غنچه‌های شرم (نگاهی نو به مفهوم حیا)

غنچه‌های شرم (نگاهی نو به مفهوم حیا) 0%

غنچه‌های شرم (نگاهی نو به مفهوم حیا) نویسنده:
گروه: کتابخانه اخلاق و دعا

غنچه‌های شرم (نگاهی نو به مفهوم حیا)

نویسنده: عباس پسندیده
گروه:

مشاهدات: 9025
دانلود: 3878

توضیحات:

غنچه‌های شرم (نگاهی نو به مفهوم حیا)
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 44 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 9025 / دانلود: 3878
اندازه اندازه اندازه
غنچه‌های شرم (نگاهی نو به مفهوم حیا)

غنچه‌های شرم (نگاهی نو به مفهوم حیا)

نویسنده:
فارسی

گذشته از سالخوردگی و کهن سالی ، یکی دیگر از اموری که موجب کم رویی در دانش آموزی می گردد ، مشهور بودن به دانشمندی است برای کسی که به عنوان دانشمند شناخته شده باشد ، بسیار سخت است که در مسیر آموختن ، قدم بردارد ؛ زیرا این کار را برای اعتبار علمی خود ، مضرّ می داند و لذا از آن شرم می کند ، حال آن که افزایش دانش ، یک فضیلت است و این شرم ، مانع فضیلت می گردد و لذا حیای منفی و کم رویی نامیده می شود ، نه حیای مثبت امام سجّاد علیه السلام در این باره می فرماید : از پرسیدن درباره نادانسته ها کوتاهی مکن ؛ هر چند به دانش ، ناموَر شده باشی1 گذشته از «آموختن» و «پرسیدن» ، مسئله دیگر ، ندانستن پاسخ پرسش های دیگران است گاهی انسان چیزی را نمی داند ، که باید یاد بگیرد و شرم نکند ، و گاهی باید چیزی را از کسی بپرسد و شرم نکند ؛ امّا گاهی از کسی سؤالی پرسیده می شود که پاسخ آن را نمی داند در چنین مواردی ، واکنش افراد ، متفاوت است ممکن است کسی پاسخ ندادن را قبیحْ ارزیابی کند و در این صورت ، به نوعی پاسخ دهد ، هر چند اشتباه باشد این ، حاکی از کم رویی است افراد کم رویی که دچار خود برتربینی هستند ، نمی توانند بگویند « نمی دانم » و لذا به پاسخ سازی روی آورده ، به نوعی پاسخ می دهند ، حتّی اگر نادرست باشد در چنین مواقعی ، افراد کم رو ، شهامت گفتن «نمی دانم» را ندارند این ، نقطه ضعف آنان است در چنین مواردی ، یکی از کارهایی که برای دوری از کم رویی باید انجام داد ، گفتن «نمی دانم» است گفتن این جمله را باید برای خود ، ساده کنیم ؛ چرا که یکی از درمان های رفتاری است گفتن این جمله و

1) نزهة الناظر ، ص 92 .

فصل سوم : کم رویی

اشاره

پیامدهای کم رویی

پیامد اصلی و کلّی کم رویی ، محرومیت است همان گونه که پیش از این گفتیم ، موضوع کم رویی ، افعال نیک و کارهای پسندیده ای است که فرد به جهت ضعف و ناتوانی خود ، از انجام دادن آنها شانه خالی می کند موضوع حیا ، فعل قبیح و پیامد آن ، «مصونیت» بود ؛ ولی موضوع کم رویی ، فعل نیک و پیامد آن ، «محرومیت» است وقتی کسی از انجام دادن کار نیک خودداری کند ، محرومیت را برای خود به ارمغان آورده است به همین جهت ، امام علی علیه السلام کم رویی را قرین با محرومیت دانسته1 و آن را مایه حرمان معرّفی کرده2 و فرموده است : هر که کم رو باشد ، محروم خواهد ماند 3 این محرومیت را در همه اموری که تا به حال ذکر کردیم ، می توان مشاهده کرد.

 1) «قرنت الهیبة بالخیبة والحیاء بالحرمان» (نهج البلاغه ، حکمت 21 «الحیاء مقرون بالحرمان» (غررالحکم ودررالکلم ، ح 350 و 6714) .

2) «الحیاء محرمة ؛ حیا ، مایه محرومیت است» (غررالحکم ودررالکلم ، ح 139)

3) غررالحکم ودررالکلم ، ح 7678 .

 به بیان دیگر ، کم رویی ریشه در ضعف دارد و عجز و ناتوانی ، منشأ خسارت های بسیار است علی علیه السلام سخنان حکیمانه ای در این باره دارد ایشان در جایی از عجز (ناتوانی) به عنوان آفت حیا یاد می کند1 و از آن به عنوان عامل تضییع (تباه شدن) و فوت (از دست رفتن) خواسته ها نام می برد2 و لذا از آن به عنوان «بدترین مَرکب» یاد می کند 3 حال اگر حیا بر مَرکب ضعف و ناتوانی بنشیند ، رهاوردی جز ضایع شدن سرمایه ها و به دست نیاوردن خواسته ها و در یک کلام ، پیامدی جز محرومیت نخواهد داشت .

