فصل چهارم : شاگردان وبرگزيدگان
در مكتب اخلاص و ابتكار
مكتب علامه غروى را- چه در علم اصول و چه در حكمت و فلسفه- بايد از مكتبهاى بسيار پر بركت به حساب آورد و از آن جا كه خود متفكرى مبتكر بود، مكتب فكرى و مدرسه اصولى اش هم به نوبه خود مكتبى ابتكارى به شمار مى رود. كافى است به سخنان بعضى از اهل نظر در اين مورد توجه داشته باشيم. مرحوم شيخ محمد رضا مظفر مى نويسد:
ايشان در همه مسائل دقيق فلسفى غور كرده و در همه استنباطهايش دقت نظر به خرج داده است، آن چنان كه در هر مساله اى داراى رايى استوار و در هر بحثى صاحب نظريه پيراسته و درخشانى اس.
شهيد متفكر، مرتضى مطهرى هم آن جا كه به مناسبتى يادى از علامه طباطبايى و نظر ايشان در مورد انديشه ها و فكرهاى اعتبارى و...
مى كنند، مى نويسند:
اين بحث، بدون شك يك ابتكار خيلى با ارزشى است... يك مطلبى بوده كه ايشان شخصا به آن رسيده اند... و اولين الهام بخش ايشان هم حرفهاى مرحوم حاج شيخ محمد حسين اصفهانى بوده است در باب اعتباريات، كه ايشان دنبالش را گرفته اند و رفته اند.
استاد محمد تقى جعفرى تبريزى نيز وى را در رديف فيلسوفان نامدارى چون دكارت و... نام برده و در خصوص مبناى فلسفى او نوشته است:
اين بحث، بدون شك يك ابتكار خيلى خيلى با ارزشى است... يك مطلبى بوده كه ايشان شخصا به آن رسيده اند... و اولين الهام بخش ايشان هم حرفهاى مرحوم حاج شيخ محمد حسين اصفهانى بوده است در باب اعتباريات كه ايشان دنبالش را گرفته اند و رفته اند
دريافت مفهوم كمال در عالى ترين حد آن، مبناى فيلسوفان برجسته اى مانند آنسلم و دكارت و از شرقى ها مولانا جلال الدين (مولوى) و محقق مرحوم، شيخ محمد حسين اصفهانى، معروف به كمپانى بوده است.
از علماى معاصر و معروف لبنانى، شيخ مهدى شمس الدين در مصاحبه با مجله حوزه مى گويد:
هنگام كه طرز تفكر مرحوم شيخ محمد حسين اصفهانى (غروى) را مورد بررسى قرار مى دهيم، مى بينيم اين طرز در حال رشد و نمواست و بسيارى از اساتيد و دوستان ما، كه به تدريس مشغول هستند، از اين روش جانبدارى و پيروى مى كنند.
استاد محمد ابراهيم جناتى هم چنين مى نويسد:
آيه الله العظمى شيخ محمد حسين اصفهانى، بدون ترديد در بيشتر علوم، به خصوص در علم تفسير و فقه واصول و حكمت و عرفان و كلام و تاريخ و ادب و شعر و... تخصص و تبحرى كم نظير داشت. او بعد از وفات استادش مرحوم آخوند، بر كرسى تدريس قرارگرفت و از اين راه توانست به مبانى اصولى، محكم و استوار، استحكام بخشد و با عباراتى كوتاه، تحقيقات دقيق و گسترده اى را ارائه دهد، و نيز توانست با تلاش فراوان صدها فقيه و انديشمند تربيت نمايد... او آراى دقيق و نظرات موشكافانه خود را در قالب عباراتى كوتاه، ولى در عين حال واضح و روشن بيان داشته است.
يكى ديگر از پژوهشگران معاصر، اجمالى از مكتب شيخ محمد حسين اصفهانى را چنين به دست مى دهد:
اين مكتب توسط نابغه معاصر مرحوم، شيخ محمد حسين اصفهانى (ره) بنا نهاده شد. وى مبادى را به دو گونه تصورى و تصديقى فرو كاسته و هر يك رابه لغوى و حكمى، بخش پذير مى سازد. اين مكتب بر خلاف مكتب مشهور، تعريف علم، موضوع، مسائل، تقسيم، غرض و فايده علم را تنها مقدمه شروع مى شمارد. گفتنى است، نخستين بار در اين مكتب بود كه مشتق از مباحث الفاظ دانسته شد و چنان كه از فهرست مباحث پيداست، اين مكتب نه تنهابه حذف پاره اى مباحث از مبادى لغوى روى مى آورد، بلكه آنها را از مباحث علم اصول نيز خارج مى شمارد و...
اما سبك و روش علامه غروى اصفهانى در تدريس، طورى بود كه شاگردان به راحتى اشكالهاى خود را مطرح مى كردند و با استاد به بحث و مباحثه مى پرداختند
و قرار بر اين بود كه هر روز پس از تدريس استاد، يكى از شاگردان متن درس را براى ديگران تقرير كند تا همه به خوبى بتوانند به ژرفاى بحثهاى استاد پى ببرند و تقرير درس اصول، پس از اتمام بحث استاد و رفتن ايشان، به عهده شاگرد ممتازش، آيه الله سيد ابوالقاسم خويى بود.
