فرشتگان تحقیقی قرآنی روایی و عقلی

فرشتگان تحقیقی قرآنی روایی و عقلی 0%

فرشتگان تحقیقی قرآنی روایی و عقلی نویسنده:
محقق: عليرضا رجالى تهرانى
مترجم: عليرضا رجالى تهرانى
گروه: کتابخانه قرآن کریم

فرشتگان تحقیقی قرآنی روایی و عقلی

نویسنده: عليرضا رجالى تهرانى
محقق: عليرضا رجالى تهرانى
مترجم: عليرضا رجالى تهرانى
گروه:

مشاهدات: 28785
دانلود: 5684

توضیحات:

فرشتگان تحقیقی قرآنی روایی و عقلی
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 75 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 28785 / دانلود: 5684
اندازه اندازه اندازه
فرشتگان تحقیقی قرآنی روایی و عقلی

فرشتگان تحقیقی قرآنی روایی و عقلی

نویسنده:
فارسی

فرشتگان ، خدمتگزارن اهل بیت و دوستان ایشان

قـبـلا ثابت شد ؟ فرشتگان اگر چه موجوداتی پاک و قدسی هستند ، لکن در برابر انبیا به خصوص رسول خدا (ص ) و ائمه معصومین و اولیای الهی سر تعظیم فرو می آورند لذا گـفـتـنـی اسـت کـه جـمـیـع فـرشـتـگـان خـدمـتـگـزاران اهل بیت رسول خدا (ص ) و شیعیان آنها هستند چنان که در حدیث وارد است وقتی امیر المومنین (عـلیـه السـلام ) از حـضـرت سـوال کـرد : شـمـا بـرتـریـد یـا جبرئیل ؟ حضرت بعد از این که برتری خویش را از جمیع ملائکه اعلام کرد ، فرمود :

و ان المـلائکـه لخـدامنا و خدام محبینا . (389) و تحقیقا فرشتگان خدمتگزاران ما و دوستان ما هستند .

امـام خـمـیـنـی (ره ) در یـن بـاره می یفرماید : این که فرمود : فرشتگان خدمتگزاران ما و خـدمـتـگـزاران دوسـتـان مـا هـسـتـند گواه است بر آن چه گفتیم که عالم با همه اجزا و جـزئیـاتـش و نیروهایی که در عالم است ، چه نیروهای علمی و چه نیروهای عملی - چه کار فـرمـا و چـه کـارگـر - هـمـگـی در اختیار ولی کامل است پس بعضی از فرشتگان ، مانند جـبرئیل و هم ردیف هایش ، از نیروهای علمی و کار فرما هستند ، و بعضی از فرشتگان ردیف قـوای عـمـلی و نـیـروی کـارگـر هـسـتـنـد ، مـانـنـد حـضـرت عـزرائیـل و هم ردیف هایش ، و مانند فرشتگان آسمانی و زمینی که تدبیر امور را به عهده دارند ، و خدنتگزاری فرشتگان برای دوستان آن بزرگواران نیز با تصرف آنان است ، مـانـند آن که اگر از انسان در خدمت جزء دیگر قرار گیرد ، این خدمت با تصرف نفس انجام می گیرد(390)

در کتاب خرائج راوندی از سلمان نقل شده که گفت : در خانه حضرت زهرا (س ) بودم ، دیـدم کـه فـاطمه (س ) نشسته ، در آسیایی پیش روی او است و به وسیله آن مقداری جو را آرد مـی کـنـد : و عـمـود آسیا خون آلود است و حسین (علیه السلام ) (که در آن هنگام کودکی شـیـر خـوار بـود) در یک جانب خانه بر اثر گرسنگی به شدت گریه می کند ، عرض کردم : ای دختر رسول خدا (ص ) ! چندان خود ار به زحمت نیندار و اینک این فضه (کنیز شما) است و در خدمت حاضر است ، فرمود : رسول خدا (ص ) به من سفارش نمود که کارهای خانه را یـک روز مـن انـجـام دهـم و روز دیـگر فضه انجام دهند ، دیروز نوبت فضه بود و امروز نوبت من است سلمان گوید : عرض کردم من بنده آزاد شده شما هستم ، من حاضر به خدمتم ، یا آسیا کردن جو را به عهده من بگذارید ، و یا پرستاری از حسین (ع ) مناسب تر و نزدیگ تـر هـسـتـم ، تو آسیا کردن را به عهده بگیر ، من مقدار از جو را آسیا کردم ، ناگهان ندای نماز شنیدن ، به مسجد رفتم و نماز را به رسول خد اص خواندم و پس از نماز ، جریان را به علی (ع ) گفتم ، آن حضرت گریان برخاست و به خانه رفت ، و سپس دیدیم خندان رسول خدا (ص ) از علت خنده او پرسید ، عرض کرد : نزد فاطمه (س ) رفتم دیدم فاطمه (س ) بـه پـشـت خوابیده ، و حسین (ع ) روی سینه اش به خواب رفته است و آسیا در پیش روی او بـی آن کـه دسـتـی آن را بـگـردانـد ، خـود بـه خـود مـی گـردد رسول خدا (ص ) خندید و فرمود :

یـا عـلی ! امـا عـلمـت ان لله مـلائکـه سـیـاره فـی الارض یـخـدمـون مـحـمـدا و آل مـحمد الی ان تقوم الساعه آیا نمی دانی که برای خدا فرشتگانی است که در زمین گـردش می کنند ، تا به محمد و آل محمد (صلی الله علیه وآله ) خدمت کنند ، و این خدمت آنها تا روز قیامت ادامه دارد(391) .

