راز یک فریب

راز یک فریب0%

راز یک فریب نویسنده:
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه: زنان

راز یک فریب

نویسنده: يوسف غلامى
محقق: علی عطائی اصفهانی
مترجم: علی عطائی اصفهانی
گروه:

مشاهدات: 13477
دانلود: 3545

راز یک فریب
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 14 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 13477 / دانلود: 3545
اندازه اندازه اندازه
راز یک فریب

راز یک فریب

نویسنده:
فارسی

برای نهاد ناآرام و تنوع طلب خرد، درمانی جز تربیت اخلاق نیست. اگر مرد، زن را فقط عنصر هوسرانی و زیبا نمایی و عامل رواج هرزگی بشناسد هیچ گاه نه خود آرام می گیرد، نه زن را آرامش می بخشد. با این حال زنان خود در بحرانی کردن زمینه های ناامنی بی تقصیر نیستند. زمانی که آنها چشم ها را به جنبه های جسمی خویشتن خیره سازند، گویا می کوشند که دیده ها از همه انچه خداوند در وجود ایشان به واقعیت نهاده فقط جسم خاکی آنها را بجویند و ... .
کتاب فوق بدین جهت به تبیین راه کار های اخلاقی برای پوشش زن و حجاب زن پرداخته است.

راز یک فریب

مؤلف: یوسف غلامی

این کتاب توسط مؤسسه فرهنگی - اسلامی شبکة الامامین الحسنین عليهما‌السلام بصورت الکترونیکی برای مخاطبین گرامی منتشر شده است.

لازم به ذکر است تصحیح اشتباهات تایپی احتمالی، روی این کتاب انجام نگردیده است.

فصل اول: رؤیای امنیّت زنان

اولین معلّم من

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام بر تو، ای اولین وجودی که در ناتوانی طفولیت به سویم خم شدی تا زندگی گیرم و زمانی که احتیاج مبرمی به کسی داشتم که به طرفم کشیده شود، از من مراقبت کردی و خطرهای زندگی را از من دور ساختی! در طفولیت از وجود تو، استخوان در وجود من رویانده شد و با بازوان توانایت با یک دنیا محبت از من پرستاری کردی. اولین معلم من تو بودی که زبانم آموختی و مرا با جهان اطرافم آشنا نمودی. تو اولین وجودی بودی که رنج دوست داشتن و خواهش زندگی درکنار خود را به من چشاندی و افتخار هم صحبتی ارزانی ام کردی. در آغاز جوانی به من اجازه دادی تا از میانتان، شریک زندگی ام را انتخاب کنم و خوشی و غم زندگی را با او تقسیم نمایم.... (1)

در شگفتم که ساکنان جهان هستی با همه نیازشان به تو، هنوز قدر تو را نشناخته اند و برای حفظ وجود محبوب تو تلاشی فراخورِ منزلت تو نمی کنند. در خردسالی، در خانه، برادرانت راکه بایست پشتیبان تو باشند همواره بر تو ترجیح می دادند و تو را فقط بدین سبب که دختری و نه پسر، تحقیر میکردند. (2)

جرم تو فقط این است که دختر تولد یافته ای! این نابرابری ها در خانواده هایی که تنها یک پسر دارند و چند دختر، به مراتب بیشتر است.

بعد از آن هم که بزرگ تر شدی کارهای خانه را بیشتر تو انجام می دادی، اما وقتی خسته می شدی دیگران بودند که به جایت استراحت می کردند و وقتی تو نیازی داشتی، آنها زودتر بهره مند می شدند و آنگاه که می خواستی برای همسریِ آینده ات کسی را برگزینی آن که شریک زندگی ات را انتخاب می کرد دیگران بودند نه تو! در نزد همسر نیز، نمی دانم وی با تو چگونه رفتار می کند! آیا وی تو را همچون وجود خویش دوست دارد؟ آیا می داند که هیچ نعمتی مانند تو نصیب وی نشده است؟ نمی دانم! شاید او اصلاً هیچ نداندکه تو چه هستی تا بداندکه با تو چگونه رفتارکند!

از آن پس نمی دانم زندگی را چگونه می گذرانی! تنها این را خوب می دانم که درجهان به نام طرفداری ازحق تو جنجال فراوان است، ولی خیلی از همان جنجال آفرینان، گرازهای وحشی اندکه دندان برای دریدن تو تیزکرده اند که راست اندیش تربوده اند دردفاع ازتوکمترتوفیق یافته اند!

راستی! چگونه انبوه مدافعان تو از جنس مردانند تا زنان!! تو چه غریب و بی پناهی! ای کاش ذره ای از مهر و وفای قلب تو را به هواخواهان دروغینت هدیه می دادند تا آنان نیز به خود آیند و تو راکه بیش از همه به سلامت روانی و امنیت نیازمندی، از این موهبت محروم نکرده، موجودی ضعیف تعریف نکنند. (3)

در این همه ستم ها آنچه نشان از عظمت تو دارد، این که تو دریای زلالی که همگان به امید سیراب شدن از آب گوارای آن، به سویش رو آورده اند. آن سودجویی ها دلیلی بر خُردی قدر تو نیست، چون کوه صبرت یافته اند، هوس جفا بر تو را در سر پرورانده اند و چون خویشتن را در انجام بسیاری امور ناتوان شناخته اند آن گونه کارها را به تو سپرده اند و تو چون قلبت پاک است به کسی بدگمان نمی شوی!

