فرشتگان تحقیقی قرآنی روایی و عقلی

فرشتگان تحقیقی قرآنی روایی و عقلی 0%

فرشتگان تحقیقی قرآنی روایی و عقلی نویسنده:
محقق: عليرضا رجالى تهرانى
مترجم: عليرضا رجالى تهرانى
گروه: کتابخانه قرآن کریم

فرشتگان تحقیقی قرآنی روایی و عقلی

نویسنده: عليرضا رجالى تهرانى
محقق: عليرضا رجالى تهرانى
مترجم: عليرضا رجالى تهرانى
گروه:

مشاهدات: 28796
دانلود: 5685

توضیحات:

فرشتگان تحقیقی قرآنی روایی و عقلی
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 75 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 28796 / دانلود: 5685
اندازه اندازه اندازه
فرشتگان تحقیقی قرآنی روایی و عقلی

فرشتگان تحقیقی قرآنی روایی و عقلی

نویسنده:
فارسی

نام کتاب : فرشتگان تحقیقی قرآنی روایی و عقلی

نویسنده: علیرضا رجالی تهرانی

دعای سوم صحیفه سجادیه

الصلاه علی حمله العرش

اللهـم و حـمـله عـرشـک الذین لایفترون من تسبیحک و لایسامون من تقدیسک و لا یستحسرون من عبادتک و لا یوثرون التقصیر الجد فی امرک و لا یغفلون عن الوله الیک .

و اسـرافـیـل صـاحـب الصـور الشـاخـص الذی یـنـتـظـر مـنـک الاذن و حـلول الامـکـر فـیـنـبـه بـالنـفـخـه صـرعـی رهـائن القـبـور و مـیـکـائیـل ذوالجـاه عـنـدک و المـکـان الرفـیـع مـن طـاعـتـک و جبرئیل الامین علی وحیک المطاع فی اهل سماواتک المیکن لدیک المقرب عندک و الروح الذی هو عـلی مـلائکـه الحـجـب و الروح الذی هـو مـن امـرک فـصـل عـلیـهـم و عـلی المـلائکـه الذیـت مـن دونـهـم مـن سـکـان سـمـاواتـک و اهـل الامـانـه عـلی رسـالاتک و الذین لاتدخلهم سامه من دوب و لااعیاء من لغوب و لافتور و لا تـشـغلهم عن تسبیحک الشهوات و لا بقطعهم عن تعطیمک سهو الغفلات الخشع الابصار فلا یرومون النظر الیک النواکس الادقان الذین قد طالت رغبتهم فیما لدیک المستهترون بذکر و المـتـواضـعـون دون عـظـمتک و جلال کبریائک و الذین یقولون اذا نظروا الی جهنم تزفر عـلی اهـل مـعـصـیـتـک سـبـحـانـک مـا عـبـدنـاک حـق عـبـادتـک فـصـل عـلیـهـم و عـلی الروحـانـیـیـن مـن مـللئکـتـک و اهـل الزلفـه عـنـدک و جـمـال الغـیـب الی رسـلک و المـوتـمـنـیـن عـلی و حـیـک و قـبائل الملائکه الذین اختصصتهم لنفسک و اغنیتهم عن الطعام و الشراب بتقدیسک و اسکنتهم بـطـون اطـبـاق سـمـاواتـک و الذیـن عـلی ارجـائهـا اذا نـزل الامـر بـتـمـام وعـدک و خـزان المـطـر و زواجـر السحاب و الذی بصورت زجره یسمع زجـل الرعـود و اذا سـبـحـت بـه حـفـیـفه السحاب التمعت صواعق البروق و مشیعی الثلج و البـرد و الهـابـطـیـن مـع قـطـر المـطـر اذا نـزل و القـوام عـلی خـزائن الریاح و الموکلین بـالجـبـال فـلا تـزول و الذیـن عـرفـتـهـم مـثـاقـیـل المـیـاه و کـیـل مـاتـحـویـه لواعـج الامـطـار و عـوالجـهـا و رسـلک مـن المـلائکـه الی اهـل الارض بـمـکروه ماینزل من البلاء و مجبوب الرخاء و السفره الکرام البرره و الحفظه الکـرام الکـاتـبـیـن و مـالک المـوت و اعـوانـه و مـنـکـر و رضـوان و سـدنه الجنان و الذین لایعصون الله ما امرهم و یفعلون مایومرون و الذین یقولون سلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار و الزبانیه الذین اذا قیل لهم خذوه فغلوه ثم الجحیم صلوه ابتدروه سراعا و ام یـنظروه و من او همنا ذکره و ام نعلم مکانه منک و بای امر و کلته و سکان الهوای و الارض و المـاء و مـن مـنـهـم عـلی الخـلق فـصـلل عـلیـهـم یـوم یـاتـی کـل نـفـس مـعـهـا سـائق و شـهید وصل علیهم صلوه تزیدهم کرامه علی کرامتهم و طهاره علی طـهـارتـهـم اللهـم و اذا صـلیـت عـلی مـلائکـتـک و رسـلک و بـلغـتـهـم صـلاتـنـا عـلیـهـم فضل علیهم بما فتحت لنا من حسن القول فیهم انک جواد کریم .

