غنچه‌های شرم (نگاهی نو به مفهوم حیا)

غنچه‌های شرم (نگاهی نو به مفهوم حیا) 0%

غنچه‌های شرم (نگاهی نو به مفهوم حیا) نویسنده:
گروه: کتابخانه اخلاق و دعا

غنچه‌های شرم (نگاهی نو به مفهوم حیا)

نویسنده: عباس پسندیده
گروه:

مشاهدات: 9022
دانلود: 3878

توضیحات:

غنچه‌های شرم (نگاهی نو به مفهوم حیا)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 44 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 9022 / دانلود: 3878
اندازه اندازه اندازه
غنچه‌های شرم (نگاهی نو به مفهوم حیا)

غنچه‌های شرم (نگاهی نو به مفهوم حیا)

نویسنده:
فارسی

ج) تغافل نمودن

گاهی عیوب کسی آشکار می شود و از پرده ، بیرون می افتد در چنین مواردی باید تغافل کرده ، چنین وانمود کنیم که از آن حادثه بی خبریم به رو آوردن عیب فرد ، آبروی او را می برد و پرده حُجب و حیا را می دَرَد و فرد را نسبت به آن کار ، جرئت می بخشد و این ، حتّی می تواند وی را نسبت به انجام دادن کارهای قبیح دیگر نیز تحریک کند به همین جهت ، امام علی علیه السلام می فرماید : از شریف ترین خُلق انسان کریم ، تغافل اوست نسبت به آنچه می داند1

1) غررالحکم و دررالکلم ، ح 9321 .

د) احساس مسئولیت کردن

همچنین مدیر باحیا ، احساس مسئولیت دارد و حتّی به خاطر قصورها و خطاهای ناخواسته ، از افراد زیر دست خود ، شرم می کند حضرت یونس علیه السلام پس از خارج شدن از شکم نهنگ ، به خاطر ترک اوُلایی که انجام داده بود ، از روبه رو شدن با مردم ، شرم می کرد2 حضرت علی علیه السلام بار آن همسر شهید را بر دوش می کشد و درون منزل وی به بازی کردن با فرزندان او سرگرم می شود ، و وقتی آن زن می فهمد که او کیست ، سراسیمه به سمت حضرت می رود و می گوید : «وای بر بی شرمی من نسبت تو ، ای امیر مؤمنان !» ، حضرت در پاسخ وی می فرماید : بلکه وای بر بی حیایی من از تو ـ ای بنده خداـ ، به خاطر کوتاهی ای که در حقّ تو کرده ام3 همچنین سبب می شود که یک مدیر در سطح افراد ضعیفِ تحت امر خود ، زندگی کند حضرت علی علیه السلام دو پیراهن خرید ، یکی به سه درهم و دیگری به دو درهم پیراهن سه درهمی را به غلام خود ، قنبر داد و پیراهن دیگر را برای خود برداشت قنبر از قبول پیراهن امتناع کرد و گفت : شما خلیفه هستی و بهتر است پیراهن سه درهمی را برداری حضرت به وی فرمود : ای قنبر ! تو جوانی و شور جوانی داری و من از پروردگارم شرم دارم که (لباسی )بهتر از تو بپوشم1

 2) بحار الأنوار ، ج 14 ، ص 383 .

3) المناقب ، ابن شهر آشوب ، ج 1 ، ص 382 ؛ بحار الأنوار ، ج 41 ، ص 52 .

ه) فسادزدایی از قدرت

همچنین حیا می تواند موجب « فساد زدایی » از قدرت شود و ساحت مدیریت را از آلودگی ، مصون دارد گفتیم که یکی از اقسام حیا ، حیا از خداوند است بدون شک ، هر مدیری تحت نظارت اهرم های کنترلی قرار دارد ؛ امّا گاهی موقعیت هایی پیش می آید که هیچ عنصر کنترل کننده ای وجود ندارد و این ، زمینه بیشتری را برای فساد ، فراهم می سازد یک مدیر در نظام دینی ، باید در آشکار و نهان ، یکسان عمل کند ، نه آن که آشکار او طاعت خداوند باشد و نهان او معصیتِ خدا امام علی علیه السلام در حکم مأموریت یکی از کارگزاران مالی خود ، چنین می نویسد : او را فرمان می دهم به رعایت تقوای الهی در پنهانی های امورش و خفاهای اعمالش ؛ آن جا که هیچ شاهدی غیر از او نیست و هیچ وکیلی جز او نیست 2 در ادامه این حکم ، آمده است : و او را فرمان می دهم به این که به گونه ای نباشد که طاعت خدا را در آشکار ، و خلاف آن را در پنهانی انجام دهد کسی که نهان و آشکارش و کردار و گفتارش با هم تفاوت نکند ، امانت را ادا کرده و در عبادت ، اخلاص یافته است 3 آنچه نهان یک مدیر را از آلودگی مصون می دارد ، توجّه به خداوند و حیای از اوست مدیری که حیای از خدا نداشته باشد ، به فساد ، آلوده

2) نهج البلاغه ، نامه 26 .

