و عوارض بر او راه نمییابد، بنا بر این مریض نخواهد شد، گرسنه نمیشود، خوابش نمیبرد و پیر هم نمیگردد، در کارهای خود شریک نداشته، یکه و تنها است، و صفات خدا عین ذاتش میباشد: پس: از ابتدای عالم بوده و قدرت داشته است، مانند ما نیست که نخست نادان بودیم و سپس دانا شدیم، قدرت نداشتیم وآنگاه مقتدر گشتیم. بینیاز است یعنی: نیازی به مشورت و همکاری ندارد و به وزیر و لشکری محتاج نیست.
2 عدل
بدین معنی که: دادگر است و به کسی ستم نمینماید و کاری را بدون حکمت انجام نمیدهد، بنا براین هرچه را میآفریند و روزی میدهد و آنچه را میدهد و باز میستاند از روی مصلحت است اگرچه ما نمیدانیم. همانطوری که اگر دکتری به بیمار خود داروئی داد میدانیم که: در آن مصلحتی است گر چه آن مصلحت بر ما پوشیده باشد بنا بر این اگر دیدیم: خداوند متعال کسی را ثروتمند و دیگری را تهیدست نموده، و یا به یکی شرافت بخشیده و به دیگری نبخشیده، یا یکی را مریض کرده و دیگری سالم است، و از این قبیل کارها... باید عقیدهمند باشیم که: همه اینها از روی حکمت و مصلحت است گرچه ما به حکمت آن پی نبریم.
چنانچه در روایت آمده که حضرت موسی (ع) از خداوند درخواست کرد: برخی از دادگریهای خود را که در ظاهر مشکل میآید به او نشان دهد، خداوند به او فرمود که: به صحرا رود و بر سر چشمه آبی در کمین بنشیند تا جریانی را مشاهده کند. موسی (ع) بدانجا رفت و دید: اسب سواری در سر چشمه پیاده شد و پس از رفع احتیاج از آنجا دور شد ولی هنگام رفتن فراموش کرد کیسه پول خود را همراه ببرد. پس از چندی کودکی آمد کیسه را برداشت و رفت، سپس پیر مرد کوری از راه رسید و میخواست وضو بگیرد که دراین هنگام مرد سوار برگشت و چون کیسه پول خود را ندید پیر مرد نابینا را به سرقت پولش متهم ساخت، کشمکش بین این دو در گرفت تا اینکه بالاخره اسب سوار کور را کشت. خداوند به موسی وحی فرمود که: اسب سوار مال پدر کودک را دزدیده بود، مال را به ورثه پدر (همان کودک) برگرداندیم و کور پدر اسب سوار را کشته بود که اینک به کیفر خود رسید. این بود نمونهای از عدل و دادگستری خداوند، گرچه از نظر کوتهبین ما درست نیست.
3 نبوت
پیامبر به کسی میگویند که: خداوند متعال به او وحی میفرماید و پیامبران بر دو دستهاند:
1 پیامبر مرسل: کسی را گویند که از طرف خدا برانگیخته شده تا مردم را از تاریکی به روشنائی و از باطل بسوی حق و از خرافات به حقیقت و از نادانی بسوی دانش راهنمائی کند.
2 پیامبر غیر مرسل: کسی است که فقط برای خودش بر او وحی میشود و در رسانیدن احکام به مردم مأموریتی ندارد. وتعداد پیامبران یکصد و بیست و چهار هزار است (124000) و پیامبران مرسل چند نفری بیش نیستند، اول پیمبران (آدم) علیه السلام و آخر آنان (محمد) صلیالله علیه و آله وسلم است.
پیامبران مرسل نیز دو دستهاند:
دسته اول: اولوا العزم و آنان کسانی هستند که از جانب خدا برای شرق و غرب عالم برانگیخته شدهاند و اینان پنج نفرند:
1 ابراهیم (ع). 2 نوح (ع). 3 موسی (ع). 4 عیسی (ع). 5 محمد (ص).
دسته دوم غیر اولوا العزم و اینها بقیه پیامبران هستند.