اكنون پس از آشنايى مختصر با مكتب نابغه نجف و سبك و روش تدريس ايشان، يادكرد گذرايى خواهيم داشت از شاگردان آن مكتب فقيه پرور و متفكر ساز كه شامل دهها مرجع تقليد و مجتهد معروف و نامدار هم مى شود. به اين ترتيب كه نخست از شاگردان كه در پنجاه سال گذشته از مراجع بزرگ تقليد بوده اند، يا امروز از مراجع تقليد شمرده مى شوند، نام خواهيم برد كه شامل فقهاى صاحب رساله هم مى شود، گرچه مقلد زيادى هم نداشته باشند. سپس از شاگردان فقيه و مدرسان فقه و اصول در حوزه امروز و ديروز ياد خواهيم كرد. پس از آن هم از بزرگان سخن به ميان خواهيم آورد كه از متفكران و فيلسوفان و انديشمندان معاصر محسوب مى شوند. عجيب اين كه در ميان شاگردان و دست پروردگان نابغه، همچنان كه بزرگانى از اقوام گوناگون، چون عرب وفارسى و ترك و... ديده مى شود،
متخصصان مختلفى هم از فقيه و مجتهد وفيلسوف گرفته، تا مدرس ومحدث نويسنده و واعظ و... به چشم مى خورند. به اعتقاد ما اين همه چيزى نيست جز حاصل پربار و ماندگارى از آن اخلاص و ارادت ويژه اى كه مرحوم آيه الله غروى اصفهانى نسبت به خدا و دوستان خدا، يعنى پيامبر اسلامصلىاللهعليهوآله
و اولاد اطهارش داشت.
مراجع تقليد
همان طور كه مى نويسند:
در مجلس درس او بسيارى از اهل فضل و صاحبان نبوغ شركت مى كردند كه هر كدام توانايى به دست توانايى به دست گرفتن مرجعيت علمى و تقليد را دارا بودند.
ما در اين جا به بعضى از آنها اشاره مى كنيم:
۱. آيه الله سيد محمد حجت كوهكمرى (۱۳۱۰- ۱۳۷۲ ق.): مرحوم آيه الله حجت، خود بزرگ فقيهى است كه دهها فقيه و مرجع از پاى درسش بر خاسته اند و تفصيل و تشريح خدماتى كه او به عالم اسلام كرد، در اين مجال مختصر نمى گنجد و كتابى مستقل بايد تا حديث حيات سراسر تلاش و تكاپوى آن بزرگ مرجع را ترسيم كند، اما در مورد شاگردى كردن ايشان در پيش آيه الله غروى اصفهانى، حضرت آيه الله حسينى همدانى- كه خود نيز از شاگردان آيه الله غروى است- مى فرمايد:
مرحوم آقا سيد محمد حجت هم از شاگردان قديم مرحوم آيه الله كمپانى بودن.
هم ايشان با عبارتى ديگرى مى فرمايد:
مرحوم آقا سيد حجت هم، به يك شخصى سفارش كرده بودند كه مى آمد و نوشته هاى مرحوم آيه الله كمپانى را از من مى گرفت و براى ايشان پاكنويس مى كرد.
در اين جا بد نيست به سخن ديگرى در اين مورد توجه داشته باشيم، يكى از تراجم نويسان معاصر مى نويسد:
مرحوم حاج شيخ حسين اصفهانى، معروف به كمپانى... فرمودند:
آقاى آقا سيد محمد حجت گرچه به مباحثه من حاضر نشده، لكن شخصى فاضل و برجسته اى خواهد بود
۲. آيه الله حاج آقا حسين طباطبايى بروجردى (۱۲۹۲- ۱۳۸۰):
ايشان تنها در مراجعت از سفر حجى كه چهار ماه در نجف اشرف توقف داشته اند، از محضر آيه الله غروى اصفهانى استفاده كردند و در اين چهار ماه پيش ايشان فلسفه خواندند و هميشه افسوس مى كردند كه اى كاش مى توانستند بيشتر در نجف بمانند تا از علامه غروى هر چه بيشتر استفاده كنند.
۳. آيه الله سيد محمد هادى ميلانى (۱۳۱۳- ۱۳۹۵ ق.): آيه الله ميلانى دو دوره از درس اصول آيه الله غروى اصفهانى را درك كرده بود. علامه بر آن در فقه و فلسفه نيز از شاگردان بسيار نزديك ايشان بود و بيش از هر استاد ديگرى از او تاثير پذيرفته بود
و تقريرات استاد را در فقه و اصول نوشته است. آيه الله ميلانى احترام خاصى رابراى آيه الله غروى قائل بود. هر گاه كه ايشان را ملاقات مى كرد، دستش را مى بوسيد و هميشه عقب تر از او و پشت سرشان حركت مى كرد و چون به نماز مى ايستادند به وى اقتدا مى كرد
وى ۲۳ سال متمادى در درس و بحث استاد شركت جسته و سود برده بود
۴. آيه الله سيد ابوالقاسم خويى (۱۳۱۷- ۱۴۱۳ ق.): آيه الله خويى در فقه و اصول بيشتر از همه از ميرزاى نائينى و علامه غروى تاثير پذيرفته بود و ساليان سال از بحث علامه غروى سود برده بود و هرگاه كه از او نام مى برد، با عبارت شيخنا المحقق، استاد محقق ماياد مى كرد
و مى گفت:
براى هر چيزى علت مادى و علت صورى لازم است و اصول ما را علت مادى، انديشه هاى استاد غروى اصفهانى است و علت صورى، افكار محقق نائينى است
علامه غروى هم علاقه مخصوص به دو شاگرد ممتاز خويش، يعنى آيه الله خويى و آيه الله ميلانى داشت و به وجود آنها افتخار مى كرد.
مرحوم آيه الله سيد نصرالله مستنبط مى گفت:
آن گاه كه در بحث محقق غروى اصفهانى شركت كردم، شاگردان و شركت كنندگان در بحث ايشان را اندك ديدم و از استاد غروى پرسيدم: با اين كه انديشه هاى شماژرف و درس و بحث شما با دقت نظر همراه است، چرا شاگردانتان چنين اندك است: اگر محل درستان را تغيير مى داديد و به جاى مناسبى مى بريد، حتما گروه زيادى از فضلاى حوزه در درس شما حضور مى يافتند.
