پس چه باید کرد؟

جواب: اگر به دست آوردن تکلیف مشکل باشد، احتیاط کردن که مشکل نیست. باید توقف کرد و احتیاط نمود. ریختن خون مردم و هتک اعراض آن ها و از بین بردن اموال و دین آن ها شوخی نیست، برای ما اتمام حجت شده است.

207 چه می شد اگر تمام مسلمانان به یک رساله عمل می کردند؟!

چه طور می شد اگر تمام مسلمانان به یک رساله عمل می کردند؛ ولی بزرگان عامه به پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم که ضبط صوت وحی بود، گفتند:

ان الرجل لیهجر. (340)

قطعا این مرد هذیان می گوید!

در حقیقت به وحی و خداوند که صاحب صوت بود، نسبت هذیان دادند.

امام صادق عليه‌السلام در روایتی به بعضی از اصحاب خود فرمود: اگر خوف آن را نداشتم که در دست دشمنان قرار گیرد، کتابی به شما شیعیان می دادم که با وجود آن به هیچ چیز نیاز نداشته باشید، و آن کتاب شما را از هر چیز دیگر مستغنی و بی نیاز می کرد. (341)

یعنی نه تنها نیاز شما را در فروع، بلکه در همه چیز بر طرف می کرد.

فینبغی الاحتیاط و التوقف فی فتن آخر الزمان التی هی کقطع اللیل المظلم، حتی یظهر الطریق الحق. و الاحتیاط مقدور لکل احد، و هو عمدة السلاح لاهل الایمان، و الناجی هو الثابت فی الایمان، الداعی بتعجیل الفرج، الملازم للاعتقاد بجمیع المعتقدات الحقة.

پس در فتنه های آخر الزمان که مانند پاره های شب تاریک هستند، شایسته است احتیاط و توقف نمودن تا راه حق روشن گردد. و همگان توان احتیاط را دارند، و آن عمده سلاح اهل ایمان است، و تنها کسی (در این فتنه ها) نجات می یابد که در ایمان خود استوار بوده و برای تعجیل فرج دعا کند و در اعتقاد به تمام عقاید حقه ملتزم و استوار باشد.

208 پیشنهاد ترک مخاصمه از سوی امام حسین عليه‌السلام

آن روز که میثم تمار را به بالای دار بردند، چه گناهی داشت؟! حضرت سیدالشهدا چه گناه و جرم و غرمی (342) داشتند که پیشنهاد آن حضرت را قبول نکردند و عمر سعد گفت:

اشهدوا لی عند الامیر انی من رمی. (343)

نزد امیر (عبیدالله بن زیاد) گواهی دهید که من اولین کسی بودم که [ به سوی حسین عليه‌السلام ] تیر پرتاب نمودم.

و سرانجام او را شهید کردند، و در نتیجه بعد از این جریان بر و فاجر با یزید بد شدند و به او لعن و نفرین کردند. آنان حضرت را بین السلة و الذلة؛ (344) (یا جنگ و شمشیر و یا ذلت و خواری) مخیر نمودند و نزول بدون شرط و قید بر حکم و تسلیم ذلت بار را از آن حضرت خواستند: ان تنزل علی حکم الامیر عبیدالله بن زیاد.؛ (345)

(باید بر حکم عبیدالله بن زیاد سر نهی.) یعنی تسلیم خفت بار و بدون قید و شرط به گونه ای که هر چه خواستند با آن حضرت بکنند، یا بکشند یا آزاد کنند؛ ولی حضرت راه سوم غیر از سله وذله را پیشنهاد دادند، و آن را رها کردن آن حضرت بود تا به سرحدات برود و یا به همان جا که آمده بود برگردد. (346) بنابراین، این سخن که ی زید در مجلس خود در پاسخ کسی که گفت:

کان امیرالمؤمنین [یعنی معاویة] یکره هذا.

امیرمؤمنان معاویه از شهادت و به قتل رساندن امام حسین عليه‌السلام کراهت داشت. و یزید در جواب او گفت:

و الله، لو خرج علیه، لقتله.

به خدا سوگند، اگر امام حسین عليه‌السلام بر معاویه خروج می کرد، قطعا او را می کشت.

دروغ است، زیرا آن حضرت در طول ده سال علیه معاویه خروج نکرد، و گرنه چرا پیشنهاد ترک مخاصمه را داد؟! آیا مگر آن حضرت بر تو خروج کرد که چنین می گویی؟!

209 چند نکته ی طبی

خرما، شیر، ماست و زیت (347) جامع بین غذا و دوا است. (348) در بسیاری از موارد انسان به غذایی میل دارد، ولی مظنون است که مضر و موجب مرض و یا مبطی ء (349) است.

اخلال در نظم خوردن غذا و هضم آن، و نیز اخلال در نظم خواب و دیگر کارها، موجب تاخیر تاثیر در آن هاست؛ لذا درباره ی رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم آمده است:

کان ادامه الجوع. (350)

جوع و گرسنگی خوراک و غذای او بود.

امتحان شده و مجرب است در وقت افطار، نان و چای برای صائم از طیباتی که دیگران می خورند، بیشتر لذت دارد.

آری، قرآن و عترت عليهم‌السلام دنیای ما را نیز تامین کرده اند.

210 دستور از نبوت، و گریه از صباوت

حضرت عیسی عليه‌السلام در کودکی زیاد گریه می کرد، حضرت مریم عليها‌السلام ناراحت شد. حضرت فرمود: مادر جان، اگر می خواهی کم گریه کنم، ریشه ی فلان گیاه را برایم تهیه کن و بجوشان و بده بخورم تا کم گریه کنم.

حضرت مریم عليها‌السلام آن را تهیه کرد و جوشاند و آورد و آن حضرت میل کرد، ولی هنگام خوردن اظهار ناراحتی و گریه می کرد. حضرت مریم عليها‌السلام فرمود: خودت دستور دادی چنین کنم. حضرت عیسی عليه‌السلام فرمود: آن دستور از نبوتم بود، و این گریه و ناراحتی از صباوت و کودکی من است. (351)

211 نقشه ی ابر قدرت ها و استعمارگران برای تسلط بر مسلمانان

یکی از نقشه ی کفار این است که پسرها و دخترها از پدرها و مادرها جدا شوند، و مردم را از روحانیون جدا و به آن ها بدبین کنند ولو به این صورت که افرادی به لباس روحانیت ملبس کنند تا در ملا عام و مجامع عمومی کارهای خلاف انجام دهند و مردم از روحانیون بیزار شوند. هم چنین قرآن به دست مردم داده نشود، بلکه ترجمه ی آن به مردم داده شود (352) - ترجمه قرآن که قرآن نیست (353) ! و نیز می خواهند روحانیون و اهل علم را از منابع اصلی و کتاب و سنت و معنویات و مدارک دینی جدا کنند و به خیال خودشان اتصالات و اسنادها را پاک سازی و تهذیب کنند کتاب و سنت را که سلاح آن هاست از دست آن ها بگیرند ولو به این صورت که کسانی را برای اداره ی کشور و مردم در راس قرار دهند تا با مراجع و علمای دین مخالفت و در نتیجه آنان را منزوی کنند و یا بکشند. ما در نجف شنیدیم که می خواهند کتاب ها را جمع کنند و بین اهل علم و علم جدایی افکنند.