 1) «العجز آفة» (دستور معالم الحکم ، ص 19)

2) «العجز سبب التضییع» (غررالحکم ودررالکلم ، ح 416) «العجز اضاعة» (همان ، ح 118) «ثمرة العجز فوت المطلب» (همان ، ح 4597) و در سخن دیگری ، آن را خواری می شمارد «العجز مهانة» (الخصال ، ج 2 ، ص 506)

3) «العجز شر مطیة» (غررالحکم ودررالکلم ، ح 655)

درمان کم رویی

در درمان کم رویی ، از امور زیر می توان استفاده کرد :

1 اگر کم رویی ریشه در ضعف دارد ، بهترین راه درمان آن ، برطرف کردن آن ناتوانی است بدین منظور ، باید از روش های تقویت کننده جرئت ، استفاده کرد یکی از این روش ها ، کوچک کردن مسئله است این امر می تواند به فرد کمک کند تا توان خود را متناسب با موضوع بداند و لذا از انجام دادن آن ، احساس ناتوانی نکند روش دیگر ، مواجه شدن با موضوع است فرد کم رو به جهت ضعفی که دارد ، از انجام دادن آن کار در هراس است و یکی از راه های رفع ترس ، مواجه شدن با موضوع ترس است امام علی علیه السلام می فرماید :هر گاه از چیزی ترسیدی ، خود را در آن بیفکن4

2 آشنا کردن فرد با منافع کاری که از آن شرم می کند و محرومیت هایی که کم رویی در پی دارد ، می تواند او را نسبت به ترک کم رویی تشویق کند اگر فرد کم رو بداند چه منافعی را از دست می دهد و چه محرومیت هایی را برای خود به ارمغان می آورد ، به احتمال زیاد ، دست از آن می کشد به همین جهت ، رسول خدا ، برخی از اموری را که مورد کم رویی قرار می گیرند ، به نان خوردنْ تشبیه می نمایَد و بدین صورت ، اهمّیت آن را بیان می کند 1 یا وقتی علی علیه السلام می خواهد بگوید که از دانستن آنچه نمی دانید ، شرم نکنید ، به ارزش علم و نقش آن در شخصیت و منزلت انسان ، اشاره می کند و می فرماید : زیرا ارزش هر کس به آن چیزی است که می داند2

3 کمک کردن به فرد کم رو می تواند از شرم او بکاهد مثلاً کسی که تازه ، وارد جمعی ناآشنا شده ، نوعی هراس و اضطراب دارد و ممکن است دچار کم رویی گردد حال اگر کسانی که در جلسه حاضر هستند ، باب گفتگو را باز کنند و او را به سخن بگیرند ، کم کم ، هراس او به اُنس تبدیل می شود و کم رویی وی برطرف می گردد به همین جهت ، حضرت علی علیه السلام می فرماید : هر وارد شونده ای سرگشته است پس شما (حاضران) ، آغاز به سلام کنید3

 1) الفردوس ، ج 5 ، ص 73 ، ح 7494 .

2) غررالحکم ودررالکلم ، ح 2787 .

3) همان ، ح 7314 .

4) نهج البلاغه ، حکمت 175 ؛ بحار الأنوار ، ج 71 ، ص 362 .

بخش چهارم : بی حیایی

فصل یکم : ماهیت بی حیایی

تعریف بی حیایی

در بی حیایی همانند حیا ، هم نظارت وجود دارد و هم صحبت از فعل قبیح است ، بر خلاف کم رویی که در آن ، صحبت از فعل نیک بود تنها فرقی که حیا و بی حیایی دارند ، این است که فرد بی حیا ، از انجام دادن فعل قبیح ، شرم نمی کند بنا بر این ، بی حیایی ، یعنی مبادرت به کار قبیح در حضور دیگران ، بدون هیچ گونه نگرانی برخی افراد ، هیچ باکی ندارند که مردم ، آنان را در حال بدکارگی ببینند1 اینان ، افراد بی حیایی هستند که اگر در حال گناه دیده شوند ، هیچ گونه تأثّر قلبی ـ شبیه آنچه در حیا گفته شد ـ پیدا نمی کنند فرد بی حیا ، برای حضور دیگران ، هیچ ارزشی قائل نیست و نظارت آنان ، او را از انجام دادن کار قبیح ، باز نمی دارد به بیان دیگر ، تفاوت میان حیا و بی حیایی ، در عنصر بازدارندگی است در حیا ، فرد به جهت حضور و نظارت دیگرن ، از انجام دادن کار قبیح ، بازداشته می شود ؛ امّا در بی حیایی ، هیچ گونه بازدارندگی ای وجود ندارد ؛ بلکه فرد به راحتی و با کمال پررویی در برابر دیگران ، به کار قبیح ، مبادرت می کند در بحث حیا ، ویژگی فرد ، «کرامت نفس» بود و در بحث کم رویی ، «ضعف نفس» و در این بحث ، ویژگی فرد بی حیا ، « لئامت (پستی) » است بی حیایی و پرده دری ، جز از افراد پَست برنمی آید فرد پَست ، هیچ حرمتی را نگه نمی دارد و حضور هیچ ناظری را محترم نمی شمرد کسی که از حرمت و کرامت نفس برخوردار باشد ، حرمت دیگران را پاس می دارد2 و کسی که دارای نفسی خوار و پست باشد ، هیچ حریمی را پاس نمی دارد و هیچ حرمتی را نگه نمی دارد به همین جهت ، امام علی علیه السلام می فرماید : فرومایه ، شرم ندارد .3