یهودیان از پیروان موسی علیه السلام و مسیحیان از پیروان عیسی علیهالسلام، و مسلمانان پیروان محمد صلیالله علیه و آله هستند. ولی دین اسلام مکمل ادیان گذشته است، پس بر همه مردم جهان لازم است که از تعلیمات عالیه اسلام پیروی کنند همانطور که خدای متعال میفرماید.(ومن یبتغ غیر الإسلام دیناً فلن یقبل منه و هو فی الآخرة من الخاسرین)
ترجمه: هرکس غیر از اسلام دینی اختیار نماید از او پذیرفته نمیشود و در آخرت از زیان کاران است.
اسلام تنها شریعت الهی است که تا روز بازپسین برجا خواهد ماند و هیچگاه نسخ نمیشود.
تا کنون دانستید که محمد (ص) آخرین پیامبر الهی است و دینش اسلام است، که ناسخ همه ادیان و تا روز قیامت باقی است، اینک برخی از حالات آن حضرت را یاد آور میشویم:
محمد (ص) فرزند عبدالله، مادرش آمنه دختر وهب است که در روز جمعه هفدهم ربیعالاول پس از طلوع فجر عام الفیل در مکه و در زمان سلطنت پادشاه دادگر، (انوشیروان) بدنیا آمده است و در روز بیست وهفتم ماه رجب پس از گذشت چهل سال از عمر شریفش در کوه حرا از جانب خداوند به پیامبری برانگیخته شد و جبرائیل (فرشته وحی) فرود آمد و اولین سوره قرآن را بر او نازل کرد (اقرا باسم ربک الذی خلق...)
.
سپس برای رسانیدن پیامهای الهی قیام کرد و در مراکز عمومی و میدانها می گفت:
(ایها الناس قولوا لا إله الا الله تفلحوا).
ترجمه: (ای مردم. بگوئید بجز خدای یکتا خدائی نیست تا رستگار شوید) ولی چون اهالی مکه مشرک بودند به استهزاء حضرتش پرداختند، میخندیدند و آزارش میدادند تا آنجا که فرمود: (ما او ذی نبی مثل ما اوذیت).
ترجمه: هیچ پیمبری مانند من آزار ندید و در اول جز چند نفری انگشت شمار به او نگرویدند، اول کسی که ایمان آورد امام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام بود و پس از او همسر پیامبر حضرت خدیجه علیها السلام و سپس دستهای دیگر ایمان آوردند و چون مشرکین به حضرت بسیار ستم کردند، از مکه به مدینه هجرت فرمود، و این هجرت ابتدای تاریخ مسلمانان شد، در مدینه تعداد مسلمانان افزوده شد و دولت اسلامی روز به روز، رو به پیشرفت و قدرت میرفت تا آنجا که بر تمدنهای جهان و ادیان سالفه برتری یافت. در مدتی که پیامبر اسلام (ص) در مدینه منوره بودند جنگهائی برای مسلمانان پیش آمد که همگی آنها بر اثر دشمنی های مشرکین بود.
پیغمبر (ص) در تمام جنگها روش صلح و مسالمت را از دست نمیداد و لذا تعداد کشتگان از دو طرف، مسلمان و غیر مسلمان به شهادت تاریخ در همه جنگها (که بیش از هشتاد جنگ بود) از یک هزار و چهارصد نفر تجاوز ننموده است.
از زمان بعثت پیغمبر اکرم (ص) تا هنگامی که رحلت فرمود قرآن کمکم و به مناسبت هائی بر آن حضرت نازل میگردید تا این کتاب بزرگ آسمانی در مدت بیست و سه سال تکمیل شد. پیغمبر اکرم (ص) دین و دنیای مردم را منظم و مرتب میساخت، طرز داد و ستد ورویه معاشرت و اجرای سیاست را تشریع میفرمود و پس از آنکه اسلام تکمیل شد این آیه نازل گردید:
(الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً)
ترجمه: امروز دین شما را کامل گردانیدم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را برای شما بهترین دین قرار دادم.