3) همان جا می شود به همین جهت ، حضرت علی علیه السلام یکی از ملاک های انتخاب مدیران را حیای آنان می داند 1 رسول خدا ، کسی را برای کاری استخدام کرده بودند روزی دیده شد که وی ، کشفِ عورت کرده و از این کار ، ابایی ندارد رسول خدا ، مزد او را داد و او را اخراج کرد و علّت این کار را بی حیایی او اعلام کرد و فرمود : کسی که در آشکار از خداوند عز و جل شرم نکند ، در پنهانی از او شرم نخواهد کرد 2 در مورد دیگری نقل شده که روزی حضرت ، یکی از اجیران خود را دید که در فضای باز ، غسل می کند به وی فرمود : نمی بینم از خدایت شرم کرده باشی ! مزدت را بگیر ما نیازی به تو نداریم 3 1) ر ک : نهج البلاغه ، نامه 53 .

2) اُسد الغابة ، ج 4 ، ص 314 ؛ الإصابة ، ج 6 ، ص 261 ؛ کنزالعمّال ، ج 8 ، ص 22 (ح 21696) .

3) المصنف ، عبدالرزاق ، ج 1 ، ص 289 (ح 1113 و 1114) ؛ کنزالعمّال ، ح 26610 .

حیای کارگزاران و کارمندان

در این مدیریت ، نیروهای تحتِ امر ، انجام ندادن وظایف خویش را مایه سرافکندگی دانسته ، کوتاهی در این زمینه را شرم آور می دانند در یکی از جنگ های حضرت علی علیه السلام ، سربازان در اثر فشار شدید دشمن ، عقب نشینی کردند علی علیه السلام برای جلوگیری از فرار ، نه آنان را تهدید کرد و نه آنان را تطمیع نمود ؛ بلکه آنان را به حیا فرا خواند و فرمود : شما همراه با پسر عموی پیامبرتان در دیدِ خداوند هستید حمله را از سر گیرید و از فرار ، شرم کنید که فرار کردن در نسل های آینده ، موجب ننگ انسان است و مایه ( وارد شدن به) دوزخ در روز قیامت است1 به بیان دیگر ، در این فرهنگ ، نیازی به ترس یا طمع نیست ؛ بلکه متوجّه ساختن افراد به ماهیت کار خود ، بهترین عامل بازدارنده است رسول خدا ، از همین روش استفاده می کرد مسلمانان پس از نماز عید فطر ، زکات فطر را جهت تقسیم میان نیازمندان نزد پیامبر صلی الله علیه و آله می آوردند بیشتر مسلمانان ، بهترین خرماهای خود را می آوردند ؛ امّا برخی بودند که خرماهای نامرغوب ، پرداخت می کردند رسول خدا در برخورد با این گونه افراد ، از تهدید یا تطمیع استفاده نکرد ؛ بلکه روش شرم برانگیزی را به کار برد از این رو ، به کسی که خرماها را تخمین می زد ، فرمود : این دو نوع را تخمین نزن (و قبول نکن) باشد که (از کار خودشان) شرم کنند و این دو نوع ( خرمای نامرغوب) را نیاورند2

 1) مستدرک الوسائل ، ج 11 ، ص 84 ، ح 7 ؛ کنزالعمال ، ج 11 ، ص 347 .

2) تفسیر العیاشی ، ج 1 ، ص 150 (ح 493) ؛ بحار الأنوار ، ج 96 ، ص 47 .

فصل هشتم : حیا و معماری

حیا ، یکی از بارزترین شاخصه های فرهنگ اسلامی است و معماری اسلامی ، معماری ای است که با این شاخصه هماهنگی داشته باشد اساسا در فرهنگ قرآن ، از خانه به عنوان «سِتر (پوشش)» یاد شده است در داستان ذو القرنین آمده است که وقتی او به مشرق زمین رسید ، با مردمی روبه رو شد که هیچ پوششی در برابر آفتاب نداشتند1 آنان از صنعت ساخت و ساز2 و دانش خانه سازی3 بهره ای نبرده بودند و به همین جهت ، هیچ سازه ای در آن سرزمین یافت نمی شد4 پوشندگی از تابش آفتاب و بارش باران و وزش باد ، یکی از کارکردهای خانه است ؛ امّا کارکرد مهم تر آن ، پنهان سازی قلمرو شخصی و خصوصی افراد از چشم دیگران است و به همین جهت ، در فرهنگ قرآن کریم ، از آن به عنوان «پوشش» یاد

1)«حَتَّی إِذَا بَلَغَ مَطْـلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْـلُعُ عَلَی قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًا» (کهف : 90)

2) امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه یاد شده می فرماید : «صنعت ساخت را نمی دانستند» (المحاسن ، ج 2 ، ص 610)

3) امام باقر علیه السلام در تفسیر آیه یاد شده می فرماید : «صنعت خانه سازی را نمی دانستند» (تفسیر العیاشی ، ج 2 ، ص 350)

4) رسول خدا در تفسیر آیه یاد شده می فرماید : «هیچ ساختمانی در آن بنا نشده بود» (الدرّ المنثور ، ج 4 ، ص 249) شده است