تفاوت خواطر ملکی و شیطانی

امـبـد و سـرچـشـمـه تـمـامـی افـعـال و اعـمـال انـسـان ، هـمـان چـیـزی اسـت کـه ابـتـدا در دل او خـطـور کـرده و پـدیـد مـی آیـد؛ ایـن رغـبـت و مـیـل ، آدمـی را تـحـریـک یـم کـنـد و از مـیـل ، نـیـت و اراد بـر مـی خـیـزد؛ و اراده عضلات را هب حرکت وا نی دارد ، و از حرکت عضلات عمل صادر می شود .

خـطـورات قـبـلی بر دو قسم است : یک قسم خطوراتی است که آدمی را به شر و فساد می کـشـانـد ، و ثـمـره اش ضـرری اسـت کـه هـیـچ خـیـری از آن حاصل نمی شود و قسم دیگر باعث خیر و خوبی است ، آن هم خیری ؟ هیچ ضرری نداشته باشد ، نه خیری که ضررش کمتر از خیرش باشد .

و خـاطـره مـحـمـود و پـسـنـدیـده ای کـه آدمـی را هب خیر دعوت می کند ، ذات اقدس حق توسط فرشتگان به بندگان افاضه می کند به آن آلهام می گویند و آن چه آدمی را بـه شـرر و پلیدی می گشاند به واسطه شیطان است که آن را وسوسه نامیده انـد و بـه لطـفـی کـه دل ر ابـرای آلهـام مـلائکـه و قبول آن آماده می کنند توفیق ، و به حالتی که زمینه را برای و سوسه شیطان و پذیرش آن مهیا می سازد خذلان گویند .

بنابراین ملک آفریده ای است ، که ذات اقدس حق او را بر ای افاضه خیرات که عـلم و کـشـف حـقیقت و وعده به معروف باشد آفریده است و شیطان موجودی است که کارش وعده به شر و امر به فحشا و ترسانیدن آدمی از فقر است ، وقتی که تصمیم به انجام کار خیری بگیرد و قلب آدمی پیوسته بین این دو کشش در نوسان است(395) .

پـس قـلب آدمـی خـرگـز خـلی از فـکـر و خـیـال نـیـسـت ، بـلکـه پـیـوسـتـه مـحـل خـطـور خـواطـر و افـکـار مـی بـاشـد پـیـامـبـر اکـرم (ص ) مـی فـرمـایـد : در دل انـسـان دو نـوع از افـکـا و خـواطر وارد می شود : یکی از جانب ملک ، آن افکاری است که مـشـتـمـل بر عزم و اراده به امور خیر و تصدیق امور حقه واقعیه ؛ هر کس این را در وود خود یـافـت ، بـداند که از جانب خداوند بوده و او را ستایش نماید دیگری از جانب شیطان ، آن خـواطری است که مضمن به عزم به امور شر و تکذیب امور حق است هر کس این را در وجود خـود یـافـت ، پـس از شـر شـیطان به خدا پناه برد سپس این آیه را خواند : و شیطان به شما وعده تنگدستی می دهد و به بدکاری وادار می کند(396) (397) .

برای تشخیص آلهام از وسوسه باید به نشانه های آنها دقت کرد ، این علایم عبارت است از :

1- مـانـنـد عـلم و یـقـیـن کـه از جـانـب راسـت نـفـس حـاصـل مـی شـود ، و در مفابل آن شهوات و هوی که از جانب چپ پدید می آید .

2- مثل نظر و تامل در آیات آفاق جهان و انفس آدمیان که با نظم و استواری بر قرار است و شـک و اوهـام را از دل مـی زدایـد ، و مـعـرفـت و حـکـمـت را در مقابل آن ، اندیشه و نظر از روی اشتباه و غفلت و روگرداندن است که موجب پیدایش شبهه هـا و وسوسه ها در واهمه و متخلیه می شود ، و این بر جانب چپ نفس است به این ترتیب ، آیـات مـحـکـمـات بـه مـنـزله کلائکه مقدس و عقول و نفوس کلی است و مبادی علوم یعینی می بـاشـد ، مـتـشـابـهـتـات آمیخته با وهم به منزله شیاطین و نفوس و وهم انگیز است و مبادی و مقدمات سفسطه می باشد .

3- مـثـل اطـاعـت رسـول بـرگـزیـده و ائمـه اظـهـار؛ و در مـقـابل آن ، اهل حجود و انکار و طرفداران تعطیل و تشبیه(398) و کافران قرار دارند پس هر کسی که راه هدایت را بپیماید ، به منزله ملائکه مقدس و آلهام کنند خیر است ، هر که راه گمراهی ار بپوید ، همچون شیاطین گمراه کننده شر می رساند .

