کشکول شیخ بهائی

کشکول شیخ بهائی0%

کشکول شیخ بهائی نویسنده:
گروه: کتابخانه شعر و ادب

کشکول شیخ بهائی

نویسنده: شیخ بهائی
گروه:

مشاهدات: 107166
دانلود: 9117

توضیحات:

کشکول شیخ بهائی
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 82 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 107166 / دانلود: 9117
اندازه اندازه اندازه
کشکول شیخ بهائی

کشکول شیخ بهائی

نویسنده:
فارسی

نکته های پندآموز، امثال و حکم

حکیمی را پرسیدند: زهد چیست ؟ گفت آنست که در جستجوی نبوده نباشی ، تا بوده را از دست بدهی .

حکایات تاریخی ، پادشاهان

در کتاب (انیس العقلا) آمده است که راه و رسم پادشاهان ایران آن بود که چون یکی از آنان بر دانشمندی خشم می گرفت ، او را با نادانی به زندان می انداخت .

نکته های پندآموز، امثال و حکم

حکیمی گفت : دولت نادان ، عبرت عاقلانست .

حکایاتی کوتاه و خواندنی

از عطا روایت شده است که جابر گفت : مردی از بنی اسرائیل خری داشت و گفت : خدایا! اگر تو نیز خری می داشتی ، او را با خر خویش علف می دادم یکی از پیامبران یهود این سخن شنید و پروردگار به او وحی کرد که : هر انسانی به قدر عقل خویش سخن می گوید .

نکته های پندآموز، امثال و حکم

خویشاوندی ، به دوستی نیازمندتر است ، تا دوستی به خویشاوندی در رویدادهای روزگار، گوهر مردان شناخته شود .

سخن پیامبر اکرم (ص ) و ائمه اطهار (ع )، پیامبران الهی

امام محمد باقر (ع ) پدران خویش از امیرالمومنین روایت کرد که : در برابر عذاب خدا، دو گونه پناه وجود دارد یکی از آن دو، از میان رفته است و آن دیگری را پناه گیرید اما آن امان که از میان رفت ، رسول خداست و آن که باقی ست ، آمرزش خواهی ست خداوند بزرگ فرمود: (وما کان الله لیعذبهم و انت فیهم و ما کان معذبهم و هم یستغفرون ) و جامع نهج البلاغه گفته است : این ، از خوبی های استخراج و ظرافت های استنباط است .

حکایات پیامبران الهی

چون بیماری بر ایوب شدت یافت ، همسرش او را گفت : خدای بزرگ را نخوانی ؟ تا ترا شفا دهد، که بیماری بر تو دراز کشید و ایوب او را گفت : وای بر تو! ما هفتاد سال در نعمت بودیم ، بگذار! همان سال ها را در سختی مانیم و چندان نپایید که شفا یافت .

تفسیر آیاتی از قرآن کریم

در توراة آمده است که : ای موسی ! آن که مرا دوست دارد، از یادم نبرد و آن که امید نیکی دارد در خواستن اصرار ورزد .

حکایاتی کوتاه و خواندنی

عارفی ، (دزد دست بریده ای را) گفت : در دنیا، به چهار دینار، دست تو را که عزیزترین عضو تست بریدند و ایمن مباش ! که به آخرت بدین سان عقوبتی سخت تر خواهی داشت .

نکته های پندآموز، امثال و حکم

حکیمی گفت : ادب ، یکی از دو منصب است و گفت : برتری ، به خرد و ادب است نه به اصل و نسب زیرا، بی ادب ، نسب خویش تباه ساخته و بی خرد، اصل خویش گم کرده است و گفت : ادب ، زشتی نسب را بپوشاند و وسیله رسیدن به هر برتری و شفیع آدمی به هر مذهب است .

نکته های پندآموز، امثال و حکم

بادیه نشینی ، پسر را گفت : ای پسر کم ! ادب ، ستونی ست که خردها را تاءیید کند و زیوری ست که نسب های غیر اصیل را زینت دهد و دانا از آن بی نیاز نیست هر چند طبعی درست داشته باشد زیرا، به ادب نیازمندست تا شکوفا شود، همچنان که زمین از آب بی نیازنیست ، تا بارور شود .

فرازهایی از کتب آسمانی

در حدیث آمده است که چون با کسی دوست شدید، نام او و نام پدرش و دودمانش و نشانی خانه اش را بپرسید! که شرط دوستی ست و دلالت بر صفای دوستی دارد و گرنه ، دوستی کند فهمانست شعر:

ای آدمی زاد! چون مادرت ترا بزاد، می گریستی و مردم ، پیرامون تو می خندیدند بکوش ! تا چنان باشی ، که به روز مرگت ، آنان بگریند و تو خندان باشی .

فرازهایی از کتب آسمانی

در فقه آمده است که : درآن چه بدن را سودمندست ، اسراف نیست اسراف ، آنست که مال را تلف کند و بدن را زیان دارد .

