امام رضا (علیه السلام)، زندگی و اقتصاد

امام رضا (علیه السلام)، زندگی و اقتصاد0%

امام رضا (علیه السلام)، زندگی و اقتصاد نویسنده:
گروه: امام رضا علیه السلام

امام رضا (علیه السلام)، زندگی و اقتصاد

نویسنده: محمد حكيمى
گروه:

مشاهدات: 7145
دانلود: 3295

توضیحات:

امام رضا (علیه السلام)، زندگی و اقتصاد
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 63 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 7145 / دانلود: 3295
اندازه اندازه اندازه
امام رضا (علیه السلام)، زندگی و اقتصاد

امام رضا (علیه السلام)، زندگی و اقتصاد

نویسنده:
فارسی

همسان زیستی با محرومان

امام رضا عليه‌السلام :

«...قالت: فحملنا الی المأمون فکنا فی داره فی جنة من الأکل و الشرب و الطیب و کثرة الدنانیر، فوهبنی المأمون للرضا عليه‌السلام ، فلما صرت فی داره فقدت جمیع ما کنت فیه من النعیم ...»(۱۰۱)

«(یکی از کنیزان مأمون گوید): ما را به دربار مأمون روانه کرده بودند. در آنجا در بهشتی از خوردنی ها و نوشیدنی ها و عطرها و پول فراوان به سر می بردیم، تا اینکه مأمون مرا به امام رضاعليه‌السلام بخشید. چون به خانه ی امام در آمدم، تمام آن نعمتها از دست رفت...»

همسان زیستی با مردم نیز از ویژگیهای امام و حاکم در جامعه ی اسلامی، دارای آثاری عجیب و سازنده است که برخی از آنها یادآوری می شود:

۱ - این روش زندگی به سود طبقات محروم تمام می شود، و زمینه ای اساسی برای مبارزه با فقر می گردد. در این زیست است که نخست حاکم اسلامی، حال بینوایان را لمس می کند، گرسنگی، تشنگی، سردی، گرمی، بی مسکنی، بی درمانی، نبود وسایل رفاهی و دیگر نیازها را با گوشت و پوست خود حس می کند.

۲- زمامدار بطور طبیعی و جبری در طبقه ی فقیر باقی می ماند و پایگاه اجتماعی خود را پس از تکیه بر مقام حاکمیت بالا نمی برد، و با گرایشهای رفاه طلبانه و تشکیل زندگی تجملی، با طبقات اشراف و مستکبر همسطح و همسان نمی گردد، و از این رهگذر با آنان احساس نزدیکی و یگانگی نمی کند، و از بینوایان و ژنده پوشان دور نمی ماند.

۳ - طبقات اشراف و سرمایه دار اگر حاکم را با زندگی ساده و فقیرانه دیدند به او نزدیک نمی شوند و از او دل می کنند.

۴ - در شرایط زیست مردمی و دور از تشریفات است که رابطه ی مردمی او برقرار می گردد و پایدار می ماند، و همگان امکان می یابند تا به او دسترسی پیدا کنند و محرومان و مظلومان و بینوایان نیز می توانند به او دست یابند و عرض حال کنند و مشکلاتشان را با او در میان بگذارند. از اینرو است که حاکم اسلامی باید زیستی همسان محرومان داشته باشد.

این اصل، از حدیثی که ا امام رضاعليه‌السلام ، درباره ی نوع رابطه ی امام و امت بازگو کردیم نیز به دست می آید. آنجا که امام فرمود: حاکم برادر مهربان و پدر مهربان و یا مادر مهربان است، اینها هم سطحی و همسانی دقیق با مردم را اثبات می کند؛ زیرا روشن است که برادر و پدر مهربان - بویژه مادر مهربان - هیچگاه در رفاه و آسایش و تجمل بسر نمی برد و برادر یا فرزند خود را در محرومیت و سختی و نابسامانی رها کند؛ بلکه حاکم چون مادر که نسبت به کودک خود ایثار دارد و لقمه را از دهان خود می گیرد و در دهان کودک می گذارد، نسبت به ملت خود ایثارگری می کند.