 1) امام علی علیه السلام می فرماید : «بدترینِ مردم ، کسی است که باکی ندارد مردم ، او را در حال انجام دادن کار زشت ببینند» (غررالحکم ودررالکلم ، ح 5702 ؛ عیون الحکم والمواعظ ، ص 295 ، ح 5277)

2) در فرهنگ اسلام ، میان کرامت نفس و ضدّ ارزش ها رابطه معکوس وجود دارد اگر کرامت نفس وجود داشته باشد ، همه قبیح ها نزد فرد ، خوار و پست می گردد (ر ک : میزان الحکمة ، ج 3 ، ص 2683 / الکرم)

3) غررالحکم ودررالکلم ، ح 1053 ؛ عیون الحکم والمواعظ ، ص 43 .

فصل دوم : ویژگی های بی حیایی

اشاره

بی حیایی دارای ویژگی های روانشناختی ای است که در این مجال ، به بیان آنها می پردازیم :

1 متأثّر نشدن

فرد باحیا از این که در حال ارتکاب فعل قبیح دیده شود ، متأثّر می شود ؛ امّا فرد بی حیا ، هیچ گونه تأثّری پیدا نمی کند و از این که در آن حال دیده شود ، ناخشنود نمی گردد گاه ممکن است کسی در خلوت به گناهی مشغول باشد و از این کار ، ناخرسند نبوده ، از نظر روانی هیچ احساس ناخوشایندی نداشته باشد به همین جهت ، در احادیث ، از این گونه افراد با تعابیر : «باکی ندارد که مردم ، او را در حال انجام دادن کار زشت ببینند» ،1 «باکی ندارد که چه می گوید و چه درباره اش می گویند»2 و «از آنچه گفته است یا درباره اش گفته اند ، شرمی ندارد»3 یاد شده است .

 1) امام علی علیه السلام : می فرماید : «قیل للعبد الصالح لقمان : أی الناس أشر ؟ قال : الّذی لایبالی أن یراه الناس مسیئا» (قصص الأنبیاء ، ص 197 ، ح 248 ؛ بحار الأنوار ، ج 13 ، ص 42 .

2) رسول خدا می فرماید : «إن اللّه حرّم الجنة علی کلّ فحاش بذی ء قلیل الحیاء ، لایبالی ما قال ولا ما قیل فیه» (الکافی ، ج 2 ، ص 323 )

3) ر .ک : المعجم الکبیر ، ج 7 ، ص 376 ؛ اُسد الغابة ، ج 3 ، ص 6 و «از آنچه می گوید و یا درباره اش می گویند ، شرم نمی کند» ر .ک : مستدرک الوسائل ، ج 18 ، ص 89 ؛ المعجم الکبیر ، ج 7 ، ص 315 ؛ الإصابة ، ج 3 ، ص 296 .

________________________________________-

2 گستاخی و بی باکی

فرد بی حیا ، هیچ ارزشی برای حضور و نظارت دیگران ، قائل نیست و هیچ پروایی از دیده شدن ندارد و لذا با گستاخی تمام ، در حضور دیگران ، به رفتار زشت ، اقدام می کند این گونه افراد ، هرگز به جهت آنچه انجام می دهند ، دچار اضطراب نمی شوند .

3 راضی بودن

ویژگی دیگر افراد گستاخ ، «رضایت» آنان از انجام دادن فعل قبیح است افراد عادی شاید مرتکب فعل قبیح شوند ؛ امّا معمولاً از انجام دادن آن ، اظهار رضایت نمی کنند رضایت از کار ناشایست ، ویژه افراد بی حیاست اینان ، نه تنها از آنچه کرده اند و می کنند ، متأثّر و شرمنده نمی شوند ، بلکه نسبت به آن ، راضی اند به همین جهت ، در احادیث ، رضایت از گناه ، بزرگ تر از خودِ گناه دانسته شده است1 ممکن است یک رفتار زشت ، در اثر بی توجّهی و غفلت و لغزش شخص صورت گیرد ؛ امّا رضایت از آن ، نشانه بی اهمّیت بودن آن کار نزد وی است

1) امام سجاد علیه السلام می فرماید : «بپرهیز از خرسندشدن به گناه ؛ چرا که این کار ، بزرگتر از انجام دادن گناه است» (أعلام الدین ، ص 299 ؛ بحار الأنوار ، ج 78 ، ص 161)

____________________________________________

4 خرسند بودن

ویژگی دیگر افراد بی حیا ، خرسند بودن آنان از انجام دادن کار ناشایست است افراد بی حیا ، نه تنها از کاری که انجام می دهند ، ناراحت نیستند ، بلکه از انجام دادن آن ، خرسندند خرسندی از انجام دادن فعل قبیح ، ویژگی افراد بی حیاست انجام دادن گناه ، زشت است و خرسند بودن از آن ، زشت تر اگر کسی مرتکب خطا شود ، ولی از آن خرسند نباشد ، شاید بی حیا نباشد ؛ امّا کسی که مرتکب خطا می شود و از آنچه انجام داده ، خرسند نیز است ، این نشانه بی حیایی اوست ارتکاب قبیح همراه با شرمساری ، بهتر از خرسندی از ارتکاب آن است در بخشی از روایات معصومان علیهم السلام به مسئله خرسندی از گناه ، پرداخته شده و این امر ، مورد نهی قرار گرفته است1

 1) امام علی علیه السلام می فرماید : «خرسندی از گناه ، زشت تر از انجام دادن گناه است» (غررالحکم ودررالکلم : ح 2045) .

