سیری در سیره ائمه اطهار

سیری در سیره ائمه اطهار0%

سیری در سیره ائمه اطهار نویسنده:
گروه: سایر کتابها

سیری در سیره ائمه اطهار

نویسنده: استاد مرتضی مطهری
گروه:

مشاهدات: 17330
دانلود: 2774

توضیحات:

سیری در سیره ائمه اطهار
جستجو درون كتاب
  • شروع
  • قبلی
  • 44 /
  • بعدی
  • پایان
  •  
  • دانلود HTML
  • دانلود Word
  • دانلود PDF
  • مشاهدات: 17330 / دانلود: 2774
اندازه اندازه اندازه
سیری در سیره ائمه اطهار

سیری در سیره ائمه اطهار

نویسنده:
فارسی

مسئله عمر حضرت حجت

بسیاری از افراد وقتی موضوع حضرت حجت پیش می‌آید ، می‌گویند : " آیا

یک بشر حدود هزار و دویست سال عمر بکند ؟ ! این بر خلاف قانون طبیعت

است " اینها خیال کرده‌اند که سایر اموری که در همین دنیا واقع شده

است ، با قوانین عادی طبیعت - یعنی آن قوانینی که علم امروز بشر

می‌شناسد - صد در صد سازگار است اصلا تمام تحولات بزرگی که در تاریخ

حیات و زندگی عموم موجودات زنده - از گیاه و حیوان - پیش آمده ، همه ،

تحولات غیر عادی است آیا اولین نطفه حیات که روی زمین بسته شده ،

مطابق اصول علوم زیستی است ؟ اولین بار که حیات در روی زمین پیدا شد با

کدام قانون طبیعی جور در می‌آید ؟ مطابق فرضیه‌های علمی ئی که امروز هست ،

از نظر علم امروز مسلم است که در حدود چهل میلیارد سال از عمر زمین

می‌گذرد در میلیاردها سال پیش ، این زمین ما یک کره گداخته بوده که

محال و ممتنع بوده است که جانداری بتواند روی آن زندگی کند طبق

تخمینهای علمی میلیاردها سال گذشته است تا اولین جاندار در روی زمین

پیدا شده است علم امروز هم می‌گوید جاندار همیشه از جاندار پیدا می‌شود

، و نمی‌تواند نشان بدهد که جانداری از غیر جاندار پیدا بشود علم هنوز

نتوانسته جواب بدهد که آن اولین جاندار که در روی زمین پیدا شد ، یعنی

آن اولین تحول بزرگ ، آن نطفه اول حیات که روی زمین بسته شد ، چگونه

بسته شد ؟

بعد می‌گویند : اولین نطفه حیات و اولین سلول که پیدا

صفحه267

می‌شود ، تکامل پیدا می‌کند ، به یک مرحله‌ای که می‌رسد دو شاخه می‌شود :

شاخه نباتی و شاخه حیوانی شاخه نباتی با یک مشخصاتی ، و شاخه حیوانی

بامشخصات دیگری ، که در بعضی قسمتها ضد یکدیگر و مکمل یکدیگرند ، و این

عجیب است : اگر گیاه نباشد حیوان نیست و اگر حیوان نباشد گیاه نیست ،

مخصوصا از جنبه گرفتن و پس دادن گازهایی که در فضا وجود دارد علم هنوز

نتوانسته این را بیان کند که این مرحله که باز یک تحول بزرگی در حیات و

زندگی پیدا می‌شود ، چگونه رخ می‌دهد ؟ چطور شد شاخه نبات پیدا شد ، چطور

شد شاخه حیوان پیدا شد ؟ و همچنین مراحل دیگر در پیدایش خود انسان ،

پیدایش موجودی با این قدرت ، با این عقل و فکر و اراده و اختیار مگر

هنوز علم توانسته این را توجیه بکند ؟ !