پدیده ی سرمایه داری

مشکل اساسی

امام رضا عليه‌السلام :

«...جَعَلَ اَلْأَمْوَالَ دُولَةً بَيْنَ اَلْأَغْنِيَاءِ ...».(۱۰۲)

«... (آن خلیفه) اموال را میان اغنیا به گردش گذاشت...»

«...رَغْبَةِ النَّاسِ فِي الرِّبْحِ ...».(۱۰۳)

گرایش مردم به سود خواری است...

«...البَخْس... و الخيانة ...».(۱۰۴)

«(از گناهان کبیره) کاستن (از کار و کالای مردم) است و خیانت به مردم...»

«... أهل الاستئثار ...» (۱۰۵)

«کسانی که با خودکامگی اموال عمومی را ویژه ی خویش می سازند...»

موضوع سرمایه داری در اجتماعات بشری از مشکلات ویرانگر در همه ی عصرها و نسلها بوده و هست. این بیماری بزرگ اجتماعی، امروز بسیار عمیق تر، گسترده تر، کوبنده تر و نابودکننده تر از گذشته عمل می کند، و به ابزار جدید، و قدرت ماشین، و محاسبات کامپیوتری، و کارخانجات تمام اتومات و مزارع مکانیزه مجهز است، و وسائل حمل و نقل هوایی و دریایی غول پیکر را در اختیار دارد، و در رابطه ها و کسب اطلاعات از تلفن و تلکس استفاده می کند.

از اینرو، مصیبت بارترین مشکل برای بشریت است. ره آورد شوم این پدیده، جنگها و ظلمها و نابسامانیهای گسترده و عالم گیری است که بشریت را در کام خود فرو برده است. و جهان را به جهان اول و دوم و سوم تقسیم کرده، و جامعه های طبقاتی تشکیل یافته از طبقه ی ثروتمند شادخوار و فقیر م حروم و گرسنه پدید آورده است.

سرمایه داری و پول پرستی از دیدگاه امام رضاعليه‌السلام پدیده ی شوم و شیطانی است که با تعالیم پیامبران و ایمان به روز بازپسین سازگار نیست؛ با رشد و تکامل انسان و زندگی عادلانه ی او در این دنیا نیز سازگاری ندارد.

ره آوردهای شوم سرمایه داری

اشاره

سرمایه داری در دو بعد از حیات آدمی آثاری ژرف و گسترده دارد:

۱. روابط اقتصادی و بعد زندگی مادی.

۲. روابط انسانی و بعد اخلاقی و معنوی.

اکنون به تبیین هر یک از این دو بعد می پردازیم:

روابط اقتصادی و بعد زندگی مادی

گردش ثروت های عمومی در دست طبقه ی اشراف

امام رضا عليه‌السلام :

«...اَلْبَرائَةُ مِمَّنْ نَفْی الْاَخْیارَ... وَ جَعَلَ اَلْأَمْوَالَ دُولَةً بَيْنَ اَلْأَغْنِيَاءِ ...»(۱۰۶) .

«(از ایمان است) بیزاری از کسانی که نیکان را از جامعه ی (اسلامی) تبعید کردند... و اموال (مسلمانان) را میان ثروتمندان به گردش گذاشتند...»

رباخواری

امام رضا عليه‌السلام :

«عِلَّةُ تَحْرِیمِ الرِّبَا إِنَّمَا نَهَی اللهُ عَنْهُ لِمَا فِیهِ مِنْ فَسَادِ الْأَمْوَالِ لِأَنَّ الْإِنْسَانَ إِذَا اشْتَرَی الدِّرْهَمَ بِالدِّرْهَمَیْنِ کَانَ ثَمَنُ الدِّرْهَمِ دِرْهَماً وَ ثَمَنُ الْآخَرِ بَاطِلًا فَبَیْعُ الرِّبَا وَکْسٌ عَلَی کُلِّ حَالٍ عَلَی الْمُشْتَرِی وَ عَلَی الْبَائِعِ فَحَرَّمَ اللهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی الرِّبَا لِعِلَّةِ فَسَادِ الْأَمْوَالِ کَمَا حَظَرَ عَلَی السَّفِیهِ أَنْ یُدْفَعَ مَالُهُ إِلَیْهِ لِمَا یُتَخَوَّفُ عَلَیْهِ مِنْ إِفْسَادِهِ ...»(۱۰۷)