سالها فریاد

سال ها می گذرد که درکنگره ها و مجامع علمی به نام طرفداری از زن جنجال به پاست، اما مطالعه ی اصل آن محافل، حکایت ازآن دارد که انگیزه این کوشش ها تأمین امنیت و آرامش برای زنان نیست و شگفت که همه ی این همایش ها با حمایت مردان دنبال می شود و در پی آن اجتماعات، زنان بیش از پیش در دام های سیاسی فرو می غلتند و عرصه ی خودنمایی رایگان آنها بیشتر فراهم می شود. در این میان، آن که از روآوری شتابان زن به محیط های مردان سود می جوید و حق افزون تری برای بهره جویی می یابد، مرد است؛ اگر چه زن هم به دست آوریِ پاره ای امتیازات دلخوش است. این امتیازات هر چند در کوتاه مدت مایه خرسندی و بهره مندی زنان را فراهم کرده است، در بلند مدت جز بی پناهی و محرومیت، برای آنان رهاوردی نداشته است.

با این حال، از آن ستم هاکه در روزگار ما بر زن روا داشته می شود نیمی را زنان خود به وجود آورده اند. زیرا پس از آن که تصمیم گرفتند در صحنه های حضور مردان ناپوشیده ترگام نهند، از امنیت بی بهره تر شدند و دستان تجاوزگر به خویشتن راگشاده تر ساختند.

جز سیاست پیشگان عرصه ی اقتصادکه برای حضور ناپوشیده ی زن در مجامع عمومی، خواب های خوش دیده بودند دیگران نیز درگرامی داشت وجود زن، آزمونی روا ارائه ندادند و حال از نگاههای آلوده و هوس های خطر آفرین نسبت به زن، در هر ورق روزنامه و مجله، صفحه تیره ای باقی مانده است. تجربه و رویدادهای تاریخی (4) گواه است که مردان غیر متعهد و به دور از ایمان و انسانیت- که رقم آنها نیز اندک نیست- از مرد تصویر سالمی به زن نشان نداده اند و خواسته یا ناخواسته وا نمودندکه زن در نگاه آنان «موجودی است که فقط برای لذّت مرد آفریده شده است.» (5)

نظرخواهیِ غیرحضوری از بانوان نشاِن می دهد که آنان به خوبی توجه دارند که عامل اصلیِ تمایل مرد به زن، نیاز غریزی و لذت جویی از ویژگی های جسمی است. جز این نگاه سودجویانه و انحرافی، وقایع تاریخی گواه است که مردانِ دور از فرهنگ و اخلاق تا توانسته اند حقوق مادی و معنوی زن را بازیچه ی هوس و مقاصد خودکرده و زنان نیز خوب دریافته اندکه تا مرد تربیت نشود و دیده اش را مهار نکند از کمترین فرصت برای اسیرکردن زن درراه لذت جویی نامشروع بهره خواهد جست.

زن می داند که تا غریزه وجود دارد، با تربیت نیافتگی مرد، هیچ امنیت و آرامشِ امید بخشی برای او پدید نمی آید. این احساس نا امنی، تلقین یا تنها ویژه گروه خاصی از زنان نیست. در این باره درکتاب ها، روزنامه ها و مجلّات، صدهاگزارش و نامه نقل شده است که راه تردید را بر همگان می بندد. (6) دختران و زنان اعتراف میکنندکه برای نیل به امنیت، امیدی به جامعه ندارند و فشار و نا امنی که زنان از نگاه های آلوده تحمل می کنند بی سبب قوای جسمی و روحی ایشان را تحلیل می برد.

این احساس نا امنی ویژه زنان مشرق زمین و افراد پاکدامن نیست. ترس و اضطراب زنان غرب به مراتب افزون تر است؛ جز آن که آنها در ازای بهره مند شدن از همترازی با مردان، از پدید آوردن عوامل آن ترس و اضطراب، اظهار ندامت نمی کنند. و شاید هم به نا امنی خوگرفته اند یا راه چاره ای برای بازگشت به زندگی سالم نمی بینند. آنگاه به آرامش دست نیافته اند، بلکه به نا امنی عادت کرده و چون رفته رفته با ناپاکی انس گرفته اند از انجام آن، شرم و ترس کمتری دارند. جهانِ پیرامونشان امن نشده است، فقط ناامنی آن کمتر به چشم می آید و آنچه را تا زمانی پیشتر ناامنی یاد می کردند پدیده عادی می پندارند.

پس از این، گزارش هایی از جهان غرب خواهیم نگاشت که نشان می دهد آمار حمله ها و تجاوزات و قتل زنانی پس ازگسترش پدیده ی برهنگی، به ده ها برابر افزون شده و هیچ زمان نقصان نیافته است.