_______________________________________

5 خندیدن

یکی دیگر از ویژگی های افراد بی حیا ، خندیدن به هنگام ارتکاب کار قبیح است برخی افراد بی حیا ، به گاه خطا ، قهقهه های مستانه سر می دهند و بدین وسیله ، خوش حالی خود را آشکار می سازند رسول خدا ، این حالت را بدتر از خودِ گناه دانسته2 و فرموده است : هر که با لب خندان مرتکب گناه شود ، با چشم گریان ، وارد دوزخ می شود3

 2) کنزالعمال ، ج 4 ، ص 261 (ح 10432) .

3) ثواب الأعمال ، ص 266 .

6 لذّت بردن

ویژگی دیگر افراد بی حیا ، لذّت بردن از ارتکاب کار زشت است لذّت بردن از هر کار ، نشانه آن است که هیچ عامل دردآوری برای شخص وجود ندارد و او به هیچ عنوان ، تحت فشار نیست حیا ، عاملی است که فرد را تحت تأثیر خود قرار می دهد و کار خطا را نزد وی ، تلخ می سازد و لذا اگر کسی از خطا کاری خود لذّت ببرد ، نشان از نبود حیا در وجود اوست به همین جهت ، در روایات منقول از معصومان علیهم السلام ، لذّت بردن از گناه ، مورد نکوهش قرار گرفته و به پیامدهای آن اشاره شده است4

 4) امام علی علیه السلام می فرماید : «هر که از معصیت خدا لذّت ببرد ، خدا او را ذلیل می سازد» (غررالحکم ودررالکلم ، ح 8823)

7 کوچک شمردن خطا

افراد بی حیا ، خطایی را که قصد دارند انجام دهند و یا انجام داده اند ، کوچک و ناچیز می شمُرَند ممکن است فردی که در حقّ او خطایی انجام شده است ، از سرِ بزرگواری ، آن را کوچک شمُرَد تا به فرد خطاکار ، آرامش دهد ؛ امّا این که کسی خطایی را که خود مرتکب شده ، ناچیز شمُرَد ، نشانه بی شرمی اوست به همین جهت ، در روایات معصومان علیهم السلام نسبت به کوچک شماری گناه ، حسّاسیت زیادی نشان داده شده است1

 1) امام علی علیه السلام فرموده است : «ناچیز شمردن گناه ، بزرگ تر از انجام دادن گناه است» (غررالحکم ودررالکلم ، ح 4490) «بدترین گناه ، آن است که انجام دهنده اش آن را کوچک شمارد» (نهج البلاغه ، حکمت 477).

____________________________________________

8 عَلَنی ساختن

یکی دیگر از ویژگی های بی حیایی ، تجاهُر به خطا ، یا همان علنی سازیِ خطاست افراد باحیا اگر بخواهند خطایی انجام دهند ، سعی می کنند آن را پنهانی انجام دهند و اگر ناخواسته آشکار شود و مورد سؤال قرار گیرند ، انکار می کنند پنهان سازی و انکار ، از نشانه های حیاست ؛ امّا افراد بی حیا ، سعی در پنهان سازی نکرده ، آشکارا اقدام به خطا می کنند گاهی ممکن است ناخواسته ، خطاکاری افراد ، ناپیدا باشد مثلاً شب هنگام ، انجام شده باشد و دیگران از آن ، بی خبر باشند در چنین مواقعی ، برخی آنچه را پنهانی انجام شده ، برای دیگران بازگو می کنند و بدین وسیله ، پرده ها را می درند این نیز از ویژگی های بی حیایی است روزی رسول خدا فرمود : «اهل تجاهر ، از بدترینِ مردم اند» پرسیدند : اهل تجاهر چه کسانی اند ؟ رسول خدا پاسخ داد : اهل تجاهر ، کسی است که شب ، گناه می کند و خداوند ، آن را می پوشاند ؛ ولی او صبحْ هنگام ، آن را برای مردم ، بازگو کرده ، می گوید : «شب گذشته ، فلان کار و فلان کار را انجام دادم» و در نتیجه ، به دست خود ، پرده خدا را از روی خود می درَد 1 در روایت دیگری از آن حضرت آمده است : همه امّت من بخشیده می شوند ، مگر اهل تجاهر ، و از اقسام تجاهر ، این است که کسی شبْ هنگام ، کاری انجام دهد ، سپس صبح کند و در حالی که خداوند ، آن را پوشانده ، (به دوستش )می گوید : «ای فلانی ! شب گذشته ، فلان کار و فلان کار را انجام دادم» او شب را گذراند ، در حالی که پروردگارش او را پوشانده بود ، و صبح کرد و خود ، پوشش خدا را برچید 2 بنابراین ، گاهی کار خطا آشکارا انجام می شود و گاهی پنهانی ؛ و آن گاه که پنهانی است ، گاهی فرد ، خود به افشای آن می پردازد در هر حال ، فرد یا پرده نمی اندازد و یا پرده موجود را به وسیله گزارش کردن می دَرَد3 چنین حالتی ، ویژه افراد بی حیا و از زشت ترینِ کارهاست4

 1) حلیة الأولیاء ، ج 2 ، ص 197 .