درود بر فرشتگان حامل عرش

بـار خـدایـا ! درود بـفـرسـت بر حمل کنندگان عرش که از تسبیح تو سست نمی شود و از تـقـدیس تو ملال نمی گیدند و به ستوه نمی آیند و از پرستش تو در مانده و عاجز نمی گـردنـد و تـقـصـیر و کوتاهی را بر کوشش در کوشش در فرمانبری از دستورات اختیار نمی نمایند و از شیفتگی به سوی تو غفلت و فراموشی ندارند .

درود بفرست بر اسرافیل ، صاحب صور که چشم گشوده و بر هم نمی نهد ، منتظر دستور و فـرمـان تـواست ، تا در صور خود بدمد و اسیران گور و خفتگان در قبر را به بر پا شدن محشر آگاه کند .

بـار خـدایا ! درود بفرست بر جبرئیل که امین وحی تواست ؛ آن فرشته بلند مرتبه ای که مطاع اهل آسمان هاست ؛ آن وجود با عظمتی که در پیشگاه مقدس تو ارجمند و مقرب است .

بـار خـدایـا ! درود بفرست بر روح که گماشته بر فرشتگان حجب است و بر روح که از عالم امر است .

بار خدایا ! درود بفرست بر فرشتگانی ؟ پایین تر از آنانند؛ آنها که ساکن آسمان هایند و در مـامـوریت هایی که از جانب تو دارند امینند بر فرشتگانی که از هیچ کوشش و زحمت رد راه بندگی درماندگی و سستی به آنه رو نمی آورد و شهوات و خواهش های آنان را از تـسبیح تو باز نمی دارد و فراموشی که پیدایش آن از غفلت ها و بی خبری هاست آنها را از تعظیم و بزرگ دانستن تو جدا نمی کند؛ فرشتگانی که چشم ها بسته اند و نگریستن بـه سـوی تـو را قـصـد نـمـی نـمـایـنـد ، و در بـرابـر جلال و عظمت تو در کمال فروتنی اند ، و رغبت و خواستشان به عنایات تو بسیار است ، و بـه ذکـر نـعـمـت هـای گـران بـهـایـت حـریـصـنـد ، و در مقابل بزرگواریت فروتنند .

خـداونـدا درود بـفـرسـت بـر فـرشتگانی که وقتی به جهنم بنگرند ، که صدای هولناک شـعـله و بـرافـروخـتـگی اش به اهل گناه شنیده می شود ، از عمق هویتشان فریاد برآرند : مـنـزه و پـاکـی تو ، ما تو را آن چنان که لایق پرستش تو است بندگی نکردیم پس بر آنـان درود بـفـرسـت و بر فرشتگان روحانی ، و آنان که نزد تو قرب و منزلت دارند و آنـهـا کـه رسـانـنـده غـیب بر پیامبران تواند ، و آنان که بر وحی تو امینند و بر اصناف گـوناگون فرشتگان که به عبادت خود اختصاصشان دادی ، و آنان را با تقدیس خود را خـوردنـی و آشـامـیـدنـی بـیـس نـیاز کردی و در درون طبقه های آسمان هایت جا دادی و بر فـرشـتـگـانـی که در اطراف آسمان هایت توقف کرده اند و برای رسیدن فرمان به تمام گشتن وعده تو (روز رستاخیز) ساکتند .

درود بـفـرسـت بـر خزانه داران باران و رانندگان ابرها و بر فرشته ای که از صدای رانـدنـش بـانـگ رعـدها شنیده می شود ، و چون ابر خروشان با صدای راندن او با شنا در آیـد ، شـعـله هـای بـرق هـا بـدرخـشـد و بـر فـرشـتـگـانـی که همراه برف و تگرگند و فرشتگانی که با دانه های باران به وقت باریدن فرود می آیند و فرشتگانی که بر خزانه های بادها زمامدارانند و فرشتگانی که گماشته بر گوه هستند تا از هم نپاشند و بـر فـرشـتـگـانـی کـه سـنـجـش آبـهـا و پـیـمانه باران های سخت و رگبارها را به آنان شناسانده ای .

درود بـفـرسـت بـر فـرشـتگانی که به دستور تو بر گنهکاران بلا می آورند و برای دوشتان و عاشقان رحمت و بر سفیران گرامی و نیکوکارت که وحی را به انبیا رساندند و بـر فـرشـتـگانی که حافظ اعمال ما هستند و بر ملک و یارانش و نکیر و منکر و بر رومان آزمـایـش کـنـنـده اهـل قبور و فرشتگانی که بر اطراف بیت المعورند طواف می کنند و بر مالک و زمامداران دوزخ و بر رضوان و کلیدداران بهشت .