نهاد ناآرام و تنوع طلب

برای نهاد ناآرام و تنوع طلب مرد، درمانی جز تربیت اخلاقی نیست. اگر مرد، زن را فقط عنصر هوسرانی و زیبانمایی و عامل رواج هرزگی بشناسد، هیچ گاه نه خود آرام می گیرد، نه زن را آرامش می بخشد. با این حال، زنان خود دربحرانی کردن زمینه های نا امنی بی تقصیر نیستند. زمانی که آنها چشم ها را به جنبه های جسمی خویشتن خیره سازند، گویا می کوشند که دیده ها از همه ی آنچه خداوند در وجود ایشان به ودیعت نهاده، فقط جسم خاکی آنها را بجویند و با مبهوت شدن در جنبه های ظاهری پیکرشان، از دیگر جنبه های معنوی او غافل شوند.

سیاست مداران سود جو، به زن چنین وا نمودند که وجود او جز برای دلربایی مردان نیست. با این فریب، دنیای زن چنان در عرصه زندگی مرد درآمیخت که تمایز زن از مرد ناممکن شد و در پی این درآمیختگیِ آلودگی آور، مرد نیز به دام افتاد.

زن در اندیشه ی مردان همسردار

برخی می پندارند چون مردی ازدواج کند به طورکامل از خطر غرایز می رهد و پیوسته مورد اعتماد و اطمینان خواهد بود در حالی که حقیقتاًآنچه اطمینان آور است و تمایلات غریزی را تا حدی مهار می کند، ایمان و وارستگی است؛ که این نیز هنر هر مرد ازدواج کرده نیست.

به نیروی تقوا و ایمان، در مقابل همه گناهان می توان تکیه کرد، مگر در موردگناهان برگرفته از غریزه ی جنسی. اسلام هرگز نیروی تقوا و ایمان را، با این که قوی ترین نیروی اخلاقی است، یک ضامن کافی در برابر تحریکات و دسایس این غریزه ندانسته است. (7)

چه بسیار مردان همسردار که به سبب بی اعتقادی به مبانی دینی یا بدآموخته های دوران قبل از ازدواج یا محیط اجتماعی ناسالم، درباره ی وجود زن همان گونه می اندیشند که همسران می اندیشند و بلکه گاهی بدتر. نامه ها، مصاحبه ها وگفتگوهای آقایان نشان می دهد که بسیاری از آنان بعد از ازدواج به وجود زن حساسیت بیشتری پیدا کرده اند. قبل از ازدواج اغلب خصوصیات زنان برای ایشان مبهم بوده ولی پس از آن، همه آنچه به زن تعلق دارد برای آنها جلوه ی دیگری یافته و حتی لوازم شخصی آنها برایشان معنادار و حساسیت انگیزتر از قبل شده است. از این رو تا زمانی که چشم و دل به اختیار عقل در نیامده باشد فرد معمولاً با ازدواج، از فزون خواهی و چشم اندازی دست بر نمی دارد و در اختیار داشتن همسر برای او پایان مشکل غریزه نیست و همچنان مورد اعتماد نیست. زیرا تمایل به پیوند با افراد غیر همجنس تنها ناشی از نیاز جسمی (غریزه) نیست تا مشکل آن با ازدواج و داشتن همسر حل شود. تا چشم و دل آدمی آرام و قرار نگیرد هرگز هوسش به انتها نمی رسد و برای زنان هم، امنیتی پدید نخواهد آمد.

سرگذشت کسانی که فریفته زیبایی های زن نشدند حاکی ازآن است که آنها - مجرد یا متأهل- نسبت به زن چنان می نگریسته اندکه خدا خواسته است و نگاه خویش را نیز مهار میکرده اند. گویند مشرکان آن گاه که دیدند پیامبر بزرگ اسلام صلى‌الله‌عليه‌وآله از ادعای خود دست بر نمی دارد، گفتند: ما به تو زیباروترین دختر عرب را تقدیم می کنیم و... تو از عقیده ات دست بردار! آن حضرت فرمود: به خدا سوگند، اگر خورشید را در دست راستم و ماه را در دست چپم قراردهید از سخنم باز نمی گردم! (8)

تا زمانی که همّت آدمی اوج نگیرد و مشتاق لذّت بالاتر نشود به راحتی از چیزهای خرد چشم نمی پوشد. چنان که درباره حضرت یوسف عليه‌السلام می خوانیم: ( وَ همّ بها لولا ان رای برهان ربّه ) (9) : اگر نه آن بود که یوسف به نور و برهان پروردگار خویش نظر داشت، به زلیخا رو می کرد. بی سبب نیست که از حضرت محمد صلى‌الله‌عليه‌وآله نقل نموده اند که: پس از من، هیچ چیز برای پیروانم مخاطره انگیزتر از زنان وجود ند ارد. (10)

بنابراین، شرط نخست برای داشتن اعتماد و امنیّت نسبت به هر فرد، اعتقاد به ایمان، بلندی همت، مهار نگاه و دل و سپس وارستگی و آزمودگی وی است. زیرا تمایلات آدمی چنان پر قدرت و سرکش است که گاه مردانِ با ایمان را نیز بر زمین می کوبد. پس نداشتن همسر همواره عامل نا امنی، و داشتن آن عامل امنیت و اعتماد نیست.