. همان گونه که حجاب ، پوشش فرد است ، خانه ، پوشش خانواده است و لذا باید به گونه ای طرّاحی شود که حریم خانواده را از دید نامحرمان ، محافظت کند حضرت عیسی علیه السلام پوشیدگی خانه ها را نشانه حیا و شرم دانسته و فرموده است : هرگاه یکی از شما در خانه خود نشسته است ، پرده آن را بیفکند1 سپس در تبیین پشتوانه فرهنگی این رفتار می فرماید : زیرا خداوند ـ تبارک وتعالی ـ حیا را تقسیم کرده ، همان گونه که روزی را تقسیم کرده است2 بنا بر این ، یکی از مؤلّفه های مهم در معماری این است که ساختمان ها نسبت به بیرون ، از پوشیدگی کامل برخوردار باشند و این به حیای افراد برمی گردد نکته دیگر ، پوشیدگی درونی خانه هاست و منظور ، محفوظ بودن خانواده ها در برابر میهمانان نامحرم است طبیعی است که برخی میهمانان با اعضای خانواده ، نامحرم هستند و لذا معماری باید برای این امر ، چاره ای بیندیشد تا خانواده کمتر در دیدِ نامحرم قرار گیرد معماری پوشیده ، همه فضای منزل را در برابر دیدگان نامحرم ، قرار نمی دهد ؛ بلکه فضاهای خصوصی خانواده (همچون آشپزخانه ، سرویس ها و اتاق های استراحت) را که معمولاً خانم ها بیشتر از آن استفاده می کنند ، به گونه ای طرّاحی می کند که در معرضِ دید نباشد در حقیقت ، این فضاهای خصوصی تر را با حجابی از معماری می پوشانند ؛ امّا در معماری برهنه ، چنین ملاحظاتی دیده نمی شود گذشته از منازل شخصی ، در مکان های عمومی نیز همین فرهنگ ، تأثیرگذار است اگر طرّاحی مکان های عمومی تابع فرهنگ دینی باشد ، به گونه ای خواهد بود که از اختلاط زن و مرد ، جلوگیری کند امّا معماری برهنه و غیر دینی ، بر اصل اختلاط ، پایه گذاری می شود این شکل معماری ، متناسب با فرهنگ های دینی نیست و کپی برداری از آن ، فرهنگ دینی را تهدید می کند .

1) قرب الإسناد ، ص 22 ؛ بحار الأنوار ، ج 71 ، ص 334 .

2) همان جا .

_________________________________________

بخش سوم : کم رویی

فصل یکم : ماهیت کم رویی

کم رویی چیست ؟

شاید تا به حال ، تجربه کرده باشیم و یا دیده باشیم که کسی اهل نماز است ؛ امّا در برخی از اجتماعات از خواندن نماز ، شرم می کند و یا ممکن است کسی اهل حجاب باشد و آن را دوست داشته باشد ؛ امّا در برابر دیگران از باحجاب بودن خود ، خجالت بکشد همچنین ممکن است کسی اهل عفّت باشد ؛ امّا در برابر دیگران خجالت بکشد که مثلاً چرا با جنس مخالف ، رابطه ندارد در همه این موارد ، پدپده شرم وجود دارد ؛ ولی این ، حیای مثبت نیست ؛ بلکه کم رویی است حیا ، یعنی خودداری از انجام دادن کارهای قبیح ؛ امّا اگر کسی به خاطر دیگران و در مقابل آنان ، آنچه را نیک است ، ترک کند ، کم رویی نامیده می شود کم رویی ، یعنی شرم کردن از کار نیک و تعبیر «فعل نیک» دو شاخه دارد : انجام دادن کار نیک و ترک کار قبیح بنا بر این ، حیا ، یعنی شرم از انجام دادن فعل قبیح ، و کم رویی ، یعنی شرم از انجام دادن کار نیک نتیجه حیا ، خودداری از انجام دادن کار قبیح است و نتیجه کم رویی ، خودداری از انجام دادن کار نیک البته هر نوع خودداری از کار نیک را نمی توان کم رویی دانست هر گاه خودداری از کارهای نیک ، به جهت حضور و نظارت دیگران باشد ، آن را کم رویی می نامند شخص کمرو در برابر دید دیگران ، دست از کارهای درست می کشد و از انجام دادن آنها منصرف می شود .

تمیز کم رویی از حیا

اشاره

گاهی حیا به عنوان کم رویی معرّفی می شود و بار ضدّ ارزشی کم رویی بر آن حمل می گردد و حتّی ممکن است فرد را نسبت به رفتاری که ناشی از حیا و نه کم رویی است ، متنفّر سازد مثلاً ممکن است به دختر جوانی که از ارتباط با جنس مخالف ، خودداری می کند ، برچسب کم رویی زده شود ، حال آن که این رفتار ، ناشی از حیاست ، نه کم رویی به نظر می رسد که این امر در صدر اسلام نیز وجود داشته است با ظهور اسلام و مطرح شدن حیا ، برخی افراد ، رفتارهای حیامند دیگران را حمل بر کم رویی می کردند روزی گروهی نزد رسول خدا آمدند و گفتند : کم رویی ، فلانی را فاسد کرده است آنان ، تصوّر می کردند رفتار او ناشی از کم رویی است و کم رویی نیز مایه فساد است به همین جهت ، از رسول خدا چاره جویی کردند رسول خدا ، متوجّه اشتباه آنان شد و به آنان متذکّر شد که این ، حیاست و حیا از آموزه های اسلام است و بی حیایی ، از پستی انسان است1 در روایت دیگری آمده که حضرت به آنان فرمود : حیا ، کسی را فاسد نمی کند اگر می گفتید حیا او را اصلاح کرده ، درست گفته بودید2