2) صحیح البخاری ، ج 5 ، ص 2254 (ح 5721) ؛ صحیح مسلم ، ج 8 ، ص 224 .

3) در روایت آمده است : «رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید : خداوند ، بنده را از گناه می پوشاند تا وقتی که خود ، آن را پاره نکند گفتند : چگونه آن را پاره می کند ، ای رسول خدا ؟ فرمود : برای مردم ، بیان می کند» ( التمهید ، ابن عبد البرّ ، ج 5 ، ص 338 ) .

4) امام علی علیه السلام می فرماید : «بپرهیز از تجاهر به گناه ؛ چرا که این کار ، از شدیدترینْ گناهان است» (غررالحکم ودررالکلم ، ح 2677)

9 افتخار کردن

ویژگی دیگر افراد بی حیا ، افتخار کردن به انجام دادن کار خطاست افراد باحیا ، اگر هم مرتکب خطا شوند ، آن را مایه افتخار نمی دانند و لذا سعی در پنهان سازی و یا انکار آن خواهند کرد کسانی که به خطاکاری خود ، افتخار می کنند ، نه تنها شرم نکرده اند ، بلکه در نهایت وقاحت به سر می برند چیزی مایه افتخار است که ارزش به شمار آید امّا چیزی که قبیح است ، چگونه می تواند مایه افتخار باشد ؟ بنا بر این ، کسی که آنچه را مایه ننگ است ، مایه افتخار بداند ، نشانه نهایت بی شرمی اوست به همین جهت ، رسول خدا ، افتخار کردن به گناه را بدتر از خودِ گناه دانسته است1

 1) ر .ک : مستدرک الوسائل ، ج 11 ، ص 349 (ح 13222) .

_______________________________________

10 بشارت دادن به خطا

یکی دیگر از ویژگی های بی حیایی این است که کار قبیح را مایه بشارت بدانند بشارت یا مژده دادن ، مربوط به جایی است که چیز ارزشمندی به دست آمده باشد و یا در حال به دست آمدن باشد حال ، اگر کسی کار خطایی انجام دهد و به دیگران بشارت دهد که توانایی چنین کاری را پیدا کرده است ، این ، نهایت بی شرمی اوست ؛ چرا که نه تنها از انجام دادن آن شرم نکرده و پس از عمل ، شرمنده نشده ، و نه تنها آن را یک کار عادی ندانسته ، بلکه چنان ارزشی برای آن قائل شده که آن را سزاوار بشارت دادن دانسته است( !) .

11 اصرار بر گناه و تکرار آن

یکی دیگر از ویژگی های بی حیایی ، اصرار بر فعل قبیح است که به معنای پشیمان نشدن از گناه و تکرار آن است قرآن کریم ، کسانی را که نسبت به کردار زشت ، حسّاس اند و پس از انجام دادن آن ، پشیمان می شوند و تکرار نمی کنند ، ستوده است : و آنها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند و یا به خود ستم کنند ، به یاد خدا می افتند و برای گناهان خود طلب آمرزش می کنند و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد و بر گناه ، اصرار نمی ورزند با این که می دانند1 امام صادق علیه السلام نیز به همین آیه استناد کرده و از مردم خواسته که بر کار حرام ، اصرار نکنند آن گاه در تفسیر آیه فرموده که این آیه ، مربوط به کسانی است که وقتی متوجّه اشتباه خود می شوند ، استغفار نموده ، آن را تکرار نمی کنند2 امّا کسانی که از انجام دادن کار ناشایست ، احساس پشیمانی نکرده ، استغفار نمی کنند ، بلکه آن کار را تکرار می کنند ، در زمره افراد بی حیا هستند امام باقر علیه السلام ، اصرار به گناه را در این می داند که فرد ، پس از ارتکاب گناه ، استغفار نکرده ، نفس خود را به توبه وا ندارد 3 در چنین وضعیتی ، «تکرار» گناه رخ می دهد به همین جهت ، رسول خدا ، اصرار بر گناه را بدتر از خود گناه می داند 4 در این جا مهمْ این نیست که گناه ، کوچک باشد یا بزرگ خطای کوچک ، اگر همراه با اصرار و تکرار باشد ، نشانه بی حیایی است ؛ ولی اگر خطای بزرگ ، تکرار نشده ، با استغفار همراه گردد ، نشانه بی حیایی نخواهد بود5 لذا رسول خدا فرموده است : وای بر اصرار کنندگان ! کسانی که بر آنچه کرده اند ، اصرار دارند ، حال آن که به اشتباه خود ، آگاه اند6

 1) آل عمران ، آیه 135 .