4- مثل تحیق علوم و ادراکاتی که درباره موضوعات عالی و موجودات شریف است ، مانند علم بـه خـدا و مـلائکـه و پـیـامبران او و روز رساخیر و بر پا ایستادن خلایق در پیشگاه خدای تـعـالی و حـضـور مـلائکـه و انـبـیـا و شـهـدا و صـالحـان ؛ در مقابل آن ، تحصیل علوم و ادراکاتی که از قبیل حیله و خدعه و سفسطه است ، و فرو رفتن در امـور دنـیـا و مـحـسـوسات علوم اول شبیه ملائکه روحانی و جنود رحمانی است که ساکنان عالم ملکوت و آسمانی می باشند ، و علوم دوم شبیه است به شیاطین مطرود ار ددرگاه اله و مـمـنوع از ورود به آسمان ها و محبوس در ظلمت ها که در دنیا از ارتقا و در آخرت از بهشت و نعمت های آن محروم اند(399)

خاتمه

آیاتی چند درباره فرشتگان

1- نیکوکار کسی است که به خدای عالم و روز قیامت و فرشتگان آسمانی و کتاب آسمانی و پیغمبران ایمان آورد(400)

2- هـمـه مـومـنـان ، بـه خـدا و فـرشـتـگـانـش و کـتـابـهـای آسـمـانـی و رسـولان او ایـمـان دارند(401)

3- کـسـی کـه دشـمـن خـداونـد و فـرشـتـگـان و پـیـامـبـران او و جبرئیل و میکائیل باشد ، خدا نیز دشمن کافران است(402)

4- فـرشتگان و صاحبان دانش شهادت و یگانگی و توحید خدا می دهند(403) 5- کسی کـه به خدا و فرشتگان او و کتاب های آسمانی و پیامبرانش و روز واپسین کافر شود در گم راهی افتاده است(404)

6- دربـاره حـقـانـیـت آن چـه بـر پیامبر اسلام ناز گشته ، نخست خداوند و سپس فرشتگان شهادت می دهند(405) .

7- فـرشـتـگـان از تـرس پـروردگـار بـه طـور دایـم بـه تـسـبـیـح ذات اقـدس او استغال دارند(406) .

8- و چون پروردگارت به فرشتگان گفت : من در زمین خلیفه ای می آفرینم ، گفتند : آیا کـسـی را مـی آفـریـنـی کـه در آن جـا فـسـاد کـنـد و خـون هـا بـریـزد ، و حـال آن کـه مـا هـب ستایش ، وتسبیح می گوییم و تو را تقدیس می کنیم ؟ گفت : من آن دانم کـه شـمـا نـمـی دانید و نام ها را به تمامی به آدم بیاموخت سپس آنها را به فرشتگان عرضه کرد(407) .

9- و بر فرشتگان گفتیم : آدم را سجده کنید همه سجده کردند جز ابلیس(408) . 10- فرشتگان به خدای خود همانند سایر جننبدگان که در آسمان ها و زمینند ، سجده می کنند و تکبر نمی ورزند(409) .

11- خدا از ماین فرشتگان و مردمان رسولانی بر می گزیند(410) .

12- خـداونـد فـرشـتـگـان را فـرسـتـادگـانـی قـرار داد کـه دارای بـال هـای دو گـانـه و سـه گـانـه و چـهار گانه اند و او هر چه بخواهد در آفرینش می افزاید(411) .

13- خداوند فرشتگان را همراه روح - به فرمان خویش - بر هر بنده ای که بخواهد فرو می فرستند(412) .

14- فـرشـتگان چون ارواح مومنان پاک را می گیرند ، نخست بر آنهاسلام و تحیت عرضه دارند(413) .

15- اگـر بـیـنـی آن زمـان را کـه فـرشـتـگـان جـان کافران می ستانند ، و به صورت و پشتشان می زنند و می گویند : عذاب سوزان را بچشید(414) .

16- آنـانـی کـه اعـتـراف بـه تـوحـیـد خـدا کـرده انـد و بـر ایـن ایـمـان استوار مانده اند ، فـرشـتـگـان بـه هـنـگـام مرگ نازل می شوند که اندوه بر خود راه ندهید ، و برشم بهشت موعود بشارت باد(415) .

17- فرشتگانی وقتی که ارواح ستمگران را می گیرند ، نخسین سوالشان است که در چه حالی زندگی می کردید ؟(416)

18- اگـر بـبـینی در آن حال که ظالمان را سکرات مرگ فرا می گیرد ، فرشتگان دست ها به سوی آنها می گشایند که : روان خود را از کالبد خارج سازید(417) .

19- زکـریـا هـنـگـامی که در محراب عبادتش مشغول نماز بود ، فرشتگان ندایش دادند : خدا تو را یحیی بشارت می دهد(418) .