نکته های پندآموز، امثال و حکم

حکیمی گفته است : زیاده روی در خوبی ، اسراف نیست همچنان که در اسراف ، خوبی نیست .

سیره پیامبر اکرم و ائمه اطهار (ع )

عمربن خطاب به نزد پیامبر (ص ) آمد، و او را بر حصیری خوابیده دید و نقش حصیر بر بدنش مانده عمر در آن باره با پیامبر گفت و او (ص ) گفت : آهسته تر! این ، پادشاهی نیست ! پیامبری ست .

فرازهایی از کتب آسمانی

در حدیث آمده است که : چون مرد به چهل سالگی رسید، و توبه نکند، شیطان به صورتش دست کشد و گوید: پدرم به فدای این صورت ! که رستگار نخواهد شد .

سخن پیامبر اکرم (ص ) و ائمه اطهار (ع )، پیامبران الهی

لقمان فرزند خویش را گفت : پسرکم ! خطاهای خویش را تا به هنگام مرگ ، پیش چشم دار! و نیکی هایت را به دل مگیر! که آن که فراموش نکند، شمارآن را خواهد داشت .

عارفان ، مشایخ صوفیه و پیران طریقت

شبلی ، صوفی یی را دید که حجامتگری را گفت : به خشنودی خدا سرم بتراش ! و چون تراشید، شبلی ، حجام را چهل دینار داد و گفت مزد خویش را در خدمت به این فقیر بستان ! حجام گفت : من به خشنودی خدا کار کردم و پیمان خویش با خدا به چهل دینار نشکنم شبلی دست بر سر زد و گفت : همه از من بهترند، حتی حجامتگر .

نکته های علمی ، ادبی . مطالبی از علوم و فنون مختلف

هر حیوانی به استنشاق هوا نیاز دارد و حیوان ، تنها از راه بینی نفس می کشد اما، انسان ، هم از راه بینی و هم از راه دهان و علت آن ، اینست که انسان ، سخن می گوید، و آن ، از راه تقطیع حروف صورت می گیرد، که برخی از آن ها مخرجشان بینی ست و باید هوا در آن نفوذ کند دام پزشکی ، برای باز کردن دهان اسبی از وسیه ای استفاده کرد که آن را در بینی حیوان انداخت و آن ، راه بینی رابست و اسب مرد .

بویایی انسان ، از دیگر حیوانات ضعیف ترست و برای شنیدن بو، نیازمند گرم شدن جسم ، یا خراش دادن آن و یا جدا کردن پاره ای از آنست .

در بالای چشم ، دو سوراخ باریکست که از گوشه چشم ، به داخل آن ، راه دارد و از آن سوراخ ها، بوهای تند، به چشم می رسد و بدین علت است که چشم از بوی زیر بغل رنج می برد و از بوی پیاز به اشک می آید و از این سوراخ ها مواد زاید غلیظ درون چشم ها، همراه با اشک ، وارد بینی می شود و اگر به سببی این دو منفذ بسته شود، مواد زاید، فزونی می گیرد و بیماری های گوناگون چشم فرا می گیرد .

سخن حکیمان و دانشمندان ، مشاهیر . .

بطلمیوس گفت : بیماری ، زندان جسم است و غم ، زندان روح .

شرح حال مشاهیر، مردان و زنان بزرگوار

ابن ابی صادق ، زیباروی بود و اخلاق پسندیده داشت و بخش هایی از حکمت را نیز می دانست پادشاه ، او را بهت خدمت فراخواند در پاسخ گفت : به آن چه دارد، بسی قانعست ، و برای خدمت پادشاه پسندیده نیست و آن که به اکراه به خدمت در آید، از خدمتش نفعی حاصل نیاید .

حکایات پیامبران الهی

طاووس (یمانی ) گفت : شبی در (حجر اسماعیل ) بودم ، که علی بی حسین (ع ) وارد شد با خویش گفتم : مردیست از دودمان پیامبر (ص ) خوبست به دعای او گوش فرادهم شنیدم که در اثنای دعا می گفت : عبیدک بفنائک سائلک بفنائک مسکینک بفنائک طاووس گفت : هرگاه این جملات را می خواندم ، خدا گشایشی در کار من ایجاد می کرد .

سخن حکیمان و دانشمندان ، مشاهیر . .

یکی از گذشتگان گفته است : برای هر مؤمنی ، مرگ بهتر از زندگی ست زیرا، اگر نیکوکار باشد، خدا فرموده است : (و ما عندالله خیر و ابق للذین آمنوا) و اگر بد کار باشد، پروردگارا می فرماید: (ولا یحسبن الذین کفروا انما نملی لهم خیر لا نفسهم انما نملی لهم لیزداد او اثما و لهم عذاب مهین )

سخن حکیمان و دانشمندان ، مشاهیر . .