«علت تحریم ربا : خداوند عزوجل از ربا نهی کرد چون مایه ی تباهی اموال است، زیرا انسان اگر یک درهم را به دو درهم بخرد، بهای درهم درهم است، و بهای درهم دیگر باطل (و بدون حق) است، پس خرید و فروش ربوی، در هر حال برای فروشنده و خریدار زیان و کمبود دارد؛ پس خداوند متعال ربا را ممنوع اعلام کرد، زیرا اموال تباه می گردد. چنانکه منع کرد سفیهان اموال خود را در دست گیرند، چون بیم تباهی آن اموال می رود...»

سرمایه دار با بکارگیری سرمایه بدون کار، و استفاده از بهره ی پول، ثروتها می اندوزد و گروه زیادی را تهیدست می سازد. دقیقا می توان محاسبه کرد که در ارتباط با یک سرمایه دار رباخوار، چند صد نفر پس از چند سال زمینگیر و ساقط می شوند و سرمایه و ثروت ایشان به تدریج به جیب یک نفر سرازیر می گردد.

در بخش دیگری از کلام امام در علل تحریم ربا، به ظلم نیز تکیه شده است. و این تعلیل و علت یابی که امام تبیین می کنند، آموزنده ی معیارهای کلی و قانونمندی است که در کل جریانهای اقتصادی راهگشا است. تکیه بر ظلم در تعلیل تحریم ربا، همان محور اصلی تعالیم الهی ادیان است، یعنی هر کار، رفتار، قانون، روش و برنامه ای که سرانجام در یک محاسبه دقیق به ظلم و ستم اجتماعی بینجامد، باطل و غیر اسلامی است. محور حق و مشروعیت، عدل و عدالت است، و به گفته ی آیتالله مرتضی مطهری: «عدالت در سلسله علل احکام است... نه این است که آنچه دین گفت، عدل است، بلکه آنچه عدل است دین می گوید...».(۱۰۸)

ظلم، خیانت و استثمار

امام رضا عليه‌السلام :

«...وَ اجْتِنَابُ الْكَبَائِرِ وَ هِيَ قَتْلُ النَّفْسِ... وَ الْبَخْسُ فِي الْمِيزَانِ وَ الْمِكْيَال... وَ اَلْخِيَانَةِ ... »(۱۰۹)

«(از اسلام ناب و خالص است) دوری از گناهان کبیره و آدم کشی... و کاستن پیمانه و ترازو و... و خیانت (در مسائل مالی و...) است...»

از شیوه های نظام سرمایه داری، کم بها دادن به کار و کالای مردم است. مواد خام و کالاهای مورد نیاز و دارای ارزش، با رنج و زحمت از معادن، مزارع، دریاها، کوهها و... استخراج و تهیه می شود، و به سرمایه داران و کارخانه ها عرضه می گردد. سرمایه داران با مکانیسم ویژه ای بها و ارزش حقیقی آنها را نمی پردازند و این خود غصب و تصاحب ثمره ی کار دیگران است.

و این استثمار و خیانت است. مثال روشن آن این روزها مسأله ی نفت است که سرمایه داران غرب با کمک سیاستمداران و قدرتهای نظامی و جاسوسی خویش، بهای

نفت جهان سوم را تا حدی پائین آورده اند که از نمونه های آشکار «بخس» و کم بها دادن است.

پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«مَن ظَلَمَ أجِيرا أجرَهُ أحبَطَ اللّه ُ عَمَلَهُ و حَرَّمَ علَيهِ رِيحَ الجَنَّةِ، و رِيحُها يُوجَدُ مِن مَسيرَةِ خَمسِمائةِ عامٍ »(۱۱۰)

هر کس به کارگری ظلم کند، اعمال او را خداوند تباه می سازد، و نسیم بهشت را بر او تحریم می کند؛ و حال آنکه نسیم بهشت از مساحت پانصد سال راه به مشام می رسد.