20- و فرشتگان گفتند : ای مریم ! خدا تو را بر گزید و پاکیزه ساخت و بر زنان جهان برتری داد(419) .

21- فـرشـتـگـان گـفـتند : ای مریم ! خدا تو را به کلمه خود بشارت می دهد؛ نام او مسیح ، عیسی پسر مریم است(420) .

22- بـر آنـان کـه کـافـر بـودنـد و در کـافـری مـردند لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم باد(421) .

23- مـا فـرشـتـگـان را جـز بـه حـق نـازل نـمـی کـنـیـم و در آن هـنـگـام دیـگـر مـهـلتـشـان ندهند(422) .

24- فـرشـتـگـان و روح در شـب قـدر بـه دسوتر پروردگار درباره هر امری از مقدرات فرود می آیند ، سلام گویند و این عمل تا طلوع سبح صادق ادامه یابد(423) .

25- خـداونـد و فـرشـتگانش بر شما درود می فرستند ، تا شما را از تاریکی و انحراف به سوی نور علم و ایمان در آورند(424) .

26- فـرشـتـگـان هـمـراه خـداونـد بـه پـیـامـبـر (صـلی الله عـلیـه وآله ) درود مـی فرستند(425) .

27- و بـه یـاد آر آن گاه که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد : من با شمایم شما مـومـنـان را بـه پـایـداری واداریـد مـن در دل هـای کافران بیم خواهی افکند و بر گردن هایشان بزنید و انگشتانشان را قطع کنید(426) .

28- چه بسیار فرشتگان در آسمانند که شفاعتشان هیچ سود ندهد ، مگر از آن پس که خدای برای هر که خواهد رخصت دهد و خشنود باشد(427) .

29- بگو : فرشته مرگ که موکل بر شما است ، شما را می میراند(428) .

30- خـداونـد و جـبـرئیـل و نـیـکان مومنان و فرشتگان دیگر یاوران او (پیامبر (صلی الله علیه وآله ) هستند(429) .

31- در روز قیامت فرشتگان همراه روح صف خواهند کشید(430) .

32- فـرشـتـگـان هـمـراه روح در روزی کـه طـولش پـنـجـاه هـزار سال باشد ، به سوی خداوند بالا روند(431) .

33- آیـا ایـنـان مـنـظـر آن هـسـتـند که خدا با فرشتگان در زیر سایبانی از ابر نزدشان بیاید و کار یک سر شود ؟(432)

34- در آن روز خـواهـی دیـد کـه فـرشـتـگـان اطراف عرش الهی را احاطه کرده و تسبیح و تحمید بر زبان دارند(433) .

35- فرشتگان در آن روز در اطراف آسمان ها خواهند بود و عرش حق را هشت نفر از آنها بر فرازشان حمل خواهند کرد(434) .

36- آن وحـشـت بزرگ غمگینشان نکند و فرشتگان به دیدارشان آیند ؟ این همان روزی است که به شما وعده داد بودند(435) .

37- فـرشـتـگـان در آن روز از هـر دری بـهـشـتـیـان در آیـنـد و سـلام و تـحـیت و شاد باش گویند(436 ) .

38- نـوزده فـرشـتـه بـر آتش دوزخ موکلند و جز فرشتگان احدی را بر اداره امور دوزخ قرار ندادیم(437) .

39- فـرشـتـگـانی درشت گفتار و سخت گیر بر آتش جهنم موکلند و فرمان حق را درباره شکنجه دوزخیان به هیچ گونه مخالفت نکنند و بی درنگ اجرا کنند(438) .

40- مـشـرکـان فـرشـتـگـانـی که مخلوق و بندگان خداونداند زن پنداشتند آیا به هنگام خاقتشان آن جا حاضر بودند ؟(439)

41- فـرشـتـگـان بـه هـنـگـام مـصـایـب و سختی ها به اذن خداوند به مدد و کمک انسان می آیند(440) .

42- چـگـونه اند (مرتدان ) آن گاه که فرشتگان آنها را می میرانند و به صورت و پشت هایشان می زنند ؟(441)

43- آنان (فرشتگان ) بندگان گرامی خدایند ، در سخن بر او پیشی نمی گیرند و به فرمان او کار می کنند(442) .

44- و مـا روح را نـزدش (مـریـم ) فـرسـتـادیـم و چـون انـسـانـی تـمـام بـر او نـمـودار شد(443) .

45- فرشتگان پیوسته مشغول تسبیح و تقدیس حقند(444) .

46- گروهی از فرشتگان حافظ انسان از خطرات و حوادثند(445) .

47- گروهی از آنها مامور عذاب و مجازات اقوام سرکش و طغیان گراند(446)

48- گروهی از آنها مراقبان اعمال و رفتار و گفتار بشرند(447) .

49- آنان مقامت مختلف و مراتب متفاوت دارند ، بعضی همیشه در رکوع اند و بعضی همیشه در سجودند(448) .

50- خـداونـد جـبرئیل را به پنج وصف توسیف فرموده است : رسولی بزرگوار ، نیرومند در نزد خداوند ، صاحب مکانت ، مورد اطاعت فرشتگان و امین(449) .