مگر خود وحی یک امر عادی است ؟ ! مگر خود وحی که یک بشری برسد به

حدی که دستور از ماوراء طبیعت بگیرد ، کمتر است از مسئله زنده بودن یک

نفر هزار و سیصد سال ؟ اصلا این یک امر عادی و طبیعی است ، یک چیزی

است که بشر ، اکنون دارد دنبالش می‌رود ، و شاید قانون طبیعی هم داشته

باشد بشرهای امروز دنبال این می‌روند که یک وسائلی درست کنند - با یک

دواهایی ، با یک فرمولهایی - که عمر بشر را افزایش دهند کسی نمی‌تواند

بگوید که قانون طبیعت این است که بشر ، صد سال یا صد و پنجاه سال یا

دویست سال و یا پانصد سال عمر کند درست است که سلولهای بدن انسان

یک دوره حیاتی دارد ، ولی این در شرایط محدود است شاید روزی کشفی

بشود که با یک وسیله بسیار کوچک عمر

صفحه268

بشر را تا پانصد سال یا بیشتر تطویل کنند این یک امری نیست که انسان

بخواهد در آن شک کند این عادی ترین مسائلی است که در دنیای حیات رخ

داده است .

همیشه خدای متعال نشان داده است که وقتی وضع دنیا به یک مراحلی می‌رسد

، مثل اینکه دستی از غیب بیرون می‌آید ، یک تحول ناگهانی رخ می‌دهد و یک

وضعی پیش می‌آید که با قانون طبیعت اصلا قابل پیش بینی نیست بنابراین

، این موضوع ، بحث ندارد که انسان بیاید درباره آن فکر کند یا العیاذ

بالله دچار شک و تردید شود دنیای دین برای همین است که چشم انسان را

باز کند و فکر انسان را از محدودیت جریانهای عادی خارج کند .

در آن دوره - که عرض کردم دوره تکامل علم و عقل و اخلاق و اجتماع است

- چه پیش می‌آید ؟ قسمتی را به عنوان نمونه عرض می‌کنم .

مشخصات دوره حضرت مهدی علیه السلام

به اتفاق علمای شیعه و اهل تسنن ، این جمله از پیغمبر اکرم متواتر است

.احدی در این جمله تردید ندارد که پیغمبر اکرم فرمود : « لو لم یبق من

الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یخرج رجل من ولدی » یعنی

اگر فرض کنیم از دنیا یک روز بیشتر باقی نمانده است ، خدا آن روز را

طولانی می‌کند تا مهدی از اولاد من ظهور بکند مقصود این است : این قضای

حتمی پروردگار است که اگر فرض کنیم از عمر دنیا یک روز بیشتر باقی

نمانده است ، این کار حتما باید عملی شود .

صفحه269

این روایتی است که اهل تشیع و اهل تسنن هر دو روایت کرده‌اند ، و در آن

تردیدی نیست .

بعضی از دوستان وقتی که می‌دیدند که این برادر ما از حجاز آقای شیخ خلیل

الرحمن( 1 ) همیشه صحبت انتظار ظهور حضرت حجت را می‌کند ، تعجب

می‌کردند که ایشان که اهل تشیع نیستند ، چطور انتظار ظهور حضرت حجت را

دارند واقعا ایشان انتظار ظهور حضرت حجت را دارند اغلب ما شاید

روی عادت و منطقه جغرافیائی می‌گوئیم ، و ایشان روی اعتقاد و ایمان

می‌گویند گفتم : این مطلبی است که شیعه و سنی ندارد ، اهل تسنن هم این

سخن را زیاد می‌گویند .

حال ببینید پیغمبر چگونه آن روز را روشن و دوره کمال بشریت می‌بیند .

فرمود : « المهدی یبعث فی امتی علی اختلاف من الناس و الزلازل » مهدی

( ع ) در یک شرایطی می‌آید که اختلاف در میان بشر شدید وزلزله ها بر قرار

است ( مقصود زلزله‌های ناشی از مواد زیر زمین نیست ) اصلا زمین به دست

بشر دارد تکان می‌خورد و خطر ، بشریت را تهدید می‌کند که زمین نیست و

نابود شود « فیملا الارض قسطا و عدلا کما ملت ظلما و جورا » بعد از

آنکه پیمانه ظلم و جور پرشد ، دنیا را پر از عدل و داد می‌کند « یرضی

عنه ساکن السماء و ساکن الارض » از او ، هم خدای آسمان راضی است و هم

خلق خدای آسمان و مردم روی زمین می‌گویند : الحمدالله که شر این ظلمها

از سر ما کوتاه شد بعد فرمود : « یقسم المال صحاحا » ثروت را به طور

صحیح تقسیم می‌کند گفتند : یا رسول الله یعنی چه به طور صحیح ؟ فرمود :

عادلانه و

پاورقی

. 1 [ از قاریان قرآن که حسینیه ارشاد از او دعوت به عمل آورده بود ] .