درود فرست بر فرشتگانی که نافرمانی امر خدا نمی کنند و آن چه را مامورند انجام می دهند و بر فرشتگانی که به اهل ایمان در عالم آخرت می گویند : سلام بر شما باد به سـبـب اسـتـقامتی که در طاعت حق و دوری از معصیت داشتید ، پس خانه آخرت برای شما نیکو خـانـه ای است و بر فرشتگانی که پاسبانند که هر گاه به آنان گفته شود : مجرم را بـگـیـریـد و در غـل و رنـجـیـر کشیده آن گاه جهنم ببرید؛ با شتاب به او رو می آوردند و مـهـلتـش نـمـی دهـنـد و درود فـرسـت بـر هر فرشته ای که نام او را ذکر نکردیم و مقام و منزلتش را در پیشگاه تو و این که به چه کاری او را گماشته ای ، ندانستیم .

درود فـرسـت بـر فـرشـتـگـامی که در هوا و زمین و آب جای دارند و بر آنان که بر تمام آفریده هایت گماشته شده اند پس بر آنان درود فرست در روزی که هر کس می آید و با او رانـنـده و گـواهـی (از فـرشتگان ) است ، و بر آنان درود فرست ؛ درودی که مقامی بر مقامشان و پاکیی بر پاکی شان بیفزاید .

بـار پـروردگـارا ، چـون بـر فـرشـتـگان و رسولانت درود می فرستی و درود ما نیز به ایـشـان می رسانی ، پس به سبب گفتار نیکو (دعا و صلوات ) درباره ایشان که راه آن را تـو بـر مـا گـشـودی ، بـر مـا محتاجان نیز درود فرست و رحمتت را به گدایان و فقیران ارزانی دار که تو بسیار بخشنده و کریمی .

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

اسـلام ، هـمـان طـور کـه مـوجـودات نامحسوس فراوانی را به نام شیطان و فرزندانش (کـه بر آدمی گماشته شده و او را به بدی ها و گناهان دعوت می کنند) به اثبات می رساند موجودات نامحسوس دیگری را نیز به نام فرشته ثابت می گرداند ، کـه بر همه جهات عالم گمارده شده اند و به خوبی های و نیکی ها دعوت و هدایت می کنند و نـیـز بـرکـات را فـرو مـی فـرسـتـنـد ، این موجودات فرشته نامیده می شوند بـنـابـرایـن ، فـرشـتـه مـوجـودی نـامحسوس است که مظهر خوبیها و نیکی ها و برکات و شیطان موجود نامحسوس ، خواهد بود که به نحوی مبدا بدی ها و گناهان است .

در بسیاری از مواردی می شنویم و یا در اکثر ، بلکه همه تابلوها و پوسترهای نقاشی و مـیـنـیاتور می بینیم که بعضی بی هیچ دلیلی فرشتگان را به صورت زنان تصور و ترسیم می کنند و بیشتر افراد با شنیدن واژه ملائکه (فرشتگان ) تعدادی زن و یا دختر بـال دارد گـیـسـو لند و . را جلو چشمان خود مجسم صحیح و ایمان حقیقی به آنهاست چنین مـسـائلی در حالی مطرح است که خداوند عزیز در کتب آسمانی ، به خصوص در قرآن مجید (نـزدیـک بـه نـود آیـه ) از وجود با برکت آنان و سهمشان در کار گردانی هستی ، چه در دنـیـا و چـه در آخـرت ، خـبـر داده و بـا مـسـائل خـرافـی از قبیل این که فرشتگان ، دختران خدایند ، مبارزه کرده است .

درسـت هـمـین مسائل خرافی است که باید ما را بر انگیزاند تا این موجودات قدسی را ، که هـم در دنـیـا ، هـم در برزخ و هم در قیامت ، با آن ها سروکار داریم ، بیشتر و صحیح تر و به دور از هر گونه خرافه شناخته و بدان ها ایمان بیاوریم ؛ ولی متاءسفانه دانشوران و عـالمـان در ایـن زمـیـنـه کـار زیـادی نـکـرده انـد و لذا کـتـابـی مستقل و مدون در این زمینه وجود ندارد .

هـر چـنـد مـا انـسان ها در عالم ملک هستیم و فرشتگان از عالم امر و ملکوت هـسـتـنـد و شـنـاخـت مـوجـودات مـلکـوتـی و روحـانـی بـرای مـا دشـوار اسـت ، ولی ایـن دلیـل نمی شود که ما با وجود در دست داشتن آیات و روایات فراوان به این مساله توجه و عنایت لازم را نداشته باشیم .

به هر رو ، این جانب مدتی بود که در پی شناخت فرشتگان ، در نظر داشتم ضمن معرفی ایـن مـوجـودات قـدسـی ، بـه بـی پـایـگـی خـرافـات و افـسـانـه کـه دربـاره آنـهـا جـعـل شـده است ، اشاره کنم ، بحمدالله و المنه ، به اعتراف به تقصیر و بضاعت علمی و مـعنوی ، با یاری ادله قرآنی و روایی و استدلالات عقلی تا حدی در این مسیر موفق شدم ، که امیدوارم به پیشگاه حضرت احدیت مقبول افتد .

