حجاب مایه ی مصونیّت و امنیّت زن
حجاب باعث می شود زن از تعرّضات مردان هوسران مصون بماند و مایه ی امنیّت زن در جامعه است. زنان و دخترانی که در جامعه خودآرایی، خودنمایی، جلوه فروشی و طنّازی میکنند، در معرض برخوردهای زشت مردان هوسران قرار می گیرند. از متلک گفتن ها و رفتارهای زشت و مزاحمت های خیابانی گرفته تا رفتارهای خیلی خشن، همچون ربوده شدن و تجاوز به عنف. حجاب محدودیّتی برای مردان هوسران و مصونیّتی برای زنان پاکدامن است.
اگر بخواهیم در جامعه، زن در امنیّت و آسایش و آرامش باشد و از تعرّض مردان هوسباز و شهوتران مصون بماند، لازمه اش این است که پوشش او به گونه ای باشد که راه این طمع را بر مردهای کذایی ببندد و به ذهن کسی خطور هم نکند که می تواند او را بازیچه ی هوس های خود قرار دهد اشخاص همه ی حرف هایشان را با زبان نمی زنند. خیلی از حرف ها را با حرکات، حالات، و طرز لباس پوشیدن می زنند. زنی که خود را آرایش کرده و لباس محرّکی پوشیده است و حرکت های جلفی از خود نشان می دهد، با این طرز لباس پوشیدن و رفتار کردنش حرف می زند و به مردان هوسران می گوید من عروسکم، بیایید با من بازی کنید. بیایید خواسته های شهوانی خود را با من ارضاء کنید. من انسان اندیشمند و ارزشمندی نیستم، یک ابزار ارضاء شهوتم.
لباس، پوشش و رفتار زن باید به گونه ای باشد که به مردان هوسباز بفهماند که من اهلش نیستم و به شما اجازه نمی دهم مرا بازیچه ی
هوسرانی های خود کنید. حجاب چنین پیامی دارد و زن را در امنیّت قرار می دهد.
حجاب عامل استحکام خانواده
حجاب، باعث تحکیم پیوند خانوادگی و استحکام خانواده هاست. مردی که بیرون از خانه دائماً در معرض جلوه های زن هایی جز همسر خود است و با تحریک های جنسی گوناگون مواجه می شود، کم کم از همسر خود دلسرد می گردد و در نتیجه، محیط خانواده انسجام خود را از دست می دهد و سست و چه بسا متلاشی می شود، چرا که همسر او حدّ معینّی از زیبایی دارد و همه ی جذابیّت ها و زیبایی های ظاهری زنان خود آرا و جلوه فروشی را که در جامعه می بیند، ندارد. اگر بخواهیم بنیاد خانواده مستحکم باشد، باید مرد از معرض چنین جلوه هایی مصون بماند و برای این منظور، زنان باید پوشیده و موقر در جامعه ظاهر شوند. این به سود خود زن هم هست. چون زنی که در بیرون از خانه خودنمایی میکند، چه بسا خود نیز شوهری دارد. به زنی که خود را بزک میکند و در جامعه حاضر می شود باید گفت چه بسا زن دیگری نیز این گونه خود را بیاراید و در برابر شوهرت ظاهر شود و دل شوهر تو را برُباید و کم کم محیط خانواده ات سرد و متلاشی شود. آیا این به سود توست؟ همین بلایی که تو داری سر دیگران می آوری، دیگران هم می توانند سر تو بیاورند.
پس اگر بخواهیم بنیاد خانواده محکم و محیط خانه گرم و صمیمی باشد و دلبستگی مرد به زنش کم نشود و توجّه بیشتری به همسرش داشته باشد، باید زن ها وقتی به جامعه می آیند، پوشش و وقار کافی داشته باشند.
حجاب این امکان را فراهم میکند که مرد از یک سو توجّه بیشتری به خانواده اش داشته باشد و از سوی دیگر فراغت خاطر بیشتری برای اندیشیدن درباره ی خدا و حقایق معنوی و متعالی پیدا کند. پس، از این جهت هم می توان حجاب را یک امر ضروری و منطقی تلقّی کرد.
حجاب باعث بقای انگیزه ی ازدواج
حجاب باعث حفظ انگیزه ی ازدواج و تن دادن مرد به مسوولیّت ها و دشواری های تشکیل و اداره ی خانواده است. یکی از معضلاتی که امروز در جامعه داریم این است که مردها تن به ازدواج نمی دهند؛ چون تأمین هزینه ی اداره ی زندگی و مسوولیّت های دشوار اداره ی خانواده، کار سنگینی است. وقتی زنان خود را آرایش میکنند و در جامعه عرضه می نمایند و به آسانی خود را در دسترس مردان قرار می دهند، مرد برای چه به مسوولیّت های سخت و دشوار اداره ی خانواده تن بدهد؟ بازار آزاد لذّت جویی های جنسی، خواسته های او را تأمین میکند، بدون اینکه آن دردسرها و هزینه ها و مشکلات را داشته باشد. لذا، اگر بخواهیم انگیزه ی تشکیل خانواده باقی بماند، باید راه کاموری های جنسی به شکل غیراخلاقی در جامعه بسته باشد و بازار آزاد لذّت جویی های جنسی، تعطیل شود.