بر پایه همین امر و به موجب هشدارهای تربیتی پیشوایان آسمانی عليهم‌السلام ، با وجود اعتماد انسان به افراد، باید هر شخص در رابطه ی خویش با دیگران یک سلسله ضوابط را در نظرگیرد و علت این امر نیز بسی روشن است. در اصول اخلاقی اسلام بسیاری از سفارش ها برای پیشگیری از گزندهای احتمالی است؛ مانند این که فرموده اند:

1- زن و مرد غیر محرم، هر چند از خویشانِ هم باشند- مثل برادر شوهر، زن برادر، پسر عمو و دختر عمو- نباید در خانه ی خلوتی که دیگری نمی تواند بدان وارد شود، درنگ کنند.

2- هر چند دو نامحرم به مراتب ایمان یکدیگر مطمئن باشند نبایدبیشتراز حدّ ضرورت با هم مشغول صحبت شوند. خویشاوندی و فامیلی، گفتگوی غیر ضروری را تجویز نمی کند.

3- اطمینان داشتن به پاکی چشم و دل افراد، سبب نمی شودکه آنها بدین بهانه که فردِ مقابل، چشم و دلش پاک است ونگاه نمی کند، در حضور یکدیگر مواضعی از بدن را آشکارگذارند. پس نباید حتی کمی از جلوِ موها یا ساق پا نمایان باشد!

زنان غرب نیز...؟

اشاره

برخی تصور می کنند این احساس نا امنی مخصوص زنان مشرق زمین است که دوست ندارند مورد آزار و مزاحمت قرارگیرند. در غرب برای زنان این احساس ترس و نا اطمینانی وجود ندارد. زیرا اولاً مردان غربی که زنان برهنه ی بیشماری دیده اند نیازی به تعرّض به ایشان ندارند. ثانیاً زنان چون نمی خواهند حدودی را مراعات کنند به پوشیدگی پایبند نیستند و از این رو، بیمی از مردان ندارند و هر زنی می تواند با آرامش خاطر به هر جا که بخواهد برود حقیقت آن است که بر اساس گزارش رسانه های گروهی غربیان، امروزه به طور یقین، زنان غربی امنیّت کمتری از صحرانشینان دارند.

روزنامه لُموند- شما ره 20- اکتبر 1984: در ایتالیا سالانه 20 هزار زن مورد حمله ی ناموسی قرار می گیرند که به ندرت یک دهم آنها در پی شکایت به مقامات قضایی برمی آیند. تنها در آلمان، سالانه 75000 مورد بی حرمتی شرم آور به زنان صو رت می گیرد. این مسأله ی بحرانی سبب شده تا زنان آلمانی نسبت به تقویت قدرت بدنی خود اقدام نمایند. شماری از زنان آلمانی با اشتیاق در کلاس های فراگیری ورزش های دفاع از خو د، شرکت می جویند. بر پایه ی همین گزارش 40% از زنان آلمانی تاکنون شیوه های دفاع از خود را در این کلاس ها فرا گرفته اند. بیشتر زنان فرانسوی در کیف دستی خود وسیله ی دفاعی شیمیایی یا فیزیکی پنهان می کنند که از طرف مؤسسات و کارخانجات سازنده ی مواد شیمیایی، برای این کار ساخته شده و در دسترس بانوان قرار داده شدد است که در اصطلاح به نام گاز آکریموژن Acrimogene (11) معروف است تا اگر در خیابان ها و کوچه های خلوت، داخل متر و مورد حمله ی مردان واقع شدند از آن وسایل دفاعی استفاده کنند. (12)

بانو م. الف. خانه دار از انگلستان.

در اینجا- و به طور کلّی در غرب- زنان حتی در پشت درهای بسته ی خانه هایشان از حملات وحشیانه و بی حرمتی شرم آور مردان فاسد در امان نیستند. تا آنجا که اگر خانه ای درِ ورودی اش قفلِ زنجیری نداشته باشد فوری آن را به قفل زنجیری مجهز می کنند. با تأسف، به رغم همه ی کنترل ها و ترس ها، رادیو اعلام می کند که اگر مردی با عنوانِ کارمند گاز و برق- خواست وارد منزل شما شود تا کارت شناسایی خود را نشان نداده لست به او اجازه ی ورود ندهید.

این مسأله که ناگهان یکی دو نفر به منزل وارد شوند و به زنان...، آزار ناموسی رسانند) در انگلستان به حدّی شایع گردیده که بحث روزانه ی مردم شده است. (13)

اگر برهنگی مُد می شد!

راستی، جهان چه زمان برای زن امنیت آورمی شود! آیا اگر آنان در اجتماع، پوشش مناسب نداشته باشند و در روابط خود با مردان تنها به نیازها و تمایالات آزاد بیندیشند، به آرامش روانی و امنیّت اجتماعی دست خواهند یافت؟

زیگموند فروید، روانکاو اتریشی که به پدر روانکاری غرب شهرت یافت،  به کمک انگیزه های آلوده ی صاحبان سرمایه و قدرت در اروپا، برای چاره جویی مشکل امنیّت زن، غرایز جنسی را به گونه ای تحلیل کرد که نتیجه ی آن ترویج فرهنگ برهنگی بود. وی وجود هرگونه محدودیت میان زن و مرد را عاملی برای تشدید بیماری روانی قلمداد کرد و راه چاره را آزادی جنسی برشمرد. بر اساس آنچه او مطرح کرد زنان باید در پوشش خود و در روابط شان با مردان، به هر شیوه که بخواهند رفتارکنند و میان خود و تمایلات مردان مانعی ایجاد نکنند، تا شاید مردان رام شوند و دست از تجاوز به حریم آنان بردارند. در آن صورت، دیگر نا امنی آنها را تهدید نمی کند و همه همچون اعضای یک خانواده به زندگی سالم ادامه خواهند داد.