2) الکافی ، ج 8 ، ص 10 .

3) امام باقر علیه السلام می فرماید : «اصرار ، آن است که کسی گناه را انجام دهد ، ولی استغفار نکند و به خود نگوید که باید توبه کند پس این ، اصرار ورزیدن است» (الکافی ، ج 2 ، ص 288 ) .

4) «چهار چیز در گناه است که از خودِ گناه ، بدتر است : کوچک شمردن ، افتخار کردن ، بشارت خواستن و اصرار ورزیدن» (مستدرک الوسائل ، ج 11 ، ص 349 ، ح 13222)

5) رسول خدا صلی الله علیه و آله : «هیچ گناه کبیره ای با استغفار کردن ، بزرگ نیست و هیچ گناه صغیره ای با اصرار ورزیدن ، کوچک نیست» (الکافی ، ج 2 ، ص 288)

6) مسند أحمد ، ج 2 ، ص 565 ، (ح 6552) .

فصل سوم : عوامل بی حیایی

1 جهل

بی حیایی با جهلْ همراه است و هر جا جهل باشد ، بی حیایی نیز حضور دارد آلوده کردن خود به زشتی ها، شکستن حرمت خویش و پایین آوردن منزلت اجتماعی خود، نشانه های جهالت و نابخردی است همچنین ، رعایت نکردن حرمت دیگران و تجرّی و گردنکشی در برابر آنان نیز نشانه جهالت و نابخردی است امام علی علیه السلام می فرماید : جاهل ، چه قدر وقیح است !1 انسان جاهل ، حرمت خدا را نیز نگه نمی دارد و به همین جهت ، از خدا هم شرم ندارد رسول خدا ، در باب نشانه های جاهل می فرماید : نه از خدا شرم می کند و نه او را یاد می کند2

1.عیون الحکم والمواعظ ، ص 475 .

2.تحف العقول ، ص 19 ؛ بحار الأنوار ، ج 1 ، ص 119 .

_______________________________________

2 تکرار

فرد باحیا نسبت به تکرار قبیح ، حسّاس است و تجربه متعدّد فعل قبیح ، می تواند به بی حیایی منجر شود ممکن است فرد باحیا ، به جهت غفلت یا لغزش ، مرتکب فعل قبیح شود گرچه در مرتبه اوّل ، این کار همراه با شرمندگی و سرافکندگی خواهد بود ، امّا اگر تکرار گردد ، سبب از میان رفتن قبح آن کار می گردد و هنگامی که قبح عملی از میان برود ، دلیلی برای شرم ، وجود ندارد به همین جهت ، علی علیه السلام می فرماید : به تحقیق قبیح ، افزایش یافت تا آن جا که حیا کردن از آن کاهش یافت1 همچنین در سخن دیگری می فرماید : خطاکاریِ هرکس زیاد شود ، حیای او کاهش می یابد2 جالبْ این که ایشان ، علّت افزایش خطا را نیز در پُرحرفی دانسته است پُرحرفی ، منجر به افزایش اشتباه می شود و افزایش اشتباه ، منجر به کاهش حیا : هر کس زیاد حرف بزند ، زیاد اشتباه می کند3

1.غررالحکم ودررالکلم ، ح 6710 .

2.نهج البلاغه ، حکمت 349 .

3.همان جا .

3 شکسته شدن حرمت

وجود حرمت میان فرد و ناظران ، عامل برانگیختگی حیاست حضور کسی شرم برانگیز است که برای فرد ، دارای حرمت و احترام باشد اگر میان آنان حرمتی وجود نداشته باشد ، شرمی هم وجود نخواهد داشت به همین جهت ، امام کاظم علیه السلام توصیه کرده است که : حرمت میان خود و برادرت را از میان نبر چیزی از آن را باقی بگذار ؛ چرا که از میان رفتن حرمت ، از میان رفتن حیاست4 از همین جا می توان به تأثیر منفی فاش کردن اسرار ، عیبجویی و رسواسازی دیگران پی برد اموری از این دست ، سبب از میان رفتن حرمت و آبروی فرد می شود و حیای او را برطرف می سازد به همین جهت ، توصیه فراوان شده که اسرار دیگران را فاش نسازید و کسی را رسوا نکنید ؛ بلکه بالاتر از این ، توصیه شده است که عیوب دیگران را بپوشانید .

4 شُرب خَمر

یکی از اموری که حیا را از بین می برد و موجب بی حیایی می گردد ، نوشیدن شراب است1 امام رضا علیه السلام ، کاهش قدرت بازداری را یکی از پیامدهای نوشیدن شراب معرّفی می کند2 مشروبات الکلی ، کارکردهای قشر مخ یا کُرتکس را دچار وقفه می کند قشر مخ ، مسئول کارکردهای انسانی و بالای مغز (مانند : تفکر انتزاعی ، گفتار ، رفتار اختیاری ، بازداری و مهار) است یکی از آثار زیانبار الکل ، این است که با مصرف کم و یکی دو بار نوشیدن ، کارکردهای قشر مخ ، بخصوص مهار رفتارهای ضد اجتماعی ، دچار وقفه می شود و «اثر ضد بازداری»3 به وجود می آورد با مصرف مقدار کم الکل ، فرد ، موقّتا منع و بازداری اجتماعی را فراموش می کند و به کارهایی دست می زند که در شرایط عادی از انجام دادن آنها ابا دارد4 پروا نداشتن و ابا نداشتن ، یعنی بی حیایی شرابخواری ، عقل را تعطیل می کند5 و قدرت بازدارندگی را کاهش می دهد یکی از دلایل حرمت مشروب هم پاسداری از