51- قـرآن تـوسـط روح الامـیـن (جـبـرئیـل ) از جـانـب خـدا بـر قـلب رسول خدا لقا می شود(450) .

52- عده ای از فرشتگان ، ملائکه رحمت حق تعالی هستند(451)

53- عده ای از آنها تحت فرمان جبرئیل ، امین وحی ، فرشتگان پیام آور هستند(452) .

54- گروهی که بر تمام اعمال انسان و حتی کلام او گواهند(453) .

احادیثی درباره فرشتگان

ابراهیم و فرشته مرگ

امـیـر المـومـنـین (علیه السلام ) فرمود : چون خدای تبارک و تعالی خواست روح ابراهیم را بـگیرد ، ملک الموت را فرو فرستاد ، ملک الموت گفت : ای ابراهیم ! درود بر تو ، او جواب داد و فـرمـود : بـرای دعـوت آمـدی یا برای نرگ ؟ گفت : برای مرگ و باید اجابت کنی ابراهیم (ع ) گفت : آیا دیده ای که دوستی ، دوست خود را بمیراند ؟ ملک الموت بر گشت و بـرابـر خـدای - عـزوجـل - ایـسـتـاو و عـرض کـرد ، مـعـبـودا ! شـنـیـدی خلیل ، وابراهیم چه گفت ؟ خطاب رسید : برو به او بگو : آیا دیده ای که دوستی ، ملاقات دوست را دب بدارد ؟ به راستی که هر دوستی خواهان ملاقات دوست خود است(454) .

تحمل فرشتگان

اشاره

امـام صـادق (عـلیـه السلام ) فرمود : روزی نزد تعلی بن الحسین (علیه السلام ) سخن از تـقـیـه پـیـش آمـد ، آن حـضـرت فـرمـود : بـه خـدا اگـر ابـوذر مـی دانـسـت آن چـه در دل سلمان بود ، او را می کشت در صورتی که پیامبر (ص ) میان آن دو ، برداری بر قرار کرد ، پس درباره مردم دبگر - گمان دارید ؟ همانا علم علما (شاید مراد امامان باشد) صعب و مـسـتـصـعـب (مـبـالغـه صـعـب ) مـی بـاشـد ، جـز پـیـغـمـبـر مـرسـل یـا فـرشـتـه مـقـرب یـا بـنـده مـومـنـی کـه خـدا دلش را بـه ایـمـان آزمـوده ، طـاقت تـحـمـل آن را نـدارد سـپـس فـرمـود : سلمان از این رو از حمله علما شد که او مردی است از ما اهل بیت و از این جهت او را در ردیف علما آوردم(455) .

فـرشـتـگـان مـامـور بـر مـجـالس مـحـمـد و آل محمد (ص )

امـام صـادق (عـلیـه السـلام ) فـرمـود : همانا برای خدا جز کرام الکاتبین فرشتگانی است سـیـاح کـه چـون بـه مـردمـی بـر مـی خـوردنـد کـه از مـحـمـد و آل مـحـمـد یـاد مـی کـنـنـد به آنها می گویند : بایستید که به حاجت خود رسیدید ، سپس می نـشـیـنند و به آن ها دانش می آموزند ، و چون بر خیزند از بیمارانشان عیادت می کنند و بر سر مره هایشان حاضر می شوند و از غابیشان خبرگیری می کنند ، این مجلسی است که هر کسی در آن نشیند هرگز شقی نگردد(456) .

رفت و آمد فرشتگان به خانه امام (ع )

حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام ) فرمود : هیچ فرشتهای نیست که وقتی خداوند او را بـر ایفای امری به زمین فرو فرستد ، ابتدا نزد امام نیاید و آن امر را به او عرض نکند؛ و رفت و آمد ملائکه از نزد خدای تبارک و تعالی به سوی صاحب الامر است(457) .

کمک فرشتگان در غسل پیامبر اکرم (ص )

امـیـر المـومـنـیـن (عـلیـه السـلام ) فـرمـایـد : مـن عـهـده دار غـسـل حـضرت پسامبر (ص ) بودم و فرشتگان مرا یاری می دادند ، گویا همه خانه و در و دیـوار آن به گریه و ناله در آمده بودند ، جمعی از فرشتگان فرود می آمدند و گروهی بالا می رفتند و زمزمه نمازی که بر او می گزاردند لحضه ای از گوش قطع نمی شد ، تا این که او ر در قبرش نهادیم(458) .

فرشتگان گماشته قبر سید الشهدا (علیه السلام )

امـا صـادق (ع ) مـی فرماید : خداوند متعال چهار هزار فرشته ژولیده و گرد آلود بر قبر حـسـیـن (علیه السلام ) گمارده که تا روز قیامت بر او می گریند ، و هر که آن حضرت را زیـارت کـنـد ، وی را دبـرقـه کـنند ، تا هب یک محل امنی او را برسانند؛ و اگر بیمار شود بـامـداد و شامگاه از او عیادت یم کنند؛ و ارگ بمیرد جنازه او ار تشییع کنند و تا قیامت برا او آمرزش بخواهند(459) .