انحصار طلبی در اموال (خصوصی کردن اموال عمومی) استئثار

امام رضا عليه‌السلام :

«...و وَ اَلْبَرَاءَةُ مِنَ اَلَّذِينَ ظَلَمُوا آلَ مُحَمَّدٍ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم... وَ اَلْبَرَاءَةُ مِنَ اَلنَّاكِثِينَ وَ اَلْقَاسِطِينَ وَ اَلْمَارِقِينَ... و البراءة من اهل الاستئثار ...»(۱۱۱)

«(از اسلام و ایمان است) بیزاری از کسانی که به آل محمدعليه‌السلام ظلم روا داشتند... و برائت از پیمان شکنان و منحرفان و مرتدان... و بیزاری و برائت از انحصار طلبان در اموال...»

«استئثار» (انحصارطلبی)، از آثار شوم سرمایه داری و شیوه های نظام اترافی و تکاثری است. «استئثار» در لغت به این معنا است که انسان مال و متاع و یا چیزی را که مورد میل و رغبت و نیاز دیگران است، ویژه ی خویش سازد، و با خودکامگی و استبداد دست دیگران را از آن کوتاه کند.

این طبقه که اهل استئثارند یعنی انحصار طلب هستند، اموال و منابع ثروت و درآمد جامعه را به خود و نزدیکان خود اختصاص می دهند، و ثروتها و منابع عمومی مولد ثروت را ویژه ی خویش می سازند، یا نزد خود ضبط می کنند. از این کلام، روشن می گردد که منظور از این طبقه، سرمایه داران بانفوذند که در حکومت رخنه می کنند، و امور کلیدی جامعه را در دست می گیرند، و با کمک دولتها، اموال عمومی و منابع ثروت همگانی و امکانات گوناگون را ویژه ی خویش می سازند، استخراج معادن را بعهده می گیرند، زمین ها را با سند و ثبتهای قلابی مالک می شوند، آبها را با زور و استبداد تصاحب می کنند، مراتع را در اختیار می گیرند، بهره برداری از دریاها و جنگلها را از آن خود می کنند.

تأثیر سرمایه داری در روابط انسانی و بعد معنوی

اشاره

امام رضا عليه‌السلام :

«لاَ يَجْتَمِعُ اَلْمَالُ إِلاَّ بِخِصَالٍ خَمْسٍ بِبُخْلٍ شَدِيدٍ وَ أَمَلٍ طَوِيلٍ وَ حِرْصٍ غَالِبٍ وَ قَطِيعَةِ اَلرَّحِمِ وَ إِيثَارِ اَلدُّنْيَا عَلَى اَلْآخِرَةِ ».(۱۱۲)

مال دنیا جمع نشود مگر در سایه ی پنج خصلت:

۱ - بخل زیاد.

۲ - آرزوهای دراز.

۳ - آزمندی چیره (بر انسان).

۴ - ترک صله ی رحم (و رسیدگی به بستگان تنگدست)

۵ – دنیا دوستی و فراموش کردن آخرت.

مشکل سرمایه داری - چون دیگر مشکلات - در درجه ی نخست، به خود انسان بازمی گردد و با مجموعه ی نظام فرهنگی، تربیتی و اخلاقی آدمی درآمیخته است، و سپس به جامعه کشیده می شود. همین موضوع، معیار تمایز بنیادین میان بینش اسلام و دیگر مکاتب است. اسلام انسانگرا است، و در هر مشکلی نخست به سراغ انسان و اندیشه ها و روحیات او می رود، و خاستگاه اصلی کجروی و انحراف را در وجود او می جوید، و برای درمان هر بیماری اخلاقی و روحی، یا اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... به ترتیب انسان و تهذیب اخلاقی او می پردازد.

اکنون دو حدیث دیگر از امام رضاعليه‌السلام می آوریم، که در عین حال که چگونگی جریان اموال و اقتصاد ناسالم جامعه را تبین کرده است، به فساد اخلاقی و گرایشهای غیرانسانی نیز نظر دارد:

امام رضا عليه‌السلام :

«...عِلَّةُ تَحْرِیمِ الرِّبَا بِالنِّسْیَةِ لِعِلَّةِ ذَهَابِ الْمَعْرُوفِ... وَ رَغْبَةِ النَّاسِ فِی الرِّبْحِ وَ تَرْکِهِمُ... صَنَايِعُ اَلْمَعْرُوفِ ...».(۱۱۳)

«علت تحریم ربا در نسیه، برای از دست رفتن نیکوکاری است (در صورت ربا گرفتن)... و گرایش مردم به سودخواری و رها کردن کارهای نیک...»