بنا بر این ، باید مرز میان این دو را تشخیص داد تا از اشتباه ، جلوگیری شود برای این کار ، نخست باید فعل قبیح را به درستی شناخت تا کارهای نیک ، قبیح ارزیابی نشوند بدین منظور ، باید ملاک شرع را در مورد فعل قبیح مورد توجّه قرار داد و قبیح شرعی را شناخت همچنین باید ملاک عُرف را مورد توجّه قرار داد و قبیح عرفی را نیز شناخت البته در قبیح عرفی ، لازم است اموری مورد پذیرش قرار گیرند که مخالف شرع نباشند همچنین باید فعل نیک را نیز با معیار شرع و عرف ، به خوبی شناخت تا قبیح ، ارزیابی نشوند در صورت شناخت صحیح فعل قبیح و فعل نیک ، تمیز حیا از کم رویی آسان می گردد و مغالطه و اشتباه اندازی در آن ، راه پیدا نمی کند در این صورت ، کارهایی که مطابق حیاست ، کم رویی ارزیابی نمی شوند و کارهایی که مطابق کم رویی هستند ، حیا ارزیابی نمی گردند ریشه های کم رویی ، یا همان عوامل آفت زدگی حیا ، عبارت اند از :

 1) «گروهی همراه با کسی خدمت پیامبر رسیده و گفتند : ای پیامبر خدا ! حیا ، این همراه ما را فاسد کرده است ! پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود : حیا از آیین اسلام است و بی حیایی از پستی فرد است». (بحار الأنوار ، ج71، ص329)

2) مکارم الأخلاق ، ابن ابی الدنیا ، ص 36 ، ح 78 .

1 جهل

کم رویی ، رابطه تنگاتنگی با جهالت دارد این که انسان به دلیل ترس از دیگران ، کاری را که قبیح می داند ، انجام دهد و یا کاری را که درست می داند ، ترک کند ، نشانه نابخردی است به همین جهت ، رسول خدا فرموده است : حیا بر دو قِسم است : حیای عقل و حیای حماقت حیای عقل ، همان علم است و حیای حماقت ، همان جهل1 کسانی که از سرِ کم رویی تن به گناه می دهند و یا ترک طاعت می کنند ، از نظر تفکّر منطقی ، دچار مشکل هستند .اینان برای حرف دیگران و چشم دیگران ، بیش از سعادت خود ، ارزش قائل اند کسی که فردای خود را فدای خوشایند دیگران می کند ، نتوانسته است مصلحت خود را به درستی تشخیص دهد و این ، یعنی جهالت و نابخردی .

 1) الکافی ، ج 2 ، ص 106 ؛ تحف العقول ، ص 45 .

____________________________________________

2 ناتوانی

یکی از ریشه های کم رویی ، ضعف و ناتوانی است حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید : هر چیزی آفتی دارد و آفت حیا ، ناتوانی است1 حیا ، یک ویژگی روانی و یک عامل بازدارنده و تنظیم کننده رفتار است مثبت یا منفی بودن این عامل ، بسته به این است که در اختیار چه کسی باشد اگر این ویژگی ، در اختیار انسان قدرتمندی باشد که از نفسی قوی و مقاوم برخوردار است ، یک ارزش محسوب می شود و به عاملی برای جلوگیری از ارتکاب زشتی ها تبدیل می شود ؛ امّا اگر این امکان ، در اختیار انسان ناتوانی باشد که از نفسی ضعیف و عاجز برخوردار است ، کارکرد منفی خواهد داشت و به عاملی برای ارتکاب زشتی ها و جلوگیری از پاکی ها و خوبی ها تبدیل می شود بنا بر این ، اگر حیا در کنار ناتوانی قرار گیرد ، کم رویی تولید می شود رسول خدا در این باره می فرماید : حیا بر دو گونه است : یکی ( حیای) ضعف است و دیگری ( حیای) قدرت و اسلام و ایمان2 ضعف نفس و ناتوانی انسان ، عامل تسلیم شدن و کوتاه آمدن است و انسان کم رو در برابر نفی و اعتراض دیگران ، کوتاه می آید و عقب نشینی می کند و تسلیم خواسته آنان می شود اگر حیا را به عنوان نقطه میانی فرض کنیم ، گذر از آن ، پُررویی و بی شرمی است و عقب ماندن از آن ، کم رویی و خجالتی بودن آنچه به وسیله شرع و عرف مشخّص می شود ، مرز انسانیت انسان است اگر از آن بگذرد ، بی شرمی است و اگر کوتاه بیاید و عقب بنشیند ، کم رویی است کم رو ، انسان ناتوانی است که دست از مرزهای فرهنگی و عقیدتی خود می کشد و به دیگران اجازه می دهد تا عقاید خود را به وی تحمیل کنند .