ای کاش می فهمیدیم که گرگ ها بر ما هجوم آورده اند و دارند ما را می خورند! ما باید به کفار سوء ظن داشته باشیم و با آن ها اودا و اخلا (354) نباشیم، و از حقشان بترسیم چه برسد به باطلشان؛ زیرا آنان حق را تور و وسیله ی صید و شکار ما قرار می دهند. خدا کند بفهمیم که صلاح دین و دنیای ما تمسک به انبیا و اولیا عليهم‌السلام است، و جدایی از آن ها به صلاح دین و دنیای ما نیست، و این که کفار بعد از گرفتن دین ما، دنیای ما را هم از دست ما می گیرند.

212 فکرش را هم خودش کرد!

معاویه برای گرفتن انتقام از قتله ی (355) عثمان و به بهانه خون خواهی او. از یکی از بزرگان و رؤ سای قبایل شام درخواست نمود که او را در جنگ با علی عليه‌السلام یاری کند، به اتهام این که علی عليه‌السلام عثمان را کشته است، او در جواب گفت: بگذار فکر کنم. معاویه هم افرادی را جداگانه و پی در پی به سوی او فرستاد تا مانع فکر او شوند و برای او شهادت داند که: علی، خلیفه سوم عثمان را کشته است. بدین ترتیب، آن قدر افراد فرستاد تا سرانجام آن شخص خود نزد معاویه آمد و گفت: برای من ثابت شده که علی عليه‌السلام قاتل عثمان است اگر تو با او جنگ نکنی، ما با تو می جنگیم!

یعنی فکرش را هم خودش کرد و همان نتیجه ای که معاویه می خواست، برای او حاصل شد.

213 بر سر نیزه کردن مصاحف

با این که خود عامه معترفند و نوشته اند که بر سر نیزه کردن مصاحف را عمر و عاص در برابر دادن ولایت مصر به او از سوی معاویه، پیشنهاد داد؛ (356) با این همه این نقل را نادیده گرفته و می گویند: بر سر خلافت نبوده، بلکه معاویه اجتهاد می کرده است؛ ولی ما هرگز حق اجتهاد علیه او و یا سب و لعن او را با استناد به کتاب و سنت نداریم!

214 برتری ناچیز بر همه چیز!

عامه به اقرار و اعتراف خودشان از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هیچ ندارند، و ما به واسطه ی برکات اهل بیت عليهم‌السلام همه چیز داریم. خودشان می گویند: در وقایع معدودی بیش از یک مشت روایت از پیغمبر به ما نرسیده، و مابقی تا روز قیامت بر همین ها که به ما رسیده باید قیاس شود؛ ولی ما می گوییم: به واسطه ی اهل بیت عليهم‌السلام ما همه چیز از رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم داریم: تفسیر، نهج البلاغه، روایات، صحیفه ی سجادیه و ادعیه. عجیب این که هیچ خود را بر همه چیز ما مقدم می کنند!

215 اضلال و گمراه کردن نسل ها، بزرگترین ظلم و ستم به آن ها

هر کس به ی ک کودک ظلم کند، مستحق مذمت و ناسزا است و از نظر عقل و عقلا و وجدان محکوم است، چه رسد به کسی که به نسل های پی در پی ظلم کند، چنان که شیخین راه هدایت را به روی عموم مسلمانان بستند و راه ضلالت را برای همیشه گشودند. ظاهر اسلام و قرآن را حفظ کردند، ولی از باطن و حقیقت آن بهره برداری ننمودند. به رجم و سنگسار کردن زن حامله و عدم اخذ زاید بر مهر السنة فتوی دادند، و در آخر گفتند:

کل الناس افقه من عمر، حتی المخدرات فی الحجال. (357)

همه مردم از عمر داناتر هستند، حتی زنان که در حجله ها و پس پرده ها محجوب هستند.

آقا خان هم شیعه ی دوازده امامی است، اما نظیر مسیحیان که قایل به یکی در عین سه تا و سه تا در عین یکی هستند. او و علی محمد باب و جانشینانش همه نمونه های ظالمان به نسل و هلاک کننده ی آن ها هستند.

آری، ظهور حضرت مهدی - عجل الله تعالی فرجه الشریف - بعد ما ملئت ظلما و جورا. (358) (بعد از آن که ظلم و ستم جهان را فرا گرفت.) خواهد بود، و القتل و الشهادة اولی من انحراف جیل، الموجب للهلاکة الابدیة؛ (و کشته شدن و شهادت، از انحراف نسل ها که موجب هلاکت ابدی است، بهتر است.)

216 مشاهده ی حضرت حق

در انجیل برنابا - که خیلی عباراتش شبیه به روایات ما است، و شواهد صدق بسیار دارد، که از جمله حرمت گوشت خوک و مسکرات - آمده است: خداوند از رحمت و نعمت خود آن قدر به مؤمن عطا می فرماید که:

حتی کاد ان یهبه نفسه.

به حدی که نزدیک است خود را به او ببخشد

هم چنین در انجیل برنابا دارد: یک شب حضرت عیسی مسیح عليه‌السلام در کوه تا به صبح مشغول عبادت بود تا اینکه:

حتی رای کل شی ء عریانا مکشوفا.

به حدی که واقعیت تمام اشیا را به صورت برهنه و مکشوف دید.

یعنی واقع عالم را که ما نمی بینیم، مشاهده نمود.

217 عایشه و جنگ جمل

از ابن ابی الحدید نقل شده که در جنگ جمل پیرمردی در بصره گفت:

علیکم امکم! فانها صلاتکم و صومکم. (359)

مادرتان را دریابید، که او نماز و روزه ی شما است.

امکان دارد این صحنه ها برای ما هم اتفاق بیفتد! خیال نکنیم که آن ها از جهنم آمده اند و ما از بهشت! به خدا پناه می بریم.

هم چنین بعد از واقعه ی جمل، شخصی به عایشه گفت: خانم، آیا تاکنون دیده اید که مادری شانزده هزار نفر (360) از فرزندان خود را به قتل برساند؟! و عایشه پس از شنیدن این سخن گریه کرد.

218 جنگ با خدا و اولیای خدا

جنگیدن با خدا و اهل بیت عليهم‌السلام و اولیای خدا مانند این است که انسان در لبه ی چاهی که هزار متر عمق دارد قرار بگیرد و خود را در آن بیندازد. جنگ با خدا و اولیای خدا عواقب بسیار بدی دارد، به خلاف گناهان شخصی که ممکن است شخص پشیمان شود و برگردد.