1.«خداوند متعال ، شراب را حرام کرده به خاطر فسادی که به همراه دارد و به خاطر از کار انداختن و از بین بردن حیا از چهره» (بحار الأنوار ، ج 66 ، ص 491)

2.«خداوند عزیز و جلیل ، شراب را حرام کرد به خاطر فسادی که در آن است و به خاطر دگرگون کردن عقل شراب نوش ها ...» (بحار الأنوار ، ج 6 ، ص 107)

3. Disinhibition effect .

4.ر ک : «تهیه ابزارهایی برای سنجش : عمل به باورهای دینی و ...» ، رساله دکتری ( P.HD )محمود گلزاری ، ص 133 (به نقل از : داویکو 1999 ، ص 41) .

5.ر .ک : الفقه المنسوب للإمام الرضا علیه السلام ، ص 282 عقل است امام علی علیه السلام در این باره می فرماید : خداوند ، ترک شرب خمر را به جهت حفظ عقل ، واجب کرد .

___________________________________

 1 عقل شرابخوار ، زایل می گردد و به همین جهت ، همه پرده ها را می دَرَد و همه گناهان را مرتکب می شود امام صادق علیه السلام در پاسخ به پرسشی درباره علّت تحریم شراب فرموده است : خدا ، آن (شراب) را حرام کرده ؛ زیرا شراب ، مادر خباثت هاست آیا این گونه نیست که بر شارب خمر ، ساعتی می گذرد که عقل او گرفته می شود و پروردگارش رانمی شناسد و هیچ گناهی را فروگذار نمی کند و هیچ حرمتی را نگه نمی دارد ؟2

1.نهج البلاغه ، حکمت 252 .

2.الاحتجاج ، ج 2 ، ص 238 ؛ بحار الأنوار ، ج 10 ، ص 180 .

فصل چهارم : پیامدهای بی حیایی

اشاره

در این مبحث ، به بررسی پیامدهای بی حیایی می پردازیم .

1 اگر حیا نباشد ، هر کار زشتی جایز است

حیا ، سدّی است که مانع ورود زشتی ها و پلیدی ها به قلمرو پاک انسانیت می گردد و نبود آن ، به معنای بی دفاع شدن قلمرو انسانیت است بی حیایی ، یعنی نبودِ کرامت نفس و عقلانیت و ارزش قائل نشدن برای هیچ کس فرد بی حیا ، از کرامت ، تهی و با فرومایگی و پستی عجین است و از خِرد ، تهی و با جهالت ، مأنوس است همچنین فرد بی حیا برای هیچ کس ارزشی قائل نیست و حرمت هیچ کس را نگه نمی دارد چنین فردی ، اساسا قدرت بازداری و مهار خود را از دست می دهد و لذا ، هر کار قبیحی ممکن است از وی سر بزند به همین جهت ، مهم ترین پیامد بی حیایی این است که هر کاری جایز خواهد شد این جمله ، آموزه اساسی انبیا بوده و تا بدان جا اهمیّت داشته که به شکل ضرب المثل درآمده و در میان مردم ، معروف بوده است رسول خدا ، در این باره فرموده است : از مثل های پیامبران ، چیزی جز این سخنِ مردم ، باقی نمانده است : «هرگاه شرم نکردی ، هر چه می خواهی انجام بده»1

معنای این سخن ، آن است که چنین شخصی می تواند هر چه را بخواهد ، انجام دهد ایشان همچنین در سخن دیگری فرموده است : آنچه مردم از سخن انبیای نخستین فراگرفته اند ، این است که : «هرگاه شرم نکردی ، هر چه می خواهی انجام بده»2

1.الأمالی ، صدوق ، ص 412 ؛ الخصال ، ج 1 ، ص 20 (ح 69) ؛ روضة الواعظین ، ص 504 .

2.صحیح البخاری ، ج 8 ، ص 54 ، (ح 144) .

2 اگر حیا نباشد ، خوبی خواهد مُرد

حیا ، عامل نیکی ها و زیبایی هاست2 و آدمی به وسیله حیا به سوی کارهای نیک ، برانگیخته می شود به همین جهت ، اگر حیا وجود نداشته باشد ، بساط خیر و زیبایی برچیده خواهد شد به بیان دیگر ، «وا دارندگی به خوبی ها» از ویژگی های حیاست حال اگر حیا وجود نداشته باشد ، عامل وا دارنده به خوبی ها و ارزش ها وجود نخواهد داشت و لذا نیکی و خوبی رخت برخواهد بست به همین جهت ، امام صادق علیه السلام فرموده است که اگر کسی حیا نداشته باشد ، هیچ امیدی به خیر او نیست3 و امام علی علیه السلام فرموده است : هر کس حیا ندارد ، خیری در او نیست4 انسان ، هر چه خطاکار باشد ، اگر حیا داشته باشد ، امیدی به نجات او هست ، هر چند منافق باشد در روایتی از رسول خدا آمده است : به منافق ، تا وقتی که اهل حیاست ، امید دارم 5 بنا بر این ، به فرموده امام علی علیه السلام ، برای افراد بی حیا ، مرگ ، بهتر از زندگی است .