امام رضا عليه‌السلام :

«فیما کتبه للمأمون فی بیان «محض الاسلام»،)... و البراءة من اهل الاستئثار ...».(۱۱۴)

(از اسلام خالص است) بیزاری از کسانی که اموال را منحصر به خود می کنند...

در پرتو این تعالیم رضوی، به این خویها و خصلتها در اخلاق سرمایه داری دست می یابیم:

الف - گرایش به سودجویی و سودپرستی، در برابر طلب پاداش و قرب الهی.

ب - ترک نیکوکاری و انجام دادن کارهای انسانی، در برابر اقدام به کار نیک و خیر و احسان.

ج - ترک صله ی رحم و بریدن از خویشاوندان و گسستن پیوندهای رحمی و خویشاوندی، در برابر صله ی رحم و تحکیم پیوندهای یاد شده و رسیدگی به ارحام و رعایت تعهدهای فامیلی.

د - بخل و خست، در برابر انفاق و گشاده دستی و سخاوت.

ه - حرص و آزمندی مسلط بر انسان، در برابر حرص نزدن و گذشت کردن.

و - آرزوهای دور و دراز داشتن، در برابر واقع بینی و استفاده ی صحیح از فرصت عمر و آزاد شدن از قید و بند خیالات و خواسته های واهی.

ز - انحصارطلبی و خودپرستی، در برابر نوع دوستی و توجه به نیاز دیگران (استئثار در برابر ایثار).

ح - ترک تعهد و مسئولیت شناسی.

ط - انتخاب دنیا و خواسته های دنیوی و فراموش کردن آخرت و آمادگی برای آن.

اینها محورهای اصلییی بود که از تعالیم امام رضاعليه‌السلام آموختیم. برخی از این بندها را بیشتر توضیح می دهیم:

ترک نیکوکاری و کارهای انسانی

افراد در اثر گرایش به سودپرستی و عشق به ثروت اندوزی، نیکوکاری و نیکی به انسانها را فراموش می کنند، و به انسانها و جامعه و حق و عدالت و اخلاق از همین دریچه می نگرند، و از کارهایی که به زندگی انسانها سامانی می بخشد، روی بر می تابند. و بدین سان «معروف کارهای نیک و انسانی»، که تعبیری کلی و گویا از همه ی کارهای نیک انسانی و پایه ی روابط درست مردمی است، از اجتماع رخت برمی بندد، و جامعه به جنگل حیوانات تبدیل می شود، و روابط انسانها به صورت روابط جنگلی درمی آید.

در احادیث مربوط به مال، بر کلمه ی «معروف» زیاد تکیه شده است. معروف، مفهوم گسترده ای دارد و همه ی کارهای باارزش انسانی را در جریان مصرف مال در برمی گیرد.

از امام صادقعليه‌السلام سخنی بسیار عمیق و بلند نقل شده است که ابعاد مختلف سیر مال را در دست مردم ترسیم می کند، در این حدیث نیز تعبیر «صنایع المعروف» به کار رفته است، مانند حدیث امام رضاعليه‌السلام :

امام صادق عليه‌السلام :

«إِنَّ مِنْ بَقَاءِ الْمُسْلِمِينَ وَ بَقَاءِ الْإِسْلَامِ أَنْ تَصِيرَ الْأَمْوَالُ عِنْدَ مَنْ يَعْرِفُ فِيهَا الْحَقَّ وَ يَصْنَعُ فِيهَا الْمَعْرُوفَ فَإِنَّ مِنْ فَنَاءِ الْإِسْلَامِ وَ فَنَاءِ الْمُسْلِمِينَ أَنْ تَصِيرَ الْأَمْوَالُ فِي أَيْدِي مَنْ لَا يَعْرِفُ فِيهَا الْحَقَّ وَ لَا يَصْنَعُ فِيهَا الْمَعْرُوف ».(۱۱۵)

بی تردید پایداری مسلمانان و اسلام در این است که اموال نزد کسانی باشد که حق را در اموال بشناسند و به معروف در آن عمل کنند. و بی گمان نابودی اسلام و مسلمانان هنگامی است که سرمایه ها در دست کسانی قرار گیرد که نه حق را در آن بشناسند و نه به معروف و نیکی تن دهند.