219 کثرت کرامات مشاهد مشرفه و قبور امامزادگان

اگر هر کس آن چه را که در عصر خود از کرامات مشاهد مشرفه و قبور امامزاده ها اتفاق افتاده و می افتد جمع آوری می کرد، هر کس می توانست کتابی تالیف کند.

220 پاره ای از تناقض های بعضی از فرق اسلامی

مؤ سس یکی از مذاهب و فرقه های اسلامی ظاهرا نصف صحیح بخاری را غیر صحیح می دانست، با این که شیخ الاسلام آن ها بدون وضو آن را برای مطالعه بر نمی داشت.

با این که فرقه ی این ها تا سال 1100 نبود و بعد از آن تاسیس شد و مؤ سس آن، دین سنی ها تا سال 300 را صحیح می دانند و بعد از آن زمان مقبول او نیست.

هم چنین با این که ضروریات را از پدران مسلمان خود گرفته اند - زیرا قرآن تمام ضروریات را ندارد. مانند این که نماز مغرب سه رکعت است و غیر قرآن هم که ظن است و نمی تواند ضروریات را اثبات کند. - با این حال، طواف خانه ی کعبه و سنگ ها را مطلوب خدا و واجب، بلکه منکر آن را کافر می دانند و هم چنین استلام حجر را بر اساس سیره ی رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و صحابه و مسلمانان، مستحب می دانند. آن جاسوس می نویسد: از سخنان او مشخص شد که خود را بالاتر از صحابه و علی و عمر می دانست.

هم چنین می نویسد: درباره ی متعه از او پرسیدم: مخالفت عمر را مطرح کرد گفتم: قرآن می فرماید:

( فما استمتعتم به ی منهن فاتوهن اجورهن ) (361)

پس هر کدام از زنان را که متعه نمودید، اجرتشان را بپردازید.

ساکت شد. گفتم: آیا می خواهی برای شما صیغه ای فراهم کنم؟ گفت: ولی مخفی باشد. تا این که می نویسد: آن زن جاسوسه را به مدت یک هفته صیغه نمود و مهر او را هم از جیبش درآورد و به او داد.

هم چنین می نویسد: شراب را با آب مخلوط می کرد و می خورد. (362)

ببینید چگونه شخص بی دین دین ساز می شود؟!

221 رد سخن ابن ابی الحدید درباره ی ایتونی بقر طاس

چه کنیم با کسانی (363) که هنگام رحلت به پیغمبر خود می گویند: حرف نزن تعجب این که در صحیح بخاری نوشته است: رسول اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

ایتونی بدواة و کتف، اکتب لکم کتابا لن تضلوا بعده. (364)

دوات و استخوان شتری بیاورید تا چیزی برایتان بنویسم که بعد از آن گمراه نگردید.

با این حال در شرح ابن ابی الحدید (365) می نویسد: این سخن از مجعولات شیعه است. شارح خویی (366) می گوید: این روایات را عامه هم نقل کرده اند! (367)

222 فضیلت حضرت علی عليه‌السلام و فاطمه عليها‌السلام بهنقل عایشه

عامه از عایشه نقل می کنند که از پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم شنیدم که فرمود:

احب الرجال الی علی و من النسا فاطمة (368)

محبوبترین مردان در نزد من علی عليه‌السلام و از زنان فاطمه عليها‌السلام می باشد.

و نیز از او نقل می کنند که درباره ی حضرت فاطمه عليها‌السلام گفته:

کان مشیتها مشیة ابیها. (369)

راه رفتن او درست مانند راه رفتن پدرش بود.

223 امکان نجات برخی از علمای عامه

شاید آن دسته از علمای عامه که فضایل علی عليه‌السلام را نقل کرده اند اهل نجات باشند، زیرا نقل آن ها برای محاجه ی با آن ها الزام آور است:

و الفضل، ما شهدت به الاعدا. (370)

فضیلت آن است که دشمنان بدان گواهی دهند.

224 طرد اهل بیت عليهم‌السلام از مقام مرجعیت علمی و فقهی

چرا پس از کنار زدن اهل بیت عليهم‌السلام از صحنه ی سیاست، در امور دیگر هم کنار زده شدند و منزوی گردیدند تا جایی که بیان احکام و فقه هم از آن ها مورد قبول واقع نشد! مسایل حیض و نفاس و... که ربطی به مساله ی خلافت نداشت تا به نفع خود جعل کنند!

225 فقط پیغمبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حق تعیین خلیفه را ندارد!

چرا همه ی خلفا و حکام و سلاطین حق تعیین خلیفه را داشتند و دارند و کردند، چنان که عایشه به خلیفه پیام داد که:

لا تدع امة محمد بلا راع (371)

امت محمد صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را بدون سرپرست رها مکن.

ولی تنها رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حق تعیین خلیفه را نداشت؟!

226 این رافضی را از مجلس بیرون کنید!

عایشه از دفن جنازه ی حضرت مجتبی عليه‌السلام نزد ضریح پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم منع نمود و به مروان دستور داد جنازه ی آن حضرت را تیرباران کنند.

مؤمن طاق در احتجاج خود با ابوحنیفه به وی گفت: چگونه عایشه و حفصه پدران خود را نزد ضریح پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دفن نمودند ولی اجازه ندادند امام مجتبی عليه‌السلام در آن جا دفن گردد؟ ابوحنیفه در جواب گفت: آن جا جزو مهریه ی عایشه بود.

مؤمن طاق گفت: پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم مهریه ی همسران خود را در حال حیات داده بود. ابوحنیفه گفت:

نحوه عنی؛ فانه رافضی خبیث. (372)

این شخص را از مجلس بیرون کنید، زیرا او رافضی [ شیعه] پلیدی است.

227 پذیرش اجتهاد معاویه در جنگ با علی عليه‌السلام و عدمقبول اجتهاد شیعه

اهل تسنن، معاویه را در جنگ و قتال با علی عليه‌السلام مجتهد و مثاب (هر چند غیر مصاب) می دانستند؛ (373) ولی بدگویی دیگران را به شیخین غیر جایز می دانند، و اجتهاد ما مورد قبول آن ها نیست؛ زیرا خلاف اجماع آن ها است!

228 بهترین راه اثبات ولایت اهل بیت عليهم‌السلام

هم و اهتمام ما باید این باشد که مساله ی ولایت، برای همگان از واضحات باشد، و برای تقویت ایمان مردم تنها اکتفا به مجالس عیدالزهرا عليها‌السلام نشود. بهترین راه برای این منظور آن است که اثبات کنیم که اهل بیت عليهم‌السلام مرجع احکام و فقه هستند؛ اما سب و شتم دیگران، آیا درست است و یا نادرست؟ امری است که مردم خودشان باید بروند و از تاریخ بپرسند. وظیفه ی ما نیست.