فیلسوفی گفت : انسان ، جز به مرگ نمی تواند انسانیت را به مرحله کمال برساند .

شاعری گفت :

خدا، مرگ را از ما جزای نیکو دهاد! زیرا، مرگ از هر مهربانی برای ما مهربان تر است به زودی ، مردم را از آزار رهائی می دهد، و به خانه ای که برتر از این خانه است ، نزدیک می سازد .

سخن حکیمان و دانشمندان ، مشاهیر . .

واعظی گفت : شیطان ، مجاهدات عابدان و صفای عارفان را تیره می دارد زیرا، آنان را در جامعه ای می بیند، که روزی از آن او بود و آنان را به ولایتی نازش می بیند، که او داشت و واضح است که هر آن که از ولایتی عزل شود، با آن کسی که به جای وی بنشیند، دشمنی کند به رشک ولایت و بر حسرت نوازش و مهربانی .

سخن عارفان و پارسایان

عارفی گفته است : مباد! که با همه اصراری که ترا در دعاست ، تاءخیر عطای پروردگار نومیدت دارد زیرا که برعهده اوست که آن چه را که خواهد به تو رساند، نه آن چه را که تو خواهی و آنگاه که او خواهد و نه آنگاه که تو خواهی .

فرازهایی از کتب آسمانی

(زهد، دوگونه است ) یکی زهد عامه ، و آن ، زهد ظاهریست و دیگری زهد خاصه و آن ، چنانست که دنیا در نظرت چیزی نباشد، که از آن دوری کنی و در نزد تو، بی نیازی و نیازمندی یکی باشد و جامه کهنه و نو و طعام خوب و بد، بر تو یکسان باشد چنان که امیرالمومنین علی ، که - درود خدا بر او باد! فرمود: ایمان آدمی ، آنگاه به کمال می رسد، که از پوشیدن هیچ جامه ای ننگ نداشته باشد و از خوردن هیچ خوراکی ابراز تنفر نکند و اشاره به قرآن کریم داشت که خدا می فرماید: (لاتاءسوا علی ما فاتکم و لا تفر حوا بما آیتکم )

سخن عارفان و پارسایان

عارفی گفت : این نفس ، در نهایت پستی و بی اعتباری و نادانی و غفلت است و آگاه باش ! که اگر گناهی ورزد، یا به شهوتی بپردازد، اگر خدا و پیامبر و کتاب های آسمانی و نیکوکاران گذشته و مرگ و گور و رستاخیز و بهشت و دوزخ را بر او عرضه کنند، تا از گناه باز ایستد، و ترک شهوت کند فرمان نبرد اما، چون گرسنه اش بدارند، آرام گیرد و خوار شود و پس از آنهمه سختی ، نرم گردد و ترک شهوت کند .

خدایش نیکی دهاد! که گفت :

به نان سازند مردم رام هر سگ را، ولیکن تو

اگر خواهی که گردد رام نفس سگ ، مده نانش !

نکته های پندآموز، امثال و حکم

بدان ! که زشت یاد (غیبت ) صاعقه کشنده است و آن که ورزد، همچون کسی ست که به منجنیقی ، اعمال نیک خویش را به شرق و غرب می اندازد .

حکایاتی از عارفان و بزرگان

حسن بصری را گفتند: فلان کس ، ترا به زشتی ، یاد کرد طبقی رطب برایش فرستاد و گفت : شنیدم : حسنات خویش را به من بخشیده ای اینک ! این خرما به جبران آن بستان !

حکایاتی از عارفان و بزرگان

نزد عبدالله بن مبارک ، سخن از زشت یاد به میان آمد و او گفت : اگر می خواستم زشت یاد کنم ، از مادر خویش می گفتم که او را از هر کس به حسنات من سزاوارترست .

سخن پیامبر اکرم (ص ) و ائمه اطهار (ع )، پیامبران الهی

در حدیث ، از پیامبر (ص ) آمده است که فرمود: در کار بکوشید! و چون از کاری باز ماندید، از گناه ، دوری جویید!

محمد بن یعقوب (کلینی ) به استناد از جعفر بن محمد صادق (ع ) نقل کرده است که پیامبر (ص ) فرمود! برترین مردم آنست که شیفته عبادتست و آن را در آغوش گیرد، و از دل ، دوست دارد و به همه اعضا از آن استقبال کند، و به زاری به خدا روی آورد و از گشایش ، یا سختی دنیا نگران نباشد .

سخن عارفان و پارسایان

عارفی گفته است : برادر تو کسی ست که پیش از سخن گفتن ، به دیدار، ترا پند دهد .