صفحه270

بالسویه تقسیم می‌کند « و یملا الله قلوب امة محمد غنی و یسعهم عدلة »

(1) خداوند دل امت اسلام را مملو از غنا می‌کند یعنی خیال نکن غنا و

ثروت تنها همان ثروت مادی است ، دلها غنی می‌شود ، فقرها و نیازها و

حقارتها و بیچارگیها و کینه‌ها و حسادتها ، همه از دلها بیرون کشیده می‌شود .

امیرالمؤمنین علی علیه السلام در نهج البلاغه می‌فرماید : « حتی تقوم

الحرب بکم علی ساق ، بادیا نواجذها ، مملوءش اخلافها ، حلوا رضاعها ،

علقما عاقبتها » پیش بینی می‌کند که قبل از ظهور حضرت مهدی ، آشوب

عجیب و جنگهای بسیار مهیب و خطرناکی در دنیا هست می‌فرماید : جنگ

روی پای خودش می‌ایستد ، دندانهای خودش را نشان می‌دهد مثل یک درنده‌ای

که دندان نشان می‌دهد ، شیر پستان خودش را نشان می‌دهد ، یعنی آن ستیزه

جویا و آتش افروزان جنگ ، نگاه می‌کنند می‌بینند این پستان جنگ خوب شیر

می‌دهد یعنی به نفعشان کار می‌کند ، اما نمی‌دانند که عاقبت این جنگ به

ضرر خودشان است ، « حلوا رضاعها » دوشیدنش خیلی شیرین است اما « علقما

عاقبتها » اما عاقبتش فوق العاده تلخ است « الا و فی غد و سیأتی غد

بما لا تعرفون » بدانید که فردا دنیا آبستن چیزهایی است که هیچ پیش بینی

نمی‌کنید ، نمی‌شناسید و آگاه نیستید ، ولی بدانید هست و فردا با خود

خواهد آورد « یاخذ الوالی من غیرها عمالها علی مساوی اعمالها » اول

کاری که آن والی الهی می‌کند این است که عمال و حکام را یک یک می‌گیرد ،

اعوان خودش را اصلاح می‌کند ، دنیا اصلاح می‌شود « و تخرج له الارض افالیذ

کبدها » زمین پاره های جگر خودش را بیرون می‌دهد ،

پاورقی

. 1 اعلام الوری ، ص 401

صفحه271

یعنی زمین هر موهبتی که در خودش دارد از هر معدنی ، و هر استعدادی که

شما تصور بکنید ، همه را بیرون می‌دهد ، هر چه تا امروز مضایقه کرده بیرون

می‌دهد « و تلقی الیه سلما مقالیدها » زمین می‌آید مثل یک غلام در حالی

که تسلیم است کلیدهای خودش را در اختیار او قرار می‌دهد ( اینها همه

تعبیر و بیان است ) یعنی دیگر سری در طبیعت باقی نمی‌ماند مگر اینکه به

دست او کشف می‌شود ، مجهولی در طبیعت باقی نمی‌ماند مگر اینکه در آن

دوره مکشوف می‌گردد « فیریکم کیف عدل السیرش » آنوقت او به شما

نشان خواهد داد که عدالت واقعی یعنی چه ، نشان خواهد داد که اینهمه که

دم از اعلامیه حقوق بشر و آزادی می‌زدند همه‌اش دروغ بود ، اینهمه که دم

ازصلح می‌زدند همه‌اش دروغ و نفاق و " جو فروشی و گندم نمائی " بود .

²و یحیی میت الکتاب و السنة ». قوانین کتاب و سنت را که متروک مانده

و به حسب ظاهر مرده و از میان رفته است ، زنده خواهد کرد. و نیز فرمود:

« اذا قام القائم حکم بالعدل » .

هر یک از ائمه ما یک لقبی دارد ، مثلا امیرالمؤمنین : علی المرتضی ،

امام الحسن المجتبی ، امام حسین : سیدالشهداء و ائمه دیگر : السجاد ،

الباقر ، الصادق ، الکاظم ، الرضا ، التقی ، النقی ، الزکی العسکری .