می بینیم بعد از رحلت پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم کسی غیر از اهل بیت عليهم‌السلام مجتهد و صاحب فتوا و عالم به کتاب و سنت وجود ندارد؛ زیرا ائمه عليهم‌السلام می گویند: همه چیز را می دانیم، ولی دیگران می گویند نمی دانیم و از پیامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم جز مقدار کمی احادیث نداریم، لذا در احکام، قیاس می کنند. و قرآن می فرماید:

( هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون ) (374)

آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند، یکسان هستند؟!

229 خباثت معاویه

واقعا حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در مدرسه ی قرآن چه رجالی را بر له حق تربیت نموده است! نظیر سلمان، ابی ذر و عمار... و چه رجالی از آن مدرسه بیرون آمدند که علیه حق بودند، مانند معاویه، عمر و عاص و...

معاویه در نامه ای به حضرت امیر عليه‌السلام نوشت: چرا این قدر خود را به پیغمبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم و دیگر انبیا عليهم‌السلام نسبت می دهی؟

انما کان محمد رسولا من الرسل الی الناس کافة فبلغ رسالات ربه، لا یملک شیئا غیره. (375)

او تنها پیکی همانند دیگر فرستادگان خدا به سوی عموم مردم بود، و هیچ چیز دیگر غیر از این برای او نیست.

یعنی - نعوذ بالله! پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم هیچ شان و مقامی نداشته و فقط یک پست چی و نامه رسان بوده است!

معاویه چنان خبیث بود که شخصی مثل مغیرة بن شعبه - که حضرت امام حسن عليه‌السلام به او فرمود: انت ضربت فاطمة بنت رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حتی ادمیتها و القت ما فی بطنها! (376) (تو بودی که مادرم فاطمه دختر رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را زدی به حدی که خون از بدن او جاری شد و فرزندش را سقط نمود.) - درباره ی معاویه می گوید:

جئت من عند اخبث الناس! (377)

از نزد خبیث ترین کس می آیم.

علمای بزرگ اهل تسنن مانند حاکم حسکانی با معاویه خوب نیستند، ولی هنوز بسیاری از مسلمانان می گویند: حق با او بود و کار خوبی کرد!

230 ممنوعیت تقیه ی قلبی

بزرگان ما در عین حال که به آن ها امیرالمؤمنین می گفتند، (378) ولی قلبا در دین و ایمان خود شک و تزلزل نداشتند، و به دین آن ها متدین نبودند. اگر خدای نکرده مبتلا به تقیه شدیم، باید قلبا تقیه نکنیم، تقیه ی قلبی در اعتقادات درست نیست.

231 عدم شرکت صحابه در تشییع جنازه و نماز بر حضرت زهرا عليها‌السلام

یک نفر بر آن ها اعتراض نکرد که: آن هایی که با حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم دوستی داشتند، چرا جنازه ی دخترش فاطمه ی زهرا عليها‌السلام را تشییع نکردند و بر او نماز نخواندند؟

232 نقد نظر عامه درباره ی حضرت ابوطالب عليه‌السلام

بعد از وفات ابوطالب و خدیجه عليهما‌السلام به پیغمبر وحی شد که دیگر در مکه ناصر و یاور نداری، (379) حضرت ابوطالب عليه‌السلام برای حفظ جان پیغمبر صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم اسلام آوردنش را از دیگران کتمان می داشت، (380) عامه، ابوطالب را مسلمان نمی دانند؛ (381) ولی اسلام عمر و عاص با آن سوابق و لواحق در نزد آن ها مقبول است.

233 بعد از سی سال تو نیز همتای او را خواهی آورد

حضرت ابوطالب رحمه‌الله در روز ولادت حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم به فاطمه ی بنت اسد - علیها السلام، مادر امیرمؤمنان عليه‌السلام فرمود:

اصبری سبتا، ابشرک بمثله الا النبوة (382)

یک سبت [ سی سال] صبر کن، من نیز بشارت شخصی چونان او [رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ] را به تو ولادت خواهم داد، جز این که اوپیامبر نیست.

234 رد دیدگاه عامه درباره ی رد شمس برای علی عليه‌السلام

اهل تسنن با این که روایت رد شمس برای علی عليه‌السلام را نقل می کنند، می گویند: این چه فضیلتی برای علی عليه‌السلام است، زیرا به واسطه ی رد شمس نماز ادا نمی شود.

می گوییم: اگر قرار گرفتن سر حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم در حالت وحی در دامان او فضیلت به حساب نیاید، دیگر چه چیز فضیلت شمرده می شود؟! حتما کسی که چنین نبوده افضل است!

235 ماجرای عیادت ابوحنیفه از اعمش و روایتی در فضیلت علی عليه‌السلام

ابوحنیفه (383) به منظور عیادت نزد اعمش (384) از لحاظ نقل حدیث بسیار اسبق و برتر از ابوحنیفه بود، هم چنین ابوحنیفه اهل لسان نبود، هر چند در تمسک به قیاس مهارت بیشتر داشت، ولی به هر حال در حدیث به اعمش نمی رسید. و به او گفت:

هذا آخر یوم من ایام دنیاک و اول یوم من آخرتک؛ فتب الی ربک لبعض ما رویته؟

امروز، آخرین روز از روزگار عمر تو، و اولین روز از ایام آخرت تو می باشد، پس از بعضی از روایاتی که نقل نموده ای به درگاه خدا توبه کن.

گفت:

لماذا یا نعمان؟!

از چه توبه کنم ای نعمان؟!

اعمش در این جا، ابوحنیفه را با نام خطاب کرد، نه با کنیه که هنگام تعظیم و تکریم اشخاص را با آن خطاب می کنند.

ابوحنیفه گفت:

روایتک فی علی انه قسیم الجنة و النار.

از آن روایت که درباره ی علی عليه‌السلام نقل نمودی که او تقسیم کننده ی بهشت و جهنم است.

اعمش گفت:

سندونی، فقد حدثنی فلان و لا اری سید افضل منه فی زمانه قال حدثنی فلان و هو سید اهل عصره الی ان قال: قال رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم علی قسیم الجنة و النار علی رغم انفک.

مرا از رختخواب بلند کنید تا تکیه دهم، فلانی که استادی افضل از او در زمانش ندیده بودم به من بازگو نمود که فلانی که سید اهل عصرش بود گفت: تا این که گفت: رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود: علی عليه‌السلام تقسیم کننده ی بهشت و جهنم است.

ابوحنیفه گفت (به این مضمون) :

ننصرف منه قبل ان یاتی باقوی منه. (385)

پیش از آن که قوی تر از این را ذکر کند، از نزد او بلند شویم و برویم.

236 بهترین برهان برای اثبات ولایت و خلافت اهل بیت عليهم‌السلام

بهترین برهان برای اثبات ولایت و خلافت اهل بیت عليهم‌السلام ، همان استدلال مخالفین است برای رد ولایت اهل بیت و اثبات آن برای شیخین، مانند غریقی که یتشبث بکل حشیش.؛ (به هر خار و خاشاکی چنگ می زند. روایاتی در فصل ابی بکر نقل کرده اند و در پی آن نوشته اند: این گفتار رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم است کهه شیعه آن را رد می کنند، با این که خدا درباره ی آن حضرت می فرماید:

( و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی ) (386)

او از سر هوا و هوس سخن نمی گوید، و سخن او تنها وحی است که به او وحی می گردد.