استاد جواب داد: من در ميان شاگردانم، دو شاگرد دارم كه هر يك بهتر از هزار طلبه درس خوان است و آن دو عبارتنداز: سيد ابوالقاسم موسوى خويى و سيد محمد هادى ميلان
و گاهى كه صحبت از اساتيد آيه الله خويى (علامه غروى اصفهانى و سيد بادكوبه اى) به ميان مى آمد و پرسيده مى شد كه كدام يك از اين دو استاد شما در فلسفه توانايى بيشترى داشتند، آيه الله خويى با عبارت جالبى جواب مى داد كه فرق ميان اين دو مثل فرق ميان صاحب كفايه (آخوند خراسانى) و صاحب حدائق (شيخ يوسف بحرانى) در فقه و اصول است. با اينكه سبك و سخن استاد غروى اصفهانى در اصول هميشه با اصطلاحات فلسفى همراه بوده است تا آنجا در حق او گفته مى شود:
فقه او، اصول، و اصول او معقول، و معقول او فوق معقول است
ولى در فلسفه، نسبت استاد اصفهانى به سيد بادكوبه اى، مانند نسبت صاحب حدائق به صاحب كفايه است، چرا كه شيخ يوسف بحرانى متخصص در فقه بود و صاحب كفايه غرق در اصول و غواص اين دريا بود.
۵. آيه الله سيد عبدالاعلى سبزوارى (۱۳۲۸- ۱۴۱۴): وى بيش از هر استاد ديگرى از علامه غروى تاثير پذيرفته بود و بحث استاد را در فقه و اصول، به صورت تقريرات، نوشته است. اثر مهم آيه الله سبزوارى تفسير كبيرى است در بيست جلد كه با نام مواهب الرحمن فى تفسير القرآن چاپ شده است. از آثار ديگر ايشان، به ويژه آنها كه در تاثير از علامه غروى نوشته شده اند، اينها را مى توان نام برد:
الف) حاشيه بر اسفار،
ب) افاضه البارى فى نقص ما كتبه الحكيم السبزوارى، در رد منظومه ملا هادى سبزوارى است.
ج) لباب المعارف، دو جلد و در علم كلام است...
۶. آيه الله شيخ محمد رضا اصفهانى حائرى (۱۳۰۵- ۱۳۹۳) ق
۷. آيه الله شيخ يوسف خراسانى حائرى (۱۳۱۳- ۱۳۹۷) ق
۸. آيه الله سيد نورالدين جزايرى حائرى (۱۳۱۳- ۱۳۸۴) ق
۹. آيه الله سيد حسن لكنهوى هندى (۱۳۲۲- ۱۴۱۲) ق
۱۰. آيه الله سيد اسدالله اصفهانى (۱۳۰۸- ۱۳۹۹) ق
۱۱. آيه الله سيد محمد كاظم موسوى حسينى (۱۳۲۲- ۱۴۰۵) ق
۱۲. آيه الله شيخ سلمان خاقانى (۱۳۳۲- ۱۴۰۸) ق
۱۳. آيه الله حاج شيخ محمد تقى بهجت فومنى رشتى (متولد ۱۳۳۲ق.) از مراجع معاص.
فقيهان و مدرسان
بسيارى از فقيهان نام آور و مدرسان بزرگ حوزه از شاگردان نابغه نجف، حكيم غروى شمرده مى شوند كه اسمشان را زينب بخش دفترمان مى سازيم:
۱. آيه الله سيد هادى خسروشاهى (متولد ۱۳۲۷ق.): ايشان علاوه بر اين كه هشت سال از شاگردان نزديك علامه غروى بود، خانه اش در نجف اشرف روبه روى بيت استاد قرار داشت و همسايه نزديك او بود و به عبارت خودش خادم آيه الله بود. وى داراى اجازه نامه اجتهاد از استاد غروى اصفهانى هم اس.
۲. آيه الله سيد محمد باقر طباطبايى سلطانى بروجردى دام ظله (متولد ۱۳۳۲ ق.):
وى كه داماد آيه الله سيد صدرالدين صدر (ره) و پدر زن مرحوم
حجه الاسلام سيد احمد خمينى است، امروز از مدرسان بزرگ حوزه علميه قم شمرده مى شود.
۳. آيه الله شيخ ابوالفضل خوانسارى دام ظله (متولد ۱۳۳۴ ق.): ضمن مصاحبه اى كه نگارنده با ايشان داشت، فرمود: من دو، سه سال آخر از درس و بحث علامه غروى را درك كرد.
او امروز از مدرسان حوزه علميه قم محسوب مى شود.
۴. آيه الله سيد على بهشتى بابلى (متولد ۱۳۲۴ ق.) وى از فقهاى بزرگ نجف اشرف است و اكنون در آن حوزه هزار ساله شيعى با تدريس معارف اسلامى، به ويژه فقه و اصول، ايفاى وظيفه مى كند تا على رغم شرار بولهبى صدام چراغ مصطفوى را همچنان در آن ديار تاريخ و حوزه قديمى، روشن و مشتعل نگه دارند.
۵. آيه الله ميرزاغلامحسين جعفرى همدانى (۱۳۲۴- ۱۴۱۶ ق.):
وى يك دوره از تقريرات بحث علامه غروى را در علم اصول نوشته است.
۶. آيه الله شيخ على خوزانى اصفهانى معروف به آيه الله مشكوه (
(۱۳۱۹- ۱۴۱۰ق) علامه غروى در اجازه نامه اى كه براى او نوشته اند، پس از تمجيد و تجليل از مقام علمى و اخلاقى وى، مى نويسد: وجود بلند پايه او از حسنات روزگار است و آيه الله كشكوه هم در مقام مقايسه استادش علامه غروى بااساتيد ديگرش مى گويد:
شيخ محمد حسين غروى اصفهانى، در فقه خيلى عميق و دقيق بود، به طورى كه ما به ايشان اشكال مى كرديم كه آقا اين همه دقت و باريك بينى لازم نيست...
