نقد تعریف صحابه
یک بررسی اجمالی برای بطلان این سخنان به ویژه سخن ابن تیمیه درباره تعریف صحابی و بدعت بودن آن کافی است.
نخست باید گفت هیچ آیهای در کتاب خدا نیست که امر کند از اهل بغی اطاعت کنید،
بلکه خداوند میفرماید: با اهل بغی مبارزه کنید تا به فرمان خدا گردن نهند.
ابن تیمیه از یک سو معاویه را اهل بغی مینامد، چنان که در حدیث عمار گذشت که گروهی باغی او را میکشند، و از سوی دیگر او را از صحابه و مجتهد در دین میشمارد که هر حکمی کرد، اگر خطا بود یک ثواب و اگر درست بود دو ثواب برای او هست.
وی از یک سو عمروبنالعاص را از اهل بغی مینامد که دعوتش به سوی آتش است و از سوی دیگر او را صحابی میداند که اگر کسی بگوید که او اهل جهنم است دروغگوست. آیا اگر کسی تابع علی(ع) باشد با تابع معاویه بن ابی سفیان که بعد از فتح مکه
ایمان آورد یکسان است؟ مگر خدای سبحان نمیفرماید:
لا یَسْتَوِی مِنْکُمْ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ أُولئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِینَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا ...
)؛ «آنها که پیش از فتح مکه در راه(خدا و احیای اسلام) از مالشان هزینه کردند و در راه خدا پیکار کردند، با آنها که بعد از فتح مکه انفاق کردند و پیکار نمودند مساوی
نیستند، بلکه گروه اول در جه و مقامشان بیشتر است.»
آیا معاویه از صمیم قلب ایمان آورد یا نفاق ورزید؟ چون سیره عملی او حکایت از ایمان ندارد. معاویه با کسی جنگید که به تأیید ابن اثیر از رجال اسلام است و پیامبر در روز جنگ خیبر در شأنش فرمود:
«لأعطینّ الرأیة رجلا یفتح الله علی یدیه الله ورسوله ویحبه الله ورسوله؛
من پرچم را فردا به دست کسی خواهم داد که خدا و رسولش او را دوست دارند و او هم خدا و رسولش را دوست دارد.»
آیا معاویه میتواند با چنین کسی پیکارکند و دشمنی ورزد و او را سبّ نماید و دستور دهد بر بالای منابر سبّ
علی کنند و باز او را مؤمن و صحابی رسول خدا بدانیم. هم او را دوست بداریم و احترام کنیم و اطاعت نماییم و هم علی و اهل بیت پیامبر را؟
پس نمیتوان کسی را به صرف درک محضر پیامبر، صحابی راستین و اهل فضایل شمرد و او را الگوی امت قرار داد. چه بسا کسانی که پیامبر را درک کردند، اما با نفاق و
دورویی برخورد میکردند. برخی کسان، نیز پس از پیامبر مرتد شدند. همچنین چه بسا افرادی که وجود خارجی نداشتند و جاعلان حدیث آنها را به نام صحابی پیامبر ساختند چنان که دانشمند محقق، مرحوم سید مرتضی عسگری، در کتابی به نام یکصد و پنجاه صحابی ساختگی، اسامی همین تعداد صحابی ساختگی را بر شمرده است که کتابهای معتبر تاریخی و حدیثی اهل سنت؛ مانند صحیح ترمذی(- 279 ق) و ابن حجر(- 852 ق) و کتابهایی که شرح حال برای اصحاب پیامبر نوشتهاند آنها(اصحاب ساخته دست خیال سیف بن عمر) را نیز جزء صحابه حقیقی پیامبر خدا(ص) نام بردهاند.
برخی از این کتابها عبارتاند از: معجم الصحابة،
البغوی(- 317 ق)؛ معجم الصحابة، ابن قانع(- 351 ق)؛ الصحابة، ابوعلی بن السکین(- 353 ق)؛ معرفة الصحابة، ابونعیم(- 430 ق)؛ استیعاب فی معرفة الاصحاب، ابن عبدالبرّ(- 463 ق)؛ اسد الغابةفی معرفة الصحابة، ابن اثیر(630 ق)؛ الاصابة فی تمییز الصحابة، ابن حجر(- 852 ق)؛ و تجرید اسماء الصحابة، الذهبی(- 748 ق). وی 68 تن از تاریخ نویسان، سیره
نویسان، ادیبان و را ذکر نموده و یادآور شده است که اینها پارهای از آثاری است که از سیف، سخن نقل کردهاند.