می گوییم: چه طور شد درباره ی گفتار دومی که در پاسخ رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم گفت:

ان الرجل لیهجر.

این مرد قطعا هذیان می گوید!

این سخن را نمی گویید که:

و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی (387)

البته حرف های آن ها هیچ تناقض ندارد، چون بخشی از این حرف ها در یک صفحه نوشته شده، و بخش متناقض با آن در صفحه ی دیگر؛ و در تناقض؛ وحدت زمان و مکان معتبر است!

درباره ی غصب فدک برای این که خانه ی علی عليه‌السلام را ببندند راه چاره ای پیدا نکردند جز این که این حدیث را جعل کردند که حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فرمود:

نحن معاشر الانبیا لا نورث ذهبا و لا فضة و لا عقارا و لا دارا، و لکنا[ و انما] نورث الایمان و الحکمة و العلم و السنة. (388)

ما گروه پیامبران طلا و نقره و زمین و خانه را به ارث نمی گذاریم، بلکه ایمان و حکمت و علم و سنت به ارث می گذاریم.

می گوییم: چه طور شد که شما هم درهم و دینار را وارث شدید و هم علم و حکمت را و هم امارت و خلافت را؛ ولی اهل بیت نه وارث درهم و دینار شدند و نه وارث علم و حکمت و نه...؟!

خلاصه این که: به عقیده ی بنده، نشر کتاب های استدلالی عامه به شرط این که مانع از نشر کتب جوابیه ی خاصه نباشد، خوب است.

237 پیروی از جاهل!

در انتخاب خلیفه سخن از اعلمیت نبود، لذا بر خلاف آیه ی شریفه ی هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون (389) (آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند، یکسان هستند؟!) به علم و اعلمیت اعتنا نکردند و گفتند: غیر اعلم مقدم است، چون حقه باز و جاهل و نادان است و از شهوات موافق طبع آن ها پیروی می کند.

238 نامه ی معاویه به امام حسن مجتبی عليه‌السلام

معاویه در نامه ای برای حضرت امام حسن مجتبی عليه‌السلام نوشت:

ان ابعض اللحم الی، لحم انت منه. (390)

بدترین و مبغوض ترین گوشت برای من، گوشتی است که تو از آن به وجود آمده ای.

ما هم نباید به ابتدای کار خود شاد باشیم، باید دید عاقبت ما چه می شود! نباید از عاقبت، یا از فردای خود خاطر جمع باشیم!

239 اتحاد یهود و نصاری در مقابله با اسلام

یهود و نصاریی در بی دینی با هم متحد شده اند نه در دین؛ زیرا خود نصاری معترفند که ی هودی ها حضرت مسیح عليه‌السلام را به دار آویختند. با این حال چگونه می توانند در دین علیه السلام با هم متحد شوند؟! زیرا یهود هم می گویند: ما حضرت عیسی عليه‌السلام را کشتیم و او کشته شده و دفن هم شده و زنده و موجود نیست، بر خلاف عقیده ی مسیحیان که می گویند: بعد از قبر بیرون آمد و به آسمان رفت. در انجیل برنابا صریحا همان اعتقاد مسلمانان را ذکر می کند که:

( و ما قتلوه و ما صلبوه و لکن شبه لهم ) (391)

آنان حضرت مسیح عليه‌السلام را نکشتند و به صلیب نکشیدند بلکه کس دیگری را به اشتباه به جای او گرفتند.

زیرا در انجیل برنابا دارد که او گفت: من عیسی نیستم، من عیسی نیستم، من اسخریوطی هستم، ولی به او اعتنا نکردند و به جای حضرت مسیح عليه‌السلام او را کشتند و به دار آویختند؛ یعنی همان گونه که مسلمان ها می گویند: در اطاق او روزنه ای بود، و او از آن جا بالا رفت.

بنابراین، به اتفاق مسیحی ها و مسلمانان حضرت عیسی عليه‌السلام الان در عالم جسمانی زنده است، ولی یهود می گویند: از دنیا رفته و به خاک سپرده شده است، و ما او را کشته ایم.

اگر مسیحی ها تابع حضرت مسیح عليه‌السلام بودند، خود حضرت مسیح عليه‌السلام بنابر نقل انجیل برنابا می فرماید: من با زبان و قلب جهاد می کنم، و برادر من که بعد از من می آید با زبان و بدن و قلب جهاد می کند. با این حال آن ها پیغمبر ما صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم را جنگجو معرفی می کنند، بر خلاف حضرت مسیح و برخی از پیامبران عليه‌السلام که با بیان و حکمت و معجزات هدایت می کردند.

دروغ می گویند که ما تابع مسیح - که جنگجو نبود - هستیم؛ زیرا تمام جنگ های جهانی به تحریک و توطئه و نقشه و کمک آن ها بوده و می باشد. گاهی یهود علیه نصاری و گاهی برعکس. و این یهود هستند که مجالس آمریکا و انگلیس و... را اداره می کنند. در حالی که در انجیل برنابا دارد که حضرت مسیح عليه‌السلام فرمود:

ان من یاخذ السیف بالسیف، یهلک.

هر کس در برابر شمشیر، شمشیر بردارد، نابود می شود.

هر کس که به اسلام اقرب است این ها با او ابعدند و در نابودی او اجد و کوشاتر، لذا با شیعه بیشتر خصومت دارند، چون به اسلام اقرب است و تظاهرش بیشتر است؛ زیرا مساله ی حج را که همه ی فرقه های اسلامی دارند، شیعه دارد، به اضافه ی شعائر دیگر که مخصوص شیعه است و آن ها ندارند، پس هر چه آن ها دارند شیعه دارد، و لا عکس.

240 ترویج و تبلیغ باطل از راه تطمیع و ثروت

رؤ سا و مبلغان مذاهب باطله برای کسانی که داخل دین و مذهب باطل آنان می شوند، پول صرف می کنند، ولی ما می گوییم: داخل شدن در دین حق، پول صرف کردن نمی خواهد؛ در حالی که صرف کردن پول برای این که افراد ضعیف النفس و الایمان و الاعتقاد از دین خارج نشوند و گرگ ها آن ها را ندرند و پاره پاره نکنند، اشکال ندارد؛ و دیگر که ادیان و مذاهب باطله همین یک برهان (392) (!) را برای تبلیغ و ترویج از مذهب خود دارند، و همین قدر کافی است که کتاب دینی خود را به افرادی بدهند و اسم آن ها را در دیوان خود ثبت کنند و پول بدهند!