پس از رنجها و سختیهای فراوان رفته رفته آثار کسالت در چهره پیامبر اسلام نمودار گردید و روز به روز شدت مییافت تا اینکه در روز بیست و هشتم ماه صفر سال یازدهم هجرت جهان را بدرود گفت وطبق وصیت آن حضرت، علی (ع) برای مراسم غسل و کفن و دفن و نماز خواندن اقدام کرد و در مدینه در جای کنونی به خاک سپرده شد پیامبر اسلام (ص) در تمام احوال خود بارزترین نمونه برای امانت و اخلاص، راستگوئی و اخلاق نیک، دانش و بردباری، گذشت و بخشش، کرم وشجاعت، تقوی و پرهیزکاری، زهد و فضیلت، پاکدامنی و دادگری، فروتنی و جهاد به شمار میرفت. بدن شریفش در اعتدال و تناسب بهترین بدنها و صورت مبارکش در نورانیت و زیبائی همچون ماه شب چهاردهم درخشان بود.
خلاصه در او همه برتریها جمع و دارای شرافت و بزرگی بسیاری بود محور دانش و دادگستری وفضیلت و مدار دین و دنیا بود، تا بحال مانندش نیامده و تا ابد نخواهد آمد.
این بود پیامبر مسلمانان، و این بود قانون گذار اسلام که دینش بهترین ادیان و کتابش بهترین کتابها است (که باطل در آن راه نداشته و نخواهد داشتو از جانب پروردگار جهان نازل گردیده است).
4 امامت
مقدمه
خداوند همانگونه که پیامبران را تعیین میفرماید جانشینان پیامبران را نیز تعیین میفرماید و دوازده نفر جانشین برای پیامبر ما محمد (ص) برگزیده است که آنان همان دوازده امامی هستند که نزد مسلمانان مشهور، و عبارتند از:
امام امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) پسر عموی پیغمبر ما محمد (ص) و شوهر دختر آن حضرت فاطمه سلامالله علیها.
امام مجتبی: حسن بن علی علیهما السلام که مادرش فاطمه (ع) دختر محمد (ص) است.
امام شهید: حسین بن علی علیهما السلام که مادرش فاطمه (ع) دختر محمد (ص) است.
امام زینالعابدین: علی بن حسین علیهما السلام.
امام باقر: محمد بن علی علیهما السلام.
امام صادق: جعفر بن محمد علیهما السلام.
امام کاظم: موسی بن جعفر علیهما السلام.
امام رضا: علی بن موسی علیهما السلام.
امام جواد: محمد بن علی علیهما السلام.
امام هادی: علی بن محمد علیهما السلام.
امام عسکری: حسن بن علی علیهما السلام.
امام مهدی: محمد بن حسن قائم آل محمد علیهما السلام که در انتظارش به سر میبریم. این امامان دوازده گانه حجت خدا بر مردماند و همگی فرزندان رسول خدا (ص) میباشند و در دانش و بردباری، فضیلت و دادگری، پاکدامنی و اخلاق نیکو و همه صفات مانند پیامبر اسلامند، مگر میشود دارای این صفات برجسته نباشند؟ زیرا اینان جانشینان پیامبر، و پیشوایان مردم و راهبران اسلام وحجت خدا بر مردم جهانند. اینک حالات هریک را بطور اختصار بیان میداریم وپیش از امامان به شرح حال دختر پیغمبر (ص)، و همسر علی (ع)، مادر امامان فاطمه زهرا (ع) میپردازیم:
دختر پیامبر صلی الله علیه و آله