شعر فارسی

ازنشناس :

از بخت بدست بی سرانجامی من

وز سستی طالعست ناکامی من

هرچند به حال خویشتن می نگرم

جمع آمده اسباب پریشانی من

شعر فارسی

از نشناس :

فصاد، به قصد آن که بردارد خون

شد تیز که نیشتر زند بر مجنون

مجنون بگریست گفت : از آن می ترسم

کاید بدل خون ، غم لیلی بیرون

سخن عارفان و پارسایان

عارفی را گفتند: چگونه ای ؟ گفت : یابم ، آن چه نخواهم و آن چه خواهم ، نیابم .

سخن عارفان و پارسایان

عبدالله بن مسعود گفت : مردار شب و قطرب روز نباشد!

سخن پیامبر اکرم (ص ) و ائمه اطهار (ع )، پیامبران الهی

از دیوان منسوب به امیر المومنین (ع ):

شیرینی دنیا، زهرآگین است هان ، شیرینی زهر آگین مخور! خواه در گشایش باش ! و خواه در سختی ، زمانه از این هر دو گروه می برد هر کاری چون به کمال رسد، زوال آن آغاز شود در انتظار زوال باش ! آنگاه ، که گفتند: کامل شد .

سخن عارفان و پارسایان

عارفی ، مراد خویش را گفت : مرا وصیتی فرا گیر کن ! گفت : سفارش پروردگار را به همه پیشینیان و واپسینیان به تو گویم ، که فرمود: (ولقد وصیناالذین اوتوالکتاب من قبلکم و ایاکم ان اتقو الله ) و بی تردید که پروردگار به صلاح بنده آگاه ترست و بخشایش و مهربانی او، به بنده بیش از دیگرانست بنابراین ، اگر در دنیا، خصلتی برای بنده بهتر و جامع تر و گرانقدرتر از (نیکی ) بود، سزاوار بود که آن را یاد کند و بندگان را بدان سفارش کند پس چون به (نیکی ) اکتفا کرد، پیداست که همه نصایح و راهنمایی ها و آگاهی ها و استقامت و خیر، در آن ، جمعست .

ترجمه اشعار عربی

از یکی از شاعران :

اگر ارزش نفس خویش ندانستی و حق آن را خوار شمردی ، مردم ، آن را خوارتر دارند اینک ! نفس خویش گرامی دار! و اگر جایگاه آن تنگ است ، جایگاهی دیگر بجوی !

از خانه ای که جایگاه خواری ست ، پرهیز کن ! زیرا اگر نیکوکاران در آن جای گزیند، بدکار به شما آید .

سخن حکیمان و دانشمندان ، مشاهیر . .

ماءمون گفته است : اگر دنیا خویش را توصیف می کرد، چنان که ابو نواس توصیف کرده است ، وصف نمی کرد که گفت : اگر دانایی ، دنیا را بیازماید، بر او آشکار گردد، که دشمنی در جامه دوست است .

سخن عارفان و پارسایان

عارفی گفت : دنیا را بهر سه چیز خواهند: بی نیازی و شرف و آسایش اما، آن که زهد ورزد، به عزت رسد، و آن که قناعت پیشه کند، بی نیاز شود و آن که سعی خویش کم کند، استراحت یابد .

از سخنان بزرگانست : بردباری تو بر فروتر از خود، عیب خواری ترا نزد زبردستان می پوشاند .

حکایاتی کوتاه و خواندنی

حکیمی به حال مرگ افتاد برادرش بزاری می گریست محتضر او را گفت : ای برادر! گریه مکن ! که بزودی در مجلسی که از من یاد شود، خندانی .

سخن حکیمان و دانشمندان ، مشاهیر . .

جالینوس گفت : منظور من از (خوردن ) آنست که زنده مانم و دیگران زنده اند، تا بخورند .

حکایاتی کوتاه و خواندنی

حکیمی ، مردی را دید که دست می شست او را گفت : آن را خوب بشوی ! که شاخ ریحان صورت تست .

سخن حکیمان و دانشمندان ، مشاهیر . .

حکیمی گفت : اگر سه چیز نمی بود، آدمی سر به هیچ چیز فرود نمی آورد: بینوایی و بیماری و مرگ یا اینهمه ، از جست و خیز و نخوت ، باز نمی ایستد .

سخن حکیمان و دانشمندان ، مشاهیر . .

حکیمی را گفتند: سفر کدام آدمی دورترست ؟ گفت : سفر آن که در جستجوی برادری نیکوکارست .

شعر فارسی

از نشناس :

آن چه پیش تو غیر از آن ، ره نیست

غایت فهم تست ، الله نیست .

شعر فارسی

خدا خیر دهاد! افضل الدین کاشی را که گفت :

گفتم : همه ملک حسن ، سرمایه تست خورشید فلک چو ذره در سایه تست

گفتا: غلطی ! زما نشان نتوان یافت از ما تو هر آن چه دیده ای ، پایه تست

نکته های پندآموز، امثال و حکم

بلیغی را گفتند: نیکوترین گفتار کدامست ؟ گفت : آن که لفظش به گوشت زودتر از معنی اش به قلبت نرسد .