ایـن کـتـاب ، کـه آغـاز و انـجامش با کلمات امام سجاد و امیر المومنین - علیهما السلام - مزین گـشـتـه ، از یـک مـقـدمـه و چـهـار فـصـل و یـک خـاتـمـه تشکیل یافته است : حقیقت فرشتگان ؛ اوصاف فرشتگان ؛ اصناف و مراتب فرشتگان ؛ و کارها و وظایف فرشتگان .

ربنا تقبل منا انک انت السمیع العلیم

آبان 1374

مصادف با شهادت حضرت فاطمه زهرا (س )

علیرضا رجالی تهرانی

فصل اول : حقیقت فرشتگان

حقیقت فرشتگان

قرآن کریم علاوه بر معرفی موجودات و نعمت های ظاهری و محسوس ، از آفریده های دیگر خداوند متعال نیز نام برده که ما را یارای درک حسی آنان نیست .

دسـتـه ای از ایـن مـوجـودات مـلائکه هستند و از آن جایی که با حواس ظاهری درک نـمـی شـونـد ، از ویـژگـی هـای وجـودی و مـاهـیـت ایـشـان نـیـز نـمی توان آگاهی یافت و تـصـویـری یـقـیـنـی از ایشان عرضه داشت در مقام شناخت حقیقت فرشتگان - این موجودات غیبی - اختلاف شده است که به اختصار به آنه اشاره می کنیم :

1- بـت پـرسـتـان گـفـتـه اند : فرشتگان همان ستارگان سعد و نحس هستند که زنده و نـاطـقـنـد فـرشـتـگان سعد را فرشتگان رحمت می گویند و فرشتگان نحس را فرشتگان عذاب .

سستی و بطلان این نظریه چنان روشن است که نیاز به بحث ندارد .

2- مجوس و دو گانه پرستان گفته اند : نور و ظلمت در نفس و صورت دو جوهر حساس قـادر مـتـضـانـد و در فـعـل و تـدبـیـر مـخـتـلفـند پس جوهر نور ، پاک ، نیک ، خوش بو و بـزرگـوار اسـت که همیشه نفع می رساند نه ضرر ، و همواره زنده می کند و نمی میراند؛ امـا ظـلمـت ضـد نـور اسـت پـس اولیـا ، یـعـنـی فـرشتگان از نور زاده می شوند نه از راه زنـاشـویـی ، بـلکـه مـانند تولد حکمت از حکیم و تولد روشنی از روشنایی دهنده است ؛ و دشـمـنـان ، یـعنی شیاطین نیز از ظلمت زاده می شوند نه از راه زناشویی ، بلکه از راه کم خردی از کم خرد .

این عقیده نیز از اساس باطل است .

3- مـسـیـحـیـان گـفـتـه انـد : فرشتگان مجردند و جسم نیستند و مکان ندارند ، بکله نفوس ناطقه ای هستند که در بدن های قرار ندارند؛ اگر خوب و پاک باشند ملائکه اند ، و اگر به دو ناپاک باشند شیاطینند .

4- بـعـضی از فلاسفه متقدم گفته اند : فرشتگان نفوس زمینی و مدبر عالم ملک هستند که نیکوکار آنها ملائکه و بدکار آنها شیاطین نام دارند .

بـطـلان دو عـقـیده اخیر معلوم است ؛ زیرا شیاطین از جن هستند و ماهیتی جدای از ماهیت فرشته دارند .

5- متکلمین - که جواهر مجرد را انکار می کنند - گفته اند : فرشتگان اجسام نورانی الهی نـیـکـوکـار و سـعـیـدنـد کـه بـر تـصـرفـات سـریـع و افـعـال و اعمال سخت و حیرت انگیز قادرند و نیز می توانند به صورت های گوناگون در آیـنـد و آنـهـا عـقـل و فهم دارند و در آسمان ها هستند و بعضی از آنها از بعض دیگر به لحـاظ درجـه و مـقـام در نـزد خـدا مـقـربـتـرنـد ، چـنـان کـه خـدای مـتـعـال از ایـشان حکایت فرموده : و ما منا الا و له مقام معلوم(1) و اکثر مسلمانان بر این عقیده اند(2)

ضـمـن قـبـول بـخـشـی از عـقـیـده مـتـکـلمـیـن ، اشـکـال هـایـی مـیـز بـر آن وارد اسـت کـه در فصل چهارم در بحث کیفیت نزول فرشتگان بر ولی امر به آن خواهیم پرداخت .

6- جـمعی از فلاسفه و حکمای اسلامی ، چون ملاصدرا ، الیه قمشه ای ، علامه طباطبایی ، شهید مطهری ، علامه حسم زاده و بسیاری دیگر ، معتقدند : از آیاتی که درباره ملائکه آمده ، اسـتـفـاده مـی شـود آنـهـا موجوداتی پیراسته از پیوندهای مادی و مجرد از صفات جسمانی هستند .