حضرت یک لقبی دارد مخصوص به خود ، لقبی که از مفهوم قیام گرفته شده

است ، آنکه در جهان قیام می‌کند : القائم اصلا ما حضرت مهدی را به قیام

و عدالت می‌شناسیم هر امامی به یک صفت شناخته می‌شود این امام به

قیام و عدالت شناخته می‌شود .

« و ارتفع فی ایامه الجور ». جور و ظلمی دیگر در کار نیست .« و امنت»

صفحه272

« به السبل » همه راهها ، راههای زمینی ، دریایی و هوایی امن می‌شود ، چون

منشاء این نا امنیها ناراحتی‌ها و بی عدالتی‌هاست وقتی که عدالت بر

قرار بشود ، [ از آنجا که ] فطرت بشر فطرت عدالت است ، دلیل ندارد که

نا امنی وجود داشته باشد « و اخرجت الارض برکاتها » و زمین تمام

برکات خودش را بیرون می‌آورد « و لا یجد الرجل منکم یؤمئذ موضعا لصدقته

و لا بره . و هو قوله تعالی : و العاقبة للمتقین » آیا می‌دانید

ناراحتی مردم آنوقت چیست ؟ ناراحتی مردم فقط این است که اگر بخواهند

یک صدقه‌ای بدهند و یک کمکی به کسی بکنند ، یک نفر [ مستحق ] پیدا

نمی‌کنند ، یک فقیر در روی زمین پیدا نخواهد شد راجع به " توحید الهی

" می‌فرماید : « حتی یؤحدوا الله و لا یشرک به شیئا » و راجع به "

امنیت " می‌فرماید : « و تخرج العجوزش الضعیفة من المشرق ترید المغرب لا

یؤذیها احد »( 1 ) . یک پیر زن ناتوان ، از مشرق تا مغرب دنیا را

مسافرت می‌کند بدون کوچکترین آزار و اذیتی زیاد است : آنچه از عدالت

گفته شده است ، از صلح و صفا به معنی واقعی گفته شده است ، از آزادی و

امنیت کامل گفته شده است ، از ثروت و برکت فراوان گفته شده است ، از

تقسیم عادلانه ثروت گفته شده است ، از فراوانی وسائل - وسائل دامداری و

غیره - از میوه و گوسفند گفته شده است ، از نبودن مفاسد گفته شده است

که دیگر شرب خمری وجود نخواهد داشت ، دیگر زنائی وجود نخواهد داشت ،

دیگر بشر تنفر دارد از دروغ گفتن ، تنفر دارد از غیبت کردن ، تنفر دارد

از تهمت زدن ، تنفر دارد از ظلم کردن اینها بر اساس چه فلسفه‌ای است

؟ همان که عرض کردم : اسلام می‌گوید عاقبت بشر عدالت است ، اما

پاورقی

. 1 نهج البلاغه ، خطبه 138

صفحه273

نمی‌گوید آن عدالتی که در عاقبت می‌آید فقط این است که فکر بشر به اینجا

منتهی می‌شود که منفعت من در این است که منافع دیگران را حفظ کنم ، نه ،

[ در آن زمان ] عدالت برای بشر محبوب و مثل یک معبود است ، یعنی

روحش رقاء پیدا می‌کند ، تربیتش کامل می‌شود ، و این نمی‌شود جز اینکه یک

حکومت عادل جهانی بر مبنای ایمان ، خدا پرستی و خداشناسی و بر مبنای

حکومت قرآن به وجود آید ، و ما مسلمین خوشوقتیم که بر خلاف اینهمه

بدبینی‌هایی که در دنیای غرب برای بشریت به وجود آمده به آینده بشریت

خوشبین هستیم همین راسل در کتاب " امیدهای نو " می‌گوید : امروز دیگر

غالب دانشمندان امیدشان را از بشریت قطع کرده و معتقدند که علم به جایی

رسیده است که عن قریب بشر به دست علم نابود خواهد شد می‌گوید : یکی

از این افراد اینشتین است ، و او می‌گوید اینشتین معتقد است که بشر با

گور ی که به دست خودش کنده است ، یک گام بیشتر فاصله ندارد ، بشر به

مرحله‌ای رسیده است که فشار دادن چند دگمه همان و زمین ما کن فیکون شدن

همان و واقعا هم اگر ما معتقد به خدا و دست غیبی نباشیم ، اگر آن

اطمینانی که قرآن به آینده بشریت می‌دهد ما را مطمئن نکرده باشد ، یعنی

اگر ما همین ظواهر دنیای امروز را ببینیم ، حق با اینهاست روزی نیست

که وسائل مخرب به صورت نیرومندتر ، مهیب تر و وحشتناکتر پیدا نشود .