مرحوم غروى اصفهانى در فقه يد طولايى داشت... به درس فقه آقاى غروى
اصفهانى، به خاطر همان دقت و مطالعه در جوانب مساله، نمى شد اشكال كرد
۷. آيه الله حاج شيخ على محمد بروجردى (۱۳۱۵- ۱۳۹۵ ق):
در بروجرد تولد يافت و در حوزه هاى درس شيخ محمد محلاتى، نويسنده كتاب شيرين گفتار خوش يارقلى، و ميرزاى نائينى و آقا ضياالدين عراقى، به ويژه حاج شيخ محمد حسين اصفهانى غروى ارتقاى علمى يافت. او در اخلاق از اصحاب عارف مشهور آقا ميرزا على آقا قاضى طباطبايى بود و در وارستگى نيز مقامى رفيع داشت. برخى از آثار او عبارتند از:
تقريرات فقه علامه غروى اصفهانى، مناسك حج، حاشيه بر عروه الوثقى و رساله عملى.
۸. آيه الله سيد محمد ميبدى حائرى (۱۳۱۴- ۱۴۰۲ق):
۹. آيه الله شيخ عباس صفايى (۱۳۲۲- ۱۳۹۸ ق): از آثار او يكى حاشيه بر كفايه الاصول است.
۱۰. آيه الله سيد محسن جلالى حائرى (۱۳۳۰- ۱۳۹۶ ق.): از آثار وى كتاب لحظه اى باامام (عج) را مى توان نام برد.
۱۱. آيه الله شيخ محمد شاهرودى حائرى (۱۳۲۶- ۱۴۰۹ق):
۱۲. آيه الله شيخ احمد شاهرودى حائرى (۱۳۲۹- ۱۴۰۹ق):
۱۳. آيه الله سيد محمد على خيرالدين حائرى (۱۳۱۳- ۱۳۹۴ ق):
۱۴. آيه الله سيد محمد گلپايگانى حائرى (۱۳۲۲- ۱۴۰۵ ق):
۱۵. آيه الله سيد مختار هندى (۱۳۲۰- ۱۳۹۳ ق):
۱۶. آيه الله شيخ عبداللطيف سمامى حائرى (۱۳۳۰- ۱۴۰۰ ق): از آثار او حاشيه معروف و مفصل استادش آيه الله شيخ محمد حسين غروى بر مكاسب شيخ اعظم انصارى نوشته اس.
۱۷. آيه الله شيخ ابوالحسين شيرازى: او در مورد استادش مى گويد:
مرحوم آقا شيخ محمد حسين (غروى اصفهانى) از آقا ضياء دقيق تر بود و اين دقت به خاطر اين بود كه مرحوم آقا ضياء به حكمت و معقول اشتغال نداشت، تنها اصولى بود، ولى مرحوم غروى اصفهانى به لحاظ اشتغال به حكمت و معقول، تيزبينى عجيبى داشت، چنان كه دقت ايشان در مسائل اصولى مشخص اس.
۱۸. آيه الله آقا ميرزا كاظم دينورى تبريزى (۱۳۲۰- ۱۴۱۶) ق: از فقهاى بزرگ و علماى خطه آذربايجان بود. در ميان اهالى شهر تبريز از احترام ويژه اى بر خوردار بود و در مسجد مدرسه طالبيه تبريز، معروف به
جمعه مسجداقامه نماز جماعت مى كرد. از آثار مكتوب وى، علامه بر تقريرات درس اساتيدشان، توضيح المسائل او را مى توان نام بر.
۱۹. آيه الله سيد مهدى اشكورى نجفى (متولد۱۳۳۶ ق.):
۲۰. آيه الله شيخ احمد اهرى (۱۳۰۵- ۱۳۸۸ ق.): وى كه تا سال ۱۳۷۰ ق در نجف اشرف بود، علاوه بر علامه غروى اصفهانى، در حوزه درس آيه الله سيد ابوالحسن اصفهانى و ميرزاى نائينى و آقا ضياء عراقى و سيد على، فرزند ميرزاى بزرگ شيرازى، معروف به مبرزا على هم شركت مى جست. پس از آن به آذربايجان برگشت و بقيه عمرش را در شهر تبريز به ارشاد و تبليغ و تدريس گذراند. از آثارش: رساله عمليه و تقريرات بحث ميرزاى نائينى و حاشيه بر مكاسب را مى توان نام بر.
۲۱. آيه الله شيخ عباس خالصى قائينى (متولد ۱۳۲۹ق.): ايشان اجازه نامه اى هم در امور حسبيه از استادش علامه غروى دارند كه كپى آن در بخش اسناد آورده شده است.