در این جا به سه مورد از این آیات اشاره می کنیم :

الف )و مـن عـنـده لایـسـتـکـبـرون عـن عـبـادتـه و لایـسـتـحـسـرون یـسـبـحـون اللیل و النهار لایفترون (3)

و آنان که در پیشگاه خداوند مقربند ، هیچ گاه از بندگی اش سرپیچی نکنند و از عبادتی کـه می کنند هرگز خسته نشوند ، همه آنها شب و روز بی آن که سستی نمایند به تسبیح و ستایش خداوند مشغولند .

ب )و قـالوا اتـخـذ الرحـمـن ولدا سـبـحـانـه بـل عـبـاد مـکـرمـون لایـسـبـقـونـه بالقول و هم بامره یعلمون (4)

و (مـشـرکـان ) گـفتند که خداوند رحمان دارای فرزند است پاک و منزه است او بلکه آنان بـنـدگـان مـقـرب خـدا هستند که هرگز پیش از امر خدا کاری نخواهد کرد و هر چه کنند به فرمان او است .

ج )علیها ملائکه غلاظ شداد لایعصون الله ما امرهم و یفعلون ما تومرون (5)

بـر آن دوزخ ، فـرشـتـگانی درشت گفتار و سختگیر مامورند که هرگز نافرمانی خدا را نخواهد کرد و آن چه به آنها حکم شود فورا انجام می دهند .

و نـیـز ایـن فـرمـایـش امـیـر بـیـان ، عـلی (عـلیـه السـلام ) را دلیل بر تجرد فرشتگان گرفته اند :

مـن مـلائکـه اسـکـنـتـهم سمواتک و رفعتهم عن ارضک ، هم اعلم خلقک بک ، و اخوفهم لک و اقـربـهـم مـنک ؛ لم یسنکوا الاصلاب ، و لم یضمنوا الارحام ، و لم یخلقوا من ماء مهین ، و لم یتشعبهم ریب المون (6)

بـعـضـی از فـرشـتگان را در آسمان های خود ساکن نمودی ، و از زمین خویش بلند کردی ، آنها از خلایق به تو داناترند ، و از تو بیش از همه می ترسند ، و به تو بیش از ایشان نزدیکند در اصلاب (پدران ) جای نگرفته اند ، و در ارحام (مادران ) در نیامده اند ، و از آب پـسـت (مـنـی ) آفـریـده نـشـده اند ، و حوادث روزگار آن ها را متفرق و پراکنده نساخته است .

صـدر المـتالهین می گوید : باید بدانی که آفرینش فرشتگان غیر از آفرینش انسان اسـت ؛ زیـرا آنـها دارای وجود بسیط و مجرد و بعد عقلانی اند بی آن که ترکیب یافته از عقل و شهوت باشند ، و تزاحم و تضادی در کارها و صفات ذاتشان نیست(7)

ابن سینا می نویسد : فرشته جوهر بسیط (یعنی بی اجزا و ساده ) و دارای زندگی و نـطـق عـقـلانـی اسـت و نـمـی مـیـرد و مـیـان کـردگار و اجسام زمینی میانجی است برخی از فرشتگان ، عقلانی و برخی روحانی و پاره ای جسمانی (برزخی ) هستند. (8)

روایت :ان الله تعالی خلق الملائکه صمد الیس لهم اجواف (9)

- بـه فـرض صـحـت سـنـد - دلالت دارد کـه چـون مـاده ، اسـتـعـداد تـکـامـل تـدریـجی داشته و نمی تواند بالفعل تمام کمالات خود را داشته باشد ، به آن صمد نمی گویند ، لذا آن چه ماده است صمد نیست ، و صمد ، ماده نیست ؛ زیرا وجود او پر است .

حـضـرت امـام خـمـیـنـی (ره ) مـی فـرمایند : بدان که بین محدبین و محققین اختلاف است در تـجـسـم مـلائکـه الله : کـافـه حـکـم و مـحـقـقـیـن و بـیـاری از فـقـهـا قائل به تجرد آنها و تجرد نفس ناطقه شدند و برای آن برهان های متین اقامه فرمودند .

و از بـسـیاری روایات و آیات شریفه نیز استفاده تجرد (می ) شود ، چنان چه محدث محقق ، مـولانـا مـحـمـد تـقـی مـجـلسـی ، پـدر بـزرگـوار مـرحـوم مـجـلسـی در شـرح فـقـیـه در ذیل بعضی از روایات فرموده است که این دلالت کند بر تجرد نفس ناطقه .