گفته اند: آقاخان در سخنرانی خود برای مریدهایش - این حمر مستنفره! (393) - گفته بود: سعی کنید پولدار شوید. ببینید این سخن رهبر مذهبی آن هاست!

مقصودش این است که با پولدار شدن می شود دین را ترویج نمود. طرفداران او در بمبئی او را با طلا و قباله های املاک وزن می کردند، و او می دانست که چگونه آن ها را استثمار کند. می گفت: اگر مرا ندیدید و یا کسی نبود که به او پول بدهید تا به من برساند، آن را به دریا بیندازید به من می رسد!

آری، اهل باطل در باطل خود این قدر قوی و محکم هستند و ما در حق این اندازه سست!

241 معنای آیه ی شریفه ی (ادعونی استجب لکم)

سئوال: آیا معنای آیه ی شریفه ی ( ادعونی استجب لکم ) (394) ؛ (مرا بخوانید تا دعای شما را اجابت کنم.) این نیست که عین آن چه خواسته شده مستجاب گردد؟!

جواب: آیا اگر دعاکننده مثلا یک لیره بخواهد و به او صد لیره بدهند، نمی گیرد، چون لا بشرط دعا کرده و این صد لیره بشرط شیئی است؟! لابد می گویید: صد لیره را در آخرت و فرضا هزار سال دیگر به او می دهند، آن هم تازه معلوم نیست بدهند یا خیر؛ ولی یک لیره در دنیا است و به صورت نقد به دستش می رسد!

242 البلا للولا

سئوال: آیا ممکن است این بلاهای وارده از باب عقوبت و کیفر گناهان نباشد، بلکه به جهت ترفیع درجات و از باب البلا للولا. (395) ؛ (بلا برای دوستی است.) باشد؟

جواب: برای اهل ولا مطلب روشن است، هر چه بیشتر مبتلا گردند، یقینشان زیادتر می شود. میثم بر سر دار بود هر آن و هر لحظه اطمینان و ایمانش بیشتر می شد؛ زیرا به او خبر داده بودند. (396)

در هر حال، از سوی حضرت امام زمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - زیاد سفارش شده و اصرار شده که در این زمانه و زمینه، دعای فرج بسیار خوانده شود. (397)

243 خیانت و غش در معامله

به اروپایی ها گفتند: چرا با ایرانی ها معامله نمی کنید و از آن ها خواروبار نمی خرید؟ گفتند: به جهت این که آن ها اهل خیانتند؟ مثلا روی صندوق های خشکبار از نوع خوب محصول می چینند و در زیر آن خراب ها را. در صورتی که اگر نوع کالا مختلف باشد باید روی کارتن بنویسند مثلا ده دانه عالی، ده دانه متوسط و ده دانه بد در داخل این جعبه موجود است.

هنگام فروش نیز مثلا انجیرها را روی سبد طوری قرار می دهند که همه خوب به نظر می رسد، ولی وقتی در پاکت می گذارند و انسان به منزل می برد، می بیند سالم و قابل خوردن نیست. (398)

این گونه کارها از دنیاشان هم عقب می اندازد. آیا می دانیم قطع تجارت با ایران چه قدر برای تاجر ایرانی و ایران خسارت است.

244 حوزه های علمیه و کتاب های درسی

سابقا در حوزه های علمیه نهایه ی شیخ طوسی رحمه‌الله تدریس می شد، که به خلاف شرایع طول و تفصیل ندارد و اولی به تدریس بود؛ اگر در نهایه خلاف مشهور وجود دارد، شرایع هم دارد. بعد رسم بود که ایرانی ها برای دوره ی فقه در سطح، شرح لمعه، و طلاب عرب شرایع را می خواندند. ابن ادریس در موارد مخالفت با نهایه، می گوید:

انه کتاب روایة لا کتاب درایة. (399)

نهایه، کتاب روایت است، نه کتاب درایت.

خوب است کتاب معالم الاصول برای شروع در اصول و شرح لمعه در فقه کتاب درسی حوزه باشد؛ زیرا شرح لمعه نه فتوای تنهاست و نه استدلال تام، لذا موجب مزید استبصار می شود و برکات دارد؛ ولی رسایل و کفایه باید مختصر شوند هر چند کفایه مباحث را مختصر کرده، اما واضح و آشکار نیست تا بعد از معالم خوانده شود، این که در کفایه اقوال استصحاب رسایل و تعارض احوال حذف شده خوب است، هم چنین مبحث انسداد نباید ذکر شود. با این تحصیلات کی طلبه مجتهد می شود؟! نقل می کنند: خود صاحب کفایه بر بالای منبر گفت: من راه سی ساله را برای شما به شش ماهه تبدیل نموده ام. یکی از شاگردان پای منبر عرض کرده بود: آقا، فهمیدن این شش ماه هم همان سی سال را لازم دارد!

خلاصه این که رسایل و مکاسب کتاب درسی سطح حوزه نیست، خارج شیخ است، و برای سطح باید تهذیب شود، باید هیاتی تشکیل گردد تا کتاب های درسی حوزه مخصوصا سطوح بالا را تهذیب کنند، شیخ آخرین قوه ی علمی خود را در رسایل و مکاسب اعمال کرده است و آن دو را سر درس می آورده و از روی آن ها می خوانده است، و ما آن ها را سطح قرار داده ایم! لذا به حسب ظاهر خیلی محتاج به تهذیب هستند و رسایل و مکاسب و کفایه هیچ کدام برای سطح مناسب نیستند این ها سابقا در حوزه های علمیه معمول نبوده است. آیا درست است طلبه به درس خارج برود و فکرش این باشد که شیخ در رسایل و مکاسب چه گفته است؟!

245 نهج البلاغه

نهج البلاغه برای شیعه بلکه برای هر کس که غیر معاند باشد، کتاب با عظمت و بزرگی است، و ما باید در اثر کثرت مراجعه و مباحثه، آن را حفظ باشیم. و برای فهم آن احتیاج به عربیت و بلاغت داریم. اگر بفهمیم قرآن چیست، نهج البلاغه و صحیفه سجادیه را می فهمیم، و گرنه کسانی که می گویند قرآن را می فهمیم و نهج البلاغه را نمی فهمیم، دروغ می گویند؛ زیرا مطالب دقیق در قرآن بسیار است که لا یعلمها الا الا وحدی من الناس.؛ (جز افراد نادر آن را نمی دانند.) از حیث سند نیز کسانی از عامه هستند که اسناد و مدارک نهج البلاغه را داشته اند. ابن ابی الحدید شخصی را ذکر می کند که قبل از ولادت مرحوم سید رضی خطبه شقشقیه را در کتاب خود آورده است. (400) بنابراین کتاب نهج البلاغه با این علو مرتبه اش یلیق حفظه و تدریسه و بیان خطبه علی المنابر؛ (شایسته است حفظ و تدریس آن و این که خطبه های آن بر بالای منبرها بیان شود.)