ترک صله ی رحم و قطع ارتباط خانوادگی

در بینش سودپرستانه ی اقتصادی ربوی و تکاثری، روابط و پیوندهای خویشی و خانوادگی و زناشویی نیز - اغلب - بر اصل سودآوری استوار است. انسان مال اندوز به همه چیز و همه کس از دریچه ی بازده اقتصادی می نگرد. و این در حقیقت، رابطه با پول و سرمایه است نه رابطه با انسان. از اینرو، می بینیم در چنین نظامهایی محبتها و احساسها و عواطف خونی و رحمی نیز چندان انگیزشی ندارد، و

انسانها به قطع رحم و گسستن پیوندهای خانوادگی روی می آورند. بسیار دیده شده است که در میان این افراد، بستگانی بسیار نزدیک و در عین حال تهیدست و فقیر وجود دارند، زیرا که در محاسبات اقتصادی، زیان آورند، و هزینه می خواهند و تولیدکننده و سودآور نیستند.

سخن والای امام رضاعليه‌السلام ، که در آن گسستن پیوند خانوادگی و ارحامی که ارتباط با جمع ثروت و مال اندوزی مطرح گشته است، روشنگر این اصل است که تعهد فامیلی و استحکام روابط خانوادگی، به پرداخت هزینه و مال مربوط است، و رفع نیازهای مادی ارحام منظور می باشد، و بسنده کردن به روابط اخلاقی و معنوی صرف، بدون سرمایه گذاری مالی برای ایشان، عملی نیست، و اگر باشد عمل به اصل «صله ی رحم» نیست و و اینگونه کارهای بی اثر و بی محتوا، ارزشی نمی تواند داشته باشد.

عالمان علم اخلاق، برای گسستن پیوندهای خویشی و ارحامی، دو منشأ ذکر کرده اند:

۱ - دشمنی و کینه توزی.

۲ - خودداری از مساوات و برابری در امور رفاهی و امکانات مادی.

بخل و خست

بخل و تنگ چشمی از خصلت های اهریمنی و بیانگر سستی پایه های ایمان و عاریتی بودن آن است. بخیل قدرت حاکم بر کائنات را نمی شناسد و مالک و بخشنده ی حقیقی را باور ندارد، و امر و نهی آفریدگار و بخشنده ی نعمتها را فرمان نمی برد، و از هر تکلیف که نیاز به صرف هزینه و پرداخت مال و کالایی داشته باشد، سرباز می زند. و این خصلت اصلی مال اندوزان سرمایه دار است. اصولا سرمایه های کلان در پرتو همین خویها و سرشت های زشت گرد می آید، و از همین جا اموال در یک نقطه انباشته می گردد.

در آیات و احادیث، بخل بسیار نکوهش شده است. احادیث در این باره بسی فراوان است. سخن دیگری از امام رضاعليه‌السلام را می آوریم:

امام رضا عليه‌السلام :

«إِيَّاكُمْ وَ الْبُخْلَ فَإِنَّهَا عَاهَةٌ لَا تَكُونُ فِي حُرٍّ وَ لَا مُؤْمِنٍ إِنَّهَا خِلَافُ الْإِيمَانِ ».(۱۱۶)

از بخل دوری کنید، زیرا که آن، آفت و بیماری ای است که در انسان آزاده و دین باور به هم نمی رسد، (زیرا که) مخالف ایمان است.

تعهد نشناسی و مسئولیت گریزی

امام رضاعليه‌السلام در تحریم رباخواری عللی را بر می شمارد، از جمله اینکه در رباخواری و سود پرستی، فرایض ترک می شود، و تعهدهای انسانی - اجتماعی، بویژه در مسائل مالی، نادیده گرفته می شود. روشن است که سرمایه داران و متمکنان در برابر نیازهای ضروری جامعه و افراد - به نص آیات و احادیث - مسئولند و باید از امکانات و سرمایه ی خود برای رفع نیازها استفاده کنند.

