ـ همسایه ها
مسئله دیگر در شهرنشینی اسلامی ، ارتباط با همسایگان است اسلام بر مسئله ارتباط با همسایه ، بسیار تأکید کرده است جبرئیل علیه السلام ، آن قدر بر حرمت همسایه تأکید می کرد که رسول خدا گمان بُرد همسایه از همسایه ، ارث می برد 1 و رسول خدا نیز آن قدر سفارش همسایگان را به مردم می کرد
____________________________________-
که آنان نیز گمان بردند همسایه ها از یکدیگر ارث می برند .
حرمت همسایه ، یکی از سنگین ترین حرمت ها در اسلام است
و همانندِ خود انسان
و خون انسان
و والدین انسان
، حرمت دارد اگر در فرهنگ شهرنشینی این حرمتْ مورد توجّه قرار گیرد و همسایه ها با یکدیگر روابطی محترمانه داشته باشند ، می تواند به کاهش قلمرو گم نامی بینجامد در فرهنگ اسلامی ، حدّ همسایگی از هر سمت ، چهل خانه است که محدوده ای به اندازه یکصد و شصت خانه را در برمی گیرد اگر برای هر خانه ای این حلقه یکصد و شصت خانه ای را ترسیم کنیم ، تصوّر کنید که ارتباط همسایه ها ، چه شبکه درهم تنیده و به هم پیوسته ای را به وجود می آورد امروز ، ارتباط همسایه ها ، بخصوص در شهرهای بزرگ ، رو به کاهش است گاهی وقت ها اساسا همسایه ها یکدیگر را نمی شناسند و حتّی شاید بسیار کم یکدیگر را ببینند و از وضع یکدیگر باخبر نیستند گویی هر کدام در جزیره ای دور افتاده زندگی می کنند و گویی میان آنان ، دیوارهای سرد بی عاطفگی کشیده شده است امّا اگر الگوی اسلامی همسایه داری اجرا شود ، یک شبکه گسترده ارتباطی میان همسایگان برقرار می شود و شناخت افراد از یکدیگر ، افزایش می یابد و در نتیجه ، کسی غریبه و گم نام نخواهد ماند .
-----------------------------------------------
ـ پیمان برادری
آموزه دیگری که در الگوی دینی شهرنشینی تأثیرگذار است ، مسئله برادری میان اهل ایمان است اسلام ، همه اهل ایمان را «برادر» یکدیگر خوانده است رسول خدا ، وقتی نخستین شهر اسلامی را بنیاد نهاد ، میان اهل ایمان ، پیمان برادری برقرار نمود یثرب ، پس از ورود رسول خدا ، به شهر دیگری تبدیل شد و ترکیب جمعیتی آن تغییر کرد بخشی از ساکنان این شهر جدید را «مهاجران» تشکیل می دادند پدیده مهاجرت ، همیشه برای شهرها یک فاجعه خوانده شده است غالبا مهاجران از آن جا که در محیطی غیر بومی قرار گرفته و گم نام اند ، بیشتر به فساد ، و بزه روی می آورند ؛ امّا این اتفاق در شهر مدینه رخ نداد زیرا میان تمام شهروندان ، چه مهاجر و چه انصار ، پیوند برادری برقرار شد با این پیوند ، گروه مهاجر در بدنه اصلی شهر (یعنی انصار) ادغام شدند .
ـ آشنا برای نظارت های نامحسوس
به خوبی روشن است که در برابر این نظارت های نامحسوس ، گم نامی وجود ندارد بنا بر این ، «توجّه کردن» و «توجّه دادن» به این بخش از نظارت ها می تواند به سالم سازی شهرها و مهاجرت ها و مسافرت ها بینجامد توجّه به ناظران نامحسوس و مقدّس ، حیای فرد را بر می انگیزد و در این صورت ، همان گونه که در خلوت ، خود را تنها نمی دید ، در غربت نیز خود را گم نام نخواهد دانست بنا بر این ، تعمیق باورهای دینی و ایمان به خدا و شناخت واقعیت های هستی و درک نظارت های نامحسوس و مقدّسی که وجود دارند ، عامل مهمّی در الگوی شهرنشینی اسلامی است که نتیجه آن ، حفظ فرهنگ حیاست و حفظ این فرهنگ ، موجب مصونیت قلمرو گم نامی و ناشناختگی می گردد .