دانشمندان و متفكران
بسيارى از انديشمندان بزرگ و متفكران ژرف انديش- از حكيم و عارف گرفته تا فيلسوف و نويسنده و عالم ربانى- هستند كه از حوزه درس علامه غروى بر خاسته اند و امروزه نام نيكشان زينت بخش تاريخ معاصر است و اسم بعضى از آنان كه به دست ما رسيده چنين است:
۱. مفسر كبير، آيه الله سيد محمد حسين طباطبايى (۱۳۲۱- ۱۴۰۲ ق.): شخصيت حكيم و عارف معاصر، علامه طباطبايى بزرگتر از آن است كه در مجال اين دفتر بگنجد، و در اين جا همين را بايد گفت كه او در فقه و فلسفه واصول و اخلاق از شاگردان بسيار نزديك علامه غروى است و ساليان سال از محضر پر نور او كسب فيض كرده بود و در علوم عقلى و نقلى از شاگردان بنام او شمرده مى شوند
علامه به كتابهاو نوشته هاى اين استادش، بيش از همه عنايت و توجه داشت. چنان كه نقل مى كنند: شرح و حواشى استادش بر كفايه الاصول را محور درس و بحثهاى اصولى خويش قرار داده بود و كفايه را همراه با شرح استادش نهايه الدرايه با هم تدريس مى كرد
۲. آيه الله سيد محمد حسن الهى طباطبايى (۱۳۲۵- ۱۳۸۸ ق.):
او عالمى ربانى و عارفى ناشناخته است كه در نبوغ و نورانيت جان، مثل برادر بزرگوارش علامه طباطبايى بود. استاد، آيه الله حسن زاده آملى در مورد اين دو حكيم بزرگ مى فرمايد:
هر دو از ابتدا تا انتها هم درس و هم بحث بودند و اساتيدشان در فقه و اصول و ساير علوم و معارف يكى بود. هر دو بزرگوار، هم در فقه و اصول مجتهد بودند و هم در علوم عقلى، و نيز در عرفان عملى هر دو اهل كار بودند و بنده عرض مى كنم كه هر دو بزرگوار در مسير عرفان عملى چشم برزخى شان باز بود و اشخاص را به صور ملكاتشان مى ديدند...
برادر بزرگوارش (آيه الله سيد محمد حسن الهى) در علم و عمل همطراز جناب علامه بود، جز اين كه او در تبريز به سر برد و شرايط ايشان برايش پيش نيامد. جناب علامه طباطبايى آمد در حوزه و بذرافشانيها فرمود و خودش را نشان داد، ولى آن بزرگوار به انزوا و انعزال به سر بر.
۳. آيه الله علامه شيخ عبدالحسين امينى تبريزى (۱۳۲۰- ۱۳۹۰) ق: همان مجاهد و محقق بزرگى كه با نوشتن كتاب گرانسنگ و جاويدش الغدير آبروى شيعه و تاريخ اسلام را براى هميشه بيمه ساخت. علامه غروى در ضمن اجازه نامه اجتهادى كه براى او نوشته است، در معرفى وى چنين تعييرهاى پر معنايى دارد كه مى نويسد:
او از نوادر روزگار و از حسنات عصر و از مردان امت است....
۴. آيه الله علامه اديب شيخ محمد على اردوبادى (۱۳۱۲- ۱۳۸۰ ق.): اين شخصيت بزرگ شيعى از آن چهره هاى درخشانى است كه ناشناخته مانده است.
حال براى آشنايى مختصر و مجملى با او، نوشته دائره المعارف تشيع را در معرفى ايشان نقل مى كنيم:
فرزند ميرزاابوالقاسم اردوبادى و از علما و شعراى شيعى است. در تبريز تولد يافت. در كودكى با پدرش به نجف اشرف رفت و مقدمات دانشهاى رايج را نزد جمعى از فضلاى نجف اشرف فراگرفت تا به درس حوزه پدرش راه يافت. همچنين از حوزه درس شيخ الشريعه اصفهانى و ميرزاى شيرازى بهره مند گشت. حكمت و فلسفه را نيز از پدرش و شيخ محمد حسين اصفهانى و كلام و تفسير را از شيخ محمد جواد بلاغى آموخت. بيش از شصت اجازه روايت و اجتهاد از فحول علماى عراق و ايران و سوريه و لبنان دريافت كرد و برجستگان علماى شيعه مقام علمى و فضل او را گواهى نمودند. اردوبادى در شعر و ادب عرب بر اكثر شعراى عرب نژاد برترى داشت و شيوه عالى وى در شعر و نويسندگى، شعراى بزرگ عرب را حيرت زده نمود. بيشتر عمر خود را خدمت دانش و دين صرف كرد و در كنار استاد خود، شيخ محمد جواد بلاغى، مبارزات خستگى ناپذيرى عليه تبليغات مسيحى و استمعار نو بر پا داشت. در دهها مجله در كشورهاى اسلامى مقالاتى منتشر نمود و با دشمنان اسلام و تشيع جنگيد.
وى داراى آثار قلمى مهم و تحقيقات ارزنده اى است، از جمله: يك دوره تحقيقات در شش جلد كه هر جلد آن نام خاصى دارد، يعنى، قطف الزهر، زهرالرياض، الحدائق ذات الاكمام، الحديقه المبهجه، الرياض الزاهره و زهر الربى. اين مجموعه از منابع آقا بزرگ تهرانى در طبقات اعلام الشيعه و الذريعه الى تصانيف الشيعه، و شامل شرح حال بسيارى از علماى شيعه است. آثار ديگر او عبارت است از: حياه ابراهيم بن مالك الاشتر، ابوجعفر محمدبن الامام على الهادىعليهالسلام
سبع الدجيل، سبيك النضارفى شرح حال شيخ الثار المختار، الكلمات التامات، رد البهائيه، الرد على ابن بليهد القاضى (كه رديه اى است بر مذهب ساختگى وهابيت)، الانوار الساطعه، على وليد الكعبه، حياه الامام المجددالشيرازى، سبك التبرفيما قيل فى الامام الشيرازى (در ششصد صفحه شامل اشعارى است كه درباره ميرزاى بزرگ شيرازى سروده شده است.) ديوان شعر (كه بيشتر در مدح اهل بيتعليهالسلام
است) و تفسير قرآن، كه فقط يك جلد آن پايان يافته است.