از حدود بیست سال پیش ، از وقتی که بمب اتمی در هیروشیما افتاد تا

امروز نگاه کنید ببینید قدرت تخریبی صنعتی بشر چند برابر شده است ؟

رسیده به مرحله‌ای که می‌گویند دنیای امروز دیگر غالب و مغلوب ندارد ،

اگر جنگ سوم جهانی پیش بیاید ، صحبت این نیست

صفحه274

که آیا آمریکا غالب است یا شوروی ، یا چین اگر جنگ سومی پیش بیاید

آنکه مغلوب است زمین و بشریت است ، و آنکه غالب است هیچ است اما

ما می‌گوئیم : برای بشر و برای زمین ، از این پرتگاهها باز هم پیدا شده

است ، دست الهی بالای همه دستهاست : « و کنتم علی شفا حفرش من النار

فانقذکم منها( 1 ) به ما گفته‌اند : « افضل الاعمال انتظار الفرج »

(2) این خوش بینی و انتظار فرج کلی فضیلتش از همه اعمال بیشتر است .

چرا ؟ برای اینکه این یک ایمانی است در سطح بسیار عالی .

خدایا ما را از منتظران واقعی فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه

بگردان .

خدایا به ما آن شایستگی راعنایت کن که دولت بر حق او را ادراک کنیم.

« اللهم انا نرغب الیک فی دولة کریمة ، تعز بها الاسلام و اهله و تذل

بها النفاق و اهله ، و تجعلنا فیها من الدعاش الی طاعتک و القادش الی

سبیلک » .

و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین .

پاورقی

. 1 سوره آل عمران ، آیه 103

. 2 بحارالانوار ، ج 52 ص 122

صفحه275

2. مهدی موعود

توضیحات

صفحه277

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین ، باری الخلائق اجمعین ، والصلوش والسلام علی

عبدالله و رسوله و حبیبه و صفیه و حافظ سرش و مبلغ رسالاته سیدنا و نبینا

و مولانا ابی القاسم محمد ( صلی الله علیه و آله ) و آله الطیبین الطاهرین

المعصومین اعوذ بالله من الشیطان الرجیم :

« وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض

کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و

لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا »( 1 ) .

به دنبال بحثی که در هفته گذشته در همین جلسه محترم صورت گرفته تحت

عنوان " عدل کلی " به مناسبت میلاد مسعود

پاورقی

. 1 سوره نور ، آیه 55

صفحه278

وجود مقدس حجة ابن الحسن عجل الله تعالی فرجه ، این جلسه را هم به بحثی

که مربوط به وجود مقدس ایشان است اختصاص می‌دهیم و بحث ما بیشتر جنبه

تاریخی دارد ، یعنی امشب می‌خواهم قسمتی از مطالبی را که از مسلمات

تاریخ اسلام در زمینه مهدی موعود است به عرض شما برسانم .

بعضی از افراد که اطلاعی در این زمینه ندارند - مخصوصا اشخاصی که

اعتقادی به اصول و مبانی مذهبی تشیع ندارند و برخی از سخنان را در بعضی

از کتابهای خوانده‌اند خیال می‌کنند که سابقه اعتقاد به مهدویت ، فقط مثلا

از نیمه قرن سوم هجری که دوران ولادت حضرت حجت است پیدا شده است .

می‌خواهم عرض کنم که اساسا این موضوع اعم از اینکه کاملا به صورت مشخص

بیان شده باشد یا به صورت کلی و اجمالی و اشاره ، از کجا شروع شده است

و چگونه است .

مهدویت در قرآن و احادیث نبوی

اولا : در قرآن کریم این مطلب به صورت یک نوید کلی در کمال صراحت

هست ، یعنی هر کسی که قرآن کریم را مطالعه کند می‌بینید قرآن کریم آن

نتیجه را که بر وجود مقدس حضرت حجت مترتب می‌شود ، در آیات زیادی به

عنوان یک امری که به طور قطع در آینده صورت خواهد گرفت ذکر می‌کند از

آن جمله است این آیه : « و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض

یرثها عبادی الصالحون »( 1 ) خدا

پاورقی

. 1 سوره انبیاء ، آیه 105

صفحه279

در قرآن می‌گوید که ما در گذشته ، بعد از " ذکر " - که گفته‌اند یعنی بعد

از آنکه در تورات نوشتیم - در زبورهم این مطلب را اعلام کردیم ، و ما

اعلام کردیم ، پس شدنی است که :« ان الارض یرثها عبادی الصالحون » (1) .

