بخش یکم : ماهیت حیا
اشاره
از دیدگاه اسلام ، حیا در نظام تربیتی انسان از جایگاه والایی برخوردار است در بحث انسان شناسی ، اخلاق در درجه نخست اهمّیت قرار دارد که در بردارنده عناصر بسیاری است در میان این مجموعه عناصر ، برخی از عوامل ، امتیاز و برتری ویژه ای نسبت به دیگر عوامل دارند که اصطلاحا «مکارم اخلاق» نامیده می شوند 1 در این مجموعه مکارم (شایستگی ها) ، عنصر یا عامل «حیا» در رأس همه قرار دارد 2 رسول گرامی اسلام ، خُلق و خوی اسلام را حیا معرّفی کرده 3 و فرموده است : {H } حیا ، همه دین است 4 {/ H} در روایات متعدّدی آمده است که اگر حیا نباشد ، همه چیز جایز می شود 5 این موارد و موارد متعدّد دیگری از این دست ، نشان دهنده جایگاه ممتاز این صفت در ساختار روانی انسان ، و حکایتگر اهمّیت فوق العاده آن در موفّقیت انسان است این جایگاه ممتاز ، به جهت ماهیت ویژه ای است که حیا دارد 1) ر ک : میزان الحکمة ، ج 4 ، ص 1528 ـ 1532 (ابواب 1108 ـ 1112) .
2) ر ک : الکافی ، ج 2 ، ص 55 ، ح 1 .
3) رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید : «إنّ لکلّ دین خُلقا وإن خُلق الإسلام الحیاء» (سنن ابن ماجة ، ج 2 ، ص 1399) .
4) کنز العمّال ، ح 5761 .
5) ر ک : بخش چهارم ، فصل چهارم .
حیا چیست ؟
حیا ، نیرویی است مهار کننده و نظم دهنده که رفتار و افکار انسان را بر اساس «شرع» و «عُرف» ، تنظیم می کند برای روشن شدن این تعریف باید به این نکته توجه کرد که «مهار نمودن خود و تنظیم رفتارها ، افکار و هیجان ها» ، از ارکان بنیادین موفّقیت بشر ، چه در بُعد شخصی و چه در بُعد اجتماعی است مهار کردن و تنظیم ، از یک دیدگاه به دو بخش بیرونی و درونی تقسیم می شود و بهترین و مؤثّرترین نوع آن ، مهار کردن و تنظیم درونی است انسان به نیرویی درونی نیاز دارد تا افکار ، احساسات و رفتار او را مهار کند و به آنها نظم دهد که در ادبیات دین به عنوان «تقوا» شناخته می شود و مجموعه ای از عوامل مهارکننده و نظم دهنده را در خود جای داده که یکی از مهم ترین و ارزشمندترین آنها «حیا»ست برتری این عامل بر دیگر عوامل ، بدین جهت است که حیا ، نه مبتنی بر ترس است ، نه مبتنی بر طمع ؛ بلکه مبتنی بر احترام به خود 1 یا کرامت انسانی است که بر اساس آن ، وقتی فرد خود را در حضور شخصی کریم بیابد ، از ارتکاب زشتی ها خودداری و رفتار خود را تنظیم می کند به همین جهت باشد که خداوند متعال ، پیش از آن که مردم را به خوف (ترس) از خود فراخوانَد ، به حیا فراخوانده و فرموده است: «أَلَمْ یَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ یَرَی»
2 آیا (انسان) نمی داند که خداوند ، او را می بیند ؟ عنصر محوری در حیا ، همین نظارت دیگران و خود را در محضر آنان دانستن است بدین معنا که حضور یک ناظر محترم ، حیا را در انسان 1) Self - esteem
2) علق ، آیه 14 بر می انگیزد 1 به همین جهت امام صادق علیه السلام می فرماید : {H } دانستم که خداوند عز و جل بر من مطّلع است پس شرم کردم 2 {/ H} از دیدگاه روایات ، محور حیا و وجه تمایز آن از دیگر بازدارنده ها ، عنصر « نظارت » است ؛ یعنی آنچه حیا را بر می انگیزد ، حضور و نظارت ناظر است معمولاً رفتار ما در جمع ، با رفتار ما در خلوت ، تفاوت می کند تفاوت رفتار در خلوت و جَلوت ، به جهت تفاوت در حضور و عدم حضور است 1) از همین جا روشن می شود که حیا مترادف عفّت نیست عفّت ، ثمره نیروهای مهارکننده و نظم دهنده ای است که یکی از آنها حیاست .
2) بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 228 .
درک نظارت
البته صرف وجود نظارت به عنوان واقعیتی خارجی ، برای برانگیختن حیا کافی نیست حیا هنگامی برانگیخته می شود که نظارت موجود ، از طرف شخص «درک» شود پس « درک نظارت موجود » ، مهم تر از وجود نظارت است کسانی که نظارت موجود را درک نمی کنند ، حیا نیز نمی کنند بر همین اساس ، می توان نتیجه گرفت که راه برانگیختن حیا در افراد ، «توجّه دادن» به نظارت است به همین جهت ، معصومان علیهم السلام پیوسته مردم را به نظارت خداوند و فرشتگان توجه می داده اند .
لایه های نظارت
اشاره
از آن جا که نظارت ، محوری ترین عنصر احساس شرم است شناسایی انواع ناظرها و نظارت ها نیز لازم و ضروری است که عبارت اند از :
1 مردم
ملموس ترین نظارت ، نظارت انسان هاست شاید بتوان گفت بیشترین درصد اوقات زندگی فرد ، با همنوعان او می گذرد تقریبا همیشه کسانی هستند که حضور داشته باشند و اگر کاری از انسان سر بزند ، شاهد آن باشند : دوست ، همشاگردی ، همسر ، همسفر ، همشهری ، همکار و .
2 خود
پدیده «خجالت کشیدن از خود» که انسان ها آن را به خوبی شناخته اند و شاید بارها تجربه کرده باشند ، به خوبی بر وجود ناظری در درون ، دلالت می کند این ناظر درونی ، اگر مورد توجّه قرار گیرد و حضور و نظارتش «درک» شود و نزد فرد ، دارای ارزش و منزلت باشد ، شرم برانگیز خواهد شد .
3 حجّت های خداوند
حجّت های خداوند از جنس بشرند ؛ امّا این انسان های ارزشمند ، دارای دو حضور و دو نظارت اند نوع اوّل ، حضور فیزیکی (جسمانی) است و از این جهت ، با لایه اوّل نظارت ـ که مردم بودند ـ تفاوتی ندارد امّا نوع دوم حضور و نظارت آنان ، حضوری است که متوقّف بر وجود جسمانی آنان نیست و با عدم آن نیز پایان نمی یابد این نوع نظارت ، در چند حالت وجود دارد : یکی نظارت معصومان در زمان حیات و ظهورشان نسبت به کسانی است که در کنار آنان نیستند ؛ چراکه نظارت معصومان در زمان حیات و ظهورشان ، محدود به کسانی نمی شود که در محضر آنان بوده ، در دایره دید بصری آنان قرار دارند ؛ بلکه از حال دیگر بندگان نیز آگاهی دارند ، هر چند در جای دیگری باشند حالت دوم ، مربوط به دوران حیات و غیبت آن بزرگواران است در این حالت ، حجّت خداوند ، حیات و حضور دارد ؛ امّا ظهور ندارد و در غیبت به سر می برد و لذا ، مردم ، ایشان را نمی بینند ؛ ولی او مردم را می بیند از دید مردم ، این نوع نظارت ، نظارت محسوس و حضور فیزیکی نیست ابوبصیر به یکی از زنان مسلمان ، قرآن می آموخت روزی با وی شوخی کرد ! ابوبصیر ، خود می گوید وقتی خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم ، به من فرمود : «هر که خدا را در خلوت ، مراقب خود نداند ، خداوند ، ارزشی برای وی قائل نیست چه چیزی به آن زن گفتی ؟!» من از شرم ، سرم را به زیر انداختم و همان جا توبه کردم 1 در این واقعه به خوبی روشن است که امام علیه السلام بدون حضور فیزیکی در جلسه آنان ، از کردار آنان مطّلع شده بود امام صادق علیه السلام ، روزی بدون مقدّمه به داوود رَقّی فرمود : ای داوود ! روز پنج شنبه ، اعمال شما بر من عرضه شد در میان کارهایی که از تو به رؤیت من رسید ، کمکی بود که به پسر عمویت فلانی کردی و من از این کار ، خوش حال شدم این صله رحم و کمک تو ، نابودی او و کوتاه شدن عمرش را سرعت بخشید .