شعر فارسی

شاعری سرود:

ای عاشق و زاهد از تو در ناله و آه !

نزدیک تو و دور ترا حال تباه

کس نیست که از تو جان تواند بردن

آن را به تغافل کشی ، این را به نگاه .

نکته های پندآموز، امثال و حکم

از آنجا که تجانس از پایه های برادری و دوستی ست بسیاری خرد و فضیلت ، ایجاب می کند که افرادی از این دست ، نادر باشند زیرا که شخص با فضیلت ، در جستجوی کسی همانند خویش است و افراد با فضیلت و خردمند، از نادانان و احمقان بسیار کمترند و چون برگزیدگان هر گروه کم اند، از این رو، خردمندان کم اند و نادانان بسیار .

شعر فارسی

خدایش جزای نیک دهاد! آن که این شعر گفت :

پیش تر از مرتبه عاقلی غافلی یی بود، خوش آن غافلی !

شعر فارسی

از مؤلف :

ای برده به چین زلف ، تاب دل من !

وی کشته به سحر غمزه خواب دل من !

در خواب مده وهم به خاطر! که مباد!

بیدار شوی زاضطراب دل من .

سخن حکیمان و دانشمندان ، مشاهیر . .

فروتنی افلاطون در پیشگاه پروردگار، بدین سخنان بود: ای اصل همه علت ها! ای آن که همیشه بوده ای ! ای آغازگر حرکات نخستین ! ای آن که هرگاه هر چه خواسته ای ، انجام داده ای تا آنگاه که در جهان طبیعت هستم ، سلامتی نفسانی را از من مگیر!

و دعای فیثاغورث چنین بود: ای حیات بخش ! آنگاه که بر راه راست هستم ، مرا از جهان طبیعت به کنار خویش بر! که نامستقیم را پایان درستی نیست .

حکایاتی از عارفان و بزرگان

بشر بن منصور، از عابدان بود روزی ، نمازش به درازا کشید و چون نگریست مردی را دید که به نشانه خشنودی در وی می نگرد بشر، او را گفت : آن چه از من دیدی ، ترا به شگفتی نیاورد! که ابلیس نیز روزگاری دراز، با دیگر فرشتگان به پرستش خدا مشغول بود و سپس ، چنان شد، که شد .

سخن عارفان و پارسایان

صوفی یی را پرسیدند: مؤمن چه هنگام به بدکاری روی آورد؟ گفت : آنگاه که در خویش گمان نیکوکاری برد .

شعر فارسی

شاعری گفته است :

ای دل طلب علوم در مدرسه چند؟

تحصیل اصول حکمت و هندسه چند؟

هر فکر بجز ذکر خدا وسوسه است

شرمی زخدا بدار! این وسوسه چند؟

لطیفه ها، سخنان نغز و شیرین

بهلول و (علیان مجنون ) به نزد هارون رفتند رشید با آنان سخن می گفت و ایشان به غلط پاسخ می دادند هارون گفت : نطع و شمشیر بیاورند علیان گفت : دو دیوانه بودیم و اینک سه ایم .

ترجمه اشعار عربی

شعریست از ادیبی :

اگر با دوستی خلف وعده کردی و تو را بر آن ، نکوهش نکرد دیگر به او باز مگرد! که دوستی اش تکلفی بیش نیست .

سخن حکیمان و دانشمندان ، مشاهیر . .

از نامه های ارسطو به اسکندر: در تدبیر کار خویش ، نه شتابزدگی کن ! و نه کندکاری همراه با غفلت ! تجانس را مراعات کن و دو تن را که همسنگ یکدیگرند به کار بگمار! تا نیرو فزونی گیرد و آن که از سنخیت ، بی بهره است از کار بینداز! تا حقیقت او بر تو آشکار شود از خلف وعده بپرهیز! که ننگ است چشم پوشی کن ! که زینت تست ! بنده حق باش ! که بنده حق آزاد است خود را به خویشانت بنما! که تو از آنانی و به یارانت بنما که قدرت تو از آن هاست و به رعیت بنما که برای آنانی

سخن حکیمان و دانشمندان ، مشاهیر . .

دیوجانس کلبی ، از پایه های حکمت یونان ، مردی پرهیزگار بود، که به جمع مال نمی پرداخت و خانه ای نداشت وقتی اسکندر او را به خویش خواند، به پیام رسان گفت : او را بگوی : همان که تو را از ما باز می دارد، ما را از تو باز می دارد تو، به سبب بی نیازیت که بازبسته به قدرت است از ما بازداشته ای و ما، به سبب تکیه ای که به قناعت داریم ، از تو باز داشته ایم .