صحبت منطقه و محل و شهر نیست ، اصلا فکر آنقدر بزرگ و وسیع است که سخن

از تمام زمین است : زمین برای همیشه در اختیار زورمندان و ستمکاران و

جباران نمی‌ماند ، این یک امر موقت است ، دولت صالحان که بر تمام زمین

حکومت کند در آینده وجود خواهد داشت. در مفهوم این آیه کوچکترین تردیدی

نیست .

همچنین راجع به اینکه دین مقدس اسلام دین عمومی بشر خواهد شد و تمام

ادیان دیگر در مقابل این دین از بین خواهند رفت و تحت الشعاع قرار

خواهند گرفت ، در قرآن کریم هست ، که این یکی دیگر از آثار و نتایج

وجود مقدس مهدی موعود است: « هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق

لیظهره علی الذین کله و لو کره المشرکون » ( 1 ) این دین را به وسیله

این پیامبر فرستاد برای اینکه در نهایت امر آن را بر تمام دینهای عالم

پیروز گرداند ، یعنی همه مردم دنیا تابع این دین بشوند ، و آیات دیگری .

چون بحثم درباره آیات قرآن نیست به اشاره قناعت می‌کنم .

از آیات قرآن که بگذریم مسئله احادیث نبوی است آیا پیغمبر اکرم در

این زمینه چه مطالبی فرموده است ؟ آیا فرموده است یا نفرموده است ؟

اگر روایات مربوط به مهدی موعود انحصارا روایات شیعه می‌بود ، برای

شکاکان جای اعتراض بود که : اگر مسئله مهدی موعود یک مسئله واقعی است

، باید پیغمبر اکرم گفته باشد و اگر

پاورقی

. 1 سوره فتح ، آیه 28

صفحه280

پیغمبر اکرم گفته بود باید سایر فرق اسلامی هم روایت کرده باشند و تنها

شما شیعیان روایت نکرده باشید جوابش خیلی واضح است : اتفاقا روایات

باب مهدی موعود را تنها شیعیان روایت نکرده‌اند ، روایاتی که اهل تسنن

در این زمینه دارند ، از روایات شیعه اگر بیشتر نباشد کمتر نیست .

کتابهایی را که در این زمینه نوشته شده است مطالعه بکنید می‌بینید همین

طور است در همین سالهایی که ما در قم بودیم ، دو کتاب در این زمینه

تألیف شد یکی را مرحوم آیة الله صدر ( اعلی الله مقامه ) البته به

زبان عربی نوشته‌اند به نام " المهدی " و خیال می‌کنم چاپ هم شده باشد .