1) کنزالعمّال ، ج 16 ، ص 204 (ح 44226) .

2) الخصال ، ج 1 ، ص 55 (ح 76) ؛ بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 242 .

نقش نوع ناظر در کم رویی

قوام هر حیایی (چه مثبت و چه منفی) بسته به حضور ناظران و درک نظارت آنان توسط فرد کم روست این نکته را در بحث حیا نیز یادآور شدیم آنچه در این جا باید بدان اشاره کرد ، این است که در صورتی یک حضور و نظارت به حیای منفی و کم رویی منجر می شود که میان فعل نیک و باورهای حاضران و ناظران ، اختلاف وجود داشته باشد اگر کسی بخواهد کار مثبتی انجام دهد و هیچ کس حضور نداشته باشد و یا اگر حضور دارد ، موافق انجام دادن آن کار باشد ، در چنین فرضی ، کم رویی شکل نمی گیرد وقتی کم رویی شکل می گیرد که اولاً کسانی حضور داشته باشند و یا دستِ کم ، تصوّر شود که وجود دارند ؛ ثانیا از دیدگاه آنان ، فعل مورد نظر ، قبیح شمرده شود و یا دستِ کم ، تصوّر شود که انجام دادن این کار نزد آنان ، قبیح است قبیح بودن کار نزد ناظران ، فشار سنگینی را بر فرد وارد می سازد این یک اصل است که حضور موافقان یک کار ، فضایی را ایجاد می کند که به تسهیل کار می انجامد و حضور مخالفان ، سبب ایجاد مانع می گردد به همین جهت ، کسی که اهل عبادت است ، در جمع عبادت کنندگان ، به راحتی وظایف عبادی خود را انجام می دهد ؛ امّا ممکن است برای انجام دادن همین کار در جمع افرادی که موافق آن نیستند ، با مشکل روبه رو شود و یا کار ، به سختی صورت پذیرد البته ، صِرف سخت شدن کار برای فرد ، موجب کم رویی نمی گردد ممکن است کسی به خاطر انجام دادن فرایض دینی ، مورد تمسخر و آزار و اذیّت دیگران قرار بگیرد ؛ امّا دست از کار خود نکشد رسول خدا و علی علیه السلام و خدیجه علیهاالسلام در آغاز اسلام ، به تنهایی در مسجد الحرام نماز می خواندند و همه آزارها و فشارهای روانی را تحمّل می کردند ؛ امّا از کار خود ، خجالت نمی کشیدند افرادی که کم رو نیستند ، از هیچ سرزنشی نمی ترسند1 و به خاطر هیچ نکوهشی ، دست از کار درست خویش نمی کشند بنا بر این ، صِرف وجود مخالفت و حضور مخالفان ، موجب کم رویی نمی شود آنچه این حضور را به عاملی برای کم رویی تبدیل می کند ، ضعف و ناتوانی فرد در تحمّل فشار روانی حاضران و مخالفت های آنان است به بیان دیگر افراد کم رو معمولاً انجام دادن برخی کارها را در حضور دیگران ، نادرست می دانند ، نه این که خود ، آن کار را نادرست بدانند این می تواند نشان دهنده اوج ضعف و ناتوانی روحی باشد در چنین حالتی ، فرد از انجام دادن یک کار ، ناتوان است ؛ کاری که حتّی از نظر حاضران نیز نادرست نیست1) «وَلاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لاَئِمٍ ؛ و از سرزنش هیچ ملامتگری نمی ترسند» (مائده : آیه 54)

_______________________________________

فصل دوم : نمودهای ناتوانی

اشاره

ریشه کم رویی ـ که ضعف و ناتوانی است ـ ممکن است به دو صورت ، آشکار شود گاهی ضعف به صورت عریان نمایان می گردد و گاهی به صورت پنهان ضعف عریان ، آن است که هیچ پوشش مخفی کننده ای ندارد و به وضوح ، نمایانگر ناتوانی است ؛ امّا ضعف پنهان ، ضعفی است که به وسیله «تکبّر» ، پنهان شده است در برخی موارد ، ضعف و ناتوانی در زیر پوششی ظاهری پنهان می شود و آنچه به نمایش گذاشته می شود ، غیر از آن چیزی است که واقعیت دارد این قسم را «ضعف پنهان» می نامیم1

 1) انسان های ناتوان ، به وسیله تکبّر ، ضعف خود را می پوشانند در روایتی از امام صادق علیه السلام تصریح شده است که : هیچ کسی نیست که تکبّر ورزد یا زورگویی کند ، مگر به دلیل ذلّتی که در وجود خود می بیند (الکافی ، ج 2 ، ص 312 ؛ بحار الأنوار ، ج 73 ، ص 225) همچنین آن حضرت فرموده است : هیچ کس نیست که تکبّر ورزد ، مگر به دلیل ذلّتی که در وجود خود می بیند (همان جا)

