و امـام زیـن العـابـدیـن (عـلیـه السـلام ) مـی فـرمـایـد : . و بـر اصـنـاف گـوناگون فرشتگان که برای خود اختصاص داده ای (جز طاعت و بندگی تو کاری ندارند) و آنها را با تقدیس خود از خوردنی و آشامیدنی بی نیاز کرده ای ، و در درون طبقه های آسمان هایت جـا داده ای . و (درود فـرسـت ) بـر فـرشـتـگـان کـه در هـوا و زمـیـن و آب جـا دارند .
.
با توجه به روایات وفق ، معلوم شد فرشتگان در همه جا حاضند ، اما مکان اصلی ایشان آسـمـان است ، و از آن جایی که بعضی از آنان فرشتگان عالم علوی و بعضی فرشتگان عالم سفلی هستند؛ بعضی در آن جا و بعضی در این جا انجام وظیفه می نمایند ، باید توجه داشـت کـه اگـر سـخـن از مـکـان مـلائکـه برده می شود به این معنا نیست که ایشان هم مانند سـایـر مـخـلوقات عالم ماده ، فضا اشغال می کنند و با یک دیگر تزاحم دارند ، بلکه آنها چون موجوداتی مجرد و ای اجسام برزخی هستند و اجسام مادی نیستند هیچ گونه مکانی را به معنای اشغال فضا برای خود اختصاص نمی دهند و با وجود تعداد کثیر ایشان در آسمان ها با یک دگر تزاحم نداند ، که این امور از خصوصیات و صفات عالم مادی است .
در روایـات از جـایـی بـه نـام بـیت المعمور نام برده شده است چنان که امام سجاد (عـلیـه السـلام ) مـی فـرمـایـد :و الطـائفـیـن بـالبـیـت المـعمور؛
(و درود فرست ) بر فرشتگانی که در طواف بیت المعمورند(152
در ایـن کـه بیت المعمور کجاست در روایات متعددی تصریح شده که خانه ای است مقابل خانه کعبه در آسمان ها ؟ عبادتگاه فرشتگان است ، و هر روز هفتاد هزار فرشته وارد آن مـی شـونـد و تـا قـیـامـت بـه آن باز نمی گردند ولی در این که بیت المعمور در کدام آسمان است ؟ روایات مختلف است در بسیاری از آنها آسمان چهارم و در بعضی آسمان هفتم آمده است .
حـضـرت رسـول اکـرم (ص ) مـی فـرمـایـد : آن خـانـه ای اسـت در آسـمـان چـهـارم در مـقـابـل کـعـبه ، که فرشتگان با عبادت خود آن را معمور و آباد می کنند ، هر روز هفتاد هزار فرشته وارد آن می شوند و تا ابد به آن باز نمی گردند
.
خـداونـد مـتـعـال بـه بـیت المعمور قسم خورده است : و الطور و کتاب مسطور فی رق منشور و البیت المعمور
.
و نیز امیر المومنین (علیه السلام ) درباره جایی دیگر به نام حظیره القدس می فرماید : در آسمان هفتم جایی است به نام حظیره القدس در آن فرشتگانی هستند کـه آنـهـا را روحـانیون می گویند؛ چون شب قدر فرا رسد از پروردگار برای آمـدن بـه دنیا اجازه می طلبند - خداوند به آنها اجازه می دهد؛ پس بر مسجدی نمی گذرند جـز آن که در آن نماز می خوانند ، و در راه با کسی رو به رو نمی شوند جز آن که برای او دعا می کنند و از ایشان به او برکت و نیکی می رسد
در ایـن جـا ممکن است این سوال مطر شود که امروز بشر تا کره ماه مسافرت کرده و قسمتی از فـضـای بـی مـنـتـهـا را بـا سـفـیـه هـای فـضـایـی زیر پا گذاشته ، اما اثری از این فـرشـتـگـان سـاجـد و راکع ندیده است باید گفت که دانش امروز و دیروز هر دو اقرار و اعـتـراف دارنـد بـر ایـن کـه بـسـیـاری از مـوجـودات ایـن عـالم با حواس ما درک نیم شود و ضـرورتـی نـدارد که ، فقط به آن چه می بینیم ، ایمان بیاوریم ، که مبادا از موارد خطا در حس باشد گذشته از این خدایی که تمام اشیا را از نیستی به هستی می آورد و عدم را وجـود مـی بـخـشـد ، مـی تواند موجوداتی بیافریند که به چشم دیده نشوند پس این که فرشتگان را با چشم نمی بینیم برای آن است که آنها از عالم ملکوتند و چشم مادی آن چه راجـع بـه مـلکـوت اسـت نـمـی بـیـنـد ، چـنـان کـه حـضـرت رسول اکرم (ص ) جبرئیل امین (علیه السلام ) را می دید ، ولی اصحاب ، او و فرشتگان را نمی دیدند ، و با این
وجود بدان ها ایمان راسخ داشتند .