نکته های علمی ، ادبی . مطالبی از علوم و فنون مختلف

ادیبی گفته است : اگر خردمندان انصاف می داشتند، می دانستند که قلم ، معنی پرداز است همچنان که برادر نسبی اش (نی ) نغمه پردازست این یک ، تازه های حکمت می آورد و آن یک ، نغمه های شگفت هر دو در طرب انگیزی یگانه اند اما، این یکی ، با گوش بازی می کند و آن یک با مغز .

به خدا سوگند! تاکنون نشده است که نکته ای ادبی بشنوم و سراسر قلبم ابراز شادمانی نکند .

عارفان ، مشایخ صوفیه و پیران طریقت

ابراهیم خواص ، در هیچ شهری بیش از چهل روز نمی ماند .

عارفان ، مشایخ صوفیه و پیران طریقت

شبلی ، باری ، در ماه رمضان ، پشت سر امام نماز می گزارد امام در نماز این آیه خواند: (ولئن شئنا لنذهبن بالذی اوحینا الیک ) شبلی صحیه ای دردناک بزد که مردم پنداشتند جان داد سپس ، لرزیدن گرفت و می گفت : یاران را چنین خطاب کنند! یاران را چنین خطاب کنند! و بارها گفت .

سیره پیامبر اکرم و ائمه اطهار (ع )

در کتاب (عزلت ) از احیاء(العلوم ) آمده است که : پیامبر (ص ) کالایی خرید و خویش ، آن را می برد دوستی او را گفت : ای پیامبر! به من ده ! تا ببرم و او فرمود: صاحب کالا، به بردن آن سزاوارترست .

سیره پیامبر اکرم و ائمه اطهار (ع )

علی (ع ) خرما و نمک را در جامه خویش می ریخت و به خانه می برد، و می گفت : از کمال کامل ، کاسته نمی شود، که نیازمندی های زن و فرزند خویش را به خانه برد .

سیره پیامبر اکرم و ائمه اطهار (ع )

حسن بن علی (ع ) را بر بینوایان گذر افتاد که پاره های نان پیش رو داشتند و می خوردند و او را به طعام خویش خواندند امام به راه نشست و با آنان خورد آنگاه ، سوار شد و می گفت : (ان الله لا یحب المتکبرین )

حکایاتی کوتاه و خواندنی

کسی به نزد یکی از عابدان رفت و او را گفت : در تنهایی ، دلتنگ نمی شوی ؟ و عابد گفت : اکنون که تو آمدی ، تنها شدم .

سخن حکیمان و دانشمندان ، مشاهیر . .

حکیمی را گفتند: چیزی برتر از طلا دیدی ؟ گفت : بلی ! قناعت و ناظر به این معنی ست سخن حکیمی دیگر که گفت : بی نیازی از چیزی ، بهتر از بی نیازی با آن چیزست .

سخنان مؤلف کتاب (نثر و نظم )

مؤلف گوید:

ای چرخ ! که با آدم نادان یاری

پیوسته بر اهل فضل ، غم می باری

هر لحظه زتو، بر دل من بار غمست

گویا که زاهل دانشم پنداری !

حکایاتی از عارفان و بزرگان

قاری یی می خواند: (یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة ) صوفی یی شنید و گفت : باز بخوان ! قاری این بار صدا برداشت و گفت : چقدرتان گفتم باز گردید! و نگشتید آنگاه ، به وجد آمد و صیحه ای برکشید و جان بداد .

سخن حکیمان و دانشمندان ، مشاهیر . .

در (ملل و نحل ) در ذکر (زنون ) بزرگ گوید: پیر گشته بود، او را گفتند: چگونه ای ؟ گفت : چنینم که می بینی ذره ذره می میرم گفتندش : چون بمیری ، که تو را به خاک سپارد؟ گفت : آن که مردار من آزارش دهد و او گفت : دنیا میخ فتنه است و نیز گفت : دنیا، گریزان از خویش را چو دریابد، مجروح سازد و خواهان خویش را چون دریابد، بکشد .

سخن حکیمان و دانشمندان ، مشاهیر . .

زنون را پرسیدند مردم این روزگار را به چه می توان از حیوان باز شناخت ؟ گفت : در بیشی شرارت .

سخن پیامبر اکرم (ص ) و ائمه اطهار (ع )، پیامبران الهی

از نهج البلاغه : ریاست ها، میدان زد و خورد مردانست و نیز: اندیشه های روز، از خواب (شب ) می کاهد .

نکته های پندآموز، امثال و حکم

بزرگی گفته است : ناداری یی که تو را از ستمکاری باز دارد، بهتر از بی نیازی یی است که به گناهت وادارد .

حکایات تاریخی ، پادشاهان

حجاج ، بادیه نشینی را به حکمرانی گماشت و او در مال خراجی تصرف کرد عزلش کرد و چون به حضور حجاج آمد، حجاج گفتش : ای دشمن خدا! مال خدا را خوردی ؟

اعرابی گفت : اگر مال خدا نخورم ، پس مال که خورم ؟ از شیطان خواستم که مرا فلسی دهد و نداد حجاج خندید و از او درگذشت .