گروهى از علما از وى داراى اجازاتى هستند كه بعضى از اجازه هاى وى مفصل و خود كتابى مستقل است و ارزش رجالى دارد
۵. علامه شيخ محمد رضا مظفر (۱۳۲۲- ۱۳۸۴ ق.): از آثار قلمى مرحوم مظفر، كتابهاى المنطق و اصول الفقه و عقايد الاماميه را مى توان نام برد كه امروزه در مقطع مقدماتى دروس حوزوى از متون درسى ان.
مرحوم مظفر در مورد علاقه و دلبستگى شاگردان حكيم غروى نسبت به استاد مى نويسد:
شيفتگى و علاقه عاشقانه اى كه شاگردانش به وى (محقق اصفهانى) داشتند، آن قدر شديد بود كه ديگران را به شگفتى وامى داشت. شاگردانش وى را تا حدود تقديس احترام مى كردند و صد البته كه اين محبت فوق العاده و مقدس، بى جهت نبود و شاگردان، او را به دو دليل، شايسته اين همه احترام و عشق مى ديدند:
۱. مقام شامخ او در علوم، فكر بلند، ذوق دقيق در اصلاحات محافل روحانى، مناعت، غيرت و عزت نفس او به راستى كه سزاوار تمجيد و تقديس بود و اين همه را شاگردانش تنها در او ديده بودند.
۲. مهربانى و الطاف پدرانه او كه وى را در حقيقت براى شاگردانش نمونه اى از يك پدر رووف و يك استاد عطوف نشان مى داد. لطف بى ريا و صميمانه اى كه نسبت به بزرگ و كوچك داشت، وى را محبوب شاگردان و همگان ساخته بو.
۶. آيه الله شيخ محمد حسين مظفر (۱۳۱۲- ۱۳۸۱ ق): برادر بزرگ شيخ محمد رضا مظفر ونويسنده كتاب الامام الصادقعليهالسلام
است
۷. ميرزا شيخ نجم الدين جعفر عسكرى (۱۳۱۳- ۱۳۹۵) ق: از وى حدود پنجاه جلد كتاب به يادگار مانده است كه بيشتر در علم كلام و تاريخ است.
۸. آيه الله سيد عبدالحسين طيب (۱۳۱۲- ۱۴۱۲ ق.): مقدمات و سطح و خارج را پيشتر در حوزه اصفهانى و در حوزه اساتيد وارسته اى چون آقا سيد مهدى درچه اى، شيخ حسن يزدى، عبدالكريم گزى، مير محمد صادق مدرس و ديگران آموخت. پس از آن به حوزه نجف اشرف مهاجرت كرد و
خارج فقه و اصول را در نزد اساتيد معروف آن جا، چون آيه الله شيخ محمد حسين اصفهانى غروى، ميرزاى نائينى و آقا ضياعراقى فراگرفت و بيش از ده اجازه ام اجتهاد از فقهاى نجف و اصفهان و قم دريافت كرد.
او عاشق قرآن كريم بود و هر سال چهاده مرتبه ختم قرآن مى كرد و زيارت عاشورا را همه ساله در ماه محرم و صفر با آداب كامل آن قرائت مى كرد.
از آثار پر بارش كتابهاى زير را نام برده اند:
الف. اطيب البيان: در تفسير قرآن، نگارش آن هيجده سال طول كشيده و در چهارده جلد چاپ شده است.
بب. كلم الطيب: در علم كلام،
ج. العمل الصالح: در عقايد و اخلا.
۹. آيه الله سيد محمد حسينى همدانى، معروف به عرب زاده (متولد ۱۳۲۲ ق.): ايشان در ضمن مصاحبه اى مى فرمايند:
مرحوم آيه الله شيخ محمد حسين غروى، در مسجد كوچكى كه مقابل مسجد هندى بود، درس مى فرمودند. بنده هيچ گاه درس فقه و اصول ايشان را ترك نمى كردم. دوره درس اصول مرحوم آيه الله نائينى، حدود هشت تا نه سال طول مى كشيد، ولى درس مرحوم آيه الله شيخ محمد حسين غروى، بيشتر
از آثار آيه الله حسينى همدانى- دام ظله- تفسير قرآن به زبان فارسى و شرح اصول كافى در چند جلد و كتاب مسيحا مژده است كه همه چاپ شده اند. اما تقريرات درس اساتيدشان تا حال منتشر نگشته است
۱۰. پژوهشگر معاصر، شيخ محمد حسين اعلمى (۱۳۲۰- ۱۳۹۳ق):
او بيشتر با اثر ماندگارش، دائره المعارف شيعه شناخته مى شود و اين اثر كه در سى جلد چاپ شده، به نام نويسنده اش دائره المعارف اعلمى شهرت يافته است.
۱۱. سيدعلى اصغر ركنى لارى (متوفاى ۱۳۷۴ ق.) وى فرزند مجاهد معروف و مجتهد مشهور، آيه الله سيد عبدالحسين موسوى لارى است و مجموعه آثارش چاپ شده است
۱۲. شيخ محمد حقانى لارى ( ۱۳۲۵- ۱۳۸۸ق): وى از شاگردان آيه الله سيد ابوالحسن اصفهانى و ميرزاى نائينى و اصطهباناتى شيرازى، مشهور به ميرزاآقا، و شيخ شمس الدين قفقازى و آيه الله ممتانى و شيخ محمد حسين كاشف الغطا است و علم حكمت و عرفان را هم پيش آيه الله غروى اصفهانى خوانده است و از اساتيد خود داراى اجازه هايى هست كه حالى از مقام علمى و معنوى اوست. آثارش علامه بر منظومه الحياه در شرح تحفه الحكيم، در حدود پنجاه كتاب مى شود و بيشتر در تفسير و علوم قرآنى و حكمت و عرفان و كلام و اديبات است.