فرشتگان موکل بر روزه داران

امـا بـافـر (عـلیـه السـلام ) می فرماید همانا برای خداوند تبارک و تعالی فرشتگانی است موکل بر روزه داران ، که هر روز ماه رمضان تا پایان برای اآنهاام رزش می خواهند ، و هنگام افطار روزه داران را ندا می زنند : ای بندگان خدا ! مژده بر شما باد ، اندکی گرسنه شـدیـد و بزودی کاملا سیر می شوید ، و تا شب آخر ماه مبارک رمضان به آنهاندا می کنند ، ای بـنـدگـان خـدا ! بـشـارت بـر شـمـا بـاد ، خـدا گـناهان شما را آمرزید و توبه شما را پذبرفت ، پس نگاه کنید که در آینده چگونه خواهید بود(460) .

زیارت سید الشهدا (علیه السلام ) توسط فرشتگان

امـام صـادق (عـلیه السلام ) می فرماید : هیچ فرشته ای در آسمان ها و زمین نیست ، مگر آن کـه از خدای - عزوجل - می خواهد ، تا ابشان را اجازه دهد که به زیارت قبر حسین (ع ) برود پـس ایـن چـنـیـن اسـت کـه (هـمـواره ) گـروهـی از آنـان فـرود مـی آیـنـد و گـروهی بالا می روند(461) .

هشدار فرشته شب

رسول خدا می فرماید : فرشتهای که - شب فرود آمده و ندا می کند : ای پسران بیست ساله ! کـوشـش کنید مواظب رفتار خود باشید؛ ولی سی سالگان ! زندگی دنیا شما را فریب ندهد ، و ای چهل سالگان ! برای روز در یشگاه خدا حاضر می شوید ، چه مهیا نموده اید ؟ و ای پنجاه سالگان ! آثار مرگ را شما نمایان شد؛ و ای شصت سالگان ! رفتن شما از دنیا نـزدیـک اسـت ؛ و ای هـفـتـاد سـالگـان ! شـمـا را نـدا مـی کـنـنـد پس جواب دهید؛ و ای هشتاد سـالگـان ! سـاعت آخر عمر شما آمد و در حالی که غافلید سپس می گوید : اگر بندگان رکـوع کـنـنـده ، و مـردهـای بـا خـضـوع و خـضـوع ، و اصـفـال شـیـر خـواره و حـیـوانـات بـی گـنـاه نبودند ، بر شما عذاب فرو می فرستادیم(462) .

لوح و قلم ، فرشتگان الهی

سـایـان گـویـد از امام صادق سوال شد : ن چیست ؟ در پاسخ فرمود : ن ، جـوبـی است در بهشت خداوند متعال فرمود : خشک شو ! پس خشک گردید وبه صورت مرکب در آمـد آنـگـاه خـداونـد مـتـعـال بـه قلم فرمود : بنوبس ! پس قلم در لوح محفوظ همه حوداث گـدشـتـه و آیـنـده تا روز قیامت را نگاشت بنابراین مرکب ، مرکبی ار نور است ؛ و قلم ، قلمی از نور و لوح ، لوحی از نور .

سـفـیـان مـی گـویـد : بـه آن حـضـرت عـرض کـردم : یـابـن رسول الله ! درباره لوح و قلم و مرکب بیش از این برایم توضیح دهید و از آن چه خداوند به شما آموخت به من نیز بیاموزید .

امـا فـرمـود : ای پـسـر سعید ! اگر برای جواب اهلیت نداشتی ، پاخت را نمی دادم نون فـرشـتـه ای است که به قلم یم رساند ، و قلم فرشته ای که به لوح می رساند ، ولوح فـرشـتـه ای اسـت کـه بـه اسـرافـیـل مـی رسـانـد ، و اسـرافـیـل بـه مـیـکائیل ، و میائیل به جبرئیل ، و جبرئیل به پیامبران و رسولان - صلوات الله عـلیـهـم - مـی رسانند سفیان می گوید : آن گاه امام به من فرمود : ای سفیان بر خیز که بر تو ایمن نیستم(463) .

دعای فرشتگان برای نمازگزاران حقیقی

امام باقر (علیه السلام ) فرمود : هیچ بنده ای از شیعیان ما به نماز نمی ایستد ، جز آن که تـعـداد مـخـالفـانـش اطـراف او را فـرشـتگان می گیرند و پشت سرش نماز می خوانند ، و برای او دعا می کنند تا از نمازش فارغ شود(464) .

گریه و دورد فرشتگان بر سید الشهدا (ع )

امـام صادق (علیه السلام ) فرمود : چرا نزد قبر حسین (ع ) نمی روید ؟ همانا در آن جا چهار هزار فرشته هستند ، تا روز قیامت بر او می گریند و نیز فرمود : خداوند بر حسین (علیه السـلام ) هـفتاد هزار فرشته گماشته است ، که از هنگام کشته شدن او تا هر وقت که خد ا بخواهد (قیام قائم (علیه السلام ) ) آشفته و غمگین بر او صلوات می فرستند(465) .