اگر چه فروید به طور صریح سخنی از برهنگی به میان نیاورد، نتیجه آنچه او در جهان منتشر ساخت «قانونی کردن روابط نامشروع» و «آزادی بی مرز در شهوترا نی» بود! (14)

راسل می گوید:

اگر برهنگی مُد روز می شد مسلماً مردان از دیدن بدنِ برهنه ی یک زن دچار تحریک نمی شدند! (15) چرا پدران و مادران اصرار دارند که عورت خود را از فرزندان بپوشانند! این اصرار، خود سبب تحریک حسِّ کنجکاوی آنها می گردد. بنابراین من بهتر می دانم که آنان عورت خود را مرتب به بچّه ها نشان دهند تا آنان از کودکی همه چیز را بشناسند. فرض کنید چاپ و نشر عکس های عریان، آزاد و فراوان بشود. در این صورت مشاهده می شودکه این اوراق برای یکی دو سال مورد استقبال قرار می گیرد ولی به تدریج مردم از آن خسته می شوند و دیگر کسی حتی یک لحظه به آنها نگاه نمی کند. (16)

وی در جای دیگر می نویسد: «بشر توانسته است تا حدّی در مورد مال و ثروت، بر خودخواهی و بخل غلبه یابد، ولی در مورد زن نتوانسته است بر این خودخواهی تسلط پیداکند. » از نظر راسل غیرت صفت پسندیده ای نیست و ریشه آن نوعی بخل و امساک است. (17)

امّا خلاصه آنچه فروید اظهار میکرد چنین است:

هنگامی که ما از چیزی اندوهگین می شویم، ضمیر خود آگاه متأثر و رنگ و چهره ما دگرگون می شود و احساس افسردگی پریشانی می کنیم. مثلاً گاه دوست داریم شیرینی خوشمزه ای بخوریم ولی پول نداریم... برای لحظاتی، حالتی آشکار مانند دلتنگی ما را می رنجاند. در این حال اگر نتوانیم ناراحتی را از ریشه درمان کنیم، آن ناکامی به صورت ظاهر فراموش می شود ولی در اعماقِ خاطره و اندوخته ی ذهن باقی می ماند. در حقیقت به ضمیرناخودآگاه منتقل می شود. آن مسئله ناراحت کننده در ظاهر پایان پذیرفته ولی حقیقتاً اثرناکامی و تلخی آن هرگز تمام نشده و فقط ازضمیرآگاه کوچ کرده است. به عبارت دیگر از حالتی که در یاد شخص است به حالتی که در یاد او نیست انتقال یافته است. شخص هرچنددرفردای آن روز یا زمانی بعدتر رنجیدگی خود را فراموش کند، دستگاه عصبی او، آن رنج را به طور کامل در خاطرضبط می نماید، اگر چه سال ها از آن بگذرد. (18)

تحلیل فروید:

ناکامی زمانی که به نوعی عقده تبدیل شود سرانجام روزی به شکلی سر برمی آورد و همچون دُمل منفجر می شود و فرد و جامعه را دچار مشکل می کند.

آنچه فروید بدان توجه نمی کرد این بودکه با تربیت و خود ساختگی، ناکامی برای فرد عقده ایجاد نمی کند و او محرومیت ها را ناکامی نمی پندارد. فروید پس ازگذشت چند سال اعلام داشت که ناکام ماندن در ارضای غرایز، ضمیر ناخودآگاه انسان را به شدّت دچار تأثّر روانی و بیماری عصبی می کند. بنابراین «خویشتن داری و تقوای دینی در برابر میل جنسی گناهی است نابخشودنی و جنایتی است به جامعه و بلکه تاریخ بشریت... (19)

فروید به طور علنی با پایبندی اخلاقی نستیزید و زنان را به برهنگی دعوت نکرد ولی در طرح خود موضوع خویشتن داری در برابر طغیان غریزه، را طوری توجیه و تفسیرکرد که همه اصول اخلاقی و حتی دینی، بی هویت جلوه نمود. او پس از مدتی در کتاب خود پیرامون«محرم و غیر محرم» همه ی محدودیت های دینی را به تمسخرگرفت، تا جایی که وجود روابط ناسالم میان خواهر و برادر یا پدر و دختر را امری عادی برشمرد.