فاطمه زهرا، پدرش فرستاده خدا: محمد بن عبدالله (ص) و مادرش: بانوی بزرگ اسلام، خدیجه (امالمؤمنین) است، شوهرش بزرگترین جانشین پیغمبر، امیرالمؤمنین (ع) علی است، و فرزندانش امامان دوازده گانه (ع) میباشند، در روز بیستم ماه جمادی الثانی و چهل و پنجمین سال تولد پیغمبر (ص) بدنیا آمده و در روز سه شنبه سوم ماه جمادیالثانی یازده سال پس از هجرت پیامبر (ص) در سن هیجده سالگی دار فانی را بدرود گفته است. مراسم غسل و کفن و دفن او را امیرالمؤمنین (ع) بعهده گرفت و طبق وصیت آن حضرت، جنازه او را در شهر مدینه مخفیانه و در جای پنهانی به خاک سپرد. این بانوی پرارج، در عبادت خدا و پرهیزکاری وفضیلت آئینه تمامنمای پدرش رسول خدا (ص) بود و خداوند در شأن او آیاتی چند از قرآن کریم نازل فرموده است، پیامبر اسلام به او (سیده نساء العالمین) یعنی: بزرگترین بانوی جهان لقب داد و او را بسیار دوست میداشت، تا آنجاکه هرگاه بر رسول خدا وارد میگشت، حضرت به احترامش از جای بر میخاست وبه او خوش آمد میگفت، و او را در کنار خود مینشانید و گاهی هم دست او را میبوسید و همیشه میفرمود: خداوندا با خشنودی فاطمه خوشنود خواهد شد و با رنجش فاطمه غضبناک میگردد.
و برای امیرالمؤمنین (ع) چند پسر بنام: امام حسن و امام حسین و محسن (ع) آورد ولی حضرت محسن به جهت آزاری که بر او شد، سقط گردید. او دو دختر هم بنام: زینب و ام کلثوم (ع) آورد.
امام اول
امام علی امیرالمؤمنین (ع) فرزند ابوطالب، مادرش فاطمه بنت اسد، پسر عموی پیغمبر (ص) و شوهر دخترش و پدر امامان (ع) میباشد. پس از پیامبر، پیشوای مردم جهان و امیر مؤمنان است.
در روز جمعه سیزدهم رجب سی سال پس از تولد پیغمبر (ص) در شهر مکه و در خانه کعبه قبله گاه مسلمانان به دنیا آمد، و در شب جمعه نوزدهم ماه رمضان در مسجد کوفه در محراب عبادت، باشمشیر ابن ملجم (لعین) ضربت خورد و پس از سه روز به درجه رفیعه شهادت نائل و بسوی پروردگار عالم شتافت در حالی که سن شریفش شصت و سه سال بود. امام حسن و امام حسین (ع) مراسم غسل و کفن و دفن حضرت را عهدهدار شدند و جنازه مبارکش را در نجف اشرف و در همین بارگاه کنونی بخاک سپردند.
این رادمرد فضیلت دارای برتریهای بیشماری است. او اولین کسی بود که به پیامبر (ص) گروید و در تمام عمرش به هیچ بتی سجده نگذارده بود، در تمام جنگها پیروزی نصیب او بود، و هیچگاه از میدان جنگ نگریخت و در قضاوت آنچنان ماهر بود که پیامبر (ص) فرمود:
(اقضاکم علی)
ترجمه: بهترین قاضی در میان شما علی است. و در دانش آنطور بود که پیغمبر (ص) فرمود:
(انا مدینة العلم و علی بابها)
ترجمه: منم شهر علم و علیم در است. (درست این سخن گفت پیغمبر است) و در حقانیت چنان بود که پیغمبر فرمود:
(علی معالحق والحق مع علی)
ترجمه: حق با علی است و علی با حق است. در باره رعیت دادگر بود و از بیتالمال به همگی یکسان میداد، در ثروت زودگذر دنیا پرهیزکار بود، هرگاه به سرکشی خزانه مسلمانان میرفت به طلاها و نقرهها مینگریست و میفرمود:
ای زردی ها و سفیدی ها بروید غیر مرا فریب دهید (که من فریب شما را نخواهم خورد) و سپس آنها را میان درماندگان تقسیم میکرد، به بیچارگان رحم نموده و با فقرا نشست و برخاست می نمود، نیاز حاجتمندان را بر میآورد و برحق حکم میکرد و به عدالت قضاوت میفرمود، خلاصه او در همگی صفات مانند پیامبر (ص) بود، تا آنجا که در آیه مباهله خداوند اورا خود پیغمبر دانسته است
.