نماز خواندن فرشتگان بر بدن آدم (علیه السلام )

مـسـعودی روایت می کند که آدم (علیه السلام ) به هبه الله فرمود : برو از بهشت برای من انـگـوری بـیـاور ، وقـتـی هـبـه الله رفـت کـه امـر پـدر را انـجـام دهـد جـبـرئیـل (ع ) بـا عـده ای از مـلائکـه از او سـتـقـبـال کـردنـد ، جـبـرئیـل بـه هـبـه الله گـفـت : کـجـا مـی روی ؟ گـفـت آدم (ع ) بـه مـیـوه ای مـیـل کـرده اسـت و مـرا مـامـور کـرد کـه بـه طـلب آن بـروم جـبـرئیـل (ع ) گـفت : خدا تو را در مصیبت پدرت آدم (ع ) اجر بزرگی ده ؛ زیرا که خدا آن حضرت را قبض روح کرد وقتی هبه الله به سوی پدر مراجعت کرد دید که آدم (ع ) قبض روح شـده اسـت ؛ هـبـه الله بـا کـک مـلائکـه بـدن آن حـضـرت را بـا کـفـن حـنـوطـی کـه جبرئیل از بهشت آوده بود غسل و کفن کرد وقتی که جنازه آن حضرت برای ماز آماده شد ، هبه الله بـه جـبـرئیـل (ع ) گـفـت : شـمـا جـلو بـیـا و بـر بـدن آدم نـمـاز بـخـوان جـبـرئیـل گـفت : تو جلو بیا و بر جنازه آن حضرت نماز بگزار؛ زیرا تو قائم مقام کسی هستی که خدا ملائکه را مر کرد تا او را سجده کنند .

هـبـه الله پـس از اسـتماع این سخنان جلو آمد و بر بدن آدم نماز خواند ، به هبه الله وحی شد که در این نماز هفتاد و پنج تکبیر بگوید ، تا با عدد هفتاد و پنج

صف ملائکه ای که بر بدن آن حضرت نماز خوانده بودند ، تطبیق نماید(466) .

اعانت به طالبان علم توسط فرشتگان

امـیـر المـومـنـیـن (ع ) بـه مـحـمـد بـن حـنـفـیـه فـرمـود : بدان که برای طالب علم ، کسانی (فـرشـتـگـانی ) که در آسمان ها و زمین هستند ، استغفار می کنند ، پرندگان آسمان و ماهیان دریـا نـیـز بـرای آنها دعا می کنند ، فرشتگان بالهای خود را برای طالبان علوم پهن می کنند و از این عمل خود اظهار رضایت و خشنودی دارند(467) .

هم نشینی فرشتگانی با پیامبر (ص ) در دوران کودکی

امیر المومنین (علیه السلام ) فرماید : هنگامی که پیامبر (ص ) از شیر گرفته شد خداوند بـزرگ تـریـن فرشته از فرشتگانش را همنشین او گردانید ، تا شب و روز او را به راه های بزرگواری و عادان نیکوی جهان سوق دهد(468) .

انسان پاک دامن گویا فرشته ای خدا است

حـضـرت عـلی (عـلیـه السـلام ) مـی فرماید : پاداش مجاهد شهید در اراه خدا بیشتر از کسی نـیـسـت قـدرت بـر گـنـاه دارد ، امـا پـاک دام بـاشـد ، چـنـیـن شخصی گویی فرشته ای از فرشتگان خداست !(469)

سخنان فرشتگان

امـیر المومنین (علیه السلام ) می فرماید : هر گاه آدمی آدمی هلاک شود ، مردم می گویند : از او چه باقی ماند ؟ و فرشتگان می گیند : از پیش ، چه فرستاد است ؟ (آیا ذخیره ای برای روز قیامت دارد ؟ )(470) .

و نـیز می فرماید : خداوند را فرشته یا است که هر روز بانگ برمی دارد : بزائید برای مرگ و گرد آوردید برا نابودی و بسازید برای ویران شدن(471)

خلقت فرشتگان

امـیر االمومینین (علیه السلام ) چنین می فرماید : خداوند ! بعضی از فرشتگان را در آسمان هایت سکونت دادی و از زمین الاتر برده ای ، آنها به تو داناتر از باقی خلایق هستند و از تو بیش از همه می ترسند از همه نزدیک تراند در سلب پدران جا نگرفته اند و از رحم خای مادران در نیامده اند ، و از آب پست آفریده نشده اند و حوادث روزگار آنهارا پریشان مرده است(472) .

این حدیث شریف روشن می کند که فرشتگان امری الوجودند و ماده قبلی برا خلقت ندارند ، از این رو موجودات غیر جسمانی هستند .