1.صحیح البخاری ، ج 8 ، ص 54 ، (ح 144) .

2.ر .ک : بخش اوّل : «حیا ، بازدارنده یا وادارنده ؟»

3.«سه چیز است که اگر در کسی باشد ، به خیر او امیدی نیست : کسی که از عیوب ، حیا نمی کند و در پنهانی از خدا نمی ترسد و در پیری خودْ نگهداری ندارد» (الکافی ، ج 8 ، ص 219 ، ح 271 )

4.غررالحکم ودررالکلم ، ح 8275 .

5.مکارم الأخلاق ، ابن ابی الدنیا ، ص 43 .

____________________________________________

3 بدنامی

یکی دیگر از پیامدهای بی حیایی ، بدنامی است فرد بی حیا ، آوازه و اعتبار خود را از دست می دهد و به انسانی بدنام و بی اعتبار ، تبدیل می شود همان گونه که قبلا گفتیم ، شخص بی حیا ، از این که چه می گوید و یا چه درباره او می گویند ، هیچ پروایی ندارد چنین فردی ارزشی برای خویش قائل نیست و از این طریق ، خوش نامی را ـ که مهم ترین سرمایه انسان است ـ از دست می دهد امام علی علیه السلام فرموده است : از کار زشت بپرهیز ؛ زیرا تو را بدنام کرده ، گناه تو را زیاد می کند2

1.«کسی که سخاوت و حیا ندارد ، مرگ برای او بهتر از زندگی است» (غررالحکم ودررالکلم ، ح 8969 )

2.غررالحکم ودررالکلم ، ح 2631 .

4 محرومیت از لذّت عبادت

امام سجّاد علیه السلام ، یکی از علل کسلی (بی حالی) در هنگام نمازگزاردن و عبادت کردن را بی حیایی و کم حیایی می داند 1شخص بی حیا ، به موازات فاصله ای که از ارزش ها می گیرد و به ضدّ ارزش ها آلوده می شود ، از لذّت عبادت و معنویت نیز محروم می گردد .

1.ر .ک : بحار الأنوار ، ج 98 ، ص 87 .

فهرست منابع و مآخذ

1 قرآن کریم 2 الاحتجاج علی أهل اللجاج ، أحمد بن علی الطَّبَرسی (م 620 ق ) ، تحقیق : إبراهیم البهادری ومحمّد هادی به ، تهران : دار الاُسوة ، 1413 ق ، اوّل 3 الاختصاص ، المنسوب إلی محمّد بن محمّد بن النعمان العکبری البغدادی (الشیخ المفید) (م 413 ق ) ، تحقیق : علی أکبر الغفّاری ، قم : مؤسسة النشر الإسلامی ، 1414 ق ، چهارم 4 الإرشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد ، محمّد بن محمّد بن النعمان العکبری البغدادی (الشیخ المفید) (م 413 ق ) ، تحقیق : مؤسسة آل البیت علیهم السلام ، قم : مؤسسة آل البیت علیهم السلام ، 1413 ق ، اوّل 5 إرشاد القلوب ، الحسن بن أبی الحسن الدیلمی (م 711 ق ) ، بیروت : مؤسسة الأعلمی ، 1398 ق ، چهارم 6 اُسد الغابة فی معرفة الصحابة ، علی بن أبی الکرم محمّد الشیبانی (ابن الأثیر الجزری) (م 630 ق ) ، تحقیق : علی محمّد معوّض وعادل أحمد عبد الموجود ، بیروت : دار الکتب العلمیّة ، 1415ق ، اوّل. 7 الإصابة فی تمییز الصحابة ، أحمد بن علی العسقلانی (ابن حجر) (م 852 ق ) ، تحقیق : عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمّد معوّض ، بیروت : دار الکتب العلمیّة ، 1415 ق ، اوّل. 8 أعلام الدین فی صفات المؤمنین ، الحسن بن محمّد الدیلمی (م 711 ق ) ، تحقیق : مؤسسة آل البیت علیهم السلام ، قم : مؤسسة آل البیت علیهم السلام 9 الأمالی ، محمّد بن الحسن الطوسی (الشیخ الطوسی) (م 460 ق ) ، تحقیق : مؤسسة البعثة ، قم : دار الثقافة ، 1414 ق ، اوّل. 10 الأمالی ، محمّد بن علی ابن بابویه القمّی (الشیخ الصدوق) (م 381 ق ) ، تحقیق : مؤسسة البعثة ، قم : مؤسسة البعثة ، 1407 ق ، اوّل. 11 الأمالی ، محمّد بن محمّد بن النعمان العکبری البغدادی (الشیخ المفید) (م 413 ق ) ، تحقیق : حسین اُستاد ولی وعلی أکبر الغفّاری ، قم : مؤسسة النشر الإسلامی ، 1404 ق ، دوم .