۱۳. آيه الله سيد ميرزا محمود موسوى زنجانى (۱۳۰۹- ۱۳۷۴) ق: وى كه بيشتر با نام امام جمعه زنجانى شناخته مى شود، از حكما و عرفان معروف است. گذشته از فقه و كلام و اصول و حكمت و عرفان، در اخلاق و عرفان عملى هم داراى مقام بر جسته اى بود و اداى حقش در اين مختصر نمى گنجد. در اين جا همين قدر مى توان گفت كه ميان او و استادش علامه غروى، علاوه بر ارتباط نزديك استاد- شاگردى، رابطه تنگاتنگى هم در سير و سلوك اخلاقى برقرار بود. در حقيقت، علامه غروى پير و مراد او در عوالم معنوى و عرفان عملى شمرده مى شد و اين مطلب از متن دستور العمل هايى كه حكيم نجف براى اين شاگرد بزرگوارش نوشته، به خوبى پيداست
.
۱۴. آيه الله سيد امير محمد كاظمى قزوينى (۱۳۳۵- ۱۴۱۴ ق): اين دانشمند بزرگ و مجاهد سترگ از علماى مشهور و مدافعان از حريم تشيع در عراق و كويت به شمار مى رفت. در كويت به دنيا آمد و از حوزه درسى بسيارى از بزرگان فقه و اصول در عراق استفاده برد كه نام نابغه نجف، علامه غروى در صدر فهرست نامهاى استادان گرانقدرش به چشم مى خورد و از او نيز چون ديگر اساتيدش موفق به كسب اجازه نامه اجتهادى شده است.
از رشحات قلمى علامه كاظمى، چهل كتاب مهم به جاى مانده است كه سى كتاب از آنها چاپ و منتشر شده اس .
۱۵. علامه شيخ محمد جواد شرى (۱۳۳۰- ۱۴۱۵ ق.): روزگارى در لبنان از ياران نزديك علامه بزرگ سيد شريف الدين عاملى بود. سپس در آمريكا از داعيان بزرگ اسلام و مدافعان تشيع شمرده مى شد و آثار ماندگارى از ايشان به زبانهاى عربى، فارسى و انگليسى چاپ و منتشر شده است. برخى از آنها عبارتند از:
امير المومنينعليهالسلام
اسوه وحدت، شيعه و تهمتهاى ناروا، بحثهايى پيرامون اسلام، عمل يك مسلمان، تعليمات اسلامى، برادر پيامبر، امام حسين سيد الشهدا
۱۶. سيد محمد تقى آل بحرالعلوم (۱۳۱۸- ۱۳۹۳ ق): از نسل آيه الله سيد مهدى بحرالعلوم معروف و از دانشوران بنام عراق بود و از آثار قلمى اش تعليفه بر مكاسب و تحقيقات فى واقعه الطف نام برده شده است.
۱۷. آيه الله حاج شيخ مرتضى مظاهرى نجفى (۱۳۱۶- ۱۴۰۹ ق):
۱۸. علامه شيخ محمد رضا غراوى (۱۳۰۳- ۱۳۸۵ ق):
۱۹. آيه الله شيخ عبدالرحيم سامت قزوينى (متولد ۱۲۸۱ ش)
۲۰. آيه الله شيخ محمود شريعت مهدوى (متولد ۱۳۳۵ ق):
۲۱. آيه الله سيد نورالدين ميلانى حائرى (متولد ۱۳۶۶ ق)؛
۲۲. شيخ عبدالرزاق قائنى (۱۳۱۰- ۱۴۰۱ ق.)؛
۲۳. آقا سيد على اكبر طسوجى (متولد ۱۳۱۹ ق.)؛
۲۴. حاج شيخ محمد رضا طبسى (۱۳۲۲- ۱۴۵۰ ق.)؛
۲۵. سيد باقر شخص احسايى (۱۳۱۶- ۱۳۸۱ ق.)؛
۲۶. سيد محمدلنگرانى (۱۳۱۲- ۱۳۸۲ ق.
۲۷. سيد صدرالدين شوشترى جزايرى (۱۳۱۳- ۱۳۸۵ ق)
۲۸. آيه الله سيد محمد شبر (متولد ۱۳۳۰ق):
۲۹. آيه الله محمد طاهر آل شيخ راضى (۱۳۲۲- ۱۴۰۰ ق): وى در نزد علامه غروى، فلسفه و اصول آموخته و موفق به كسب اجازه نامه روايتى و اجتهاد از وى گشته بود
۳۰. شيخ قاسم محى الدين (۱۳۱۶- ۱۳۷۵ ق)
۳۱. شيخ كاتب طريحى (۱۳۰۳- ۱۳۹۰ ق)
۳۲. مرحوم محمد طاها كرمى هويزى (۱۳۱۷- ۱۳۸۸ ق): وى نامه جالبى براى استادش علامه غروى نوشته كه در دست اس.
مدت زمان زيادى ملازم درس علامه غروى بود و علم اصول و فقه و فلسفه و... رااز او آموخته بود
۳۳. شيخ محمد امين زين العابدين بصرى (متولد ۱۳۳۳ق)
۳۴. شيخ عبدالمهدى مطر (۱۳۱۸- پس از ۱۳۹۰ ق.)
۳۵. آيه الله سيد ابوالفضل موسوى زنجانى (۱۳۱۸- ۱۴۱۲ ق.)
۳۶. آيه الله شيخ نصرالله جعفرى اشكورى (۱۳۰۱- ۱۳۶۴ ق.
۳۷. آيه الله سيد محمد اشكورى (۱۳۲۰- ۱۳۹۴ ق.)