حکایاتی کوتاه و خواندنی

عربی گفت : چو بمیرم ، کجایم برند؟ گفتند: نزد خدای تعالی گفت : رفتن نزد کسی که از او جز خوبی ندیده ام را ناخوش ندارم .

نکته های پندآموز، امثال و حکم

از ضرب المثل هایی که بر سر زبانهاست : غریب آنست که دوستی ندارد چون قضا فرود آید، چشم کور شود انسان ، به دل و زبان انسانست آزاده اگر زیان بیند، نیز آزاده است بنده ، بنده است اگر بخت نیز او را یاری دهد اقرار، گناه را از میان می برد .

پاره ای سخنان برنده تر از شمشیر: خشم ، زیرکی را نابود می کند زن ، گل است ، نه وکیل دخل و خرج چون دوستی به میان آید، چاپلوسی ناپسند افتد هر افتاده ای بر گرفته می شود .

حکایات تاریخی ، پادشاهان

چون اسکندر مرد، او را در تابوتی از زر نهادند و به اسکندریه اش بردند و گروهی از حکیمان ، بر مرگش (بدین شرح ) ندبه کردند:

بطلمیوس گفت : امروز، روز عبرتی بزرگست فتنه ای دور بود پیش آمد و خیری بود و واپس رفت .

و میلاتوس گفت : نادان به دنیا آمدیم و بیخبر ماندیم و ناخرسند رفتیم .

و افلاطون دوم گفت : ای پادشاه کوشا! گردآورده ات خوارت کرد و دوست داشته ات ترکت کرد، گناهانش به تو رسید و ثمره اش به دیگری .

و نسطور گفت : دیروز، سراپاگوش بودیم و توان گفتن نداشتیم ، و امروز، توان گفتن داریم آیا تو توان شنیدن داری ؟

و ثاون گفت : به خواب شیرین بنگرید! که چسان گذشت ! و به سایه ابر که چگونه رفت !

و دیگری گفت : اسکندر، جز این سفر، نرفته بود .

و دیگری گفت : چنین که با خاموشی اش ادبمان آموخت ، با کلامش نیاموخت .

و دیگری گفت : دیروز دیدارش ما را زندگی می بخشید و امروز نگریستن به او دردی ست .

شرح حال مشاهیر، مردان و زنان بزرگوار

حکیمی اشراقی گفته است : بخدا! ناخوش دارم که مردم به معارف حکمت و فلسفه مشغول شوند زیرا، مستعدان این معارف اندکند و از این جمع ، آنان که آن را به پایان رسانند، اندک ترند و از این گروه ، آنان که به رنج آن بسازند، از گروه دوم اندک ترند .

شرح حال مشاهیر، مردان و زنان بزرگوار

حکایت شده است که اصمعی گفت : این آیه می خواندم که : (و السارق و السارقة فاقطوا ایدیهما جزاء بما کسبانکالا من الله و الله غفور رحیم ) و بادیه نشینی به کنارم نشسته بود گفت : باز بخوان ! خواندم گفت : این ، سخن خدا نیست متوجه شدم و خواندم : (و الله عزیز حکیم ) گفت : اکنون درست خواندی گفتم : قرآن خوانده ای ؟ گفت : نه ! گفتم : پس ، از کجا دانستی ؟ گفت : ای مرد! خدا (عزیز) است که حکم به قطع دست می کند اگر بخشنده و مهربان بود، چنین نمی کرد .

نکته های پندآموز، امثال و حکم

حکیمی گفت : از شرف بینوایی ست ، که هیچ کس در فقر، عصیان نمی کند و بیشترینه آنان که به سرکشی می پردازند، خویش را بی نیاز می پندارند حکیمی گفته است : آن که دلی تنگ دارد، زبانی دراز دارد .

از سخنان بزرگان : بر عاقل است که خرد دیگران را به خرد خویش بیفزاید و رای خود به رای حکیمان پیوند دهد که خودکامه ، چه بسیار که می لغزد و خرد تنها، بسا که گمراه می شود!

سخن عارفان و پارسایان

حسن بصری گفت : ای آن که به دنیا جویای آنی که نیابی ، خواهی که در آخرت بدان رسی ، که نجسته ای ؟

لطیفه ها، سخنان نغز و شیرین

از سخنان نمکین عرب ها: عربی در یکی از جنگ ها دوش به دوش پیامبر (ص ) جنگید او را گفتند: در جنگ چه بهره یافتی ؟ گفت نیمی از نماز از ما برداشته شد امید است که در جنگ دیگر، آن نیمه نیز بردارند .

سخن حکیمان و دانشمندان ، مشاهیر . .