امام دوم
امام حسن فرزند علی بن ابیطالب (ع)، مادرش فاطمه زهرا (ع) دخت پیامبر ما محمد (ص) است، نوه رسول خدا (ص) و دومین جانشین آن حضرت، و پس از امیرالمؤمنین او پیشوای مردم است.
در روز سه شنبه نیمه ماه رمضان سال دوم هجرت در مدینه منوره بدنیا آمد، و در روز پنجشنبه هفتم ماه صفر سال چهل و نه هجری بوسیله زهر شهید شد، برادرش حسین (ع) مراسم غسل وکفن و دفن او را انجام و در مزار بقیع، همین جایگاه کنونی به خاکش سپرد. عبادت کارترین و داناترین مردم عصر خود بود و از همه کس بیشتر به پیامبر شباهت داشت و در زمان خود سخاوتمندترین خاندان نبوت و بردبار ترین مردم بود.
آنقدر بخشش داشت که: هنگامی یکی از کنیزان آن حضرت یک دسته ریحان به او تقدیم میدارد، به او میگوید: تو را برای خدا آزاد ساختم و سپس میفرماید: خداوند ما را این طور تربیت داده است:
(فإذا حییتم بتحیة فحیوا بأحسن منها)
.
یعنی: هرگاه برای شما هدیهای آوردند بهتر از آنرا به آنان اهداء کنید. و در باره بردباری آنحضرت گفتهاند:
روزی یک نفر شامی آن حضرت را دید و دهان به ناسزاگوئی گشود. حضرت جوابش نداد، تا حرف خود را تمام کرد سپس بطرف او رفت و بر او سلام کرده با صورتی خندان گفت: ای آقا به گمانم شما غریب هستید؟ و شاید اشتباه میکنید؟! اگر از ما رضایت بخواهی راضی میشویم و اگر چیزی بخواهی به تو خواهیم داد، واگر راهنمائی بخواهی دریغ نداریم و اگر از ما سرپرستی خواستی میپذیریم، اگر گرسنه باشی سیرت مینمائیم، اگر برهنه باشی لباست میپوشانیم و اگر نیازمندی بینیازت میکنیم و اگر از جائی رانده شدهای پناهت میدهیم، واگر کاری داری انجام میدهیم، مرد شامی چون کلمات حضرت امام حسن را شنید به گریه در آمد (و فهمید که دستگاه تبلیغاتی و دروغ پرداز معاویه چقدر او رابه اشتباه انداخته است؟!) و گفت گواهی میدهم که توئی حجت خدا در روی زمین و خدا بهتر میداند که: رسالت خود را در چه خاندانی قرار دهد:(الله اعلم حیث یجعل رسالته).
امام سوم
امام حسین فرزند علی بن ابیطالب (ع)، مادرش فاطمه زهرا (ع) دختر حضرت محمد (ص) است نوه رسول خدا و سومین جانشین او است، و پس از برادرش حسن (ع) پیشوای مردم است.
در روز سوم ماه شعبان یکسال پس از برادرش امام حسن (ع) در مدینه منوره بدنیا آمد و در روز شنبه دهم محرم سال شصت و یک هجری، روز واقعه معروف عاشورا لب تشنه و مظلوم شهید شد.