یک : ناتوانی عریان

کم رویی ناشی از ضعفِ (ناتوانی) عریان ، موارد متعددی را شامل می شود که می توان آنها را در زندگی روزمره پی جویی کرد در این جا به بررسی و معرّفی برخی از این موارد می پردازیم :1 گاهی انسان با کسانی مواجه می شود که آنان را نمی شناسد ادب اسلامی در این است که در چنین وضعیتی ، نخستْ افراد به یکدیگر سلام کنند و سپس با هم آشنا شوند مثلاً نام یکدیگر را بپرسند و از شغل هم باخبر شوند و بدانند هر یک اهل چه منطقه ای هستند و چیزهایی از این قبیل این کار ، آرام آرام ، لایه ها و پرده های غریبی و نا آشنایی را کنار می زند و بدین طریق ، سبب آشنایی را فراهم می کند افراد کم رو ، از انجام دادن چنین کاری عاجزند آنان نمی توانند بابِ گفتگو را باز کنند و با فرد مقابل ، آشنا شده ، هم صحبت گردند روزی رسول خدا برای اصحاب خود از ناتوانی سخن می گفت دومین نوع عجز که ایشان برشمرد ، این بود : قِسم دوم ، آن است که کسی با کسی همراه شود و یا همنشین گردد و دوست داشته باشد بداند او کیست و اهل کجاست ؛ ولی قبل از آن که بداند ، از او جدا شود1 گاهی فرد کم رو ، نسبت به طرف مقابل خود ، احساس علاقه و کشش درونی هم می کند و با این حال ، احساس می کند که نمی تواند با او رابطه برقرار کند این را باید کم رویی شدید دانست ؛ رسول خدا فرموده است : همانا بدترین شکلِ ناتوانی ، آن است که کسی شخص دیگری را ملاقات کند و از او خوشش بیاید؛ولی از اسم او و نسب او و محلّ (سکونت) او پرسش نکند.2

1) الکافی ، ج 2 ، ص 671 ؛ مسائل علی بن جعفر ، ص 329 .

2) الکافی ، ج 2 ، ص 671 ؛ مسائل علی بن جعفر ، ص 330 (ح 821) ؛ المحاسن ، ج 2 ، ص 411 (ح 146)

_________________________________________

 2 گاهی کم رویی نسبت به کسانی است که فرد با آنها آشناست در این فرض ، نسبت به اصلِ آشنایی کم رو نیست ؛ بلکه نسبت به توسعه روابط کم روست چنین افرادی ، روابط زیادی با دیگران ندارند ، کمتر در برنامه های جمعی شرکت می کنند و معمولاً دعوت دیگران را رد می کنند رسول خدا ، درباره یکی از اقسام عجز می فرماید : یکی این که کسی برای رفیق خود ، غذا درست کند و او را دعوت کند ؛ ولی او تخلّف کند و در میهمانی حاضر نشود 1 ممکن است برای ترک میهمانی ، دلیلی مثل عذر شرعی و یا پیش آمدن گرفتاری و موانعی از این دست ، وجود داشته باشد در این گونه موارد ، کم رویی صدق نمی کند امّا اگر دلیلی برای این کار وجود نداشته باشد و شخص به خاطر ناتوانی در برقراری ارتباط ، دعوت را رد کند ، نشانه کم رویی است3 گاهی ممکن است انسان ها به بیماری هایی مبتلا شوند که از برملا شدن آنها ، شرم داشته باشند هر نوع بیماری ای این گونه نیست مثلاً بیماری سرماخوردگی ، از چیزهایی نیست که شرم آور باشد و لذا اطّلاع دیگران از آن ، مشکل ساز نیست ؛ امّا برخی بیماری ها چنین نیستند در این موارد ، این مقدار پذیرفته است که از اطّلاع عموم و انتشار آن ، جلوگیری شود ؛ امّا اگر این کار ، موجب شود حتّی کسانی که می توانند به رفع مشکل کمک کنند ، از آن بی خبر باشند ، پذیرفتنی نیست آگاه نکردن پزشک و یا کسانی که قادر به حلّ مشکل هستند ، از اقسام کم رویی است اسحاق صحّاف ، از یاران امام کاظم علیه السلام به ناتوانی جنسی دچار شده بود حضرت از این موضوع ، باخبر شد و آن را با وی در میان گذاشت او گفت :

1) الکافی ، ج 2 ، ص 671 ؛ مسائل علی بن جعفر ، ص 329 (ح 820)

