مدیریت خائن
امام رضا
عليهالسلام
:
«لَمْ يَخُنْكَ الاَْمينُ وَ لكِنِ ائْتَمَنْتَ الْخائِنَ
»
.
«انسان امین به تو خیانت نکرده است؛ بلکه تو به خائن اعتماد کردی.»
عقب ماندگی و نارسایی در جوامع کم رشد، چنانکه از نا آگاهی و نبود متخصص و مدیریت ماهر ناشی می گردد، از مدیریتهای خائن و طرحها و نقشه های خائنانه نیز سرچشمه می گیرد. این هر دو نوع مدیریت، بویژه در بخشهای اقتصادی، در کشورهای عقب نگهداشته شده و مستضعف، فراوان دیده می شود.
این کشورها، در اثر وابستگی و عدم استقلال سیاسی، زیر نفوذ بیگانه قرار دارند و بیگانگان که هدفی جز استثمار و چپاول کشورهای ضعیف ندارند، با نفوذ در مراکز حساس اقتصادی، مدیران خائن و مزدوری را به کار می گمارند، - یا افرادی نفوذی را، اگر چه ظاهر الصلاح، در آن مراکز جای می دهند - و از این راه سر رشته ی کارها را در دست می گیرند، و در برنامه ریزی های اقتصادی جانب سرمایه داری های کلان و وابسته به خود را در نظر می گیرند، و به توده های محروم نمی اندیشند؛ و در نتیجه توده ی مردم را به فقر دچار می سازند.
برخی از مردم جهان سوم، در پرتو آگاهی و رشد فکری - که از طریق متفکران، نویسندگان و رهبران به دست می آید - با سلطه ی نظامی و سیاسی خارجی به مبارزه برمی خیزند، و در بسیاری از موارد موفق می شوند زنجیرهای اسارت و حاکمیت بیگانه را بگسلند؛ لیکن پس از بیرون راندن بیگانه، دچار دو شیوه از مدیریت می گردند که دست کمی از مدیریتهای وابسته به بیگانه را ندارد:
نخست، مدیریتهای جاهلانه و غیر ماهر، که با این که دوستانه و خودی است، لیکن جز هرز دادن نیروها و سرمایه ها و اقتصاد جامعه، کاری انجام نمی دهد.
برخی از مدیران نفوذی و خائن که در سیمای دوست در می آیند، و سنگ برنامه ریزی مردمی و حمایت از محرومان را به سینه می زنند، و با شیطنت و شیادی ویژه ای - و با دوره هایی که دیده اند - بخشهای اقتصادی جامعه را به زیان توده ها هدایت می کنند و روز بروز بر فقر و وابستگی او مصرف زدگی می افزایند، و به تدریج راه سلطه ی بیگانه را هموار می سازند، و نتائج همان پیروزی سیاسی را نیز بر باد می دهند.
امام رضاعليهالسلام
، در کلام خویش، بر خیانت اشاره می کند، و سر رشته کارها را به خائن سپردن و به خائن اعتماد کردن را خیانت می شمارد.
از شگردهای خائنهای خادم نما، ارائه طرحها و نقشه هایی است که در نظرها می تواند مفید و سازنده جلوه کند و در ظاهر صلاح باشد. به کارگیری این نوع طرحها، حساب شده و با بررسی انجام می گیرد و هر فرد یا گروه اجتماعی به سادگی نمی تواند باطن زیانبار این گونه طرحها و برنامه ها را کشف کند و از عملی شدن آنها مانع گردد.
بدین جهت است که در برنامه ریزیها، نخستین ضرورت، وجود برنامه ریزان و مدیران متعهد، دلسوز، مؤمن و متخصص است، تا از نیتهای شوم مدیران خائن و وابسته پرده بردارند و با منطق و استدلال و محاسبه، زیان کار آنان را برای جامعه روشن سازند.
از شگردهای دیگر آنان این است که هر طرح و برنامه ی مترقی و سازنده ای را با نیرنگهای ویژه از مسیر اصولی خود منحرف می کنند، و آن طرح و برنامه را با تندروی و کندروی دچار تحریف معنوی یا موضعی می سازند؛ یعنی یا مفهوم آن دگرگون می کنند و یا موضع و جایگاه آن را تغییر می دهند؛ و در نتیجه، آن طرح و برنامه را با شکست روبرو می سازند.
و شبکه های اداری استعماری، بیشترین کارشان متوجه این امور است، که یا طرحهای خائنانه و به ظاهر مصلحانه بدهند و یا از اجرای درست و بموقع هر طرح و برنامه ای جلوگیری کنند.
برای نمونه دو مثال می آوریم:
الف - اگر قانون و برنامه ای ارائه شود که، جامعه امنیت اقتصادی داشته باشند و احساس کنند که میدان کار، صنعت، تولید و فعالیت های اقتصادی باز است و می توانند به کارهای سازنده روی آورند و جامعه را از محرومیت و وابستگی و نارسایی نجات دهند، آن دستها وارد عمل می شوند و با نقشه های خائنانه، مفهوم و موضع عملی شدن قانون را منحرف می کنند، و آن را به سود زالوهای اجتماعی و دزدان اقتصادی تفسیر می نمایند، و در عمل، به این قشر، آزادی اقتصادی می دهند تا هر چه بیشتر خون مردم را بمکند.
ب - اگر طرح و قانونی ارائه گردد، برای اینکه آزادی محتکران، گرانفروشان، رباخواران و زالوهای اقتصادی محدود گردد و آنان مجازات شوند، تا جامعه امنیت اقتصادی بیابد؛ با ایجاد انحراف و در مفهوم و مسیر قانون، آن را از میان می برند، و به جای آنکه به سراغ آن کسان بروند، به سراغ تولیدکنندگان و شرکت های تولیدی مفید و سرمایه هایی می روند که در راه جامعه و خدمت به مردم به کار رفته است، و آنان را از کار باز می دارند، و بخش های اقتصادی مردمی و خیراندیش و متعهد به حقوق جامعه و مصرف کنندگان و مقررات دولت را به ورشکستگی می کشانند، و بخش های قدرتمند و سرمایه های کلان اقتصادیی را پابرجا و بی رقیب می سازند، که جز به چپاول حقوق جامعه و رشد سود و سرمایه ی خود به چیزی نمی اندیشند و از عمل به هر قانون و مقررات محدود کننده ای با هزار نیرنگ و ترفند سرباز می زنند.