در آن کتاب ، ایشان هر چه روایت نقل کرده‌اند ، همه ، روایات اهل تسنن

است وقتی انسان مطالعه می‌کند می‌بیند که مسئله مهدی موعود در روایات

اهل تسنن از روایات شیعه بیشتر هست و کمتر نیست کتاب دیگری که

خوشبختانه به زبان فارسی است ، به امر مرحوم آیة الله آقای بروجردی تهیه

شده به نام " منتخب الاثر " ، که یکی از فضلای حوزه علمیه قم که الان هم

در قم هستند به نام آقای آقا میرزا لطف الله صافی از فضلای مبرز قم (

گلپایگانی ) تحت رهنمایی مرحوم آیة الله بروجردی [ این کتاب را تألیف

کردند ] ، یعنی ایشان دستور کلی این کتاب را دادند و طرح و شکل و رسم

کتاب را تعیین کردند و بعد این مرد فاضل رفت دنبالش و این کتاب را

نوشت این کتاب را هم مطالعه کنید می‌بینید روایات زیادی در این زمینه

هست بالاخص از اهل تسنن ، به مضامین و تعبیرات مختلف باز من به جنبه

روایتی این بحث کار ندارم ، همین طوری که به جنبه آیاتش کار زیادی

ندارم ، من از یک جنبه دیگری می‌خواهم مسئله موعود اسلام را بحث بکنم و

صفحه281

آن اینکه : این مسئله روی تاریخ اسلام چه اثری گذاشته است ؟ وقتی که ما

تاریخ اسلام را مطالعه می‌کنیم ، می‌بینیم گذشته از روایاتی که در این زمینه

از پیغمبر اکرم یا امیرالمؤمنین وارد شده است ، اساسا از همان نیمه دوم

قرن اول ، اخبار مربوط به مهدی موعود منشأ حوادثی در تاریخ اسلام شده است

. چون چنین نویدی و چنین گفته‌ای در کلمات پیغمبر اکرم بوده است احیانا

از آن ، سؤ استفاده‌هایی شده است ، و این خود دلیل بر این است که چنین

خبری در میان مسلمین از زبان پیغمبرشان پخش و منتشر بوده است ، و اگر

نبود ، آن سؤ استفاده‌ها نمی‌شد .

بیان علی علیه السلام

قبل از اینکه اولین حادثه تاریخی در این زمینه را عرض بکنم ، جمله‌هایی

از امیرالمؤمنین علی علیه السلام را - که در نهج البلاغه است و من از

مرحوم آیة الله العظمی بروجردی شنیدم که این جمله‌ها متواتر است یعنی

تنها در نهج البلاغه نیست و سندهای متواتر دارد - نقل می‌کنم .

امیرالمؤمنین در آن مصاحبه‌ای که با کمیل بن زیاد نخعی کرده است [

مطالبی در این باب بیان نموده است ] که کمیل می‌گوید شبی بود ، علی ( ع

) دست مرا گرفت ، ( ظاهرا در کوفه بوده است ) مرا با خودش برد به

صحرا ، « فلما اصحر تنفس الصعداء » ( 1 ) به صحرا که رسیدیم یک نفس

خیلی عمیقی ، یک آهی از آن بن دل بر کشید و

پاورقی

. 1 نهج البلاغه ، حکمت 147

صفحه282

آنگاه درد دلهایش را شروع کرد ، آن تقسیم بندی معروف : « الناس ثلاثه »

( 1 ) مردم سه دسته هستند : عالم ربانی ، متعلمین ، و مردمان همج رعاع ،

و بعد شکایت از اینکه کمیل ! من آدم لایق پیدا نمی‌کنم که آنچه را می‌دانم

به او بگویم یک افرادی آدمهای خوبی هستند ولی احمقند ، یک عده‌ای

افراد زیرکی هستند ولی دیانت ندارند و دین را وسیله دنیا داری قرار

می‌دهند مردم را تقسیم بندی کرد و همه شکایت از تنهایی خود : کمیل ! من

احساس تنهایی می‌کنم ، من تنهایم ، ندارم آدم قابل و لایق که اسراری را که

در دل دارم به او بگویم در آخر یکمرتبه می‌گوید : بله ، البته زمین

هیچگاه خالی نمی‌ماند: « اللهم بلی ! لا تخلو الارض من قائم لله بحجة ،

اما ظاهرا مشهورا ، و اما خائفا مغمورا ، لئلا تبطل حجج الله و بیناته .

یحفظ الله بهم حججه و بیناته ، حتی یودعوها نظراءهم ، و یزرعوها فی قلوب

اشباههم » فرمود : بله ، در عین حال هیچوقت زمین از حجت خدا خالی

نمی‌ماند ، یا حجت ظاهر آشکار و یا حجتی که از چشمها پنهان و غایب است.

قیام مختار و اعتقاد به مهدویت

اولین باری که اثر اعتقاد مهدویت را در تاریخ اسلام می‌بینیم که ظهور

می‌کند ، در جریان انتقام مختار از قتله امام حسین علیه السلام است جای

تردید نیست که مختار مرد بسیار سیاستمداری بوده و روشش هم بیش از آنکه

روش یک مرد دینی و مذهبی باشد روش یک مرد سیاسی بوده است البته

نمی‌خواهم

پاورقی

.1 الناس ثلاثة : فعالم ربانی ، و متعلم علی سبیل نجاش ، و همج رعاع.