خلق الملائکه

ثـم فـتـق مـا بـیـن السـمـوات العـلی ، فلملا هن اطوآمن ملائکته ، منهم سجود لا برکعون ، و رکوع با ینتصبون ، و صافون لا یتزایلون ، و مسبحون لا یسامون ، لا یغشاهم نوم العیون ، و لا سهو العقول ، و لا فتره الا بدان ، و لا غفله النسیان ، ومنهم امناء علی وجیه ، و السنه الی رسله ، و مختلفون بقضائه و امره ، و منهم الحفظه لعباده ، و السدته لابواب جنانه ، و مـنـهـم الثـابـتـه فی الارضین السفلی اقدامهم و المارقه من السماء العلیا اعناقهم ، و الخارجه من الاقطار ارکانهم و المناسبه لقوائم العرش اکتافهم ، ناکسه دونه ابصارهم ، مـتـلفعون نحته با جنجتهم ، مضروبه بینهم و بین من دونهم حجب العزه و استار القدره ، لا یتوهمون ربهم بالتصویر ، و لا بجرون علیه صفات المصنوعین ، و لا یحدونه بالاماکن ، و لا بشیرون الیه بالنظائر (473) .

آفرینش فرشتگان

آنگاه خداوند تبارک و تعالی میان آسمان های بلند را از هم بگشود و از ففرشتگان مختلف پـر کـرد ، کـه بـعضی از آنان ساجدند و راکع نیستند؛ برخی راکعند و قائم نیم باشند؛ گـروهـی قـائم و قـدم از جـای خـود فراتر نیم نهند؛ دسته ای تسبیح گویانند که خسته نمی شوند ، از خواب در چشم ها و شهوت در عقل ها و سستی در جسم خا و غفلت و فراموشی هـا بـیـرون انـد از ایـنان دسته ای امین بر وحی خدایند و مترجم وحی به زان پیامبرانند و پیوسته برای رساندن امر و فرمان خدا در رفت و آمدند بعضی ناطر و نگهبان بندگان و بر بهشت های او در بانند؛

گـروهـی دیـگـر از قـدم هـاشـان در طبقه زیرین زمین ثابت و گردن هاشان از طبقه بالای زیـریـن آسـمـان هـا گـذشـته ، ارکان وجودشان از اقطا جهان بیرون رفته و دوش هایشان برای حفظ پایه های عرش الیه متناسب گشتند(474) چشم ها را در برابر انوار خیره کـنند- جمال و جلال خداوند فرو خوابانده اند و از غایت انکسار در زیر عرش ، خود را به بـال هـای عـجـز خـویـش پـیـچـیـده انـد ، حـجـاب هـای عـزت و پـردهـای قـدرت خـیـال پـروردگـارشـان را بـه صـورتـی در نـیـاونـد ، و اوصـاف مـخلوق را بر او جاری نـسـازنـد ، و او را بـه حـد مـکـانـی مـحـدود نـنـمـایـنـد ، و بـا امثال و نظایر به سویش اشاراتی نکنند .

ترجمه منظوم

پس از اینها خدای فردا اعلم

میان آسمان بشکافت از هم

به انواع فرته داد منزل

که بگذارند طاعت جمله از دل

ادا خیل ملک حق عبادت

نمایند از ره فور و سعادت

یکی از سجده بر محراب ابروش

یکی گردیده محو روی نیکوش

یکی با یاد قدش بسته قامت

یکی اندر رکوعش تا قیامت

یکی حمد و ثتایش کرده تصریح

زبان آن یکی گویا به تسبیح

ز قید مادیت جمله رسته

مگردند هیچ یک از کار خسته

نیابد خواب در چشمانشان راه

بری از سهوشان شد قلب آگاه

بدهاشان ز سستی ها به دور است

بشر را رخوت و سستی رور است

یکی دسته امین وحی حقند

که بر این کار نیکو مستحقند

شده یعضی زبان حی داور

به ره عصری به سوی یک پیمبر

از آن یک دسته هم با بشر شد

بشر را کاتب از هر خیر و شر شد

دگر بعضی جنان را گشته دربان

یکی خازن شد آن یک گشت رضوان

وز آنـان خـلقـشـان بـعـضـی عـظـیـم اسـت

کـه دل از فکر خلقتشان دو نیم است

دو پایش در زمین هفتمین است

سرش بالاتر از عرش برین است

دو دوش از مـشـرق و مـغـرب گـذشـتـه

بـدیـن هـیـبـت زبـیـمـش گل سرشته

بـه زیـر افـکـنـده سـر از هـیـبـت حـق

شـده مـحـو جمال حق مطلق

بـه بـال عـجـز پـیـچـیـده بـدن را

چـو دیـده اسـت او جلال ذوالمنن را

مر این افرشتگان با خیل دیگر

نباشندی به یک مرآ و منظر

حجاب عزت و استاد قدرت

کشیده بین آنان حق ز سطوت

خدای خویشتن را در نصور

نیارند و به دورند از تدبر

ز فرط علم بر ذات خداوند

به خاطر مثلی از بهرش نیارند

صفات ممکنی بر ذات واجب

نمی سازند جاری از مواهب

کـه در حـد و مـکـان حـق نـیـسـت مـحـدود

نـظـیـر و مثل بهرش نیست موجود(475)