۳۸. آيه الله سيد حسين اصفهانى حائرى (۱۳۲۲- ۱۳۸۷ق)
۳۹. آيه الله شيخ عبدالجواد يزدى (۱۳۱۲- ۱۳۷۵ ق)
۴۰. آيه الله شيخ محمد جواد فومنى (۱۳۳۰- ۱۳۸۴ ق)
۴۱. آيه الله سيد محمد صدر حائرى (۱۳۲۰- ۱۳۹۰ ق)
۴۲. آيه الله حاج شيخ حسين انوارى همدانى،
۴۳. آيه الله توسلى شيراز
۴۴. آيه الله سيد باقر طباطبايى قمى (۱۳۳۵- ۱۳۹۸ ق): فرزند آيه الله حاج حسين قمى
۴۵. سيد سجاد علوى گركان (۱۳۲۲- ۱۴۰۷ ق.)
۴۶. آيه الله شيخ على اعتماد رشتى گيلانى (۱۳۱۳- ۱۳۸۷ ق.
۴۷. حجه الاسلام آقاى نجفى شهرستانى (۱۳۲۹- ۱۳۹۵ ق
۴۸. آيه الله حاج شيخ عباس قوچانى (۱۳۳۲- ۱۴۱۰ ق)
۴۹. آيه الله شيخ محمد حسين دهاقانى اصفهانى (۱۳۲۸- ۱۴۰۳ ق.)
۵۰. آيه الله شيخ ذبيح الله قوچانى (متوفى ۱۴۱۶ ق.): از اساتيد استاد بزرگوار، علامه سيد عبدالعزيز طباطبايى.
۵۱. آيه الله شيخ امان الله كريمى بابلى (۱۳۱۵- ۱۳۹۷ ق.)
۵۲. آيه الله شيخ محمد تقى آملى (۱۳۰۴- ۱۳۹۱ ق)
۵۳. آيه الله شيخ محمد حسن قوچانى لواسانى (متولد ۱۳۰۸ ق.)
۵۴. آيه الله شيخ عمادالدين رشتى از نوادگان ميرزا حبيب الله رشتى.
۵۵. آيه الله شيخ محمد على عراقى داماد مرحوم اصفهانى
۵۶. آيه الله سيد اسدالله نبوى دزفولى (۱۳۱۳- ۱۴۰۳ق.
۵۷. آيه الله شيخ عبدالله راضى نجفى. ايشان داراى اجازه نامه اجتهاد و روايت از استادش شيخ محمد حسين اصفهانى غروى هم هستند كه به تاريخ نهم جمادى الثانى، سال ۱۳۵۸ ق، نوشته شده است
۵۸. آيه الله شيخ محمد طاهر شبيرى خاقانى (۱۳۲۸- ۱۴۰۶ ق.)
۵۹. آيه الله سيد ابراهيم شبر (۱۳۰۸- ۱۳۷۸ ق.
۶۰. آيه الله حاج سيد على خلخالى (۱۳۲۲- ۱۳۹۳ ق)
۶۱. آيه الله حاج سيد زين العابدين خلخالى، معروف به سيد آقا (۱۳۲۴- ۱۳۹۶ ق.
۶۲. استاد مرتضى مدرسى چهاردهى (۱۳۳۰- ۱۴۰۷ ق.) از نويسندگان پر كار معاصر بو.
۶۳. آيه الله ميرزايوسف ايروانى (۱۳۲۹- ۱۴۱۱ ق.) فرزند آيه الله ميرزا على ايروانى. وى يكى از شش بزرگوارى است كه در درس عرفان و حكمت علامه غروى كه در خانه خودش و به طور خصوصى برگزار مى شد، شركت مى كردند
۶۴. آيه الله نورانى تبريزى،
۶۵. آيه الله ميرزاعلى اكبر مرند
(۱۳۱۴- ۱۴۱۴ ق.)
۶۶. آيه الله حاج سيد مهدى كوهكمرى تبريزى، معروف به كمارى (۱۳۲۳- ۱۴۰۲ ق.)
۶۷. آيه الله حاج شيخ محمد باقر كمره اى (۱۳۲۰- ۱۴۱۶) ق:
۶۸. آيه الله حاج شيخ نصرالله شبسترى (متولد ۱۳۳۰ ق
۶۹. آيه الله حاج سيد على مولانا تبريزى (۱۳۲۰- ۱۳۹۲ ق
۷۰. آيه الله حاج سيد على اصغر صادقى خويى (متولد ۱۳۱۲ق.
۷۱. آيه الله سيد محمد حسين نجفى عاملى (متولد ۱۳۲۳ ق.
۷۲. آيه الله آقا ميرزا غلامحسين تبريز.
۷۳. آيه الله حاج شيخ عبدالحسين فقيهى رشتى (۱۲۹۱- ۱۳۷۳ ق.
۷۴. آيه الله حاج سيد جمال هاشمى گلپايگانى (متولد۱۳۳۲ ق.
۷۵. آيه الله حاج سيد حسن امام سدهى همايونشهرى (متولد ۱۳۲۰ ق.)
۷۶. آيه الله شيخ محمد آقا تهرانى (۱۳۳۲- ۱۳۸۵ ق
و دهها دانشمند ديگر و انديشمند نامى از حوزه درس علامه غروى سود برده اند كه نام بردن از همه آنها از حوصله اين دفتر خارج است.
شاگردان برگزيده
چنان كه پيش از اين هم اشارتى رفت، آيه الله غروى اصفهانى، حوزه درس عرفانى هم داشته اند كه خيلى خصوص و در خانه خودشان برگزار مى شد، بزرگانى كه در اين حلقه حال و اشراق، گرد هم مى آمدند، عبارت بودند از:
۱. علامه سيد محمد حسين طباطبايى،
۲. آيه الله سيد محمد هادى ميلانى،
۳. آيه الله سيد ابوالقاسم خويى،
۴. آيه الله ميرزا يوسف ايروانى،
۵. آيه الله امام زنجانى،
۶. آيه الله اعتماد رشتى- رحمه الله عليهم اجمعى