دخترهایی که خود را بزک می کنند و در دانشگاه، خیابان، پارک، پارتی و هر جای دیگر ظاهر می شوند، نمی دانند چه بلایی به سر خود می آورند و چگونه شانس ازدواج را از خود سلب میکنند. لذا اگر بخواهیم انگیزه ی ازدواج باقی بماند، زن به هنگام حضور در جامعه، باید پوشیدگی، وقار، متانت و سنگینی خود را حفظ کند؛ تا تنها راه تأمین این نیاز حیاتی برای مرد، تشکیل خانواده باشد.
حجاب زن مایه ی آرامش روحی مرد
حجاب باعث آرامش روانی و نبودن هیجانات و فشارهای عصبی و روانی ناشی از تحریکات جنسی دمادم مردان توسط زن های بی حجاب و خودآراست. زن هایی که بزک کرده، بی حجاب، جلف و جلوه فروش در جامعه حضور پیدا میکنند، خدا می داند به سر مردها چه می آورند. بعضی از این خانم ها می گویند ما این طور راحت تریم. دوست داریم این طور لباس بپوشیم و آرایش کنیم. مگر خدا انسان را آزاد نیافریده است؟ پس چرا آزادی ما را مراعات نمی کنید و می خواهید ما را مجبور کنید حجاب داشته باشیم؟
این خانمها باید توجّه کنند که اوّلاً دو نوع آزادی وجود دارد. آزادی تکوینی، که در مقابل جبر و به معنای قدرت بر انجام و ترک کاری است؛ و آزادی تشریعی یا قانونی، که به مفهوم جایز و درست بودن انجام یا ترک کاری از نظر مقرّرات الهی یا قوانین بشری است. آزادی تکوینی و قدرت انجام کاری، به هیچ وجه دلیل درستی آن کار و مجوّز انجام آن نیست. اساساً آنچه را قوانین ممنوع اعلام میکنند کارهایی است که امکان و قدرت انجام آنها وجود دارد؛ و الا ممنوع کردن کاری که اشخاص امکان و قدرت انجام آن را ندارند، بی معناست. پس آزادی تکوینی نمی تواند دلیل آزادی از نظر قانون، و در نظامهای الهی، آزادی از نظر احکام شرع باشد. همه ی قوانین و شرایع، کارهای قابل انجام را به کارهای درست و نادرست تقسیم میکنند و تنها در کارهایی که درست می دانند، به اشخاص آزادی می دهند. هیچ انسان عاقل و هیچ جامعه ی متمدّنی به آزادی نامحدود اشخاص در هرچه قدرت انجام آن را دارند، قائل نیست. مثلا آزادی قتل یا تعرّض به اموال و نوامیس دیگران را به صِرف قابل انجام بودن آن، هیچ کس مجاز نمی شمارد وهیچ قانون بشری یا الهی، در ارتکاب آن برای اشخاص آزادی قائل نیست.
در فرهنگ غربی و لیبرالی هم، مرز آزادی های هر کس تا جایی است که حوزه ی حقوق دیگران آغاز می شود و کسی حق ندارد به بهانه ی اینکه آزاد است، به حقوق دیگران تعرض کند. در فرهنگ الهی، حرف، خیلی بالاتر است. در فرهنگ اسلامی آزادی برای آسیب رساندن به خویشتن هم وجود ندارد. مثلاً کسی حق ندارد خودکشی کند، خود را معتاد کند، چشم خود را کور کند، استعدادهای خود را نابود کند و یا روح خود را آلوده سازد.
خودنمایی و خودآرایی، هم به دیگران لطمه وارد میکند و هم مایه ی انحطاط و ابتذال و موجب آلودگی روح و جان و سبب دشواریها و باعث هزینه های زائد برای خود زن فاقد حجاب است.
خانم محترمی که می گویی من این طور راحت ترم و بیشتر خوشم می آید! آیا می دانی وقتی با این حالت از کنار پسرهای جوان رد می شوی، چه بلایی به سر آنها می آوری و با تحریک غریزه ی جنسی، چگونه آنان را تحت فشارهای عصبی و روانی قرار می دهی؟ حتّی بر مبنای فرهنگ لیبرال غربی هم تو حق نداری به عنوان اینکه من آزادم و این طور بیشتر خوشم می آید؛ دیگران را مورد آسیب قرار دهی.
بر اساس تحقیقات روانشناسان، از نظر جنسی، مردان، بیشتر، از راه نگاه و به صورت بصری تحریک می شوند و زنان از راه لمس و تماس. عمده ی تحریک مرد از راه نگاه است و زنی که خود را آرایش کرده و جذابیّت های جنسی خود را در جامعه عرضه میکند، نمی داند چه بلایی به سر مردها می آورد، چه فشار روحی و عصبی به آنها وارد می کند و تا چه حد آنان را می آزارد. این کار یک نوع آزار و شکنجه دادن آنهاست.