فصل سوم : حیا و پوشش
اشاره
انسان از امور غیر مادّی ، تصویری در ذهن خود می سازد که می تواند زشت یا زیبا باشد همین پدیده تصویر ذهنی از حیا را می توان در دو مقوله «رفتار» و «شخصیت» انسانِ باحیا نیز مطرح کرد رفتارها نیز در ذهن بیننده ، تصویری از خود برجای می گذارند تصویر ذهنی از شخصیت انسانِ باحیا و همراه با پوشیدگی و وقار است براساس متون دینی ، حیا لباسی است بر قامت عریان یک شی ء حیا را می توان پوشش انسانیت دانست انسان بدون حیا ، جلوه ای عریان ، دریده و نازیبا دارد به وسیله حیاست که قامت رعنای انسان ، خلعتی زیبا می یابد به همین جهت ، امام علی علیه السلام حیا را با تعبیر لباس و حجاب و پوشش ، یاد می کند و می فرماید : حیا ، لباسی بلند و حجابی منع کننده و پوششی نگه دارنده از بدی هاست
جامه تن
حیا ، رابطه تنگاتنگی با پوشش دارد و در بسیاری از احادیث ، این دو با هم آمده اند مثلاً حیا و سِتر در مورد خداوند متعال با هم آمده اند
و در موارد متعدّدی ، حیا نقطه مقابل عریانی دانسته شده است
در حقیقت لازمه حیا ، پوشش است نمی توان شخص برهنه را باحیا دانست و نمی توان پذیرفت که شخص باحیا ، برهنه باشد حجّت های الهی که نمونه کامل حیا هستند ، نمونه کامل پوشیدگی نیز بوده اند لقمان ، یکی از کسانی است که پوشیدگی شدیدی داشته و امام صادق علیه السلام ، این ویژگی را یکی از علل حکیم شدن وی دانسته است 3 حضرت موسی علیه السلام آن قدر بر پوشیدگی خود محافظت می کرد که مردم می پنداشتند وی ، بیماری جسمانی دارد رسول خدا درباره ایشان فرموده است : همانا موسی ، مردی باحیا و پوشیده بود که به دلیل حیایش هیچ نقطه از بدن وی دیده نشد
حضرت موسی علیه السلام هنگامی که می خواست وارد آب شود ، تا بدنش وارد آب نمی شد ، لباس خود را بیرون نمی آورد
امّا درباره فرهنگ عمومی بنی اسرائیل ، در حدیث آمده است که حیایی وجود نداشته و لذا آنان ، هنگام شنا ، برهنه وارد آب می شدند و به یکدیگر نگاه می کردند( !)
این ویژگی در
___________________________________________
فرهنگ جاهلی حجاز نیز وجود داشته است امام علی علیه السلام می فرماید : پیامبر صلی الله علیه و آله گروهی را دید که برهنه استحمام می کردند ، بدون این که لُنگی بسته باشند به همین جهت ، ایستاد و با صدایی رسا فرمود : «چرا برای خدا تعظیمی قائل نمی شوید ؟»
پدیده بی مُبالاتی در پوشش ، اختصاص به استحمام نداشته است ؛ بلکه مردم عصر جاهلی به طور کلّی به پوشیدگی تن ، اهمّیتی نمی دادند و رسول خدا ، مردم را در این زمینه راهنمایی می کرد برای نمونه ، آن حضرت ، پس از ورود به مدینه ، شروع به ساختن مسجد کرد و مسلمانان نیز به ایشان کمک می نمودند هنگام حمل سنگ های سنگین ، پوششی که برخی بر کمر بسته بودند ، می افتاد و آنان اهمّیتی نمی دادند در یکی از موارد یاد شده ، رسول خدا به شخصی فرمود : لباست را بپوش و عریان راه نرو
همچنین ، شخصی به نام جَرهَد می گوید که روزی نشسته بودم و لباسم کنار رفته بود و ران پایم پیدا شده بود در این هنگام ، رسول خدا که از آن جا عبور می کرد ، به من فرمود : ران خود را بپوشان ، که جزو عورت است
این کلام حضرت به مسئله مهم محدوده عورت اشاره دارد عورت ، یعنی آنچه آشکار شدنش قبیح است و باید پوشیده باشد معنای اصلی عورت ، یعنی چشمی که بینایی خود را از دست داده است
سپس این واژه در مورد چیزهایی به کار رفته است که نباید دیده شوند و آشکار شدن و دیده