عـلامـه طـبـاطـبـایـی (ره ) مـی فـرمـاید : اگر در آیات و روایات آمده که آسمان ها منزلگاه فـرشـتـگان است ، و یا فرشتگان از آسمان نازل می شوند ، و حاملان امر و فرمان خداوند هـسـتـنـد ، و یـا فـرشـتـگـان با نامه اعمال بندگان به آسمان بالا می روند ، و ای این که آسـمـان درهـایـی دارد ، کـه بـرای کـفـار بـاز نـمـی شـود ، و یـا ایـن کـه ارزاق از آسـمـان نـازل مـی شـود ، و یا مطالبی از این قبیل ، که آیات و روایات مخالف بدانها اشاره دارد؛ این امور نام برده بیش از این دلالت ندارند ، که نوعی تعلق و ارتباط با آسمان ها دارند امـا این که این تعلق و ارتباط نظیر ارتباطی بوده باشد که ما بین هر جسمی با مکان آن اسـت ، آیـات و روایـات هـیـچ دلالتـی بـر آن نـدارد ، و نـیـم تواند هم داشته باشد؛ زیرا جسمانیت مستلزم آن است که آنها محکوم به احکام جاری در نظام مادی باشند ، یعنی همان طور کـه عـالم جـسـمـانـی مـحـکـوم بـه دگـرگـونـی اسـت ، مـحـکـوم بـه تبدل و فنا ، و سستی است ، باید آن امور نیز محکوم به این احکام بشود
.
همه فرشتگان فرمان بردار خدایند
مـی گـویـند : روزی ابن صوریا ، - که یکی از بزرگان یهود بود - همراه عده ای از یـهـود فـدک ، نـزد پـیـامـبـر اسلام آمده از آن حضرت سوالاتی کردند و نشانه هـایـی پـرسیدند که گواه نبوت و رسالت او بود پس از پاسخ هر کدام صحت جواب را تصدیق کردند آخرین سوالشان این بود : فرشته ای که وحی برا و می آورد چه نام دارد ؟ ابـن صـوریـا اضـافـه کـرد : اگـر ایـن سـوال را هـم پـاسـخ دهـی ایـمـان مـی آوریـم ! رسول خدا (ص ) در پاسخ فرمود : نام او جبرئیل است .
ابـن صـوریـا بـا ایـن کـه جـواب را صـحـیـح یـافـت گـفـت : جـبـرئیـل دشـمـن مـاسـت ، او هـمـیـشـه دسـتـور جـهـاد و سـخـتـی و مـشـکـلات مـی آورد ! ولی مـیـکـائیـل هـمـیـشـه دسـتـورات آسـان مـی آورد اگـر فـرشـتـه وحـی مـیـکـائیـل بـود مـا بـه تـو ایـمـان مـی آوردیـم ! در ایـن مـورد آیـه نـازل شد: قل من کان عدوا لجبریل فانه نزله علی قلبک باذن الله مصدقا لمابین یدیه و هـدی و بـشـری للمـومـنـیـن
( آنـهـا می گویند فرشته ای که وحی بر تو نازل می کند چون جبرئیل است و ما با جبرئیل دشمن هستیم به تو ایمان نمی آوریم ) بگو : کـسـی کـه دشـمن جبرئیل باشد (در حقیقت دشمن خداست ) ، چرا که او به فرمان خدا قرآن را بـر قـلب تـو نـازل کـرده اسـت ، تـا کتب آسمانی پیشین را تصدیق کند و هدایت و بشارت برای مومنان باشد .
طـبق شان نزول آسه شریفه معلوم شد یهود بار دیگر ، با بهانه جویی های خود ، که در طـول تـاریـخ سابقه دارد ، می خواستند از بندگی و اطاعت خداوند و اسلام آوردن سرباز زنـنـد ، لذا با فرق گذاشتن بین جبرئیل و میکائیل ، که یکی از خوب و دیگری را بد جلوه مـی دادنـد ، قـصـد تـمـرد از اسـلام را داشـتـنـد ، ولی غـافـل از ایـن کـه آنـهـا جملگی معصومند و همان را انجام می دهند که امر الهی است و در این زمـیـنـه جـبرئیل و میکائیل هیچ فرقی با یکدیگر ندارند ، هر دستوری که خداوند بدهد ، هر کـدام کـه بـاشـنـد امـتـثـال مـی کنند از این رو در آیه بعد می فرماید : من کان عدو الله و ملائکته و رسله و جبریل و میکال فان الله عدو للکافرین (158) کسی که دشمن خدا و فـرشتگان و رسولان او و جبرئیل و میکائیل باشد (کافر است ؛ و) خداوند دشمن کافران است .
دسـتـورهای سودمند و تکامل بخش برای انسانها از طرف خداوند به وسیله فرشتگان بر پـیـامـبـران نـازل مـی شـود و اگـر تـفـاوتـی بـیـن مـامـوریـت هـای آنـهـا بـاد ، از قـبـیـل تـقسیم ماموریت است نه تضاد در ماموریت ، اینها همه در یک طریق مستقیم قرار دارند ، بنابراین ، دشمنی با یکی از آنها دشمنی با خداست
.