برخی دیگر از محققان نیز سیف را در زمره دروغ پردازان و روایت سازان نام بردهاند؛ مانند عقیلی(- 322 ق) در کتاب الضعفاء، ابن جوزی(- 597 ق) در الموضوعات، سیوطی(- 911 ق) در اللئالی المصنوعة و
سلفیه همه اصحاب را اهل بهشت می دانند. آنان به این روایت استناد میکنند:«انه لا یدخل النار احد بایع تحت الشجرة؛
هیچ فردی از کسانی که در بیعت رضوان با پیامبر بیعت کردند داخل جهنم نمیشوند.» سلفیه به این آیه نیز استدلال میکنند: لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبایِعُونَکَ تَحْتَ
___________________________________--
الشَّجَرَةِ؛
«خداوند از مؤمنانی که در زیر آن درخت(رضوان) با تو بیعت کردند راضی است.»
اما باید دانست که خداوند از مؤمنان اعلام رضایت کرده نه منافقانی مثل عبدالله بن ابَی و اوس بن خولی، گرچه آنها نیز در بیعت رضوان حاضر بودند.
پس از نظر ما صحابه در درجات متفاوتی از ایمان بودند. بعضی از آنان
________________________________________
مؤمنانی هستند که جان و مالشان را به خدا فروختند: إِنَّ اللَّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ
و بعضی هستند که در صدر اسلام آورندگان و از مهاجرین و انصار هستند و بعضی در طاعت خدا از آنها به خوبی پیروی کردند و رضایت خدا را خریدند و به بهشت خدا وعده داده شدند:
وَالسَّابِقُونَ الأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِینَ وَ الأَنْصارِ وَ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ ...
؛
«آنان که در صدر اسلام سبقت به ایمان گرفتند از مهاجر و انصار(و در دین ثابت ماندند) و آنان که به طاعت خدا پیروی ایشان کردند، خدا از آنان خشنود است و آنان از خدا خشنودند و خدا برای آنان بهشتها آماده کرده است ...».
اما در همین سوره، بعد از آیه فوق آمده است: «کسانی از اعراب اطراف مدینه
منافقاند و حتی بعضی از اهل مدینه هم منافقاند و بر نفاق ثابتاند و شما از نفاق آنها آگاهنیستید. اما ما آنان را میشناسیم و آنها را دو بار عذاب میکنیم و عاقبت هم به عذاب سختی گرفتار میکنیم.»
نکته قابل توجه و دقیق
______________________________________
آیه این است که میفرماید:وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ مَرَدُوا عَلَی النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ؛
«برخی از اهل مدینه به نفاق خو گرفتهاند. تو آنها را نمیشناسی، ولی ما آنها را میشناسیم.» چنان که شوکانی، از مفسران اهل سنت، در تفسیرش در ذیل جمله مَرَدُوا عَلَی النِّفاقِ مینویسد: اینان کسانی بودند که بر نفاقشان ماندند و توبه نکردند و بر نفاق مردند؛ کسانی مثل عبدالله بن ابی و ابوعامر راهب و الجدّ بن قیس.
و بعضی دیگر از آنان به گناه نفاق خود اعتراف کردند. آنان هم اعمال صالح داشتند هم اعمال ناپسند، امید است خدا توبه آنان را بپذیرد و آنها را مورد مغفرت و رحمت خود قرار دهد
بعضی دیگر از صحابه نیز بودند که در نماز رسول خدا
_______________________________
در جمعه و جماعات حاضر میشدند، اما وقتی صدای دهل کاروان تجار را میشنیدند، پیامبر را رها میکردند و به سوی لهو و تجارت میشتافتند.
برخی از آنان نیز بودند که از جنگ کراهت داشتند و در شهر ماندن را بر جهاد در راه خدا ترجیح میدادند. آنان در عین حال در جماعت
________________________________________
مؤمنان و مصاحب رسول خدا هم بودند. خداوند میفرماید:
لا یَسْتَوِی الْقاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَ الْمُجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِینَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَی الْقاعِدِینَ دَرَجَةً
...؛
«هرگز مؤمنانی که بی هیچ عذری از رفتن به جنگ سر باز زدند و آنهایی که در راه خدا با مالشان و جانشان جهاد کردند مساوی نیستند. خدا مجاهدانی را که با مالشان و جانشان در راه خدا جهاد کردند، بر نشستگان برتری داده است.»
پس صحابه به چند دسته تقسیم میشدند.
الف: برخی از آنان مؤمنان راستین و مجاهدان در راه خدا و اهل عبادت، خضوع و خشوع و آمر به معروف و ناهی از منکر و پاسداران حدود الهی