صفحه283

بگویم مختار آدم بدی بوده یا آدم خوبی بوده است ، کار به آن جهت ندارم

. مختار می‌دانست که ولو اینکه موضوع ، موضوع انتقام گرفتن از مردم قتله

سیدالشهداء است و این زمینه ، زمینه بسیار عالی ئی است اما مردم تحت

رهبری او حاضر به این کار نیستند شاید ( بنابر روایتی ) با حضرت امام

زین العابدین هم تماس گرفت و ایشان قبول نکردند مسئله مهدی موعود را

که پیغمبر اکرم خبر داده بود مطرح کرد به نام محمد ابن حنفیه پسر

امیرالمؤمنین و برادر سید الشهداء ، چون اسمش محمد بود ، زیرا در

روایات نبوی آمده است " اسمه اسمی " نام او نام من است گفت :

ایها الناس ! من نایب مهدی زمانم ، آن مهدی ئی که پیغمبر خبر داده است

.( 1 ) مختار مدتی به نام نیابت از مهدی زمان ، بازی سیاسی خودش را

انجام داد حال آیا محمد ابن حنفیه واقعا خودش هم قبول می‌کرد که من

مهدی موعود هستم ؟ بعضی می‌گویند قبول می‌کرد برای اینکه بتوانند انتقام را

بکشند ، ولی این البته ثابت نیست در اینکه مختار محمد ابن حنفیه را

به عنوان مهدی موعود معرفی می‌کرد شکی نیست ، و بعدها از همین جا مذهب

کیسانیه پدید آمد محمد ابن حنفیه هم که مرد گفتند مهدی موعود که

نمی‌میرد مگر اینکه زمین را پر از عدل و داد کند ، پس محمد ابن حنفیه

نمرده است ، در کوه رضوی غایب شده است .

پاورقی

. 1 این را هم توجه داشته باشید : از صدر اسلام ، زمان ظهور مهدی ( ع )

هیچوقت مشخص نشده است البته یک خواصی می‌دانستند پسر کی پسر کی پسر

کی ، ولی در روایاتی که پیغمبر همینقدر فرمود : " مهدی ازاولاد من حتما

باید ظهور کند " چیزی که تاریخ آن را نیز مشخص نماید وجود نداشت .

صفحه284

سخن زهری

جریانهای دیگری باز در تاریخ اسلام هست ابوالفرج اصفهانی که خودش

اموی الاصل و یک مورخ است و شیعه هم نیست ، در " مقاتل الطالبین "

می‌نویسد که وقتی خبر شهادت زید بن علی بن الحسین( 1 ) به زهری( 2 )

رسید گفت : " چرا اینقدر این اهل بیت عجله می‌کنند ؟ ! روزی خواهد رسید

که مهدی از ، آنها ظهور کند " معلوم می‌شود مسئله مهدی موعود از اولاد

پیغمبر ، آنچنان قطعی و مسلم بوده است که وقتی خبر شهادت زید را به

زهری می‌دهند زهری فورا ذهنش به این سو می‌رود که زید قیام کرده است ، و

می‌گوید : " این اولاد پیغمبر چرا عجله می‌کنند ؟ ! چرا زود قیام می‌کنند ؟

! اینها نباید حالا قیام بکنند ، قیام اینها مال مهدی موعودشان است " .

من

پاورقی

. 1 می‌دانید که حضرت امام زین العابدین پسری دارند به نام " زید " .

زید قیام کرد و شهید شد راجع به زید که چگونه آدمی بوده است ، آدم

خوبی بوده یا آدم خوبی نبوده حرفهایی هست ولی مطابق آنچه که از روایات

شیعه استفاده می‌شود ائمه ما زید را تجلیل کرده‌اند در روایت " کافی "

آمده است که امام صادق فرمود : " به خدا قسم زید شهید از دنیا رفت "

. این زید همان کسی است که زیدیها یعنی شیعیان زیدی که الان در یمن هستند

، همه یا بیشترشان او را بعد از امام زین العابدین امام می‌دانند خودش

به هر حال مرد خوبی بوده است ، مرد زاهد و متقی‌یی بوده است مطابق

روایات ما قیام او ، قیام امر به معروف و نهی از منکر بوده است نه

قیام ادعای امامت بنابراین زید از نظر ما مرد شریف و صالحی است .

. 2 زهری از اهل تسنن است زهری و شعبی دو نفر از تابعین‌اند ، یعنی

کسانی هستند که اصحاب پیغمبر را درک کرده‌اند نه خود پیغمبر را ، و

اینها از مشایخ و علمای بزرگ عصر خودشان هستند .