______________________________________--

. سه سال است که هر درمانی کرده ام ، فایده نداشته است امام به وی فرمود : «چرا مرا مطّلع نساختی ؟» گفت : می دانم که هیچ چیز از شما پنهان نیست و گشایش همه امور ، نزد شماست ؛ ولی از شما خجالت کشیدم این کار اسحاق ، همان کم رویی است و امام علیه السلام ، او را به خاطر این کم رویی سرزنش کرد 1 4 یکی از امور اجتماعی انسان ، شرکت در تشییع جنازه است این کار ، سبب آرامش خاطر بازماندگان و رحمت و مغفرت برای درگذشته است معمولاً کسانی که در این گونه مراسم شرکت می کنند ، نخست ، نزد صاحب یا صاحبان عزا می روند و به آنان تسلیت گفته ، برای آنان صبر و اجر آرزو می کنند و سپس ، خود را به تابوت رسانده ، در حمل آن کمک می کنند ؛ امّا افراد کم رو در این امر نیز با مشکل رو به رو می شوند آنان در چنین مواقعی ، ممکن است بدون رو به رو شدن با صاحبان عزا و به گونه ای که دیده نشوند و در معرض دیدِ آنان قرار نگیرند ، خود را به تابوت رسانده ، در حمل آن ، کمک کنند برای چنین افرادی ، روبه رو شدن با بازماندگان و تسلیت گفتن به آنان ، کار دشواری است حضرت علی علیه السلام ، در دومین مورد از کارهای افراد ناتوان و کم رو ، به همین مسئله اشاره کرده و فرموده است : و این که کسی با جنازه ای مواجه شود و بر بازماندگان آن ، سلام ندهد و گوشه تابوت را بگیرد 2 بخشی از این دشواری به این خاطر است که معمولاً فضای چنین مراسمی سنگین تر از موارد دیگر است و به همین جهت ، افراد کم رو ، توان برقراری ارتباط در چنین مواقعی را ندارند .

1) بحار الأنوار ، ج 95 ، ص 113 .

2) مسند زید ، ص 95 ؛ دعائم الإسلام ، ج

1 ،ص 145 ؛ بحار الأنوار ، ج 84 ، ص 179 .

__________________________________________

 بخش دیگری از دشواری ، شاید به دلیل نداشتن مهارت در تسلیت گفتن باشد تسلیت گویی در چنین موقعیت هایی ، خود ، نیازمند داشتن یک مهارت است و همین امر ، موجب ترس فرد کم رو می گردد او نگران است که نکند اشتباه کند یا به اصطلاح ، تُپق بزند و یا سخنی بگوید که مایه آبروریزی گردد به همین جهت ، در این گونه موارد ، از شیوه پنهان سازی استفاده می کند و با روبه رو نساختن خود با صاحبان عزا ، صورت مسئله را پاک می کند 5 گاهی کم رویی ، حق طلبی انسان را تحت تأثیر خود قرار می دهد کسانی که ضعیف اند و توان روحی مناسبی ندارند ، از مطالبه حقّ خود ، صرف نظر می کنند ممکن است کسی از شخص دیگری طلبکار باشد و شخص بدهکار ، فراموش کرده باشد در این جا باید وی را آگاه ساخت و حقّ خود را طلب کرد افراد کم رو از اظهار چنین خواسته ای عاجزند این ناتوانی ، هنگامی که حقّ فرد ، ناچیز به حساب آید ، بیشتر می شود اگر مطالبه فرد ، زیاد باشد ، ممکن است زیاد بودن خسارتی که به وی وارد می شود ، او را وادار نماید تا نسبت به گرفتن حقّ خود ، اقدام کند ؛ امّا اگر این حق ، ناچیز باشد ، عامل محرّک تضعیف و کم رویی ، تقویت می شود و فرد از مطالبه حقّ خود ، باز می ماند ؛ این در حالی است که مطالبه حق ، موضوع حیا نیست ؛ زیرا کار قبیحی به شمار نمی آید لذا امام علی علیه السلام در زمره اموری که نباید موضوع حیا قرار گیرند ، از مطالبه حق نام برده است ، هر چند اندک باشند1 6 گاهی انسان در زندگی گرفتار می شود و به شدّت ، نیازمند می گردد یکی از راه های برطرف کردن مشکل ، آگاه ساختن برادران ایمانی است این کار ، غیر از گدایی کردن است گدایی کردن ، یک حرفه برای افراد ناتوان

 1) مستدرک الوسائل ، ج 16 ، ص 260 ؛ عیون الحکم والمواعظ ، ص 212 ، ح 4230 است ؛ امّا این آگاه ساختن ، یک اضطرار است فرد مضطر ، باید برادران ایمانی خود را به گونه ای آگاه سازد برخی افراد ، توان چنین کاری را ندارند و از بیان حالت خود ، خجالت می کشند این نیز کم رویی است ابوهاشم جعفری می گوید : زندانی بودم و از سختی آن به امام عسکری علیه السلام شکایت نامه ای نوشتم ایشان در پاسخ نامه من ، دستورالعملی نوشته بودند که با عمل کردن به آن ، ظهر همان روز در خانه خود بودم گذشته از مشکل زندانی بودن ، تنگ دست نیز بودم و می خواستم از ایشان کمک بخواهم ؛ امّا خجالت کشیدم وقتی به منزل رسیدم ، ایشان ، صد دینار برای من فرستاد و در نامه ای به من چنین نوشت : {H} هر گاه نیازی داشتی ، شرم نکن و خجالت نکش و آن را طلب کن ، که به خواست خداوند ، آنچه را دوست می داری ، خواهی دید1 {/ H} افراد کم رو بهترین طمعه برای انسان های سودجو و فرصت طلب هستند؛ زیرا با کمی پُررویی ، همراه با وارد کردن فشار روانی ، می توانند آنها را به تسلیم وا دارند و به اهداف خود ، دست یابند .