نظریه زاییده ی انقلاب صنعتی اروپا (20)

در عصر مطرح شدن این نظریه گروه جانبدارآن، بیشتر سرمایه داران اروپا بودند. تولد فروید و زمان ارایه این تئوری با دوران رشد سرمایه داری در اروپا و امریکا همزمان بود. در آن زمان انگلیس و امریکا بیش از دیگرکشورها مستعمره داشتند. موج تحولالت فنّی و اقتصادی، سراسر اروپا را فرا گرفته بود و شهرها روز به روز توسعه می یافت و جمعیت و داد و ستد میان شهرها و کشورها رو به افزایش بود و سرزمین های تازه ای کشف می شد و به زیر سلطه استعمار در می آمد. ترقی خواهی و تجددطلبی، رشد چشمگیر نشان می داد و مردم جهان بیش از گذشته در تجمّل و نعمت غوطه ور بودند.

به تدریج اروپایی که تا دیروز لباس ملّی زنانشان مانند لباس های محلی زنان روستای ما بود، چنان شد که کارخانه های جوراب سازی آن در یک روز هزاران جوراب تولید می کرد، اما چگونه می شد آن همه تولید را در بازار داخلی به مصرف رساند! زنی که لباس محلی می پوشد نمی تواند انبوه تولیدات کارخانه ها را جذب و مصرف کند.

به دنبال این مسایل با تبلیغات و فراوانی جنس های لوکس و زینتی، به تدریج فرهنگ ملی کشورها کهنه شد و مردم، مصرف کننده کالاهای جدید کارخانجات شدند. از آن پس، وجود یک بازار مصرف در خارج اروپا، امری ضروری قلمداد شد و کشورهای خاورمیانه و شرق آسیا و شمال آفریقا که معدن نفت و زغال سنگ، پنبه، مس، آهن و آلومینیم شمرده می شدند، هدف قرارگرفتند.

آدمخواران صنعت اروپا ترجیح دادند همزمان دوکار انجام دهند: نخست این که موادِ خام را ازکشورهای استعمار شده خریداری کنند، بلکه غنیمت ببرند. دوم آن که به جای پول، کالای مصرفی به آنها دهند! امّا مصرف سالانه این کشورها نیز نتوانست حجم انبوه تولیدات را جذب کند. بنابراین تصمیم گرفتند مردم را چنان مصرفی سازند که برای خرید جنس های خارجی لوکس از همدیگر سبقت گیرند.

آنان در این مسیر چنان کوشیدند که حتی مردم بادیه نشین کشورهای حاشیه خلیج فارس که تا چندی پیش فاصله های دور میان آبادی ها را پا برهنه طی میکردند حال بر ماشین مدلِ سال گذشته سوار نمی شوند و حتی اگر وسیله نقلیه شان اندکی آسیب ببیند بدون تعمیر، آن را به شرکت سازنده تحویل می دهند و ماشین جدید می گیرند.

البته اجرای این نقشه نیز با موانعی رو به رو شد. یکی از این موانع افراد تحصیل کرده و نسل معترض کشورها بود؛ نسلِ فریادگر میان 18 تا 25 سال، که بزرگ ترین نیروی هر قوم و قوی ترین اهرم جسمی و روحی یک ملت شمرده می شود. این نسل هم دغدغه آزادی اجتماعی و فکری دارد و هم بحران جنسی. بنابراین چه بهترکه آزادی جنسی تقدیم شان شود تا نیاز به آزادی اجتماعی هم در او از بین برود. (21) ولی چگونه می شد این گروه را آرام یا تخدیر کرد، تا جایی که دم برنیاورند و مغزشان چنان شستشو داده شود که مدافع سرمایه داران باشند؟

در این موقعیت یکباره مردی به نام زیگموند فروید در مجامع علمی سر برافراشت و فریاد برآورد: ای همه زنان جهان، به زودی لایحه آزادی شما تصویب می شود.... چرا باید مردان از نعمت رایگان طبیعت (زن) بی بهره بمانند! آیا دست آفرینش، زن را با آن همه زیبایی و توانایی در اسارت خانه و پوشش آفریده است؟!

با این طرح، صاحبان پول و سرمایه احساس کردند که پیروزی نزدیک است. آنها نوشدارویی راکه در آسمان ها در پی آن می گشتند در زمین جستند. بنابراین، تصمیم گرفتند به همان اندازه که برای تولید و صدورکالا سرمایه می گذارند برای ترویج و تثبیت نظریه ی آزادی جنسی، سرمایه گذاری کنند. از این رو، چند موضوع سر لوحه ی اهداف آنان قرارگرفت:

الف. از میان برداشتن مرزهای اخلاقی میان زن و مرد.

ب «محدودیت میان زن و مرد» را امری بر خلاف«توسعه اقتصادی» جلوه دادن.

ج. کنارگذاشتن پوشش های مذهبی، ملّی و محلی

د. زمینه سازی وسیع برای اشتغال زنان درکارخانه با نامِ آزادی زن.

پس از چند سال برنامه ریزی و سرمایه گذاری، بزرگ ترین نیروی سدّ راه آنها (گروه سنی بین 18 تا 25) بهترین مشتری طرح های استعماری آنها شدند. آنها این گروه راکه در شدّت بحران های جنسی قرار دارند از سر راه برداشتند و بلکه به ویروسی* از جنس خود تبدیل کردند.