و بـعـضـی از مـحـدثـان بـزرگ قـائل بـه عـدم تـجـرد شـدنـد و غـایـت آن چـه دلیل آوردند این است که قول به تجرد منافی با شریعت است و تصریح نموده اند

بـه ایـن کـه مجردی جز ذات مقدس حق نیست و این کلام بسیار ضعیفی است ؛ زیرا که عمده نـظـر آنـهـا دو امـر شـاید باشد : یکی قضیه حدوث زمانی عالم که توهم شده مجرد بودن مـوجودی جز با آن منافی است ؛ و یکی فاعل مختار بودن حق تعالی است که گمان نمودند بـا تـجـرد عـالم عـقـل و مـلائکـه الله مـخـالف اسـت و ایـن هـر دو مـسـاله از مـسـائل مـعـنـونـه اسـت در عـلوم عـالیـه ، و عـدم تـنـافـی ایـن قـبـیـل مـسـائل بـا مـوجـود مـجـرد بـه وضـوح پـیـوسـتـه ، بـلکـه قـول بـه عـدم تـجـرد نـفـوس نـاطـقـه و عـالم عـقـل مـلائکـه الله بـا بـسـیـاری از مـسـائل الهـیـه و کـثـیـری از عـقـایـد حـقـه مـنـافـی اسـت کـه اکـنـون مـجـال بـیـان آنـهـا نـیـسـت و حدوث زمانی عالم را به آن طور که این دسته گمان نمودند مـنـافـی بـا اصـل مـسـاله حدوث زمانی است ، فضلا آن که با بسیاری از قواعد الهیه نیز مـخـالف اسـت و حـق در نـزد نـویـسـنـده - مـوافـق بـا عـقـل و نـقـل - آن اسـت کـه ، از برای ملائکه الله اصنافی است کثیره ، که بسیاری از آنها مـجردند و بسیاری از آنها جسمانی برزخی هستند (یعنی تجرد مادی داشته و مقدار و اندازه دارند) : و لا یعلم جنود ربک الا هو(10)

روایاتی به فرو آمدن و شد فرشتگان و سکونت بی حساب آنان در هوا و زمین و مکانهای مـقـدس و پـایـیـن آمـدن آنـان بـا قـطره های باران و همراهی شان با هر شخص و هر عملی ، اشاره دارد ، مانند کلام امیر بیان علی (علیه السلام ) : بعضی از فرشتگان پایشان ور طـبـقـات پـایـیـن زمین ثابت و گردن هایشان از آسمان بالا گذاشته ، وارکان وجودشان از اقـطـار جـهـان بـیـرون رفـتـه و کـتـف هـای آنـهـا بـرای حـفـظ پایه های عرش خدا آماده است(11)

ایـن قـبیل روایات بر جسمانیت فرشتگان دلالت نیم کند و در واقع تمامی این روایات بر صـورت مـثـالی فـرشـتـگـان و قـدرت آنـهـا در تـمـثـل یـافـتـن حمل می شود .

عـلامـه طـبـاطـبـایـی در این زمینه می فرمایند : سیاق این روایات ابا دارد که بگوییم : رفـت و آمـد و تـغـیـیـر و تـحـولات جـهان ما در آنها تاثیر می گذارد آنها زیر گام های ما پایمال نمی شوند و حرکت اجسام رخنه ای در بدن آنها به وجود نمی آورد ، با آن که زمین و هوا را پر کرده اند و از طرفی بداهت عقل ، حکم به تزاحم میان امور مادی و جسمانی می کند همچنین آنها دیده نمی شوند ، لمس نمی گردند و در احساس نمی آیند و سایر احکام ماده را نـیـز نـدارنـد بـنابراین فرشتگان ، اجسام مادی نیستند ، بلکه امور مادی یک نسبتی با آنـهـا دارنـد و ایـن کـه گـاهـی گفته می شود ، خداوند سبحان می تواند امور مادی را از ایشان بگرداند ، به طوری که آنها را احساس نکنند و تزاحمی میان آنها به وجود نیاید؛ و مـی تـواند نیروی دیدن فرشتگان را ببینند و با آنها سخن بگویند سخنی است که گـرچـه ظـاهـر آن شـبـیـه کـلام مسلمانان منقاد دین است ، اما در حقیقت اساس دین را ویران می سازد زیرا اگر چنینی خطای بزرگی در احساس روا باشد ، ما راهی برای اثبات پیامبر و کتاب و دین و اعجاز نداشته و به سوفسطاییان خواهیم پیوست ؛ در نتیجه توحید ثابت نـمـی شـود تـا نـوبـت بـه سـخـن دربـاره فـرشـتـگـان بـرسـد ، عـلاوه بـر آن که بداهت عقل آن را رد می کند(12)

نـیـز در جـای دیگر پیرامون تجرد فرشتگان می نویسد : از جمله نصوصی که دلالت بـر تـجـرد فرشتگان می کند آیه ذیل است: نزل به الروح الامین علی قبلک لتکون من المـنـذریـن (13) جـبرئیل قرآن را نازل گردانید و آن را بر قلب تو فرود آورد تا خلق را (از عقاب و عذاب ) بترسانی و روشن است مقصود از قلب عضو گوشتی صنوبریی که طرف چپ معده قرار دارد نیست ، بلکه چیزی است که می فهمد و می اندیشد ، یـعـنـی روح بـنـابـرایـن ، نـزول آن بـر قـلب ، تنها در صورتی صحیح است که مجرد بـاشـد ، مـانـنـد وجـود مـعـنـا و از جـمـله آن نـصـوص آیـه ذیل و آیات مشابه آن است: و قالوا اولا انزل علیه ملک ولو انزلنا ملکا لقضی الامر ثم لایـنـظـرون* ولو جـعـلنـاه مـلکـا لجـعلناه رجلا وللبسنا علیهم ما یلبسون (14) و گـفتند : چرا بر او فرشته ای نازل نمی شود ؟ اگر فرشته ای بفرستیم کار تمام شود و لحـظـه ای آنـهـا مهلت نخواهد یافت ، چنان چه فرشته ای را به رسالت فرستیم او را بـه صورت بشری در خواهیم آورد و بر آنان هان لباسی که مردمان پوشند ، بپوشانیم .