پس از سه روز از شهادتش حضرت امام زینالعابدین (ع) فرزندش جنازه مبارک او را درهمین بارگاه فعلی در کربلا به خاک سپرد. فضائل حضرتش بیش از آنست که بیان شود، او جگر گوشه رسول خدا بود و پیغمبر میفرمودند:
(حسین منی و انا من حسین)
یعنی حسین از من است و من از حسینم. و در باره او و برادرش حضرت امام حسن فرمود:
(هما ریحانتای فی الدنیا)
یعنی حسن و حسین جگر گوشهگان منند در دنیا و باز فرمودند:
(الحسن والحسین سیدا شباب اهل الجنة)
یعنی: حسن و حسین دو بزرگ جوانان اهل بهشتند، نیز فرمودهاند:
(الحسن والحسین امامان قاما او قعدا)
یعنی: حسن و حسین دو امامند، قیام کنند و یا قیام نکنند، حسین (ع) دانشمندترین، و عبادت کارترین مردم و آئینه تمام نمای پدرش امیرالمؤمنین (ع) بود. بیشتر شبها خودش شخصا انبانهائی پر از خوراک برای مستمندان بدوش میکشید که پس از شهادتش اثر این دوش کشیها در شانه مبارکش دیده شد، بسیار کریم و بزرگ و بردبار بود که میگویند: عرب بادیه نشینی ضمن چند فرد شعر از آن حضرت درخواست بخشش نمود و گفت:
لم یخب الآن من رجاک و من حرّک من دون بابک الحلقة
هرکس به تو امید داشته نومید نگشته و هر آنکس که در خانهات را کوبیده دست خالی برنگشته است.
انت جوا
د و انت معتمد ابوک قدکان قاتل الفسقة
تو سخاوتمند و پناه بیپناهانی، پدرت نابود کننده فاسقین بود
لولا الذی کان من اوائلکم کانت علینا الجحیم منطبقة
اگر راهنمائی های پدر و جدت نبود پیکر ما را دوزخ فرا میگرفت.
سپس حسین (ع) چهار هزار دینار به او داد و از او پوزش خواسته چنین فرمود:
خذها فإنی إلیک معتذر واعلم بأنی علیک ذو شفقة
بگیر این مبلغ را من از تو پوزش میخواهم و بدان که نسبت بتو مهربانم.
لوکان فی سیرنا الغداة عصی امست سمانا علیک مندفقة
اگر در آینده چیزی بدست ما آمد ثروت سرشاری بر تو ریزش خواهد نمود.
لکن ریب الزمان ذو غیر والکف منی قلیلة النفقة
اما چکنم که گردش زمانه به دلخواهم نیست؟! و اینک در دست من ثروت فراوانی نمیباشد.
آری چنین کسی بود که با نهضت خونین خود اسلام و دین جدش بلکه جهانی را برای ابد زنده کرد. نهضت حسینی نهضتی بود که در جهان سابقه نداشت. حسین (ع) پس از برادرش برترین مردم بود که خون خود را برای آبیاری درخت اسلام اهدا کرد.
امام چهارم
امام علی زینالعابدین فرزند امام حسین (ع)، مادرش دختر یزدگرد (پادشاه ایران) است. در روز پانزدهم جمادی الاولی سال سی و شش هجری در روزی که جدش امیرالمؤمنین (ع) بصره را فتح کرد در مدینه منوره به دنیا آمد و در روز شنبه بیست و پنجم محرم سال نود و پنج هجری با زهر کشندهای مسموم و شهید گردید.
عمر شریفش پنجاه و نه سال بود، و در شهر مدینه، قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
در دانش و فضیلت و پرهیزکاری و دادرسی بیپناهان در زمان خود بینظیر بودو علمای ما روایات بیشمار و پندها و دعاهای بسیار زیادی از آن حضرت نقل کردهاند.
در شبهای تاریک نقاب بر چهره میانداخت تاکسی او را نشناسد و انبانهائی از سکههای طلا و نقره و یا از غذا و هیزم پر کرده، به دوش میگرفت و درب یک بیک خانهها میرفت و از روی قرعه بین مستمندان تقسیم میکرد، پس از آنکه از دنیا رفت مردم مدینه فهمیدند، کسی که نقاب به چهره داشته و انبان بدوش میگرفت او بوده است. بسیار خوش داشت که بر سرسفره او یتیمان و زمین گیران و مسکینان بنشینند، از اخلاق نیک آن حضرت این بود که: ماهی یکبار غلامان خود را گرد خود جمع میکرد و به آنان میگفت: هرکدام از شما زن میخواهد، برایش همسر اختیار کنم و هرکس میل دارد او رابه دیگری بفروشم خواهم فروخت، هرکس میخواهد آزادش کنم آزادش میکنم وهنگامی که مستمندی از او درخواست مینمود میفرمود آفرین برتو که توشه مرا به آخرت میرسانی.