*. میکروب ها درکنار سلول های دفاعی بدن سعی می کنند به رشد و نمو بپردازند ولی ویروس در جایی که بدن سلول می سازد، فعالیت می کند تا پس از چند ساعت، کارخانه ی بدن از همان محلی که سلولِ سالم تولید می کند به جای سلول، ویروس بیرون دهد.

فریفته شدن جوانان به جایی رسیدکه امریکا نیز از این وضع به فغان آمد. کندی، رئیس جمهور اسبق امریکا، در شکایت از وضع جوا نان امریکا میگوید:

از هر هفت جوانی که در امریکا به سربازی گسیل می شود شش نفرشان نالایق و سست عنصر هستند و به نظر من علت این فلاکت، افراط در شهوترانی است که استعدادهای بدنی و روانی آنها را کاسته است. (22)

به گفته ی یک جامعه شناس ایرانی

معجونی که از نظر ناروای کارخانه داران اروپا و نظریه ی فروید عاید ما شد این بود که مواد خام و صادراتی مان را گرفتند و در عوض، به ما آزادی جنسی عطا کردند. خیلی مضحک و درد ناک است که همه چیزمان را بدزدند و در ازای آن به ما اجازد دهند تا هر کس دلش خواست با دیگری رابطه ی... داشته باشد. لطف بزرگ در حق ما روا داشتند!

آنها به بهانه ی آزادی زن از قید و بند، هم زنان را در بند کردند و هم مردان را. آن هم زبده ترین نیروهای مردان را. نقشه، بسیار ماهرانه طرح ریزی شده بود و به نظر می رسد که آنها بیشتر در اندیشه ی اسارت مردان به سر می بردند.

سیاست بازان آنها چنین نظر دادند که اگر بخواهیم از نیروهای زنان و هم مردان در طریق سیاست های خود بهرد جویی تمام و کامل ببریم مناسب است تا ابتدا زنان را که قدرت جاذبه و فریبندگی بیشتر دارند و از سویی اراده شان زودتر تسلیم خو استه ی طرف مقابل می شود در حراج عام به تماشا گذاریم. پس از دلباختگی مردان، به تدریج چون آنها در تصاحب زن، تواناتر و (با پوزش) خودخواه تر و جفا کارترند، اسارت زن را به جایی می رسانند که برای زن هیچ پناهی جز رو کردن به مرد باقی نمانَد. در این میان، یکی که مرد باشد دلش اسیر زن شده است و آن دیگری پیکرش محبوس خواسته ی مرد. پس هر دو گروه در بند یکدیگر خواهند افتاد و آنجاست که ما می توانیم هر یک را از طریق طرف مقابل، به سویی که خود می خواهیم برانیم. (23)

اما برای عملی شدن این هدف بایدتنوع طلبی مرد به ده ها برابر افزایش یابد. بدین منظور باید زنان طوری تربیت اجتماعی شوند که کامجویی از آنها آسان گردد و این نیز شدنی نیست مگر حجاب وهر عامل مصونیت آور برای زن ومحدودیت زا برای مرد، دور افکنده شود. زیرا حجابِ صحیح مانع بهره جویی ناروا از زن است.

کارخانه داران انگلیسی واروپایی با ترویج و تبلیغ تز فروید دو منظور داشتند: یکی این که بی بند و باری جنسی و مصرف گرایی راگسترش دهند و نسل جوان را به راحتی به دام اندازند و بلکه نابودکنند. دو م: به نامِ آزادی زن او را از خانه به کارخانه بکشند و از قدرت بدنی او با مزدکمتر سود جویند. هم حقوق کمتری به وی دهند هم از اندام و ویژگی های زنانه او در راه فروش و تولید اجناسشان بهره ببرند.

از آن پس، بهره جویی های پیش بینی نشده ی دیگری پدید آمد. با بیرون کشاندن زن ها از خانه وکار در مراکز تولیدی، نظام خانواده متزلزل شد و آمار طلاق و جرایم و فساد فرزندان- که از سایه ی پدر و مادر مـحروم شده بودند- افزون گشت. (24)

آنها در ابتدا اندکی به تکاپو افتادند تا شاید از شدّت این بحران بکاهند، ولی بعدها دانستند که وجود آن اوضاع آشفته از جنبه های دیگر به نفع شان است. زنِ رهیده از شوهر و خانه، چون جایگاه امن خانواده را از دست داده است برای تأمین زندگی پناهگاه اقتصادی ندارد و برای کار در بیرون از خانه، احساس نیاز و اصرار بیشتری دارد و با کمترین حقوق نیز دم بر نمی آورد. از طرفی فروش اجناس در وقتی که زنی اداره کننده ی فروشگاه است زیادتر از قبل خو اهد شد، بعد از آن، آمیختگی و تماس زن و مردگسترش یافت و پوشش های ملی به دور افتاد، تا جایی که زنان درکارخانه فقط با یک زیر پوش و... بدون هیچ مقنعه و پوشش دیگر پشت دستگاه ها مشغول کار شدند و بسیار دلخوش بودند که به آنها اجازه داده اند دوشادوش مرد درکارخانه ها فعالیت کنند.