ظـاهر آیه آن است که نازل کردن فرشته با همان پوشش فرشته ای و وجود ملکوتی اش ، مـلازم بـا اتـمـام کار باقی نماندن مهلت ، و وارد شدن مردم در جهان پس از مرگ می بـاشـد ، تـا هـم سـنـخ و هـم جـنـس فـرشتان شوند و آن جهان مجرد از ماده است ؛ و این وجود فرشتگان ، از آن است ، پس آنها نیز مجرد می باشند(15) .

خـلاصـه ، آن چـه مـی تـوان مـطـابـق بـا قـرآن و سـنـت و عـقـل گـفـت ایـن اسـت کـه : فـرشـتـگـان مـوجودات جسمانی مادی نیستند ، بلکه مجردند و مـوجـودات مـجـرد نیز ممکن است مجرد برزخی و یا مجرد عقلانی باشند و یا به حسب مراتب فـرق کـنـنـد ، بـرخـی از آنـهـا مـجـرد بـرزخـی هـسـتـنـد؛ یـعـنـی شـکل و صورت دارند و خواص ماده را هم دارا می باشند ، آن طور که در روایات آمده ، نکیر و مـنـکـر بـه صـورت هـای مـخـتـلفـی بـر دیـده مـیـت ظـاهـر مـی شـوند؛ و برخی میز مجرد تامند(16) .

ایمان به فرشتگان

از جـمله موضوعات مهم اسلامی و معتقدات ضروری مذهب ، موضوع وجود ملائکه و ایمان به آنهاست در آیات قرآن کریم ، ایمان به وجود فرشتگان به قدری اهمیت دارد که در ردیف ایـمـان بـه خـدا و روز قـیـامـت شـمـرده شـده اسـت ، چـنـان کـه فـرمـوده اسـت :آمـن الرسـول بـمـا انـزل الیـه مـن ربـه و المـومـنـون کـل آمـن بـالله و ملائکته و کتبه و رسله (17) پـیـامـبـر ، خـود بـه آن چـه خـدا بـر او نـازل کـرده ایـمـان دارد و مومنان نیز همه به خدا و فرشتگان خدا و کتابها و پیامبران خدا ایـمـان دارنـد و نـیـز مـی فـرمـاید. ولکن البر من آمن بالله و الیوم الاخر و الملائکه و الکـتـاب و النـبـیـیـن (18) لیـکن نیکوکار کسی است که به خدای عالم و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیامبران ایمان آورد .

خـداونـد در ایـن آیـه ، ایمان را مرکب از پنج واقعیت می داند : الله ، قیامت ، ملائکه ، کتاب و انـبـیـا از ایـن رو ، هـمـان گـونـه کـه انکار خدا موجب کفر می شود ، انکار فرشتگان و حتی فرشته ای از فرشتگان خدا نیز مساوی با کفر خواهد بود و کافر دشمن حق و جایگاهش در جـهـنـم ابـدیاسـت ، چـنـان کـه دربـاره یـهود فرمود : من کان عدوالله و ملائکته و رسله و جبریل و میکال فان الله عدو للکافرین (19) هر کسی که دشمن خدا و فرشتگان و رسـولان حـق و جـبـرئیـل و میکائیل است (چنین کسی کافر است ) پس خداوند هم دشمن کافران است .

در این مورد اخبار و روایات فراوانی نیز وارد شده که جملگی بر وجود ملائکه تصریح دارنـد ، از جمله دعایی است که امام سجاد (علیه السلام ) در صحیفه سجادیه در دعای سوم انـشـا کـرده و آن را بـه درود و صـلوات بـر مـلائکـه الله اخـتـصـاص داده انـد و نـیز کلام گهربار علی (علیه السلام ) که :

ثـم خلق سبحانه لاسکان سمواته ، و عماره الصفیح الاعلی من ملکوته ، خلقا بدیعا من مـلائکه (20) سپس خداوند سبحان برای سکونت در آسمان ها در آبادانی بالاترین قسمت از ملکوت خویش ، مخلوقاتی بدیع و نو ظهور ، یعنی فرشتگان را آفرید .

امـا ایـن کـه چـرا ایـمـان بـه فـرشـتگان تا این حد لازم و ضروری است ؟ شاید بدین جهت باشد ؟ ایمان به فرشته اصلی است برای ایمان و وحی ؛ زیرا فرشته وحی کتاب الهی و احـکـام دیـن را بـر پـیـامـبـران نـازل مـی کـنـد و از این رو است که در دو آیه مذکور ، ذکر فـرشـته بر ذکر کتب آسمانی و پیامبران نیز مقدم شده ؛ زیرا در واقع انکار فرشتگان ، انکار وحی و نبوت و بلکه انکار قیامت است .