246 آتش زدن کتابخانه ی شیخ طوسی رحمه‌الله

چه قدر کار پست است که کتاب ها و کتابخانه ی مرحوم شیخ طوسی را در بغداد آتش زدند، با این که گذشته از کتاب های حدیثی شیعه که در آن وجود داشت، کتب ضلال را هم که در آن نگاهداری می کرده و قابل احتجاج بوده و فواید دیگری نیز داشته است، همه را آتش زدند. علاوه بر این که شاید الی ماشا الله از کتاب های حدیثی عامه در آن کتابخانه بوده، و نیز کتاب های خطی و شخصی شیخ مفید رحمه‌الله که در دست شیخ بوده و در دست عامه نبوده و ظاهرا اکثر اصول اربعمائة حدیثیه که مرحوم شیخ طوسی روایات آن ها را در تهذیب و استبصار ذکر نموده، در آن کتابخانه وجود داشته است.

247 کتاب الغدیر

هنگامی که مرحوم امینی (401) جلد اول کتاب الغدیر را در نجف اشرف چاپ و به بازار عرضه نمود، مصر از وزیر اطلاعات و فرهنگ عراق خواست که از طبع آن جلوگیری کند. در جواب گفته بود: هر چه در آن هست، از کتاب های خود شما است. مرحوم سید عبدالحسین شرف الدین (402) و آقا سید محسن امین در کلام و اعتقادات خیلی زحمت کشیدند و مقامشان خیلی عالی است. از میان متاخرین نیز مرحوم آقای علامه امینی، صاحب الغدیر فرموده است: برای تالیف الغدیر صد هزار کتاب از کتب عامه را مطالعه کرده ام!

248 ویژگی های برخی از کتاب های فقهی شیعه

شهید اول رحمه‌الله اولین کسی است که در نگارش، اقوال شیعه را از عامه جدا ساخته است علامه رحمه‌الله نیز مختلف الشیعه را برای خصوص اقوال شیعه به نگارش درآورده است. مفتاح الکرامه و نیز کفایه سبزواری در نقل اقوال است و مسالک، جامع المقاصد و کشف اللثام پیش از جواهر الکلام نوشته شده است.

249 سلطان سلیم و پاداش احترام به قرآن

نقل می کنند: پیش از پادشاهی سلطان سلیم، او را در اطاقی حبس کردند،

وی مطلع شد که در طاقچه ی آن قرآن گذاشته اند، شب تا صبح دست به سینه برای احترام قرآن، و در برابر آن ایستاد. می گویند: علت سلطنت او و فرزندانش، در اثر همان احترام بود!

250 دقت در نحوه ی طبع و نشر قرآن و کتب دینی و مذهبی

آیا نحوه ی طبع قرآن و سایر کتب دینی و مذهبی درست است؟ و آیا این کار خوبی است که قرآن هر طور که شد، چاپ و صحافی و منتشر و به آسانی به دست هر کس (ولو این که کافر باشد) برسد، و یا ورق ورق شود و معلوم نشود که با آن چه می کنند؟!

251 قرآن خوش خط و بی غلط حافظ عثمان

یافتن قرآنی که بی غلط و خوش خط چاپ شده باشد خیلی مشکل است. حافظ عثمان در زمان سلطان عبدالحمید عثمانی تضمین کرده بود که اگر کسی یک غلط در قرآنی که به چاپ رسانده بود، و در پایان آن مهرهای حکومتی زده بودند، پیدا کند، یک یا دو لیره به او جایزه بدهند، بنده در قم نسخه ای از قرآن به خط حافظ عثمان قدیم را دیده ام، نمی دانم آیا افست بود یا چاپ اصل، در هر حال امتیاز این قرآن بر قرآن های دیگر این است که غلط ندارد و به ضمانت حکومت عثمانی بدون غلط چاپ شده است؛ ولی گویا زیاد در دسترس نیست.

252 کشتن پدر برای به سلطنت رساندن پسر!

پدر صاحب گنبد کاووس را حبس کردند، ولی بعد دیدند که نمی شود پسرش شاه باشد و خودش را زندانی کنند، لذا از پسر اجازه خواستند که پدر را به قتل برسانند و به او گفتند: اجازه بده پدرت را بکشیم، وی امتناع نمود، ولی هر طور بود از او اجازه گرفتند که پدر را هر چند به صورت اضطراری به قتل برسانند، لذا نگذاشتند لباس بپوشد، و وی در اثر سرما جان داد. حتی جل و پلاسی درخواست کرد که روی خود بیندازد و از سرما در امان باشد ولی به او ندادند تا این که درگذشت!

بدین ترتیب سلطنت را از شاه گرفتند و به پسرش دادند. هر چند پسر به تدریج قاتلان پدرش را کشت.

253 برای کسب روزی به دام حرام نیفتیم

چرا متنبه نمی شویم! خداوند متعال می فرماید:

( ان لک الا تجوع فیها و لا تعری ) (403)

[ای آدم] تو در بهشت گرسنه و برهنه نمی گردی.

یعنی اگر حرام نخوری، از گرسنگی و تشنگی نمی میری و بهشت برای تو فراهم است؛ و گرنه نیست. اگر بهشت و خلد برین را باور داشتیم، این قدر باحکام و دستورات الهی مخالفت نمی کردیم. این که شیطان به حضرت آدم و حوا عليهما‌السلام گفت:

( ما نهئکما ربکما عن هذه الشجرة الا ان تکونا ملکین او تکونا من الخلدین ) (404)

پروردگارتان شما دو نفر را از خوردن میوه ی این درخت تنها برای این نهی نموده که مبادا ملک یا جاودانه گردید.

توریه کرده ی ا دروغ گفته است، یعنی اگر در بهشت بمایند نه ملک می شوید و نه جاودانه پس با عصیان و خوردن شجره ی نهی شده، بروید در آتش جهنم!

چه قدر کار ما به پرندگان شبیه است، برای آن ها دام می گذارند و دانه در دام می ریزند و آن ها برای برداشتن دانه می روند ولی در دام می افتند. دل انسان اگر در دام باشد چه؟!

آیا خداوند ما را به این امور مبتلا نموده تا خود را مضطر ببینیم، و به فساد و عشرتهای نامشروع مبتلا و مشغول باشیم؟! با این که شیعه عقد انقطاعی (405) را جایز دانسته و نیازی به حرام نیست، شیطان در بزنگاه سر راه عده ای می نشیند و آنان را به حرام می کشاند؛ که:

( لاقعدن لهم صرطک المستقیم، ثم لاتینهم من بین ایدیهم و من خلفهم و عن ایمنهم و عن شمآئلهم و لا تجد اکثر هم شکرین ) (406)

قطعا سر راه راست تو برای [ گمراه کردن] آنان خواهم نشست، آن گاه از پیش و پس و راست و چپ آنان می آیم و بیشترشان را سپاسگزار نخواهی یافت.