حالت ، حجّت خداوند ، حیات و حضور دارد ؛ امّا ظهور ندارد و در غیبت به سر می برد و لذا ، مردم ، ایشان را نمی بینند ؛ ولی او مردم را می بیند از دید مردم ، این نوع نظارت ، نظارت محسوس و حضور فیزیکی نیست ابوبصیر به یکی از زنان مسلمان ، قرآن می آموخت روزی با وی شوخی کرد ! ابوبصیر ، خود می گوید وقتی خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم ، به من فرمود : «هر که خدا را در خلوت ، مراقب خود نداند ، خداوند ، ارزشی برای وی قائل نیست چه چیزی به آن زن گفتی ؟!» من از شرم ، سرم را به زیر انداختم و همان جا توبه کردم 1 در این واقعه به خوبی روشن است که امام علیه السلام بدون حضور فیزیکی در جلسه آنان ، از کردار آنان مطّلع شده بود امام صادق علیه السلام ، روزی بدون مقدّمه به داوود رَقّی فرمود : ای داوود ! روز پنج شنبه ، اعمال شما بر من عرضه شد در میان کارهایی که از تو به رؤیت من رسید ، کمکی بود که به پسر عمویت فلانی کردی و من از این کار ، خوش حال شدم این صله رحم و کمک تو ، نابودی او و کوتاه شدن عمرش را سرعت بخشید .داوود رقّی می گوید : پسر عمویی داشتم که دشمن اهل بیت و فردی پلید بود خبردار شدم که او و خانواده اش در وضع مالی بدی به سر می برند لذا پیش از آن که راهی مکّه شوم ، به قصد کمک به زندگی اش ، مبلغی برایش حواله کردم چون به مدینه رسیدم ، امام صادق علیه السلام مرا از این کار ، خبر داد 2 و امّا حالت سوم ، نظارت معصومان علیهم السلام پس از حیات شریفشان است نظارت حجّت های خداوند ، نه محدود به حیات و ظهور آنان است ، و نه 1) الخرائج والجرائح ، ج 2 ، ص 594 ؛ بحار الأنوار ، ج 46 ، ص 247 .
2) الأمالی ، طوسی ، ص 413 ، ح 929 .داوود رقّی می گوید : پسر عمویی داشتم که دشمن اهل بیت و فردی پلید بود خبردار شدم که او و خانواده اش در وضع مالی بدی به سر می برند لذا پیش از آن که راهی مکّه شوم ، به قصد کمک به زندگی اش ، مبلغی برایش حواله کردم چون به مدینه رسیدم ، امام صادق علیه السلام مرا از این کار ، خبر داد 2 و امّا حالت سوم ، نظارت معصومان علیهم السلام پس از حیات شریفشان است نظارت حجّت های خداوند ، نه محدود به حیات و ظهور آنان است ، و نه
محدود به حضور ناپیدای آنان ؛ بلکه حتی پس از مرگ نیز بر رفتار مردم ، نظارت داشته و از آن آگاهی دارند امام صادق علیه السلام بر این رابطه تصریح دارد و می فرماید : هر بامداد ، کارهای بندگان ، از نیک و بد ، به
رؤیت رسول خدا می رسد بنا بر این به هوش باشید هر یک از شما باید شرم کند که کار زشت بر پیامبرش عرضه کند 1) الخرائج والجرائح ، ج 2 ، ص 594 ؛ بحار الأنوار ، ج 46 ، ص 247 .
2) الأمالی ، طوسی ، ص 413 ، ح 929 .