عده ای گمراه عقیده داشتند که هر چه را می بینیم وجود دارد و تا خدا و فرشتگان را نبینیم ایـمـان نـمـی آوریـم در جـوابشان آمد که خدا دیدنی نیست ، اما فرشتگان را روزی خواهید دید :

یوم یرون الملائکه لابشری یومئذ للمجرمین و یقولون حجرا محجورا (21) روزی کـه فـرشـتگان را ببینند ، مجرمان را در آن روز بشارتی ندهند بلکه به آنها گویند : ای سرکشان ! (از رحمت و جنت خدا) محروم و ممنوع باشید .

در طـول تـاریـخ اسـلام نـیـز دو گـروه مـنـکـر وجـود فـرشـتـه شـدنـد : دسـتـه اول اسماعیلیه که هر کجا سخن از مسائل غیبی ، مانند فرشته و وحی و معجزه و . است به تاویل و توجیه دست زده و به نوعی آنها را به امور مادی و عینی بر گردانده اند دسته دوم ، سـلمـانان التقاطی هستند که افکار دینی خود را از مستشرقان و مادی ها گرفته اند اینها نیز تمام مسائل غیب را به حس و شهادت و به عالم ، در بر می گردانند و توجه می کنند .

عـلامـه جـعـفـری مـی گـوید : و اکنون نیز بعضی از دانشمندان معاصر برای این که هر حـقیقتی را با چهره طبیعی آن بپذیرند ، فرشتگان را انواعی از نیروها و قوای مخفی طبیعت تـلقـی نـمـوده ، مـی خـواهـنـد استبعاد افرادی را که در طبیعت نمی تواند واقعیت دیگری را بپذیرند ، ولی این یک سطحی نگری در شناسایی هاست که ناشی از تفسیر نابجای علم و طـبـیـعـت است مگر آنان که عناصر را در چهار نوع منحصر می دانستند علم گرایان نبوده انـد ؟ مـگـر آنـان کـه صـوت را از پـدیـده هـای عـرضـی دانـسـتـه ، آن را غـیـر قـابـل انـتـقـال تـلقـی مـی کـردنـد چـهـره دانـشـمـنـدی نداشتند ؟ آری کسانی بودند که با طـرفـداری جـدی از عـلم ، بـقـای اعـراضـی مـانـنـد صـوت را پـس از به وجود آمدن ، امکان نـاپـذیـر مـی دانـسـتـنـد؛ نـیـز مـتـفـکرافی که از علم دفاع می کردند و کمترین اطلاعی از جریانات ذرات بنیادین طبیعت نداشتند اندک نبوده اند . .

به هر حال ، این یک روش بنیان کن است که ، ما نخست علم و جهان هستی را محدود می کنیم و سـپـس در دریـایـی از وحشت و اضطراب غوطه ور می گردیم آیا کسی نیست از ما بپرسد کـه بـا مـشـاهـدت فـراوان در طـول تـاریـخ دربـاره قـالب نـاپـذیـری اصـول و مـسـائل عـلمـی از یـک طـرف ، و با شناسایی انسان و بی کرانه جویی هایش از طـرف دیـگـر ، و نـامـحـدود بـودن روابط و اجزای طبیعت با سیستم بار ، که رو به ماورای طـبـیـعـت (متافیزیک به معنای عمومی آن ) دارد ، چگونه به خود اجازه می دهید که علم و جهان هـسـتـی را مـحدود نموده ، در برابر مفاهیم و مسائل عالی و با اهمیت به وحشت و اضطراب و نیهیلیستی دچار شوید ؟ !

مـا مـی گـویـیـم : فـرشـتـگـان وجـود دارنـد و اگـر نـامـحـسوس بودن وجود فرشتگان را دلیـل نـیـسـتـی آنـان بـدانـیـم نـیـمـه اسـاسـی معلومات خود را که عبارت است از : واقعیات نامحسوس ، منکر شده این و هیچ متفکر خردمند نمی تواند این قضیه نمی بینم پس وجود نـدارد را زمـیـنـه جـهـان بـیـنی خود قرار داده و حکم به نیستی بیرون از منطقه حواس نماید .

ما می دانیم که ارتعاشات صوتی بایستی به حد معینی برسد تا ما آن را بشنویم ، اجـسـام و اشکال و رنگ ها در فاصله معینی برای ما مطرح می شوند ، دانه ای از الکترون و انرژی را تاکنون ندیده ایم ، جاذبیت محسوس نیست ، هیچ یک از پدیده ها و نیروهای درونی مانند اندیشه و تخیل و اراده و آن حقیقتی که مدیریت آنها را در بر دارد و من نامیده مـی شـود وارد مـنـطـقـه حـواس نـمـی شـونـد و حـتـی تـسـلیـم حـسـاس تـریـن وسایل نمی گردند .