از این سو (در شرق) هنوز دوازده سال به مرگ فروید مانده بود که در سال 1306 ش. / 1927 م. امان اللّه خان، حاکم وقت افغانستان، از سفر اروپایی خود به کشورش بازگشت و تئوری بی حجابی زنان را در افغانستان اعلام کرد. سال 1313ش. / 1934 م. کمال آتاتورک نیز پس از سفر به اروپا چنین کرد و در ترکیه حجاب را ممنوع ساخت. یک سال پس ازاین، درایران رضاخان در پی ملاقاتش با آتاتورک در ترکیه، فرمان کشف حجاب را در سال 1314 ش. / 1935. (چهار سال قبل از مرگ فروید) اعلام کرد. (25)

پی نوشت ها :

1.     حجاب و کشف حجاب در ایران، ص 71.

2.     یک دهقان فقیر بنگلادشی دختر هشت روزه اش را در مقابل مبلغ ناچیزی که فقط برای خرید نیم کیلو برنج کفایت می کرد، به یک پستچی فروخت! (پیام زن، دی ماه 1370) در خبرها چنین می خوانیم: مردی زنش را طلاق داد چون دختر زاییده بود. در این باره، ر. ک: مشکلات پیمان زناشویی، مصطفی زمانی.

3.     نمونه ای از آنچه در تعریف زن آورده اند، چنین است: زن آخرین موجود وحشی است که مرد او را اهلی کرده است. روح گناه کاران به صورت زنان متولد می گردد. در این باره، ر. ک: زنان از دید مردان، بنوات گری، ترجمه ی محمد جعفر پوینده

4.     درباره آن رویدادها ر. ک: سوداگرا ن فحشا در عصرپهلوی، مهدی مشایخی. پشت پرده های حرمسرا، حسی آزاد.

5.     این جمله از نیچه (1844- 1900 م.) فیلسوف (!) آلمانی است درباره نظر متفکران و دانشمندان و ملل درباره زن، ر. ک: زنان از دید مردان، بنوات گری، ترجمه ی محمد جعفر پوینده.

6.     در این باره ر. ک: آیین. بهزیستی اسلام «نگاه پاک زن و نگاه های آلوده به او» دکتر احمد صبور اردو بادی.

7.     مسأله ی حجاب، ص21

8.     سیره ابن هشام، ج ا، ص 265 و266.

9.     سوره ی یوسف، آیه 24.

10.   مستدرک ا لوسائل، کتاب النکاح، باب 117، ح 15.

11.   در سراسرکتاب برای پرهیز از به کاربردن تعابیر نامناسب به جای برخی کلمات مناسب تر برگزیدیم

12.   ر. ک: نگاه پاک زن و نگاه های آلوده به او

13.   همان.

14.   درباره عقاید فروید، ر. ک: فروید و فرویدیسم، فیلیسین شاله، ترجمه ی اسحق وکیلی، مکتبهای روان شناسی و نقد آن، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه انتشارات سمت، ص 261- 402. پس از فروید، کسانی دیگر مانند برتراند را سل با او دراین طرح همنوا شدند.

15.   زناشویی و ا خلاق، برتراند راسل، ترجمة مهدی افشار، بخش هشتم، ص 134.

16.   همان، ص 135 و 136و جهانی که من می شناسم، ص 69و70. بهترین دلیل در ردِّ این عقیده ی واهی موقعیتی است که در غرب حاکم است. نیز این که زمامداران عیّاش با دارا بودن هزاران زنِ خوش سیما همین که وصف زنی را می شنوند در فراق او ازسینه آهی می کشندکه هیچ جوانِ بی همسر چنین آهی نمی کشد! البته ممکن است فردی از فراوان دیدنِ یک عکس اظهار بی میلی کند امّا او هیچ گاه از دیدنِ عکس های مختلف اظهار تنفّر نمی کند.

17.   مساله ی حجاب، ص 59 با تصرف. استاد مطهری در ردّ این اعتقاد می نویسد: حسادت و غیبرت دو صفت کاملاً متفاوت اند و هرکدام ریشه ای جداگانه دارد. ریشه ی حسادت خودخواهی و از غرایز و احساسات شخصی است ولی غیرت یک حسّ اجتماعی و نوعی پاسبانی است که آفرینش برای مشخص بودن و مختلط نشدن نسل ها در وجود بشر نهاده است.

18.   ر. ک: اندیشه های فروید، ادگاردپش.

19.   در این باره، ر. ک: روان شناسی، زیگموند فروید.

20.   ویل دورانت می نویسد: آزادی زن از عوارض انقلاب صنعتی بود.... یک قرن پیش در انگلستان کار پیدا کردن برمردان دشوارگشت اما اعلانیه ها از آنان می خواست که زنان وکودکان خود را به کارخانه ی بفرستید. (لذات فلسفه، ص 158 و 159، ترجمه ی عباس زریاب)

21.   خود آگاهی، استحمار، ص 88.

22.   سیمای تمدن غرب، ص 61.

23.   خود آگاهی، استحمار، ص 88

24.   درباره ی تأثیرانقلاب صنعتی در تباهی زن، ر. ک: حجاب، ابوالاعلی مودودی.

25.   برای تفصیل بیشتر در این باره ر. ک: حجاب و کشف حجاب در ایران.