از سخنان ابوالفتح بستی : آن که خوی ناراست خویش راست گرداند، حسودان خویش سرکوب کند خوی بزرگان ، بزرگ خوی هاست از نیکبختی های تو آنست که در حد خویش بمانی رشوه ، ریسمان نیازست از درک لذات ، به خودسازی بپرداز!

تفسیر آیاتی از قرآن کریم

از توراة : آن که به قضای من خرسند و بر بلای من شکیبا و نعمت های مرا سپاسگزار نیست ، بگذار! خدایی جز من جوید آن که غمگنانه به دنیا بنگرد، گویی بر من خشم گرفته است آن که توانگری را به پاس بی نیازی فروتنی کند، ثلث دین خویش از دست داده است ای آدمی زاد! هیچ روز بر تو نشود، مگر آن که روزی تو بفرستم و هیچ شبی بر تو نو نگردد، مگر آن که کار زشتی به فرشتگان عرضه کنی نیکی من بر تو فرود می آید و شرک تو به من می رسد .

ای آدمی زادگان ! چندان که به من نیاز دارید، مرا اطاعت کنید و چندان که بر آتش بردبارید، مرا عصیان کنید چندان که به دنیا خواهید ماند، برای آن کار کنید و آخرت را چندان که خواهید ماند، توشه برگیرید!

ای آدمی زادگان : برای من کشت کنید! و برای من بکوشید و حاصل خویش ، پیشاپیش ، به من فروشید چندان شما را سود دهم که چشمی ندیده و گوشی نشنیده و بر خاطری نگذشته باشد .

ای فرزند آدم ! مهر دنیا از دل خویش بیرون کن ! که مهر من و مهر دنیا، هیچگاه در یک دل گرد نیایند ای فرزند آدم ! چنان کن که من فرمان دهم و بپرهیز! از آن چه من نهی کنم که ترا چنان زنده کنم که هیچگاه نمیری .

ای آدمی زاد! چون دل خویش سخت یابی ، یا تنت را بیماری فرا گیرد، یا در مالت کاستی افتد، و حرام به روزیت راه یابد، بدان ! که زبان به سخنی گشوده ای که ترا سودی نداشته است .

ای فرزند آدم ! توشه آخرت خویش بیش کن ! که راه ، درازست و بار خویش سبک کن ! که صراط باریکست کردار خویش ، بی ریا کن که صراف ، بصیر است و خواب خویش ، بهر گور بگذار! و نازیدن خویش ، به آنگاه که کردار نیکت به میزان کنند و کام خویش به بهشت بگذار! و مرا باش ! تا ترا باشم و با خوار داشتن دنیا به من نزدیک شو! تا از آتش دور شوی ای آدمی زاد! کشتی به دریا شکسته ای که به تخته پاره ای آویخته است ، مصیبتش همسنگ مصیبت تو نیست زیرا، تو بر گناهان خویش بیقینی و از سوی کردار خویش ، در خطر .

حکایاتی کوتاه و خواندنی

احنف بن قیس گفت : شبی تا صبح بیدار بودم ، که کلمه ای یابم تا سلطان را خوش آید، بی آن که خدا را به خشم آورد، و نیافتم .

نکته های پندآموز، امثال و حکم

حکیمی گفت : پروردگار، سودهای دو جهان ، در زمینی گرد نیاورده بل ، پخش کرده است .

شعر فارسی

از نشناس :

کسی که منزل او کوی یار خواهد بود

بجز سفر، به جهانش چه کار خواهد بود؟

سخن حکیمان و دانشمندان ، مشاهیر . .

بطلمیوس گفت : به آن سخنان خطا که نگفته ای ، شادتر از آن سخنان درست باش که گفته ای .

افلاطون گفت : شادمانیت ، همچون عریانیت است جز بر آن که امین است ، آشکار مکن ! و نیز گفت : ناموس خویش پاس دار؟ تا ترا پاس دارد .

شرح حال مشاهیر، مردان و زنان بزرگوار

در (مثل السائر) آمده است که : (ابن خشاب ) در بیشتر دانش ها سر آمد بود، بویژه در عربیت ، پهلوانی بی مانند بود اما بیشتر بر گرد حلقه شعبده بازان و قصه گویان می ایستاد باری ، دانشجویان ، او را نیافتند و به ملامتش گرفتند و گفتند: تو پیشوای دانشی ، و در آن جاها برای چه می ایستی ؟ و او گفت : اگر آن چه من دانم ، می دانستید نکوهشم نمی کردید چه ، من ، در ضمن گفتگوهای هذیان آمیز آن نادانان ، به فواید خطابی می رسم که اگر بخواهم نظیر آنرا بیاورم ، نمی توانم و بدین سبب است که به شنیدن آن سخنان می ایستم .

نکته های پندآموز، امثال و حکم

حکیمی را پرسیدند: برادرت را بیشتر دوست داری ؟ یا دوستت را؟ گفت : برادرم را دوست دارم اگر دوستم باشد .