آنقدر سجدههای طولانی میکرد که به او لقب سجاد یعنی: بسیار سجده کننده دادند و در اثر سجده بسیار پیشانی و دو کف دست و دو سر زانوانش پینه بست و آنقدر عبادت میکرد که به او (زینالعابدین) گفتند
. یعنی زینت عبادت کنندگان.
هرگاه به نماز میایستاد بدنش مانند بید میلرزید و رنگ صورتش زرد میشد، مردی از نزدیکانش به او ناسزا گفت، حضرت ساکت مانده و هیچ نفرمود پس از چندی بسوی او روان شد، حاضرین گمان کردند حضرت میخواهد جوابش را بدهد، ولی حضرت این آیه را از قرآن قرائت فرمود:
(والکاظمین الغیظ والعافین عن الناس والله یحب المحسنین)
.
ترجمه: آنان که غضب خود را فرو مینشانند و آنها که طرف خود را میبخشند، و خدا نیکوکاران را دوست میدارد. سپس حضرت به آن مرد گفت برادرم شما جلو من ایستادی و گفتی.. و گفتی.. اگر راست گفتی و اینها در من بوده است، ازخداوند برای خود آمرزش میطلبم و اگر دروغ گفتی و اینها در من راه نداشته است، از خدا برای شما آمرزش میخواهم.
امام پنجم
امام محمد باقر فرزند امام زینالعابدین (ع) مادرش دختر امام حسن (ع) در روز دوشنبه سوم ماه صفر یا اول ماه رجب سال پنجاه و هفت هجری در مدینه به دنیا آمد و در روز دو شنبه هفتم ماه ذیحجه سال یکصد وچهارده بوسیله زهر مسموم گردیده شهید شد، سن مبارکش پنجاه و هفت سال بود و در مدینه منوره در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
دارای فضیلت های بزرگ، سیادت وآقائی، دیانت و دانش سرشار و بردباری فراوان و اخلاق نیکو و عبادت بسیار وفروتنی و سخاوت بیکرانی بود. در نیک خلقی آن حضرت میگویند: روزی یک نفر مسیحی به آن حضرت گفت(العیاذ بالله):
تو بقر (گاو) هستی؟ حضرت فرمود: نه، من باقرم (شکافنده علوم) او گفت: تو فرزند آن زن آشپزی؟ حضرت فرمود: این حرفه او است گفت: تو پسر آن زن سیاهرنگ بدکاره زنگی هستی؟ حضرت فرمود اگر شما راست میگوئی خدا آن زن را بیامرزد و اگر دروغ گفتی خدا شما را بیامرزد، مسیحی فورا مسلمان شد.
در دانش مانند دریای خروشانی بود که به هر پرسشی بیدرنگ پاسخ میداد، ابن عطای مکی میگوید: علمای بزرگ که به خدمت حضرت باقر (ع) میرسیدند، کوچک میشدند و بقدری نزد حضرت کوچک میشدند که ندیدم نزد هیچکس دیگر کوچک شوند. حکم بن عقبه با آن همه بزرگی که در نظر مردم داشت، در خدمت حضرت باقر (ع) مانند کودکی بود که در حضور آموزگارش نشسته باشد، محمد بن مسلم میگوید: چیزی به خاطرم نیامد مگر آنکه از حضرت باقر (ع) پرسش نمودم و به اندازه سی هزار حدیث از آن حضرت پرسیدم، همیشه بیاد خدا بود، فرزندش حضرت صادق (ع) میفرماید: (پدرم بسیار ذکر خدا میکرد من همراهش بوده و او همیشه تسبیح خدا مینمود و هرچند با مردم حرف میزد از یاد خدا غافل نمیگردید).
عبادت و پارسائی اش بسیار بود و اشک از چشمانش جاری میشد.