254 علت غیبت امام زمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف

در زمان سابق (407) ، وقتی در اوقات زیارتی اطراف حرم حضرت معصومه عليها‌السلام ازدحام می شد، و زنان حجاب را درست رعایت نمی کردند، آیت الله بروجردی رحمه‌الله می فرمود: مناسب نیست اهل علم بدون ضرورت، در میان جمعیت و ازدحام داخل شوند، خوب است ملاحظه کنند.

امیدواریم خداوند برای یک مشت شیعه ی مظلوم، صاحبشان را برساند؛ زیرا در عالم چنین سابقه نداشته و ندارد که رییس و رهبری از مریدان و لشکرش این قدر غیبت طولانی داشته باشد. چه باید گفت؟ معلوم نیست تا کی؟ در تمام امت های گذشته غیبت مقدر شده است، ولی در هیچ امتی چنین غیبتی با وقت نامعلوم و غیر مقدر اتفاق نیفتاده است.

255 اتحاد و ارتباط اهل بیت عليهم‌السلام با یکدیگر

پارسال شخصی در مشهد کنار من آمد و گفت: دیشب در حرم امام رضا عليه‌السلام پنج کرامت از حضرت مشاهده کردم.

هم چنین عجیب این که امسال شنیدم: دو نفر که هر دو عرب و از معاودین مقیم مشهد که به بیماری سخت مبتلا بودند، جداگانه برای شفا و قضای حاجت خویش به امام رضا عليه‌السلام متوسل شده اند و هر دو گفته اند: همان شب توسل در خواب حضرت معصومه عليها‌السلام را دیدیم که فرمود: حضرت رضا عليه‌السلام فرمودند: حاجت شما برآورده شده است. و به ی کی از آن ها که کنار سرش به عمل جراحی احتیاج داشته، فرمود: دیگر احتیاج به عمل نداری.، و به دیگری فرمود: خیلی گریه کردی، زیاد گریه نکنید؛ زیرا حضرت از گریه ی شما زوار و دوستان متاذی و متاثر می شود.

از این جا استفاده می شود که حضرت رضا و حضرت معصومه عليهما‌السلام با هم اتحاد و اتصال دارند، بلکه همه نور واحدند، لذا انسان به هر کدام که متوسل شود، از دیگری جواب می گیرد، البته مصححی در کار هست. هم چنان که از حضرت رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم حاجت خواسته اند و ایشان به حضرت امیر عليه‌السلام و آن حضرت به امام حسن تا امام زمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - حواله داده اند؛ زیرا مجری امور در این زمان، آن حضرت است.

256 لزوم قدردانی از قرآن و عترت

اگر به ما خبر می دادند که در چین کتابی وجود دارد که چنین کمالاتی را دارد و به زبان چینی است، و تمام صفات و کمالات قرآن را بدون بردن نام آن به آن نسبت می دادند، مثلا می گفتند از صفاتش این است که:

( و لو ان قرءانا سیرت به الجبال او قطعت به الارض او کلم به الموتی ) (408)

و اگر کتابی وجود داشته باشد که بتوان به وسیله ی آن کوه ها را سیر نمود و زمین را شکافت، و با مردگان سخن گفت، [ همین کتاب است].

و نیز به وسیله ی آن چنین کارهایی را می توان کرد که:

( و ابری الاکمه و الابرص و اخی الموتی باذن اله و انبئکم بما تاکلون و ما تدخرون فی بیوتکم ) . (409)

نابینا و شخص مبتلا به مرض پیسی را به اذن خدا بهبودی می بخشم، مردگان را به وسیله ی آن به اذن خدا زنده می کنم، و از آن چه می خورید و در خانه هایتان اندوخته می کنید، خبر می دهم.

و دیگر خصوصیات قرآن را بیان می کردند، می گفتیم سزاوار است همه کوچ کنیم تا در آن جا آن کتاب را درس بگیریم یا با خود بیاوریم؛ و این در حالی است که همان قرآن پیش ما است؛ لذا سزاوار است با گرسنگی و صبر بر خرده نان هم شده آن را تحصیل و تدریس نماییم، و به معارف آن آگاهی پیدا کنیم، که:

( لا تفنی عجآئبه ) . (410) ؛ شگفتی های موجود در آن پایان ناپذیر است.

نیز:

( تبینا لکل شی ء ) (411) توضیح هر چیزی در آن موجود است.

مگر نمی بینید دولت های متمدن با این که به قرآن اعتقاد ندارند، درباره ی آن گفته اند: قرآن تنها کتابی است که حکیمی آن را نوشته است.

قرآن هایی با هدیه ی ارزان در دسترس ما است، ولی ما از آن قدردانی نمی کنیم و مانند کسانی که آن را ندارند از محتوای آن بی خبریم. هم چنین اهل بیت و عترت عليهم‌السلام را که عدیل قرآن هستند، بلکه با قرآن یگانگی و اتحاد دارند. و اهانت به قرآن اهانت به آن ها است و بالعکس. هر کس به قرآن نزدیک باشد به عترت مقرب است، و بالعکس.

257 مراتب تقوا

سئوال: لطفا این عبارت را که در تعریف تقوا گفته اند، بیان کنید:

تقوی بالله، و هو ترک الحلال فضلا عن الشبهة؛ و تقوی من الله، و هو ترک الشبهات فضلا من الحرام.

جواب: تعریف اول اخص مراتب تقو است که انسان حتی حلال را مرتکب نشود تا چه رسد به شبهه، و به ضروریات اکتفا نموده و از مباحات هم کناره گیری کند چه رسد به شبهات و محرمات، و این که اسمش را تقوی بالله گذاشته اند گویا ترسی در کار نیست، باید خود خدا بدهد و مؤ یدش خدا است و بنده بالله ی فعل؛ (به خدا انجام می دهد) و فعل عبد نیست و خدا همه کاره و فاعل است؛ به خلاف تعریف دوم که تقوی من الله است که ترس و پرهیز از خود خداست. ما اگر همان مرتبه ی آخر تقوا را رعایت کنیم و از حرام یقینی اجتناب کنیم، خیلی خوب است البته در مواردی که مصلحت باشد! و گرنه، بهار توبه شکن می رسد، چه چاره کنم؟! مگر آن ها که کار حرام به جا می آورند، بی عقل هستند؟!

258 محرومیت دیگران از آثار اهل بیت عليهم‌السلام و لزوم شکرگداری شیعه

چه قدر شیعیان باید شکرگذاری کنند که سرو کارشان با اهل بیت عليهم‌السلام است و خداوند نعمت ولایت را به آن ها عطا نموده است. طنطاوی درباره ی صحیفه ی سجادیه می گوید:

دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوق.

پایین تر از کلام خالق، و برتر از کلام مخلوق است.

اکثریت مردم دنیا نصرانی و مسیحی هستند و از قرآن محرومند، و اکثریت فرقه های اسلامی سنی و غیر شیعه اند و از صحیفه سجادیه، ادعیه ی ماثوره از اهل بیت عليهم‌السلام و نهج البلاغه محرومند.