 1) الکافی ، ج 1 ، ص 508 ؛ الإرشاد ، مفید ، ج 2 ، ص 330 نن ن 7

. مسئله دیگر ، رابطه کم رویی با تسلیم شدن است افراد کم رو به جهت ضعفی که دارند ، وقتی در موقعیت گناه قرار می گیرند و به آنان ، پیشنهاد خلافی داده می شود ، قدرت «نه» گفتن ندارند و لذا تسلیم شده ، به گناه آلوده می گردند مثلاً وقتی به نوجوانی سیگار تعارف می کنند ، ممکن است نتواند با جرئت و شهامت ، «نه» بگوید و از قبول آن ، خودداری کند و یا برخی کسانی که مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرند ، خود راضی به این کار نبوده اند ، بلکه توان «نه» گفتن را نداشته اند و یا وقتی دختر مُحجّبه ای در جمع افراد بی حجاب یا بد حجاب قرار می گیرد و از او خواسته می شود که دست از حجاب بردارد ، اگر از قدرت روحی کافی برخوردار باشد ، مقاومت می کند ؛ ولی اگر ضعیف و ناتوان باشد ، نسبت به وضعیت خود ، احساس خجالت می کند و در برابر خواسته آنان ، تسلیم می شود بی عفّتی ، همیشه محصول {*} بی حیایی نیست گاهی می تواند محصول کم رویی باشد حیا ، مرز عفّت است و کم رویی و بی حیایی ، هر دو منشأ بی عفّتی اند به هر حال ، هر موردی که فرد ، راضی به امری نباشد ، ولی نتواند «نه» بگوید ، نشانه کم رویی اوست کم رویی ، عامل کم جرئتی و بی جرئتی است و همین امر ، طمع سودجویان را سبب می گردد امام علی علیه السلام در این باره می فرماید : ناتوانی ، دشمنان را به طمع می اندازدغررالحکم ودررالکلم ، ح 1079 .

دو : ناتوانی پنهان

گفتیم که ضعف و ناتوانی انسان ، گاهی عریانْ نمایان می شود و گاهی پنهان ، و گفتیم که نقاب ضعف ، تکبّر و غرور انسان است تکبّر ، یک شیوه دفاعی برای تحت الشعاع قرار دادن ضعف و ناتوانی است در این حالت ، ارزیابی فرد از نیک و بد ، و زشت و زیبا ، تغییر می کند و اموری را برای خود به عنوان هویت و حرمت ، تعریف می کند که در واقع ، چنین کارکردی ندارند این امر ، سبب می شود که فرد متکبّر ، شأنی فراتر از آنچه حقیقتا دارد ، برای خود ، قائل شود و بر همین اساس ، برخی کارها را برای خود ، ننگ دانسته ، از انجام دادن آنها شرم کند و برخی امور را شایسته مقام و منزلت خود بداند و انجام نشدن آنها را نشانه حرمت شکنی و بی احترامی ارزیابی کند در این جا ، به نمونه هایی از رفتارهای این گروه ، اشاره می گردد :

1 یکی از مسائل قابل بررسی ، رابطه میان کم رویی و دانش آموزی است میان کم رویی و دانش ، رابطه معکوس وجود دارد فرد کم رو ، بهره چندانی از دانش نخواهد بُرد1 امام صادق علیه السلام فرموده است : هر که کم رو باشد ، دانش او اندک می شود2 دانش آموزی ، همراه با نوعی تلخی است چرا که فرد ، عملاً می پذیرد که «نمی داند» و لذا پای درس کس دیگری که «استاد» نامیده می شود ، زانو می زند و بدین وسیله اعلام می کند که او بیش از وی می داند و می فهمد بنا بر این ، کسی که بخواهد اهل دانش گردد ، باید این پیام های نه چندان بزرگ و مهم را بپذیرد کسی که نتواند این مسئله را برای خود حل کند ، به جهت کم رویی و شرم از مردم ، از آموختن دانش ، منصرف می گردد کسی که چیزی را نمی داند ، باید آن را فراگیرد و نگذارد شرم از مردم ، مانع گردد امام علی علیه السلام می فرماید : کسی که چیزی را نمی داند ، از آموختن آن شرم نکند3 این امر ، در میان افردی که سن وسالی از آنان گذشته ، از فراوانی بیشتری برخوردار است افراد سالخورده ، از اعتبار و احترام بیشتری نزد مردم برخوردارند و همین ، سبب می گردد که فرایند آموختن ، نزد آنان ، قبیح جلوه کند و آن را موجب تحقیر و توهین به خود دانسته ، از آن دست بکشند رسول خدا با در نظر گرفتن این حقیقت ، می فرماید : شخص سالخورده از آموختن دانش شرم نکند ، همان گونه که از خوردن نان ، شرم نمی کند4

1) ر ک : علم و حکمت در قرآن و حدیث ، ج 1 ، ص 237 «تکبّر» .

2) الکافی ج 2 ، ص 106 ؛ سنن الدارمی ، ج 1 ، ص 137 .

3) نهج البلاغه ، حکمت 82 ؛ الإرشاد ، مفید ، ج 1 ، ص 297 .

4) الفردوس ، ج 5 ، ص 73 (ح 7494)