این تعهد و مسئولیت مهم اجتماعی در سایه ی دلبستگی و پول دوستی زیر پا گذاشته می شود، و سرمایه داری که باید برای رفع نیازها بکوشد، نیازها را ابزاری برای استثمار و سودخواری بیشتر قرار می دهد، و به تدریج جیب اکثریت را تهی می سازد. پشت کردن به این تعهد و مسئولیت اجتماعی از ناهنجارترین خویها و خصلتهای سرمایه داری است، و با روح تعالیم اسلام تضاد دارد، بلکه سراپا ضد اسلام و مسلمانی است.

این منطق سرمایه داری است در برابر مسئولیتهای اقتصادی، که قرآن کریم از آن پرده برمی دارد و آن را منطق کافران می شمارد.(۱۱۷)

( وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَنْ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ) . (۱۱۸)

و چون به آنها گفته شود از آنچه خداوند به شما روزی داده (در راه خدا) انفاق کنید، آنان که (به تکلیف ها و احکام الهی) کافرند در پاسخ می گویند،: آیا ما خوراک به کسانی بدهیم که اگر خداوند می خواست خود به ایشان خوراک می داد؟ شما (در این راه و اندیشه تان) به حتم و یقین در گمراهی آشکار غوطه ورید.

اهمیت مسئولیتهای اجتماعی، بطور عموم، و در مسائل اقتصادی و مالی به خصوص، در احادیث فراوان مطرح گشته است:

پیامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم :

«کلکمْ راعٍ، وَ کلکمْ مَسْؤُولٌ عَنْ رَعِیتِهِ ».(۱۱۹)

همه ی شما شبانید و همه در شبانی مسئول هستید.

انتظار سامان یابی زندگی

امام رضا عليه‌السلام :

«قال معمر بن خلاد للرضا عليه‌السلام : عجل الله تعالی فرجک، فقال عليه‌السلام : یا معمر! ذاک فرجکم انتم، فاما انا و الله ما هو الا مزود فیه کف سویق مختوم بخاتم ».(۱۲۰)

معمر بن خلاد به امام رضا گفت:

خدا زودتر فرج شما را برساند! امام گفت:

ای معمر! این فرج، فرج خود شما است، زیرا نصیب من از حاکمیت اسلامی، به خدا سوگند، فقط کیسه ی کوچکی است، در آن مشتی آرد جو نبیخته، و سر آن مهر شده و عنوان بالا را نیز از کلام امام رضاعليه‌السلام الهام گرفتیم، از این سخن که به ابن خلاد فرمود. ابن خلاد! برای فرج در کار آن امام بزرگ (که زندانی نظام فاسد و دنیاپرست مأمونی بود) دعا کرد، و شتاب در کار فرج برای آن امام را از خدای خواست. امام در پاسخ فرمود: فرج در کار من، در حقیقت فرج در کار شما است و فرج در زندگی امت و مردمان: و گرنه برای من که فرجی نیست.

امام رضاعليه‌السلام ، در سخن دیگری، از این حقیقت بیشتر پرده برمی دارد و با صراحت بیشتری مسئولیت بزرگ حاکمان را مطرح می کند:

امام رضاعليه‌السلام :

«و الله لئن صرت الی هذا الامر لآکلن الخبیث بعد الطیب، و لألبسن الخشن بعد اللین، و لأتعبن بعد الدعة ... »(۱۲۱)

اگر زمام حکومت را به دست گیرم غذای پست و بد خواهم خورد پس از غذای خوب (که قبل از دوره ی زمامداری روا بود). و لباس درشت و زبر خواهم پوشید پس از لباسهای نرم (دوران قبل از حکومت) و با سختی و سختکوشی خواهم زیست پس از آسایش...

امام به صراحت اعلام می دارد که در صورت تکیه زدن بر مسند حکومت اسلامی، غذای بد و ناگوار خواهم خورد، و لباس درشت و زبر خواهم پوشید و راحتی و آسایش را کنار خواهم گذاشت. در دورانی که فردی در میان امت به سر می بردم، رواست که خوراک و لباسی چون دیگران داشته باشم، و کمی آسایش ببینم، اما اگر زمام جامعه را در دست بگیرم، می باید با پایین ترین طبقات زندگی کنم، و شب از روز نشناسم و همواره برای آسایش مردمان و سامان یافتن زندگی انسانها بکوشم.