خانم محترم! وقتی خود را عرضه میکنی، او را تحریک میکنی و از درون به او فشار وارد می سازی. تو حق نداری به این عنوان که من دلم می خواهد آزاد باشم، به هر شکلی در جامعه ظاهر شوی. برخی از این خانم ها در جواب می گویند: اگر مردها اذیّت می شوند نگاه نکنند. به اینها باید گفت پس قاچاق فروش و تریاک فروش هم بگوید من می فروشم، مردم نخرند. من این طور راحت ترم که تریاک بفروشم. بر این اساس تریاک فروش ها در جامعه باید آزاد باشند؟ آیا این حرف، درست و منطقی است؟
آزادیی که فرهنگ لیبرالی غرب برای زن قائل است، در واقع آزادی زن برای تبدیل کردن خود به ابزار تحریک جنسی مردان و برای آلوده ساختن خویش به هرزگی و بی بندوباری است. مدرنیسم غربی حجاب را از سر و پیکر زن برداشت و بر عقل و دل او نهاد. به بیان دیگر، آنچه فرهنگ غربی در پی آن است، آزادی زن نیست؛ بلکه آزادی مردان هرزه و هوسباز برای بازیچه ی شهوترانی قراردادن زن است. اگر براستی خواهان و طرفدار آزادی زن اند، چرا در جوامع غربی زنان را در باحجاب بودن آزاد نمی گذارند و با انواع فشارها و محرومیّت های قانونی و اجتماعی، آنان را به کنار گذاردن حجاب مجبور میکنند؟
غرب که شعار آزادی سرمی دهد و با این شعار، به مخالفت با الزام زن به مراعات حجاب و عفاف می پردازد؛ براستی در پی کدام آزادی برای زن است؟ آزادی زن برای فعّالیّت های علمی؟ آزادی برای فعّالیّت های سیاسی؟ آزادی برای داشتن امکان تعالی معنوی؟ یا آزادی برای هرزگی و بی بند و باری؟
ثانیاً این که می گویند ما این طور راحت تریم؛ باید بدانند صِرف راحتی، مجوّز و دلیل درستی انجام کار نیست. چیزهای ارزشمند مثل علم و دانش، غالباً با تحمل سختی به دست می آیند. اگر سختی نتیجه ای در پی داشته باشد که ارزش تحمّل آن را داشته باشد؛ هر انسان عاقلی تن دادن به آن را توصیه و تأیید می کند. دستاوردهای حجاب برای زن و مرد و جامعه چنان بزرگ و ارزشمند است که بی شک ارزش تحمّل سختی مراعات حجاب را دارد.
حجاب رمز پیشرفت و کمال جامعه
جامعه ای که در آن، زن با آرایش، خودآرایی، خودنمایی، جلوه فروشی و طنّازی حاضر می شود، جامعه ی باصلابت، جدّی و پویایی نخواهد بود. جامعه ای که زن هایش با آرایش و خود نمایی دائماً دنبال این هستند که شمار بیشتری از نگاه های مردان هوسران را به سمت خود جلب کنند و مردهایش دائماً تحت تأثیر تحریکات جنسی زن ها قرار دارند، چنین جامعه ای جای کار و تلاش و علم و دانش نیست. در دانشگاه ها حواس دخترهای خودآرا و بی حجاب و بدحجاب، چقدر به دنبال لوازم آرایش، النگو، گردنبند، گوشواره، رنگ مو، لباس و کفش است و چقدر متوجّه درس است؟ پسرها هم همین طور.
بنابراین، یکی دیگر از دلایل ضرورت حجاب این است که می خواهیم محیط جامعه، محیط کار، تلاش، علم آموزی و دانش باشد، و لازمه ی آن، این است که جامعه محیطی کاملاً جدّی و با صلابت باشد. همان طور که دیدیم این امر منوط به پوشش، سادگی و وقار زن است.
حجاب مایه ی تقویت علاقه ی مرد به همسرش
زنی که در جامعه حجاب اختیار میکند و زیبایی ها و جذابیّت های جسمی اش را منحصراً مختصّ شوهر خود قرار می دهد، نهایت وفاداری و علاقمندی به شوهرش را نشان می دهد که این رویّه به طور طبیعی متقابلاً محبّت شوهر را به سمت او جلب میکند.
زنی که بی پروا، زیباییها و جذّابیّت های جنسی خود را به هر مردی عرضه میکند، شوهرش به خود می گوید که من با مردهای دیگر چه فرقی میکنم. امّا وقتی زن، زیبایی های جسمی ای را که خدا در او قرار داده است، منحصراً به شوهر خود عرضه می نماید و دیگران را به طور مطلق از دسترسی به آن زیبای ها و جذابیّت ها محروم میکند، نشان می دهد که برای شوهرش حساب جداگانه ای باز کرده و علاقه ی ویژه ای به او دارد و به او وفادار است و خود را فقط متعلّق به او می داند. چنین زنی طبیعتاً به شدّت مورد علاقه ی شوهرش خواهد بود. به این خاطر هم وجود حجاب برای زن در جامعه یک ضرورت است.